• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 13
تعداد نظرات : 90
زمان آخرین مطلب : 5082روز قبل
دعا و زیارت
حتماْ میدانید ...

 

در این روزگار که ما زندگی می کنیم می شود گفت که کبر و غرور فراگیر شده و بیشتر مردم دچار خصلت بد کبر و غرور هستند و به عبارتی کمتر کسی هست که بتونه با این خصلت بد مبارزه کند و پیروز از این میدان بیرون بیاد اما شدنی هست .

همانطور که می دانید آدمی هر وقت کاری رو برای چند بار تکرار کند آن کار به عادت برای آن آدم تبدیل میشود و در زمینه کبر و غرو هم همینطور است که اگر انسان برای چند صباحی غرور و کبر و خود نمایی و ۰۰۰ را کنار بگذارد و تواضع و فروتنی پیشه کند برای همیشه عادت او شده و دیگر باید منتظر بالا رفتن درجات معنوی در پیشگاه ایزد منان باشد اما باز هم با درجات معنوی انسان کار سخت تری پیش دارد و درجات معنوی چیزی نیست که هر کسی بتواند با داشتن آنها به خود نبالد و خود را از دیگران برتر نبیند اما باز هم این کار سخت نیست .

اگر کسی از برای خدا تواضع و فروتنی کند خدا او را عزت و احترام نصیب کند

ز خاک آفریدت خداوند پاک         پس ای بنده افتادگی کن چو خاک

         تواضع بر رفـــعـــــت افرازدت         تکبر به خاک اندر اندازدت                      

به عزت هر آنکه فروتر نشست         به  خواری نیفتد ز بالا به پست           

بگردن فتد سرکش و تند خوی        بلندیت باید بلندی مجوی        

       

چهارشنبه 20/9/1387 - 21:49
دعا و زیارت
پیرامون اسم اعظم روایات گوناگونی وارد شده است و از آنها چنین استفاده می شود ، كه هر كس از این اسم با خبر باشد ،  نه فقط دعایش مستجاب است ، بلكه با استفاده از آن ، می توانند به اذن خدا در جهان طبیعت تصرف كند و كارهای مهمی انجام دهد ، در اینكه ( اسم اعظم ) كدام یك از اسماء خداست میان دانشمندان گفتگو است .

 

امام صادق علیه السلام  فرمودند :

  اسم اعظم خداوند 73 حرف است و از این تعداد ، آدم علیه السلام  بر 25 حرف ، نوح علیه السلام  بر 25 حرف ، ابراهیم علیه السلام بر 8 حرف ، موسی علیه السلام بر  4 حرف ، عیسی علیه السلام  بر 2 حرف و محمد صلی الله علیه و آله و سلم  بر 72 حرف آن آگاه بودند و یك حرف هم نزد خداست كه آن را در علم غیب برای خود مخصوص ساخته است .
در برخی دیگر از روایات آمده كه به بلعم باعورا از یك حرف اسم اعظم آگاهی داشته و نیز آصف بن برخیا وصی و وزیر حضرت سلیمان علیه السلام  تنها یك حرف  آن را می دانست و ائمه معصومین علیهم السلام  از 72 حرف آن آگاهی دارند . منبع :
14montakhab

يکشنبه 10/9/1387 - 22:38
دعا و زیارت
بدان كه لازم است از برای پاكی نفس از اوصاف رذیله ، و آرایش آن به صفات جمیله ، اجتناب از چند چیز :اول :اجتناب از مصاحبت بدان و اشرار را لازم داند و دوری از همنشینی اخلاق بد را واجب شمارد و اجتناب كند از شنیدن قصه ها و حكایات ایشان و آنچه از ایشان سر زده  . و با نیكان و صالحان دارای اوصاف خوب مجالست نماید و معاشرت ایشان را اختیار كند و كیفیت سلوك ایشان را با خالق و خلق ملاحظه نماید و از حكایات پیشینیان و گذشتگان از بزرگان دین و ملت و راهروان راه سعادت مطلع شود و پیوسته استماع كیفیت احوال ایشان را نماید زیرا كه صحبت با هر كسی مدخلیت عظیم دارد در اتصاف به اوصاف و تخلق به اخلاق او.نار خندان باغ را خندان كند               صحبت نیكانت از نیكان كند چون طبع انسان دزد است و آنچه را كه مكرر از طبع دیگر می بیند میگیرد و سرّ این امر آن است كه برای نفس انسانی چندین قوه است ، كه بعضی مایل به خیرات و فضایل و بعضی مقتضی شرور و رذایل هستند و پیوسته این قوا با یكدیگر در مقام نزاع و جدالند و از برای هر یك از آنها كه اندك قوّتی حاصل شد و جزئی معین به هم رسید بر دیگری به همان قدر غالب میشود و نفس را مایل به مقتضای خود می كند.و شكی نیست كه مصاحبت با صاحب هر صفتی و شنیدن حكایات و افعال او و شنیدن داستانهای احوال او باعث قوّت مقتضی آن نفس میشود و به این سبب كسانی كه بیشتر اوقات با هم همنشین هستند یا در اغلب از منه به جهت اجتماعی كه با یكدیگر دارند مانند شاگردان یك استاد یا بندگان یك مولی و امرای یك پادشاه غالب آن است كه اخلاق ایشان متلائمه و اوصاف ایشان متناسبه هستند بلكه چنین است در اهل یك قبیله یا یك شهر . و لیكن چون اكثر قوای انسانی طالب اخلاق رذیله است انسان زود تر مایل به شر میشود و میل او به صفات بد آسانتر است از میل به خیرات . و از این جهت است كه گفته اند : تحصیل ملكات ارجمند به منزله آن است كه از نشیب به فراز روند و كسب صفات نا پسند چنان است كه از فراز به نشیب آیند . و اشارت به این است آنچه حضرت رسول اكرم (ص) فرموده اند  : رسیدن به درجات بهشت به كشیدن جام های ناگوار مربوط است و دخول به آتش جهنم به ارتكاب خواهش های نفسانی . دوم :همیشه مواظب اعمالی باشی كه از آثار صفات حسنه است و خواهی نخواهی نفس را برا افعالی وا بدارد كه مقتضای صفتی است كه طالب تحصیل آن یا در صدد محافظت بقای آن است مثل كسی كه خواهد محافظت ملكه سخاوت وجود را نماید ، یا آن را تحصیل نماید باید پیوسته اموال خود را به موافق طریقه عقل و شرع به مستحقین بذل نماید و هر وقت میل خود را به بخل و امساك بیابد نفس خود را در مقام عتاب در آورد . و كسی كه در مقام حفظ صفت شجاعت یا در صدد كسب آن باشد ، باید همیشه قدم گذارد در امور هولناك و احوال خطرناك كه كه عقل و شرع از آنها منع نكرده باشد ، و چون آثار جبن در خود مشاهده كند با خود در قهر و جنگ بوده باشد ، و این به منزله ریاضت بدنیه است ، كه از برای دفع امراض بدن یا حفظ صحت آن به كار می رود.سوم :پیوسته مراقب احوال و متوجه اعمال و افعال خود باشد و هر عملی كه می خواهد انجان دهد در آن تأمل كند تا خلاف مقتضای حسن خلق از او سر نزند و اگر احیاناً امری از او سر زد كه موافق صفات پسندیده نیست ، نفس خود را تأدیب كند و در مقام تنبیه و مؤاخذه آن برآید . به این طریق كه اول خود را سرزنش و ملامت كند و بعد متحمل اموری شود كه بر او بسیار سخت و ناگوار است.همچنان كه اگر كام خود را شیرین كند به لقمه ای كه نباید از آن بخورد ، مذاق را تلخ سازد به روزه داشتن ، و اگر غضبی بیجا از او در واقعه ای سر زد مؤاخذه كند خود را در صبر كردن در واقعه بعدی و اشدّ از آن یا خود را در معرض اعانتی در آورد كه نفس را تحمل آن گران بوده باشد و یا به تلافی آن را به نذر و تصدق و امثال آن نماید.و زنهار كه در هیچ حال از خود غافل نشود ، و از جدّ و جهد در كسب صفات نیك یا حفظ آنها باز نماند و اگر چه چنان داند كه در اخلاق حسنه به مرتبه اعلی رسیده ، زیرا كه غفلت موجب كسالت است و به سبب كسالت ، فیض عالم قدس منقطع می شود و درهای خیرات بسته میشود.              اندر این ره می خروش و می خراش          تا دم رفتن دمی غافل مباش و از سعی و جهد "یوماً فیوماً" نفس را صفات تازه حاصل ، و هر لحظه او را ترقی در مرتبه ی كمالات و صعود به معارج سعادات هم می رسد به مرتبه ای كه پرده طبیعت از پیش بصیرت او برداشته می شود و محل اسرار ملك و ملكوت بلكه محرم خلوت جبروت می گردد. و باید در امور دنیا و متعلقات این عاریت سرا زیاده از قدر ضرورت سعی نكند و بیش از قدر لازم ملتفت آنها نشود و خود را به مشتقات سرمد گرفتار نسازد.آری چه شقاوتی از آن بالاتر كه كسی جوهر گرانمایه از عالم قدس را صرف تحصیل خزف پاره ای چند در ظلمت كده ی دنیا نماید و یوسف كنعان تجرد را به بهای كلاف پیره زالی فروشد.یا متاعی را كه ثمنش ملك ابد باشد به ازای خشت و خاكی دهد و سرمایه ای را كه سودش پادشاهی سرمد باشد بر سر خار و خاشاكی نهد.چهارم :احتزار كند از آنچه باعث تحریك قوه ی شهویه یا غضبیه می شود.و چشم را محافظت نماید از دیدن آنچه غضب یا شهوت را به هیجان می آورد . و گوش را نگاهدارد از شنیدن آنها و دل را ضبط كند از تصور و تخیل آنها و بیشتر سعی در محافظت دل نماید و خیال آنها را در خاطر خود راه ندهد زیرا كه از تصور و خیال آتش شوق و شعله غضب تیز می گردد آنگاه سرایت به اعضا و جوارح می كند و مجرد دیدن یا شنیدن بدون اینكه دل را مشغول آن كند چندان تأثیری ندارد و كسی كه این دو قوه را از هیجان محافظت ننماید مانند كسی است كه شیر درنده یا سگ دیوانه یا اسب سركشی را رها كند و بعد از آن خواهد كه خود را از آن خلاص كند.پنجم :فریب نفس خود را نخورد و اعمال و افعال خود را حمل بر صحت نكند و در طلب عیبهای خود  استقصا و سعی نماید و به نظر دقیق در تجسس خفایای معایب خود بر آید و چون به چیزی از آنها بر خورد در ازاله آنها سعی نماید و بداند كه هر نفسی عاشق صفات و احوال خود است و به این جهت اعمال و افعالش در نظرش جلوه دارد و بدون تأمل و باریك بینی به عیبهای خود بر نمی خورد بلكه اكثر مردم از عیوب خود غافلند و خاری كه به پای كسی رود زود می بینند ولی شخ درختی را در چشم خود نمی بینند.پس طالب سعادت و سالك راه نجات را لازم است كه از دوستان خود بخواهد كه معایبش را به او  بگویند و بر ایشان است كه به او بگویند . بهتر آنكه یكی از دوستان مهربان را از میان ایشان اختیار كند و با او عهد نماید كه مراقب اعمال او باشد كه او را از معایبش با خبر سازد و چون او را از عیبی آگاه سازد شاد و خوشحال گردد و از او منت پذیرد و در صدد دفع آن عیب برآید تا آن دوست هم نسبت به او كسب اعتماد كند و چنان داند كه نیكو ترین هدیه در نظر او عیبی از عیوب اوست و لیكن این چنین دوستی (( عزیزالوجود )) است چون اغلب دوستان از خوش آمد گویی و  اغراض فاسده خالی نیستند و چه بسا باشد كه بسیاری از غلطها در نظر غلط بینان هنر نماید و بعضی هنرها نزد ایشان عیب باشد . و چه بسا كه نفع دشمن در این خصوص بیشتر باشد زیرا كه دوست در مقام اظهار عیوب كم بر می آید بلكه چون نظر او دوستی است گاه هست به عیوب او بر نمی خورد و از اینجا گفته اند :             و عین الرضا عن كل عیب كلیله                 و لكن عین السخط تبدی المساویا  یعنی : چشم دوستی و رضامندی از دیدن عیوب كُند است و لیكن دیده دشمنی اظهار بدیها را می كند.پس دانا كسی است كه چون دشمنان او عیبی از را ظاهر كنند در مقام شكر گذاری ایشان برآید و چاره دفعش كند.

و از جمله چیز هایی كه در این باب نافع است آن است كه دیگران را آئینه عیوب خود كند و آنچه از ایشان سر زند تأمل در قبح و حسن آن كند و به قبح(بدی) هر چه برخورد بداند كه چون آن عمل از خود او سر زند قبیح است و دیگران قبح آن را بر نمی خورند و پس سعی در ازاله ی (برطرف نمودن) آن كند و طالب سعادت را واجب است كه در آخر هر شبانه روزی محاسبه اعمال و افعال خود را كند و آنچه از او سرزند به نظر آورد، دفتر اعمال آن روز و شب را گشوده سراپایش را مرور كند و تفحص نماید از آنچه از او صادر شده پس اگر بدی از او بوجود نیامده و فعل قبیح از او سر نزده حمد خدا را بجا آورد و شكر توفیق او را نماید و اگر مرتكب قبیحی شده باشد با نفس خود عتاب كند و خود را ملامت كند و توبه نماید.

این مطلب از وبلاگ چهارده منتخب می باشد www.14montakhab.com
دوشنبه 22/7/1387 - 0:12
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته