• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
    • عبارت :
      تعداد درصفحه :
کد سوال : 7986
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : در بـعضى از آيات قرآن تصريح شده كه اصلا به مجرمان اجازه عذر خواهى داده نمى شودلا يوذن لـهـم فـيـعتذرون ( مرسلات / 36 ) اما در آيه 57 سوره روم مى خوانيم : عذرخواهى آنها سودمند نـيـسـت , و ظـاهـرش اين است عذر خواهى مى كنند اما اثرى ندارد آيا بين اين دو دست
پاسخ : تـضادى در ميان اين آيات نيست , زيرا قيامت مراحل مختلفى دارد در پاره اى ازمراحل اصلا اجازه عذر خواهى و حرف زدن به آنها داده نمى شود و بر دهان آنها مهرمى گذارند تنها دست و پا و اعضا و جـوارح و زمـينى كه گناه بر آن كرده اند بازگوكننده اعمالشان هستند ولى در پاره اى ديگر از مراحل زبانشان گشوده مى شود و به عذر خواهى مى پردازند ولى چه سود ؟
کد سوال : 7987
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : آيـا نـسخ آيات كه در قرآن نيز به آن تصريح شده است ( بقره - 106 ) , نشان دهنده اختلاف نظر و اختلاف احكام قرآنى نيست ؟
پاسخ : نسخ از قبيل اختلاف نظر و اختلاف حكم نيست بلكه نسخ به دليل اختلاف مصداق است . به اين بيان كه گاهى به سبب وجود مصلحتى در يك مصداق و يك موضوع , حكمى بر آن منطبق مـى شـود امـا در زمـانـى ديـگر يا در شرايطى ديگر به سبب وجود مصلحتى ديگر يااز ميان رفتن مصلحت اول حكمى ديگر بر آن انطباق مى يابد . شاهد اين مطلب اين است كه آيات منسوخه در قرآن همراه با قرائن لفظيه است كه بر موقت بودن حكم مذكور درآيه دلالت دارند . مـانـنـد آيه 14 سوره نساء [ و اللاتى ياتين الفاحشه من نسائكم فاستشهدوا عليهن اربعه منكم فان شهدوا فامسكوهن فى البيوت حتى يتوفيهن الموت او يجعل اللّه لهن سبيلا ] يا آيه 109 سوره بقره كه در پايانش آمده است [ فاعفواواصفحوا حتى ياتى اللّه بامره ] كه قسمت پايانى اين دو آيه شريفه دلالت دارد براينكه حكم مذكور در اين دو آيه موقت است .
کد سوال : 7988
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : اگر در روز قيامت , نيازى به تكلم نيست و تكلم واقعا مصداقى ندارد پس معناى استثناى لا تكلم نفس الا باذنه ( هود / 105 ) و نيز حكايت اقوال اهل قيامت ,چيست ؟
پاسخ : تـكـلـم در روز قـيـامـت مانند تكلم دنيايى , از روى اختيار و براى اظهار ما فى الضميرنيست , به گونه اى كه متكلم مى تواند راست بگويد يا دروغ . زيرا اين نوع تكلم ازلوازم دنياست كه دار عمل است . اما در قيامت انسان اختيارى ندارد تا تكلم كندبلكه تكلم او منوط به اذن خداوند و خواست اوست . بـنـابراين مى توان گفت آن دسته از آيات كه بدون استثناء تكلم در قيامت را براى گروهى نفى يا اثبات مى كند باتوجه به آياتى كه اذن را شرط مى كند تفسير مى شوند .
کد سوال : 7989
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : آدمـكـشـى گناهى نيست كه از اشخاص عادى يا سالم سر بزند , حتما قاتل از نظر روانى مبتلا به بيمارى است و بايد معالجه شود , و قصاص دواى چنين بيمارانى نمى تواندباشد
پاسخ : در بعضى موارد اين سخن صحيح است و اسلام هم در چنين صورتهايى براى قاتل ديوانه يا مثل آن حـكـم قصاص نياورده است اما نمى توان مريض بودن قاتل را به عنوان يك قانون و راه عذر عرضه داشـت زيـرا فـسـادى كـه اين طرح به بار مى آورد و جراتيكه به جنايتكاران اجتماع مى دهد براى هـيـچـكـس قـابـل ترديد نيست و به اين ترتيب تمام قوانين جزايى را بايد از ميان برداشت و همه متعديان و متجاوزان را به جاى زندان و مجازات به بيمارستانهاى روانى روانه كرد .
کد سوال : 7990
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : در آيـه سـوم سوره سجده آمده : قوما ما اتيهم من نذير من قبلك پيش از تو هيچ انذار كننده اى بـراى آنـهـا نـيامده بود و در آيه 24 سوره فاطر آمده : و ان من امه الا خلافيها نذير هيچ امتى نبوده مگر اينكه بيم دهنده اى در آن وجود داشته است و اين يك تنافى است در م
پاسخ : جمله و ان من امه الا خلافيها نذير مفهومش اين است كه هر امتى , انذاركننده اى داشته است , و امـا اين كه او در هر مكان شخصا حضور داشته باشد لازم نيست , همين اندازه كه صداى دعوت پيامبران بزرگ الهى بوسيله اوصياى آنها به گوش همه مردم جهان برسد كافى است .
کد سوال : 7991
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : در آيـه 4 سـوره مـعارج در مورد طول روز قيامت مى خوانيم : فرشتگان و روح به سوى او عروج مـى كـنـند در روزى كه پنجاه هزار سال است در حالى كه در آيه 5 سوره الم سجده مقدار آن را فقط يكهزار سال تعيين مى كند چگونه مى توان ميان اين دو آيه جمع كرد ؟
پاسخ : پاسخ اين سوال در حديثى از امام صادق (ع ) نقل شده است فرمود : در قيامت پنجاه موقف ( محل تـوقـف بـراى رسيدگى به اعمال و حساب ) است كه هر موقف به اندازه يك هزار سال از سالهايى اسـت كـه شـما مى شمريد البته اين تعبيرات منافات ندارد كه عدد پنجاه هزار براى تكثير و بيان فزونى باشد يعنى در قيامت پنجاه موقف است كه در هر موقفى انسان مدت بسيار زيادى بايد توقف كند .
کد سوال : 7992
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : در آيه 6 سوره احزاب مى خوانيم : همسران پيامبر (ص ) مادران مومنين محسوب مى شوند و اين تـعـبـير با چيزى كه در آيه 4 همين سوره آمده تضاد دارد , زيرا درآنجا مى فرمايد : كسانى كه با مـراسـم ظـهـار هـمـسرانشان را بمنزله مادر خود قرارمى دهند يا فرزند خوانده را
پاسخ : خـطـاب مادر به يك زن يا بايد از نظر جسمانى باشد يا روحانى اما از نظر جسمانى تنها در صورتى ايـن مـعنى واقعيت دارد كه انسان از او متولد شده باشد و اين همان است كه در آيات پيشين آمده كـه مـادر جـسمانى انسان تنها كسى است كه از او متولدشده است و اما پدر يا مادر روحانى كسى است كه يكنوع حق معنوى بر او داشته باشدهمچون پيامبر كه پدر روحانى امت محسوب مى شود و هم به خاطر او همسرانش احترام مادر را دارند . بـه بـيان ديگر : در دوره جاهلى پسرخوانده را پسر حقيقى مى دانستند و همه آثارفرزند حقيقى را بـراى او نـيـز مـعـتقد بودند و نيز با مراسم ظهار همسر خود را مادرمحسوب مى كردند و ارتباط زنـاشوئى را به كلى قطع مى كردند و او را مادر مى خواندندقرآن چنين چيزى را محكوم مى كند و آنـجا كه خود مى گويد زنان پيامبر به منزله مادران مومنين هستند صرفا تشبيه شده است و وجه شباهت احترام زنان پيامبر و حرمت ازدواج است نه آثار حقيقى مادر واقعى .
کد سوال : 7993
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : در آيـه 39 احـزاب مـى خـوانيم : پيامبران الهى تنها از خدا مى ترسند و از غير اوترس و واهمه اى نـدارنـد و اين با آيات قبل از آن تضاد دارد چه اينكه در آنجامى گويد : تو در دل خود چيزى را پنهان مى كردى كه خدا آشكار كرد و از مردم ترس داشتى در حالى كه بايد از خ
پاسخ : اگـر پيغمبر ترس و وحشتى داشت به خاطر اين بود كه مبادا شكستن اين سنت براى جمع زيادى قـابـل هضم و تحمل نباشد و به همين جهت در ايمان خود نسبت به مبانى اسلام متزلزل گردند چنين خشيتى در حقيقت به خشيت از خدا بازمى گردد . ديگر اينكه : پيامبران در تبليغ رسالت الهى هرگز گرفتار ترس و وحشت از كسى نمى شوند اما در مـسـائل زندگى شخصى و خصوصى مانعى ندارد كه از يك موضوع خطرناك مانند زخم زبانهاى مردم بيم داشته باشند و يا همچون موسى (ع ) به هنگامى كه عصارا افكند و اژدها شد مطابق طبع بشرى ترسيد , اين گونه ترس و وحشت اگر افراطى نباشد عيب و نقص نيست .
کد سوال : 7994
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : در آيـه شـريـفـه 7 از سـوره آل عمران تصريح شده است كه برخى از آيات قرآن محكم اند وبرخى متشابه , اما در آيه 2 از سوره هود آمده است كه كتاب احكمت آياته ثم فصلت من لدن حكيم خبير و نـيـز در آيـه 23 از سوره زمر آمده است كتابا متشابهامثانى يعنى سه گفتار متفاوت
پاسخ : معناى محكم در سوره آل عمران با معناى محكم در سوره هود متفاوت است . مـعـنـاى مـحـكـم در سـوره هود اين است كه قرآن پيش از نزول داراى اجزا و بخش هاى مختلف نبوده است بلكه همه قرآن واحد و داراى اتقان بوده است . اما معناى محكم در آيه آل عمران اين است كه برخى از آيات نسبت به برخى ديگر اصل و مبدااند و آيات ديگر به آنها برمى گردند چنانكه فرمود هن ام الكتاب . هـمـچنين معناى تشابه و متشابه در سوره آل عمران با معناى متشابه در سوره زمر متفاوت است . معناى متشابه در سوره زمر اين است كه آيات قرآن در نظم و نسخ و حكم و زيبايى شبيه يكديگرند و همه آيات قرآنى اين گونه اند . امـا معناى متشابه در سوره آل عمران اين است كه معناى آيه به مجرد شنيدن يا خواندن آن معلوم نمى شود بلكه بايدبا توجه و رجوع به آيات محكم , آنها را معنا نمود .
کد سوال : 7995
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : در قرآن كريم آمده است قل من حرم زينه اللّه التى اخرج لعباده 000 ( اعراف /32 ) يعنى بگو چه كـسـى زيـنـت هاى خدايى را كه براى بندگانش قرار داده است حرام كرده است 000 و در آيه 14 سـوره آل عـمـران مـى فـرمـايد : زين للناس من حب الشهوات 000 , در اين آيه دوست
پاسخ : ميان اين دو آيه به لحاظ مقام بحث تفاوت وجود دارد . مقام آيه آل عمران مقام ذم و نكوهش ومحبوبيت فى نفسه داشتن شهوات است . مـقام نكوهش و هشدار به انسان است كه نبايد هدف غايى خود را فراموش كند و بداند كه رسيدن به كمالات اصيل و واقعى در گرو دل بستن به دنيا و فراموش كردن آخرت است . اما در آيه سوره اعراف مقام بيان اين مطلب است كه اين نعمت ها زينت براى انسان اند و خداوند اين نعمت ها راقرار داده است تا انسان با توجه به نيازها و خواسته هاى خود از آنها بهره بگيردو در جهت آخرت و كمالات نهايى خود از آنها سود ببرد . در حقيقت آيه آل عمران افراط در دنيا طلبى را مذموم و نكوهش مى كند و آيه سوره اعراف تفريط در ضديت با دنيا و ناديده گرفتن واقعيات زندگى انسان را مورد نكوهش قرار داده است .