• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 49
تعداد نظرات : 90
زمان آخرین مطلب : 4827روز قبل
خانواده

صدایش کردم

سرد پاسخم گفت

گفتمش تاب ندارم نباشی

گفت باید تحمل کنیم

می خواست خوشبخت باشم

و رفت

آیا همه ی چیزهایی که نامش راخوب می گذارند بی او خوب خواهد بود.

برای همیشه شکستم

پنج شنبه 19/1/1389 - 20:31
خواستگاری و نامزدی

شکر نعمت های گذشته باعث می شود خداوند به انسان نعمت های تازه عطا کند

امام حسین (ع) 

پنج شنبه 19/1/1389 - 12:39
خانواده

زندگی معجون درد آوری است از لبخندهای زود گذر و انبوه اشک و زاری

 آندره ژید

سه شنبه 17/1/1389 - 12:9
خانواده

بهار بود و تو بودی و عشق بود و امید

                                           بهار رفت و تو رفتی هر چه بود گذشت

 

 غروب بود

خورشید رفت

آفتابگردان به آسمان نگاه کرد

ستاره ای چشمک زد

آفتابگردان سرش را پایین انداخت

گلها هیچ وقت خیانت نمی کنند

سه شنبه 17/1/1389 - 12:0
خواستگاری و نامزدی

هر کس از خود حساب بکشد سود می برد و هر کس از خود غافل شود زیان میبیند و هر کس از آینده اش بیم داشته باشد به امنی دست می یابد ، و هر کس از حوادث دنیا عبرت بگیرد بینش پیدا می کند ، و هر کس بینش پیدا کند مسائل را می فهمد و هر کس مسائل را بفهمد عالم است.

امام رضا (ع)

يکشنبه 15/1/1389 - 13:8
خواستگاری و نامزدی

با آرزوی

12 ماه شادی

52 هفته خنده

365 روز سلامتی

8760 ساعت عشق

525600 دقیقه برکت

315300 ثانیه دوستی

 سال نو مبارک

سه شنبه 3/1/1389 - 11:48
دعا و زیارت

امام هادی علیه السلام

هر که بر طریق خداپرستی محکم و استوار باشد مصائب دنیا بر وی سبک شود، گر چه تکه تکه شود.

پنج شنبه 27/12/1388 - 20:59
خواستگاری و نامزدی

به امام صادق (ع )عرض شد کدام اعمال بهتر است؟

فرمود:نماز در اول وقت ، نیکی به پدر و مادر  و جهاد در راه خدا.

عیدتون مبارک

التماس دعا

 

چهارشنبه 12/12/1388 - 19:14
خواستگاری و نامزدی

روزی بر دو گونه است:یکی آنکه انسان آن را می جوید و دیگری آنکه انسان آن را می جوید.

کسی که  دنیا را طلب کند مرگ او را می طلبد و کسی که طالب آخرت است دنیا در طلب او بر می آید تا روزی کامل خود را از آن بر گیرد.

امام علی علیه السلام

دوشنبه 10/12/1388 - 16:50
شعر و قطعات ادبی

باغ بود ودره،چشم انداز پر مهتاب

ذات ها با سایه های خود هم اندازه

خیره در آفاق و اسرار عزیز شب

چشم من بیدار و چشم عالمی در خواب

نه صدایی جز صدای رازهای شب

و آب و نرمای نسیمو جیر جیرکها

پاسداران حریم خفتگان باغ

و صدای حیرت بیدار من

خاستم از جا

سوی جو رفتم، چه می آمد 

آب!

با نه چه می رفت، هم زان سان که حافظ گفت:عمر تو.

با گروهی شرم و بی خویشی وضو کردم

مست بودم ، مست سرنشناس ، اما لحظه ی پاک و عزیزی بود.

از نهال گردوی نزدیک

ونگاهم رفته تا بس دور

شبنم آجین ، سبز فرش باغ هم گسترده سجاده

قبله گو، هر سو که خواهی باش.

                مهدی اخوان ثالث

سه شنبه 4/12/1388 - 21:47
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته