• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 55
تعداد نظرات : 31
زمان آخرین مطلب : 4992روز قبل
دانستنی های علمی
پیامبر اکرم (ص) می فرماید: محبت و علاقه شدید تو به چیزی، تو را نسبت به آن نابینا و ناشنوا می کند. ( عیوب او را نمی بینی و سخنان علیه او را نمی شنوی)
پنج شنبه 30/8/1387 - 19:43
خانواده
حال وقتی كه همه موجودات، خدا را تسبیح می‌گویند و او را عبادت می‌كنند ؛ آیا جا ندارد انسان كه اشرف مخلوقات است در برابر خداوند اظهار بندگی و عبودیت نماید و هیچ بودن خود را به منصه ظهور برساند و در مقابل پروردگارش خاكساری نماید؟
چهارشنبه 29/8/1387 - 21:52
ادبی هنری
دلی که باقی بر بصیرت و رشد است، سزاوار است که قلب نامیده شود، 
و قلب است كه با یاد او آرام می‌گیرد. اما دلی که از مسیر منحرف شده 
و از ذکر رو گردان است، از این آرامش محروم است

چهارشنبه 29/8/1387 - 21:48
شعر و قطعات ادبی
من اگر روح پریشان دارم
من اگر غصه هزاران دارم 
گله از بازی دوران دارم
دل گریان،لب خندان دارم
به تو و عشق تو ایمان دارم
در غمستان نفسگیر، اگر 
نفسم میگیرد
آرزو در دل من 
متولد نشده، می میرد
یا اگر دست زمان درازای هر نفس 
جان مرا میگیرد
دل گریان، لب خندان دارم
به تو و عشق تو ایمان دارم
من اگر پشت خودم پنهانم 
من اگر خسته ترین انسانم
به وفای همه بی ایمانم
دل گریان، لب خندان دارم 
به تو و عشق تو ایمان دارم
سه شنبه 28/8/1387 - 20:41
شعر و قطعات ادبی

در میخانه بروی همه باز هست هنوز
سینه ی سوخته در سوز و گداز است هنوز

بی نیازی است در این مستی و بیهوشی عشق
درِ هستی زدن از روی نیاز است هنوز

چاره از دوری دلبر نبود لب بَربند
که غلام دَرِ او بنده نواز است هنوز

راز مگشای مگر در بَرِ مست رُخ یار
که در این مرحله او محرم راز است هنوز

دست بردار ز سوداگری و بوالهوسی
دست عشّاق سوی دوست دراز است هنوز

نرسد دست من سوخته بر دامن یار
چه توان کرد که در عشوه و ناز است هنوز

ای نسیم سحری گر سر کویش گزری
عطر بر گیر که او غالیه ساز است هنوز
  امام خمینی(ره)

سه شنبه 28/8/1387 - 20:40
شعر و قطعات ادبی
سرخوش زسبوی غم پنهانی خویشم  

  چون زلف تو سرگرم پریشانی خویشم

 در بزم وصال تو مگویم ز كم و بیش  

  چون آینه خو كرده حیرانی خویشم 

یك چند پشیمان شدم از رندی و مستی  

 عمریست پشیمان ز پشیمانی خویشم 

از شوق شكر خند لبش جان نسپردم  

شرمنده ی جانان ز گرانجانی خویشم 

بشكسته تر از خویش ندیدم به همه عمر  

  افسرده از خویشم و زندانی خویشم 

هر چند "امین " بسته به دنیا نیم اما

 دلبسته یاران خراسانی خویشم .

شعر از آیت الله خامنه ای
سه شنبه 28/8/1387 - 20:38
شعر و قطعات ادبی
ای کاروان آهسته ران کارام جــــانم میـــــــرود  
  آن دل که با خود داشتم با دلستــــانم میرود
من مانـده ام مهجور از او بیچــاره و رنجور از او  
  گویی که نیشی دور از او در استخوانم میرود
گفتم به نیرنگ و فسون پنهان کنم ریش درون  
  پنــهان نمیماند کـه خــون بر آستــــانم میرود
محمل بـدار ای سـاروان تندی مکن با کـــاروان  
  کــز عشـق آن ســرو روان گوئـی روانـم میرود
او میرود دامن کشان مـــن زهر تنهایی چشان  
  دیـگر مپرس از من نشان کز دل نشانم میرود
باز آی و برچشمم نشین ای دلستــــان نازنین  
  کاشــوب و فریـــــــاد از زمین بر آستانم میرود
در رفتن جــــــان از بدن گویند هر نوعی سخن  
  من خود بچشم خویشتن دیــدم که جــــانم میرود
  سعــدی
سه شنبه 28/8/1387 - 20:37
خواستگاری و نامزدی
زندگي همچون صفحه شطرنج است هر گاه كيش و مات شدي بپذير و دوباره مهره هاي اصلي زندگي ات را در جاي خود قرار بده . از شكست فقط تجربه هايش را به خاطر بسپار.
سه شنبه 20/6/1386 - 20:4
محبت و عاطفه
عشق و وفا : در بهار آشنايي ها مي شكفد اما گاهي خزاني هم به دنبال مي آيد . عشق يك ابتلاست . اين تو نيستي كه عشق را مي آفريني . تو فقط به عشق دچار مي شوي . عشق هم چون نسيم مي وزد و همچون نسيم مي رود . هنگامي كه نسيم عشق مي وزد شادماني كن و تن به آن بسپار . هنگامي كه مي رود تنها بگو :خدا نگهدار . عشق چيزي نيست كه بتواني آن را در قفس نگه بداري . عشق آزاد است . عشق پرنده اي ست آزاد و رها . اگر عشق را در قفس بيندازي ديگر نمي خواند بگذار عشق آزادانه بيايد و هرگاه خواست برود . در قفس را هميشه باز بگذار اصلا چرا قفس را دور نيندازي ؟ آنرا ويران كن و دور بينداز . پرنده ي عشق را نه در قفس بلكه هنگام پرواز در آسمان تماشا كن . بدين سان از تماشاي عشق و پرواز دل انگيزش بيشتر لذت خواهي برد . همواره خود را وام دار عشق بدان . آن روزهايي را بياد آور كه نسيم عشق مي وزيد و تو در هواي دلكش آن دست مي افشاندي و پا مي كوبيدي . نغمه سرايي هايت را در گوش نسيم عشق ياد آر . عشق آگر برود غمبار است اما گناه نيست . به بند كشيدن عشق بده ساختن عشق است . در حالي كه آزادي ذات عشق است . عشق فقط وقتي وجود دارد كه آزاد باشد و گرنه هرگز وجود نخواهد داشت . اگر عشق آمد شاد باش ... اگر عشق رفت به او بگو : اي عشق ! مي روي و دلم تنگ مي شود . آنگاه دل خود را صادقانه باز كن بگذار غم به دون آن بخزد . اما باز از عشقي كه آمده و رفته است سپاسگذار باش . عشق اگر حتي براي ماهها و روزها و لحظه هايي دوام داشته باشد باز هم عشق است و عزيز و دوست داشتني است . همين لحظات است كه به نام خاطره دلت را سر شار مي سازد . كسي را كه دوست ميداري اسير توقعات خود نكن . ادامه دارد ......
يکشنبه 18/6/1386 - 21:40
دانستنی های علمی
انسان حداکثر ببا سرعت 30 کیلو متر در ساعت می تواند راه برود ! HHBN
چهارشنبه 14/6/1386 - 21:37
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته