تبیان، دستیار زندگی

...................

به نام خدا

دوستان سلام

آره سخته

مخصوصا ترس از این داشته باشی كه اگه صبر كنی از دستش بدی!

من كه عقلم به جایی نمیرسه جز اینكه با خانواده مطرحش كنی.

حتما به كمك خانواده می تونی به یه نتیجه ای برسی.

به نام خدا

سلام.

امیدوارم خوب باشی.

باید چند تا مسئله رو برای خودت روشن کنی.

اول این که مطمئنی عاشق شدی؟

اصلا عشق رو میشناسی؟

عشق رو با چیز دیگه ای اشتباه نگرفتی؟

در مورد این که چه کار کنی. کاری رو انجام بده که عقلت بهت حکم می کنه. سعی کن عقل و دلت رو با هم همسو کنی. بعد کاری رو که هر دو میگن رو انجام بده.

اگه عقل و دلت با هم همسو هستن و  ساز موافق می زنن ، به خدا توکل کن و با کمک گرفتن از خانوادت پا پیش بذار. یه وقت تک روی نکنیا !!!

هر چی خواست خداست پیش میاد.

تا بعد ...

یا علی

به نام او

سلام

با وجود اینکه از دو جهت خیلی ناراحتم(که یکیشو خوب میدونید) ولی خب....

بهترین راه اینکه اول با خانوادتون با اون دختر مشکلی نداشتن

با مامان اون خانوم یا باباشون( بسته به اخلاقشون) یا خود ایشون...خودتون یا خانوادتون صحبت کنید

همون اول قرار نیست برید خواستگاری

صحبت های ابتدایی...اصلا دختره قصد ازدواج داره؟

اصلا قصد داشته باشه از شما خوشش میاد؟( به فرض اینکه کار دارید و سربازی رفتید و....)

کلا از هیچ کار نکردن بهتره

آهان قبل از همه ی اینا

توکل به خد

به نام خدا

سلام

خدا بهت صبر بده :)

به نظر منم بهتر اول از هر چیز با خانوادت صحبت کنی.

وضع خودتو مشخص کن.ببین چقدر دوستش داری و چقدر می خوایش.

اگه علاقت واقعیه و قضیه کاملا جدیه، اون دختر حق داره که بدونه که چه احساسی نسبت بهش داری

موفق باشی

سلام دوست عزیز:

حتما پاپیش بذار.منم یه داداش همسن شما دارم که مثل شما کار نداره .سربازی نرفته و داره فی سبیل الله درس می خونه...خیلیم مومنه اما چون شرایط ازدواج رو نداره همش فکر می کنه باعث بدبختی اون دختره میشه به همین دلیل تا الان ازدواج نکرده...

از طرف دیگه یکسره میگه من ضایعم...من هیچی ندارم...من دستم تو جیب بابامه

ولی خب من که یه دخترم می فهمم که  با همین هیچی نداشتنش دخترا براش سرو دست میشکونن البته فکر نکنین چون خواهرشم میگم ها... نه

شما هم مثل برادر منی پس پا پیش بذارین....و به حرف دلتون گوش کنین البته عاقلانه تصمیم بگیرین ها...با آرزوی خوشبختی واسه شما

راستی یادم رفت بگم:

حالا فهمیدم امضاتون نشات گرفته از چیه....

سلام دوست خوبم

سربازی رفتن و یا نرفتن، کار داشتن و نداشتن اونقدرها هم پایه ی خوشبختی نیست!

مهم چیز دیگست که اگر توی وجود خودتون به عینه حسش میکنید میتونید اقدام کنید.

کسی که جوهره ی مردانگی و پیشرفت کردن رو داشته باشه نباید بذاره این مسائل کوچیک مانع پیشرفتش بشن.

اول خودتون رو یه ارزیابی بکنید، ببینید از پسش بر میایید؟!

اینجایی که گفتید موندم دل بکنم یا ببندم، نشون میده که قصد دارید عاقلانه تصمیم بگیرید و این خیلی عالیه. به نظرم تا قبل از ارزیابی خودتون، دل بکنید از ایشون!

وقتی هم به نتیجه رسیدید بازهم زمانی برای دل بستن نیست!

کلا دل بستن به هر چیزی و به هر کسی فقط خود شما رو نابود میکنه. همین!

دوست داشتن خوبه اما دل بستن فرق میکنه.

حتما حتما با خانواده مشورت کنید. البته نه الان! اول تکلیف خودتون رو با خودتون مشخص کنید.

چون اونطوری ممکنه خدای نکرده خانواده پیشنهاد شما رو بی اساس تلقی کنند.

ودر آخر اینکه:

مطمئنا دوستای شما راه مناسبی رو برای پر کردن خلا های زندگیشون پیدا نکردن. و اینکه شما تا حالا پا پیش نذاشتید در این راه، قابل ستایشه. جدی میگم!

 اینقدرها هم خودتون رو دست کم نگیرید!

شما عظیم تر از آن هستید که می اندیشید!

آرزوی خوشبختی در تمام مراحل زندگی... 

به نام خدا

سلام

امشب اصلا حوصله ی انجمن رو نداشتم ولی نتونستم جواب ندم.....!

از اولش هم می دونستم این امضا داره مشکوک می زنه.....!!!! بانمکه ولی داره به طور ضمنی از حال صاحبش خبر می ده!!!   ههههه

من اگه خودم جای  شما بودم در مراحل اولیه اصلا قضیه رو تو خونه لو نمی دادم...(البته خانواده ها با هم فرق می کنند)... ولی من میگذاشتم یه مدت بگذره ببینم این حسی که من دارم از این احساسات زود گذر که مثل بارون بهاری میاد و هنوز نرفته آفتاب میشه...یا اینکه نه ...واقعا یه خصوصیاتی داره که من رو جذب کرده_منظورم خصوصیات باطنی و اخلاق ه_

بعد که مطمئن شدم  سعی می کردم یه رابط پیدا کنم که با اون طرف رابطه خوبی داره و می تونه بفهمه طرف اصلا قصد ازدواج داره یا نه؟ یا اصلا ممکنه کسی رو دوست داشته باشه یا حتی ازدواج کرده باشه_تا همین دو ساعت پیش داشتم با یکی حول همین موضوع بحث می کردم!:بنده خدا پسر ه بیچاره استاد دوستم ه  و نمی دونه که این دختر 4 ساله که ازدواج کرده، و البته دوست بنده هم برای گرفتن نمره ی اخر ترم فعلا دارند استاد بیچاره رو دور می زنند!!!! دلم واقعا برای پسر بیچاره سوخت!_

منظورم اینه که ممکنه هر چیزی اتفاق بیافته...اگر دیر بجنبید و دست رو دست بذارین شاید از دست بره!!!

اصلا شاید ایشون هم همین حس رو نسبت به شما داشته باشند...و انتظار دیگه ای ..منظورم توقعات خیلی بالاست..ازتون نداشته باشند.

در هر صورت هرچی زودتر اقدام کنید زودتر تکلیفتون مشخص میشه...بالاخره یا میشه یا نمیشه دیگه! فقط یه ذره اعتماد به نفس می خواهد.

............

سلام به جمع صمیمیه انجمن خانواده

داش وحید از اون لپای سرخت معلومه که واقعا عاشق شدی ، رو اینش که بحثی نیس .

ولی گفتی اگه با من ازدواج کنه بدبخت میشه !بابا اینچه حرفیه ؟!

 درسته که هر چی قسمت باشه همون می شه ولی خب به قولی از تو حرکت بعدش از خدا برکت .

از من می شنوی تا دیر نشده تعجیل کن ، چرا که ممکنه هم به خودت ظلم کنی هم به اون ، چه میدونی شاید اون بنده خدام ، آره .

به نظر من که اول با خونوادت مطرح نکن ، اگه بتونی اول شرایط اونو بدونی و نظرشو حساب کار دستت میاد .

چرا که دیگه ایشونم دارن شرایط شمارو می بینن ، ظاهرو باطن .

خلاصه اینکه هیچ وقت از روی مهربونی یا حالا هر چی خودتون جای کسی تصمیم نگیرید ، ایشاالله که هر چی صلاحتونه همون بشه .