مهربانا کاش می توانستم با تمام وجود ترا در بر بگیرم و زار زار از این بد بندگی ام برایت گریه کنم می دانم که هر جا باشم تو آنجا حضور داری و در کنار منی پس آغوش باز کن و صدای ناله هایم را بشنو! ! !
الهی بارها و بارها برایت نوشتم ولی چنان کر بودم که جواب حرفهایت را نشنیدم کجایی ؟ نمیبینمت ؟دستهای خالیم بسویت دراز است میدانم که میبینی ولی نمیدانم که چرا دستهای خالی ام خالیتر برمیگردد.در نمازم" روزه ام "دعایم از تو کمک خواستم کمکم کردی ولی نفهمیدم ؟صدایم کردی ولی نشنیدم ؟بارها و بارها کمکم کردی که این را بفهمم . . . . بنده خوبم همیشه و همیشه در کنارت هستم هنوز لب تر نکرده پاسخت را می دهم پس بیا و با ما آشتی کن و بدان که هیچ وقت تنهایت نمیگذارم