• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 115
تعداد نظرات : 66
زمان آخرین مطلب : 5184روز قبل
دانستنی های علمی

 

انسان همچون رودخانه است ؛ هر چه عمیق تر باشد ، آرام تر و

 متواضع تر است.

دوشنبه 21/5/1387 - 19:9
خواستگاری و نامزدی

 

قابل توجه آقایون ...

شما خیلی مردهای باهوش را می شناسید که با زنهای غیر باهوش ازدواج کرده اند ، ولی هرگز زن باهوشی را پیدا نمی کنید که با مرد غیر باهوشی

 ازدواج کرده باشد !

يکشنبه 20/5/1387 - 12:38
طنز و سرگرمی

 

 فکر می کنید قبل از اینکه یک مرد اعتراف کند که گم شده است

 

 

چند راه دیگر را باید بالا و پایین برود؟!؟!

 

يکشنبه 20/5/1387 - 12:27
دانستنی های علمی

 

دوست داشتن کسانی که دوستمان می‌دارند

 

 کار بزرگی نیست،مهم آن است که

 

آنهایی را که ما را دوست ندارند، دوست

 

بداریم ...

حضرت عیسی مسیح


يکشنبه 20/5/1387 - 12:22
دانستنی های علمی

 

همیشه حرفی رو بزن که بتونی بنویسیش

 

 

چیزی رو بنویس که بتونی پاش امضا کنی

 


چیزی رو امضا کن که بتونی پاش بایستی



 

يکشنبه 20/5/1387 - 12:19
خواستگاری و نامزدی

زندگی سه چیز است:

اشكی كه خشك میشود!

لبخندی كه محو میشود!

یادی كه میماند و فراموش نمیشود

   
سه شنبه 15/5/1387 - 9:44
محبت و عاطفه
 

پنج وارونه چه معنا دارد ؟

 

خواهر كوچكم این را پرسید

 

من به او خندیدم

 

 كمی آزرده و حیرت زده گفت

 

 

 روی دیوار و درختان دیدم 

 

 بازهم خندیدم 

 

 گفت دیروز خودم دیدم

 

 

 آنقدر خنده برم داشت كه طفلك ترسید 

 

 بغلش كردم و بوسیدم و با خود گفتم

 

بعدها وقتی غم  سقف کوتاه دلت را خم کرد بی گمان می فهمی

 

پنج وارونه چه معنا دارد

 

سه شنبه 15/5/1387 - 9:28
محبت و عاطفه

بدترین شكل دلتنگی برای كسی آن است كه در كنار او باشی و بدانی كه هرگز به او

 نخواهی رسید
يکشنبه 13/5/1387 - 10:52
دعا و زیارت

 کلام 206 نهج البلاغه این گونه تفسیر می شود که :

فحش در منطق نمی باشد چرا که ممکن است در پاسخ فحش شما به علاقیات و اعتقادات شما فحش داده شود. در اصل باید ظلم و خیانت وارده را بیان و نقد کرده ولی فحش و ناسزا داده نشود.

http://www.tebyan.net/Religion_Thoughts/Articles/Miscellaneous/2008/8/3/71323.html

يکشنبه 13/5/1387 - 10:47
دانستنی های علمی

همه ی مداد رنگی ها مشغول بودند...به جز مداد سفید...هیچ کسی به او کار نمی داد...

همه می گفتند:{تو به هیچ دردی نمی خوری}...

یک شب که مداد رنگی ها...توی سیاهی کاغذ گم شده بودند...

مداد سفید تا صبح کار کرد...ماه کشید...مهتاب کشید...و آنقدر ستاره کشید که کوچک وکوچک و کوچکتر شد...

صبح توی جعبه ی مداد رنگی...جای خالی او...با هیچ رنگی پر نشد
شنبه 12/5/1387 - 10:39
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته