• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
    • عبارت :
      تعداد درصفحه :
کد سوال : 8066
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : قرآن مى گويد : كسانى كه در حال كفر مى ميرند توبه براى آنها نيست كسانى كه در كفر از دنيا مى روند چه موقع توبه مى كنند كه توبه آنها پذيرفته نخواهد شد ؟
پاسخ : مى دانيم كه يكى از شرايط قبولى اعمال نيك انسان موافات بر ايمان است . يعنى باايمان از دنيا رفتن و كسانى كه در لحظه پايان زندگى خود كافر باشند اعمال گذشته آنها حـتـى اعمال نيكى كه در حال ايمان انجام داده اند طبق صريح آيات قرآن حبط ونابود مى گردد تـوبـه هـاى آنان از گناه اگر چه در حال ايمان انجام شده نيز در چنين صورتى نابود خواهد شد و بطور خلاصه شرط قبولى توبه دو چيز است : نخست اين كه قبل از مشاهده نشانه هاى مرگ باشد و ديگر اين كه انسان , با ايمان از دنيا برود .
کد سوال : 8067
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : آيا ميان آياتى نظير و اذا سالك عبادى عنى فانى قريب اجيب دعوه الداع اذادعان ( بقره / 186 ) و ادعـونـى اسـتـجـب لكم و آياتى مانند ما دعاءالكافرين الا فى ضلال ( مومن / 50 ) تعارض نيست ؟
پاسخ : خير , زيرا وعده استجابت دعا در مورد بندگان مومن خداوند است . كسانى كه شرايطدعا را دارند . اما كافران كه خدا را قبول ندارند و فاقد شرايط دعا هستند اساسامخاطب آيات دسته اول نيستند .
کد سوال : 8068
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : آيـا آيـه 40 و 41 سـوره انعام حتميت قيامت يا عذاب استيصال را زير سئوال نمى برد ؟مگر نه آنكه بـراساس آيه 50 سوره مومن درخواست كافران نتيجه ندارد پس چرا درآيات سوره انعام مى فرمايد وقـتـى عـذاب استيصال فرا رسد و شما مشركان از خداوندنجات بطلبيد شايد دعاي
پاسخ : خـير , زيرا آيه سوره انعام صرفا مى گويد كه خداوند هر چه را اراده نمايد انجام مى دهد و مى تواند انجام دهد و بر هر كارى قادر است . اما دلالت ندارد كه خداوندهمه كارها را اراده مى كند و انجام مى دهد . پـس ايـن آيـه دلالتى ندارد و شكى نيست كه حكم قطعى خداوند به وقوع روز قيامت يا به عذاب قـومـى , سـبـب از بين رفتن قدرت خداوند بر حكم به خلاف آن نمى شود و خداوند اگر بخواهد مـى تـواند حكم اولى را نقض نمايد , گرچه او به وعده كه داده حتما عمل مى كند و آنچه را اراده فرموده است هرگز نقص نمى نمايد . آيه 50 سوره مومن نيز مربوط به تقاضاى كفار در جهنم است وروشن است كه دعاى آنها در جهنم مستجاب نمى شود .
کد سوال : 8069
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : در آيـه 257 بـقره آمده است : [ اللّه ولى الذين آمنوا يخرجهم من الظلمات الى النور و الذين كفروا اولياوهم الطاغوت يخرجونهم من النور الى الظلمات 000 ] . ظاهر آيه اين است كه مومن و كافر هر دو هم نور دارند و هم ظلمت . تـفـاوت آنهافقط در اين است كه مومن او
پاسخ : انسان به خودى خود به لحاظ فطرتش در نور بسر مى برد . همه انسانها داراى نورفطرت اند . الـبـته اين نور كه همان نور ايمان و هدايت باشد نورى اجمالى و ضعيف است كه تفصيل مى يابد و قوى مى گردد . اما اگر انسان را به لحاظ معرفت و شناخت هاى حقه نور حاصل از اعمال صالح در نظر بگيريم , در ظلمت است زيرا هنوز جاهل است وبى عمل . بنابراين نور و ظلمت به اين معنا قابل جمع اند . حـال مـى گـوئيم مومن كسى است كه در اثر ايمانش از ظلمت جهل و بى عملى خارج مى شود و كافر كسى است كه دراثر كفرش از نور اجمالى ابتدايى بيرون مى رود .
کد سوال : 8070
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : اگـر ايمان و تقوى , موجب نزول انواع بركات الهى است و نقطه مقابل آن باعث سلب بركات , چرا مشاهده مى كنيم ملتهاى بى ايمانى را كه غرق ناز و نعمتند , در حالى كه جمعى از افراد با ايمان به سختى روزگار را مى گذرانند ؟
پاسخ : ايـنكه تصور مى شود ملتهاى فاقد ايمان و پرهيزكارى غرق در ناز و نعمتند اشتباه بزرگى است كه از اشـتباه ديگرى يعنى ثروت را دليل بر خوشبختى گرفتن سرچشمه مى گيرند معمولا اين طور فكر مى كنند كه هر ملتى صنايعش پيشرفته تر و ثروتش بيشترباشد خوشبخت تر است در حالى كه اگر به درون اين جوامع نفوذ كنيم خواهيم ديد كه بسيارى از آنها از بيچاره ترين مردم روى زمين هستند , بگذريم از اينكه همان پيشرفت نسبى نتيجه به كار بستن اصولى همانند كوشش و تلاش و نظم و حس مسئوليت است كه در متن تعليمات انبياء قرار دارد . امـا ايـن كـه گفته مى شود چرا جوامعى كه داراى ايمان و پرهيزكارى هستند عقب مانده اند اگر مـنـظور از ايمان و پرهيزكارى تنها ادعاى اسلام و ادعاى پايبند بودن به اصول تعليمات انبياء بوده باشد قبول داريم چنين افرادى عقب مانده اند ولى مى دانيم حقيقت ايمان و پرهيزكارى چيزى جز نفوذ آن در تمام اعمال و همه شئوون زندگى نيست و اين امرى است كه با ادعا تامين نمى شود .
کد سوال : 8071
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : در آيات 20 تا 30 سوره انعام قيامت توصيف شده است . در برخى از اين آيات آمده است كه كافران در چنين روزى كارهاى خود را تكذيب مى كنند . بـا تـوجـه به آنكه درآيات ديگر گفته شده است كه روز قيامت روز ظهور و بروز حق است و همه چـيـز روشـن مـى شـود اولا تـكـذي
پاسخ : دروغ و كذب كافران و مشركان در روز قيامت براى فريب كارى و حق پوشى نيست ,آنگونه كه در دنيا چنين است . زيرا قيامت ظرف ظهور حق است . امـا كـافران ومشركان چون در دنيا همواره براى رسيدن به منافع و فرار از ضرر دروغ مى گويند اين حالت در آنان به صورت ملكه درآمده , در روز قيامت هم متاثر از اين ملكه عمل مى كنند .
کد سوال : 8072
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : در آيه 6 از سوره بقره آمده است كه كفار هدايت شدنى نيستند . در اين صورت قرآن براى هدايت چه گروهى نازل شده است ؟
پاسخ : اولا مـراد از كـفـار در ايـن آيـه كسانى هستند كه ريشه هاى كفر و عناد در وجود وقلوبشان راسخ گـشته به گونه اى كه انذار و عدم انذار براى آنها فرقى نمى كندچنانچه در آيه مى فرمايد : [ سواء عليهم اانذرتهم ام لم تنذرهم لا يومنون ] . مـويـد ايـن مـطـلب اين است كه قرآن همواره اعلام مى دارد كه باب هدايت مفتوح و بازاست در حاليكه اگر همه كفار هدايت ناشدنى باشند و انذار و عدم انذار به حال آنها فرقى نداشته باشد , راه هدايت بر آنها مسدود خواهد بود . ثانيا : بعيد نيست كه مراد از كفار در اين آيه , بزرگان مكه باشند كه عناد ولجاجت با دين اسلام را تا پايان عمر ادامه دادند .
کد سوال : 8073
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : آيـا ميان آن دسته از آيات كه بيان مى كند خداوند جهنم را از كفار و مشركين پرخواهد كرد با اين آيـه كـه جـهنم مى گويد باز هم براى كفار و مشركان جاى دارم منافات وجود ندارد ؟ يوم نقول لجهنم هل امتلات و تقول هل من مزيد ( ق / 31 )
پاسخ : اسـتـفـهام در آيه استفهام انكارى است به اين بيان كه از جهنم پرسيده مى شود كه آياباز هم براى كفار و مشركان جاى دارى و جهنم پاسخ مى دهد كه ديگر جاى اضافى باقى نمانده است . يعنى جهنم از كفار و مشركان پر شده و ديگر جايى ندارد . برخى نيزگفته اين پرسش از جهنم پيش از پر شدن آن است .
کد سوال : 8074
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : مى گويند فرزندان كفار همراه پدرانشان در آتش دوزخ خواهند بود بنابراين آنچه معروف است كه مى گويند آتش كه گرفت خشك و تر مى سوزد در اينجا صادق است
پاسخ : در مـنـطـق عقل و تعليمات انبياء هيچ بى گناهى به جرم گناه ديگرى مجازات نخواهدشد , در تـمـام شهرهاى لوط يك خانواده مومن وجود داشت , خداوند به هنگام مجازات آن قوم منحرف و آلوده , آن يك خانواده را نجات داد . امـا اينكه گفته شده فرزندان كفار همراه پدرانشان در آتش دوزخ خواهند بود يك عقيده اسلامى نـيست چرا كه هيچ فرزندى به گناه پدر و مادر مجازات نمى گردد قرآن نيز مى فرمايد : و لاتزر وازره وزر اخـرى هـيچكس بار گناه ديگرى را به دوش نمى كشد به همين دليل حتى فرزندان نامشروع , شخصا هيچ گناهى ندارند و درهاى سعادت به روى آنان گشوده است , هر چند زمينه تربيتى دشوارى دارند .
کد سوال : 8075
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : فـلـسـفـه ايـن كـه پـيـروان سـاير اديان و خلاصه كفار از نظر اسلام ناپاك هستند ومسلمانان نـمـى توانند با آنها معاشرت و آميزش كامل كنند , چيست ( در صورتى كه ازنظر نظافت و رعايت بـهـداشـت از بـعـضى از مسلمانان بهترند ) ؟ بديهى است اين پاسخ ‌كه ممكن است آم
پاسخ : درست است كه دين اسلام آيين روشنفكران است نه چشم و گوش بسته ها , ولى اگر منظوراين اسـت كـه اسـلام تعلق به دسته خاصى دارد , بديهى است كه چنين نيست و اسلام دين همه افراد انـسـانـى اسـت ; و اگـر هـدف اين است كه روشنفكران و افراد مطلع از تعاليم عالى اسلام بهره بيشترى مى برند , مطلب صحيحى است ; ولى دليل بر اين نمى شود كه اسلام در قوانين خود افراد كم اطلاع يا بى سواد را از نظر دور داشته و رعايت حال آنها را ننموده باشد . ناپاك بودن كفار مسلما يك نوع ناپاكى معنوى و آلودگى باطنى است ; كه آثار آن درجسم آنها هم ظـاهـر شـده اسـت ; و يـك فـايده آن همان حفظ عقايد بسيارى از مردم مى باشد كه با آميزش و معاشرت با افراد منحرف و گمراه , به زودى تحت تاثير قرارمى گيرند و منحرف مى شوند ; و اين مـطلب تازگى ندارد , هميشه مصلحين به افرادمعمولى مردم سفارش مى كنند كه از معاشرت با افـراد آلـوده و گمراه و منحرف دورى كنند منتها , اسلام اين موضوع را به صورت حكم ناپاك بودن كفار بيان كرده است . از طـرفـى مـلاحـظـه مى كنيم كه اسلام روابط اقتصادى و تجارتى و امثال آن را با كفار باشرايط مـعينى اجازه داده , اما اجازه نداده كه رفيق سفره و كاسه شوند ; يعنى ,هم خواسته از منافع آنها بهره مند گردند و هم از ضررهاى عقيدتى و اخلاقى آنان كه لازمه معاشرت كامل براى بسيارى از مردم است , در امان بمانند . اشـتباه نشود , ما نمى گوييم افراد روشنفكر با اطلاع , كه خطر انحراف و گمراهى وفساد اخلاق بر اثر آميزش با كفار در خود نمى بينند , مى توانند معاشرت كامل باآنها داشته باشند و از اين حكم مـستثنا هستند , نه احكام اسلام جنبه خصوصى ندارد و براى اين كه حدود آن محفوظ بماند بايد عموميت داشته باشد ; چه اين كه در غير اين صورت هر كس به عنوان اين كه خود را از اهل اطلاع مـى دانـد و از همنشينى با كفار خطر انحراف در خود نمى بيند , با آنها آميزش پيدا مى كند و بكلى حريم قانون شكسته مى شود . گـذشـتـه از ايـن , تمام افراد كافر از بسيارى از آلودگيها و چيزهاى نجس مانند خون و گوشت خوك و مشروبات الكلى اجتناب نمى كنند و طبعا تمام زندگى آنان آلوده مى باشد ; براى دورى از ايـن آلـودگـيـها , آيين اسلام آنها را نجس شمرده تامسلمانانى كه ممكن است بر اثر معاشرت آلوده شوند , از هر نوع آلودگى محفوظبمانند .