کد سوال : 40094
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : حدود آزادى در دين چيست؟
پاسخ : در اين مقوله سخن بسيار است. مسلماً آزادى مطلق مقبول دين نيست همانگونه كه عقلا نيز چنين لجام گسيختگى را نمىپذيرند. دين براى آزادى حد و مرزى قائل است. از ديدگاه اسلام اساساً عقيده قابل تحميل نيست لا إِكْراهَ فِي اَلدِّينِيعنى نمىتوان هيچ كس را به پذيرش قلبى عقيدهاى وادار نمود. ولى در نظام اجتماعى دين قطعاً محدوديتهايى را در برنامههاى عملى خود دارد. مثلاً اجازه فساد و ترويج فحشا را نمىدهد و نيز پس از پذيرش دين، خروج علنى از آن را مردود و قابل مجازات مىشمارد ولى در عرصه آزادىهاى اجتماعى اسلام براى انتقاد سازنده محدوديتى قائل نيست و آزادىهاى معقول اجتماعى را محترم مىشمارد.
کد سوال : 40095
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : آيا منظور از اولوالامر در آيه شريفه ولى فقيه است؟ اگر نيست پس چرااطاعتش واجب است؟
پاسخ : مقصود از «اولوالامر» ائمه معصومين(ع) هستند. اطاعت از ولى فقيه نيز از جمله موارد اطاعت از ائمه(ع) است؛ چرا كه آنان ما را در زمان غيبت به عالمان دين ارجاع دادهاند. پس اطاعت از ولى فقيه جامعالشرايط در طول اطاعت از ائمه(ع) است.
کد سوال : 40096
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : آيا كسانى كه وارد جهنم مىشوند، براى هميشه در جهنم خواهند ماند؟ آيا درآخرت مرگى وجود دارد؟
پاسخ : الف) همه كسانى كه وارد جهنم مىشوند براى هميشه در جهنم نخواهند بود و تنها عده خاصى مانند كافران براى هميشه در جهنم خواهند بود، (ر.ك: مكارم شيرازى، پيام قرآن، ج 6، ص 483، دار الكتب الاسلاميه) . ب) در مورد كسانى كه براى هميشه در جهنم خواهند بود اين پرسش مطرح مىشود كه چگونه گناه محدود، كيفر و مجازات نامحدود خواهد داشت كه اين پرسش تحت عنوان «خلود» يا «جاودانگى عذاب» معروف است. مجازاتها بر سه گونهاند: 1. مجازات قراردادى، 2. مجازاتى كه با گناه رابطه تكوينى و طبيعى دارد، 3. مجازاتى كه تجسم خود گناه است. مجازاتهاى اخروى، هيچ كدام از خواصّ و فوايد مجازاتهاى قراردادى (مانند تنبيه، عبرت، تربيت و...) را ندارد؛ زيرا آخرت جاى عمل نيست، بلكه جاى حساب است. پس مجازاتهاى اخروى يا رابطه تكوينى با گناه دارد كه پارهاى از آيات و روايات بر اين مطلب دلالت دارند؛ مانند كلام امام على(ع) كه مىفرمايند: «عمل صالح كشت آخرت است»، (نهجالبلاغه، خطبه 22) . در اين گونه مجازاتها، تناسب بين عمل و نتيجه، از لحاظ كمى شرط نيست؛ مانند يك لحظه غفلت در رانندگى كه نقص عضو هميشگى به دنبال خواهد داشت. و يا اين كه مجازاتهاى اخروى، تجسّم خود گناه است كه پارهاى ديگر از آيات و روايات بر اين حقيقت تأكيد دارند. جواب دوّم: امام صادق(ع) در جواب پرسشى درباره خلود در بهشت و جهنّم مىفرمايند: علت هميشه بودن دوزخيان در دوزخ، اين است كه تصميم آنان اين بوده كه هر گاه در دنيا جاودانه بمانند، خدا را نافرمانى كنند و جهت هميشه بودن بهشتيان در بهشت نيز اين است كه تصميم آنان اين بوده كه هرگاه در اين دنيا جاودانه بمانند، اطاعت خدا كنند. پس تصميمهاى اين دو گروه، آنان را بهشتى دائم و دوزخى هميشگى كرده است، (بحارالانوار، ج 8، ص 347) . ج) طبق آيات و روايات - از جمله آيات و روايات خلود - در عالم آخرت مرگى وجود ندارد. زيرا سنخ قوانين آن عالم با اين عالم متفاوت و به كلى ديگر است، (ر.ك: به سوى جهان ابدى، قربانى، زينالعابدين، صص 431 - 412) .
کد سوال : 40097
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : در مورد جهانى و ابدى بودن دين اسلام و بحث رجعت ائمه(ع) توضيح دهيد.
پاسخ : اسلام دين جاودانه براى تمام زمانها و مكانهاست و تمام ابعاد وجودى انسان در تمام زمينههاى مختلف فردى و اجتماعى را شامل مىشود و دينى است كه تمام قوانين و مقرراتى را كه موجب سعادت دنيوى و اخروى بشر است، وضع كرده است و در اين جهت هيچگونه كم و كاستى ندارد. به عبارت ديگر دين اسلام براى جميع شئون مختلف زندگى مادى و معنوى و فردى و اجتماعى تمام انسانها در تمامى زمانها و مكانها از ظهور اسلام تا قيامت كبرى برنامه دارد و اين برنامه و مقررات در راستاى تأمين سعادت دنيوى و اخروى انسان و براى هدايت مردم به سوى حق است. بدين دليل اسلام گذشته از جامعيت به نيازهاى متغير بشرى در زمانها و مكانهاى مختلف توجه ويژه دارد. و با مقتضيات زمان انطباق كامل دارد. براى اطلاع از راز و رمز انطباق اسلام با مقتضيات زمان به نظام حقوق زن در اسلام اثر متفكر شهيد استاد مطهرى، ص 136-126 مراجعه فرماييد. همچنين درباره جامعيت و جهانى بودن و ابدى بودن دين اسلام به كتابهاى زير مراجعه فرماييد: 1- تفسيرالميزان، استاد علامه طباطبايى، ج 1، ص 62-75 و ج 6، ص 97، ج 12، ص 224. 2- آموزش دين، استاد علامه طباطبايى، صفحات 6-17-29، 79-106. 3- مجموعه آثار، استاد شهيد مطهرى، ج 3، ص 168،164، ج 4، ص 890، 889 و 349، ج 1، ص 58-55. اصل رجعت ائمه اطهار(ع) از مسلمات است؛ اما آيا همه آن بزرگواران مىآيند يا منحصر است به حضرت امير و سيدالشهداء(ع) اختلافى است. براى آگاهى بيشتر ر.ك: 1- رجعت از نظر شيعهنجمالدين طبسى 2- رجعتخادمى شيرازى 3- رجعتعلامه مجلسى 4- شيعه و رجعتسيدمحمد ميرشاه ولد
کد سوال : 40098
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : كتاب آسمانى اكمل و تحريف نشده را معرفى كرده و دليل تحريف نشدن آن رابيان كنيد؟
پاسخ : در پاسخ به اين پرسش مىتوان به چند نكته اساسى اشاره كرد: 1- نويد قرآن از طرف كتب آسمانى پيشين در واقع تلويح و اذعان بر اين امر است كه كتاب پسين كاملتر از كتاب قبلى مىباشد و از طرف ديگر عقل هم به برترى و حجيت كتاب متأخر حكم مىكند افزون بر آن كه تاريخ نيز گواه است كه ميان نزول انجيل و قرآن كتاب آسمانى ديگرى براى هدايت بشريت نازل نشده است، بنابراين قرآن تنها كتاب برتر در ميان كتب است. 2- در پاسخ از اين كه به چه دلايلى اين كتاب آسمانى گرفتار تحريف نگشته است؟ قرآن پژوهان پاسخهاى مختلفى را براى آن ذكر كردهاند پارهاى از آنها را ياد آور يم شويم: الف) مقام تلقى و ابلاغ وحى: از مقايسه وحى با معارف بشرى همين اندازه مىتوان گفت كه وحى خارج از معارف بشرى (حس و تجربه و عقل و حدس و حتى شهود عرفانى) بوده و از سنخ آنها و هم رتبه با معارف انسانى نمىتواند به شمار بيايد نتيجه اين كه معرفت وحيانى نه معرفت عقلى است چنانكه فارابى آن را پذيرفته است و نه براساس دادههاى نوين علوم اجتماعى و روانشناسى، تبلور شخصيت و روح باطنى يا نبوغ اجتماعى است و نه در قلمرو مكاشفه نفسانى و الهام عرفانى جاى مىگيرد. از اين جا به تمايز ديدگاه مسلمانان با ديدگاه غالب مسيحيان در موضوع وحى پى مىبريم، زيرا وحى در نظر مسلمانان طريق ويژه القاى پيام الهى بر پيامبر(ص) است كه در آن هم معنا و هم لفظ هر دو از ناحيه خداوند فرستاده مىشود و پيامبر(ص) هيچ نقشى جز گيرندگى و حفظ و انتقال خبر به مردم ندارد لذا حقيقت و پيام واقعى خدا از طريق او به انسانها مىرسد در مقابل مسيحيان حقيقت وحى را به گونه ديگرى تفسير كردند به نظر آنها وحى از مقوله لفظ و پيام نيست بلكه از نوع انكشاف و تجلى است نتيجه چنين رويكردى به وحى اين مىشود كه گفته شود متون مقدس در واقع پيامهاى الهى نيستند بلكه تجربههاى مدونى مؤلفاناند كه به كمك ذهن و قلم آنها تعبير يافتهاند. بنابراين وحى در نظر مسلمانان گفتار خدايى است كه فرشتهاى آن را حمل نموده به بشرى مىرساند كه در اين صورت پيامبر سخن فرشته را مىشنود كه سخن خدا را حكايت مىنمايد. مانند وحى كه بر پيامبر(ص) بوده ايشان هم چون پيامبران پيشين تنها واسطه در رساندن پيام به مردم بودهاند و لذا حتى قوه دراكه آن حضرت هم نمىتوانست در اين امر شريف دخل و تصرفى بكند. يكى از شواهد عمومى بر تأييد و تثبيت نظر مسلمانان تكرار واژههايى هم چون «أَقُلْ» و «تُؤْمَرُ» و «فَاصْدَعْ» و امثال آن در خود قرآن كريم است كه ثابت مىكند عين سخنان خدا به مردم رسيده است. آنچه گفته شد دو مرحله از مراحل عصمت قرآن مجيد است كه به آن عصمت در مقام «تلقى و ابلاغ وحى» گفته مىشود در اين مرحله اولاً خدا در گفتارش صادق شناخته مىشود ثانياً فرشته و آورنده وحى از هر گونه تصرف عمومى و سهوى در پيام الهى مصون است و پيام الهى را كاملاً دقيق به پيامبر مىرساند. ثالثاً دستگاه ادراكى پيامبر در دريافت پيام خدا گرفتار هيچ گونه خطايى نمىشود و آن را كاملاً به درستى دريافت مىدارد رابعاً آنچه پيامبر دريافت كرده است را بدون اندك كم و كاست يا تغيير و تبديل به مردم ابلاغ مىكند (وَ ما يَنْطِقُ عَنِ اَلْهَوى إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْيٌ يُوحى) بنابراين قرآن مجيد از مبدأ صدور تا ابلاغ عمومى در جامعه از مصونيت و معصوميت كامل برخوردار است آن گاه نوبت به بررسى تحريف ناپذيرى قرآن در عرصه جامعه و تاريخ مىرسد. ب) عرصه جامعه و تاريخ: قرآن پژوهان اين عرصه را از ابعاد مختلف مورد بررسى قرار دادهاند: 1- مصونيت در زمان رسول الله: محققين علوم قرآنى درباره آن به دلايل ذيل تمسك نمودهاند: الف) دلايل تاريخى: 1- عنصر نزول تدريجى قرآن يكى از تمهيدات الهى براى مصون ماندن قرآن نزول تدريجى آن آن هم با سبك و برنامهاى ويژه است. به شهادت تاريخ به دستور پيامبر عدهاى از مسلمانان بلافاصله آيات نازل شده را مىنوشتند. 2- وضعيت فرهنگى جامعه بى شك از اهتمام پيامبر(ص) بر قرائت قرآن و تحفيظ آن بر مسلمانان جامعه آن روز فضيلت بزرگى براى حفظ قرآن قائل شده بودند. 3- تكامل خط و كتابت به نظر محققان شرايط و موقعيت براى حفظ و صيانت قرآن از طريق تكامل خط و پيشرفت امر نگارش مهيا بود. ب) دلايل قرآنى و روائى: مفاد آياتى مانند آيه 9 سوره حجر و آيه 42 سوره فصلت اين است كه قرآن هم از درون به لحاظ نفوذ ناپذيرى و هم از برون به دليل نگهبانى خداوند مصونيتش تأمين شده است افزون بر آن ظهور احاديثى مثل حديث ثقلين هم اين است كه قرآن به صورت سالم در زمان پيامبر به مردم تحويل داده شده است. 2- مصونيت در زمان خلفا و پس از آن: محققان در اين مرحله دلايل نفى تحريف را به لحاظ نفى نقصان و نفى زياده تقسيم كردهاند. دلايل كاهش ناپذيرى قرآن به شرح ذيل است: 1- رويكرد تاريخى: تحليل تاريخى را مىتوانيم از ابعاد ذيل دنبال كنيم: الف) قرآن مجيد كتابى بوده است كه باتمام شئون زندگى فردى و اجتماعى مسلمانان مرتبط بوده و مسلمانان سياست اقتصاد و قوانين اخلاقى و حتى اداب و رسوم معاشرتى خود را از آن مىگرفتهاند كتابى كه تا اين اندازه با زندگى مردم در آميخته چگونه ممكن است كاهشى درآن پيدا شود احتمال كاهش به منزله اين است كه احتمال دهيم در قانون اساسى يك ملت بزرگ تغيير و حذف واقع شود و كسى متوجه آن نگردد. ب) اهتمام به نگه دارى و حفظ قرآن كريم در ميان مسلمانان جايگاه والايى داشت. ازاينرو در تاريخ مشاهده مىشود نسل بعد از نسل قرآن را سينه به سينه حفظ مىكردند و به نسل بعدى انتقال مىدادند. ج) مسأله ديگر بررسى ارتباط تاريخى حكومتها با آيات قرآن است. حساسيت خاص مسلمانان مانع از اين كار مىشد و از سوى ديگر آيات سياسى صريح و نص در مصاديق مشخص و جزئى نيستند تا بهانهاى براى تحريف متصور باشد. 2- رويكرد قرآنى: ج) تحدى قرآن به نظر برخى از محققان كم شدن كلمه با كلماتى از يك جمله زيبايى و دلربايى نخستين آن را از ميان مىبرد و مجالى براى تحدى با آن نمىگذارد. 3- رويكرد عقلى: محققان قرآنى اين مسأله را از ابعاد متفاوت پى گرفتهاند: الف) برهان حكمت: خداوند حكيم براى هدايت بشر قرآن را فرستاد و با توجه بر خاتميت دين و پيامبر(ص) اگر قرآن تحريف شود پيامبر ديگرى كه راه صحيح را به مردم نشان دهد نخواهد آمد و مردم گمراه خواهند شد و اين امر با ساحت اقدس خداوند سازگار نيست. ب) تكليف به مالايطاق: اگر گفته شود كتابى كه بعد از رحلت پيامبر وجود دارد به جهت احتمال كاهش غير از آن كتاب موجود در عصر خود آن حضرت مىباشد لازم مىآيد خداوند انسانها ى بعد از رحلت را به برنامههايى مكلف سازد كه از حيطه قدرت آنها بيرون است چون فرض اين است كه خداوند مسلمانان را به عمل نمودن بر قرآن زمان رسول الله(ص) مكلف ساخته است. دلايل تحريف ناپذيرى قرآن از نوع زيادى: 1-دلايل تاريخى: مشروح دلايل فوق در بندهاى الف و ب و ج از بخش قبلى به صورت مفصل بيان شد. 2- دلايل عقلى: الف) اعجاز قرآن اگر نظم و محتواى ويژه قرآن فوق توان بشر است هر گونه دستكارى بشر در اين آيات كه به آن محتوا و نظم آسيب رساند قرآن را فروتر از حد اعجاز خواهد كرد و حال آن كه اعجاز براى قرآن در همه زمانها ثابت بوده است. ب) جاودانگى قرآن، قرآن در موارد متعددى از جمله آيه 14 سوره طارق و آيه 105 سوره اسرى خود را قول فصل و حق معرفى مىكند واضح است كه فصل و حق بودن با جاودانگى ملازمه دارد زيرا آنچه كه جدا كننده حق از باطل و يا حقيقت ثابت باشد نمىتواند هميشگى نباشد بنابراين قرآن ابدى است و چون قرآن محرّف نمىتواند براى هميشه جدا كننده باشد جاودانه هم نمىتواند باشد ازاينرو جاودانه بوده قرآن نشان از مصونيت قرآن از تحريف مىباشد. ج) خاتميت دين اسلام قرآن در مواقع متعددى خود را كلام خدا سند نبوت و كتاب اسلام مىنامد مانند آيه 34 سوره طور و آيه 88 سوره اسرى و از سوى ديگر دين اسلام را آخرين دين معرفى مىكند مثل آيه 85 سوره آل عمران و آيه 40 سوره احزاب. روشن است كه خاتميت به معناى مصونيت از تحريف است سخن در اين است كه چه چيزى از دين بايد مصون از تحريف باشد؟ يقيناً آن چه به نام دين و مجموعه هدايت الهى براى يك پيامبر نازل گشته است يعنى كتاب او بايد مصون از تحريف باشد و اين شرط لازمه مصونيت دين از تحريف است. 3- دلايل قرانى: الف) تحدى دايمى قرآن اگر كسى ادعا كند يكى از سور قرآن در قرآن نازل شده بر پيامبر(ص) نبوده و بعداً اضافه شده است اين مدعا را آيات تحدى نفى مىكند زيرا اگر چنين بود پس بايد بتوان مانند آن يك سوره سورهاى فراهم آورد. ب) نفوذ ناپذيرى قرآن، بدون ترديد نوع چنين كلمات و محتواى مطالب قرآن خود دژى مستحكم محسوب مىشود كه اگر مطلبى بر آن افزوده شود در ميان مطالبش پوشيده نخواهد ماند. 4- دلايل نقلى و تعبدى: الف) لزوم تواتر قرآن مقصود از آن اين است كه قرآن در هر حرف و هر كلمه و حتى در حركات و مكنات نيز بايد متواتر باشد يعنى همه مسلمانان آن را دست به دست وسينه به سينه به طور همگانى نقل كرده باشند ازاينرو چون تمام آيات قرآنى در زمانهاى پس از رحلت پيامبر به اين صفت تواتر دارا بودهاند مىتوان اين نتيجه را از آن گرفت كه همه آيات قرآن از خود قرآن بوده و هيچ گونه آيهاى بر آن افزوده نشده است. ب) روايات وارده در باره قران اين گونه روايات مختلف است. يكى آن دسته از روايات براى شناسايى درستى و نادرستى خود روايات است كه مىگويند: آنها را بر قران عرضه كنيد موافقين كتاب را اخذ و مخالفين آن را طرد كنيد ديگرى آن دسته از روايات است كه دستور مىدهند براى اخذ علوم و معارف و احكام به قران مراجعه كنيد و بالاخره رواياتى كه با صراحت و يا با ملازمه قطعى بر مصونيت قران از تحريف در زمان ائمه(ع) دلالت دارند مانند سخن امام صادق(ع): هو كلام و كتاب الله و وحى الله و تنزيله... معلوم است كه قرآن بايستى همواره راه سلامت را در پيش داشته باشد تا بتواند معيار و محل مراجعه و... باشد ازاينرو طبق مفاد اين گونه روايات هر گونه شبههاى منتفى مىگردد. قرآن كنونى دست نخورده و همان قرآن نازل شده بر رسول اكرم(ص) است، شواهد قطعى وجود دارد زيرا قرآن به تواتر نقل شده و تواتر قطعى است. ادله عقلى و نقلى ديگرى نيز بر اين مسأله دلالت دارد. براى مطالعه بيشتر ر.ك: 1- آموزش علوم قرآن،محمد هادى معرفت 2- قرآن شناسى،مصباح يزدى 3- قرآن هرگز تحريف نشده است،حسن زاده آملى 4- التحقيق فى نفى التحريف عن القرآن،محمد هادى معرفت روشن است كه اگر خداوند اراده مىفرمود كه انجيل وتورات از تحريف مصون بدارد چنين مىشد ولى اراده خداوند گزاف نيست. بلكه اراده او برطبق مصلحت و حكمت جريان مىيابد. حال در مورد عدم تعلق اراده الهى بر جلوگيرى از تحريف كتابهاى آسمانى گذشته به اين نكات مىتوان اشاره نمود. الف) چون اديان پيشين براى مقطع و برههاى از تاريخ كارآيى داشته و قهراً با پيشرفت زمان وتاريخ بايد در آنها تحولاتى حاصل مىشد. حفظ آن كتابها براى هميشه ضرورى نبوده است. ب ) براى حفظ يك متن به صورت اصلى بايد شرايطى فراهم باشد. در اعصار گذشته تكامل خط وكتابت به آن ميزان نبوده است كه بتواند متنى را دربستر خويش و به صورت كامل حفظ نمايد. البته با رشد تمدن بشرى زمينههاى لازم براى چنين امرى پديدار مىشد. ج ) چون اسلام دين ابدى و قرآن سند جاويد آن است وحالت منتظرهاى براى آن وجود ندارد بايد از دستخوش تحريف و دگرگونى مصون بماند. ولى كتابهاى آسمانى گذشته به دليل داشتن حالت منتظره چنين ضرورتى را ايجاب نمىكردند. د ) آنچه از برخى از آيات قرآن به دست مىآيد آن است كه نسخههايى از تورات و انجيل تا روزهاى آغازين دين اسلام به صورت تحريف نشده باقى بوده است و آنچه دست علماى اديان بوده حقايق را در برداشته كه پس از ظهور پيامبر اسلام توسط علماى آنها مورد كتمان واقع شد. بر اين اساس غالب تحريفها (اگر صورت گرفته باشد) پس از نزول قرآن صورت گرفته و در اين صورت بايد گفت: تورات و انجيل تاپايان دوران مأموريت خويش تا حدى از تحريف مصون بودهاند. بهترين دليل بر عدم تحريف قرآن اين است كه قرآن به تواتر رسيده و در هر عصرى تواتر خود را حفظ نموده است و تحقيقات تاريخى و مقايسه بين قرآنهاى موجود و قرآنهاى صدر اسلام كه نسخههايى از آنها در موزههاى بزرگ جهان موجود است نشان مىدهد كه حتى يك «واو» از اين كتاب الهى كم و زياد نشده است.
کد سوال : 40099
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : براى داشتن اخلاق نيكو و روحيهى شادتر در خانواده و محيط خود، چه بايدكرد؟
پاسخ : چند چيز را دقيقاً عمل كنيد: 1. زدودن ترديد: در زندگى، ترديد موجب آشفتگى، سرگردانى، بداخلاقى و كسالت روحى مىشود. براى زدودن ترديد راهكارهاى زير پيشنهاد مىشود: الف. داشتن اعتقادات صحيح و محكم. در اين باره مىتوانيد از كتابهاى استاد شهيد «مطهرى» استفاده كنيد. ب. ترسيم هدفى روشن: هدف تحصيلى و آينده زندگى خود را به روشنى ترسيم كنيد، تا دچار سرگردانى و كسالت روحى نشويد. ج. بىاعتنايى به وسوسهها: اين بىاعتنايى را با عمل هر چه جدىتر در راه هدف ترسيم شده، به اثبات برسانيد. 2. انجام واجبات و ترك محرمات: شكى نيست كه اخلاق نيكو به انسان صفا و نشاط مىبخشد و انجام واجبات و ترك محرمات انسان را از پستى رذايل اخلاق به بلنداى فضايل اخلاق پرواز مىدهد. حضرت على(ع) مىفرمايند:
من احسن المكارم تجنب الحرام؛ پرهيز از حرام، جزو بهترين ارزشهاى اخلاقى است (ميزان الحكمه، جلد 3، چاپ اوّل، سال 1362، مركزالنشر مكتب الاعلام الاسلامى، صفحه 150، روايت 5066) در بين واجبات، نماز -با شرايط و حضور قلب - موجب بهترين لذتهاى روحى و نشاط معنوى مىباشد. همين ملكات فاضله و عبادتهاى روح فزاينده، روحيات و رفتارهاى فردى و اجتماعى را تحتالشعاع قرار داده، انسان را از بدخلقى و گرفتگى ملالت با روحى مىرهاند. 3. ورزش: حركات كششى كه اعصاب بدن را تقويت مىكند، طنابزدن و نفس عميق در هواى آزاد و پاكيزه، موجب تندرستى، نشاط روحى و روحيه اميدوار مىشود. هر روز بيست دقيقه ورزش سفارش مىشود. 4. صله رحم: صله رحم در روايات زياد سفارش شده است، مخصوصاً پدر و مادر. ارتباط صميمانه با خويشان، گشادهگى روح و حُسن خلق را به ارمغان مىآورد. 5. معاشرت با دوستان عاقل و عامل: امام على(ع) مىفرمايند:
صحبة الولى اللبيب حياة الروح؛ همراهى و همنشينى با دوست عاقل، حيات روح است(پيشين، جلد 5، روايات 10247) اگر دوستى واقعاً عاقل باشد، عامل هم خواهد بود و دوست عامل، انسان را به عمل دعوت مىكند. عمل هم نشاط را به دنبال دارد. 6. احسان به ديگران: احسان و نيكى به خويشان و دوستان، تخم محبت و دوستى را در دل مىنشاند. حضرت على(ع) مىفرمايند:
سبب المحبة، الاحسان؛ احسان، آفريننده محبت است، (پيشين، جلد 2، روايت 3992). 7. حُسن خلق: رسول اكرم(ص) مىفرمايند:
حسن الخلق يثبت المودة؛ نيك خويى، دوستى را ثابت مىگرداند.» (پيشين، جلد 3، صحفه 151، روايت 5080) ثبات دوستى، روح را لطافت و دل را مسرت مىبخشد. 8. خوشرويى: چه بسا انسان در باطن، به علتى محزون باشد؛ ولى نبايد روى خوش و ظاهر گرم و گيراى خود را از كف بنهد. مولا على(ع) مىفرمايند:
البشاشة حبالة المودة؛ بشاشى و گشادگى چهره، ريسمان (و آلت صيد) دوستى است» (پيشين، جلد 1، صفحه 418، روايت 1708) 9. رياضت نفس: بايد نفس خود را براى عمل به راهكارى پپش گفته عادت و رياضت دهيد. فقط با عمل به آنها در دراز مدت، آثار ابتدايى آن را احساس مىكنيد. حضرت على(ع) مىفرمايند: نفس خودتان را بر اخلاق حسنه عادت و رياضت دهيد....، (پيشين، جلد 3، صفحه 146، روايت 5040).
کد سوال : 40100
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : با توجه به پيشرفت علوم و تكنولوژى چرا در كشور ما ماهواره ممنوع است؟
پاسخ : مسلماً وضعيت جهان امروز با گذشته تفاوتهاى اساسى دارد. امروز جهان در حال تبديل شدن به يك دهكده بزرگ جهانى است و تكنولوژى و وسايل ارتباطى، آن را به صورت نوينى در آورده است. روشن است كه در جهان كنونى نمىتوان چشم خود را بر روى حقايق بست و ديوارى به دور خود كشيد. پس بايد از جنبههاى مثبت تكنولوژى بهره جست و آن را در خدمت انسانيت و دين قرار داد، ولى متأسفانه ابزارهايى مانند ماهواره و ... سكههاى دو رو هستند. به دليل تسلط منحرفان بر اين شبكهها و تبليغات شيطانى و زهر آگين آنها براى كشورهاى جهان سوم، يك نوع شبيخون فرهنگى بر اين جوامع صورت گرفته است كه اگر حد و مرزى براى استفاده از اين امكانات وجود نداشته باشد، مسلماً عوارض نامطلوب آن، بر فوايدش غلبه خواهد كرد. شما به عنوان يك دانشجو ممكن است از دستآوردهاى مطلوب آن بهره ببريد و آن را وسيلهاى براى پيشبرد دانش و مهارت خود قرار دهيد، ولى عموم مردم چه؟ تجربه نشان داده است كه استفادههاى ناسالم از امكانات ماهواره بيش از بهرههاى مفيد آن است. از اين رو تا زمانى كه فرهنگ صحيح استفاده از ماهواره شكل نگيرد و نيز برنامههاى داخل، جواب گوى نيازها نباشد، محدوديت در استفاده از اين ابزارها به نفع فرهنگ جامعه و استقلال فكرى، سياسى و اجتماعى آن است.
کد سوال : 40101
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : حكم جماع مجدد قبل از غسل چيست؟
پاسخ : عمل جماع مجدد قبل از غسل جنابت اشكالى ندارد. بلى اگر جنابت اول به غير از جماع باشد مثل آنكه در خواب محتلم شدهباشد قبل از غسل عمل جماع مكروه است. و بين دو جماع غسل واجب نيست.
کد سوال : 40102
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : چرا بعداز هرگناهى كه انجام مىدهيم توبه مىكنيم و دوباره توبه را مىشكنيم
پاسخ : اين موضوع به خاطر نقصان معرفت و فشار غرايز است. تا ايمان كامل نگردد آدمى در هر موقعيتى در برابر هجوم يكى از غرايز و وساوس تسليم مىگردد و دچار گناه مىشود. پس بايستى در دو عرصه ايمان و عمل تلاش كرد. هم ايمان را با تفكر و مطالعه تقويت نمود و هم در عرصه عمل استوارى نشان داد.
کد سوال : 40103
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : چگونه مىتوان از دلبستگىهاى دنيا دست برداشت و قدم در وادى عرفان واخلاق گذاشت؟
پاسخ : ين كه فرمودهايد «خيلى دوست دارم كه دلبستگىهايم را در اين دنيا از دست بدهم و وارد وادى عرفان شوم» همينجور است؛ هر كسى دوست دارد به نداى فطرت ودرون خود پاسخ قانعكنندهاى دهد چون فطرت انسانى خواهان دوام و بقاء مطلق است؛ نه عدم و فنا لذا آنچه را كه مشاهده مىكنى از بين رفتنى است و نمىتواند پاسخ فطرت انسانى را بدهد مگر اين كه متصل به وجود مطلق و قادر متعال شود تا آرام بگيرد أَلا بِذِكْرِ اَللَّهِ تَطْمَئِنُّ اَلْقُلُوبُ؛ با ياد خدا است كه انسان آرام مىگيرد». هر چيز كه ديدم همه بگذاشتنى بود جز ياد تو اى دوست كه آن داشتنى بود معنى دنيا هم همين است؛ يعنى، آنچه كه انسان را از معبود مطلق باز دارد، آن دنيا است ولو اعمال عبادى مانند نماز و روزه باشد، «فَوَيْلٌ لِلْمُصَلِّينَ». لذا براى رسيدن به وادى عرفان انسان بايد ابتدا در انفس و آفاق الهى تفكر و تدبر كند كه خدا چه آفريده است. آنگاه از قدرتى كه در مخلوقات مىبينيد پى به قدرت خالق ببرد. بعد از تفكر و تدبر در انفس و آفاق دستور انبيا و اوليا و سفيران الهى را سرمشق خود قرار دهد و راهى كه بزرگان را به مقصد رسانيد بپيمايد. هر چند انسان سالك در راه چندين بار شكست بخورد و زمين بخورد باز هم بايد به مسير ادامه دهد. به قول مولوى: لنگ ولوك و چفته شكل و بىادب سوى او ميغيژ و او را مىطلب كه خستگى و نااميدى از كمندهاى شيطان است و هر كس گرفتار آن شد رهائيش بسيار مشكل است. مگر خداوند متعال نفرموده است: لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اَللَّهِ إِنَّ اَللَّهَ يَغْفِرُ اَلذُّنُوبَ جَمِيعاً؛ كه خداوند تمامى گناهان شما را مىبخشد، از رحمت خدا نااميد نشويد». لذا نا اميد شدن خلاف اين آيه است و آن مرضى شيطان خواهد بود. توصيه مىشود براى تقويت خود در مسير حق كتابهاى اخلاقى و كتاب المراقبات مرحوم ميرزا جواد آقاملكى تبريزى يا كتابهاى سرگذشت بزرگان و عرفا مانند آيت بصيرت، انسان در عرف عرفان، استاد علامه حسن زاده آملى را مطالعه كنيد و از دوستان ناباب و مجالس ناباب حتماً پرهيز كنيد كه مانعى است بسيار بزرگ. تا توانى مىگريز از يار بد يار بد بدتر بود از مار بد مار بد تنها تورا بر جان زند يار بد بر جان و هم ايمان زند و براى پيشرفت خود و آرام شدن نفس، دعا، توسل به ائمه، زيارت خواندن در خلوت بسيار مؤثر است. خدمت به ديگران و ديگران را از خود برتر و بالاتر دانستن بسيار مؤثر است. اينها دستوراتى است كه بزرگان فرمودهاند كه چنانچه به آن عمل شود اميد موفقيت شما قطعى است. چون دار دنيا چنين است كه عدهاى مجذوب سالك و عدهاى سالك مجذوب كه مجذوب سالك بسيار قليل و كم هستند ولى غالباً توده مردم سالك مجذوب هستند؛ يعنى، بايد راه بروند و كتلها بپيمايند تا عاشق و گرفتار شوند. تا مانند حضرت امامبه چنين اشعارى زمزمه كنند. من به خال لبت اى دوست گرفتار شدم چشم بيمار تو را ديدم و بيمار شدم فارغ از خود شدم و كوس انا الحق بزدم همچو منصور خريدار سر دار شدم و اين كوشش و تلاش هم همانند كارهاى ديگر است كه نياز به ممارست و تمرين دارد كه بدون تمرين و ممارست امرى است مشكل و طاقتفرسا. به قول حضرت امام(ره): فاطى بره دوست سفر بايد كرد از خويشتن خويش گذر بايد كرد هر معرفتى كه بوى هستى تو داد ديوى است به ره از آن حذر بايد كرد نتيجه اين كه هر بدى كه از تو صادر شد آن را به خود نسبت بده و از خدا طلب غفران و آمرزش داشته باش و اگر خوبى از تو صادر شد آن را از خدا بدان چون «الخير كلّه بيده» تمام خوبىها به دست خدا است. صحبت در اين زمينه بسيار است ليكن به قول مولوى: آب كم جو تشنگى آور به دست تا بجوشد آبت از بالا و پست