• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 13
تعداد نظرات : 16
زمان آخرین مطلب : 5469روز قبل
دانستنی های علمی
فریبندگی یعنی اینکه بتوانید دیگران را به سوی خود جذب کنید. این خصلت اخلاقی به مرور زمان بدست می آید، از آنجایی هر یک از افراد در زمان تولد با میزان مختلفی جذابیت پا به این دنیا می گذارند می توان گفت که درصد بسیار زیادی از جذابیت اکتسابی است و با کمی تمرین به راحتی قابل دسترسی خواهد بود. مانند رقصیدن هر چه بیشتر تلاش کنید، موفق تر خواهید بود. تلاش و توجه تمام و کمال به نیازها و خواست های دیگران می تواند به شما این اطمینان را بدهد که به چهره یک فرد جذاب تبدیل شده اید.


مراحل


1-
طرز ایستادن خود را تصحیح کنید. اگر شرایط بدنی شما در حد مطلوب قرار داشته باشد، گویای این مطلب است که یک فرد با اعتماد به نفس بالا هستید، حتی اگر از درونتان هم یک چنین احساسی نداشته باشید. در زمان راه رفتن باید محکم و ثابت قدم بردارید. کمرتان کاملاً صاف باشد، و شانه ها به سمت عقب گرایش داشته باشند. شاید در ابتدا زمانیکه یک چنین وضعیتی را تمرین می کنید برایتان قدری عجیب و دشوار باشد، اما پس از سپری شدن چند روز به آن عادت پیدا می کنید.


2-
ماهیچه های صورت را رها کنید. سعی کنید ماهیچه های صورتتان را رها کنید تا صورت، حالت طبیعی و دلپذیر خود را داشته باشد. با این چهره می توانید رو به دنیا کنید و به همگان بگویید که از هیچ چیز نمی هراسید.






3-
ارتباط برقرار کنید. هنگامیکه با فرد دیگری روبرو می شوید، با چشم های خود با او ارتباط برقر کنید، سرتان را به نشانه تائید تکان دهید، لبخند بزنید و شادی خود را به او انتقال دهید. اصلاً نگران عکس العمل فرد مقابل نباشید و البته در عین حال باید به یاد داشته باشید که در این کار زیاده روی نکنید.


4-
نام افراد را به خاطر بسپارید. زمانیکه برای اولین بار کسی را ملاقات می کنید سعی کنید که نام او را به خاطر بسپارید.  این کار برای خیلی از افراد دشوار است. زمانیکه نامشان را می گویند، آنرا چندین مرتبه با خود تکرار کنید تا نامشان در ذهنتان باقی بماند و سپس نام خود را نیز به آنها بگویید؛ به عنوان مثال سلام "سارا" من "مانی" هستم. زمانی هم که با آنها خداحافظی می کنید، باز هم سعی کنید چند مرتبه دیگر نام آنها را تکرار کنید تا به طور کامل در ذهنتان باقی بمانند. هر چقدر بیشتر نام آنها را تکرار کنید، بیشتر به یادتان می ماند و طرف مقابل هم احساس می کند که او را بیشتر دوست می دارید و احتمال این امر که با شما بیشتر گرم بگیرد افزایش پیدا می کند.


5-
به دیگران علاقمند باشید. اگر شما یکی از آشناهای قدیمی را ملاقات کردید به عنوان مثال یک همکار، همکلاسی، دوست یکی از دوستان و ... در مورد خانواده و علاقمندی های جدید آنها سوالاتی مطرح کنید. اسم افراد نزدیک به آنها را بپرسید و نام آنها را به خاطر بسپارید. مطرح کردن یک چنین مسائلی، موضوعات جدیدی برای صحبت کردن در اختیار شما قرار می دهد و آنوقت مجبور نیستید که تنها در مورد کار و کلاس های درسی با هم صحبت کنید. می توانید تا حدودی در مورد خودتان نیز صحبت کنید. در تمام طول بحث خودتان را علاقمند نشان دهید و نشان دهید که تمایل دارید به گفتگوی خود با او ادامه دهید.


6-
گفتگو در مورد موضوعات مناسب. باید در مورد موضوعاتی صحبت کنید که طرف مقابل به آنها علاقه دارد، حتی اگر خودتان هم علاقه شدید به آنها نداشتید، بازهم این کار را ادامه دهید. به عنوان مثال اگر در یک جمع ورزشی قرار گرفتید، در مورد بازی دیشب یا گل کردن تیمی که به تازگی وارد لیگ شده صحبت کنید. اگر با کسانی هستید که به سرگرمی های مختلفی علاقمند هستند، می توانید در مورد سرگرمی های مورد علاقه آنها از جمله ماهیگیری، بافتنی، کوهنوردی، و سینما صحبت کنید.

هیچ کس از شما انتظار ندارد که در تمام زمینه ها یک متخصص باشید، باید به آنها بگویید که فقط به دلیل علایق شخصی است که تمایل دارید در مورد موضوعات مختلف با دیگران به بحث و گفتگو بنشینید. ذهن خود را باز کنید، اجازه دهید تا دیگران توضیحات لازم در مورد موضوعات مختلف را برای شما بازگو کنند. روراست باشید و به آنها بگویید که دانشتان در مورد برخی چیزها محدود است و بدتان نمی آید که چیزهای بیشتری در مورد آن مبحث یاد بگیرید.


7-
به جای غیبت کردن دیگران را تکریم کنید. اگر در جمعی در حال صحبت کردن هستید که همه افراد به نحوی در مورد یک شخص بخصوص در حال غیبت کردن هستند، بد نیست شما چیزی در مورد آن بگویید که دوست می دارید. گفتن چیزهایی که در دیگران دوست می دارید می تواند 100% شما را تبدیل به یک فرد جذاب کند. در عین حال با این کار می توانید حس اعتماد دیگران را نیز به خود جلب کنید. همه اطرافیان به این نتیجه می رسند که شما هیچ وقت ایده ی بدی نسبت به دیگران ندارید. همه به این نتیجه می رسند که آبرویشان در دست شما محفوظ خواهد بود.


8-
دروغ نگویید. شاید به دلایلی دروغ بگویید اما مدارک و شواهدی وجود دارد که بر خلاف گفته های شماست.  اگر به مریم بگویید که عاطفه را دوست دارید و به نسیم بگویید که عاطفه را دوست ندارید، مطمئن باشید که مریم و نسیم با هم صحبت می کنند، حرف های شما را با هم در میان می گذارند، و با این کار اعتبارتان را نزد آنها از دست خواهید داد، و از آن به بعد هم دیگر هیچ کس حرف های شما را باور نخواهد کرد.


9-
با صداقت از دیگران تعریف و تمجید کنید. این کار خصوصاً در ارتقای عزت نفس دیگران نقش مهمی را بازی میکند. چیزهایی که خوشتان می آید را انتخاب کنید و در هر شرایطی به آنها اشاره داشته باشید. اگر از کاری و یا از کسی خوشتان می آید راهی برای بیان آن پیدا کنید و فوراً به آن اشاره کنید. اگر برای انجام این کار بیش از اندازه صبر کنید، ممکن است حرف های شما قدری ریاکارانه جلوه کنند. زمانیکه احساس می کنید با تشویق های خود می توانید زمینه پیشرفت را برای آنها فراهم آورید، حتماً این کار را انجام دهید و از آنها تعریف کنید. اگر احساس میکنید که چیزی در مورد فردی تغییر پیدا کرده است (به عنوان مثال مدل مو، طرز لباس پوشیدن و .. به آن توجه کنید و چیزی را که در مورد آن خوشتان آمده، به زبان بیاورید. اگر مستقیماً سوالی می پرسید، با خوشرویی آنرا بیان کنید و سپس سوال خود را با یک تعریف بجا به پایان برسانید.


10-
در پذیرش تعریف و تمجید مهربان باشید. این فکر را که برخی از تعریف و تمجید ها هدف خاصی را در پس خود دارند را از ذهن بیرون کنید. در قبول هر نوع تعریف و تمجیدی پرحرارت و علاقمند ظاهر شوید. خیلی بیشتر از گفتن یک "خیلی ممنون" ساده پیش بروید و آنرا با جملاتی نظیر: "خوشحالم که خوشت آمده" و یا "خیلی مهربانی که به این مورد اشاره کردی" همراه کنید. این عبارات خودشان می توانند به عنوان نوعی تعرف و تمجید در جواب تعریف های فرد مقابل به شمار روند. در عین حال باید دقت داشته باشید که برداشت بدی از تعریف های دیگران نکنید. به عنوان مثال اگر کسی به قصد تعریف از شما گفت: "نمیدانی چقدر دلم می خواست که من هم به اندازه تو ... بودم" شما نباید در جواب او بگویید من اصلاً هم یک چنین خصوصیتی را نداشته و ندارم و احساس می کنم که برداشت تو در این مورد غلط بوده و قضاوت نادرستی داشتی."


11-
تن صدای خود را کنترل کنید. یکی از نکات ضروری که باید همواره به خاطر داشته باشید، ماهیت صحبت کردن است. برخی از افراد هستند که در درون خود احساس ناامنی می کنند و به راحتی نمی توانند تعریف و تشکر دیگران را پذیرا شوند. در مورد یک چنین افرادی بیشتر باید دقت کنید و روان و سلیس با آنها صحبت کنید. اگر تمایل داشتید به آنها بگویید که "امروز زیبا شده اید" تن صدایتان باید همانطوری باشد که می گویید: "امرور روز زیبایی است." هر گونه تغییر در تن صدا و نحوه بیان کردن آن، این شک را در آنها بوجود می آورد که گفته های شما از سر صدق و درستی نیست. می توانید برای تمرین، صدای خود را روی نوار ضبط کنید و چند مرتبه آنرا گوش کنید تا متوجه هر گونه تغییری بشوید. از خودتان سوال کنید که صدای شما نشان می دهد که از روی صداقت صحبت می کنید؟ تا زماینکه به یک عبارت خالصانه و صادقانه نرسیده اید، به ظبط کردن صدای خود ادامه دهید.


چند نکته


همیشه خونسرد باقی بمانید. قصد شما خوشحال کردن دیگران است و نباید به این موضوع فکر کنید که ممکن است آنها در قبال شما چه واکنشی نشان داده و چه خیال بافی هایی در ذهن خود انجام دهند. اگر این کار را انجام دهید، آنوقت تمام تاثیر این کار بر روی صورت شما نمایان خواهد شد، و تبدیل به فردی می شوید که فقط در پی راضی کردن اطرافیانش است. کسی که نیازهای شخصی اش را زیر پا می گذارد تا دیگران دوستش بدارند. باید همیشه به خاطر داشته باشید که مردم آنقدر کارهای متنوع دارند که نمی توانند که همواره به شما فکر کنند. بیشتر اوقات در مورد خودشان و کارهایی که باید انجام دهند، فکر می کنند.

میزان جذابیتی که می توانید بدست آورید، به میزان خلاقیت شما در تحسین کردن دیگران بستگی دارد. تعریف ها و تحسین های خود را با لحنی قاطع اما در عین حال شاعرانه بیان کنید. هیچ اشکالی ندارد که چند قطعه از قبل آماده شده را در ذهن داشته باشید تا در زمان تحسین کردن از فردی بیان کنید، اما افراد جذاب کسانی هستند که بتوانند در همان لحظه چیزی را ابداع کنند و نوآوری به خرج دهند. اگر ذهن شما خلاقیت داشته باشد و دائماً ابداع و نوآوری کنید، دیگر نگران تکرار مکررات هم نخواهید شد.

گاهی اوقات مجبور می شوید عقایدی را بیان کنید که شاید کمتر اتفاق می افتد دیگران نظر مثبتی نسبت به آن داشته باشند. در چنین شرایطی می توانید این کار را با قدری شوخی بیامیزید. شوخی و خنده مانند قاشق پر از شکری هستند که به بیمار کمک می کنند دارو را راحت تر فرو ببرد.

همدلی یکی از ملزومات بی چون و چرای جذابیت است. باید بدانید که چه چیزهای اطرافیانتان را خوشحال میکنند و چه مواردی موجبات ناراحتی آنها را فراهم می آورند، آنوقت می توانید بهترین انتخاب را در مورد آنها داشته باشید.

اگر احساس می کنید که به یکباره نمی توانید عضلات صورت خود را رها کنید، می توانید این کار را از شانه های خود شروع کنید، اگر از جای اصلی خود بالاتر آمده باشند، نشان دهنده این مطلب هستند که شما قدری عصبی هستید. آنها را به سر جای خودشدان بازگردانید، ژست عمومی بدن خود را تصحیح کنید، نفس عمیقی بکشید و لبخند بزنید.

هشدار


از بحث و جدل بپرهیزید. حتی اگر نیمی از افراد با شما مواق باشند، باز هم شما نمی توانید جذابیت 100% پیدا کنید. چیزهایی که بر زبان می آورید باید برای تمام افراد خوشایند باشند. زمانی که احساس کردید دلتان می خواهد در یک بحث شرکت کنید، از خودتان بپرسید که: "آیا واقعاً لازم است که در همین لحظه، نظر خودم را مطرح کنم؟" اگر احساس می کنید که هیچ گونه الزامی در این کار وجود ندارد، بنابراین قدری بذله گویی کنید و مطرح کردن نظر خود را بگذارید برای یک وقت دیگر.

هیچ گاه به جوک هایی که خودتان تعریف می کنید، نخندید. این کار سیمای قشنگی ندارد. می توانید لبخند بزنید؛ همین کفایت می کند، اصلاً هم ناراحت نشوید اگر هیچ کس به آن نخندید. گاهی اوقات افراد متوجه جوک نمی شوند. این امر باید برای خود آنها ناراحت کننده باشد که متوجه منظور شما نشده اند. هدف شما صرفاً خوشحال کردن آنها بوده است.


هیچ گاه در مورد مسائل مختلف توضیح بیش از اندازه ندهید چون صرفاً ارزش گفته های خود را از بین می برید. این کار نشان دهنده این مطلب است که شما از اعتماد به نفس پایینی برخوردار هستید و به سختی می توانید باور کنید که دیگران حرف های شما را متوجه شده اند. همچنین ممکن است این سوء تفاهم را نیز ایجاد کند که شما به مخاطبان خود اعتماد ندارید و تصور می کنید که آنها متوجه منظورتان نمی شوند و خودتان قصد دارید به جای آنها تصمیم بگیرید. زمانیکه نکات غیر ضروری را از گفته های خود حذف می کنید، مردم با اشتیاق بیشتر به حرف های شما گوش می دهند. با این کار ممکن است که برای کسب اطلاعات بیشتر نیز وارد بحث شده و سوالاتی را مطرح کنند. باید اعتماد کنید که مخاطبانتان حساب دو دوتا چهارتا سرشان می شود.

برخی از افراد هستند که مقوله تکبر و جذابیت را اشتباه می گیرند. درحقیت باید دانست که تکبر نقطه مقابل جذابیت است. جذابیت حس رضایت دیگران را بر می انگیزد، اما تکبر فقط می خواهد حس رضایت فردی را برانگیزاند. تکبر افرادی را جذب می کند که در وجود خود ناامنی هایی دارند، اما جذابیت توانایی جذب تمام افراد را دارد.
جمعه 11/2/1388 - 22:2
خواستگاری و نامزدی
صداقت احساسی
آیـا مـی تـوانـید با همسرتان در مورد احساساتتان صحبت
کـنید؟ اگر عصبانی یا ناراحت باشید، آیا فکر می کنید باید
آن را از همسرتان پنهان کنید؟یکی از ویژگیهای رابطه های
پـردوام ایـن است کـه دو طــرف بتوانند در مورد احساسات
خـود صـحبت کــــنند، و حتی در مواقع ناراحتی هم در این
رابطه صادق باشند.
اولین قدم اعلام و بازگویی آن احساسات برای خودتان است. بسیار شایع است که افراد احساسات ناراحت خود را به راه های مطمئن و امن بکشانند—به خاطر مشکلات کاری، در خانه مدام عصبانی شوند، و یا به خاطر عدم تامین و نا امنی در گذشته، به خاطر هیچ عصبانی شوند و یا حسادت کنند.

می توانید مهارت بیان احساسات را با کلماتی اینچنینی توسعه دهید: "به خاطر ترافیک خسته شده ام"، "از ترفیعی که در اداره گرفتم بسیار خوشحال هستم" و...این به احساسات برمی گردد، نه به افکار شما. ممکن است در فکرتان بپرسید که چرا ترافیک اینقدر سنگین است، اما احساسات از درون شما بیرون می آید. احساسات به خودی خود، خوب یا بد نیستند.

گام بعدی این است که این جملات و کلمات را در حضور همسرتان نیز بر زبان بیاورید.

در جمع بانزاکت باشید
برداشت همسر شما تا حد زیادی بستگی به کسان دیگری دارد که در جمع شما حضور دارند. اگر به مهمانی ناهار کارمند جدیدی شرکت دعوت شده باشید، مطمئناً وقت مناسبی برای صحبت در مورد عادات بد همسرتان مثل خرخر کردن در خواب نیست. بازگویی حقایقی درمورد همسرتان که ممکن است در دیدگاه آنها نسبت به او تاثیر منفی بگذارد، کار درستی نیست.

البته این به آن معنا نیست که باید دروغ بگویید— اما سوالاتی هستند که می توانید بانزاکت و البته ماهرانه از پاسخ گویی به آنها شانه خالی کنید. اگر همسر شما این خصوصیت را دارد که مسائل شخصی را جلوی جمع بازگو می کند، حتماً در این رابطه با او صحبت کنید و بگویید که چقدر این مسئله باعث ناراحتی و اذیت شدن شما میشود.

تا 10 بشمارید
بین صداقت مخرب و صداقت سازنده تفاوت بسیار است. اگر سعی می کنید با به زبان آوردن حقایقی که گفتن آن تاثیر منفی بر همسرتان می گذارد، او را اصلاح کنید، کاملاً در اشتباه هستید. در اینگونه مواقع نفسی عمیق بکشید، درمورد حرفی که میخواهید به زبان آورید خوب فکر کنید، و سعی کنید احساسات خود را به طریقی مثبت و سازنده بیان کنید.

صادق باشید، نه رُ ک
شما می خواهید که همیشه با همسرتان صادق باشید، اما باید این کار را به طریقی انجام دهید که باعث بهبودی رابطه تان شود، نه خراب کردن آن. پس از این به بعد به جای اینکه بگویید "لباس رنگ سفیدت مثل شیر برنج می کنه تورو"، بهتر است که بگویید "لباس های رنگ تیره زیباتر نشانت می دهد."

بچه ها و صداقت
یکی از توصیه هایی که والدین همیشه به فرزندان خود می کنند این است که صادق و راستگو باشند، اما وقتی حقایقی را که دوست ندارند از زبان آنها می شنوند، آنها را تنبیه میکنند. درک کنید که برای فرزندتان هم گفتن حقیقتی که شما دوست ندارید و ناراحتتان می کند بسیار دشوار بوده، اما او اینکار را فقط به خاطر شما کرده است. پس به جای تنبیه، اول آنها را به خاطر صداقتشان تحسین کنید، و بعد جریان را ارزیابی کنید. سعی کنید خودتان هم برای فرزندانتان الگو باشید. اگر در مورد چیزی اشتباه میکرده اید، به آن اعتراف کنید. مطمئناً فرزندانتان هم از شما درس می گیرند و صداقت را شیوه ی زندگی خود خواهند کرد.

همیشه صادق باشید
یک رابطه بر پایه ی صداقت ساخته می شود. اگر نتوانید به همسرتان اعتماد کنید، و یا برعکس، دیگر هیچ پایه و بنیادی برای رابطه ی شما وجود نخواهد داشت. اگر یکی از طرفین به خود اجازه ی دروغ گفتن درمورد چیزهای کوچک را بدهد، مسلماً در گفتن دروغ های بزرگ هم ابایی نخواهد داشت.

گاهی اوقات دروغ گفتن خیلی ساده تر به نظر می رسد. اما بدانید اگر راستش را بگویید و برای عواقب آن بجنگید، ثبات قدم بیشتری خواهید داشت.

جوّی صادقانه ایجاد کنید
پرخاش کردن به کسی که حقیقتی ناخوشایند را به شما گوشزد کرده است، کاری آسان است. شما با شنیدن آن حرف واکنش خشونت باری از خود نشان داده و دق و دلی خود را سر او خالی خواهید کرد. اگر اینکار ار انجام دهید، به آن فرد خواهید فهماند که وقتی حقیقتی را دوست ندارید، آن را به شما اطلاع ندهند. البته این موقعیتی بسیار خطرناک است.

وقتی کسی صادقانه چیزی به شما میگوید، هر چند که ناراحت کننده باشد، قبل از نشان دادن هرگونه واکنش منفی، دست نگاه دارید. بدانید که گفتن این حقیقت برای او نیز بسیار سخت بوده است. پس به او نشان دهید که شما برای صداقت و راستگویی ارزش زیادی قائل هستید.
بدون انتقاد کردن گوش دهید
البته این یکی از سخت ترین مهارت هاست، اما یکی از مهمترین آنها نیز هست. سعی کنید به حرف های همسرتان به طور کامل گوش دهید، بدون اینکه به سر او بپرید و از او انتقاد کنید. فقط گوش دهید، و تصدیق کنید و سعی کنید تا دیدگاه همسرتان را نیز درک کنید.

مطمئن باشید که تلاش برای درک حرف های همسرتان، کمک بزرگی به شما خواهد کرد تا بتوانید بهتر و صادقانه تر با هم گفتگو کنید.

آیا بعضی اوقات عدم صداقت بهتر نیست؟
گاهی اوقات که کاری را انجام داده باشید که همسرتان را ناراحت می کند، وسوسه می شوید که به او درمورد آن دروغ بگویید. با خودتان فکر می کنید که اینکار را فقط به خاطر اینکه همسرتان ناراحت نشود کرده اید و باخودتان دروغتان را توجیه می کنید.

اما شما فکر همسرتان نبوده اید، در واقع می خواستید خودتان را از عواقب اینکار در امان بدارید. همسرتان خودش می تواند تصمیم بگیرد که چطور تصمیم بگیرد و چطور رفتار کند، و آن برپایه ارتباط صادقانه ی او با شما استوار است. همسرتان این حق را دارد که از جریان به طور کامل اطلاع یابد و بعد تصمیم بگیرد. شما هم باید صادق بوده و این حق را به او بدهید.

من از کس دیگری خوشم می آید
اگر از کسان دیگر هم خوشت نمی آمد، من نگران می شدم. عشق این نیست که فکر کنید طرفتان تنها انسان روی کره ی زمین است. این یک عقده ی روحی است. عشق این است که طرفتان را به عنوان کسی که می خواهید با او باشید و زندگی کنید قبول کنید، درحالیکه افراد و انتخاب های بسیار دیگری نیز برای شما وجود دارد. فقط یک مرد و یک زن در جهان وجود ندارد. میلیون ها زن و مرد روی این کره ی خاکی زندگی می کنند. عشق این است که به همسرتان بگویید، "با اینکه افراد زیادی وجود دارند، که ممکن است باهوش تر، زیباتر، و یا ثروتمند تر باشند، اما من تو را انتخاب میکنم چون تمام آن خصوصیاتی که دوست دارم را در تو می بینم."

ملاقات کردن با افراد دیگری که از آنها خوشتان می اید به این معناست که شما هنوز زنده اید و قادر به برقراری ارتباط هستید. سایرین می توانند فقط دوستان شما باقی بمانند، اما مهمتر از همه ی آنها همسرتان است که دوستش دارید.

مقایسه ی محبوبان
اگر همسرتان از شما بخواهد که او را با محبوبان سابقتان مقایسه کنید، و این مقایسه برایتان ناخوشایند باشد، چه می کنید؟

همه ی آدم ها در همه ی زمینه ها عالی نیستند. ممکن است که همسرتان در اکثر زمینه ها خوب و کامل باشد، اما در زمینه های بخصوصی به اندازه ی محبوبان سابق شما خوب نباشد. و شما می خواهید این مطلب را به صورتی سازنده با او در میان بگذارید.

اول از همه، خاطرتان باشد که به هیچ وجه دروغ نگویید. راستگویی همیشه بهترین کار است، اما باید به طریقی سازنده باشد. می توانید نقاط و ویژگی های مثبت و خوب او را یادآور شده و بعد درمورد آن زمینه ی خاص که در آن نقص دارد صحبت کنید و به او اطمینان دهید که اگر تلاش کند می تواند در آن زمینه نیز از سایرین برتر باشد.

صداقت به عنوان یک سلاح
وقتی شما و همسرتان در حال جنگ و دعوا باشید، صداقت ممکن است سلاحی بیرحم باشد. گفتن حرف هایی مثل اینکه  یا "دوستت می گفت دیگر نمی خواهد با تو رابطه داشته باشد،" ممکن است صادقانه باشند، اما قبول کنید که گفتن چنینی حرف هایی آن هم به آن شکل رُک و بی رحمانه خوشایند نیست.

شما اگر بخواهید می توانید حتی جنگ و جدل هایتان را نیز سازنده کنید. پس از صداقت به عنوان سلاح استفاده نکنید، چون باعث می شود هر دوی شما صداقت را چیزی مخرب و آزار دهنده ببینید، دیگر نتوانید در آینده به راستی صادق بمانید.

آیا باید درمورد محبوبان قبلی صحبت کنم؟
در قسمتی از رابطه که شما هنوز در پی کشف گذشته ی یکدیگر هستید، ممکن است دادن توضیح درمورد دوستداران سابقتان بد نباشد. اما چه می خواهید درمورد آنها بگویید؟

اول اینکه، اگر فکر میکنید همسرتان درمورد دوستداران سابقتان حسود است، سعی کنید به هیچ رقمی با تعریف از آنها این حسادت را شعله ور نکنید.

اما اگر همسری دوست داشتنی و فهمیده داشته باشید، صحبت کردن درمورد دوستداران قبلی، راه بسیار مناسبی برای شناخت بیشتر یکدیگر خواهد بود. این حرف ها به همسرتان کمک خواهد کرد که پی به گذشته ی شما برده و با خصوصیات اخلاقی شما بیشتر آشنا شود.

آیا باید آنچه می دانم را بگویم؟
گاهی اوقات مخفی کردن حقایق دردناک از همسرتان، وسوسه انگیز است—مثل اینکه یکی از دوستانش پشت سرش حرف های بدی می زند. اما بدانید که دانستن این اطلاعات و مخفی کردن آن، بسیار بسیار دردناک تر خواهد بود. چون خواه ناخواه همسرتان به طریقی دیگر پی به موضوع خواهد برد، و اگر بفهمد که شما می دانسته و او را باخبر نکرده اید بسیار بیشتر ناراحت خواهد شد و تصور خواهد کرد که ارزشی برای او قائل نبوده اید. شما بهترین کسی هستید که می توانید همسرتان را از این حقایق ناگوار باخبر کنید، اما باید همه ی تلاشتان را بکنید که این کار را به طریقی سازنده انجام دهید نه مخرب.

درمان عدم صداقت
همسرتان به شما خیانت کرده است و یا دروغ و عدم صداقت و راستگویی دیگری از خود نشان داده است؟ اگر بخواهید که کدورت ها را از بین ببرید، این اعتماد را چگونه از نو بنا می کنید؟

همسر شما باید بداند که شکاف بسیار بزرگی در اعتماد شما ایجاد کرده است و این اوست که باید برای دوباره برپا کردن این اعتماد جلو بیاید.

مهم نیست که چقدر دوست داشته باشید که همه چیز دوباره درست شود، مقابله با احساس عصبانیت و ناراحتی کار دشواری خواهد بود. مطمئناً زمان می برد تا همه چیز دوباره مثل اولش درست شود. و اگر هر دوی شما بخواهید و کمک کنید، مطمئناً خیلی زودتر این اعتماد دوباره بینتان شکوفا خواهد شد.
جمعه 11/2/1388 - 22:0
ازدواج و همسرداری
مشاورین امور ازدواج و خانواده نه تنها عدم وجود ارتباط مناسب را دلیل بدبختی میدانند، بلکه معتقدند که ارتباط نامناسب باعث ایجاد ناخوشایندی و ناراضایتی می شود. برای اینکه چنین اتفاقی در خانواده شما روی ندهد، اجازه دهید با هم مروری بر روی نکاتی که خانواده هایی با بنیانهای محکم در مورد برقراری رابطه مناسب یاد گرفته اند، داشته باشیم. تجربیات آنها به ما کمک می کند که متوجه راهکارهای نادرست خود بشویم و به جای آن از شیوه های کارامد بهره ببریم.

اساسا بنیان خانوادگی مستحکم بر روی 6 اصل استوار می باشد:

اصل 1: به اندازه کافی وقت بگذارید
گفتگو در برخی خانواده ها خود به خود به وجود می آید: "زمانی که مشغول انجام کارهای روزانه هستیم با هم صحبت می کنیم" یا "هر موقع که با هم باشیم، صحبت می کنیم" اما در یک خانواده محکم و صمیمی گفتگو ارزش بسیار زیادی داشته و آنها یک وقت مشخصی را تعیین می کنند تا همه دور هم جمع شوند و به صحبت کردن با یکدیگر بپردازند.

برای مثال "محسن" و "رویا" از وقتی که در حال شام خوردن هستند استفاده می کنند تا هر کس در مورد کارهایی که در طول روز انجام داده صحبت کند. اما کار درست این است که یک وقت خاص را برای گردهمایی و یا جلسه خانوادگی پی ریزی کنیم تا هر کس بتواند به طور آزادانه در مورد شادی ها، ناراحتی ها و ملاحظات خود گفتگو کند. این گونه خانواده ها از صحبت کردن در مورد مشکلات و سختی هایشان شانه خالی نمی کنند؛ اما در همان حال جنبه های مثبت زندگی را نیز در نظر می گیرند.

بنابراین خانواده های موفق هیچ گاه تمام وقت خود را صرف حرف زدن در مورد ناراحتی ها و مشکلات نمی کنند؛ بلکه به اندازه کافی وقت می گذارند تا بر روی مطالبی که برای تمام افراد خانواده جالب است صحبت کنند؛ که هر دوی این موارد از اهمیت خاصی برخوردار می باشند.

اصل 2: گوش کنید
خانواده های موفق به خوبی می دانند که گفتگو شامل دو بخش است: حرف زدن و گوش کردن. آنها سعی می کنند به دام زیاده روی در صحبت کردن نیفتند و به طرف مقابل فضای لازم برای گفتگو را بدهند.

گوش کردن و شنیدن به افراد خانواده کمک می کند تا بتوانند رابطه خود را از طریق احترام به نظرات شخصی طرف مقابل، قوی تر کنند. از این طریق درک طرفین از یکدیگر افزایش پیدا می کند... یک شنونده خوب علاوه بر اینکه به صحبت های شما گوش میدهد، متوجه تغییرات چهره و تن صدا، و حرکات بدنتان نیز خواهد شد. این افراد سرشان را به منزله تایید تکان می دهند و مثلا " بله" و یا " ادامه بده" یا چیزی شبیه به این ها که میزان توجه او به شخص مقابل را برساند، می گوید.

اصل 3: همه چیز را در نظر بگیرید
امیر در تمام طول بعد از ظهر، مورد رنجش خاطر قرار گرفته است. او چندین مرتبه با زهره بر سر مسائل جزئی جر و بحث کرده و به طور غیر عادی سکوت اختیار نموده. البته زهره نیز به همان اندازه مورد رنجش و آزار قرار گرفته است. او به طور طبیعی از امیر ناراحت است و نسبت به او بی میل شده. البته رنجش و ناراحتی خانم به این خاطر است که تصور می کند آزار و اذیت ها و رفتار منفی امیر مستقیما نسبت به او اعمال شده است.

او تصمیم می گیرد که بفهمد ایا امیر از دست او عصبانی و ناراحت است و یا چیز دیگری مایه رنجش خاطر او شده است. به همین دلیل از او سوال می کند: " تو امشب خیلی بد اخلاق شدی، این به خاطر کاریه که من انجام دادم یا دلیل دیگه ای داره؟ مثل اینکه حالت چندان خوب نیست؟" در این حال امیر شروع می کند به صحبت کردن و می گوید ناراحتی او به خاطر کاهش درامدش در شرکت است و اینکه نتوانسته با یکی از همکارانش رقابت کند... او به هیچ وجه از دست زهره عصبانی و یا ناراحت نمی باشد. اگر امیر دلیل رفتار خود را شرح نمی داد، زهره نیز برداشت نادرستی از آن پیدا می کرد و طوری رفتار می کرد که اوقات تلخی ها بیشتر شده و ساعات بدی را در کنار هم میگذراندند.

ابهام ها معمولا با گفتگوهایی نظیر: "من نمی فهم تو واقعا منظورت از این حرف چیه؟" یا "برداشت من از گفته های تو این است... آیا درست است؟" به راحتی قابل فهم و روشن شدن هستند.

اصل 4: به دنیای طرف مقابل وارد شوید
هر کدام از ما در دنیای منحصر به فرد خود زندگی می کنیم. هیچ کس زندگی را همانطور که ما می بینیم، نمی بیند. برخورد شما نسبت به یک موقعیت خاص بر اساس تجربیاتی که در گذشته کسب کرده اید، سیستم ارزشی که به آن پایبند هستید، و خصوصیات اخلاقیاتان آشکار می شود. این بدان معناست که وقتی دو نفر در مورد مقوله خاصی با هم مخالف هستند، همیشه نباید تصور کرد که یکی از آنها درست می گوید و دیگری در اشتباه به سر می برد. بلکه دلیل اصلی آن این است که هر کدام از آنها از دنیایی کاملا متفاوت آمده اند و دیدگاه های متفاوتی دارند.

اصل 5: هیولا ها را در فیلم ها حبس کنید
آیا روزی را که کودک بودید و با دوستان خود هیولا بازی می کردید به یاد می آورید؟ یک نفر فریاد می کشید "الان هیولای سبز از راه می رسد" همه فریاد می کشیدند و با حال جنون آمیزی به این طرف و آنطرف می دویدند. این بازی قدری ترسناک بود اما در عین حال بسیار جالب هم بود.

بزرگترها هم گاهی "الان هیولای سبز از راه می رسد" را بازی می کنند. اما نسخه آنها خیلی بامزه تر و ترسناک تر است. اضطراب ایجاد می کند، هر گونه گفتگویی را مختل می سازد و رابطه را به طور کلی از بین می برد.

دکتر ویلارد هارلی در کتاب خود با نام "عشق های آتشین" این "هیولاها"ی منتقد، محاسبه گر و پر مدعا را به عنوان "داوری های بی پایه و اساس" معرفی می کند. زمانی که عنان امور به دست این داوری ها افتاده شود چیزی جز شکست در رابطه انتظار شما را نخواهد کشید. خانواده های مستحکم روابط خود را بر روی عشق استوار می سازند و به هیچ وجه اجازه نمی دهند تمام دست آوردهای چندین و چند ساله شان به وسیله یک چنین چیزهای بی ارزش نابود شود.

اصل 6: صادق باشید
الگوهای رفتاری یک خانواده سالم بر اساس صداقت و گشاده رویی پی ریزی می شود. افراد هر حرفی که میزنند، با صداقت کامل بیان می شود و منظورشان چیزی خارج از گفته هایشان نبوده و به تمام حرف هایشان هم عمل می کنند.

افراد یک خانواده محکم هیچ گاه در پی اعمال قدرت، سرزنش، تصاحب، حکمفرمایی و گرفتن کنترل امور به دست خودشان نیستند. وابستگی دیگران نسبت به خودشان را به بازی نمی گیرند و قربانیان ارام و و رنج کشیده ای نیستند که در آخر مرتکب جرم و جنایت های بخشش ناپذیری شوند. به کار گیری تک تک این روش ها افراد دیگر خانواده را به صورت ناخود آگاه به سمت نادرستی، خیانت و سطحی نگری در رابطه میکشاند.
برخی از خانواده نیز هستند که از "صداقت" به عنوان بهانه ای برای نامهربانی استفاده می کنند. خانواده مستحکم یک میزان متعادل از صداقت و مهربانی را رعایت می کند. آنها هیچ موقع از همسران خود تنها به دلیل صداقت انتظار ندارند که با وضع ژولیده و موهای شانه نکرده از خانه خارج شود. از سوی دیگر آنها به خاطر یک اشتباهی که از طرف مقابل سر می زند شروع نمی کنند به ایراد گرفتن از تمام مشکلاتی که در گذشته وجود داشته نظیر: عدم توانایی در مدیریت زمان، بهداشت و یا به فرض عادات نامطلوب درس خواندن فرزندان.
نکته مهمی را که همیشه باید به خاطر بسپارید این است که هر گونه اختلاف نظر در هر رابطه ای را می توان به طور مثبت، بدون پیش داوری، از راهی مناسب و به دور از هر گونه رنجش و آزردگی بیان کرد و سپس نسبت به حل مشکل اقدام نمود.
مهربانی و برخورد مناسب خیلی بهتر از اعمال خشونت و ایجاد ازردگی جواب میدهد. گاهی اوقات پیش از اینکه از افراد خانواد انتظار داشته باشید تا نیاز هایتان را براورده سازند، شاید این شما هستید که باید نیازها و خواست هایشان را مورد بررسی قرار داده و کمکشان کنید.
جمعه 11/2/1388 - 21:56
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته