خوب، و حالا ادامه ی مطلب...
یکی از مواردی که فکر کنم قبل از هر ریلکسیشنی لازم باشه اینه که اول سعی کنیم بدن رو سبک و در اصطلاح بی حس کنیم.
اول دراز بکشید؛ حالتتون باید طوری باشه که راحت باشید؛ معمولاً برای این کار به صورت طاق باز می خوابن، اما اگر مثلاً راحت تر هستید که به پهلو بخوابید هم مانعی نداره، فقط راااااحت باشید!
اول باید چشم هارو ببندیم و سعی کنیم ذهنمون آروم باشه، دغدغه هارو برای چند لحظه هم که شده بریزید بیرون! طبیعیه که سخته، می دونم، همه مون تو زندگی مشکل داریم و می دونیم که بعضی وقتا آروم کردن ذهن خیلی سخته. باور کنید کاملاً سختی این کارو درک می کنم... بابا ناسلامتی ما هم آدمیم دیگه! می فهمیم! ولی با همه ی سختی، لا اقل تا یه حدی که می شه این کارو کرد. پس آرووووم کنید ذهنتون رو...
حالا توی شرایطی که آروم هستیم (لا اقل نسبتاً آرومیم)، شروع می کنیم و به تدریج بدنمون رو بی حس می کنیم. از پاها شروع می کنیم و کم کم می یاییم بالا. برای این که چه طور بدن رو بی حس کنیم هم تعریف خیلی خاصی ندارم، فقط باید با تمرکز روی عضو مورد نظر سعی کنیم اون رو حس نکنیم! آرومش کنیم... توضیحش برام سخته، اما با کمی تمرین حتماً می تونید.
البته بازم می گم، برای این کار بدنتون باید در حالت راحت و آروم باشه. در این زمینه توصیه های نگین رو که در بالا گفته انجام بدید. خلاصه که بدن باید رها باشه، نه به حال منقبض.
خوب، اول کف پا تا مچتون رو بی حس کنید، تمرکز کنید... چند لحظه وقت بذارید... می تونید... بی حسه دیگه؟ هوم؟ خوب حالا برید سراغ ساق پاتون و اون رو هم بی حسش کنید... بعدش حوالی زانو، و به همین ترتیب پیش بیایید تا برسید به سرتون. سر قسمت آخریه که باید بی حس بشه. روی اجزای مختلف سر و صورتتون هم جداگانه و به ترتیب وقت بذارید و تک تک سبک و بی حسشون کنید. این کارو کردید؟ خوب الآن بدنتون کاملاااااااا بی حس و سبکه، یه حالت آرامش عمیق...
فقط این رو بگم، اصلاً نباید برای این کار عجله به خرج بدید، برای هر قسمت با حوصله وقت بذارید تا به اون حالت سبکی و آرامش مورد نظر برسه.
خوب حالا از این حالت آرامش می شه استفاده های مختلف برد. در یه حالت می شه سعی کنید ذهنتون رو پر کنید از افکار مثبت... سعی کنید به ذهنتون استراحت بدید... برای لحظاتی مشکلات رو بریزید دور... آرامش... تمدد اعصاب... (ای بابا! بازم می گن نمی شه!! ولی من می گم چرا، می شه، اگه بخواین می شه!)
موارد دیگه از جمله تمرکزهای دیگه ای هم هست که در این حالت بی حسی می شه بهشون پرداخت، که دیگه اونارو بعداً می گم (البته اگر دوباره این بحث طلسم نشه و بتونم بهش جواب بدم!)
پس فعلاً خدانگهدار...
چرا کسی جواب خداحافظی منو نمی ده؟! پس اینا کجا رفتن؟!!!
چی؟!!!!!!!! هنوز توی حال بی حسی هستید؟! خوبه دیگه بابا!!! برای امروز کافیه، لطفاً دوباره با احساس(!!) بشید!!
چطوری؟! باشه می گم!
در همون حالتی که هستید به آرامی، خییییلی آروم دست هاتون رو تکون بدید، خیییییلی آروم... حالا پاهارو هم به همون آرومی تکون بدید... بعد آروووووم چشم هاتون رو باز کنید... حالا بشینید و به دنیا لبخند بزنید...