• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 650
تعداد نظرات : 85
زمان آخرین مطلب : 3245روز قبل
آشپزی و شیرینی پزی
حالا روش درست کردن لبنه لبنانی را می‌گوییم که به پنیر ماستی یا پنیر خامه‌ای هم مشهور است؛ یک صبحانه و عصرانه خنک بهاری و تابستانی که با نان تازه می‌چسبد و با زیتون و خیار و گوجه‌فرنگی آدم را زمین‌گیر می‌کند و تا تمامش نکنی دست از خوردن برنمی‌داری.
 می‌گویند اگر اهل صبحانه نباشی و شروع روز برایت در حد مزه چای، قهوه یا شیر باشد، کافی‌ست یک‌بار در خانه یک لبنانی صبح را آغاز کنی؛ سفره صبحانه لبنانی مثل یک آیین مقدس با ماست و پنیرهای محلی، گشنیز و نعنا و سبزی‌های معطر، نان‌های تازه شکم‌پر و خالی، زیتون‌های درشت سبز و سیاه، عدسی گرم و نخود داغ با سیر و زیره (بلیله) و قهوه هل‌دار عربی می‌تواند یک دشمن بدخلق و بدقلق صبحانه را به زانو درآورد.

چو نیک بنگریم یکی از اعضای متین و محترم این سفره انسان‌خفه‌کن، ماست چکیده است که عرب‌ها به آن لبنه می‌گویند. ماستی که ما هم سال‌هاست در کیسه می‌ریزیم و به شیر آب یا دستگیره قفسه و کمد آشپزخانه آویزان می‌کنیم تا قطره قطره شیره جانش بیرون بچکد و بعد در قامت یک محصول سبک و ظریف به باقیمانده‌اش در کیسه یا دستمال، سبزی و موسیر و هر چه بخواهیم می‌زنیم.

همین کار ساده اما برای آمریکایی‌ها و بعضی از اروپایی‌ها یک روند پیچیده است و وقتی با یک پیاله سربه‌زیر ماست چکیده روبه‌رومی‌شوند معمولا سعی می‌کنند به یاد بیاورند، در کدام رستوران عربی آن را به عنوان مزه خورده‌اند و هنوز نتوانسته‌اند خودشان در خانه درست کنند. اما این لبنه لبنانی‌ها کمی با ماست چکیده ما فرق می‌کند؛ خشک‌تر است. مزه پنیری دارد و با روغن زیتون و سبزی زعتر همنشین است. بیشتر مواقع شبیه موتزارلا در بشقاب می‌نشیند و با زیتون تپل و ادویه محلی خورده می‌شود و مثل یک ترشی مادربزرگ‌پز، مدت‌ها در شیشه دردار در یخچال نگهداری می‌شود.

حالا روش درست کردن لبنه لبنانی را می‌گوییم که به پنیر ماستی یا پنیر خامه‌ای هم مشهور است؛ یک صبحانه و عصرانه خنک بهاری و تابستانی که با نان تازه می‌چسبد و با زیتون و خیار و گوجه‌فرنگی آدم را زمین‌گیر می‌کند و تا تمامش نکنی دست از خوردن برنمی‌داری.

لبنه؛ ماست چکیده لبنانی

مواد لازم:


– ماست دست‌کم یک کیلوگرم
– نمک، زیره، کنجد، فلفل سیاه تازه ساییده (دلخواه و سلیقه‌ای)،
– سبزی‌های خشک یا تازه: نعنا، ریحان (بر اساس سلیقه)
– سبزی زعتر (دلبخواه)
– روغن زیتون بکر یک پیمانه

روش تهیه:


۱- ماست را در کیسه یا پارچه می‌ریزیم تا از آن ماست چکیده درست کنیم. باید دست‌کم نصف روز آویزان باشد تا آب ماست گرفته شود و بعد از آن کیسه یا دستمال را طوری در سبد یا صافی می‌گذاریم که بتوانیم در زمانی ۲تا۴ ساعته در یخچال، روی آن هر چه جسم سنگین بالای دو کیلویی داریم، بگذاریم. ماست چکیده در دستمال یا کیسه باید به شدت خشک شود. حالا شما فکر می‌کنید خشک نشود بهتر است ولی بعد که می‌خواهید از آن توپ‌های کوچک درست کنید، بیچاره می‌شوید.

۲- سه تا چهار ساعت بعد از اینکه جسم‌های سنگین خانه، کارشان را کردند ماست را از کیسه در می‌آوریم و هر کدام از سبزی‌هایی را که دوست داریم یا در خانه هست، در ماست بی‌آب حاصل‌شده می‌ریزیم و با هم می‌زنیم.

۳- از مواد به اندازه یک گردو برمی‌ٔداریم. آنقدر باید بی‌آب شده باشد که کف دست قِل بخورد و تبدیل به یک گلوله نرم پنیری شود.

۴- در بعضی از انواع عربی‌ لبنه، این توپ‌های پنیری-ماستی را در کنجد، زعتر، زیره و … می غلتانند. اینطوری توپ‌های لبنه رنگارنگ با مزه‌های مختلف درست می‌شود. البته که نوع ساده و سفیدش هم پرطرفدار است.

۵- اگر قصد خوردن این پیش‌غذا یا صبحانه را همین حالا داریم باید آنها را در ظرفی بگذاریم و رویشان روغن زیتون (به میزانی که دوست داریم) بریزیم تا در مقدار انبوهی روغن ناب شناور شوند. اگر هم آدم‌های صبورتری هستیم می‌توانیم یک شیشه کوچک دردار پاکیزه را پر از روغن زیتون کرده و این توپ‌های نرم را در آن بریزیم و در یخچال نگهداریم. اینطوری باید دو هفته تا رسیدن لبنه صبر کنیم.

۶- لبنه به صورت غیرتوپی هم سرو و خورده می‌شود. کافی است ماست چکیده خشکیده را در ظرفی بریزیم. وسطش را گود کنیم و مثل یک چاله پر از روغن زیتون شود و رویش سبزی خردشده تازه معطر و ادویه مورد علاقه‌مان را بزنیم(کاسه وسط در عکس بالا). چیزی شبیه دیپ یا سس که هم در ساندویچ غوغاسالار است و هم به شکل مزه با هویج و سبزی و زیتون آدم را بیچاره می‌کند.
سایت گوشه آشپزخانه
چهارشنبه 13/3/1394 - 22:51
آشپزی و شیرینی پزی
مفهوم بازیافت را که می دانید. همان مبحثی که از دورریختی ها وسیله با کاربرد دیگری درست می کنند . این هم یک غذای بازیافتی است. یک پیشنهاد ویژه برایتان داریم کدو ها را خوب بشویید و پوست آن ها را بعد از کندن به یک غذای دیگر خوشمزه ای برای شام تبدیل کنید.
 شما مطمئنا  پوست کدو سبز را که نمی خورید. یک پیشنهاد ویژه برایتان داریم کدو ها را  خوب بشویید و پوست آن ها را بعد از کندن به یک غذای دیگر خوشمزه ای برای شام تبدیل کنید. بله درست متوجه شدید منظورمان آماده کردن غذایی با پوست کدو است.

بورانی کدو که حتما خورده اید این هم بورانی پوست آن است

مواد لازم برای 1 نفر

  • 10 الی 15 عدد پوست كدوی سبز
  • 1 عدد پیاز بزرگ
  • 5 حبه سیر
  • 10 ق س سرپر ماست
  • 1  ق س سرپر  رب‌گوجه فرنگی
  •  روغن مقداری برای سرخ كردن
  •   3 /1 ق چ زرد چوبه
  •  نمك و فلفل به میزان لازم


طرز تهیه:

1.  ابتدا پوست كدوها را با چاقوی تیز یا پوست‌كن كمی ضخیم‌تر بكنید و به صورت قطعات ریز یك سانتی‌متری خرد كنید. پیاز را بعد از پوست كندن، شسته و به صورت خلالی خرد كنید. حالا تابه‌ای آماده كنید و مقداری روغن در آن بریزید.

2.  ابتدا پیازهای خلالی‌شده را در آن تفت دهید سپس پوست ریز‌شده كدو را همراه زردچوبه به پیاز داغ اضافه كرده و به مدت یك ربع در روغن سرخ كنید. پس از آن، نصف فنجان آب به مخلوط افزوده و در ظرف را بگذارید تا پوست كدو خوب بپزد. البته در این میان 5 حبه سیر را نیز پوست كنده و سپس با رنده ریز در غذا رنده كنید.

3. بعد از 10 دقیقه، رب‌گوجه فرنگی را به مواد اضافه كنید و در ظرف را بگذارید و 10 دقیقه دیگر صبر كنید تا غذا پخته شده ، به روغن بیفتد.

4. پس از طی این مدت، 10 قاشق سوپ‌خوری ماست را به این مخلوط اضافه كنید. با اضافه كردن ماست، غذا شل شده و شبیه به یک سوپ نارنجی رنگ می‌شود؛ به خصوص اگر ماست شل باشد و غلظت كافی نداشته باشد ولی نگران نباشید؛ ابتدا نمك و فلفل مورد نیاز را به غذا بیفزایید سپس آن را به مدت 10 دقیقه روی حرارت مرتب هم بزنید زیرا وجود ماست باعث می‌شود كه غذا زود بسوزد. این كار را آن قدر تكرار كنید تا غذا غلظت بیشتری پیدا كرده و آماده شود.

نكته: به جای پوست كدو  از لوبیا سبز هم می‌توانید با همین روش استفاده كرد. در انتها روی آن را با گوشت چرخ كرده تزیین كنید.

مجله آشپزی مثبت

برترینها

چهارشنبه 13/3/1394 - 22:50
آشپزی و شیرینی پزی
ریواس‌ ها را بشویید و پوست بكنید. سپس آنها را ریز خرد كنید و درون قابلمه همراه با شكر، آرد، وانیل و مقدار كمی آب برای 10 دقیقه بجوشانید. یك لایه از خمیر را برداشته و سطح آن را كاملا با قلم‌مو به كره ذوب شده آغشته كنید.



ریواس با یوفكا

شش دستور پخت با ریواس

چی لازم دارم؟

  • خمیر یوفكا مستطیلی: 4 ورق
  • ریواس: 8 عدد
  • شكر: نصف فنجان
  • آرد ذرت: نصف فنجان
  • وانیل: یک قاشق چای‌خوری
  • كره ذوب شده: به میزان لازم

چطور بپزم؟

خمیر یوفكا را از فریزر خارج كرده و اجازه دهید از حالت انجماد دربیاید. ریواس‌ها را بشویید و پوست بكنید. سپس آنها را ریز خرد كنید و درون قابلمه همراه با شكر، آرد، وانیل و مقدار كمی آب برای 10 دقیقه بجوشانید. یك لایه از خمیر را برداشته و سطح آن را كاملا با قلم‌مو به كره ذوب شده آغشته كنید. ‌سپس لایه دوم را روی لایه اول قرار داده و آن را مطابق لایه قبلی با كره مرطوب كنید. این كار را برای لایه سوم و چهارم نیز تكرار كنید. خمیر چند لایه را به چهار قسمت برش بزنید و مقداری از مواد را وسط هر چهار تكه از خمیر قرار دهید. سر و ته خمیرها را مانند بسته‌بندی شكلات بپیچید و آنها را درون فر از قبل گرم شده با دمای 200 درجه سانتی‌گراد قرار دهید تا طلایی شوند.

فوت كوزه‌گری

برای استفاده از خمیر یوفكا منجمد شده می‌توانید یک تا 2 ساعت قبل از مصرف، بسته را از فریزر خارج كرده و در دمای محیط قرار دهید. سپس روی بسته خمیر با چاقو یك شكاف ایجاد كنید تا هوا وارد بسته شود. پیشنهاد می‌شود لقمه‌های ریواس را پس از پخت با شربت ریواس سرو كنید.


 خورش مرغ ترش با ریواس

شش دستور پخت با ریواس

چی لازم دارم؟

  • ریواس: 500 گرم
  • سینه مرغ: 4 تكه
  • پیاز: 2 عدد
  • جعفری: 200 گرم
  • نعنا خشك: 2 قاشق غذاخوری
  • نمك و فلفل: به مقدار لازم
  • رب انار: یک قاشق مرباخوری سر پر

چطور بپزم؟

ریواس را بشویید و پوست نازك روی ساقه‌های آن را جدا كنید. سپس آنها را به تكه‌های مساوی خرد كنید. یك عدد پیاز را خرد كنید و همراه با تكه‌های مرغ، 4 لیوان آب و مقداری نمك و فلفل داخل قابلمه بریزید. قابلمه را روی حرارت ملایم قرار دهید و اجازه دهید مرغ برای یک ساعت بپزد. جعفری را بشویید و ریز خرد كنید. پیاز دیگر را هم خرد كنید و در مقداری روغن تفت دهید تا نرم شود. جعفری خرد شده و نعناع خشك را به پیاز اضافه كنید و چند دقیقه تفت دهید. سپس این مواد را به مرغ در حال پخت، اضافه كنید و اجازه دهید یک ساعت دیگر بجوشد. پس از پخت خورش، ریواس‌های خرد شده را به همراه رب انار اضافه كنید و 15 دقیقه دیگر روی حرارت قرار دهید تا جا بیفتد. در آخر خورش را به همراه برنج سرو كنید.

فوت كوزه گری

به جای نعنا و جعفری می‌توانید از زعفران نیز به عنوان طعم‌دهنده استفاده كنید. همچنین می‌توانید به جای رب انار از رب آلوچه یا رب گوجه فرنگی استفاده كنید یا كلا آن را حذف كرده و با مقداری آبلیمو جایگزین كنید.


كوكوی گل ریواس

شش دستور پخت با ریواس

چی لازم دارم؟

  • گل ریواس: یک كاسه متوسط
  • تخم مرغ: 4 یا 5 عدد
  • سبزی‌های معطر به دلخواه: یک پیاله كوچك
  • پیاز و سیب زمینی: از هر كدام یک عدد
  • آرد: یک قاشق غذا خوری سر پر
  • سیر: یک حبه
  • نمك، فلفل و زرد چوبه: به اندازه دلخواه

چطور بپزم؟

گل‌های ریواس را خیس كنید و خوب شست‌وشو دهید. اجازه دهید آب آن كاملا گرفته شود. در این حین سیب زمینی و پیاز را رنده كنید. سپس گل‌های ریواس را چرخ كنید و بقیه مواد را به آن اضافه كنید. در آخر مخلوط به دست آمده را مانند سایر كوكوها در روغن سرخ كنید.

فوت كوزه‌گری:

در صورت تمایل می‌توانید میزان پیاز را دوبرابر كرده و از سه حبه سیر استفاده كنید. این كوكو را همچنین می‌توانید داخل ظرف كیك در فر و با روغن كمتری تهیه كنید.


بستنی ماستی ریواس و زنجبیل

شش دستور پخت با ریواس

چی لازم دارم؟

  • ماست كم‌چرب: 5/1 پیمانه
  • پنیر ماسكارپونه: یک پیمانه
  • ریواس خردشده: 3 پیمانه
  • عسل: 3 قاشق سوپ خوری
  • زنجبیل تازه خلالی شده: 3 تكه كوچك

چطور آماده كنم؟

ماست و پنیر ماسكارپونه را داخل كاسه ریخته و با همزن به خوبی مخلوط كنید. سپس آن را برای یک ساعت داخل فریزر قرار دهید. در این حین، ریواس و زنجبیل را به همراه عسل در قابلمه‌ای بزرگ ریخته و پنج قاشق سوپ خوری آب به آن اضافه كنید. درب ظرف را بگذارید و قابلمه را برای نیم ساعت روی شعله كم اجاق گاز قرار دهید تا ریواس و زنجبیل نرم شده و بپزند.

سپس قابلمه را از روی حرارت‌ بردارید و كنار بگذارید تا سرد شود. مخلوط ریواس و زنجبیل پخته شده را داخل دستگاه غذاساز بریزید تا پوره شود. حال مخلوط ماست و پنیر نیمه یخ زده را به پوره ریواس و زنجبیل در دستگاه غذاساز اضافه كنید و به خوبی آنها را با هم مخلوط كنید.  مخلوط نهایی را برای 2 ساعت داخل فریزر قرار دهید. سپس مواد را یك بار دیگر با قاشق هم بزنید و در فریزر بگذارید تا كاملا سفت شود.

فوت كوزه گری:

برای تهیه این بستنی بهتر است از ریواس‌های كاملا قرمز استفاده كنید تا رنگ بستنی صورتی شود. همچنین می‌توانید برای خوش‌رنگ شدن بستنی به آن مقداری آب چغندر یا رنگ خوراكی قرمز اضافه كنید.


ترشی ریواس

شش دستور پخت با ریواس

چی لازم دارم؟

  • ساقه ریواس پاك شده: نیم كیلو
  • سركه سیب: یک فنجان
  • آب: یک فنجان
  • شكر: یک فنجان
  • زنجبیل خرد شده: 5/1 تكه
  • نمك: نصف قاشق چای‌خوری
  • دانه‌خردل: 2 قاشق چای‌خوری
  • دانه فلفل سیاه: نصف قاشق چای‌خوری

چطور آماده كنم؟

در قابلمه كوچكی سركه سیب، آب، شكر، زنجبیل و نمك را مخلوط كنید و روی حرارت قرار دهید تا بجوشد و شكر در آن حل شود.  سپس دانه خردل و فلفل سیاه را بین دو شیشه تقسیم كنید. ساقه‌های ریواس را برش بزنید و شیشه‌ها را با آن پر كنید. بعد از آن مایع درون قابلمه را روی آنها بریزید تا شیشه‌ها كاملا پر شوند. در آخر نیز درپوش شیشه‌ها را محكم ببندید.

فوت كوزه‌گری:

اگر می‌خواهید ترشی ترد باشد، آن را در یخچال نگه دارید. این ترشی بعد از 24 ساعت آماده می‌شود. بعد از یك هفته نیز طعم آن عالی خواهد شد.
 

اشكنه ریواس قاقری

شش دستور پخت با ریواس

چی لازم دارم؟

  • روغن: 3 قاشق غذاخوری
  • ریواس قاقری بزرگ: 5 عدد
  • تخم مرغ: 2 عدد
  • پیاز: 2 عدد
  • سیب زمینی: 2 عدد
  • نمك و ادویه: به مقدار لازم
  • آرد: نصف قاشق غذاخوری

چطور بپزم؟

ابتدا سیب‌زمینی‌ها را نگینی خرد كرده و به همراه پیاز خلال شده در روغن تفت دهید. سپس قاقری‌ها را ریز خرد كرده و به آن اضافه كنید تا تفت بخورد. ادویه و نمك را به مواد داخل قابلمه اضافه كرده و روی شعله ملایم هم بزنید. بعد از چند دقیقه آرد را اضافه كنید و به هم زدن ادامه دهید. سپس به تعداد نفرات آب جوش اضافه كرده (یك كاسه برای هر نفر) و شعله را كم كنید. بعد از 25 دقیقه تخم مرغ را داخل اشكنه در حال جوش بشكنید و آن را به آرامی هم بزنید. با پخته شدن تخم مرغ، اشكنه آماده است.

فوت كوزه‌گری:

درصورت تمایل می‌توانید به اشكنه گوشت قورمه نیز اضافه كنید. پیشنهاد می‌شود این خوراك را با پیاز تازه و نان خشك محلی میل بفرمایید. برای تزئین آن هم می‌توانید از پودر پنیر پارمسان استفاده كنید.
مجله سیب سبز
چهارشنبه 13/3/1394 - 22:49
بیوگرافی و تصاویر بازیگران
اول تیر که بیاید، ازدواج ما 13 سالش تمام می شود. البته اگر زمان آشنایی و دو سال و نیم نامزدی را در نظر بگیریم، از مرز 15 سال می گذرد. درواقع سر سریال «پسرخاله ها» بود که با هم آشنا شدیم.

 بعضی نام ها و واژه ها هستند که به دنبال خودشان نام و واژه ای را به دنبال می آورند و به نوع همیشه در کنار هم معنا و وزن مناسب را پیدا می کنند. اگر به این دست عناوین ترکیبی از منظر اشخاص نگاه کنیم بعضی اسامی هم همیشه در کنار هم معنای دقیق تر و ئکامل تری دارند. «سحر ولدبیگی و نیما فلاح» یکی از همین ترکیب های خاص هستند که همیشه به زبان آوردن نام یکی از آنها مترادف با به ذهن آوردن نام آن دیگری است.

زوجی که همین تیرماه زندگی مشترک شان وارد سال سیزدهم خود می شود. بی حاشیه بودن و شادابی بارزترین وجه زندگی آنهاست. دو عاملی که به زندگی آنها در این سال ها قوام لازم را داده و باعث شده آن باور همیشگی «زندگی زوج های هنری دوام ندارد»، شکست سختی بخورد. اما این تنها بخش رویی ماجراست.

نیما فلاح و سحر ولدبیگی از رازهای 12 سال زندگی مشترک موفق خود می گویند

وقتی پای صحبت آنها می نشینید متوجه می شوید که این زندگی موفق، لایه های درونی و عمقی بسیاری در خودش دارد که در این مصاحبه به بخش های نهمی از آنها پرداختیم. مسائلی که تبدیل به رازهای زندگی موفق آنها شده است. با آنها به گفتگو نشستیم، راستی، برنامه آشپزی آنان، دستپخت های خودمان را می بینید، برنامه ای که توانسته مخاطبان زیادی را جذب خود کند...

دوران نامزدی مهم است.

چند سال از ازدواج تان می گذرد و چطور به این نتیجه رسیدید که زوج مناسبی برای یکدیگر هستید؟

سحر: اول تیر که بیاید، ازدواج  ما 13 سالش تمام می شود. البته اگر زمان آشنایی و دو سال و نیم نامزدی را در نظر بگیریم، از مرز 15 سال می گذرد. درواقع سر سریال «پسرخاله ها» بود که با هم آشنا شدیم. بعد از آن باز هم در کارهای مختلفی کنار هم بازی کردیم و بیشتر با هم آشنا شدیم، به نقاط مشترک و سلیقه های هم پی بردیم و رفته رفته هفته ای یکبار دیدن مان تبدیل به دو بار و بیشتر شد و یکدفعه گفتیم چرا اصلا همیشه با هم نباشیم!؟ اولین کار مشترک مان بعد از نامزدی، سریال «دختران » بود.

نیما:
دوران نامزدی بسیار مهم است. شما را آماده می کند تا به طرف مقابل خود نزدیک تر شوید، خلق و خوی همدیگر را بشناسید تا بعد از ازدواج وقتی قرار است در کنار هم زیر یک سقف پا بگذارید، با شناخت کامل تر و دقیق تری آماده پذیرش مسئولیت های جدید باشید.

سحر:
من هم با نیما موافق هستم. دوران نامزدی زمانی است که نه تنها خودتان بلکه خانواده های هر دو طرف هم بیشتر با هم آشنا می شوند، هم عروس و داماد از خانواده طرف مقابل شناخت بهتری پیدا می کنند و این معاشرت ها و نشست های دورهمی باعث می شود، ذره ذره همدیگر را بشناسید. درواقع در همان دورهمی ها و معاشرت های کنار خانواده به طرز تفکر و نوع نگرش هم پی می برید و متوجه می شوید.

این آدم مناسب شما هست یا خیر؟ البته این را هم بگویم که همه چیز در مورد شناخت همدیگر به دوران نامزدی ختم نمی شود و شما بعد از رفتن زیر یک سقف و تشکیل زندگی مشترک هم با اتفاقات و شرایطی رو به رو می شوید که باعث شناخت بیشتر و بهتر می شود. اما آن شناخت اولیه به شما این امکان را می دهد که تحلیل های بهتر و درست تری از همسرتان در زمان های مختلف داشته باشید. مثلا اگر شما بدانید چه چیزهایی باعث دلخوری همسرتان می شود وقتی در طول ازدواج اتفاقی افتاد که همسرتان دلخور شد، ویژگی های او را می دانید و این به شما کمک می کند تا رنجش و دلخوری بیشتر نشود.

نیما فلاح و سحر ولدبیگی از رازهای 12 سال زندگی مشترک موفق خود می گویند

به شدت سنتی هستیم


شما یکی از موفق ترین زوج های هنری کشور هستید و این در حالیست که حواشی زیادی پیرامون هنرمندان وجود دارد... چه اصولی این موفق بودن را در زندگ یشما ایجاد کرده است؟

سحر:
به نظر من حاشیه داشتن باعث می شود که همیشه استرسی در زندگی شما حاکم باشد، خواه این حاشیه کاری، خواه مربوط به زندگی شخصی تان باشد. این انتخاب شخصی من و نیما بوده که هر دو دوست داشتیم زندگی آرامی داشته باشیم و از حاشیه ها دور بمانیم. به هر حال اختلاف سلیقه همیشه و بین همه وجود دارد اما من و نیما همیشه خواستیم و سعی کردیم مشکلات شخصی مان را بین خودمان حل کنیم و درباره مسائل خصوصی مان به غیر از خودمان با کسی صحبت نکرده ایم چون به هر حال وقتی با دیگران مطرح می کنید، ممکن است آن مسئله ساده به یک اتفاق بزرگ تبدیل شود و خودمان آن را تبدیل به یک حاشیه بزرگ کنیم.

نظر من و نیما این بوده که مسائل خوب و بد زندگی ما فقط به خودمان مربوط است. حال اگر مسئله خوبی باشد سعی می کنیم دیگران  را در آن شریک کنیم و اگر ناخواسته به مسئله بدی برسیم، آن را بین خودمان حل می کنیم.

نیما:
بگذارید یک نکته ای را بگویم... معاشرت با دوستان، آشنایان و در و همسایه کار لذت بخشی است. برای من و سحر هم همینطور است. اما این شکل از معاشرت یعنی شما با افرادی روبرو هستید که یک عالمه ویژگی و خصوصیت دارند، خصوصیاتی که شما آنها را نمی شناسید. به هر حال وقتی آنها را دعوت می کنید یا از سوی آنها دعوت می شوید، رفته رفته با این ویژگی ها آشنا می شوید که برای درک کامل همه این ویژگی ها به سال ها زمان نیاز است!

نیما فلاح و سحر ولدبیگی از رازهای 12 سال زندگی مشترک موفق خود می گویند

من و سحر برخلاف آنچه به نظر می آید، افرادی به شدت سنتی هستیم، به خصوص در سنت های خانوادگی جزو خانواده هایی هستیم که معاشرت مان تنها محدود به خانواده است. به هر حال خانواده هر چه که باشد از گوشت و خون شماست، از کودکی شما را با همه خصوصیات تان شناخته و شما هم همین حس را نسبت به آنها دراید، برای همین به نظر من بهترین حاشیه امن برای هرکسی خانواده است.

اگر به قدیم نگاه کنید همه اعضای خانواده دور یک سفره می نشستند، پدربزرگ ها، پدرها، بچه ها، و به همین ترتیب افرادی که اضافه می شدند این سفره را بزرگتر و کامل تر می کرد. در آن محیط مردم می دانستند همیشه کانونی به نام خانواده وجود دارد که همه اعضای آن در مواقعی دور هم جمع می شدند و می توانستند مشکلات شان را مطرح کنند. اما حالا شکل خانواده عوض شده و در ظاهر مدرن این خانواده ها معاشرت ها و دوستی ها هم تغییر کرده است.

من و سحر به اندازه کافی در محل کارمان معاشرت کاری داریم، برای همین تمام آنچه مربوط به خانواده می شود و حیطه شخصی ماست، برای خانواده است. گاهی بیرون بردن یک صحبت خانوادگی به جای آرام کردن مسئله، تبدیل به یک جنجال می شود! ما سعی کرده ایم به حرمت خانواده دو نفره مان احترام بگذاریم.

سحر:
شاید اول زندگی خودمان هم این نکته ها را نمی دانستیم. آنچه می گوییم براساس یک تجربه 12 ساله است. به نظر من در مورد معاشرت، خیلی خوب است که زوج ها در کنار مثلا سفر با خانواده یا دوستان و موازی با این معاشرت ها، جمع دونفره خودشان را هم داشته باشند. دو نفری به سفر روند، خرید کنند یا تفریحی داشته باشند. درواقع یک زمان هایی فقط خودشان باشند و خودشان... البته این که می گویم دو نفره چون خانواده ما دونفره است، وگرنه منظورم جمع کوچک و اصلی همان خانواده است.

نیما فلاح و سحر ولدبیگی از رازهای 12 سال زندگی مشترک موفق خود می گویند

مسائل مالی، جای خود...


در کنار مسائل مالی، چه چیزهایی برای شروع یک زندگی مشترک لازم است؟

سحر: به هر حال در یک زندگی مشترک چه زن و چه مرد حق هایی دارند که نمی توان آنها را نادیده گرفت، اما وقتی به زندگی پدربزرگ ها و مادربزرگ ها یا حتی پدرها و مادرهای مان نگاه می کنیم، می بینیم به رغم همه فراز و نشیب ها و گاه مشکلات مالی، همیشه یک نفر کوتاه می آمد. اتفاقی که این روزها دیگر به آن راحتی نمی افتد. الان در زندگی طوری شده که از یک جایی به بعد هر یک از طرفین حق را کاملا به خودشان می دهند تا جایی که هیچ حقی برای طرف مقابل قائل نیستند. به نظر من در کنار دوست داشتن و شناخت لازم از یکدیگر، مهم این است که به طرف مقابل حق بدهیم چون قطعا گاهی اوست که حرف درست می زند.

نیما:
از نظر من مسئله مالی بسیار مهم است. عموما همه ازدواج ها با یک شکل و نگاهی از بلندپروازی شروع می شود، دو طرف نقشه هایی می کشند و می خواهند به اهدافی برسند، ولی جلوتر که می روند به علت مشکلات مالی با عملی نشدن نقشه ها کم کم ازدواج شان دچار تزلزل می شود، در این حالت هرکدام از آنها حس می کنند در کنار همسرشان به خیلی از چیزهایی که در ذهن شان بوده، نرسیده اند و به مرور این مسئله فاصله بین آنها را زیاد می کند.

من معتقدم در ابتدای امر هر زوجی باید بداند چقدر بودجه دارد و قرار است با چه بودجه ای زندگی شان را شروع کنند. قطعا مسائل مالی وزنه مهم و سنگینی است کما اینکه حتی سلامتی شما بر پایه درآمدتان است. فکرش را بکنید که مثلا برخورداری از امکانات دندان پزشکی، چکاپ ماهیانه و... همگی نیازمند تامین مالی هستند، از قدیم هم گفته اند که عقل سالم در بدن سالم است.

خب؟ اینها نبود، فرد و به تبع آن زندگی او دچار مشکل می شود. همچنین برعکس خیلی ها معتقد هستم که داماد قبل از شروع زندگی مشترک باید به اصطلاح چپ خودش را پُر کند چون حالا دیگر آن طور نیست که بگوییم همه چیز را بعد از رفتن زیر یک سقف می توان درست کرد! به هر حال وجود یک بستر امن اولیه مثل خانه لازم است.

سحر:
یا اگر از همان اول این چیزها را ندارند بهتر است پله پله برای داشتن و جمع کردن شان تصمیم بگیرند و برنامه ریزی کنند. مثلا برنامه بریزند تا 5 سال یا 10 سال آینده به چیزهایی که می خواهند دست پیدا کنند نه این که از همان اول تا خرخره توی قرض فرو بروند! خیلی چیزها را می شود ساده تر گرفت، مثلا در مورد خودمان، چه پدر من و چه پدر نیما دوست داشتند عروسی آنچنانی بگیریم، ما هم بدمان نمی آمد، اما دیدیم این کار پرهزینه باعث می شود، تا چند سال پس از ازدواج، تلاش کنیم تا خرج آن عروسی و هزینه هایش جبران شود! درحالی که با ساده تر برگزارکردن عروسی می توانستیم به مسائل مهم تری بپردازیم.

نیما: من و سحر از همان ابتدا این شیوه را در پیش گرفتیم که هزینه های اضافه زندگی مان را هرس کنیم.

سحر:
خیلی چیزها را ما طی زندگی با هم ساختیم. مثلا پول جمع کردیم، لوازم زندگی مان را بهتر کردیم. این که از همان روز اول بخواهیم ایده آل های زندگی را داشته باشیم و به خاطر آنها زیر بار قرض و استرس برویم، باعث می شود از روز بعد از ازدواج حال مان همیشه بد باشد! چون همیشه نگران مسائل مالی و جبران آن هزینه ها هستید.

نیما فلاح و سحر ولدبیگی از رازهای 12 سال زندگی مشترک موفق خود می گویند

گذشت در زندگی مشترک


نقش گذشت را در زندگی مشترک چقدر مهم می دانید؟

سحر: عقیده من این است که در زندگی مشترک از یک جایی به بعد هر دو آدم مدل همدیگر می شوند، افکار و احساسات شان مثل هم می شود و این مسئله خواسته های آنها را هم مشترک می کند یعنی می خواهند به یک چیز برسند، البته همیشه در کنار این خواسته مشترک، خواسته های انفرادی هم هست اما باید دید آن خواسته انفرادی اهمیتی دارد یا نه؟

برای مثال شاید نیما بخواهد هواپیمای کنترلی بخرد! که قطعا این خواسته، خواسته مشترکی نیست یا من بخواهم کاری را انجام بدهم که فقط برای خودم مهم است، نمی گویم از خواسته شخصی تان دست بکشید، اتفاقا به نظر من خوب است که در این مورد وارد بده بستان بشوید و به تناوب به خواسته های شخصی همسرتان توجه کنید. چون اگر قرار باشد همسرتان مدام از خواسته هایش بزند و فقط به خواسته های شما یا خواسته های مشترک تان بپردازد یک جایی کم می آورد و ممکن است بگوید که «همیشه دارم برای تو کاری انجام می دهم...»

نیما: من از حرف های سحر این نتیجه را گرفتم که خواسته های زندگی مشترک را می توان به دو شکل مادی و معنوی تقسیم کرد. خواسته های مادی عموما خواسته هایی کودکانه و بعضا خودخواهانه می شوند، به همین علت جای  گذشت در آنها کمتر است. اما وقتی به خواسته های معنوی نگاه می کنیم متوجه می شویم نه تنها به نفع طرف مقابل است بلکه همین نفع را برای شخص خود من هم دارد. می توان اینطور تحلیل کرد که رسیدن به آن خواسته برای هر دو نفرمان مفید و خوب است. این که حالا مثلا الزاما من باید مسواک آبی رنگ برقی داشته باشم خواسته کودکانه ای است! به هر حال معتقدم آدم ها از یک جایی به بعد باید بزرگ شوند و این بزرگ شدن یک معنایش توجه به خواسته های طرف مقابل است.

نیما فلاح و سحر ولدبیگی از رازهای 12 سال زندگی مشترک موفق خود می گویند

تقسیم کار و شناخت خلقیات همدیگر


کدام مهارت ها را برای داشتن آرامش در زندگی تان تقویت کرده اید؟

سحر: دو نفر را در نظر بگیرید که هم دانشکده ای بوده و در یک خوابگاه هم اتاق هستند، هر یک از آنها باید چیزهایی را رعایت کند تا بتوانند کنار هم مدتی را زندیگ کرده و مدرک شان را بگیرند. حالا زندگی مشترک را در نظر بگیرید که بسیار فراتر از مسئله ای چون خوابگاه دانشجویی است. شما قرار است برای همیشه در همه چیز با یک نفر شریک باشید، در این حالت شما باید خودتان را با زندگی مشترک و طرف مقابل تان وفق بدهید.

مثلا من شخصا اوایل ترجیح می دادم شب ها دیرتر خوابیده و روزها دیرتر بیدار شوم در حالی که نیما برعکس من بود، همین مسئله که خیلی ساده است در طولانی مدت می تواند مشکل ساز شود. از یک جایی به بعد دیدم آن شکلی که نیما می خوابد و بیدار می شود شکل سالم تر و بهتری است، برای همین سعی کردم این مهارت را یاد بگیرم. بعد از مدتی دیدم وقتی صبح ها زودتر بیدار می شوم، چقدر حالم بهتر است، انرژی بیشتری دارم و از روزم بیشتر استفاده می کنم. این ساده ترین شکل مثال است. در تمام این سال ها هرجایی که دیدم نیما کار بهتری انجام می دهد، سعی کردم من هم آن را یاد بگیرم و همان کار را انجام دهم.

نیما: یکی از ویژگی های زندگی ما این است که تقسم وظایف نکرده ایم. مثلا نگفته ایم چون مهارت من در خرید و نظافت بیشتر است، این کارها را من انجام بدهم یا سحر در فلان کار مهارت بیشتری دارد پس آن کار را او انجام دهد! ما سعی کردیم هر نوع توانایی را که داریم به یکدیگر منتقل کنیم و البته ویژگی جالب زندگی ما این است که در همه کارها با هم شریک هستیم، مثلا اگر قرار است خانه را جارو کنیم، مشترکا این کار را انجام می دهیم یا اگر قرار است ظرف بشوییم یکی ظرف ها را شسته و دیگری آن را آبکشی کرده و دیگری جابجا می کند! اتفاقا این کار نه تنها جالب است، بلکه باعث می شود همین کارهای روتین خانگی هم خسته کننده نباشد، حوصله مان را سر نبرد و در کنارش با هم صحبت هم بکنیم.

اگر بخواهید همسرتان را تعریف کنید، چه می گویید؟

سحر: همسرم گنج زندگی من است.

نیما: همسرم سحر را هیچ وقت با کلام نتوانستم توصیف کنم.

به نظر ما، در مراسم عروسی به تنها کسی که خوش نمی گذرد خود عروس و داماد است. برای همین خانواده ما نیز با این خواسته ما کنار آمدند و با یک مهمانی بسیار ساده خانوادگی زندگی مشترک مان را آغاز کردیم.

نیما فلاح و سحر ولدبیگی از رازهای 12 سال زندگی مشترک موفق خود می گویند

وقتی عصبانی می شوم


شما عصبانی هم می شوید؟

سحر:
البته خیلی خیلی خیلی کم پیش می آید که نیما عصبانی شود!

نیما: راستش گاهی آدم سعی می کند مسائل را درون خودش بریزد و عنوان نکند و به خودش می گوید چه لزومی دارد این را به همسرم بگویم!؟ اما واقعیت امر این است که وقتی شما ماجرا را با همسرتان در میان می گذارید، دونفری به آن فکر می کنید و به جای درون خودتان ریختن، از همفکری همسرتان برای پیداکردن راه حل استفاده می کنید.

سحر:
من معتقدم باید به همسرتان به چشم یک دوست نگاه کنید و در کنار همسر بودن، بهترین دوست هم نیز باشید. گاهی شاید همسرتان شما را قضاوت کند اما شما به دوستی نیاز دارید که بدون قضاوت، پای حرف های شما بنشیند. در این حالت شما مطمئن هستید که او گوشی شنواست که در آن لحظه یا حتی بعدها نمی خواهد شما را سرزنش کند.

نیما: من قبلا همه چیز را در خودم نگه می داشتم و برای خودم تحلیل می کردم، اما به مرور از سحر، حاضرجوابی را یاد گرفتم. اوایل می گفتم این که سحر در همان لحظه چیزی را که به ذهنش می رسید را عنوان می کند، می تواند باعث ایجاد مشکل شود اما بعد دیدم این حس همان لحظه است که عنوان می شود. اگرچه حالا هم آدم حاضرجوابی نیستم اما چیزی را در خودم نگه نمی دارم!

سحر: به نظرم اینجوری خیلی بهتر است که آنچه اذیت تان می کند را یکبار می گویید و خلاص...

نیما فلاح و سحر ولدبیگی از رازهای 12 سال زندگی مشترک موفق خود می گویند

فاصله ما یک وجب است!!


معمولا سر چه مسائلی با یکدیگر جروبحث می کنید؟


سحر:
راستش ما جروبحث نمی کنیم. فقط ممکن است در مواردی از هم دلخور شویم!

نیما:
جروبحث که نه، اما بحث می کنیم، آن هم با این توضیح که صدای مان از یک تن خاص بالاتر نمی رود!

سحر: نیما همیشه می گوید، فاصله من و تو یک وجب است، صدایت را به اندازه همین یک وجب بالا ببر...! یادم هست سال ها پیش زمانی که ازدواج نکرده بودم و نیما را نمی شناختم، با دیدن سریال «خانه سبز» و مرحوم شکیبایی در آن کار، همیشه این بخش از دیالوگ ها برایم جالب بود که ایشان می گفت «در خانه ما قهر وجود ندارد». من و نیما هم، همیشه در هر موردی که لازم باشد حرف می زنیم و اگر چیزی دلخور و اذیت مان کرده، به آرامی درباره آن بحث می کنیم، ممکن است به نتیجه برسد و ممکن است نظرات مان آنقدر متفاوت باشد که در آن روز به نتیجه نرسیم که در این حالت می گذاریم دو روز بگذرد و بعد از این که ماجرا را برای خودمان تحلیل کردیم، می بینیم که نظرمان عوض شده و طرف مقابل مان درست می گفته است.

نیما: من هم به همین نتیجه رسیده ام. البته نه این که بعد از آن مدت احساس کنم الزاما آنچه را ابتدا گفته بودم، اشتباه است، بلکه متوجه می شوم در آن لحظه طرف مقابلم را با سلایق و نظراتش نادیده می گرفتم.

ضمن این که عموم بحث های ما، یا مسائلی که باعث بشود به خاطرشان بحث کنیم، یا درباره شخصی ثالث است یا درباره کارمان. به ندرت پیش می آید درباره چیزی از خودمان بحث کنیم.

سحر: آنقدر همدیگر را شناخته ایم که به راحتی متوجه می شویم چه چیزی باعث ناراحتی طرف مقابل مان شده است. آن شکل بحث ها برای 5 سال اول زندگی مان بود و به مرور آن را به جایی رساندیم که دیگر چیزی از «خودمان» باعث ناراحتی مان نمی شود. مثلا وقتی من متوجه شدم که چه چیزها و کارهایی باعث ناراحتی نیما می شود، تمام آنها را از لیست رفتاری خودم حذف کردم، چون قرار نیست که او را اذیت کنم.

نیما فلاح و سحر ولدبیگی از رازهای 12 سال زندگی مشترک موفق خود می گویند

سرگرمی مشترک


آیا سرگرمی مشترکی دارید که در اوقات فراغت به آن بپردازید؟

سحر: سریال می بینیم، سفر می رویم، عاشق پیک نیک هستیم، به گل و گیاه های مان می رسیم، گیم بازی می کنیم، آشپزی مشترک انجام می دهیم و اصلا همه کارهای مان از آنجا که با هم مشترک است، شکل سرگرمی به خودش می گیرد. مثلا وقتی با هم به فروشگاه شهروند می رویم، فقط به عنوان وظیفه خرید خانه به آن نگاه نمی کنیم، از همان جلوی درب، دو تا آبمیوه می گیریم و شروع به خوردن می کنیم و راه می افتیم، جلوی هر بخشی می ایستیم، نگاه می کنیم و بررسی می کنیم که به آن نیاز داریم یا نه؟ یعنی آن ساعت از زندگی مان را هم ضمن خرید، تفریح می کنیم.

نیما فلاح و سحر ولدبیگی از رازهای 12 سال زندگی مشترک موفق خود می گویند

راز خوشبختی ما...


کدام ویژگی همسرتان باعث شده تا در زندگی احساس خوشبختی کنید و راز این خوشبختی چیست؟


نیما: به عقیده من باید تمام صفات خوب انسانی را در خودمان پیدا کرده و از صفات منفی فرار کنیم. ما هر دو سعی کرده ایم صفات خوب مشترکی داشته باشیم، مثلا من سعی نکرده ام طنازتر و شیرین تر بشوم. اگر چیزی خوب  است سعی می کنیم با هم به آن برسیم و آن را انجام بدهیم، به همین علت صفات خوب سحر آنقدر زیاد است که از دست من خارج شده است.

سحر: راطه من و نیما به این شکل شده که اگر جایی برویم که در آن لحظه من یا او کم انرژی باشیم، دیگری جای خالی اش را پر می کند. من خودم سعی کرده ام که چیزهای خوب زیادی از نیما یاد بگیرم، نیما مرد مهربان و صادقی است، گرچه معتقدم همه آدم ها همه این خصوصیات خوب را در خودشان دارند، که حالا براساس شرایطی کم یا زیاد می شود. ما سعی کرده ایم خصوصیات خوب همدیگر را یاد بگیریم و نمی توانم بگویم کدام ویژگی نیما الزاما باعث شده نسبت به او نگاه بهتری داشته باشم. کما این که اگر بخواهم یک ویژگی مهم نیما را نام ببرم به نظرم «نیما بودن» است چون این تعریف همه آن ویژگی های خوب را در خودش دارد.

نیما: یکی از صفات بسیار خوب سحر شوخ طبع بودن اوست. او همیشه به هر ماجرایی از یک زاویه دیگر هم نگاه می کند، البته گاهی می گویم در این لحظه آنقدر مسئله منطقی و جدی است که چطور می شود به آن نگاه شوخ طبعانه داشت، اما جالب است، سحر طوری به آن نگاه می کند که اگر قرار است چیزی به هم بریزد، دیگر این اتفاق نمی افتد! این چیزی است که از سحر یاد گرفته ام که شما در لحظه عصبانیت برای چند لحظه منطق را فراموش کنید و با نگاه شوخ، آن را تصور کنید. مثلا سحر موقع عصبانیت من، با همین روش سعی می کند من را آرام کند.

نیما فلاح و سحر ولدبیگی از رازهای 12 سال زندگی مشترک موفق خود می گویند

حریم شخصی ما دو نفر

چقدر به حریم شخصی همسرتان اهمیت می دهید؟

سحر:
ما از یک جایی به بعد در زندگی مشترک تصمیم گرفتیم که دوستان مشترکی داشته باشیم، یعنی اینطور نیست که یک دوست فقط دوست من یا فقط دوست نیما باشد. این مسئله باعث شده تا همه چیزمان رو باشد. البته این مدلی است که برای ما جواب داده و نمی گویم قانونی صددرصد برای تمام زوج هاست.

نیما:
به نوعی با این شکل، حریم خصوصی ما، با هم یکی شده است. نمی دانم چنین کاری درست است یا نه!؟ شاید یک آدم باتجربه تر و متخصص باید در این باره نظر بدهد اما ما حریم شخصی یک نفره نداریم!

سحر:
مثلا شاید افرادی باشند که دوست نداشته باشند همسرشان به گوشی موبایل آنها جواب بدهد اما من و نیما چنین قانونی برای خودمان نداریم!

نیما:
این بر می گردد به همان حریم مشترکی که گفتم مثلا جالب است بدانید اطلاعات گوشی هر دو نفرمان یکی است تا جایی که اگر اطلاعات گوشی یکی از ما پاک شود، اصلا نگران نمی شویم چون عین همین اطلاعات در گوشی آن یکی هم هست. اصلا ما الکی دو تا گوشی داریم (با خنده).

برنامه «دستپخت های خودمانی» کاری از گروه خانواده شبکه دو است، این مسابقه تلویزیونی، بهانه ای است که به واسطه آن به سنت های خوب ایرانی، غذاهای اصیل و مزه های از یاد رفته کشور عزیزمان ایران پرداخته شود. مجری های این برنامه دیدنی که مهمانان آن بازیگران کشورمان هستند، در استودیوی برگزاری مراسم حاضر می شوند و غذا درست می کنند و داوران هم امتیاز می دهند... البته از اجرای خوب این زن و شوهر نباید به سادگی گذشت...
برترینها
چهارشنبه 13/3/1394 - 22:48
بیوگرافی و تصاویر بازیگران
 محسن قاضی‌مرادی و همسرش مهوش وقاری هر دو بازنشسته آموزش و پرورش هستند و به خاطر علاقه‌ای که به بازیگری داشتند دست از تدریس کشیدند و زندگی‌شان را با بازیگری ادامه دادند. این زوج بازیگر در بسیاری از سریال‌های تلویزیونی حضور داشتند البته در سال‌های اخیر به خاطر بیماری محسن قاضی‌مرادی هر دو کم‌کار شده‌اند.

زوج بازیگر: ۴۰ سال دیگر بچه‌دار می‌شویم!

در سال‌هایی که بیکار بودید مردم فراموشتان کردند؟

قاضی‌مرادی: به هیچ وجه

وقاری: خوشبختانه بیشتر ما را تحویل می‌گرفتند حتی بیشتر از زمانی که پرکار بودیم. امروز انتخاب بازیگر برای فیلم‌ها و سریال‌ها به شکل دیگری شده است، تا آنجا که بسیاری از همکاران هم سن و سال ما هم امروز بیکار هستند.

این کم کار شدن از نظر روحی به شما آسیب نمی‌رساند؟

قاضی‌مرادی: خیر. چون با صدف کارهای حجمی انجام می‌دهم و سرم کاملا به این کار گرم است. حتی نمایشگاه هم برای این کارم برگزار می‌کنم که خیلی هم شلوغ می‌شود.

وقاری: خیلی اذیت شدم.

امورات زندگیتان از کجا تامین می‌شود؟

قاضی‌مرادی: اگر کار داشته باشم از طریق آن و در غیر این صورت حقوق بازنشستگی.

وقاری: بازنشسته آموزش و پرورش هستم، حقوق بازنشستگی دارم.

چندتا بچه دارید؟

قاضی‌مرادی: برای بچه‌دار شدن حالا زود است. باید ۴۰ سال با هم زندگی کنیم ببینیم تفاهم داریم بعد بچه‌دار شویم!

وقاری: ما بچه نداریم.

آدم قانعی هستید؟

قاضی‌مرادی: خودمان هم نخواهیم، باید باشیم.

وقاری: بله. کاملا.

برای مسافرت به کجا می‌روید؟

قاضی‌مرادی: قدیما بیشتر کیش می‌رفتم اما الان شمال.

وقاری: من هم سفر به شمال و هم جنوب کشور را دوست دارم، شمال را به دلیل نشستن کنار ساحل و تماشا کردن آب خیلی دوست دارم. شنیدن صدای آب، به من آرامش می‌دهد.

خاطره‌ای از کودکیتان بگویید.

قاضی‌مرادی: تمام دوران کودکی‌ام خاطره است. دورانی که هیچ وقت برنمی‌گردد.

وقاری: روز اول مدرسه بهترین خاطره من را شکل می‌دهد. به یاد دارم در آن زمان بچه‌ها را به کودکستان نمی‌فرستادند و خانواده‌ها ترجیح می‌دادند خودشان از بچه‌هایشان نگهداری کنند. وقتی روز اول مهرماه شد من باید برای اولین بار، مدت طولانی را در بیرون می‌گذراندم و وقتی وارد کلاس شدم به جای این‌که روی صندلی بنشینم روی میز نشستم. با این‌که سال‌ها از آن روز‌ها گذشته اما امروز هم وقتی روز اول مهرماه می‌شود بشدت دلتنگ آن روز‌ها می‌شوم و این بهترین خاطره زندگی من است.

اوقات فراغتتان چگونه می‌گذرد؟

قاضی‌مرادی: من اغلب به کارهای حجمی مشغول هستم.

وقاری: الان بیشتر پیاده‌روی می‌کنم، زیرا به ورزش علاقه زیادی دارم. در دوران نوجوانی‌ام عضو تیم فوتبال دختر‌ها و در کنار آن عضو تیم پینگ‌پنگ مدرسه بودم. همیشه قدم زدن را دوست داشتم و هنوز هم دارم.

اهل موسیقی هستید؟

قاضی‌مرادی: بیشتر سنتی گوش می‌دهم.

وقاری: عاشق موسیقی سنتی هستم و باید بگویم از طریق یکی از دوستانم با عرصه موسیقی آشنا شدم. موسیقی از چیزهایی است که با شنیدن آن بسیار به آرامش می‌رسم و با وجود این‌که دوره کامل آن را گذرانده‌ام اما مدت‌هاست سراغ آن نرفته‌ام زیرا مشغله‌های زندگی دیگر اجازه نمی‌دهد به سراغ علاقه‌هایمان در زندگی برویم.

زوج بازیگر: ۴۰ سال دیگر بچه‌دار می‌شویم!

کتاب چطور. اهل مطالعه هستید؟

قاضی‌مرادی: زیاد مطالعه می‌کنم از جوانی مطالعه را دوست داشتم.

وقاری: عاشق اشعار مولانا هستم و در کنار آن رمان‌های تاریخی و آثار ذبیح‌الله منصوری را دوست دارم و جزو ملزومات زندگی من هستند، اما الان بیشتر مطالعات من در حد خواندن اخبار اینترنت است.

کارگردان مورد علاقه‌تان کیست؟

قاضی‌مرادی: کارگردان‌های مطرح و خوبی در کشور داریم که همه خوب کار می‌کنند.

وقاری: سعید سلطانی را به‌عنوان یک فرشته می‌شناسم البته معتقدم روابط انسانی از همه چیز مهم‌تر است و در چنین شرایطی قطعا کارگردانی که به بازیگر آرامش بیشتری می‌دهد بهتر است زیرا بازیگر راحت‌تر می‌تواند کار کند.

سینما بهتر است یا تلویزیون؟

قاضی‌مرادی: هر دو را دوست دارم زیرا در هر دو کار کرده‌ام اما تلویزیون ویترین است و مخاطب بیشتری دارد.

وقاری: من تلویزیون را بیشتر دوست دارم زیرا بیشتر در این مدیوم کار کردم و دیده شدم. به همین دلیل هم حس خاصی به تلویزیون دارم ضمن این‌که معتقدم با تلویزیون به خانه همه مردم می‌رویم.

به نظر می‌رسد بیشتر به حضور در آثار طنز علاقه‌مند هستید؟

قاضی‌مرادی: من کارهای جدی هم داشتم و حتی برای آثار جدی‌ام هم جایزه گرفتم اما به کارهای طنز علاقه بیشتری دارم.

وقاری: من در کارهای طنز حضور نداشتم به همین دلیل هم نمی‌دانم استعدادش را دارم یا نه اما به جرات می‌توانم بگویم که در تمام طول سال‌های زندگی‌ام طنز را درک کرده‌ام.

آقای قاضی‌مرادی در خانه هم آدم شوخی است؟

قاضی‌مرادی: همیشه خیر.

وقاری: بیشتر آدم شوخی است.

مواظب هم هستید؟

قاضی‌مرادی: من که بله البته خانم وقاری بیشتر باید مواظب من باشد.

وقاری: من خیلی مواظب همسرم هستم.

با هم دعوا هم می‌کنید؟

قاضی‌مرادی: دعوا نمک زندگی است نمی‌شود زن و شوهر باهم دعوا نکنند.

وقاری: خیلی زیاد دعوا می‌کنیم، اما در سن و سال ما دعوا‌ها بیشتر جنبه دلسوزی دارد. ناراحتی من از این است که محسن باید ورزش کند تا بتواند بهتر راه برود. ناراحت می‌شوم وقتی می‌بینم آدمی که تند و فرز بوده و این همه فعالیت داشته الان کند راه می‌رود و منشا آن بی‌تحرکی است. متاسفانه محسن دلش برای خودش نمی‌سوزد.

نسبت به هم دلسوز هستید؟

قاضی‌مرادی: بله، من آدم دلسوزی هستم.

وقاری: همسرم اصلا آدم دلسوزی نیست (با خنده)

زوج بازیگر: ۴۰ سال دیگر بچه‌دار می‌شویم!

از آشناییتان بگویید؟

قاضی‌مرادی: در محیط کار با هم آشنا شدیم و ازدواج کردیم.

وقاری: ما هر دو کار‌شناس دفترکل تربیت‌معلم بودیم. از سال ۵۶ که من به تربیت معلم منتقل شدم با محسن قاضی‌مرادی آشنا شدم و در دوران کار به دو دوست صمیمی تبدیل شدیم، به طوری که من همیشه در کار‌ها با ایشان به عنوان یک پیرمرد مشورت می‌کردم.

در چند کارتلویزیونی یا سینمایی با یکدیگر همبازی بودید‌؟

قاضی‌مرادی: یه چندتایی باهم کار کردیم. خوب خاطرم نیست.

وقاری: در اوایل کار، خیلی کم همبازی می‌شدیم، البته یادم می‌آید در سریال «نام پرنده‌ای که‌‌ رها شد» نقش خواهر و برادر را بازی کردیم، اما اولین سریالی که در نقش زن و شوهر بازی کردیم همسران بود. در سال‌های اخیر قبل از مریض شدن محسن تهیه‌کننده‌ها و کارگردان‌ها ما را به‌عنوان همسر پسندیدند و این اواخر کارهای زیادی را با هم بازی کردیم.

آدم احساساتی هستید؟

قاضی‌مرادی: وقتی به گذر عمر و خاطرات سال‌های گذشته نگاه می‌کنم همیشه گریه‌ام می‌گیرد البته اوج خوشحالی هم همین اشک شوق ریختن است و شاید گریه‌های من ناشی از این هم باشد.

وقاری: به نظر من ما هر دو بشدت آدم‌های احساساتی هستیم. هردویمان سر سفره هفت‌سین هر سال اشک از چشمانمان جاری می‌شود.

چه غذایی را بیشتر دوست دارید؟

قاضی‌مرادی: گرسنه باشم همه چیز می‌خورم اما در کل غذاهای شیرین را بیشتر دوست دارم.

وقاری: غذاهای ایرانی مثل قرمه‌سبزی. البته من هم غذاهای شیرین را بیشتر دوست دارم.

رنگ مورد علاقه‌تان چیست؟

قاضی‌مرادی: سبز روشن.

وقاری: بنفش.

حرفی با خوانندگان قاب کوچک دارید؟

قاضی‌مرادی: در این بازار آشفته خداروشکر که مردم ما را از یاد نبرده‌اند. ما هنرمندان هرچه داریم از این مردم است.

وقاری: خوشحالم از این‌که مردم همیشه نسبت به من و همسرم لطف داشتند و هیچ وقت حتی الان که بیکار هستیم ما را فراموش نکرده‌اند.
سایت سینما خبر
چهارشنبه 13/3/1394 - 22:43
تست های هوش و روان شناسی و سرگرمی



 شنیده اید کسی بگوید: «من هیچ حرفی نزدم اما او از چشم هایم، حسم را خواند؟» برای شما هم پیش آمده که چشم هایتان احساس واقعی تان را لو دهد؟ شما چطور بلدید از چشم و حالات صورت دیگران نگرانی، تعصب، عصبانیت و ترس را بخوانید؟ آزمونی که پیش رویتان است، به شما خواهد گفت هوش عاطفی (هیجانی) تان که یکی از مولفه های هوش اجتماعی است، تا چه حد است. به این 20 چهره خوب دقت کنید و احساسشان را حدس بزنید.

در نهایت، پاسخ هایتان را با کلید سوالات تطبیق دهید و برای هر پاسخ درست یک امتیاز برای خود درنظر بگیرید تا معلوم شود چه نمره ای از 20 می گیرید! البته با توجه به این که این عکس ها مربوط به یک فرهنگ دیگر است، ممکن است برخی از واکنش ها در فرهنگ ما مقداری متفاوت باشد.

1- این خانم چه احساسی دارد؟

با این قیافه تابلو

الف)خجالت زدگی  ب) ترس  ج) ناراحتی  د) تعجب

2- صورت این آقا نشان دهنده حس ........ است.


با این قیافه تابلو

الف) مجذوب  ب) هیجان زده  ج) خوشحال  د) مودب

3- به نظر شما این آقا چه حالی دارد؟

با این قیافه تابلو

الف) ناراحت  ب) درد  ج) عصبانیت  د) منزجر

4- این حالت صورت یعنی ..........


با این قیافه تابلو

الف) کمرویی و خجالت   ب) ناراحتی  ج) سرگرم  د) شرم و روسیاهی

5- این خانم چه حسی دارد؟

با این قیافه تابلو

الف) غرور  ب) تحقیر  ج)هیجان  د) خشم

6- این حالت چشم ها و دهان یعنی .........

با این قیافه تابلو

الف) ترس  ب) هیجان  ج) تعجب  د) همدردی

7- به نظرتان حالت چهره این آقا چه می گوید؟

با این قیافه تابلو

الف) ناراحتی  ب) شرم و روسیاهی  ج) انزجار  د) تحقیر

8- این حالت یعنی .............


با این قیافه تابلو

الف) عصبانیت  ب) درد  ج) انزجار  د) ناراحت

9- این خانم احساس ........ می کند.


با این قیافه تابلو

الف) گرایش و میل   ب) کمرویی  ج) مجذوب شدن  د) عشق

10- این حالت نشان دهنده چه حسی است؟


با این قیافه تابلو

الف) شرم و روسیاهی  ب) عصبانیت  ج) ناراحتی  د) درد

11- این آقا احساس ........ می کند.


با این قیافه تابلو

الف) همدردی  ب) ناراحتی  ج) خشم  د) علاقه

12- حالت چهره این فرد به شما می گوید او ........ است.

با این قیافه تابلو

الف) سرگرم  ب) علاقه مند ج) متعجب  د) هیجان زده

13- حالت چهره این فرد نشان دهنده چه حسی است؟

با این قیافه تابلو

الف) تعجب  ب) علاقه  ج) گرایش و میل  د) خوشحالی

14- این آقا احساس ........ می کند.

با این قیافه تابلو

الف) ناراحتی  ب) شرم و روسیاهی  ج) انزجار  د) همدردی

15- حالت چهره این فرد نشان دهنده چه حسی است؟


با این قیافه تابلو

الف) ناراحتی  ب) غرور  ج) کمرویی  د) شرم و روسیاهی

16- لبخند این فرد نشان دهنده ....... است.


با این قیافه تابلو

الف) خوشحالی  ب) گرایش و میل  ج) ادب  د) همدردی

17- چهره این خانم نشان دهنده کدام حس است؟


با این قیافه تابلو

الف) ناراحتی  ب) شرم و روسیاهی  ج) کمرویی  د) عشق

18- چه احساسی را از این چهره می خوانید؟


با این قیافه تابلو

الف) احساس گناه  ب) ناراحتی  ج) درد  د) انزجار

19- حالت چهره این فرد می گوید او ........ است.


با این قیافه تابلو

الف) راضی  ب) مجذوب  ج) عاشق  د) علاقه مند

20- چه احساسی را در چهره این آقا می خوانید؟


با این قیافه تابلو


الف) تعجب  ب) هیجان  ج) ترس  د) انزجار

1- ب    2- ج    3- ج    4- ب    5- الف    6- ج    7- د    8- ج    9- ج    10- د    11- الف    12- الف    13- ب    14- الف    15- د    16- ج    17- ج    18- ج    19- ج    20- الف

اصطلاح هوش عاطفی برای اولین بار در دهه ۱۹۹۰ توسط دو روان‌شناس به نام‌های جان مایر و پیتر سالووی مطرح شد. آنان اظهار داشتند، کسانی که از هوش هیجانی برخوردارند، می‌توانند عواطف خود و دیگران را کنترل کرده، بین پیامدهای مثبت و منفی عواطف تمایز گذارند و از اطلاعات عاطفی برای راهنمایی فرایند تفکر و اقدامات شخصی استفاده کنند.

هوش هیجانی به دلیل کاربردهایی که دارد، جایگاهی ویژه برخوردار است. بخصوص در مورد کودکان، بسیار مفید می باشد. هوش هیجانی به کودکان کمک می‌کند تا در موقعیت‌های تهدید کننده و خطرناک، واکنش مناسب تری برای نجات خود انجام دهند. همچنین با کمک هوش هیجانی می توانند به ریشه‌های غم و شادی در خود پی ببرند و آن را مدیریت کنند. حساسیت و هوش هیجانی بالاتر به کودکان کمک می‌کند تا نیازهای دیگران را درک کنند و حداقل با همدلی به آنها کمک کنند و با کنترل بر احساسات خود، حس مسئولیت پذیری را در خود تقویت کنند. در مجموع هوش هیجانی به خصوص به کودکان ما کمک می‌کند تا یادگیری بهتری داشته باشند و خوشحال تر و سالم تر و موفق تر از دیگران باشند.

همچنین متون علم مدیریت بر این باور هستند که رهبران و مدیران با هوشهای هیجانی بالاتر، توان بیشتری برای هدایت سازمان تحت کنترل شان دارند. یافته‌های جدید نشان می‌دهد کارکنانی که دارای وجدان کاری و احساس وظیفه شناسی بالایی هستند اما فاقد هوش هیجانی و اجتماعی هستند در مقایسه با کارکنان مشابهی که از هوش هیجانی بالایی برخوردارند، عملکرد ضعیف تری دارند

هفنه نامه زندگی مثبت

چهارشنبه 13/3/1394 - 22:40
اطلاعات دارویی و پزشکی
این ماجرا یک هشدار بزرگ است برای ورزشکاران جوانی که ممکن است در معرض این ماجرا قرار بگیرند و قربانی شوند. البته ماجرا وقتی دردناک تر می شود که پای پدر و مادرها هم وسط کشیده می شود. یعنی پدر و مادرها باعث می شوند فرزندانشان سراغ یک پدیده به نام سوما بروند.


 البته سوما تنها مربوط به فوتبال نیست. بلکه به رشته های دیگر هم می تواند سرایت کند و اخباری که ما داریم نشان می دهد که سرایت هم کرده است و ظاهرا نه ستاد ملی مبارزه با دوپینگ و نه کمیته پزشکی فدراسیون فوتبال برای آن فکر نکرده اند.

سراغ سوما نروید

سوما چیست؟


قبل از این که بخواهیم بگوییم سوما چیست، فقط بدانید که نام سوما از سوماتروپین یا هورمون رشد، هورمون طبیعی بدن انسان که در رشد و سوخت و ساز بدن نقش اساسی دارد، گرفته شده است. این هورمون در افزایش سنتز پروتئین و توده عضلانی و کم شدن چربی بدن یا افزایش لیپولیز یا شکسته شدن چربی ها برای مصرف نقش موثر دارد.

گفته می شود ترشح این هورمون تحت تاثیر خواب، ورزش، تغذیه و استرس است و تحقیقات نشان داده که دو فاکتور اول یعنی خواب و روزش عوامل اصلی در ترشح هورمون رشد هستند. اما حالا شنیده شده که بسیاری از ورزشکاران و به ویژه بازیکنان فوتبال ایران در حال استفاده از این هورمون به صورت افراطی هستند. البته مصرف این مواد که جزو مواد ممنوعه هستند، باعث می شود که دوپینگ بازیکنان در صورت تست مثبت شود. جدا از همه خطرهایی چون گشادشدن دریچه قلب، بزرگ شدن قلب و اختلال ریوی از عوارض استفاده از سوماست.

لیونل مسی هم سوما مصرف کرده

اتفاقا کسانی که می خواهند جوانان را فریب بدهند، از ماجرای لیونل مسی حرف می زنند، چرا که مسی هم با سوما به این مسی که حالا می بینید تبدیل شده است. سوم به صورت تزریقی وارد خون می شود و البته پزشکان باشگاه ها و آکادمی ها در سنین نونهالی و نوجوانی زمانی که می بینند بازیکنان نونهال با مشکل رشد مواجه هستند، پس از انجام آزمایش هایی به آن ها هورمون تزریق می کنند که لیونل مسی هم یکی از آن بازیکنان بود که در لاماسیای اسپانیا مورد درمان آکادمی بارسلونا قرار گرفت.

اما در ایران این ماجرا افراط شده و اگر به زودی رسیدگی نشود، آن وقت ممکن است اتفاقات بدی در فوتبال ایران بیفتد. برخی کارشناسان ین پدیده را سونامی ای می دانند که ورزش و به خصوص فوتبال ایران را فراگرفته است. درواقع تزریق این مواد برای افرادی که از کمبود هورمون های طبیعی بدنشان هم چون کمبود هورمون رشد رنج می برند، فقط زیر نظر پزشک متخصص و متخصص غدد باید صورت بگیرد، اما در ایران پدرها و مادرها خودشان پزشک شده اند و می خواهند بچه هایشان به لیونل مسی تبدیل شوند.

سراغ سوما نروید

بازیکنان بزرگ سال سوما مصرف می کنند


البته نکته درناک ماجرا این است که بازیکنان بزرگ سال هم سوما مصرف می کنند و می خواهند به این دلیل که جبران کمبود خواب و استراحتشان را بکنند و البته گردش خونشان بیشتر شود، این کار را انجام می دهند. دردناک تر این است که بازیکنان فوتبال بدون توجه به عوارض در حال مصرف سوما هستند و البته کمیته پزشکی فیفا به محض این که متوجه شد چنین اتفاقی در حال رخ دادن است، دستور داد تا از حدود دو سال پیش تست خون از بازیکنان فوتبال جهان گرفته شود.

تستی گران قیمت که برای ایران هم حسابی هزینه بر است. انجام دادن این آزمایش در فوتبال ایران یک میلیارد تومان برای فدراسیون فوتبال آب می خورد و به همین دلیل است که کمیته پزشکی این آزمایش را انجام نداده است.

باید دو روزه به آزمایشگاه برسد

با دکتر توحید سیف برقی، رئیس کمیته کنترل دوپینگ فدراسیون فوتبال صحبت کرده ایم و او در این باره گفت: «استفاده از سوماتروپین در رده های پایه بیشتر دیده شده است. سوما برای افرایش قد و بزرگ شدن هیکل تزریق می شود و اتفاقا بیشتر در کسانی است که اختلال رشد دارند، منتها در آن هایی که اختلال رشد هم ندارند مصرف می شود که می تواند عوارض زیادی از جمله سکته قلبی، فشار خون و تغییر اندازه قلب داشته باشد. که برنامه هایی برای گرفتن تست خون در کمیته پزشکی وجود داشته که سال گذشته علی کفاشیان با واگذاری همه اختیارات به ستاد ملی کنترل دوپینگ اختیار نمونه گیری را به آن ها سپرده است و آن ها باید بتوانند که در این زمینه تست بگیرند.

ما از گسترش سوما باخبر هستیم و آن را به اطلاع ستاد ملی مبارزه با دوپینگ رسانده ایم و باید دید آن ها در این زمینه چه خواهندکرد.» البته با توجه به این که از 11 دی ماه 93 دیگر کمیته پزشکی فدراسیون فوتبال تست نمی گیرد و ستاد ملی مبارزه با دوپینگ تست می گیرد، با دکتر رامین طباطبایی، قائم مقام ستاد کنترل دوپینگ حرف می زنیم و از وی می پرسیم که آیا برای مبارزه با سوما چه کاری انجام شده است که طباطبایی پاسخ می دهد: «سعی می کنیم از این به بعد تست بگیریم؛ با توجه به این که شما می گویید کم کم ماجرا جدی شده است، این کار را انجام می دهیم.

البته تست خون باید در 48 ساعت به آزمایشگاه کلن آلمان برسد که کمی پرهزینه است، اما خبر خوب این است که این هورمون در ادرار موادی را آزاد می کند که قابل تشخیص و کشف است و از امسال می توانیم با تست ادرار متوجه شویم که چه کسانی سوما مصرف می کنند.» این می تواند یک خبر خوب برای کسانی باشد که با سوما مبارزه می کنند.

سراغ سوما نروید


حمله سوما به فوتبال پایه


اما خبر بدتر این است که مربیان هم به خاطر سودجویی بازیکنان فوتبال پایه را به تزریق سوما تحریک می کنند و بازیکنان جوان و نوجوان دست به مصرف سوماتروپین می زنند و البته هیئت های فوتبال و فدراسیون و سازمان لیگ باید در این میان وارد شوند و اجازه ندهند سوما وارد فوتبال ایران شود. بازیکنان نوجوان و جوان در دوزهای بسیار بالا و خطرناک به مصرف این هورمون ها روی می آورند، بدون آن که از خطرات و عوارض آن آگاهی داشته باشند.

ظاهرا تا 15 سال پیش هیچ گونه درخواستی درباره مصرف چنین موادی دیده نمی شد، اما امروز متاسفانه مصرف این گونه از مواد به ویژه مصرف هورمون سوماتروپین در میان بازیکنان جوان بسیار شایع شده است. یکی از مربیان فوتبال پایه که نمی خواهد نامش فاش شود، می گوید: «یکی از دلایلی که بازیکنان به سمت مصرف این مواد می روند، علاقه مندی مربیان پایه در انتخاب بازیکنانی با فیزیک بدنی درشت و بدون توجه به تکنیک، مهارت، خلاقیت، هوش و دیگر فاکتورهاست.»

چه باید کرد؟

حالا خطر سوما باید بیشتر حس شود. شاید چیزی شبیه به یک اپیدمی که اگر ستاد ملی مبارزه با دوپینگ و کمیته پزشکی فدراسیون فوتبال نجنبند، فاجعه ای به بار می آید که در آینده ممکن است همه بازیکنان فوتبال ایران را دوپینگی کند. نداشتن اطلاعات کافی مربیان، عدم آموزش صحیح بازیکنان درباره این موضوعات، خواسته های عجولانه و بدون منطق بازیکنان جوان که متقضای سن آن هاست.

تبلیغات گسترده در باشگاه های بدن سازی و برخی باشگاه ها باعث شده مصرف این مواد در میان بازیکنان جوان به شدت شایع شود و البته در این میان فوتبال ایران در همه رده ها ضرر می کند. فرض کنید که در آینده از بازیکنان تیم ملی ایران تست بگیرند و تست های سومای آن ها مثبت شود. در فوتبال روز جهان و در آکادمی ها بازیکنان از کودکی با فایده ها و ضررها و عوارض مکمل ها و داروهای غذایی ورزشی آشنا می شوند، اما در فوتبال ایران خبری از این آکادمی ها نیست.

هفته نامه چلچراغ 

برترینها

چهارشنبه 13/3/1394 - 22:37
ازدواج و همسرداری
یکی از اتفاقات جالبی که گاهی در مورد زوج ها می افتد، جذب شدن آدم های متضاد به همدیگر است. یکی از مصادیق این تضاد هم جذب شدن آدم های برون گرا و دورن گرا نسبت به همدیگر است.


 این آدم ها معمولا ویژگی هایی دارند که ممکن است شعر «تفاوت از زمین تا آسمان است» را برای آدم تداعی کند، اما خب، اتفاقی است که می افتد و  خیلی از زوج ها با وجود این اختلاف های شخصیتی در کنار هم زندگی می کنند. دوست دارید بدانید راز حفظ زندگی مشترک این زوج ها چیست؟ بد نیست نگاهی به ادامه این مطلب بیندازید!

من توی خودمم، تو چطور؟

اصطلاح های درون گرا و برون گرا را برای اولین بار کارل گوستاو یونگ در سال 1921 به کار برد. حالا این اصطلاحات به چه معنی هستند؟ منظور یونگ از درون گرا بودن یک نفر این بود که آن شخص تمایل بیشتری دارد توی لاک خودش باشد و اصطلاحات سرش به کار خودش گرم باشد.

نکاتی که زوج های درون گرا و برون گرا باید بدانند

آنها معمولا احساسات و فکرهای شان را تجزیه و تحلیل می کنند و منبع انرژی شان را در تنهایی و خلوت به دست می آورند؛ یعنی وقتی حال شان خوب نیست و احساس می کنند نیاز به تجدیدقوا دارند، تنهایی برای شان حکم منبع تجدیدقوا را دارد. درست برخلاف آدم های برون گرا که مرتب به سمت دنیای بیرونی کشیده می شوند و انرژی لازم برای ادامه زندگی را از حضور در جمع به دست می آورند.

اگر کمی به عمق این خصلت ها دقت کنیم، متوجه می شویم برای درون گراها خیلی مهم نیست که اطراف شان پر از آدم باشد، چون یک جورهایی ته ذهن شان احساس می کنند بودن در این جمع ها وقت گران بهای شان را می گیرد. برون گراها هم بودن در جمع را به چشم مسئله ای که صرفا باعث رضایت خاطر آنها می شود، نگاه نمی کنند بلکه وجود دیگران را کاملا ضروری و مهم قلمداد می کنند و به نوعی شخصیت خودشان را با توجه به افرادی که در اطراف شان هستند، تعریف می کنند.

چه فرقی با هم دارند؟


برون گراها و درون گراها علاوه بر مواردی که تا اینجای کار گفته شده، تفاوت های اساسی دیگری نیز دارند. برای نمونه افراد برون گرا که در جامعه تحت عنوان «اجتماعی» یا «خونگرم» شناخته می شوند معمولا به حرف زدن علاقه زیادی دارند. این افراد متکلم وحده جمع هستند و در بیشتر مواقع گوی صحبت کردن را از بقیه می ربایند. آنها خیلی وقت ها نیاز به تاییدشدن از جانب جمع دارند.

حوصله در خانه ماندن را ندارند. تمرکزشان روی مسائل زیاد نیست و مرتب از این شاخه به آن شاخه می پرند و در حین همین پریدن ها به نکات تازه دست می یابند.

درون گراها هم درست برخلاف این افراد هستند. آنها تمرکز بسیار بالایی دارند. قدرت رهبری شان بی نظیر است. بدون اینکه بلندبلند فکر کنند، می توانند نکات تازه ای را کشف کنند و تصمیم بگیرند. این افراد معمولا در جمع ها زیاد به چشم نمی آیند، اما این غایب از نظر بودن شان زیاد طول نمی کشد. درون گراها شبیه همان ماجرای لاک پشت و خرگوش هستند و مصادیق بارز این تعبیر که رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود.

برون گرا یا درون گرا؛ کدام بهتر است؟

در گذشته اگر قرار بود به افراد برون گرا و درون گرا امتیاز بدهند و آنها را در دو کفه ترازو قرار دهند قطعا برون گراها امتیاز بیشتری می آوردند و کفه شان سنگینی می کرد. هنوز هم در افکار عامه مردم ممکن است این حالت وجود داشته باشد و به نظر برسد برون گراها بهتر از درون گراها هستند. یکی از دلایل اصلی این طرز فکر هم به تبلیغاتی که در رسانه ها می شود بر می گردد.

نکاتی که زوج های درون گرا و برون گرا باید بدانند

رسانه ها معمولا کمتر به افراد درون گرا می پردازند و بیشتر به نشان دادن وجوه مثبت و موفقیت های افراد برون گرا می پردازند. اگر هم قرار باشد رسانه ای تصویری از فرد درون گرا نشان دهد، معمولا او را به صورت افسرده و بسیار منزوی نشان می دهد، نه فردی که تحلیل گر است و عمیق. در حال حاضر محققان عرصه روان شناسی نشان داده اند نه برون گراها نسبت به درون گراها برتری دارند و نه درون گراها نسبت به بیرون گراها بهتر هستند. هر دوی این گروه ها ویژگی های خاص و منحصر به فرد خودشان را دارند و در شرایط مناسب عملکرد مناسبی هم خواهندداشت.

وقتی عاشق هم می شوند

شاید شما هم در اطراف تان زوج هایی را دیده باشید که یکی شان خجالتی است و دیگی اهل بگوبخند و معاشرت. شاید هم شما و همسرتان چنین شخصیت هایی داشته باشید. اول از همه، این را بدانید که بسیاری از زوج ها به خاطر شخصیت های متفاوت شان جذب همدیگر می شوند و این مسئله تازه ای نیست.

حتی خیلی ها اعتقاد دارند ویژگی های متفاوت این افراد می تواند تکمیل کننده همدیگر باشد و منجر به پیشرفت شخصیت شان شود، اما واقعیت هایی هم در این میان هست؛ وقتی زوجی با هم اختلاف شخصیتی زیادی داشته باشند، ممکن است اختلافاتی را تجربه کنند که زوج های شبیه هم کمتر درگیرشان هستند. به همین خاطر نکته دوم به مهارت شما و همسرتان برای کنار آمدن با هم و استفاده از این ویژگی های متفاوت برای پیشرفت رابطه تان بر می گردد.

می توانید طور دیگری باشید؟

همان طور که قبلا هم اشاره کردیم نه برون گراها نسبت به درون گراها برتری دارند و نه درون گراها بهتر از برون گراها هستند. پس همین جا یک تصمیم اساسی بگیرید و توی ذهن تان عبارت های «ما درون گراها» و «شما برون گراها» را از بین ببرید. همین نگاه ما و شمایی می تواند بین شما و همسرتان فاصله بیندازد و ناخودآگاه شما را نسبت به افرادی که از نظر شخصیتی شبیه همسرتان هستند، حساس کند. بعد از اینکه فاصله ما و شمایی را برداشتید، نوبت به دانستن یک واقعیت خیلی جالب می رسد؛ هیچ کدام از ما 100درصد برون گرا یا درون گرا نیستیم. هرکس در زندگی اش می تواند وقت هایی را تجربه کند که کاملا برخلاف شخصیت معمولش عمل کرده.

 نکاتی که زوج های درون گرا و برون گرا باید بدانند

نکته مهم در مورد زوج های درون گرا- برون گرا این است که بدانند چه وقت هایی لازم است از وجه دیگرشان استفاده کنند. تمام وقت هایی که تنها هستید و همسرتان در کنارتان نیست، فرصت دارید توی لاک خودتان بروید یا کاملا معاشرتی برخورد کنید، اما وقتی در کنار همسرتان هستید وقت آن می رسد که سعی کنید چیزهای تازه ای را برای حفظ رابطه تان تجربه کنید.

اشتباه نکنید! قرار نیست برای هم نقش بازی کنید! همسرتان شما را همین طور که هستید پسندیده و انتخاب کرده، اما برای بهبود رابطه در طولانی مدت بد نیست گاهی پای دل همدیگر راه بیایید. اگر درون گرا هستید گاهی وقت ها زمانی را به مهمانی رفتن با همسرتان اختصاص دهید و سعی کنید دنیا را از دریچه نگاه او ببینید. اگر برون گراه هستید هم بد نیست گاهی وقت ها سعی کنید به او هم فرصت صحبت کردن و اظهارنظر بدهید. سعی کنید علایقش را کشف کنید و در بخشی از آنها سهیم شوید.

پیدا کردن تفریحات دوگانه


یکی از مواقعی که زوج های مورد بحث ما به مشکل بر می خورند، موقعی است که قرار است مدت زیادی را در کنار هم سپری کنند. البته منظور ما یک عمر زندگی مشترک نیست بلکه به طور مشخص به تعطیلات طولانی مدت اشاره داریم! این جور مواقع بهترین کار، پیداکردن تفریحات دوجانبه است. برای مثال رفتن به کنار دریا را در نظر بیاورید. فرد برون گرا می تواند با فرزندانش مشغول آب بازی و والیبال ساحلی شود در حالی که همسر درون گرا می تواند در کنار خانواده باشد و کتاب تازه اش را مطالعه کند. تفریحاتی از این دست کم نیستند و با پیداکردن آنها می توانید به راحتی با هم کنار بیایید و به هر دوی شما خوش بگذرد.

سعی نکنید تغییر بدهید


واقعیت این است که آدم های درون گرا بسته به شرایطی که در آن قرار می گیرند می توانند به آدم هایی برون گرا تبدیل شوند، بگویند، بخندند، معاشرت کنند و از جمع از بودن در کنار آنها لذت ببرد، اما از آنجایی که این افراد ذاتا درون گرا هستند صرفا بنا به شرایط تغییر وضعیت داده اند.

نکاتی که زوج های درون گرا و برون گرا باید بدانند

جالب اینجاست که معمولا افراد درون گرا راحت تر می توانند وجه برون گرای شان را فعال کنند، در حالی که خیلی وقت ها افراد درون گرا نمی توانند خودشان را با محیط هایی که نیاز به درون گرا بودن دارند، وفق دهند. تیپ شخصیتی شما هرکدام که هست، سعی کنید خودتان را همان طور که هستید بپذیرید و در کنار آن، همسرتان را هم همان طور که هست قبول کنید. نخواهید او را عوض کنید و تیپ شخصیتی اش را شبیه خودتان کنید. همین مسئله تلاش برای تغییر می تواند باعث اذیت و آزار روج ها شده و منجر به اختلاف آنها شود.

با هم حرف بزنید


اول از همه به خاطر داشته باشید اختلاف بین تمام زوج ها وجود دارد و زوج هایی موفق هستند که روی موارد مورد اختلاف شان کار کنند و سعی کنند به نقاط مشترک برسند. نکته ی بعدی این است که بهترین راه برای فهمیدن همدیگر صحبت کردن است. این نکته را به خصوص درون گراها مدنظر داشته باشند؛ شما تا زمانی که افکارتان را روی زبان نیاورید نمی توانید همسرتان را از خواسته ها یا چیزهایی که دوست ندارید باخبر کنید. اگر با حرف زدن میانه خوبی ندارید، می توانید فکرها و احساسات تان را روی کاغذ بیاورید و درباره شان بنویسید.

البته قرار نیست این نوشته ها را برای خودتان نگه دارید بلکه باید آنها را به همسرتان بدهید و از او بخواهید که مطالعه شان کند. برون گراها هم باید به خاطر داشته باشند وسط تندتند حرف زدن شان، خوب است نفسی چاق کنند و به واکنش ها یا صحبت های همسر درون گرای شان توجه کنند. برون گراها معمولا با حرف زدن انرژی می گیرند و درون گراها ممکن است انرژی از دست بدهند. به همین خاطر هر دو طرف باید حواس شان به هم باشد.

نکاتی که زوج های درون گرا و برون گرا باید بدانند

به هم اعتماد کنید


سوء تعبیر یکی از ساده ترین اتفاقاتی است که بین زوج های متفاوت از نظر شخصیتی پیش می آید. به همین خاطر باید به احساسات هم توجه داشته باشند و احترام بگذارند. وقتی متوجه می شوید همسرتان از ارتباطات گسترده شما خوشش نمی آید و دوست دارد وقت بیشتری را در کنار هم تنها باشید، بد نیست از خودتان بپرسید کدام یک برای تان اولویت دارند؟ همسرتان یا دوستان تان؟

وقتی جواب این سوال را بدهید متوجه می شوید خالی کردن برنامه ها و اختصاص دادن زمان بیشتر به رابطه دو نفره تان کار سختی نیست. از طرف دیگر چنانچه درون گرا هستید، بد نیست آغوش تان را برای تجربه های تازه باز کنید و به اتفاقات اطراف تان به چشم چالش هایی که می توانند به رشد شخصیت شما منجر شوند، نگاه کنید.
مجله همشهری تندرستی 
برترینها
چهارشنبه 13/3/1394 - 22:35
پوست و مو

صورتتان را لیف نزنید!



لیف زدن پوست

صورتتان را لیف نزنید

 

صورتتان را لیف نزنید!اگر مستعد آکنه هستید، می‌دانید که پیدا کردن یک شوینده و شیر پاک کن خوب برای پوست حساستان کار بسیار دشواری است.

شوینده‌های نامناسب ممکن است پوستتان را زبر و خشک کنند، رطوبت پوست را از بین ببرند یا بر روی پوست چرب شما کاملا بی اثر باشند!

گام اول: با پوستتان ملایم باشید
برای مبتدی‌ها دانستن این نکته اهمیت دارد که تمیز نگه داشتن صورتتان باید بدون تغییر در ترکیب شیمیایی آن باشد. لیدیا واتی، رئیس یک موسسه‌ی زیبایی در این باره توضیح می‌دهد:

از مساعد کردن شرایط برای رشد و نمو باکتری‌ها اجتناب کنید. برای این کار، روزانه صورت خود را با یک شوینده و پاک‌کننده‌ی ملایم بشویید. از محصولاتی که مخصوص پوست‌های حساس‌اند استفاده کنید.

دکتر داووی، جراح و متخصص پوست هم توصیه می‌کند از شوینده‌های الکلی پرهیز کنید، زیرا این شوینده‌ها پوست را خشک می‌کنند و رطوبت طبیعی آن را از بین می‌برند.

گام دوم: صورتتان را لیف نزنید
ممکن است برای خلاص شدن از شر جوش‌ها و باکتری‌ها وسوسه شوید که صورتتان را لیف بکشید. اما این کار را نکنید!

دکتر داووی می‌گوید: شستشوی شدید و سایشی صورت، باعث تحریک پوست و بدتر شدن جوش‌ها می‌شود. علت بوجود آمدن آکنه، پایین بودن بهداشت فردی نیست.

لیدیا واتی نیز با این نظر موافقت می‌کند: صورتتان را لیف نزنید. سعی کنید پوستتان را هیدراته و مرطوب نگه دارید و لایه‌های محافظ صورت را از بین نبرید. لیف زدن پوست، باعث تحریک و التهاب بیشتر آن می‌شود!

گام سوم: به دنبال اسید سالیسیلیک باشید
می‌خواهید برای پوست چرب و جوشدار خود یک شوینده‌ی عالی بخرید؟ برچسب روی محصولات را برای پیدا کردن محصول مناسب پوستتان به دقت بخوانید. به گواهی دکتر دبرا جالیمان، متخصص پوست، اسید سالیسیلیک و اسید گلیکولیک، بهترین ترکیباتی هستند که می‌توان در این شوینده‌ها و شیرپاک کن‌ها به کار برد.

دکتر جالیمان هم چنین ژل بنزویل پراکسید یا رتینول را برای استفاده عصرگاهی توصیه می‌کند. لیدیا واتی نیز می‌گوید سالیسیلیک اسید و بنزویل پراکسید، به پاکسازی پوست از سلول های مرده و از بین بردن باکتری ها کمک می کند. «اگر این ترکیبات پوستتان را زبر و خشک می‌کند به سراغ یک محصول ملایم‌تر مثل روغن درخت چای بروید.»

یکی دیگر از فواید سالیسیلیک اسید این است که دارای میل ترکیبی با چربی هاست. یعنی به داخل چربی‌ها نفوذ می‌کند. به گفته‌ی لاری نرونها، کارشناس زیبایی، می‌تواند به منافذ مسدود پوست نفوذ کرده و جوش های سرسیاه را از بین ببرد.

نومان، متخصص مراقبت‌های پوستی نیز توصیه می‌کند از محصولاتی استفاده کنید که حاوی ویتامین A یا گلیکولیک اسید باشد: «این محصولات، برای بستن منافذ باز پوست بسیار موثر هستند. همچنین در کاهش باکتری‌ها و چربی پوست که مهمترین علت پیدایش آکنه هستند نقش به سزایی دارند.»

شوینده‌های الکلی,شوینده‌ها و شیرپاک کن‌ها

پوستتان را لطیف نگه دارید

 

گام چهارم: پاکسازی
علاوه بر استفاده از شوینده‌ی مناسب برای پوست‌های مستعد آکنه، دکتر جالیمان به استفاده از یک سیستم پاکسازی توصیه می‌کند که ابزاری کلیدی برای لایه برداری صورت است.

بر اساس گفته های نومان، سیستم پاکسازی میزان چربی پوست را کاهش می‌دهد، منافذ پوست را باز کرده و نواقص پوستی را ازبین می برد. با این روش افراد می‌توانند میزان جذب داروهای ضد آکنه‌ی خود را به حداکثر برسانند، PH پوستشان را نرمال نگاه دارند و پوست ملتهب و مستعد آکنه‌ی خود را بهسازی کنند.

گام پنجم: پوستتان را لطیف نگه دارید
واتی توصیه می‌کند پس از شستشوی پوستتان از یک مرطوب کننده‌ی فاقد چربی استفاده کنید. از مرطوب کننده های چرب خودداری کنید. هدف این است که رطوبت پوستتان را حفظ کنید بی آنکه به میزان چربی آن بیفزایید.
منبع:سلامت نیوز

 

دوشنبه 11/3/1394 - 22:22
ایرانگردی

آشنایی با زیارتگاه امامزاده سلطان محمود علوی



امامزاده سلطان محمود علوی, زیارتگاه امامزاده سلطان محمود علوی,مکانهای زیارتی ایران

 قدمت بقعه و گنبد امامزاده به  زمان شاه طهماسب صفوی می رسد

 

آشنایی با زیارتگاه امامزاده سلطان محمود علوی
- نسب :
نسبت این امام زاده بزرگوار طبق عقیده مردم به حضرت امام محمد باقر علیه السلام می رسد. اعتقاد مردم بر این است که ایشان برادر امام زاده علی بن محمد باقرعلیه السلام مدفون در مشهد اردهال و فرزند بلافصل حضرت امام محمد باقرعلیه السلام می باشد.

 

- مساحت زیارتگاه امامزاده سلطان محمود علوی:
مساحت کنونی صحن امام زاده 500 متر و مساحت زیربنای حرم امام زاده حدود 2000 مترمربع می باشد.

 

امامزاده سلطان محمود علوی, زیارتگاه امامزاده سلطان محمود علوی,مکانهای زیارتی ایران

نسبت این امام زاده بزرگوار طبق عقیده مردم به حضرت امام محمد باقر علیه السلام می رسد

 

بنا به گفته بزرگان محل قدمت این بقعه و گنبد به تاریخ 952 هـ.. ق و زمان شاه طهماسب صفوی می رسد. دیگر قسمتهای ایوان امام زاده تعمیر و در سالهای اخیر مرمت شده است. درخت چنار قدیمی و کهنسال روبروی ایوان زیارتگاهی قدمتی بیش از 1000 سال دارد که بر استواری و قدمت بقعه می افزاید. گنبد مخروطی شکل فیروزه ای رنگ امام زاده ارتفاعش از کف به 14 متر می رسد و ضریحی چوبین و قدیمی که قدمتی 150ساله داشته و در ابعاد 3×3 روی سنگ مزار نصب می باشد. اضلاع و دیوارهای داخل بقعه نقاشی به سبک دوران صفوی است که به تازگی مرمت شده است. مردم و اهالی نسبت به این امام زاده شریف احترام ویژه ای قایلند.

 

امامزاده سلطان محمود علوی, زیارتگاه امامزاده سلطان محمود علوی,مکانهای زیارتی ایران

ضریح  امامزاده سلطان محمود علوی

 

 -آدرس زیارتگاه امامزاده سلطان محمود علوی:
اصفهان- کاشان-روستای علوی مشهد ارده-در فاصله 3 کیلومتری مشهد اردهال و 40 کیلومتری شهرستان کاشان و در روستایی با نام علوی
منبع : harameyar.org

دوشنبه 11/3/1394 - 22:21
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته