تبیان، دستیار زندگی

سعي كنيم هم پر از احساس باشيم هم پر از قدر تمندي

كنفوسيوس:جر وبحث ومناقشه ايجاد خشم مي كند وادم خشمگين قادر به درك حقيقت نيست.

پيامبر:مبادا ترس از مردم شما را از گفتن حقيقت بازدارد.

درزمان هاي بسيار دور وقتي هنوز پاي بشر به زمين نرسيده بود فضايل وتباهي ها در همه جا شناور بودند.ان ها از بي كاري خسته وكسل بودند.روزي همه تصميم گرفتند دور هم جمع شوند.خسته تر وكسل تر از هميشه. ناگهان ذ كاوت ايستاد وگفت بياييد بازي كنيم مثلا قايم موشك.همه از پيشنهادش شاد شدند وديوانگي فورا فرياد زد من چشم مي گذارم.از ان جايي كه هيچ كس نمي خواست دنبال ديوانگي بگردد همه قبول كردند او چشم بگذارد وبه دنبال ان ها بگردد.ديوانگي جلوي درختي رفت چشم هايش رابست وشروع كرد به شمردن.1.2.3...همه رفتند تا جايي پنهان شوند.لطافت خود را به شاخ ماه اويزان كرد.خيانت داخل انبوهي زباله پنهان شد.اصالت به  ميان ابرها رفت.هوس به مركز زمين وطمع به داخل كيسه اي كه خودش ان را دوخته بود رفتند.وديوانگي هم چنان مشغول شمردن بود.78.79 ...همه پنهان شدند جز عشق كه مردد بود و نمي توانست تصميم بگيرد.جاي تعجب نيست پنهان كردن عشق مشكل است.در همين حال ديوانگي به پايان شمارش مي رسيد.95.96...هنگامي كه ديوانگي به 100رسيد عشق پريد ودر بين بوته هاي رز پنهان شد.ديوانگي فرياد زد دارم مي ايم.اولين كسي را كه پيدا كرد تنبلي بود كه سختش بود جايي پنهان شود.دروغ را يافت كه ته درياچه بود.لطافت اويزان ماه هوس مركز زمين و....يكي يكي همه را پيدا كرد.به جز عشق.او از يافتن عشق نا اميد شده بود كه حسادت در گوش ها يش زمزمه كرد تو فقط بايد عشق را پيدا كني و او پشت بوته رز است.ديوانگي شاخه چنگك مانندي از درخت كند وبا شدت وهيجان ان را در بوته رز فرو كرد.چندين بار اين كار را تكراركرد تا با صداي ناله اي متوقف شد.عشق از پشت بوته بيرون امد در حالي كه صورت خود را با دست ها يش پوشانده بود واز ميان انگشت ها يش خون مي چكيد.او نمي توانست جايي را ببيند.عشق كور شده بود.ديوانگي گفت من چه كردم؟چگونه مي توانم كمكت كنم؟عشق پاسخ داد تو نمي تواني مرا درمان كني اما اگر مي خواهي كاري كني راهنماي من شو و از ان روز است كه عشق كوراست وديوانگي همواره در كنار او.

سلام. در جواب دوستي كه درباره مطلب قبل از ازد واج نظر داد ند:اين مطلب هم براي خانم هاست هم براي اقايان در ضمن من دكتر نيستم كه نسخه بدم اين نوشته ها فقط تجربه هاي من بودند.كه فكر كردم شايد براي بعضي هامفيد باشه.

هركس به اراده خدا راضي و تسليم باشد براي از دست دادن چيزي محزون نمي شود .

امام صادق عليه السلام:اسمان 40 روز در عزاي حسين گريست.

امام حسين عليه السلام:مبادا به كسي كه در برابر تو جز خدا ندارد ظلم كني.

گناه رو گناه و جدال با همسر دل را مي ميراند.

از خودم نيست ولي نمي دانم از كيست.