به نام او...
سلام
ساعت 5 بود که ما رسیدیم...با کلی بر انگیختن ترحم! داخل شدیم... فقط خودمون دخترا بودیم و یه اقای مشکوک که بعدا میفهمیم کی بوده :D
جناب پارسا زاهد و دوست گرامیشون رو دیدیم...که ایشون هم جزو اولین نفر ها بودن
یکی
یکی میومدن و ما هیچ کس رو نمیشناختیم گذشت و گذشت نزدیکای ساعت 6 اومدیم
بیرون دیدیم به به .... بعضی از آقایون دارن سخت کار میکنن!
از جمله
jafar و مکلارن .... باقی هم تو محوطه دارن عکس میندازن و اصلااااا هم
مجددا حامد عشقی گیر نداد که من چرا گز خوردم اصلااااااا
رفتیم تا دم در! تا ببینم بچه های روانشناسی چه میکنن....تو راه oghab2004 عزیز رو دیدیم...
هیچ کس نبود...همونجا واستاده بودیم که ناگهان....اوووو وه! سیاوش
صحنه گرامی رو دیدیم... به روی خودمون نیاوردیم که...فقط شناسایی کردیم
یکی یکی بچه ها میومدن... آقای گنجیان و خانواده ...اقای mamal92...(که به شوخی فکر میکردن ما داریم میریم!)
نگین 22 (این مرحله با کلی ذوق و دست و اینا همراه بود)و....نگین که اومد تنی چند از اعضای انجمن روانشناسی!به هم شناسونده شدند!
یه ماشینی از جلومون رد شد که یه خانم تکیده و شکسته توجهمون رو
جلب کرد...خودش بود...مدیییرمون...خانم احمدی...آآآه...چقدر شکست شده بود!
:D
(کدوم مدیری رو دیدید که اینقدر با کاربراش ارتباط صمیمانه ای داشته باشه؟ و کاربرا باهاشون راحت باشه؟
جدا افتخار میکنیم به خانم احمدی عزیزمون)
از روز تولدشون به اینور... کلی از خودمون ذوقیدیم! و البته ایشون رو از نزدیک ندیدیم تا سلام علیک کنیم....
نفر
بعدی خانم گل بود... ایشون رو که دیدیم سه تایی جیغمون رفت هوا... (من
داشتم برای ایشون دست تکون میدادم و ابراز احساسات یه خانمی فکر کرد با
ایشونم...بنده خدا کلی حالش گرفته شد وقتی متوجه شد با پشتیشم!! نمیدونید
چجوری طرفم خندید و دید من با پشت سریشم ...الهییی خیلی حالش گرفته
شد...هه هه )
ایشون هم اومدن و ما افتخاراتمون رو کردیم به ایشونو رفتن داخل...
تقریبا
از اونایی که ما میشناختیم همه اومدن... ماندگاری عزیزم و خواهر مهربونش(
اینقذه شبیه بودن ...!خودم شک کردم کدوم خاله مریم بود)
آقای impertu_world هم با ظاهری متفاوت بهمون پیوستن که واااااااو از نهاد همگیمون برخاست! بسیار متفاوت و بسی جنتلمن!
هر چند آرامش و وقار ایشون همیشه آدم رو تحت تاثیر قرار میده....سلام علییک ها با ایشون هم انجام شد....و ایشون همونجا ایستادن
این مرحله همه تقریبا دور هم بودن و اصلااااااا فکر نکنید که باز حامد عشقی و گز و من و .....
نکته ی جالب حلالیت طلبیدن های پی در پی از من بود!! از جناب jafar شروع شد و به حیات طیبه و حاج رسول الله !و mjtrhz ختم شد!
(البته به شوخی بود و این عزیزان عزیز ما هستن و من کی باشم که کسی رو ببخشم و حلال کنم و... فقط کار از محکم کاری عیب نمیکنه
بگید قضیه از چه قرار بوده دوستان....آدمیزاده دیگه...ییهو نظرم شاید عوض شد!!...شوخی میکنم)
دیگه کم کم همایش داره شروع میشه...بریم داخل تالار...