• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 465
تعداد نظرات : 51
زمان آخرین مطلب : 6059روز قبل
محبت و عاطفه
من پذیرفتم که عشق افسانه است این دل درد آشنا دیوانه است می روم شاید فراموشت کنم با فراموشی همراهت کنم می روم از رفتن من شاد باش از عذاب دیدنم آزادباش گر چه تو تنها تر از ما می روی آرزو دارم ولی عاشق شوی آرزو دارم بفهمی درد را تلخی بر خوردهای سرد را...
سه شنبه 27/6/1386 - 2:19
محبت و عاطفه
اگه از بوي گلي خوشت نيومد تو رو خدا شاخه هاشو نشکون....
سه شنبه 27/6/1386 - 2:18
محبت و عاطفه
ميروي و من فقط نگاهت ميکنم تعجب نکن که چرا گريه نميکنم بي تو، يک عمر فرصت براي گريستن دارم اما براي تماشاي تو، همين يک لحظه باقي است و شايد همين يک لحظه اجازه زيستن در چشمان تو را داشته باشم ...
سه شنبه 27/6/1386 - 2:17
محبت و عاطفه
اين عشقي که به من بخشيدي براي هميشه زنده خواهد ماند تو هميشه آنجا هستي ،هنگاميکه فرو افتم ضعف مرا مي ستاني و به من نيرو وقدرت مي بخشي و براي هميشه دوستت خواهم داشت و در کنارت مي مانم همچو فانوسي در تاريکترين شبها بالهايي خواهم بود، که در طول پرواز ياري ات خواهم کرد و در طوفان سر کش ،سر پناهي براي تو خواهم بود ...
سه شنبه 27/6/1386 - 2:16
خاطرات و روز نوشت
سلام به همگي . يه سلام خيلي گرم .
 فرا رسيدن ماه رمضان ماه پاکي هارو به همتون تبريک مي گم ان شاالله نماز روزه همتون قبول باشه .
اميدوارم امسال هم مثل سال هاي پيش ماه رمضان رو به خوبي و خوشي سپري کنيد.
هميشه در كوچه بن بست هم دري است كه به سوي خدا باز مي شود.
برام دعا کنيد.مخلص همه بچه هاي تبيان


شنبه 24/6/1386 - 18:28
محبت و عاطفه
آسمون منو تو يه مدته سياه شده گفتن دوست دارم كم شده كيميا شده اون غروري كه گذاشته بوديمش يه جاي دنج اومده باز توي قلب من وتو بزرگ شده اون حسادت هايي كه اول طعم عاشقي رو داشت حالا انگار ارزشش قد يه ادعا شده اون دلا كه داده بوديم توي رويامون به هم تقصير كيه نمي دونم ولي رها شده ما قرار نبود مثل بقيه زندگي كنيم چرا حرف هامون مث تموم آدما شده گنبد عشق منو تو ضريحاش طلايي بود طلا ها ريخته و جنس گنبدا بلا شده ما رو چشمون زدن ما كه با هم بد نبوديم ما چه تقصيري داريم
شنبه 24/6/1386 - 18:19
محبت و عاطفه
بيا با من دلم تنها ترين است/ نگاهت در دلم شور آفرين است/مرا در شعله ي عشقت بسوزان/ كه رسم دوستداريها همين است/ نشان عشق را در چشم تو خواندم/ دلم چون كويي آيينه بين است/ به من لطف گل مهتاب دادي/  دوست را هم تو باش آغاز وپايان/ كه عشق اولي وآخرينست
شنبه 24/6/1386 - 18:18
محبت و عاطفه
اي كاش كودك بودم ،تا بزرگ ترين شيطنت زندگيم نقاشي روي ديوار بود. اي كاش كودك بودم ، تا از ته دل مي خنديدم، نه اينكه مجبور باشم همواره تبسمي تلخ بر لب داشته باشم. اي كاش كودك بودم ، تا در اوج ناراحتي و درد با يك سبد گل تو، همه چيز را فراموش مي كردم
شنبه 24/6/1386 - 18:18
محبت و عاطفه
كاش مي شد بارديگر سرنوشت  هر چه هست بر دفتر خوبي نوشت كاش مي شد از قلمهايي كه بر عالم رواست با محبت, با وفا, با مهربانيها نوشت كاش مي شد اشتباه هرگز نبودش در جهان داستان زندگاني بي غلط حتي نوشت كاش دلها از ازل مهمور حسرتها نبود كاين همه اي كاشها بر دفتر دلها نوشت
شنبه 24/6/1386 - 18:17
محبت و عاطفه
زندگي مثل يه ديكته اس هي مي نويسيم، هي غلط مي نويسيم، هي پاك مي كنيم دوباره هي مي نويسيم، هي پاك مي كنيم غافل از اينكه عزرائيل داد ميزنه: برگه ها بالا
شنبه 24/6/1386 - 18:16
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته