1- ثبت نام در كلاس های رزمی. علی الخصوص برای آنهایی كه می خواهند در بعضی از انجمن های برخی دانشگاه های حادثه خیز كشور!( فی المثل امیر شریف یا صنعتی كبیر ) عضو شوند. در ضمن ممكن است برای نمره گرفتن هم كاربرد پیدا كند.
2- خواندن كتاب های مشاوره برای ازدواج و همین طور دیدن فیلم های كمك آموزشی ( مثلا همین سریال "نرگس" ). تا با دیدی باز و قلبی مطمئن همسر آینده خود را انتخاب كنید.
3- مطالعه كتاب های فلسفی. به هر حال برای توجیه برخی اتفاق ها ( كه اصلا هم تقصیر شما نیست ) مثل غیبت های بیشتر از حد مجاز و ... به برخی فلسفه بافی ها و مغالطات احتیاج مبرم پیدا خواهید كرد. برای جا افتادن مطلب به مغالطه زیر توجه كنید:
سعادت، غایت زندگی انسان است.
غایت زندگی انسان مرگ است.
پس سعادت انسان همان مرگ اوست!!!
4- جمع آوری اعتبارات مورد نیاز برای شركت در برخی رقابت های سالم و عام المنفعه! مثلا گوشی تلفن همراه شما باید حداقل مجهز به بلوتوث و هدست بیسیم بوده و توان رقابت را با انواع مشابه داخلی و خارجی داشته باشد.
5- تمرین محافظه كاری. از آنجایی كه دانشگاه مكان مقدسی است كه قومیت ها و پیروان ادیان مختلف را در خود جای داده است، ( به خصوص اگر شما قصد یا توان استفاده از بند 1 راندارید )، ضرورت این كار بیش از پیش مشخص می شود.
6- تماشای كانال Fashion . اظهر من الشمس است كه از دیگر میادین رقابت در دانشگاه، پوشیدن لباس های ساده و بی آلایش! و در عین حال محیر العقول است. پیشنهاد فوق الذكر نیز در همین راستا صورت گرفته است.
7- شركت در كلاس های زبان های خارجی ( اعم از متعارف و غیر متعارف ).این روش برای عالم و عامی سودمند و فرحزاست! حتی اگر خدای ناكرده اهل مطالعه رفرنس های خارجی نباشید، برای كلاس گذاشتن مفید است. علی الخصوص انواع غیر متعارف و كشتار جمعی آن! مانند فرانسوی، آلمانی و روسی!
8- تهیه و تماشای مجموعه تلویزیونی (ویرایش شد ) و تماشای صحنه های آهسته حركات جان نثار. باید قبل از تشرف به دانشگاه، انواع پاچه خواری ها را آموخت و در موقع مقتضی ( فی المثل قبل از اعلام نمرات ترم! ) در راه اهداف متعالی انسانیت! از آنها مدد جست.
9- آشنایی با واژه های پرطمطراق و عبارات روشنفكرانه و فضل فروشانه. باید توجه داشته باشید كه شما به عنوان یك دانشجو ( البته ان شاء الله! ) دیگر با مردم كوچه و بازار ساكنان یك ایوان و ستاره های یك كهكشان نیستید!(بابا آپارتاید! بابا رژیم اشغالگر قدس!). آری! باید با سمند فصاحت در دور برگردان های بلاغت take off كرد!
مثلا اگر خواستید بگویید " میخ را باید كوبید." زیبنده تر آن است كه بگویید:" به قول ژان پل سارتر، فیلسوف معروف اگزیستانسیالیزم، در مقدمه كتاب "ادبیات چیست"، میخ را باید كوبید!"
* * *
زیاده عرضی نیست جز التماس دعای خیر در مظان استجابت نسبت به بنده حقیر! والسلام، نامه تمام!
راقم: آبتین محبتی