چهارشنبه 5/4/1387 - 1:18
-0 تشکر
45004
تنبل همیشه هم خواب نیست
|
| | متن مقاله | | | ساكن بودن و فعالیت نكردن همیشه جزو دردسرهای مابوده است .دردسری كه روانشناسان میگویند برایش راهحلهایی هم وجود دارد. «افسرده نیستم ولی اول صبح که از خواب پا میشم، حس انجام دادن هیچ کاری نیست.»، «میدونم خیلی کار دارم ولی تنبلیم مییاد که حتی یکیشون رو انجام بدم.»، «وای! نمیدونی چقدر بده! درسامو میذارم لحظه آخر بخونم، بعدش اون لحظه هم یهدفعه انگار همه تنبلیهای دنیا رو ریختن رو سرم.»، «دوست دارم کارام جلو بیفتهها ولی از اون طرف هم اگه حسش نباشه، دلم میخواد تمام روز رو توی رختخواب بمونم.» شما هم مطمئنا لااقل یک دوره در زندگیتان از این تنبلیهای ناگزیر نالیدهاید. احتمالا همه ما در ذهنمان، راههایی مختص خودمان برای غلبه بر تنبلی داریم، اما شاید بد نباشد نظر روانشناسها را هم در مورد علتهای این پدیده ی فراگیر بدانیم و پیشنهادهایشان را بشنویم. تنبلی، موضوع مورد علاقه ی نویسندگان کتابهای موفقیت است. بهعنوان مثال، گذشته از آنکه برایان تریسی و راهکارهایش را قبول داشته باشیم یا نه، کتاب پرفروش «قورباغهات را قورت بده!» فقط حول یک موضوع میچرخد؛ تنبلی. حتی نویسندگان هم دست از سر این موضوع برنداشتهاند. داستان روسی «ابلوموف» حدیث تنبلی بینهایت یک شخصیت به همین نام است. در این داستان تنها عاشق شدن ابلوموف است که میتواند او را از زندگی همیشگی در رختخواب نجات دهد. اما تنبلیهای آدمهای دور و بر ما معمولا بهشدت ابلوموف نیست. ما از تنبلیهایی جزئیتر شکایت داریم که به خاطر اینکه حسشان در موقعیتهای خاصی به سرمان میزند، زندگیمان را موقتا فلج میکنند. در واقع استعارهای که تنبلی را کنار رختخواب میگذارد، چندان هم با واقعیت جور نیست. شما ممکن است در محل کارتان، در دانشگاه، در آشپزخانه، در اتاق پذیرایی، در میانه ی راه کوه رفتن، در کتابخانه وقتی که روزهای پشت کنکور را میگذرانید، یکباره احساس تنبلی کنید، پشتش توجیه بیاورید که خستهاید و کارهایتان را انجام ندهید. راههای زیادی وجود دارد که آدم بر این تنبلی غلبه کند اما چون امتحان کردن هر کدام از این راهها خودش نیاز به کنار گذاشتن تنبلی دارد، ممکن است شما در یک دور باطل تنبلی پشت تنبلی بیفتید. پس اولین پیشنهاد این است که لااقل برای امتحان کردن این پیشنهادها باید یک بار خودتان تنبلی را کنار بگذارید! تنبلی از کجا میآید؟اگر کتابهای روانشناسی و حتی زیستشناسی را زیرورو کنیم، میتوانیم دلیلهای عمیق و درازمدتی را برای تنبلی پیدا کنیم. روانشناسان تکاملی معتقدند که تنبلی ریشهایتر از این حرفهاست. آنها میگویند تمام پدیدههای ذهنی بشر که نشانهای از «بیفعالیتی»، «ساکن بودن» و «انفعال» دارد میتواند به یک دلیل واحد رخ دهد. به نظر آنها علت همه این پدیدهها میتواند سبک زندگی بدوی اجداد ما باشد. این روانشناسان که ارادت خاصی به جناب داروین دارند، بیفعالیت بودن اجداد ما در زمانهای خاصی از سال و ذخیرهکردن انرژی برای زمانهای دیگر را دلیل تنبلی، خستگی روانی و افسردگی بشر مدرن میدانند. آنها میگویند در زمان مدرن ممکن است دیگر از زمانهای متناوب فعالیت - بیفعالیتی برای ذخیره انرژی خبری نباشد اما ژنهای ما به این تنبلی نیاز دارند. اگر بخواهیم طبق نظر روانشناسان تکاملی عمل کنیم، باید بگذاریم ژنهایمان در چند صد سال،زندگی مدرن را تجربه کنند تا نتیجهها و نبیرههایمان دست از تنبلی بردارند. اما گروه دیگری از روانشناسها هم هستند که نظر متفاوتی دارند. روانکاوها بیشتر در مورد نوع خاصی از تنبلی که آدم را به عقب انداختن کارها و انجام دادنشان در لحظه آخر وامیدارد، حرف دارند. به نظر آنها در این نوع از تنبلی، رگههایی از خودآزاری روانی وجود دارد. در واقع ما به خاطر این کار خودمان را زجر میدهیم اما ناخودآگاه از این رنج لذت میبریم. روانکاوها برای حل این مشکل راهحلهای طولانیمدتی دارند. به نظر آنها شمایی که این نوع خاص از تنبلی را دارید، باید آنالیز روانی شوید تا معلوم شود که کی و کجا این خودآزاری روانی را در خود پرورش دادهاید. از آنجا که این کار فقط در مطب روانکاوها انجام میشود و در این مقاله نمیشود با توضیح کامل تئوری روانکاوی راه به جایی برد، مجبوریم از خیر این گروه از روانشناسها هم بگذریم. در مورد علتهای تنبلی چند نظر همهپسند و بهدردبخور و در عین حال علمی هم در روانشناسی وجود دارد. روانشناسها معتقدند ما به علتهایی که در مقاله ی بعد با عنوان " خوابالوها " به ذکر و توضیح آن می پردازیم ، ممکن است «اهمال کار» شویم... | |
|