ستاره ای بدرخشید وماه مجلس شد
دل رمیده ی ماراانیس ومونس شد
نگار من که به مکتب نرفت وخط ننوشت
به غمزه مساله آموز صد مدرس شد
خستگان عشق راایام درمان خواهدآمد
غم مخور آخر طبیب دردمندان خواهد آمد
آنقدر از کردکار خویشتن امیدوارم
که شفا بخش دل امید واران خواهد آمد
بلبل شوریده دل را ازخزان برگوننالد
باغ وصحرا سبز واین دنیا گلستان خواهد آمد
بوی پیراهن رسید وزین بشارت گشت معلوم
یوسف گم گشته سوی پیر کنعان خواهدآمد
دردمندان،مستمندان،بی پناهان رابگویید
مصلح عالم پناه بی پناهان خواهدآمد
ازخداروزفرج راای فلج کاران بخواهید
کاین جهان روزی کسی راتحت فرمان خواهدآمد ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی
جان بی تو به لب آمد وقت است که باز آیی
در آرزوی رویت بنشسته بهر راهی
صدزاهدوصدعابد سرگشته سودایی
مشتاقی ومهجوری دور ازتوچنانم کرد
کز دست نخواهد شدپایان شکیبایی
ای درد توام درمان دربسترناکامی
وی یاد توام مونس درگوشه تنهایی
فکرخود ورای خوددرامرتوکی گنجد
کفراست دراین وادی خودبینی وخودرایی
در دایره فرمان ما نقطه تسلیمیم
لطف آنچه تو اندیشی حکم آنچه تو فرمایی