یک دنیا ممنون از MCLAREN و محسن خسرو عزیز ،که همیشه با حضور فعالشون باعث دلگرمی و پیشرفت اهدافمون بودن و هستن.
پاسخ به سوال MCLAREN
"منظورتون از اختلال شخصیتی اینا که نیست: مثلا طرف چند شخصیتی میشه، یا نمیدونم تو جاهای مختلف با مثلا مدلهای مختلفی میاد، آیا اینم جزو همین اختلال شخصیتی قرار میگیره، یا نه؟ "
سوال خوبی رو مطرح کردین.اگه منظورتون از چند شخصیتی این وضعیتیه که میخوام بهش اشاره کنم،بله جزو اختلال شخصیت محسوب میشه.
از هم گسیختگی شخصیتی یک فرایند ذهنی است که بر اثر آن ارتباط طبیعی میان افکار، خاطرات، احساسات، حرکات و هویت فردی از میان می رود. به واسطه ی این از هم گسیختگی، برخی از اطلاعات خاص که در حالت عادی می بایست در ارتباط با سایر اطلاعات موجود دیگر در مغز باشند، انسجام و اتصال خود را از دست می دهند. برخی از پژوهشگران بر این باورند که از هم گسیختگی بطور مستمر ادامه پیدا کرده و گسترش می یابد و ممکن است از خیال بافی های روزانه شروع شده و تا تجزیه ی کامل هویتی ادامه پیدا کند.
این شخصیت های متفاوت ممکن است تا حدودی از وجود یکدیگر آگاه باشند، اما در هر زمان تنها یکی از آنها کنترل رفتار بیمار را به دست می گیرد. انتقال شخصیت به شخصیت های دیگر به صورت آنی و به واسطه ی نوعی تنش صورت می پذیرد
علائم
- چند شخصیتی، که می تواند به طور متوسط شامل 10 هویت متفاوت باشد و در برخی موارد تعداد آن تنها به 2 مورد محدود شده و در برخی موارد دیگر از 100 مورد نیز بالاتر می رود.
- آشکار کردن شخصیت های رفتاری متفاوت، و بروز عملکردها و رفتارهای فیزیکی نامتعارف و متناقض.
- احساس ضعف حافظه، و خارج شدن از دایره ی زمان (به عنوان مثال بیمار نمی تواند افراد و مکان ها را به خوبی به خاطر سپرده و یا به یاد بیاورد)
- بیشتر بیماران دچار افسردگی شده و افکاری پیرامون خودکشی به ذهن آنها خطور می کند.
- رواج نقص فردی
- 3/1 از مبتلایان به این بیماری دچار توهمات دیداری و شنیداری می شوند.
- فرایند رشد بیماری در حدود 5.9 سال به طول می انجامد.
- علائم مربوط به افسردگی افزایش پیدا می کند.
- ناتوانی در تمرکز بر روی دروس (در کودکان)
- ایجاد مشکلات رفتاری (در کودکان)
علل بروز بیماری
دلیل دقیق ایجاد این اختلال به روشنی مشخص نیست، اما معمولاً در کودکان به دلیل آزار و اذیت های فیزیکی و جنسی پدید می آید. در این وضعیت کودک از این اختلال به عنوان نوعی عامل دفاعی استفاده می کند. آنها همواره حالات روانی خود را تغییر می دهند تا به این طریق در ذهن خود به کسی اجازه ندهند که آنها را مورد آزار و اذیت قرار دهد. در برخی موارد نیز دلیل ایجاد بیماری به آسیب های مغزی و صرع نسبت داده می شود. ابتدای دوره ی آغازین بیماری معمولاً در سنین کودکی بوده و اکثر بیماران مونث می باشند. شاید افراد به صورت ارثی دچار این بیماری شوند، اما انتقال ژنتیکی مبحثی است که نیاز به تحقیق و بررسی بیشتری دارد
درمان
درمان معمولاً شامل جلسات روانکاوی به همراه هیپنوتیزم است. هدف از درمان درهم شکستن شخصیت های متفاوت و محدود کردن آنها به یک هویت منحصر بفرد است. رواندرمانگر سعی می کند با دگروارهای متفاوت ارتباط برقرار کرده تا ابتدا با نقش و عملکرد هر یک از آنها آشنا شود. سپس ارتباطی میان شخصیت های متفاوت به ویژه خصوصیاتی که قدری ماهیت خشونت و مخرب دارند ایجاد می کند و آنها را به مرور زمان از میان بر می دارد.
از دیگر اهداف رواندرمانگر این است که با کلیه ی این شخصیت های مختلف ارتباط برقرار کند و به نحوی آنها را با هم مرتبط کند. مشاور همچنین سعی می کند که خاطرات درداور و ضربه های روحی گذشته را از وجود بیمار پاک نماید. درمان بیماری نیازی به بستری شدن ندارد، اما در موارد خاص پزشکان برای رسیدن به هدفی که دارند می توانند بیمار را بستری کنند. تا کنون مدرکی دال بر مفید بودن تجزیه تحلیل رفتاری برای درمان این اختلال بدست نیامده است.
******************
امیدوارم توضیحاتم کامل بوده باشه.باز هم اگه نکته ای یا سوالی هست در خدمتم.