• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 92
تعداد نظرات : 97
زمان آخرین مطلب : 3570روز قبل
خودرو

 

آخرین مدل ژیانو دیده بودین?

 ژیان

چهارشنبه 4/8/1390 - 6:8
اخبار
بسم الله الرّحمن الرّحیم



قال رسول‌الله صلّی‌ الله علیه و آله و سلّم: «من سمع مسلماً ینادی یا للمسلمین فلم‎یجبه فلیس بمسلم»

ملت بزرگ ایران، اكنون چندین ماه از آغاز بیداری اسلامی و حركت ملت های ستمدیده برای رهایی از چنگال استعمار خارجی و استكبار داخلی به راه افتاده است و مردم كشورهای مختلف از خواب چند صد ساله بیدار شده اند. مردم بحرین هم در چندین ماه اخیر به مانند سایر ملت های آزاده برای تحقق خواسته های خود دست به تظاهرات زده است ولی با واكنش و سركوب شدید عمال آل خلیفه و آل سعود مواجه شده اند.

چه جوانان و چه نوجوانانی كه علی اكبروار و چه كودكان و چه نوزادانی كه علی اصغرگونه توسط مزدوران وهابی به شهادت رسیدند تا امروز در سكوت مرگبار سازمان ملل و نهادهای حقوق بشر كربلایی دیگر با حمایت آمریكا به راه افتد و شیعیان و محبان واقعی اباعبدالله از دغل بازان و ریاكاران آشكار شوند.

در همین راستا، از ملت قهرمان ایران دعوت می شود تا با حضور در ورزشگاه آزادی در روز بازی ایران و بحرین فریاد مظلومیت مردم بحرین را به گوش جهانیان برساند.

گفتنی است بر مبنی قوانین فیفا حضور ما در استادیوم به هیچ وجه منجر به محرومیت تیم ملی ایران نمی شود
بیانیه از
http://mazlombahrain.blogfa.com/
شنبه 16/7/1390 - 6:37
اخبار
القدس العربی فاش کرد؛


 تشکیلات خودگردان فلسطین اسرائیل را متهم کرد که به بزرگترین مرکز تجارت اعضای بدن و خصوصاً اعضای بدن به سرقت رفته از بدن شهدای فلسطینی تبدیل شده است.
 
 


به گزارش جام نیوز؛ شبکه الجزیره امروز 29 آگوست (7شهریور) به نقل از روزنامه القدس العربی اعلام کرد: تشکیلات خودگردان فلسطین اسرائیل رامتهم کرد که به بزرگترین مرکز تجارت اعضای بدن و خصوصاً اعضای بدن به سرقت رفته از بدن شهدای فلسطینی تبدیل شده است.
وزیر امور اسراء در دولت موقت تشکیلات خودگردان "عیسی قراقع" گفت: « اسرائیل اجساد شهدای فلسطینی را برای انتقام از آنها و خانواده هایشان و برای مخفی کردن آثار جنایتهایی که علیه این شهداء مرتکب شده، نزد خود نگه می دارد.»
این وزیر فلسطینی خواستار اجرائی شدن قطع نامه های اتحادیه کشورهای عربی سال 2008 مبنی بر تحقیق در جنایات انسانی رژیم صهیونستی و مطرح کردن این قضیه در گزارش حقوق بشری که در سازمان ملل خوانده می شود، شده است.
همچنین وزیر دادگستری در دولت موقت تشکیلات خودگردان "علی خشان" تاکید کرد: « هیچ دلیل قانونی یا انسانی وجود ندارد که نگه داشتن اجساد شهداء بعد از وفاتشان توسط اسرائیل را توجیه کند و تمام دلایل سیاسی مطرح شده توسط این رژیم بر مبنای توجیهات واهی صورت می گیرد.»
این اولین بار نیست که پرده از جنایتهای رژیم صهیونیستی علیه بشریت و مردم بی گناه فلسطین برداشته می شود ولی متاسفانه شاهدیم که دولتهای عربی باوجود صدور قطعنامه برای تحقیق در مورد جنایات این رژیم تاکنون اقدامی عملی صورت نداده اند و برخی از کشورهای عربی که دم از حمایت از مردم فلسطین می زنند با این رژیم روابط سیاسی و تجاری نیز دارند و اسرائیل در برخی از این کشورها سفارتخانه هم دارد.
سه شنبه 8/6/1390 - 5:33
خانواده
بسم الله الرحمن الرحیم
خدایا شکرت
به چه زبونی بگم
خیلی دوست دارم
خیلی به توان خیلی
کاش میدونستم چرا اینقدر نا شکرم اینقدر نا سپاسم ولی بازم همه جوره و همیشه کنارمی
خدایا منو ببخش، کمکم کن یاد تو اولویت زندگیم باشه
خدایا انتظارمونو گرچه شیرینه ولی کوتاهش کن دوست دارم تا جوونم در رکاب آقامون امام زمون (عج) بمیرم. مرگی که شیرین تر از زندگیه.
خدایا همه جوره و در همه حال شکرت، بپذیر ازین بنده نا شکرت.
یا علی
*( الهُمَ صَلی عَلی مُحَمّد وَ آل مُحَمّد )*
دوشنبه 17/5/1390 - 5:1
اخبار
تا اطلاع ثانوی به هیچ عنوان پنی سیلین نزنید * هشدار* *طی 2 روز 5 نفر به علت تزریق آمپول پنیسیلین و راینتیدین در یاسوج جان خود رابه دلیل نامعلومی از دست دادند و تلویزیون دولتی هم هیچ خبری را ازین داستان تلخ منتشر نکرد. در صورت عارضه به هر کونه بیماری میکروبی یا هرنوع بیماری که لازم به استفاده از آنیبیوتیک است و یا تزریق وریدی می باشد ، از تزریق ممانعت به عمل آورید .و این موضوع را از طریق اینترنت و سایت های مستقل پیگیری کنید تا علت آن مشخص شود. l آفتاب: یکی از جان‌باختگان، جوانی 18ساله به‌ نام "مجید شاکری"، دارای مدرک دیپلم بوده که به علت سرماخوردگی به پزشک مراجعه کرده و گفته می‌شود بعد ازتزریق پنی‌سیلین جان خود را از دست داده است. جوان دیگر "سیدرضا حسینی"، دارای مدرک کارشناسی‌ارشد صنایع و از مدرسان دانشگاه‌های استان بود که پدر وی نیز از پزشکان متخصص استان است که گفته می‌شود چند ساعت بعد از تزریق پنی‌سیلین، جان خود را از دست داد و فرد سوم نیز که تاکنون هویت آن برای ایسنا مشخص نشده، بعد از سرماخوردگی، پنی‌سیلین تزریق کرده جان خود را از دست داده است. البته این پنی سیلین ها از كشور چین وارد شده اند و دولت دارد آنها را از بازار جمع میكند اما هنوز تو بازار هستند
چهارشنبه 20/11/1389 - 7:10
داستان و حکایت

!

مرد جوانی ، از دانشكده فارغ التحصیل شد . ماهها بود كه ماشین اسپرت زیبایی ،پشت شیشه های یك نمایشگاه به سختی توجهش را جلب كرده بود و از ته دل آرزو می كرد كه روزی صاحب آن ماشین شود . مرد جوان ، از پدرش خواسته بود كه برای هدیه فارغ التحصیلی ، آن ماشین را برایش بخرد . او می دانست كه پدر توانایی خرید آن را دارد .

بلأخره روز فارغ التحصیلی فرارسید و پدرش او را به اتاق مطالعه خصوصی اش فراخواند و به او گفت :

 

من از داشتن پسر خوبی مثل تو بی نهایت مغرور و شاد هستم و تورا بیش از هر كس دیگری دردنیا دوست دارم . سپس یك جعبه به دست او داد . پسر ،كنجكاو ولی ناامید ، جعبه را گشود و در آن یك انجیل زیبا ، كه روی آن نام او طلاكوب شده بود ، یافت .

 

با عصبانیت فریادی بر سر پدر كشید و گفت : با تمام مال ودارایی كه داری ، یك انجیل به من میدهی؟

 

 

كتاب مقدس را روی میز گذاشت و پدر را ترك كرد .

 

سالها گذشت و مرد جوان در كار وتجارت موفق شد . خانه زیبایی داشت وخانواده ای فوق العاده . یك روز به این فكر افتاد كه پدرش ، حتماً خیلی پیر شده وباید سری به او بزند . از روز فارغ التحصیلی دیگر او را ندیده بود . اما قبل ازاینكه اقدامی بكند ، تلگرامی به دستش رسید كه خبر فوت پدر در آن بود و حاكی از اینبود كه پدر ، تمام اموال خود را به او بخشیده است . بنابراین لازم بود فوراً خود رابه خانه برساند و به امور رسیدگی نماید .

هنگامی كه به خانه پدر رسید ، در قلبش احساس غم و پشیمانی كرد . اوراق و كاغذهای مهم  پدر را گشت و آنها را بررسی نمود و در آنجا، همان انجیل قدیمی را باز یافت . در حالیكه اشك می ریخت انجیل را باز كرد وصفحات آن را ورق زد و كلید یك ماشین را پشت جلد آن پیدا كرد . در كنار آن ، یك برچسب با نام همان نمایشگاه كه ماشین مورد  نظر او را داشت ، وجود داشت . روی برچسب تاریخ روز فارغ التحصیلی اش بود و روی آن نوشته شده بود : تمام مبلغ پرداخت شده است .

چند بار در زندگی دعای خیر فرشتگان و جواب مناجاتهایمان را از دست داده ایم فقط برای اینكه به آن صورتی كه انتظار داریم رخ نداده اند ... ؟؟؟
چهارشنبه 1/10/1389 - 16:33
ازدواج و همسرداری

 بسم الله الرحمن الرحیم 

*( الهُمَ صَلی عَلی مُحَمّد وَ آل مُحَمّد )*
 

بسیارى از مردم تنها زمانى با توجّه دست به دعا مى شوند كه در بند مشكل ها مى افتند و در بى راهه ها دست و پا مى زنند، امّا به طبیعت، این گونه اند كه آن گاه كه در اثر دعاهایشان خداوند مشكلات و گرفتارى هایشان را برطرف مى كند، باز به حالت سابق خویش برمى گردند و در غفلتى كه گذشتگان آن را آزمودند و پوچى آن را احساس كردند، فرو مى روند.
خداوند در قرآن به این ویژگى انسان اشاره كرده و مى فرماید:
(وَ إِذَا مَسَّ الاِْنسَـنَ الضُّرُّ دَعَانَا لِجَنـبِهِ أَوْ قَاعِدًا أَوْ قَآئِمًا فَلَمَّا كَشَفْنَا عَنْهُ ضُرَّهُ مَرَّ كَأَن لَّمْ یَدْعُنَآ إِلَى ضُرّ مَّسَّهُ كَذَ لِكَ زُیِّنَ لِلْمُسْرِفِینَ مَا كَانُوا یَعْمَلُونَ)(106)؛ و چون انسان را آسیبى رسد، ما را ـ به پهلو خوابیده یا نشسته یا ایستاده ـ مى خواند، و چون گرفتاریش را برطرف كنیم چنان مى رود كه گویى ما را براى گرفتاریى كه به او رسیده، نخوانده است. این گونه براى اسراف كاران، آنچه انجام مى دادند زینت داده شده است.
(وَ إِذَا مَسَّكُمُ الضُّرُّ فِى الْبَحْرِ ضَلَّ مَن تَدْعُونَ إِلاَّ إِیَّاهُ فَلَمَّا نَجَّاكُمْ إِلَى الْبَرِّ أَعْرَضْتُمْ وَ كَانَ الاِْنسَـنُ كَفُورًا)(107)؛ و چون در دریا به شما صدمه اى برسد، هركه را جز او مى خوانید ناپدید [و فراموش] مى گردد، و چون [خدا] شما را به سوى خشكى رهانید، روى گردان مى شوید، و انسان همواره ناسپاس است .
(وَ إِذَا مَسَّ النَّاسَ ضُرٌّ دَعَوْا رَبَّهُم مُّنِیبِینَ إِلَیْهِ ثُمَّ إِذَآ أَذَاقَهُم مِّنْهُ رَحْمَةً إِذَا فَرِیقٌ مِّنْهُم بِرَبِّهِمْ یُشْرِكُونَ)(108)؛ و چون مردم را زیانى برسد، پروردگار خود را در حالى كه به درگاه او توبه مى كنند، مى خوانند، و آنگاه كه از جانب خود رحمتى به آنان چشانید به ناگاه دسته اى از ایشان به پروردگارشان شرك مى آورند.
(وَ إِذَا مَسَّ الاِْنسَـنَ ضُرٌّ دَعَا رَبَّهُ مُنِیبًا إِلَیْهِ ثُمَّ إِذَا خَوَّلَهُ نِعْمَةً مِّنْهُ نَسِىَ مَا كَانَ یَدْعُوا إِلَیْهِ مِن قَبْلُ وَ جَعَلَ لِلَّهِ أَندَادًا لِّیُضِلَّ عَن سَبِیلِهِ)(109)؛ و چون به انسان آسیبى رسد، پروردگارش را ـ در حالى كه به سوى او بازگشت كننده است ـ مى خواند؛ سپس چون او را از جانب خود نعمتى عطا كند، آن [مصیبتى] را كه در رفعِ آن پیشتر به درگاه او دعا مى كرد، فراموش مى نماید و براى خدا همتایانى قرار مى دهد تا [خود و دیگران را] از راه او گمراه گرداند.
(فَإِذَا مَسَّ الاِْنسَـنَ ضُرٌّ دَعَانَا ثُمَّ إِذَا خَوَّلْنَـهُ نِعْمَةً مِّنَّا قَالَ إِنَّمَآ أُوتِیتُهُ عَلَى عِلْم بَلْ هِىَ فِتْنَةٌ وَ لَـكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لاَ یَعْلَمُونَ)(110)؛ و چون انسان را آسیبى رسد، ما را فرا مى خوانَد؛ سپس چون نعمتى از جانب خود به او عطا كنیم مى گوید: «تنها آن را به دانش خود یافته ام». نه چنان است، بلكه آن آزمایشى است، ولى بیشترشان نمى دانند.
سفارش مؤكد قرآن و پیشوایان دین آن است كه در هر حال، چه در آسایش و چه در سختى، باید به دعا و توسّل و تضرع به درگاه الهى پرداخت. آیات و روایات این را نیز مى آموزند كه در سختى ها و تنگناها باید توسل و تضرع بیشترى به درگاه او نمود و از رحمت گسترده اش نومید نشد. براى مثال در آیاتى از قرآن مى خوانیم:
(قُلْ أَرَءَیْتَكُمْ إِنْ أَتَاكُمْ عَذَابُ اللَّهِ أَوْ أَتَتْكُمُ السَّاعَةُ أَغَیْرَ اللَّهِ تَدْعُونَ إِن كُنتُمْ صَـدِقِینَ * بَلْ إِیَّاهُ تَدْعُونَ فَیَكْشِفُ مَا تَدْعُونَ إِلَیْهِ إِن شَآءَ وَتَنسَوْنَ مَا تُشْرِكُونَ * وَلَقَدْ أَرْسَلْنَآ إِلَى أُمَم مِّن قَبْلِكَ فَأَخَذْنَـهُم بِالْبَأْسَآءِ وَالضَّرَّآءِ لَعَلَّهُمْ یَتَضَرَّعُونَ * فَلَوْلاَ إِذْ جَآءَهُم بَأْسُنَا تَضَرَّعُوا وَلَـكِن قَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَزَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطَانُ مَا كَانُوا یَعْمَلُونَ)(111)؛ بگو: «به نظر شما، اگر عذاب خدا شما را در رسد یا رستاخیز شما را دریابد، اگر راستگویید، [كسى] غیر از خدا را مى خوانید؟ [نه]، بلكه تنها او را مى خوانید، و اگر او بخواهد، رنج و بلا را از شما دور مى گرداند، و آنچه را شریك [او] مى گردانید فراموش مى كنید.» و به یقین، ما به سوى امت هایى كه پیش از تو بودند، [پیامبرانى] فرستادیم، و آنان را به تنگى معیشت و بیمارى دچار ساختیم، تا به زارى و خاكسارى درآیند. پس چرا هنگامى كه عذاب ما به آنان رسید تضرع نكردند؟ ولى [حقیقت این است كه] دلهایشان سخت شده، و شیطان آنچه را انجام مى دادند بر ایشان آراسته است.
(وَادْعُوهُ خَوْفًا وَطَمَعًا إِنَّ رَحْمَتَ اللَّهِ قَرِیبٌ مِّنَ الُْمحْسِنِینَ)(112)؛ و با بیم و امید او را بخوانید كه رحمت خدا به نیكوكاران نزدیك است.
(أَمَّن یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَ یَكْشِفُ السُّوءَ وَ یَجْعَلُكُمْ خُلَفَآءَ الاَْرْضِ أَءِلَـهٌ مَّعَ اللَّهِ قَلِیلاً مَّا تَذَكَّرُونَ)(113)؛ یا [كیست] آن كسى كه درمانده را ـ چون وى را بخواند ـ اجابت مى كند، و گرفتارى را برطرف مى گرداند، و شما را جانشینان این زمین قرار مى دهد؟ آیا معبودى با خدا است؟ چه كم پند مى پذیرید.
همان گونه كه گفتیم، علاوه بر ارزش همیشگى دعا و تضرّع و توسل، برخى روایات ما را به دعا در هنگام سختى فرا مى خوانند. از جمله رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) فرمودند:
ممّا أَعْطَى اللهُ به أُمّتی وفَضَّلَهم بِهِ على سائِرِ الأُمَمِ أعطاهم ثلاثَةَ خصال لم یُعْطِها إلاّ نبیّ... و كان إذا بعث نبیّاً قال له: «إذا أَحزنَكَ أمر تُكْرِهُهُ فَأدعُنى أَستَجِبْ لك». و إنّ اللهَ اعطى أُمَّتی ذلك حیثُ یقول: ادْعُونِى أَسْتَجِبْ لَكُمْ (114)ـ(115).
از چیزهایى كه خداوند به امتم عطا فرمود و به خاطرش آن ها را بر امت هاى دیگر برترى داد، این بود كه سه خصلتى را بدیشان بخشید كه [پیش از آن] جز به پیامبرى نبخشیده بود.... و هرگاه پیامبرى بر مى انگیخت، به وى مى فرمود: « زمانى كه چیزى را ناخوش مى دارى و آن تو را غمگین مى سازد، مرا بخوان تا تو را اجابت كنم». و به یقین خداوند تعالى آن (مقام) را به امت من [نیز] بخشید؛ آن جا كه فرمود: «مرا بخوانید تا شما را اجابت كنم».
حفص بن سالم خیاط مى گوید: در مدینه بر امام موسى بن جعفر(علیه السلام) وارد شدم و امانتى كه نزدم بود به ایشان رساندم. آن حضرت فرمودند:
[این پیام را] به هم كیشانت برسان و به آن ها بگو: تقواى خداى عزّوجلّ را پیشه كنید كه شما در حكومت حاكمى خون ریز (دوانیقى) هستید، پس زبانتان را و جان و دینتان را نگاه دارید و آنچه را از آن بر ما و خودتان واهمه دارید، با دعا دفع كنید كه به خدا قسم دعا و درخواست از خدا حتى بلائى را كه از قضا و قدر گذشته و تنها عینیت یافتنش باقى مانده باشد، بر مى گرداند. لذا زمانى كه [بنده] به درگاه الهى دعا كند و درخواست نماید، بلا برمى گردد [و چه برگشتنى!]. پس در دعا پافشارى كنید تا خداوند شما را از [شرّ] آن [بلا] كفایت كند.
زمانى كه سخن امام كاظم(علیه السلام) را به دوستانم رساندم، آن ها چنین كردند و براى [مرگ] دوانیقى دعا نمودند. اتفاقاً این داستان در سالى واقع شد كه دوانیقى در آن سال (براى حج) به مكه رفته بود. و [در اثر دعاى آنان] قبل از انجام مناسك حج، دوانیقى در بئر میمون مرد و خدا ما را راحت كرد و من در همان سال به حج مشرف شدم. آن گاه نزد امام كاظم(علیه السلام) رفتم حضرت به من فرمودند:
اى ابو ولاّد! موفقیت (و تأثیر) دعا براى مرگ دوانیقى را كه شما را بدان امر و بر آن تحریك كردم، چگونه یافتى؟! اى ابو ولاّد! هرگاه بلایى بر بنده مؤمن نازل شود و خداوند به او الهام كند كه [براى رفع آن] دست به دعا بردارد [و او چنین كند]؛ به یقین آن بلا را به سرعت برطرف مى كند و چون بلایى بر بنده مؤمنى نازل شود و او [براى رفع آن بلا] از دعا خوددارى كند؛ آن گرفتارى به درازا مى كشد. پس آن گاه كه بلایى نازل مى شود، دعا كنید(116).
بى تردید دعا نقشى عظیم در برآورده شدن حاجت ها و برطرف شدن مشكلات دارد و از جمله درباره نیاز به ازدواج و مشكل عزوبت نیز سزاوار است كه به درگاه خدا دعا و تضرع و توسل نمود تا این بحران فروكش كند؛ البته توجه به قانون اسباب و مسببات تكوینى الزامى است.
در روایات اسلامى ادعیه اى نیز براى تسهیل امر ازدواج وارد شده است. مرحوم كفعمى(117) در كتاب الجنّة الواقیة ضمن شرح خواص آیاتى از سوره فرقان گفته است: هر بى همسرى كه بخواهد ازدواج كند، باید سه روز روزه بگیرد و هر شب هنگامى كه به بستر مى رود، این آیات را 21 مرتبه بخواند و از خدا استجابت دعاى خویش را بخواهد و این كار را هر ماه تكرار كند. به یقین خداوند سبحان امر ازدواج او را آسان مى كند(118).
آن آیات چنین است:
(رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَ جِنَا وَذُرِّیَّـتِنَا قُرَّةَ أَعْیُن وَ اجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِینَ إِمَامًا * أُولَـئِكَ یُجْزَوْنَ الْغُرْفَةَ بِمَا صَبَرُوا وَ یُلَقَّوْنَ فِیهَا تَحِیَّةً وَ سَلَـمًا * خَــلِدِینَ فِیهَا حَسُنَتْ مُسْتَقَرًّا وَ مُقَامًا)(119)؛ و كسانى كه مى گویند: پروردگارا، به ما از همسران و فرزندانمان آن ده كه مایه روشنىِ چشمان [ما] باشد، و ما را پیشواى پرهیزگاران گردان. اینانند كه به [پاس] آنكه صبر كردند، غرفه[هاى بهشت را] پاداش خواهند یافت و در آنجا، با سلام و درود مواجه خواهند شد. در آنجا، جاودانه خواهند ماند، چه خوش قرارگاه و مقامى!
پیامبر اكرم(صلى الله علیه وآله وسلم) نیز خطاب به امیرمؤمنان على(علیه السلام) مى فرمایند:
اى على! [سوره] یس بخوان كه در آن ده گونه بركت [نهفته] است. هر گرسنه اى آن را بخواند سیر شود، هر تشنه اى آن را بخواند سیراب شود، هر عریانى آن را بخواند پوشانده شود، هر بیمارى آن را بخواند نجات یابد، هر عزبى آن را بخواند ازدواج كند، هر هراسانى آن را بخواند از خطر حفظ شود، هر اسیرى آن را بخواند از بند برهد، هر مسافرى آن را بخواند بر سفرش یارى شود، هر گم كرده اى آن را بخواند خداوند گمشده اش را به وى بازگرداند، هر زندانى آن را بخواند آزاد شود، هر بدهكارى آن را بخواند دینش ادا شود، و بر هر میتّى خوانده شود در آن لحظه خداوند (در عذابش) تخفیف دهد(120).
از امام رضا(علیه السلام) نیز نقل شده كه اگر خواستى ازدواج كنى، از خداى متعال طلب خیر بنما و آن را به اجرا بگذار. سپس دو ركعت نماز بجاى آور و دستهایت را بلند كن و بگو:
اللّهم إنّی أُریدُ التزویجَ فَسَهِّلْ لی مِنَ النساءِ أحسنهُن خَلقاً و خُلقاً و أَعفَّهُنّ فَرْجاً و أحفَظهُن نَفْساً فیّ و فی مالی و أكملهُنّ جمالاً و أَكثَرهُنّ أولاداً(121)؛ بار خدایا من مى خواهم ازدواج كنم پس [ازدواج با] زنى را برایم مقدر و آسان كن كه در میان زنان خوش اخلاق ترین و زیباترین و پاكدامن ترین باشد و [در نبودن من] با خویشتن دارى، در حفظ [آبروى] من و مالم سخت بكوشد و در زیبایى كامل ترین و پر اولادترین باشد.
نیز روزى امام صادق(علیه السلام) از ابوبصیر پرسیدند: چون كسى از شما [قصد] ازدواج كند، چگونه [باید] عمل كند؟ ابوبصیر گفت: نمى دانم. حضرت فرمودند: زمانى كه كسى مى خواهد ازدواج كند، باید دو ركعت نماز بگزارد و خدا را ستایش كند و سپس بگوید:
اللّهـمَّ إنّی اُریدُ التزویجَ فقدِّر لی مِنَ النّساءِ أعَفَّهُنّ فَرْجاً و أحْفَظَهُنّ لی فی نفسها و فی مالی و أوسعَهُنّ رزقاً و أعظمَهُنَّ بَرَكةً و قَدِّر لی وَلَدَاً طیّباً تَجْعَلُه خَلَفاً صالحاً فی حیاتی وبعدَ مماتی(122)؛ بار خدایا! من مى خواهم ازدواج كنم، پس از میان زنان كسى را برایم مقدّر كن كه پاك دامن ترین و براى حفظ آبروى من خود نگه دارترین و براى اموال من نگه دارترین و پر روزى ترین و پر بركت ترین باشد و برایم فرزند پاكى را مقدّر كن كه در زندگى و بعد از مرگم او را برایم خلفى صالح قرار دهى.
بنابراین سزاوار است دختران و پسران به درگاه الهى متوسل شوند و فراهم شدن زمینه ازدواجشان را از او بخواهند و براى رهایى از مشكل تجرد كه مورد نكوهش شارع مقدس است، از او یارى بطلبند، چه این كه هر كس به سوى آسمان دست بلند كند و صادقانه حاجت خویش را بخواهد، بى تردید نومید باز نمى گردد.

ادامه دارد ...

برگرفته از کتاب جوانان؛ ازدواج وراهکارها

نوشته آیت الله محمد شیرازی

اَللّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ ظالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ آخِرَ تابِعٍ لَهُ عَلى ذلِکَ
 

يکشنبه 10/5/1389 - 8:58
ازدواج و همسرداری

بسم الله الرحمن الرحیم

*( الهُمَ صَلی عَلی مُحَمّد وَ آل مُحَمّد )*

علاوه بر نمونه هاى تاریخى، نمونه هایى زنده نیز در دست است. زمانى كه دختران و زنان جوانمان را به سادگى و بدون پیچیدگى هاى گوناگون، با مهریه هایى اندك و زودهنگام به خانه بخت بفرستیم، دیگران نیز در این كار از ما پیروى خواهند كرد.
خوشبختى در زندگى در گرو مادیات نیست، بلكه مهم آن است كه آدمى به نقش خویش در زندگى پى ببرد، چرا كه پروردگار متعال این جهان پهناور را آفریده و قوانین غیر قابل تغییر و تبدیل در آن به ودیعت نهاده است و ناگزیر باید آن ها را به اجرا درآورد؛ چه آدمى بخواهد و چه نخواهد. خداى متعال در این باره مى فرماید:
(ذَلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ لَمْ یَكُ مُغَیِّرًا نِّعْمَةً أَنْعَمَهَا عَلَى قَوْم حَتَّى یُغَیِّرُوا مَا بِأَنفُسِهِمْ وَأَنَّ اللَّهَ سَمِیعٌ عَلِیمٌ)(104)؛ این [كیفر] بدان سبب است كه خداوند نعمتى را كه بر قومى ارزانى داشته تغییر نمى دهد، مگر آن كه آنان آنچه را در دل دارند تغییر دهند، و خدا شنواى دانا است.
نیز مى فرماید:
(إِنَّ اللَّهَ لاَ یُغَیِّرُ مَا بِقَوْم حَتَّى یُغَیِّرُوا مَا بِأَنفُسِهِمْ)(105)؛ در حقیقت، خدا حال قومى را تغییر نمى دهد؛ تا آنان حال خود را تغییر دهند.
براى آن كه آدمى از نعمت هاى این جهان بهره مند شود و در زندگى خوشبخت گردد، ناگزیر است كه این سنت هاى تكوینى و راه درست تعامل با آن ها را كشف و درك كند. براساس همین سنن است كه پیچیدگى و سختى، پیچیدگى و سختى مى آفریند. در حقیقت این سخت گیرى ها نه مشكلى را حل مى كنند و نه مى گذارند آدمى در حیات خود احساس سعادت كند و با وجود چنین تنگناهایى زندگى چهره اى سیاه و ظلمانى پیدا مى كند و عطر و شیرینى خود را مى بازد و در نتیجه هیچ گونه آرامشى نخواهد داشت. و چنین وضعیتى بر خلاف آن چیزى است كه خداوند براى بندگان رقم زده است.
مسلمانانِ صدر اسلام این حقیقت را درك كردند و چون امر خداى متعال و رسول كریمش را جامه عمل پوشاندند، مورد نصرت و یارى قرار گرفتند و به خوشبختى و سعادتمندى رسیدند. این مطلب در مسأله ازدواج میان آنان نمایان است، چه این كه در مقدار مهریه از حد اعتدال تجاوز نمى كردند و از زوج چیزى غیر ضرورى كه بر گرده او فشار آورَد مطالبه نمى كردند. از این رو، اندكى نگذشته بود كه مسلمانان بر معضل عزوبت فایق آمدند؛ واقعیتى كه از متون روایى و شواهد تاریخى به روشنى لمس مى شود.

ادامه دارد ...

برگرفته از کتاب جوانان؛ ازدواج وراهکارها

نوشته آیت الله محمد شیرازی

اَللّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ ظالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ آخِرَ تابِعٍ لَهُ عَلى ذلِکَ
 

شنبه 2/5/1389 - 19:40
ازدواج و همسرداری

بسم الله الرحمن الرحیم

*( الهُمَ صَلی عَلی مُحَمّد وَ آل مُحَمّد )*

ابن ابى وداعه مى گوید: با سعیدبن مسیب(103) نشست و برخاست مى كردم. چند روزى مرا ندید و آن گاه كه نزد او آمدم، گفت: كجا بودى؟ گفتم: همسرم فوت كرد و مصیبت او مرا مشغول كرده بود. گفت: چرا ما را خبر نكردى تا در تشییع او شركت كنیم؟. سپس خواستم او را ترك كنم كه گفت: آیا زن دیگرى گرفته اى؟ گفتم: خدا خیرت دهد! چه كسى به من كه بیش از دو یا سه درهم ندارم، زن مى دهد؟! گفت: من! گفتم: آیا واقعاً چنین مى كنى؟ گفت: آرى. سپس حمد و ستایش خداى را گفت و بر پیامبرش درود فرستاد و با مهریه دو یا سه درهم مرا همسر داد.


آن گاه برخاستم و در حالى كه از خوشحالى نمى دانستم چه كنم، به خانه رفتم و در این فكر بودم كه از چه كسى پول بگیرم و از چه كسى قرض كنم. در مسجد نماز مغرب را خواندم و به منزل بازگشتم و مشغول استراحت شدم. چون روزه بودم، سفره افطار كه شامل نان و روغن زیتون بود گستراندم كه ناگاه صدا از پس در برخاست. گفتم: كیست؟ گفت: سعید. هر فرد سعید نامى به نظرم آمد، جز سعیدبن مسیب كه در طول چهل سال تنها بین خانه اش و مسجد دیده مى شد.
برخاستم و بیرون آمدم كه ناگاه سعیدبن مسیب را دیدم. گمان كردم از حرفش برگشته است، لذا به او گفتم: اى ابو محمد! چرا كسى را نفرستادى كه من خودم نزد تو بیایم؟ او گفت: نه، تو شایسته تر به آنى كه نزدت آیند. گفتم: چه مى فرمایى؟ گفت: تو مردى عزب بودى كه ازدواج كردى. از این رو، خوش نداشتم كه امشب تنها به سر ببرى در حالى كه این دختر زن تو است. ناگاه دیدم آن دختر پشت سرش به بلنداى قامت او ایستاده است. سپس دست دخترش را گرفت و به طرف در هدایت كرد و در را بست و آن زن از فرط حیا بر زمین لغزید. قفل درب را محكم كردم، سپس او را كنار ظرف بزرگى كه روغن زیتون و نان در آن بود، آوردم و در سایه چراغ نشاندم تا دیده نشود.
بر پشت بام رفتم و همسایگان را صدا زدم. آنها نزد من آمدند و گفتند: چه شده است؟ گفتم: هیچ مى دانید، سعیدبن مسیّب امروز دخترش را به همسرى من درآورد و بى آن كه با خبر شوم، او را نزد من آورده است؟. پرسیدند: واقعاً سعیدبن مسیب تو را تزویج نموده است؟! گفتم: آرى، ببینید او در خانه من است. آن گاه پایین آمدند و نزد او رفتند. چون خبر به مادرم رسید، آمد و گفت: دیدن روى من بر تو حرام باشد اگر پیش از سه روز به او نزدیك شوى. صبر كن تا او را برایت آراسته و آماده كنم.
سه روز صبر كردم و پس از آن با او عروسى نمودم. او را از زیباترین مردم و حافظترین آن ها نسبت به كتاب خدا و داناترین شان به سنت رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) و آگاه ترین شان نسبت به حق شوهر یافتم.
یك ماه گذشت. در این مدت نه سعید نزد من آمد و نه من نزد سعید رفتم. پس از حدود یك ماه نزد سعید رفتم و او را در جلسه مخصوصش یافتم. سلام كردم و جواب سلامم را داد و دیگر با من سخن نگفت تا این كه اهل مجلس متفرق شدند. زمانى كه جز من كسى نماند گفت: حال آن انسان چطور است؟
گفتم: به خیر اى ابو محمّد! همان گونه كه دوست، بدان شادمان شود و دشمن را بد آید. پس از آن كه به منزلم بازگشتم، سعید بیست هزار درهم برایم فرستاد.


عبدالله بن سلیمان مى گوید: آن گاه كه عبدالملك بن مروان پسرش ولید بن عبدالملك را ولى عهد خود نمود، از دختر سعید بن مسیب براى پسرش خواستگارى كرده، ولى سعید نپذیرفت. به همین خاطر عبدالملك همواره براى سعید نقشه مى كشید تا آن كه بهانه اى یافت و در روزى سرد صد ضربه شلاق بر او زد و سپس كوزه اى آب بر او ریخت و جبّه اى پشمین بر او پوشانید.

 

دامه دارد ...

برگرفته از کتاب جوانان؛ ازدواج وراهکارها

نوشته آیت الله محمد شیرازی

اَللّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ ظالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ آخِرَ تابِعٍ لَهُ عَلى ذلِکَ

 

سه شنبه 29/4/1389 - 19:27
ازدواج و همسرداری

 بسم الله الرحمن الرحیم 

*( الهُمَ صَلی عَلی مُحَمّد وَ آل مُحَمّد )*
 

امام صادق(علیه السلام) مى فرمایند: مردى نزد رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) آمد و گفت: اى رسول خدا! گران ترین زن عرب را [از نظر مهریه] در اختیار دارم و دوست دارم شما او را به همسرى قبول كنى. او دختر من است. پیامبر فرمودند: او را قبول كردم.
آن مرد گفت: دختر دیگرى هم دارم، اى رسول خدا! پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم)فرمودند: آن چگونه است؟! گفت: [از فرط زیبایى وكمال] هرگز به هیچ ذهنى خطور نكرده است. پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) فرمودند: من به او احتیاج ندارم. لكن او را به جلبیب تزویج كن.
آن مرد برخود لرزید و نزدیك بود كه از پاى درآید. آن گاه نزد مادر آن دختر آمد و او را از ماجرا باخبر كرد. او نیز اندوهگین و درمانده شد. در این هنگام آن دخترك سخن او را شنید و اندوه و ناراحتى پدر را دید و گفت: به آنچه خدا و رسولش برایم رضایت داده اند، رضایت بدهید. پس اندوه شان برطرف شد. آن گاه مرد نزد پیامبر آمد و ایشان را از این خبر آگاه كرد. رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) فرمودند: بهشت را مهریه او قرار دادم.
در ادامه روایت آمده است كه جلبیب پیش از ازدواج با او مُرد و پس از آن دختر با مهریه یكصد هزار درهم به خانه بخت رفت(102).

دامه دارد ...

برگرفته از کتاب جوانان؛ ازدواج وراهکارها

نوشته آیت الله محمد شیرازی

اَللّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ ظالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ آخِرَ تابِعٍ لَهُ عَلى ذلِکَ
 

دوشنبه 28/4/1389 - 19:48
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته