• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 41
تعداد نظرات : 52
زمان آخرین مطلب : 3892روز قبل
شعر و قطعات ادبی

 

                                        یار مفروش

   دوش می آمد و رخساره برافروخته بود      تا کجا باز دل غمزده ای سوخته بود

   رسم عاشق کشی و شیوه شهرآشوبی      جامه ای بود که برقامت او دوخته بود

   جان عشاق سپند رخ خود می دانست      وآتش چهره براین کار برافروخته بود

   گرچه می گفت که زارت بکشم میدیدم      که نهانش نظری بامن دلسوخته بود

   کفر زلفش ره دین میزد و آن سنگین دل    در پیش مشعلی از چهره بر افروخته بود

   دل بسی خون به کف آورد ولی دیده بریخت   الله الله که تلف کرد که اندوخته بود

   یارمفروش بدنیا که بسی سود نکرد         آن که یوسف به زر ناسره بفروخته بود

                        گفت و خوش گفت برو خرقه بسوزان حافظ

                              یا رب این قلب شناسی ز که آموخته بود

               

                                     شب یلدایتان پرستاره و پرخاطره. مبارک  باد

 

چهارشنبه 30/9/1390 - 11:24
داستان و حکایت

داستانک: در حسرت زیبایی های کنار خیابان!

یکی از صبح‌های سرد ماه ژانویه در سال ۲۰۰۷، مردی در متروی واشنگتن، ویولن می نواخت. و به مدت ۴۵ دقیقه، شش قطعه از باخ را نواخت . در این مدت، تقریبا دو هزار نفر وارد ایستگاه شدند...

یکی از صبح‌های سرد ماه ژانویه در سال ۲۰۰۷، مردی در متروی واشنگتن، ویولن می نواخت.

او به مدت ۴۵ دقیقه، شش قطعه از باخ را نواخت . در این مدت، تقریبا دو هزار نفر وارد ایستگاه شدند، بیشتر آنها سر کارشان می‌رفتند کمی به عکس العملهای آنها با دقت نگاه کنید :

یک مرد میانسال، متوجه نواخته شدن موسیقی شد.او سرعت حرکتش را کم کرد و چند ثانیه ایستاد، سپس عجله کرد تا دیرش نشودچند دقیقه بعد ویولنیست، نخستین دلارش را دریافت کرد.

یک زن پول را در کلاه انداخت و بدون توقف به حرکت خود ادامه داد.

مرد جوانی به دیوار تکیه داد و چند لحظه ای به موسیقی او گوش کرد، سپس به ساعتش نگاه کرد و رفت

پسربچه ای در حالیکه مادرش با عجله دستش را می‌کشید، ایستاد. ولی مادرش دستش را محکمتر کشید و او را همراه بردپسربچه در حالی که دور می‌شد، به عقب نگاه می‌کرد و ویولنیست را می‌دید.

چند بچه دیگر هم کار مشابهی کردنداما همه پدرها و مادرها بچه‌ها را مجبور کردند که نایستند و سریع با آنها بروند.

بعد از 45 دقیقه که نوازنده بدون ‌توقف موسیقی ‌نواخت تنها شش نفر مدت کوتاهی ایستادند و گوش کردند.

بیست نفر پول دادند، ولی به مسیر خود بدون توقف ادامه دادندو در مجموع ۳۲ دلار هم برای ویلنیست جمع شدمرد، نواختن موسیقی را قطع کرد. اما هیچ کس متوجه قطع موسیقی نشد.

هیچ کس این نوازنده را نشناخت و متوجه نشد که او «جاشوآ بل» یکی از بزرگ‌ترین موسیقی‌دان‌های جهان است.

او آنروز در آن ایستگاه مترو یکی از بهترین و پیچیده‌ترین قطعات موسیقی که تا به حال نوشته شده را با ویولن‌اش که ۳٫۵ میلیون دلار می‌ارزید، نواخته بود، اما هیچکس متوجه نشد.

تنها دو روز قبل از آن !! همین هنرمند یعنی جاشوآ بل در بوستون کنسترتی داشت که قیمت بلیط ورودی‌اش ۱۰۰ دلار بوداین یک داستان واقعی است.واشنگتن پست در جریان یک آزمایش اجتماعی با موضوع ادراک، سلیقه و ترجیحات مردم، ترتیبی داده بود که جاشوآ بل به صورت ناشناس در ایستگاه مترو بنوازد تا معلوم شود که آیا ما در یک محیط معمولی و در یک زمان غیرمنتظره، متوجه زیبایی می‌شویم؟آیا برای قدردانی و لذت بردن از این زیبایی توقف می‌کنیم؟آیا ما می توانیم نبوغ و استعداد را در یک شرایط غیرمنتظره، کشف کنیم؟

نتیجه وقتی ما متوجه نواختن یکی ازبهترین موسیقی‌های نوشته شده دنیا توسط یکی از بهترین موسیقی‌دان‌های دنیا با یکی ازبهترین سازهای دنیا نمی شویم پس حتما چیزهای خوب و زیبای دیگری هم در زندگی‌مان وجود دارد که از درک آنهاغفلت می‌کنیم؟

باز نشر: مجله اینترنتی Bartarinha.ir

دوشنبه 21/9/1390 - 9:57
داستان و حکایت

داستانک: قضاوت

مردی چهار پسر داشت. آنها را به ترتیب به سراغ درخت گلابی ای فرستاد که در فاصله ای دور از خانه شان روییده بود:
پسر اول در زمستان، دومی در بهار، سومی در تابستان و پسر چهارم در پاییز به کنار درخت رفتند.
سپس پدر همه را فراخواند و از آنها خواست که بر اساس آنچه دیده بودند درخت را توصیف کنند .

پسر اول گفت: درخت زشتی بود، خمیده و در هم پیچیده.

پسر دوم گفت: نه.. درختی پوشیده از جوانه بود و پر از امید شکفتن.....

پسر سوم گفت: نه.. درختی بود سرشار از شکوفه های زیبا و عطرآگین.. و باشکوهترین صحنه ای بود که تابه امروز دیده ام.

پسر چهارم گفت: نه!!! درخت بالغی بود پربار از میوه ها.. پر از زندگی و زایش!

مرد لبخندی زد و گفت: همه شما درست گفتید، اما هر یک از شما فقط یک فصل از زندگی درخت را دیده اید! شما نمیتوانید درباره یک درخت یا یک انسان براساس یک فصل قضاوت کنید: همه حاصل انچه هستند و لذت، شوق و عشقی که از زندگیشان برمی آید فقط در انتها نمایان میشود، وقتی همه فصلها آمده و رفته باشند!
اگر در ” زمستان” تسلیم شوید، امید شکوفایی ” بهار” ، زیبایی "تابستان” و باروری "پاییز” را از کف داده اید!

مبادا بگذاری درد و رنج یک فصل زیبایی و شادی تمام فصلهای دیگر را نابود کند!
زندگی را فقط با فصلهای دشوارش نبین ؛
در راههای سخت پایداری کن: لحظه های بهتر بالاخره از راه میرسند!

منبع: داستــــــانک

باز نشر: مجله اینترنتی Bartarinha.ir

دوشنبه 21/9/1390 - 9:55
داستان و حکایت

داستانک: قضاوت

مردی چهار پسر داشت. آنها را به ترتیب به سراغ درخت گلابی ای فرستاد که در فاصله ای دور از خانه شان روییده بود:
پسر اول در زمستان، دومی در بهار، سومی در تابستان و پسر چهارم در پاییز به کنار درخت رفتند.
سپس پدر همه را فراخواند و از آنها خواست که بر اساس آنچه دیده بودند درخت را توصیف کنند .

پسر اول گفت: درخت زشتی بود، خمیده و در هم پیچیده.

پسر دوم گفت: نه.. درختی پوشیده از جوانه بود و پر از امید شکفتن.....

پسر سوم گفت: نه.. درختی بود سرشار از شکوفه های زیبا و عطرآگین.. و باشکوهترین صحنه ای بود که تابه امروز دیده ام.

پسر چهارم گفت: نه!!! درخت بالغی بود پربار از میوه ها.. پر از زندگی و زایش!

مرد لبخندی زد و گفت: همه شما درست گفتید، اما هر یک از شما فقط یک فصل از زندگی درخت را دیده اید! شما نمیتوانید درباره یک درخت یا یک انسان براساس یک فصل قضاوت کنید: همه حاصل انچه هستند و لذت، شوق و عشقی که از زندگیشان برمی آید فقط در انتها نمایان میشود، وقتی همه فصلها آمده و رفته باشند!
اگر در ” زمستان” تسلیم شوید، امید شکوفایی ” بهار” ، زیبایی "تابستان” و باروری "پاییز” را از کف داده اید!

مبادا بگذاری درد و رنج یک فصل زیبایی و شادی تمام فصلهای دیگر را نابود کند!
زندگی را فقط با فصلهای دشوارش نبین ؛
در راههای سخت پایداری کن: لحظه های بهتر بالاخره از راه میرسند!

منبع: داستــــــانک

باز نشر: مجله اینترنتی Bartarinha.ir

دوشنبه 21/9/1390 - 9:54
داستان و حکایت

 

خانمی با لباس کتان راه راه وشوهرش با کت وشلوار دست دوز و کهنه در شهر بوستن از قطار پایین آمدند و بدون هیچ قرار قبلی راهی دفتر رییس دانشگاه هاروارد شدند.

منشی فوراً متوجه شد این زوج روستایی هیچ کاری در هاروارد ندارند و احتمالاً اشتباهی وارد دانشگاه شده اند. مرد به آرامی گفت:

«مایل هستیم رییس را ببینیم.»

منشی با بی حوصلگی گفت: «ایشان امروز گرفتارند.»

خانم جواب داد: « ما منتظر خواهیم شد.»

منشی ساعتها آنها را نادیده گرفت و به این امید بود که بالاخره دلسرد شوند و پی کارشان بروند. اما این طور نشد. منشی که دید زوج روستایی پی کارشان نمی روند سرانجام تصمیم گرفت برای ملاقات با رییس از او اجازه بگیرد و رییس نیز بالاجبار پذیرفت. رییس با اوقات تلخی آهی کشید و از دل رضایت نداشت که با آنها ملاقات کند. به علاوه از اینکه اشخاصی با لباس کتان و راه راه وکت وشلواری دست دوز و کهنه وارد دفترش شده، خوشش نمی آمد.

خانم به او گفت: «ما پسری داشتیم که یک سال در هاروارد درس خواند. وی اینجا راضی بود. اما حدود یک سال پیش در حادثه ای کشته شد. شوهرم و من دوست داریم بنایی به یادبود او در دانشگاه بنا کنیم.»

رییس با غیظ گفت :« خانم محترم ما نمی توانیم برای هرکسی که به هاروارد می آید و می میرد، بنایی برپا کنیم. اگر این کار را بکنیم، اینجا مثل قبرستان می شود.»

خانم به سرعت توضیح داد: «آه… نه…. نمی خواهیم مجسمه بسازیم. فکر کردیم بهتر باشد ساختمانی به هاروارد بدهیم.»

رییس لباس کتان راه راه و کت و شلوار دست دوز و کهنه آن دو را برانداز کرد و گفت: «یک ساختمان! می دانید هزینه ی یک ساختمان چقدر است؟ ارزش ساختمان های موجود در هاروارد هفت و نیم میلیون دلار است.»

خانم یک لحظه سکوت کرد. رییس خشنود بود. شاید حالا می توانست از شرشان خلاص شود. زن رو به شوهرش کرد و آرام گفت: «آیا هزینه راه اندازی دانشگاه همین قدر است؟ پس چرا خودمان دانشگاه راه نیندازیم؟»

شوهرش سر تکان داد. رییس سردرگم بود. آقا و خانمِ “لیلاند استنفورد” بلند شدند و راهی کالیفرنیا شدند، یعنی جایی که دانشگاهی ساختند که تا ابد نام آنها را برخود دارد:

دانشگاه استنفورد از بزرگترین دانشگاههای جهان، یادبود پسری که هاروارد به او اهمیت نداد.

*

تن آدمی شریف است به جان آدمیت

نه همین لباس زیباست نشان آدمیت

 

چهارشنبه 9/9/1390 - 13:9
اخبار

ومن احیاءها فکانما احیاء الناس جمیعا ( سوره مبارک مائده آیه 32)

هر کس کسی را زنده بدارد؛ چنان است که گویی تمام مردم را زنده داشته است.
اداره کل انتقال خون تهران اعلام کرد به دلیل سرمای هوا و شرایط جوی، حضور مردم برای اهدای خون، کمتر شده و کمبود در ذخایر خونی، احساس می شود. مسئولان این اداره کل همچنین اظهار می کنند مردم ، می توانند خون خود را برای درمان بیماران، اهدا کنند.
دکتر مریم صادقی، سرپرست روابط عمومی این اداره در گفتگو با خبرآنلاین تاکید کرد: "در حال حاضر اداره کل انتقال خون استان تهران، به 160 بیمارستان و مرکز درمانی، خونرسانی می کند و در صورتی که سطح مراجعات مردم، کاهش داشته باشد، به زودی دچار بحران می شویم."
وی از مردم خواست مانند گذشته در 22 پایگاه انتقال خون این استان حاضر شوند و برای بیماران، خون اهدا کنند. به گفته این مقام مسئول، در حال حاضر به تمام گروه های خونی، به خصوص A+ نیاز است و مردم می توانند نشانی نزدیکترین مرکز انتقال خون را از طریق شماره تلفن 88952096 دریافت نموده و برای اهدای خون مراجعه کنند. 
صادقی همچنین اعلام کرد هنوز ذخایر خونی بحرانی، به مصرف نرسیده، ولی در صورتی که مراجعات اهدا کنندگان افزایش نیابد، ذخایر بحرانی خون به خصوص "ذخایر پلاکت" که قابل نگهداری بیش از 5 روز نیستند، به مصرف خواهد رسید..

سه شنبه 8/9/1390 - 12:29
داستان و حکایت

 

خداوند گفت:سوگند به اسبان دونده ای که نفس نفس می زنند؛

سوگند به اسبانی که به سم از سنگ آتش می جهانند؛

اسبان شنیدند

و چنین شد که بی تاب شدند

و چنین شد که دویدند،

چنان که از سنگ آتش جهید.

اسبان تا همیشه خواهند دوید از اشتیاق آن که خدانام شان را برده است؛

***

خداوند گفت: سوگند به انجیر و سوگند به زیتون.

و زیتون , انجیر شنیدند

و چنین شد که رسم روییدن پا گرفت و سبزی آغاز شد

و چنین شد که دانه شکفتن آموخت و خاک رویاندن

و چنین شد که انجیر جوانه زدو زیتون میوه داد؛

***

خداوند گفت: سوگند به آفتاب و روشنی اش. سوگند به ماه چون از پی آن بر آید

سوگند به روز چون گیتی را روشن کند و سوگند به شب چون فرو پوشد

وسوگند به آسمان و سوگند به زمین؛

آن ها شنیدند

و چنین شد که آفتاب بالا آمد و ماه از پی اش.

و چنین شد که روز روشن شد و شب فرو پوشید.

و چنین شد که آسمان بالا بلند شد وزمین فروتن؛

***
و انسان بود و می دید که خداوند به اسب و به انجیر قسم می خورد،

به ماه و به خورشید و به هر چیز بزرگ و کوچک؛

و آن گاه دانست که جهان معبدی مقدس است

و هر چه در آن است متبرک و مبارک است؛

***
پس انسان مومنانه رو به خدا ایستاد

و تقدیس کرد اسب و زیتون وماه را،

آفتاب را و انجیر و آسمان را…

 

يکشنبه 6/9/1390 - 11:38
تبریک و تسلیت

 

ای صبا نکهتی از خاک ره یار بیار

ببر اندوه دل و مژده دلدار بیار

*

نکته​ای روح فزا از دهن دوست بگو

نامه​ای خوش خبر از عالم اسرار بیار

*

تا معطر کنم از لطف نسیم تو مشام

شمه‌ای از نفحات نفس یار بیار

*

به وفای تو که خاک ره آن یار عزیز

بی غباری که پدید آید از اغیار بیار

*

گردی از رهگذر دوست به کوری رقیب

بهر آسایش این دیده خونبار بیار

*

خامی و ساده دلی شیوه جانبازان نیست

خبری از بر آن دلبر عیار بیار

*

شکر آن را که تو در عشرتی ای مرغ چمن

به اسیران قفس مژده گلزار بیار

*

کام جان تلخ شد از صبر که کردم بی دوست

عشوه‌ای زان لب شیرین شکربار بیار

*

روزگاریست که دل چهره مقصود ندید

ساقیا آن قدح آینه کردار بیار

*

لق حافظ به چه ارزد به می‌اش رنگین کن

وان گهش مست و خراب از سر بازار بیار

يکشنبه 6/9/1390 - 9:31
دانستنی های علمی

 

یک نون و پنیر و چایی شیک!

صبحانه خوردن در رستوران ها و کافه های تهران

ما خوردن صبحانه در چند رستوران و کافه تهران را پیشنهاد می کنیم که از سر صبح باز هستند و آماده برای سرویس دادن به مشتری. احتمالا جمعه و روزهای تعطیل تنها روزهایی است که می شود به صبحانه مفصل خوردن در بیرون خانه فکر کرد.
یک روز در هفته را می توان به صبحانه خوردن در کنار اعضای خانواده اختصاص داد و سری به این مکان ها زد :

حتما می دانید صبحانه مهم ترین وعده غذایی است. اینکه می گویند فلان چیز از نان شب هم واجب تر است جمله واهی بیش نیست. چون نان شب ملاک نیست. شب باید هرچه کمتر غذا خورد. عوضش باید برای صبحانه وقت گذاشت اما کار ما برعکس است. سراسیمه از خواب بیدار می شویم و به سمت توالت می دویم و در عرض 5 دقیقه لباس می پوشیم و به سمت در خروجی می دویم. چون خیلی دیرمان شده. چون تا آخرین دقیقه ای که مهلت داشتیم توی رختخواب مانده ایم. چون شب ها دیر می خوابیم و بیداری در سحر را از دست می دهیم، صبحانه و رساندن نیروی اولیه به بدن را از دست می دهیم. برای همین صبح ها کسل هستیم و چند ساعت طول می کشد تا موتورمان روشن شود و سر حال بیاییم.

بیشتر کسانی که کل هفته را صبح زود بیدار می شوند و به سر کار می روند احتمالا ترجیح می دهند روزهای جمعه کمی دیرتر از بستر بیدار شوند. صبحانه شان را ساعت 11 بخورند و ناهار و عصرانه را یکی کنند یا ناهار سبک تری بخورند. صبحانه خوردن در کنار خانواده از آن موهبت هایی است که خیلی از ما از آن بی بهره ایم.



فوقش یک روز جمعه بتوانیم دور هم در کنار اعضای خانواده صبحانه بخوریم. یک روز در هفته را می توان برای صبحانه خوردن در کنار خانواده مثلا جمعه ها اختصاص داد و برای ایجاد تنوع صبحانه را همراه با آنها بیرون از خانه مصرف کرد. بنابراین ما خوردن صبحانه در چند رستوران و کافه تهران را پیشنهاد می کنیم که از سر صبح باز هستند و آماده برای سرویس دادن به مشتری.

 این کافه ها و رستوران ها روزهای جمعه هم باز هستند و صبحانه می دهند. احتمالا جمعه و روزهای تعطیل تنها روزهایی است که می شود به صبحانه مفصل خوردن در بیرون خانه فکر کرد.

بوفه صبحانه

رستوران نایب ساعی دارای منوهای جداگانه صبحانه با قیمت های متفاوت است. املت، پن کیک، تخم مرغ آبپز و نیمرو و البته آبمیوه های طبیعی خوردنی هایی  است که در منو این رستوران گنجانده شده است.می توان هم با پرداخت پول بوفه کامل و هم با پرداخت قیمت یک منوی خاص از غذاها استفاده کرد. صبحانه از ساعت 6:30 تا 10:30 دقیقه برقرار است.

بوفه کامل که شامل صبحانه گرم و سرد با انواع نوشیدنی ها و نان هاست 11هزارو 200 تومان قیمت دارد و منوی صبحانه از پنج هزار تومان تا 10 هزار تومان است که شامل انواع تست ها، نیمرو، سوسیس، سالاد میوه و... است.

نایب ساعی در خیابان ولیعصر نرسیده به پارک ساعی است. قبل از آن می توانید سری به پارک بزنید و ورزش صبحگاهی کنید. کله پزی ساعی هم همان نزدیک است که کله پاچه را با نان سنگک داغ سرو می کند.




صبحانه لبنانی

رستوران عروس لبنان در خیابان بهشتی نرسیده به سهروردی، نبش اندیشه واقع شده که از ساعت 7 تا 10:30 صبح می شود آنجا صبحانه خورد.

این رستوران دارای یک بوفه کامل صبحانه است که مرباهای گوناگون و پنیرهای مختلف از ویژگی های آن است. زیتون های جورواجور سبز و سیاه، ماست چکیده، نوعی شور بادمجان و شیرکاکائو از تفاوت های عمده این بوفه با انواع مشابه است. بوی نان تازه را هم باید اضافه کرد چراکه هر دو مدل نان تافتون و نان سنگک کنجددار در خود رستوران پخته می شود. برای هر میز همی ک ظرف بزرگ آبجوش اضافی پیش بینی شده که برای آدم های پایخور نعمت بزرگی است. قیمت بوفه کامل صبحانه 8 هزار تومان است. انواع فطیر را در این رستوران می توان امتحان کرد.

صبحانه های متفاوت

رستوران استندفود در نارمک، میدان هفت حوض، خیابان خاموشی واقع شده. تازه تاسیس است و سبد صبحانه ای شامل پنیر و گردو و خیار و گوجه با نان تازه دارد. عردسی و ساندویچ نیمرو هم در کنار آن سرو می شود. قیمت مناسب آن قابل توجه است. کافه اخرا (کوچه دهم یوسف آباد)، کافه ویونا (پارک دوپرنس ونک) و کافه زمان (زعفرانیه) از جاهای پیشنهادی دیگر برای صبحانه در طول هفته و تعطیلات است. کافه ها و رستوران هایی که از ساعت 9 تا 12 از مشتریان پذیرایی می کنند.

صبحانه در ایوان

کافه گالری ایرانشهر در باغ هنرمندان و طبقه دوم تماشاخانه ایرانشهر واقع شده که از ساعت 10 صبح تا یک ظهر سرویس صبحانه می دهد. در این فصل نشستن توی تراس کافه گالری و صبحانه خوردن و باغ و درختان را نگاه کردن لذت زیادی دارد.

این کافه سه منوی متفاوت صبحانه دارد: مخصوص، کلاسیک و فرانسوی. بهترین و پر و پیمان ترین آن منوی مخصوص است که علاوه بر صبحانه معمول، بیکن و تخم مرغ و لوبیا گرم هم دارد. ویژگی منوی کلاسیک در سبزی خوردن فراوان آن است. روی هر منو هم می توان به انتخاب یک چای یا قهوه رایگان داشت.



صبحانه در باغ

باغ موزه هنر در تجریش خیابان مقصودبیک، خیابان حسابی هم منوی صبحانه دارد. فضای باز و چشم انداز بسیار زیبایی دارد اما بوفه صبحانه بسیار شکل صبحانه های هتل هاست و البته به نسبت کیفیتش، گران است. کافه از ساعت 9:30 تا 12:30 سرویس صبحانه می دهد و می توان در این فصل از میز و صندلی هایی که در باغ چیده شده استفاده کرد. صبحانه به صورت سلف سرویس ارائه می شود و قیمت آن 15 هزار تومان است.

از شیر مرغ تا شیر پاستوریزه

رستوران اردک آبی در میدان تجریش، مجتمع تندیس، طبقه اول واقع شده. این رستوران جمعه های برای ساعات صبحانه شلوغ است. اما در طول هفته آرامش خوبی دارد و به صورت سلف سرویس خدمات می دهد. دارای دو مدل منوی صبحانه سرد است اما با خرید یک منو، استفاده از بوفه آن منو به شکل نامحدود آزاد است و همه جور خوراکی و خوردنی برای صبحانه در هر منو یافت می شود.

میز صبحانه اردک آبی به غذاهای سرد و گرم تقسیم شده و البته چند نوع نوشیدنی هم دارد. انواع نان با چند نوع غذای مناسب صبحانه. شما می توانید چند نوع نان انتخاب کنید که در کنار سبد نان، دستگاه مخصوصگ رم کردن نان قرار گرفته و می توانید نان موردعلاقه خود را گرم یا تست کنید. پس از آن نوبت به غذاهای گرم می رسد که شما می توانید تخم مرغ آب پز بخورید یا با نان سنگک، نمیرو و عدسی نوش جان کنید. سوسیس تخم مرغ و املت هم هست و کمی آن طرف تر می توانید کره و پنیر و انواع مربا هم انتخاب کنید. قیمت صبحانه کامل اردک آبی 14 هزار تومان است که شامل غذاهای سرد و گرم و انواع نوشیدنی می شود اما هرکدام قیمت خاصلی هم دارند. در این رستوران از ساعت 6:30 تا 11:30 می توان صبحانه خورد.

منبع: روزنامه صبح ایران

باز نشر: مجله اینترنتی Bartarinha.ir

سه شنبه 1/9/1390 - 10:46
معرفی کتاب و بازی های آموزشی

 

معرفی کتاب
در سال‌های اخیر، انتخاب رمان‌های برتر تاریخ ادبیات، دل‌مشغولی بسیاری از رسانه‌ها بوده است. روزنامه انگلیسی دیلی‌تلگراف هم ۱۶ ژانویه ۲۰۰۹، فهرستی از صد رمانی را منتشر کرد که به اعتقاد منتقدینش باید در کتابخانه هر خانه‌ای باشند و خوانده شوند.
در سال‌های اخیر، انتخاب رمان‌های برتر تاریخ ادبیات، دل‌مشغولی بسیاری از رسانه‌ها بوده است. روزنامه انگلیسی دیلی‌تلگراف هم ۱۶ ژانویه ۲۰۰۹، فهرستی از صد رمانی را منتشر کرد که به اعتقاد منتقدینش باید در کتابخانه هر خانه‌ای باشند و خوانده شوند. طبیعی است که این ۱۰۰ رمان، نه بهترین رمان‌ها، بلکه بهترین‌ها از نظر منتقدین این روزنامه هستند.

۱۰۰- ارباب حلقه‌ها نوشته‌ی‌‌ جی آر آر تولکین
داستانی درباره‌ی موجوداتی خیالی که در جست و جوی جواهرات گم شده هستند. به اعتقاد دبلیو اچ ادن، این کتاب، یک ‌شاهکار‌ است.

۹۹- کشتن مرغ مقلد نوشته‌ی‌‌ هارپرلی
روایت تعصب نژادی، و همسایه‌هایی عجیب و غریب از نگاه یک کودک که در دهه ۱۹۳۰ و در ایات آلاباما می‌گذرد.

۹۸- خانه و جهان نوشته‌ی رابیندرانات تاگور
یک بنگالی شریف، شادمانه زندگی می‌کند تا این‌که انقلابی نژادی رخ می‌دهد.

۹۷- راهنمای مسیر راه شیری برای تواستاپ‌زن نوشته‌ی داگلاس آدامز
زمین منفجر می‌شود تا یک مسیر سریع‌السیر فضایی ساخته شود. وحشت نکنید.

۹۶- هزار و یک شب (نویسنده: ناشناس)
شهرزاد که می‌داند پس از هم‌آغوشی با پادشاه ایرانی کشته می‌شود، هر شب قصه‌ای می‌گوید تا مرگش را به تعویق بیندازد.

۹۵- اندوه ورتر جوان نوشته‌ی ولفگانگ فن گوته
ورتر عاشق شارلوت می‌شود، اما شارلوت درگیر رابطه‌ای دیگر است. وای بر ورتر!

۹۴- بچه‌های نیمه شب نوشته‌ی سلمان رشدی
بچه‌های یک هندوی پیر و یک مسلمان ثروتمند در بدو تولد با هم عوض می‌شوند.

۹۳- تعمیرکار دوره‌گرد، خیاط، سرباز، جاسوس، نوشته‌ی جان لوکاره
شعری کودکانه به عنوان اسم رمز تعدادی از جاسوسان بریتانیایی که مظنون به خیانت هستند، در نظر گرفته می‌شود.

۹۲- مزرعه سرد آرام‌بخش نوشته‌ی استلا گیبونز
شخصیتِ اصلی رمان، دختر بچه‌ای است که پدرش را از دست داده و یتیم شده است. او در دنبال این است که با یکی از خویشاوندانش زندگی کند. بالاخره او می‌پذیرد که با یکی از خویشاوندان مادری‌اش زندگی کند. یک عاشقانه‌ی روستایی که به‌صورت طنز روایت می شود.

۹۱- داستانی از گنجی نوشته‌ی موراساکی شیکیبو
زندگی و عشق‌های پسر یک امپراتور. و اولین رمان جهان؟

۹۰- زیر تور نوشته‌ی اریس مرداک
نویسنده‌ای ناموفق با یک ستاره سینما ارتباط بر قرار کرده. تلفیقی از فلسفه و کمدی.

۸۹- دفترچه طلایی نوشته‌ی دوریس لسینگ
لسینگ آن‌طور که مارگارت درابل، منتقد و نویسنده می‌گوید در«داستان فضای درونی» به کمونیسم و آزادی خواهی زنان می‌پردازد.

۸۸- یوگنی آنگین نوشته‌ی الکساندر پوشکین
احساسات، شعر و تپانچه در رمانی منظوم درباره‌ی عشقی ناکام.

۸۷- در جاده نوشته‌ی جک کرواک
پسران نسل بیت می‌خواهند «مثل شمع‌های زرد و افسانه‌ای روم باستان بسوزند، بسوزند و بسوزند.»

۸۶- بابا گوریو نوشته‌ی انوره دوبالزاک
داستانی رئالیستی درباره‌ی بازگشت بوربون‌ها به قدرت در فرانسه. راستینگناک، ضد‌قهرمانی داستان، به خاطر بی‌رحمی‌هایش در راه‌ ارتقای مدارج اجتماعی شهره خاص و عام شده است.

۸۵- سرخ و سیاه نوشته‌ی استاندال
قهرمان کتاب که متعلق به طبقه‌ی متوسط است، علیه ماتریالیسم و ریاکاری جامعه‌ی فرانسوی با «نیروی روح» خود می‌جنگد.

۸۴- سه تفنگدار نوشته‌ی آلکساندر دوما
تفنگداران داستان، سر یک زن اشرافی به نام میلادی با هم مبارزه می‌کنند «یکی برای همه و همه برای یکی»

۸۳- ژرمینال نوشته‌ی امیل زولا
ژرمینال، نوشته‌ای برای جوانه زدن تغییرات اجتماعی، مستندات قرص و محکمی از گرسنگی و بدبختی‌ معدن‌کاران فرانسوی ارایه می‌کند.

۸۲- بیگانه نوشته‌ی آلبرکامو
یک فرانسوی دوست عربش را در الجزیره می‌کشد و «بی‌تفاوتی ملایم جهان» را می‌پذیرد.

۸۱- به نام گل سرخ نوشته‌ی امبرتو اکو
یک داستان پلیسی تاریخی و روشنگرانه که در صومعه‌ای ‌در قرن چهاردهم ایتالیا می‌گذرد.

۸۰- اسکار و لوسینا نوشته‌ی پیتر کری
یک استرالیایی که با پولی که به او به ارث رسیده، یک کارخانه شیشه‌سازی می‌خرد و در کشتی با کشیشی از کلیسای آنگلیکان آشنا می‌شود. هر دوی این‌ها که به قمار علاقمندند، شرط می‌بندند که او نمی‌تواند کلیسایی شیشه‌ای را ۴۰۰ کیلومتر حرکت بدهد.

۷۹- دریای پهناور ساراگوسا نوشته‌ی جین ریس
به رمان جین ایر، که به زنی دیوانه در اتاق زیر شیروانی صدایی انسانی و رقت انگیز می‌بخشد.

۷۸- آلیس در سرزمین عجایب نوشته‌ی لویس کرول
منطق بازیگوشانه‌ی کرول باعث می‌شود وقوع شش اتفاق غیر ممکن را پیش از صبحانه باور کنیم.

۷۷- مخمصه نوشته‌ی جوزف هلر
یوسرین احساس می‌کند میل شدیدی برای به مسلسل‌ بستن غریبه‌ها دارد. دیوانه نیست؟

۷۶- محاکمه نوشته‌ی فرانتس کافکا
«جوزف کی» وقتی به طور غیر منتظره‌ای بازداشت می‌شود، اعلام می‌کند که بی‌گناه و مبراست اما «مبرا از چی؟»

۷۵- شراب سیب با لاوری‌ نوشته‌ی لوری لی
اولین تجربه‌ی نوشیدن مخفیانه گیلاس بزرگ آتش زرین قهرمان داستان، زیر واگن حمل یونجه است.

۷۴- در انتظار مهاتما نوشته‌ی آرکی نارایان
یک کمدی ناب که در آن یک جوان هندی با الهام از گاندی به یک مبارز ضد‌بریتانیایی افراطی تبدیل می‌شود.

۷۳- در جبهه غرب خبری نیست نوشته‌ی اریش ریمارک
روایت وحشت جنگ بزرگ از چشمان یک سرباز جوان.

۷۲- شام در رستوران غربت‌زده نوشته‌ی آن تایلر
سه خواهر و برادر، هر یک به گونه‌ای از جدایی مبهم والدین‌شان متاثر می‌شوند.

۷۱- رویای تالار سرخ نوشته کائو ژوکین
نگاهی دقیق و گسترده به جامعه‌ی چین در قرن هجدهم

۷۰- پلنگ نوشته‌ی جوزپه توما سی دی لامپدوزا
با حمله نیروهای سرخپوش گاریبالدی به سیسیل، کدام دسته نجابت را کنار می‌گذارند: «شغال‌ها»، یا «پلنگ‌ها»؟

۶۹- اگر شبی از شب‌های زمستان مسافری نوشته‌ی ایتالوکالوینو
حقه‌ی بین‌المللی کتاب، در این پازل بازیگوشانه‌ی پست مدرن نمایان می‌شود.

۶۸- تصادف نوشته‌ی جی جی بالارد
کارشناس سابق تلویزیون، موعظه سر می‌دهد که «گرایش جنسی جدیدی از یک تکنولوژی فاسد سر برآورده است.»

۶۷- خم رودخانه نوشته‌ی وی اس نایپل
یک آفریقایی هند و شرقی به نام سلیم به قلب آمریکا سفر می‌کند تا بفهمد«دنیا، چه دنیایی است»

۶۶- جنایات و مکافات نوشته‌ی فئودور داستایوفسکی
پسر به دیدارنزول خوار می‌رود. پسر نزول‌خوار را با تبر می‌کشد. احساس گناه، فروپاشی، سیبری و رستگاری.

۶۵- دکتر ژیواگو نوشته‌ی بوریس پاسترناک
بی‌رحمی انقلاب روسیه ایده‌آلیسم رمانتیک دکتر جوان را لگدمال می‌کند.

۶۴- سه‌گانه قاهره نوشته‌ی نجیب محفوظ
محفوظ زندگی سه نسل از قاهره‌ای‌ها را از جنگ جهانی اول تا کودتای سال ۱۹۵۲ دنبال می‌کند.
۶۳- مورد عجیب دکتر جکیل و مسترهاید نوشته‌ رابرت لوییس استیونسون
داستان دیو، استیونسون در خواب به سراغش آمد.

۶۲- سفرهای گالیور نوشته‌ی جاناتان سوینت
هجویه سوینت بر سفرنامه‌های بلند جهانگردان (دادگاه لی‌لی‌پوت‌ها در واقع دادگاه پادشاه جورج اول است)

۶۱- نام من قرمز است، نوشته‌ی اورهان پاموک
نقاشی در سال ۱۵۹۱ در استانبول به قتل می‌رسد. برخلاف انتظار، داستان را از زبان جسد می‌شنویم.

۶۰- صد سال تنهایی نوشته‌ی گابریل گارسیا مارکز
در این قصه‌ی خانواده‌ای کلمبیایی، افسانه و واقعیت به شکل سحرآمیزی در هم می‌آمیزند.

۵۹- مراتع لندن نوشته‌ی مارتین امیس
رمان‌نویسی ناکام، روز نوشت‌های زنی را از سطل آشغال می‌دزدد که در آن‌ها فاش شده که زن دارد قتل خود را طرح ریزی می‌کند.

۵۸- کارآگاهان وحشی نوشته‌ی رابرت بولانو
گروهی از شاعران آمریکای جنوبی به نقاط مختلف جهان سفر می‌کنند، در گوشه و کنار دنیا می‌خوابند و منتقدین را در دوئل‌ها به چالش می‌کشند.

۵۷- بازی تیله‌های شیشه‌ای نوشته‌ی هرمان هسه
روشنفکران از زندگی بیرون می‌کشند، تا در یک بازی با قواعد ریاضیات و آهنگین شرکت کنند.

۵۶- طبل حلبی نوشته‌ی گونتر گراس
خاطرات از سال‌های پیش از جنگ جهانی دوم از زبان یک کوتوله. طبل حلبی، متن کلیدی ادبیات رئالیسم جادویی اروپاست.

۵۵- آسترلینز نوشته دبلیو جی سبالد
در این رمان بدون پاراگراف، مورخی چک‌تبار، تاریخ خانوادگی‌اش را دنبال می‌کند تا به هولوکاست می‌رسد.

۵۴- لولیتا نوشته‌ی ولادیمیر ناباکوف
دل مشغولی سکسی پروفسوری میانسال نسبت به دختر بچه‌ی ده دوازده ساله‌ای به نام لولیتا با تمایل مادر دختر به پروفسور پیچیده می‌شود.

۵۳- داستان ندیمه نوشته‌ی مارگارت آتوود
پس از جنگ هسته‌ای که بسیاری از انسان‌ها را عقیم کرده، زنان بارور برای پرورش فرزندان به بردگی گرفته می‌شوند.

۵۲- ناتور دشت نوشته‌ی جی دی سالینجر
ضد قهرمان نوجوان داستان که از مدرسه ابتدایی اخراج شده، دوره‌ی سختی را می‌گذراند.

۵۱- جهان دیگر نوشته‌ی دن دلیلو
از بیس‌بال گرفته تا زباله‌های هسته‌ای، کلیه‌ی دغدغه‌های زندگی آمریکایی‌ها در اواخر قرن بیستم در این رمان وجود دارد.

۵۰- دلبند نوشته‌ی تونی موریسون
سیری بی‌رحمانه و آزاردهنده دوران سیاه برده‌داری در آمریکا.

۴۹- خوشه‌های خشم نوشته‌ی جان اشتاین بک
شهروندان اوکلاهما به خاطر قحطی ناشی از رکود اقتصادی بزرگ آمریکا، دیار خود را به جست و جوی‌شان و دستمزد شرافتمندانه ترک می‌کنند.

۴۸- برو بر کوه‌ها بگو نوشته‌ی جیمز بالدوین
کتاب، نقش کلیسای مسیحی را در جامعه‌ی آفریقایی- آمریکایی‌ها بررسی می‌کند.

۴۷- سبکی تحمل ناپذیر هستی نوشته‌ی میلان کوندرا
خیانت یک پزشک، همسرش را رنجور می‌کند. اما وقتی زندگی معنایی نداشته ندارد، این رنج هم نمی‌تواند اهمیتی داشته باشد.

۴۶- بهار زندگی خانم جین برودی نوشته‌ی موریل اسپارک
شاگرد محبوب یک معلم که راهبه می‌شود، به او خیانت می‌کند.

۴۵- نظاره‌گر نوشته‌ی آلن رب گریه
یک فروشنده دوره گرد، غرق شدن دختری سیزده ساله را نظاره می‌کند.

۴۴- تهوع نوشته‌ی ژان پل سارتر
یک تاریخ‌نگار هر لحظه بیشتر از قبل با هستی خود به مشکل برمی‌خورد.

۴۳- سری کتاب‌های ربیت نوشته‌ی جان آپدایک
محدود شدن به فروشندگی حراجی، ستاره سابق بسکتبال دبیرستان را ناامید می‌کند.

۴۲- ماجراهای هاکلبری فین نوشته‌ی مارک تواین
یک پسربچه و برده‌ای فراری در نظر دارند از طریق قایق‌رانی رودخانه می‌سی‌سی پی از فرهنگ و تمدن آنتبلوم دور شوند.

۴۱- درنده‌ی باسکویل نوشته‌ی آرتور کانن دویل
مردی معتاد نیمه شب، سگی ارواح مانند را در دشت‌ها دنبال می‌کند.

۴۰- خانه‌ی عیش نوشته‌ی ادیت وارتن
لیلی بارت در آرزوی عیش فراتر از آن است که به خاطر عشق ازدواج کند. رسوایی و قرص‌های خواب از راه می‌رسند.

۳۹- همه چیز فرو می‌پاشد نوشته‌ی چینووا آچه‌به
مرگ اتفاقی و حضور یک مبلغ مذهبی، رهبری محلی کشاورزی نیجریه‌ای را که سیب زمینی می‌کارد، متزلزل می‌کند.

۳۸- گتسبی بزرگ نوشته‌ی اف اسکات فیتس جرالد
عشق یک میلیونر مرموز به«زنی سرشار از صدای پول»، او را به دردسر می‌اندازد.

۳۷- سرپرست نوشته‌ی آنتونی ترولوپ
دبلیو اچ اودن درباره‌ی این نویسنده گفت:« در میان تمام نویسندگان همه کشورها، ترولوپ بهتر از بقیه نقش پول را درک کرد.»

۳۶- بینوایان نوشته‌ی ویکتور هوگو
مجرم سابق داستان، می‌کوشد آدم خوبی باشد اما ماجرا پایان تلخی به دنبال دارد.

۳۵- جیم خوش شانس نوشته‌ی کینگزلی امیس
یک استاد تاریخ دانشگاه با رییس‌اش اختلاف نظر پیدا می‌کند و…

۳۴- خواب بزرگ نوشته‌ی ریموند چندلر
در این کتاب نوآر جنایی هاردبویلد (Hardboiled)، «مردان مرده سنگین‌تر از قلب‌های شکسته هستند.»

۳۳- کلاریسا نوشته‌ی ساموئل ریچاردسون
روایتی به شکل نامه‌نگاری که در آن رابرت لاولیس، صاحب روسپی خانه وحشیانه سینه‌بند قهرمان داستان را باز می کند.

۳۲- رقصی با موسیقی زمان نوشته‌ی آنتونی پاول
این کتاب دوازده قسمتی، داستانی ‌است که مشهورترین شخصیت آن «نوعی اورکت نامناسب می‌پوشد.»

۳۱- عاقبت فرانسه نوشته‌ی ایرنه نمیروفسکی
این کتاب که شامل دو نوول کوتاه است و شش سال بعد از مسموم شدن نویسنده‌اش منتشر شد، زندگی شهری و روستایی در فرانسه تحت اشغال آلمان‌ها را به تصویر می‌کشد.

۳۰- تاوان نوشته‌ی یان مک ایوان
بهترین رمان انگلیسی‌زبان کلاسیک که در خانه‌‌ای ییلاقی می‌گذرد.

۲۹- زندگی: دستورالعمل یک مصرف کننده نوشته‌ی جورجز پرک
پازل زندگی در بلوک آپارتمان‌های پاریسی به اضافه اتاق‌های خالی

۲۸- سرگذشت تام جونز نوشته‌ی هنری فیلدینگ
این رمان کمدی فیلیدینگ که معمولاً به اختصار تام جونز نامیده می‌شود، داستان بچه‌ای سرراهی است که یک آدم ثروتمند پیدایش می‌کند.

۲۷- فرانکشتاین نوشته‌ی مری شلی
تلاش انسان برای تمسخر مکانیسم شگفت‌انگیز خالق جهان، عاقبت ناگواری به همراه دارد.

۲۶- کرانفورد نوشته‌ی الیزابت گسکل
روستاییان شمال در مقابل تغییرات اجتماعی محصول انقلاب صنعتی مقاومت می‌کنند.

۲۵- سنگ ماه نوشته‌ی ویلکی کالینز
تی اس الیوت در تحسین این رمان گفته است: «اولین، قدیمی‌ترین و بهترین رمان پلیسی مدرن انگلیسی زبان»

۲۴- اولیس نوشته‌ی جیمز جویس
بازنویسی مدرنیستی و شاهکارانه هومر با نوعی شوخ‌ طبعی که یکی از طولانی‌ترین زبان انگلیسی را با ۴۳۹۱ کلمه در خود دارد.

۲۳- مادام بوآری نوشته‌ی گوستاو فلوبر
خریدن رمان‌های عاشقانه، همسر دکتری محلی را به خیانت و پایانی عذاب‌آور می‌کشاند.

۲۲- گذر به هند نوشته‌ی ای ام فورستر
اتهامی ناروا، ظلم نژاد‌پرستانه‌ی بریتانیایی در هند را آشکار می‌سازد.

۲۱- ۱۹۸۴‌نوشته‌ی جورج اورول
در این رمان، ناظر کبیر (دیکتاتور) حتی منحوس‌تر از آنی است که در سریال تلویزیونی اقتباسی از رمان تصویر شده است.

۲۰- تریسترام شندی نوشته‌ی لاورنس استرن
به اعتقاد ساموئل جانسون، این رمان تجربی و شنیع، بیش از حدِ کفایت، خاص و غریب است.

۱۹- جنگ دنیاها نوشته‌ی اچ جی ولز
اشغالگران مریخی خون‌آشام با چند فین دماغ نابود می‌شوند.

۱۸- خبر داغ نوشته‌ی اولین واگ
واگ این رمان را بر اساس ماجرای گزارشگر بخت برگشته‌ی تازه‌کاری نوشته که بیل دیوز، سردبیر سابق دیلی تلگراف را سرکار می‌گذارد.

۱۷- تس دوبرویل نوشته‌ی توماس هاردی
تس فرزند یک خانواده‌ی روستایی است که خانواده‌‌اش می‌فهمند که نام او به یک نجیب‌زاده برمی‌گردد.

۱۶- صخره برایتون نوشته‌ی گراهام گریل
در خیمه شب بازی ادبی گریل، شخصیتی جامعه‌ستیز گند می‌زند به جنایت و ازدواج.

۱۵- اسرار ووسترها نوشته‌ی پی جی وود هاوس‏
این کتاب، اولین بخش از مجموعه داستان‌های قلعه‌های تاتلای است.

۱۴ـ بلندی‌های بادگیر نوشته‌ی امیلی برونته
در دشت‌های بادگیر‌، کاترین و هیث‌کلیف عاشق همدیگر می‌شوند، اما هیث‌کلیف نمی‌تواند با کاترین ازدواج کند.

۱۳ـ دیوید کاپرفیلد نوشته‌ی چارلز دیکنز
رنج‌های کودکی که ناپادری‌اش به‌طرز بی‌رحمانه‌ای او را مورد آزار و اذیت قرار می‌دهد. رمان نیمه‌زندگی‌نامه دیکنز در زمره‌ی رمان‌های «کمال و رشد» دسته‌بندی می‌شود، محور اصلی است.

۱۲ـ رابینسون کروزوئه نوشته‌ی دانیل دفو
یک برده فروش که گرچه کشتی‌اش غرق می‌شود، در جزیره‌ی دور افتاده خدا را می‌یابد و با یک بومی آشنا می‌شود و دچار تحول می‌شود.

۱۱ـ غرور و تعصب نوشته‌ی جین آستن
رویارویی عاشقانه پسری ثروتمند با دختری مغرور از خانواده‌ای فقیر یکی از زیباترین داستان‌های عاشقانه را رقم زده است.

۱۰ـ دن کیشوت نوشته‌ی میگوئل سروانتس
سلحشوری خیال‌پرداز و نیمه‌مجنون، در رمانی طنزگونه به جنگ آسیاب‌های بادی می‌رود.

۹ـ خانم دالووی نوشته‌ی ویرجینیا وولف
خانم قهرمان داستان که قرار است در یک جشن شرکت کند به قصدِ خرید گل از خانه بیرون می‌رود و با زوجی جوان که زندگی پرتلاطمی دارند، روبه‌رو می‌شود.

۸ـ رسوایی نوشته‌ی جی ام کوئتزی
یک استاد ادبیات انگلیسی در آفریقای جنوبی پس از دوران آپارتاید با فریفتن دانشجویش‌، همه چیزش را می‌بازد.

۷ـ جین ایر نوشته‌ی شارلوت برونته
آقای روچستر ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دل به زنی فقیر و ساده می‌بازد. اما جین متوجه می‌شود که روچستر ازدواج کرده و همسری دیوانه دارد.

۶ـ در جستجوی زمان از دست رفته، نوشته‌ی مارسل پروست
تفکری درباره‌ی خاطرات، رمانی هفت جلدی که مشهورترین کتاب در جهان ادبیات است.

۵ـ قلب تاریکی، نوشته‌ی جوزف کنراد
جوزف کنراد می‌گوید : «‌فتح زمین، چیز زیبایی نیست.»

۴ـ سیمای یک زن نوشته‌ی هنری جیمز
زنی آمریکایی که وارث ثروتی عظیم شده‌، با ازدواج با مردی خودخواه، زندگی خود را تباه می‌کند. منتقدی به نام هرولد بلوم گفته بود هنری جیمز در این رمان، خودش را در چهره‌ی یک زن تصویر کرده است.

۳ـ آنا کارنینا نوشته‌ی لئو تولستوی
زن جوانی از طبقه اشراف بدون عشق با مردی صاحب منصب ازدواج می‌کند اما گرفتار عشقی دیگر می‌شود.

۲ـ موبی دیک نوشته‌ی هرمان ملویل
جستجوی دیوانه‌وار کاپیتان آمب برای گرفتن انتقام از نهنگی که پای او را خورده است.

۱ـ میدل مارچ نوشته‌ی جورج الیوت
ویرجینیا ولف: «میدل‌مارچ

منبع: های پرشین
يکشنبه 29/8/1390 - 10:44
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته