• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 73
تعداد نظرات : 37
زمان آخرین مطلب : 4551روز قبل
ازدواج و همسرداری

چطور زن و مرد  كه در كنار هم قرار می گیرند می توانند یكدیگر را به كمال برسانند خواهشمندم در این مورد منابعی را معرفی كنید و این سؤال را جزئی توضیح دهید؟

جواب :

یكى از آثار مهم ازدواج این است كه زن و مرد وقتى در كنار هم قرار مى گیرند، یكدیگر را كامل مى كنند. این مطلب هم از قرآن به دست مى آید و هم روایات به آن اشاره دارد و هم در روان شناسى ثابت شده است. در قرآن خداوند هدف از ازدواج را رسیدن به آرامش مى داند (روم، آیه 21).

در تفسیر المیزان در توضیح این آیه آمده است، هر یك از زن و مرد به تنهایى داراى نقص اند و وقتى كنار هم قرار مى گیرند، یك واحد كامل را تشكیل مى دهند و به خاطر همین نقص و احتیاج است كه هر یك به سوى دیگرى حركت مى كند و چون بدان رسید آرام مى شود، زیرا هر ناقصى مشتاق كمال است و هر محتاجى تمایل به دفع احتیاج خود دارد، به همین جهت

قرآن در این آیه مى فرماید: خداوند بین زن ومرد محبت و عشق قرار داد تا یكدیگر را جذب كنند و در كنار یكدیگر به آرامش و كمال برسند(1)

 

همچنین در آیه دیگرى در این رابطه مى فرماید: هر یك از زن و شوهر لباس یكدیگرند (بقره، آیه 187 (و همانطور كه لباس، زشتى ها و نواقص بدن را مى پوشاند و بدن را حفظ مى كند، زن و مرد نیز یكدیگر را از انحراف و سقوط حفظ مى كنند و راه رسیدن به كمال را هموار مى نمایند.

 

در روان شناسى نیز این مطلب ثابت شده كه یكى از كاركردهاى مهم ازدواج، رسیدن به رشد شخصیتى و روانى است و بسیارى از استعدادها و نیروهاى روانى انسان پس از ازدواج شكوفا مى شود، زیرا یكى از نیازهاى مهم روانى، نیاز به تعلق و محبت و همچنین نیاز به احترام است كه تبلور ارضاى این نیازها در ازدواج نمایان مى شود. ارضا نشدن این نیازها زیان هاى روانى و شخصیتى زیادى به انسان مى زند. علاوه بر این كه، كانون خانواده تنها راه صحیح ارضاى نیاز جنسى است و اگر این غریزه از طریق ازدواج ارضا نشود، روح و روان آدمى به فساد و تباهى كشیده مى شود و از رشد و تكامل باز مى ماند.

 

با توجه به این كه از نظر قرآن، روایات و روان شناسى ازدواج باعث كمال زوجین مى شود رعایت نكات زیر زمینه تحقق دستیابى به كمال را فراهم مى كند:

1. سعى كنید از همان ابتداى ازدواج احترام به یكدیگر بگذارید و از برخوردهاى غیر اخلاقى و سبك دورى كنید.

 

2. حقوق یكدیگر را رعایت كنید.

 

3. به خویشاوندان یكدیگر به ویژه والدین احترام بگذارید.

 

4. زن از تعریف كردن از مردان دیگر در مقابل همسر اجتناب كند و بالعكس مرد نیز از زنان دیگر در مقابل همسرش پرهیز كند.

 

5. از انجام گناه در خانه و بیرون خانه اجتناب كنید.

 

6. در انجام واجبات و ترك محرمات به ویژه در مورد مسائل جنسى و زناشویى اهتمام بورزید.

 

7. هنگامى كه یكى از شما (زوجین) بیمار مى شود دیگرى در پرستارى از او و انجام كارهاى منزل جدیت بیشترى نشان مى دهد.

 

8. براى كسب آگاهى در مورد حقوق خانواده و آیین همسردارى كتاب هاى زیر را (زوجین) مطالعه كنید:

- اخلاق در خانواده، حسین مظاهرى

- آیین همسردارى، ابراهیم امینى

پى‏نوشت‏

 (1)) ترجمه المیزان، ج 16، ص 249).

http://www.khanevadehirani.blogfa.com/post-12.aspx

پنج شنبه 26/3/1390 - 22:44
اخلاق

لیكن باید توجه داشت كه حقایق قطعی دینی، هرگز با واقعیت های علمی تناقض و مغایرت ندارد. در دوره رنسانس و پ?شرفت ها? علم? در اروپا، د?ن? وجود نداشت تا با علم موافق ?ا مخالف باشد، ز?را كتاب آسمان? آن ها تحر?ف شده بود و انج?ل حق?ق? كه بر حضرت ع?س? عل?ه السلام نازل شده بود، جا? خود را به اناج?ل چهارگانه - كه از ساخته ها? شاگردان آن حضرت و در بس?ار? از موضوعات با هم متناقض م? باشند - داده بود.

در نت?جه، عقا?د كش?ش ها ?ك سلسله مهملات و خرافات بود كه كل?سا برا? حفظ موجود?ت خود، از آن ها دفاع م? كرد و در ا?ن راه، جز كشتن و سوزاندن دانشمندان? كه كشف?ات علم? آن ها خرافات و اوهام مزبور را به باد انتقاد م? گرفت، چاره ا? نداشت(3).

د?ن حق?ق? (اسلام) هرگز با علم ناسازگار نبوده و ن?ست، البته، علم، جز كشف مجهولات، چ?ز د?گر? ن?ست؛ ?عن? ماه?ت علم، كشف مجهولات و رس?دن به واقع?ات است و اگر غ?ر از ا?ن باشد علم ن?ست، بلكه صرفاً ?ك تئور? و فرض?ه ظن آور است. بس?ار? از علوم معاصر از ا?ن دسته اند؛ مثلاً تئور? تكامل انواع (ترانس فورم?سم) كه توسط دارو?ن طرح شد صرفاً ?ك فرض?ه است، لذا تعارض آن با آموزه ها? قرآن? و روا??، ه?چ خلل? در اعتقادات ا?جاد نم? كند.

 

بلی، برخی از دستاوردهای علوم، قطعی و یقینی اند و تا كنون هیچ نمونه ای از تعارض این قبیل دستاوردها با اعتقادت مسلم دینی ارائه نشده است؛ زیرا دین نیز مانند علم حقیقتی است كه بوسیله خداوند - كه موجد و واضع همان حقایق علمی است - به دست بشر رسیده است.

اگر در موردی ظاهر آیه ای از قرآن، مخالف قانون علمی باشد، باید دانست كه یا آن آیه جزو متشابهات است - كه باید به وسیله راسخین در علم تأویل شود - و یا آن فرضیه علمی غلط و ناقص بوده و از این رو با ظاهر قرآن مطابقت ندارد.

البته در این صورت باید درباره آن فرضیه تحقیقات مجددی انجام شود؛ چرا كه فرضیات و تئوری ها ظنی و نه قطعی هستند، چنان كه پس از بطلان هیئت بطلیموس و ثابت شدن حركت وضعی و انتقالی زمین، می گفتند حالا كه زمین حركت می كند، پس خورشید ثابت است و بر قرآن اشكال می كردند كه قرآن می گوید خورشید نیز حركت می كند، اما دیری نگذشت و ثابت گردید كه تصور مزبور باطل بوده و گفته قرآن عین حقیقت است؛ زیرا خورشید هم با تمام ستارگان منطومه خود با سرعت هفتاد هزار كیلومتر در ساعت به سوی ستاره "وگا" در حركت است و گفته قرآن كریم كاملاً صادق است. آن جا كه می فرماید: "وَاْلشَّمْسُ تَجْری لِمُسْتَقَرٍّ لَها ذَلِكَ تَقْدیرُ اْلْعَزِیزِ اْلعَلِیم"؛ "و خورشید پیوسته به سوی قرار گاهش در حركت است؛ این تقدیر خداوند قادر و تواناست."

دین حقیقی (اسلام) نه تنها با علم مخالف نیست، بلكه مردم را به فراگرفتن و آموختن علوم و فنون مختلف و كشف اسرار طبیعت و قوانین علمی، تحریك و تشویق می كند و در بسیاری از آیات قرآن (متجاوز از هفتصد آیه) رموز خلقت موجودات را تذكر می دهد و حركت و جنبش فكری برای آدمیان ایجاد می كند تا به دنبال تحقیقات علمی رفته و از سر تا سر طبیعت به نفع خود بهره برداری كنند. به عنوان مثال خداوند متعال می فرماید:

"قُلْ سیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ..."(4)؛ "بگو در زمین گردش كنید، پس بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز كرده است؟"

و نیز می فرماید:

"قُلِ انْظُرُوا ماذا فِی الْسَّمواتِ وَالْأَرْضِ وَما تُغْنِی الْایاتُ وَالْنُّذُرُ عَنْ قَوْمٍ لا یُؤْمِنُونَ"(5)؛ "بگو: نگاه كنید چه چیز [از آیات و نشانه های توحیدش ] در آسمان ها و زمین است؟ اما این آیات و اندرزها به حال كسانی كه [به خاطر لجاجت ] ایمان نمی آورند، مفید نخواهد بود."

دراثر همین جهش فكری كه قرآن كریم، در مسلمانان به وجود آورد، آنان در تمام رشته های علمی، فنی و طبیعی، پیشرفت عجیبی كرده و بنیان تمدن درخشان اسلامی را پی ریزی نمودند.

1. مدخل مسائل جدید علم كلام، استاد علامه جعفر سبحانی.

2. مبانی معرفت دینی، فصل چهارم، محمد حسین زاده، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی 1.

3. راه تكامل، جلدهای 3، 4، 5، احمد امین، مترجم: احمد بهشتی و ادیب لاری.

4. وام داری غرب نسبت به شرق به ویژه اسلام و ایران، محمد آراسته خو.

5. اسلام و علم جدید، عبدالرزاق نوفل، ترجمه: حسین وجدانی

به نقل از سایت ذی طوی

http://www.agaed.mihanblog.com/post/70
پنج شنبه 26/3/1390 - 13:1
اخلاق

یک خواهش مخصوصا از خانمها چون آماج اعتراض و ناراحتی هاشون در نظرات دیده می شود:

1- به این بحث احساسی نگاه نکنید.

2- نظری که می دهید خواهشا دوباره رجوع کنید و جوابش رو ببینید.

3- تا آخر بحث رو با دقتتتتتتت مطالعه کنید چون در نظرات بعضا اعتراض می شود که معلوم است جواب رو اصلا ندیدند.

4-این بحث کاملاعلمی است خواهشا از دستمون ناراحت نشید مخصوصاخواهران خوبم.

پرسش:

ستایش:سلام من تازه به جمع شما پیوستم یه سوالی داشتم اگه.....

سوال من درباره ی آیه ی 34یا35سوره ی نسا است که درباره ی این است که اگر زنان از شما اطاعت نکردند (خطاب به همسران)آنها رو کتک بزنید درست است که چند مرحله بیان می شود تا به کتک برسد ولی باز هم مگه زنان کنیز آن ها هستند که اگر اطاعت نکردند باید کتک بخورند مگه زن خودش علایق و اختیار ندارد که باید کت بسته مطیع مرد باشد .
اگه جواب بدید من واقعا ازتون ممنون می شم.

پاسخ:


با سلام به ستایش بزرگواربه وبلاگ ما خوش آمدید.

بحث تنبیه بدنی زن، از جمله مباحث جنجال بر انگیزی است که بحث های زیادی در مورد آن شده است.که من تا جایی که می توانم مختصر و مفید و طوری که شما و دیگر دوستان رو قانع کنه جواب می دهم .قانع نشدید بفرمایید تا دیگر مباحث رو در این زمینه خدمتتان ارائه بدهم.فقط خواهشا تا آخر شما و دیگردوستان مطالعه کنید.

لطفا ادامه مطالب رو ببینید...

با سلام به ستایش بزرگواربه وبلاگ ما خوش آمدید.

بحث تنبیه بدنی زن، از جمله مباحث جنجال بر انگیزی است که بحث های زیادی در مورد آن شده است.که من تا جایی که می توانم مختصر و مفید و طوری که شما و دیگر دوستان رو قانع کنه جواب می دهم قانع نشدید بفرمایید تا دیگر مباحث رو در این زمینه خدمتتان ارائه بدهم.فقط خواهشا تا آخر شما و دیگر دوستان مطالعه کنید.

تنبیه بدنی زن از پدیده های اجتماعی، بدون محدودیت زمانی و مکانی است و در تمامی جوامع و فرهنگ ها وجود دارد. چنان که ویژه اسلام و روستائیان نبوده، حتی در پیشرفته ترین جامعه ها دیده می شود، تا بدان حد که اکنون در اروپا « جمعیت زنان کتک خورده » تأسیس شده، به دفاع و چاره جویی می پردازند.  در فرانسه دو میلیون زن از شوهران خود کتک خورده اند ، یعنی یک چهارم شمار زنان.از این رو شماره تلفنی در اختیار بانوان قرار گرفته تا به طور رسمی از آنان حمایت کند.(کانال دوم تلویزیون فرانسه، به نقل از مجله پیام زن، شماره 160.)

حال شروع میکنم به بحث آیه قرآنی که کتک زدن زن رو جایز دونسته....

 آیه 34 سوره مباركه نساء زنها را به دو گروه می كند:
1- زنان شایسته كه در برابر خواسته های به حق شوهرانشان فرمانبردارند و....
2- زنان ناشزه زنانی كه در برابر خواسته های ....سركشند و تمكین نمی كنند فرض كنید 40 در صد زنان جامعه ناشزه هستند مردان در قبال آنها چند راه دارند:
1- با این گونه زنان بسوزند وبسازند
2- آنها را قبل از اقدام دیگری طلاق دهند
3- اقدامی غیر از دو اقدام فوق انجام دهند

دو راه اول مشكلات زیادی دارد چون با طلاق آن هم در وهله اول ممكن است مرد از دست زن راحت شود اما نظام خانواده كه از هم بپاشد اولین قربانی این حادثه فرزندان خانواده هستند و دهها مشكلات دیگر و ....پس راه سوم باقی می ماند ناگفته نماند دین اسلام دینی است كه بنا دارد هیچ منكری در جامعه صورت نگیرد و همه را در قبال منكرات مسئول می داند پس مرد باید در برابر این منكر اقدامی انجام دهد.

راه اولی كه اسلام پسشنهاد می كند موعظه هست وقتی خداوند به حضرت موسی و هارون دستور می دهد كه با فرعونی كه آن همه جنایات انجام داده و ادعای خدایی می كند لین و نرم صحبت كنند شاید پند پذیر باشد معلوم است كه مرد در موعظه كردن زنش چقدر باید این مسئله را رعایت كند در این مرحله اگر مرد نقش موعظه گری را خوب ایفا كند از 40 در صدد زنان ناشزه مر فوضه 20 در صد متنبه می شوند.

مرحله دوم

قرآن می فرماید مرد از هم خوابگی با او كنار بكشد بدون این كه توهین و كتكی به همراه داشته باشد در این مرحله هم فرض كنید 10 در صدد زنان متنبه می شوند پس از صدرصد زنان 90 درصد كنار رفتند.
خوب شما چه راهی را برای این ده درصد پیشنهاد می كنید ؟
ممكن است بفرمایید طلاق : طلاق تیر آخر است
ممكن است بفرمایید : شكایت كردن از زن !! باز این راه هم مشكلاتی در پی دارد
ممكن است بفرمایید .....
 
اما قرآن می فرماید قبل از طلاق و .... زنان را تنبیه كنید

كلمه زدن در فارسی بار منفی دارد چون سابقه ذهنی بدی از این كلمه در اذهان است

اما در عربی اصابت كردن یك شیء به یك شیء را ضرب می گویند مثلا شما آهسته دو دست را به همدیگر بزنید عرب آن را ضرب می گوید  پس اسلام زدنی را تجویز می كند كه نه قرمز شود ونه سیاه و نه كبود چون این گونه زدنها دیه دارد بله اگر آن هم اثر نكرد مراحل بعدی را باید پیاده كرد.
ممكن است شما بفرمایید این گونه زدن چه اثری دارد ؟؟

دقت كنید این گونه زدن اگر به شوخی باشد هیچ اثری ندارد امابحث ما راجع به مردی است كه در مقام عصبانیت و ...است.
 پس ببینید زن کنیز نیست اما برای مصلحت هایی و جهت امنیت زندگی و پابرجایی آن این حکم داده شده است ومنافاتی هم با آزاد بودن و اختیار زن ندارد.


 ستایش بزرگوار باید توجه داشت؛ این مسئله مختص به زنان نبوده و در مسئله ی ناسازگاری مردان نیز  حاکم شرع موظف است مردان متخلف را از طرق مختلف و حتی تعزیر (تنبیه بدنی) به وظایف خود آشنا نماید.

http://www.t-pasokhgoo.mihanblog.com/post/25
دوشنبه 23/3/1390 - 23:33
اخلاق

پاسخ:  لازم است تذكر دهیم كه فرق است بین زندانى كردن زن در خانه و بین موظف دانستن او به اینكه وقتى مى‏خواهد با مرد بیگانه مواجه شود پوشیده باشد. در اسلام محبوس ساختن و اسیر كردن زن وجود ندارد.

حجاب در اسلام یك وظیفه‏اى است برعهده زن نهاده شده كه در معاشرت و برخورد با مرد باید كیفیت خاصى را در لباس پوشیدن مراعات كند. این وظیفه نه از ناحیه مرد بر او تحمیل شده است و نه چیزى است كه با حیثیت و كرامت او منافات داشته باشد و یا تجاوز به حقوق طبیعى او كه خداوند برایش خلق كرده است محسوب شود.


اگر رعایت پاره‏اى مصالح اجتماعى، زن یا مرد را مقید سازد كه در معاشرت روش خاصى را اتخاذ كنند و طورى راه بروند كه آرامش دیگران را بر هم نزنند و تعادل اخلاقى را از بین نبرند چنین مطلبى را «زندانى كردن» یا «بردگى» نمى‏توان نامید و آن را منافى حیثیت انسانى و اصل «آزادى» فرد نمى‏توان دانست.
در كشورهاى متمدن جهان در حال حاضر چنین محدودیتهایى براى مرد وجود دارد. اگر مردى برهنه یا در لباس خواب از خانه خارج شود و یا حتى با پیژامه بیرون آید، پلیس ممانعت كرده به عنوان اینكه این عمل برخلاف حیثیت اجتماع است او را جلب مى‏كند. هنگامى كه مصالح اخلاقى و اجتماعى، افراد اجتماع را ملزم كند كه در معاشرت اسلوب خاصى را رعایت كنند مثلًا با لباس كامل بیرون بیایند، چنین چیزى نه بردگى نام دارد و نه زندان و نه ضد آزادى و حیثیت انسانى است و نه ظلم و ضد حكم عقل به شمار مى‏رود.


برعكس، پوشیده بودن زن- در همان حدودى كه اسلام تعیین كرده است- موجب كرامت و احترام بیشتر اوست، زیرا او را از تعرض افراد جِلف و فاقد اخلاق مصون مى‏دارد.


شرافت زن اقتضا مى‏كند كه هنگامى كه از خانه بیرون مى‏رود متین و سنگین و باوقار باشد، در طرز رفتار و لباس پوشیدنش هیچ گونه عمدى كه باعث تحریك و تهییج شود به كار نبرد، عملًا مرد را به سوى خود دعوت نكند، زباندار لباس نپوشد، زباندار راه نرود، زباندار و معنى‏دار به سخن خود آهنگ ندهد، چه آنكه گاهى اوقات ژستها سخن مى‏گویند، راه رفتن انسان سخن مى‏گوید، طرز حرف زدنش یك حرف دیگرى مى‏زند.

برای مطالعه بیشتر رجوع کنید به :

مجموعه‏آثاراستادشهیدمطهرى    ج‏19 ص   447    حجاب و اصل آزادى .....  ص : 446  / مسئله حجاب بخش چهارم

 

http://www.khanevadehirani.blogfa.com/post-11.aspx

حجاب

دوشنبه 23/3/1390 - 8:45
اخلاق

 حج

کسی که می­خواد بره حج چند سال تو نوبت منتظره،چند میلیون هم برای ثبت نام و خرج و مخارجش کنار می ذاره ولی وقتی که میرسه به مکه و مدینه، چشمش به بازارهای پرزرق و برق می افته و قیمتهای کالاهای اکثرا چینی رو با ایران مقایسه می کنه می ره دنبال خرید کردن!!!

وقتی میاره به همسفر هاش هم نشون می ده که چقدر از ایران ارزونتر خریدم اون رو به خاطر کار بلد بودنش  تحسین می کنن!!!!

ولی غافل از این که این حاجی ارزونی!!! به خاطر چند هزار تومن از اون هدفش که تو زندگیش یه بار قسمتش می­شه و اون همه پول بابتش داده باز مونده!!!

این اتفاق برای همه ما تو زندگی پیش میاد و اطرافیان هم تحسینمون می کنن!!!

مگه نه این که همه فقط یه بار زندگی می کنیم ؟؟و فقط تو این دنیا می تونیم برای زندگی ابدی خودمون سرمایه جمع کنیم ولی با دیدن زرق و برقی که تو این دنیا برامون ایجاد کردن از اون هدف اصلی باز می­مونیم و به قولی آخرتمون رو به دنیامون می­فروشیم

خدای مهربون هم با همه مهربونیش همچین آدمهایی رو می ترسونه و در موردشون می­فرماید:أُولئِكَ الَّذِینَ اشْتَرَوُا الْحَیاةَ الدُّنْیا بِالْآخِرَةِ فَلا یُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذابُ وَ لا هُمْ یُنْصَرُونَ (بقره_86) اینها همان كسانند كه آخرت را به زندگى دنیا فروخته‏اند لذا در مجازات آنها تخفیف داده نمى‏شود و كسى آنها را یارى نخواهد كرد.(تفسیر نمونه ج1ص327)

ادامه داره..


 

http://www.tajrobehjadid1.mihanblog.com/post/24

يکشنبه 22/3/1390 - 23:30
اخبار
 

 

» عامل قرآن سوزی در بحرین گزارش شد...!

واقعاَ خبر آتیش زدن قرآن در بحرین راسته؟!

..........................................................................................................

واقعاَ خبر سوزاندن قرآن در بحرین راسته؟!

حقیقت داره در بحرین قرآن رو به آتش کشیدن؟!

مگه آل سعود و آل خلیفه ادعای مسلمونی ندارن؟! مگه نان قرآن و اسلام رو نمی خورن و مگه به نام قرآن و دین ، ظالمانه بر مردم حکومت نمی کنن؟ پس چطور قرآن رو سوزوندن؟!

نه، من که باور نمی کنم...(در ادامه)

 

نه اینکه باورم نشه که قرآن رو سوزوندن، نه. باورم نمی شه که آل سعود و آل خلیفه مسلمون باشن و قرآن رو بسوزونن. آره حالا شد.

ای آقا. حالا گرفتیم اینا فقط ادعای مسلمونی دارن. دیگه بالاجبار باید ظاهر رو که حفظ کنن و به قرآن احترام بذارن چون به نام اسلام حکومت می کنن و از این حرفا ... .

توی همین افکار بودم که چشمم افتاد به تیتر یه خبر. آره تیتر یه خبر.

خبری که می گفت معاون نهاد مقام معظم رهبری در دانشگاه مازندران در تجمع اعتراض آمیز دانشجویان دانشگاه مازندران گفته:

«حاکمیّت قرآن سبب بیداری خاورمیانه شده»

حالا فهمیدم چرا از قرآن کینه به دل دارن. امیدوارم شما هم فهمیده باشی. ها. چیه؟



 http://www.vaese12.mihanblog.com/
يکشنبه 22/3/1390 - 13:39
اخلاق

بعد از اینكه یكی از مسئولین حاشیه ساز دولت چند سهمیه به چند نفر بازیگر سینما برای اعزام به حج عمره داد،صرف نظر از درستی یا نادرستی آن،تعدادی از این بازیگران در حج با چند زائر به بحث وگفتگو پرداختند،كه در این گفتگو یكی از زائران به وضع حجاب این بازیگران سینمایی اعتراض كرده و گفته : وضعیت شما در بعضی از فیلم ها به گونه ای است که نمی توان آن فیلم ها را با خانواده دید. كه یكی از این خانم های بازیگر در جواب اینچنین گفته كه:

شما یک آیه از قرآن بیاورید که در آن با نمایان بودن بدن زن مخالفت شده باشد.

جل الخالق،یعنی این خانم بازیگر یك بار هم قرآن نخوانده؟یكبار هم این آیات به گوشش نخورده؟یا اینكه می خواسته راه مفری برای خود پیدا كند تا زائرین دست از سر آنها بردارند؟

این قضیه دستمایه ای شد تا مطلب این پست خودم را در مورد این موضوع قرار دهم،هر چند سایت ها و وبلاگ ها زیادی به این مقوله پرداخته اند.

"حجاب" یكی از دستورات الهی است كه در قرآن كریم، به طور صریح در آیات متعددی مطرح شده است و از آنجا كه سلامت جامعه و بهداشت روانی خانم‌ها حتی بهداشت روانی مردان در گرو این مطلب است.بنده اینجا برای پرهیز از اطاله ی كلام فقط به دو آیه اشاره می كنم و شما را برای مطالعه ی بیشتر به سایتهای مربوط به این موضوع ارجاع میدهم.

در مورد حجاب آیاتی در قرآن وجود دارد كه در دو آیه‌ی آن به این موضوع توجه ویژه شده است یكی آیه‌ی 31 نور كه می‌فرماید:

"وَقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَیَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلاَ یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا

وَلْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَی‏ جُیُوبِهِنَّ وَلاَ یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ"؛

"و به زنان با ایمان بگو: چشم‌های خود را (از نگاه هوس آلود) فرو گیرند، و دامان خویش را حفظ كنند، و زینت خود را ـ جز آن مقدار كه نمایان است ـ آشكار ننمایند، و (اطراف) روسری‌های خود را بر سینه‌ی خود افكنند (تا گردن و سینه با آن پوشانده شود)، و زینت خود را آشكار نسازند مگر برای شوهرانشان، یا..."

در این آیه از یك طرف به خانم‌ها تأكید می‌كند كه مواظب باشند پاكدامن باشند و چشمشان را مواظبت كنند و از طرفی هم می‌فرماید: مواظب باشید مواضع زینت و جاهای تحریك‌آمیز بدن‌تان را برای نامحرم آشكار نكنید.

آیه‌ی مهم دیگر در مورد حجاب آیه‌ی 59 سوره‌ی احزاب است كه می‌فرماید:

"یَا أَیُّهَا الْنَّبِیُّ قُلْ لِأَزْوَاجِكَ وَبَنَاتِكَ وَنِسَاءِ الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِن جَلاَلبِیبِهِنَّ ذلِكَ أَدْنَی‏ أَن

یُعْرَفْنَ فَلاَ یُؤْذَیْنَ وَكَانَ اللَّهُ غَفُوراً رَّحِیماً"

 "ای پیامبر به خانم‌های خودت و دختران خودت و زن‌های مومن بگو ـ یعنی این حكم هم برای خانواده‌ی پیامبر هم برای زن‌های مومن است ـ این چادر یا روسری بلندی كه خانم‌ها روی سر می‌اندازند و لباسشان را به خودشان نزدیك كنند، این كار برای اینكه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند بهتر است؛ (و اگر تاكنون خطا و كوتاهی از آنها سرزده توبه كنند) خدا همواره آمرزنده‌ی رحیم است."

به عبارت دیگر می‌فرماید: خانم محترم به صورت نامناسب از خانه خارج نمی‌شود مثلاً با همان لباس داخل خانه خارج نمی‌شود بلكه یك لباس اضافی دارد مثل چادر، كه وجه كامل حجاب است یا مثلاً مانتوی بسیار مناسب با روسری بلند، كه وقتی از خانه خارج می‌شود كاملاً معلوم است كه این خانم عفیف و پاكدامن است. و در حقیقت به این صورت شخصیت خودش را به نمایش می‌گذارد.

 كَس غنچه ی پیچیده در برگ را نچید     از بی حجابیست كه عمر گل كم است.

با تشكر از سایتها وبلاگهای زیر به خاطر انعكاس این مطلب.

"حجاب"       "حقیقت "        "خانواده برتر"           "عمار نامه"     

" كشكول مذهبی نور بصیرت"         "صدفی برای مروارید"     

"قلم،اینجا خط مقدم است موقعیت جبهه فرهنگی"



http://mobaleghhawze.blogfa.com/post-42.aspx

 


يکشنبه 22/3/1390 - 0:9
اخلاق

در روایات مختلف از مرگ ناگهانی در آخرالزمان صحبت به میان آمده و در موارد زیادی هم از علل آن بحث شده است  از جمله علت های مرگ مفاجاتی قطع رحم، اذیت والدین، گناهان جدید، روابط نامشروع، ربا، قسم دروغ و...می باشند که امروزه در جامعه به وفور قابل مشاهده است.

اشتغالات فراوان، ماشینی شدن روابط، هزینه های بالا و... باعث قطع ارتباط با اقوام و نزدیکان شده و افراد از انرژیی که از این دیدارها و ارتباط ها قرار بود نصیب آنها بشود، محروم می شود.

عواطف پاک و خدادای و استثنائی میان پدران و مادران و فرزندان بخاطر مسائل جزئی و دنیوی دچار خدشه شده و رضایت والدین که خود عامل معنوی بزرگی برای رشد و تعالی انسان هاست، از او سلب ، آرامشی که از این طریق  تزریق می شد قطع ، دعاهای خالصانه مادر و پدر که اثرات معجزه آسا داشت، دیگر او را همراهی نمی کند.

بر اساس روایات رسیده از معصومین علیهم السلام "هر وقت گناه جدیدی در زمین رخ بدهد عذاب جدیدی هم اتفاق می افتد" در دنیای امروز بشر به واسطه پیشرفت های علمی و گستردگی وسایل ارتباط جمعی روزانه چندین نوع گناه رو ابداع می کند که بر اساس وعید های اولیاء الهی قطعا عذاب های جدیدی هم رو خواهد شد که یکی از آنها مرگ ناگهانی است.

روابط نامشروع یکی دیگر از عوامل مرگ ناگهانی است که دین اسلام نسبت به پرهیز از آن دستور داده است، اینگونه روابط باعث از هم گسستگی روابط عاطفی میان خانواده ها شده، حق و حقوق انسان ها را ضایع می سازد، انسانی که دنبال این نوع روابط است، استرس و اضطراب یار همیشگی اوست، آبروی خود را همیشه در معرض خطر می بیند، این فشارهای روحی و عصبی باعث اختلالات جسمی و روحی فراوانی در وجودش شده و او را به سوی مرگ رهنمون می سازد.   

در معاملات امروز جامعه ربا رایج شده و تعداد زیادی از مردم از روی غفلت و تعدادی هم بدون توجه به توصیه های دینی از طریق ربا و کسب حرام زندگی خود را آلوده می کنند همین امر یکی از علل مرگ ناگهانی است. حضرت علی "ع" فرمود : زمانی که ربا در میان قومی شایع شود و آشکارا به ربا مشغول باشند ، به مرض وبا دچار می شوند و به مرگ ناگهانی می میرند . امام صادق "ع" هم فرمود : زمانی که ربا زیاد شود ، زلزله ها نیز زیاد می شود .

قسم دروغ نقل محافل و ورد زبان اغلب مردم است و متأسفانه قبح این کار به شدت شکسته شده و حتی صدا و سیمای ما هم بدون توجه به بار تربیتی  منفی آن، به این گناه بزرگ دامن می زند.

خلاصه: با توجه به علل بالا که جزئی از علت های بسیار زیاد مرگ ناگهانی بود به نظر می رسد انسان امروز، خودش را به سوی مرگ رهنمون می سازد.

به نظر شما چطور می شود از این گناهان به دور بود و از عواقب خطرناکش در امان؟ راهکارتان چیست؟

 

روایات مرتبط در ادامه مطلب

 

حضرت علی "ع" می فرماید : چه بسا خانواده ای اهل ایمان باشند ، ولی خداوند آنان را به خاطر قطع رحم ، محروم و عمرشان را کوتاه می کند و چه بسا خانواده ای اهل گناه و معصیت هستند ، ولی خداوند به خاطر صله رحم و روابطی که با هم دارند و دور هم جمع می شوند به آنان روزی و عمر طولانی می دهد . همچنین در روایت دیگری فرمودند : قسم دروغ و قطع رحم خانه ها را ویران و از اهل و خانمان خالی می کند ( و باعث می شود عمر انسان کوتاه و دچار مرگ زودرس شود).

 

همان طوری که نیکی به پدر و مادر عمر را زیاد می کند ، آزار رساندن به آنان نیز باعث کوتاهی عمر انسان می شود .

 

یامبر اکرم "ص" فرمود : همان طوری که نیکی به پدر و مادر عمر را زیاد می کند ، آزار رساندن به آنان نیز باعث کوتاهی عمر انسان پیامبر اکرم "ص" فرمود : زمانی که زنا زیاد شود ،مرگ ناگهانی هم زیاد می شود

 

حضرت علی "ع" فرمود : زمانی که ربا در میان قومی شایع شود و آشکارا به ربا مشغول باشند ، به مرض وبا دچار می شوند و به مرگ ناگهانی می میرند . امام صادق "ع" هم فرمود : زمانی که ربا زیاد شود ، زلزله ها نیز زیاد می شود.

http://www.roshd.mihanblog.com/post/56

شنبه 21/3/1390 - 18:48
اخلاق
- چرا نظام برده داری در دین اسلام حرام نشده دین یاز برابری انسانها میگوید این چگونه برابری میتواند باشد؟

تجارت زنان به اسرائیل

پاسخ:


 با سلام مجدد به شما دوست عزیز.

این سوال یکی از بحث های مهم است که از مدتهای خیلی قبل در بین علما مطرح بوده و بحث های خوبی هم در مورد این موضوع مطرح شده است.خوب خیلی ها در ابتدا که با این سوال مواجه می شوند برایشان این شبه ای که شما مطرح کردید هست اما وقتی به شرایط تاریخ آن زمان نگاه می کنند و حکمت های این کار رو می بیینند کاملا توجیح شده و می بیینند که چقدر هم زیبا اسلام این با این سنت مبارزه کرده که مفصل توضیح خواهم داد.

بقیه مطالب درادامه ...

با سلام مجدد به شما دوست عزیز.

این سوال یکی از بحث های مهم است که از مدتهای خیلی قبل در بین علما مطرح بوده و بحث

های خوبی هم در مورد این موضوع مطرح شده است.خوب خیلی ها در ابتدا که با این سوال

مواجه می شوند برایشان این شبه ای که شما مطرح کردید هست اما وقتی به شرایط تاریخ

آن زمان نگاه می کنند و حکمت های این کار رو می بیینند کاملا توجیح شده و می بیینند که

چقدر هم زیبا اسلام این با این سنت مبارزه کرده که مفصل توضیح خواهم داد.

 پیش از اسلام بردگی تقریبا در میان تمام اقوام و ملل گوناگون رواج داشت. آن گونه كه از تاریخ

بر می‏آید، بردگی تا سال 1772 میلادی در میان اكثر ممالك اروپایی رایج بود. در انگلستان در

سال 1772 ماده‏ای قانونی وضع شد مبنی بر این كه هر كس داخل سرزمین انگلستان شود،

آزاد به شمار می‏آید و در سال 1883 به طور رسمی بردگی در آن كشور ملغی شد. در آمریكا،

پس از مبارزات فراوان مردمی و تحمل سختی‏های طاقت‏فرسا سرانجام در سال 1862 قانون

بردگی لغو شد. در این سال‏ها ممالك گوناگون یكی پس از دیگری بردگی را لغو می‏كردند تا در

سال 1890 قرارداد الغای قانون بردگی در بروكسل امضا شد و دولت‏های گوناگون به آن

پیوستند و بدین وسیله میلیون‏ها برده در كشورهای گوناگون آزاد شدند. البته در برخی قبایل

آفریقایی و آسیایی هنوز هم سنت بردگی وجود دارند.(1)


لازم است دوست عزیز بدانیم که نظام‏های اجتماعی در هر دوران تابعی از مجموعه شرایط

اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و ... می‏باشد. همان گونه كه امروزه نظام كارگری و كارفرمایی و

... در جهان حاكم است و شرایط اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی خاص آن را ایجاب نموده است.

تا چند قرن پیش در تمامی جهان نظام برده‏داری روش مناسب برای اداره امور آن دوران بوده

است؛ به گونه‏ای كه هیچ نظامی در شرایط آن روز امكان جایگزینی آن را نداشته است. از این‏رو

مناسب‏ترین شیوه در شرایط آن روز، شیوه برده‏داری بوده است.

    بررسی زمینه‏های این موضوع بسیار وسیع و گسترده و از مجال این پاسخ خارج است.

اسلام نیز با توجه به اینكه تغییر اساسی در سیستم اجتماعی آن روز نه ضروری بوده و نه

ممكن، به اصل این مسأله صحه گذاشت، ولی با وضع قوانین در چند جهت حركت كرده است :


- تأمین حقوق افراد با وضع قوانین در مورد كیفیت استرقاق (بنده گرفتن)، و تحریم آن جز در 1

موارد خاص.


2- وضع قوانین در جهت حمایت از حقوق بردگان و تنظیم روابط صحیح بین مالك و برده.


3- ترغیب مردم به آزادسازی بردگان و وضع قوانینی برای حصول این مقصود (مانند كفارات و

شرایط عتق).

    در مجموع اسلام شرایطی را برای بردگان فراهم ساخت كه آنان به مقامات و درجات مهم

علمی و سیاسی درجامعه اسلامی دست یافتند و حتی مدت‏ها حكومت «ممالیك» بر

بسیاری از نقاط كشورهای اسلامی پدیدارشد.

    در حقیقت اسلام با فراهم آوردن شرایط انسانی و عاطفی برای زندگی بردگان، بردگان را از

سراسر دنیا مشتاق به پیوستن به جامعه اسلامی نمود و آنان در بازگشت به موطن خود همراه

با آزادی، مبلغ و مروج اسلام می‏شدند. اسلامراه برده شدن افراد آزاد را مسدود كرد و از سوی

دیگر راه آزادی بردگان را گشود و مسلما یكی از عوامل دگرگونی نظامبردگی در جهان، نقش

اسلام در این زمینه بوده است.

    كنیزها نیز در این بین مشمول همین قاعده و قانون بوده‏اند. آنان از كشورهای دیگر كه در

جنگ با مسلمانان اسیرمی‏شدند، و یا به صورت تجاری وارد ممالك اسلامی می‏گشتند، با

فرهنگ اسلامی و مزایای نجات بخش آن آشناشده و بسیاری از آنان همانند دیگر مردم در

جامعه اسلامی زندگی می‏كردند.

    بجاست بدانیم كه مادر برخی از ائمه ما كنیز بوده‏اند، حتی مادر امام زمان (عج) نیز كنیزی

رومی بوده است. سخن در این مقوله بسیار گسترده می‏باشد.

 لازم است این نکته را هم بدانید که در جاهلیت تقریبا 9نوع برده داری بود که اسلام تنها اسارت

در جنگ مشروع را - آن هم تنها نسبت به كافرانی كه همه مراحل دعوت اسلامی را از روی

عناد و لجاجت رد كرده و به ستیز و جنگ با اسلام و مسلمانان پرداخته و سپس به اسارت آنان

در آمده‏اند - به رسمیت شناخته است. البته این بردگی در واقع ارفاق و لطفی در حق اسیران

كافر و معاند است؛ زیرا آنان كسانی هستند كه به دعوت حق (اسلام) پاسخ رد دادند و نه تنها

دعوتی را كه با حكمت و موعظه حسنه و مجادله احسن نسبت بدانان روا داشته شده است،

اجابت نكرده‏اند، بلكه این را هم نپذیرفته‏اند كه با پرداخت جزیه در پناه حكومت اسلامی جان و

مالشان محترم باشد. از این‏رو اسلام اجازه داده است كه مسلمانان به جای كشتن این افراد،

ازآنها استفاده نمایند و این در واقع دستور مفیدی است كه تا حد امكان از ریختن خون انسان‏ها

جلوگیری به عمل می‏كند. اسلام به این مقدار اكتفا نكرده است، بلكه مقرراتی را به نفع بردگان

تشریع فرموده است كه به تدریج بردگان آزاد شوند كه ما برخی از این احكام را یادآور می‏شویم:

 1. اسلام برای آزاد كردن برده، ثواب بزرگی قرار داده است تا جایی كه پیامبر اكرم(ص) فرمود:

«هر كس بنده‏ای را آزاد كند، خداوندِ عالم به جای هر عضوی از اعضای برده، عضوی از او را از

آتش جهنم آزاد می‏گرداند».

 2. هر كس در ماه رمضان، روزه خود را بخورد، یكی از كفاراتی كه برای این عمل او در نظر

گرفته شده، آن است كه به ازای هر روزی كه روزه‏اش را خورده است ، یك برده آزاد كند.

 3. یك از كفاراتی كه برای مخالفت عهد با خدا در نظر گرفته شده، آزاد كردنِ برده است.

 4. اگر برده پیش از مالك خود مسلمان شود، آزاد می‏شود.

 5. اگر برده به مرض جذام یا كوری مبتلا شود و یا زمینگیر شود، آزاد می‏شود.

 6. یكی از كفارات مخالفت با نذر یا قسم آزاد كردن یك برده است.

 7. یك از كفاراتی كه برای موی كندن و صورت خراشیدن زن در مصیبت فرزند و همچنین گریبان

پاره كردن مرد در مصیبت زن یا فرزند قرار داده شده، آزاد كردن یك برده است.

 8. یكی از مصارف زكات، خریدن بردگان و آزاد كردن آنان است.(2)

 همچنین بزرگان دین و مسلمانان، چنان با بردگان رفتار می‏كردند كه آنان هیچ گونه سختی و

مرارتی را احساس نمی‏كردند و در ارتقا به درجات عالی هیچ‏گونه محدودیت و ممنوعیتی برای

آنان نبود؛ این در حالی بود كه شخصیت بردگان تا آن وقت چیزی شمرده نمی‏شد؛ اما به مدد

تقوا، فضیلت و ایمان، بر سران قبایل و اشرافی كه فضیلتی جز ثروت و ریاست و كثرت اهل و

عشیره نداشتند، تقدم و ارجحیت یافتند. این برتری بدیع و بی‏سابقه، بر صاحبان قدرت و

موقعیت دوران كهن، سخت گران می‏آمد.

 بنابراین هر چند اسلام به طور كلی بردگی را ملغی نكرد، زیرا عملاً امكان چنین حكمی نبود،

علاوه بر این كه به مصلحت نیز نبود، امام با وضع قوانین و احكام مترقی حقوقی و اخلاقی زمینه

لغو تدریجی آن را فراهم آورد و حقوقی را برای بردگان به رسمیت شناخت كه در هیچ یك از

قوانین دیگر سابقه نداشت. به همین جهت، بسیاری از خاور شناسان، اسلام را از جهت احكام

و قوانین حقوقی كه برای بردگان در نظر گرفته است، تحسین كرده‏اند.(3)

برای مطالعه بیشتر ر . ك :


    اسلام و مسأله آزادی، بردگی    موسوی زنجانی
  

    از بردگی روم قدیم تا ماركسیسم    حجتی كرمانی
   

    فرآورده‏های دینی    ناصر مكارم

    برده‏داری در روم باستان    بیدار فكر

    حقوق بشر    اسداللّه‏ مبشری

    نگاهی به بردگی    محمد علی گرامی

    بردگی در اسلام    صادق ایرجی

پاورقی:
 [1].المیزان، علامه طباطبایی، ج 6، ص 348، به نقل از كتاب از كتاب «دایرْ المعارف مذهب و

اخلاق»، جان مییفیك/

 [2].انقلاب تكاملی اسلام، جلال‏الدین فارسی، ص 336. (انتشارات علمی و فرهنگی، تهران)/

 [3].تمدن اسلام و غرب، گوستاولویون، ترجمه سیدهاشم حسینی، ص 464، (انتشارات

كتابفروشی اسلامیه، تهران)

موفق باشید.
http://www.t-pasokhgoo.mihanblog.com/post/27

جمعه 20/3/1390 - 10:16
طنز و سرگرمی

طبق نظرات دوستان عزیز تا اینجا میتونیم به این نتیجه برسیم که دلایل رو آوردن به ماهواره صرفا به خاطر دیدن ماه پاره ها نیست، بلکه میتونه دلایل مختلفی داشته باشه:
ا- با خبر شدن از دنیا(مثل اینکه دنیا چند سالشه؛ شماره همراهش چنده،موهاش چه رنگیه...)
2- استفاده از برنامه های جذاب مثبت:
  • تحقیقات (مثلا تحقیق در مورد مسائل زنان)
  •  مسائل دینی (و اینکه تو ایران که مسائل دینی مطرح میشه نگاه نمی کنیم دلیل بر حذف این گزینه نمیشه؛ چون فرق میکنه دیگه)
  •  ورزش (البته مردا که اصلا روشون نمیشه به ورزش خانوما نگاه کنند)
  • آشپزی (چون ماهواره ماهیتابه ای است که انسانهای خام رو پخته میکنه و شاعر هم به همین اشاره داره: خام شدم پخته شدم سوختم)
  •  سرگرمی (مثلا دیدن صحنه های سرگرم کننده و تفریحات کاملا سالم و تاریخ نگذشته با آرم وزارت بهداشت)
  • فیلم (ارشادی )
  • انیمیشن (دیدن آن برای کودکان زیر 18 سال ممنوع)
  • مستند (مثل مستند مرده های متحرک یا پادشاهان پابرهنه)
  • اخبار دنیا (چون خبرنگارهای دنیا کمیته حقیقت یابند)

3- استفاده از برنامه های نیمه مبتذل 
(مخصوص عزیزان نوباوه؛ ببخشید نوبالغ)
4- استفاده از برنامه های مبتذل 
(مخصوص عزیزان چشم و گوش باز شده یا بعد از بلوغ)
(که البته به قول یکی از رفقا اونهایی که به سمت گزینه 3و4 میرن هم شاید اگر رسانه ملی تشنگی اونها را با آب زلال برطرف میکرد الان نمک گیر و معتاد آبهای آلوده نمیشدن و الان لازم نبود بعضی از ما بهترون به اونها بگن که یا لقمت حرومه یا نطفت)
5- عدم صداقت در داخل و شبکه های داخلی
6- تنوّع وحشتناک و امکان انتخاب گزینه مورد نظر در بین شبکه های مختلف 
(البته اگه در انتخاب زیاد سخت گیرید توصیه میکنم ماهواره نخرید)
7- تنها استفاده از شبکه های استانی و بهره مندی از تصویری بسیار واضح و شفاف 
(از این قشر کاملا پاک التماس دعای مخصوص داریم مخصوصا لحظاتی که ایشان با ماهواره خلوت کرده و به مناجات شعبانیه گوش میدهند)
8- مشکلات اقتصادی و عدم رعایت عدالت در کشور 
(البته اصلا جای نگرانی نیست چون مشکلات، اگه میمش رو برداری میشه شکلات، همانطور که آدم هم اگه الفش رو برداری یه دم بیشتر براش نمیمونه و حرفت چارلز داروین پس از سالها به اثبات میرسه)
9- زدگی از کار داعیه دارن مسائل اسلامی و تناقض رفتار ایشان با گفتار آنها 
(واعظان کاین جلوه در محراب و منبر می کنند...)

مردم بیشتر بخاطر چه گزینه هایی سراغ ماهواره میرن و چه گزینه هایی تقریبا منتفیه؟

 
http://www.nm-leyla.mihanblog.com/post/77
پنج شنبه 19/3/1390 - 12:22
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته