يکشنبه 16/4/1387 - 12:4
-0 تشکر
46805
لحظه ای با غم های دل سید علی...
از چه باید گفت چه باید نوشت و كدامین برگ یارای نوشتن جملات است و خاطرات سخت بر دل پیر جمعمان را دارد. مطمئنا باید درختان راقلم گلبرگ ها را دفتر كرد تا به توان حد اقل زخمهای دلش را روی آنان به یادگار نوشت. از چه بگویم از كدامین غربتش از زخم 72 یار بهشتی بگویم
یا از خاطرات پیر خمین بنویسم؟ آیا باید این چیزها را نوشت یا اینكه بگذاریم با گذشت زمان به دست فراموشی بروند و در گرد و غبار خاطرات محوشان شوند؟ هیچ وقت آرزو نمی كنم به جای سید علی باشم سیدی كه به همراه خمینی بت شكن سختیها و مشقات زندان
های رژیم شاه را تحمل كرد. او كه با بند بند وجودش با سنگرهای جنوب آشنا شده بود. نه سید علی جایی دیگر است ، كوه صبری دیگر است.
چگونه مانند كوه تحمل كرد داغ پیر و مرادش نمیدانم شاید تحمل می كند تا به ما بیاموزد درس صبر و استقامت را، بیاموزد
اگر پیر و مرادت رفت نباید راهش را فراموش كرد. در 15 خرداد بود كه شد رهبر و مقتدا تا كنون اندیشیده اید كه هر زمان غمی گریبان گیرمان می شودبه بزرگ و رهبری پناه می بریم،
حال اكنون رهبر و مقتدای ما كه دلش خون از دست دادن یاران و دوستان وفادار است به كه پناه می برد، اری می دانم به مهدی موعود. می دانم سید هر زمان از دست بی بند و باریهای من و تو زخم می خورد وقتی داغ یارانی چون اوینی و صیاد شیرازی را می بیند به مسجد جمكران پناه می برد ، با مقتدایش راز دل می گوید. اگر علی (ع) با چاه مدینه راز دل می گفت اكنون سید علی ما با چاه جمكران زمزمه عاشقانه و عارفانه دارد. رهبر و مقتدای ما یك دستش در دست مهدی زهراست تا هیچ وقت غمهای روزگار استقامتش را از بین نبرد. حال ما جوانان و نوجوانان باید بدانیم قوم كوفه نباشیم كه علی تنها در دل چاه راز و نیاز كند . نگذاریم سید علی ما هم دم چاه جمكران شود. بیایید برای زخم های دلش و برای تمام داغهای دوستانی كه دیده است مرهم باشیم. چفیه من بوی شبنم میدهد
عطر شبهای محرم میدهد
سه شنبه 25/4/1387 - 0:22
-
0
تشکر
47855
ما اهل کوفه نیستیم علی تنها بماند