• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن ادب و هنر > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
ادب و هنر (بازدید: 3418)
سه شنبه 14/8/1387 - 21:1 -0 تشکر 68899
.....::: زبان :::.....

با یاد دوست

« و من ءایاته خلق السماوات و الارض و اختلاف السنتکم و الوانکم ان فی ذلک لایات للعالمین »

« و از آیت هایش آفرینش آسمان ها و زمین و گوناگون بودن زبان های شما و رنگ های شما است همانا در این آیت هایی است برای دانایان »

سوره ی روم، آیه ی 22

زبان یکی از ویژگی های خاص هر جامعه و هر فرهنگی است و از آنجا که انسان یگانه آفریده ی مجهز به این ابزار قدرتمند است، در طول بیش از دو هزار سال همواره موضوعی جذاب برای بررسی از جوانب مختلف بوده است و اظهار نظرها، تحقیقات و فرضیه های بسیار متنوع و جالبی در طول زمان پیرامون آن ارائه شده است.

در این مبحث قصد داریم به این توانایی شگفت انگیز بشر از جوانب گوناگون و در حوزه های مختلف آن بپردازیم.

Je suis un etre de dialogue et non point d'affirmation

من گفتگو می کنم ، نه تأیید !  

 

سه شنبه 14/8/1387 - 21:30 - 0 تشکر 68908

اتو یسپرسن (Otto Jespersen) اظهار نظر بسیار دلنشینی در خصوص پیدایش زبان دارد که هر چند در حد یک فرضیه است و هیچ کس نمی داند زبان حقیقتا چگونه بوجود آمده است، اما قبل از اینکه به بحث پیرامون منشا پیدایش زبان بپردازیم، آن را برای شما ثبت می کنم:

« پیدایش زبان را نباید در جنبه های عاری از لطافت شاعرانه ی آن جستجو کرد، بلکه باید آن را بعد شاعرانه ی حیات جست. منشا زبان در رنگ پریدگی بی روح آن نیست، بلکه در جست و خیزهای سرور آفرین و در نشاط پر طراوت آن جای دارد ... من در اولین سخنان بشر قهقهه های شادی را شنیده ام ... زمانی که هر کس خوش ترین آوازش را سر می داده تا چشمانی را که با دیده ی تحسین به او می نگرند، به دام بیندازد. زبان در روزگاران اظهار محبت بشر، پا به عرصه ی وجود گذاشت. »  

Je suis un etre de dialogue et non point d'affirmation

من گفتگو می کنم ، نه تأیید !  

 

پنج شنبه 16/8/1387 - 1:24 - 0 تشکر 69166

منشا الهی زبان

دانشمندانی مثل ارنست رنان (Ernest Renan) فرانسوی و ماکس مولر زبان شناس انگلیسی معتقدند که زبان ها جملگی از زبان واحدی مشتق شده اند و حتی بعضی گفته اند که همه ی زبان های جهان از اصل واحدی است اما خود این اصل چیست؟

بعضی آن را یک موهبت الهی دانسته و بعضی دیگر غریزه ی اسرار آمیز طبیعی شمرده اند. به نظر می رسد در بیشتر ادیان یک منشا الهی وجود داشته باشد که زبان را در اختیار بشر قرار می دهد.

Je suis un etre de dialogue et non point d'affirmation

من گفتگو می کنم ، نه تأیید !  

 

پنج شنبه 16/8/1387 - 1:39 - 0 تشکر 69168

مثالی برای زبان در قران

«  خَلَقَ الانسنَ عَلَّمَهُ الْبَیَانَ »

سوره ی الرحمن

در تفسیر المیزان در تشریح این آیه آمده است:

و كلمه ((بیان )) در جمله مورد بحث به معناى پرده بردارى از هر چیز است ، و مراد از آن در اینجا كلامى است كه از آنچه در ضمیر هست پرده بر مى دارد، و خود این از عظیم ترین نعمت هاى است ، و تعلیم این بیان از بزرگترین عنایات خدایى به انسان هااست ، (آرى این كه خداى سبحان ابزار سخن گفتن را به ما داده ، و طرز آن را به ما آموخته ، تا آنچه در دل خود داریم به دیگران منتقل كنیم ، و به آنها بفهمانیم كه چه مى خواهیم و چه مى فهمیم ، به راستى از عظیم ترین نعمت ها است ) پس كلام ، صرف آواز نیست ، كه ما آن را با بكار بردن ریه و قصبه آن و حلقوم از خود سر دهیم ، همان طور كه حیوانات از خود سر مى دهند، و نیز صرف تنوع دادن به صوتى كه از حلقوم بیرون مى شود نیست ، كه در نتیجه فرق ما با سایر حیوانات این باشد كه ما مى توانیم از حلقوم خود صدا در آورده ، و در فضاى دهن آن را تكه تكه نموده به اشكال مختلف در آوریم .
بلكه انسان با الهامى طبیعى كه موهبتى است از ناحیه خداى سبحان با یكى از این صوتهاى تكیه دار بر مخرج دهان كه آن را حرف مى نامند، و یا با چند حرف از این حروف كه با هم تركیب مى كند علامتى درست مى كند آن علامت به مفهومى از مفاهیم اشاره مى كند، و به این وسیله آنچه از حس شنونده و ادراكش غایب است را براى او ممثل مى سازد، و شنونده مى تواند بر احضار تمامى اوضاع عالم مشهود چه روشن و درشت آن و چه باریك و دقیقش ، چه موجودش و چه معدومش ، چه گذشته اش و چه آینده اش در ذهن خود توانا شود، و پس از حضور مفاهیم به هر وضعى از اوضاع معانى غیر محسوس (كه تنها راه دركش نیروى فكر آدمى است و حس ظاهرى راهى بدان ندارد) دست یابد، و خلاصه گوینده با صدایى كه از خود در مى آورد، با حروف تركیب نیافته و تركیب یافته اش تمامى اینها را كه گفتیم در ذهن شنونده خود حاضر سازد، و در پیش چشم دلش ممثل سازد، به طورى كه گویى دارد آنها را مى بیند، هم اعیان آنها را و هم معانى را.

 مقدار دخالت این نعمت ، یعنى نعمت سخن گفتن در زندگى حاجت به بیان ندارد، چون همه مى دانیم زندگى آدمیان اجتماعى و مدنى است ، و این زندگى در آغاز پیدایش بشر صورت نگرفت ، و به ترقى و تكامل امروزیش نرسید مگر از همین راه كه براى هر چیزى نامى نهاد، و بدین وسیله باب تفهیم و تفهم (فهمیدن و فهماندن ) را به روى خود بگشود، و اگر این نبود هیچ فرقى میان او و حیوان بى زبان نبود، زندگى او نیز مانند حیوانات جامد و راكد مى ماند.
و بهترین و قویترین دلیل بر این كه الهام الهى بشررا به سوى بیان هدایت نموده ، و این كه مساءله بیان و سخن گفتن ریشه از اصل خلقت دارد، اختلاف لغت ها و زبان ها در امت هاى مختلف و حتى طوایف مختلف از یك امت است ، چون مى بینیم كه اختلاف امت ها و طوایف در خصایص روحى و اخلاق نفسانى و نیز اختلاف آنان به حسب مناطق طبیعى كه در آن زندگى مى كنند اثر مستقیم در اختلاف زبان هاى شان دارد، همچنان كه قرآن كریم به این نعمت عظمى اشاره نموده مى فرماید: ((و من ایاتة خلق السموات و الارض و اختلاف السنتكم و الوانكم )).
و منظور از این كه فرمود: ((علمه البیان )) این نیست كه خداى سبحان لغات را براى بشر وضع كرده ، و سپس به وسیله وحى به پیغمبرى از پیامبران و یا وسیله الهام به همه مردم ، آن لغات را به بشر تعلیم داده باشد، براى این كه خود انسان بدان جهت كه به حكم اضطرار در ظرف اجتماع قرار گرفت طبعا به اعتبار تفهیم و تفهم وادار شد، نخست با اشاره و سپس با صدا و در آخر با وضع لغات یعنى قرارداد دسته جمعى به این مهم خود بپرداخت ، و این همان تكلم و نطق است ، كه گفتیم اجتماع مدنى بشر بدون آن تمام نمى شد.
علاوه بر این فعل خداى تعالى عبارت است از تكوین و ایجاد، و قهرا شامل امور اعتبارى نمى شود، چون امور اعتبارى عبارت است از قرارداد دسته جمعى . و این امر اعتبارى حقیقت خارجى ندارد، تا خلقت و تكوین خداى تعالى شامل آن نیز شده باشد و بگوییم زبان هاى مختلف را خدا خلق كرده ، آنچه خدا خلقت كرده انسان و فطرت او است ، فطرتى كه او را به تشكیل اجتماع مدنى ، و سپس به وضع لغات واداشت ، و او را به این معنا رهنمون شد كه الفاظى را علامت معانى قرار دهد به طورى كه وقتى فلان كلمه را شنونده القا مى كند ذهن شنونده منتقل به فلان معنا شود، مثل این گوینده خود معنا را به او نشان داده باشد. و نیز او را رهنمون شد به این كه اشكال مخصوصى از خط را علامت آن الفاظ قرار دهد، پس خط خود مكمل غرض كلام است ، و كلام را ممثل مى سازد، همان طور كه كلام معنا را مجسم مى ساخت .
و كوتاه سخن این كه : بیان قدرت بر سخن از اعظم نعمت و آلاى ربانى است ، كه براى بشر موقف انسانیش را حفظ نموده ، به سوى هر خیرى هدایتش مى كند.

چند قول دیگر در معناى آیات : ((خلق الانسان ، علمه البیان ))
این بود آن معنایى كه به نظر ما از دو آیه مورد بحث به ذهن تبادر مى كند، ولى مفسرین دیگر در معناى آن دو اقوالى دیگر دارند: بعضى گفته اند: منظور از انسان در جمله ((خلق الانسان )) آدم ، و منظور از ((بیان )) در جمله ((علمه البیان )) همان اسمایى است كه به آدم تعلیم داد، (و در سوره بقره داستان را حكایت نموده فرمود: ((و علم ادم الاسماء كلها))).
بعضى دیگر گفته اند: منظور از انسان پیامبر اسلام ، و منظور از بیانى كه وى تعلیم كرد قرآن است ، كه آن را به آن جناب تعلیم كرد، و یا منظور تعلیم آن جناب قرآن را به مؤ منین است .
بعضى دیگر گفته اند: منظور از بیان ، خیر و شر است ، كه خداى تعالى تشخیص آن دو را به انسان یاد داده .
بعضى دیگر گفته اند: مراد از آن راه هدایت و راه ضلالت است.

Je suis un etre de dialogue et non point d'affirmation

من گفتگو می کنم ، نه تأیید !  

 

سه شنبه 21/8/1387 - 0:4 - 0 تشکر 69981

بر اساس متون کتاب های آسمانی همچون سفر پیدایش که " خداوند آدم را آفرید و « آنچه آدم هر ذی حیاتی را خواند، همان نام او شد»." فرضیه ای وجود دارد که می گوید زبان موهبتی الهی است و استعداد زبان از نعمات خداوندی است.

( این داستان در قرآن کریم، آیه 31 سوره ی بقره نیز آمده است بدین گونه که : « و علم ءادم الاسماء کلها ... » ؛ پس آموخت به آدم نام ها را همگی )

بنابر یک دیدگاه دیگر به پیروی از سنت هندو، زبان را الهه ساراسواتی، همسر برهما، خالق کائنات به وجود آورده است.  

Je suis un etre de dialogue et non point d'affirmation

من گفتگو می کنم ، نه تأیید !  

 

سه شنبه 21/8/1387 - 0:15 - 0 تشکر 69983

اینجاست که یه سوال عجیب غریب پیش می اید!

اگه منشا اون زبان واحدی که گفتیم ریشه ی همه ی زبان ها بوده الهی هست،

آیا راهی وجود دارد که بشود آن زبان نخستین را مجددا کشف و بازیابی کرد؟

Je suis un etre de dialogue et non point d'affirmation

من گفتگو می کنم ، نه تأیید !  

 

سه شنبه 21/8/1387 - 1:35 - 0 تشکر 69991

فکر میکنم زبان ایما و اشاره یا body language هم به همون ریشه های واحد زبان ابتدایی بشر دلالت کنه.


سه شنبه 21/8/1387 - 2:27 - 0 تشکر 69994

اینجاست که یه سوال عجیب غریب پیش می اید!

اگه منشا اون زبان واحدی که گفتیم ریشه ی همه ی زبان ها بوده الهی هست،

آیا راهی وجود دارد که بشود آن زبان نخستین را مجددا کشف و بازیابی کرد؟

به نام خدا

سلام

به به شقایق جان، می بینم که داری با یه تیر دو نشون می زنی؟! می دونی که چی می گم؟!

می گم ما هم می تونیم شرکت کنیم؟ حالا من چند کلمه ای می نویسم، اما منتظر جواب کامل ترش از طرف خودت هم هستیم.

منبع این حرفام کتاب The Study of Language اثر جرج یول هست، که البته مضمون قسمتی از اون کتاب رو می نویسم. و تأکید هم می کنم که من فقط از همین یه منبع استفاده می کنم، پس امیدوارم کامل ترش رو از خودت بشنویم.

در تلاشی که برای کشف مجدد این زبان اصلی و الهی انجام شده، آزمایشاتی را انجام دادند که البته نتایجشان با هم در تضاد بودند. به نظر می رسد که فرضیه ی اصلی بر این مبناست که اگر یک نوزاد بدون شنیدن هیچ زبانی رشد کند، باید به طور خود به خود شروع به صحبت کردن با زبانی اصلی و خدادادی کند.

یکی از فرعون های مصر به نام سامتیکوس حوالی سال 600 پیش از میلاد این آزمایش را با دو نوزاد انجام داد. پس از دو سال بودن در کنار گله ای از بزها و یک چوبان لال، گزارش شد که نوزادان خود به خود کلمه ای را ادا کردند که مصری نبود، اما کلمه ای فریجیایی بود به معنای نان با این تلفظ: bekos

پس فرعون هم چنین نتیجه گیری کرد که زبان فریجیایی می بایست زبان اصلی و الهی باشد. اما احتمال این امر کم است، زیرا بچه ها این کلمه را از هیچ گونه زبان انسانی برداشت نکرده اند، و همان گونه که مفسران بسیاری به این امر اشاره کرده اند، آن ها احتمالا آنچه از بزها شنیده اند را تکرار کرده اند. این قسمت یعنی kos  را از آخر کلمه حذف می کنیم و می بینیم که بقیه ی کلمه صدای بزهاست!

جیمز چهارم (پادشاه اسکاتلند) هم حوال سال 1500 میلادی آزمایش مشابهی را انجام داد. این طور گزارش شده که کودکان شروع به صحبت به زبان عبری کرده اند. متأسفانه تمامی موارد این چنینی از کودکانی که جدا از دیگران بزرگ شده اند طوری که هیچ ارتباطی با زبان های انسانی نداشته اند، نتایج هیچ کدام از این دو آزمایش در خصوص زبان الهی را تأیید نمی کنند.

کودکانی که در سال های نخستین عمرشان بدون ارتباط با صحبت های انسانی زندگی می کنند، فاقد هیچ گونه زبانی رشد می کنند.  

اگر زبان انسان نشأت گرفته از زبانی الهی باشد، هیچ راهی برای کشف مجدد آن زبان اصلی وجود ندارد، به ویژه با اتفاقاتی که در شهر بابِل (Babel) رخ داده است، زیرا همان گونه که درتورات آمده، "خداوند در آن جا زبان زمین (زمینیان) را در هم ریخت".

 

بخشيدن يعني آزاد کردن يک زنداني...

و کشف اين که آن زنداني خودت هستي!

 

سه شنبه 21/8/1387 - 18:55 - 0 تشکر 70182

می بینم که بحمدالله اینجا پر از زبان دان و زبان شناسه!

وای! چقدر کار من سخت شد!

اما خداییش کلی ذوق زده شدم!

همانطور که جناب researcher گفتند، زبان اشاره علاوه بر اینکه شاهدی هست بر اینکه انسان با توانایی فراگیری زبان متولد می شود، در نظریه هایی که امروزه مورد تایید اغلب دانشمندان هست، نخستین مرحله ی تکوین زبان بوده است. 

نظریه ای که امروز در خصوص مراحل تکوین زبان (شامل سه مرحله) مورد قبول است این هست که سخنگوئی عقلی در مرحله ی اول حاصل تحولی است که در زبان طبیعی یعنی مجموعه ی تعبیرهای عاطفی از قبیل جنبش ها، فریادها و اشاره های نخستین رخ داده است. 

اما جالب است بدانید زبان اشاره یا sign language امروزه به قدری پیشرفت کرده که مثل زبان گفتاری دارای الفبا، و ترکیب و دستورزبان مختص خود است و جالب تر اینکه زبان اشاره ملل مختلف با هم متفاوت است. 

یعنی به طور مثال زبان اشاره ی ناشنوایان ایرانی با زبان اشاره ی ناشنوایان امریکایی متفاوت است!   

Je suis un etre de dialogue et non point d'affirmation

من گفتگو می کنم ، نه تأیید !  

 

سه شنبه 21/8/1387 - 19:37 - 0 تشکر 70203

از گویای خاموش عزیز بابت حضور مفیدش در بحث تشکر می کنم ...

جواب سوال من دقیقا همین مواردی بود که گویای خاموش عزیز اشاره کرد.

به علاوه ماجرای اون اتفاقی که برای زبان زمینیان در شهر بابل حادث شده، در متن تورات موجود هست که به محض اینکه دوستانمان در انجمن انگلیسی زحمت ترجمه اش را کشیدند، در ادامه ی بحث در اختیار دوستان قرار می دهیم.

Je suis un etre de dialogue et non point d'affirmation

من گفتگو می کنم ، نه تأیید !  

 

جمعه 1/9/1387 - 2:10 - 0 تشکر 72247

و اما ماجرای شهر بابل و مشوش شدن زبان اهل زمین به نقل از "عهد عتیق":

« حالا، تمام زمین یک زبان و تعدادی کلمه داشت. و همینکه انسان ها از مشرق زمین مهاجرت کردند، دشتی در زمین های شینار (Shinar) یافتند و در آنجا ساکن شدند. و به همدیگر گفتند، بیایید خشت هایی درست کنیم و آنها را به طور کامل بسوزانیم.

و آنها خشت را به عنوان سنگ و قیر را به عنوان ملات داشتند. سپس گفتند: "بیایید برای خودمان یک شهر بسازیم، و یک برج که نوکش در آسمان ها باشد، و بیایید یک نامی برای خودمان برگزینیم، مبادا که سرتاسر هستی پراکنده شویم."

و پرودگار پایین آمد تا آن شهر و برجی را که فرزندان انسان ها ساخته بودند ببیند. و سپس گفت: "و اینک، آنها مردم واحدی هستند، و زبان واحدی دارند؛ و این تنها شروع کاری است که آنها انجام خواهند داد؛ و کمترین چیزی که می خواستند انجام دهند، الان برایشان غیر ممکن است. بیایید، بگذارید پایین برویم و آنگاه که زبانشان دچار مشکل شد، گویی که متوجه صحبت های یکدیگر نمی شدند".

بنابراین پروردگار آنها را از جایی که بودند در سرتاسر زمین پراکنده کرد و آنها از ساختن شهر دست کشیدند. ازاینرو آن شهر بابل نامیده شد، به خاطر اینکه آنجا، پروردگار زبان کل روی زمین را دچار مشکل کرد؛ و از آنجا، همه آنها را بر روی کل زمین پراکنده نمود. » 

البته این را اضافه کنم که بر اساس متن تورات، این اتفاق پس از پایان طوفان نوح اتفاق افتاده است.

Je suis un etre de dialogue et non point d'affirmation

من گفتگو می کنم ، نه تأیید !  

 

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.