• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
    • عبارت :
      تعداد درصفحه :
کد سوال : 8016
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : در آيـه 13 سوره مائده خداوند قساوت و سنگدلى يهود را به خود نسبت مى دهد و روشن است كه ايـن سـنـگـدلـى و عدم انعطاف در مقابل حق سرچشمه انحرافات و گناهانى مى شود ,حال اين سـئوال پـيـش مـى آيـد بـا ايـنـكـه فاعل اين كار خداست چگونه اين اشخاص در برابراعمال
پاسخ : بـسـيـارى از افـراد بـر اثر اعمال خلاف از لطف خداوند و هدايت او محروم مى شوند و درحقيقت عـملشان سرچشمه يك سلسله انحرافات فكرى و اخلاقى مى گردد كه گاه نمى توانندخود را به هـيچ وجه از عواقب آن بر كنار دارند روشن است كه اين آثار سوء كه ازعمل خود انسان سرچشمه مى گيرد هيچگونه منافاتى با روح اختيار و آزادى اراده ندارد . امـا از آنـجـا كه هر سببى اثرش به فرمان خداست اينگونه آثار در قرآن به خداوندنسبت داده شده است .
کد سوال : 8017
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : حكم قصاص قتل خلاف وجدان و شعور اجتماعى و علمى است . زيرا با قتل نفر اول يك فرد از جامعه كم مى شود و با قصاص قاتل او فردى ديگر . ديـگـر ايـنـكه قصاص از قسوت قلب و انتقام جويى است و اين صفات رذيله نبايد در جامعه ترويج شوند . بـرخـى نـيـزمـى گويند منظو
پاسخ : قـرآن كريم پاسخ اينگونه اشكالات را در آيه اى چنين مى فرمايد : [ من قتل نفسا بغيرنفس او فساد فـى الارض فكانما قتل الناس جميعا و من احياها فكانما احيا الناس جميعا ( مائده - 32 ) ] در نظر قـرآن كريم كرامت و شرافت انسان حقيقتى است كه كميت بردار نيست , به گونه اى كه اگر يك انـسان بى گناه كشته شود گويى همه انسانهاكشته شده اند و اگر يك انسان هدايت شود و احيا گردد گويى همه انسانها احياشده اند . بـنـابـراين ملاك جعل حكم قصاص برخى نظرات صورى و سطحى و به اصطلاح دلسوزانه و خام نيست . بلكه فلسفه قصاص بقاى انسان و جامعه و حيات بشرى است . خـداونـد تعالى كه خالق انسان است و به سرشت و سرنوشت او آگاهى كامل دارد بهتر ازهر كس ديگرى مى داند كه كدام حكم در مجموع سعادت و حيات انسان را تامين مى كند . تجربه جامعه هاى غربى كه در آن حكم اعدام برداشته شده نشان مى دهد كه آمار قتل وتجاوز روز به روز افزايش مى يابد . قـاتـلان درس نـمـى گـيـرند و ديگران نيز نگران اعدام نيستند و مانعى پيش روى خود ندارند و بنابراين ارتكاب به قتل بسيار آسانترانجام مى شود . در ضـمن آنكه اسلام قصاص را راه منحصر به فرد ندانسته و براى مواضعى خاص كه اميد تربيت و بهبود قاتل مى رود يا شرايطى خاص وجود دارد مى فرمايداگر عفو كنيد بهتر است . بـنـابـرايـن حـكم قصاص در اسلام نه افراطى است نه تفريطى بلكه واقع بينانه و بر اساس مصالح انسان و جامعه انسانى است .
کد سوال : 8018
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : قـصـاص جـز انـتقامجويى و قساوت نيست اين صفت ناپسند را بايد با تربيت صحيح از ميان مردم بـرداشـت در حـالـى كـه طـرفداران قصاص هر روز به اين صفت ناپسند انتقام جويى روح تازه اى مى دمند .
پاسخ : اصولا تشريع قصاص هيچگونه ارتباطى با مساله انتقامجويى ندارد زيرا انتقام به معنى فرو نشاندن آتش غضب به خاطر يك مساله شخصى است در حالى كه قصاص بمنظورپيشگيرى از تكرار ظلم و ستم بر اجتماع است و هدف آن عدالت خواهى و حمايت ازساير افراد بى گناه مى باشد .
کد سوال : 8019
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : چرا يك كتاب تربيتى و انسانساز مثل قرآن اينهمه تاريخ و داستان دارد ؟
پاسخ : تـاريـخ آزمـايشگاه مسائل گوناگون زندگى بشر است و آنچه را كه انسان در ذهن خود بادلائل عقلى ترسيم مى كند در صفحات تاريخ به صورت عينى درمى يابد , از اين گذشته تاريخ و داستان جـاذبـه مـخـصـوصى دارد , و انسان در تمام ادوار عمر خود از سن كودكى تا پيرى تحت تاثير اين جاذبه فوق العاده است دليل اين موضوع شايد آن باشدكه انسان قبل از آنكه عقلى باشد حسى است و از ايـن رو هميشه براى جا افتادن استدلالات عقلى از مثالهاى حسى استمداد مى شود , از طرفى داستان و تاريخ براى همه قابل درك و فهم است به همين دليل كتابى كه جنبه عمومى و همگانى دارد و از عـرب بـيـابـانـى بى سواد نيمه وحشى گرفته تا فيلسوف بزرگ و متفكر همه بايد از آن استفاده كنند حتما بايد روى تاريخ و داستانها و مثالها تكيه نمايد مجموعه اين جهان نشان مى دهد كه قرآن در بيان اين همه تاريخ و داستان بهترين راه را از نظر تعليم وتربيت پيموده است .
کد سوال : 8020
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : قضاء و قدر علمى و عينى را بيان كنيد ؟
پاسخ : گـاهـى تـقـديـر و قضاء الهى بمعناى علم خدا به فراهم شدن مقدمات و اسباب و شرايطپيدايش پديده ها و نيز علم به وقوع حتمى آنها بكار مى رود كه آن را ( قضاء و قدرعلمى ) مى نامند و گاهى بـمـعـنـاى انتساب سير تدريجى پديده ها و نيز انتساب تحقق عينى آنها به خداى متعال استعمال مى شود و ( قضاء و قدر عينى ) نام مى گيرد .
کد سوال : 8021
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : لوح محفوظ و لوح محو و اثبات , و ارتباط آنها را با سرنوشت حتمى و غير حتمى شرح دهيد ؟
پاسخ : بـر حـسـب آيـات و اخبار , علم الهى به همه پديده ها بصورتى كه عينا در خارج تحقق مى يابد , در مخلوقى شريف و متعالى بنام ( لوح محفوظ ) منعكس است . هـر كـس بـه اذن الـهـى بـا آن تماس پيدا كند , از حوادث گذشته و آينده آگاهى مى يابد , و نيز الـواح نـازلـتـرى هـسـت كه حوادث را بصورت ناتمام و مشروط منعكس مى سازد و كسانى كه بر آنهااشراف يابند , اطلاعات محدودى بدست مى آورند كه مشروط و قابل تغيير است و شايداين آيه شـريفه ناظر به اين دو نوع سرنوشت باشد :يمحو اللّه ما يشاء و يثبت و عنده ام الكتاب ( رعد / 39 ) ترجمه : خداوند هر چه را بخواهد محو و هر چه را بخواهد اثبات مى كند و لوح محفوظ نزد اوست . و تغيير يافتن تقديرات مشروط و غير حتمى كه در لسان روايات ( بداء ) تعبير شده جزء لوح محو و اثبات , و تقديرات حتمى جزء لوح محفوظ , است .
کد سوال : 8022
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : دشوارى جمع بين قضاء و قدر و بين اختيار انسان , و اختلاف نظر متكلمين در اين موضوع را شرح دهيد ؟
پاسخ : اسـتـناد مرحله نهايى پديده ها و تعين قطعى آنها به قضاء الهى , از اين جهت دشواراست كه جمع بـين چنين اعتقادى , با پذيرفتن اختيار انسان در رقم زدن سرنوشت خويش , بسيار مشكل است و از اينروى , گروهى از متكلمين ( اشاعره ) كه شمول قضاءالهى را نسبت به رفتار انسان ها پذيرفته بودند , گرايش به جبر پيدا كردند . و گـروهـى ديـگـر ( مـعتزله ) كه به پى آمدهاى وخيم جبر توجه داشتند , منكر شمول قضاءالهى نسبت به افعال اختيارى انسان شدند , و هر دسته , آيات و رواياتى كه مخالف با نظريه خودشان بود , مورد تاويل قرار دادند . نـقـطـه اصـلى اشكال اين است كه اگر كار انسان واقعا اختيارى و مستند به اراده اوست , چگونه مى توان آن را مستند به اراده و قضاء الهى دانست ؟ و اگر مستند به قضاء الهى است چگونه مى توان آن را تابع اختيار و انتخاب و اراده انسان بشمارآورد ؟براى توضيح بيشتر مى گوئيم : اجتماع چند علت بر سر معلول واحد چند نوع مى باشد :الف - چند علت با هم و در كنار يكديگر تاثير كنند مثل اجتماع بذر , آب , حرارت و 000 كه موجب شكفتن بذر و روييدن گياه مى شود . ب - هر يك از آنها متناوبا و بنوبت موثر باشند بطورى كه طول عمر پديده بر تعدادآنها تقسيم شود و هر بخش از آن , معلول يكى از عوامل باشد كه به نوبت , تاثيرخود را مى بخشند . چنانچه چند موتور على التناوب روشن شوند و موجب ادامه حركت هواپيما گردند . ج - تـاثـيـر آنـهـا مـتـرتب بر يكديگر باشد , چنانكه در برخورد چند توپ با يكديگر يادر تصادفات زنـجـيـره اى ملاحظه مى شود و نمونه ديگر آن تاثير اراده انسان در حركت است , و تاثير دست در حركت قلم , و تاثير قلم در پيدايش نوشته است . د - تـاثـير مترتب چند عامل طولى , بگونه اى كه وجود هر يك از آنها وابسته بوجودديگرى باشد بر خلاف فرض قبلى كه وجود قلم وابسته بوجود دست نبود و وجود دست هم وابسته به اراده انسان نبود . در هـمـه اين صورتهاى چهارگانه اجتماع چند علت براى پيدايش معلول واحد , ممكن بلكه لازم اسـت و تـاثير اراده الهى و اراده انسان در فعل اختيارى از همين قسم اخير ( چهارم ) مى باشد زيرا وجود انسان و اراده او وابسته به اراده الهى است ( و ما تشاوون الا ان يشاء اللّه ) و اما آن صورتى كه اجـتـمـاع دو عـلت بر معلول واحد محال است , عبارت است از اجتماع دو علت هستى بخش يا دو عـلـت مـانـعه الجمع كه در عرض هم و على البدل و مستقلا تاثير مى كنند مانند فرض اينكه اراده واحدى از دوفاعل مريد سر بزند يا پديده واحدى مستند به دو مجموعه علل ( دو علت تامه )باشد .
کد سوال : 8023
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : پاسخ شبهه جبر در مساله قضا و قدر را بيان كنيد ؟
پاسخ : اسـتـنـاد فـعـل بـه فاعل انسانى در يك سطح است , و استناد وجود آن به خداى متعال درسطح بالاترى است كه در آن سطح وجود خود انسان و وجود ماده اى كه كارش را روى آن انجام مى دهد و وجود ابزارهايى كه كار را بوسيله آنها انجام مى دهد همگى , مستندبه ( اللّه تعالى ) است . پس تاثير اراده انسان بعنوان ( جزء اخير از علت تامه )در كار خودش , منافاتى با استناد وجود همه اجـزاء عـلت تامه به خداى متعال نداردو باصطلاح اين استنادها در طول آن است و تزاحمى با هم ندارند . آرى ايـن خداى متعال است كه , وجود جهان و انسان و همه شوون وجودى او را در يدقدرت خود دارد و هـمـواره به آنها وجود مى بخشد , و نوبنو آنها را مى آفريند , وهيچ موجودى در هيچ حالى و در هيچ زمانى , بى نياز از او نيست و استقلالى از اوندارد . و مـا تـشـاون الا ان يـشـاء اللّه رب العالمين ( تكوير / 29 )ترجمه : و شما اراده نمى كنيد مگر اينكه خداوند - پروردگار عالميان - اراده كندو بخواهد .
کد سوال : 8024
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : آيـا بهتر نيست به جاى قصاص , قاتلان را زندانى كنيم و با كار اجبارى از وجودآنها به نفع اجتماع استفاده نمائيم , با اين عمل هم اجتماع از شر آنها محفوظمى ماند و هم از وجود آنها حتى المقدور استفاده مى شود
پاسخ : همانگونه كه قرآن تصريح مى كند هدف از قصاص حفظ حيات عمومى اجتماع و پيشگيرى ازتكرار قـتـل و جـنـايـات اسـت مـسلما زندان نمى تواند اثر قابل توجهى داشته باشد و به همين دليل در كـشـورهـايى كه حكم اعدام لغو شده در مدت كوتاهى آمار قتل و جنايت فزونى گرفته بخصوص اگر حكم زندانى افراد - طبق معمول - در معرض بخشودگى باشد كه در اين صورت جنايتكاران با فكرى آسوده تر و خيالى راحت تر دست به جنايت مى زنند .
کد سوال : 8025
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : مـسـائلـى كـه مربوط به نظام اجتماعى است بايد دوش به دوش اجتماع رشد كند بنابراين قانون قصاص كه در هزار و چهار صد سال پيش از اين پياده مى شد نبايد در اجتماع امروز عملى شود
پاسخ : ايـن ادعا در برابر توسعه وحشتناك جنايات در دنياى امروز و آمار كشتارهاى ميدانهاى نبرد و غير آن ادعاى بى ارزشى است و به فرض كه چنين دنيايى به وجود آمد اسلام هم قانون عفو را در كنار قـصاص گذارده و هرگز قصاص را راه منحصر معرفى نكرده است مسلما در چنان محيطى خود مـردم تـرجـيـح مـى دهـند كه قاتل را عفو كنند اما دردنياى كنونى كه جناياتش تحت لفافه هاى گـونـاگون قطعا از گذشته بيشتر و وحشيانه تراست حذف اين قانون جز اينكه دامنه جنايات را گسترش دهد اثرى ندارد .