• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن معارف > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
معارف (بازدید: 3439)
پنج شنبه 4/7/1387 - 16:17 -0 تشکر 60455

 

 

پنج شنبه 4/7/1387 - 18:40 - 0 تشکر 60502

چرا من باید خدا رو بپرستم؟ چرا اون منو نمی پرسته؟
خدا یعنی چی ؟ اینو میدونی یعنی خودش و خوش تنها و بی نیاز
پرستش یعنی چی ؟ یعنی اینکه تشکر و سپاس از موجودی که بت زندگی داده و زندگی تو دست اونه
چرا من باید به خدا محتاج باشم؟ چرا اون به من محتاج نیست؟
شما نیازاتی داری یعنی محتاج هستی به یکسری نیازات ولی در تعریف خدا داریم موجود بی نیاز درست شد یعنی شما همواره نیازمندی و خدا همواره بی نیاز
چرا من فانی هستم و اون باقی؟ چرا من باقی نیستم و اون فانی؟
وقتی شما موجود نیازمندی هستی پس فانی هم هستی یعنی وجودت نیازمند بودن در یک زمان خاص هست یعنی ما فقط در چهارچوب مثلا 100 سال زندگی مادی هستیم و خدا بی نیاز و بدون چهارچوب زمانی از قبل بوده الان هست و در آینده (ابد الدهر) خواهد بود
كی گفته من نباید معبود جهانیان باشم؟ كی گفته خدا باید معبود همه باشه؟
معبود کسی که واقعا شایستگی پرستش باشه باید ویژگی های خداوند رو داشته باشه و وقتی نداره نمی تونه همچین ادعایی داشته باشه
مگه من چیم از اون كمتره... قبول دارم كه تواناییم كمتره اما چرا ؟ رو چه حسابی من باید تواناییم كمتر از اون باشه؟ مگه من چی كار كردم؟
وقتی شما خدا نیستی یعنی مخلوق هستی و وقتی وخلوق هستی در چهارچوبی که خالق شما قرار داده فقط میتونی زندگی کنی و بر اساس هدفی که مخلوق شما معین کرده
برای همین محدود هستی یه تعریف دیگه هم هست اینکه مخلوق همیشه در بهترین شرایط توانایی های کمتری نسبت به خالق داره چون خالق نهایت قدرته و قدرت نهایی مخصوص خالق
كی گفته خدا لیاقت خدایی داره و من ندارم؟
کسی که محتاجه کسی که محدود کسی که نیازمند و فانیه نمیتونه خدا باشه
یا علی

پنج شنبه 4/7/1387 - 19:11 - 0 تشکر 60510

شششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششش

 

 

پنج شنبه 4/7/1387 - 20:52 - 0 تشکر 60516

به نام خدای نیکی ها .. سلام

نوع جملات برام آشناست .. این روزا از این حرفا هم زیاد می شنوم و هم زیاد می خونم ! این حرفا هم اپیدمی شده بین یه قشر خاص !

انسان در این دنیا فانیه اما در زندگی پس از مرگ بقای جاویدان داره 

همه این سوالات جواب داره اما کسی که سوال پرسیده واقعا دنبال جوابه ؟ و اگه جواب قانع کننده بشنوه بازم روی حرفاش پافشاری می کنه یا ... ؟! 

پنج شنبه 4/7/1387 - 23:59 - 0 تشکر 60545

به نام خدایی که همیشه در قلب ماست

سلام

این مبحثی که ایجاد کردین، چرا من خدا نیستم؟

و چندیدن چرای دیگه که این زمزمه فرقه های شیطان پرستی هست، که برای خدا چرا میارن!!!

اینکه میگین چرا من خدا نیستم، یعنی زیر سوال بردن خدا، و این شرک هست.

شرک = حرام، مشرک = کافر، کافر = مرتد از دین

پیشنهاد میکنم به مواد چهارگانه اساسنامه یه سری بزنین.

این مطلب کاملا مخالف اساس نامه انجمن های تخصصی تبیان هست، و از مدیر محترم این انجمن درخواست حذف این مطلب رو دارم، چون ادامه دادن این مبحث، باعث انحراف در دین میشه، مگر اینکه در حضور یه کارشناس به صورت مناظره حقیقی در مورد این مبحث بحث کنیم!

التماس دعا

كار ما نیست شناسائی "راز" گل سرخ
كار ما شاید این است
كه در "افسون" گل سرخ شناور باشیم...
جمعه 5/7/1387 - 0:21 - 0 تشکر 60550

تو جملات شما

 من = انسان

پس سوالتون این میشه:

چرا انسان خدا نیست ؟

به نظر من اگه اینطور بشه دیگه تعریف خدا بودن نقض میشه...

چون تعداد خدایان زیاد میشند و موجودی که شبیه داشته باشه اصلن خدا نیست...

پس میشه گفت شما با وجود خدا مشکل دارید...

نه ببخشید اصلن با تعریف اولیه هم مشکل دارید...

بهتره اول خدا رو برای خودتون تعریف کنید ...

بعد برای خودتون اثبات و بعد این سوالات رو از خدای ساختگی خود بپرسید...

البته صد در صد اون خدایی که شما تعریف میکنید خیلی ضعیف خواهد بود و براحتی میشه با چند تا دلیل منکرش شد...

پس پیشنهاد میکنم برید چند تا کتاب خداشناسی از فیلسوفان و کسانی که از این عقلی که داشتند تونستند تو این مسیر استفاده کنند و اثرات گرانبهایی از خودشون بجا بذارند رو مطالعه کنید...تا بفهمید اصلن خدا یعنی چی؟ و خدایی که تعریف میکنید خدا باشه و ضعیف نباشه ...

بعد بیایید اینجا سر خدا بحث کنیم که کی باشه!!!

که از الان بگماااشما نمیتونید خدا بشید چون کسی که اصلن ندونه خدا یعنی چی و بخواد بره کتاب بخونه و بعد بیاد بگه میخوام خدا بشم یعنی یه موجود ضعیفه .

پروردگارا آنگونه زنده ام بدار که نشکند دلی از زنده بودنم و آنگونه بمیران که به وجد نیاید کسی از نبودنم

جمعه 5/7/1387 - 2:25 - 0 تشکر 60582

به نام حضرت دوست که هر چه داریم از اوست
با سلام به همه دوستان خوب و با سلام به جناب معین نعمتی .
اگه اسمتون رو درست ننوشتم منو ببخشید .
من فکر می کنم که شما چند بحث جنجالی دیگری هم در تبیان ایجاد کردید .
 الان داریم می بینیم که اینجور بحث ها نقل و نبات اکثر انجمن های کشورمان شده اند .
خیلی جاها این بحث ها را مطرح می کنند .
من هم مثل جناب عشق آبی فکر می کنم که جناب معین نعمتی این بحث را از جای دیگری شنیده و اینجا آورده .
اما به نظر من این سوال فقط یک شبهه نیست .
مخلوطی از چندین و حتی چند ده شبهه است .
دوست خوبمان جناب micro هم اشاره کردند .
اولین دسته شبهات مربوط به عدم شناخت صحیح خداوند و صفاتش است .
در واقع اگر کسی خدا را می شناخت چنین شبهه ای نمی گرفت .
خدا بسی بالاتر از ذهن آدمی است .
چگونه آدمی به مقام خدایی می تواند برسد ؟
آدمی مخلوقی است مانند سایر مخلوقات .
سایر مخلوقات ادعای خدایی نمی کنند .
حتی ابلیس . بلکه ابلیس به قبول فرمان خدا عصیان می کند .
نه اینکه ادعا کند که من خدا هستم یا من می توانم که خدا شوم .
دومین دسته شبهات اعتراض به محدودیت مادی انسان است .
مثلا انسان در بهره بردن از لذات مادی محدود است .
عمرش پایان می پذیرد .
اما فکر نکنم این محدودیت باعث شود که انسان بخواهد خدا شود .
خب شما درخواست کن که محدود نباشی .
چی می شد که خدا انسان را از محدودیت مادی خودش بردارد .
این که برای خدا آسان است .
دوستمان جناب میکرو گفتند :
اگر که من یعنی انسان خدا باشد چندین خدا می شد . و این غیر ممکن است .
جواب ایشون خیلی کامل است .
من یک جواب دیگری نیز دارم .
اینکه شما می گید چرا من نباید معبود جهانیان باشم ؟
چرا من توانایی ام از او کمتر است ؟
کی گفته که او لیاقت داره و من ندارم ؟
خوب خودتان گفتید که قبول دارید که توانایی تون کمتر هستش .
خوب از همین حرف معلوم می شه که نمی شه من یعنی انسان خدا بشه .
چون من یعنی انسان نیازمند است و چگونه یک نیازمند می تواند هستی دیگران را در دست داشته باشد .
اما از این جور شبهات قاتی پاتی بگذریم .
من فقط جواب یک شبهه اش رو که تیترمطلبتون بود می دم .
اینکه من چرا خدا نیستم ؟
خوب شما خودتون گفتید که خدا نیستید .
سوال شما اینه که چرا نیستید ؟
خوب من می گم چرا باشید ؟
مگر شما چی دارید ؟
کسی که خداهست ، از اولش بوده . تا آخرش هم هست .
یعنی این شایستگی رو به طور حتمی در گذشته داشته . اکنون دارد و در آینده هم دارا خواهد بود . 
نشانه عظمت و بزرگی خدا هم اینه که این همه مخلوق خلق کرده .  
شما این شایستگی رو که ندارید .
از کجا می خواهید به دست آورید؟
به نظر شما آیا مخلوق دیگری می تواند شایستگی خدا بودن رو به شما بده ؟
آیا خدا می آدش به شما شایستگی خدا بودن رو می ده و خودش می آدش شما رو خدا می کنه و بعدش هم می آدش شما رو پرستش می کنه ؟
کدوم عقلی می آدش قبول کنه که خدا می آدش به شما شایستگی خدا بودن رو می ده و بعدش خودش هم شما رو پرستش می کنه ؟
آخه کسی که خودش شایستگی رو از دیگری می گیریه چه جور بی نیازی است ؟
بی نیاز اونه که از اولش بی نیاز بوده . 
امیدوارم که بحث با دلایل عقلی و قابل قبول ادامه پیدا کنه .
نه اینکه جدل بیهوده بشه و دلیل هاش هم غیر قابل قبول باشه .

آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است
با دوستان مروت با دشمنان مدارا 
وبلاگهای من : 
شنبه 6/7/1387 - 3:9 - 0 تشکر 60762

ششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششش

 

 

يکشنبه 7/7/1387 - 14:23 - 0 تشکر 61158

با سلام

دوست عزیز Mamal92 چرا در برابر طرح شبه و سوال منفعلانه عمل میكنید . آیا به نظر شما روش معصومین كه ما باید اونا رو الگو قرار دهیم همین روش بود ؟!

آنها حتی در برابر پرسش مغرضان نیز این گونه عمل نمیكردند.

حال شما در جواب سوال یكی از دوستانتون كه مطمئناً هیچ غرضی در اون نداشتند، اینگونه پاسخ میدهید، شاید باعث تضعیف منطق مسلمانان و به ویژه شیعیان در دید مخالفان و كافرانی شود كه مباحثه شما رو نگاه میكنند.

به نظرم وقتی براحتی میشه غلط بودن این شبهه دوستمون رو اثبات كرد؛ نباید از در اساسنامه و مقررات و گوشزد كردن این چیزها وارد شد.

اصلاً مگر انجمن معارف یكی از كارهای اصلی‌اش پاسخ به شبهات و یا مباحثه در مورد آنها نیست؟

من هم در مورد سوالات دوستمون یه چیزهایی در جواب دارم كه امیدوارم درست باشه.

چرا من خدا نیستم

با توجه به اینكه خدا بودن یعنی اینكه همه چیز كه وجود دارند مخلوق خدا باشه و با توجه به اینكه گفتید من یعنی نوع انسان پس باید انسانها همه خدا باشند یا بتونند بشند این یعنی اگه مثلاً ده نفر از انسانها كاندید خدا شدن شدند باید اولاً همه چیز را اونا به وجود آورده باشند و نه به صورت مشاركتی بلكه كاملاً و در یك زمان.

 مثلاً همه اونها من رو باید كاملاً خلق كنند و با این كه همشون منو خلق میكنند 1- اولاً منی كه خدای اول خلق كرده با منی كه بقیه خدایان خلق كردند یكی باشه 2- اصلاً به مورد اولی نمیكشه چون باید در آخر هم از من یكی باشه و نه ده تا .

چطور ممكنه من یكی باشم و در عین حال از سوی ده تا خدا كاملاً خلق شده باشم اونم هم زمان این محاله

البته مشكلات بسیار زیادتری پیش میاد كه مجال نیست.

اما بقیه سوالاتنو رو كامل تر جواب بدم.

چرا من باید خدا رو بپرستم؟

با توجه به اینكه خودتون گفتید:« "من" منظورم نوع انسانه. » در جواب سوالتون باید بگم باید اول خدا رو. اونجوری كه هست تعریف كنیم. من میخواستم تو بحث آیا خدا وجود دارد در ادامه دلیل خودم رو با این تعریف بیارم كه گفتند اثبات صفات خدا یه تاپیك دیگه میخواد. اما با توجه به سوال شما اینجا این تعریف رو میارم.این تعریف البته تعریف علما دینه و من برخی شبهاتی كه در مورد خدا برام مونده بود رو با این تعریف برای خودم حل كردم.تعریف خدا: خدا وجود مطلق است و نه چیزی اضافه تر و نه چیزی كم تر .اگر هر تعریف دیگری رو قبول داشته باشی ولی این تعریف رو نپذیری برخی شبهاتت بی پاسخ میمونه. ولی این تعریف پاسخ گوی همه شبهات هست.بر اساس این تعریف، وقتی ما میگیم« من وجود دارم» ، یعنی درون من خدا هست، چون گفتیم خدا وجود مطلق(عین وجود).خب با این وصف انسان حتی اگر منیتش از پرستش خدا سر باز زنه .اما باز تمام اعضا و جوارحش نا خواسته از او، در حال پرستش خدا هستند. چون چیزی به نام وجود به آنها اضافه شده تا موجودیت پیدا كنند.

تمام موجودیت انسان همیشه در حال اقرار به این هست كه بدون وجود تنزل یافته گرفته شده از وجود مطلق ، چیزی جز نیستی نخواهند بود.و این یعنی پرستش.

ببینید تما چیزیهایی كه ما میبینیم یا نمیبینم اما میدونیم كه هستند چه خیالی چه واقعی همه اونها رو ما میگیم وجود دارند، حالا چه تو خیال چه تو واقعیت . ما با گفتن این جمله كه اینها وجود دارند . اونا رو در وابستگی به وجود داشتنشون میدانیم و این وجود داشتن های مرتبه های پایین تر به وجودی كه تنها و تنها وجود است وابسته هست و آن وجود مطلق(خداست)

برا قفل هایی كه بستست یه كلید مونده تو مشتمبه جنون رسیده كارم بس كه فرصت ها رو كشتم
بازی نور و صدا نیست زندگی یه سرنوشته           یكی پیدا یكی پنهون مثل آدم و فرشته
جانشین  انجمن خانواده‌ی تبیان
يکشنبه 7/7/1387 - 14:27 - 0 تشکر 61159

چرا اون منو نمی پرسته؟

در جواب به این سوال باید گفت چیزی كه جز وجود مطلق و محض هیچ چیز دیگری نیست و به همه اضافه میشه ، در حالی كه كسی به اون اضافه نمیشه چه چیزی رو باید بپرسته؟هرچه هست از خود اوست و پرستش خود كاری بیهوده و باطله.

چرا من باید به خدا محتاج باشم؟ا

نسان به خاطر این به خدا محتاجه كه اگر او نبود انسان هم نبود.راستی یكی از شبهاتی كه من داشتم و با این تعریف از خدا برایم حل شد همین بودمن میگفتم برخی امور هستند كه نیاز ندارند خدا (علت اولیه) همیشه باهشون باشه تا بتونند اونا هم باشند.مثل اجسام. من نمیتونستم قبول كنم اگر فرض محال خدا نابود بشه اجسام هم نابود میشن. من میگفتم اگه چیزهایی هم قرار با نابودی بر فرض محال خداوند نابود بشند. امور معنویه، مثل روح .برای خودم هم این طوری دلیل میاوردم كه من فكر میكنم و خواب میبینم، این تفكر و خواب دیدن من تا وقتی من هستم و وجود دارم اونا هم هستند و با نابود شدن من از بین میرن. ولی من میام تو یه دفتر یه امضا میكنم این امضا با این كه علتش من بودم اما اگه نابود بشم اون میتونه هنوز باشه و نابود نشه.این استدلال باعث شد كه من دنبال یه تعریف و تصوری از خدا باشم كه به این شبهه ام منطقی جواب بده.بعداً تو یه برنامه از یكی از روحانیون معروف كه شاید فقیه هم بودند، الان دقیقاً یادم نیست اسمشون رو، از ایشون شنیدم خدا وجود مطلقه و دیدم این اون تعریفیه كه جواب شبهمو میده.

اگه این طوری خدا رو تصور(قبول) كنیم، دیگه هر مخلوقی كه وجود داره تا وقتی كه وجود مطلق(خدا ) هست او نیز هست و با فرض نبود خدا چون اضافه وجود( (مثلاً درخت وجود دارد) ازدرخت گرفته میشود. پس جمله تبدیل میشه به(درخت وجود ندارد) این جمله عدم درخت رو نشون میده.) نخواهد بود پس آن مخلوق وجود نخواهد داشت و فنا میشود.در مورد انسان هم همین طور، انسان رو تا وقتی بهش اطلاق بودن(وجود داشتن )میشه كه اون وجود مطلق(خدا) باشه، و اگر اون وجود مطلق(خدا) نباشه مرتبه پایین تر از وجود مطلق نمیتونه به انسان فرضی داده بشه تا به انسان فعلی تبدیل بشه .

این طوری مشخص میشه كه چرا خدا این قدر به ما نزدیك هست حتی از رگ گردن.

چرا من باقی نیستم و اون فانی؟جواب این سوال هم در جواب بالا هست . انسان فانی (البته فانی یعنی كسی كه مرگ را میچشد. نه اینكه برای همیشه نیست شود) است، چون اون وجود مطلق(خدا) اراده میكند در زمانی از زندگانی دنیوی و اخروی انسان را از قسمتی از وجود تنزل یافته خودش كه به او در قالب ارتباط دو قسمت جسمی و روحی داده محروم كند و تا این چنین شود، دیگر این ارتباط روح و جسم در انسان وجود نخواهد داشت و فانی میشود. .اون نیز فانی نیست چون اگر قرار باشد او فانی و انسان باقی باشد تناقض رخ میدهد و تناقض محال است. چون او با وجود خود، وجود انسان را باعث شده و اگر فانی شود بدیهی ترین نتیجه فنا(در اینجا یعنی نابودی كامل از هر جهت) انسان خواهد بود .

برا قفل هایی كه بستست یه كلید مونده تو مشتمبه جنون رسیده كارم بس كه فرصت ها رو كشتم
بازی نور و صدا نیست زندگی یه سرنوشته           یكی پیدا یكی پنهون مثل آدم و فرشته
جانشین  انجمن خانواده‌ی تبیان
يکشنبه 7/7/1387 - 14:33 - 0 تشکر 61161

كی گفته من نباید معبود جهانیان باشم؟

انسان معبود جهانیان نیست، چون وجود جهان به وجود انسان بسته نیست و اگر انسان نباشه جهان به راه خودش باز هم ادامه میدهد. اما چون بالاترین مخلوقی پس خدا(وجود مطلق) انسان را جانشین خود كرده ، یكی از جایگاه های خود را به او داده و آن جایگاه همان جایگاه مسجود خلایق شدن او است.

كی گفته خدا باید معبود همه باشه؟

باز هم به همان دلیل كه وجود همه بستگی مستقیم به وجود خدا داره . این خیلی بدیهی هست كه اگه وجود چیزی بستگی كاملاً مستقیم با وجود دیگری داشته باشد آن دیگری معبود آن چیز قرار گیرد . در مورد انسان فكر و خیال او چون بستگی مستقیم با وجود ش دارد پس انسان معبود فكر و خیال خود هست و فكر خیال نیز عابد(بنده) انسان هستتند. و به امر انسان حتی در كوچكترین كارها تبعیت میكنند.

مگه من چیم از اون كمتره... قبول دارم كه تواناییم كمتره اما چرا ؟ رو چه حسابی من باید تواناییم كمتر از اون باشه؟ مگه من چی كار كردم؟ كی گفته خدا لیاقت خدایی داره و من ندارم؟

اگه حتی انسان تقریباً تمام قدرت خدا رو داشته باشه باز هم این قدرت كاملاً نمیشود چون قدرت انسان تا جایی میتواند ادامه داشته باشد كه وجود آن قدرت را از وجود مطلق گرفته باشه و تا وقتی وجود مطلق اراده دادن قدرت بالاتر را به انسان نكند،انسان از آن قدرت نا توانه. اما چرا نمیشود .وجود مطلق تمام قدرت خود را به انسان ببخشد؟ چون انسان هر اندازه كه قدرت داشته باشه باز هم 1 – نیاز به اجزا خود داره(ضعف)2- نیاز به وجود مطلق داره تا قدرت بیشتر به او بدهد(ضعف).و طبیعی هست كه انسان هر چه هم توانا باشه همیشه دست كم یك مرحله پایین تر از وجود مطلق هست .

 این همون حسابی هست كه نتیجش میگه توانایی انسان كمتر از توانایی وجود مطلق هست. انسان كاری نكرده كه جزایش این باشه این بدیهی ترین نتیجه است. او لیاقت خدایی نداره چون همون طور كه گفتم باید تما هستی وجودشون بستگی مستقیم با او داشته باشه .

در حالی كه حتی وجود خود او بستگی به اجزایی داره كه او را ایجاد كرده اند ، چطور ممكنه انسان خدای اجزای خودش باشه ولی در عین حال نیازمند به اون اجزا هم باشه(تناقض)

برا قفل هایی كه بستست یه كلید مونده تو مشتمبه جنون رسیده كارم بس كه فرصت ها رو كشتم
بازی نور و صدا نیست زندگی یه سرنوشته           یكی پیدا یكی پنهون مثل آدم و فرشته
جانشین  انجمن خانواده‌ی تبیان
برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.