توی تنهائیام همیشه تو بودی
همیشه با بودنت (تنهایی) برای من معنا و مفهومی نداشت.
حالا که رفتی، فهمیدم (تنهایی)چه دردی داره.
بیا و منو از تنهایی در بیار
می ترسم از اون روزی که دیگه چشمات منو نخواد
می ترسم از روزی که دیگه گوشهات صدامو نخواد
می ترسم از روزی که دیگه نباشی
دیگه نباشی و تا تو رو ببینم
می ترسم می ترسم از ندیدنت، نبودنت
تو کویر عشقم تو سراب شدی برام
بیا و از حالت سراب
در بیا و سیرابم کن
قلب من ظرفیتش یک نفره
تو می تونی اون یک نفر باشی
چشمام هر طرف تو رو می بینه
گوشهام همیشه، همه جا صدای تو رو می شنوه
دستام همیشه رو به بالا برات دعا می کنه تا برگردی
برگرد برگرد برگرد برگرد برگرد برگرد ...........................................
دلم رو شکستی اما راضی نشدی
تکه های دلم رو خرد کردی بازم راضی نشدی
خرده های دلم رو به باد سپردی بازم راضی نشدی
همه این کار ها رو کردی فقط برای اینکه دلی نداشته باشم تا برات دلتنگ بشه
اما بدون دلم رو از بین بردی.
اما می خوام بگم تمام وجودم از توست.
می تونی همه وجودم رو از بین ببری؟
بی تو بودن خیلی سخته
با تو بودن آرزومه
کاش خوشی و بدی زندگی دو روی شیر و خط داشت
کاش همیشه روی شیر برای من بود
می ری؟ برو
ولی بدون
همیشه بیادتم
همیشه تو فکرتم
همیشه در انتظارتم
همیشه جات خالیه تو دلم
تا دقیقه نود زندگیم منتظرت می مونم