سلام به پدرامت . آری میدانم ، سلامم به وسعت معصومیت از دست رفته ام ، به وسعت جهل زمان ، به وسعت نفاق ددان و به وسعت غربت فرزندانت جگرسوز است.
علی ای گمنام شب ها ، ای مانوس نخلستان ، ای عین سیاست و دیانت ، ای ماورای صداقت ، ای خشمگین در صف جهاد ، ای مهربان با مساکین ، ای آشنا به درد ، ای بی نماز در کلام مردم و ای پادشاه نمک خور، کجایی؟!!! کجایی که ببینی بیت المال لگدمال می شود؟! کجایی که ببینی مردم به جای گرفتن یقه معاویه ، یا یقه فرزندانت را می گیرند و یا در پشت سر غیبت می کنند؟! کجایی که ببینی بعضی به نام شریعت ریشه آن را می زنند؟! کجایی که ببینی نفاق ددان ، فرزندانت را چون توی علی بی نمازمعرفی میکند و معاویه صفتان را آزاد مردان تاریخ؟! کجایی که ببینی عده ای از زنان حجاب را معصیت می دانند و عده ای موج سوارانه همره بی حجابانند؟
آری پدر، راست می گویی ؛ مقصر من و امثال منند . نه که بگویم خودشان بی تقصیرند ، نه ؛ اما ما چه خواسته و چه ناخواسته آب در آسیاب دشمن ریختیم ؛ جگر علی را سوزاندیم و زمین بم را به خشم آوردیم و آوردند.
قصه نمی گویم ، رمان نمی نویسم. حرف از کم عدالتی می زنم ؛ حرف از ربا خواری ؛ حرف از کم عفتی ؛ حرف از رانت ؛ حرف از کم رنگ شدن امر به معروف ؛ حرف از گل آلود کردن نهی از منکر ؛ حرف ازشکستن حرمت والدین ؛ حرف از افراط و تفریط در آزادی ؛ حرف از توجیهات بنی اسرائیلی ؛ حرف از این که دیگران می کنند پس ما باید بکنیم.انگار مقتدایشان ، مردمان گمراهند.
در عصری که پا به ماه نهاده ایم و در جستجوی حیات در قمر زحل ایم ؛ هنوز مردمانی از شدت فقر به خود می پیچند. هنوز خشکی گلوی شیرخواران باقی است.
هنوز زیر قصرهای یزیدیان ، انسانهایی شب را گرسنه سر به زمین می گذارند.هنوز جسد فرزاندانت همگی برنگشته اند که زنانمان کم حجاب و مردانمان چشم چران شده اند. هنوز ناله مردانمان از فقر به پایان نرسیده است، که زنانمان به فکر پزهای شبانه اند و انگار برای عده ای فقر و هم ناله از گرسنگی مد شده است ؛ ناله از این رو که کاه را کوه نشان دهند و کوه خود را کاه.
آری گلایه ام از آنانی است که نامه ام را میخوانند و انگشت اشاره ام را ، به هم پاس می دهند و تنها منفعت این نامه برایشان متهم کردن دیگران است و حتی لحظه ای هم به خود و اعمالشان نمینگرند.
وهنوز ظهور منجی تحقق نیافته است. بهراستی چرا؟ چرا دست روی دست گذاریم تا منجی رسد؟!! مگرانسان منجی خویش نیست؟! این انسان بود که خداوند، به خاطر خلقش به خود تبریک گفت نه برای خلق 124 هزار پیغمبر یا 14 معصوم . آری اگر بخواهیم می توانیم.
نمیگویم عدالت کامل بر قرار کنیم اما سراپا بر این باورم که می توانیم کاری کنیم که در زمان ظهور، شرمنده او و خدایمان نباشیم .
و به قول خداوند توبه پذیر :
آیا هنوز وقت آن نرسیده است که به خودتان بیایید؟؟!!؟؟
قرآن کریم
به امید آن روز