با سلام
متن نامه بسیج دانشجویی دانشگاه علم و صنعت خطاب به میرحسین موسوی به شرح ذیل است:
قصد نوشتن چنین نامهای را نداشتیم اما شرایط و اوضاع انتخابات و نامزدهای آن به گونهای پیش رفت كه ما را به نوشتن این نامه وادار كرد. نطقهای انتخاباتی و شعارهای نامزدها به گونهای رقم خورد كه دانشجویان بسیجی دانشگاه علم و صنعت ایران، به عنوان پاسداران گفتمان امام و انقلاب و سربازان خمینی كبیر و جانشین خلفش به این نتیجه رسیدیم تا سؤالاتی را با شما به عنوان كاندیدای ریاست جمهوری دوره دهم، مطرح كنیم تا درباره برخی نكات تاریك و مبهم موضع گیریهایتان توضیحاتی را ارائه دهید.
نكات و ابهامات بسیار است كه مجال گفتن همه آنها نیست و تنها مشتی را به عنوان نمونهای از خروار در زیر بیان می كنیم:
1-ماجرای سكوت 20 ساله شما دیگر به موضوع روز تبدیل شده است اما بازهم دوست داریم درباره آن صحبت كنید شاید نكات جدیدی دستگیرمان شد.
درباره سكوت خود سخنان متفاوت و بعضاً ضد و نقیض گفتهاید، گاهی گفتهاید خبرنگاران به سراغم نیامدند، در جایی دیگر گفتهاید نظراتم را به مسئولین دادهام و در جایی گفتهاید در دوران سكوت شما همه چیز بر وفق مراد بوده و مشكلی وجود نداشته است و امروز چون ساختارها به هم خورده است احساس تكلیف كرده و پا به میدان انتخابات گذاردهاید.
اما هیچ كدام از این استدلالها ملت حزبالله را قانع نمیكند كه شما در طی 16 سال دوران سازندگی و اصلاحات و در مقابل له شدن مردم زیر تورم 48 درصدی سال 73 و در مقابل اقدامات ساختارشكنانه اصلاحطلبان سكوت كردهاید.
جناب آقای موسوی!
پس حتما تحصنهای سیاسی، پروژه عبور و مرور و انسدادهای سیاسی، خروج از حاكمیت، حاكمیت دوگانه ، ماجرای هجده تیر، قتلهای زنجیرهای، بحرانهای خودساخته 9 روز یك بار، فرستادن اندیشه حضرت امام(ره) به موزههای تاریخ،خشونت طلب بودن امام حسین(ع)، اهانت به معصومین، قراردادهای ننگین نفتی دولتهای هفتم و هشتم، تخلفات گسترده اقتصادی دولت خاتمی كه شما مشاور آن بودید و جزوه 1000 صفحهای آن كه در اختیار شماست و.. همگی بر وفق مراد شما بوده است و شما نه تنها آن را به ضرر اسلام و انقلاب نمیدانستید بلكه به سهم خود نیز گامی شایسته در آن راستا برداشتهاید.
جناب آقای مهندس موسوی!
ریاست جمهوری خصوصا در ایران كاری سخت و طاقت فرساست و نیاز به صبر و تحمل و گاهی سوختن و ساختن دارد.،اما این مولفه مهم در شخصیت شما دیده نشده است.
حتما سالهای نخست وزیریتان را به یاد دارید كه خواستار تعطیلی تنها روزنامه منتقد خود بودید، در آن زمان و در شرایطی كه كشور دچار شرایط بحرانی جنگ بود، شما به علت مسائل كم اهمیت بارها تا مرز استعفا پیش رفتید تا اینكه در مرتبه آخر كه استعفای خود را بدون اطلاع حضرت امام(ره) و مسئولین رسانهای كردید، امام عظیم الشأن راحل را از خود رنجاندید به طوری كه ایشان خطاب به شما فرمودند:
"نخست وزیر محترم نامه استعفای شما باعث تعجب شد، حق این بود كه اگر تصمیم بدین كار داشتید، لااقل من و یا مسئولان رده بالای نظام را در جریان میگذاشتید. در زمانی كه مردم حزبالله برای یاری اسلام فرزندان خود را به قربانگاه میبرند ، چه وقت گله و استعفاست. " (صحیفه نور ج 21 ص 124)
پس از گذشت بیست سال هنوز تغییری نكردهاید و تاب شنیدن صدای حتی منتقدین خود را نیز ندارید. نمونه آن را در دانشگاه تهران شاهد بودیم كه با انتقاد دانشجویان با حالتی قهرگونه تصمیم به ترك جلسه گرفتید. به راستی اگر جلوی چشمانتان عكستان را آتش بزنند چه میكنید؟ آیا با این روحیه میخواهید در برابر منتقدان خود و در جبههای بزرگتر و مهمتر، در مقابل استكبار جهانی بایستید؟
امروز چه تضمینی میدهید كه در مقابل سختیها و فشارهایی نظیر كنفرانسهای ژنو و یا دانشگاه كلمبیا كه عزت ایران اسلامی به رخ جهانیان كشانیده شد، از مواضع انقلاب عقب نشینی نكنید؟
3-جناب آقای موسوی، شما خود را مقلد امام و شاگرد مكتب او میدانید و مدام سعی میكنید از امام بگویید، اما به ما حق بدهید درمواضع شما كمی تردید كنیم. چرا كه امام فرمودهاند: " هر وقت دیدید دشمنان اسلام از مواضع و عملكرد شما حمایت میكنند در كار خود شك كنید " و نیز فرمودهاند: "من در طول نهضت و انقلاب به واسطه سالوس و اسلام نمایی بعضی افراد، ذكری از آنها كرده و تمجیدی نمودهام كه بعد فهمیدم از دغل بازی آنان غافل شدهام. آن تمجیدها در حالی بود كه خود را به جمهوری اسلامی متعهد و وفادار می نمایاندند و نباید از آن مسائل سوءاستفاده شود و میزان در هركس حال فعلی اوست " (وصیت نامه سیاسی الهی ج 21 ص 206)
و احتمالا شنیدهاید كه گروههای اپوزیسیون داخلی و خارجی، رسانههای ضد انقلاب خارجی و شاید در آینده ای نه چندان دور سردمداران آمریكا از شما حمایت میكنند و برای شما و شعارهایتان هورا میكشند! آیا این مسئله شما را به یاد صحبتهای حضرت امام(ره) نمیاندازد و یا اینكه اصولا امام گرایی شما فقط ترفندی تبلیغاتی است؟
4-گفتهاید "هولوكاست مسئله ما نیست "این جمله امام را خواندهاید كه فرمودهاند : "دستورات قرآن كریم برای مقابله با توطئه كفر جهانی و پشتببانی از ملت محروم فلسطین و افغانستان و لبنان و بستن سفارت اسرائیل در ایران و اعلان جنگ با این غده سرطانی و صهیونیزم جهانی و مبارزه با نژاد پرستی بوده است "(صحیفه نور ، جلد 20، صفحه 116) آیا بازهم میگویید هولوكاست مسئله ما نیست؟
آقای موسوی! اگر فرض كنیم هولوكاست مسئله ما نیست، فلسطین كه مسئله ما هست . یا شاید در این هم شك دارید؟ اگر به آزادی قدس شریف اعتقاد دارید حتما میدانید كه مسئله امروز فلسطین معلول هولوكاست است. آیا به نظر شما هم ، تاوان هولوكاست ساختگی را، مردم مسلمان فلسطین باید پس بدهند؟ چرا عدهای كه در زمان جنگ نابرابر 22 روزه و در عین مظلومیت رزمندگان مقاومت اسلامی، آنان را تروریست معرفی كردند، امروز دعوت كنندگان شما به دانشگاهها هستند؟
شما واقعه ژنو را افتضاح نامیدهاید و آن را برای ماهیت جمهوری اسلامی خطرناك دانستهاید اما باید به عرضتان برسانیم كه نظر حضرت امام(ره) چیز دیگری است، آنجا كه میفرمایند: "ما چه بخواهیم و نخواهیم صهیونیستها و آمریكا و شوروی در تعقیب ما خواهند بود تا هویت دینی و شرافت مكتبیمان را لكه دار نمایند.بعضی مغرضین ما را به سیاست اعمال نفرت و كینه توزی در مجامع جهانی توصیف و مورد شماتت قرار میدهند و با دلسوزیهای بیمورد و اعتراضهای كودكانه میگویند جمهوری اسلامی سبب دشمنیها شده است و از چشم غرب و شرق و ایادیشان افتاده است كه چه خوب است كه این سؤال پاسخ داده شود كه ملت های جهان سوم و مسلمانان و خصوصا ملت ایران در چه زمانی نزد غربیها و شرقیها احترام و اعتبار داشتند كه امروز بی اعتبار شدند؟ "( صحیفه نور ، جلد 21، صفحه...) بنابراین ماجرای ژنو نه تنها افتضاح نبود بلكه برگ زرینی در تاریخ انقلاب است و حتی اگر به اظهارات مقامات اسرائیلی پس از این واقعه توجه میكردید آنها نیز ژنو را صحنه پیروزی جمهوری اسلامی دانستند.
5-گفتهاید به جریان آزاد اطلاعات معتقدید، گفتهاید، با مردم صادق هستید و همه مسائل را به آنها میگویید، آیا بهتر نیست كمی راجع به مسئله مك فارلین با آنها صحبت كنید و كمی صداقت خود را نشان دهید.
6-در مورد مسئله جنگ تنها سوال ما اینست كه چه كسی جام زهر را به امام نوشاند؟ و چه كسی بود كه با ندادن امكانات برای ادامه جنگ امام را وادار به پذیرفتن قطعنامه كرد؟ علت عدم تأمین بودجه لازم برای تجهیز رزمندگان در سالهای انتهای جنگ چه بود؟
7-گویا گفتهاید با نهضت آزادی فقط اختلاف سلیقه دارم. آیا نظر امام (ره) هم اختلاف سلیقه بود یا اختلاف عقیده ؟ در این مورد بهتر است ما هیچ نگوییم و تنها توجه شما را به صحبتهای حضرت امام خمینی (ره) در مورد نهضت آزادی جلب كنیم:
" پرونده نهضت آزادی و همینطور عملكرد آن در دولت موقت اول انقلاب شهادت میدهد كه نهضت به اصطلاح آزادی طرفدار جدی وابستگی كشور ایران به آمریكاست... به حسب امور بسیار دیگر نهضت به اصطلاح آزادی صلاحیت برای هیچ امری از امور دولتی یا قانون گذاری یا قضایی را ندارند... نهضت آزادی و افراد آن از اسلام اطلاعی ندارند و با فقه اسلام آشنا نیستند. نتیجه آن كه نهضت به اصطلاح آزادی و افراد آن چون موجب گمراهی بسیای از كسانی كه بی اطلاع از مقاصد شوم آن هستند میگردند باید با آنها برخورد قاطعانه شود و نباید به رسمیت شناخته شوند " (صحیفه نور، ج 22 ص 384)
8-با سهم خواهان احزاب و گروههای سیاسی چه میكنید؟ آیا با قدرت و شجاعت دست رد به سینه آنها میزنید یا ترجیح میدهید بدون ایجاد تنش با آنها مسالمت آمیز برخورد كنید. گفتهها و كردار شما در ماه های اخیر حكایت از مورد دوم دارد اینكه میخواهید همه را از خود راضی نگه دارید و در این میان حتی با گروهك غیر قانونی نهضت آزادی، فمنیست ها، سازمان مجاهدین انقلاب كه پس از صدور بیانیه در حمایت از توهین كنندگان به مقدسات دینی، از سوی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم نامشروع خوانده شد، روابط گرم و صمیمانه برقرار كرده اید.
9-چگونه این روزها دم از قانون گرایی میزنید؟ شاید بهتر باشد 600 مورد تخلف دولت شما را در دور اول نخست وزیریتان از قانون اساسی برایتان یادآوری كنیم. و یا حتی سكوت شما كه در واقع مهر تاییدی بر قانون شكنی هشت ساله دوستان اصلاحطلبتان بود را به یادتان بیاوریم. آقای مهندس موسوی، شاهد آن هستیم ،افرادی كه روزگاری یاران غار آقای خاتمی بودند اكنون به دور شیرینی به نام میر حسین موسوی جمع شدهاند، حتما به یاد دارید كه همینها بودند كه بعد از پیروزی آقای خاتمی نه تنها سیرآب از قدرت نشدند بلكه از خاتمی عبور كردند، به راستی میخواهید پایههای دولت خود را در باتلاق این افراد امتحان پس داده بنا كنید؟ شما در جایی گفته بودید كه "من سوار اسبی نمیشوم كه خاتمی از آن پیاده شده و هر كس دیگری هم قبلاً سوار آن شده عاقبت به خیر نشده است "اما در عمل چیز دیگری مشاهده میشود.
10-شنیدهایم كه شما در این میان با بعضی از افراد تندروی جریان فمنیسم دیدار داشتهاید! افرادی كه سركردهشان شیرین عبادی و نهایت آمال و آرزویشان برای احقاق حقوق زنان، پیوستن جمهوری اسلامی ایران به كنوانسیون رفع كلیه تبعیض علیه زنان است كه حداقل 97 مورد اشكال فقهی و قانونی به آن وارد شده است. بماند كه تا چه حد با عرف و فرهنگ ما متضاد است و شان این نامه بالاتر از این است كه به تك تك مصادیق آن اشاره شود. البته مطمئنا شخصی در جایگاه شما بدون شناخت كافی در جلسه با چنین افرادی حاضر نمیشود و نیز بهتر میدانید كه به هنگام انتخابات دیدارها و جلسات افراد معنای خاص خود را میدهد. گرچه اعلام حمایت شما نیز جای ابهامی باقی نمیگذارد. جناب آقای موسوی!دراین خصوص برای روشن شدن اذهان عمومی چه توضیحی دارید؟ افكار و آرای آنها نزد نخست وزیر سابق جمهوری اسلامی و مدعی پیروی از خط امام (ره) امروز چه جایگاهی دارد كه منجر به چنین جلسه و نتیجهای شده است؟همان آرا و عقایدی كه میرفت تا ارزشهای زن مسلمان رابه ضد ارزشهای غرب بفروشد.
ما ذیل این نامه، از شما دعوت میكنیم در این دانشگاه حضور یافته و به سؤالات ما دانشجویان دانشگاه علم و صنعت پاسخ بدهید تا پیروان حقیقی راه حضرت امام(ره) در این برهه از تاریخ ایران اسلامی مشخص شوند و افرادی نتوانند بعد از سالها بیتفاوتی، با نام امام عظیم الشأن راحل(ره) به خود مشروعیت بخشند. در ضمن به منظور اینكه زمان پاسخگویی برای شما معین باشد و اذهان عمومی قادر به قضاوت باشند فرصت یك هفتهای را برای پاسخ شما به این دعوت تعیین میكنیم.