تبیان، دستیار زندگی

 

سلام به همه دوستای گلم؛

نمی دونید که چقدر دلم براتون تنگ شده بود کاش مدرسه ها  باز نمی شد و من هم مثل چند ماه پیش پیش شما بودم اگه

می دونستم این بازگشایی مدارس اینقدر باعث دوری من با شما میشه اصلا برای بازشدن مدارس روزشماری نمی کردم

حالا بی خیال اومدم ازتون تشکر کنم به خاطر لطفی که بهم داشتید و دارید و بگم که خیلی دوستتون دارم و خیلی هم به

شما عادت کرده بودم ولی همین طور که شما واقفید درس و مدرسه فرصتی رو برای کنارهم بودن و با شما بودن رو برام

نگذاشته ولی این رو بدونید که هرجا باشم دلم پیش شماست .....

به هر حال خیلی دلم براتون تنگ شده و یه تشکر هم بهتون بدهکارم اون هم برای اینکه تونستید تو این مدت منو تحمل کنید.

========================

negar.esabat@yahoo.com  

========================

 

به خاطر همه لطفی که به من دارید ممنونم ولی باور کنید که دیگه من بچه مثبت شدم و دارم درسام رو می خوانم اگه به مطالب بعضی از شما عزیزان نظر نمیدم خواهشا ازم ناراحت نشید همهتون رو دوست دارم و امیدوارم از این روزهای تعطیل نهایت استفاده رو بکنید و راحت مثل من برید یه جایی دور از خونه و شهر خودتون و فقط استراحت کنی.

همتون رو دوست دارم و همین دیگه

دو چشمانم را با تمام عشق می بخشم تا فقط برای یک لحظه هم که شده از دیدارت بی نصیب نباشم. آخر اینقدر مهربانی تا به کی؟! تا به که می خواهی همیشه محبت کنی اما زخم بر دل مهربانت بزنند. تا کی می خواهی نگاه کنی اما یک لحظه هم دیده نشوی. آه که چقدر عاشقانه است این دوستداری تو. همیشه دوست داشتم، کسی را دوست بدارم و در عین دوست داشتن، او هم مرا عاشقانه دوست بدارد. آن روز که من نا آگاهانه در پی یافتن پاسخی برای پرسش هایم و به دنبال کسی برای دوست داشتن بودم،ناخواسته کسی بر در خانه قلبم کوفت و بدون آنکه بدانم او کیست در را برویش باز کردم. نمی دانم چطور و از کجا آمده بود اما یک شب که دیدگانم را پر اشک کرده بودم و از این که کسی نیست تا مرا دوست بدارد پیش خدا شکایت می کردم ، صدایم کرد؛ جا خورده بودم. آنجا فقط من بودم اما نمی دانم کی آمد و در کنارم نشست و با من دست دوستی داد که تا آمدم و به خودم بیایم فهمیدم جایش در کنارم خالی است تازه داشتم به وجودش عادت می کردم، تازه فهمیده بودم در تمام روزهایی که خودم را گم کرده بودم و یاری نداشتم باوفاترین دوست ناشناسم همراه او بود.حاظر بودم دو چشمانم را ببخشم تا یک لحظه او را دیدار کنم غافل از اینکه هر روز او را می دیدم و او هم در ازای دیدارش هر روز نوری تازه به چشمانم می بخشید تا بهتر ببینم و حالا اینگونه در حسرت همراه شدن با او هستم حاضرم دو پاهایم را بدهم برای اینکه یک بار بتوانم پا به پایش قدم نهم ولی بعید نیست که او مرا همراه کند اما در ازای آن توانی مضاعف به پاهای ضعیفم ببخشد. حالا می فهمیدم که چطور باید کسی را دوست بدارم

پروردگارم ،مهربان من

از دوزخ این بهشت، رهایی ام بخش!

در اینجا هر درختی مرا قامت دشنامی است

و هر زمزمه ای بانگ عزایی

و هر چشم اندازی سکوت گنگ و بی حاصلی ...

در هراس دم می زنم 

در بی قراری زندگی می کنم

و بهشت تو برای من بیهودگی رنگینی است

من در این بهشت ،

همچون تو در انبوه آفریده های رنگارنگت تنهایم.

تو قلب بیگانه را می شناسی ، که خود در سرزمین وجود بیگانه بودی

 

"کسی را برایم بیافرین تا در او بیارامم"

 

ماه های سال را با ماه صورت تو برابر نمی بینم.

ستارگان آسمان را در برابر چشمانت کم فروغ می یابم.

تو فرستاده شدی از جانب خداوند...

نام تو ...نام تمام خوبی هاست.

قلب تو خانه عشق پاک و زلالی است که خداوند آن را به ودیعه نهاده است.

وقتی تو را به خاطر می آورم

به یاد آن نوری می افتم که مرا از تاریکی ها نجات داد.

به یاد بانویی فرشته خو...

یاد همه چیزهای خوبی که با آمدن تو به قلبم راه پیدا کرد...

بانوی همیشگی !

ای که دریا در مقابل پاکی تو خجل می شود

ای که آسمانی در قلب خود داری

ای نازک تر از برگ گل!                                      

                                                چقدر خوبست که هستی...

 

سلام به همه دوستای گلم، مخصوصا بچه مدرسه ای ها

من اومدم بگم که به همه دوستام تبریک میگم به مناسبت بازگشایی مدارس و فرارسیدن سال تحصیلی جدید امیدوارم همین

روز اول با انرژی بیشتری وارد بشیم تا تلاشمون در آخر سال بی فایده نباشه نمی دونید من چه حالی دارم اینقدر

خوشحالم که دیروز تو حال خودم نبودم و مامانم از فرصت استفاده کرد و افطار دیشب رو گردن من انداخت جالب

اینجاست که هیچکس هم غدای منو نخورد اصلا مهم نیست خودم تا آخرش خوردم.....

باز شدن مدرسه ها چند تا مزیت داره اون هم واسه دخترها یکی از اون ها که خیلی هم مهم و اساسی اینه که :

- به بهانه درس داشتن از کارهای خونه مخصوصا دستورهایی که بابات میده معافی.....(نه بابا شوخی کردم)

ولی به هر حال بازم تبریک میگم و امیدوارم خوشحالیتون کمتر از من نباشه.....

 

فانوس راه من!

این کلام توست که بسان نور ماه

کنج خلوت دلم را روشن می کند...

این صدای توست

که امواج دریاها را به خروش در می آورد...

این چشمان توست که

فانوس راه من است.

و این تویی

که همه هستی منی...

 

فصل تازه

آغاز می شود...

با دیدنت

هر چه نا امیدی است

تمام می شود...

با حضورت

هرچه عشق و امید است...

و آغاز می کنیم باهم

فصلی تازه از هستی را

دست در دست هم...

 

من فقط اومدم بگم که شهادت امام علی (ع) رو به همه شما عزیزان تسلیت عرض می کنم و مخصوصا از این شب های

قدر نهایت استفاده رو بکنیم چون احادیث زیادی در رابطه با اهمیت و ارزش والای این شب وجود داره و بیایم در این

شب ها فقط به فکر خودمون نباشیم بلکه تنها در حق همدیگه دعا تا حتما به اجابت برسه.....

برای جمله آخر می تونم بگم که "از این شب ها خیلی ساده نگذریم".....

 

سلام به همه دوستای گلم؛

ببخشید من یه سوال کوچولو دارم اون هم اینه که آیا پسر امام خمینی(ره) یعنی احمد خمینی تا حالا تو تلوزیون اذان گفته

یا نه ؟

نمی دونید که به خاطر این موضوع دیشب تو خونمون چه بحثی شده بود ولی آخرش هیچکی کوتاه نیومد و هر کسی

حرف خودش رو زد حالا اومدم از شما کمک بگیرم یا به عبارتی با شما در رابطه با این موضوع مشورت کنم که تو

خونه کم نیارم!!!!!.....

                        ممنونم میشم اگه بهم کمک کنید.