• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 1568
تعداد نظرات : 388
زمان آخرین مطلب : 3776روز قبل
تغذیه و تناسب اندام

یک متخصص ارتوپدی گفت: تغذیه مناسب احتمال شکستگی‌های مکرر استخوان در کودکان را کاهش می‌دهد.

02-160.jpg

محمدرضا اعتمادی در گفت‌وگو با خبرنگار سلامت خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) منطقه اصفهان، با بیان اینکه زمین خوردن و ضربه ناگهانی به هر نقطه‌ای از بدن کودکان منجر به شکستگی‌های مکرر در آن‌ها می‌شود، اظهار کرد: لازم است والدین توجه کافی به کودکان خود در حین بازی داشته باشند زیرا کودکان به درستی نمی‌توانند شکستگی عضوی از بدن خود را بیان کنند.

 

وی با بیان اینکه کمبود ویتامین D در شکل گیری استخوان کودکان نقش دارد، افزود: علت اصلی شکستگی در کودکان تنها کمبود ویتامین D نیست بلکه بیشتر شکستگی‌ها در شرایط طبیعی و با ضربه خوردن عضوی از بدن کودک اتفاق می‌افتد.

 

عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان با اشاره به اینکه شکستگی‌های که به علت بیماری‌های مادر زادی اتفاق می‌افتد نیز چندان شایع نیستند، اضافه کرد: در حقیقت این نوع شکستگی‌ها چندان در کودکان اتفاق نمی‌افتد و بیشتر شکستگی‌ها در کودکان به دلیل ضرباتی که به هر نقطه ای از بدن در حین بازی وارد می‌شود.

 

اعتمادی به نقش تغذیه در پیشگیری از شکستگی‌های مکرر در کودکان اشاره کرد و ادامه داد: خوشبختانه جامعه ما به لحاظ تغذیه کودکان چندان مشکلی ندارد و علت اصلی شکستگی در کودکان کمبود مواد غذایی و یا سوء تغذیه نیست اما به طور کلی تغذیه مناسب برای رشد استخوانی و ایجاد استخوان بندی قوی در کودکان لازم است.

 

وی خاطرنشان کرد: والدین باید آموزش‌های لازم در خصوص چگونگی مراقبت از فرزندان خود را در خانه و یا بیرون از آن مانند پارک و مدرسه را فرا گیرند تا احتمال شکستگی استخوان در کودکان بر اثر ضربه کاهش یابد.

دوشنبه 25/9/1392 - 13:53
شهدا و دفاع مقدس

گونی‌ها نم می‌کشید. آب از شکاف گونی‌ها می زد تو. باران تند شده بود. بوی خاک رطوبت دیده مثل بوی کاه‌گل سنگر را پر کرده بود. این بو بوی خاک، بوی گونی‌ها از چیزی سرشارش می‌کرد.

خبرگزاری فارس: گونی‌های به یاد ماندنی

گروه «حماسه و مقاومت» خبرگزاری فارس- گونی‌های برنج، چیده روی هم رفته بود تا از نزدیکی‌های سقف. از دیدن گونی‌ها حال دیگری پیدا می‌کرد. حالی خوش حالی بد، نمی‌توانست بفهمد چه حالی. اما بی‌آنکه بخواهد کشیده می‌شد به گذشته‌ها. یادش پر می‌کشید و مثل پروانه‌ای بال می‌زد و چرخ می‌خورد و می‌گشت لابه‌لای خاطره‌ها. خاطره‌های خوب، خاطره‌های بد، خاطره‌های باری به هر جهت.

دستش را جلو برد و گونی‌ها را لمس کرد، با انگشت فشارشان داد. داخلشان نه شن بود و نه خاک. عطر دلپذیری داشت. برنج بود.

صدای خشک مردی که توی مغازه بود به خود آوردش: شما جنس می‌خواستین؟

نگاه از گونی‌ها گرفت، نیم چرخی زد و مرد را نگاه کرد که کنار میز نشسته بود و صحبتش با تلفن تمام شده بود. چهره مرد کبودرنگ بود و مردمک‌های ریزش می‌درخشید. کمی هم قوز داشت. هنوز زبری گونی را زیر انگشت‌ها احساس می‌کرد. سلام کرد و گفت: با آقای سالاری کار داشتیم.

مرد با نگاهش به صندلی خالی پشت میز، که قالیچه‌ای باریک و بلند روی آن کشیده شده بود، اشاره کرد و گفت: تشریف بردن دارایی. امرتون چیه؟

دستش از تحمل فشار بدنش بر عصا درد گرفته بود. تکیه داد به گونی‌ها و گفت: دیشب تلفنی حرف زده بودیم. در مورد اون آگهی استخدام حسابدار.

و خیره مانده به لب‌های قیطانی و کبود مرد کرد، باید تریاکی باشد. دندان‌های درشتش هم جرم گرفته بود.

لب‌های مرد از هم گشوده شد: بفرمایید بنشین. تا نیم ساعت دیگه پیداشون می‌شه؛ چای؟

-نه، ممنون.

مرد بی‌توجه به او دو استکان چای ریخت. بعد سیگاری درآورد و با شعله بخاری دستی روشن کرد. خواست چیزی بگوید که در باز شد و مردی میانسال سرش را آورد تو. مشمع کلفتی کشیده بود سر کولش و از مشمع قطره‌های درشت باران می‌چکید زمین. با لهجه خاصش گفت:‌کارتن صندوق چای،‌ گونی خالی خریداریم.

مرد با چشم‌های ریزش بر و بر نگاهش کرد: نه عموجان اینجا تجارتخانه‌س، عمده فروشیه بقالی که نیس.

تلفن زنگ زد. مرد گوشی را برداشت، دو نفر داخل شدند. پیدا بود آشنا بودند. چترهایشان را بستند و برای خودشان جای ریختند و نشستند. بعد دو نفر دیگر. او هنوز ایستاده بود. نگاهی به ساعت دیواری و نگاهی به دور و بر انداخت. فکر کرد یعنی محیط کارم اینجاست؟

صحبت‌ها در هم شده بود. مرد اول هنوز با تلفن حرف می‌زد. بقیه هم با یکدیگر گوشش به صداها بود. کلمات آشنا بود ولی جملات و ترکیب کلمه‌ها غریب بودند. همه‌اش درباره برنج (برنج پاکستانی، برنج آملی درجه یک، برنج آمریکایی، آپاچی، سه ستاره) چاپ سبز...

نگاهش برگشت به انتهای مغازه و گونی‌ها. از کنار گونی‌ها گذشت. انتهای مغازه بزرگ بود و عمیق. عمیق و تاریک. نمور و دور. دور شد از صداها، صحبت‌ها، تعارف‌ها و... ایستاد چنگ زد به گونی‌ها.

گونی، گونی‌، گونی‌ها

گونی‌ها نم می‌کشید. آب از شکاف گونی‌ها می زد تو. باران تند شده بود. بوی خاک رطوبت دیده مثل بوی کاه‌گل سنگر را پر کرده بود. این بو بوی خاک، بوی گونی‌ها از چیزی سرشارش می کرد. یادها، احساس‌ها، بایستی بلند می‌شد. قلم و کاغذ برمی‌داشت و نامه می‌نوشت. دلشوره داشت. فکر می‌کرد چقدر تنبلی شاید این آخرین نامه باشد.

مگر نه اینکه باران می‌بارید. مگر نه اینکه آنها منتظر باران بودند، باران غافلگیر کننده، بارانی که دشمن را مثل خر توی گل گیر می‌داد.

از مجتبی کاغذ گرفت. از علیرضا خودکار. خودکاری که از بس تهش جویده شده بود، شکل و شمایلی دیگر گرفته بود. علیرضا که پوتین بچه‌ها را واکس می‌زد دماغ سیاهش را خاراند و گفت: خودکارش موجیه، مواظب باش اراجیف ننویسی.

خودکار را نگاه کرد و گفت: هیچی بدتر از این نیست که دلت بخواد، اما ندونی چی باید بنویسی. نمی‌دونم این نامه رو کی اختراع کرد.

مجتبی در حالی که کلاهخود کج و کوله‌اش را گذاشت زیر چک چک سقف سنگر. با طعنه گفت: فکر می‌کنم عاشق و معشوق‌ها اولین نامه را اختراع کرده‌‌ن و...

و خندید خندید.

علیرضا گفت: حالا چرا نامه. وصیت‌نامه بنویس. شاید امشب آخرین شب باشه‌ها.

گفت: تو برو واکستو بزن. مگه یه آدم چند تا وصیت‌نامه می‌خواد؟

و به نامه عاشقانه فکر کرد. مگر عاشق بود؟... نمی‌دانست. شاید خبر داشت نامه‌هایی که برای پدرش و مادرش می‌نوشت، کسی دیگر برایشان می‌خواند. همسایه‌ها؛ مدینه، دختر سید عبدالکریم جوشکار. برای همین بود که شاید آخرهای نامه گل می‌کشید. جواب نامه را هم مدینه می‌نوشت. او هم گل کشیده بود. گل‌هایی بدون ساقه و بدون برگ.

ته خودکار بین دندان‌هایش بود، مهران گفت: زودباش. مگه می‌خوای عهدنامه ترکمنچای بنویسی؟

نگاهش کرد. چهره‌اش در نور دلگیر بیرون، زرد و بی‌رنگ بود. وقت کم بود. چیزی به فکرش نمی‌رسید. نه سلامی و نه کلامی. فقط گل کشید... .

گونی، گونی، گونی‌ها.

گونی‌ها عجیب بودند. رنگ و حجمشان، یادهای زیادی در دل خود داشتند. یادهای تو در تو. سرجایش جابه‌جا شد. آقای سالاری هنوز نیامده بود. از صداها دور می‌شد. حالا گونی‌ها بزرگتر می‌شدند اندازه‌ گونی‌های تخمه. بو، بوی تخمه آفتابگردان مشامش را پر کرد.

گونی‌های تخمه بزرگ بودند، حاج لطفی.

کجا بود؟... حجره تاریک حاج لطفی.

صدای حاج لطفی خشک بود: زود باش بچه. مگه نون نخوردی؟

گوشه‌های گونی تخمه را توی پنجه‌هایش فشرد. توی دل ناسزا گفت و با قدم‌هایی کوچک پله‌ها را یکی یکی بالا رفت. علیرضا بیرون نشسته بود. بساط واکسش پهن بود و مثل همیشه نوک دماغش سیاه. پرسید: کمک می‌خوای؟

جواب داد: نه و گونی را خواباند کف گاری. کیسه کتاب و دفترش را از کنار گاری برداشت و گذاشت روی بساط علیرضا. عرق کرده بود و می‌لرزید. آهسته گفت: بی‌وجدان مگه می‌ذاره دو کلمه مشق بنویسم.

نگاه علیرضا دلجویانه بود صدای حاج لطفی از پایین پله‌ها تکانش داد. صدا مثل جر دادن پارچه بود.

-زود باش بچه. الان بارون می‌گیره‌ها.

علیرضا گفت: چرا خود بی‌وجدانش کمک نمی‌کنه.

ولش کن اون فقط بلده پول بشمره. علیرضا صدایش را پایین ‌آورد. این راسته که می‌گن چندتا گونی پول داره.

حاج لطفی باز صدایش زد. جنبید و از پله‌های لب پریده سرید پایین. بایستی فرز کار می‌کرد. بایستی به مشق‌ها و امتحانش می‌رسید. یکی از گون‌ها را به کول کشید سختش بود. تلوتلو  خوردخودش را نگه داشت. حاج لطفی جلوش سبز شد. نفس به نفس. از بوی دهانش بیزار بود.

نگاه کن بچه‌. ما آجیل فروشا چشم می‌گردونیم سال بیاد بره و تا یه شب یلدا برسه و یه شب عید اگه نفس نداری یکی دیگه رو خبر کنم.

زیرسنگینی گونی نفسش گرفت و فقط گفت: خیالتون راحت. شما فقط نشانی مشتری رو بده.

خیس عرق، از پله‌ها بالا رفت. یک نفس خودش را تا گاری کشاند. گونی را مثل نعش مرده‌ای انداخت کف گاری و آب بینی‌اش را با پشت آستین پاک کرد. باران نم نم شروع شده بود. بودی خوش گاهگل را احساس کرد خودش را شناخت. علیرضا با انگشت‌های واکسی مشق هایش را می‌نوشت جا خورد. صدایش کرد.

علیرضا با شیطنت نگاهش کرد و ته خودکار را لای دندانهایش فشرد...

موش چاقی از جلو پایش گذشت. تند دوید و پشت دسته‌ای از گونی‌های برنج ناپدید شد. توی رانش آن جایی که قطع شده بود احساس سوزش کرد. پای مصنوعی را خوب چفت نکرده بود. عجله کرده بود. مدینه، صبح اعصابش را به هم ریخت.

گفت: تو که حسابداری بلد نیستی، رسول.

چرا بلد نیستیم؟ پنج سال کار پیش حاج لطفی کم نیست. سال‌های آخر، حساب همه دارو ندارشو داشتم. فقط باربرش که نبودم.

مدینه چنگ زد توی موهای آشفته و گریه کرد: اینم شد کار؟ اینم شد عاقبت به خیری؟ بعد از اون همه جون به کف گذاشتن و جنگیدن، حالا باید بری حساب سود و زیان تاجرها را داشته باشی؟

چه عیبی دارد، زن؟ می‌ خوام رو پای خودم بایستم.

مدینه پوزخند زد: پا، کدام پا؟ همین پاهای پلاستیکی بی‌رگ و استخوان؟

این را با ترس و صدایی لرزان گفته بود. اولین بارش بود و او عصبانی، زد زیر بشقاب میوه‌ها ومچ دست مدینه را گرفت و زل زد به چشم‌های درشت و غم‌دارش. اولین بار بود که این طور تند می‌شد گفت: غلط زیادی نکن مدینه. همون خدایی که پاموبه راهش دادم خودش رزق و روزی من و بچه‌هامو می‌ده. خدا جای حق نشسته زن.

و بعد از تندی‌اش پشیمان شد. می‌دانست دست ظریف و استخوانی مدینه را به درد آورده است. مدینه‌ای که خالص به پایش نشسته بود. وقتی سالم بود خواسته بودش. مجروح هم که شده بود باز هم خواسته بودش. مدینه‌ای که بیش از یک زن عادی به پای شوهرش مهر ریخته بود.

به خود نهیب زد: چته احمق. فکر می‌کنی با کی طرفی؟

لحن صدایش عوض شد. حالت نگاهش هم. مچ دستش را رها کرد. موهای روی پیشانی‌اش را کنار زد و گفت: تو حرف حسابت چیه،‌مدینه؟

مدینه گریه می‌کرد. دوقلوهایش ساکت انگشت به دهان از دو گوشه اتاق زل زده بود. به آن دو. و او با نفس‌های کوتاه بغض‌آلود لبش را جوید و منتظر ماند بلکه مدینه چیزی بگوید. مدینه هق هق می‌زد. گریه مدینه بر اعصابش خط می‌کشید. گفت: بسه دیگه تو رو خدا گریه نکن. حرف بزن. نظر بده اگه این کار بده پس چی خوبه ها؟ چی کار کنم؟

صدای لطیف مدینه پر از بخشش بود اشک‌ها را با گوشه دست چید و گفت: بیا بریم ده مثل رفیقت. علیرضا. یه تکه زمین بگیریم وتوش گندم بکاریم به خدا صد شرف داره به کارهای این شهر خراب شده.

به همین سادگی.

به همین سادگی. مگه علیرضا نکرد؟ اونم تنهایی. تو که تنها نیستی. من پشتت هستم.

اینا همه‌اش شعاره...

پشتش راتکیه داد به گونی‌ها. با نفسی عمیق عطر برنج‌ها را فرو کشید. از جلو مغازه هنوز صدای حرف و گفت‌وگو می‌آمد. حرف از دلار و سکه و زمین بود. مدینه آمد. جلو چشمش همان طور که در سنگر آمده بود. مثل همان روزهای بی‌قراری. با چشم‌هایی درشت و جسور و لبخندی که انتها نداشت. حتی هنگام ناراحتی. روح بلندی داشت. خود او گاهی فکر می‌کرد روی پاهای مدینه است که ایستاده. پاهای پرقدرت و پولادین. نمی‌خواست همه سنگینی‌اش را بر دوش او بگذارد مگر یک زن چقدر استقامت دارد؟

چرامدینه حرف از روستا و کار روی زمین زده بود. نامه علیرضا او را هم وسوسه کرده بود اما او از زمین خاطره خوشی نداشت. زمین خاکی و دشت هزاران مین را در نظرش منفجر می‌کرد و بی‌اختیار می‌لرزید. به یاد لحظه‌های مجروح شدن که تا دروازه‌های بهشت رفته بود..

حس کرد باران تندتر شده است. از سوراخ سقف آب می‌چکید روی گونی‌ها. صدای مهیب رعد و برق سر جا لرزندانش. باران تند شده بود سیل آسا.

گونی، گونی‌،‌ گونی‌ها

علیرضا گونی‌ها را از وانت می‌ریخت پایین. اوتکیه بر عصا سرگونی‌ها را می‌گرفت و مردی دیگر خاک می‌ریخت توی گونی. تا سد بسازد. پنج شبانه روز بود که آسمان یکریز باریده بود و رودخانه طغیان کرده بود.

علیرضا عرق پیشانی‌اش را پاک کرد. صدا زد: بیا رسول. وجودت اونجا بیشتر لازمه. پنجه‌های قوی‌اش لبه‌های گونی را محکم می‌فشرد و نگاهش به رفت و آمد بیل بود گفت: کجا؟ ستاد امدادرسانی.

این قدر خودتو به غربت نزن. بیمارستان. بخش زایمان، زنت منتظرته.

صورتش از خاک و باران جرم گرفته بود چیزی نگفت از اینکه بالاخره پدر شده بود احساس غرور داشت.

گونی، گونی‌های خاک، گونی‌های شن . سد سنگر، گونی‌های پسته. تخمه، شب یلدا، گونی‌های برنج، گونی‌های پول. حساب، کتاب، حساب گونی‌ها و حساب پول‌ها...

سرگیجه داشت. تهوع، عصایش می‌لرزید. دستهایش بی‌حس می‌شد. باران بر سقف و بر شیشه می‌کوبید. از حال از آنجا خیلی دور و جدا شده بود.

برگشت طرف جلو مغازه.از انتظار خسته شده بود. سر و صدا، حرف و گفت وگو، دود تند سیگار، پشت میز، مردی نشسته بود. مردی چهارشانه و بلند بالا. با کت  و شلوار طوسی. حتما اقای سالاری بود. با تلفن همراه صحبت می‌کرد.می‌خندید  و سرتکان می‌داد.

مردی که اول دیده بود که پرسیده بود برای چه کاری آمده است، نشسته بود همانجا، پای بخاری، و با تعجب نگاهش می‌کرد. مثل اینکه تازه به یاد او افتاده بود پرسید: شما اینجا بودید؟

جواب داد: اره دیدن این گونی‌ها منو یاد ...هه ولش کن.

خندید سر تکان داد فکر کرد به او چه که گونی‌ها او را تا کجا برده بود.عصا زد و جلو آمد. سخت می‌آمد . صحبت آقای سالاری با تلفن تمام شده بود. نگاهش کرد. تمام صورتش پر از لبخند بود. از چشمهایش غرور می‌بارید . آن یکی مرد او را معرفی کرد. ایشون برای حسابداری اومدن.

آقای سالاری نگاهی خریدارانه به او انداخت : بفرما بشین.

نشست توی مبل نرمی فرو رفت. به ستون فقراتش فشار آمد.

آقای سالاری پرسید: سابقه کاری داری؟

دیشب عرض کردم خدمتتون.

آها یادم امد ببینم پات چی شده

رزمنده بودم.

اقای سالاری ابرو بالا انداخت. پیشانی‌اش پر از چروک شد، پرسید: حالا چی؟

منظورتون چیه؟

هنوزم رزمنده‌ای؟ تو این شرایط

معلومه. اصلا چه ربطی داره. اصول دین می‌پرسی؟

آقای سالاری تکیه داد به پشتی صندلی و ساکت ماند. بقیه هم ساکت بودند. صدای بخار کتری آمد. صدای باران بریده بود. آقای سالاری از بالای گاوصندوق ماشین حساب نسبتا بزرگی برداشت و با ضربه انگشت چند دکمه‌اش را فشار داد و بعد گفت: ربط داره حساب دو دو تا چهارتاست. من باید بدونم کی قراره حسابامانو ضبط و ربط کنه.

مردی توی صندلی‌اش جابجا شد.

مگه قرار نبود پسر آقای ..

آقای سالاری بادست اشاره کرد که ساکت باشد و خودش ادامه داد: زن و بچه داری؟

بله.

اوهوم. ضامن معتبر چی؟

ضامن؟

آره یه ضامن معتبر بازاری که من بشناسمش . با ده میلیون تومان سفته؟

چشم‌ها به او خیره بود با نگاه‌های سنگین و پرمعنی

چشمهایش را بست.

حس کرد ضامن و سفته بهانه است چرا دیشب پای تلفن نگفت. حس کردجایش آنجا نیست. از یک قماش نبودند.

می‌خواست حرفی بزند. خشابی از حرف‌های نگفته داشت. می‌خواست بگوید که پایش را ضمانت سپرده پیش خدا. تا جان همرزمانش را بخرد. خیلی بیشتر از ده میلیون. صد میلیون و هزار میلیون. اصلا قیمت نداشت. می‌خواست بگوید چه ضمانتی از این بالاتر که همه هستی‌اش را به خطر انداخته تا او آسوده بخوابد. تجارتش را بکند. نتوانست. خسته بود از این حرف‌ها وگفت وگوها اصلا چه منتی داشت؟ مگر برای خدا نرفته بود؟

سکوت را بهترین جواب دید. خداحافظی کرد و تند از مغازه بیرون آمد.

بیرون باران تمام شده بود. لکه‌های ابر از هم می‌پاشیدند. آسمان آبی می‌شد. از حاشیه خیابان می‌گذشت. از خیس شدن پایش پروایی نداشت دلش گرفته بود و پر بود. هنوز سرگیجه داشت. نمی‌خواست بیفتد. نمی‌خواست زیر دست و پا له شود. به خودش. به پاهایش ایمان داشت.

اتوبوسی از کنارش رد شد.

اتوبوس... به دلش فکر سفر ریخت. دلش هوای سفر داشت. راه کشید سمت خانه. به طرف مدینه سفر، علیرضا.

دلش برای علیرضا تنگ شده بود. علیرضا واکسی رفیق همیشگی‌اش نامه داده بود. گفته بود زمین گرفته. نزدیک مرز. زمین‌ها را از مین پاک کرده و گندم کاشته است. دلش می‌خواست برود پیشش. همراه بچه‌ها و مدینه.

حس خوبی داشت. سینه‌اش لبریز از بویی خوش می‌شد روستا، زمین،‌گندم، گونی،‌ گونی، گونی‌های گندم.

*فرهاد حسن زاده

دوشنبه 25/9/1392 - 13:52
پوست و مو

یک متخصص پوست معتقد است: وزن زیاد و رژیم‌های لاغری سخت در ایجاد ریزش مو و بروز طاسی سر موثرند.

45-55.jpg

دکتر علی ابراهیمی در گفت وگو با خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)منطقه کرمانشاه، ژنتیک و سطح هورمون‌ها را عوامل مهم در بروز طاسی سر عنوان و خاطرنشان کرد: این عارضه در مردان به نسبت زنان بسیار شایع‌تر است.

 

وی با بیان اینکه طاسی مردانه آندروژنیک است، اظهار داشت: در این نوع طاسی موها در قسمت فرق سر و شقیقه‌ها نازک شده و رشد موها نیز کم می‌شود و پس از کرک شدن موها در قسمت گفته شده ریزش می‌کنند.

 

ابراهیمی با بیان اینکه ریزش مو در زنان همراه با رشد موهای زائد در دیگر نقاط بدن است، تصریح کرد: هورمونی که موجب ریزش و کم شدن موها در ناحیه سر می شود در چانه و لب فوقانی رشد موهای زائد را موجب می شود.

 

این متخصص پوست علل مختلفی را در ایجاد اختلالات هورمونی دخیل دانست و اظهار داشت: عواملی همچون افزایش وزن، استرس و ژنتیک می‌توانند موجب ایجاد اختلالات هورمونی شده و ریزش مو و طاسی سر را در پی داشته باشند.

 

وی بررسی هورمونها را اولین مرحله در درمان طاسی سر عنوان کرد و اظهار داشت: چنانچه عاملی موجب اختلال هورمون‌ها شده باید آن را رفع و وضعیت هورمون‌ها را به حالت طبیعی و تعادل برگرداند.

 

وی تصریح کرد: همچنین در این موارد داروهایی برای جلوگیری از اثر هورمون‌ها بر روی مو نیز تجویز می‌شود.

 

به گفته ابراهیمی گرفتن رژیم‌های لاغری سخت نیز در ایجاد ریزش مو و طاسی موثر است.

 

وی با بیان اینکه کاشت مو در مردان نسبت به زنان نتیجه بهتری دارد، گفت: از آنجا که در زنان طاسی در همه قسمت‌های سر مشاهده می شود اما در مردان قسمتی از موی سر بدون تغییر مانده که می توان از آن برای کاشت در قسمت‌های دیگر سر استفاده کرد.

 

وی سن شروع طاسی سر را دوران بلوغ عنوان کرد و اظهار داشت: روند ریزش مو و طاسی سر از 17 تا 18 سالگی شروع شده و تا سنین 35 تا 40 سالگی ادامه می یابد.

 

ابراهیمی در پایان مصرف میوه، سبزیجات، لبنیات و مواد پروتئینی را برای تقویت و رشد هرچه بهتر موها توصیه کرد.

دوشنبه 25/9/1392 - 13:51
اقتصاد

بانک جهانی چه بانکی است؟

زمانی که کنفرانس برتون وودز در سال 1944 برای تدوین ساختار جدید اقتصادی جهان بعد از جنگ جهانی دوم برگزار شد، بنیان تشکیل بانک جهانی (WBG) گذاشته شد. بانک جهانی یکی از ارگان های سازمان ملل متحد است که برای پرداخت وام های کمکی به کشورها و بخصوص کشورهای فقیر به وجود آمده است.

ساختار بانک جهانی از پنج بخش تشکیل شده است که عبارتند از: بانک بین المللی بازسازی و توسعه (IBRD)، انجمن توسعه بین الملل (IDA)، موسسه مالی - بین المللی (IFC)، آژانس چندجانبه تضمین سرمایه گذاری ـ میگا (MIGA) و مرکز بین المللی حل و فصل اختلافات سرمایه گذاری (ICSID).

۱۹۲ کشور عضو سازمان ملل متحد عضو بانک جهانی هستند و جیم یونگ کیم از اول جولای ۲۰۱۲ تاکنون ریاست این بانک را به عهده دارد. بنا بر عرف، دولت آمریکا، رئیس بانک جهانی و اروپا هم رئیس صندوق بین المللی پول را تعیین می کند. ریاست بانک جهانی یک دوره پنج ساله است و برای انتخاب مجدد محدودیتی ندارد.

صندوق بین المللی پول

صندوق بین المللی پول یک نهاد پولی مستقل جهانی است که سال ۱۹۴۷ به وجود آمد و هیچ ارتباط تشکیلاتی با سازمان ملل ندارد.

این سازمان اقتصادی جهانی نیز در سال ۱۹۴۵ براساس موافقـــــت نامه برتون وودز تاسیس شد و از سال ۱۹۴۷ فعالیت رسمی خود را آغاز کرد. این سازمان اهدافی چون بسط همکاری بین المللی در زمینه مسائل پولی و رفع محدودیت های ارزی، تثبیت نرخ های ارز و تسهیل کارکرد نظام پرداخت های چندجانبه بین کشورهای عضو را دنبال می کند.

در سال ۱۹۸۸ صندوق دارای ۱۵۱ عضو بود. مفاد قرارداد صندوق از کشورهای عضو می خواست نرخ ارزی را رعایت کنند که نوسان های آن محدود به ۱+ درصد ارزش اسمی ارز باشد. این ارزش اسمی بر حسب دلار آمریکا تعیین شده بود که آن نیز رابطه ثابتی با طلا داشت. تا ژانویه ۲۰۱۳ تعداد اعضای آن به ۱۸۸ کشور افزایش یافته است.

هر کشور عضو صندوق بین المللی پول که با مشکل کسری موقت تراز پرداخت ها روبه رو شود، می تواند در مقابل پول خود، ارز مورد نیاز خود از صندوق را دریافت دارد که البته این ارز دریافتی باید ظرف مدت سه تا پنج سال، بازخرید شود. البته هر کشور باید حق عضویت و سهم خود در این صندوق را به صورت 25 درصد طلای خالص و 75 درصد پول ملی خود به این صندوق بپردازد که همه کشورها و از جمله ایران چنین کرده اند. سهم ایران در این صندوق معادل دو میلیارد و 250 میلیون دلار است.

گزارش ها و پیش بینی های ماهانه، ششماهه ماهه و سالانه این صندوق درباره وضع اقتصاد جهان و ایران معمولا نقل محافل رسانه ای و کارشناسی ایران است.

سازمان توسعه صنعتی ملل متحد

یونیدو یا سازمان توسعه صنعتی سازمان ملل متحد در سال ۱۹۶۶ براساس قطعنامه مجمع عمومی سازمان ملل متحد تأسیس شد.

براساس قطعنامه یونیدو، هدف این سازمان، گسترش توسعه صنعتی در کشورهای عضو است. یونیدو فعالیت های خود را به دو صورت مستقل و هماهنگ کننده انجام می دهد. فعالیت های مستقل این سازمان شامل جمع آوری و ارسال اطلاعات مربوط به فناوری، سازماندهی امور اداری، ارائه کمک های فنی و تعلیم نیروی انسانی است. یونیدو مرکز هماهنگ کننده فعالیت های صنعتی کشورهای عضو نیز است و این فعالیت را بیشتر از طریق ارتباط و همکاری نزدیک با نهادهای اقتصادی منطقه ای انجام می دهد. مقر اصلی این سازمان بین المللی در شهر وین اتریش قرار دارد. در حال حاضر این صندوق 177 عضو دارد.

در ایران، دفتر یونیدو سال ١۹۹۹ با هدف پشتیبانی از اولــــویت های صنعتی دولت جمهوری اسلامی ایران و به منظور برقراری ارتباط نزدیک با وزارتخانه ها، ارگان های دولتی و خصوصی، مؤسسات مدنی و تحقیقاتی و همچنین بخش خصوصی افتتاح شد.

سازمان بین المللی کار

سازمان بین المللی کار (ILO) یکی از موسسات تخصصی سازمان ملل متحد است که به امور مربوط به کار و کارگران می پردازد. این سازمان سال ۱۹۱۹ و در نتیجه بحث های کنفرانس صلح پاریس تأسیس شد. سازمان بین المللی کار در آغاز وابسته به جامعه ملل بود و پس از تأسیس سازمان ملل متحد از سازمان های وابسته به آن شد. منشور فعلی سازمان که به بیانیه فیلادلفیا معروف است، سال ۱۹۴۴ تصویب شد.

مقر این سازمان در شهر ژنو سوئیس است. سازمان هر سال در ماه خرداد کنفرانسی برگزار می کند. کارهای گوناگونILO در چهار هدف استراتژیک ارتقا و واقعیت بخشیدن به استانداردها و اصول اساسی حقوق کاری، ایجاد فرصت های بیشتر برای زنان و مردان برای دستیابی به استخدام آبرومند و حقوق مکفی، ارتقای پوشش های اجتماعی و موثر برای همه و تقویت سه جانبه گرایی و گفت وگوهای اجتماعی جمع بندی شده است.

مانند دیگر سازمان های بین المللی، مجمع عمومی ILO نیز نهادی ترین اصل به شمار می رود. هر کشور عضو دارای دو نماینده در مجمع عمومی است. علاوه بر این دو، یک نماینده از سوی کارفرمایان آن کشور و یک نماینده نیز از سوی کارگران آن کشور می توانند در کنار دو نماینده دولتی حضور داشته باشند. گزارش های این سازمان درباره نرخ بیکاری در ایران در سال های اخیر مورد توجه بوده است.

فدرال رزرو کجاست؟

فدرال رزرو (Federal Reserve‏)، نام رسمی بانک مرکزی ایالات متحده آمریکاست که در لغت معنی ذخیره فدرال را می دهد. این بانک در سال ۱۹۱۳ با هدف نظارت بر عملیات بانکی در آمریکا تأسیس شد و در حقیقت مسئول تدوین سیاست های پولی، پیگیری رسیدن به اشتغال کامل، تثبیت قیمت ها و رشد اقتصادی در آمریکا است.

براساس قانون مصوب کنگره آمریکا، سراسر ایالات متحده به ۱۲ منطقه بانکی تقسیم می شود و تمام فعالیت های بانکی این مناطق توسط هیات مدیره فدرال رزو کنترل و هماهنگ می شود.

کمیته بازار باز فدرال رزرو نیز سیاست های پولی را تعیین می کند. این کمیته متشکل از ۱۲ عضو است که هفت نفر از آنها برای مدت ۱۴ سال توسط رئیس آمریکا منصوب می شوند. به این ترتیب که هر دو سال و در ماه ژانویه (دی ـ بهمن) یکی از این اعضا که دوره اش به پایان می رسد، جای خود را به کسی می دهد که رئیس جمهور وی را انتخاب کرده است. پنج عضو دیگر شامل رئیس فدرال رزرو نیویورک (که عملیات بازار باز در آنجا انجام می گیرد) و چهار رئیس فدرال رزروهای منطقه ای دیگر هستند که به صورت دوره ای از میان ۱۱ فدرال رزرو منطقه ای باقیمانده انتخاب می شوند.

رئیس جمهور آمریکا از میان این هفت نفر یک نفر را به عنوان رئیس فدرال رزرو و یک نفر را به عنوان نایب رئیس برای یک دوره چهار ساله انتخاب می کند. هیات مدیره فدرال رزرو، رئیس و نایب رئیس هر یک از مناطق دوازده گانه را انتخاب می کنند. هم اکنون ریاست فدرال رزرو را بن برنانکی به عهده دارد که البته قرار است خانم جانت یلن شصت و هفت ساله جایگزین وی شود. وی اولین زنی است که می تواند رئیس قدرتمندترین بانک مرکزی جهان شود. همسر وی برنده جایزه نوبل اقتصاد است.

جام جم

دوشنبه 25/9/1392 - 13:50
اقتصاد

جام جم آنلاین: بورس همانند بانک، یکی از راه‌های تامین مالی بخش‌های اقتصادی مانند تولید محسوب می‌شود. جایی که شرکت‌ها می‌توانند سرمایه مورد نیاز را برای تداوم یا گسترش فعالیت خود تهیه کنند.

در بورس اوراق بهادار، سهام شرکت ها و اوراق مشارکت تحت ضوابط و مقررات خاص، مورد معامله قرار می گیرد و به این ترتیب بورس یک بازار کاغذی است، کاغذهایی که البته بهادار است و قیمت دارد. نام این ورقه ها، ورقه های سهم یا سهام است. کارکرد بورس این گونه است که شرکت های تولیدی، صنعتی، بازرگانی که شرایط ورود به بورس ازجمله شفافیت مالی و سوددهی کافی را دارند، بخشی از دارایی خود را به تعداد مشخصی سهم تقسیم و آن را برای فروش به مردم و سرمایه گذاران عرضه می کنند. این سهام حامل دو نوع دارایی است: اول مالکیت در بخشی از مایملک شرکت و دوم سودی که در آینده نصیب خریدار می شود.

به این ترتیب، خریداران سهام شرکت ها خود و سرمایه خود را در سود و زیان شرکت هایی که سهام آن را خریده اند، درگیر می کنند و در فواصل مختلف براساس تشخیصی که از آینده سودآوری یا کاهش سودآوری یک سهم می دهند، اقدام به خرید یا فروش سهام می کنند. لذا بورس یک بازار کاملا ریسکی و تخصصی است. به همین ترتیب، نظارت بر عملکرد شرکت های حاضر در بورس بسیار شدید است و آنها باید عملکردی شفاف داشته باشد و اطلاعات درستی ارائه دهند تا سرمایه گذاران براساس آن به خرید سهام شرکت ها متمایل شده یا انگیزه ای برای خرید آن نداشته باشند. شاید این اصطلاحات بورس به درد شما بخورد:

سهم بورسی

آنچه به عنوان سهم یا سهام در بازار بورس معامله می شود سرمایه شرکت هاست و به قسمت های مساوی تقسیم شده که به هر کدام از آنها سهم می گویند. برای آن که این سرمایه ها به سهم تبدیل شود، در ابتدای کار برای آنها ارزش اسمی در نظر می گیرند. ارزش اسمی اولیه سهم در کشور ما 1000 ریال است. ارزش واقعی هر سهم پس از معامله در بورس بر مبنای میزان سودآوری شرکت، تحولات اقتصادی کشور و نظام بین الملل، میزان عرضه و تقاضا و پیش بینی ها درخصوص میزان سودآوری شرکت در آینده مشخص می شود.

به عنوان مثال در حالت طبیعی قیمت سهام شرکتی با سودآوری بالا گران تر از قیمت سهام شرکتی است که سودآوری آن پایین ارزیابی می شود. با این حال ممکن است با پیش بینی و انتشار خبر درباره سود بالاتر برای شرکتی که سودآوری آن پایین ارزیابی می شده، میزان استقبال از آن سهم افزایش یابد و در نهایت به تشکیل «صف خرید» نیز برای آن منجر شود. افزایش اقبال به یک سهم و تشکیل صف خرید برای آن با توجه به میزان عرضه سهام مورد نظر در بورس موجبات بالا رفتن قیمت سهم مورد نظر را فراهم می کند. باید دقت کنید گاهی ممکن است خبرهای مرتبط با یک نماد، موثق نباشد و سهم یک شرکت بیش از ارزش واقعی آن مبادله شود و سپس با انتشار اخبار واقعی، قیمت آن کاهش یافته و واقعی شود. نکته مهم و اساسی در خرید سهم، دقت کردن هنگام خرید و سنجیدن اخبار مرتبط با سهم مورد نظر است.

نماد شرکت های بورسی

نماد بورس، کدی است که به شرکت های پذیرفته شده در بورس برای دسته بندی و شناسایی آنها داده می شود که حرف اول، دسته بندی گروه آنها و بقیه حروف مخفف نام آنهاست.

معاملات بورس به وسیله کارگزاران بورس انجام می شود که دارای مجوز از سازمان بورس هستند. خریداران در بازار نیز دارای کد معاملاتی هستند تا داد و ستد براساس این کدها از سوی کارگزار با سهولت بیشتری انجام شود. شما می توانید با مراجعه حضوری به کارگزاری های بورس یا بازکردن حساب آنلاین در کارگزاری های ارائه دهنده خدمات خرید و فروش آنلاین، اقدام به سرمایه گذاری در بازار بورس کنید. اگر سهم خوبی را برای خرید انتخاب کرده باشید، می توانید سود سرمایه گذاری خود را از دو راه به دست آورید: اول، تغییرات قیمت سهام در طول دوره سرمایه گذاری که اگر این تغییرات مثبت باشد شما به علاوه سود تقسیمی سالانه از سوی شرکت، سود مناسبی نسبت به میزان سرمایه خود خواهید کرد.

باز و بسته شدن نماد

اصطلاح دیگری که در بسیاری موارد در بورس شنیده می شود، باز یا بسته شدن نماد است. برخی موضوعات ازجمله برگزاری مجامع عادی سالانه و مجمع فوق العاده یک شرکت به بسته شدن نماد و توقف معاملات آن از سوی نهاد ناظر بر بورس منجر می شود تا با مشخص شدن اطلاعات جدید شرکت، معاملات نماد آن شرکت به صورت شفاف به کار خود ادامه دهد. این توقف ها، مدت زمان و دلایل آن قبلا به اطلاع صاحبان سهام می رسد.

همچنین انتشار برخی اخبار مهم که در روند معامله یک سهم تاثیر زیادی دارد یا وجود اطلاعاتی مبنی بر معاملات مشکوک درخصوص یک سهم و احتمال وجود اطلاعات پنهانی یا دستکاری در اطلاعات و دستکاری در قیمت ممکن است موجب توقف سریع و بدون اطلاع قبلی یک نماد شود و تا زمان برطرف کردن مشکلات، نماد از سوی اداره ﻧﻈﺎرت ﺑﺮ ﻧﺎﺷﺮان ﺑﻮرﺳی ﺳﺎزﻣﺎن ﺑﻮرس اوراق ﺑﻬﺎدار، بازگشایی نخواهد شد.

برگزاری مجامع عادی و فوق العاده

برگزاری مجامع یک شرکت از مهم ترین دلایل بسته شدن نماد آن شرکت است. مجمع عمومی عادی هر سال برای رسیدگی به صورت های مالی شرکت و تقسیم سود یا زیان میان سهامداران تشکیل می شود. گاهی ممکن است یک شرکت تصمیم به افزایش سرمایه بگیرد. در این حالت مجمع عمومی فوق العاده تشکیل خواهد شد و پس از بررسی این تصمیم و مشخص کردن میزان آن در مجمع فوق العاده این افزایش سرمایه باید به تائید بورس برسد. پس از آن برگه هایی به نام «حق تقدم» خرید سهام با قیمت اسمی هر واحد 100 تومان منتشر می شود و سهامدان آن شرکت براساس میزان سهام خود در اولویت خرید این حق تقدم قرار می گیرند. آنها می توانند برای هر کدام از این حق تقدم ها 100 تومان به حساب شرکت واریز کنند تا پس از تبدیل این برگه ها به سهم، آن را با قیمت واقعی سهم به فروش برسانند.

همچنین اگر سهامداران اصلی مایل به شرکت در افزایش سرمایه نباشند، می توانند این حق تقدم ها را در بورس به فروش بگذارند و به این ترتیب پرداخت قیمت اسمی حق تقدم نیز بر عهده خریدار قرار می گیرد. توجه داشته باشید تقسیم سود در مجمع سالانه یا افزایش سرمایه شرکت به طور طبیعی ممکن است موجب افت قیمت سهام پس از بازگشایی نماد آن شود.

نسبت قیمت به سود هر سهم (P/E)

برای آشنایی با مفهوم نسبت قیمت به سود هر سهم (P/E) ابتدا باید با مفهوم «(EPS) earning Per Share» آشنا شویم. EPS عبارت است از پیش بینی سود هر سهم در سال مالی بعد که پیش از آغاز آن اعلام می شود و شرکت در سال مالی مورد نظر هر سه ماه یکبار گزارشی مبنی بر میزان تحقق این پیش بینی به بورس ارائه می دهد.

P/E یا نسبت قیمت به سود هر سهم (EPS) از اولین اصطلاحاتی است که یک سهامدار بورس با آن مواجه می شود. با این شاخص، سهامداران می توانند سهام ها را نسبت به سهام های دیگر مقایسه و ارزشگذاری کنند.

البته تعبیر و تفسیرها از نسبت P/E بسیار متفاوت است و در مورد آن باید دقت زیادی کرد. معمولا P/E موقعی که شرکت ها اطلاعات «EPS» خود را منتشر می کنند، محاسبه می شود. به طور مثال در مورد سهمی که قیمت آن 100 تومان و پیش بینی سود آن 20 تومان باشد ، از تقسیم 100 به 20 عدد 5 به دست می آید که گفته می شود P/E آن 5 است. هر چه در طول معاملات قیمت سهم افزایش یابد موجب افزایش این نسبت می شود.

شاخص کل بورس

شاخص کل بورس نشان دهنده سطح عمومی قیمت ها و سود سهام شرکت های پذیرفته شده در بورس است و تغییرات آن میانگین بازدهی سرمایه گذاران در بازار سهام را بیان می کند. توجه داشته باشید افزایش شاخص کل بورس به معنای آن نیست که تمام شرکت های حاضر در بورس سودآوری داشته است. ممکن است سود بالای برخی شرکت ها در بالا بردن این شاخص نقش اساسی داشته باشد، عکس این موضوع نیز صادق است یعنی کاهش شاخص کل به معنای ضرردهی تمام شرکت های حاضر در بورس نیست. پس اگر شاخص 20 هزار واحدی بورس در بازه زمانی یک ساله به 25 هزار واحد برسد، به این معناست که میانگین بازدهی بورس از محل افزایش قیمت سهام شرکت ها و تقسیم سود نقدی بین سرمایه گذاران در آن سال 25 درصد بوده است.

خزانه

خزانه همان چیزی است که همه تصورش را دارند یعنی جایی که تمام اشیای گرانقیمت را می توان در آن نگهداری کرد، اما این تعریف در حیطه اقتصاد کمی فانتزی تر می شود و از تصور گنج خانه ها فاصله می گیرد. چراکه اینجا مقصود از خزانه فقط چند حساب ویژه است که نزد بانک مرکزی هر کشور و ازجمله ایران وجود دارد.

در اصطلاح اقتصاد دو نوع خزانه وجود دارد: خزانه کشور و خزانه دولت. خزانه دولت بخشی از خزانه کشور است، اما ساز و کار خاصی بر آن حاکم است. خزانه کشور یا خزانه ملی در بانک مرکزی هر کشوری واقع شده و مسئول آن نیز بانک مرکزی است. در این خزانه هم جواهرات ملی و سایر اشیای گرانقیمت چون طلا و ارزهای خارجی نگهداری می شود که البته در ساز و کار اقتصادی به حساب نمی آید. آنچه این روزها درباره ماجرای خزانه و خزانه خالی می شنوید همان تقسیم بندی خزانه دولت و کشور است.

طبق قانون اساسی خزانه کشور یا همان حساب ویژه کل دریافت و پرداخت ها نزد بانک مرکزی نگهداری می شود، اما دولت براساس قانون بودجه و سایر قوانین بخشی از این خزانه را به عنوان خزانه دولت منظور و نگهداری می کند. البته همان حساب خزانه دولت هم باز نزد بانک مرکزی نگهداری می شود.

دولت جز در چارچوب قوانین بودجه اجازه برداشت اضافی از خزانه کشور را ندارد و می تواند در چارچوب دریافت و پرداخت های خزانه خودش عمل کند. البته منافع ملی و ایجاب شرایط ممکن است این موارد قانونی را تغییر دهد.

دوشنبه 25/9/1392 - 13:49
اقتصاد

رشد اقتصادی

برای تعریف رشد اقتصادی باید با یک تعریف پیشین به نام تولید ناخالص ملی و درآمد سرانه آشنا بود. تولید ناخالص ملی به زبان ساده یعنی کل درآمدی است که طی یک سال تمام جمعیت یک کشور تولید می کنند. حال اگر این درآمد را تقسیم بر تعداد جمعیت کشور کنند، درآمد سرانه به دست می آید. حال اگر این درآمد سرانه نسبت به سال قبل افزایش پیدا کند به اصطلاح گفته می شود اقتصاد کشور رشد کرده است. رشد اقتصادی یعنی درآمد بالاتر و زندگی بهتر برای هر فردی که در یک کشور زندگی می کند. رشد اقتصادی یکی از شاخص هایی است که در اقتصاد کلان چه در سطح ملی و چه در سطح بین المللی اهمیت بالایی دارد. چراکه نشان می دهد وضع اقتصاد در هر کشور چگونه است، سطح رفاه جامعه در چه اندازه است، بهره وری سرمایه و نیروی انسانی در چه سطحی است، تورم چه اندازه است، مقدار سرمایه گذاری و پیشرفت در حوزه سرمایه گذاری رخ داده و خلاصه این که اوضاع اقتصاد و وضع اقتصادی هر جامعه چگونه است. گاهی این شاخص جایگاه یک کشور در بین کشورهای همطراز، همسایه یا در دنیا نشان می دهد. گاهی نیز نشان می دهد در مقیاس خود کشور در سال گذشته چه اتفاقاتی در حوزه اقتصادی رخ داده است.

برابری قدرت خرید

شاید این را بارها شنیده باشید که قدرت خرید کارمندان یا کارگران کاهش یافته است؛ یعنی کمتر می توانند خرید کنند! این «قدرت خرید» (PPP) در واقع «برابری قدرت خرید» است. اگر بخواهیم قدرت برابری خرید را توضیح بدهیم باید در نظر داشته باشیم این قدرت در مقایسه «دو» اقتصاد و قدرت خرید معنا پیدا می کند. به این معنا که باید ببینیم دو نفر در دو کشور مختلف برای خرید یک مقدار معین کالا که در بیشتر مواقع سبد کالای مورد نیاز یک خانوار چهار نفره است، چه مقدار باید پرداخت کنند. با این تعریف طبیعی است باید نرخ تسعیر ارز بین این دو کشور را دانست و محاسبه کرد. پس از آن باید از مقدار تولید ناخالص داخلی آن کشور هم اطلاع داشت. از اطلاعات دیگری که باید در این زمینه داشت می توان به درآمد سرانه هم اشاره کرد. به هر حال اگر قرار باشد برای دو کشور قدرت برابری خرید را محاسبه کرد باید از فرمول های بین المللی آن همراه آمارهای بانک جهانی یا صندوق بین المللی پول استفاده کرد. اندازه گیری این شاخص نشان دهنده اوضاع اقتصادی یک کشور و جایگاهش در عرصه بین المللی است.

تولید ناخالص داخلی

تولید ناخالص داخلی یعنی ارزش مجموع کالاها و خدماتی که طی یک دوره معین (به طور معمول یک سال)، در داخل مرزهای یک کشور تولید می شود. تولید ناخالص داخلی در واقع احتساب مقدار کالاها و خدمات نهایی است که در انتهای زنجیره تولید قرار گرفته است و خود آنها برای تولید و خدمات دیگر خریداری نمی شود. مثلا خرید و فروش خانه ای که دو سال پیش ساخته شده در تولید ناخالص داخلی امسال محاسبه نمی شود. حتی اگر این خانه امسال خریده یا فروخته شود. البته در این معامله حق کمیسیون اخذ شده از طرفین در تولید ناخالص داخلی همان سال احتساب می شود. تولید ناخالص داخلی نشان می دهد رونق در اقتصاد در چه اندازه است. زیربناهای توسعه و ساخت اقتصاد تا کجا پیش رفته و چطور کار می کند. تولید ناخالص داخلی نشان می دهد شرایط اقتصادی برای راه اندازی و تداوم کسب و کار چگونه و تعداد بیکاران در یک جامعه تا چه اندازه بوده و چه تعداد شغل جدید در اقتصاد ایجاد شده است؟ تولید ناخالص داخلی یک کشور در مقایسه با کشورهای دیگر در واقع حجم و ارزش اقتصاد هر کشور را نشان می دهد.

ضریب جینی، توزیع درآمد

شاخص توصیف کننده توزیع درآمد (ضریب جینی) یعنی درآمد حاصل از تولید چگونه بین اقشار مختلف مردم تقسیم می شود. ضریب جینی هم یکی از شاخص های اقتصاد کلان است که در اقتصاد بین الملل با منحنی لورنز سنجیده می شود که همیشه بین صفر و یک نوسان دارد. هر چه عدد ضریب به سمت یک نزدیک شود، توزیع درآمد ناعادلانه تر است و هرچه به سمت صفر میل کند، عادلانه تر است. این توزیع درآمد بشدت به سیاستگذاری های کلان اقتصادی مثل تورم، بهره وری، سطح دستمزد و... بستگی دارد.

در یک کشور نیز توزیع درآمد به معنای آن است که تولید ناخالص یا خالص ملی بین بخش های مختلف اقتصادی چگونه تقسیم می شود و هر کدام از بخش های اقتصادی که شامل بخشی از جمعیت می شود، چه مقدار از این درآمد سهم دارد. هر اقتصاد شامل بخش های مختلف خدمات، صنعت وکشاورزی است که مقدار مشخصی از مشاغل هر کشور را تولید و به وجود می آورد. این بخش ها به فراخور نسبت شان در ایجاد درآمد ملی سهیم هستند، اما این سهم از تولید به آن معنا نیست که به همان اندازه هم از درآمد سهم می برند. ضریب جینی نسبی نیست، بلکه برای کل ده دهک درآمدی سنجیده و محاسبه می شود و سیاست های اقتصادی دولت تاثیر بسیار زیادی در افزایش یا کاهش این شاخص دارد.

رشد پایه پولی و پول پرقدرت

پول در اقتصاد فقط به اسکناس کاغذی گفته نمی شود، بلکه انواع دیگری از ابزارهای معاملات را نیز در بر می گیرد. پایه پولی در اصطلاح اقتصادی و به زبان ساده این است: نسبت میان اسکناس عرضه و چاپ شده از سوی بانک مرکزی و مجموع دارایی های این بانک به عنوان پشتوانه آن اسکناس ها.

هرچه این نسبت بزرگتر باشد به معنای آن است که اسکناس بیشتری در جامعه وجود دارد و به تبع این اسکناس تورم هم بیشتر است. اگر خیلی ساده تر بخواهیم اهمیت این موضوع را بیان کنیم باید بگوییم هر چه نسبت و میزان پایه پولی بیشتر باشد یعنی پول رایج در کشور بی ارزش تر است. این مشکلی است که اقتصاد ایران در چند وقت اخیر بشدت با آن دست به گریبان بوده است. البته در اینجا باید نکته دیگری را هم اضافه کرد که هرجا نام پایه پولی و رشد پایه پولی آورده می شود حتما نام پول پرقدرت (high powered money) هم هست.

بانک مرکزی هم مانند همه ارکان اقتصادی باید وضعیت ترازنامه اش شفاف و روشن باشد. وقتی بانک مرکزی بیش از دارایی ها یا پشتوانه ها و ذخایرش پول و اسکناس چاپ می کند، یعنی بدهی بالاتری دارد. بدهی بانک مرکزی هم همان اسکناس و مسکوک در دست مردم و سپرده بانک ها نزد بانک مرکزی است. وقتی این بدهی ها را با دارایی های بانک مرکزی، مثل طلا، ارز، بدهی های دولت و بانک های دیگر به بانک مرکزی را روبه روی هم قرار می دهیم، در حالت رشد بی رویه پایه پولی و تولید پول پرقدرت (پول مخرب در اقتصاد) بخش بدهی های بانک مرکزی سنگین تر از بخش دارایی هاست.

شاخص فلاکت

شاخص فلاکت (misery index) از آن دسته اطلاعات و اصطلاحات اقتصادی است که این اواخر و در جریان انتخابات 88 بیشتر شنیده شد. این اصطلاح یک اصطلاح یا بهتر بگوییم شاخص آشنا در اقتصاد جهانی است که یک انگلیسی به نام «آرتور اکان» تهیه و تبیین کرده است. این شاخص از جمع نرخ بیکاری و نرخ تورم یک کشور به دست می آید. البته در همه اقتصادهای دنیا تورم و بیکاری همیشه دو شاخصی است که با هم می آید و تقریبا رابطه مستقیم دارد. یعنی با افزایش تورم، بیکاری هم افزایش پیدا می کند. البته در اقتصادهایی که تورم تک رقمی و زیر 5 درصد است، همیشه این رابطه عکس است، اما در کشوری مثل ایران که تورم دو رقمی و بالای 40 درصد است، تورم و بیکاری رابطه مستقیم دارد و شاخص فلاکت هم در آن اوج می گیرد. این شاخص هم از شاخص های کلان اقتصادی است که در آمارهای مهم کشورها محاسبه می شود. این شاخص حتی ممکن است برای دهک های مختلف و شهری و روستایی به طور جداگانه محاسبه شود. البته این موضوع را هم در نظر داشته باشید در زمان تورم بالا که همراه با رکود در تولید و رونق اقتصادی است شاخص فلاکت با سرعت بیشتری رشد می کند.

تراز تجاری، مثبت - منفی

به تفاوت میزان صادرات و واردات کشور، تراز تجاری می گویند. اگر میزان صادرات بیشتر از واردات باشد، تراز تجاری کشور مثبت و اگر واردات بیش از صادرات باشد، تراز تجاری منفی است. با کسر میزان واردات کشور از میزان صادرات آن می توان به مثبت یا منفی بودن تراز تجاری پی برد.

صادرات بیشتر، ارزآوری بیشتری برای کشور به همراه دارد در حالی که واردات بیشتر موجب خروج ارز بیشتر از کشور می شود. در ایران همواره دو نوع تراز تجاری مورد توجه قرار می گیرد. تراز تجاری نفتی که با در نظر گرفتن صادرات نفت، محاسبه می شود که به نفع صادرات کشور مثبت است و تراز تجاری غیرنفتی که همواره منفی است و نشان دهنده صادرات کمتر نسبت به واردات کشور است. البته تراز تجاری را می توان در روابط تجاری دو کشور نیز محاسبه کرد. در این باره میزان واردات از آن کشور از میزان صادرات به کشور مورد نظر کم می شود. مانده مثبت، نشان دهنده تراز تجاری مثبت با آن کشور و مانده منفی نشان دهنده تراز تجاری منفی با کشور مورد نظر است.

کسر بودجه

کسر بودجه را اگر بخواهیم به زبان خیلی ساده تعریف کنیم، عبارت است از این که دولت هزینه هایی دارد که برایش درآمد وجود ندارد یا دولت بیش از درآمدش خرج کرده یا خواهد کرد. در اصطلاحات و تعاریف اقتصادی دو نوع کسری بودجه وجود دارد؛ یکی کسری بودجه و دیگری کسری تراز بودجه. کسر بودجه یعنی هزینه هایی که دولت برایش پول ندارد، ولی باید این هزینه ها را بپردازد؛ بنابراین ناچار است برای پرداخت این هزینه ها استقراض کند. این استقراض از بانک مرکزی صورت می گیرد که در ایران به جای استقراض از بانک مرکزی و چاپ پول (که بیشتر همان پول پرقدرت است) از ذخایر ارزی کشور برداشت می شود که اثراتی مشابه با همان استقراض دارد و موجب افزایش تورم و رشد قیمت ها می شود. کسری دیگر، کسری تراز بودجه است. به معنای این که از دید حسابداری، دولت باید درآمدها و هزینه هایش با هم برابر یا به عبارت دیگر تراز باشد، اما مواردی وجود دارد که دولت بیش از درآمدهایش هزینه می کند بدون این که اعلام کسر بودجه کند. یعنی اضافه هزینه ها را از منابع درآمدی دیگرش جبران می کند (مثل تفاوت قیمت ارز در بودجه و ارز در بازار که دولت می تواند از فروش ارز نفتی در بازاربه قیمت گران تر از آن استفاده کند) که این کسری هم تفاوت چندانی با کسر بودجه در نوع اول ندارد.

نقدینگی

نقدینگی عبارت از همان مقدار پول موجود در کشور است. تمام پولی که دست همه ما و دولت و... است. در اقتصاد میزان یا حجم نقدینگی بسیار با اهمیت است و در تعریف اقتصادی و تخصصی آن نقدینگی به دو بخش پول (نقد شونده سریع) و شبه پول (نقدشونده با سرعت کمتر) تقسیم می شود. پول همان اسکناس و سکه های رایج در کشور است و شبه پول نیز به مجموع سپرده های پس انداز و سپرده های بلندمدت گفته می شود. نقدینگی، مجموع پول و شبه پول در کل اقتصاد است. هر چه حجم نقدینگی بالاتر باشد، هم تورم و هم افزایش قیمت ها بیشتر خواهد بود. در زمانی که تورم بالاتر می رود، نخستین راهکار دولت برای کاهش تورم افزایش شبه پول و بردن پول به بانک هاست، اما در بلندمدت باید به طور حتم برای این نقدینگی و افزایش حجم آن چاره ای اندیشید تا در تولید کالا و خدمات به کار گرفته شود.

نرخ بیکاری

بیکاری یعنی بی شغلی و بی درآمدی! اما در اصطلاحات اقتصادی این نرخ و کلمه به هر فردی اطلاق نمی شود. این که چه کسی بیکار است، شاغل است، شغل تمام وقت دارد، اشتغال ناقص دارد، جویای کار است و... برای خودش تعریف دارد. این تعاریف، همه تعاریف بین المللی است که از سوی سازمان جهانی کار (ILO) تعریف شده است. مثلا در این تعاریف زنان خانه دار، سربازان، محصلان و دانشجویان شاغل به حساب نمی آیند. در این تعاریف «به آن دسته از فعالیت های بدنی یا فکری که به منظور کسب درآمد (نقدی و غیرنقدی) انجام می شود که هدفش تولید کالا و خدمات است کار گفته می شود.» البته این تعاریف برای هر کشور و سیستم اقتصادی کمی متفاوت است، بخصوص درباره ساعات کار و بهره وری در کار. مثلا در تعاریف (ILO) گفته می شود کسی که بتواند با یک ساعت کار در هفته هم هزینه های زندگی خود را تامین کند شاغل به حساب می آید. در حالی که در کشور ما بسیاری از افراد با هفته ای هفت روز کار هم نمی توانند زندگی خود را تامین کنند! به همین دلیل در تعاریف اقتصادی کشور ما «کار شایسته» هم اضافه شده است. در نهایت این که نرخ بیکاری استاندارد و متوسط از تقسیم تعداد افراد بیکار یا جویای کار به جمعیت فعال کشور که در سن کار و اشتغال هستند به دست می آید. در شیوه های اقتصادی برای هر طیف و بازه سنی، هر شهر و استان نرخ بیکاری جداگانه ای محاسبه می شود.

سطح عمومی قیمت​ها

در اصطلاحات و شاخص های اقتصادی، شاخص مستقلی به نام سطح عمومی قیمت ها وجود ندارد. بلکه وقتی شاخص قیمت ها نسبت به یک متغیر دیگری سنجیده می شود، موضوع سطح عمومی قیمت ها و تورم پیدا می شود. مثل دستمزد، حجم نقدینگی و سطح عمومی قیمت ها و... البته وقتی بخواهیم برای این شاخص درصد بگیریم یا مقدار رشدش را اندازه گیری کنیم باید به سراغ همان نرخ تورم و افزایش قیمت ها برویم.

جام جم

دوشنبه 25/9/1392 - 13:48
اقتصاد

نرخ برابری ارزها

نرخ برابری ارزها که طی دو سال اخیر ورد زبان بسیاری از کارشناسان اقتصادی و مردم عادی شده است به معنای نسبت برابری ارزش ارزهای مختلف در مقایسه با یکدیگر است. روش های مختلفی برای محاسبه نرخ برابری ارزها وجود دارد که محاسبه قدرت خرید ارزها نسبت به یکدیگر از مهم ترین این روش ها محسوب می شود، اما جدا از مفاهیم اقتصادی این کلمات معمول ترین روش برای تشخیص نسبت برابری ارزها، مقایسه قیمت آنها نسبت به یکدیگر است.

اکنون آنچه ما از پایین آمدن یا بالا رفتن ارزش پول ملی خود می شنویم، با توجه به همین شاخص اقتصادی عنوان می شود؛ به این معنا که پیش از افزایش قیمت دلار، قیمت هر دلار حدود 12260 ریال بود که اگر نسبت هر ریال را به دلار محاسبه کنیم، قیمت هر ریال حدود یک دوازدهم هزارم هر دلار بود. این رقم بعد از افزایش قیمت دلار اکنون به یک سی ام هزارم رسیده است، چراکه حالا قیمت هر دلار 30 به هزار ریال رسید. یک مثال دیگر می زنیم، فرض کنید، می خواهید نرخ برابری هر یورو را به دلار را محاسبه کنید. اگر قیمت هر یورو 34177 و قیمت هر دلار 24776 ریال باشد در نتیجه تقسیم قیمت هر یورو به هر دلار به این نتیجه می رسیم که قیمت هر یورو 1.37 برابر هر دلار است یا قیمت هر دلار 0.71 هر یوروست. نرخ برابری تمام ارزها به یکدیگر به همین نحو محاسبه می شود.

تسعیر ارز و سود و ضرر آن

تسعیر ارز در حقیقت تبدیل یک ارز به یک ارز دیگر است. مثلا تبدیل ریال به دلار را تسعیر ریال به دلار گویند و نرخ تفاوت قیمت این دو ارز را نرخ تسعیر. تسعیر ارز می تواند براساس انواع نرخ های برابری رسمی ، قراردادی و... انجام شود. نکته ای که باید به آن توجه کرد آن است که نرخ تسعیر براساس محاسبات اولیه شما ممکن است مثبت یا منفی شود. به عنوان مثال ممکن است کسی وامی ارزی از بانک دریافت کرده باشد. این شخص باید هنگام بازپرداخت نیز به صورت ارزی و براساس توافق با بانک درباره این که کدام نرخ ارز مثلا دلار آزاد یا مبادله ای مبنای قیمت قرار گیرد، وام خود را تسویه کند. ممکن است زمانی که شما وام ارزی را دریافت کرده باشید قیمت هر دلار در بازار آزاد 2000 تومان بوده باشد، اما هنگام بازپرداخت قیمت آن به 2500 تومان رسیده باشد. آن وقت شما دچار ضرر ناشی از تسعیر ارز شده اید و در بازپرداخت هر دلار 500 تومان ضرر کرده اید. عکس این موضوع هم درست است؛ یعنی ممکن است هنگام بازپرداخت، قیمت ارز مورد نظر شما از قیمتی که وام را دریافت کرده اید، کمتر باشد، آن موقع سود ناشی از تسعیر نصیب شما شده است.

در قانون بودجه هر سال نیز دولت پیش بینی خود را از قیمت هر دلار ارائه می دهد. به دلیل تغییر و تحولات ناشی از تسعیر نرخ ارز، اگر پیش بینی نرخ ارز در بودجه به گونه ای باشد که کارشناسان نرخ تسعیر آن را منفی ارزیابی کنند، میزان تحقق بودجه ضعیف ارزیابی خواهد شد؛ چرا که بسیاری از منابع براساس پیش بینی تامین نمی شود.

همچنین هر چقدر تجار و تولیدکنندگان به درستی از وضع بازار ارز و احتمال تغییرات آن باخبر باشند، آینده کاری بهتری در انتظار آنها خواهد بود.

اعتبار اسنادی

اعتبار اسنادی یا همان ال.سی تضمین بانک به خریدار و فروشنده از بابت اجرایی شدن قرارداد بین خریدار و فروشنده است. براساس این اعتبار، بانک متعهد می شود مبلغی را که خریدار باید به فروشنده بپردازد، راس موعد مقرر پرداخت کند. این نوع اعتبار به دلیل بعد مسافت و برخی مشکلاتی که این دوری ایجاد می کند و همچنین متفاوت بودن قوانین کشورها، بیشتر در معاملات بین المللی مورد استفاده قرار می گیرد که به آن «ال.سی ارزی» می گویند. در این فرآیند بانک ها برای ایجاد اطمینان بیشتر میان خریدار و فروشنده به نیابت از خریدار که در حقیقت بازکننده یا گشایش کننده اعتبار اسنادی در بانک است تا زمان تائید شدن حمل کالای خریداری شده، اقدام به پرداخت مبلغ آن به فروشنده نخواهد کرد.

برای گشایش اعتبار اسنادی ارزی، بانک کشور خریدار کالا می تواند گشایش اعتبار را با دادن وامی به متقاضی یا با اخذ تمام مبلغ اعتبار از متقاضی به علاوه حق الزحمه خود که معمولا از یک تا 8 درصد مقدار اسمی ال.سی است انجام دهد، اما گشایش اعتبار با بخشی از نقدینگی مورد نیاز باعث می شود خریدار با حساب روی کمک بانک، بتواند خرید خود را انجام دهد. قبلا در ایران معمولا برای گشایش اعتبار 10 درصد مبلغ ال.سی به صورت ریالی از خریدار به عنوان وثیقه اخذ می شد که تحریم ها باعث بالا رفتن آن تا حد 135 درصد نیز شد، چرا که بانک ها در شرایط کمبود ارز و نوسانات مداوم آن، حاضر به ارائه خدمات نسیه به خریداران نیستند. همین موضوع، خریداران را که بسیاری از آنها تولیدکننده بودند، بشدت در تنگنای نبود نقدینگی قرار داد. همین موضوع باعث شد بانک مرکزی با فشار به بانک ها خواهان اخذ 30 درصد ریالی برای گشایش اعتبار شود و اجازه خرید 70 درصد ارز مورد نیاز دیگر را از محل ارز مبادله ای به بانک ها داده است.

اما در معاملات داخلی برخی کشورها نیز گشایش اعتبار اسنادی مدنظر قرار گرفته است که براساس قوانین آنها متفاوت است. در ایران برای معاملات داخلی یعنی طرف ایرانی و ایرانی، اعتبار اسنادی ریالی در بانک ها گشایش می شود. نظارت کمتر بر صدور این نوع اعتبار موجب شد بخش زیادی از تخلف 3000 میلیاردی از این طریق انجام شود؛ همین موضوع موجب شد بانک مرکزی در آذر سال گذشته، شرایط صدور این نوع ال.سی را سختگیرانه تر کند. البته اعتبار اسنادی انواع مختلفی دارد. در نوعی از آن به نام «یوزانس»، اعتبار نسیه برای خریدار گشایش می شود. بیشترین دلیل گشایش این نوع اعتبار، نبود ارز کافی در کشور خریدار است. براساس این نوع اعتبار، فروشنده براساس مهلت تعیین شده یا حتی پس از فروش کالایش در کشور خریدار، اقدام به اخذ وجه مورد مطالبه خود می کند، اما اعتبار دیگری به نام اعتبار «تائید شده» کار خریداران را دوچندان مشکل می کند. در این حالت فروشنده خواهان تائید اعتبار اسنادی خریدار از سوی بانکی است که خود آن را معرفی می کند، است. مشکلات سیاسی کشور خریدار و ریسک بالای فروش کالا به آن از مهم ترین دلایل درخواست برای اعتبار اسنادی تائید شده محسوب می شود. ریفاینانس نیز استفاده از خطوط اعتباری کوتاه مدت بین بانکی حداکثر یک ساله برای گشایش اعتبارات اسنادی بابت واردات کالاست. در ریفاینانس اعتبار به خریدار تعلق گرفته و به جای وی، وجه مورد مطالبه فروشنده نقد به وی پرداخت شده و سپس در موعد مقرر و براساس قرارداد ریفایناس از خریدار اخذ می شود.

فاینانس

فاینانس نیز نوعی از اعتبار اسنادی است و به قرارداد تامین مالی از طریق منابع بین المللی اطلاق می شود. این تامین مالی برای اجرای طرح های زیربنایی، سرمایه ای و خدمات فنی و مهندسی و تجهیزات مرتبط با آنها اخذ می شود. به طور معمول سه روش برای اخذ اعتبارات فاینانس وجود دارد. در روش اول دولت ها تسهیلات اعتباری را از بانک جهانی اخذ می کنند. در روش دوم سیستم بانکی با توجه به اعتبار خود موفق به اخذ این نوع اعتبار می شود و در نوع سوم دستگاه ها یا شرکت هایی با توجه به اعتبار و توان خود، این اعتبار را کسب می کنند.

به دلیل استقرار گیرنده و دهنده این نوع اعتبار که گاهی حتی در بیش از دو کشور هستند به لحاظ حقوقی، تنظیم قرارداد فاینانس با دقت زیادی انجام می شود تا با در نظر گرفتن تمام شرایط، اعتبار اخذ شده به همراه سود آن به موقع به نهاد مالی دهنده اعتبار بازگردد، بنابراین در سررسید تعیین شده اصل و فرع وام از طرف قرارداد یا بانک تضمین کننده دریافت می شود.

جام جم

دوشنبه 25/9/1392 - 12:48
اقتصاد

جام جم آنلاین: این روزها که مشکلات اقتصادی، ادبیات اقتصادی را خواسته یا ناخواسته به میان مردم آورده و تحلیل‌های ریز و درشت را نقل زبان‌ها کرده است، بدفهمی‌های زیادی درباره اصطلاحات رایج اقتصادی وجود دارد.

این بدفهمی ها بیشتر شامل آن می شود که بسیاری از مردم، تعریف و معنای واقعی برخی واژه ها را که در کلام مسئولان ارشد کشور به کار می رود و به وفور در رسانه ها مورد استفاده قرار می گیرد، نمی دانند و در نتیجه برداشتی از آن می کنند که اشتباه است. این اشتباه شاید در نگاه اول زیاد مهم به نظر نرسد و صرفا در حیطه یک حریم محدود فردی گنجانیده شود، اما نگاهی به وضعیت رایج اقتصاد ایران که «انتظارات تورمی» در آن موج می زند و شایعات پخش شده بین مردم و بسط و گسترش آن، چه ها که نمی کند، اهمیت اطلاع رسانی درباره مفهوم واقعی این واژه ها و کارکرد آن را بیش از پیش آشکار می سازد. به عبارت بهتر، گسترش معنی شناسی واژه هـــای مـــرسـوم اقتصـــادی راهــی برای جلوگیری از رشد انتظارات تورمی به شمار می رود، یعنی وقتی مردم بدانند استفاده از یک واژه خاص، شاید معنی به آن شدت و تندی را که مورد انتظار ما باشد ، ندهد و همچنین مفاهیم اقتصادی، مفاهیمی نسبی و غیرقطعی است که باید با مولفه های متعدد دیگری مخلوط شود تا به یک نتیجه مورد انتظار برسد، سطح توقعات پایین آمده و رفتارهای اقتصادی تا حدی اصلاح می شود. اینچنین است که اقتصاد به عنوان یک علم انسانی که بستگی تام و تمام به انسان و کنش و واکنش ها و رفتارهای وی در جریان خرید و فروش و مبادله کالا و خدمات دارد، به روان شناسی واژه ها بسیار توجه می کند. این توجه آنقدر ویژه است که تاکنون دو جایزه نوبل اقتصاد به کسانی که تلاش های مجدانه ای در روشنگری تعاریف و واژه شناسی علم اقتصاد و گسترش آن صورت داده اند، اعطا شده است.

واژه هایی حساس و نگران کننده

شاید یکی از مهم ترین پدیده علم اقتصاد که در ایران و جهان مورد توجه مردم قرار دارد، قیمت و عوامل مشخص کننده آن است. مردم، سطح عمومی قیمت ها و تغییرات آن و همچنین عوامل دخیل در آن را که تورم مهم ترین آن است، روزانه و گاه چند بار در روز دنبال می کنند. قیمت، طیف وسیعی از کالاها و خدمات بزرگ و کوچک را در برمی گیرد. علم اقتصاد معتقد است در تعیین قیمت ها، دو ترازوی عرضه و تقاضا نقش اساسی دارد؛یعنی هر قدر عرضه از تقاضا پیشی بگیرد، قیمت کاهش یافته و هرگاه تقاضا از عرضه بیشتر شود، قیمت افزایش می یابد. با این حال مجموعه عوامل وسیع و زنجیره واری که باعث حرکت ترازوی عرضه و تقاضا در هر کشوری می شود، دغدغه تاریخی علم اقتصاد است که اکنون بیشتر هم شده است. یعنی این علم می خواهد بداند رفتار انسان به عنوان موتور محرکه اقتصاد از چه عواملی تاثیر می پذیرد که باعث افزایش یا کاهش تقاضا برای یک کالا یا خدمات می شود. آن گاه با تعمیم این رفتار به کل یک جامعه می توان تا حدی رفتارهای اقتصادی آن جامعه را پیش بینی و برای متعادل کردن قیمت ها در آن نسخه پیچید. اینجاست که عوامل انسانی دخیل در عرضه و تقاضا به دو بخش سخت افزاری و نرم افزاری تقسیم می شود. در بخش سخت افزاری مجموعه امکانات و عوامل متنوع تولید کالا و خدمات قرار می گیرد که می تواند بر عرضه و تقاضای کالا و در نتیجه بر قیمت آن موثر باشد، اما این تمام ماجرا نیست. چرا که پس از تولید، پای عوامل نرم افزاری به میان می آید که بسیار مهم تر از عوامل سخت افزاری است. انتظارات تورمی و رفتار مصرف کننده، مهم ترین عوامل این بخش را تشکیل می دهد. عوامل نرم افزاری، انسان به عنوان عامل عرضه و تقاضا را تحریک، علاقه مند و وادار به عمل اقتصادی می کند که نتیجه اش می تواند کمبود عرضه یا تقاضای یک یا چند کالا و خدمات باشد. اما این عوامل نرم افزاری کدام است؟ علم اقتصاد، اینجا به اهمیت و نقش واژه های حساس در تعیین رفتارهای اقتصادی انسان می رسد. واژه هایی که می تواند امید یا نگرانی بیافریند و از قبل آن تقاضا برای یک کالای حساس را طوری بالا ببرد که قیمت آن به مرز بحرانی برسد یا برعکس تقاضا را طوری کاهش دهد که قیمت آن سقوط کند. واژه تورم، انتظارات تورمی و رفتار مصرف کننده در این چارچوب معنی می یابد. تورم عبارت است از فاصله و خلأ بین عرضه و تقاضای کالا. هرچه این فاصله بیشتر باشد یعنی تقاضا برای یک کالا زیاد و عرضه آن کم است، پس قیمت آن کالا افزایش می یابد. در کنار این به انتظارات تورمی می رسیم. انتظارات تورمی که مکمل تورم است، انسان به عنوان عامل انجام عمل اقتصادی را وادار می کند تقاضای خود برای دریافت هرچه بیشتر و گاه نامحدود یک کالا یا خدمت را مرتبا افزایش دهد. به این ترتیب وی به دلیل عوامل محیطی و بویژه تلقی و درکی که از شرایط فعلی و وضعیت آینده اقتصاد دارد، نگران و مضطرب است و لذا مرتبا به خرید و انبار کردن کالاها ادامه می دهد تا جایی که هر مقدار هم تولید کالا یا عرضه خدمات افزایش یابد، باز هم متقاضی سیراب نمی شود و تورم کاهش نمی یابد. به دنبال این، واژه رفتار مصرف کننده نیز معنی می یابد. تصور کنید به دلیل پخش یک شایعه، مردم و مصرف کنندگان از کمبود برنج یا افزایش قیمت آن در آینده نگران می شوند. بدیهی است بلافاصله برای خرید برنج ـ بسیار بیش از نیاز خود ـ هجوم می برند. حال هر قدر هم برنج بیشتر به بازار عرضه شود، چون انتظار تورمی وجود دارد و مصرف کننده تحریک شده است، باز هم کفه عرضه با تقاضای آن متعادل نشده و قیمت کاهش نمی یابد. در این حالت، کشور با کمبود برنج مواجه نیست. خانوارها گاه برای چند سال خود برنج ذخیره کرده اند، برنجی که ممکن است تا زمان مصرف پوسیده هم بشود. انبارها هم پر است، اما باز هم قیمت بالاست. این مثالی روشن است که هم می تواند معنی واژه هایی چون تورم و انتظارات تورمی را روشن کند و هم حساسیت واژه ها و نقش آنان در تحریک شهروندان را نشان دهد.

واژه هایی متنوع

این روزها ادبیات مسئولان کشور از رئیس جمهور گرفته تا وزرا، نمایندگان مجلس، کارشناسان و رسانه ها سرشار از واژه های اقتصادی است. واژه هــایی که در حیطـــه اقتصــاد کلان کاربردهای تخصصی دارد. پول پــرقدرت، رشد اقتصادی، پایه پولی، برابری قدرت خرید، ضریب جینی، شاخص فلاکت، پیمان سپاری ارزی، تسعیر ارز، فاینانس، یوزانس، تراز تجاری، کسری بودجه، شاخص کل بورس، فدرال رزرو، سازمان بین المللی کار، آمار بانک جهانی و صندوق بین المللی پول، تولید ناخالص داخلی و... . پرونده ای که پیش رو دارید تلاش کرده است برخی از این واژه ها را به زبانی ساده و روان توضیح دهد تا مخاطب بتواند با درکی کامل از معنی و مفهوم و کارکرد آن در یک ماجرای اقتصادی که به تعیین یا تغییر قیمتی منتهی می شود، به تحلیلی صحیح برسد. امید که این گونه باشد.

دوشنبه 25/9/1392 - 12:47
پوست و مو

هوای سرد زمستان می‌تواند با از بین بردن رطوبت پوست، پدیده‌ای به نام "خارش زمستانی" را در پوست ایجاد کند.

skin-care.jpg

به گزارش سرویس سلامت خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)منطقه اصفهان و به نقل از پایگاه خبری دانشگاه یوتا، دکتر رابین میرک رییس مرکز لیزر و پوست مرکز پزشکی دانشگاه کلمبیا آمریکا، استفاده روزانه از وازلین یا کرم‌های مرطوب کننده را برای جلوگیری از این حالت توصیه می‌کند.

 

به همین منظور بهتر است پس از حمام، مرطوب کننده را به پوست نم‌دار خود بزنید؛ با این کار رطوبت را به اصطلاح در دام می‌اندازید.

 

برای پوست‌های حساس، از مرطوب کننده‌هایی استفاده کنید که فاقد عطر یا لانولین باشند.

 

پوست خود را پاکیزه نگه دارید اما زیاد از حد آن را نشویید چرا که رطوبت طبیعی پوست از بین خواهد رفت.

 

شستن صورت با آب داغ و صابون را به حداقل برسانید و سعی کنید که پس از استحمام از وازلین استفاده کنید.

 

استفاده از رطوبت سازهای خانگی نیز برای جلوگیری از خشک شدن هوای داخل اتاق نیز مناسب است.

 

هنگام بیرون رفتن از منزل، پوست خود را از باد، سرمای شدید و آفتاب محافظت کنید.

 

از دستگاه‌ها و لامپ‌های برنزه کننده استفاده نکنید زیرا خطر سرطان پوست را افزایش می‌دهد.

يکشنبه 24/9/1392 - 11:21
سلامت و بهداشت جامعه

جام جم آنلاین: این روزها تعداد طرفداران شغل حسابداری افزایش پیدا کرده، زیرا بسیاری از افراد بر این باورند این حرفه پردرآمد است و بازار کار بسیار خوبی هم دارد. البته شاید همین‌طور باشد، اما آسیب‌های شغلی را هم نباید نادیده گرفت. یکی از مهم‌ترین خطراتی که سلامت حسابداران را تهدید می‌کند، نشستن‌های طولانی‌مدت است.

 اسدالله حبیبی‌

در واقع همه حسابداران به دلیل نوع شغل شان مجبورند ساعت های طولانی بدون استراحت پشت میز یا مقابل رایانه بنشینند و به همین دلیل، در معرض آسیب های ستون فقرات، کمر و گردن قرار می گیرند که معمولا به دلیل نشستن های نامناسب و غیراصولی ایجاد می شود البته تا حد زیادی می توان از بروز این مشکلات پیشگیری کرد؛ به عنوان مثال توجه به این موضوع که هر فرد با توجه به قد، وزن و شرایط بدنی به میز و صندلی خاصی نیاز دارد تا در حالت نشسته، آرنج به صورت خم شده و با زاویه 90 درجه و ساعد موازی و همسطح با میز قرار بگیرد.

هر حسابدار باید هنگام کار یک زیرپایی داشته باشد تا مجبور به خم کردن بدنش روی میز نشود.

از طرفی حسابدارانی که با رایانه کار می کنند باید ارتفاع میز را طوری تنظیم کنند که لبه بالایی مانیتور همسطح چشم ها باشد تا احتمال بروز آرتروز گردن به کمترین حد ممکن برسد.

مراقب چشم هایتان باشید

همه حسابداران در طول روز با ارقام و اعداد سروکار دارند و به این ترتیب یا مشغول محاسبه روی کاغذ و نوشتن هستند یا مدام پای رایانه می نشینند و به همین دلیل هم احتمال دارد بعد از مدت کوتاهی دچار کاهش نمره چشم شوند. بد نیست بدانید ضعیف شدن چشم ها با علایمی مثل خستگی، خشکی، قرمزی و آبریزش چشم بروز می کند.

بنابراین اگر می خواهید دچار این عوارض نشوید باید از نگاه کردن مداوم به اعداد و نوشته ها و صفحه مانیتور خودداری کنید، هنگام کار مدام پلک بزنید و بعد از هر 30 دقیقه کار دو تا سه دقیقه به چشم هایتان استراحت دهید. مثلا قدم زدن، نگاه کردن به دور دست ها و بستن چشم ها تاثیر زیادی در رفع خستگی چشم ها دارد. مراجعه منظم و دوره ای به چشم پزشک و در صورت لزوم، استفاده از عینک طبی هم یکی از بهترین گزینه هاست.

و اما ضدآفتاب

شاید خنده دار به نظر برسد، اما این طور نیست که فقط هنگام مواجه شدن با نور خورشید از کرم ضدآفتاب استفاده کنیم، بلکه اگر حسابدار هستید و بیشتر از هشت ساعت در روز مقابل نور رایانه یا لامپ های مهتابی می نشینید، باید هر سه، چهار ساعت یک بار ضدآفتاب بزنید تا احتمال بروز آسیب های پوستی را به حداقل برسانید.

استرس را نادیده نگیرید

همیشه این احتمال وجود دارد که حسابداران در محاسباتشان دچار اشتباه شوند و همین موضوع استرس زیادی را به آنها تحمیل می کند. گاهی نیز حجم زیاد کار علاوه بر ایجاد خستگی های مزمن، روابط خانوادگی فرد را هم به خطر می اندازد.

البته این موضوع در طولانی مدت اتفاق می افتد و استفاده از مرخصی های سالانه برای استراحت، مسافرت و... تا حدی جلوی بروز مشکلات این چنینی را می گیرد.

دکتر اسدالله حبیبی - متخصص طب کار

يکشنبه 24/9/1392 - 11:20
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته