کد سوال : 40124
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : قصد ازدواج با پسرى دارم كه اورا از خانه بيرونكردهاند تا كارى پيداكندخانوادهام مخالفهستند، به جهت مقروضبودنش مقدارى پول و طلا به او دادهام.
پاسخ :
از صداى سخن عشق نديدم خوشتر يادگارى كه در اين گنبد دوار بماند
راهيست ره عشق كه هيچش كناره نيست آنجا جز آن كه جان بسپارند چاره نيست
آرى زندگى بدون عشق و دوست داشتن، كويرى خشك و دريايى يخ زده است كه هيچ جنب و جوشى در آن به چشم نمىخورد. عشق است كه به زندگى معنا مىبخشد و حيات را قابل تفسير مىكند، ولى كدام عشق؟ عشقى جاودان، ابدى و زوال ناپذير. آن عشق جز عشق به خدا و اولياى او چيز ديگرى نيست؛ چرا كه بقيه هر چه هست گذرا و مقطعى است. خواهر عزيز! شما را به خاطر عشقتان به خداوند مىستاييم، و به خاطر عشقتان به بندهاى از بندگان خدا ملامت نمىكنيم، ولى زنهار كه ارتباط، عشق و دلسوزى شما براى آن جوان پايانى خوش و درخور نداشته باشد. ممكن است شما او را دوست داشته باشيد، ولى آيا واقعاً او نيز شما را دوست دارد. اگر دوست دارد بايد عشق خود را در عمل اثبات كند. شايد انگيزه او صرفاً بهرهورى از شما باشد؟ بنابراين بهتر است چشمان خود را باز كنيد تا مبادا بعداً دچار افسوس گرديد. خواهر عزيز! ازدواج با جوانى كه دوست داريد مذمتى ندارد، ولى خرد و عقل و شرع اين اقتضا را دارد كه نظر پدر و مادر نيز جايگاهى داشته باشد. عشق تنها در عشقهاى جوانى خلاصه نمىشود؛ بالاخره پدر و مادر شما نيز سزاوار دوست داشتن و عشق ورزيدند. آيا نبايد براى نظر آنها جايگاهى قائل بود؟ در هر صورت چند توصيه برايتان داريم: 1- اگر آن جوان واقعاً شما را دوست دارد بايد در عمل اثبات نمايد. از او بخواهيد سريعاً كارى براى خود دست و پا كند و حتى به تحصيل فن و دانش بپردازد. اگر براى برآوردن اين خواسته خود را به آب و آتش زد، مىتوان او را در محبّت صادق دانست. در غير اين صورت بدانيد كه پدر و مادرش تشخيص درستى دادهاند كه او را براى وادار نمودن به كار، از خانه بيرون كردهاند. مسلماً پدر و مادر، بيشتر از هر كس دلسوز فرزندشان هستند. 2- مهلتى را براى بازپرداخت چيزهايى كه به او امانت دادهايد، معين كنيد و عكسالعمل او را ارزيابى نماييد. اگر اقدام او منفى بود، بدانيد كه ... در آن صورت واقعيت را به پدر و مادر خود گفته و از آنان معذرت خواهى كنيد و تجربه گرانى را كه از اين مسير عايد شما مىشود قدر بدانيد. 3- بينش و عقايد خود را بر مبناى صميمى و منطقى استوار سازيد تا در جريانات مختلف زندگى مضمحل نگردد. اگر بنا باشد ايمان شما با آمدن كسى مستقر گردد، لابد با رفتن او نيز از ميان خواهد رفت! 4- اگر جوان مورد نظر در عمل (باكار و تلاش و پاسخ درست به آنچه كه گذشت) عشق و محبت خود را اثبات كرد، موضوع را با پدر و مادر و يا يكى از افراد باتجربه و موقر فاميل مطرح و سعى نماييد با منطق و پذيرش مسؤوليتهاى انتخاب خود، آنان را متقاعد نماييد تا به ازدواج شما رضايت دهند. 5- در صورت مشاهده سستى و تنبلى از شخص مورد نظر، بدانيد كه او جز برآوردن خواستههاى خود هدف ديگرى ندارد. لذا به كلى دور او را خط بكشيد و با قطع هرگونه رابطه خود را از اين مهلكه برهانيد. در صورت تمايل نتيجه را براى ما بنويسيد.
کد سوال : 40125
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : آيا مدگرايى گناه است؟
پاسخ : در اين باره نمىتوان حكم كلى داد، زيرا مدها اقسام مختلفى دارد، بنابراين در صورتى كه مد داراى تأثير فرهنگى منفى نداشته و ترويج فرهنگ غربى و ضد اسلامى و يا موجب تشبه به كفار و عناوين محرم ديگر نشود اشكال ندارد.
کد سوال : 40126
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : باتوجهبه فرمايش خداوند: من انسان را خليفه خود در روى زمين قرار دادمچرا از اول انسان را روى زمين خلق نكرد و حضرت آدم را در بهشت آفريد؟
پاسخ : گروهى از مفسران معتقدند كه بهشتى كه آدم از ابتدا در آن بوده بر روى كره زمين بوده و در اثر آن ترك اولى خداوند او را از آن باغ و بهشت كه يكى از مناطق سرسبز و پرنعمت و روحافزاى زمين بوده بيرون رانده است اما اين كه چرا ابتدا خداوند آدم را در آن جنت و باغ قرار داد شايد بدان جهت بود كه آدم با زندگى كردن روى زمين هيچ گونه آشنايى نداشت و تحمل زحمتهاى آن بدون مقدمه براى او مشكل بود واز چگونگى كردار و رفتار در زمين بايد اطلاعات بيشترى پيدا كند، بنابراين بايد مدتى كوتاه تعليمات لازم را ببيند و بداندزندگى روى زمين توأم با برنامهها و تكاليف و مسؤوليتها است كه انجام صحيح آنها باعث سعادت و تكامل بقاى نعمت است و سرباز زدن از آن سبب رنج و ناراحتى و... به سرزمين خشك و معمولى برد. براى آگاهى بيشتر ر.ك: تفسير نمونه، ج 1، ص 187 - 181 .
کد سوال : 40127
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : در مورد زندگى امام زمان(عج) چه منابعى وجود دارد.
پاسخ : ر اين زمينه به كتابهاى زير مراجعه كنيد: 1- كتابنامه امام زمان ،محمدپور 2- يكصد پرسش و پاسخ پيرامون امام زمان،رجالى تهرانى 3- ترجمه منتخب الاثر،آيت اللَّه صافى 4- مهدى موعود،ترجمه على دوانى 5- وابستگى جهان به امام زمان ،لطف اللَّه صافى 6- امام زمان در گفتار ديگران ،على دوانى 7- علائم ظهور ،محمد على علمى
کد سوال : 40128
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : ترك اولى به چه معناى است؟
پاسخ : الف) ترك اولى به معناى ترك بهتر و سزاوارتر است. هر گاه امر داير شود بين دو كار كه هر دو خوب و پسنديده است؛ اما يكى از آن دو از اولويت خاصى برخوردار است. در اين صورت انجام آن اولى و سزاوارتر خواهد بود و ترك آن ترك اولى خواهد بود؛ مثلاً انسان پولى را مىخواهد به مستحق بدهد دو مستحق هست كه يكى خويشاوند انسان و به شدت محتاج است و ديگرى از اين خصوصيت برخوردار نيست. هرگاه پول را به ديگرى كه چندان محتاج نيست و خويشاوند هم نيست بدهد، ترك اولى كرده (يعنى عملى را كه بهتر بوده انجام نداده است). ب ) قرينههايى در آيات شريفه سوره «طه» وجود دارد كه مىرساند نهى خداوند (لا تقربا) نهى ارشادى بوده است نه مولوى. در آيات 117 تا 123 اين سوره خداوند مىفرمايد: «اى آدم يقين داشته باش كه اين (شيطان) با تو و همسرت دشمن است مبادا شما را از بهشت بيرون كند كه به رنج و مشكلات دچار شويد تو در بهشت نه گرسنه مىشوى و نه برهنه مىمانى و نيز نه تشنه مىشوى و نه گرماى آفتاب آزارت مىدهد». 1- خداوند در اين آيات نتيجه طبيعى خوردن از آن درخت را بيان مىكند كه خوردن آن باعث به رنج و مشقت افتادن است و نخوردن آن باعث خلود در بهشت و جاودانگى. امر ارشادى هم همين است؛ مثلاً امام معصوم به شخصى كه به مريضى سرماخوردگى دچار است بفرمايد ترشى نخور. اين نهى از خوردن ترشى حرمت آن را نمىرساند؛ بلكه مىرساند كه خوردن آن براى تو مضر است و اگر مىخواهى خوب شوى پرهيز لازم است. خداوند هم آدم را نهى از خوردن مىكند و نتيجه طبيعى عمل او (به رنج و زحمت افتادن) را براى وى بيان مىكند. 2- در ادامه آيات درباره قضيه خوردن آدم از آن درخت مىفرمايد: «آدم پروردگارش را نافرمانى كرد و از پاداش او محروم شد سپس پروردگارش او را برگزيد و توبهاش را پذيرفت و هدايتش كرد خداوند فرمود از آن جا فرود آييد در حالى كه دشمن يكديگر خواهيد بود؛ ولى هرگاه هدايت من به سراغ شما آيد هر كس از هدايت من پيروى كند نه گمراه مىشود و نه در رنج خواهد بود و هر كس از ياد من روى گردان شود زندگى سخت و تنگى خواهد داشت و روز قيامت او را نابينا محشور مىكنيم». از آيه 123 به خوبى روشن است كه بحث تكليف و حرام و حلال و كيفر و پاداش مربوط به بعد از اين است؛ چرا كه خداوند اين آيات را در زمان خروج از بهشت به آدم(ع) مىفرمايد. گوشزد كردن اين مطالب به آدم موقع هبوط به دنيا (دار تكليف) قابل توجه است و اين نكته را مىرساند كه نايل آمدن به سعادت در صورت پيروى از هدايتهاى الهى است و قيامت و عذاب در صورت نافرمانى، مربوط به بعد از فرود به دنيا است. 3- خداوند در اين آيات از پذيرفته شدن توبه آدم خبر مىدهد كه اگر امر مولوى بود لازمهاش اين بود كه بعد از پذيرفته شدن توبه، او را به بهشت برگرداند؛ در حالى كه اين طور نشد و نتيجه طبيعى عمل او (خروج از بهشت) سر جاى خودش باقى ماند، (تفسير الميزان، ذيل همين آيات). ج ) پاسخ اين بخش از سؤال از پاسخ سؤالهاى قبلى روشن مىشود. اجمالاً اينكه مطلب همان طور است كه شما فرمودهايد و انبياى الهى از هر گونه معصيت و نافرمانى منزه و دور هستند مطلب محكم همين است. قضيه حضرت آدم و يا مسائلى از اين قبيل كه در قرآن راجع به انبيا آمده از متشابهات قرآن است و اسرار و حكمتهايى در آن نهفته است كه بر ما روشن نيست. ضمناً از سؤال شما اين طور فهميده مىشود كه رعايت نكردن مسائل اخلاقى و عمل به مكروهات و ترك مستحبات را از مصاديق امر ارشادى مىدانيد در حالى كه چنين نيست و امر به مستحبات و ترك مكروهات هم از مصاديق امر مولوى است منتها نسبت به واجبات و محرمات از حيث شدت و ضعف فرق مىكند با دقت در پاسخهاى قبلى معنى امر و نهى ارشادى روشن مىشود.
کد سوال : 40129
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : آيا غير از مجتهدان مجلس خبرگان، ديگر اصناف مىتوانند در عملكرد رهبرىنظارت نمايند؟
پاسخ : راساس قانون اساسى شرايطى كه براى رهبر معين گرديده عبارتند از: فقاهت، عدالت و مدير و مدبر بودن. و اما نسبت به ساير تخصصها نظير مسائل نظامى و اقتصادى و غير آنها بايد گفت در هيچ كجاى دنيا عادتاً نه چنين چيزى معمول و متداول و نه اساساً ممكن است كه يك نفر، هم متخصص امور نظامى باشد، هم كارشناس و متخصص كاركشته در مسائل سياسى و ديپلماسى داخلى و خارجى و... و در همه امور صاحب نظر و خبره باشد، بلكه در رهبران سياسى كشورها عمدتاً مسأله مديريت و كلان اجتماعى و آشنايى به مسائل سياست داخلى و خارجى است كه مهم قلمداد مىشود و براى تصميمگيرى در ساير مسائل نظير مسائل نظامى، اقتصادى، مسائل مربوط به توسعه و غير آنها از گروههاى مشاوران امين و خبره و متخصص استفاده مىشود. در نظام ما هم كه يك نظام اسلامى است علاوه بر ويژگىهاى رهبران سياسى معمول دنيا، بايد يك ويژگى ديگرى نيز داشته باشد و آن ويژگى فقاهت و اسلامشناسى است. اما نسبت به غير از اين موارد لازم نيست رهبر شخصاً صاحبنظر بوده و آگاهى عميق و تخصصى داشته باشد، بلكه مىتواند با بهرهگيرى از گروه مشاوران امين، متخصص و قوى در زمينههاى مختلف از عهده وظايف و اختيارات گوناگونى كه براى وى در نظر گرفته شده است مانند فرماندهى كل قوا، تعيين خط و مشىها و سياستهاى كلى نظام اعم از اقتصادى، نظامى، سياسى و... برآمده و تصميمگيرى نمايد. اما در مورد نظارت و اين كه آيا بايد به غير از فقهاء و حقوقدانان متخصصان مختلف نيز در مجلس خبرگان حضور داشته و بر عملكرد ايشان نظارت نمايند؟ بايد گفت: اولاً آنچه كه عنصر اصلى نظام را تشكيل مىدهد اسلام است كه در دو شرط فقاهت و عدالت در ولىفقيه تبلور يافته است و باعث امتياز نظام ما بر ساير نظامها مىشود و احراز اين ويژگى در رهبر از عهده كسانى بر مىآيد كه خودشان متخصص در اين رشته يعنى فقاهت و اجتهاد باشند. ثانياً آشنايى نسبت به سياست و مسائل اجتماعى روز هم در خبرگان و هم در شخص رهبر اهميت دارد و بر اين اساس يكى از شرايط اعضاى خبرگان آگاهى و آشنايى نسبت به مسائل اجتماعى و سياسى مىباشد. ثالثاً از آنجا كه بر طبق قانون اساسى فرماندهى كل قوا، تعيين خط و مشىها و سياستهاى كلى نظام اعم از اقتصادى، نظامى، سياسى و غير آنها به وسيله رهبر انجام مىگيرد، خبرگان براى نظارت بر عملكرد صحيح رهبر و وظايف او، در كميسيونهاى مجلس خبرگان خصوصاً كميسيون تحقيق كه مراقب بقاء اوصاف و شرايط رهبرى است و در مشورتها، از متخصصان و صاحبنظران سياسى و اقتصادى، نظامى و.. دعوت نموده و از نظرات كارشناسى آنها مطلع مىشوند. رابعاً: يكى از وظايف همه مسلمانان امر به معروف و نهى از منكر و نصيحت حاكمان وانتقاد صحيح، سالم و سازنده از آنان مىباشد (نظارت عمومى) و مردم و ساير متخصصان مىتوانند نظرات خود را از طريق رسانهها، احزاب و... به حكومت و دستگاههاى مسؤول منتقل نمايند. بدينترتيب ملاحظه مىشود كه منطقاً وجود تخصصهاى مختلف نظامى، اقتصادى و غير آنها در مجلس خبرگان رهبرى واعضاى آن ضرورتى ندارد و انتخاب افرادى كه حد نصاب لازم و كافى را در اجتهاد و تقوا و آگاهى نسبت به مسائل سياسى و اجتماعى روز جامعه و بينالملل داشته باشند، براى تعيين و تشخيص رهبر و ولىفقيه توسط مجلس خبرگان كافى است. افزون بر آن مسؤوليتهايى چون فرماندهى كل قوانيازمند آگاهىهاى نظامى نيست، زيرا فرماندهى كل در واقع سياستهاى كلان مانند جنگ و صلح را اعلام مىكند نه فرماندهى يگانهاى نظامى در ميدان را. براى آگاهى بيشتر ر.ك: 1- ولايت فقيه، ص 456،جوادى آملى 2- نگاهى گذرا به نظريه ولايت فقيه، ص 150،محمد مهدى نادرى قمى
کد سوال : 40130
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : علت اصلى وقايع 11 سپتامبر و مواضع مقام معظم رهبرى در برابر اتهاماتبوش به ايران چه بود؟
پاسخ : به رغم اظهارات غيرمستند مقامات آمريكايى، هنوز علت اصلى اين حادثه در هالهاى از ابهام است و هر چند «بن لادن» به عنوان مظنون اصلى اين حادثه، معرفى شده است؛ ولى واقعيات موجود نشان مىدهد كه حادثهاى با اين گستردگى - كه نيازمند برنامهريزىهاى از پيش تعيين شده و اطلاعات و امكانات دقيق است - نمىتوانسته از چشم دستگاههاى اطلاعاتى و امنيتى امريكا مخفى بماند. اطلاعات مستند نيز نشانگر اين است كه اگر دستگاههاى اطلاعاتى و امنيتى آمريكا (C.I.A و F.B.I) و اسرائيل (موساد) در اين حادثه دست نداشتهاند؛ از وقوع آن با خبر بودهاند. خصوصاً با توجه به اين كه اين حادثه بهترين مستمسك براى اجراى طرحهاى استكبارى و سلطهطلبانى آمريكا در جهت تسريع در روند جهانىسازى و ايجاد نظام تكقطبى در جهان، مبارزه با روند رو به گسترش اسلام گرايى - علىالخصوص حضور مداوم در مناطق استراتژيك آسياى ميانه - به دست آورد. اسرائيل نيز با بهرهبردارى كامل از اين حادثه، به سركوبى انتفاضه پرداخت و خواستههاى نامشروع خود را بر اعراب و مسلمانان تحميل كرد. مسؤولان نظام جمهورى اسلامى بعد از وقوع اين حادثه، ضمن محكوم كردن هر گونه حادثهى تروريستى و كشتن انسانهاى بىگناه، خواهان مبارزهى جدى و غير تبعيضآميز با تروريسم بينالمللى - كه آمريكا و اسرائيل مظهر اصلى آن مىباشند - شدند.
کد سوال : 40131
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : بوجود آمدن مذهب شيعه و اهل سنت ريشه در كجا دارد؟
پاسخ : فلسفه پديدارى فرقههاى مختلف: تمامى اديان در درون خود فرقهها و شاخهها و گرايشهاى گوناگون و بعضاً متفاوتى دارند، طرح تفصيلى اين موضوع در دو دين بزرگ يهودى و مسيحى در اينجا امكان نداشته و تنها به ذكر علل پديدارى فرقههاى مختلف در اسلام اشاره مىشود؛ امّا قبل از آن تذكر دو نكته ضرورى است اوّلاً اين علل گاهى در پيدايش يك جريان با يكديگر تداخل مىكنندو برخى اوقات هر علتى موجب پديد آمدن گروه خاصى گشته و در مواقعى علتى در مؤسس آن جريان نقش چشمگير داشته و علت ديگرى در پيرو و پذيرنده آن مؤثر بوده است. ثانياً، دو مسأله شاخص و ريشهاى منشأ بسترسازى براى پديد آمدن فرق گوناگون در اسلام گشته است. يكى در نخستين زمان فوت رسول اكرم(ص) و مربوط به مسأله خلافت و امامت است و ديگرى مرتبط با ماجراى حكميّت در جريان جنگ صفين، (نگا: فى علم الكلام، احمد محمود صبحى، بيروت دار النهضة، چاپ اوّل، 1405 ق، ج 1، صص 32 - 34). اما علل: 1. ضعف فكرى و فرهنگى: اصولاً محدوديت قواى ادراكى انسان و عدم توانايى او براى حلّ قطعى همه مسائل اعتقادى، از جمله مهمترين علل اختلاف انسانهاست، در مواردى كه مسأله به روشنى قابل حلّ نيست هر كس به حدس و گمان مىرسد كه ممكن است با حدس و گمان ديگران متفاوت باشد. در اين صورت است كه اختلاف نظرها آشكار مىشود. حضرت رسول(ص) در مدت كوتاه رسالتش فرصت بيان همه مطالب را براى مردم نيافت؛ از اين رو، لازم بود از سوى رسول خدا(ص) جانشينى همچون او كه معصوم باشد كار را به عنوان امامت مسلمين و تبيين معارف قرآن و سنت نبوى ادامه دهند ولى چنين نشد. يكى از علل پيدايش غلات را در همين امر مىتوان جست، (نگا: بحارالانوار، محمدباقر مجلسى، بيروت مؤسسة الوفاء، چاپ دوّم، 1983 م، ج 25، ص 288، روايت 44). 2. تعصبات قبليهاى: پس از وفات پيامبر(ص)، مردم به جاى اين كه در مراسم خاكسپارى شركت كنند، هر گروهى مدعى شد كه حق خلافت از آن اوست. بنابر شواهد تاريخى هيچ يك از انصار و مهاجران در تعيين جانشين پيامبر(ص) از قرآن و سنت رسول خدا(ص) يا از مصلحت امت سخن نگفت، بلكه سخن در اين بود كه جانشينى پيامبر حق گروه انصار است يا مهاجر و چون در ميان انصار دو قبيله اوس و خزرج بود اين دو نيز به رقابت برخاستند و به دليل همين مخالفت مهاجران غالب شدند، (نگا: جانشينى حضرت محمد(ص)، ويلفردمادولونگ، ترجمه احمد نمايى، جواد قاسمى و... مشهد، بنياد پژوهشهاى اسلامى آستان قدس رضوى، چاپ اوّل، 1377 ش، صص 47 - 65 و قيام حسين(ع)، دكتر سيد جعفر شهيدى، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، بهمن 1359، صص 26 - 36). 3. مادى: از منابع تاريخى و روايى معلوم مىشود گروهى بوده و هستند كه مثلاً با جعل مطالب و اخبار غلوآميز و انتشار آن، توجه عدهاى را به خود جلب كرده و از مواهب و فضل و بخششهاى مادى آنان بهرهمند شوند؛ مانند مغيرة بن سعيد كه در تمام عمر خود در تلاش بود تا مرام جديدى احداث كرده و گروهى متشكل پديد آورد تا به اهداف مادى و دنيايى خود برسد، (نگا: ابن ابى الحديد، شرح نهج البلاغة، تحقيق: محمد ابوالفضل ابراهيم بيروت، دار احياء الكتب العربية، چاپ دوّم، 1385 ق، ج 8، ص 21 و شهرستانى ابوالفتح، الملل و النحل، بيروت، دار المعرفة للطباعة و النشر، چاپ دوّم، بىتا، ص 83). يا برخى براى آن كه مىخواستند در محيط اسلامى راهى براى مباح كردن گناهان و ترك واجبات و فراهم ساختن بساط عيش و عشرت توأم با توجيه شرعى پيدا كنند تا تودههاى ناآگاه مسلمان به آن ايمان آورده آنگاه به كمك همين تودههاى ناآگاه تشكيلاتى به وجود آورده و به اهداف خود كه همان بسط اباحهگرى بوده دست يابند. برخى از مورخان ملل و نحل يكى از علل پيدايش فرقه غلات را همين امر دانستهاند، (نگا: الاشعرى، سعد بن عبدالله ابن خلف، المقالات و الفرق، تصحيح محمدجواد مشكور، تهران، مركز انتشارات علمى و فرهنگى، چاپ دوّم، 1360 ش، صص 51 - 52). 4. سياسى: سياستبازانى كه بيشتر به اهداف غلط خود مىانديشند براى نيل به مقصود خود از حربههاى گوناگونى استفاده مىكنند و يكى از اين حربههاى قوى و كارآمد ايجاد فرق و نحلههاى گوناگون مذهبى است. اينان با به وجود آوردن چنين فرقههايى يك سلسله مسائل و آموزههاى دور از ذهن و عقل را وارد جريان مخالف خود مىكردند تا به آن آسيب وارد كرده و آن را در مقابل چشم ديگران ناميمون جلوه دهند. مانند برخى از اخبار در مورد ائمه(ع) كه به دور از حقيقت و واقعيت است، (نگا: الذهبى، ابى عبدالله محمد بن احمد بن عثمان، ميزان الاعتدال فى نقد الرجال، تحقيق على محمد البجاوى، دار احياء الكتب العربية، چاپ اوّل، 1382 ق، ج 2، ص 45). يا پديدارى فرقه كيسانيه كه پيروان مختار بن ابى عبيده ثقفى تلقى شدهاند براى تضعيف ديدگاه و حركت مختار از سوى مخالفانش پديدار شد، (نگا: صفرى فروشانى، نعمتالله، غاليان، مشهد، بنياد پژوهشهاى اسلامى آستان قدس رضوى، چاپ اوّل، 1378 ش، صص 83 - 89). 5. گسترش حوزه جغرافيايى اسلام با فتوحات مسلمانان، به تدريج پيروان اديان و عقايد ديگر وارد حوزه حكومت اسلامى شدند. گروهى از اين افراد كه مسلمان شده بودند به طرح مسائل و مشكلات خود براى مسلمانها پرداختند و آنها كه بر دين خود باقى مانده بودند در اين مسائل با مسلمانان مجادله مىكردند اين مسأله در اواخر حكومت بنىاميه و اوائل حكومت عباسيان به دليل ترجمه فلسفه يونان شدت بيشترى گرفت و باعث پديدارى برخى از فرقهها شد. بر اساس گزارش دكتر حسين عطوان، قدريه ديدگاههاى خود را از تأثيرپذيرى يهوديان و مسيحيان مسلمان شده شامى صورت مىدادند، (نگا: فرقههاى اسلامى در سرزمين شام در عصر اموى، دكتر حسين عطوان، ترجمه حميدرضا شيخى، مشهد، بنياد پژوهشهاى اسلامى آستان قدس رضوى، چاپ اوّل، 1371 ش، صص 31 - 33 و نيز نگا: تاريخ الجدل، محمد ابو زهرة، قاهره، دار الفكر العربى، صص 76 - 81 و نيز الميزان، علامه سيد محمدحسين طباطبايى(ره)، موسسة الاعلمى للمطبوعات، ج 5، ص 276). 6. منع حديث، يكى ديگر از عوامل پديدارى فرقههاى گوناگون اسلام گشت، زيرا با جلوگيرى از ضبط و تدوين حديث كه در واقع ترجمان اصلى و مفسّر حقيقى وحى به شمار مىرفت، اسرائيلياتى وارد آموزههاى دينى گشت و موجب پديدارى هرج و مرج در اعتقادات اعمال، اخلاق و آداب و حتى جوهره و كنه دين وارد كرد و اين خود موجب پيدايش بدعتهاى يهودى و مسيحى در آموزههاى اسلام گرديد، (نگا: معالم المدرستين، علامه سيد مرتضى عسگرى، قم، لكبة اصول الدين و المجمع العلمى الاسلامى، چاپ ششم، 1416 ق (1996 م)، ج2، ص 57) اين موضوع را به خوبى مىتوان در تفاسير قرآن رهيابى كرد، (در اين باب نگا: پژوهشى در باب اسرائليات در تفاسير قرآن، دكتر محمدتقى ديارى، تهران، دفتر پژوهش و نشر سهروردى، چاپ اوّل، 1379 ش، مجموع كتاب). اين موارد بخشى از علل پيدايش فرقهها در اسلام بود.
کد سوال : 40132
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : آيا موقعى كه عطسه مىكنيم حتما بايد صبر كنيم
پاسخ : صبر كردن در هنگام عطسه كارى عاميانه و فاقد مدرك و سند است تنها چيزى كه در روايات آمده است اينكه پس از عطسه گفته شود الحمد للَّه و يا اگر كسى عطسه كرد به او بگوئيد يرحمكم اللَّه
کد سوال : 40133
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : اگر=بهشتىها=به=صورت=جوان=به=بهشت=مىروند=پس=ديگر=بچهاى=در=بهشت=نخواهد=بود=و=آيا=زاد=و=ولد=در=بهشت=وجود=دارد=و=اگر=آدم=و=حوا=در=بهشت=مىماندند=ديگر=بچهدار=نمىشدند؟
پاسخ : از متون دينى به دست نمىآيد كه كسى در بهشت داراى فرزند شود مگر آن كه ميل به يافتن آن كند و از وجود چنين ميلى خبر داده نشده است. از طرف ديگر خداوند حضرت آدم(ع) را به عنوان خليفه در زمين آفريد و بعيد نيست كه اگر از شجره منهيه نمىخورد عاقبت بر زمين مىآمد ولى نه به عنوان رانده شده از بهشت و هبوط از آن.