سلام دختر خانماي عزيز... حالتون چطوره؟
بنا به درخواست دوستاي گلم يلدا خانم و مريم خانم تصميم گرفتم مبحث قبلي كه سخني با دختران بود رو ادامه بدم . اين دفعه شعره هر چند زياده ولي اميدوارم حوصله خوندنشو داشته باشيد.
با تو سخن مي گويم.
گوش كن باتو سخن مي گويم
زندگي درنگهم گلزاريست
و توبا قامت چون نيلوفر
شاخه پرگل اين گلزاري
من به چشمان توگلهاي فراوان ديدم
گل عفت گل صد رنگ اميد
گل فرداي بزرگ.گل فرداي سپيد
ديده بگشاي و درانديشه گلچينان باش
همه گلچين گل امروزند
كس به فرداي گل باغ نمي انديشد
آن كه گرد همه گلها به هوس مي چرخد
بلبل عاشق نيست
بلكه گلچين سيه كرداريست
كه سراسيمه دود در پي گلهاي لطيف
دست او دشمن باغ است و نگاهش ناپاك
تو گل شادابي، به ره باد مرو، غافل ازباغ مشو
اي گل صد پر من
باتو در پرده سخن مي گويم
گل چوپژمرده شود جاي ندارد در باغ
گل پژمرده نخندد بر شاخ
كس نگيرد ز گل مرده سراغ
دخترم ! گوهرمن ! دل به لبخند حرامي مسپار
دزد را دوست مخوان ، چشم اميد بر ابليس مدار
توچراغي ،تو چراغ همه شب هاي مني
به ره باد مرو ، تو گلي دسته گل صد رنگي
پيش گلچين منشين
تويكي گوهر تابنده ي بي مانندي
خويش را خوار مبين ،
اي سراپا الماس ،
از حرامي بهراس
قيمت خود مشكن ،
قدر خود را بشناس ،قدر خود را بشناس.