سلام بر شما دوستان عزیز و گرامی
امیدوارم که حالتون خوب باشه میخوام تو این تاپیک چند قطعه شعر طنز رو براتون بذارم اگه خوشتون اومد یه صلوات به روان پاک آقا امام زمان بفرستید اگر هم خدا عمری داد شاید قطعه های بعدی رو هم تو تاپیکهای دیگه گذاشتم در ضمن این شعر ها سروده ی جناب آقای سید محمد رضا عالی پیام است
فعلا با این یکی شروع میکنم
((اجاره نشینی))
دوش صاحبخانه در کوچه گریبانم گرفت گفتمش:ای دوست این پیراهن است افسار نیست
گفت:پس افتاده چندین ماه اجاره خانه ات گفتم:آهی در بساط آدم بیکار نیست
گفت:میبینم که تو شلوار نو کردی به پا گفتمش:تقدیم ما را حاجت شلوار نیست
گفت :اثاث خانه ی خود رابزن چوب حراج گفتم:این دیگ و سه پایه لایق سمسار نیست
گفت:فرش زیر پایت را گروگان میبرم گفتمش:پوسیده جز نقشی زپودو تار نیست
گفت:میریزم اثاثت را برون گفتم:عجب جنگل این شهر را قانون مگر در کار نیست؟
گفت:حکم تخلیه دارم از قاضی گفتمش: قاضیان را هیچ بیم از ایزد جبار نیست؟
گفت:رو جای دگر ملک دگر شهر دگر گفتمش :سرگشته را جایی در این پرگار نیست
گفت :برخیز و برو در کوه وصحرای خدا از چه رو در شهر ماندی گر تو را دینار نیست؟
گفتم:از آن رو که میگفتند هجده سال پیش جمله را خانه دهیم و غصه ای در کار نیست