• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 86
تعداد نظرات : 73
زمان آخرین مطلب : 5110روز قبل
دانستنی های علمی
بیکاری و تورم دو عامل مهم فقر نوع مقاله : تجمیعی نوشته :بنفشه سام گیس یک کارتن مقوایی کنار در مغازه بود. روی زمین. تا نیمه های کارتن پر بود از خیار پلاسیده و نارنگی یخ زده و سیب کرم خورده و گوجه فرنگی کپک زده. مردم می آمدند و می رفتند و کارتن مقوایی همان جا بود. زن رفت داخل مغازه. یک کیسه نایلونی سیاه به دست داشت و از مغازه آمد بیرون. سر کارتن چمباتمه زد و کیسه سیاه را پر کرد از محتویات کارتن. کیسه را داخل کیف توبره مانندش پنهان کرد و یک اسکناس 100 تومانی را از زیپ جلویی کیفش بیرون کشید و به دست فروشنده داد و گم شد... این صحنه تلخ نیست. حتی رقت آور هم نیست. این، واقعیت نکبت است. واقعیت فقر. فقر که آنچنان واژه کثیف و چرکی است که نوک قلمی که آن را می نویسد هیچ گاه پاک نمی شود و چند نفر در ایران گرفتار این نکبت هستند؟ چند زن؟ چند مرد؟ چند کودک؟ گرسنه خوابیدن و بی لباس ماندن و بیکار بودن و محروم شدن... یک سیاهی مستمر و تنگی نفس دائم را می ماند فقر. هیچ نوری نیست برای تابیدن و هوایی نیست برای نفس کشیدن و ما باور نمی کنیم کسی هست که تمام روزش با یک نان، فقط یک نان سپری می شود. پوشاک، خوراک، تفریح، مشارکت اجتماعی واژه های بیگانه یی است برای شماری از مردم. تعداد بی شماری که حسرت بسیاری از ضروریات را دارند؛ ضروریاتی که حق یک انسان است. خوراک مناسب به معنای تامین کالری روزانه، پوشاک مناسب به معنای محفوظ ماندن در برابر سرما و گرما، بهداشت کافی به معنای سلامت ماندن و زمین گیر نشدن، آموزش به معنای آموختن سواد... از تجملات صرف نظر کنیم چون این گروه نه چندان قلیل، اصلاً توانی برای فکر کردن به تجملات ندارند... سال ها پیش در مرکز مشاوره آموزش و پرورش دختری را دیدم که آمده بود از رئیس مرکز چندتومانی قرض بگیرد، دختر و مادر و خواهرش رشته آش درست می کردند و زندگی شان از فروش رشته های سفید می گذشت. پدر از دوپا فلج بود در گوشه اتاق چهارمتری... دختر رو به من کرد و گفت؛ «می دانی فقر یعنی چه؟ یعنی من چهار سال است که این مانتو را به تن می کشم. زمستان و تابستان و بهار و پاییز. هم لباس میهمانی است و هم لباس خانه و هم لباس خیابان. یعنی به جز این لباسی ندارم. یک سال است که گوشت نخورده ام و چون پولی وجود ندارد، مادرم نمی تواند برای مداوای کلیه هایش درمانی پیدا کند...» و من هنوز هم نمی فهمم فقر یعنی چه. هیچ کدام از ما نخواهیم فهمید که فقر یعنی چه. سال 85، وزارت رفاه و تامین اجتماعی، نقشه فقر در ایران را منتشر کرد. این نقشه که وضعیت فقر در فاصله سال های 1374 تا 1383 در مناطق شهری و روستایی را به تصویر کشیده بود، نشان می داد که 10 درصد خانوارهای ایرانی تحت پوشش نهادهای حمایتی دولتی هستند که سه درصد آنها از فقر شدید و گرسنگی رنج می برند و درآمد دهک ثروتمندترین قشر جامعه 17 برابر درآمد دهک فقیرترین قشر جامعه است و شمار فقرای مناطق روستایی کشور بیش از مناطق شهری است و شهرهای مشهد، گرگان، زاهدان و کرمانشاه بیشترین تعداد فقرای شهرنشین را در خود جا داده اند و رتبه های بعدی متعلق به شهرهای سمنان، اصفهان، شهرکرد، یزد، کرمان، اراک، همدان، زنجان، سنندج، تبریز و ارومیه است. نتایج این نقشه همچنین اعلام کرد که خط فقر شدید در سال 84 با میانگین بعد خانوار 6/4 نفری در شهر 650 هزار ریال و برای خانوار روستایی 514 هزار ریال برآورد شده است و 8/2 درصد جمعیت شهری و 9/2 درصد جمعیت روستایی زیر خط فقر شدید قرار دارند و 5/10 درصد جمعیت شهری و 11 درصد جمعیت روستایی زیرخط فقر مطلق قرار دارند. در زمان ارائه این نقشه، جمعیت روستایی کشور 23 میلیون نفر و جمعیت شهرنشین 47 میلیون نفر برآورد شده بود که بر مبنای مستندات این نقشه، یک میلیون و 983 هزار نفر از جمعیت کشور زیر خط فقر شدید و 7 میلیون و 465 هزار نفر از جمعیت کشور زیر خط فقر مطلق بودند.این نقشه که برآوردی از سال های 1374 تا 1383 بود طراحان برنامه چهارم توسعه را بر آن داشت که در این برنامه، دولت را مکلف به کاهش حجم جمعیت فقیر کشور سازند. دکتر «محمدرضا واعظ مهدوی» معاون سابق سیاستگذاری وزارت رفاه و تامین اجتماعی می گوید؛ «آن افرادی که کمتر از یک دلار در روز درآمد داشته باشند، جمعیت زیر خط فقر شدید به شمار می آیند که این تعداد افراد در ایران کمتر از دو درصد جمعیت را شامل شده و محاسبات سال 1384 نشان می دهد این رقم 67/0 درصد بوده است. قانون برنامه چهارم، دولت را مکلف ساخته بود که تا پایان برنامه چهارم، تعداد این گروه به صفر برسد.متاسفانه گزارش های رسمی از عملکرد دولت در این زمینه موجود نیست اما بعید نیست که امروز این خط فقر تحت پوشش کامل قرار گرفته باشد. البته با توجه به اینکه دوسوم از زمان اجرای برنامه چهارم توسعه سپری شده، ما انتظار نداریم که جمعیتی به زیر خط فقر شدید سوق پیدا کنند و اگر هنوز چنین افرادی هستند باید سوال شود که 1200 میلیارد تومان اعتباری که برای پوشش این گروه در نظر گرفته شده بود به چه مصارفی رسیده است. محاسبات طی سال 84 نشان می داد که حدود 14 درصد جمعیت زیر خط فقر نسبی قرار دارند؛ افرادی که درآمد مکفی نداشتند و در قانون برنامه چهارم هدف گذاری شده بود که تعداد این گروه هم به 8 درصد کاهش یابد. البته کاهش این جمعیت در زمره وظایف سازمان های حمایتی قرار نمی گرفت بلکه متوجه سیاست های مالیاتی و تامین اجتماعی دولت و چگونگی تخصیص یارانه ها است. سعید مدنی پژوهشگر مسائل اجتماعی ایران نیز در ارائه شمایی از وضعیت فقر در ایران می گوید؛ «اغلب مطالعات نشان می دهد هنوز بخش قابل توجهی از جمعیت کشور زیر خط فقر قرار دارند. گروهی که زیر خط فقر شدید قرار دارند و در واقع به دلیل نداشتن درآمد کافی، از تامین نیازهای غذایی خود معادل 2000 تا 2200 کالری در روز محروم هستند. این گروه جمعیتی معادل دو تا 5 میلیون نفر را شامل می شوند. گروه دیگر، جمعیت زیر خط فقر مطلق هستند که به دلیل نداشتن درآمد کافی، از تامین حداقل نیازهای اساسی خود از جمله خوراک، پوشاک، مسکن، بهداشت و آموزش محروم هستند.» قانون جامع نظام رفاه و تامین اجتماعی، وزارت رفاه را مکلف کرده که هر سال خط فقر را اعلام کند که طی دو سال گذشته چنین اتفاقی نیفتاده است. مدنی در توضیح راجع به علت سقوط جمعیت به زیر خط فقر می گوید؛ «سیاست های دولت طی سال های اخیر موجب شد نه تنها از تعداد جمعیت فقیر کشور کاسته نشود بلکه تعداد آنان افزایش یابد و در واقع جمعیتی که در معرض خط فرو افتادن به زیر خطر فقر بودند، طی سال های اخیر به این ورطه سقوط کردند. از جمله عوامل موثر در سقوط افراد به زیر خط فقر را می توان جنسیت، اشتغال، مسکن و بهداشت و درمان نام برد. این عوامل تاثیرگذار است چرا که متناسب با جنسیت سرپرست خانوار، احتمال ریسک سقوط به زیر خطر فقر افزایش می یابد. بنابراین خانواده های زن سرپرست بیش از سایر خانواده ها در معرض این خطر قرار دارند و به خصوص با سیاست های تبعیض جنسیتی دولت در حوزه های مختلف، به نظر می رسد این عامل نقش جدی تری پیدا کرده است. همچنین اگر سرپرست خانواده در معرض بیکاری و از دست دادن شغل قرار داشته باشد آن خانواده، همواره با خطر سقوط به زیر خط فقر دست و پنجه نرم خواهد کرد. ارزیابی های رسمی و غیررسمی نشان می دهد که نرخ بیکاری و تعداد جمعیت بیکار در ایران رو به افزایش است و اتفاقاً گروه های سنی جوان تر بیش از سایر گروه ها در معرض بیکاری قرار دارند که نرخ بیکاری در این گروه سنی هم اکنون در حدود 25 درصد گزارش شده است و بنابراین خطر سقوط زوج های جوان به زیر خط فقر بیش از سایرین است. در عین حال، خانواده هایی که در منازل اجاره یی سکونت دارند بیش از سایرین در معرض خطر سقوط به زیر خط فقر قرار می گیرند. در حالی که حدود یک سوم از خانوارهای ایرانی اجاره نشین هستند، شاخص اجاره بهای مسکن طی سال جاری نسبت به سال قبل 18 درصد افزایش یافته آن هم در حالی که ضریب اهمیت مسکن در تورم معادل 7/19 درصد برآورد می شود. تامین هزینه های درمانی هم می تواند از عوامل موثر سقوط به زیرخط فقر باشد. طبق برنامه چهارم توسعه دولت مکلف بود که سهم 70 درصدی مشارکت مردم در تامین هزینه های درمانی را به 30درصد کاهش داده و در مقابل، سهم 30 درصدی خود را به 70 درصد افزایش دهد. این امر که محقق هم نشد بسیاری از خانوارهای دست به گریبان با بیماری های صعب العلاج یا پرهزینه را در معرض ابتلا به فقر شدید قرار می دهد. از سوی دیگر نباید از بی انضباطی مالی دولت، واردات بی رویه و کاهش قدرت تولید داخل و کسری بودجه به عنوان عوامل موثر بر تشدید فقر غافل شویم. در واقع سیاست های دولت طی سال های جاری به گونه یی بوده که این روند را تشدید کرده و بنابراین انتظار می رود که فشار بر جمعیت زیر خط فقر افزایش یابد. یکی از شواهد در دسترس، نرخ رو به افزایش تورم است. صندوق بین المللی پول در سپتامبر 2007 در گزارشی راجع به وضعیت تورم در کشورهای جهان، نرخ تورم در ژاپن را منهای دو درصد، سوئیس 8/0 درصد، فرانسه 5/1 درصد و ایران را 3/7 درصد اعلام کرد که بنا بر این گزارش، ایران و سریلانکا بالاترین تورم را داشتند. نرخ تورم عاملی است در راستای فقیر تر شدن فقرا و ثروتمندتر شدن ثروتمندان و در عین حال نقض سیاست های تثبیت قیمت و سیاست های اقتصادی اجتماعی دولت منجر به افزایش نرخ تورم شده است. براساس مصوبه سال 1384 مجلس، دولت موظف بود که از افزایش قیمت برخی اقلام مثل بنزین، نفت و فرآورده های نفتی، گاز، برق، آب، خدمات فاضلاب، مکالمات تلفنی و مرسولات پستی جلوگیری کند. در حالی که براساس قانون بودجه سال 86 بهای تمام این خدمات افزایش یافت آن هم در حالی که متوسط سهم آب و برق و گاز در هزینه های خانوار ایرانی 6/9 درصد، حمل و نقل 3/12 درصد و دخانیات 9/22 درصد افزایش یافته است. در عین حال مقایسه 9 ماه نخست امسال با مدت مشابه در سال گذشته نشان می دهد شاخص قیمت مواد خوراکی، آشامیدنی و مسکن مجموعاً 3/36 درصد رشد داشته، همچنان که شاخص هزینه های آب و برق و گاز در همین مدت 9/31 درصد افزایش یافته است. ----------------------------------------------- نوشته :بنفشه سام گیس- گرفته شده از سایت بازار کار
سه شنبه 17/1/1389 - 10:47
اقتصاد
بیزینس ویك بررسی كرد آیا هیلاری كلینتون برای كسب‌و‌كار مناسب است؟ نوع مقاله : تجمیعی در یك مناظره دموكراتیك در انتخابات مقدماتی26 فوریه، سناتور هیلاری كلینتون موضوع عوام‌فریبانه مبارزه انتخاباتی خود را در بوق و كرنا كرد، او گفت: «تاكنون ثروتمندان و افراد با نفوذ رییس‌جمهوری داشته‌اند. اكنون زمان آن است كه رییس‌جمهوری برای طبقه متوسط و طبقه كارگر داشته باشیم.» كلینتون خود را به عنوان مدافع طبقه متوسط به تصویر می‌كشد. كلینتون در ایالت اوهایو كه در آن طی دوران ریاست‌جمهوری جورج بوش، بیش از 200000 شغل از بین رفته است از اوباما پیش افتاد. در پی پول اما در حالی كه سخن كلینتون جدی است – در مخالفت با كاهش مالیات برای ثروتمندان،‌ تاثیر منافع خاص مثل شركت‌های بیمه‌درمانی و شركت‌های بزرگ نفتی – سابقه و پایگاه پشتیبانی او نشان می‌دهد او دشمن منافع كسب‌و‌كار آمریكا نیست. برخی از نام‌های بزرگ در وال‌استریت از جمله جان‌مك مدیركل موسسه مورگان استنلی و استیو راتنر، رییس كوآ در انجل گروپ، به طور علنی از كلینتون حمایت كرده‌اند. حامیان مالی او نسبت به اوباما یا سناتور جان‌مك كین در رده‌های شغلی بالاتری قرار دارند و مبلغ 9/3میلیون دلار از كمك‌كنندگان وابسته به صنعت بهداشت و درمان و بیشتر از دیگر نامزدها جمع كرده است. حمایت‌كنندگان مالی وابسته به گلدمن ساكس حمایت‌كنندگان اصلی او هستند. ماسی ریش سخنگوی مركز سیاست‌های پاسخگو در واشنگتن می‌گوید: نامزدها زمانی كه در شرایط دشوار قرار می‌گیرند اغلب چیزهایی به رای‌دهندگان می‌گویند كه حمایت‌كنندگانش را خوار و خفیف خواهد كرد، اما در پایان حمایت‌كنندگان سابقه خوبی در گرفتن آنچه می‌خواهند دارند. مهم نیست چه كسی به عنوان رییس‌جمهوری انتخاب شود، به هر حال وال استریت در كاخ سفید دوستی خواهد داشت.» خط مشی عوام‌فریبانه اما كلینتون كه در پرداختن به كسب‌و‌كار معقول بوده است، همچون بوش مدافع كسب‌و‌كار نخواهد بود. كلینتون در 18 فوریه یك طرح سیزده صفحه‌ای برای تثبیت اقتصاد منتشر كرد كه همچون بیانیه‌ای برای رای‌دهندگان طبقه متوسط و طبقه كارگر و بر علیه منافع شركت‌ها خوانده می‌شود. از آنجایی كه كلینتون بر دنبال كردن مبارزه انتخاباتی تاكید می‌كنند، برنامه بهداشت و درمان او همه آمریكایی‌ها را تحت پوشش قرار خواهد داد و كسانی كه توانایی پرداخت آن را ندارد واجد شرایط تخصیص یارانه دولتی خواهند بود. او در مورد بحران مسكن قول داده است در مدت 90روز این مساله را متوقف كند و در مدت پنج سال نرخ قابل تنظیم مسكن ارائه دهد. او همچنین قول سرمایه‌گذاری بسیار دولت در ایجاد شغل در پروژه‌های زیربنایی همچون جاده‌ها و پل‌ها را داده است كه شامل ایجاد دست‌كم 5میلیون شغل سبز جدید در انرژی‌های پاك‌تر و جایگزین شونده است. این طرح همچنین به صنایع خاص كه كلینتون می‌گوید سودهای كلانی دارند حمله می‌كند. او می‌گوید قصد دارد «دست‌كم 55میلیارد دلار در سال از شركت‌های دارویی، شركت‌های نفتی و شركت‌هایی كه در خارج فعالیت دارند» دریافت كند و این مبلغ را در ایجاد شغل و بیمه درمانی سرمایه‌گذاری نماید. برای مثال طرح او شامل «مالیات سودهای بادآورده» بر شركت‌های بزرگ نفتی است تا صرف صندوق‌ انرژی استراتژیك شود. او همچنین به طور كلی در مورد مقررات بحث می‌كند و می‌گوید او از چارچوب قانونی حمایت می‌كند كه در قبال افراط‌كاری‌هایی كه منجر به بحران كنونی مسكن شد بیمه باشد. كلینتون تلاش خواهد كرد برخی از مزایایی را كه كسب و كار در دولت بوش از آنها بهره‌مند شدند لغو كند، مثل برنامه كاهش مالیات بوش و توافقنامه‌های تجارت آزاد كه حمایت‌های زیست‌محیطی و نیروی كار را در كشورهای كم‌هزینه مشتاق به كاهش معاملات تجاری با آمریكا اعمال نمی‌كند. این برنامه در ظاهر برنامه‌ای مدافع كسب و كار به نظر نمی‌رسد. دن كلینتون تحلیلگر موسسه تحقیقاتی استراتگاس در واشنگتن می‌گوید: به طور كلی، ریاست‌جمهوری كلینتون به اقتصاد صدمه خواهد زد». كلینتون می‌گوید نگرانی‌های كسب و كار شامل افزایش احتمالی مالیات بر درآمد، افزایش ارزش سرمایه و سود سهام می‌شود. در 18فوریه كلینتون در ویسكانسین گفت كه یك «نظام مالیاتی عادلانه» به وجود خواهد آورد كه راه‌های گریز «دلالان صندوق‌های بزرگ مالی» را برطرف می‌كند. به بیان دیگر او مالیات‌ها را بر سودهای سرمایه‌گذاری مدیران صندوق‌های مالی بزرگ از 15درصد كنونی برای نرخ‌های درآمد ثابت به 35درصد افزایش خواهد داد. تهدید نفتا و صنعت نفت علاوه بر همه اینها فعالان اقتصادی در زمینه محدودیت‌های تجارت نگران هستند. در مناظره 26فوریه در اوهایو هیلاری كلینتون قول داد به كانادا و مكزیك خواهد گفت آمریكا از پیمان نفت خارج می‌شود؛ اگر این كشورها مایل نباشند طی شش ماه در مورد حمایت بهتر از كارگران و حفظ محیط‌زیست دوباره مذاكره كنند. كلینتون می‌گوید: «او در مورد تجدیدنظر در پیمان نفت صحبت می‌كند، اما اكثر شركت‌های بزرگتر برای گسترش نیازمند تجارت هستند.» صنعت نفت و گاز نمی‌خواهند هدف لفاظی عوام فریبانه كلینتونی باشند كه خواستار مالیات‌های جدید بر سود آنها است. این صنعت در مخالفت با وضع مالیات‌های جدید بر این صنعت با كنگره چانه می‌زند و اگر كلینتون برنده انتخابات ریاست‌جمهوری شود به نبرد خود ادامه خواهد داد. مارك كیب، تحلیل‌گر ارشد سیاست مالیاتی در انجمن نفت آمریكا می‌گوید: «به هیچ وجه مخالف مشوق‌های انرژی جایگزین شونده نیستیم، اما اگر هدف عدم وابستگی به انرژی است، وضع مالیات جدید بر نفت و گاز ایده بدی است.» یك «دستور جلسه متعادل» در جدیدترین تحلیل رای‌گیری سنا، اتاق بازرگانی به كلینتون رتبه رضایت‌بخش 67درصد را در مقایسه با 55درصد اوباما داد. (مك‌كین 80درصد را به دست آورد). بسیاری از رهبران تجاری موفقیت اقتصادی اواخر دهه 1990 طی دوران ریاست‌جمهوری بیل‌كلینتون را به یاد می‌آورند، زمانی كه با رشد اقتصادی، دستمزد كارگران به طور همگانی افزایش می‌یافت. كلینتون همانند همسرش بیل‌كلینتون كه در زمان او «جناح چپ جدیدی» به وجود آمد. به طور افراطی از تعدیل ثروت حمایت نمی‌كند، اما خواهان یك دستور جلسه «متعادل» است كه مبانی بازرگانی آمریكا و تجارت آزاد سالم را حفظ خواهد كرد حتی اگر حمایت‌های بیشتری از آمریكایی‌های طبقه متوسط و طبقه كم درآمدتر به عمل آورد. وال‌استریت كاملا با كلینتون راحت است. راجر آلتمن مشاور ارشد اقتصادی كلینتون می‌گوید: كلینتون به مدت هفت سال سناتور نیویورك بوده است و نیویورك پایتخت مالی آمریكا و جهان است. مدیران كل و دیگر رهبران كسب‌وكار فرصت از نزدیك كار كردن با كلینتون را داشته‌اند. اگر از رهبران جامعه مالی بپرسید مساله‌ای برای نگرانی وجود دارد، 80درصد یا بیشتر خواهند گفت خیر. در واقع اگر كلینتون انتخاب شود برخی صنایع به طور قابل ملاحظه‌ای سود خواهند برد. طرح اقتصادی او 50میلیارد دلار بودجه انرژی استراتژیك برای حمایت از صنایع انرژی جایگزین شونده ایجاد می‌كند. برایان شرباكو مدیر عملیاتی شركت اتانكس انرژی كه یك شركت تولید كننده اتانول است، می‌گوید: «به علت سابقه و طرح‌های كلینتون كاملا روشن است كه از هیلاری كلینتون چه به دست خواهید آورد. در مورد جورج بوش بسیاری از مردم نمی‌دانستند برای چه رای می‌دهند و دیگر نمی‌خواهند این تجربه را تكرار كنند.» شوباكو و همسرش از كلینتون حمایت مالی كرده‌اند كه سهم هر كدام2300دلار در دوره مقدماتی بود. اكنون مساله این است كه چه كسی در انتخابات عمومی با مك كین روبه‌رو خواهد شد. این نامزد چه كلینتون باشد چه اوباما رای‌دهندگان می‌توانند منتظر پیام اقتصادی نامزد دموكرات باشند كه به مخاطبان خود ادامه می‌دهد. آلتمن می‌گوید: هر نامزد ریاست‌جمهوری دموكرات روی خط باریكی بین رویكرد سیاسی كه طبقه متوسط را تقویت خواهد كرد و همزمان روابط كاری خوب و قابل قبول با كسب‌وكار را حفظ می‌كند، راه می‌رود. ----------------------------------------------------------------------------------------------------- منبع :مترجم: رفیعه هراتی- گرفته شده از سایت بازار کار
سه شنبه 17/1/1389 - 10:47
دانستنی های علمی
بردن كار از اداره به خانه نوع مقاله : تجمیعی هوا كم‌كم داشت تاریك می‌شد، در اداره پشت میزش نشسته بود و در حال اتمام كارهای روزمره و عقب‌مانده خودش بود. زنگ تلفن همراهش او را به خود آورد. صدایی از آن طرف خط می‌گفت: می‌دونی ساعت چنده؟ نمی‌خوای بیای خونه؟ تلفن را قطع و سریعاً پله‌های اداره را به سمت پاركینگ طی می‌كند. پس از گذراندن مسافتی در میان ترافیك شهر بالاخره به خانه رسید. در طول مسیر مرتباً به كارهای عقب‌افتاده و روزمره خود فكر می‌كرد و در منزل نیز مدام در فكر انجام كارهای اداری خود غوطه‌ور بود. چقدر كار عبث و بیهوده‌ای است كه انسان آنچنان بر مغز خود فشار آورد كه در اثر خستگی مفرط مغز از كاركردن سرپیچی و قوای ذهنی فرسوده‌اش به طغیان سربردارد، به‌طوری كه هر كاری را كه انجام می‌دهد فاقد نیرو و قدرت می‌شود و یا آدمی موقعی كه ماشین فكرش نظم خود را از دست داده و در مغز خسته و دستگاه عصبی‌اش آثاری از خستگی مفرط دیده می‌شود باز به كار ادامه بدهد، حفظ و نگهداری افكار خسته و تصویر خسته در ذهن خود پس از اینكه كار خود را شب‌هنگام ترك می‌كنید به كارایی صدمه می‌زند، همان‌طور كه لباس خود را عوض می‌كنید ذهن خود را نیز تازه و خرم نگه‌بدارید. شما برای آماده شدن جهت كار روز بعد و سرحال و شاداب بودن باید خوش بگذرانید و این خوشی را نیز در خانواده خود بجویید و چنانچه شما تشویش‌ها و نگرانی‌های اداری را با خود حمل كنید و همراه با آنها وارد ناراحتی‌های مختص به منزل شوید، قادر نخواهید بود خوشی و شادابی را برای روز بعد كاری كسب نمایید. خانه اینگونه از افراد، دیگر یك خانه نیست زیرا به محض اینكه وارد خانه می‌شوند شروع به فكر و طرح‌ریزی درباره برنامه‌های دیگر برای دادوستد بیشتر و پیداكردن راه‌های تازه دیگر برای پول درآوردن می‌كنند كسب درآمد خوب و لذت‌بخش است ولی تا جایی كه تبدیل به یك جنون نشده و تا جایی كه توانایی بالا نگه‌داشتن سر خود را نداشته باشیم پیش نرود و اگر به جای استراحت و تفریح فوراً به خاطر كسب درآمد بیشتر و بالاتر سرگرم كار شویم، قطعاً به طور دائم در حال خستگی، كوفتگی و گرفتگی به سر خواهیم برد. همسر مهربانی تعریف می‌كرد: به یاد می‌آورم شب پشت شب، ساعت‌ها بعد از نیمه شب می‌نشست و روی دفاتر خود خم می‌شد، مشغول فكركردن و ریختن طرح و برنامه و سیگار كشیدن بود. من صدای سرفه پرخراش او را می‌شنیدم و از او با التماس تقاضا می‌كردم از كار دست برداشته و به رختخواب برود تا سلامتی خود را نجات بدهد ولی او سرسختانه به لجبازی می‌پرداخت اوقاتی می‌رسید كه او بدون هیچ‌گونه تعارف به اطلاع من می‌رساند كه التماس‌های من بی‌فایده است. اگرچه احتمال دارد دارایی اینگونه از افراد تا حد بسیار زیادی افزایش پیدا كند، ولی مسلماً از زندگی، خانواده و خوشبختی درون خانه محروم خواهند شد زن و فرزندان شخص برای این فرد بیگانه خواهند بود و هیچ‌وقت فرصت پیدا نخواهد كرد از اوقات فراغت خود لذت ببرد زیرا همیشه سرگرم فكركردن، طرح ریختن و كاركردن خواهد بود تا اینكه سرانجام اجل فرا رسد و عمرش به پایان برسد. توصیه‌هایی را می‌توان برای اینگونه افراد داشت و عمل به این موارد به عهده خود شخص خواهد بود. بهتر است موقعی كه دفتر كار خود را ترك می‌كنید، كارهای خود و تمام ناراحتی‌های درونی خود را نیز ترك كرده و فراموش كنید و آنها را با خود به خانه نبرید. نگرانی‌ها و ناراحتی‌های خود را به محلی كه در آن به تفریح و تفرج می‌پردازید، نبرید چرا كه در غیر این‌صورت چندان نفعی و یا هیچ نفعی از آن نخواهید برد. چه فایده‌ای دارد انسان كار روزانه خود را كه انجام گرفته، دوباره انجام دهد و فكر خود را در مورد آنها مشغول كند و از اینكه كارهای عقب‌مانده و یا كارهای مختلفی را انجام نداده اظهار پشیمانی كند و یا در مورد اموری كه باید انجام دهد پیش‌بینی‌های بی‌مورد انجام دهد. وقتی كه كار روزانه خود را به پایان رساندید، رهایش كنید و به یاد داشته باشید یك روز كاری با فرا رسیدن شب به پایان رسیده یقین داشته باشید در حالی‌كه كارهای خود را به انجام می‌رسانید بهترین سعی و كوشش خود را انجام داده‌اید. رضایت خود را از كار دیروزتان حاصل كنید، در این صورت دیگر نیازی به آن نخواهد بود كه درباره‌اش نگران باشید و در هنگام شب اظهار پشیمانی كنید. برخی، انرژی خود را با راه دادن تشویش و نگرانی به خود و ناراحت‌بودن درباره گذشته و اشتباهات و خطاهای خود كه غالباً آنها را به انجام كار به نحو خوب و رضایتبخش، عاجز و ناتوان تلف می‌كنند،كم نیستند. عادت نگاه كردن به پشت سر، كشنده كارایی است، همچنان كه عادت زیاد نگریستن به آینده زیان‌آور است. امروز روزی است كه در اختیار ماست. امروز را صرف زندگی كنید و خود را از آن خلاص نمایید. وقتی شما در حالی‌كه جسماً و روحاً خسته‌اید هنگامی كه به خانه خود می‌رسید بگویید: اینجا مركز كسب نیرو و قدرت من است. اینجاست كه من قدرت توانایی و انرژی خود را برای فردا به چنگ می‌آورم. در اینجاست كه من زندگی نو و جرأت نو به‌دست می‌آورم. من نمی‌توانم اجازه بدهم در ایستگاهی كه باید كسب نیرو كنم انرژی‌ام تمام بشود. در اینجاست كه ایده‌آل‌های من از نو صیقل زده شده و بلندپروازی‌هایم اصلاح می‌گردد. در اینجاست كه اعتماد‌به نفس خود را مجدداً به دست می‌آورم و اطمینان به خود حاصل می‌كنم كه برای كار فردا آمادگی كامل دارم. هنگامی كه میز اداره و یا دفتر كار خود را در هنگام شب به طرف خانه هل می‌دهید نتیجه‌اش این است كه یك مقدار زیاد از انرژی گرانبهای خود را كه می‌توانید صرف كارهای باارزش بنمایید، از خود خارج می‌سازید و این مقدار انرژی است كه فردا كم خواهید آورد. چنانچه خود را خسته كنید در زمانی كه باید استراحت و تفریح كنید و باید با خانواده و دوستان خود خوش باشید و یا حتی اگر كار خود را با خود به بستر خواب ببرید تا شما را آزار دهد و نگرانتان سازد، در این صورت صبح كه از خواب برمی‌خیزید به جای اینكه صددرصد فردی توانا و نیرومند و لایق و مشتاق به انجام كار روزانه خود باشید، شخصی خواهید بود كه از نظر روحی و روانی خسته هستید و فقط 50درصد آماده برای كار است! همین امشب هنگامی كه به خانه خود می‌روید، استراحت كنید و انرژی گرانبهای خود را تلف نكنید. با مرور كردن كار روز و یا غصه خوردن درباره گذشته و فكر كردن درباره اینكه ممكن بود یك عمل دیگری و یا یك كار دیگری انجام می‌گرفت و نتیجه آن بهتر از این می‌شد، خود را خسته‌تر نكنید. وقتی كه به چنین كاری دست می‌زنید شما در واقع انرژی گرانبهای بیشتر و وقت گرانبهای بیشتری به مصرف می‌رسانید. چه فایده‌ای از این كار عایدتان می‌گردد؟! اگر می‌خواهید اعصابتان صدمه نبیند و در 40سالگی پیر و شكسته نشوید، از همین امشب شروع كنید. تلفن همراه خود را از بدو ورود به منزل خاموش و افكار خود را جز به خانواده خود، به هیچ چیز دیگری معطوف ننمایید. آرش سیوانی- گرفته شده از سایت بازار کار
سه شنبه 17/1/1389 - 10:47
اقتصاد
بالاترین اشتغال در جهان ; کترینگ یا خدمات غذایی نوع مقاله : تجمیعی اولین كنفرانس كارآفرینی كیترینگ مواد غذایی و صنایع وابسته هشت و 9 مردادماه جاری برگزار می‌شود. ایجاد ساختار جدید برای انجام امور تهیه، تولید، توزیع و ایجاد یك مزیت رقابتی برای كسب و كار و همچنین نقش كارآفرینی صنعت و خدمات كیترینگ و توسعه كارآفرینی با بومی‌سازی سیستم‌ها و تكنولوژی‌های نوین از دستاوردها و اهداف برگزاری این كنفرانس است. به همین منظور به بررسی وضعیت این صنعت در كشور و نقش آن در توسعه اشتغال می‌پردازیم: کترینگ یا خدمات غذایی آیا تا به حال فکر کرده اید که در جهان حرفه هایی که با مواد خوراکی در ارتباط هستند بیشترین اشتغالزایی را دارند؟ در سراسر جهان بالاترین تعداد افراد به حرفه هایی که در ارتباط با خدمات غذایی می باشد مشغول به کار هستند. هیچ حرفه ای از آنهایی که در صنعت کترینگ مشغول به کار هستند پرمسوولیت تر و ارزشمندتر که مورد نیاز همه افراد جامعه است، وجود ندارد. و در هیچ حرفه ای به اندازه خدمات غذایی رقابت و سلیقه های گوناگون وجود ندارد. مردم به هیچ حرفه ای در جهان آنقدر توجه ندارند که به کترینگ از نظر شکل، تزیین، مزه ، بهداشت، و نوع سرو توجه می کنند. دلیل عمده آن این است که برای حیات بشر نیاز است. صنعت کترینگ بزرگترین صنعت جهان و بزرگترین گردش مالی جهان را در اختیار دارد. به جرات می توان گفت هیچ حرفه ای در جهان وجود ندارد که بتواند این تعداد افراد را مشغول به کار کند. یکی از بزرگترین و ارزشمندترین و با مسوولیت ترین حرفه ها همان خدمات غذایی است که شامل انواع رستوران ها ، اغذیه فروشان ، نوشابه سازان، تولیدکنندگان و فرئشندگان مواد غذایی و شغلهای متعدد مواد خوراکی و اگر دارو را هم به آن اضافه کنیم متوجه خواهیم شد که هیچ حرفه ای این تعداد را جذب کار نکرده است و نخواهد کرد. اگر تولیدکنندگان (کارخانجات) تجهیزات و تشکیلات برای تولید مواد غذایی و کشاورزان که در جهت تولید مشغول به کار هستند و سیستم حمل و نقل از مزارع تا کارخانه و از کارخانه به عمده فروشان و از عمده فر وشان به خرده فروشان و سپس تولیدکنندگان و آماده سازان برای مصرف کنندگان و بازرسان، کنترل کنندگان را هم به این تعداد اضافه کنیم خواهیم دید هرگز صنعتی به این وسعت از نظر اشتغال در جهان وجود ندارد و هیچ صنعتی تا این حد و حدود به هم وابسته نیستند و تمام مردم در همه گروه های سنی نیازمند و وابسته این صنعت می باشند. تولیدکنندگان وابسته و محتاج به فروشندگان هستند، اگر تولیدی خوب نباشد فروشنده هر چه قدر قوی و خلاق باشد نمی تواند آن محصول را به طور مرتب به فروش برساند و چنانچه تولید عالی و خوب باشد و لی فروشنده در کارش مهارت نداشته باشد آن تولید مرغوب به فروش نخواهد رسید. در تمام هتلها که دارای رستوران می باشند، بالاترین بخشی که تعداد بیشتری پرسنل به خود اختصاص داده بخش کترینگ (Catering) یا همان خدمات غذایی می باشد . همان طور که در تمام جهان بیشترین تعداد اشتغال مربوط به صنایع غذایی است. در بخش خدمات غذایی هتلها، گارسونها بالاترین تماس را با مشتریان دارند و آنها تنها سرو کننده غذا نیستند، بلکه نماینده و فروشنده تولیدات هتلها هستند و هرچه در فروشندگی مهارت داشته باشند باعث فروش بیشتر تولیدات هتل و رضایت مشتری شده اند و چنانچه گارسون ها فروشنده خوبی نباشند رزو به روز شاهد کاهش فروش تولیدات و از دست دادن مشتریان خواهیم بود. نقش اثربخشی این فروشندگان و مرغوب بودن تولیدات است که تولید را افزایش می دهد و میهمانان هتل را دائمی می کند . بخش کترینگ هتل یا گروهی که در بخش کترینگ فعالیت دارند می بایست احساس مشترک ، مهارت ، تعهد ، تعصب کاری، سرعت و همکاری مطلوب و صمیمانه را داشته باشند تا بتوانند موفق باشند. این گروه عبارتند از : 1- خرید (تدارکات) 2- تولید (آشپزخانه) 3- عرصه (نوع فروش و نمایش) 4- فروش(گارسونWaiter) 5- تجهیزات (آماده سازی) 6- مدیریت این شش بخش هر یک در موفقیت یا عدم موفقیت بخش دیگر تاثیر می گذارد و هریک از آنها می بایست مهارت های لازم را برای موفقیت گروه داشته باشد و هر یک در زمان خود بتواند نقش خود را ایفا نماید. مهارت نداشتن هر یک از این گروه ها، یا احساس مسوولیت نکردن هر یک از این بخشها می تواند تاثیر عمیقی روی دیگر بخشها بگذارد. مثلا ً اگر وسایل پخت و پز آشپز درست انتخاب نشود و از تولیدات نامرغوب تهیه شود هرگز نمی تواند غذای مطلوب و خوشمزه آماده کند. یا اگر تدارکات جنس مرغوبی جهت تولید خریداری نکند آشپز نمی تواند غذای لذیذ و مطلوبی تهیه کند و گارسون هر چقدر در فروشندگی مهارت داشته باشد و با تواضع با میهمانان برخورد نماید و به درستی انجام وظیفه کند ولی سازگاری با خرید و تولید نداشته باشد تاثیر منفی روی گروه خواهد داشت. مسوولین این بخش ها به دلیل اینکه هر روز با سلایق گوناگون و متنوع روبرو هستند باید با خواست میهمانان خدمات ارائه داده و حس صداقت و همکاری نزدیک و وفاداری، با مدریت و مهارت های لازم برای تنوع ، ابتکار و خلاقیت را داشته باشد تا بتواند موفق شود. خلاقیت، ابتکار و نوآوریست که باعث جلب و جذب میهمان و افزایش درآمد می شود و از رقبا پیش می افتد. بسیاری از تولیدکنندگان هرگز مصرف کنندگان و فروشندگان کالا را نمی بینند ولی فعالیت خوب آنها باعث تولید بیشتر آن کالا خواهد بود و اگر فروش نباشد تولید در کار نخواهد بود. فروش است که مقدار تولید را تعیین می کند ، در نتیجه تولیدکنندگان این صنعت اگر بخواهند در عرصه ی رقابت حضور داشته باشند با مشتریان قدیم را حفظ و مشتریان جدیدی را اضافه کند و تولید را بالا و سودهای سرشاری کسب کنند، می بایست کیفیت تولید را هر روز مطلوب تر نمایند، نه اینکه فکر کنند چون فروش بالاتر رفته نیازی به مشتری ندارند، در حالیکه اگر فروش بالا رفته به دلیل نوع خدمات و تولیدات و قیمت مناسب بوده است . کسانی که بخواهند در این صنعت که در جهان بالاترین تعداد افراد را به خود جلب کرده بمانند و رقابت کنند می بایست به کیفیت، کمیت، قیمت وسرعت توجه کنند تا بتوانند رقابت کرده و تولید را روز به روز افزایش دهند . مشاهده می شودکه رستوران هایی که برای شروع فعالیت خود ابتدا سرویس و خدماتی مطلوب، جنس مرغرب، بهداشت، سرعت، ادب و رفتار خوبی از خود نشان می دهند و هزینه می کنند که مشتریان بیشتری جلب کنند ، همین که تعداد مشتری زیاد شد فکر می کنند نیاز به بازاریابی ندارند به همین دلیل از خدمات سرویس دهی و کیفیت و کمیت غذا کم می کنند و قیمتها را افزایش می دهند، با این کار مشتریانی که زحمت کشیده و جلب کرده اند را روزبه روز از دست می دهند و به رقبا می سپارند. این از ناآگاهی مدیران این رستوران ها است، همانطوری که برای شروع کار بیشتر آنهایی که غذا را با سرویس به صورت رایگان به درب منازل می فر ستند ، همین که مشتری زیاد شد یک منبع درآمد برای خود و حقوق کارمند Deliviry Schedule را هم می خواهند از مشتریان تامین کنند. این گونه مدیریت ها نه تنها مشتریان را جلب نمی کند بلکه آنها را دفع می کند. مدیرانی موفق هستند که از کمیت و کیفیت تولید کم نکنند و با قیمت مناسب ارائه دهند، مردم توجه زیادی به سرویس دهی، کیفیت، کمیت و قیمت دارند. همانطوری که بی اعتمادی مردم از رستوران های بین راهی رونق و کسب و کار تولیدکنندگان غذاهای آماده شده را به شدت زیاد کرده است. یکی از نکاتی که تولیدات غذاهای آماده توجه خریداران را به خود جلب کرده است نوع بسته بندی جالب توجه آنها است، هرچند طعم و مزه غذاهای آماده به اندازه غذاهای دست پخت منزل و یا رستوران های خوب نیست، اما اطمینان از غذای آماده و محصول بسته‌بندی از نظر بهداشتی با برچسب پروانه بهره‌برداری و راحت بودن بعضی از غذاهای آماده برای همراه بردن در سفر تا حدودی اعتماد مصرف کننده را جلب کرده است واز نظر قیمت شباهتی با انواع غذاهای بین راهی ندارد و روز به روز به تعداد مشتریان غذاهای بسته بندی آماده افزوده می شود، به خصوص برای افراد مجرد یا آنها که فرصت پخت و پز ندارند، این افراد ترجیح می دهند از غذاهای آماده استفاده کنند. در میان غذاهای آماده از انواع Sandwich ساندویچهای بسته بندی موجود با بسته بندی مناسب که می تواند به مدت چند روز سالم در اختیار مسافرین باشد و یا غذاهای آماده طبخ یا انواع کنسروها می توان نام برد. در این میان رستوران های موفق Fast Food سعی می کنند هر روز مشتریان را بیشتر و بیشتر کنند، اغلب به طرق مختلف از جمله تبلیغات در اینترنت انجام می دهند زیرا بیشترجوانان مخاطبان آنها هستند. رستوران های Fast Food برای جلب مشتریان به خصوص کودکان هدایایی برای آن‌ها در نظر می گیرند و هرگز کیفیت و کمیت غذا را تغییر نمی دهند و سعی بر این دارند روز به روز مشتریان خود را از نظر سرویس دهی ، کیفیت و کمیت راضی تر کنند وآنقدر فروش را بالا برده اند که در سراسر جهان شهرت دارند و سودهای هنگفتی می برند و حتی برای دادن نمایندگی و استفاده از آرم آنها مبلغ کلانی مطالبه می کنند و شرایط سختی را خواستارند که مبادا به آوازه و شهرت آنها که سالها برای آن زحمت کشیده اند صدمه ای وارد شود. با توجه به این که در برخی از کشورها تبلیغات Fast Food ها که برای جلب کودکان به میل انواع بستنی ها، همبرگر و . . . عرضه می شود ممنوع است، ولی آنها به دلیل حفظ کیفیت، خدمات و سرویس دهی نه تنها فروششان کم نشده بلکه بسیار بالاتر هم رفته است و با آنکه برای بسیاری از مشتریان عادت شده که اگر برای خرید بیرون می روند ، غذای خود را در این مکان ها صرف کنند و اگر کمی هم قیمت را افزایش دهند تاثیر چندانی روی فروش آنها نخواهد داشت و شاید هم درآمد بالاتری را داشته باشند ولی آنها به ندرت قیمت و سرویسی که به مشتریان ارائه می کنند را تغییر می دهند. اصغر ژیان دربندی منبع: سایت هتل داری ایران
سه شنبه 17/1/1389 - 10:46
دانستنی های علمی
بیكاری و هزار راه نرفته نوع مقاله : تجمیعی آمارهای رسمی از بیکاری 3 میلیون جوان در کشورمان خبر می دهد. امروزه کمتر خانواده ای را می توان یافت که جوانانش پس از فارغ التحصیلی و گذراندن دوران خدمت نظام ، در جستجوی یافتن شغلی برای امرار معاش و سپس تشکیل زندگی ، مستاصل و نگران چشم به آینده ندوخته باشند. اما براستی یافتن شغلی مناسب کار دشواری است یا این که معیارهای جوانان ما برای شغل یابی با واقعیات جامعه منطبق نیست. به نظر می رسد اگر با واقعیت بیکاری به گونه ای دیگر برخورد کنیم ، راههایی برای اشتغالزایی و کارآفرینی جوانان پیش رو خواهیم داشت. کافی است تخصص ، توانمندی جسمی ، تحصیلات ، تجربه و مهارت های خود را بشناسیم و پنجره هایی به سوی جاده پیروزی را در برابر دیدگانمان بگشاییم. شناخت استعداد و توانایی: خودشناسی و درک ظرفیت های هوشی و روانی ، یکی از مهمترین دغدغه های انسان است. کشف استعدادها و توانایی های فردی با وجود صدها شغل متفاوت که در دنیا شناخته شده و افراد، چه موفق و چه ناموفق ، چه راضی و چه ناراضی به آن مشغول هستند، موجبات آن را فراهم کرده تا افراد برای اشتغال خود با یک پرسش حیاتی مواجه شوند: در کدام یک از مشاغل موجود، ما می توانیم موفق باشیم و با رضایت خاطر فکری ، روحی و مالی عمده زمان از یک عمر زندگی را برای آن حرفه در نظر گرفته و در واقع با کارمان زندگی کنیم؟ و یک پرسش کلی تر: واقعا کدام شغل برای ما مناسب تر است؟ این پرسش یکی از هزاران پرسشی است که شناسایی و ارزیابی ویژگی های شخصیتی و میزان و نوع هوش و استعداد افراد و توانایی های فیزیکی و روانی آنها را به عنوان یکی از ارزشمندترین اهداف بشر و چه بسا مهمترین هدف بشر مطرح می کند. پاسخ این پرسش می تواند راهگشای افراد جامعه در تعیین اهداف خود در حضوری حرفه ای و تخصصی در اجتماع باشد و در صورتی که گزینه ای مناسب را برگزیده باشند، تاثیر بسزایی در ایجاد محرکهایی برای افزایش انگیزه در فرد و حتی خودانگیختگی می شود و البته از اینجا به بعد است که تئوریسین های بزرگ مدیریت ، نیروی انسانی را کارآمدترین و موثرترین عامل در تولید و ارائه خدمات معرفی و مدیریت منابع انسانی را پایه گذاری می کنند تا بیش از پیش بتوانند از این عامل ارزشمند در افزایش و بهبود کیفیت و بهره وری سود جویند. پرورش استعداد و تخصص گرایی: حال که دانسته اید به چه علاقه دارید، چه استعداد و ظرفیت هایی دارید، برای آن که خود را به نیرویی کارآمد و موثر تبدیل کنید، باید نگاهی تخصص گرایانه نسبت به زمینه شغلی خود داشته باشید و بسته به نوع استعداد و شخصیت خود و البته شرایط مالی و خانوادگی بکوشید دانش ، فن و تخصص خود را ارتقائ دهید و به لحاظ شخصیتی ، فکری و روحی نیز روی خود کار کنید تا ضعفهای شما هم از نظر حرفه ای و هم شخصیتی کاهش پیدا کند و البته با شناخت نقاط قوت خود، آنها را نیز تقویت کنید. این بستگی به طرز نگرش و شرایط و خلاقیت خود شما دارد که با توجه به راههای بسیاری که برای اکتساب دانش و فن در کشور وجود دارد، کدام یک را انتخاب کنید. در این زمینه وزارت کار و امور اجتماعی و سازمان فنی و حرفه ای کشور در سالهای اخیر تلاشهای فراوانی را برای گسترش آموزش های فنی و حرفه ای چه به صورت آزاد در آموزشگاه های خصوصی و چه به صورت دولتی در مراکز موجود کرده اند و نقش بسزایی را در افزایش تخصص و فن افراد چه آنها که بدون تجربه وارد این سیستم آموزشی شده اند و چه آنها که با وجود چند سال سابقه در یک حرفه روی به آموزش های فنی آورده اند، ایفا کنید و دانش آموختگان سازمان فنی و حرفه ای که مقطع تحصیلی این سیستم به فوق دیپلم نیز ارتقاء یافته عموما با مشکلات کمتری در یافتن شغل مواجه هستند و گرایش ها و آموزش های این سیستم با توجه به توانمندی ای که به نیروهای آموزش دیده در آن می دهد، با استقبال فراوانی از سوی کارفرمایان و مدیران بخصوص در بخش صنعت روبه رو شده است و همچنین پیاده کردن این شیوه آموزشی در دوران خدمت سربازی روبه فزونی بودن ارتباط نظام وظیفه و سازمان فنی و حرفه ای نیز در غنی سازی خدمت نظام برای سربازان قابل تقدیر بوده ؛ چراکه مقدمات استعدادیابی ، کارآموزی و تخصص گرایی را در زمانی پیش از ورود جوانان به بازار کار فراهم کرده تا پس از اتمام خدمت در ایجاد شغل برای خود یا استخدام در هر واحدی از اعتماد به نفس بیشتری برخوردار باشند و طول مدت بیکاریشان نیز کاهش یابد و هرچه زودتر از یک نیروی مصرفی به یک نیروی تولیدی و یا خدماتی که باعث کاهش هزینه ها و رشد درآمدهای اقتصادی می شود، شوند. البته دانشگاه ها به اندازه ای که سازمان فنی و حرفه ای در سالهای اخیر توانسته عملکرد موثری در کاهش بیکاری در جامعه داشته باشد، نتوانسته آنچنان که باید و شاید در کاهش نرخ بیکاری تاثیرگذار باشد و این نکته نیز به عنوان یک انتقاد جدی به وزارت علوم و تحقیقات و فناوری وارد است. چرا فقط مدرک؟ پس تخصص و مهارت چه؟ چرا میزان افراد متخصص و دارای دانش کاربردی که از دانشگاه ها فارغ التحصیل می شوند، نسبت به تعداد بی شمار فارغ التحصیلان دانشگاهی بسیار کمتر است؟اما همه آنچه درباره سیاست و سازمان های موجود در کشور بدان پرداخته شد، برای این بود که هم آنها را به سمت برنامه ریزی علمی و دقیق تر هدایت کرده باشیم و هم این که اگر شما امروز شاغل نیستید، علی رغم آن که استعداد، تخصص و مدرک دارید، فقط و فقط شما را عامل بیکاریتان ندانیم و به نوعی با شما همدردی کرده باشیم ؛ ولی این مشکلات ، معضلات و ضعفهای برنامه ریزی در هر دوره ای وجود دارد و تنها نباید برای شما به یک بهانه تبدیل شود تا از تلاش خود دست بردارید. برنامه شغلی ، برنامه زندگی: با استفاده از آموخته های مرحله قبل و شناخت حاصل شده حالا باید بدانید به دنبال چه هستید. در این مقطع آرزوها، خواسته ها، تمایلات ، علایق و شرایط فکری ، مالی ، خانوادگی ، تحصیلی ، شخصیتی را معقولانه تطابق دهید و اهداف خود را ابتدا بلندمدت تعیین کنید و سپس برای دست یافتن به اهداف و آرزوهای مهم و بزرگ ، پلکان های کوچکی را که از آن به اهداف درجه دوم و سوم تعبیر می کنیم ، مشخص کنید. امیدوارانه و با توکل به خداوند، تلاش خود را که خیلی وقت است آغاز کرده اید، پرتوان تر ادامه دهید و تاکید می کنم از خستگی ، مشکلات ابتدای راه ، درآمد کم ناامید نشوید و صبور باشید؛ صبوری یکی از بهترین ویژگی هایی است که اگر از آن برخوردار نیستید حتما با توکل به خداوند و دعا کردن برای خود، آن را حاصل خواهید کرد، حتی اگر ورشکست شدید، حتی اگر دور از انتظارتان مدت بیشتری طول کشید تا به هدف اولتان دست پیدا کنید نباید یاس به خود راه دهید. همه چیز همیشه آسان به دست نمی آید و این سختی و انتظار یک امتحان است تا تو ثابت قدم شوی تا باتجربه تر عمل کنی. فراموش نکن تو تنها نیستی. خیلی ها هم درد تو هستند، پس باز هم صبوری بایدت ، صبوری. اگر مراحل ابتدایی را بدرستی و با شناخت کافی پشت سر گذاشته باشی ، مطمئن باش انتخاب تو اشتباه نیست و اگر مشکلی در راه پیشرفت تو وجود دارد، به خاطر انتخاب تو نیست. شاید به خاطر اشتباه در عملکرد و برنامه ریزی ات باشد، پس مجدد آنچه را انجام داده ای ، مرور کن و سعی کن خطاهایت را کمتر کنی. در اینجا تمرکز کردن روی کاری که انجام می دهی ، بسیار موثر خواهد بود، پس امور جنبی و افکار مزاحم و نکات محدود و خشک را از برنامه اصلی خودت حذف کن. برنامه حرفه ای و برنامه زندگی ، قبل از هر چیز یک خطمشی عمومی برای عمل است. این برنامه دربرگیرنده مواردی برای رسیدن به هدف و ابزار لازمی است که برای تحقق این هدف موردنیاز است. نمی توانیم از اهداف حرفه ای جدای از اهداف زندگی شخصی که محور اصلی زندگی هستند، حرف بزنیم. دقیقا داخل اهداف زندگی است که اهداف حرفه ای تعریف و شکل می گیرند. دو وظیفه از مهمترین وظایف مدیران عبارت است از برنامه ریزی و کنترل. شما باید موسسه ای که بیش از همه برای شما عزیز است ، یعنی زندگی حرفه ای خود را مدیریت کنید. باید انگیزه داشته باشید تا حداقل یک بار در سال از هرآنچه که انجام داده اید، ارزیابی دقیقی داشته و با هرآنچه که برنامه ریزی کرده بودید، مقایسه کنید. سپس تفاوت برنامه و عملکرد را مقایسه و تحلیل کنید و بالاخره با افزایش تجارب ، توانمندی های جدیدی کسب کنید که بتوانید در برنامه حرفه ای از آنها استفاده کرده و آنها را به روز درآورید.کارشناسان اعتقاد دارند، معمولا هر فردی بعد از آن که به طور متوسط 2 سال در یک شغل خاص کار کرد، در صورت عدم تمایل در کار، خسته و ناراحت می شود. بنابراین برنامه شما باید در انطباق با این دوره ها پی ریزی شده باشد. از طرف دیگر، ضروری است اخلاقیات ، فلسفه یا روحیه سازمان و فردی که می خواهد در آنجا کار کند، هماهنگی داشته باشند. اگر چنین هماهنگی وجود نداشته باشد، شما هرگز نخواهید توانست به طور کامل شکوفا شده و اهداف خودتان را تحقق بخشید. چیزی که بیشتر از همه برای تهیه برنامه حرفه ای مشکل است ، اتخاذ تصمیم برای تهیه آن است. هنگامی که از این مرحله گذشتید، مشکلات پشت سر شما قرار خواهند گرفت. کدام سازمان یا شرکت را انتخاب کنیم؟ در این مرحله با توجه به شناختی که از خود و شغلی که مناسب خود یافته ایم و برنامه ریزی و تعیین اهدافمان ، در جستجوی مکانی برای اشتغال خود خواهیم بود. البته گاهی نیز امکانات و تسهیلات موجود در کشور که توسط سازمان های دولتی ارائه می شود یا سرمایه شخصی که فرد از آن برخوردار است و با توجه به ایده ای که در سر دارد و توانایی های خود، اشتغال ایجاد می کند و به نوعی دست به کارآفرینی می زند که بسیار قابل تقدیر است و این دقیقا همان هدفی است که در اجرایی کردن طرح خصوصی سازی از اهم برنامه های توسعه اقتصادی دولت قرار دارد. اما افرادی که به هر دلیل قادر به خوداشتغالی یا کارآفرینی نیستند و در جستجوی سازمان مورد علاقه خویش هستند، باید از جهات زیر سازمان ها را از هم تفکیک کرده و مطابق با علاقه ، استعداد و برنامه خود دست به انتخاب زده و سراغ هر سازمان و یا مکانی نروند تا زمان را نیز کمتر از دست دهند و سازمانی که با برنامه حرفه ای شان همسویی دارد را انتخاب کنند. با اطلاعاتی که اکنون در اختیار دارید، در این مقطع دیگر آشفته و سردرگم نیستید. دیگر به دنبال هر شغل و سازمان و شرکتی نمی روید و به هر دری نخواهید کوبید و بیهوده زمان را به بطالت سپری نمی کنید؛ چراکه خوب آگاهید باید چه چیز را جستجو کنید.نباید بهانه جویی کنید و بگویید کار نیست. این جمله یک دروغ بزرگ است. هیچ وقت آن را باور نکنید؛ هرچند برای مسوولان یک واقعیت انکارنشدنی است ، اما حل این مشکل واقعی را به خود آنها واگذار کنید و نگذارید بیش از این شما را محدود کند. از خود شما می پرسم فکرکردن به این که کار نیست ، چه مشکلی را حل می کند؟ ناامیدی به خود راه ندهید و جلوی عواملش را بگیرید و باز هم صبور باشید. شما حق ندارید ناامید باشید؛ چراکه دیگر یک فرد معمولی نیستید. شما پی به استعداد و علاقه تان برده اید و مهارت و تخصص کسب کرده و مهمتر این که هدف دارید و اگر واقعا بدانید به دنبال چه هستید، به زمان هم مسلط خواهید بود تا آن را نیز مدیریت کرده و باور داشته باشید نیروی انسانی کارآمدی همچون شما ایده آل و دلخواه هر سازمان و مدیریتی است. دست به انتخاب بزنید این مرحله حساسیت بسزایی دارد و در برنامه ریزی و تعیین اهداف شما برای زندگی و کار بسیار تعیین کننده است. ما نباید شغلی را براساس سن خود انتخاب کنیم ، بلکه پیش از هر چیز انتخاب شغل باید براساس آن چیزی که دوست داریم و از دانش و توانایی آن برخوردار هستیم ، صورت پذیرد. این مساله کاملا ثانوی است و می تواند پختگی ، تجارب حرفه ای و نرمشهای روشن فکری و تفسیر شود؛ اما سن به خودی خود هیچ اهمیتی ندارد. آنچه درباره خود شناخته اید، بکوشید روی کاغذ بیاورید و به صورت چند عامل تاثیرگذار بدان توجه داشته باشید و پس از آن گزینه هایی را که مدنظرتان قرار دارد یا در واقع راهها و مشاغلی را که فکر می کنید می توانید در آن موفق باشید، بنویسید. پس از ارزیابی و مقایسه هایی که صورت دادید، گزینه هایی را که نوشته اید اولویت بندی کنید و سپس تصمیم بگیرید. در این مرحله لزومی ندارد که فقط یک حرفه یا زمینه کاری را انتخاب کنید، چون بسیاری از افراد به دلیل ویژگی های شخصیتی که از آن برخوردارند، یک حرفه نمی تواند آنها را حال چه به لحاظ روحی و چه به لحاظ مالی ارضائ کند. تنها باید یک مورد را به عنوان حرفه اصلی که بیشترین وقت را برای آن در نظر خواهید گرفت ، انتخاب کنید و بکوشید در آن به ثبات فکری و همچنین مالی دست یابید، یعنی تردیدها و نگرانی ها و استرس هایی که نسبت به آینده تان دارید به حداقل برسد و آرامش بیشتری داشته باشید و پس از آن به حرفه های دیگری که علاقه مندید، بپردازید. سینا ایرانپور انارکی روزنامه جام جم گرفته شده از سایت بازار کار
سه شنبه 17/1/1389 - 10:45
اقتصاد
انواع الگوهای بازاریابی های شبکه ای در دنیا نوع مقاله : تجمیعی به نظر می رسد یکی از شاخص های مهم بحث و بررسی درباره هر پدیده ای شناخت علمی آن است. بازاریابی شبکه ای به هر دلیلی که بوده برای بسیاری از مردم و حتی کارشناسان اقتصادی ناشناخته است. استخراج معانی و مفاهیم مرتبط با این نوع تجارت می تواند کارشناسان و صاحب نظران را در تشخیص سره از ناسره یاری کند. در این نوشتار سعی شده است به این مهم اشاره گردد. یادآوری این نکته خالی از فایده نیست که بازاریابی شبکه ای Network Marketing)) در برخی مواقع بازاریابی چند لایه ای خوانده می شود یعنی Multi Level Marketing که به اختصار به آن MLM می گویند. در بازاریابی شبکه ای دو عنصر اساسی وجود دارد نخست Plan یا برنامه و دوم Product یا کالا. به استناد یکی از مقالات معتبر و تحقیق یکی از دانشجویان دانشگاه شریف، compensation Planهای بازاریابی شبکه ای بر اساس ساختار پاداش دهی، به 4 گروه اصلی Breakaway, Matrix, Unilevel و Binary تقسیم می شوند. معمولا برنامه کار شرکت ها بر مبنای یکی از این روشها و یا ترکیبی از آنها است. - Breakaway در این روش، هر فرد در صورت اتفاق افتادن قوانین خاص تعریف شده، از فرد بالاسری خود جدا می شود. در این صورت فرد جدا شده و گروه پایین دستی او دیگر به عنوان افراد مجموعه فرد بالا دستی محسوب نمی گردند. رسیدن هر فرد به مرحله ای که از فرد بالادستی خود جدا شود مشمول قوانین خاصی مثلا تعداد افراد زیرمجموعه اوست و برای فرد جداشده مزایای مختلفی از جمله دریافت پورسانت های خاص یا تخفیفات ویژه را در بر دارد، بنابراین هر فرد در این مجموعه تلاش می کند با به موقعیت Breakaway یعنی جدا شدن از فرد بالادستی برسد. در عین حال در هنگام جدا شدن فرد و گروه او از بالادستی، فرد بالادستی به ازای فردی که درست در Level بعد از او قرار دارد درصدی (مثلا 7%)، به ازای افراد مرحله بعد از او درصد دیگری (مثلا 5%) و به همین ترتیب به ازای سایر افراد نیز پورسانت دریافت می کند. مقدار این پورسانت ها و تعداد Levelهایی که فرد بالادستی به ازای آنها پورسانت دریافت می کند بسته به شرکت های مختلف، متفاوت است. در این روش فرد، قبل از رسیدن به مرحله Breakaway نیز بسته به نوع Plan، با قرار گرفتن در مراحل بالاتر می تواند شامل تخفیف ها یا پورسانت های ویژه شود، ولی سود زیاد با رسیدن به مرحله Breakaway و از آنجا به بعد حاصل می گردد. این روش قبل از بوجود آمدن کامپیوتر نیز کاربرد داشت به این ترتیب که شرکت مادر به جای ارتباط با هزاران نماینده فروش، با تعداد محدودی از افراد که در مرحله Breakaway قرار داشتند، ارتباط برقرار می کرد و آنها نیز به نوبه خود مسوول مجموعه خود بودند. - Matrix ساختار ماتریسی با رشد کامپیوتر امکان پذیر شد. در این روش تعداد افرادی که هر فرد می تواند در مرحله بلافاصله بعد از خود جذب کند، محدود است و همچنین تعداد مراحلی که فرد به ازای افراد پایین دستی خود پورسانت می گیرد نیز محدود است. به طور مثال، در یک ماتریس 7*5 هر فرد حداکثر می تواند 5 نفر را در مرحله بلافاصله بعد از خود عضو کند و در صورت معرفی افراد بیشتر باید آنها را در مرحله بعدی افراد مرحله اول عضو نماید. از طرف دیگر مجموعه فرد حداکثر امکان رشدی برابر با 7 مرحله دارد و به ازای افراد از مرحله 8 به بعد پورسانتی دریافت نمی کند. در واقع در مثال یاد شده، فرد مورد نظر، پتانسیل درآمدی برابر با حاصل ضرب تعداد اعضا 7 مرحله در مقدار پورسانت دارد یعنی: پتانسیل درآمدی = مقدار پورسانت *(5+2^5+3^5+...+7^5) البته در واقعیت، مقدار فوق اتفاق نمی افتد و معمولا حتی در موارد موفق، تعداد افراد زیر مجموعه از 2-3 درصد پتانسیل رشد، تجاوز نمی کند. در حال حاضر ماتریسهای مختلفی از قبیل 7*5، 9*3، 12*2، 3*3 و ماتریسهای دیگر در compensation Plan شرکت های مختلف به چشم می خورد که نحوه و مقدار محاسبه و پرداخت پورسانت نیز در مورد آنها متفاوت است. - Unilevel این ساختار، مشابه ساختار ماتریسی است با این تفاوت که فرد در مرحله اول خود می تواند هر تعداد افراد را عضو نماید، ولی همانند ساختار ماتریسی تعداد مراحلی که فرد به ازای آنها پورسانت دریافت می کند، محدود است. در تئوری، فرد می تواند تعداد نامحدودی از افراد را در زیر مجموعه خود عضو کند. در عین حال تعدادی از شرکت ها، پورسانت اضافه ای تحت عنوان جایزه نامحدود (Infinity Bonus) در نظر می گیرند که به شکل تئوری فرد می تواند تا مرحله بینهایت پورسانت بگیرد، منتهی شرکت با قوانین دیگری از جمله تعداد افراد فعال زیر مجموعه فرد، مجددا گرفتن پورسانت را محدود می کند. - Binary شکل جدیدی compensation Plan است که در سالهای اخیر رواج پیدا کرده و در واقع مشابه یک ماتریس بینهایت *2 است. این بدین مفهوم است که هر فرد می تواند حداکثر دو نفر را در مرحله مستقیم بلافاصله بعد از خود عضو کند و این عضوگیری می تواند تا بینهایت مرحله ادامه پیدا کند. با محاسبات اولیه به نظر می رسد که اگر هر فرد تنها موفق به جذب دو نفر در زیر مجموعه خود شود و هر یک از افراد مرحله بعد نیز به نوبه خود تنها دو نفر را در زیر مجموعه خود عضو کند در این این Plan شرط محدودیت سطرها (Levelها) حذف شده و در عوض شرط تعادل اضافه می شود، اما جذاب ترین و بزرگترین تفاوت این Plan با Matrix در نداشتن محدودیت درآمد است حتی برخی معتقدند چون شرایط اشباع پیش نمی آیاد درآمد می تواند مادام العمر باشد. روش با توجه به قدرت Binary پتانسیل کسب درآمد بینهایت برای هر فرد را دارد. چند موضوع، باعث عدم تحقق این موضوع در واقعیت می شود که در واقع مدل کسب درآمدی شرکت های Binary نیز بر همین مبناست. از آنجا که بیشتر شرکت هایی که تحت عنوان Network Marketing وارد ایران شده اند دارای Binary Plan هستند، به توضیح بیشتری در مورد مدل کسب درآمدی در این ساختار می پردازیم. 1- قانون عدم تعادل: - گرفتن پورسانت در ساختار باینری، علاوه بر تعداد اعضای زیرمجموعه فرد، به تعادل قرار گرفتن آنان نیز بستگی دارد، یعنی برای گرفتن هر پورسانت فرد باید تعداد افراد معینی (مثلا 3 نفر) در سمت چپ زیر مجموعه خود و به همین تعداد افراد در سمت راست زیرمجموعه خود داشته باشد. گرچه در ساختار باینری، فرض جذب دو نفر جدید توسط هر فرد، فرض واقع بینانه ای به نظر می رسد، اما اتفاقی که در عمل می افتد خلاف این موضوع را ثابت می کند. برخی از افراد با روابط عمومی و تاثیرگذاری قوی می توانند بیشتر از دو نفر را در مجموعه خود عضو کنند. (افراد بیش از دو نفر در مرحله بعدی و در زیرمجموعه افراد مرحله اول قرار می گیرند.) و تعداد زیادی از افراد نیز از جذب دو نفر در زیرمجموعه خود، کُند هستند. بنابراین در عمل به جای یک مجموعه کامل متقارن در دو طرف فرد، عدم تقارن اتفاق می افتد. از طرف دیگر سرعت رشد زیرمجموعه هر فرد در دو جهت چپ و راست بسته به توانایی اعضای زیر مجموعه در آن جهت متفاوت است. اتفاقی که در عمل می افتد این است که افراد دارای تعداد افراد زیر مجموعه متفاوتی در دو سمت خود هستند و پورسانت خود را بر حسب تعداد مشترک دریافت می کنند. همانطور که مشاهده می شود یکی از منابع مهم کسب درآمد شرکت ها با ساختار باینری عدم تعادلی است که در واقعیت اتفاق می افتد. اما اینجا خلاقیت افراد به کار می آید و کسانی که از هوشمندی برخوردارند با ایجاد روابط هدفمند و توزیع متقارن شاخه ها و همچنین همراهی با زیرشاخه ها شبکه را در مسیر تعادل شاخه های خود توسعه می دهد و چنین افرادی هستند که می توانند سود سرشاری را به دست آورند. البته نمی توان از مقوله رقابت زیرشاخه ها نیز غفلت کرد. 2- قانون سقف درآمد: با توجه به مورد قبل، می توان مشاهده نمود که با رشد زیر مجموعه یک فرد تا یک حد بالا، می توان تقریبا مطمئن بود که این مجموعه به طور تصاعدی به رشد خود ادامه می دهد و شرکت متعهد است که به ازای افراد جدید جذب شده، تا ابد همواره در بازه های زمانی مشخص، پورسانتی را به طور تصاعدی به فرد پرداخت نماید. در مورد افراد موفق با زیرمجموعه های بزرگ و رشد یابنده، اعداد پورسانت در هر بازه زمانی می توانند اعداد بسیار بزرگی باشند، لذا در ساختار باینری، سقف درآمدی برای فرد در هر بازه زمانی قائل می شوند که حداکثر مقدار پرداختی به فرد محسوب می شود. این قانون بسته به Plan، قانون Max Out و یا Flush Out نامیده می شود و به این معنی است که افراد اضافی در زیرمجموعه فرد در هر بازه زمانی معمولا روزانه یا هفتگی، نه تنها در محاسبه پورسانت آن بازه زمانی، مورد محاسبه قرار نمی گیرند، بلکه در محاسبه پورسانت بازه های زمانی بعدی نیز، مورد محاسبه قرار نمی گیرند و در واقع پرداخت شده تلقی می شوند. البته معمولا قانون سقف درآمد، در مورد افراد با زیرمجموعه های بسیار بزرگ اتفاق می افتد ولی به هر حال یکی از بخشهای جدا نشدنی ساختار باینری و ساختارهای نامحدود دیگر است. 3- اشباع: یک مساله مورد بحث در ساختارهای با رشد سریع از جمله ساختار باینری، اشباع است. اشباع به معنی واقعی هیچگاه اتفاق نمی افتد اما زمانی می رسد که بیشتر اغلب دوستان، آشنایان و همکاران فرد یا در شبکه مزبور عضو شده و یا مخالف عضویت در شبکه هستند. در این حالت جذب یک فرد جدید در زیرمجموعه فرد، مستلزم تلاش زیادتر و در واقع هزینه فرصت بیشتر است و لذا در این حالت، تعداد زیادی از افراد دست از تلاش می کشند. خود این امر باعث افزایش عدم تعادل در سیستم می شود، زیرا بسیاری از افراد که در حالت عادی به تلاش برای متعادل کردن مجموعه نامتعادل خود ادامه می دهند، در این حالت دست از تلاش کشیده و مجموعه خود را رها می کنند. شرکت نیز صرفا پورسانت قسمت متعادل سیستم را به افراد می پردازد و در عین حال از طریق فعالیت افراد باقی مانده به فروش محصولات خود ادامه می دهد. با توجه به اینکه به دلیل اینکه در یک Plan با طراحی هدفمند همیشه شاخص رشد Plan از شاخص رشد جمعیت کمتر است. اشباع به معنی واقعی هیچگاه اتفاق نمی افتد اما از عوامل تشدید عدم تعادل در سیستم است. علی رغم وجود موارد بیان شده، ساختار باینری به دلیل امکان درآمدزایی همیشگی از جذابیت خاصی در میان انواع ساختارهای بازاریابی شبکه ای برخوردار است. در عین حال، افراد در این ساختار تلاش می کنند تا با گسترش زیرمجموعه خود به مناطق جغرافیایی جدید، در شهرها و کشورهای دیگر، امکان رشد طولانی مدت شبکه خود را فراهم آورند. همچنین افراد در زیرمجموعه خود، اقدام به خرید مجدد محصول می نمایند تا بتوانند از چند نقطه در شبکه، پورسانت دریافت کنند و در این زمینه تکنیک های بسیاری وجود دارد که به تعادل زیرشاخه های در کنار یک فرد کمک می کند. -------------------------------------------------- منبع :harchiz
سه شنبه 17/1/1389 - 10:45
دانستنی های علمی
اهمیت و ضرورت تخصصی شدن دفاتر مشاوره شغلی و كاریابی های غیردولتی نوع مقاله : تجمیعی مقدمه وزارت كار و اموراجتماعی در راستای اهداف قانون برنامه سوم توسعه اقتصادی،اجتماعی وفرهنگی جمهوری اسلامی ایران درخصوص كاهش تصدی گری دولت ومشاركت بخش خصوصی زمینه فعالیت بخش خصوصی را دراموركاریابی فراهم و براساس قوانین و مقررات نسبت به راه اندازی دفاتر مشاوره شغلی وكاریابیهای غیردولتی اقدام نموده است. به موجب ماده واحده ((قانون مجازت اشتغال به حرفه كاریابی ومشاوره شغلی بدون داشتن پروانه كار مصوب10|7|1380مجلس شورای اسلامی)) اشخاصی می توانند به حرفه كاریابی و مشاوره شغلی اشتغال ورزند كه طبق آیین نامه اجرایی این قانون از وزارت كار و امور اجتماعی پروانه كار تحصیل نمایند. - دفاتر مشاوره شغلی و كاریابی غیردولتی: - كاریابی غیردولتی: به موسسات و دفاتر مشاوره شغلی كه برای انجام كاریابی در داخل كشور و یا مجاز به اعزام نیروی كار به خارج از كشور كه توسط اشخاص حقیقی یا حقوقی تاسیس می‌شوند و دارای مجوز رسمی از وزارت كار و اموراجتماعی می باشند. - كاریابی های غیردولتی به دو بخش تقسیم می شوند: 1- كاریابی های غیردولتی داخلی: كاریابی و مشاوره شغلی در داخل كشور را انجام می دهند. 2- كاریابی های غیردولتی بین المللی: كاریابی و مشاوره شغلی درخارج از كشور را به عهده داشته و مجاز به اعزام نیروی كار به خارج از كشور می باشند. -مهمترین وظایف كاریابی های غیردولتی: 1- شناخت بازار كار داخلی و خارجی 2- ثبت نام از متقاضیان كار 3- كسب فرصتهای شغلی 4- مشاوره و راهنمایی شغلی جویندگان كار و كارفرمایان 5- معرفی جویندگان فاقد مهارت كار به مراكز آموزش فنی و حرفه ای «ضرورت تخصصی شدن دفاتر مشاوره شغلی و كاریابیهای غیردولتی» بر اساس طبقه بندی فعالیت های اقتصادی، گروه های شغلی و مدارك تحصیلی می توان حوزه فعالیت و عملكرد كاریابی های را به صورت تخصصی تعیین نمود و دفاتر مشاوره شغلی و كاریابی های تخصصی با حیطه فعالیت مشخص ایجاد گردد. با توجه به واگذاری مراكز كاریابی به بخش خصوصی، تعداد این مراكز درتهران و استانها رو به افزایش می باشد به طوری كه پیش بینی شده بود تا پایان برنامه سال1386 تعداد این مراكز نزدیک به1000 مركز در سراسر كشور برسد واین مراكز تمام توان خودرا در بخش كاریابی به كار بندند. در حال حاضر (اسفند 1386) تعداد دفاتر کاریابی غیر دولتی داخلی 750 دفتر و دفاتر کاریابی خارجی نیز 30 دفتر می باشد. بنابراین، توسعه کمی این مراکز به عنوان یکی از برنامه های وزارت کار و امور اجتماعی در کنار توسعه کیفی این مراکز مطرح می باشد که تخصصی شدن مراكز كاریابی غیردولتی می تواند به عنوان یك ضرورت در جهت توسعه کیفی این مراکز مطرح شود زیرا تخصصی شدن دفاتر کاریابی منجر به تمرکز فعالیت کاریابی در یک حیطه شغلی خاص و شناخت دقیق تر از بازار کار می شود که این خود افزایش اطلاعات شغلی، ارتباط مناسب با کارفرما،کسب فرصت های شغلی بیشتر و سود بیشتر را برای دفاتر کاریابی غیر دولتی به عنوان یک بخش خصوصی به دنبال دارد. در عین حال کارفرما نیز می داند برای نیروی مورد نیاز خود دقیقا به چه دفاتر کاریابی مراجعه نماید. بنابراین تخصصی شدن دفاتر کاریابی باعث تسریع در مراحل مختلف کاریابی و ارتباط بهتر بین عرضه و تقاضای بازار کار می گردد و کارفرما نیز تمایل بیشتری برای جذب نیرو از دفاتر کاریابی تخصصی دارد. الف : طبقه بندی فعالیت های اقتصادی : فعالیت های اقتصادی بر اساس طبقه بندی بین المللی استاندارد كلیه فعالیت های اقتصادی در سال 1990 به موارد ذیل طبقه بندی شده اند: - كشاورزی - استخراج معدن - صنعت - ساختمان - هتل و رستوران - حمل و نقل، انبارداری و ارتباطات - آموزش - سازمانها ب: طبقه بندی گروه های شغلی: كلیه گروه های شغلی بر اساس طبقه بندی بین المللی استاندارد (ISCO ) به موارد ذیل طبقه بندی شده است: - قانون گذاران - متخصصان - تكنسین ها - كارمندان امور دفتری - كاركنان خدمات - كاركنان ماهر كشاورزی - صنعتگران - متصدیان ماشین آلات - كارگران ساده 1)- طبقه بندی دفاتر مشاوره شغلی و كاریابی های غیردولتی فارغ التحصیلان: از نظر میزان تحصیلات، مدارك تحصیلی، تخصص، توانایی و مهارت، دفاتر مشاوره شغلی و كاریابی های غیردولتی و كارجویان (جویندگان كار) آنها را می‌توان به موارد ذیل طبقه بندی نمود. 1-1 دفاتر مشاوره شغلی و كاریابی های غیردولتی وی‍ژه فارغ التحصیلان رشته های کشاورزی كشاورزی: اشخاص حقیقی و یا حقوقی فارغ التحصیل در رشته كشاورزی با گرایش های مختلف كه دارای شرایط عمومی تاسیس این مراكز می باشند می توانند متقاضی تاسیس این دفاتر باشند. علاوه بر دانش عمومی باید مهارت و توانایی لازم همراه با ارتباط مناسب با كارفرمایان و كسب فرصت های شغلی در این زمینه را داشته باشند. جویندگان كار این مراكز شامل: كلیه فارغ التحصیلان كاردانی و كارشناسی و بالاتر در رشته‌های كشاورزی با گرایش های مختلف می توانند به این مراكز مراجعه نموده و جویای كار شوند تا پس از ثبت نام در این مراكز از طریق مشاوره و راهنمایی شغلی و اطلاعات شغلی كه مدیران این دفاتر در اختیار دارند در فرصت های شغلی مناسب قرار گرفته و به كار گمارده محسوب گردند. تلاش مدیران این مراكز بیشتردر زمینه شناسایی و جذب فرصت های شغلی در رشته های كشاورزی و گرایش های مرتبط با آن می باشد. 2-1 دفاتر مشاوره شغلی و كاریابی های غیردولتی ویژه فارغ التحصیلان رشته های فنی و مهندسی: اشخاص حقیقی و یا حقوقی فارغ التحصیل در رشته های فنی ومهندسی با گرایش های مختلف كه دارای شرایط عمومی تاسیس این مراكز می باشند می توانند متقاضی تاسیس این دفاتر باشند. علاوه بر داشتن دانش عمومی باید مهارت و توانایی لازم همراه با ارتباط مناسب با كارفرمایان و كسب فرصت های شغلی در این زمینه را داشته باشند. جویندگان كار این مراكز شامل: كلیه فارغ التحصیلان كاردانی و كارشناسی و بالاتر رشته‌های مختلف فنی و مهندسی با گرایش های مختلف می توانند به این دفاتر مراجعه نمایند و جویای كار شوند تا پس از ثبت نام در این مراكز از طریق مشاوره و راهنمایی شغلی و اطلاعات شغلی كه مدیران این مراكز در اختیار دارند در فرصت های شغلی مناسب قرار گرفته و به كار گمارده محسوب شوند. با توجه به اینكه بیشتر فرصت های شغلی مراكز كاریابی مربوط به رشته های فنی و حرفه‌ای و مهندسی می باشد ضرورت ایجاد این مراكز تخصصی به عنوان یك نیاز احساس می‌شود. 3-1 دفاتر مشاوره شغلی و كاریابی های غیردولتی ویژه فارغ التحصیلان رشته های حسابداری و مدیران اداری: اشخاص حقیقی و حقوقی كه فارغ التحصیل در رشته‌های حسابداری و علوم اداری با گرایش های مختلف كه دارای شرایط عمومی تاسیس این مراكز می باشند می توانند متقاضی تاسیس این دفاتر باشند. علاوه بر دانش عمومی باید مهارت و توانایی لازم همراه با ارتباط مناسب با كارفرمایان و كسب فرصت های شغلی در این زمینه را داشته باشند. جویندگان كار این مراكز شامل: كلیه فارغ التحصیلان كاردانی و كارشناسی و بالاتر رشته های حسابداری و علوم اداری و مدیریت با گرایش های مختلف می توانند به این دفاتر مراجعه نموده و جویای كار شوند تا پس از ثبت نام در این مراكز با مشاوره و راهنمایی شغلی و اطلاعات شغلی وفرصتهای شغلی تخصصی كه مدیران این دفاتر در اختیار دارند. در فرصت های شغلی مناسب قرار گرفته و بكار گمارده محسوب شوند. لذا با توجه به نیاز جامعه به مشاغل مربوط به علوم اداری وفرصت های شغلی موجود در جامعه، ضرورت ایجاد این مراکز بیشتر احساس می شود 4-1 دفاتر مشاوره شغلی و كاریابی های غیردولتی ویژه فارغ التحصیلان رشته های علوم انسانی: اشخاص حقیقی و یا حقوقی فارغ التحصیل در رشته‌های علوم انسانی از قبیل (علوم اجتماعی- حقوق – اقتصاد- روانشناسی و غیره) با گرایش هایی مختلف كه دارای شرایط عمومی تاسیس این مراكز می باشند می توانند متقاضی تاسیس این دفاتر باشند علاوه بر دانش عمومی باید مهارت و توانایی لازم همراه با ارتباط مناسب با كارفرمایان و كسب فرصتهای شغلی در این زمینه را داشته باشند. جویندگان كار این مراكز شامل: كلیه فارغ التحصیلان كاردانی و كارشناسی و بالاتر رشته های علوم انسانی (علوم اجتماعی- حقوق – اقتصاد- روانشناسی و مشاوره ) می توانند به این دفاتر مراجعه نموده و جویای كار شوند تا پس از ثبت نام در این مراكز با مشاوره و راهنمایی شغلی و اطلاعات شغلی وفرصت های شغلی تخصصی كه مدیران این دفاتر در اختیار دارند در فرصت های شغلی مناسب قرار گرفته و به كار گمارده محسوب شوند. فارغ التحصیلان این رشته ها می توانند با گذراندن دوره های مهارتی مورد نیاز جامعه جذب بازار کار شوند. این مراکز باید ارتباط نزدیکی با مراکز آموزش فنی و حرفه ای داشته باشند تا بتوانند نیروهای فاقد مهارت را به این مراکز معرفی نمایند. ضمناً در ضوابط ایجاد كاریابی در آیین نامه اجرایی كاریابی های غیردولتی ترجیحاً رشته های تحصیلی فوق الذكر برای مدیران دفاتر و مشاوره شغلی و كاریابی مطرح شده است. لذا این مراكز می توانند در مشاوره و راهنمایی شغلی نقش مهمی را ایفاد نمایند. 5- 1 دفاتر مشاوره شغلی و كاریابی های غیردولتی ویژه فارغ التحصیلان رشته های پزشكی و بهداشت: اشخاص حقیقی یا حقوقی كه فارغ التحصیل در رشته‌های پزشكی و بهداشت و پرستاری با گرایش های مختلف كه دارای شرایط عمومی تاسیس این مراكز می‌باشند می‌توانند متقاضی تاسیس این دفاتر باشند. علاوه بر دانش عمومی باید مهارت و توانایی لازم همراه با ارتباط مناسب با كارفرمایان و كسب فرصت‌ها شغلی در این زمینه را داشته باشند. جویندگان كار این مراكز شامل: كلیه فارغ التحصیلان كاردانی و كارشناسی و دكتری رشته‌های پزشكی – دندانپزشكی پرستاری و بهداشت با گرایش های مختلف می‌توانند به این دفاتر مراجعه نموده و جویای كار شوند تا پس از ثبت نام در این مراكز با مشاوره و راهنمایی شغلی و اطلاعات شغلی وفرصت های تخصصی لازم كه مدیران این دفاتر در اختیار دارند در فرصت‌های شغلی مناسب قرار گرفته و به كار گمارده محسوب شوند. با عنایت به افزایش فارغ التحصیلان این بخش می توان با شناسایی فرصت های شغلی مرتبط و مطالعه بازار کار جهانی در خصوص اعزام و به کارگماری فارغ التحصیلان مربوط اقدام نمود. 2)- دفاتر مشاوره شغلی و كاریابی های غیردولتی كه در حوزه اشتغال زنان به صورت تخصصی فعالیت می نمایند: اشخاص حقیقی یا حقوقی (زنان) دارای شرایط عمومی تاسیس این مراكز، علاوه بر دانش عمومی باید مهارت و توانایی لازم همراه با ارتباط مناسب با كارفرمایان و كسب فرصت های شغلی جهت به كارگماری زنان را داشته باشند. جویندگان كار این مراكز: كلیه زنان جویای كار با تخصص‌ها و مدارك تحصیلی مختلف می‌توانند در این مراكز ثبت نام نمایند و با مشاوره و راهنمایی شغلی در فرصت‌های شغلی مناسب قرار گیرند تلاش مدیران این مراكز بیشتر در زمینه جذب فرصت های شغلی برای زنان در رشته ها و گرایش های مختلف می باشد. با توجه به افزایش توزیع هرم سنی جمعیت زنان جویای كار وافزایش درصد مشاركت اجتماعی زنان در ایران، لزوم ایجاد این مراكز به صورت تخصصی به عنوان یك ضرورت احساس می‌شود. 3)- كاریابی های كه به صورت تخصصی درحوزه اشتغال معلولین فعالیت می نمایند : این مراكز می‌توانند در حوزه اشتغال (معلولین) به صورت تخصصی فعالیت نمایند. از طریق مشاوره و راهنمایی شغلی به جویندگان كار (معلولین)، از توانایی ها، مهارت‌ها و خصوصیات شخصیتی این افراد آگاه شده و با ارتباط مناسب با كارفرمایان و كسب فرصت های شغلی مناسب، در به كارگماری این قشر از جامعه فعالیت نمایند. با توجه به اینكه این قشر جامعه نیز بخشی از جمعیت فعال محسوب می‌شوند، شناخت توانایی و مهارت های (معلولین ) و كسب فرصت های متناسب و ارایه آموزش ها و مشاوره لازم به این افراد، ضرورت ایجاد این مراكز به صورت تخصصی احساس می‌شود. 4)- دفاتر مشاوره شغلی و بانك اطلاعات شغلی: این دفاتر مستقیماً با كارفرمایان ارتباط ندارند، بلكه به ثبت منظم عرضه و تقاضای نیروی كار و به پردازش آگهی‌های شغلی اقدام می‌كنند. این مراكز در ازاء دریافت حق الزحمه با مشتریان خود تماس گرفته و آدرس شغل مورد نظر را به اطلاع آنها می‌رسانند. این خدمات عموماً برای نیروی كار فاقد مهارت شغلی اجرا می‌شود. 5)- دفاتر مشاوره شغلی و كاریابی غیردولتی اشتغال موقت: با تعهداتی كه اشتغال دایم برای كارفرمایان ایجاد می‌كند و با توجه به افزایش گرایش كارفرمایان به اشتغال موقت نیروی كار و حجم بالای عرضه نیروی كار، لزوم ایجاد مراكز كاریابی برای اشتغال موقت نیروی كار احساس می‌شود. در این نوع اشتغال، مراكز كاریابی افراد جویای كار را در یك سلسله مراتب از كارگران غیرماهر تا معاونین و مدیران در نظر می‌گیرند. 6)- دفاتر مشاوره شغلی و كاریابی غیردولتی برای نیروی كار ماهر و فاقد مهارت: دراین مراكز جویندگان کار به دو رشته 1- نیروی كار ماهر: که دارای توانایی و مهارت لازم برای انجام یك كار می‌باشند و براساس مهارت های خود جذب بازار كارمی شوند. 2- نیروی كار فاقد مهارت: كه توانایی و مهارت لازم برای یك كار ندارند و بخشی از نیروی كار محسوب می شوند. این مراكز می توانند در صورت لزوم جویندگان کار فاقد مهارت را به مراكز آموزش فنی وحرفه ای معرفی نموده تا آموزش های متناسب با نیاز بازار كار را فراگرفته و سپس از طریق مراكز كاریابی جذب بازار كارشوند. « ضرورت فراگیری راهنمایی و مشاوره شغلی برای مدیران كاریابی های تخصصی» با توجه به اهمیت كاریابی ها در بازار كار یك كشور و نقشی كه این مراكز به صورت تخصصی در بازار كار ایفاد می‌كند، دانستن اطلاعات راهنمایی و مشاوره شغلی برای مدیران كاریابی یك ضرورت می باشد. در واقع كاریابی ها با دو بخش عمده بازار كار یعنی عرضه نیروی كار توسط كارجویان و تقاضای نیروی كار توسط كارفرمایان ارتباط دارند. و از طرفی توزیع این عرضه و تقاضا به صورت نابرابر می باشد لذا مدیران كاریابی های به عنوان واسطه بین دو بخش عمده بازار كار باید از طریق اطلاعات شغلی و راهنمایی و مشاوره شغلی جویندگان كار را به سوی فرصت‌های شغلی مناسب هدایت كنند. ضمناً مدیران مراكز كاریابی با اطلاعات شغلی مناسب و استخدام مشاوران متخصص می توانند به مشاوره و هدایت كارفرمایان نیز بپردازند. جویندگان كار مراكز كاریابی کارفرما (عرضه نیروی كار) (تقاضای نیروی كار) (مشاوره و راهنمایی شغلی) در ذیل به برخی از اطلاعات مشاوره و راهنمایی شغلی كه مدیران كاریابی های تخصصی به عنوان عوامل موثر در اشتغال باید به آن آگاهی داشته باشند اشاره خواهیم کرد . 1- شناسایی و سنجش استعداد و توانایی فرد در ارتباط با شغل. 2- سنجش رغبت و علاقه فرد در ارتباط با شغل كه منجر به رضایت شغلی می شود و رضایت شغلی منجر به افزایش خلاقیت. 3- شناسایی عوامل اصلی شخصیت فرد مانند منش و رفتار فرد– سازگاری با محیط– بلوغ عاطفی یا اجتماعی- نگرش‌ها و آمادگی روانی فرد– هوش افراد– خصوصیات بدنی و استعدادهای ویژه جسمانی. 4- عوامل محیطی در شغل مانند: فرهنگ خانواده–طبقه اجتماعی- وضعیت اقتصادی- تجارب شخصی- جنسیت– دین. نتیجه گیری: در راستای اهداف برنامه سوم توسعه اقتصادی جمهوری اسلامی مبنی بر كاهش حجم تصدی‌گر دولت و واگذاری آن به بخش خصوصی مراكز مشاوره شغلی و كاریابیهای غیردولتی تحت نظارت وزارت كار و امور اجتماعی به عنوان بنگاه های اقتصادی و یا بخش خصوصی در عرصه (اشتغال) به عنوان یكی از مهمترین معضلات جامعه شروع به فعالیت نمودند. طی سال های اخیر شاهد افزایش تعداد متقاضیان مراكز كاریابی بوده ایم. لذا به نظر می رسد با توجه به افزایش این مراكز و واگذاری مشاوره وكاریابی به مراكز كاریابی خصوصی و محدود نمودن مراكز خدمات اشتغال دولتی در سال 1385 طرح تخصصی شدن دفاتر مشاوره شغلی و كاریابیهای غیردولتی به عنوان یك طرح جامع قابل بررسی و لازم الاجرا می‌باشد. با توجه به طبقه‌بندی كه از فعالیت‌های اقتصادی، گروه‌های شغلی و تحصیلی صورت گرفته می‌توان حیطه فعالیت مراكز كاریابی را به صورت تخصصی متمركز نمود. به شكلی كه هر مركز كاریابی بر روی یك بخش خاصی از فعالیت‌های اقتصادی یا گروههای شغلی فعالیت نماید. این متمركز شدن مدیران كاریابی ها در یك فعالیت خاص باعث شناخت دقیق تر آنها از بازار كار و افزایش اطلاعات شغلی در زمینه وارتباط مناسب تر با كارفرماهای حیطه فعالیت خود می‌گردد و با افزایش اطلاعات شغلی مدیران كاریابی ها و كسب فرصت های شغلی مناسب مشاوره و راهنمایی شغلی به صورت فنی و دقیق‌تر توسط این دفاتر به صورت تخصصی انجام می‌شود. لذا تخصصی شدن مراكز منجر به تسریع در مراحل كاریابی و راهنمایی و مشاوره شغلی می‌گردد. با توجه به خصوصی بودن مراكز كاریابی غیردولتی این موضوع كه سود آور بودن این مراكز یك امر بسیار مهم است هر چه كاریابی ها به صورت تخصصی تر فعالیت نمایند سود بیشتری برای این مراكز به عنوان یک بخش خصوصی دارد و مراکز کاریابی خصوصی تخصصی بهتر بتوانند با توجه به شرایط کنونی به نیاز های کارفرمایان پاسخ دهند. «برسی تجارب کشور مجارستان در زمینه تخصصی نمودن فعالیت دفاتر کاریابی می تواند به عنوان یک تجربه مورد استفاده قرار گیرد. در ده سال گذشته تعداد آژانس‌های اشتغال و مراكز كاریابی در این کشور افزایش یافته است. این مراكز رابطه بنگاه ها را با دو طرف بازار (عرضه و تقاضای نیروی كار) نشان می دهد به عبارتی شتاب و سرعت عمل و سطح كیفی نیروی كار در بازار رقابتی كه كارفرمایان را راضی می‌كند بسیار مهم است به عبارت دیگر مراكز كاریابی خصوصی این ظرفیت را داشته‌اند كه با توجه به شرایط جدید به نیازهای كارفرمایان بیش از مراكز كاریابی عمومی پاسخ دهند خدمات آژانس‌های اشتغال (خصوصی و غیرانتفاعی) در مجارستان متنوع است. برخی از انواع خدمات در زیر مجموعه خدمات اصلی قرار می‌گیرند و برخی به مشاغل خاص اختصاص می‌یابند (به عنوان مثال منشی‌گری) و با جویندگان كار با سطح كیفی و تخصصی ویژه‌ای مورد نظر آنها قرار می‌گیرد (برای مثال برای افرادی كه دارای مدارك دانشگاهی هستند)، یا از یك گروه اجتماعی خاصی (مانند معلولین) ثبت نام می‌كنند. انواع آژانس ها بر مبنای خدمات اصلی ارائه شده توسط این مراكز در كشور مجارستان عبارتند از: - آژانس‌ های استخدام مدیران - آژانس های استخدام كاركنان - آژانس های اعزام نیروی كار - آژانس های اشتغال موقت - آژانس های اطلاعات شغلی 64 درصد از مراكز كاریابی فقط به ارائه خدمات در داخل كشور می‌پردازند و 19 درصد آنها هم در داخل كشور و هم برای بنگاه‌های خارج از كشور خدمات خود را ارائه می‌دهند و 17 درصد باقیمانده فقط با هدف ارائه خدمات در بازارهای خارجی فعالیت می‌كنند. بیش از 30 درصد از مراكز كاریابی به طور تخصصی روی گروه های اصلی خاصی كار می‌كنند. مراكز كاریابی ویژه، عمدتاً به مدیران ارشد، افراد با مدرك دانشگاهی و مسلط به زبان خارجی با جوانان دانشگاهی توجه دارند. » با عنایت به مطالب فوق الذکر توجه به ایجاد مراكز كاریابی خصوصی (تخصصی) در حقیقت حركت از سیاست های منفعلانه بازار كار به سوی سیاست های فعال بازار كار می‌باشد و مراكز كاریابی خصوصی (تخصصی) می تواند به عنوان یك ضرورت وپاسخی به حل مشكل بیكاری می‌باشد. لذا پیشنهاد می گردد در برنامه پنجم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، توجه به سیاست های حمایتی از مراکز کاریابی غیر دولتی مورد تاکید قرار گیرد و بحث تخصصی شدن این مراکز به عنوان یک ضرورت در استراتژی های وزارت کار و امور اجتماعی مطرح گردد. سعید تفویضی: كارشناس نظارت بر امور کاریابی های غیر دولتی و تحلیلگر سیستم سازمان کار استان تهران وزارت كار و امور اجتماعی S_tafvizie@yahoo.com منابع : 1- شفیع آبادی، عبدالله، راهنمایی و مشاوره شغلی و حرفه‌ای، (تهران، رشد، 1381) 2- فرجادی، (غلامعلی) و همكاران، بررسی و ارزیابی عملكرد مراكز كاریابی، (تهران: سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی، موسسه عالی پژوهش در برنامه‌ریزی و توسعه، 1380) 3- رافمن، نیرا، و دیگران، برنامه آمادگی شغلی، ترجمه مرجان فرجی، (تهران: رشد، 1381) 4- بختیاری سعید، بهرام و مجیدالله فلاح، روانشناسی كار و شغل، (همدان: دانشجو، 1383) 5- هاكر، كارول آ، شكار كار در قرن بیست و یكم، ترجمه الهه رضوی و آزاده بیداربخت، (تهران: سازمان مدیریت صنعتی، 1380) 6- سیمای بازار كار1382--1381، وزارت کار و امور اجتماعی، معاونت برنامه ریزی و سیاستگذاری اشتغال، اداره كل هدایت نیروی كار، (تهران 1383-1382) 7- آیین نامه اجرایی «قانون مجازات اشتغال به حرفه كاریابی و مشاوره شغلی بدون داشتن پروانه كار - مصوب 1380» وزارت كارو امور اجتماعی (1381) 8-کتاب کد فعالیتهای اقتصادی، وزارت کار و امور اجتماعی، معاونت طرح و برنامه، اداره کل آمار نیروی انسانی و خدمات ماشینی، (1375) 9-استاندارد بین المللی طبقه بندی حرفه ها-ISCO-68، سازمان بین المللی کار-ILO
سه شنبه 17/1/1389 - 10:45
دانستنی های علمی
اقتصاد سیاسی سیاست‌گذاری اشتغال در ایران نوع مقاله : تجمیعی بحثی كه ارائه می‌كنم از طرح یك مقدمة كلی راجع به ابعاد اهمیت مسئله اشتغال شروع می‌شود و بعد توضیح خواهم داد چرا با رویكرد اقتصاد سیاسی می‌توانیم درك بهتری از این مسئله داشته باشیم و سپس مسائلی كه در اقتصاد سیاسی سیاست‌گذاری اشتغال ایران وجود دارد را مورد واكاوی قرار داده و در پایان یك جمع‌بندی تقدیم خواهد گردید. به عنوان اولین نكته مقدمه توجه دوستان را به این مطلب جلب می‌كنم كه مهمترین وجه مشترك همة تمدن‌ها این بوده كه از آغاز شكل‌گیری تمدن بشری و در همة فراز و نشیب‌هایی كه تمدن‌ها داشتند همگی اساساً پیرامون مسئلة كار ساماندهی شده‌اند و ما تمدن‌های مختلف را بر محور كار اصلی كه در آن تمدن بوده اسم‌گذاری كرده و شناسایی می‌كنیم. بنابراین وقتی بحث از كار به میان می‌آید باید توجه داشت به مهمترین عنصر تمدن‌ساز در جامعة بشری فكر می‌كنیم. نكتة دوم اینكه با وجود همة تفاوت‌هایی كه در تجربه‌های توسعه در طول تاریخ وجود داشته یكی از نكات بسیار مهم این است كه نقطة عزیمت همة تجربه‌های توسعه عبارت از اولویت حداكثرسازی استفاده از ظرفیت‌های سرمایة انسانی بوده یعنی در هر جایی كه در فرایند توسعه اختلالی مشاهده می‌كنید یكی از مؤلفه‌های جدی توضیح‌دهندة اختلال میزان و نحوة استفاده از نیروی كار انسان‌ها است. نكتة سوم اینكه اشتغال به همان اندازه كه ركن ركین توسعه محسوب می‌شود و مهمترین عامل شكل‌دهندة‌توسعه است مانند خود توسعه یك پدیدة چندبعدی است و بعضی از نظریه‌پردازان از جمله آمارتیا سن در بحث‌های اشتغال از یك طرف روی این نكته پافشاری می‌كنند كه برای شناخت یك پدیدة چندبعدی لزوماً باید روش‌شناسی متناسب با آن را اختیار كرد و از طرف دیگر در مقام دفاع از این ایده مهمترین نكته‌ای كه بیان می‌كنند این است كه رویكردهای تك‌ساحتی به هیچ‌وجه نمی‌تواند بصیرت‌های مورد نیاز راجع به ابعاد اهمیت مسئله اشتغال را برای ما آشكار كنند. سن در مقالة تاریخی خود راجع به اشتغال در سال 1997 به نكتة لطیفی اشاره می‌كند: از نظر او با منطق توزیع درآمد دریافتی یك شخص از محل كمك‌های بلاعوض دولتی ممكن است دقیقاً معادل و مساوی درآمد ناشی از اشتغال باشد و این ممكن است نظام سیاست‌گذاری را در معرض این اشتباه قرار دهد كه پس می‌توان نارسائی‌های سیستم در زمینة خلق فرصت‌های شغلی مولد را از طریق رویكردهای رانتی، اعانه‌ای یا صدقه‌ای سامان داد بدون اینكه كوچكترین مشكلی در زمینة فرایند توسعة ملی ایجاد كند و بعد از این زاویه روی تأثیرات شگرف اشتغال بر فرد، خانواده و اجتماع بحث می‌كند و نشان می‌دهد به اعتبار آن مجموعه ملاحظات كه در نگرش صرفاً اكونومیستی نادیده گرفته می‌شود ما باید متوجه باشیم كه نگاهمان را در مسئلة اشتغال متناسب كنیم با پیچیدگی‌هایی كه دارد و اگر بخواهیم حق مطلب را ادا كنیم ناگزیر می‌بایست از رویكرد فرارشته‌ای استفاده كنیم. نكتة دیگری كه ایشان گوشزد می‌كند این است كه از بعضی جهات حتی با منطق اقتصادی، اهمیت وجوه غیراقتصادی اشتغال از وجوه اقتصادی‌اش بیشتر است و این چیزی نیست كه با ابزارهای متداول قابل درك باشد. نكته چهارم این است كه به لحاظ تاریخی حتی اگر به زمان‌های خیلی دور نخواهیم بپردازیم حداقل از دورة انقلاب صنعتی به بعد به صورت فزاینده‌ای به موازات پیشرفت تكنولوژی در كشورهای صنعتی كه برای ما به عنوان كشورهای در حال توسعه به واسطه تحویل‌گرایی‌های افراطی نسبت به مفهوم تكنولوژی و تحویل آن به وجه سخت‌افزاری دستاوردی از قبیل دوگانگی با تمام مسائل جانبی به همراه داشته با پدیده‌ای روبرو هستیم كه از آن به عنوان پارادوكس اشتغال نام برده می‌شود. منظور از پارادوكس اشتغال این است كه ناهنجاری‌هایی كه در نظام سیاست‌گذاری توسعه وجود داشته و فقدان بصیرت‌های كافی كارشناسی در این زمینه موجب گردید كه در بخش بزرگی از دوران بعد از انقلاب صنعتی اكثر كشورهای در حال توسعه با شرایط پارادوكسیكال فزونی همزمان عرضه نسبت به تقاضای نیروی كار و فزونی تقاضا نسبت به عرضه در بازار كار روبرو باشند. این پارادوكس در چارچوب مفهومی به نام «توسعه بدون اشتغال» صورت‌بندی شده و درواقع چارچوبی كه در آن درك سطحی و ناكافی سیاست‌گذاران كشورهای درحال توسعه از پدیدة تكنولوژی و مفهوم انتقال تكنولوژی را منعكس می‌كند را برجسته می‌سازد. باید بدانیم كه این مسئله پیچیده و پرهزینه به شكل‌های مختلف هم‌چنان بازتولید می‌شود و برجسته‌ترین شكل آن در تجربه ایران این است كه اسناد پیوست برنامه چهارم تصریح دارند كه در آستانة آغاز برنامة چهارم 53 درصد از جمعیت فعال ایران هیچ نقشی در تولید ملی نداشته‌اند و این به صورت همزمان در حالی است كه یكی از مهمترین تنگناهای بخش‌های مولد كشورمان، كمبود شدید نیروی كار ماهر و آموزش دیده است و این نمادی است از یك واقعیت تلخ و آن هم عبارت از برخورد سهل‌انگارانه نسبت به مسئلة اشتغال و عوامل مؤثر بر آن است. اگر دوستان دقت كرده باشند همواره اینطور بوده كه از یك طرف نظام تصمیم‌گیری ابعاد اهمیت مسئله اشتغال را نشناخته و از طرف دیگر در فرایند پیشبرد مسائل آنقدر با مشكلات كوچك و بزرگ و موانع به غایت پرهزینه بر سر راه توسعه ملی برخورد می‌كنند كه هرگاه مورد بررسی قرار گرفته مشخص شده كه بخش مهمی از آن مسائل یك سر در مسئله بیكاری دارد كه آنها را ناگزیر می‌كند در واكنش به آن شرایط مجدداً به اتخاذ سیاست‌های شتاب‌زده و پرهزینه مبادرت ورزند و جالب آنكه خود سیاست‌های جدید اتخاذ شده نیز در موضع خود موج جدیدی از دورهای باطل توسعه‌نیافتگی را بازتولید می‌كند. به طور مشخص طرح ضربتی اشتغال در دوران ریاست جمهوری جناب آقای خاتمی و طرح بنگاه‌های زود بازده در دولت جدید از این زاویه قابل بررسی و تأمل شایسته است. مسئله این است كه وقتی 53 درصد جمعیت فعال نقشی در تولید ملی ندارند یعنی ما الگوهایی از توسعه را در دستور كار قرار داده‌ایم كه در آن گویی توسعة مستقل از مشاركت انسان‌ها ردگیری می‌شود. از طرف دیگر وقتی می‌بینید این نسبت در سال آغازین اولین برنامه توسعه بعد از انقلاب 40 درصد بوده یك علامت هشداردهنده می‌دهد كه برنامه‌های توسعه ما با چه دركی از این مفهوم طراحی و تدوین شده و به طور مشخص چشم‌اندازهای نگران‌كننده‌تری نیز به همراه دارد، به این معنا كه برخوردهای سهل‌انگارانه نسبت به یك مسئلة خطیر مانند اشتغال در هر دوری كه خود را بازتولید می‌كند گستره و عمق مسئله را بیشتر می‌كند و هزینه‌های اصلاح رویه‌ها را در هر دوره نسبت به دورة قبل افزایش می‌دهد. در شرایط فعلی به اعتبار مشخصه‌های تحولات جمعیتی كشور با یك پیچیدگی ویژه دیگر نیز روبرو هستیم كه یك وجه عینی و بیرونی و یك وجه ذهنی و درونی دارد. وجه بیرونی مسئله عبارت است از اینكه در طی سال‌های 1375 تا امروز با یك پدیدة جمعیتی خطیری روبرو هستیم. به این معنی كه یك جمعیت 36 میلیونی زیر 25 سال از 1375 برآورد شده كه حداقل تا سال 1400 با ما همراه است كه از یك سو نمایانگر وضعیت عرضه بلندمدت نیروی كار كشور است و از سوی دیگر یك طیف گسترده از اقتضائات فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی به همراه آن است كه اگر به موقع شناسایی نشود پیامدهای جدی برای ما به همراه خواهد داشت. من فكر می‌كنم واكاوی این مسئله جمعیتی از هر زاویه خطیر بودن این مسئله را گوشزد می‌كند. وجه دیگر مسئله این است كه عنوان آرمانی انتخاب شده برای برنامه چهارم ما اقتصاد و جامعة مبتنی بر دانایی است كه اگر درست درك و طرح شده بود جای امیدواری بسیار می‌داشت اما متأسفانه تصور بنده این است كه این انتخاب یك انتخاب مدگرایانه و بدون توجه به پیش‌نیازهای نهادی مطرح شده و به تحولات بنیادی مورد نیاز آن نیز حتی اشاره‌ای صورت نپذیرفته است و نشان دهندة این است كه بیش از آنكه وجه پیش‌برد امور در آن لحاظ شده باشد وجه شعاری - تبلیغاتی و بیان آرزوها محور چنین انتخابی بوده است. آنچه به اعتبار بحث اشتغال در كادر ایده اقتصاد مبتنی بر دانایی باید در دستور كار قرار بگیرد و پیچیدگی‌های سیاست‌گذاری مناسب برای آن را در شرایط فعلی نشان می‌دهد این است كه در ادبیات موضوع اقتصاد مبتنی بر دانایی، یك اصل موضوعة مهم وجود دارد و آن هم اینكه سازوكارهای عینیت بخشنده به اقتصادهای دانایی‌محور از یك سو بالاترین اتكاء را به دانش ضمنی ناشی از اشتغال دارد و از سوی دیگر، به اعتبار پیشرفت‌های شگرف علمی – فنی در قلب خود مسئلة اشتغال‌زدایی بسیار گسترده‌ای را به واسطه اتكاء به انقلاب بهره‌وری اجتناب‌ناپذیر می‌سازد مواجهه با چنین پدیده‌ای برای یك كشور در حال توسعه و اساساً وابسته به دستاوردهای علمی – فنی دیگران بسیار دشوارتر بوده و فراتر از یك شعار تبلیغاتی یا بیان آمال و آ‌رزوها خواهد بود. بنابراین اگر بخواهیم با این مسئله برخورد كنیم به نحوی كه از فرصت‌هایی كه اقتصاد مبنی بر دانایی ایجاد می‌كند بهره‌ای داشته باشیم و از طرف دیگر مانند تجربیات مدگرایانه و خسارت‌بار موجود در تاریخ برنامه‌ریزی كشورمان خسارت‌های غیرمتعارف جدی به نظام ملی وارد نكنیم باید اقتصاد مبتنی بر دانایی ابتدا همانطور كه هست شناخته شود. تعبیر بسیار جالبی توسط مانوئل كاستلز در جلد اول كتاب عصر اطلاعات مطرح شده كه مضمونش این است كه در شرایطی كه تكنولوژی‌های مربوط به موج‌های اول و دوم انقلاب صنعتی نسبت به تكنولوژی‌های موج سوم كه اقتصاد مبتنی بر دانایی را شكل داده از هر نظر بسیار بسیط‌تر و ساده‌تر بودند درك سطحی از انتقال تكنولوژی و درك سطحی از مفهوم صنعتی شدن باعث شد كه كل پدیدة صنعتی شدن كه با همة تاروپود نظام ملی پیوند سروكار دارد تحویل شد به انتقال یك سری از ماشین‌آلات! در نتیجه در حالی كه مسئله صنعتی شدن برای بسیاری از كشورهای در حال توسعه تحقق نیافته اما بحران‌ها و مسایل و پدیده‌هایی مانند بحران زیست‌محیطی، انواع وابستگی‌ها و غیره. به عنوان هزینه‌های این ساده‌اندیشی به كشورهای در حال توسعه تحمیل شد و این مسایل جدید به مراتب سهم و نقش بیشتری در عقب‌ماندگی ‌آنها ایفا كرد. اگر اقتصاد مبتنی بر دانایی هم در ادامة رویكرد تحویل‌گرایانه به نمادهای جزئی و صوری از این پدیده تحویل شود و باور نشود كه نظام اقتصاد و جامعه مبتنی بر دانایی یك نظام حیات جمعی است و باید ردی از دانایی در همة پیكرة نظام جست و جو شود خطرات و هزینه‌های این اشتباه به مراتب سنگین‌تر از خطرات از انقلاب صنعتی تاكنون خواهد بود زیرا در حالی كه تحولات ناشی از موج‌های اول و دوم انقلاب صنعتی به صورت تغییرات تدریجی ظاهر می‌شد ما در اینجا با تغییرات به صورت تصاعدی و حتی گاه نمایی روبرو هستیم و به این اعتبار به نظر می‌رسد پرداختن به مسئلة اشتغال و همه چیز را تحت تأثیر این مسئله زیربنایی دیدن می‌تواند ما را از انتخاب‌های نادرست در امان بدارد. آخرین نكته‌ای كه به عنوان مقدمه عرض می‌كنم این است كه ما خواه ناخواه چه به اعتبار ویژگی‌های ساختاری نظام ملی و چه به اعتبار شرایط خطیر بین‌المللی كه از انقلاب صنعتی به بعد همواره مسئلة توسعة ایران را تحت تأثیر قرار داده معمولاً در یك فضای سیاست‌زده به سر می‌بریم و در این فضا مسئولیت جامعة علمی به مراتب بیشتر می‌شود. در عین حال،‌چالش‌ها و پیچیدگی‌های اعمال مسئولیت عملی برای جامعة علمی افزایش پیدا می‌كند. در چنین فضایی آنچه بسیار حائز اهمیت است و باید دقت شود این است كه به اعتبار ملا حظات خاص ساختاری و اقتصاد سیاسی ایران این احتمال وجود دارد كه اكنون‌زدگی و اولویت یافتن ملاحظات كوتاه‌مدت، وسیله‌ای برای توجیه حساسیت‌زدایی از یك مسئلة تعیین‌كننده شود. علائمی از این مسئله در مورد نحوة برخورد با اشتغال در ایران مشاهده می‌شود كه در ادامه به وجوهی از آن اشاره می‌كنم. ابعاد اهمیت اشتغال در مقیاس ملی به دنبال این نكات مقدماتی وارد بحثی به نام ابعاد اهمیت مسئله اشتغال می‌شویم این مسئله را از دو زاویه بررسی می‌كنم. زاویه اول ابعاد اهمیت اشتغال برای جامعه است و زاویة دوم ابعاد اهمیت اشتغال برای افراد و خانواده‌هاست و تصورم این است كه حتی اگر اكتفا كنیم به عناوین اهمیت چندگانه و چندبعدی این مسئله، مشخص می‌شود كه اشتغال چگونه در همة اجزای زندگی و سرنوشت ما دخیل است و بر آن تأثیر می‌گذارد. اولین مسئله‌ای كه باید طرح شود پیوند نحوه برخورد با اشتغال و نسبت آن با مهمترین موانع توسعة ملی است. اگر موانع عمده توسعه ملی را پدیده‌هایی از قبیل فقر، مهاجرت روستایی، نابرابری‌های آمایشی، بحران محیط زیست، وضعیت سرمایة اجتماعی، نابرابری‌های درآمدی و نگرانی‌های مربوط به امنیت ملی در نظر بگیریم می‌توان نشان داد كه اشتغال با تك‌تك این عوامل رابطة وثیق دارد و از آنجا كه طرح تفصیلی هر یك از این محورها استعداد و ظرفیت آن را دارد كه در قالب یك موضوع مستقل مطرح شود ناگزیر از آن صرفنظر می‌شود. با ذكر این امیدواری كه در برنامه‌ها و جلسات آتی به صورت ویژه به بحث گذاشته شود و در اینجا فقط اشاره‌های كوچكی به برخی از محورها خواهیم داشت. در مطالعاتی كه در زمینة فقر به عنوان مهمترین عامل توسعه‌نیافتگی انجام شده این اتفاق‌نظر وجود دارد كه مهمترین ابزار مواجهه عالمانه و كارآمد در این زمینه خلق فرصت‌های شغلی در فعالیت‌های مولد است. باید تأكید كنم كه از دیدگاه سازمان بین‌المللی كار،فعالیت‌های مولد، مشاغلی را شامل می‌شود كه به ارتقاء توان رقابت ملی و توسعه پایدار كمك می‌كند. در مقاله‌ای كه اخیراً سازمان بین‌المللی كار منتشر كرده تعبیری كه به كار برده این است «هستة مركزی یا قلب سیاست‌های كاهش فقر، دسترسی ایجاد كردن برای كار برای فقرااست. این كار و فرصت شغلی است كه به مردم اجازه می‌دهد برای خود غذا تهیه كرده و پولی كه برای خرید كالا و خدمات نیاز د ارند را به دست آورند. وقتی مسئله مهاجرت روستایی را مورد واكاوی قرار می‌دهید، می‌بینید مهمترین عامل انگیزشی برای ترك سرزمین اجدادی مسئلة بیكاری و فقر ناشی از آن است. در عین حال كه می‌دانیم عوامل متعدد دیگری نیز در این زمینه نقش دارند. در كشورهای درحال توسعه در ربع پایانی قرن بیستم شرایطی را شاهدیم كه در آن بزرگترین شهرهای جهان كه از انقلاب صنعتی تا ربع پایانی قرن بیستم همواره متعلق به كشورهای صنعتی بود الان متعلق به كشورهای در حال توسعه است. مدیریت كلان شهرها در تمام دنیا جزو بالاترین ظرفیت‌های فعالیت‌های دانایی‌محور مدیریت در مقیاس ملی مطرح می‌شود و كشورهای در حال توسعه در حالی كه توان لازم برای عادی‌ترین كارهای خود را ندارند با شهرهای بسیار بزرگی روبرو هستند كه با انواع نابسامانی‌ها مواجه می‌باشند كه این مسئله در كنار سایر عوامل مؤثر محیطی و بین‌المللی از جمله می‌توان گفت كه بازتاب سهل‌انگاری‌هایی است كه درنهایت به مهاجرت روستائیان آنها منجر شده است. از یك طرف در این كشورها این تراكم غیرمتعارف جمعیت و فعالیت ، هزینه‌سازی می‌كند و از طرف دیگر به واسطة مهاجرت روستایی بخش‌های مهمی از پهنة سرزمین با همة منابع مادی كه دارند بلااستفاده باقی می‌مانند و طیف گسترده‌ای از مسائل اقتصادی، اجتماعی و امنیت ملی به تبع چنین مسائلی پیش می‌آید. بنابراین پیوند اشتغال با مهمترین موانع توسعه، پیوند اشتغال با ثبات سیاسی- اجتماعی پیوند اشتغال با جایگاه اقتصاد ملی در تقسیم كار جهانی، پیوند اشتغال با مهمترین مسائل كلان اقتصادی وجوه دیگری از اهمیت بحث اشتغال را منعكس می‌سازد. از طرف دیگر مطالعات برخی نظریه‌پردازان دیگر مثل آمارتیا سن نشان داده میان سیاست‌های اشتغال با تنش‌های قومی، میان سیاست‌های اشتغال با میزان پذیرش فناوری‌های مدرن، میان سیاست‌های اشتغال با نحوة‌ حل و فصل تعارض‌های جنسیتی، میان سیاست‌های اشتغال با سطح كارایی اقتصاد ملی و میان سیاست‌های اشتغال با تقویت یا تضعیف سرمایه اجتماعی رابطه‌ای معنی‌دار دریافته شده در كنار این فهرست گسترده ابعاد اهمیت اشتغال در نظام ملی كه هر كدام به تنهایی می‌تواند موضوع جلسه‌ای مهم باشد آخرین موضوعی كه مورد بحث قرار می‌گیرد پیوند اشتغال با چشم‌اندازهای آیندة توسعة ملی است. در ادبیات اقتصاد مبتنی بر دانایی، دانش را به دو گروه عمدة دانش قابل انتقال و دانش ضمنی تقسیم می‌كنند. تعبیری را استیگلیتز برای نشان دادن وزن و اهمیت اشتغال و در نتیجه جایگاه سیاست‌های اشتغال استفاده كرده كه من همان را به كار می‌برم. او می‌گوید اگر كل دانایی را به كوه یخ تشبیه كنیم دانش قابل انتقال، دانشی است كه قسمت بیرونی این كوه یخ را نشان می‌دهد و تمام آنچه در اعماق اقیانوس قرار دارد نمایانگر دانش ضمنی است كه اگر به درستی این نسبت درك شود می‌توان تصور یا تصویری از وزن و اهمیت دانش ضمنی در كل پیكره دانش داشت. بعد می‌گوید مهمترین مشخصة‌دانش ضمنی این است كه نه از طریق دانش آشكار و قابل انتقال بلكه از طریق فرایندی به نام ‌learning by doing قابل دستیابی است و اشتغال چنین فرصتی را فراهم می‌كند كه از نظر میزان تأثیر قابل مقایسه با هیچ چیز دیگری نیست. بنابراین، مسئله اشتغال به موازات افزایش منزلت و جایگاه انسان در فرایند توسعه و حركت به سمت اقتصاد مبتنی بر دانایی نه تنها اهمیتش كمتر نمی‌شود بلكه با ابعاد خیره‌كننده‌ای افزایش می‌یابد. ابعاد اهمیت اشتغال در مقیاس فرد و خانوار در این قسمت نیز برای پیشگیری از تطویل مطالب صرفاً اشاره‌ای به فهرست عناوین مربوط می‌شود. عناوین اینگونه است؛ رابطة معنی دار میان بیكاری با تضعیف فزایندة‌ اعتماد به نفس،‌ رابطة بیكاری با تضعیف فزایندة توانایی‌های شناختی، رابطة بیكاری با مهارت‌زدایی از افراد (این دو مورد اخیر به این معنی است كه درست به همان مقدار كه افراد در فرایند كار دانش و مهارت كسب می‌كنند به همان ترتیب وقتی از فرایند كار كنار گذاشته می‌شوند این توانایی را چه در زمینة دانش چه مهارت از دست می‌دهند). رابطة‌بیكاری با افزایش تمایل به خودكشی (مطالعات نشان می‌دهد كه در ایران از كل موارد اقدام به خودكشی ویژگی مشترك 63 درصد افرادی كه به خودكشی مبادرت ورزیده‌اند بیكاری است)، رابطة معنی‌دار میان بیكاری و افزایش اختلال در تخریب روحیه، رابطة بیكاری با افزایش سرخوردگی و بیماری‌های بالینی و افزایش نرخ مرگ و میر، رابطة‌معنی‌دار بیكاری با افزایش بی‌ارادگی و تسلیم سرنوشت شدن، رابطة بیكاری با تضعیف انسجام خانواده، رابطة بیكاری با افزایش بدبینی به همه چیز و غیرمنصفانه‌ دانستن همه چیز و بالاخره رابطة بیكاری با شكل‌گیری بحران هویت فردی. رویكرد اقتصاد سیاسی به مسئله اشتغال با توجه به این مقدمات و ابعاد اهمیت مسئله از این زاویه موضوع بعدی پاسخ به این است كه چرا برای واكاوی مسئلة اشتغال باید از رویكرد اقتصاد سیاسی بهره بگیریم؟ و چرا رویكرد اقتصاد سیاسی ظرفیت‌های بیشتری برای افزایش توانایی ما برای بهتر شناختن این مسئله دارد؟ در مقدمه‌ای كه ارائه شد گویی وجه سلبی این موضوع را بحث كردم و نشان دادم كه چون اشتغال پدیده‌ای چندبعدی است رویكردهای اكونومیستی به واسطة تك‌بعدی نگریستن به این مسئله وجوه بسیاری از این پدیده را نمی‌توانند به چنگ آورند. از نظر ایجابی اگر بخواهیم اقتصاد سیاسی را به عنوان رویكردی پژوهشی مورد توجه قرار دهیم تعبیری كه كاتوزیان در كتاب ایدئوژی و روش معرفی می‌كند این است كه می‌گوید اقتصاد سیاسی رویكردی است كه به متغیرهای غیراقتصادی و بین‌المللی در كنار متغیرهای اقتصادی و داخلی به صورت توأمان توجه می‌كند و پس از شرح نسبتاً مفصلی از موضوع نتیجه می‌گیرد اتخاذ چنین رویكردی امكان ژرف‌اندیشی و دستیابی به بصیرت‌های عمیق در زمینة مسائل اجتماعی را فراهم می‌كند. در كنار این دیدگاه كه در كتاب كاتوزیان قابل ردگیری است تعبیری بسیار زیبایی در كتاب نظام ملی اقتصاد سیاسی نوشتة فردریك لیست در مقام ویژگی‌های این رویكرد مطرح شده كه بسیار قابل تأمل است. مضمون بحث لیست این است؛ رویكرد اقتصاد سیاسی امكان لحاظ كردن شرایط بومی هر كشور را در كوشش‌های نظری فراهم می‌كند و از آنجا كه رویكرد اقتصاد سیاسی در كادر آموزة مكتب تاریخی به اقتصاد، تركیبی از نگاه تاریخی، اقتصادی و فرهنگی است می‌توان گفت نگاه فرارشته ‌است. به این اعتبار گزینة اقتصاد سیاسی گزینه‌ای قابل قبول در واكاوی مسائل چندبعدی به حساب می‌آید. یك نكتة مهم دیگر هم اتخاذ این رویكرد را برای ایران می‌تواند توجیه كند و آن هم اینكه در اقتصاد و جامعة ایران دولت نقشی ابر تعیین‌كننده دارد اما با نگرش صرفاً اقتصادی قادر به درك منطق و سازوكارهای تصمیم‌گیری در دولت نخواهیم بود. به این اعتبار بعضی از نظریه‌پردازان اقتصاد سیاسی تصریح می‌كنند كه اگر در حوزه‌ای از مسئله قرار بگیریم كه در آن دولت نقش تعیین‌كننده دارد رویكرد اقتصاد سیاسی كارآمدی فوق‌العاده دارد. به دلیل اینكه اقتصاد سیاسی در ذات خود دانشی منسجم دربارة انتخاب عمومی است. آخرین نكته‌ای كه در این زمینه می‌توانم مطرح كنم این است كه به اعتبار خصلت فرارشته‌ای این رویكرد به یك اعتبار می‌توان گفت اقتصاد سیاسی در ذات خود دانش مربوط به نقش ارزش‌ها هم هست به دلیل اینكه در جستجوی شناخت منطق اتخاذ رویكردهای مختلف در عرصة سیاست‌گذاری عمومی و منطق اولویت قائل شدن برای تخصیص منابع به روشنی می‌توان دریافت كه انتخاب‌های مزبور از جمله براساس ارزش‌هایی است كه نظام تصمیم‌گیری به آنها وفادار است به این اعتبار گفته می‌شود رفتن به سمت رویكرد اقتصاد سیاسی می‌تواند ظرفیت‌های گسترده‌ای برای گسترش شناخت ما از مسائل ایجاد كند. كاتوزیان 4 مشخصه برای رویكرد اقتصاد سیاسی قائل می‌شود اول اینكه رویكرد اقتصاد سیاسی به حل و فهم مسائل مهم در قیاس با معماهای جزئی اولویت بالایی می‌دهد. دوم اینكه در تحلیل مسائل، وجوه غیراقتصادی و به ویژه وجوه اجتماعی را هم با اهمیت ویژه‌ای مورد توجه قرار می‌دهد و هم در تحلیل و هم در ارائة راه‌حل ملاحظات اجتماعی را هم دخیل می‌كند. سوم اینكه ضمن استفاده از تكنیك‌ها به مثابه ابزار، اجازه نمی‌دهد ابزارها نقش راهنما را برای تحلیل‌گر برعهده بگیرند و بالاخره اینكه رویكرد اقتصاد سیاسی جایگاه ویژه‌ای برای معرفت تاریخی منظور می‌كند. ادعای كاتوزیان این است كه با این رویكرد می‌توانیم حتی ریشه‌های شكاف‌های اساسی میان نظریه و عمل و نیز پیش‌بینی‌ها با واقعیت‌ها در رویكردهای متعارف اقتصادی را بهتر دریابیم. در چارچوب ملاحظات اقتصاد سیاسی اگر بخواهیم به موضوع وضعیت ایران در زمینة برخورد با اشتغال وارد شویم در بحث‌های مقدماتی در نهایت اجمال برآیند تلاش‌هایی كه در كادر برنامه‌های توسعه در گذشته شده را نشان داده‌ام و معلوم شد كه در اثر رویه‌هایی كه مسئلة اشتغال را به عنوان مسئله‌ای جانبی و نه مسئله‌ای كه در قلب سیاست‌گذاری توسعه باید لحاظ شود، دیدند ملاحظه شد كه چگونه قدر مطلق و نسبت جمعیتی كه هیچ نقشی در تولید ملی ندارد همواره رو به افزایش بوده است و به این اعتبار می‌توانید ملاحظه كنید چگونه نظام ملی خود را درگیر هزینه‌های سنگین اجتماعی، اقتصادی می‌كند و از بسیاری ظرفیت‌های موجود خود را محروم می‌كند. در این وضع برخورد سهل‌انگارانه با اشتغال به معنای محروم كردن بخش‌های بزرگی از جمعیت از مشاركت در امر توسعة ملی است. از یك طرف مردم را محروم می‌كند و از طرف دیگر ظرفیت‌های بسیار بزرگ را از دست می‌دهد. آنچه در ادبیات اقتصاد كلان تحت عنوان قانون اوكان مطرح می‌شود می‌گوید به ازای هر یك درصد بیكاری فراتر از نرخ طبیعی بیكاری، افت تولید ملی به میزان 3 درصد پایین‌تر از تولید بالقوه جامعه خواهد بود یعنی با توجه به این واقعیت كه 53 درصد جمعیت فعال ما نقشی در تولید ملی ندارند می‌بینید چقدر خودمان را از تولید ملی محروم كرده‌ایم و این محرومیت در الگوی رابطة دولت و ملت، جایگاه نظام ملی در تقسیم كار جهانی و امنیت ملی، به چه صورت ظاهر می‌شود و چه آثاری بر روی سطح رفاه شهروندان خواهد داشت. اما در كادر اقتصاد رانتی مسئلة خطیرتری اتفاق می‌افتد و چون وارد حوزة فرهنگی می‌شود ما را با چالش بیشتری روبرو می‌كند و آن این است كه افراد در چارچوب سیاست‌های سهل‌انگارانه نسبت به اشتغال یا سیاست‌های اشتغال‌زا از یك طرف هیچ مسئولیتی برای خود در نظام ملی تعریف نمی‌كنند و چون دولت مركز توزیع رانت است همة مسئولیت‌ها از دولت طلب می‌شود. از یك طرف افراد تلاش نمی‌كنند ولی تا بی‌نهایت برای خود توقع و انتظار مصرف ایجاد می‌كنند. این یك وجه قضیه است وجه دیگر این است كه دولت در مواجهه با این شرایط دشوار در دام خودفریبی گرفتار می‌شود و فكر می‌كند از طریق دستكاری نظام آمار و اطلاعات و حساسیت‌زدایی از یك مسئلة تعیین‌كننده می‌تواند خود را تسكین دهد در حالی‌كه به قاعدة ملاحظاتی كه گفته شد اینكه صورت مسئله را پاك كنیم چیزی را حل نمی‌كند. چرا كه محرومیت از دستاوردهای اشتغال مولد آثار خود را روی اغلب متغیرهای توسعه ملی و اقتصاد كلان گرفته تا وضعیت روحی و جسمی افراد و خانوارها منعكس می‌سازد و عوارض ناشی از بیكاری هم پنهان كردنی نیست. شاید شگفت‌آور باشد كه در طی 20 سال گذشته دوران‌هایی را شاهد بودیم كه نرخ بیكاری رسمی اعلام شده تا 5 درصد هم رسیده یعنی در حالیكه در text bookهای اقتصادی كلان نرخ طبیعی بیكاری 5/6 درصد به رسمیت شناخته شده و به قاعده ادعاهای گاه و بیگاه دولت‌مردان ما در برخی دوره‌ها در آستانه یا حتی ماورای وضعیت اشتغال كامل قرار داشته‌ایم كما اینكه الان هم كه ادعا می‌شود نرخ بیكاری تك‌رقمی شده نه با واقعیت همراه است و نه این نحوه برخورد دردی از توسعه‌نیافتگی حل می‌كند. ملاحظة دومی كه از منظر اقتصاد سیاسی در سیاست‌گذاری اشتغال در ایران بسیار حائز اهمیت است وضعیت بخش‌های مولد اقتصاد ایران از نظر دانایی است براساس پیوست‌های برنامة سوم و با امید به اینكه در سرشماری 85 شاهد بهتر شدن اوضاع باشیم هم در بخش كشاورزی و هم صنعت بالغ بر 86 درصد جمعیت شاغل از نظر سطح تحصیلات دیپلم و پایین‌تر هستند در بخش كشاورزی 40 درصد و به روایتی دیگر 5/47 درصد جمعیت شاغل به كلی بی‌سوادند و به نظر می‌رسد كه این واقعیت تلخ دیگر حساسیتی هم برنمی‌انگیزد و همانها كه به این مسئله مهم بی‌تفاوت هستند تلاش می‌كنند تا هرچه سریع‌تر عضو WTO شویم!! یك معنای این مسئله آن است كه بخش‌های مولد ما استعداد چندانی در جهت جذب صاحبان اندیشه ندارند زیرا در كادر اقتصاد سیاسی رانتی نظام پاداش‌دهی به گونه‌ای تعریف می‌شود كه صاحبان استعدادها و صلاحیت‌ها به سمت فعالیت‌های غیرمولد كشانده شوند و از همین روست كه ما همواره به سمت زوال رابطه مبادله و افت توان رقابت اقتصاد ملی در حركت بوده‌ایم و تا نگاه خود را به ابعاد اهمیت مسئله اشتغال اصلاح نكنیم این روند استمرار خواهد داشت و معنای دیگر مسئله آن است كه با این ظرفیت دانایی، تعامل فعال با نظام جهانی چه معنا و آینده‌ای خواهد داشت؟! نكتة بسیار مهم دیگر اینكه در شرایطی كه وضعیت دانایی در بخش‌های مولد ما اینگونه بوده در هر 4 برنامة توسعه بعد از انقلاب اسلامی، جهت‌گیری راهبردی برنامه‌ها در نظام آموزشی اولویت آموزش‌های عالی بوده و در خود آموزش‌های عالی هم اولویت با دوره‌های تكمیلی بوده،‌ببینید این دوگانگی چندبعدی چگونه خود را بازتولید می‌كند و تصور كنید كه در صورت استمرار این وضعیت، اقتصاد ایران در تصادم با دستاوردهای انقلاب دانایی با چه ابعاد جدیدی از دوگانگی‌های اقتصادی – اجتماعی و تكنولوژیك روبرو خواهد شد. محور مهم دیگر این است كه در تمام برنامه‌های توسعه ایران اگر یك ویژگی خیلی تعیین‌كنندة مشترك بتوان ردگیری كرد این است كه هرگز در هیچ‌كدام از برنامه‌های توسعه كشور بحثی از تكنولوژی مناسب به میان نیامده در حالی كه در فرایند توسعه به اعتبار جایگاه دانش ضمنی مسئلة هماهنگی دست‌ها و مغزها نقش ابرتعیین‌كننده در پیشرفت نظام ملی دارد. ما تاكنون در اسناد رسمی برنامة توسعه هرگز ایده‌ای دربارة تكنولوژی مناسب مطرح نكرده‌ایم گرچه به قاعدة اقتصاد سیاسی رانتی می‌توان این موضوع را توضیح داد. در یك مطالعة موردی كه در یكی از بخش‌های مهم و به اصطلاح پیشرو اقتصاد ایران انجام شده ملاحظه می‌شود كه به واسطه عدم حساسیت به این مسئله خطیر و ایجاد نكردن نهادهای مربوط، یك مجموعه ماشین‌آلات معین از یك كارخانة معین چندین بار به نام خرید تكنولوژی توسط واحدهای زیرمجموعه یك دستگاه خاص خریداری شده ، بدون آنكه هیچ یك از آن خریدها مبتنی بر برنامه‌ای باشد یا ثمربخشی خاصی داشته باشد. مؤلفه بعدی در چارچوب اقتصاد سیاسی در این زمینه در ایران محوریت غیرمتعارف فعالیت‌های موسوم به خدمات بازرگانی است. براساس داده‌های جدول داده ستانده سال 70 نرخ مازاد عملیاتی فعالیت‌های دلالی بیش از 8 برابر مازاد عملیاتی در فعالیت‌های كشاورزی و بیش از 5 برابر مازاد عملیاتی برای بخش صنعت است. در چارچوب این ساختار پاداش‌دهی اقتصادی، نظام پاداش‌دهی اجتماعی متناسبی شكل می‌گیرد كه در آن كلك زدن و حقه‌بازی زرنگی محسوب می‌شود و انجام مسئولیت‌ها و‌ تلاش برای دانستن بیشتر علامت كودنی است. براساس مطالعاتی كه در ایران 1400 صورت گرفته نشان داده كه از 1345 تا زمان بررسی، مجموعة فرصت‌های شغلی ایجاد شده در خدمات بازرگانی از كل فرصت‌های شغلی ایجاد شده در مجموع دو بخش صنعت و كشاورزی كشورمان بیشتر بوده یعنی بخش اعظم استعدادهای كشور به سمت فعالیت‌های بازتولیدكننده توسعه‌نیافتگی رفته‌اند. مؤلفه بعدی این است كه ما با یك به هم ریختگی خیلی جدی در توزیع فعالیت و جمعیت روبرو هستیم. اگر كل پهنه سرزمین را به دو نیمكرة شرقی و غربی تقسیم كنیم نیمكرة غربی 83 درصد جمعیت و فعالیت را به خود اختصاص می‌دهد و ببیند از این ناحیه چقدر منابع بدون ‌استفاده در نیمكره شرقی كشورمان وجود دارد و چه هزینه‌هایی بابت تأمین امنیت در نیمكره شرقی باید پرداخت كنیم. مؤلفه بعدی این است كه«شهر محوری» در نظام تصمیم‌گیری و تخصیص منابع وجود دارد. برآوردها نشان می‌دهد كه به طور متوسط حدود 40 درصد ثروت ملی در ایران توسط تهران بلعیده می‌شود. بررسی‌های در مقیاس جهانی نشان‌دهند این است كه 35 تا 60 د رصد رشد جمعیت شهرها در كشورهای در حال توسعه به سیاست‌هایی برمی‌گردد كه تحریك‌كنندة مهاجرت روستایی است. این مسئله به نوبه خود ملاحظات اقتصاد سیاسی ویژه‌ای ایجاد می‌كند كه در یك فرصت وسیع‌تر می‌بایست به صورت جدی به آن پرداخته شود. آخرین مسئله این است كه وضعیت مناطق مرزی كشورمان وضعیتی به مراتب خطیر از سایر نقاط است. تعبیری لستر تارو در كتاب ثروت‌آفرینان، مطرح كرده به این مضمون كه در فرایند جهانی شدن اقتصاد، كشورها تجزیه و بنگاه‌ها در یكدیگر ادغام می‌شوند. خطر تجزیة ملی مهمترین خطر برای كشورهای در حال توسعه در شرایط جهانی شدن اقتصاد است و اشتغال مولد به مثابه مهمترین چسب برای وحدت ملی و احساس تعلق به نظام ملی مورد استفاده قرار می‌گیرد تا نوعی واكسیناسیون در برابر این تهدید جدی ایجاد كند. سؤال این است كه آیا تاكنون در كشور ما كسی از این زا ویه هزینه‌های نظام ملی بابت سهل‌انگاری‌های رایج در سیاست‌ گذاری اشتغال را اندازه‌گیری كرده است؟ سخن پایانی زیربنای هر نوع اقدام اصلاحی در بهبود نظام تصمیم‌گیری و تخصیص منابع در زمینه اشتغال امكان‌پذیر ساختن دستیابی به درك مطابق با واقع از صورت مسئله است. در كوتاه‌مدت لازمه حركت به سمت چنین وضعیتی این است كه چون نظام آ‌مار و اطلاعات انحصاراً در اختیار دولت است و دولت با دلایل موجه و ناموجه بسیاری ناگزیر است با كاستی‌ها و محدودیت‌هایی كه در راه شفاف‌سازی اطلاعات بازار كار با آن روبروست به گونه‌ای كنار بیاید اما این جامعه علمی است كه می‌بایست با دامن زدن به بحث‌هایی كه ابعاد اهمیت اشتغال را برجسته و روشن می‌سازد امیدوار باشد كه می‌تواند دولت را قانع سازد كه هیچ مسئولیت و مصلحتی بالاتر از نشان دادن واقعیت‌ها در این زمینه وجود ندارد و هرگونه اقدامی كه باعث شود از این مسئله حیاتی حساسیت‌زدایی شود گناهی بزرگ محسوب می‌شود كه می‌تواند هزینه‌های گاه غیرقابل جبران ایجاد كند. نگاه كنید الان اعلام كردند نرخ بیكاری تك‌رقمی شده من 6 متغیر كنترلی شناسایی كرده‌ام كه میزان واقع‌نمایی چنین ادعایی را می‌تواند مورد ارزیابی قرار دهد و بدون تردید با تلاش بیشتر، متغیرهای بیشتری را در این زمینه می‌توان مورد شناسایی قرار داد. براساس قانون اوكان اگر فرصت شغلی بیشتری فراهم كنیم فوری‌ترین جایی كه باید آثار خود را نشان دهد نرخ رشد اقتصادی است. در طی 2 سال گذشته با وجود آن میزان صرف منابع اقتصادی و اجتماعی بی‌سابقه نرخ رشد اقتصادی ما حتی از نرخ پیش‌بینی شده در برنامة چهارم توسعه بسیار پایین‌تر است. این در حالی است كه رقم پیش‌بینی شده در برنامه چهارم در چارچوب منابع بسیار كمتر ارزی- ریالی و به طور كلی مادی برای این سال‌ها در نظر گرفته شده است. متوسط نرخ رشد 3 ساله اخیر هنوز به 6 درصد نمی‌رسد در حالی كه در شوك اول نفتی رشد دورقمی هم شاهد بوده‌ایم. نكتة دوم وضعیت فقر و نابرابری است اگر فرصت‌های شغلی مطابق ادعاهای موجود خلق شده باشد باید آثار آن به سرعت در این زمینه نمود داشته باشد. توجهتان را جلب می‌كنم به گزارشی كه چند ماه پیش وزیر رفاه اعلام كرد و گفت وضعیت فقر در 3 ساله گذشته هم در شهر هم در روستا بدتر شده و تعداد فقرا افزایش پیدا كرده است. این مسئله در گزارش سال اول برنامه چهارم نیز به گونه‌ای دیگر مطرح شده و نشان می‌دهد نابرابری‌های درآمدی نیز افزایش معنی‌داری پیدا كرده است پس از این زاویه نیز ادعاهای اخیر با چالش روبروست. نكته سوم میزان تشكیل سرمایة جدید است. در این زمینه شما را ارجاع می‌دهم به اسناد رسمی منتشرهاز سوی مركز پژوهش‌های مجلس كه هنگام ارزیابی لایحه بودجه سال 1386 انتشار یافت. عنوان آن گزارش مقایسة بودجة سال 1386 كشور با احكام و اهداف برنامة چهارم توسعه از بعد متغیرهای كلان اقتصادی است. طبق آن گزارش در حالی كه پیش‌بینی برنامة چهارم این بود كه برای نیل به نرخ متوسط 8 درصدی رشد اقتصادی در طی سال‌های برنامه مقرر شده كه تشكیل سرمایه ناخالص داخلی از متوسط رشد سالانه‌ای معادل 2/12 درصد به قیمت ثابت برخوردار باشد اما در عمل در سال 1384 با نرخ 8/5 درصدی روبرو هستیم یعنی كمتر از نصف رقم مقرر در برنامة چهارم. نرخ مشابه عملكرد سال 1385، 5/5 درصد بوده است. بنابراین با وضعیت‌های گفته شده ارزش علمی ادعای خلق فرصت‌های شغلی با آن میزان‌های غیرمتعارف و بی‌سابقه ادعای قابل دفاعی نیست. علاوه بر اینها سه نكته دیگر را هم مطرح می‌كنم. اول مسئلة واردات است. در یكی از مطالعات موجود نشان داده شده به ازای هر یك میلیارد دلار واردات كالاهای ساخته شدة قابل تولید در داخل 000/100 فرصت شغلی از بین می‌رود. آمار واردات سال 1385 حول و حوش 50 میلیارد دلار است. خوش‌بینانه‌ترین برآوردها از بخش غیررسمی آن را 20 درصد حجم بخش رسمی برآورد می‌كنند. بنابراین باید 10 میلیارد دلار هم واردات قاچاق اتفاق افتاده باشد. ویژگی مسلط واردات قاچاق این است كه عمدتاً واردات كالاهای مصرفی قابل تولید در داخل است. پس ببینید چقدر واردات رسمی و غیررسمی خصلت اشتغال‌زدایانه داشته‌ایم و در عین حال، در چنین شرایطی این‌گونه ادعاهای عجیب مطرح می‌شود. مؤلفة بعد اینكه در طول تاریخ یكی از كانون‌های اصلی خلق فرصت شغلی در ایران دولت بوده كه در طی برنامه‌های سوم و چهارم دولت اعلام اشباع كرده و براساس هر دو برنامه مزبور دولت موظف به تعدیل نیروی انسانی یا اشتغال‌زدایی هم بوده پس از این ناحیه خبر چندانی نیست. با توجه به این‌كه براساس آمار مركز پژوهش‌های مجلس بیشترین سهم در عدم تحقق اهداف مربوط به تشكیل سرمایه به بخش خصوصی مربوط می‌شود پس معلوم می‌شود آن طرف هم چندان خبری نیست، بنابراین باید معلوم شود كه مبنای این ادعای اخیر در زمینه بهبود نرخ بیكاری چیست. آخرین نكتة وضعیت سازمان تأمین اجتماعی است. اگر اشتغال پایداری اتفاق افتد بلافاصله باید در آمارهای سازمان تأمین اجتماعی خود را نشان دهد. برای آن‌كه با واقعیت‌ها در این زمینه آشناتر شویم، من از روی روزنامه شرق شمارة 795 چهارشنبه 7 تیر ماه 1385 می‌خوانم: «در جلسه غیرعلنی مجلس دربارة اشتغال در حالی‌كه محمد جهرمی از اشتغال 550 هزار نفری خبر داد، داود مددی رئیس(وقت) سازمان تأمین اجتماعی از كاهش 50 هزار نفری بیمه شدگان این سازمان خبر داد. اظهارات یاد شده اعتراض نمایندگان را برانگیخت زیرا اگر در كشور 550 هزار شغل جدید ایجاد شده باشد باید به تعداد بیمه‌شدگان اضافه می‌شد. این در حالی است كه از تعداد بیمه‌شدگان كم شده است.» شاهد مثال دوم من درباره واقعیت‌های بازار كار ایران، مطلب مندرج در روزنامه جهان اقتصاد سه‌شنبه 2 خرداد 1385، صفحة 7، است: «رئیس ادارة بیمة بیكاری و تعهدات كوتاه‌مدت سازمان تأمین اجتماعی گفت: پیش‌بینی می‌شود صندوق بیمة بیكاری در سال 1385 با كسری بودجه‌ای معادل 1200 میلیارد ریال روبرو شود. وی افزود در حال حاضر 73 درصد مقرری‌بگیران بیمة بیكاری تا پایان دورة استحقاق از پوشش صندوق بیمة بیكاری خارج نمی‌شوند و فرصتی برای اشتغال دوباره نمی‌یابند.» و بالاخره به شاهد مثال سوم توجه كنید: براساس سند رسمی بودجه 1386 سازمان تأمین اجتماعی 6500 میلیارد ریال كسری بودجة آشكار اعلام كرده و اگر واقعاً به سمت تك‌رقمی شدن بیكاری می‌رفتیم نمی‌بایست شاهد این وضع باشیم. چند پیشنهاد مشفقانه: به قاعدة این ملاحظات شش‌گانه به روشنی ملاحظه می‌شود كه مسئلة اشتغال و مسئولیت‌ تهیه و عرضه آمارها در این زمینه باید از زیر سیطرة انحصاری دولت به مفهوم قوة اجرایی كه نگرش كوتاه‌مدت و ملاحظات انتخاباتی تبلیغاتی دارد بیرون آید و تحت نظارت نهادهایی برود كه ملاحظات بلندمدت دارند و نیز امكان شكل‌گیری نهادهای تخصصی كه حكم دیدبان اشتغال را داشته باشند فراهم شود. دوم اینكه حتی با همین آمارها 3 گروه اجتماعی ذی‌نفع بسیار مهم داریم كه باید به تشكل‌های فعال در این حوزه‌ها هم فرصت داده شود كه نقش فعال‌تری داشته باشند. این سه گروه عبارتند از: جوانان، دانش‌آموختگان دانشگاهی و زنان. طی دو دهه گذشته نرخ رشد بیكاری در این سه گروه همواره از نرخ كلی اشتغال بالاتر بوده. در اسناد مطالعات ایران 1400 گفته شده كه از 1375 تا 1400 در مجموع باید 14 میلیون فرصت شغلی جدید خلق شود تا اوضاع بیكاری از وضعیت كشور در سال مبدأ بدتر نشود اما این به شرطی است كه نرخ مشاركت زنان در بازار كار ایران تغییر محسوسی نداشته باشد. نرخ مشاركت زنان در بازار كار دنیا به طور متوسط تقریباً 40 درصد است ولی در ایران نزدیك 13، 14 درصد است و برآورد شده اگر نرخ مشاركت زنان در ایران تا سال 1400 به میانگین جهانی برسد تعداد فرصت‌های شغلی مورد نیاز از 14 میلیون به 27 میلیون خواهد رسید. مطالعات موجود نشان می‌دهد كه از 1375 تا امروز 5 نیروی محركة بسیار بزرگ وجود دارد كه نشان‌دهندة این است كه نرخ مشاركت زنان در سال‌های آتی حتماً افزایش می‌یابد. اول افزایش سطح تحصیلات، دوم كاهش بعد خانوار، سوم افزایش میانگین سن ازدواج، چهارم ناتوانی مردان در تأمین تمامی هزینه‌های خانوار،‌ پنجم جنبش‌های محلی، ملی و جهانی حمایت از حقوق زنان در عصر جهانی شدن. پیشنهاد سوم اینكه برنامه‌های پژوهشی جدیدی در واكاوی مسئله اشتغال در مقیاس ملی و با اولویت اضطراری تعریف شود و در یك فضای شفاف و صرفاً با ملاحظات آكادمیك به اجرا درآید. چهارم ابعاد اهمیت امنیت ملی این مسئله بررسی شود در ادبیات اقتصاد سیاسی بحث‌هایی با این مضمون وجود دارد كه هزینة فرصت درگیری افراد جوان و بیكار در درگیری‌ها و منازعات بسیار كم است و این دقیقاً مشخصه‌های ساخت جمعیتی ماست. پنجم، تكنولوژی به مثابه عنصر محوری جایگاهی رفیع در برنامه‌های پژوهشی نظام ملی پیدا كند این مسئله دیگر پذیرفتنی نیست كه برنامه‌های توسعه ما حتی در دوران انقلاب دانایی هم بحثی درباره تكنولوژی نداشته باشند. ششم، شكاف میان تقاضای اقتصادی و اجتماعی بازار كار ایران مورد واكاوی جدی قرار گرفته و اقتضائات و چالش‌ها و چشم‌اندازهای آن مورد توجه قرار گیرد. هفتم، روند تضعیف بخش‌های مولد و حاشیه‌ای شدن آنان و رشد سرطانی فعالیت‌های دلالی به عنوان مؤلفه‌های محوری اصلاح اقتصاد در دستور كار قرار گیرد. هشتم، پدیده شتاب تاریخ و انقلاب دانایی با همه پیچیدگی‌ها و آثار و پیامدهایی كه به ویژه برای كشور در حال توسعه‌ای مانند ایران دارند در دستور كار نظام پژوهشی و آموزشی قرار گیرند. دكتر فرشاد مومنی گرفته شده از سایت بازار کار
سه شنبه 17/1/1389 - 10:44
اقتصاد
اقتصاد سازمانهای رسانه ای نوع مقاله : تجمیعی پرسشهای اساسی وجود دارد كه اقتصاد سازمانهای رسانه ای به آنها می‏پردازد. از جمله اینكه چگونه سازمانی رسانه ای(خبرگزاری خاصی) از دیگر سازمانهای رسانه ای پیش می‏گیرد؟ چگونه سازمانی رسانه ای مخاطبان بیشتر جذب می‏كند؟ مسائل مالی خود را سازمانهای رسانه ای چگونه حل و فصل می‏كنند؟ مالكیت سازمانهای رسانه ای در اختیار كیست؟ و پرسشهای از این دست. دو پیش فرض برای ورود به بحث در اینجا اساسی خواهد بود: الف ـ اگر جامعه با اقتصاد سرمایه داری و رقابتی باشد و در آن سازمانهای رسانه ای را بخش خصوصی اداره كند، نتیجه آن خواهد بود كه ما با تعدد سازمانهای رسانه ای رقیب مواجه خواهیم بود. در چنین شرایطی سازمانهای رسانه ای برای حفظ خود و دوام خود هم به لحاظ حفظ و جذب مخاطب و هم تامین مسائل مالی چه باید بكنند؟ ب- اگر جامعه با اقتصاد دولتی باشد در آن صورت سازمانهای بزرگ رسانه ای در اختیار و كنترل دولت خواهند بود. در چنین شرایطی با سازمانهائی مواجه خواهیم بود كه اگرچه ممكن است مسائل مالی چندانی نداشته باشند اما مسائل خود را در جذب مخاطب دارند. اقتصاد علم مطالعه تولید و مصرف منابع و تولیدات است و همچنین علم مطالعه شیوه‏هائی است كه برای براوردن نیازها و خواسته‏ها اتخاذ می‏شود. نیازها و خواسته‏ها می توانند عمومی و خصوصی باشند و سازمانهای رسانه ای به هر دو نیاز پاسخ می ‏دهند. آموزش همگانی و خدمات عمومی از جمله نیازهای عمومی است كه سازمانهای رسانه ای پاسخ می‏دهند. از نیازهای خصوصی مه سازمانهای رسانه ای برآورده می‏سازند نیازهای افراد و شركتها و سازمانهای دیگری است كه می‏خواهند به مشتریانشان دسترسی داشته باشند. به طور كلی سازمانهای رسانه‏ای با نیازهای چهار گروه در ارتباط هستند: *صاحبان رسانه‏ها، افراد یا سهامدارانی كه مالكیت رسانه را دراختیار دارند *مخاطبان، كسانیكه محتوای رسانه ها را مشاهده و مطالعه می‏كنند یا آن را می ‏شنوند. *آگهی دهندگان، كسانی كه از زمان و فضای رسانه ها برای رساندن پیام خود به مخاطبان استفاده می‏كنند. *كارمندان رسانه‏ها یعنی كسانی كه برای سازمانهای رسانه ای كار می ‏كنند. نیاز صاحبان رسانه ها افزایش سود دهی و افزلیش ارزش شكرت رسانه ای است. نیاز مخاطبان این است كه خدمات و تولیدات با كیفیت بالا دریافت كنند، نیاز آگهی دهند گان این است كه با هزینه كمتر و خدمات بهتر به مخاطبان خود دسترسی داشته باشند و نیاز كاركنان این است كه خواهان دستمزد خوب، برخورد عادلانه و محیط كار مناسب هستند. هر چهار گروه ذكر شده نفش زیادی در فرایند تولید و مصرف سازمانهای رسانه ای دارند. مسئله تخصیص مسئله تخصیص از آنجا مطرح می‏شود كه منابع محدود و خواسته‏ ها زیادند و از این رو بین خواسته ‏ها و منابع موجود انتخاب صورت می‏گیرد. اینكه كدام و چه تعداد از خواسته ها برآورده شود را فرایند تخصیص می ‏نامند. *چه كالائی باید تولید شود *چگونه باید تولید شود چه ‏كسانی كالاها و خدمات را مصرف خواهند كرد. سازمانهای رسانه‏ای ابتدا به این پرسش باید پاسخ بدهند كه چه كالاها و چه مقدار از كالاهای فرهنگی را باید تولید كنند. مثلا برای دینی تر كردن جامعه یا برای توجه به مخاطرات اعتیاد به مواد مخدر چه نوع كالائی و به چه مقدار باید تولید شود. منظور از نوع كالا برای تلویزیون می ‏تواند شامل خبر، فیلم، آگهی ، میزگرد و... باشد. در زمینه چگونگی تولید كالا مسئله این است كه چه كسی و با چه چیزی كالا را باید تولید كند. مسئله واگذاری تولید كالا به گروهها و شركتها . یا اینكه از چه نوع سیستمی برای ضبط و فیلمبرداری استفاده كنیم، در ایستگاههای رادیوئی از چه نوع تجهیزاتی باید استفاده كنیم یا در كدام استودیو كار فیلمبرداری باید انجام شود. سومین مسئله این است سازمانهای رسانه ای باید در نظر داشته باشند كه چه كسانی كالاها را مصرف می‏كنند. و این كالاها را برای چه كسانی با چه تحصیلاتی با چه سنی با چه جنسیتی و با چه مذهبی باید تولید كنند. در مرد اینكه تا چه اندازه به خواست مصرف كنندگان توجه شود یا خیر به نوع جوامع بستگی دارد، جوامع ایدئولوژیك معمولا كمتر با خواست مخاطبان توجه می ‏كنند و بیشتر به مخاطب سازی فكر می ‏كنند تا اینكه مخاطب را راضی نگه داشته باشند. تا چه اندازه اصول بازار بر سازمانهای رسانه ای حاكم است؟ در جوامع سرمایه‏داری كه سازمانهای رسانه ای وابسته به بخش خصوصی ‏اند و برای كسب سود فعالیت می‏كنند، اصول نظام بازار برفعالیتهایشان حاكم است. حتی سازمانهای وابسته به دولت نیز در این جوامع تابع شرایط بازار هستند. اما در جوامع ایدئولوژیك و دولت مدار باید سازمانهای رسانه ای كمتر تابع منطق بازار باشند. مع الوصف مدیریت در این دو نوع جوامع متفاوت است. اما منظور ما از بازار چیست؟ بازارها برای سازمانهای رسانه ای چگونه تعریف می ‏شوند؟ درك بازار برای مدیران و كاركنان سازمانهای رسانه‏ای اساسی است. ابتدا یك سازمان رسانه ‏ای باید بداند چه سازمانهائی دربازار او قرار دارند و رقیبان او تا چه اندازه بر بازار سیطره دارند؟ در این مورد می ‏توان به رقابت بین سازمانهای خبرگزاریها توجه بیشتری كرد. اگرچه مشابهتهای زیادی بین برخی سازمانهای رسانه ای وجود دارد اما انان تمایل دارند خود را از برخی جهات متمایز نشان دهند. این تمایز می ‏تواند براساس نوع بازار و خدمات رسانه ای انجام شود. این بازار و خدمات بر دو د سته است. بازار تولید محتوی و بازار آگهی است. بازار تولید محتوی از مهمترین بازار های سازمانهای رسانه ای است كه تولیدات خود را در اشكال مختلف عرضه می‏كنند. تمامی سازمانهای رسانه ای از مشتریان خود مستقیم پول دریافت نمی ك‏نند وبرخی برمبنای حق اشتراك و فروش (مجله، روزنامه و...) عمل می‏كنند. برخی از سازمانهای رسانه‏ای كالای خصوصی عرضه می‏كنند به این معنا كه استفاده دیگران بر میزان دسترسی به آن كالا تاثیر دارد اما كالاهای عمومی به این معناست كه استفاده دیگران تاثیری در دسترسی به كالا ندارد مانند برنامه های تلویزیون. بازار دوم كه سازمانهای رسانه ای در آن حضور دارند بازار آگهی هاست. گفتیم كه رسانه‏ها زمان و فضا را به آگهی دهندگان می‏فروشند. شاید بهتر باشد بگوئیم كه سازمانهای رسانه ‏های رسانه ‏ای دسترسی به مخاطبان را به صاحبان اگهی ‏ها می‏فروشند. به عبارت دیگر مبلغی كه تلویزیون یا مطبوعات مطالبه می‏كند بیش از آنكه به اندازه ، حجم و مدت زمان پیام بستگی داشته باشد به تعداد و و یژگیهای مخاطبان رسانه ها بستگی دارد. بسیاری از رسانه‏ها در این دوبازار فعالیت می ‏كنند. اما در جامعه ما برخی از سازمانهای رسانه‏ای به بازار دوم نیاز ندارند و مسائل مالی خود را از پول دولتی حل می ‏كنند. باید توجه داشته باشیم كه هر سازمان رسانه ای به شكلی با آگهی ‏ها سروكار دارد. روزنامه‏ها صفحه ‏های نیازمندی ‏ها دارند و تلویزیون فی المثل در ساعات مشخصی به طور متناوب آگهی پخش می‏كند. سازمانهای مجازی ها به اشكال مرتبط با خود. بازار جغرافیائی سازمانهای رسانه‏ای سازمانهای رسانه‏ای در بازارهای جغرافیائی خاصی فعالیت می‏كنند. محتوای تولیدات و خدماتی كه ارائه می‏دهند نیز به این بازار بستگی دارد. برخی از سازمانها در بازار ملی با یكدیگر رقابت می‏كنند و برخی در بازار محلی یا منطقه‏ای(استانی). مثل شبكه ها و مطبوعات و خبرگزاریهای استانی. برخی از سازمانها در بازارهای مجازی و برخی در بازارهای واقعی با یكدیگر رقابت می‏كنند. برخی در فضاهای اینترنتی و برخی در فضاهای موجود جامعه. اینكه منطقه نفوذ یك سازمان چه اندازه است مسئله مهمی برای سازمانهای رسانه‏ای است. مثلا حیطه نفوذ سازمانهای مجازی رسانه‏ها بسیار نامحدود است و توان رقابت را در آینده برای ای قبیل سازمانها افزایش می ‏دهد. درك این مفهوم برای مدیران سازمانهای رسانه‏ای اهمیت دارد و مسئله مهمی در رقابت بین این سازمانها محسوب می‏شود. رقابت سازمانهای رسانه‏ای رقابت بین سازمانهای رسانه‏ای به بازارهای دوگانه‏ای كه این سازمانها در آن فعالیت می‏كنند پیوند خورده ‏است. مسئله رقابت از اینجا شروع می شود كه سوالات زیر طرح می شوند. آیا تولیدات رسانه ای شبیه یكدیگرند؟ میزان جایگزینی آنها تا چه حد است؟ یعنی آیا خدمات و كالاهای ارائه شده توسط سازمانهای رسانه ای قابل مبادله و جایگزینی هستند؟ 1. اگر بخواهیم به بازار تولید محتوی توجه كنیم كه می ‏بینیم كه برخی از سازمانهای رسانه‏ای كالاهای قابل جایگزینی را با یكدیگر ارائه می‏دهند. مثلا اگر به رقابت بین سازمانی توجه كنیم و به تلویزیون و مطبوعات نگاهی بیفكنیم می ‏بینیم كه هریك از این دو نوع سازمان در كیفیت و كمیت خدمات و تولید محتوی متفاوت اند . علاوه بر آن شیوه خبررسانی از طریق مطبوعات و تلویزیون با یكدیگر متفاوت است اگرچه نوع خاصی از كالا را هردو تولید می‏كنند. همین تفاوت موجب رقابت بیشتر در میان آنها می‏شود.یعنی در هریك مخاطبان به شیوه‏ ای متفاوت از خدمات استفاده می‏كنند. رسانه‏های نوشتاری و رسانه‏های صوتی و تصویری هریك به شكلی خدمات خود را عرضه می‏كنند. اگر به رقابت درون سازمانی مثلا شبكه ‏های تلویزیونی با یكدیگر نگاه كنیم باید این رقابت را در نوع برنامه ها و نوع تولیدات و حیطه نفوذ هریك درك كنیم. مثلا یك شبكه برنامه های ورزشی بیشتر و شبكه ‏ای برنامه‏ها خبری بیشتری پخش می‏كند. رابطه میان مخاطبان و سازمانهای رسانه ای صرفا نباید در طریق استفاده از آن خلاصه شود بلكه مناسبات مالی نیز در اینجا مهم است. خوانندگان مطبوعات و محلات از آنجا كه پول می پردازند ممكن است تعلق خاطر بیشتری به تولیدات داشته باشند تا مخاطبانی كه رایگان برنامه های تلویزیون را مشاهده می‏كنند. 2. در زمینه بازار آگهی ها نیز رسانه‏ها كاملا قابل جایگزینی با یكدیگر نیستند اگرچه با هم رقابت دارند. هر رسانه دارای نقطه قوت و ضعف در پخش آگهی هاست. بنابراین نمی ‏توانیم بگوئیم كه رسانه ها توان جایگزینی كامل با یكدیگر را دارند. مثلا در ایران روزنامه ها در برابر گستردگی و مخاطب تلویزیون، مخاطبان خاص خود را دارد. در درچه اول به دلیل شیوه عرضه تولیدات محتوی و نوع آگهی ها. كافی است به روزنامه همشهری نگاه كنیم. دوم به دلیل نوع تولیدات. در حالیكه رسانه تلویزیون محدودیت بیشتری برای برخی از اخبار و اطلاعات دارد روزنامه ها می‏توانند آن مطالب را منتشر كنند. اینكه مخاطبان از چه رسانه‏ای استفاده می‏كنند و شركتها از چه رسانه ای برای ارائه آگهی استفاده می‏كنند به شیوه خدمات و میزان هزینه بستگی دارد. ساختار و قدرت بازار اجازه دهید قدری راجع به ساختار و قدرت بازار تامل كنیم. ابتدا باید بدانیم كه تعداد سازمانهای رسانه ای در شكل دادن به یك بازار رسانه ای تعیین كننده است. در جامعه‏ ای كه با تكثر سازمانی مواجه هستیم می توانیم دوام و حضور یك سازمان رسانه ای را شاخصی بر میزان قدرت و توانائی آن بدانیم. اصولا در هیچ حامعه ای "رقابت كامل" بین سازمانهای رسانه ای وجود ندارد. یعنی وضعیتی كه نیروها و سازمانها كاملا آزادانه عمل كنند نیست. برای مثال در جامعه ما برخی از سازمانهای رسانه‏ای توسط دولت حمایت می ‏شوند و برخی از این حمایت برخوردار نیستند. همین امر رقابت را بین سازمانها دشوار می‏كند. مثلا تلویزیون در جامعه ما دولتی است و چون تلویزیون خصوصی وجود ندارد شكل رقابت بین شبكه‏های تلویزیونی با جوامع سرمایه‏ داری تفاوت دارد. رقابت در بازار به شكل و نوع مالكیت بستگی دارد. در جامعه ایران با تمركز مالكیت رسانه ای مواجه هستیم. خبر گزاری موج گرفته شده از سایت بازار کار
سه شنبه 17/1/1389 - 10:43
ازدواج و همسرداری
اندیشه ازدواجی كه500هزار فتوكپی می‌خواهد نوع مقاله : تجمیعی آیا صندوق «مهر رضا(ع)» هفت‌خوان وام ازدواج را كاهش خواهد داد؟ تشكیل صندوق مهرامام رضا(ع) مهمترین مصوبه دولت جدید بود كه زمینه‌های تشكیل آن از سال گذشته تا كنون با هدف انسجام تشكیلاتی برای كاهش مشكلات اشتغال و ازدواج جوانان فراهم شد و این در حالیست كه این صندوق تنها صندوق مربوط به امور جوانان نبوده و طرح تشكیل صندوق‌های دیگری همچون صندوق تسهیل ازدواج جوانان در وزارت رفاه نیز ارائه شده ولی هیچ خبری از راه‌اندازی آنها نشده است. به گزارش خبرنگار «جوانان» ایسنا وجود 24 میلیون جوان در كشور، ضرورت رسیدگی به مسایل و مشكلات این قشر عظیم كه در واقع موتور محركه یك جامعه و بزرگترین سرمایه یك ملت محسوب می‌شوند را كاملا آشكار می‌كند؛ در این میان، اهمیت رسیدگی به بحث ازدواج از دید مسؤولان امور جوانان دارای جایگاه ویژه‌ای است تا مبادا عدم رسیدگی به آن تبعات اجتماعی، روانی برای این قشر عظیم و به تبع آن برای جامعه به همراه داشته باشد. «اشتغال» و «مسكن» درحالی از اساسی‌ترین نیازهای «ازدواج» جوانان كه مانند معادله‌ای چند مجهولی است، به شمار می‌رود كه تا فراهم نشدن این نیازها، جوان یا اقدام به ازدواج نخواهد كرد و یا اگر هم تصمیمی در این مورد بگیرد، ناگزیر از قرض و دریافت وام و ... تا میزانی خواهد بود كه دست آخر غصه‌دار چگونگی تأمین هزینه‌های تغدیه، پوشاك و .... آن هم بدون داشتن فرزند می‌شود. بنابراین به نظر می‌رسد كه بحث اشتغال همان گونه كه جوانان در سن ازدواج را به شدت درگیر كرده است، موجب طی روندی با پیچ و تابهای فراوان برای مسؤولان جهت چاره‌اندیشی اساسی شده است و تا این جای كار، آنها را به سمت اعطای وامهای ازدواج هدایت كرده است. درحال حاضر جوانان برای ازدواج می‌توانند از بانك‌های مختلف مبلغ یك میلیون تومان وام دریافت كنند كه به قول خودشان هزار بار بدتر و سخت‌تر از گذشتن از هفت خوان رستم است تا به نوشداروی ازدواج برسند. به گزارش ایسنا، شرایط دریافت وام ازدواج از بانكها در حالی سخت و دشوار توصیف می‌شود كه دكتر احمدی‌نژاد، رییس‌جمهور در مراسم افتتاح رسمی صندوق «مهر امام رضا (ع)» اظهار امیدواری كرد كه با تأسیس این صندوق، جوانان بتوانند راحت‌تر از گذشته ازدواج كنند و برای گرفتن وام یك میلیونی، مانند گذشته، شخصیتشان خرد نشود و مجبور نباشند در صف‌های طویل بایستند. وی البته تاكید كرد كه تأسیس این صندوق به این معنا نیست كه تمام هزینه ازدواج را دولت می‌پردازد، چرا كه هزینه ازدواج بسیار بالاست و این وام فقط می‌تواند كمكی برای جوانان باشد. این اظهار امیدواریها نویدی است برای جوانانی كه دل خوشی از دریافت وام‌های بانكی ندارند. وامهایی كه گذراندن تمام مراحل دریافت آن یك طرف و آوردن دو ضامن برای دریافت وام و دهها چالش ، طرف دیگر آن است. در این شرایط بسیاری از جوانان برای دریافت وام با مشكل بسیار بزرگی روبه‌رو می‌شوند و حتی بعضی از آنها بعلت پیدا نكردن ضامن از ادامه مسیر باز می‌مانند و خود را به دست سرنوشت می‌سپارند! اما این كه در صندوق مهر رضا (ع) نیز دریافت وام یك میلیون تومانی دارای چنین سد بزرگی خواهد بود یا نه ، جای بررسی دارد! البته رییس‌جمهور در این زمینه گفته است كه انشاءالله جوانان ما هر جا سند ازدواج بگذارند، بتوانند وام بگیرند و دیگر برای گرفتن این وام نیاز نیست كه 500 هزار تا فتوكپی بگذارند؛ چرا كه ما به جوانانمان اعتقاد داریم و معتقدیم كه پاكترین اقشار جامعه ما هستند. دكتر دیوان دری، مدیرعامل بانك ملت نیز در مراسم افتتاح صندوق مهرامام رضا(ع) ایجاد این صندوق را باعث مباهات سیستم بانكی كشور دانست و افزود: بانكهای كشور آمادگی لازم را دارند تا با این صندوق همكاری كنند؛ چرا كه این همكاری در جهت آرمان‌های اقتصادی و انجام وظیفه محوله است. به گزارش ایسنا، مشكل دریافت وام ازدواج در حالی در كشور ما وجود دارد كه طبق گفته‌ها، حتی در فقیرترین و غنی‌ترین كشورها وامی برای ازدواج داده نمی‌شود. پس، مفهوم و مشكل اصلی در ازدواج نیست؛ چراكه فردی اقدام به ازدواج می‌كند كه به درجه‌ای از رفاه رسیده و حداقل هزینه زندگی را می‌تواند تأمین كند. شرایطی كه با كشور زیاد همخوانی ندارد. به گفته دكتر اقلیما ، مددكار و آسیب‌شناس اجتماعی، نخستین وظیفه دولت در این زمینه ایجاد اشتغال برای جوانان است؛ از این رو چون در كشور برای جوانان به اندازه لازم زمینه اشتغال فراهم نیست، صحبت از وام ازدواج می‌شود و با درست كردن فاجعه‌ای به نام «وام» جوان به تصور و به هوای دریافت آن، اقدام به ازدواج كرده و در ادامه مسیر زندگی خود به علت بیكاری و ناتوانی در پرداخت مخارج زندگی و به علت قسط‌هایی كه باید بپردازد و حقوق كم خود، زندگی‌اش را مخاطرات جدیدتری مواجه می‌بیند. اما گویا در صندوق مهر امام رضا (ع) به اشتغال و مسكن نیز توجه شده است؛ چراكه رییس‌جمهور نیز در مراسم افتتاح این صندوق، ‌گفت: انشاءالله با كمك بانكها و كاهش نرخ سود تسهیلات، شاهد جهشی در ارتباط با اشتغال جوانان باشیم و با كمك این صندوق در اوایل سال 87 در این زمینه به نقطه مطمئنی با كمك نمایندگان و دولتمردان برسیم ؛ به نحوی كه جوانانی كه به سن اشتغال می‌رسند و از دانشگاه و مراكز علمی فارغ‌التحصیل می‌شوند مطمئن باشند كه مكانی هست كه به آنها جهت اشتغال كمك كند. وی همچنین مسكن را از دیگر دغدغه‌های جوانان دانست و ادامه داد: امیدواریم كه با تاسیس این صندوق، در اوایل سال 88 به جایی برسیم كه جوانان ما دیگر كمتر دغدغه‌ مسكن داشته باشند و دغدغه‌ آنها نمی‌گوییم به صفر، بلكه به حداقل برسد و آنها به راحتی ازدواج كنند. جوانی كه 30 سال از عمرش گذشته ولی نه ازدواج كرده، نه مسكن دارد و نه شغل، مطمئنا این جوان به مرور زمان افسرده می‌شود. چرا باید شرایط، به نحوی باشد كه یك فرد بعد از 20 سال كار كردن نیز نتواند یك سرپناه داشته باشد. به گفته رییس‌جمهور، وقتی كه شرایط به این نحو باشد، افراد مجبور می‌شوند كه چند شیفته كار كنند و دیگر فرصتی برای تعالی خود، خانواده‌ و جامعه‌شان فراهم نمی‌شود و مجبورند كه 70 الی 80 درصد از وقتشان را برای اشتغال بگذارند. بنابراین طبق گفته رییس جمهوری مشكل اشتغال جوانان تا اوایل سال 87 و مشكل مسكن تا اوایل سال 88 تقریبا كاهش پیدا خواهد كرد؛ اما آنچه كه تمامی این امیدها و نویدها را به واقعیت می‌پیونداند، تایید همه آنها در آینده با مراجعه جوانان به صندوق مهر رضا (ع) و كاهش دشواریهای موجود خواهد بود. گرفته شده از سایت بازار کار
سه شنبه 17/1/1389 - 10:43
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته