• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 19
تعداد نظرات : 6
زمان آخرین مطلب : 5997روز قبل
موسيقي

جایگاه موسیقی در اسلام چیست ؟

در حقیقت هر چه انسان تحقیق انجام میدهد و هر چه در قرآن و احادیث جستجو می کند جایگاهی برای موسیقی یافت نمی شود. روایاتی هست که مذمت موسیقی نموده اند و هیچ روایتی نیست که فرزند آدم را به سوی موسیقی ترغیب کند . حتی خرید و فروش آلات موسیقی نیز حرام است . از امام صادق علیه السلام روایت است که سازی است به نام " بربط" که در هر خانه ای نواخته شود شیطانی به نام " قفندر" صاحب خانه را با اعضاء و جوارح خود لمس می کند . اخیرا مکررا می شنویم که موسیقی آرامش بخش است ولی هیچ مدرک قرآنی و روایی  دراین مورد نداریم بلکه داریم "الا بذکر الله تطمئن القلوب " . اما متاسفانه جامعه ما به این اکتفا نکرده و موسیقی را تقریبا جزء لا ینفک زندگی خود قرار داده و حتی در اموری مثل ورزش – مکان های عمومی مثل تاکسی هاو فروشگاه ها و خیابان ها – نوحه ها و مراثی و مجالس ذکر اهل البیت – قبرستان مسلمانان – آموزش و پرورش و... وارد شده و اگر کسی نخواهد گوش فرا دهد حق ندارد  .اما فکر می کنید وظیفه ما چیست ؟

بعنوان اولین نظر و عقیده  ارائه شده عقیده حقیر بر این است که ما در عصر امامت مولایمان امام زمان قرار گرفته ایم و امام زنده ای داریم که اخلاق و رویه زندگی او از طریق قرآن – احادیث و نیز عقل بر همه ما مبرهن و واضح است و ما  وظیفه داریم به آن گل فاطمه اقتدا کنیم .

نظر شما در مورد موسیقی چیست؟

سه شنبه 6/9/1386 - 12:0
دانستنی های علمی

ضمن معرفي خودتان لطفا مختصري از زندگيتان را بيان بفرماييد.
بسم‌‌الله‌الرحمن‌الرحيم. من محمدرضا آقاسي ، فرزند ششم، پسر چهارم كه در 24 فروردين 1338 در يك خانواده مذهبي در تهران به دنيا آمدم پدرم در بازار تهران مغازه كبابي داشت. آخرين مدرك تحصيلي من، سوم راهنمايي است. دو سال هم در هنرستان تجسمي‌ پسران درس خواندم اما از بس با ناظم و اساتيد آنجا اختلاف نظر داشتم، در سن 16 و 17 سالگي موجب اين شد دو سال ما را مردود و سپس اخراج كنند.

شما سرودن شعر را از چند سالگي آغاز كرديد و چگونه متوجه چنين استعدادي در خود شديد؟
دو برادر بزرگتر من به نام‌هاي «محمد حسن» و «محمد مهدي» در مسائل شعر قبل از من كار مي‌كردند و خواه ناخواه اين مطلب در منزل ما بود. شاهنامه‌خواني يا حافظ‌خواني و يا تذكرة‌الاوليا‌خواني برادرم محمدحسن و نيز چون مادرم هم مداح اهل بيت بود و عمدتا ديوان جوهري را يا بعضي از اشعار صغير اصفهاني و امثال اينها را در منزل مي‌خواند تا حفظ شود تا در مجالسي كه مي‌رود بتواند به راحتي و با تسلط اداره كند. به همين دليل صداي شعر هميشه در گوش ما زمزمه مي‌شد و آشنايي من با حافظ شايد از سال 50 به بعد، يعني در سن 12و 13 سالگي بود اما تقريبا سال 51 و 52 اولين كلمه‌ها رو من به هم مي‌بافتم. تا به مرور زمان كم كم شروع كرديم با همان سن كم و با همان ديدگاه‌هاي آن زمان قبل از انقلاب خودمان، كلمه‌هايي را سر هم مي‌كرديم. همچنين من قبل از انقلاب اسلامي (سال‌هاي 55 و 56) به بعضي از انجمن‌هاي ادبي آن زمان مي‌رفتم و هم اشعار شعرا مي‌شنيدم و هم نوشته‌هاي خودمان را كه فكر مي‌كرديم شعر هست، مي‌خوانديم و به نوعي خودمان را محك مي‌زديم و بعضي وقت‌ها شعرها نقد مي‌شد و يواش يواش رسيديم تا آنجا كه بعد از انقلاب از محضر بعضي از دوستان و اساتيد خوب همچون استاد مهرداد اوستا و استاد يوسف ميرشكاك، درس‌ها گرفتيم و تا به اينجا رسيديم.

اولين شعري كه سروديد را به خاطر داريد؟
اولين شعر يا اولين بافته، اين با هم فرق مي‌كنه. آن چيزي كه مورد نظر هست، اگر شعر باشه؟ من هنوز خودم اين چيزهايي كه مردم ميگن شعر هست شعر نمي‌دانم. اگر مسئله اولين كلام بافته شده باشه، فرق مي‌كنه ولي خب. در آن اوايل كارهايي كه بوده در حد شعر نبوده و نيست و من الان شعرهايي كه در جاهاي مختلف مي‌خوانم عمدتا از سال 1368 به بعد سروده شده. يعني آن سابقه 16 و 17 سال قبلش را من به عنوان شعر قبول ندارم.

براي بيان يك شعر چه حالاتي بايد رخ دهد تا آن اشعار بر ذهن جاري شود؟
اصولا هنر آينه روح انسان است و در حالت عادي چيزي به وقوع نخواهد پيوست. مگر اين‌كه شادي يا غمي‌ مضاعف از حالت اوليه انسان، براي انسان پيش بياد. اگر شما يك حوض را در نظر بگيريد اين در حالت عادي هيچ موجي نداره ولي اگر يك ريگ داخل اين حوض بيندازيد، يك موج در داخل حوض ايجاد ميشه و اين ريگ هرچه درشت‌تر باشه و به سنگي بزرگ برسه، يقينا امواجي كه در اين حوض به وجود مياد، خيلي بزرگتر و قوي‌تر خواهد بود و اگر اين سنگ هرچه سنگين‌تر و با شدت بيشتري با اين حوض برخورد كنه، چه بسا كه آب‌هايي را از اين حوض بيرون بريزه. لذا به نظر من، هنر كلا همچنين حالتي مي‌تونه باشه كه از انسان بيرون بريزه. اين طور نيست كه در حالت عادي انسان قلم به دست بگيره و هرچي كه بناست به عنوان هنر و شعر يا خوشنويسي و يا... ايجاد كنه. بلكه بايد در يك حالت به خصوصي قرار بگيري تا اين حالت رخ دهد بايد يك ضربه اي صورت بگيره. مثل كوه، كوه خود به خود صدا نمي‌كنه اگر صدايي در كوه پخش بشه انعكاس آن را مي‌شنوي و هر چي اين قوي‌تر باشه آن انعكاس قوي‌تره و هر چه دل انسان با اون موضوعي كه مي‌خواد مطرح كنه صميمي‌تر باشه، يقينا كارش خيلي شيرين‌تر و قشنگ‌تر خواهد بود؛ چه در شادي چه درغم، چه در حماسه چه در درام و چه چيزهاي مختلف.

شما هر موقع كه اراده كنيد مي‌توانيد شعر بگوييد يا اين‌كه بايد در يك ايام و حالات خاصي قرار بگيريد؟
من الان خيلي سال است كه ارادي شعر نمي‌گم. يعني امشب بشينم و براي فردا كه يك روز به خصوص يا مناسبتي خاص هست، شعر بگم. عرض كردم سال‌هاي زياديست كه ديگه ارادي كار نمي‌كنم به قول اهل شعر، كوشش كار نمي‌كنم. اگر چيزي جوشيد و آمد بيرون كه آمد، اگر هم نيامد كه نيامد. چون در هنر، بنا به كميت كار نيست، بنا بر كيفيت كار است و كيفيت آن زماني در كار انسان هست كه آن درون انسان به آن مطلبي كه مي‌خواهد عنوان بشه، احساسات دروني گرايش‌هاي بيشتري داشته باشه.

شما با مثنوي بلند «شيعه» در جامعه ما شناخته شديد. يعني هر جا كه نام حاج‌محمدرضا آقاسي مياد، شعر شيعه در ذهن تداعي مي‌شه. خيلي علاقه‌منديم قدري درباره آن شعر بفرماييد و اين‌كه چه حالاتي رخ داد كه چنين مثنويي را بسراييد و كلا مثنوي شيعه، چند بيت است؟
البته شعر و عشق يكيه. اين‌كه چگونه شد كه عاشق معشوق شدي را نتواني بگي، چه شد كه مجنون، شيفته ليلي شد را نتوان كلماتي يافت تا عنوان كرد. فقط مي‌تونم بگم عنايت اهل بيت (ع) است. من خودم هم الان حقيقتا تاكنون ابيات اين مثنوي را نشمردم.ابياتش چقدر است 500 بيت؟600 بيت؟ 700 بيت؟ دقيقا نمي‌دانم. از سال 1368 تاكنون هنوز پرانتزش را نبستم چون كه پرانتزش را من باز نكردم كه حالا بخوام پرانتز اين طرف رو ببندم. خود اهل بيت عنايت كردن و تا آخر عمر هم ادامه خواهد داشت.

در وادي شاعري، برخي ابيات بر دل سراينده شعر مي‌شينه شما از بين اشعارتان آن شعري كه به خيلي به دلتان نشسته كدام بيت و شعر بوده؟
هنر، فرزند روح انسانه و يك هنرمند، همه بچه‌هايش را دوست داره، باز بستگي داره كدوم فرزند شما بيشتر به شما محبت كرده باشه. يقينا گرايشات به آن مطلب بيشتر خواهد شد و خوب يقينا هر جايي كه ذكر علي(ع) و آل علي(ع)، ذكر آقا حضرت ولي عصر(عج) ذكر حضرت زهرا(س) ذكر آقا امام حسين(ع) باشه، يقينا دل بيشتر آرامش مي‌گيرد و بيشتر به اون سمت گرايش پيدا مي‌كنه. اما واقعا مشكله كه در بين مثلا يكي، دو هزار بيت من يك بيت را بخوام بگم اين از همه بهتره. مثلا شما يك وقت به گل‌فروشي مي‌ريد، سه رقم گل داره، يك رقمش را راحت‌تر مي‌توني انتخاب كني اما يك موقع به گل‌فروشي ميري پنج هزار نوع گل داره، انتخاب يك گل از اين پنج هزار مدل گل، خيلي مشكله. من همه گل‌ها رو دوست دارم.

شما هنگام اجراي برنامه كلا اشعارتان را از حفظ قرائت و با يك شور و حرارتي برگزار مي‌كنيد. بفرماييد هنگام اجراي مراسم، چگونه آن را اداره مي‌كنيد؟
حافظ فرمود: «تكيه بر تقوا و دانش در طريقت كافريست..... راهرو گر صد هنر دارد توكل بايدش».
اول توكل بر الله، توسل به اهل بيت و اذن گرفتن از خداوند و آقا رسول الله(ص) و آقا اميرالمؤمنين(ع) سلام بر خانم فاطمه(س) و سلام به آقا امام زمان(عج) و توسل خاص به خانم زينب(س).

شما ديوان اشعار داريد؟
من هنوز مجموعه چاپ نكردم انشالله اگر مولا اميرالمؤمنين(ع) اجازه بدهند. چشم.

شما در بين شعراي گذشته و معاصر با شعرهايتان با كدام يك از آنها ارتباط برقرار و از آنها در سروده‌هايتان تبعيت مي‌كنيد؟
من شاعر اولم، خواجه حافظ شيرازي ـ رحمةالله عليه ـ است و اين نفي ديگر شعراي گذشته نيست بلكه به حافظ، بيشتر گرايش دارم و به نوعي آرامش بيشتري به من مي‌دهد. اما در كنار حافظ، حكيم ابوالقاسم فردوسي، نظامي‌ گنجوي، صائب تبريزي، مولوي و امان ساماني. چون هر كدام به نوعي خصوصيت‌هاي خاص خود و لطافت‌هاي به خصوصي دارند و از معاصرين هم، من اكثر كارهايي كه از شعراي معاصر هست مطالعه كردم و به همه رفقا هم كه سؤال مي‌كنند مي‌گم بخونيد؛ چه آنهايي كه به عنوان شاعر انقلاب معرفي شدند و چه آنهايي كه شاعر انقلاب نيستند. در هر صورت بايد تكنيك‌ها را فرا گرفت تا بتوانيم با تاكتيك خودمان، حرفمان را واضح‌تر و قشنگ‌تر به خواننده و شنونده منتقل كنيم.

شما با انجمن شعرا مرتبط و عضو هستيد؟
من خوشبختانه يا متأسفانه، فرصتي ندارم در انجمن‌هاي مختلف شركت كنم. قبلا خيلي از اين انجمن‌ها رفتم. بعضي از انجمن‌هايي بوده كه چيزهايي داشته كه به معلومات و معارف من اضافه كنه و بعضي‌ها هم بوده كه انجمن ادبي نبوده در حقيقت به نوعي ميشه گفت، يك وقت‌گذراني و دورهم‌نشيني و گپ و گفت‌وگو بوده.

آيا تاكنون براي شما اتفاق افتاده كه در حين برگزاري مراسم، اشعاري كه مي‌خواستيد بخوانيد فراموش كرده باشيد؟ در آن هنگام چه كرديد؟
بله به ندرت اتفاق افتاده كه با توسل به آقا امام زمان (عج) جمع و جورش كردم.

شما براي اجراي مراسم به خارج از كشور دعوت شده‌ايد؟ اگر خاطره‌اي از اين سفرها داريد بفرماييد.
بله، من تاكنون به پنج كشور اروپايي (انگلستان، سوئد، دانمارك، آلمان و دانمارك) و چند كشور آسيايي (امارات، بحرين، ژاپن، لبنان، سوريه، عربستان و عراق كه به سه كشور اخير براي زيارت رفته بودم كه برايم برنامه گذاشتن) براي اجراي مراسم رفتم كه در اين برنامه‌ها به غير از هموطن‌هاي ايراني، افراد ديگري با مليت‌هاي ديگر حضور داشتند. يكي از خاطرات من در اين سفرهاي خارجي، برنامه‌اي بود كه در سال 1378 در روز ميلاد آقا امام زمان(عج) در سوئد برنامه‌اي داشتم براي ايراني‌هايي كه ساليان سال از كشور دور بودند. نيمه شعبان بود و اشعاري خواندم و در انتهاي برنامه نيم ساعت اولم، رفتم عرض ادبي خدمت خانم حضرت معصومه(س) و بعدش عرض ادب پيشگاه آقا علي‌بن‌موسي‌الرضا(ع) داشتم. زماني كه اين اشعار را مي‌خواندم: «ميدوني مي‌خوام چيكار كنم/ميدوني مي‌خوام كجا برم ــ مي‌خوام براي كفترا يه خورده گندم ببرم/اونجا كه گنبدش طلاست/با كفتراش پر بزنم...» جماعت ديگه صداي ناله‌هاشان بلند شد. دل‌هايي كه چندين سال به دلايل مختلفي از ايران دور بودند و مجلس، يه حال و هواي خوب و باحالي پيدا كرده بود. از اين قبيل خاطرات، زياد هست كه براي من بسيار شيرين است.


اگه يکي بخواد مثل شما يا ساير شعرا، شعر بگه بايد چه چيزي رو در خودش تقويت كنه. اصلا بايد چکار کنه. آيا کسي که اصلا ذوق شعرگويي ندارد، مي‌تواند روزي شعر بگويد؟ فرقي نمي‌کنه چه جور شعري. حالا يا متن‌هاي خيلي زيبا يا شعر نو يا...؟
قريحه شعر و هنر، مثل غرايز ديگر در انسان هست؛ مثل خشم، غضب، محبت، گريه، خنده... بستگي دارد كه چه غريزه‌اي در انسان تحريك بشه و به ثمر بشيند. ولي يه وقت انساني هست كه با يك لطيفه، خندش شروع ميشه اما انساني هست كه ده تا لطيفه، لبخندش را تحريك نمي‌كنه و در مسائل غصب و محبت و... هم وجود دارد. شعر هم چيزي جداي از غرايز انساني نيست. در همه هست، فقط بستگي به اين دارد كي برانگيخته شود.

حد شعر در باب اغراق چقدر است؟
اغراق در شعر، بي‌نهايت است.

چرا شما ديگه شعرهايتان توسط مداحاني مثل آهنگران خونده نمي‌شه؟
اين سؤال را مي‌بايست از خود آقاي آهنگران و ديگر مداحان پرسيد.

چرا نسبت به سال‌هاي پيش کم‌کار شده‌ايد. مقصودم حضور در گردهمايي‌ها و شعرخواني‌ها و صداوسيماست. ديگر اين‌که به کدام شعرا از ميان معاصرين علاقه داريد؟
من كم‌كار نشدم. منتهي من در صداوسيما كاره‌اي نيستم كه بخوام براي خودم در صداوسيما برنامه بگذارم. اين بستگي به عوامل صداوسيما داره. به مديران شيكه‌ها و به مديران پخش و تهيه‌كننده‌هاي صداوسيما و برنامه‌هاي صداوسيما بستگي دارد. هر وقتي كه گفتند در حد توانمان فرصت كرديم در خدمتشان بوديم آن هم به عشق مردم و اما در ميان شعراي معاصر، بنده عشق و علاقه‌ام به استادم يوسف علي ميرشكاك، بيشتر از دوستان ديگر است.

اگر قرار باشه، روزي ديگه شعر نگوييد، چه خواهيد كرد؟
اگر قرار باشه شعر نگم، يقينا سينه خاك خواهم خوابيد.

برخي افراد با توجه به ظاهرتان از شما به عنوان صوفي (درويش) ياد مي‌كنند. نظرتان در اين زمينه چيه؟
در ميان لجه خون ماهيم... يا علي درويش روح اللهيم.

بعضي دوستان مطرح مي‌كنند كه شاعر اهل بيت، بايد ظاهري ساده و در عين حال معنوي داشته باشه شما براي ظاهر خودتان، همچون موهاي بلند سيبل‌هاي بلند و محاسن بلند چه پاسخ و توجيهي داريد؟
والله ما اين ظاهر معنوي را نفهميديم به چه طريقي هست. ما اگر تاريخ انبيا و اوليا را نگاه كنيم اكثرا گيس بلند و محاسن بلند دارند و فكر نمي‌كنم، چيزي را كه شرع مقدس اسلام نهي نكرده باشد خلاف معنويت باشه. يعني اگر جايي هست كه مثلا گيس بلند و ريش بلند خلاف شرعه و يا مثلا دستور پيغمبر كه مشخص كرده باشد اگر حديثي هست ما بشنويم و بدانيم ما هيچ مشكلي نداريم و كوتاه خواهيم كرد.

شما براي ظاهر خود، به چه كسي اقتدا كرده‌ايد؟
يا علي جان مقتداي من تويي.. فاش مي‌گويم خداي من تويي
در تو تصوير خدا را ديده‌ام.. در صدا، صاحب صدا را ديده‌ام

شما در عرصه شعر و شاعري، وارد سياست هم شده‌ايد و اشعار سياسي هم سروده‌ايد؟
اين اشعار سياسي منظور چيه؟ اگر اين هست كه به سمت حزبي و گروه‌هاي سياسي متمايل باشم. نه، چون من سعيم در اين است كه فقط و فقط در خط رهبري باشم و هر چيزي كه بخواد به نظام ضربه بزند، در حد توان خودم دفاع كنم. از نظام با اسلحه خودم كه شعر هست دفاع كنم. اين نيست كه حالا بيام سمت اين جبهه يا آن جبهه يا از اين حزب يا آن حزب براي يك كدام از اين احزاب چه چپ و چه راست چه اين ور چه اون‌ور، بخوام سينه بزنم و با اين بخوام حزب‌هاي ديگر را بكوبم. شعر من سياسي هست اما حزبي نيست.

شما اصلا خط و خطوط و جناح‌بندي‌هاي سياسي را قبول داريد؟
خب اين جوابش خيلي مفصل خواهد بود، با يكي، دو دقيقه نمي‌توان جواب داد. به اين سبك و سياقي كه توي اين مملكت هست، نه. چون وقتي كه حزبي برنامه‌اش مدون نيست، اصلا حزب نيست. حزبي كه براي مسائل سياسي مملكت نتواند خط و مشي مدون و اساسنامه داشته باشد، حزب نيست.

شما فكر نمي‌كنيد برخي اشعار شما به ذائقه گروه‌هاي سياسي خوش نياد و اين عاملي بشود براي منزوي و محدود كردن شما؟
كار ما در اين عالم چيست؟ آيا در صدر اسلام، همه گروه‌ها و همه اقشار از آقا رسول‌الله(ص) خوششان مي‌آمد؟ از آقا اميرالمؤمنين(ع) خوششان مي‌آمد؟ در همين زمان خودمان، آيا همه اقشار و گروه‌ها از حضرت امام خميني(ره) خوششان مي‌آمد؟ آيا اگر فردا روزي، انشاءالله آقا امام زمان(عج) بيايند، همه مردم عالم و همه حزب‌ها و گروه‌ها از آقا خوششان خواهد آمد؟ يقينا اينطور نيست. اگر شعر ما خلاف مسائل مملكتي و نظام جمهوري و حكومت اسلامي‌ و اهانت به شخص يا گروه خاصي هست، ما از اين اشعارمان صرف ‌ظر مي‌كنيم. اما يك خط كلي نظام هست كه سعي ما در اين است؛ اون خطوط كلي نظام و شرع مقدس را بفهميم و در جهت اعتلاي نظاممان حركت كنيم و مشخص هست همه افراد از همه قانون‌ها خوششان نمي‌آيد. به قول حضرت امام (ره)، سارق‌ها و قاتل‌ها هم از قانون خوششان نمي‌آيد. وقتي مي‌گويند جريمه عبور از چراغ قرمز مثلا سي هزارتومان هست، چه كساني خوششان نمي‌آيد؟ مشخصه، آنهايي كه نمي‌خواهند پشت چراغ قرمز صبر كنند. اگر ما اهانت به شخصي كرديم، حرف شما قبول است و اما در همه جاي دنيا نه تنها در ايران در همه جا هست كه هر سيستمي‌ كه مخالفي داشته باشه، مخالفش را بايكوت و خونه‌نشين كنه.

با توجه به اينكه يك چهره معروف هستيد، برخورد مردم در كوچه و خيابان و... با شما چطوره؟
عامه مردم، محبت. از راننده تاكسي گرفته تا نانوا، بقال، بچه‌مدرسه‌اي، كساني كه به نوعي بشناسند، محبت مي‌كنند. بچه‌هاي هيأتي، بچه‌هاي غير هيأتي، بچه‌هاي پائين‌شهر، بالاشهر، دانشجوها و... من از مردم چيزي جز محبت نديدم. اما مسئولان فرهنگي مملكت، متأسفانه حتي كوچكترين محبتي را تا به حال در حق من نداشتند.

به نظر شما مشهور بودن خوبه؟ چرا؟
شيخ محمد لاهيجي، متخلص به «اسيري» در ديوان مثنوي خودش فرمود:
اشتهار خلق آفات ره است **** كي گزيند شهره هر كو آينه

بعضي خود را سگ و برخي قلاده به گردن مي‌اندازد و گروهي قمه مي‌زنند آيا ما مي‌توانيم در مورد ائمه خود را تا اين حد خوار کنيم؟
اينكه مي‌توانيم يا نمي‌توانيم، ما در مقابل ائمه چيزي نيستيم اما اين‌كه حالا اين مطلب بخواهد عامه شود مثلا من آقاسي بخواهم در عامه مردم با ديدگاه‌هاي مختلف با درجات فهم مختلف، بگويم من سگ علي‌ام و قلاده به گردنم بيندازم و هو هو مردم، همه هو هو كنيد، اين را من نمي‌پذيرم. من اگر سگ علي‌ام، بايد وفايم را به علي ثابت كنم و درباره قمه‌زني از نظر شرعي در حد فتوي نيستم كه خواسته باشم فتوي بدهم. در اين رابطه، مقام معظم رهبري نظر خود را فرمودند و تكليف براي همه روشن شده است.

براي حضرت ميثم تمار و پايبندي شيعه به مولايش، يه شعري بفرماييد.
يك مخمس هست (پنج پايه) كه من به نام «رقص مرگ» يك مصرع در آنجا دارم:
شيعيان را شيوه‌هاي گونه‌گون رقصيدن است
يا ابوذروار در دشت جنون رقصيدن است
يا چو مسلم از بلندا سرنگون رقصيدن است
يا چونان عباس، در غرقاب خون رقصيدن است
رقص ميثم مي‌نـوازد ريسمان دار

آيا قصد نداريد سايتي براي استفاده همه علاقه‌مندان به خودتان و شعرهايتان و صدايتان داير کنيد؟
اگر روزگاري واجب بشه اين مطلب كه من سايت بزنم و حقيقتا به اين نتيجه برسم كه اين مطلب واجب و مورد احتياج هست، انشالله از خدا مي‌خواهم كمك كنه كه يك دستگاه كامپيوتر بخرم. چون الان كامپيوتر ندارم و بعد با آموزش‌هايي كه از دوستان خوبم خواهم ديد،اين سايت را راه‌اندازي خواهم كرد.

شما آلبومي‌ تحت عنوان «عشق ازلي» ارائه داده‌ايد. لطفا پيرامون كم و كيف آن توضيحاتي بفرماييد و آيا كار جديدي در دست داريد يا خير؟
ما اولين نوار كاستمان را با نام «عشق ازلي» كه عمدتا دكلمه و سه چهار تا تكه‌اش تك‌خواني و همخواني است، بيرون آمد. البته اين كار ضرب‌الاجل شد. شايد اگر فرصت بيشتري داشتيم، كار، بهتر از اينها بيرون مي‌آمد. اگر خداوند توفيق داد و ديديم كه احتياج جامعه هست، شايد كارهاي بعدي را ارائه بدهيم.

شما در جبهه‌هاي جنگ هم حضور داشته‌ايد؟
من مدت كوتاهي در جبهه بودم. من با جهاد استان تهران، دوره بلدور ديدم كه مدت كوتاهي در شوش دانيال بودم و سپس از آنجا به جزيره مجنون و سه‌راه جفير و شلمچه رفتم. همچنين من چندين سال در اول انقلاب در كميته انقلاب اسلامي‌ در مبارزه با گروهك منافقين و... فعاليت داشتم، حدود يك سال در راستاي فعاليتهاي نهضتي با نيروهاي ساتجا كه توسط شهيد محمد منتظري اداره ميشد در كشور سوريه بودم و در آنجا فعاليت داشتم.

شما به غير از برنامه‌هاي فرهنگي‌تان، شغل ديگر هم داريد؟
فعلا بيكاريم. ولي انشاءالله بناست با تعدادي از دوستان، يك مؤسسه فرهنگي راه بيندازيم.

شما درباره مقام معظم رهبري هم شعر گفتيد؟
آقا عشق منه. پير منه مراد منه مرجع منه و رهبر منه.
در رابطه با امام؟
امام هم همچنين. من براي امام و مقام معظم رهبري، شعرهاي زياد دارم.

ممكنه الان چند بيت بفرماييد؟
باشه براي بعد، فرصتي ديگر كه به صورت مبسوط كارهايي كه در رابطه با امام و مقام معظم رهبري هست، مي‌دهم خدمتان، اگر خواستيد، استفاده كنيد.

اگر ممكنه چند بيت از اشعارتان را كه در رابطه با مقام معظم رهبري سروده‌ايد، براي خوانندگان اين مصاحبه بفرماييد.
بنگـر رحماء بينهــم را **** تكـــرار تـب غـــديـر خــــم را
امروز علي غريب و تنهاست **** آماج هجوم اهرمن‌هاست
او كيست؟گلي ز باغ زهرا (س) **** پرورده درد و داغ زهرا (س)
او نـور دل بسيجيــان اســت **** چون مادر خويش، مهربان است
مستــم ز تبســم نمـازش **** لبخند چو غنچه، دلنوازش
چشمانش بوي عشق دارد **** مستي ز سبوي عشق دارد
چون فاطمه پشتوانه اوست **** تا هستم و هست دارمش دوست

تاكنون ملاقاتي با مقام معظم رهبري داشته‌ايد؟
بله دو مرتبه خدمت آقا رسيدم
خصوصي بود؟
نيمه‌خصوصي بود.

در رثاي شهدا، سروده‌هايي داشته‌ايد، لطفا چند بيت از آن را بفرماييد.


دلم تنــگ شهيـدان اسـت امشب ***** كه همرنگ شهيدان است امشب
من از خـون شهيـــدان شـرم دارم ***** كه خلقي را به خود سرگـرم دارم
زمن پـرسيــد، فــرزنـد شهيـــــــدي ***** كــه بــابــاي شهيــدم را نـديــدي
به من مي‌گفت مادر او جوان بود ***** دليــر و جنگجـــوي و پـرتـوان بـــود
نمي‌دانم چه سودايي به سر داشت ***** به دوشش كوله‌باري از سفر داشت
قــدم در كـوچـه‌بـاغ عشق مي‌زد ***** به جان خويش داغ عشق مي‌زد
چه عشقي؟عشق مولايش خميني ***** كـــه بـوسـد تـربـت سبــز حسيني
بــه اميـدي كـه از آن گِـل كــام گيرد ***** بگـريـــد تــا دلـش آرام گيـرد

نظر شما پيرامون آمريكا و آنهايي كه مي‌گويند بايد با آمريكا ارتباط داشته باشيم چيه؟
آنهايي كه آمريكا را دوست دارند يقينا دوست دارند، بيگانه بر سرشان حكومت كند.

آيا شما اشعاري در رابطه با آن دسته افرادي كه علاقه‌مند به ارتباط با آمريكا هستند، سروده‌ايد؟
اينها كه پنبه‌شان زده شد. بالاخص با اين هجوم سفاكانه آمريكا به ملت مظلوم عراق پنبه همه مدعيان حقوق بشر و دموكراسي غربي و آمريكا و غرب‌گرايي نه تنها در ايران بلكه در تمام عالم زده شد و ديگه بايد آدم حماقت داشته باشه كه بخواهد دست از دامن مقام معظم رهبري بردارد و زير پرچم آمريكا سينه بزند.
اگر نظم نوين هر پرده در خون مي‌كشد ما را
شهـادت از گلوي غـرب بيـرون مي‌كشد ما را
رهـــا مي‌گــردد آخـر زلف مـا بر نيزه‌ها در باد
فـرو مي‌پـاشد از هم هفت بنـد غـرب غـربت زا
و انشالله سرنوشت آمريكا بدتر از شوروي سابق خواهد شد.

وقتي كه شنيديد بارگاه آقا اميرالمؤمنين(ع) را با خمپاره زدند، چه احساسي داشتيد؟
به آن حد بود كه اگر چاره‌اي داشتم، مي‌رفتم و جلوي صحن آقام مي‌ايستادم و سينه سپر مي‌كردم كه اگر مي‌خواهند بزنند، اول به سينه من گلوله بزنند و خونم را بريزند.

بيشتر اشعارتان در رابطه با اهل بيت است. تا حالا عناياتي را از اين بزرگواران به وضوح لمس كرده‌ايد؟
جاده حيرت بسي پر پيچ بود ** ** لطف ساقي بود و باقي هيچ بود
همه‌اش عنايت آنهاست.

شما در زمينه شعر شاگرد هم داريد؟
نه شاگرد ندارم. البته دوست زياد داريم از شعرا و هنرمندان. بخواهيم نخواهيم از هم تاثير مي‌گيريم ولي چيزي به عنوان استاد و شاگردي نداريم.

شما بيشتر اوقات براي اجراي برنامه در سفريد، اين امر باعث ايجاد مشكلي در خانواده نمي‌شود و آيا همسرتان از اين مسئله راضي هستند؟
تا حالا كه پيش نيومده و رضايتمندي را از خود حاج خانم بپرسيد.
همسر حاج‌آقا: من از حاج‌آقا راضيم و مشاركت ايشون در منزل خوبه من از ايشون راضيم، خدا هم از ايشون راضي باشه. حاجي خيلي خوبه، فقط خيلي خونسرده.

اوقات فراغت خود را چگونه مي‌گذرانيد و تفريحات شما چيه؟
اوقات فراغتم را بيشتر به استراحت مي‌گذرانم و تفريحات من، تلويزيون و جدول و برنامه تلويزيون را هم بيشتر اخبار داخلي و خارجي را دنبال مي‌كنم و با فوتبال هم ميونه خوبي دارم.

شما اهل ورزش هستيد؟
بله. من قبلا تكواندو كار مي‌كردم. ورزش مورد علاقه‌ام بولينگ است و فوتبال رو هم زياد دوست دارم.
شما طرفدار پرسپوليس هستيد يا استقلال؟
من طرفدار تيم پاس هستم و از تيم‌هاي خارجي هم تيم آرسنال و به نظر من بهترين بازيكن دنيا شماره 14 آرسنال تيري‌ هانري.

اهل موسيقي هستيد؟
بله، موسيقي را دوست دارم.
چه موسيقي را دوست داريد؟
عمدتا موسيقي‌هاي سنتي را بيشتر مي‌پسندم و از ساز‌ها، به تار و ني و دف بيشتر علاقه دارم.
بزرگترين آرزوي شما چيه؟
بزرگترين آرزوم اينه كه آقا حضرت ولي عصر(عج) مرا به نوكري خود بپذيرد و اعمالم مورد تأييد ايشان باشد كه اگر چنين شود، تمام كارهاي دنيوي و اخروي تضمين و تأييد شده مي‌باشد.

در پايان اين گفت‌وگو‌ي دوستانه اگر براي جوانان و آنهايي كه مي‌خواهند از طريق شعر و شاعري به جايي برسند مطلبي براي گفتن داريد، بفرماييد.
اگر موضع داشته باشيد، صاحب موضوع خواهيد بود. اگر موضع نداشته باشيد، در هر وادي سر گشته‌ايد.

از اين‌كه در اين گفت‌وگو شركت كرديد، صميمانه تشكر و قدرداني مي‌كنيم و برايتان آرزوي توفيقات روزافزون در ظل توجهات حضرت ولي عصر(عج) داريم.
من هم به نوبه خودم از شما كه زحمت كشيديد و تشريف آورديد، تشكر مي‌كنم و برايتان آرزوي موفقيت دارم.
 

       برگرفته از سایت خبری بازتاب 

سه شنبه 6/9/1386 - 10:21
دعا و زیارت

احاديثي در مورد عصر ظهور حضرت مهدي (ع)

 

1. امنيت راه‌ها و شهر‌ها

● از حضرت ابوعبدالله صادق (ع) روايت است كه فرمود: هرگاه حضرت قائم (عج) قيام كند، به عدالت حكم مي‌كند و در زمان او ستمكاري برچيده مي‌شود، به وسيله‌ي آن حضرت امنيت در راه‌ها برقرار مي‌گردد و زمين بركاتش را بر مي‌آورد و هر حقّي به حق‌دار مي‌رسد.

● حضرت صادق درباره‌ي ظهور حضرت مهدي فرمودند: پيرزن ناتوان از مشرق به قصد سفر به مغرب بيرون مي‌رود، هيچ كس او را خشمگين ننمايد.

(مكيال المكارم، ج 1، ص 91)

2. بخشش آن حضرت

● از حضرت ابوجعفر باقر (ع) در وصف حضرت قائم (عج) آمده است: و تمام امور دنيا از برون و درون زمين در خدمتش جمع مي‌شود، پس به مردم مي‌فرمايد: بياييد به سوي آن‌چه در راه رسيدن به آن رحم‌هايتان را قطع كرديد و خون‌هاي حرام ريختد و محرمات خداوند ـ عزّ و جلّ ـ را مرتكب شديد، آن‌گاه آن‌قدر مي‌بخشد كه هيچ كس پيش از او نبخشيده است.

(مكيال المكارم، ج1، ص95)

3. تجديد بناي اسلام

● از حضرت صادق (ع) روايت است كه فرمود: هنگامي كه قائم به پا خيزد مردم را بار ديگر به اسلام دعوت كند و آن‌ها را به امري كه از بين رفته و عموم مردم از آن جدا گشته و به گمراهي افتاده‌اند، هدايت فرمايد. براي اين جهت حضرت قائم را مهدي ناميده‌اندكه به امري كه از آن وامانده‌اند، هدايت مي‌كند، و بدين سبب او را قائم ناميده‌اند كه به حق قيام مي‌كند.                                                                                          

(مكيال المكارم، ج1، ص 101)

● از امام باقر (ع) روايت است كه فرمود: به تحقيق كه وقتي قائم ما بپا خيزد، مردم را به امر جديدي دعوت خواهد كرد، مانطور كه پيامبر اكرم (ص) دعوت فرمود و اسلام غريبانه آغاز شد و به حال غربت باز خواهد گشت، همان‌طور كه آغاز شد. پس خوشا به حال غريبان.

 (مكيال المكارم، ج1، ص 102)

4. جمع عقل‌ها

● از امام باقر (ع) روايت شده كه فرمود: هرگاه قائم ما به پا خيزد خداوند دستش را بر سر بندگان قرار مي‌دهد، پس عقل‌هايشان جمع و حلم و بردباري‌شان كامل مي‌گردد.

(مكيال المكارم، ج 1، ص121)

5. راحتي خلايق

● اميرالمؤمنين (ع) فرمودند: در ملك او درندگان صلح مي‌كنند و زمين گياهش را بيرون مي‌دهد و آسمان بركتش را فرو مي‌ريزد.

● از اميرالمؤمنين، حضرت علي (ع) روايت آمده كه فرمود: اگر قائم ما بپا خيزد، آسمان بارانش را فرو مي‌ريزد و زمين گياهانش را بيرون مي‌دهد، و كينه‌ها و كدورت‌ها از دل‌هاي بندگان زايل مي‌گردد، و درندگان و بهائم با هم سازگار مي‌شوند تا به حدّي كه يك زن، راه عراق و شام را طي مي‌كند در حالي كه جز بر سبزه و گياه پا نگذارد و زينت‌هاي خود (يا زنبيل خود) را بر سر دارد و هيچ درنده‌اي او را به وحشت نمي‌اندازد.

(مكيال المكارم، ج1، ص144)

6. عزت اوليا

● امام باقر (ع) فرمودند: گويي ياران قائم را مي‌بينم كه سراسر بين مشرق و مغرب عالم را پر كرده باشند. همه چيز حتي حيوانات درنده و پرندگان وحشي از آنان اطاعت خواهند كرد، در هر چيز رضايت ايشان را مي‌جويند تا آن‌جا كه سرزميني بر سرزمين ديگر فخر مي‌فروشد و مي‌گويد: امروز يكي از ياران قائم بر من گذشت.

(مكيال المكارم، ج1، ص158)

7. قوت بدن و قلب مؤمنان

● امام صادق (ع) فرمود: هرگاه چنان شود، هر مرد از شما نيروي چهل مرد را يابد و دل‌هايشان همچون قطعه‌اي آهن گردد كه اگر با آن دل‌هاي محكم به كوه‌ها حمله كنيد آن‌ها را خواهيد شكافت.                                                                      

(مكيال المكارم، ج1، ص 189)

● امام سجاد (ع) فرمود: هنگامي كه قائم ما بپاخيزد، خداوند از شيعيان ما آفات را دور مي‌سازد و دل‌هايشان را مانند قطعه‌اي از آهن قرار مي‌دهد و نيروي هريك از مردان‌شان را به مقدار چهل مرد مي‌گرداند و آن‌ها حكام و سران زمين خواهند بود.

(مكيال المكارم، ج1، ص189)

● امام صادق (ع) فرمود: در زمان قائم مؤمني كه در مشرق است برادر خود را كه در مغرب است مي‌بيند و همچنين آن‌كه در مغرب است برادر خود را كه در مشرق است مي‌بيند.

(مكيال المكارم، ج1، ص190)

 

8. اداي قرض مؤمنان

● امام صادق (ع) فرمود: اولين كاري كه مهدي انجام مي‌دهد، اين‌كه در همه جاي عالم ندا مي‌كند: توجه كنيد! هر كس بر عهده‌ي يكي از شيعيان ما قرضي داشته باشد آن را بگويد، تا اين‌كه دانه سير و خردل را هم به صاحبان آن‌ها برساند، چه رسد به طلاها و نقره‌ها و املاك زياد زياد كه همه را ادا مي‌كند.

(مكيال المكارم، ج1، ص 190)

9. رفع گرفتاري‌ها

● امام صادق (ع) فرمود: هرگاه قائم (ع) بپاخيزد، خداوند از هر مؤمن ناگواري‌ها را دور مي‌سازد و نيرويش را به او باز مي‌گرداند.

(مكيال المكارم، ج1، ص 291)

10. نور امام عصر (ع)

● امام صادق (ع) فرمود: وقتي قائم بپا خيزد، زمين به نور پروردگارش درخشان مي‌شود و بندگان از نور خورشيد بي نياز مي‌گردند و شب و روز يكي مي‌شود و مرد در زمان او هزار سال عمر مي‌كند هر سال برايش يك پسر متولد مي‌شود و دختر متولد نمي‌گردد، جامه‌اي به قامت خودش بر او هست كه هرچه قدش بلندتر مي‌شود آن لباس هم بزرگ‌تر مي‌گردد، به هر رنگي كه مي‌خواهد.

● امام صادق (ع) فرمود: هرگاه قائم بپاخيزد زمين به نور پروردگارش درخشان مي‌گردد و بندگان از نور خورشيد بي نياز شوند و ظلمت برطرف گردد.

(مكيال المكارم، ج1، ص311)

11. جمع عقل‌ها

امام باقر (ع) فرمود: هرگاه قائم ما بپاخيزد خداوند دستش را بر سر بندگان قرار مي‌دهد، پس عقل‌هايشان جمع و حلم و بردباري‌شان كامل مي‌گردد.

 (مكيال المكارم، ج1، ص121

سه شنبه 6/9/1386 - 9:38
دعا و زیارت

دعای محبوب

دعا برای آقای غریبمان را فراموش نکنیم

سلام بر روشنی چشم مومنان! 

امام عليّ بن موسي الرضا(ع) ـ كه روز جمعه را روز ظهور حضرت مهدي(ع) مي‌داند ـ ، در يكي از بهترين لحظات نيايش خود يعني قنوت نماز ظهر جمعه سرود بي‌قراري و انتظار سر مي‌دهد و براي فرج و ظهور آن بزرگوار دعا مي‌كند:

 

« اَللّهُمَّ اَصْلِحْ عَبْدَ كَ وَ خَليفَتَكَ، بِما اَصْلَحْتَ بِهِ اَنْبِيائَكَ وَ رُسُلَكَ، وَ حُفَّهُ بِمَلائِكَتِكَ، وَ اَيِّدْهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ مِنْ عِنْدِكَ، وَ اسْلُكْهُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَداً، يَحْفَظُونَهُ مِنْ كُلِّ سُوءٍ،وَ اَبْدِلْهُ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِ اَمْناً، يَعْبُدُ كَ لا يُشْرِكُ بِكَ شَيْئاً، وَ لاتَجْعَلْ لِاَحَدٍ مِنْ خَلْقِكَ عَلي وَ لِيِّكَ سُلْطاناً، وَ ائْذَنْ لَهُ فى جِهادِ عَدُوّ ِكَ وَعَدُوّ ِه، وَ اجْعَلْني مِن اَنْصارِهِ، اِنَّكَ عَلي كُلِّ شيْ ءٍ قَدير(1)

بارالاها، كار ظهور بندة شايسته و خليفة راستينت (امام مهدي) را اصلاح فرما، همانگونه كه كار پيامبر و فرستادگانت را اصلاح نمودي، و از فرشتگانت نگاهباناني بر او بگمار، و از سوي خويش با «روح القدس» او را ياري و پشتيباني فرما، ديده‌باناني ازپيش رو و پشت‌سر همراه وی گردان، تا از هر بدی نگاهش دارند، ترس و هراس او را به امن و امان دگرگون ساز، كه او تو را مي پرستد و هيچ چيز را همتا و همانند تو نمي داند، پس براي هيچيك ازآفريدگانت برتري و چيرگي نسبت به «ولي» خودت قرار مده، و او را درجهاد با دشمنت و دشمنش اجازت فرما، و مرا از ياران او بشمارآور،كه همانا تو بر هر كاري توانایی.

 

 

 

 

 با عنايت به مضــامين زيباي فوق، روشــن

مي‌گردد كه امـام هشتم(ع) عــالي‌ترين و

بلندترين زمزمه‌هاي محبّت را چگونه با سوز

و از سر شوق در اين مناجات كوتاه بر زبان جاري مي‌سازد! هم محبوب خود را معرفي مي‌نمايد و هم آرزوي سلامتي و ظهور او را دارد و از خدا مي‌خواهد تا بيعت هيچ ستمگري بر گردن آن حضرت نباشد. آن‌گاه براي جهاد در ركاب او اعلام آمادگي نموده بدين وسيله ارتباط معنوي و عاطفي خود را ب آن بزرگوار ابراز مي‌فرمايد.(2)

دوستان عزیز!

بیایید ما هم همانند امام رضا (ع) این دعای زیبا را در قنوت

نمازهایمان قرائت نماییم باشد که خداوند ظهور ایشان را نزدیک بفرماید.

توجه داشته باشیم:

دعا برای آقای غریبمان را

هیچگاه فراموش نکنیم

 

1. بحار/ج89- مصاح المتهجد/367- جمال السبوع/413

2. آفتاب در نگاه خورشيد، ص 21

 

سه شنبه 6/9/1386 - 9:35
ادبی هنری

ميخواستم دنيا را تغيير دهم !


بر سنگ قبر كشيشي چنين نوشته شده بود :

آن هنگام كه جوان بودم و فارغ از همه چيز و تخيلم مرز و محدوده اي نميشناخت ،

در سر آرزوي تغيير دنيا را مي پروراندم

بزرگتر و خردمندتر كه شدم

در يافتم كه جهان تغيير ناپذير است

پس افق انديشه ام را محدودتر كردم و بر آن شدم تا تنها كشورم را تغيير دهم

اما اين هم عملي نبود

پس از سالها زندگي و تجربه، آخرين تلاش نوميدانه خود را صرف تغيير خانواده ام كردم

اما افسوس آنها نيزكه نزديكترين كسان به من بودند،تغيير نكردند

اكنون كه در بستر مرگ آرميده ام ،

به ناگاه حقيقتي را يافته ام

تنها اگر خودم را تغيير داده بودم ،

آنگاه نمونه اي ميشدم براي اعضاء خانواده ام،

تا آنان نيز خود را تغيير دهند

با انگيزه و تشويق آنها ،

چه بسا كه كشورم نيز اندكي اصلاح ميشد

شايد مي توانستم ،

دنيا را هم تغيير دهم !!!!
سه شنبه 6/9/1386 - 9:27
ازدواج و همسرداری

 ازدواج در اسلام

پافشاري اسلام در تحقيق براي انتخاب همسر بسيار قابل توجه است. زيرا سهل انگاري و بيتوجهي در اين امر مهم، ممكن است نسلهاي بعدي را به بدبختي و بيماري مبتلا كند. يعني از طريق ازدواج با افراد نالايق، خصوصيات و آفتها بيماريهاي گوناگون جسمي و روحي به فرزندان و نسلهاي بعدي انتقال مييابد. و در معاني الاخبار ص 47 از حضرت پيامبر نقل شده است كه:
همسر مانند گردنبند است، بنابراين بنگر كه چه كسي را به همسري برميگزيني
اسلام به خاطر حفظ سلامت نسل و عدم انحطاط و سقوط خانوادهها تأكيد فراوان به عمل آورده كه با افراد نالايق، نادان و احمق فرومايه ازدواج نشود. چنانچه امام صادق ـ ع ـ ميفرمايد.
شما را از ازدواج با احمق برحذر ميكنم كه همنشيني با او و فرزند حاصل از او موجب تباهي است
(مزرع كافي ج 2 ص 13و 11)
براي انتخاب صحيح همسر روانشناسان و متخصصان امور، معيارها را ذكر كردهاند. اين معيارهاي بايد به خوبي در مد نظر گرفته شوند تا انتخاب صحيح و درست صورت گيرد.
1- ظاهر طرفين مورد پسند باشند: زوجين بايد از نظر ظاهر و قيافه يكديگر را بپسندند. زندگي كردن با فردي كه از نظر ظاهر پسنديده نيست كاري بسيار مشكل است. بنابراين دختر و پسر در ابتدا بايد يكديگر را ببينند و در نظر بگيرند كه آيا وضعيت ظاهري فرد مقابل براي وي قابل قبول است يا خير. و در چه درجهاي از اهميت قرار دارد. آيا ميتواند با مشكلي كه در ظاهر طرف مقابل وجود دارد كنار بيايد و يا برعكس تحمل آن برايش آسان نيست. در نظر بگيرد كه آيا ميتوان آن مشكل را رفع و يا برطرف نمود. و براي برطرف نمودن آن چه راههايي وجود دارد و چه محاسني به آن معايب را ميپوشاند و در چه حدي.
2- برخورداري از سلامت جسم و روان: بايد تحقيق نمود كه زوجين اختلال ژنتيكي و روحي ندارند. اختلافاتي مانند تالاسمي، هموفيلي، دالتونيسم، اسكيزوفرني از بيماريهاي ارثي ميباشند كه با تحقيق و آزمايشهاي دقيق خوني ميتوان به آنها پيبرد اختلالاتي مانند افسردگي ـ وسواس ـ شخصيتهاي پارانوئيد(بدبين) و ميستريك و نارسيستيك(خود شيفته) جزء با مشاورة روانشناسي قابل تشخيص نميباشند. با اينكه ميتوان در ظاهر تا حدودي به افسردگي و وسواس اسكيزونرني و ديگر بيماريهاي جدي روانشناختي پيبرد، اما در اغلب موارد مشاورة ازدواج براي زوجين ضروري است تا ابعاد شخصيتي آنان و اختلالات نهان آنها بارز شود. معلوليتهايي كه احياناً در زوجين وجود دارد، قبل از ازدواج بايد عنوان شود تا بعدها مشكلي ايجاد نشود. طرفين با آگاهي كامل از سلامت جسم و روان يكديگر بايد به اتخاذ تصميم بنشينند.
3- سن: تفاوت سني مطلوب از نظر روانشناسان 8-3 است. مرد بايد از زن بزرگتر باشد.
4- تحصيلات: تحصيلات زوجين يا بايد برابر باشد يا تحصيلات مرد بيشتر از زن باشد و بهتر است فقط يك مقاطع فاصله داشته باشند بدينصورت كه اگر مرد ليسانس است زن ليسانس يا ديپلم باشد. نه مرد فوق ليسانس و زن ديپلم و پائينتر و برعكس. بهتر است هر دو تحصيلات دانشگاهي داشته باشند و يا هر دو ديپلمه باشند. حتي المقدر بهتر است تحصيلات مرد بيشتر از تحصيلات زن باشد. تحصيلات كمتر مرد به هيچ وجه مورد تأييد نيست.
5- شغل: شغل طرفين بايد مورد بررسي قرار گيرد. آيا مرد به ادامه فعاليت و كار زن راضي است يا نه؟ آيا زن ميتواند از كار در بيرون از منزل منصرف شود؟ آيا اختلافي بين تمايل زن(براي كاركردن) و مرد وجود دارد يا نه؟ اين موارد بايد قبل از ازدواج بررسي شوند. اما شغل مرد و در صورت شاغل بودن زن، شغل زن بايد ثابت و سالم باشد در اكثر مواقع تغييردادنهاي بيدليل شغل ميتواند ناشي از وجود كي نوع اختلال شخصيت باشد. فردي كه بدون دليل موجه دائماً شغلش را عوض ميكند براي ازدواج مناسب نيست در ضمن مشاغلي مانند كوپنفروشي دست فروشي شغل ثابت محسوب نميشود. اما شغل بايد سالم باشد محيط كار طرفين از نظر اخلاقي و اجتماعي محيطي سالم باشد تا به بافت خانواده لطمه نزند در كتاب شرح نهجالبلاغه بنابي الحديد ج 20 ص 270 ميخوانيم اميرالمومنين فرموده است وقتي محيط اجتماع آلوده باشد. سجاياي انساني بيرونق و زيانآور ميشود و برعكس رذائل در جامعه رايج و سودبخش ميگردد.

همچنين در كارهايي مانند قاچاق، كارهاي خلاف و غيرقانوني نبايد مشغول باشد مرد بايد داراي شغل و درآمد باشد.
6- اقتصاد خانواده: طرفين ازدواج نبايد از دو طبقه مختلف اقتصادي باشند وضعيت مالي و مادي خانواده‌ها بايد برابر باشد تفاوت زيادي نداشته باشد چه در مورد زن و چه در مورد مرد اين نكته صدق ميكند. هر دو بايد در يك سطح باشند. از نظر وضعيت اقتصادي حداقل در رفاه نسبي باشند چنانچه در بحارالانوار ج 15 ص 236 مي‌خوانيم: موسي‌بن جعفر ـ ع ـ فرمود: خوشبخت انسان با ايماني است كه براي گذراندن زندگي درآمد كافي داشته باشد.
7- وضع فرهنگي خانواده: خانواده‌ها بايد هم‌فرهنگ باشند و در يك سطح فرهنگي قرار گرفته باشند. مثلاً خانواده‌اي كه شغل آنان بازاري است و خانواده اي كه جزء طبقه فرهنگي محسوب مي‌شود هر كدام فرهنگ زندگي خاص خود را دارند و در يك سطح قرار نمي‌گيرند در عين حال زوجين بايد هم دين باشند يعني هر دو مسلمان يا هر دو مسيحي علاوه برآن بايد مذهب باشند هر دو شيعه هر دو سني هر دو كاتوليك و غيره. روانشناسان معتقدند بهتر است زوجين حتي هم‌زبان باشند يعني ازدواج ترك با ترك كرد با كرد و تركمن با تركمن موارد بسياري از طلاقها ناشي از عدم هماهنگي وضع فرهنگي زوجين مي‌باشد. گاهي اوقات فقط اختلاف زبان منجر به گسستگي پيوند زناشويي شده است. نقش خانواده به دوستان و آشنايان در زندگي فرد بايد بررسي گردد. محيط دوستان نزديكان همسايگان اگر نامناسب باشند در روي افراد تأثير قابل توجهي دارند. شعر زير گواه اين مطلب است.
پسر نوح با بدان بنشست
خاندان نبوتش گم شد
سگ اصحاب كهف روزي چند
پي‌نيكان گرفتار و مردم شد

و در كتاب شرح نهج‌البلاغه مي‌خوانيم: حضرت علي ـ ع ـ فرمود: از مصاحبت با افراد فاسد بپرهيز زيرا طبيعت به طور ناآگاه بدي و ناپاكي را از طبع منحرف مي‌دزدد در حاليكه تو از آن بي‌خبري
8- اخلاق و ايمان: اخلاق يعني خوش‌رويي ـ عصباني نبودن ـ پرخاشگري نبودن تحمل داشتن و صبور بودن همچنين عدم اعتياد به مواد مخدر و الكل نيز در اين مقوله جاي ميگيرد. الكل هم حيا را مي‌برد و هم خشونت مي‌‌آورد. لذا در انتخاب همسر بايد دقت نمود تا فرد از نظر اخلاقي موردي نداشته باشد زوجين بايد از تحمل و صبر برخوردار باشند تا بتوانند معايب يكديگر را تحمل نموده و در مواقع بروز مشكلات صبوري نشان دهند كسانيكه از صبر بي‌بهره‌اند امكان بروز اختلافات روحي در آنان وجود دارد. همچنين عصبي شدنها و پرخاشگريهاي ناگهاني ناشي از عدم تحمل و صبوري است كه مي‌تواند منجر به بروز مشكلاتي ديگر من جمله كتك‌زدن و فحاشي‌ها و درگيريهاي لفظي و بدني شود اعتياد به مواد الكل نيز اين مشكلات را به بار مي‌آورد. لذا داشتن وجدان و ايمان و اعتقادات مذهبي و صداقت و وفاداري از جمله ويژگيهاي فردي است كه به همسري انتخاب مي‌شود. هر يك از زوجين بايد در مورد خانوادة طرف مقابل و فضائل اخلاق و رذائل اجدادي اطلاع داشته باشند از نظر اسلام فضائل يا رذائل آباء و اجداد و نياكان در نسلهاي آينده بدون شك اثر دارد و فرزندان وارث خصوصيات آنان مي‌باشند خداوند متعال از زبان حضرت نوح ( ع ) فرموده است: پروردگارا: اين مردم كافر و گمراه را از صفحة روزگار برانداز، چه اگر آن‌ها را به حال خود واگذاري از طرفي مايه گمراهي ديگران مي‌شوند و از سوي ديگر فرزنداني كه مي‌آورند جز آلوده و پليد نخواهد بود. ترجمه سورة نوح، آيه‌هاي 26-27 اسلام به خاطر پاكي نسل ، مراقبتهاي عميق و لازم به عمل آورده است و تأكيد نموده كه با افراد بداخلاق و ناشايسته ازدواج صورت نگيرد در كتاب مسائل‌الشيعه ج 5 ص 10 آمده است: حسين‌بن بشار واسطي به حضرت امام رضا ( ع ) نامه‌اي نوشت: يكي از بستگانم درخواست وصلت با من دارد ولي بداخلاق است حضرت در جواب نامه فرمود اگر اخلاقش بد است با او ازدواج نكن. با معيارهايي كه ذكر شد كه البته لزوماً كافي نيستند، مي‌توان به انتخاب و تصميمي عاقلانه مبادرت نمود به خاطر داشته‌ باشيم براي يك ازدواج موفق يكي از شرايط انتخاب صحيح است.
• منابع: اسلام و تربيت، رضا قربانيان، موسسه خدمات فرهنگي و نشر تهران
• مقدمه‌اي بر نظريه‌هاي روان درماني
• بخشي از سخنان استاد دكتر محمود گلزاري

دوشنبه 5/9/1386 - 12:57
دعا و زیارت
کعبه‏ یک سنگ، نشاني است که ره گم نشود 
حاجي! احرام دگر بند، ببين يار کجاست‏


 خوش به حال اونایی که  لیاقت حضور پیدا می کنند و وجود حضرت رو درک می کنند ...
اونایی که رفتید دست ما که کوتاست که بگیم ، اگه آقا رو دید سلام ما رو هم برسونید...
ولی  آی اونایی که نرفتید  انشاالله که عازم شدید و رفتید  سلام ما رو هم برسونید ...
یا رفقایی که حاجی دارید و عازم شدند اگه میشه یه ارتباطی  از یه طریقی تماس بگیرید بگید اینجا خیلی ها  التماس دعا گفتند که برای حضرت دعا کنید ...
انشاالله که به سلامت برید و برگردید ...
انشاالله موقع برگشتن دلهاتون رو جا بزارید برگردید ... دیگه برای خودتون نباشید ....
دوشنبه 5/9/1386 - 9:8
دعا و زیارت
سلام بر امیر حاجیان
سلام بر (علم الهدی) پرچم هدایت ، نشان مسیر حقیقت 

زمان دیدار یارشد ...
 فصل،  فصل خزان گناهان  شد....
ماه ذیقعده ماه توبه و استغفار ، ماه رسیدن به خدا ....
 خوش به سعادت اونایی که زائر خانه خدا شدند و رفتند به سرزمین وحی ، سرزمین نور ....
خوش به سعادت اونایی که سر لوح سفرشون رسیدن به قرب الهی در مسیر  حقیقته ...
مسیری که با نور ولایت  روشن شده ...
 مسیری که  هدایت گرش کسی نیست جز حضرت بقیةالله روحی و ارواحنا له الفداء ....
خوش به سعادت اونایی که درس ولایتشون  رو در این سفر پر بار معنوی به خدمت حضرت ارائه می دهند و نمره عالی دریافت می کنند ...
انشاالله در این سفر لباسی از جنس اخلاص بر وجودتون پوشیده بشه ..
انشاالله در این سفر ، برای تقرب و رضای خدا و همگام با امام زمان ارواحنا فداه قدم بردارید....

حرم و زمزم و صفا باشد 
از صفاي تو با صفا، مهدي!

دوشنبه 5/9/1386 - 8:46
ادبی هنری

دوباره یک غروب دلنشین
دوباره یک صدا،
صدای سبز
دوباره می پرد کبوتری
به دور گنبد حرم
دوباره چشمهای من
پر از نگاه کاشی و ستاره می شود
کنار حوض
دوباره ذهن من
پر از صدای بالهای یک فرشته می شود
نگاه کن!
من آن کبوترم
به دور گنبد طلایی اش
چه عاشقانه می پرم


چهارشنبه 30/8/1386 - 9:35
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته