عبارت است از اقدام هاي مأموران دولتي با هدف انتفاع وبهره برداري براي خود و يا اشخاص ديگر و يا در قبال دريافت مال خود و يا اشخاص ديگر كه از راههاي زير انجام مي پذيرد :
- نقض قوانين و مقررات اداري .
- تغيير و تفسير قوانين و مقررات و ضوابط اداري .
- تغيير در قوانين و مقررات اداري .
- خودداري ، كند كاري يا كوتاهي در انجام وظايف قانوني در قبال ارباب رجوع .
- تسهيل و يا تسريع غير عادي در انجام كار براي اشخاص معين در مقايسه با ديگران .
انواع فساد :
الف : فساد خرد و كلان :
فساد كلان ، فسادي است كه توسط مقام هاي مافوق اداري به صورت باندي و با ارقام قابل توجه صورت گرفته و بيشتر
جنبه فساد سياسي يا حاكميتي دارد .
فساد خرد ، فسادي است كه توسط كاركنان جزء صورت مي گيرد .
ب : فساد سازمان يافته و فساد فردي :
در فساد سازمان يافته وجه (رشوه ) مورد نياز و دريافت كننده در سيستم اداري مشخص است و پرداخت وجه ، انجام كار
را تضمين مي كند .
در فساد فردي پايه به چند مأمور دولتي مبالغي پرداخت شود و ضمانتي هم براي اجراي قطعي خواسته رشوه دهنده نيست .
ج : فساد قاعده مند و فساد غالب :
فساد قاعده مند: فسادي است كه احتمال كشف و مجازات در آن كاهش و انگيزه هاي فساد افزايش مي يابد .
فساد غالب : فسادي است كه سراسر دستگاههاي دولتي را فرا گرفته باشد .
ريشه يابي برخي عوامل سازماني در ترويج فساد :
1 - عدم وجود شفافيت و پاسخگويي در فعاليت هاي نظام اداري : هرچه در يك سيستم باز ، عدم شفافيت و پاسخگويي نسبت به ارباب رجوع و كل مجموعه و خصوصاً به سيستم هاي نظارتي بيشتر باشد به همان تناسب فساد اداري افزايش خواهد يافت وبالعكس هرچه ضريب پاسخگويي در يك سيستم بيشتر باشد فساد اداري كمتري درآن سازمان جريان خواهدداشت. البته بايد توجه داشت كه اين مهم درسطوح عالي سازمان ازاهميت بيشتري برخوردارمي باشد و هر چه مديران عالي بيشتر به اين موضوع متعهد وملتزم باشندسطوح مياني واجرايي نسبت به سازمان و ارباب رجوع و حتي مافوق هاي خود پاسخگوتر خواهند بود .
2 – اعطاي اختيارات بيش از حد به مديران :در بعضي از سيستم ها ديده مي شود كه مديري هم مسئول اجرايي امورات در سيستم بوده و هم وظيفه نظارت و بازرسي را برعهده دارد و اين مسأله سبب فقدان شفافيت و عدم پاسخگويي صحيح در آن سازمان شده است .
3 – عدم ثبات در مديريت : وقتي كه مدير جايگاه خود را متزلزل ديد اين مسأله سبب كاهش انگيزه وي نسبت به امور محوله به وي خواهد شد . كاهش انگيزه كاري سبب به وجود آمدن فساد اداري خواهد شد .
4 – عدم وجود امنيت شغلي براي كاركنان .
5 – نارسايي ، پيچيدگي ، تناقض و ابهام در قوانين و مقررات اداري .
6 – عدم وجود نظام شايسته سالاري در عزل و نصب ها : يكي از مهمترين عوامل بروز فساد اداري از لحاظ رفتار سازماني ، نبود فضاي شايسته سالاري در منصب هاي سازماني است .
7 – ناكارآمدي وضعف نظام اداري .
8 – بي كفايتي حرفه اي كاركنان .
9 – باند بازي .
10- عدم وجود نظام هاي صحيح انگيزشي و تشويق و تنبيه در اداره ها .
11- ضعف دانش و تخصص مديران .
پيشنهاد هاي مديريت حراست در جهت كاهش بروز عوامل سازماني ترويج فساد در سيستم :
1 – شفاف سازي قوانين .
2 – استقرار نظامهاي سنجش عملكرد كاركنان .
3 – شايسته سالاري در عزل و نصب ها .
4 – مشاركت دادن كاركنان در اداره امور .
5 – ملزم ساختن واحدها به پاسخگويي .
برخي عوامل فرهنگي و اجتماعي فساد اداري :
1 – ضعف وجدان كاري و انضباط اجتماعي .
2 – رواج مادي گرايي .
3 – قوي بودن پيوندهاي فاميلي و قبيله اي .
4 - سطح پايين اخلاقيات در جامعه .
5 – فقدان فرهنگ پاسخ گويي .
6 – نقص مجموعه نظارت هاي حسابرسي و اطلاعات نامربوط .
راهكارهاي پيشنهادي مديريت حراست براي پيشگيري از عوامل فساد فرهنگي ، اجتماعي :
1 – ترويج فرهنگ اسلامي .
2 – ترويج فرهنگ وظيفه شناسي و وجدان كاري .
3 – آگاه ساختن مردم به قوانين و مقررات و حقوق شهروندي .
4 – افزايش سطح اطلاع رساني به مردم و ارتقاي پاسخ گويي دستگاههاي اجرايي .