• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 136
تعداد نظرات : 117
زمان آخرین مطلب : 4966روز قبل
کامپیوتر و اینترنت

شاید شما نیز از کاربرانی باشید که ادعا می‏کنند تمام راز و رمزهای مرورگر فایرفاکس را بلد هستند! در این صورت بایستی گفت هم‏اکنون قصد داریم در این ترفند به معرفی یک کلید ترکیبی بپردازیم که می‏تواند شما را غافلگیر کند! این ترفند می‏تواند گاهی برایتان بسیار کاربرد داشته باشد و سرعت کار شما را با تب‏های فایرفاکس و باز کردن صفحات اینترنتی بالا ببرد.


بدین منظور:
ابتدا اطمینان داشته باشید یک تب شامل یک صفحه اینترنتی در فایرفاکس باز باشد.
سپس

 کلیدهای ترکیبی Ctrl+T جهت باز کردن یک تب جدید را بزنید.
اکنون در صورتی که کلید ترکیبی Ctrl+Z را در نوار آدرس مرورگر بزنید آدرس اینترنتی مربوط به تب قبلی وارد نوار آدرس این تب می‏شود!
به این ترتیب می‏توانید با سرعت زیادی با استفاده از کلید Undo یا همان Ctrl+Z، تب قبلی را مشابه‏سازی کنید.

راه دیگر برای ایجاد نسخه دیگر از یک تب به صورت سریع، فشردن کلید ترکیبی Alt+D و پس از آن Alt+Enter است.
اما روش Ctrl+Z ترفندی بود که بسیار از کاربران به آن بی توجه بودند.

فشردن بیش از یکبار کلید Ctrl+Z در نوار آدرس مرورگر باعث بازیابی آدرس‏های موجود در History مرورگر خواهد شد.

سه شنبه 3/9/1388 - 10:41
کامپیوتر و اینترنت
رجیستری را می‏توان هسته اصلی ویندوز دانست. بسیاری از تنظیمات مربوط به ویندوز و همچنین سخت‏افزارها و نرم‏افزارهای نصب شده در سیستم در رجیستری ذخیره می‏شود. جهت دسترسی به رجیستری مرسوم‏ترین راه تایپ عبارت regedit در run است. اما در این ترفند قصد داریم نحوه افزودن آیکن مربوط به ویرایشگر رجیستری را به Control Panel ویندوز برای شما بازگو کنیم. این ترفند بر روی کلیه نسخه‏های ویندوز قابل انجام است. 


برای این کار:
ابتدا نرم‏افزار Notepad ویندوز را اجرا نمایید.
سپس کدهای زیر را عیناً Copy کرده و در آن Paste نمایید:
Windows Registry Editor Version 5.00
www.Tarfandestan.com
[HKEY_CLASSES_ROOT\CLSID\{77708248-f839-436b-8919-527c410f48b9}]
@="Registry Editor"
"InfoTip"="Starts the Registry Editor"
"System.ControlPanel.Category"="5"
[HKEY_CLASSES_ROOT\CLSID\{77708248-f839-436b-8919-527c410f48b9}\DefaultIcon]
@="%SYSTEMROOT%\\regedit.exe"
[HKEY_CLASSES_ROOT\CLSID\{77708248-f839-436b-8919-527c410f48b9}\Shell]
[HKEY_CLASSES_ROOT\CLSID\{77708248-f839-436b-8919-527c410f48b9}\Shell\Open]
[HKEY_CLASSES_ROOT\CLSID\{77708248-f839-436b-8919-527c410f48b9}\Shell\Open\Command]
@=hex(2):25,00,53,00,79,00,73,00,74,00,65,00,6d,00,52,00,6f,00,6f,00,74,00,25,\
  00,5c,00,72,00,65,00,67,00,65,00,64,00,69,00,74,00,2e,00,65,00,78,00,65,00,\
  00,00
[HKEY_LOCAL_MACHINE\SOFTWARE\Microsoft\Windows\CurrentVersion\Explorer\ControlPanel\NameSpace\{77708248-f839-436b-8919-527c410f48b9}]
@="Add Registry Editor to Control Panel"

اکنون از منوی File بر روی Save as کلیک کنید.
فایل را با نام دلخواه و پسوند reg. ذخیره نمایید. به عنوان مثال نام آن را yamakazi.reg بگذارید.
حال به محل ذخیره فایل بروید  و فایل ساخته شده را با دو بار کلیک اجرا نمایید. سپس بر روی دکمه Yes کلیک کنید تا تغییرات لازم در رجیستری ویندوز صورت بگیرد.
اکنون در صورتی که از منوی Start وارد Control Panel شوید Registry Editor را در میان آیکن‏های موجود خواهید دید.

برای حذف رجیستری از کنترل پنل، این بار از کد زیر استفاده کنید و همانند بالا اقدام نمایید:
Windows Registry Editor Version 5.00
www.Tarfandestan.com
[-HKEY_CLASSES_ROOT\CLSID\{77708248-f839-436b-8919-527c410f48b9}]
[-HKEY_LOCAL_MACHINE\SOFTWARE\Microsoft\Windows\CurrentVersion\Explorer\ControlPanel\NameSpace\{77708248-f839-436b-8919-527c410f48b9}]


سه شنبه 3/9/1388 - 10:40
کامپیوتر و اینترنت
همان‏طور که می‏دانید در ویندوزهای ویستا و 7 نحوه مشاهده آیکن فایلها و فولدرها و همچنین شورتکات های صفحه دسکتاپ دگرگون شده است و اشکال جدیدتری با ابعاد گوناگون آیکن ها به آن اضافه شده است. برای تغییر نحوه مشاهده آیکنها در پنجره های ویندوز، بایستی راست کلیک نمود و از منوی View یک گزینه را انتخاب کرد. اما هم اکنون در این ترفند قصد داریم نحوه تغییر شکل و اندازه آیکن‏های فایلها، فولدرها و شورتکات های دسکتاپ را به شکلی سریع و با بهره گیری از ماوس و کیبورد را به شما آموزش دهیم.


بدین منظور:
به صفحه دسکتاپ یا هر فولدری که  قصد تغییر اندازه آیکن‏های موجود در آن را دارید بروید.
اکنون کلید Ctrl کیبورد را بگیرید و غلطک ماوس را بالا و پایین کنید.
با این کار به ترتیب آیکن‏های موجود در صفحه بزرگ و کوچک می‏شود.

این کار کاملاً مشابه آن چیزی است که می‏توان در مرورگرهای وب انجام داد.

سه شنبه 3/9/1388 - 10:36
موبایل
حتماً تاکنون به هنگام گشت و گذار در وب، با سایت‏هایی برخورد کرده‏اید که صفحات‏شان به طور اتوماتیک و بدون اینکه شما دکمه Refresh یا Reload مرورگر را بزنید، در یک فاصله زمانی معین Refresh یا به روز می‏شوند. ممکن است این Refresh شدن اتوماتیک صفحات در اینترنت چندان به مذاق شما خوش نیاید. در این ترفند نحوه جلوگیری از Refresh اتوماتیک صفحات در دو مرورگر IE و فایرفاکس را به شما خواهیم آموخت.


برای این کار در مرورگر Internet Explorer:
از منوی Tools بر روی Internet Options کلیک کنید.
به تب Security بروید  و بر روی دکمه Custom Level کلیک کنید.
اکنون Allow META REFRESH را یافته (در میانه‏های لیست) و آن را بر روی Disable تعیین کنید.
پنجره‏های باز را OK نمایید.

و در مرورگر Firefox:
در نوار آدرس مرورگر عبارت about:config را وارد کرده و دکمه Enter را بزنید. اگر با پیغامی مواجه شدید روی دکمه I"ll be careful, I promise کلیک کنید.
حال در قسمت Filter عبارت accessibility.blockautorefresh را وارد نمایید.
اکنون بر روی accessibility.blockautorefresh دوبار کلیک کنید تا Value آن از false به true تغییر کند.
لازم به ذکر است در این زمینه میتوانید از افزونه‏یی به نام RefreshBlocker جهت غیرفعال کردن به روزرسانی اتوماتیک صفحات نیز استفاده کنید:
https://addons.mozilla.org/en-US/firefox/addon/992


سه شنبه 3/9/1388 - 10:35
موبایل
600 . اگر سیستم در حال شماره گیری باشد و دوباره شماره گیری نمایید این خطا نمایش داده می شود .

601 . راه انداز Port بی اعتبار می باشد .

602 . Port هم اكنون باز می باشد برای بسته شدن آن باید كامپیوتر را مجددا راه اندازی نمود.

603 . بافر شماره گیری بیش از حد كوچك است .

604 . اطلاعات نادرستی مشخص شده است .

605 . نمی تواند اطلاعات Port را تعیین كند .

606 . Port شناسایی نمی شود .

607 . ثبت وقایع مربوط به مودم بی اعتبار می باشد .

608 . راه انداز مودم نصب نشده است .

609 . نوع راه انداز مودم شناسایی نشده است .

610 . بافر ندارد .

611 . اطلاعات مسیر یابی غیر قابل دسترس می باشد .

612 . مسیر درست را نمی تواند پیدا نماید .

613 . فشرده سازی بی اعتباری انتخاب شده است .

614 . سرریزی بافر .

615 . Port پیدا نشده است .

616 . یك درخواست ناهمزمان در جریان می باشد .

617 .Port یا دستگاه هم اكنون قطع می باشد .

618 . Port باز نمی شود. ( وقتی رخ می دهد كه یك برنامه از Port استفاده كند ).

619 . Port قطع می باشد (وقتی رخ می دهد كه یك برنامه از Port استفاده كند).

620 . هیچ نقطه پایانی وجود ندارد .

621 . نمی تواند فایل دفتر راهنمای تلفن را باز نماید .

622 . فایل دفتر تلفن را نمی تواند بارگذاری نماید .

623 . نمی تواند ورودی دفتر راهنمای تلفن را بیابد .

624 . نمی توان روی فایل دفتر راهنمای تلفن نوشت .

625 . اطلاعات بی اساسی در دفتر راهنمای تلفن مشاهده می شود .

626 . رشته را نمی تواند بارگذاری كند .

627 . كلید را نمی تواند بیابد .

628 . Port قطع شد .

629 . Port بوسیله دستگاه راه دور قطع می شود. (درست نبودن راه انداز مودم با برنامه ارتباطی).

630 . Port به دلیل از كارافتادگی سخت افزار قطع می شود .

631 . Port توسط كاربر قطع شد .

632 . اندازه ساختار داده اشتباه می باشد .

633 . Port هم اكنون مورد استفاده می باشد و برای Remote Access Dial-up پیكر بندی نشده است (راه انداز درستی بر روی مودم شناخته نشده است) .

634 . نمی تواند كامپیوتر شما را روی شبكه راه دور ثبت نماید .

635 . خطا مشخص نشده است .

636 . دستگاه اشتباهی به Port بسته شده است .

637 . رشته ( string ) نمی تواند تغییر یابد .

638 . زمان درخواست به پایان رسیده است .

639 . شبكه ناهمزمان قابل دسترس نیست .

640 . خطای NetBIOS رخ داده است .

641 . سرور نمی تواند منابع NetBIOS مورد نیاز برای پشتیبانی سرویس گیرنده را بدهد .

642 . یكی از اسامی NetBIOS شما هم اكنون روی شبكه راه دور ثبت می گردد ، ( دو كامپیوتر می خواهند با یك اسم وارد شوند ) .

643 .Dial-up adaptor در قسمت network ویندوز وجود ندارد .

644 . شما popus پیغام شبكه را دریافت نخواهید كرد .

645 . Authentication داخلی اشكال پیدا كرده است.

646 . حساب در این موقع روز امكان log on وجود ندارد .

647 . حساب قطع می باشد .

648 . اعتبار password تمام شده است .

649 . حساب اجازه Remote Access را ( دستیابی راه دور ) را ندارد . ( به نام و كلمه عبور اجازه dial-up داده نشده است ) .

650 . سرور Remote Access ( دستیابی راه دور ) پاسخ نمی دهد .

651 . مودم شما ( یا سایر دستگاههای اتصال دهنده ) خطایی را گزارش كرده است . ( خطا از طرف مودم بوده است ) .

652 . پاسخ نا مشخصی از دستگاه دریافت می گردد .

653 . Macro (دستورالعمل كلان). ماكرو خواسته شده توسط راه انداز در لیست فایل .INF موجود نمی باشد .

654 . یك فرمان یا یك پاسخ در قسمت .INF دستگاه به یك ماكرو نامشخص اشاره می نماید .

655 . دستور العمل (پیغام) در قسمت فایل .INF دستگاه مشاهده نمی شود .

656 . دستورالعمل (ماكرو) (default off) در فایل .INF دستگاه شامل یك دستور العمل نامشخص می باشد .

657 . فایل .INF دستگاه نمی تواند باز شود .

658 . اسم دستگاه در فایل .INF دستگاه یا در فایل .INI رسانه بیش از حد طولانی می باشد .

659 . فایل .INI رسانه به نام ناشناخته یك دستگاه اشاره می نماید .

660 . فایل .INI رسانه برای این فرمان پاسخی را ندارد .

661 . فایل .INF دستگاه فرمان را از دست داده است .

662 . تلاش برای قرار دادن یك ماكرو لیست نشده در قسمت فایل .INF صورت نگرفته است.

663 . فایل .INI رسانه به نوع ناشناخته یك دستگاه اشاره می نماید .

664 . نمی تواند به حافظه اختصاص دهد .

665 . Port برای Remote Access (دستیابی راه دور) پیكر بندی نشده است.

666 . مودم شما (یاسایر دستگاههای اتصال دهنده) در حال حاضر كار نمی كنند .

667 . فایل .INI رسانه را نمی تواند بخواند .

668 . اتصال از بین رفته است .

669 . پارامتر به كار برده شده در فایل .INI رسانه بی اعتبار می باشد .

670 . نمی تواند نام بخش را از روی فایل .INI رسانه بخواند .

671 . نمی تواند نوع دستگاه را از روی فایل .INI رسانه بخواند .

672 . نمی تواند نام دستگاه را از روی فایل .INI رسانه بخواند .

673 . نمی تواند كاربر را از روی فایل .INI رسانه بخواند .

674 . نمی تواند بیشترین حد اتصال BPS را از روی فایل .INI رسانه بخواند .

675 . نمی تواند بیشترین حد BPS حامل را از روی فایل .INI رسانه بخواند .

676 . خط اشغال می باشد .

677 . شخص به جای مودم پاسخ می دهد .

678 . پاسخی وجود ندارد .

679 . نمی تواند عامل را پیدا نماید .

680 . خط تلفن وصل نیست .

681 . یك خطای كلی توسط دستگاه گزارش می شود .

682 . Writing section name دچار مشكل می باشد .

683 . Writing device type با مشكل روبرو شده است .

684writing device name .684 با مشكل روبرو می باشد .

685 . Writing maxconnectbps مشكل دارد .

686 . Writing maxcarrierBPS دچار مشكل می باشد .

687 . Writing usage با مشكل مواجه است .

688 . Writing default off دچار مشكل می باشد .

689 . Reading default off با مشكل مواجه است .

690 . فایل INI خالی ست .

691 . دسترسی صورت نمی پذیرد زیرا نام و كلمه عبور روی دامین بی اعتبار می باشد

692 . سخت افزار در درگاه یا دستگاه متصل شده از كار افتاده است .

693 . Binary macro با مشكل مواجه می باشد .

694 . خطای DCB یافت نشد .

695 . ماشین های گفتگو آماده نیستند .

696 . راه اندازی ماشین های گفتگو با مشكل روبرو می باشد .

697 . Partial response looping با مشكل روبرو می باشد .

698 . پاسخ نام كلیدی در فایل INF . دستگاه ، در فرمت مورد نظر نمی باشد .

699 . پاسخ دستگاه باعث سر ریزی بافر شده است .

700 . فرمان متصل به فایل INF . دستگاه بیش از حد طولانی می باشد .

701 . دستگاه به یك میزان BPS پشتیبانی نشده توسط گرداننده com تغییر می یابد .

702 . پاسخ دستگاه دریافت می گردد زمانی كه هیچكس انتظار ندارد .

703 . در فعالیت كنونی مشكلی ایجاد شده است .

704 . شماره اشتباه callback .

705 . مشكل invalid auth state .

706 . Invalid auth state دچار مشكل می باشد .

707 . علامت خطایاب . x. 25

708 . اعتبار حساب تمام شده است .

709 . تغییر پسورد روی دامین با مشكل روبرو می باشد .

710 . در زمان ارتباط با مودم شما خطاهای سری یش از حد اشباع شده مشاهده می گردد.

711 . Rasman initialization صورت نمی گیرد گزارش عملكرد را چك كنید

712 . درگاه Biplex در حال اجرا می باشد . چند ثانیه منتظر شوید و مجددا شماره بگیرید .

713 . مسیرهای ISDN فعال در خط اصلی قطع می باشد .

714 . كانال های ISDN كافی برای ایجاد تماس تلفنی در دسترس نمی باشند .

715 . به دلیل كیفیت ضعیف خط تلفن خطاهای فراوانی رخ می دهد .

716 . پیكر بندی remote access IP غیر قابل استفاده می باشد .

717 . آدرسهای IP در static pool remote access IP وجود ندارد .

718 . مهلت بر قراری تماس PPP پایان پذیرفته است .

719 . PPP توسط دستگاه راه دور پایان می یابد .

720 . پروتكل های كنترلppp پیكر بندی نشده اند .

721 . همتای PPP پاسخ نمی دهد .

722 . بسته PPPبی اعتبار می باشد .

723 . شماره تلفن از جمله پیشوند و پسوند بیش از حد طولا نی می باشد .

724 . پروتكل IPXنمی تواند بر روی درگاه dial –out نماید زیرا كامپیوتر یك مسیر گردان IPX می باشد .

725 . IPX نمی تواند روی port (درگاه) dial – in شود زیرا مسیر گردان IPX نصب نشده است .

726 . پروتكل IPX نمی تواند برای dial – out ، روی بیش از یك درگاه در یك زمان استفاده شود .

727 . نمی توان به فایل TCPCFG . DLL دست یافت .

728 . نمی تواند آداپتور IP متصل به remote access را پیدا كند .

729 . SLIP استفاده نمی شود مگر اینكه پروتكل IP نصب شود .

730 . ثبت كامپیوتر كامل نمی باشد .

731 . پروتكل پیكر بندی نمی شود .

732 . توافق بین PPP صورت نگرفته است .

733 . پروتكل كنترل PPP برای پروتكل این شبكه ، در سرور موجود نمی باشد .

734 . پروتكل كنترل لینك PPP خاتمه یافته است .

735 . آدرس مورد نیاز توسط سرور رد می شود .

736 . كامپیوتر راه دور پروتكل كنترل را متوقف می نماید .

737 . نقطه برگشت ( LOOPBACK DETECTED ) شناسایی شد .

738 . سرور آدرس را مشخص نمی كند .

739 . سرور راه دور نمی تواند از پسورد ENCRYPTED ویندوز NT استفاده نماید.

740 . دستگاه های TAPI كه برای remote access پیكر بندی می گردند به طور صحیح نصب و آماده نشده اند .

741 . كامپیوتر محلی از encryption پشتیبانی نمی نماید . (توضیح بیشتر )

742 . سرور راه دور از encryption پشتیبانی نمی نماید . (توضیح بیشتر )

743 . سرور راه دور به encryption نیاز دارد .

744 . نمی تواند شماره شبكه IPX را استفاده نماید كه توسط سرور راه دور در نظر گرفته شده است گزارش وقایع را باز بینی نمایید .

745 . یك فایل مهم و ضروری آسیب دیده است . Dial – up networking را مجددا نصب نمایید .

751 . شماره callback شامل یك كاراكتر بی اعتبار می باشد . كاراكترهای زیر فقط مجاز دانسته می شوند : Space, T, P, W, (,), - , @. 0تا9 .

752 . در زمان پر دازش script یك خطای نحوی صورت می گیرد .

753 . اتصال نمی تواند قطع شود زیرا توسط مسیر گردان چند پروتكلی ایجاد شده است .

754 . سیستم قادر به یافتن bundle چند انصالی نمی باشد .

755 . سیستم قادر به اجرای شماره گیری خودكار نمی باشد زیرا این ورودی یك شماره گیر عادی را دارد .

756 . این اتصال هم اكنون در شماره گیری می باشد .

757 . خدمات دستیابی راه دور خود به خود آغاز نمی شوند اطلا عات بیشتری در گزارش وقایع در اختیار شما قرار می گیرد .

758 . اشتراك اتصال اینترنت هم اكنون روی این اتصال میسر می گردد .

760 . در زمان فراهم آوری امكانات مسیر یابی ، این خطا رخ می دهد .

761 . در زمان فراهم شدن اشتراك اتصال اینترنت برای این اتصال این خطا ایجاد می گردد.

763 . اشتراك اتصال اینترنت فعال نمی باشد . دو اتصال LAN و یا بیشتر به علاوه اتصالی كه با این LANها مشترك شده است وجود دارد .

764 . دستگاه كارت خوان smartcard نصب نیست .

765 . اشتراك اتصال اینترنت میسر نمی باشد . اتصال LAN با آدرس IP در حال حاضر پیكر بندی می شود كه برای آدرس گذاری اتوماتیك IP مورد نیاز می باشد .

766 . سیستم نمی تواند هیچ گواهی ای را بیابد .

767 . اشتراك اتصال اینترنت میسر نمی گردد اتصال LAN بر روی شبكه شخصی انتخاب می گردد كه بیش از یك آدرس IP را پیكر بندی كرده است . اتصال LANرا با یك آدسIP مجزا ، مجددا پیكر بندی نمایید قبل از اینكه اشتراك اتصال اینترنت صورت گیرد .

768 . به دلیل رمز دار نكردن داده ها اتصال صورت نمی پذیرد .

769 . مقصد مشخصی قابل دست یابی نمی باشد .

770 . دستگاه راه دور تلا ش برای ایجاد اتصال را نمی پذیرد .

771 . اقدامات اتصال صورت نمی گیرد زیرا شبكه اشغال می باشد .

772 . سخت افزار شبكه كامپیوتر راه دور با نوع تلفن مورد نیاز سازگاری ندارد .

773 . امكان ایجاد اتصال موثر نمی باشد زیرا شماره مقصد تغییر كرده است .

774 . به دلیل از كار افتارگی موقت ، اتصال صورت نمی گیرد .

775 . مكالمه تلفنی توسط كامپیوتر راه دور متوقف شد .

776 .مكالمه تلفنی نمی تواند وصل گردد زیرا مقصد خواسته است كه ویژگی را حفظ نماید .

777 . اتصال صورت نمی گیرد زیرا مودم ( یا سایر وسایل ارتباط دهنده ) روی كامپیوتر راه دور دچار مشكل می باشند .

778 . تایید هویت سرور غیر ممكن می باشد .

779 . برای بر قراری dial – out این اتصال باید از smartcard استفاده نمایید .

780 . عمل انجام شده برای این اتصال بی اعتبار می باشد .

781 . تلاش برای رمز گذاری (encryption) صورت نمی گیرد زیرا گواهی معتبری یافت نمی گردد .

782 . ترجمه آدرس شبكه (NAT) در حال حاضر به عنوان یك پروتكل مسیر یابی نصب می گردد و باید قبل از اینكه اشتراك اتصال اینترنت فراهم گردد حذف شود .

783 . اشتراك اتصال اینترنت میسر نمی باشد . اتصال LAN كه به عنوان شبكه شخصی انتخاب می گردد یا فراهم نمی شود و یا از شبكه قطع می باشد . لطفا قبل از فرام شدن اشتراك اتصال اینترنت از اتصال آداپتور LAN مطمئن شوید .

784 . در حالی كه این اتصال را در زمان log on استفاده می كنید شما نمی توانید شماره بگیرید زیرا این اتصال برای استفاده از نام كاربری پیكر بندی شده است كه متفاو از نام كاربر روی smartcard می باشد . چنانچه بخواهید آنرا در زمان log on استفاده نمایید باید برای استفاده از (username) روی كارت smart آنرا پیكربندی كنید .

785 . در صورت استفاده از این اتصال در زمان log on شما نمی توانید شماره گیری نمایید زیرا برای استفاده از یك smartcard پیكر بندی نشده است . چنانچه بخواهد آنرا در زمان log on به كار ببرید باید امكانات این اتصال را تصحیح و آماده نمایید به طوری كه smartcard استفاده نماید .

786 . مبادرت به اتصال L2TP صورت نمی پذیرد زیرا هیچ گواهینامه معتبری برای تصدیق (authentication) امنیت روی كامپیوتر شما وجود ندارد .

787 . اتصال L2TP غیر ممكن است زیرا لایه امنیتی نمی تواند كامپیوتر راه دور را authentication نماید .

788 . تلاش برای ایجاد اتصال L2TP بی نتیجه می باشد زیرا لایه امنیتی نمی تواند پارامترهای سازگار با كامپیوتر راه دور را فراهم نماید .

789 . تلاش برای اتصال L2TP فراهم نمی گردد زیرا لایه امنیتی با یك خطای پردازشی در طول سازگاری با كامپیوتر راه دور مواجه است .

790 . تلاش برای اتصال L2TP صورت نمی گیرد زیرا تایید گواهینامه بر روی كامپیوتر راه دور میسر نمی باشد .

791 . اتصال L2TP میسر نمی باشد زیرا خط مشی امنیتی (security policy) برای اتصال یافت نمی شود .

792 . اتصال L2TP صورت نمی گیرد زیرا زمان توافق امنیتی به پایان رسیده است .

793 . اتصال L2TP میسر نمی گردد زیرا این خطا رخ می دهد در حالی كه در مورد امنیت به توافق می رسند .

794 . ویژگی RADIUS ا ین كاربر PPP نمی باشد .

795 . ویژگی RADIUS نوع تونلی برای این كاربر ، نادرست می باشد .

796 . ویژگی RADIUS نوع خدمات برای این كار نه قالب بندی می شود و نه callback قالب بندی می شود .

797 . مودم پیدا نشد .

798 . گواهینامه ای شناسایی نمی شود كه بتواند پروتكل قابل ارائه استفاده شود .

799 . اشتراك اتصال اینترنت میسر نمی گردد زیرا دو IP شبیه به هم در شبكه وجود دارد . IC ها به میزبانی نیازمند می باشند كه برای استفاده از 192 ، 168 ، 0 ، 1 پیك بندی شده است . مطمئن شوید كه هیچ سرویس گیرنده دیگری برای استفاده از 192 ، 168 ، 0 ، 1 پیكر بندی نشده است
.
سه شنبه 31/6/1388 - 11:51
ادبی هنری
جشن مهرگان

فریدون نخستین روز مهر ماه به تخت نشست و تاج کیانی بسر گذاشت. مردم به شاهنشاهی او دل آسوده گشتند و شادی کردند و آتش افروختند و باده نوشیدند و جشن به پا کردند و آن روز را عید خواندند و این عید سالیان دراز در میان ایرانیان بنام «جشن مهرگان» پایدار ماند.

فرانک، مادر فریدون، هنوز از به تخت نشستن فرزندش آگاه نبود. چون آگاه شد خداوند را نیایش کرد و سرو تن را شست و به پیشگاه فریدون آمد و سر بر آستان گذاشت و خداوند را سپاس گفت و شادمانی کرد و آنگاه به چارهی نیازمندان پرداخت. درویشان و تهیدستان را در نهان مال و خواسته داد و تا هفت روز بخشش میکرد، چنانکه تهیدستی نماند آنگاه ساز بزم کرد و خوانی آراسته انداخت و بزرگان و فرزانگان را به سپاس بر افتادن ضحاک مهمان کرد. سپس گنج هایی را که تا آن زمان پنهان داشته بود بگشود و جامه و گوهر و زین افزار و سلاح و کلاه و کمر بسیار با خواسته فروان به فرزند تاجدارش ارمغان کرد.

گردن فرازان و بزرگان لشکر فریدون و فرانک را ستایش کردند و سپاس گفتند و زر و گوهر را به هم آمیختند و بر تخت شاهنشاه فرو ریختند و آفرین یزدان را بر آن تاج و تخت رنگین خواستار شدند و برای پادشاه برومندی و جاودانی خواستند.

فریدون چون پاد شاهیش استوار شد به گرد جهان بر آمد تا در آبادانی زمین بکوشد و دست بدی و زشتی را کوتاه کند . فریدون پانصد سال زیست . در روزگار وی جهان، خرم و آباد و آراسته شد و ویرانیهای ضحاک ناپدید گردید.

فرزندان فریدون

فریدون در پنجاه سال نخستین زندگی سه فرزند یافت:

به بالا چون سرو و به رخ چون بهار به هر چیز مانندهی شهریار

چیزی نگذشت که پسران فریدون بالیدند و جوان شدند.فریدون بر آنها نظر کرد ، هر سه را برومند و دلیر و در خور تاج و تخت دید . در اندیشه پیوند آنان افتاد.
فریدون دستوری آزموده و خردمند بنام جندل داشت . وی را پیش خواند و اندیشهی خود را با وی در میان گذاشت و گفت پسران من بزرگ شدهاند و هنگام پیوند ایشان است. باید دخترانی در خور ایشان جست. تو که خردمند و فرزانهای جستجو کن مگر سه خواهر از یک پدر و مادر که نیک چهره و فرخ نژاد باشند بیابی.
جندل چند تن از یاران نیکخواه خود را برداشت و سیر و سفر آغاز کرد و از هر کس جویا میشد تا آنکه به یمن رسید و وصف دختران پادشاه یمن را شنید. خوب جستجو کرد و دانست که سزاوار پسران فریدون این دختراناند.

جندل و شاه یمن

بدر بار پاد شاه یمن رفت و بار خواست. پادشاه مقصود او را جویا شد. جندل زمین را بوسه داد و پادشاه را آفرین خواند و گفت من پیامی از فریدون شاهنشاه ایران دارم . فریدون ترا درود فرستاده است و می­گوید که در جهان گرامی تر از فرزند نیست و من سه فرزند دارم که آنها را چون دیدگانم عزیز میدارم و اکنون هنگام پیوند ایشان است و خردمندان هیچ چیز را برای فرزندان برتر از پیوند شایسته نمیدانند. مرا کشوری آباد و شایسته هست و سه فرزندم خردمند و با دانش و در خور تاج و گاهاند. شنیدم که تو ای پادشاه سه دختر خوب چهره و پاکیزه خوی داری . از این مژده شادکام شدم و میبینم که این گوهران سزاوار یکدیگرند و شایسته آنست که بفرخندگی و خجستگی پیوند آنان را سامان دهیم.

پادشاه یمن چون گفتار جندل را شنید رخسارش پژمرده شد و در دل با خود گفت که دختران من نور دیدگان مناند و در هر کار دستگیر و انباز من. اگر در کنار من نباشند روز من چون شب تار خواهد شد . پس نباید در پاسخ شتاب کنم تا چارهای بیندیشم.

فرستاده فریدون را جایگاهی شایسته بخشید و از او خواست درنگ کند تا پاسخ بایسته بشنود. آنگاه سران آزموده را پیش خود خواند و راز را با آنان در میان نهاد و گفت فریدون دختران مرا برای فرزندان خود خواسته است و میدانید این دختران تا چه اندازه در دل من جا دارند. نمیدانم از این دام چگونه بگریزم. اگر بگویم میپذیرم راست نگفته ام و دروغ از شاهان پسندیده نیست، و اگر دخترانم را به وی سپارم با آتش دل و آب دیده و غم دوری چه کنم، و اگر سر باز زنم از آزار او چگونه ایمن باشم . فریدون شهریار زمین است و شنیدید با ضحاک چه کرد . کین وی را به خود خریدن آسان نیست . اکنون راهنمائی شما چیست؟

دلاوران یمن پاسخ دادند که ما درست نمی دانیم که تو به هر بادی از جائی بجنبی . اگر فریدون شهریاری تواناست ما نیز بنده و افتاده نیستیم:

سخن گفتن و بخشش آئین ماست عنان و سنان تافتن دین ماست

به خنجر زمین را میستان کنیم به نیزه هوا را نیستان کنیم

اگر فرزندان فریدون را می پسندی و ارجمند میشماری به پذیر و لب فروبند . اما اگر در پی آنی که چاره ای بسازی و از کین فریدون هم ایمن باشی ، از او آرزوهایی بخواه که انجام دادنش دشوار باشد.

آنگاه پادشاه یمن جندل را پیش خود خواند و با وی فراوان سخن راند و گفت فریدون را درود برسان و بگو که من کهتر شهریارم و آنچه را او فرمان دهد به جان میپذیرم. اگر کام شهریار این است که دختران من به این پیوند سر افراز شوند من به فرمان وی شادم. اما همانگونه که پسران شاهنشاه نزد وی ارجمندند دختران من نیز جگر گوشه مناند و اگر شاهنشاه سرزمین مرا وتاج وتخت مرا ویا دیدگان مرا میخواست مرا آسانتر از آن بود که دخترانم را از خود دور کنم. با این همه چون فرمان شاهنشاه این است کار جز به کام او نخواهد بود ، جز آنکه فرمان دهد فرزندان وی به یمن نزد من آیند تا چشمان من به دیدارشان روشن شود و داد و راستی آنها را بشناسم و دست آنان را به پیمان به دست بگیرم و آنگاه نور دیدگان خود را به آنها بسپارم.
جندل تخت را بوسه داد و درود گفت و با پیام پادشاه یمن رهسپار درگاه فریدون گردید و آنچه را شنیده بود باز گفت.


اندرز فریدون

فریدون پسران خود را پیش خواند و گفت: «اکنون شما باید آهنگ یمن کنید و با دختران پادشاه یمن که از آنان خوبرو تر و پسندیده تر نیست باز آئید. اما باید هشیار باشید و پاکیزه و آراسته سخن بگویید و پارسایی و پاکدینی و خردمندی خود را آشکار کنید که پادشاه یمن پادشاهی ژرف بین و روشندل و با دانش است و گنج و لشکر بسیار دارد. نباید که شما را کند و زبون بیابد وافسونی در کار شما کند. وی نخستین روز بزمی خواهد ساخت و سه دختر خود را آراسته و پر از رنگ و نگار در برابر شما بر تخت خواهد نشاند . این سه ماهرو به بالا و دیدار یکیاند و جز چند تنی نمیدانند بزرگتر و کوچکتر از آنها کدامند. اما دختر کهین پیش مینشیند و دختر مهین در پس و دختر میانه در میان. از شما آنکه کوچکتر است نزد دختر کهین بنشیند ، و آنکه بزرگتر است نزد دختر مهین ، و آنکه که میانه است نزد دختر میانه. پادشاه یمن از شما خواهد پرسید که از این دختران بزرگتر و کوچکتر و میانه کدام است؟ و شما چنانکه دریافتید پاسخ گویید، تا هوشمندی شما آشکار شود.»

پسران ، شاد و پیروز از پیش پدر بیرون آمدند و خود را آماده ساختند و لشکری گران آراستند . رو به درگاه شاه یمن نهادند.

پادشاه یمن با لشکری انبوه به پیشباز آمد و مردم یمن از مرد و زن برای دیدن شاهزادگان بیرون آمدند و زر و گوهر و مشک و زعفران نثار کردند و جام باده را بگردش درآوردند. چنان شد که یال اسبان بمی و مشک آغشته شد و مردم بر زر و دینار افشانده راه میرفتند.

پادشاه یمن شاهزادگان ایران را در کاخی پر شکوه فرود آورد و روز دیگر چنان که فریدون گفته بود بزمی ساخت و دختران خود را آراسته بیرون آورد، بدان امید که شاهزادگان آنها را از یکدیگر نشناسند و پادشاه نادانی آنان را بهانه سرپیچی کند.

اما پسران که افسون او را میدانستند به خردمندی پاسخ گفتند و دختران را چنان که از پدر آموخته بودند بدرستی باز شناختند. شاه یمن و بزرگان درگاه وی در شگفت ماندند و دانستند که نیرنگ در کار پسران نمیتوان کرد. چون عزری نماند پیوند فرزندان فریدون را با شاهزادگان یمن پذیرفتند و دختران زیبا روی به خانه باز رفتند.

افسون پادشاه یمن

اما پادشاه یمن که جادو و افسون میدانست تاب جدائی نداشت . چارهای دیگر اندیشید و بر آن شد تا فرزندان فریدون را به افسونی دیگر بیازماید تا اگر با افسون گرفتار شدند دخترانش آزاد شوند و نزد وی بمانند.

تا دل شب در بزم به شادی پیوند نو باده خورده بودند . هنگامی که می بر خردها چیره شد و آرزوی خواب در سر مهمانان پیچید ، پادشاه فرمود تا بستر آنان را در بوستان زیر درختان گل افشان ، درکنار آبگیری از گلاب گستردند.

چون شاهزادگان به خواب رفتند پادشاه یمن از باغ بیرون آمد و افسونی آراست و نا آگاه بادی دمان بر خاست و سرمایی سخت بر باغ و چمن چیره شد و همه چیز بیفسرد و از جنبش باز ایستاد. شاهزادگان ایران که افسون گشایی را از پدر آموخته بودند ناگهان از خواب برجستند و به نیروی فره ایزدی که رهنمون خاندان شاهی بود راه را بر جادو بستند و از زخم سرما در امان ماندند.

روز دیگر چون خورشید سر از تیغ کوه برزد ، پادشاه افسونگر به گمان آنکه سه شهزاده را یخ زده و کبود چهره و بی جان خواهد یافت به باغ آمد. اما با شگفتی دید که سه پاهزاده چون ماه نو بر تخت نشسته­اند. دانست که افسون وی کارگر نخواهد شد و دختران وی از آن فرزندان فریدوناند.
چون چاره نماند رضا داد و بشایستگی به بستن بار عروسان پرداخت. در گنجینههای کهن را باز کرد و زر و گوهر بسیار بیرون آورد و با خواسته فراوان بر پشت هیون بست و دختران خود را با آیین و فر همراه شاهزادگان کرد و رهسپار دربار فریدون ساخت.

چون پسران به درگاه پدر نزدیک شدند فریدون که افسونگری میدانست برای آنکه فرزندان خود را بیازماید خود را به صورت اژدهایی خروشان و آتش بیز در آورد و راه را بر شاهزادگان گرفت. فرزندان به نوبت، خردمندی و دلیری و هوشیاری خود را آشکار کردند و از زبان اژدها در امان ماندند. فریدون خشنود شد و بازگشت و پدر وار پیش آمد و دست فرزندان خود را به مهربانی گرفت و آنان را نوازش کرد و درود و آفرین گفت.
آنگاه دختران پادشاه یمن را نام پارسی بخشید: همسر سلم را که پسر بزرگتر بود «آرزو» نام کرد و همسر تور پسر میانه را «ماه» و همسر ایرج را که پسر کهتر بود «سهی» خواند
.
چهارشنبه 4/6/1388 - 19:20
ادبی هنری


خواجه امام الحق حكیم عمر بن ابوالفتح عمربن ابراهیم خیامی مشهور به خیام, فیلسوف, ریاضی دان, منجم, شاعرو یكی از بزرگترین دانشمندان ایرانی واز مفاخر ملی ایران است كه در 12 محرم سال439ه.ق در نیشابور متولد شد.

حکیم عمر خیام سنین پنج وشش سالگی را در حالی پشت سر گذاشت که پدرش ابراهیم با کوره سوادی که داشت کم کم احساس می کرد که برا ی بیشتر سوالات او پاسخ کاملی ندارد. وی در فاصله حدود سه ماه, قرا ئت ظاهر قرآن را به خوبی آموخت ولی در مورد معنای آن نمی توانست از پدرش کمک بگیرد. ابراهیم پدرش در نظر داشت که عمر را به مکتبی بسپارد که زیر نظر مولوی قاضی محمد اداره می شد, به همین جهت به مدسه ی علمیه ای در کنار مسجد جامع بود رفت, مدرسه ای دارای حجرات متعددی بود ودرآنجا دروس مقدماتی از قبیل خواندن پارسی, خواندن قرآن, مقدمات عربی- مقدمات حساب, احکام فقهی وکمی ادبیات وعربی تدریس می شد. عمر در کمتر از فاصله ی دوسال همه ی دانستنی های مقدماتی را که طلاب و کودکان دیگر در فاصله چند سال می خواندند, فراگرفت. سر عت او درفراگیری به قدری شدید بود که مولوی قاضی محمد شخصا به پدرش پیشنهاد کرد تا عمر را به مکتب " خواجه ابوالحسن انباری " راهنمایی کند, زیرا ذهن خارق العاده عمر تقاضای علمی بیش از میزان تعلیمات مدرسه قاضی را داشت.

قاضی ابو الحسن انباری, حکیم وریاضی دان معروفی بود, در مکتب او بیشتر به تدریس هندسه وهیئت پرداخته می شد. نبوغ, ذهن باز, قدرت تجزیه وتحلیل چشمگیرعمرزبانزد همگان شده بود ودربدو ورود توجه خواجه را نیز به خود جلب کرد. خواجه مبانی واصول هندسه, ریاضیات وهیات را به عمر آموخت.

که پس از مدتی خود قاضی ابوالحسن انباری, از هوش ودقت نظر وذکاوتی بسیار بیشتر از همه شاگردان برای پدرعمر سخن گفت وبیان کرد که تنها نباید وی رابه همین مکتب بفرستد بلکه برای تحصیل علوم حکمت, عرفان, اخلاق وتکمیل معلومات قرآنیه به مکتب " امام موفق نیشابوری" برود تا از نفس مبارک واخلاق مهذب ایشان هم بهره گیرد, همچنین اگر بتواند پس از تکمیل این دروس به محضرجناب ناصرالمله والدین " شیخ محمد منصور" برای تحصیل فلسفه حاضر شود.

عمر اکنون جوانی رشید, اما بسیار مودب نکته سنج وکم سخن بود. در این ایام شوق تحصیل در مکتب بزرگترین دانشمند نیشابور سراسر وجودش را فراگرفته بود.عمر به مکتب امام موفق نیشابوری راه یافت و باشوقی وافر آنچه را که استاد تدریس می کرد به خوبی می آموخت, ضمنا هم زمان با این مکتب, پس از پایان یافتن تحصیل ازمکتب خواجه ابوالحسن, راه محضر شیخ منصور, استاد سنایی شاعر معروف نیز به روی وی باز شد. در خشش بنیه ی علمی عمر آنچنان بود که هر چند از لحاظ سنی, از سایر همشاگردیهای خود کوچکتر بود ولی آنان را وامی داشت تا اولا به او احترام بگذارند, ثانیا هر مشکل درسی را که برایشان پیش می آمد به او رجوع می کردند. دراین ایام به تدریج به جز دوستان نزدیک عمر, بقیه او را "عمرخیامی" یا "خیامی" صدا می زدند. او نیز در میان شاگردان امام موفق به دو"حسن" بیشتر علاقه مند شده بود. " حسن بن علی طوسی" و "حسن بن علی صباح حمیری" که چون هر دونامشان حسن ونام پدرشان علی بود, خیامی ودیگران آنها را به نام "حسن صباح" و"حسن طوسی" می نامیدند.

تحصیل عمر خیامی نزد استادش "محمدمنصور" که درفلسفه ی عصر خویش استادی نامور بود , شور وحالی دیگر داشت. دراین مکتب, عمر خیامی با کتب ابن سینا وآراء این فیلسوف نابغه آشنا شد وچنان شیفته ی آثار وی گردید که مطالعه ی کلیه ی آثار بوعلی سینا را وجهه همت خویش قرار داد وبه تدریج آنچنان در شناخت آراء الهی, فلسفی وعلمی بوعلی تبحـّر پیدا کرد که او را شاگرد بوعلی نامیدند, به گونه ای که هر کس درآثار وافکار بوعلی سوالی داشت به عمر خیامی رجوع می کرد. خیامی تقریبا اکثر نظریات بوعلی را بااستنباط های خود منطبق می دید.(1)


دوران نوجوانی وجوانی


مکتب امام موفق نیشابوری, شیخ محمد منصوری ودگر اساتید نیشابور, دیگر پاسخ سوالات ذهن کجکاو عمر خیامی را نمی داد, او هر چه بزرگتر می شد, هر چه بیشتر مطالعه می کرد وهرچه بیشتر می جست, کمتر می یافت. رسیدن به هر پاسخی برای او مساوی با دسترسی به دهها سوال جدید بود. کم کم محیط علمی نیشابور تشنگی سیراب ناشدنی خیامی را پاسخگو نبود. او دیگر چهره ای موقر, نامی وشناخته شده داشت, در این ایام کم کم به خیام معروف شد.(1)

سپس به سمرقند مهاجرت كرد ودر این زمان دو رساله تحریركردوبه جستجوی حامی ومشوقی برآمد.وی رساله هایی را که به تحریر در آورده بودرا به ابوطاهرعبدالرحمن احمد(484_430)قاضی القضات سمرقند تقدیم كرده و مورد توجه وحمایت ابوطاهر وسایر بزرگان سمرقند قرار گرفت.در آنجا كتاب بی نهایت مهم جبرومقابله را به زبان عربی نوشت.

روزی از مسافری دانشمند که از بلخ می آمد وبرای کسب و تجارب بیشتر جهانگردی می کرد شنید که در شهر بلخ, مدارس علمی وسیع تری وجود دارد, به ویژه نام کتاب "مخروطات" نوشته "آپولونیوس" ریاضیدان معروف یونانی را نیز شنید, که نسخه ای از آن در تملک یکی از مشاهیر شهر بلخ است, خیام به شوق دیدن آن کتاب واحتمال اجازه ی نسخه برداری از آن راهی بلخ شد.

خیام پس از مدتی که در بلخ زیست وبا علوم آن مرکز آشنا شد, تصمیم داشت که برای تکمیل دانش خود به " ری" برود که ناگهان قاصدی از نیشابور رسید وبیماری سخت پدر را به او خبر داد.خیام نیز با عجله اسباب سفر مهیا کرد وبدین منظور که بار دیگر چهره پدر راببیند عازم نیشابور شد. وقتی خیام به نیشابور رسید , ابراهیم هنوز رمقی داشت, وهنوز شب به پایان نرسیده بود که دست در دست عمر وسربر زانوی فرزندش جان سپرد.

خیام در بازگشت به نیشابور, درعین اینکه از زندگی متنعمی برخوردار نبود, اما به موقعیت علمی واجتماعی خویش قانع بود وعرصه ی تدریس و ادامه تحقیق را وجهه همت خویش قرار داد. او ازمیان همه ی دانشها بیشتر به نجوم, ریاضیات وفلسفه عشق می ورزید وهرچند در ادب پارسی وعربی , حدیث وقرآن وفقه نیز متبحر بود اما مشرب فلسفی را انتخاب کرده واز شهرت وگرایش به فقه وعلوم دینی اکراه داشت. (2)

كسی كه گوهر یگانه نیشابور بود,نیشابوری كه به خاطر مهاجرت دانشمندان سراسر عالم مركزیت فرهنگی داشت وخیل دانشجویان از دورترین نقاط مغرب و مشرق به این شهر جذب می شدند.در عنفوان جوانی چنان در كارش معروف شد كه سلطان جلال الدین ملك شاه سلجوقی در سال 467ق(والبته به تدبیر وزیر ایرانی اش)برای اصلاح تقویم نجومی به كار دعوتش كرد.او این دعوت را پذیرفت ودر اصفهان همراه با منجمین روزگارش رصدخانه مهم اصفهان را بنا كرد.پس از اقامت در نیشابور به كارهای مختلف اشتغال داشت,پایه اصلی شهرتش پزشكی و تنجیم بود. به عنوان حاذق ترین پزشك روزگار برای معالجه سلاطین مقتدر سلجوقی به دربار میرفت,معالجه اش بر روی سنجر سلجوقی معروف است.ستاره خوانی را از جنبه های نامطلوب شغل خویش می شمرد و به ندرت پیشگویی می كرداما به شهادت تاریخ همواره پیش گویی هایش درست از آب در میامد.

به گفته علی بن القاضی_الاشرف یوسف القفظی(در اخبار الحكما)علامه زمان بود وبه تدریس تمام علوم یونان می پرداخت.دقت وپاكیزگی نوروز ما از اوست ونو شدن سال یا تحویل آفتاب را از برج حوت به برج حمل تغییر دادوكتاب اقلیدس او در كتاب خانه لیدن هلند است ,رساله وجود وی در موزه لندن,رساله جسم مركب او در كتابخانه آلمان است,با رساله كون و تكلیف سعی به حل علمی مساله خیر وشر كرد,و موسیقی دان بزرگی در عصر وزمان خود بوده و كتاب شرح المسائل من كتاب الموسیقی را نوشته.


نحوه وفات


(بر گرفته از کتاب زندگی خیام,مصطفی بادکوبه ای هزاوه ای, زمستان68, شرکت توسعه کتابخانه های ایران).

خیام دستی به عصا و دستی در دست "مینوچهر" نوه ی خویش در باغ قدم میزد. آب زلال وآرامی از جوی وسط باغ می گذشت,صدای پرنده ها , همچون طنین نیایش فرشتگان, گوش جان خیام را نوازش می داد... خیام به سختی اما آرام ومطمئن گام بر میداشت وبه سخنان مینوچهر گوش فرا می داد. از پشت دیوار باغ فریاد چند رهگذر- که به ترکی شعر می خوا ندند- خیام ومینوچهر را به خود متوجه کرد. آنان سپاهیان سلاجقه بودند که برای رفتن به عسگر خانه(پادگان) شادمانی می نمودند. مینوچهر گفت این بیچاره ها هر جا بروند, بالاخره باید به عسگر خانه برگردند. ناگهان در اندرون خیام صدایی ناشناخته وگنگ این جمله را بریده بریده فریاد زد , بالاخره باید برگردند... باید... برگردند... انالله... انالله... واناالیه راجعون... راجعون... راجعون....

خیام همانجا نشست, دیگر پایش توان حرکت نداشت... به مینوچهر گفت: پسرم اینجا رانشان کن. ببین کجاییم , درخت را علامت بگذار. مینوچهر چنین کرد , روی درخت را با تکه سنگی دایره کشید وگفت بابا علامت گذاشتم. سپس خیام به بستر برگشت ومینوچهر برای خبر کردن امام محمد بغدادی به حوزه ی علمیه ای که وی درآن تدریس می کرد شتافت و وی را به منزل آورد. حکیم خطاب به وی گفت: اهل خانواده ومردانی از پاکان ونیکان رابخواه تا وصیت کنم.

امام بغدادی برای خبر کردن کسانیکه مورد نظرش بودند دستوراتی داد , اما خود از بالین حکیم تکان نخورد. حکیم کتاب " شفا " ی این سینا را پیش رو نهاد وبه مطالعه پرداخت , تقریبا وقت غذای ظهر رسیده بود که با خواهش واصرار امام بغدادی حکیم حاضر شد چند لقمه ی غذای سبک بخورد , که یکایک بزرگان و افراد فامیل بحضورش رسیدند.

خیام در جملاتی کوتاه , به آنان توصیه کرد که انسانیت , ایمان وعمل صحیح را که نتیجه اش همزیستی مسالمت آمیز و جامعه ای پاک وبی منازعه است در نظر داشته باشند وبرای هیچ چیز در دنیا ارزش قائل نشوند وهمه چیز را رعایت وامانت بدانند. آنگاه گفت: کتب مرا به امام محمد بغدادی بدهید , زیرا او بهتر از فتح پسرم می تواند از آثار علمی نهفته درآنها استفاده کند. اسباب وآلات مربوط به نجوم را به همراه وسایل مربوط به ریاضی وهندسه را به فتح بدهید که هر چه خواهد با آنان بکند. جنازه ام را درهمین باغ , زیر درختی که معین کرده ام ومینوچهر بر آن علامتی نهاده است دفن کنید. از همه شما می خواهم که هیچکس در مرگم زاری نکند. زیرا من به اندازه ی کافی زندگی کرده ام وهیچ آرزویی ندارم جز آنکه پاسخ مشکلاتم را پیدا کنم و میدانم که پاسخ آنها را در این جهان نمی یابم. مراسم تشییع جنازه وسایر مراسم سنتی را درساده ترین صورت ممکن برگزار کنید وبگذارید همچنانکه در زندگی ام سکوت وآرامش را دوست داشته ام , مرگم باعث بیدار شدن کودکی از خواب , یا پریدن بیماری از بستر نشود. شما بدانید که من خدا را به همان اندازه که برایم ممکن بود شناختم وامید وارم همین شناخت برای من بس باشد. بار دیگر شما را به دوستی یکدیگر توصیه می کنم.

امام بغدادی , برای چند لحظه به اندرون رفت. دختر , نوه وخدمتکاران را خبر کرد. آنها برای وداع با خیام به درون اتاق آمدند , زمزمه ی گریه شروع شد. هر کس کلامی می گفت . ظاهرا خیام دیگر کسی را نمی شناخت. نفس هایش به شمارش افتاده بود. کم کم صدا ها را نیز نمی شنید , فقط لغزش ذرات نور درچشمانش او را زنده نشان می داد.

شب با همه سنگینی اش روی سینه ی نحیف حکیم عمر خیام افتاده بود. قفسه ی سینه خشکیده وریه ها ی او دیگر تاب گرفتن و باز دادن هوا را نداشت. ضربات نبض کند وکند تر شد وبعد قطع شد , حکیم عمر خیام در گذشت. (1)


(1) زندگی خیام,مصطفی بادکوبه ای هزاوه ای, زمستان68, شرکت توسعه کتابخانه های ایران.

 






چهارشنبه 4/6/1388 - 19:20
ادبی هنری
شیخ‌ مشرف‌الدین‌ ابن‌ مصلح‌ بن‌ عبدا... شیرازی‌ موسوم‌ به‌ شیخ‌ سعدی‌ از بزرگ‌ترین‌ ستارگان‌ و برجستگان‌ درجه‌ اول‌ آسمان‌ ادب‌ ایران‌ زمین‌ است‌ كه‌ با تسلط وصف‌ ناپذیر خود بزرگترین‌ شاهكارهای‌ ادبی‌ ایران‌ را در سرتاسر تاریخ‌ ادبی‌ این‌ كشور خلق‌ نموده‌ است‌. تاریخ‌ زندگی‌ این‌ شاعر و سخن‌سرای‌ بزرگ‌ چندان‌ معلوم‌ نیست‌ و اقوال‌ متعددی‌ در كتاب‌های‌ تاریخی‌ ذكر شده‌ است‌ ولی‌ ظاهرا در بین‌ سالهای‌ 600 تا 610 ه. ق‌ در شهر شیراز به‌ دنیا آمده‌ است‌.سعدی‌ در خانواده‌ای‌ اهل‌ علم‌ و ادب‌ چشم‌ به‌ جهان‌ گشود(1) و از اوان‌ كودكی‌ تحت‌ نظارت‌ دقیق‌ پدرش‌ به‌ آموختن‌ علوم‌ و معارف‌ روزگار خویش‌ پرداخت‌. محبت‌ و ارشاد خردمندانه‌ پدر در سال‌های‌ كودكی‌ مشوق‌ این‌ كودك‌ خردسال‌و سرشار از هوش‌ و استعداد بود و وی‌ در مدتی‌ كوتاه‌ به‌ اطلاعات‌ وافری‌ در باب‌ تاریخ‌ و ادبیات‌ ایران‌ دست‌ یافت‌. سعدی‌ در 12 سالگی‌ پدرش‌ را از دست‌ داد و با سرپرستی‌ مادرش‌ تحصیلات‌ خود را ادامه‌ داد. استاد در سال‌ 621ه.ق رهسپار بغداد كه‌ مركز علمی‌ و ادبی‌ بزرگ‌ آن‌ روز جهان‌ اسلام‌ بود گشت‌ ودر مدرسه‌ معروف‌ نظامیه‌ بغداد و دیگر محافل‌ علمی‌ آن‌ شعر مشغول‌ به‌ تحصیل‌ شد. این‌ دوران‌ مواجه‌ بود با هجوم‌ وحشیانه‌ مغولان‌ به‌ ایران‌ و پایمال‌ گشتن‌ ایالات‌ مختلف‌ ایران‌ در زیر سم‌ اسب‌های‌ این‌ قوم‌ وحشی‌ و درنده‌ خو. زادگاه‌ سعدی‌ اگرچه‌ از تهاجمات‌ مغولان‌ مصون‌ ماند ولی‌ استان‌ فارس گرفتار كشمكش‌های‌ سختی‌ بین‌ احفاد ‌خوارزمشاهیان و اتابكان‌ شد و آرامش‌ و امنیتی‌ كه‌ بر شیراز حاكم‌ بود رخت‌ بربست‌. سعدی‌ كه‌ در این‌ ایام‌ به‌ خوشه‌ چینی‌ از محضر دو تن‌ از بزرگترین‌ مشایخ‌ بزرگ‌ صوفیه‌ آن‌ روزگار ابوالفرج‌ بن‌ جوزی‌ و ‌شیخ‌ شهاب‌ الدین‌ سهروردی مشغول‌ بود همزمان‌ با این‌ اوضاع‌ و احوال‌ دل‌ از زادگاه‌ زیبای‌ خود بركشید و به‌ پیروی‌ از روح‌ بی‌آرام‌ و بیقرار خود به‌ شوق‌ جهانگردی‌ عازم‌ سفری‌ دور و دراز گشت‌ كه‌ بین‌ سی‌ تا چهل‌ سال‌ به‌ طول‌ كشید. وی‌ در طول‌ این‌ سفرهای‌ طولانی‌ ولایات‌ و ایالاتی‌همچون‌ عراق‌، شام‌ و حجاز را در نوردید و تا شمال‌ آفریقا نیز پیش‌ رفت‌ و علاوه‌ بر مشاهده‌ شهرها و ملتهای‌ مخلتف‌، با مذاهب‌ و فرق‌ گوناگون‌ آشنایی‌ یافت‌ و یا طبقات‌ مردم‌ مخلوط و ممزوج‌ گشت‌. نقل‌ شده‌ است‌ وی‌ در طی‌سفرهای‌ خود حتی‌ كاشمر و هند و تركستان‌ را نیز در نوردید كه‌ البته‌ اكثر محققان‌ فعلی‌ سفر سعدی‌ به‌ این‌ سرزمین‌های‌ دور دست‌ را مردود دانسته‌ و آن‌ را حاصل‌ تخیلات‌ شاعرانه‌ وی‌ می‌دانند. حكیم‌ پس‌ از این‌ مسافرت‌ طولانی‌ و در حالی‌ كه‌ از جوانی‌ خام‌ و بی‌تجربه‌ به‌ پیری‌ دنیا دیده‌ و شیخی‌ اخلاق‌گرا با كوله‌باری‌ از تجارب‌ معنوی‌ و افكار ورزیده‌ بدل‌ گشته‌ بود به‌ شیراز بازگشت‌. این‌ زمان‌ كه‌ حدود سال‌ 655 ه.ق‌ بوده‌ است‌ مقارن‌ بود با ایام‌ حكومت‌ اتابك‌ ابوبكر بن‌ سعدبن‌ زنگی‌ سلغری‌ ((623 ـ 668 ه.ق‌) و این‌ حاكم‌ اندیشمند درسایه‌ عدل‌ و رأفت‌ خود آرامش‌ و امنیت‌ كاملی‌ را در ایالت‌ فارس‌ حكمفرما ساخته‌ بود.(2) سعدی‌ پس‌ از ورود به‌ شیراز مورد عنایت‌ اتابك‌ ابوبكر قرارگرفت‌ و در شمار نزدیكان‌ وی‌ درآمد. ولی‌ نه‌ به‌ عنوان‌ شاعری‌ ممدوح‌ و درباری‌ بلكه‌ به‌ عنوان‌ مشاوری‌ فرزانه‌ و دانشمندی‌ جهان‌ دیده‌ و قطب‌ صوفیان‌ كه‌ با شهامتی‌ شگفت‌ امیر وسایر بزرگان‌ را به‌ عدل‌ و نیكوكاری‌ می‌خواند و با اندرزهای‌ خردمندانه‌ خود سپری‌ شدن‌ روزگار و گذشتن‌ جاه‌ و جلال‌ و تغییر احوال‌ را به‌ آنان‌ گوشزد می‌ساخت‌.(3) حكیم‌ پس‌ از مرگ‌ امیر ابوبكر بن‌ سعد به‌ ارائه‌ پندهای‌ حكیمانه‌ خود به‌ سایر امراء اتابكان‌ فارس‌ و دانشمندانی‌ همچون‌ خواجه‌ شمس‌الدین‌ محمد جوینی‌ صاحب‌ دیوان‌ وزیر هلاكو و عطاملك‌ جوینی‌ و سایرفضلا و دانشمندان‌ عصر خویش‌ پرداخت‌. وی‌ اگرچه‌ در برخی‌ اشعار خود این‌ امرا و بزرگان‌ رامدح‌ و ستایش‌ نیز نمود ولی‌ هیچگاه‌ شیوه‌ شاعران‌ درباری‌ پیش‌ از خود را پیروی‌ ننمود و همواره‌ راه‌ اندرز و نصیحت‌ را به‌ جای‌ اغراق‌ و مضمون‌سازی‌ در مدح‌ در نظر داشت‌. سعدی‌ در این‌ دوران‌ كه‌ می‌توان‌ آن‌ را ایام‌ گوشه‌نشینی‌ وی‌ دانست‌ در شیراز شهر محبوبش‌ اقامت‌ گزید و در حالی‌ كه‌ در سراسر عالم‌ اسلامی‌ آن‌ روزگار شهره‌ عام‌ و خاص‌ گشته‌ بود به‌ سرایش‌ اشعار خویش‌ و خلق‌ شاهكارهایی‌ همچون‌ گلستان‌ و بوستان‌ پرداخت‌. بوستان‌ اولین‌ اثر بزرگ‌ هنری‌ او بود كه‌ آن‌ را درسال‌ 655 به‌ پایان‌ رساند و این‌ منظومه‌ تعلیمی‌ بزرگ‌ را به‌ اتابك‌ مظفر الدین‌ ابوبكر بن‌ سعد زنگی‌ هدیه‌ نمود.سعدی‌ یك‌ سال‌ بعد گلستان‌ را كه‌ آمیخته‌ای‌ از نثر و نظم‌ بود به‌ پایان‌ رساند و آن‌ را به‌ پسر ابوبكر به‌ نام‌ سعد بن‌ ابوبكر بن‌ سعد زنگی‌، كه‌ سعدی‌ تلخص‌ خویش‌ را از نام‌ وی‌ گرفته‌ است‌، تقدیم‌ نمود. اواخر عمر سعدی‌ در عزلت‌ و گوشه‌نشینی‌ سپری‌ شد و وی‌ در انزوایی‌ چون‌ اعتكاف‌ صومعه‌نشینان‌ خود را وقف‌ مراقبه‌ و شعر نمود; شیخ‌ در این‌ روزها از تجارب‌ فراوانی‌ كه‌ در سفرهایش‌ اندوخته‌ بود مواعظی‌ برای‌ پادشاهان‌ و رعایا و شاگردان‌ و ستایندگان‌ می‌فرستاد و به‌ نوبه‌ خویش‌ از خیراندیشی‌، هدایا و معاشی‌ كه‌ آنان‌ برای‌ او فراهم‌می‌كردند بهره‌مند می‌گشت‌. این‌ دوره‌ از زندگی‌ نسبتا دراز مدت‌ این‌ شاعر بزرگ‌ در بر گیرنده‌ تصنیف‌ بیشتر اشعارغنایی‌ او اعم‌ از غزلیات‌ و مدایح‌ تعلیمی‌ در قالب‌ قصیده‌ بود كه‌ در آن‌ سران‌ و بزرگان‌ را پند می‌داد و وقایع‌ جاری‌ راتفسیر می‌كرد. سخن‌سرای‌ بزرگ‌ ایران‌ در سال‌ 691 ه. ق‌ در شیراز بدرود حیات‌ گفت‌ و در زاویه‌ خود كه‌ امروز آرامگاه‌ سعدی‌ یا سعدیه‌ خوانده‌ می‌شد دفن‌ گردید. شهرت‌ شیخ‌ اجل‌ سعدی‌ در دوره‌ زندگی‌ او مرزها را در نوردید و به‌ دورترین‌ مناطق‌ نیز رسید.او كه‌ در جوانی‌ نیز به‌ گفته‌ خود شهره‌ آفاق‌ بود پس‌ از سپری‌ نمودن‌ سفرهای‌ طولانی‌ خویش‌ و پیوستن‌ به‌ دربار اتابك‌ ابوبكر و سرایش‌ بوستان‌ و گلستان‌ به‌ شهرت‌ عظیمی‌ دست‌ یافت‌. مهارت‌ غیر قابل‌ توصیف‌ شیخ‌ در آمیختن‌ تجربه‌های‌ تلخ‌ و شیرین‌ و باز نمودن‌ زوایای‌ روح‌ ودل‌ آدمیان‌ با بهره‌گیری‌ از ظریف‌ترین‌ عواطف‌ عاشقانه‌ و توصیف‌ زیبایی‌های‌ طبیعت‌ و لحظه‌های‌ شوق‌ و هجران‌ چنان‌ شكوه‌ و جلالی‌ به‌ او بخشید كه‌ حتی‌ در دوره‌ حیاتش‌ نیز آثارش‌ سرمشق‌ شاعران‌ و نویسندگان‌ قرار گرفت‌ و سخن‌سرایان‌ بعد از او بارها طبع‌ خود را در بوجود آوردن‌ آثاری‌ همچون‌ گلستان‌ و بوستان‌ آزمودند. سعدی‌ در انواع‌ قالب‌های‌ شعری‌ همچون‌ قصیده‌ و رباعی‌ و غزل‌ طبع‌ آزمایی‌ نمود و در هر یك‌ از اقسام‌شعری‌ شاهكارهای‌ بزرگی‌ پدید آورد. شهرت‌ عمده‌ وی‌ در سرایش‌ قصیده‌هایی‌ روشن‌ و روان‌ و ساده‌ و بی‌تكلف‌ است‌ كه‌ در این‌ قصاید بیشتر به‌ نعت‌ خداوند و پند و اندرز و حكم‌ و مراثی‌ و مدایح‌ پرداخته‌ است‌. همانگونه‌ كه‌ اشاره‌ شد حكیم‌ شیراز شاعری‌ درباری‌ نبود و اگرچه‌ با تعداد زیادی‌ از دربارها تماس‌ داشت‌ ولی‌ هیچ‌گاه‌ از اعتقاد خود به‌آزادی‌ اندیشه‌ و قلم‌ دست‌ نكشید و هرگز دست‌ تكدی‌ پیش‌ كسی‌ دراز ننمود. مدایح‌ او محدود می‌باشند و او روی‌ هم‌ رفته‌ مایل‌ بود قصاید خود را از مواعظ دلنشین‌ و سخنان‌ حكمت‌آموز خطاب‌ به‌ پادشاهان‌ پرسازد. سعدی‌ علاوه‌ بر اینكه‌ درجه‌ مداحی‌ قصیده‌ را كاهش‌ داد به‌ آرایش‌ غزل‌ پرداخت‌ و تحول‌ یكصد ساله‌ غزل‌ را تا پیش‌ از ظهور حافظ،به‌ اوج‌ خود رساند. وی‌ غزل‌ را كه‌ بیشتر احساسات‌ شاعر را تعبیر می‌نماید ترجیح‌ داد و در غزلیات‌ پرشورش‌ خود را به‌ دست‌ احساسات‌ عشقی‌ سپرد كه‌ به‌ راستی‌ تجربه‌ گردیده‌ است‌. در غزلهای‌ سعدی‌ دل‌ با دماغ‌ و حسن‌ با خرد مبارزه‌ نمود و عشق‌ و ذوق‌ و شور و شوق‌ جای‌ قیاس‌ و نكته‌پردازی‌ و مضمون‌سازی‌ را گرفت‌ و از این‌ روی‌ می‌توان‌ گفت‌ غزل‌ از زمان‌ سعدی‌ در ردیف‌ اول‌ اقسام‌ شعر فارسی‌ قرار گرفت‌. نثر شیرین‌ و روان‌ سعدی‌ كه‌ دقیقا برابر با نظم‌ وشعر او بود از دیگر ویژگی‌های‌ منحصر به‌ فرد این‌ شاعر به‌ شمار می‌رود و وی‌ از این‌ طریق‌ بخصوص‌ نثر مسجع‌ و آهنگ‌دار حسن‌ انتخاب‌ و حسن‌ وزن‌ و تناسب‌ خود را وارد زبان‌ فارسی‌ نمود. هنر بزرگ‌ سعدی‌ در نثر مسجع‌ آن‌ بودكه‌ بدون‌ آنكه‌ از شیوه‌ پیشینیان‌ همچون‌ عطار نیشابوری و ابوالمعالی نصرا... منشی‌ در استفاده‌ از جملات‌ مصنوع‌ و پیچیده‌ استفاده‌ كند عباراتی‌ شیرین‌ و گوشنواز و دلفریب‌ و در عین‌ حال‌ ساده‌ و روان‌ به‌ كار برد كه‌ شهرت‌ او را دوچندان‌ ساخت‌.(4) از ابتكارات‌ زیبای‌ سعدی‌ در نثر، به‌ كارگیری‌ اشعار و شواهد مناسب‌ در مواقع‌ خاص‌ است‌ كه‌ تأثیری‌ جاودانه‌ به‌ سخن‌ او بخشیده‌ است‌ و نمونه‌ آن‌ در گلستان‌ جلوه‌گر است‌. از جمله‌ این‌ شواهد ذكر عباراتی‌ است‌كه‌ معنی‌ آیات‌ قرآن‌ كریم‌ را با نظم‌ شیوایی‌ روشن‌ ساخته‌ است‌.(5) از دیگر هنرهای‌ بزرگ‌ استاد سخن‌ ایران‌ بیان‌ حقایق‌ از طریق‌ تمثیل‌ با عباراتی‌ شیرین‌ و كوتاه‌ است‌ كه‌ بدون‌ ورود به‌ استدلال‌ و طول‌ مقال‌ منظور نظر خود را بیان‌ داشته‌ است‌. سعدی‌ علاوه‌ بر شعر فارسی‌ در ادبیات‌ عربی‌ نیز تسلط بی‌چون‌ و چرایی‌ داشت‌ و اقامت‌ و تحصیل‌ او دردیار عرب‌ و مطالعه‌ آثار برخی‌ از شاعران‌ و نویسندگان‌ عرب‌ موجب‌ شد كه‌ اشعار پخته‌ و رسایی‌ نیز در زبان‌ عربی‌ بسراید كه‌ بعدها مورد تحسین‌ شعرای‌ عرب‌ زبان‌ نیز قرار گرفت‌. شیخ‌ اجل‌ آثار بزرگی‌ از خود به‌ یادگار گذاشت‌ كه‌ بخش‌ اعظم‌ این‌ آثار شامل‌ غزلیات‌، سخنان‌ موجز و گفته‌های‌ اخلاقی‌ موسوم‌ به‌ صاحبیه‌ و قطعات‌ (رباعیات‌ ومفردات‌) در مجموعه‌ای‌ تحت‌ عنوان‌ كلیات‌ سعدی‌ جمع‌آوری‌ شده‌ است‌. بزرگ‌ترین‌ یادگار هنری‌ این‌ شاعر والامقام‌ دو كتاب‌ جاودانی‌ بوستان‌ و گلستان‌ است‌ كه‌ تمامی‌ هنر خود را در این‌ كتابها جلوه‌گر ساخته‌ است‌. گلستان‌ كتابی‌ كوچك‌ با نثر بسیار روان‌ و آمیخته‌ با شعر است‌ كه‌ شاعر در یك‌ دیباچه‌ و هشت‌ باب‌ مجموعه‌ داستان‌هایی‌ را روایت‌ می‌كند كه‌ در هر یك‌ از این‌ حكایت‌ها به‌ نوعی‌ چشم‌ خواننده‌ به‌ زشتی‌های‌ و زیبایی‌های‌ زندگی‌ اجتماعی‌ گشوده‌می‌شود. هر یك‌ از داستان‌های‌ گلستان‌ سرشار از نكات‌ نغز اجتماعی‌ و اخلاقی‌ و ترتیبی‌ است‌ كه‌ هر كدام‌ حتی‌ به‌ تنهایی‌ نیز می‌تواند سرمشق‌ زندگی‌ انسان‌ها قرار گیرد. بوستان‌ یا سعدی‌نامه‌ منظومه‌ای‌ در 4500 بیت‌ است‌ كه‌ جدای‌ از حمد و ثنای‌ آغازین‌ به‌ ده‌ باب‌ تقسیم‌ شده‌ و اساس‌ و مبنای‌ آن‌ تعلیم‌ و تربیت‌ است‌. شاعر درباب‌های‌ مختلف‌ كه‌ هر یك‌ به‌ مضامینی‌ همچون‌ عدل‌ و تدبیر، احسان‌، عشق‌ و شور مستی‌، تواضع‌، رضا، قناعت‌، تربیت‌،عافیت‌، توبه‌ و صواب‌ و مناجات‌ اختصاص‌ یافته‌ است‌ عقاید گرانبهای‌ خود را كه‌ حاصل‌ عمری‌ اندیشه‌ و مطالعه‌ افاق‌و انفس‌ و سیر و سفر و آمیزش‌ با اقسام‌ ملل‌ و نحل‌ و مشاهده‌ وقایع‌ تاریخی‌ است‌ در حكایات‌ و اشعاری‌ زیبا بیان‌ نموده‌ و مجموعه‌ای‌ از بهترین‌ دستورهای‌ اخلاقی‌ و اجتماعی‌ و نمونه‌ شیوای‌ فارسی‌ ادبی‌ را بوجود آورده‌ است‌.حكیم‌ مجموعه‌ای‌ از شعر و نثر خویش‌ را نیز در قالب‌ هنری‌ و شوخی‌ و انتقاد به‌ تصویر كشیده‌ كه‌ تحت‌ عنوان‌ غزلیات‌، مضحكات‌ و خبثیات‌ در كلیات‌ او جای‌ گرفته‌ است‌. توصیف‌ شخصیت‌ واقعی‌ حكیم‌ سعدی‌ در قالب‌ مقاله‌ای‌ كوتاه‌ كاری‌ دشوار است‌ و تنها می‌توان‌ گفت‌ او یكی‌ از با روح‌ترین‌ و بلند پایه‌ترین‌ بزرگان‌ ادب‌ ایران‌ و جهان‌ است‌ كه‌ مشوق‌ بزرگ‌ اخوت‌ و برادری‌ در بین‌ انسان‌ها بوده‌ و بزرگوارانه‌ درصدد اجرای‌ این‌ آرمان‌ بزرگ‌ در بین‌ ملت‌ها گام‌ برداشته‌ است‌.
چهارشنبه 4/6/1388 - 19:18
ادبی هنری
سقراط در 469 پیش از میلاد در آتن زاده شد. پدرش سنگ تراش و مادرش ماما بود. روشن نیست که آیا از خود حرفه‌ای داشته اما این واقعیت که در میانه عمر خود، به عنوان «سرباز پیاده مسلح» یا سرباز پیاده سنگین سلاح که سلاح از خویش داشت در ارتش خدمت کرد، نشان می‌دهد که در آن هنگام هدفی داشته، گرچه بعدا به تهیدستی افتاد وقتی با گزانتیپ ( شاید همسر دومش ) ازدواج کرد باید پنجاه ساله می‌بود، که شهرت ستیزه‌جویی وی فاقد شاهد موثق است.

درباره شخص سقراط بسیار بیش از جریان زندگی تو می‌دانیم. تصاویر و توصیفاتی که از او شده نشان می‌دهد او با بینی پهن و کوتاه، چشمان بر آمده در زیر ابروان پر پشت و دهانی بزرگ و گشاد چهره سنگین و بسیار زشتی داشت. ریشی انبوه و ( در سالهای آخر زندگی به هر حال ) سر بی مو داشت. بدن تنومندش دارای نیروی عظیم و قدرت تحمل فوق العاده بود. به هنگام راه رفتن می‌خرامید، همواره پا‌برهنه می‌رفت، غالبا ساعت‌ها به حالت خلسه می‌ماند. این ظاهر عجیب و غریب الهام بخش کاریکاتوریست‌ها بود و تعجب آور نیست که آریستوفان کاریکاتور او را در ابرها کشید. از سوی دیگر گرچه فکر او خلاق نبود، اما به طور استثنایی روشن، انتقادی و مشتاق بود. تحمل تظاهر را نداشت؛ در حالی که اشتیاق او به اندازه ایمان وی قوی، برخودش نیز به اندازه اندیشه‌اش منطقی بود. در عصر بی‌دینی او به نیکی اندیشه، همچون چیز مهمی، ایمان استوار یافت؛ و آن را با گاهی شناساند، زیرا در طبیعت ساده وی غیر قابل تصور می‌نمود که بدون انجام کاری هر کسی بخواهد ببیند چه چیزی درست است. این دیدگاه ساده بیش از سزاواری خود تحقیر بر انگیخته است، در حالی که اگر همه ما صادق و خودار باشیم ، نباید در این زمینه خطای زیادی وجود داشته باشد. اما او صرفا اندیشمند نبود، به راستی یک فرد مذهبی بود. گرچه ممکن نیست دقیقا به چه معتقد بود، اما کاملا مشخص است. در واقع افلاطون ( یا مترجم افکار او ) غالبا بی‌آنکه چیزی را ثابت کند، از زبان او درباره « خدا » و « خدایان » سخن می‌گوید، زیرا این شکل عمومی صحبت بود؛ علاوه بر آن افلاطون خود نسبت به وحدانیت الهی احساس اطمینان می‌کرد. با این حال کاملا ممکن است که سقراط با پذیرفتن عقاید راست دینی و به جا آوردن شعائر سنتی، خدایان گونه‌گون را نه در وجود جداگانه و سیمای متفاوت از خدای یگانه و بزرگ، تکریم می‌کرد. اعتقادش به ندایی فوق طبیعی وی را از ارتکاب به عمل خلاف که در این راستا بر او می‌نمود، بر حذر داشت؛ زیرا تفاوتی ندارد که آن « علامت » یک وهم بود، یا ندایی وجدان، یا تجربه‌ای نادر و مرموز، او بدان ایمان آورد و آشکارا به الوهیت ویژه آن نبالید.

با همه این اوصاف بایستی سقراط به سادگی آمیزه‌ای از فضل فروشی، نکته سنجی و تعصب می‌بود. در حقیقت قلب مهربان او، درک سریع، نزاکت بی‌نقص و بردباری و گشاده‌رویی او، که همگی نیرو گرفته از احساس و نشاط خوی وی بــود، او را یک همراه و دوســت دلخواه ساخت؛ و نیز عده زیادی از مردم که دوست نداشتند ریاها و باطن پلیدشان از طریق اندیشیدن برملا شود از او رنجیدند، تمامی کسانی که جویندگان راستین حقایق بودند او را تحسین کرده، محترم می‌داشتند، در همین حال دوستان نزدیک وی، او را دوست می‌داشتند و از وی هواداری می‌کردند.

تأکید بر انسانیت سقراط اهمیت دارد، زیرا او از راههای مختلف اثرات وسیعی بر افکار مردم گذاشت. به بعضی که دلربایی را به دلاوری ترجیح می‌دهند، یا آنان که در برابر آن چشمان ثابت احساس اضطراب می‌کنند، تفوقی تحمل ناپذیر داشت، که صحت عمل وی را کاملا غیر انسانی می‌نماید. دیگران که طبعا تمایل به تمجید قهرمان داشتند و از جذبه شخصیت و داستان او تأثیر پذیرفتند، کوشیدند او را بر انگیزند تا اعتلای خود را از طریق مقایسه وی با « انسانی » که خدا نیز بود، ممنوع کند. او به مفهوم مسیحی شهید نبود. یک پیام آور بود، نه بیشتر.

ما فقط می‌توانیم حدس بزنیم که فکر سقراط چگونه توسعه یافت. برای مدتی همراه فیلسوف آتنی به نام آرکلائوس بود،‌ و تقریبا اطمینان حاصل است كه از طریق آركلائوس با نظریه آناکساگوراس آشنا شد( همچنان که در فندو گفته شد گفته شده است ). او بایستی با بسیاری از اندیشمندان روزگار خود ملاقات و گفتگو کرده باشد، زیرا تقریبا همگی از آتن بازدید کرده بودند. و او هرگز فرصت مباحثه با یک اهل خبره را از دست نمی‌داد. در این رویارویی‌ها او به خوبی عرض وجود می‌کرد که ( بنابر داستانی که در پولوژی نقل شده ) یکی از دوستانش جرات کرد و از هاتف معبد دلفی پرسید آیا کسی فرزانه تر از سقراط هست ، پاسخ رسید ، نه !

به هر حال ما این داستان را می‌پذیریم، اندکی تردید وجود دارد که سقراط آن را باور داشت و ابتدا او را ذاتاً آشفته ساخت، سرانجام پی‌برد که فرزانگی‌اش در شناخت جهالت خود است؛ و قصد هاتف معبد آن بوده که دیگران را نیز نسبت به جهالت‌شان متقاعد کرده، و از طریق دانایی و نیکی به آنان کمک کند. از این به بعد علاقه‌اش روی منطق و اخلاق متمرکز شد. با طرح سئوال‌های اصولی در پی ایفاء مأموریت آسمانی خود همت گماشت، در این ضمن نه تنها تضادهای فکری گمراه کننده و ادراک خود را روشن کرد، که دو سهم مهم خود به نام استقراء و تعریف کلی را در منطق توسعه داد. آنچه که او کرد این بود. بزودی اصطلاحی مانند جرأت در طول مباحثه پدید آمد، او درباره آنچه در نظر داشت، شروع به پرسیدن کرد، و آنگاه، وقتی ثابت می‌شد که پاسخ‌های به دست آمده رضایت بخش نیستند. اقدام به استنتاج و قیاس نمونه‌های متنوع جرأت می‌کرد، و نشان می‌داد که گرچه در جزییات متغایرند اما صفت مشخصه‌ای دارند که به وسیله آن وجودشان قابل شناخت است؛ و توضیح آن به کلام، همان تعریف است. چه بسا همه این‌ها اینک بدیهی به نظر آید، ولی قبلا هرگز روشن نبود است، و این اثر بسیار مهمی در منطق و علوم مأوراء طبیعی داشت. این امر منجر به آن شد که افلاطون و ارسطو، مفتخر به اکتشاف مفاهیمی همچون، کیفیت و کمیت، جوهر، خواص، ذات و شکل، جنس و نوع، و مسایل بی‌شمار دیگری باشند.

سهم مستقیم سقراط در پیشرفت فلسفه احتمالا به همین جا خاتمه پذیرفت. او غالبا اصرار می‌ورزید که معلم نیست: كه او صرفا یک روشنفکر ماهر است، که مانند مامایی مادرش، قادر است که به دیگران کمک کند تا افکارشان متولد شود. این امر بایستی به استهزاء مشهور او نسبت داده شود که ملزم بود به طور مداوم دانش و توفیق خرد را ناچیز شمارد. اما انکارهای او گرچه محتوای اغراق آمیزی داشت، و از که کمی پای مردم را بکشد لذت می‌برد، اما در کمال صداقت بود؛ حقیقتاً اندیشمندان صدیق نادری هستند که تحت تأثیر توانایی خودشان نباشند. معاشرانی که همواره او را احاطه کرده بودند، دوستانی بودند که چندان حالت شـاگردی نداشته و به وی علاقه‌مند بودند و از او الهام می‌گرفتند. کسان دیگری بودند که از تند و تیز کردن دانسته‌های خود علیه او لذت می‌بردند، سایران بی آنکه که دقیقا بدانند چرا شیفته او بودند؛ و عده‌ای از هواداران کمتر وابسته که از شنیدن ابطال مخالفت‌های او سرگرم می‌شدند نیز می‌آمدند. در میان این گروه اخیر عده‌ای از اشراف‌زاده جوان بی‌مسئولیت نیز بودند، که همراهی آنان با سقراط سرانجام به بازداشت و اعدام او منجر شد. اما در میان آنان جوان اشراف‌زاده‌ای بود که سقراط را بسیار دوست داشت
.
چهارشنبه 4/6/1388 - 19:18
رمضان
ماه رمضان نهمین ماه از ماههای قمری و بهترین ماه سال است. واژه رمضان از ریشه «رمض» و به معنای شدت تابش خورشید بر سنگریزه است.
می‌گویند چون به هنگام نامگذاری ماه های عربی، این ماه در فصل گرمای تابستان قرار داشت، ماه «رمضان» نامیده شد، ولی از سوی دیگر، «رمضان» از اسماء الهی است. این ماه ماه نزول قرآن و ماه خداوند است و شب‌های قدر در آن قرار دارد. فضیلت ماه رمضان بسیار زیاد و نامحدود است.ماه رمضان ماه خداوند، ماه نزول قرآن و از شریف‌ترین ماه‌های سال است. در این ماه درهای آسمان و بهشت گشوده و درهای جهنم بسته می‌شود، و عبادت در یکی از شب‌های آن ( شب قدر ) بهتر از عبادت هزار ماه است.
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم در خطبه شعبانیه خود درباره فضیلت و عظمت ماه رمضان فرموده است: «ای بندگان خدا! ماه خدا با برکت و رحمت و آمرزش به سوی شما روی آورده است؛ ماهی که نزد خداوند بهترین ماه‌ها است؛ روزهایش بهترین روزها، شب‌هایش بهترین شب‌ها و ساعاتش بهترین ساعات است.
بر مهمانی خداوند فرا خوانده شدید و از جمله اهل کرامت قرار گرفتید. در این ماه، نفس‌های شما تسبیح، خواب شما عبادت، عمل‌هایتان مقبول و دعاهایتان مستجاب است.
پس با نیت‌ای درست و دلی پاکیزه،‌ پروردگارتان را بخوانید تا شما را برای روزه داشتن و تلاوت قرآن توفیق دهد. بدبخت کسی است که از آمرزش خدا در این ماه عظیم محروم گردد. با گرسنگی و تشنگی در این ماه، به یاد گرسنگی و تشنگی قیامت باشید.»آن گاه پیامبر اکرم وظیفه روزه‌داران را برشمرد و از صدقه بر فقیران، احترام به سالخوردگان، ترحم به کودکان، صله ارحام، حفظ زبان و چشم و گوش از حرام، مهربانی به یتیمان و نیز عبادت و سجده های طولانی، نماز، توبه، صلوات، تلاوت قرآن و فضیلت اطعام در این ماه سخن گفت.به برخی از حوادث و رویدادهای مهم این ماه اشاره می‌شود:
وفات حضرت خدیجه در دهم رمضان سال دهم بعثت.
ولادت امام حسن مجتبی علیه السلام نیمه رمضان سال دوم هجرت.
جنگ بدر در سال دوم هجرت.
فتح مکه در سال هشتم هجرت


 
چهارشنبه 4/6/1388 - 19:16
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته