جهنم ساعت استراحتش را به بهشت مي رود!
وقتی من حتی لیاقت ندارم محرم نگاهش باشم، چگونه توقع دارم محرم رازش باشم!
پرنده در واپسين دم حيات زمستان ، روي درخت عريان با شكوفه بهاري ، وعدهء ديدار دارد !
آنقدر كم غذا مي خورد كه انگل ها از دستش شكايت كردند!
پروانه طوري روي گل مي نشيند كه بتواند تصويرش را در شبنم ببيند!
قوهء جاذبه زمين انتظار سقوط بلند پروازي ها را مي كشد !
می خواست در مصرف آب صرفه جویی کند،مطالبش راdelete کرد!
می خواست در مصرف راه صرفه جویی کند،برگشت!
امروز حتی سایه ام هم از من فرار کرد، امروز اینجا بارانی بود!
چه کسي گفته است که دو خط موازي به يکديگر نمي رسند؟ مگر آخرش را ديده است؟؟!