• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
    • عبارت :
      تعداد درصفحه :
کد سوال : 8076
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : ايـن كه مى گوييم انسان اشرف مخلوقات است , آيا مقصود اين است كه انسان كاملترين موجودى است كه خدا خلق كرده است - بطورى كه حتى از فرشتگان هم بالاتر است ؟
پاسخ : انـسـان و فـرشـتـگـان مـانند ساير موجودات همه مخلوق خدا هستند با اين فرق كه انسان داراى استعدادهاى فوق العاده اى است كه در فرشته نيست . بـعلاوه , خلقت فرشتگان طورى است كه از هوا پرستى بركنارند , برخلاف حيوانات كه داراى عقل نيستند و فقطداراى شهوتند , ولى اين دو نيرو در نهاد انسان سرشته شده است . بـه هـمـين جهت , انسان كه داراى اين دو نيروى متضاد است , مسووليت وى نيز بسيارسنگين و خـطـرنـاك مـى بـاشد ; بنابر اين , اگر انسان از عقل پيروى نمود و خداشناس وبا ايمان گشت و هوسهاى نامشروع خود را سركوب نمود , از فرشته بالاتر است وچنانچه هوا پرستى پيش گرفت و عقل نورانى را زير پا گذاشت و از حق و فضيلت ودرستى و ايمان دورى اختيار نمود , از حيوانات هم پست تر خواهد بود . بـه هـمـين جهت است كه در قرآن مجيد مى خوانيم كه خداوند متعال چون آدم را آفريد ,به تمام فـرشـتـگـان دستور داد او را سجده كنند و به آدم فرمان داد كه آنچه مى داندبه اطلاع فرشتگان برساند و در حقيقت او را معلم فرشتگان نمود
کد سوال : 8077
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : بـرخـى از داسـتـان هاى تاريخى قرآن با آنچه در كتب تاريخى يا كتاب هاى آسمانى مانندتورات و انجيل آمده است تفاوت دارد . اين تفاوت چگونه قابل تبيين است ؟
پاسخ : اولا : كتب تاريخى را مورخانى نوشته اند كه انسان بوده اند و به حكم انسان بودنشان هم تحت تاثير عـوامـل بـيرونى ( قدرت ها و حكومت ها ) واقع مى شدند و هم تحت تاثيرعوامل درونى ( اميال , احساسات , عواطف و گرايش ها ) . عـلاوه بـر اين عدم امكانات ضبط و ثبت و نگهدارى نيز سبب مى شود كه تاريخ نوشته شده توسط انسان همواره درمعرض تحريف و خطا باشد . كـتـب تـورات و انـجـيل نيز در حقيقت كلام خداوند نيستند ,چنانچه خود يهود و نصارى به اين مـطـلـب اذعـان دارنـد , بلكه نوعى تاريخ ‌اند كه مورخان آنها نيز از انسانها هستند و از قاعده فوق مستثنى نمى باشند . از ايـن روايـن گـونه كتب هيچگاه نمى توانند در عرض قرآن كه كلام الهى است و مصون از خطا قرارگيرند . ثانيا : هدف قرآن از نقل داستانها و تاريخ , صرفا نقل تاريخ نيست بلكه قرآن كتاب هدايت است . هدف قرآن از نقل داستانهاى تاريخى هدايت انسانها است . بـه همين دليل است كه هيچ يك از داستانهاى قرآنى به طور مفصل و مشروح و حتى پيوسته نقل نشده است . بنابراين انگيزه اى براى دست بردن در تاريخ در قرآن وجودندارد .
کد سوال : 8078
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : وضع كتابهاى انبياء پيشين را شرح دهيد ؟
پاسخ : كـتـابـهـاى مزبور , يا بمرور زمان بكلى محو شده و از ميان رفت يا دستخوش تحريفهاى لفظى و معنوى قرار گرفت در نتيجه آيينها و شريعتهاى آسمانى بصورت مسخ شده اى ,درآمد .
کد سوال : 8079
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : در قـرآن علاوه بر لعن خداوند لعن همه مردم نيز نثار افرادى شده كه حق را كتمان مى كنند مگر لـعن خدا به تنهايى كافى نيست ؟ ثانيا چرا گفته شده ( همه مردم ) درحالى كه لااقل افرادى كه شريك اين جرمند به اين مجرمين لعن نمى كنند ؟
پاسخ : اين در واقع يكنوع تاكيد و ابراز تنفر و بيزارى همه جهانيان از افرادى است كه مرتكب چنين گناه بـزرگـى مـى شـونـد و اينكه گفته شده همه مردم چون حتى آنها نيز ازنفس اين عمل متنفرند بهمين دليل اگر كسى حق را در مورد خودشان كتمان كند مسلماناراحت مى شوند و بر او لعن و نفرين مى فرستند .
کد سوال : 8080
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : در تـاريخ مذكور است كه پيامبر ( صلى اللّه عليه و آله و سلم ) و اهلبيت او درعالم ماده و حتى در عـالـم مـثال و صوره تصرفاتى داشته اند مانند حديث اسراء , رفتن اميرالمومنين ( عليه السلام ) از مـدينه به مدائن , هزار ركعت نماز او در يكشب ,جواب دادن امام جوا
پاسخ : جـواب اجمالى اين سوال اين است كه عوالم چهارتا مى باشد :1 - لاهوت 2 - جبروت 3 - ملكوت 4 - مـلك سه تاى اول مجرد از ماده و مدت است اما عالم ملك عالم مادى كه ما تحت عرش است بردو قـسـم است , يك قسم كه فقط احتياج به ماده دارد و آن عالم افلاك و كرات نورانى معلق در فضا مـى بـاشـد كه زمان از حركت آنها بوجود مى آيد و قسم دوم احتياج به ماده و زمان دارد و آن عالم صنع و ما تحت فلك قمر است . و هر عالمى تسلط بر ما دون خود داشته مى تواند در آن تصرف كند , پس عالم ملكوت كه مجرد از ماده و زمان است در عالم ملك تصرف ابداعى و ايجادى مى كند بدون نيازبه آمادگى و استعداد و ماده و زمان . و با اين كليد جميع مشكلات در باب معجزات و عروج جسمانى و امثال آن حل مى شود ,پس بنده زمـانـيـكه متخلق به اخلاق روحانى شود و حقيقت حق در او ايجاد شود صفات ارواح مجرده بر او غلبه مى كند و سلطان و حاكم بر عوالم ماده مى شود و مى تواند هرنوع تصرفى را به اذن خدا در آن انجام دهد . و خـلاصـه ايـنـكـه وجـودات مجرده و عقول فعاله كه مصداق ( و المدبرات امرا ) هستند برزمان مى گذرند نه اينكه زمان بر آنها بگذرد يعنى حاكم بر زمان و ماده هستند نه اينكه زمان و ماده آنها را محدود كند . و مـاده اى كـه مـتـعلق به آنها است ماننداجسام عنصرى تحت امر و قدرت روح مجرد آنان است و حكم تجرد بر آن جارى مى شود وچيزى مانع از اتصال آنها به ملا اعلى نمى شود . اين جوابى اشاره گونه از نظر فلسفه الهيه و حكمت روحيه بود . و اما از جهت حكمت طبيعيه و علوم روز جواب اين است كه دانشمندان موفق شده اند . قدرتهاى نهفته شده در جهان محسوس مانند برق , راديوم , اورانيوم و امثال آن راكشف كنند كه آثـار عجيب و مهمى بر آنها استوار مى باشد و به اختراعاتى مانندهواپيما و كشتى و تلفن و سيارات مصنوعى و امثال آن نيز دست يافته اند و همينگونه است اختراعات و اكتشافات در ساير علوم مانند طـب و جـراحـى و غـيـره , كـه قـبلا بر بشرمخفى بوده و بعد كشف شد و بعد از اين اختراعات و اكـتـشافات مجالى براى انكار اين مطلب كه در جهان قواى مخفى و اسرار نهان وجود دارد نيست پـس چـه مانعى دارد كه خدا پيامبران و اولياء خود را از آن اسرار آگاه كند و يكى از آنها بتواند در يـك لـحـظـه تـخـت و بارگاه بلقيس را از سبا ( يمن ) به اورشليم ( فلسطين ) بياورد , وعلى ( عليه السلام ) بتواند داراى قدرتى طبيعى و روحانى باشد و در يك دقيقه ازمدينه به مدائن منتقل شود يا امام جواد ( عليه السلام ) بتواند از سى هزار ياسه هزار مسئله در يك مجلس پاسخ گويد . ايـنـگونه مسائل چه استبعادى دارد در حاليكه امروزه اشعه اى كشف كرده اند كه بوسيله آن درون تـمـامـى اجسام ديده مى شود و از آن عكس گرفته مى شود و اين در حالى است كه دانشمندان مـى گـويـنـد با همه اين اختراعات و اكتشافات علم مانند طفلى كوچك است و هر زمان مسائلى دقيق تر و عميق تر و نافع تركشف مى شود كه فوائد و آثارى مهم بر آن بار مى شود . حقيقت اين است كه انسان هنوز به حقيقت برق و حقيقت حيات پى نبرده است و دقائق و واقعيات نهفته شده در ماده بر او پوشيده است . و حقيقتا هر چه علم انسان بيشتر مى شود آگاهى او به جهل خود نيز افزون مى گردد . پيشرفت بشر در علوم در اين زمان بسيارى از مسائلى كه در قديم بعيد بنظر مى آمدرا ممكن جلوه داده است و شايد در آينده علم به مسائل ديگرى كه امروز براى انسان باورش بعيد است برسد . البته ممكن است اشكال شود كه طى زمان و مكان و طى الارض , بازگشت خورشيد و امثال آنها كه توسط پيامبران و امامان انجام مى شد باعث اختلاف در نظام آفرينش و گردش خورشيد و ماه و ستارگان مى شود . ولى پاسخ اين است كه تمامى اينگونه معجزات مى تواند علتى طبيعى داشته باشد كه بشر در آينده پـى بـه امـكـان آن ببرد تا چه رسد به اينكه عللى روحى داشته باشد وبا قدرتى ماوراء ماده تحقق پذيرفته باشد .
کد سوال : 8081
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : آيـا سـر مـقدس امام حسين عليه السلام تكلم كرد ؟ و اگر چنين است پس چگونه مردمى كه اين معجزه را ديدند هدايت نشدند ؟
پاسخ : سـخـن گـفـتـن سـر مـقـدس امـام حـسـيـن عـليه السلام در كتب معتبره مثل كتابهاى بحار مرحوم مجلسى و كتاب منتخب طريحى و كتاب لهوف سيد بن طاووس و كتاب ارشاد شيخ مفيد نـقـل شده است و اينگونه امور كه جزء كرامات است نه معجزات بنابر صحت وقوعش , در نزدهمه مردم اتفاق نيفتاده است بلكه نزد بعضى كه ناقل آن بوده اند اتفاق افتاده ودر آن نيز حكمتى بوده است چه آن حكمت نزد ما معلوم باشد يا مجهول . اضـافـه بـر اين اگر فرضا در نزد مردم هم چنين وقايعى اتفاق مى افتاد لازمه اش متنبه شدن آنها نبود زيرا چقدر انبياء الهى معجزات آوردند ولى مردم اصلاح نشدند , و دراخبار منقول است كه سر مقدس يحيى بن زكريا بعد از شهادتش تكلم با قاتل خود كردولى باز هم موثر واقع نشد و علت اين امـر غـلـبـه حـرص و شـهوت و طمع بر مردم است ووقتيكه آنها غرق در اينگونه امور شدند ديگر مـوعـظه در آنها اثرى نمى كند و اصلا درآن گونه امور عجيب و غريب تفكر نمى كنند , مردميكه مـرتـكـب جنايت بزرگى مى شوند وعترت پيامبرشان را مى كشند و عيالات او را فحش داده و به اسارت مى برند چه بعدى دارد كه معجزه يا كرامت در آنها اثر نكند . و بهترين گواه بر اين مطلب مشاهده احوالات مردم زمان خود ما است كه در خيانت ومكر و حيله فـرو رفـتـه و ديگر هيچ موعظه اى در آنها اثر نمى كند و حكام ظالم برآنها مسلط شده و دشمنان اسـلام بر مسلمين حاكم شدند ( و قدس را اشغال و سرزمينهاى اسلامى را مورد هجوم همه جانبه خود قرار دادند ) و مسلمين هنوز در خواب هستند .
کد سوال : 8082
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : منظور از عرش و كرسى چيست ؟
پاسخ : كـرسى به معنى اصل و اساس و نقطه مقابل آن عرش است كه به معنى چيز مسقف يا خودسقف و يـا تـخـت پايه بلند مى آيد كرسى در قرآن به چند معنى مى تواند باشد :1 - منطقه قلمرو حكومت يعنى خداوند بر همه آسمانها و زمين حكومت مى كند و به اين ترتيب كرسى خداوند مجموعه عالم ماده اعم از زمين و ستارگان و كهكشانها وسحابيهاست و در اين صورت معنى عرش , عالم ارواح و فـرشـتـگـان و جهان ماوراء طبيعت خواهد بود 2 ) منطقه نفوذ علم يعنى علم خداوند به جميع آسـمـانـها و زمين احاطه دارد و چيزى از قلمرو نفوذ علم او بيرون نيست 3 ) موجودى وسيعتر از تمام آسمانها و زمين كه از هر سو آنها را احاطه كرده است . نـتيجه اينكه حكومت و قدرت پروردگار همه آسمانها و زمين را فرا گرفته و كرسى علم و دانش او به اين همه اين عوالم احاطه دارد و چيزى از قلمرو حكومت و نفوذ علمى او بيرون نيست .
کد سوال : 8083
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : آيا مى توان كلام را به قديم يا حادث متصف كرد ؟
پاسخ : آنـچـه به عنوان كلام به حساب مى آيد , مجموعه اى از حروف است كه به صورت اصوات ازطريق وضعى و اعتبار دلالت هائى دارند . يـعـنى كلام بودن كلام به اين دليل است كه علائم و آماراتى هستند كه بر اساس وضع و اعتبار به معانى ذهنى دلالت دارند . آنچه در خارج واقعا وجود دارد صوت و اصوات است . به اين لحاظ كلام نه به حدوث نه به بقاء نمى تواند متصف شود زيرا حدوث , يعنى مسبوقيت وجود بـه عـدم زمانى , و بقاء ,يعنى وجود و بودن شى در لحظه هاى بعد از اين به نحو پيوسته , از صفات امور واقعى است نه اعتبارى .
کد سوال : 8084
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : وضعيت كودكان غير مميز و ديوانگان , و سفيهان در روز قيامت چيست ؟ آيا آنها به بهشت مى روند يا جهنم ؟
پاسخ : به لحاظ عقلى راهى براى كشف و درك وضعيت اين دسته از انسان ها وجود ندارد . قرآن كريم نيز تفصيلا درباره آنان سخن نگفته است . بلكه اجمالا فرموده است و آخرون مرجون لامراللّه اما يعذبهم و اما يتوب عليهم و اللّه عليم حكيم ( توبه / 106 )و نيز آيه 99 از سوره نساء بيانگر حكم اين افراد است . از مجموع اين آيات به به دست مى آيد كه خداوند بزرگ آنان را مورد عفو و توبه قرار مى دهد . الـبـتـه گـروهـى از آنـان كـه قـابـلـيـت آن را داشته اند كه به نحوى تكليف به آنها متوجه شود ومى توانسته اند حريم الهى را نگه دارند اما چنين نكرده اند , مورد عذاب واقع خواهند شد .
کد سوال : 8085
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : اعتراض كرده اند كه بعض آيات قرآن دلالت بر جبر دارد . چنانكه گويد : خدا هر كس را بخواهد هدايت مى كند و هر كس را خواهد گمراه مى كند .
پاسخ : در جواب گوئيم : نظير اين در تورات نيز هست در سفر خروج ( 4 : 12 - 7 : 3 - 10 : 1/20/27 - 11 : 10 ) گـويـد : خـداونـد قـلـب فـرعـون را سـخت گردانيد تا بمعجزات موسى ايمان نياورد و بنى اسرائيل را نفرستاد . و در اشـعيا ( 63 : 17 ) است : اى خدا چرا ما را از راههايت گمراه كردى و دل ما را سخت نمودى كه از تو نترسيم . و در نـامـه دوم پـولـس بـه تسالونيكيان ( 12 : 11 ) گويد : لهذا خدا به آنها اثر ضلالت را خواهد فرستاد تا آنكه ايشان دروغ را اعتقادنمايند . و در انـجيل متى ( 11 : 25 ) مى گويد : والدا خداوند آسمان و زمينا تو را ستايش مى كنم از اينكه اين چيزها را از حكماو صاحبان فهم مستور و بكودكان ظاهر گردانيدى . و آيـات ديگر نظير اين بسيار است , هر جواب كه آنها از آيات تورات و انجيل دهندجواب ما از آيات قرآن همان است , و حل آن در كتب كلام مذكور و معروف است .