• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
    • عبارت :
      تعداد درصفحه :
کد سوال : 40134
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : با فرد سرگردان در ازدواج كه با مفهوم ازدواج مشكل دارد و آن را تنهاراه درمان روحى خود مى‏داند، چه توضيحى را براى او لازم مى‏دانيد؟
پاسخ : ضمن عرض پوزش از تأخير در ارسال پاسخ نامه‏هاى شما از اين كه مشكلات خود را با ما در ميان گذاشته‏ايد، خرسنديم و از خداوند متعال موفقيت شما را مسئلت مى‏كنيم. جناب عالى تاكنون نامه‏هاى متعددى به اين نهاد فرستاده‏ايد و اين حاكى از روح پرسش‏گر شماست؛ امّا قبول بفرماييد تعداد نامه‏هاى ارسالى دانشجويان زياد است و رعايت عدالت اقتضا مى‏كند كه حق همه ادا شود، لذا سعى كنيد مختصر بنويسيد. در ضمن نتايج راهكارهايى را كه به شما ارائه مى‏شود، براى ما بنويسيد و اين كه آيا اصلاً اين توصيه‏هاى ما را به كار گرفته‏ايد يا نه و اگر به كار گرفته‏ايد تا چه اندازه مفيد و مؤثر بوده است. ما به اختصار به همه‏ى نامه‏هاى شما يك جا پاسخ مى‏دهيم: 1. يكى از مشكلات شما، دلبستگى‏هاى ناگهانى و فصلى شماست كه هر از چند گاهى به چيزى يا كسى دل مى‏بنديد، سپس به فرد ديگر يا كار ديگرى و هيچ كدام را نيز تمام نمى‏كنيد و نيمه كاره رها مى‏كنيد. اين كار از نظر روانى تأثيرات بدى بروى شما دارد و موجب تضعيف اراده و روحيه و نهايتاً شكست شما مى‏شود. با زندگى، وقت و عمر خودتان بازى نكنيد. انسان در هر دوره‏اى از زندگى بايد به يك كار بپردازد كه اگر چنين نكند، از قافله‏ى زندگى عقب مى‏ماند. يك دوره، وقت كسب علم و دانش است و دوره‏ى ديگر وقت كار و تلاش و تشكيل زندگى و گسترش زندگى و...؛ البته ممكن است بعضى از اين كارها در عرض هم نيز باشند، امّا اگر انسان با تدبير با آن‏ها برخورد كند، هيچ اصطكاكى با هم پيدا نمى‏كنند؛ مثل درس خواندن و ازدواج در هر صورت، بايد زندگى را جدّى گرفت و الاّ عمر سپرى مى‏شود و سرمايه‏ها هدر مى‏رود و كار از كار مى‏گذارد و ما مى‏مانيم و خسران و زيانى كه با آن دست به گريبان مى‏شويم. الآن وظيفه‏ى اصلى شما خوب درس خواندن و اجتناب از كارهاى حاشيه‏اى است؛ زيرا در حال حاضر فصل علم‏آموزى شماست و اگر از اين فرصت استفاده نكنيد، فرصت را از دست خواهيد داد، لذا با يك برنامه‏ريزى منظم، به صورت جدّى مشغول تحصيل و علم‏آموزى شويد تا ان شاء الله با موفقيت، اين دوره را پشت سر گذاريد. 2- احساس مى‏شود كه شما دغدغه‏ى ازدواج نيز داريد و هر روز به كسى دل مى‏بنديد و سپس با مشكل مواجه مى‏شويد. ازدواج نيز مانند تحصيل امرى بسيار مهم و جدّى است و با هوس‏رانى و دل بستن به اين و آن نمى‏توان در اين كار موفق شد. اگر واقعاً احساس مى‏كنيد به ازدواج نياز داريد و تحت فشاريد، تصميم جدّى بگيريد و از طريق صحيح، يعنى از طريق خانواده و بزرگ‏ترها و افراد با تجربه، فرد مناسبى را انتخاب كنيد و هر چه زودتر زندگى خود را شروع كنيد. ازدواج منافاتى با درس خواندن ندارد، بلكه موجب تمركز بيش‏ترى هم مى‏شود. البته مشكلاتى دارد كه آن نيز امرى طبيعى است. ملاك‏ها و معيارهاى انتخاب همسر در جواب نامه‏هاى قبلى ارائه شده است و كتاب‏هايى نيز در اين زمينه معرفى شده است. لطفاً به آن‏ها مراجعه كنيد. 3. يكى ديگر از مشكلات شما اين است كه با توجه به اين كه مى‏دانيد دوست چه تأثيرات مثبت يا منفى مى‏تواند بر زندگى انسان داشته باشد، ولى بارها در اين قضيه دچار اشتباه شده‏ايد و با افراد ناباب، طرح دوستى ريخته‏ايد يا هم اطاقى شده‏ايد و اثرات آن را هم ديده‏ايد. توصيه‏ى ما به شما اين است كه افراد مناسبى را به عنوان دوست انتخاب كنيد و از طرح دوستى با افراد ناباب، جدّاً پرهيز كنيد،
 پسر نوح با بدان بنشست‏         خاندان نبوتش گم شد
 
 سگ اصحاب كهف روزى چند         پى نيكان گرفت و مردم شد
  راستى كه دوست و همنشين، اثرات زيادى دارد و گزاف نيست اگر بگوييم اثر دوستى در حدّ معجزه است؛ يعنى بدون ترديد معاشرت با ديگران تأثير گذار است انسان موجودى است تأثيرپذير. لذا بايد در انتخاب دوست دقت كافى بكنيد و با هر كسى طرح دوستى نبنديد. 4. در مسائل عبادى، اخلاقى و مذهبى نيز شما دچار افراط و تفريطهايى شده‏ايد. علت اصلى آن اين است كه در اين گونه مسائل با اهل نظر و متخصص مشورت نكرده‏ايد و خود راهى را در پيش گرفته‏ايد و بعد از مدتى هم دوباره تغيير جهت داده، راه ديگرى را انتخاب كرده‏ايد. در مسائل عبادى اخلاقى و كلاًّ مذهبى، بايد افراد مورد اعتمادى را پيدا كنيد و حتماً در شهر شما نيز چنين افرادى پيدا مى‏شوند. در اين گونه مسائل با آن‏ها مشورت كنيد و از افراط و تفريط در مسائل عبادى و دينى پرهيز نماييد. 5. از ارتباط با جنس مخالف جدّاً خوددارى كنيد. 6. از نگاه كردن به جنس مخالف، حتى به جنس موافق از روى شهوت، اجتناب كنيد. 7. از رفتن به مراكزى كه موجب وسوسه و ميل به گناه مى‏شود، پرهيز كنيد. 8. شما نيازمند ارضاى صحيح غرايزيد و بهترين راه آن ازدواج است كه بيان شد. 9. كنترل غرايز بعد از ازدواج هم بايد ادامه پيدا كند و الاّ على رغم ازدواج، ممكن است انسان دچار مشكل شود. 10. براى جلوگيرى از شكست تحصيلى، نيرو و قواى خود را متمركز كنيد. حتماً موفق خواهيد شد. 11. در مورد انتخاب يكى از دو موردى كه براى ازدواج ذكر كرده‏ايد، عقل و شرع را ملاك خود قرار دهيد و از احساسات و عواطف و سطحى‏نگرى اجتناب كنيد. 12. مطالبى كه شما در مورد عشق نوشته‏ايد، عشق نيست. سعى كنيد هر چه زودتر ازدواج كنيد. 13. همان طور كه خود شما فرموده‏ايد، داشتن دوست دختر، كار درستى نيست و مشكلات شما را صد چندان مى‏كند. شرع هم اجازه‏ى چنين كارى را نمى‏دهد. 14. اين طور نيست كه اگر همسر شما دانشجو باشد، شما را بهتر درك كند؛ بر عكس ممكن است توقعات بيش از حدى از شما داشته باشد. ميزان درك متقابل شما بستگى به اين دارد كه فردى كه انتخاب مى‏كنيد، از چه خانواده‏اى و با چه فرهنگى باشد. 15. با توجه به معيارهايى كه براى انتخاب همسر، در نامه‏ى قبلى گفته شد، حتماً با مشاوره‏ى خانواده نيز مشورت كنيد و بعد از مشورت و توافق خانواده، اقدام كنيد. تأكيد مى‏شود از طريق خانواده و به طور رسمى از فرد مورد نظرتان خواستگارى كنيد. 16. اگر واقعاً خانواده براى ازدواج شما آمادگى دارد، با ساده گرفتن امر ازدواج و پرهيز از تجملات، از اين فرصت استفاده كنيد و هر چه زودتر ازدواج كنيد. 17. سعى كنيد احساس ترديد و وسواس درباره‏ى عدم رضايت احتمالى از همسر آينده‏ى خود مقابله كنيد و به خود تلقين كنيد كه «من مى‏توانم با همسر آينده‏ام، زندگى خوبى داشته باشم.» مهم اين است كه انتخاب مناسبى بكنيد. 18. اگر فردى به شما جواب منفى داد، ديگر جاى استخاره نيست و استخاره در چنين مواردى نه هدف را تعيين مى‏كند و نه نتيجه را. 19. آنچه مهم است، سلامتى روحى و جسمى شماست؛ زيرا اگر انسان از سلامت جسمى و روحى لازم برخوردار نباشد، ممكن است در همه‏ى زمينه‏ها دچار مشكل شود، لذا توصيه مى‏شود هم راهكارهاى فوق را به كار گيريد و هم به روان پزشك مراجعه كنيد و با نظر روانپزشك و مشاوره خانواده به امر ازدواج اقدام كنيد.
کد سوال : 40135
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : علت تقدس بعضى از اعداد مانند چهل به چه علت است؟
پاسخ : عدد چهل ريشه در فرهنگ دينى ما دارد. در قرآن كريم آمده است وعده بين خداوند و حضرت موسى جهت سخن گفتن با خداوند و نزول تورات چهل شبانه‏روز بوده است. به همين جهت برخى عدد چهل را عددى كامل مى‏دانند. در روايتى از پيامبر گرامى اسلام آمده است: من اخلص لله اربعين يوماً فجر الله ينابيع الحكمة من قلبه على لسانه‏؛ هر كس چهل روز فقط براى خداوند تعالى اخلاص ورزد خداوند چشمه‏هاى حكمت را از قلبش بر زبانش جارى مى‏سازد، (سفينةالبحار، شيخ عباس قمى، ماده خلص). همچنين همان طور كه نوشته‏ايد برخى از ادعيه بر چهل مرتبه خواندن آن تأكيد شده است. اما خصوصيت عدد چهل و اسرار نهفته در اين عدد چيست، براى ما روشن نيست. البته چه بسا با توجه به ويژگى‏هاى انسان، تكرار «چهل بار» موجب يك ملكه معنوى و تعميق يك رفتار پسنديده و قابليت نزول فيض خاص خداوند مى‏شود.
کد سوال : 40136
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : آيا دين اسلام براى همه زمان‏ها و مكان‏ها است و تعاليم اسلام همه نيازهاى‏علمى انسان را تامين مى‏كند؟
پاسخ : اين سؤال به دو سؤال كوچك‏تر تفكيك مى‏شود. 1- با توجه به اين كه زندگى انسان در حال تحول است و در هر زمان و مكانى تغيير مى‏كند، آيا باز دين اسلام براى همه اين زمان‏ها و مكان‏ها و حتى براى دنياى مدرن امروز است؟ رمز توانايى اسلام در اين گستره چيست؟ 2- آيا تعاليم اسلام همه نيازهاى علمى انسان را تأمين مى‏كند؟ جايگاه علوم بشرى در اين زمينه است؟ براى پاسخ به پرسش نخست توجه به چند مطلب لازم است. 1- اسلام، دين خاتم است؛ اين مسأله علاوه بر اين كه مورد اتفاق همه مسلمانان بوده، با قرآن و سنت نيز ثابت شده است. خداوند متعال مى‏فرمايد: «وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلاَّ رَحْمَةً لِلْعالَمِينَ‏،(انبيا، 107) و ما كانَ مُحَمَّدٌ أَبا أَحَدٍ مِنْ رِجالِكُمْ وَ لكِنْ رَسُولَ اَللَّهِ وَ خاتَمَ اَلنَّبِيِّينَ‏، (احزاب، 40). در روايتى نيز آمده است:
لانّ اللَّه تبارك و تعالى لم يجعله لزمان دون زمان و لا لناس دون ناس فهو فى كل زمان جديد و عند كل قوم غض الى يوم القيامه‏؛ خداوند قرآن را براى زمان خاصى و مردم خاصى نفرستاد. پس قرآن تا روز قيامت در هر زمانى جديد و براى هر قومى تازه است»، (عيون اخبار الرضا، تصحيح سيد مهدى حسينى لاجوردى، چاپ رضا مشهدى، ج 2، ص 130). در روايت ديگرى آمده است: «حكم الهى و تكاليف خداوند در حق اولين و آخرين يكسان است؛ مگر اين كه علت يا پديده‏اى پيش آيد كه باعث دگرگونى حكم شود و نيز همگان نسبت به تغيير حكم، هنگام پيش آمدن حوادث هماننداند و واجبات بر همه يكسان است. از همان‏ها كه پيشينيان سؤال مى‏شوند، آيندگان نيز سؤال مى‏شوند و مورد محاسبه قرار مى‏گيرند»،(الفروع من الكافى، دارصعب و دارالتعارف للمطبوعات، ج 5، ص 18، كتاب الجهاد، باب 13، حديث 1). و نيز فرمود:
حلال محمد حلال ابداً الى يوم القيامه و حرامه حرام ابداً الى يوم القيامه لا يكون غيره و لا يجيى‏ء غيره‏، (الاصول من الكافى، دارصعب و دارالتعارف للمطبوعات، ج 1، ص 58، حديث 19؛ بحارالانوار، المكتبة الاسلاميه، طهران، ج 89، ص 148، باب 1). امام خمينى نيز فرمود: «احكام اسلام محدود به زمان و مكان نيست و تا ابد باقى و لازم‏الاجرا است»، (ولايت فقيه مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خمينى، امام خمينى، ص 18). 2- لوازم خاتميّت اسلام؛ يكم: تحريف نشود. يكى از مهم‏ترين علل تجدد نبوت، تحريف اديان پيشين از سوى پيروان آن بود، به گونه‏اى كه دستيابى به آن دين ناب، از طريق عادى براى انسان غير ممكن مى‏نمود. دين خاتم بايد از ساز و كارى بهره‏مند باشد كه آن را از تحريف حفظ كند. دوم: جاودان و همگانى باشد. طبق ادله لزوم بعثت، بشر همواره نيازمند هدايت الهى است و انسان در هيچ دوره‏اى، نبايد محروم از هدايت الهى (دين) باشد. اگر دين الهى ختم شود و آن دين خاتم، مخصوص زمان و يا مكان خود باشد، باعث محروميت انسان‏ها و نسل‏هاى ديگر، از دين مى‏گردد. اين با اصل دليل لزوم بعثت، منافات دارد. پس دينى مى‏تواند دعواى خاتميت داشته باشد كه همگانى و جاودان باشد. براى آگاهى بيشتر ر.ك: 1- جوادى آملى، شريعت در آيينه معرفت، مركز نشر اسراء، ص 214 - 227 2- مصباح يزدى، آموزش عقايد، ج 2، ص 113 - 126 3- جعفر سبحانى، خاتميت از نظر قرآن و حديث و عقل، انتشارات سيدالشهداء، چاپ اول، تهران 4- مرتضى مطهرى، ختم نبوت، صدرا 5- مرتضى مطهرى، اسلام و مقتضيات زمان، صدرا 6- جوادى آملى، ولايت‏فقيه، ولايت، فقاهت و عدالت، نشر اسراء، ص 236 سوم: لازمه جاودان و همگانى بودن دين خاتم، آن است كه در هر دوره‏اى و با هر زمانه و زمينه‏اى، بتواند رسالت خود را در هدايت انسان‏ها انجام دهد و در تأمين نيازهاى بشر - كه او را محتاج به دين كرده است - كارا باشد. از آنجا كه زندگى انسان، همواره دستخوش تغيير و تحول است، بايد ساز و كار مناسبى در دين خاتم موجود باشد كه بتواند در شرايط مختلف، قابل اجرا بوده و اهداف اصيل خود را تأمين كند. اين ساز و كار در واقع رمز جاودانگى دين خاتم و توانايى او در هدايت بشر در هر زمان و مكان است. 3 رمز جاودانگى اسلام: خداوند متعال درباره ختم دين خود مى‏فرمايد: «اَلْيَوْمَ يَئِسَ اَلَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ دِينِكُمْ فَلا تَخْشَوْهُمْ وَ اِخْشَوْنِ اَلْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ اَلْإِسْلامَ دِيناً؛، (مائده، 3). امروز كافران از اين كه به دين شما اختلالى رسانند، طمع بريزند. پس شما از آنان بيمناك نباشيد و از من نترسيد. امروز دين شما را كامل كردم و نعمتم را بر شما تمام كردم. بهترين دين را كه اسلام است برايتان برگزيدم». آن روز، روزى است كه كافران از نابودى اسلام مأيوس مى‏شوند؛ يعنى، عنصرى در دين تعبيه شد كه حافظ دين است و از آن جا كه مراد «اليوم» روز غدير است، آن عنصر «امامت» مى‏باشد. در تفاسير شيعى اين مسأله مسلم است و در منابع اهل سنت ر.ك: 1. ابن عساكر شافعى (571 ه)، به نقل از الدر المنثور، جلال الدين سيوطى، انتشارات محمدامين دمج، بيروت، ج 2، ص 289. 2. جلال الدين سيوطى شافعى (991 ه)، الدر المنثور، ج 2، ص 259. 3. السيد شهاب الدين آلوسى شافعى (1270 ه)، روح المعانى، دار احياء التراث العربى، ج 6، ص 193. 4. شيخ محمد عبده (1323 ه)، المنار، دارالفكر، ج 6، ص 463. 5. ابى‏بكر احمدبن على الخطيب (463 ه)، تاريخ بغداد، دارالكتب العربى، ج 8، ص 290. 6. ابى عساكر شافعى، تاريخ دمشق، دارالفكر، ج 42، ص 233. 7. ابن كثير (571 ه)، البداية و النهاية، دارالكتب العلميه، ج 7، ص 342. 3-1. وظيفه امامت در تبيين دين: امامان معصوم(ع) براى محفوظ ماندن اسلام در طول تاريخ حضور خود، سه كار را انجام دادند: اول، در كنار تأييد آيات قرآن، سنت نبوى را عيناً نقل كردند و نگذاشتند حوادث پس از رحلت (حدود يك قرن منع كتابت حديث) سنت نبوى را نابود سازد و با اين كار منابع دين را حفظ كردند. ر.ك: رسول جعفريان، تاريخ سياسى اسلام سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى، ج 2، ص 82، و 595؛ علامه مرتضى عسگرى، معالم المدرستين مؤسسة البحثه، ج 2، ص 44؛ الطبقات الكبرى، ابن سعد، دار صادر، ج 5، ص 118، ترجمه القاسم بن محمد فتح البارى، دارالمعرفه، بيروت، ج 1، ص 194؛ توضيح الملل، ترجمه الملل و النحل، چاپ اقبال، ترجمه جلال ناينى، ج 1، ص 35؛ الجامع الصحيح، داراحياء التراث العربى، ج 1، ص 57، حديث 114؛ ص 52، حديث 100؛ ج 2، ص 373، حديث 3053؛ ج 3، ص 181، حديث 4431، ج 3، ص 182، حديث 4432؛ ج 4، ص 29، حديث 5669؛ ج 4، ص 375، حديث 7366؛ مسند احمد، دارالفكر، ج 1، ص 355. دوم: روش فهم قرآن و سنت و روش استنباط احكام اسلام را آموزش دارند كه تا ابد و در طول تاريخ، انسان‏ها بتوانند رأى اسلام در هر زمينه را، از منابع آن استخراج و استنباط كنند. اين روش - كه اجتهاد مصطلح شيعى بر پايه آن بنا شده است - راهى است كه در صورت پيموده شدن، مى‏تواند رأى اسلام را در همه زمان‏ها درباره هر موضوعى از منابع دين به دست آورد. سوم: كسانى را كه شايستگى لازم براى به كارگيرى اين روش دارند، به مردم معرفى كردند امام عسكرى(ع) از امام صادق(ع) مى‏فرمايد نقل مى‏كند: «
و اما من كان من الفقهاء صائنا لنفسه حافظاً لدينه مخالفاً على هواه مطيعاً لامر مولاه فللعو ام ان يقلدوه‏؛ هركس از فقهاى امت من كه نفس خود را مواظبت كند و از دينش پاسدارى نمايد، با هواى نفس مخالفت و فرمان مولاى خود را اطاعت كند، سزاوار است كه غير فقها از او تقليد كنند». نتيجه اين كه امامان معصوم(ع) در دوران حضور خود، منابع دين و روش استخراج احكام آن و نيز ويژگى‏هاى لازم را براى شخصى كه مى‏تواند آن‏ها را استخراج كند، آموزش دادند تا دين الهى همواره از تحريف مصون بماند. حال بايد ديد فقهى كه از مدرسه اهل‏بيت پيامبر(ص) استخراج مى‏شود، چگونه مى‏تواند دنياى متغير و متجدد را ادا كند. براى اين منظور بايد نخست دانست كه: از طرفى گفتنى است كه همه نيازهاى انسان متغير و متحول نيست. همان گونه كه جسم انسان‏ها و نيازهاى آن، از صدر اسلام تغيير نكرده و بعدها نيز تغييرى نخواهد كرد؛ روان و فطرت انسان و احساسات و تمايلات او نيز تغيير نكرده است. انسان همواره خوراك، پوشاك، مسكن، ازدواج، حس نوع‏دوستى، زيبايى‏گرايى و... از نيازهاى خود شمرده است؛ هرچند كه شكل آن‏ها در زمان‏ها و مكان‏هاى مختلف، متفاوت بوده و روابط اجتماعى انسان‏ها پيچيده و گسترده شده است. پس بخشى از حيات انسان، ثابت و بخش ديگر آن در حال تغيير و تحول است. جاودانگى اسلام براى تأمين نيازهاى ثابت انسان، هيچ مشكلى ندارد و مشكل ياد شده فقط تأمين نيازهاى متغير به وسيله دين ثابت است. 3-2 - ساز وكارهاى دين براى توانايى اداره دنياى متغير: سازوكارهايى كه دين ثابت، براى اين نيازهاى متغير پيش‏بينى كرده است، قواعد و اصول ثابتى است كه در درون خود امكان تطبيق با شرايط مختلف زمانى و مكانى را دارد كه در اينجا به بخشى از آن‏ها اشاره مى‏شود. 1. در اسلام قواعد كلى و عامى وجود دارد كه به مجتهد، اين توانايى را مى‏دهد كه هرگاه مسأله جديدى به دليل تحولات زندگى بشر پديد آمد، بتواند حكم ثابت و جاودان آن مسأله جديد را از آن قواعد كلى و عام استخراج و استنباط كند. يكى از آثار مثبت اجتهاد زنده در مكتب تشيع، تأمين همين نيازهاى جديد است. 2. موضوع برخى از احكام ثابت، عرفى است؛ يعنى «عرف»، مصداق آن موضوع را تعيين مى‏كند، مثلاً در اسلام احترام به ميهمان مستحب است، اما اين كه چه عملى احترام به ميهمان است به وسيله عرف در هر زمان و مكان تعيين مى‏شود. ممكن است در يك دوره، وسيله‏اى ابزار قمار باشد و در دوره‏اى ديگر از ديدگاه عرف، از ابزار قمار به شمار نيايد. آن‏چه در اسلام حكم ثابت است، همان حرمت بازى با آلات قمار است. اگر زمانى شطرنج از آلات قمار بود و اكنون نيست و لذا در آن زمان حرام بود و اكنون حرام نيست، بدين معنا نمى‏باشد كه حكم آن عوض شده است؛ بلكه از آن رو است كه شطرنج مصداق حكم ثابت «جواز بازى با غير آلات قمار» شده است. در اينجا، عرف، فقط ملاك تشخيص مصداق موضوع حكم است و ربطى به اثبات خود حكم ندارد. البته عرف، اگر به حد سيره عملى عقلا باشد، و متصل به زمان معصومين(ع) و در محل رؤيت و آگاهى آنان بوده و ردعى نيز از آن نشده باشد، مى‏تواند به عنوان تقرير معصوم كاشف موافقت شارع با آن سيره باشد و بدين ترتيب حكم ثابت شرع را ثابت كند. اما معلوم است كه عدم ردع معصومين(ع) از سيره عملى جديد و غير متصل به زمان آنان تقرير به شمار نمى‏آيد و نمى‏تواند حكم ثابت اين را اثبات كند. پس عرف جديد در فقه شيعه، فقط در حد مصداق جديد براى موضوعات عرفى احكام اعتبار دارد. آن‏چه مهم است اين است كه شارع با عرفى قرار دادن بعضى از موضوعات احكام، آن احكام را قابل انطباق با برخى از تحولات زمانى و مكانى قرار داده است. 3. احكام ثابت اسلام همواره در دنياى مادى با يكديگر تزاحم دارند و اين، ويژگى اين دنيا است؛ مثلاً وجوب حفظ سلامتى و وجوب پوشش بدن زن در برابر اجنبى، دو حكم ثابت دين است؛ ولى هنگامى كه خانمى بيمار مى‏شود و درمان او، متوقف بر نگاه و لمس پزشك اجنبى باشد؛ اين دو حكم با هم تزاحم مى‏كنند و اسلام به عنوان يك قاعده كلى ثابت، به مكلف اجازه داده است كه حكم اهم را حفظ كند و حكم ديگر را به دليل تزاحم با حكم اهم، موقتاً ترك نمايد. تشخيص حكم اهم از حكم مهم، در مواردى كه آثار اجتماعى ندارد، به عهده تك‏تك مكلفان است؛ زيرا اختلاف آنان در انتخاب اهم، باعث هرج و مرج نمى‏شود؛ ولى در مواردى كه تشخيص اهم اثر اجتماعى دارد، به گونه‏اى كه اگر تشخيص اهم به عهده آحاد مردم گذاشته شود، جامعه به هرج و مرج كشيده مى‏شود، اسلام تشخيص اهم را به عهده ولى‏فقيه گذاشته است. ولى‏فقيه به عنوان حاكم اسلامى، مى‏تواند با تشخيص اهم از مهم در ميان احكام ثابت متزاحم، جامعه را اداره كند، (ر.ك: جوادى آملى، ولايت فقيه، ص 245). مثلاً اگر در جامعه‏اى كه حكومت آن به اختيار ولى‏فقيه اداره مى‏شود، بقاى حكومت متوقف بر بانك بود، به گونه‏اى كه اگر بانك‏ها تعطيل شود، نظام حكومت در كمتر از يك روز از هم مى‏پاشد و از سوى ديگر نظام بانكى موجود نظام ربوى باشد، ولى‏فقيه ميان دو حكم الزامى وجوب حفظ حكومت اسلامى و حرمت ربا تزاحم مى‏بيند. در اين هنگام اگر لزوم حفظ حكومت را اهم بداند، به طور موقت، حكم به جواز رباى بانكى مى‏دهد؛ تا در كنار آن بتواند سيستم بانكدارى بدون ربا را تأسيس كند و از اين طريق هم حكومت اسلامى را حفظ كند و هم ربا را در آينده از سيستم بانكى خارج كند. 4. احكام تكليفى اسلام به دو بخش احكام الزامى (وجوب و حرمت) و احكام غير الزامى (استحباب، كراهت و اباحه) تقسيم مى‏شود. ولى‏فقيه اختيار دارد كه در حيطه احكام غيرالزامى، بنا بر مصالحى كه تشخيص مى‏دهد حكم الزامى صادر كند؛ مثلاً عملى را كه حكم ثابت آن در اسلام استحباب، كراهت يا اباحه است، به دليل مصالحى كه شرايط زمانه اقتضا مى‏كند، به طور موقت واجب يا حرام كند. پس حيطه احكام غير الزامى، فضايى است كه شارع تقنين حكم الزامى را در آن در اختيار ولى‏فقيه قرار داده است و او مى‏تواند نيازهاى موقعيتى جامعه را با اين نوع از تقنين، تأمين كند. مانند عبور از يك مكان عمومى، مانند خيابان، كه حكم ثابت آن در اسلام جواز است و ولى‏فقيه مى‏تواند براساس مصالح، شروطى بر آن تعيين كند مثلاً آن را يك طرفه اعلام كند و يا استحباب پاسدارى از مرزها در زمان صلح، كه حكم ثابت آن در اسلام استحباب است؛ اما ولى‏فقيه مى‏تواند براساس مصالح و به صورت موقت، آن را براى جوانان، مانند دوران خدمت زيرپرچم، لازم و اجبارى كند و يا مثال حكم تاريخى ميرزاى شيرازى در حرمت استعمال تنباكو كه فرمود: «اليوم استعمال تنباكو و توتون باى نحو كان در حكم محاربه با امام زمان(عج) است»، (تاريخ سياسى معاصر ايران، دكتر سيد جلال‏الدين مدنى، دفتر انتشارات اسلامى، قم، ج 1، ص 29). از مجموع آنچه گفته شد، مى‏توان دريافت كه امامت در مكتب تشيع و اجتهاد زنده و ولايت‏فقيه در زمان غيبت، كه از آموزه‏هاى مكتب امامت است، تأمين كننده جاودانگى دين خاتم است و اين تحليل و تفسير آيه «اَلْيَوْمَ يَئِسَ اَلَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ دِينِكُمْ» مى‏باشد. براى پاسخ به پرسش دوم نيز بايد به چند مطلب توجه كرد: 1- ديدگاه‏هاى مختلف: در اين زمينه ديدگاه‏هاى مختلفى وجود دارد كه مى‏توان آنها را در قالب سه دسته زير تقسيم كرد: ديدگاه افراطى: اسلام در هر زمينه‏اى همه نيازهاى بشر را تأمين مى‏كند و تعاليم اسلام شامل تمامى علوم تجربى مى‏شود، به گونه‏اى كه انسان با تعاليم اسلام از همه علوم بى‏نياز مى‏شود. ديدگاه تفريطى: اسلام فقط نيازهاى انسان درباره ارتباط انسان با خدا و سعادت اخروى او را تأمين مى‏كند و درباره مسائل دنيايى و اجتماعى او فقط به بيان كليات ارزشى اكتفا كرده است. ديدگاه اعتدالى: اسلام براى تأمين سعادت هر دو سراى انسان آمده است و در همه شؤون زندگى بشر مى‏توان سخن بگويد. اما اين‏گونه نيست كه تأمين همه نيازهاى دنياى بشر را خود به عهده گرفته باشد، بلكه برخى از آنها را به عنوان مسائل ارزشى و يا احكام ثابت جاودان بيان كرده و بخش ديگر را به عهده انسان گذارده تا با احكام موقعيتى آن را تأمين كند. 2- نقش علوم بشرى در تأمين نيازهاى بشر: چنان كه گفته شد، حكومت اسلامى مى‏بايست بخش مهمى از قوانين جامعه را كه در قالب احكام موقعيتى است، خود تنظيم كند. علوم بشرى در فرآيند تنظيم احكام حكومتى جايگاه مهمى دارد. شناخت مصالح مربوط به زمان و مكان و راه‏كارهاى عملى دستيابى به اهداف اسلام در هر زمينه، در شرايط خاص زمانى و مكانى، به گونه‏اى كه مطابق با احكام ثابت دين باشد و يا كمترين تعارض را با آنها پيدا كند، بر عهده علوم بشرى است. 3- آنچه گفته شد فقط درباره نقش علوم بشرى در تنظيم روابط اجتماعى است و گستره علوم بشرى فراتر از اين است. اسلام انسان را به شناخت و كشف همه حقايق عالم فراخوانده است و لذا عومى كه ارتباط مستقيم با تنظيم روابط اجتماعى نيز ندارند از ديدگاه اسلام مطلوب و مرغوب است.
کد سوال : 40137
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : چگونه مى‏توان جوانان را درباره ولايت فقيه توجيه كرد؟
پاسخ : مه جوانان را نمى‏توان در يك طيف و دسته گنجاند و براى همه آنان راه كار واحدى را ارائه كرد ؛ خود شخص در ابتدا بايد با مبانى عقلى و نقلى و مسائل تئوريك ولايت فقيه، شرايط اختيارات و جايگاه او و شبهات موجود در اين زمينه آشنا باشد آن گاه با ريشه‏يابى و شناخت مشكل اساسى هر كدام از جوانان در ارتباط با ولايت فقيه و سپس ارائه راه حل‏هاى مناسب با آن بپردازد. مهترين سؤالات و شبهات موجود در مورد ولايت فقيه، عموماً در مسائل و مضوعات ذيل خلاصه مى‏شود: 1- مبانى و زير ساخت‏هاى نظرى ولايت فقيه ارتباط دين و سياست، نظام سياسى، اجتماعى اسلام و...؛ 2- ادله دينى و خصوصى (آيات و روايات) كه در اين زمينه وارد شده است. 3- امتياز و برترى نظام ولايت فقيه بر ديگر نظام‏هاى سياسى؛ مثل نظام‏هاى رياستى، پارلمانى، توتاليتاريسم و...؛ 4- شرايط و اختيارات ولى فقيه كه آيا مطلقه است يا محدود؟ فراتر از قانون اساسى است يا مقيد به آن؟ و آيا قلمرو اعمال ولايت، جهان اسلام است يا جمهورى اسلامى ايران و...؟ 5- عملكردهاى كلان نظام ولايت فقيه آثار و نتايج آن در سطوح و ابعاد مختلف. 6- بعضى از انتخابات درباره عملكردهاى مسؤلان مملكتى و وجود مشكلات و مفاسد اجتماعى مانند تبعيض، فقر، فساد ادارى و... ؛ پس بايد به صورت دقيق نوع مشكل جوان را شناسايى كرد و متناسب با آن پاسخ‏هاى منطقى، علمى و مستند ارائه نمود مثلاً براى جوانى كه ولايت را (به دليل ميل به سكولاريسم). در ابتدا بايد به صورت روشن سكولاريسم را از ديدگاه اسلام نقد نمود و با استدلال‏هاى قانع كننده اين نظريه را رد كرد هم چنين براى جوانى كه وجود پاره‏اى از مشكلات اقتصادى، اجتماعى و... باعث به وجود آمدن شبه در عقيده او به ولايت شده بايد ضمن بيان دقيق فلسفه وجودى و اهداف حكومت دينى به آثار و نتايج مثبت و ارزنده ولايت فقيه اشاره كرد. از قبيل پيروزى در انقلاب اسلامى و در جنگ تحميلى حفظ استقلال، تماميت ارضى، منافع ملى و امنيت ملى پيشرفت‏هاى علمى، صنعتى و... مطرح شدن به عنوان ام القراى جهان اسلام و كانون مبارزه عليه استكبار جهانى و يك كشور مهم و تأثير گذارى در معادلات منطقه‏اى و جهان و... در صورتى كه پاسخ‏ها و استدلات شما براى آن جوان قانع كننده نبود، مى‏توانيد با معرفى يا در اختيار گذاشتن كتاب‏هاى مفيد در اين زمينه به تقويت بنيه علمى و نظرى و حل شبهات كمك نماييد. بعضى از كتب‏هاى مفيد در اين زمينه عبارت است از: 1- امام خمينى ولايت فقيه، نشر مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام. 2- جوادى آملى، ولايت فقيه، نشر اسراء. 3- نبى الله ابراهيم زاده آملى، حاكميت دينى، نمايندگى ولى فقيه در سپاه. 4- مصباح يزدى، پرسشها و پاسخ‏ها، نشر مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمينى. 5- عبدالحسين خسروپناه، جامعه مدنى و حاكميت دينى انتشارات وثوق. 6- محسن غرويان، پرسشهاى فكرى و دينى جوانان، نشر مؤسسه فرهنگى يمين. 7- على شيرازى، پاسخ به شبهات پيرامون ولايت فقيه، نشر دارالصادقين. 8- كاظم قاضى زاده، انديشه‏هاى فقهى سياسى امام خمينى، مركز تحقيقاتى استراتژيك رياست جمهورى. 9- احمد جهانى بزرگى انديشه‏هاى فقهى سياسى امام خمينى، پژوهشكده و فرهنگ و انديشه اسلامى.
کد سوال : 40138
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : منظور از (فكان قاب قوسين او ادنى) در آيه شريفه چيست؟
پاسخ : منظور از فَكانَ قابَ قَوْسَيْنِ... صعود به مراتب عالى وجودى و عوامل بالا است؛ نه نزديكى مكانى به خداوند.
کد سوال : 40139
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : در فقر و بدبختى و گرسنگى و برهنگى و زندگى كرده‏ايم حال اينكه عده‏اى دراز و نعمت به سر مى‏برند آيا مملكتى كه منادى عدالت است بايد چنين باشد
پاسخ : با تشكر از اينكه مسائل خود را با ما درميان گذاشته‏ايد و ضمن تبريك به شما بدان جهت كه توانسته‏ايد در شرايطى دشوار و طاقت‏فرسا به تحصيلات عاليه، در رشته‏اى ممتاز بپردازيد. مناسب ديديم، كه با شما صحبت بيشترى داشته باشيم. شما و خانواده‏اتان، در شرايطى دشوار بوده وهستيد، ليكن همواره مى‏دانيم كه بسيارى از مردان بزرگ تاريخ، در زمينه‏هاى مختلف، علمى، هنرى و... در شرايط دشوار و سخت قرار داشته‏اند. درست است كه شما رنج مى‏بريد و ملالت مى‏كشيد، ولى همين سختى‏هاست كه شخصيت آدمى را پرورش و همت‏هاى بلند را شكل مى‏دهد. شرايطى كه شما در آن قرار گرفته‏ايد، بهترين انگيزه براى تلاش بيشتر و كوشش جدى تر شماست. بحمدالله مسير شما مشخص است. بسيارى از افراد با داشتن بهترين امكانات، از موقعيت فردى چون شما برخوردار نيستند و چه بسا آرزو مى‏كنند هيچ نداشتند ولى دانشجوى رشته پزشكى و داراى استعدادى مثل شما بودند. اين شرايط مى‏تواند احساسات انسانى و روحى رأفت و رحمت نسبت به بينوايان و بيچارگان را در شما پرورش دهد، تا انشاءالله در آينده بتوانيد از آنان دستگيرى كنيد و درد آنها را حس نماييد. افزون بر اين در اين جا نكته ديگرى نيز مطرح است و آن اين كه ارزش آدمى به چيست؟ آيا كسى كه مال و منال و وضعيت بهترى دارد، از ارزش بيشترى نيز برخوردار است؟ در ديد اهل دنيا چنين است، ولى نزد خدا ارزش به چيست؟ آيا نزد خدا كه حق و حقيقت جهان است، سرمايه‏داران بزرگ دنيا بيشتر ارزش دارند يا همان پدر ومادر شما كه با وجودبيمارى و كهولت سن، با فداكارى سعى در آن دارد كه فرزندشان را به جايى برساند؟ و با وجود احتياج از لقمه نان خويش مى‏گذرد تا گرسنه‏اى را سير نمايد. پيامبر خدا(ص) فرمود: «الفقر فخرى». «بى چيزى افتخار من است». بايد روى ارزش هاى حقيقى بيشتر تكيه كرد و حقايق را از اعتبارات عرفى جدا نمود. آرى روى پاى خود بايستيد و به فقر خود افتخار كنيد. چرا كه شما با چنين زمينه‏هايى به اين جا رسيده‏ايد. البته نه آن كه اظهار فقر كنيد بلكه عزت خود را حفظ كنيد. واز تنگدستى خود احساس كمبود و كوچكى نكنيد. شما ارزش داريد يا آن كس كه با وجود شرايط نسبتا خوب و آماده براى تحصيل، هميشه بهانه مى‏گيرد و به جاى استفاده از شرايط در مقابل خدا وخلق خدا ناسپاس است؟ شما وقتى ليوانى آب سرد مى‏نوشيد وبه فكر خانواده اشك مى‏ريزيد، بهترين صفات انسانى در شما تجلى يافته است و اميد آن مى‏رود كه اين احساس تبديل به دركى عميق از مشكلات همه محرومان و مستضعفان گردد و در آينده‏اى نه چندان دور، با پيمودن مدارج عاليه تحصيلى، خدمتگزارى صادق و لايق براى جامعه و خواهران و برادران ايمانى خود باشيد. مشكلات با توكل به خدا و عنايات الهى قابل حل است و با قدرى پايدارى بيشتر رفع خواهد شد. ترديدى نيست كه شما مشكلات و سختى‏هاى فراوانى را تحمل كرده و با آن دست به گريبان بوده‏ايد ومشكلات زياد فشار روانى مضاعفى را بر شما وارد كرده است.. ولى در عين حال وضعيت شما در مقايسه با افراد بسيارى نسبتا روشن‏تر و بهتر است. نمونه‏هاى فراوانى وجود دارد (انبوه نامه‏هاى ما شاهد آن است) كه برخى در وضعيتى صدها بار اسفبارتر و دردناك‏تر زندگى مى‏كنند. نمونه‏هاى رنج و سختى فراوان است كه سخن گفتن از آن عمر نوح مى‏خواهد و هفتاد هزار تن كاغذ نه مثنوى هفتاد من. برادر من. از اينها كه بگذريم، درست است كه سختى‏هاى شما جانكاه و كمرشكن بوده و هست، ولى مى‏دانيد كه سختى‏ها خود سكوى ترقى و رشد و كمال انسانى است؛ مگر نه اين است كه اكثريت قريب به اتفاق شخصيت‏هاى بزرگ علمى، هنرى، اجتماعى، سياسى و ... از كوره سختى‏ها بيرون آمده‏اند. كسانى كه با سختى‏ها دست و پنجه نرم نكرده و هيچ گاه طعم ندارى و محروميت را نچشيده‏اند، احساسات متعالى را نيز كمتر در وجود خود مى‏يابند، گرچه الان از ما و شما بهتران در ناز و نعمتند ولى آنها كجا مى‏توانند احساس شما و امثال شما را در مورد محروميت، جهل و ... داشته باشند. مى‏دانيد كه مرتاضان، چه رنج‏ها بر خود هموار مى‏كنند تا بتوانند به قدرت روح دسترسى پيدا كنند. شما سختى‏ها را پشت سرگذاشته‏ايد، از آن نيرو بگيريد نه اينكه آنها را در راه تخريب شخصيت خود به كار گيريد. آيا شما كه اين همه بار گران غم و اندوه را پشت سر گذاشته‏ايد، بايد از خود بى‏زار و متنفر باشيد يا آنانى كه اگر كمترين دشوارى ببينند فريادشان به آسمان بلند مى‏شود. قدر خود را بدان، كه كوهى از صبر، استقامت و احساس‏هاى متعالى هستى و اين ويژگى‏ها آسان و ارزان به دست نيامده است. آينده‏اى را براى خود ترسيم كن كه با موقعيت مناسب شغلى بتوانى دست افتادگان را بگيرى و به خانواده خود رسيدگى كنى و مرهمى بر زخم‏ها و دردهاى آنان باشى.  دنيا و هر چه در اوست هيچ است و تو همه‏         چيز تا چند اى همه چيز غم بهر هيچ خورى‏  اهدافى بلند، زندگانى آبرومند، شخصيتى ممتاز و به تمام معنا انسان و دلسوز، و همسرى مناسب مهربان و ... اينها را در نظر بگير و با توكل بر خداوند عزم خود را براى رسيدن به آن جزم كن، بدون كمترين ترديد به آنها خواهى رسيد. واقعيت خود را بشناس و به آن ايمان داشته باش و خود را دست‏كم نگير. تو همان هستى كه كوه رنج و سختى را بر دوش داشته‏اى و به اين جا رسيده‏اى استقامت كن.. نيرويت را به جاى تلف كردن براى گذشته در اهداف آتيه خويش متمركز كن. از گذشته فقط درس‏هاى آن را به ياد داشته باش. برخيز، بكوش، دگرگون شو، دگرگون كن، بشتاب، همت كن، و شكر خداوند مهربان بگذار كه ترا از گردنه‏هاى بلند حوادث، سالم عبورداد وهم از او مدد بجوى كه همواره‏ياور و پشتيبانت خواهد بود.. و بالاخره بگذار كه بازبان حافظ شيرازى حرف را به آخر برسانيم.  يوسف گم‏گشته باز آيد به كنعان غم مخور         كلبه احزان شود روزى گلستان غم مخور   اى دل غمديده حالت به شود دل بد مكن‏         وين سر شوريده بازآيد به سامان غم مخور   دور گردون گر دو روزى بر مراد ما نرفت‏         دائما يكسان نباشد حال دوران غم مخور   هان مشو نوميد چون واقف نيى از سر غيب‏         باشد اندر پرده بازى‏هاى پنهان غم مخور  ضمناً درموقع اندوه‏اين ذكر راتكرار كن. لا إِلهَ إِلاَّ أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ اَلظَّالِمِينَ‏ در كتاب «تهذيب» (ج 6 ، ص 170) از امام صادق(ع) روايت شده است كه ذكر فوق براى رفع اندوه است و چون بنده آن را بگويد خداوند مى‏فرمايد: فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَ نَجَّيْناهُ مِنَ اَلْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي اَلْمُؤْمِنِينَ‏. ضمناً نامه شما را بدون نام و آدرس به مسؤولين منعكس خواهيم كرد.
کد سوال : 40140
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : باتوجه به مشيت الهى ما چگونه يقين كنيم كه دعايمان مورد اجابت قرارمى‏گيرد؟
پاسخ : دعا آثار مثبت و گران‏قدر بسيارى براى انسان به ارمغان مى‏آورد از جمله: الف) دعا داراى آثار تربيتى و سازنده فراوانى است. دعاها مشتمل بر مجموعه عظيمى از معارف بلند الهى و عميق‏ترين آموزه‏هاى توحيدى عرفانى و فلسفى است. ب ) دعا موجب تلطيف روح در سايه ارتباط با معبود و در پى‏آورنده پاكى و طهارت نفس است. ج ) دعا آرام بخش دل و تسكين دهنده آلام روحى و روانى است. د ) دعا آرمان پرور و هدف ساز و جهت بخش است. ه ) دعا اميد بخش انسان است. زيرا در پرتو آن انسان خود را با بزرگ‏ترين منبع فيض هستى در ارتباط تنگاتنگ و صميمانه مى‏بيند و از تنهايى و بى كسى نجات مى‏يابد. و ) دعا استمداد از نيروها و عوامل ماوراى مادى در حل مشكلات و از طرف ديگر كسب موفقيت هر چه بيشتر در امور است. از طرف ديگر مسأله اجابت دعا از مسائل قطعى در همه اديان الهى است. قرآن مجيد مى‏فرمايد: إِذا سَأَلَكَ عِبادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ اَلدَّاعِ إِذا دَعانِ‏ به عبارت ديگر سنت الهى بر آن تعلق گرفته كه برخى از امور را از طريق دعا و درخواست به انسان عنايت فرمايد، ليكن اين به معناى آن نيست كه هر بنده‏اى هر چه به هر شكل و در هر شرايطى درخواست كند تماما مطابق خواست او اجابت شود. زيرا اجابت دعا نيز امرى قانون‏مند و ملائم با ديگر سنت‏هاى جارى الهى در نظام تكوين و مشروط به شرايطى است؛ از جمله: 1) شرايط مناسب روحى دعا كننده از قبيل تضرع و تواضع در مقابل پروردگار. 2) مصلحت بودن تحقق خواسته شخص دعا كننده. چرا كه در بسيارى از موارد تحقق آن خواسته براى شخص سودمند نيست؛ مثلا رسيدن به مقام يا امكاناتى خاص چه بسا نه تنها به نفع او نباشد. بلكه ممكن است مايه دورى او از ايمان و تقوا گردد. 3) فرا رسيدن زمان مناسب براى تحقق مطلوب. مثلا ممكن است فردى علاقه‏مند باشد كه يك شخصيت علمى ممتاز باشد و تلاش علمى فراوانى كند ولى قطعا در اندك زمان تحقق آن ممكن نيست و سال‏ها بايد بگذرد تا نتيجه تلاش‏هاى خود را به دست آورد. 4) اخلاص در نيت و انقطاع كامل به خداوند؛ چرا كه عطايا به اندازه نيت و اخلاص در آن سرازير مى‏شوند و در كلام حضرت امير(ع) در نهج‏البلاغه آمده است:
ان العطيه على قدر النية. 5) معقول بودن خواسته انسان. 6) اقدام براى رسيدن به نتيجه و به كار گيرى ساير عوامل طبيعى نقش دارنده متناسب با سنت‏هاى الهى در نظام خلقت. 7) از طرفى خداوند گاهى اجابت مطلوب انسان را به عللى كه صلاح مى‏داند و بر ما پوشيده است به تأخير مى‏اندازد يا آن را به گونه‏اى ديگر تبديل مى‏نمايد و در واقع به شيوه بهتر اجابت مى‏شود بدون آن كه ما بدانيم. 8) نكته مهم ديگر اين كه استجابت در آيه شريفه معناى بسيار عميقى دارد ولى غالبا برداشت‏هاى عموم با مفهوم شگرف آن ناسازگار است. ما همواره خيال مى‏كنيم كه اگر دقيقا همان را كه ما طلب مى‏كنيم در همان زمان و با همان شرايطى كه مى‏خواهيم عمل شود دعايمان اجابت گرديده در حالى كه چه بسا همين پاسخ نيافتن ما اجابت از سوى خدا باشد. يعنى خداوند منان با طول دادن اجابت ما را بيشتر به حالت انابه و تضرع در درگاهش نگاه مى‏دارد و اين لطف بزرگى است كه به اين وسيله ارتباط عبد با معبود حفظ مى‏گردد و در پى آن الطاف بى‏شمار ديگرى نصيبش مى‏شود. مولوى مى‏گويد:
 آن يكى الله مى‏گفتى شبى‏         تا كه شيرين مى‏شد از ذكرش لبى‏
 
 گفت شيطان: آخر اى بسيار گو!         اين همه «الله» را «لبيك» كو؟
 
 مى نيايد يك جواب از پيش تخت‏         چند «الله» مى زنى با روى سخت‏
 
 او شكسته دل شد و بنهاد سر         ديد در خواب او خضر اندر خضر
 
 گفت: «هين» از ذكر چون وامانده‏اى‏         چون پشيمانى از آن كش خوانده‏اى؟
 
 گفت: لبيكم نمى‏آيد جواب‏         زآن همى ترسم كه باشم رد باب‏
 
 گفت: آن «الله» تو «لبيك» ماست‏         و آن نياز و سوز و دردت پيك ماست‏
 
 ترس و عشق تو كمند لطف ماست‏         زير هر يا رب تو لبيك‏هاست‏
  بنابراين جمع اين دو مطلب كه اشاره كرده‏ايد به اين گونه است به هنگام دعا ما يقين داريم كه حق‏تعالى قادر است اگر اين دعا و خواسته به مصلحت ما باشد و منافات با حكمت الهى و نظام آفرينش و ربوبيت نداشته باشد حاجت ما را برآورده مى‏نمايد. و اگر مصلحت نباشد به بهترين شكلى آنچه كه خير و صلاح ما را در آن مى‏بيند عنايت مى‏فرمايد، به علاوه آن چيزى كه بر عهده ماست و كار و وظيفه ما است دعا نمودن و ميل و نيت و قصد و يقين به اجابت آن است، مصلحت‏سنجى و محاسبه خير و شر آن بر عهده رب‏العالمين است و توجه داريد كه دعا خود عبادت مستقلى است و تنها براى خواستن و برآوردن حوائج نيست. دعا گفت‏وگو با خدا و خواندن حق‏تعالى است كه ممكن است در ضمن آن سؤال و تقاضا و درخواست نيز باشد و يا نباشد. براى آگاهى بيشتر ر.ك: 1- تفسير الميزان و نمونه ذيل آيه 186 سوره بقره 2- دعا، آيت الله مشكينى 3- اصول كافى، ج 4، كتاب الدعا
کد سوال : 40141
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : راه عملى براى برخورد با حالاتى كه در آن افسرده هستيم چيست؟
پاسخ : انسان از نظر خلقى و عاطفى معمولاً يك حالت يكنواخت ندارد. همه انسان‏ها كم و بيش دوره‏هايى از غمگينى و افسردگى را تجربه مى‏كنند و اين امر طبيعى است. و علت آن هم گاهى معلوم و شناخته شده است؛ مثل وقتى از دست دادن عزيزى، شكست در بعضى از امورات زندگى، مورد تمسخر و استهزا قرار گرفتن، زندگى كردن در غربت و دور از خانواده و... و گاهى اوقات علت غمگينى و افسردگى و بى نشاطى معلوم و شناخته شده نيست. چه بسا علت فيزيكو شيميايى يا جنبه ارثى و يا عواملى محيطى مبهم دارد. در هر حال افسردگى از اختلالات خلقى شايع است و معمولاً شيوع آن در ميان خانم‏ها، بيشتر از مردان است؛ زيرا براى مردان زمينه برون‏ريزى نارحتى‏ها فراهم‏تر است؛ امّا زن‏ها معمولاً خود خورى مى‏كنند و زمينه بروز ناراحتى‏ها براى آنها كمتر فراهم مى‏شود. البته خداوند مكانيزم‏هاى جالبى، در وجود انسان قرار داده كه تا حدّ قابل توجّهى، در تنظيم حالت خُلقى و عاطفى وى مؤثر است؛ از جمله اين مكانيزم‏ها خنده و گريه است. گريه و خنده، فوايد زيادى دارد كه از جمله آنها تنظيم حالات عاطفى و خلقى انسان است. گاهى با چند دقيقه گريه كردن، كاملاً انسان از ناراحتى‏ها تخليه مى‏شود و گاهى نيز با شركت در يك مجلس شادى آفرين (مثل جشن و عروسى) و يا با قرار گرفتن در جمع دوستان و شنيدن چند مطلب طنزآميز و شوخى‏هاى خنده‏دار، انسان تخليه هيجانى مى‏شود و نشاط پيدا مى‏كند. بنابراين تجربه كردن حالات غمگينى و افسردگى، تا حدود زيادى طبيعى است امّا اگر حالت غمگينى بيش از شش ماه طول بكشد و علايمى از قبيل كم خوابى (يا پرُ خوابى در بعضى افراد)، بى اشتهايى، كاهش عملكرد افراد، عدم تمركز حواس، حالات پرخاشگرانه و... را به دنبال داشته باشد؛ روشن مى‏شود كه مشكل كمى بيشتر از حالت طبيعى است و بايد به روان‏شناس، مشاور روان شناختى يا روان پزشك مراجعه كرد. به كارگيرى راه‏كارهاى زير، براى مقابله با افسردگى و درمان آن بسيار مفيد است: 1. اجتناب از قرار گرفتن در تنهايى مگر در مواقع ضرورى؛ 2. شركت در مجالس نشاط آور و حضور فعال پيدا كردن در آن جلسه؛ 3. شركت در مجالس سخنرانى و دعا؛ 4. ورزش مستمر روزانه (نيم ساعت حداقل)، ترجيحاً ورزش شنا و در صورت عدم دسترسى به استخر، روزى يك بار با آب ولرم دوش گرفتن؛ 5. جلوگيرى از افكار منفى به ذهن؛ 6. فكر كردن به جنبه‏هاى مثبت زندگى؛ 7. همنشينى با افراد خوش اخلاق، با نشاط؛ 8. مسافرت كردن؛ خصوصاً اگر غربت هستيد، حتماً به ديد و بازديد خويشاوندان برويد؛ 9. سفرهاى تفريحى و زيارتى؛ 10. برنامه‏ريزى اوقات شبانه‏روزى و انجام به موقع كارها؛ 11. كم كردن از فشار كارى يا ساير فشارهايى كه مى‏تواند در خستگى روحى مؤثر باشد.
کد سوال : 40142
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : طبق فتواى همه مراجع بر تقليد امام باقى مانده‏ام، اكنون آيا مى‏توانم به‏حضرت آيت‏الله خامنه‏اى رجوع كنم؟
پاسخ : چون نظر مراجع معظم در خصوصيات مسئله بقا بر تقليد متفاوت است لازم است به مرجع تقليد اعلم زنده رجوع نماييد و مطابق نظر ايشان در مسئله بقا بر تقليد و ساير موارد عمل نماييد. مقام معظم رهبرى بقا بر تقليد ميت را جايز مى‏دانند.
کد سوال : 40143
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : خضاب كردن دست و ناخن به حنا چه حكمى دارد؟
پاسخ : خضاب كردن دست و ناخن با حنا مستحب است و در صورتى كه زينت حساب شود از نامحرم بايد پوشانده شود.