پاسخ بخش دوم
(از فعل charge چگونه استفاده کنیم؟)
من همش
یه سیب برداشتم او آنرا دو هزار تومان پای من حساب کرد.
All I
took was an apple but she charged me two dollars for it
فکر
کردم بستنی رایگان بود (اما) دو هزار تومان پام حساب شد!
I thought
the Ice cream was free, I was charged two dollars.
وقتی
شاخهای بز (نر) را دست زدم به من حمله ور شد و مجبور شدم برم تو ماشین.
When I
touched horns of the male goat, it charged me and I had to get in the car.
کوشش
کرد تا ماشین را روشن کند ولی باطری شارژش تمام شده بود .
She tried
to start the car but the battery was out of charge
به قتل
آقای پوینده متهم شده بود و بعد از یکسال نهایتا به اعدام با طناب دار محکوم شد.
He had been charged with murder of Mr. Puyandeh
and after a year eventually was sentenced to death by hanging.
(استفاده
از used to و get used)
Keep watching you get used to it.
به نگاه کردن ادامه بده به آن عادت خواهی کرد
Do you go fishing at all?
No, not any more I used to go fishing a lot.
اصلا ماهی گیری میری؟
نه، دیگه نه، قبلا خیلی ماهی گیری میرفتم.
He always has tone of blaming in his expressions.
Let him keep doing that I have gotten used to it.
او همیشه حالت سرزنش در اظهاراتش دارد.
بگذار اینکار را بکند من به آن عادت کرده ام.
He often has tone of anger towards people, is he angry at something?
Don’t pay attention to that he doesn’t mean it that’s just the way he is.
او اغلب حالت غضب به مردم دارد آیا از چیزی عصبانیست؟
به آن توجه نکن او منظوری ندارد او اینطوریست. (یعنی این
حالت در او فطریست منظوری ندارد).