• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 28
تعداد نظرات : 14
زمان آخرین مطلب : 3787روز قبل
مهدویت
یكی از درس­های مهم عاشورا كه ویژگی یاران حضرت امام حسین  علیه السلام و یاران حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف است و بایستی سرلوحه منتظران قرار گیرد، بصیرت است. بصیرت یكی از خصلت­های ستودنی حضرت عباس علیه السلام است كه در زیارت ایشان و در  وصفی كه حضرت سجاد علیه السلام از ایشان دارد، به آن تأكید شده است؛ «كان عمنا نافذ البصیره؛ عموی ما ، اهل بصیرت بود». بصیرت به معنای ورود دقیق و آگاهانه است. بصیرت جلوه­هایی دارد كه به برخی از آنها اشارتی می­شود.
امام شناسی
معرفت به امام در اوج جلوه­های بصیرت است. بصیرت به آنكه امام چه جایگاهی دارد؟ چه اهدافی را دنبال می­كند؟ چه دغدغه ای دارد؟ منتظر چیست؟ چگونه باید او را یاری كرد؟ وظیفه دیگران در قبال او چیست؟
منتظر وقتی جایگاه بی بدیل ولی خدا را دریافت كه سخن و رفتار او نشانة الهی دارد و رفتار او باذن و ادارة الهی است جز بر مسیر الهی نمی­گوید و نمی­رود وَ ما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوى‏ J إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْیٌ یُوحى‏ [1]؛ «از هوا و هوس سخن نمی­گوید،سخنان او وحی الهی است».
چون فهمید ولی خدا، تنها راه هدایت است نه یكی از راه ها و كشتی نجات امّت است كه جز همراهی با آن، طوفان بلاست و غرق شدن هرچند اگر پسر نوح باشی با كشتی و نوح اگر نباشی غرقی.
«السَّلَامُ عَلَیْكَ یَا سَبِیلَ اللَّهِ الَّذِی مَنْ سَلَكَ غَیْرَهُ هَلَك‏[2]؛ سلام بر تنها راه الهی كه اگر كسی جز آن رود هلاك می­شود».
« مَثَلُ أَهْلِ بَیْتِی فِیكُمْ كَمِثْلِ سَفِینَةِ نُوحٍ مَنْ رَكِبَهَا نَجَا وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهَا غَرِق[3]؛ اهل بیت من ، چون كشتی نوح اند، كه هر كه سوار كشتی نوح گردد، نجات یافته و هر كه آن را ترك گوید، غرق شود».
آن گاه خود را با تمام وجود همراه ولی خدا می­كند « فَمَعَكُمْ مَعَكُمْ لَا مَعَ غَیْرِكُم‏[4]؛ با شماییم، با شما، نه با غیر شما».
چون دریافت ولی خدا دلسوزترین و مهربانترین است؛
با تمام وجود به او عشق می­ورزد، عشقی آگاهانه به ولی خدا كه مهربان و دلسوز است و جز او راهی به هدایت نیست. پس باتمام وجود خود را تسلیم راه و مسیر او می­كند.«فَأَبْذُلَ نَفْسِی وَ مَالِی وَ وُلْدِی وَ أَهْلِی وَ جَمِیعَ مَا خَوَّلَنِی رَبِّی[5]‏؛ فدایت پدر و مادرم، اهل و مال و خانواده­ام و آنچه خدا به من داده است».
بصیرت این كه امام از او چه می­خواهد؟ چه وظیفه ای در قبال او دارد. ولو امام او در دوران غیبت است، ولی از منظر او غیبت به مثابه مشاهده و دیدار اوست .چرا كه به وظیفه آشنا و به آن عمل می­نماید.
زمان شناسی
« الْعَالِمُ بِزَمَانِهِ لَا تَهْجُمُ عَلَیْهِ اللَّوَابِس[6]؛آنكه زمان و زمانه خود را بشناسد، دچار تردیدها و سردرگمی نخواهد بود.»در برخی روایات، زمانی به معنای سلطان و حكومت آمده است كه «إِذَا تَغَیَّرَ السُّلْطَانُ تَغَیَّرَ الزَّمَانُ [7]؛ چون حكومت تغییر می كند،زمان تغییر می یابد». حتی آمده است:«إذا تغیرت نیة السلطان تغیر [فسد] الزمان [8] ؛چون نیت و اداره حاكمان تغییر می یابد، زمان و زمانه تغییر می یابد». ارادة آنان در زمان تأثیر دارد . اهل بصیرت به زمان و اوضاع سیاسی و اجتماعی زمان خود آگاهند.
حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام به فرزندش فرمود :« عاقل بایستی كه ... اهل زمان خود را بشناسد».[9]‏
یار امام حسین علیه السلام و یار حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و منتظر واقعی ، اهل بصیرت است. چون بصیرت دارد و در حد توان شناخت به امام و جایگاه بی بدیل او دارد؛ در می یابد كه چرا ولی خدا «صلح حدیبیه» را می پذیرد و آنگاه بر او نمی آشوبد و بر او اعتراض نمی كند.
فهم اینكه ولی خدا به دنبال حفظ دین است . روزی دین با شهادت او حفظ می­شود و روزی با عدم شهادت او و ماندن و تحمل كردن اذیت و آزارها، روزی حفظ دین با شهادت حسین علیه السلام است و روزی با آتش­بس امام حسن علیه السلام و باقی اهلبیت  علیهم السلام تا مهدی  عجل الله تعالی فرجه الشریف كه عمری تحمل می­كند و روزی ظهور می­نماید.
دشمن شناسی
دشمنان امام و حقیقت و خوبی ها ـ آنان كه ارزش ها را به مسلخ می برند و با خرافه سازی و بدعت سازی و تحریف، پلیدی ها را به جای دین و به جای هادیان قرار می دهند ـ دلسوزان دین و ولایت را دشمن و دشمنان دین و اهلبیت را دوست معرفی می كنند.
شهیدان و مجاهدان میدانهای مختلف تاریخ از جمله انقلاب اسلامی را ناجوانمردانه بیگانه از دین و مسیر اهل­بیت، حسین علیه السلام و مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف معرفی می‌كنند. و دشمنان راحت طلب عزلت گزیده، جان و دل به بیگانه داده و به دلیل ترس از میدان گریزان را ولایتی معرفی می‌كنند. (بصیرت جبهه واحد دشمنان در شكل استكبار (صهیونیسم و نفاق) و چهره دجال گونه تفرقه افكنی و اتهام كفر و شرك به این و آن).
آینده نگری و برنامه ریزی
.« یَخْرُجُ أُنَاسٌ مِنَ الْمَشْرِقِ فَیُوطِئُونَ لِلْمَهْدِیِّ یَعْنِی سُلْطَانَه‏[10]؛ گروهی از مشرق برمی خیزند و زمینه ساز تسلط و حكومت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف می گردند».
حركت برای ظهور و زمینه سازی ظهور بدون برنامه ریزی معنا ندارد. بدون آینده نگری و برنامه ریزی انتظار ادعایی بیش نیست كه منتظران واقعی خستگی ناپذیر، پنهان و آشكارا در تلاش و كوششند.« الدُّعَاةُ إِلَى دِینِ اللَّهِ سِرّاً وَ جَهْرا».[11]

1.سوره نجم ،آیه 3و4.
2. بحار الانوار،ج99،ص 98 .
3.  بحارالأنوار،ج 23 ،ص 105 .
4. بحارالأنوار،ج97 ،ص341 .
5 .بحارالأنوار،ج99 ،ص 118 .
6. الكافی ،ج1 ،ص26 .
7. بحارالأنوار،ج72 ،ص358 .
8. غررالحكم، حكمت 343 .
9. سوره حجرات،آیه 1.
10. بحارالأنوار،ج51،ص87.
11. بحارالأنوار،ج36 ، ص386.

پدیدآونده: محمد صابر جعفری

منبع: http://o313.rozblog.com

شنبه 23/9/1392 - 17:19
دعا و زیارت

 وبلاگ امام زمان علیه السلام است که شما را در زمینه امام زمان مهدی (عجل الله) راهنمائی می کند.

امام زمان مهدی عجل الله تعالی فرجه

فرج و ظهور امام زمان مهدی (عجل الله) سلام و صلوات

 

(همراز) تعجیل فرج و ظهور قائم آل محمد امام زمان اباصالح المنتظرالمهدی علیه السلام گل صلوات و سلام بر سید حسنی و لعنت بر دجال و سفیانی
ایمان به ولایت مهدی علیه السلام
امام زمان مهدی (عجل الله)
امام زمان مهدی (عجل الله)
مهدی (عجل الله تعالی فرجه)

عرف-عرفان-مذهب-ریشه-عارف شهیر-علامه-شیخ-عمامه-عبا-آیت الله-امام زمان-لاهوتیان
اخلاقی و سخنرانی امام زمان مهدی (عجل الله فرجه)قائم آل محمد یا اباصالح المهدی دجال ملعون انتظار فرج و ظهور گل نرجس سلام و صلوات غدیر خم شعر و شاعر قرآن و سنت صبر و خویشتن دارى سفیانی ملعون کنکور دانشگاه مهدی فلسفه و عرفان لاهوتیان مذهبی و معنوی عشق و محبت روانشناسی اسلامی خراسانی یمانی سید عبدالعظیم حسنی شجاعت و شهامت کتاب علم فن آوری فرهنگی اجتماعی دانلود نرم افزارگالری عکس تصویر فیلم مقاله پیام نامه بیانیه شهید و دفاع مقدس زندگی و خانواده فروشگاه اینترنتی فتنه گران جنبش نویسنده و داستان سبز ادب هنر طنز آموزشی تحقیقاتی
عدالت انسانیت مسلمانیت حدیث حکایت روایت کامپیوتر اینترنت

 



چهارشنبه 30/10/1388 - 18:50
دعا و زیارت
  یكى از نشانه هاى قطعى ظهور است. سفیانى، عنصر بى بند وبار، آلوده وپرده در اموى نسب واموى نژاد است كه در سوریه انقلاب مى كند وانقلابش نیز، پس از غلبه بر دوگروه مخالف خویش، به ظاهر پیروز مى گردد و آن ده خط مخالف راكه رهبرى یكى را مردى سرخ رو و دیگرى را مردى "ابرص " به عهده دارد، در هم مى كوبد. فضاى سیاسى و اجتماعى براى او آماده مى شود و او بر منطقه وسیعى كه شامل: دمشق، حمص، حلب، اردن، فلسطین و اسرائیل كنونى است، مسلط مى گردد ویهودیان و عناصر تبهكار و حق ستیز، كودكان پرورشگاهى وكنار خیابانى از او پیروى مى كنند و همه این تحولات ظرف شش ماه صورت مى پذیرد 0

پس از استقرار قدرت وسیطره سفیانى در سوریه ومنطقه وسیعى كه نام برده شد، سپاه گرانى مرکب از 142 هزار نفر سازماندهى مى كند وبخشى از آن را به منظور فتح عراق وبخشى دیگر را به سوى حجاز ومدینه منوره، گسیل مى دارد. سپاه 12 هزار نفرى او به سوى مدینه مى رود تا حضرت مهدى (ع) آن اصلاحگر بزرگ جهانى را كه خبر ظهورش پخش گردیده، دستگیر نماید. آنان سه روز در مدینه توفف مى كنند ودر آن جا دست به چپاول وجنایت مى زنند وپس از آن، بخش مهم آن 12 هزار نفر، مدینه را به منظور دستیابى به امام مهدى (ع) به قصد مکه ترك مى كنند، چرا كه اطلاع مى یابندكه آن اصلاحگر بزرگ، از مدینه به مکه رفته است.

این سپاه تجاوزكار در راه مکه، به بیابانى مى رسند ودر آن جا، زمین به امر خدا همه آنان را مى بلعد و جز دو نفر باقى نمى ماند، یكى از آن دو به سوى حضرت مهدى (ع) مى رود تا بشارت نابودى دشمنان حق وعدالت را بدهد ودیگرى به سوى سفیانى مى رود تا سرنوشت شوم ستونى از سپاه تجاوزكار او را گزارش كند. اما سپاه تجاوزكارى كه از سوى سفیانى به عراق گسیل مى گردد، در منطقه اى از اطراف نجف كه روحاء نام دارد پیاده مى شود وده ها هزار نفر از آنان براى اشغال نجف وكوفه حركت مى كنند.

روز عیدى از اعیاد اسلامى، تجاوز خویش را به این دو شهر آغاز مى كنند وسر راه خود با ستونى از مدافعان كه از بغداد مى رسد درگیر مى شوند و میان این ده ها هزار مدافع عراقى و سپاه سفیانى، جنگ وحشتناكى جریان مى یابد كه البته سپاه سفیانى پیروز مى شود وكوفه را به 

اشغال خود در مى آورد ودر آن جا سخت به كشتار وسیع غیر نظامیان، جارى ساختن سیلاب خون از بیگناهان، برپا ساختن چوبه هاى بى شمار دار وبه اسارت بردن زنان ودختران، دست مى زند 0 مردى براى دفاع ازكوفه وحقوق مردم آن بپا مى خیزد وانقلابى به راه مى اندازد، امَا كشته مى شود.

سرانجام این بخش از سپاه سفیانى به سوى شام برمى گردد، اما گروهى ازكوفه وگروهى به فرماندهى سید هاشمى وگروهى به فرماندهى قهرمان پرواپیشه "یمنى "، سپاه 100 هزار نفرى سفیانى را تعقیب مى كنند وطی جنگ خونین میان راه عراق وشام همه را درهم مى كوبند و انبوهى اسیر و غنایم جنگى، بدست مى آورند 0

اما سرانجامِ شوم سفیانى و جنبش ارتجاعى او، بدین گونه پایان مى پذیرد كه: حضرت مهدى(ع) آن اصلاحگر زمین وزمان پس از ظهور خویش، از مکه به تدریج به كوفه مى رسد وپس از استقرار عدالت در حجاز و عراق ودمشق، قلمرو سیطره ظالمانه سفیانى را هدف قرار مى دهد. در حركت اصلاحى امام به سوى شام، انبوهى از حق طلبان به او مى پیوندند وسفیانى نیز در رمله "، شمال شرقى فلسطین و قدس براى شرارت آماده مى شود 0 لحظات رویارویى دو سپاه حق و باطل و عدل و بیداد، فرا مى رسد، گروه هایى از سپاه سفیانى، قرارگاه خویش را رها كرده وبه لشكر حق مى پیوندند وگروهى نیز به سپاه سفیانى ملحق مى شوند. شرایط براى یك پیكار بزرگ وسرنوشت ساز آماده مى شود.

سفیانى با دریافت گزارش رسیدن نیروى حق و آمدن اصلاحگر بزرگ امام مهدى(ع) از عراق به شام وفلسطین، خود را با همه قدرت و امكانات آماده رویا رویى ودیدار مى كند و بنا به روایتى از امام باقر(ع) مى گوید:

"اخرجوا الی ابن عمى "

یعنى: عموزاده ام را نزد من بیاورید. (1)پس از آنكه رویاروى هم قرار مى گیرند وامام مهدى(ع) سفیانى را براى گفتگو به حضور مى پذیرد و آن گفتگو به بیعت سفیانى با حضرت مهدى وبا ایمان به او وحركت عظیم وعمیق و آسمانى او مى انجامد، سفیانى از قرارگاه حضرت مهدى(ع) به سوى سپاه خویش باز مى گردد كه سران سپاهش مى پرسند: چه كردى؟ پاسخ مى دهد: "من در برابر منطق پولادین وموضع بحق حضرت مهدى(ع)، اسلام او را پذیرفتم وبه راه و رسم اوگردن نهادم و با او دست بیعت دادم وازگذشته سیاه خویش، ندامت كردم سران سپاه او مى گویند: "زشت باد رأى تو در شرایطى كه خلیفه اى بلا"مانع وپراقتدار به سوى امام مهدى(ع) رفتى، اینك بر خط اطاعت اوگردن نهاده، بازگشته اى؟ " سفیانى از پیمان خویشدست كشیده وبیعت خویش با حجت خدا وخلیفه راستین او را مى شكند وبه تشویق سران سپاه تجاوزكار خود، براى پیكار با حق و عدالت آماده مى شود 0

سحرگاه یكى از روزها، پیكار نهایى حق وباطل آغاز مى گردد و خداوند پس از نبردى خونبار میان دو سپاه عدل وظلم، حجت خدا ویاران حق گراى او را پیروزى كامل مى بخشد و آنان، سپاه حق ستیز سفیانى را به طوركامل نابود مى سازند. (2)

طبق روایت دیگرى، سفیانى از سرنوشت شوم وتكان دهنده سپاه خویش كه در راه مکه به زمین فرو مى رود وزمین به فرمان خدا آن ها را مى بلعد درس عبرت گرفته و مى كوشد تا فرمان امام مهدى(ع) راگردن نهد 0 به همین جهت بیعت مى كند، اما پس ازاندك زمانى بیعت خویش را مى شكند و سركشى مى كند وپس از نبردى خونین به اسارت درمى آید و نابود مى گردد. (3)

به روایت دیگرى، پس از دستگیرى به دستور حضرت مهدى(ع) در دروازه بیت المقدس كشته مى شود. )4(



  ا. به اعتبار اینكه از نسل بنو امیه است و آنان خود را پسرعموهاى بنى هاشم مى پندارند.

2. بحار الانوا ر ج 52 ص 388؟ معجم ا حایث الامام المهدى(ع)، ج 3 ص 6 31.

3. عقد الدورص 33 1 معجم احادیث، ا لامام المهدى(ع) ج 1 ص 505.

4. عقد الدور ص 85 معجم ا حادیث الامام المهدى(ع)ج 3 ص 313.

جمعه 13/9/1388 - 17:54
شعر و قطعات ادبی
من مست مست از روی تو دل بسته گیسوی تو  

قربان خلق و خوی تو مولاعلی مولاعلی

شمع قلوب اهل دین

غوّاص دریای یقین با انس و با الفت قرین مولاعلی مولاعلی 

ای گلشن صدق و صفا

ای چشمه مهر و وفا، ای دشمن جور و جفا، مولاعلی مولاعلی

خاک ره تو توتیا

روی تو چون مه گوئیا، تو عاری از رنگ و ریا مولاعلی مولاعلی 

ای مونس پاک رسول

ای جفت زهرای بتول، یزدان تو را کرده قبول مولاعلی مولاعلی

ای بامداد قصر داد

ای دست فضل و بذل و راد، عالم ز میلاد تو شاد، مولاعلی مولاعلی 

چون تاج عزت بر سری

تو شهر دانش را دری از جهل و از ذلّت بری، مولاعلی مولاعلی

دل خاک پایت یا علی 

مست ولایت یا علی، دل شد سرایت یا علی، مولاعلی مولاعلی 

 

دوشنبه 15/4/1388 - 17:45
دعا و زیارت
الا ای پیغمبر چون زنان مومن آیند که با تو بر ایمان بیعت کنند که دیگر هرگز شرک به خدا نیاورند و سرقت و زنا کاری نکنند و اولاد خود را بقتل نرسانند و بر کس افترا و بهتان نبندند و با تو در هیچ امر معروفی مخالفت نکنند بدین شرایط با آنها بیعت کن و بر آنها از خدا آمرزش و غفران طلب که خدا بسیار آمرزنده ومهربان است.ممتحنه.12
دوشنبه 15/4/1388 - 17:43
دعا و زیارت
على علیه‏السلام مى‏دانست که پیغمبر دخترش را به عنوان ازدواج نمى‏فروشد، متاع ناپایدار دنیا در پیش رسول خدا (ص) آن ارزش و اعتبار را ندارد که جانشین فضل و کرامت شود. 
رسول خدا (ص) نماینده خدا است و از طرفى در پیشگاه خداوند تعالى سرمایه امتیاز و فضیلت فقط تقوى و دانش است و فرستاده خدا هرگز غیر از آنچه را که خدا دوست دارد نمى‏خواهد و به آن اعتبار نمى‏دهد. 
على پیغمبر خدا را بیش از هرکس مى‏شناسد که روح او آسمانى و ملکوتى است هرگز گرفتار قید و بند مادیات زودگذر نشده و نمى‏شود اما لازم است در این عقیده از دیگران نیز گواهى و اعتراف بگیرد لازم است آنها که در امر ازدواج رقیب او هستند و به غرور مال و دارایى خود از فاطمه (س) خواستگارى کرده‏اند اقرار کنند که درهم و دینار، ملاک فضیلت نیست. ملاک، تقوى است که آنها فاقد آن مى‏باشند این اعتراف، بر آنها حجتى بزرگ بوده باشد. حجتى بزرگ براى روزهایى که در پیش خواهد بود. 
آنها که به آن حضرت گفته بودند که شما در مورد خواستگارى دختر پیامبر (ص) قدم به جلو بگذارید، در دنباله سخنان خود گفتند اى على! تو از ما بهتر مى‏دانى که رسول خدا (ص) در بند مال و متاع دنیا نیست آنچه در نظرش گرانبها است در تو وجود دارد او جز به تقوى و دانش به چیزى اهمیت نمى‏دهد على علیه‏السلام که در مزرعه‏اى مشغول آبیارى درختان بود از کار دست کشید و شتر خود را به خانه آورد و سر و صورت خود را شستشو داد و به خدمت رسول خدا (ص) شرفیاب شد و درب خانه آن حضرت را کوبید، رسول خدا (ص) به ام‏سلمه فرمود ببین کیست درب خانه را مى‏کوبد؟ ام‏سلمه پرسید کیست؟ 
بانگى دلنشین شنیده شد که باز کنید منم. 
این صدا از هر چیز خوش‏تر براى پیامبر (ص) بود فرمود: باز کن اى ام‏سلمه زودتر این، آن کس است که خدا و رسولش دوستدار او هستند. 
ام‏سلمه عرض کرد: کیست او یا رسول‏اللَّه که این چنینش بلند مى‏ستایى؟ 
فرمود: اى ام‏سلمه آرام باش او مردى است که در حوادیث سخت و بزرگ هرگز ناتوان و زبون نمى‏شود و اظهار ضعف و سستى نمى‏کند او برادر و پسر عموى من، محبوبترین خلق خدا در نزد من است ام‏سلمه با شتاب رفت و در را گشود على علیه‏السلام وارد شد و سلام کرد و به اذن رسول خدا (ص) نشست اما سر بزیر انداخت. 
رسول خدا (ص) فرمود: پسر عموى عزیز، گویا به حاجتى آمده است و از حیاء اظهار نمى‏کند ولى دوست دارم که آشکارا هر چه هست بگوید قصه چیست؟ 
على علیه‏السلام که گویى منتظر صحبتى بود عرض کرد: آرى یا رسول‏اللَّه مرا حاجتى است که از على علیه‏السلام شرم دارم ولى کرامت رسول خدا (ص) و محبت خاصى که به من دارد اجازه مى‏دهد که آشکارا بگویم. 
اى رسول خدا پدر و مادرم فداى تو باد، تو همان بزرگوارى هستى که مرا در کودکى از پدر و مادرم گرفتى، و مرا از غذاى خود پروراندى، به آداب خود مؤدبم فرمودى؟ تو براى من از پدر و مادر مهربانتر و خوب‏تر بودى، امروز اندوخته دنیا و آخرت من نیز تو هستى، دوست دارم همانطور که خداوند بازوى مرا به وجود تو نیرومند کرد، از برکت تو مرا به همسرى نیکو نیز برساند، من به این امید به سوى حضرتت شتافته‏ام زیرا دخترى را که من خواستار او هستم در خانه صاحب اختیار من زندگى مى‏کند. 
رسول خدا (ص) از خوشحالى چهره‏اش شکفته و متبسم گشت، آرى على جان چنین است که مى‏گویى ولى براى این کار چه تهیه کرده‏اى؟ 
یا رسول‏اللَّه بر آنچه مالک آن هستم شما داناتر هستید و شما خوب مى‏دانید که جز یک زره و شمشیر و شتر آبکش چیزى از متاع دنیا برنگرفته‏ام. 
رسول خدا (ص) فرمود: بسیار خوب من امشب با فاطمه (س) در این مورد صحبت مى‏کنم امید است فردا تو را آنچنان که دوست دارى ملاقات نمایم. 
همواره به حکم قرآن پاکان نصیب پاکان هستند 
الطیبات للطیبین والطیبین للطیبات. 
زنان پاک طینت مخصوص مردان پاک‏نهاد و مردان پاک براى زنان پاک‏سرشت ذخیره شده‏اند. 
در برخى از کتب اینگونه آورده‏اند. 
برخى از صحابه از امیرالمؤمنین على علیه‏السلام خواستند که چرا به خواستگارى حضرت زهرا علیهاسلام نمى‏روید؟ ایشان در جواب فرمودند که من چیزى ندارم گفتند پیغمبر (ص) از شما چیزى نمى‏خواهد و پس از آن على علیه‏السلام به خانه پیغمبر (ص) رفت و از شرم و حیا نتوانست چیزى بگوید و منظور خود را به عرض برساند بدون نتیجه برگشت روز دوم به محضر رسول خدا (ص) شرفیاب شد. باز هم عرق شرم بر پیشانى مبارکش نشست و بدون نتیجه برگشت ولى روز سوم که به حضور سرور کاینات رسید پیغمبر (ص) خودش فرمود: یا على آیا حاجتى دارى؟ عرض کرد آرى. رسول خدا بلافاصله فرمود بگو گمانم به خواستگارى زهرا آمده‏اى! عرض کرد آرى، یا رسول‏اللَّه در این موقع جبرئیل نازل شد و گفت یا محمد خداوند سبحان امر فرموده است که فاطمه را به ازدواج على مرتضى درآورى. (1) 



1 ـ چهارده معصوم/ 257 نقل از ینابیع‏الموده قندوزى باب 55

دوشنبه 15/4/1388 - 17:39
شهدا و دفاع مقدس
مهدی باکری 

تولد: 30 فروردین 1333 ازدواج با صفیه مدرس: 11 بهمن 1359 شهادت : 25 اسفند 1363

دختر خانه بودم داشتم تلویون تماشا می کردم، مصاحبه ای بود با شهردار شهرمان. یک خورده که حرف زد خسته شدم . سرش را انداخته بود پایین و آرام آرام حرف میزد با خودم گفتم این دیگه چه جور شهرداریه ؟ حرف زدن هم بلد نیست. بلند شدم و تلویون را خاموش کردم چند وقت بعد همین شهردار شریک زندگیم شد.

روز عقد کنان بود . زن های فامیل منتظر بودند داماد را ببینند وقتی آمد گفتم اینم آقای داماد کت و شلوار پوشیده و کراواتش را هم زده داره میاد. مرتب و تمیز بود با همان لباس های سپاه فقط پوتین هایش کمی خاکی بود.

دیر به دیر می آمد. اما تا پایش را می گذاشت توی خانه بگو بخندمان شروع میشد. خانه مان کوچک بود گاهی صدایمان میرفت طبقه ی پایین . یک روز همسایه بهم گفت : « به خدا اینقدر دلم میخواد یک روز که آقا مهدی میاد خونه در خونتن باز باشه من ببینم شما دو تا زن و شوهر به هم دیگه چی می گید اینقدر می خندید؟»

دوشنبه 15/4/1388 - 17:37
دعا و زیارت
پیامبر اكرم (ص) می فرمایند: «شایسته‏ترین كس براى منت گذارى، كسى است كه در دوستى و محبت نسبت به طرف، خود پیشى گیرد»
دوشنبه 15/4/1388 - 17:36
دعا و زیارت
خداوند مقرب ترین بندگانش را از میان عشاق بر می گزیند تا گره کور دنیا را به معجزه عشق می گشایند
دوشنبه 15/4/1388 - 17:35
دعا و زیارت

 ۩ سایت  مذهبی من انشاءالله سربزنید ۩
 

 بسم ربّ الشهــداء و الصدیقین

هر کــه از تـن بـگـذرد جانـش دهنـد
  چون‌که جان درباخت، جانانش دهنـد
هر کــه در سجــن ریاضـت سر کنـد
  یوسف‌آســا مصــر عـرفـانـش دهند
هر که نفـس بـت‌صفـت را بشکنــد
  در دل آتـش، گلـستـــانش دهـنـــد
هر کــه گـــردد مبـتـلای درد هجــر
  از شـراب وصــل، درمـــانـش دهنـد

دوشنبه 15/4/1388 - 17:29
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته