• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
    • عبارت :
      تعداد درصفحه :
کد سوال : 55
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>اجتماعي _ فرهنگي
پرسش : حجاب چه نقشي در سلامت جسم و روان فرد و امنيت خانواده دارد؟
پاسخ : T} حجاب و سلامت فرد و خانواده {T بي‏ترديد زندگي اجتماعي ـ خواه بر استدلال عقلي و خواه برخواسته فطري و خواه بر بنيان قراردادهاي اجتماعي و... بنا شده باشد ـ از تأثير و تأثّر متقابل افراد و عملكرد آنها تهي نيست. خوبي‏ها و زيبايي‏ها براي فرد و خانواده و جامعه مفيد است و زشتي‏ها و بدي‏ها نيز به همه زيان مي‏رساند و تأثير خود را بر تمام اعضا و اركان جامعه، به جاي مي گذارد. مدبّر آفرينش ـ كه خواهان تداوم نسل بشر است ـ خود، به قلم تدبير و تكوين، جاذبه‏هاي عقلي، اجتماعي، فطري و زيستي ـ جنسي را در آدميان و حتّي حيوانات و گياهان به وديعت نهاده است تا در پرتو جذب و انجذاب دروني هميشگي، شعله وجودشان را بر افروخته نگه دارند. خالق هستي براي بقاي ديگر موجودات، تنها همين جذب و انجذاب را كافي دانسته؛ ولي براي بقاي نسل بشر مسئوليت سپاري را نيز از نظر دور نداشته است؛ زيرا بشر همچون جانوران و گياهان نيست كه نسل وي تنها با جاذبه‏هاي زيستي ـ جنسي و عشق ورزي آزاد پايدار بماند. نوزاد انسان پس از تولّد به تغذيه، نگه داري و پرورش درست نيازمند است و بدون مراقبت‏هاي بهداشتي، زيستي و... فرصت حيات نمي‏يابد. بر اين اساس، معمار هستي ـ كه نهاد آدمي را آن گونه سرشت ـ و برگنبد تشريع اين گونه نوشته است كه ازدواج محبوب‏ترين بنيادها براي بنا نهادن كانون تولّد و مهد پرورش و رشد نوع انسان است‏، V}محمدحسين طباطبائي، الميزان، ج 3{V تا هم جذب و انجذاب به محيط خانواده محدود گردد و هم نسلي سالم و متعادل پرورش يابد. جذب و انجذاب لجام گسيخته هرگز به بقاي نسل تن نمي‏دهد و آن را مزاحم عشق ورزي خود مي‏بيند؛ همان‏گونه كه نسل ناسالم، پدر و مادري نمي‏شناسد تا آن نژاد را استمرار بخشد. V}غلامعلي حداد عادل، فرهنگ برهنگي و برهنگي فرهنگي {Vبه اين منظور، انتظار مي‏رود معمار نظام تكوين و تشريع در راه نيل به خواست خود، به تدبير و تشريع لازم دست يازد و اسباب رسيدن به آن هدف را تشريع فرمايد. «حجاب» در شمار اين اسباب جاي دارد. اينك در اين نوشتار، با پرداختن به برخي آثار تربيتي و روان شناختي اين دو پديده، سودمندي و ضرر آفريني هر يك بيان مي شود تا هر كس خود آگاهانه تصميم گيرد. T} حجاب و رشد شخصيت{T ‏«شخصيت» مجموعه افكار، عواطف، عادت‏ها و اخلاقيات يك انسان است كه به تمايز وي از ديگران مي‏انجامد؛ V}مجموعه مقالات كنفرانس زن، مقاله حجاب و آزادي{V به عبارت ديگر، مجموعه صفات و ويژگي‏هاي جسمي، رواني و رفتاري ـ كه هر انسان را از انسان‏هاي ديگر متمايز مي‏سازد ـ شخصيت نام دارد. V}يوسف كريمي، روان‏شناسي شخصيت {V بر اين اساس، هر كس شخصيتي دارد كه خود را با آن معرفي مي‏كند و ديگران نيز او را با همان ويژگي‏ها مي‏شناسند. در «روان‏شناسي كمال»، فرد رشد يافته ـ كه انسان خواستارِ تحققِ خود (actualizing person ـ The Self) معرفي مي‏گردد ـ اين گونه توصيف شده است: انساني كه نيازهاي سطوح پايين (نيازهاي جسماني، ايمني، تعلق، محبت و احترام) را پشت سر نهاده، در صدد استفاده از توانايي‏ها و قابليت‏هاي خود است و به دنبال به فعليّت رساندن خويشتن و تحقق آن است. V}دوان شولتس، روان‏شناسي كمال، گيتي خوشدل {Vاريك فروم، انسان رشد يافته را انسان بارور (Productive person) معرفي مي‏كند و در تعريف او مي‏گويد: وي انساني است كه نيازهاي رواني‏اش را از راه‏هاي بارور و خلّاق ارضا مي‏كند. V}سعيد شاملو، مكتب‏ها و نظريه‏هاي روان‏شناسي{V به عقيدة وي مؤثرترين عامل در رشد شخصيت انسان، برآوردن معقول نيازهاي رواني است كه حيوانات پست، اين نوع نيازها را ندارند. انسان سالم نيازهاي رواني خودـ نه نيازهاي جسماني مانند گرسنگي، تشنگي، جنسي و...‏ـ را از راه‏هاي خلاّق ارضا مي‏كند و اشخاص ناسالم از راه‏هاي نامعقول‏. V}روان‏شناسي كمال{V اكنون بايد ديد فرصت رشد، شخصيت با رعايت حجاب بيشتر فراهم مي‏گردد يا با عدم رعايت آن؟ انساني كه پيوسته نگران زيبايي خود است و بيشتر در جهت معرفي پيكر خود مي‏كوشد، بهتر مي‏تواند قابليت‏هاي خود را بشناسد و به فعليت برساند يا آنكه سر در باغ انديشه دارد؟ آيا توجّه به نيازهاي جسماني و سطحي، به انسان امكان رشد مي‏دهد يا توجّه به نيازهاي عالي و مخصوص انسان‏ها؟ آيا غرق شدن در خود نمايي و جلب توجّه ديگران مسير منتهي به يافتن خويشتن است؟ انساني كه زندگي‏اش تحت فرمان و اراده‏اش نيست، در حس هويّت يابي خود (of Identity A Sense)‏ دچار شكست شده است V}علي محمدي، فلسفة حجاب{V تا چه رسد به آن كه هويّتش را به كمال رساند؛ زيرا سليقه و خواست ديگران، در زندگي‏اش تأثير مي‏گذارد و چنان زندگي مي‏كند كه ديگران مي‏پسندند، نه آن گونه كه خود مي‏پسندد.‏ بي‏حجاب در انديشه نمايش خود و زيبايي خويش است. اين امر كه عقدة حقارت (inferority complex) انسان را مي‏نماياند، زمينه رشد و تعالي وي را نابود مي‏سازد؛ در حالي كه زن مانند مرد يك انسان است و بايد از نظر انساني رشد و تكامل يابد. كسي كه با نمايش زيبايي خود و گزينش پوششي ويژه، در انديشة جلب نظر ديگران به سر مي‏برد، در حقيقت مي‏خواهد با تكيه بر جذابيت‏هاي ظاهري خويش ـ و نه اصالت‏ها و ارزش‏هاي متعالي خود ـ جايي در جامعه بيابد. در واقع او از اين طريق اعلام مي‏دارد، آنچه برايش اصل است و اهميّت دارد، «زن بودن» او است، نه انسانيت، انديشه، لياقت و كارآيي‏اش. چنين فردي قبل از همه، اسير خويش است و به مغازه‏داري شبيه است كه پيوسته در انديشة تزيين ظاهر و تغيير دكور خود به سر مي‏برد و فرصت پرداختن به آرزوهاي بزرگتر را نمي‏يابد. V}ناتانيل براندل، روان‏شناسي حرمت خود، هاشمي جمال{V T} حجاب و حرمت خود (احساس ارزشمندي) {T از نظر روان‏شناسي، قطعي‏ترين عامل رشد انسان، «ميزان ارزشي» است كه هر فرد براي خود قائل است‏.V}The Antecedents of self freeman sunfran cisco.196 .Esteem{Vبه عبارت بهتر، نافذترين عامل رشد رواني و شخصيتي انسان، سطح حرمت خود (esteem ـ Self) او است. درجة ارزيابي فرد از خود، حرمت خود خوانده مي‏شود و در واقع باز خوردي از مورد قبول بودن و مورد قبول نبودن به شمار مي‏آيد. اين قضاوت در قالب رفتارهاي كلامي و غير كلامي بروز مي‏كند و گستره‏اي است كه فرد خود را در آن پهنه توانا، مهم، موفق و با ارزش و يا ناموفق و بي‏ارزش مي‏داند. V}سيد حسن سليمي، بررسي حرمت خود در نوجوانان...، مجله روان‏شناسي، شمارة 2 {V چنان كه گذشت، «سطح حرمت خود» در سازش يافتگي هيجاني، اجتماعي و عاطفي تأثير بسيار دارد و از عوامل تعيين كنندة اساسي در شكل‏دهي الگوهاي رفتاري و عاطفي است؛ به گونه‏اي كه ترديد افراد در ارزشمندي‏شان، به ناتواني در رسيدن به زندگي عاطفي موزون مي‏انجامد. اين افراد همواره از آشكار شدن ناتوانيشان هراسناك اند و صحنه را ترك مي‏كنند. از طرفي خلاقيت با «سطح حرمت خود» رابطه كاملاً مستقيم دارد. V} مرتضي مطهري، مسألة حجاب، صدرا{V به راستي آيا برهنه شدن و كشاندن رفتارهاي جنسي به كوچه و خيابان، به آدمي ارزش مي‏دهد و انسان را از احساس ارزش مندي بهره‏مند مي‏سازد؟ البته شايد احساس رضايت آني و زود گذر پديد آورد؛ ولي كمتر كسي است كه بر خورداري از اين حالت و رفتار را ارزش تلقي كند و شخص برخوردار از اين روحيه را ارزشمند بداند! افزون بر اين، تأمين هر خواسته‏اي هميشه با احساس رضايت همراه نيست. در جامعه‏اي كه برهنگي تمام شريان‏هاي آن را پر كرده و زن و مرد همواره در حال مقايسه داشته‏ها و نداشته‏هاي خويش هستند، انسان‏ها در تشويش مستمر و دلهره هميشگي فرو مي‏روند؛ زيرا رقابت و مقايسه در ميداني رخ مي‏نمايد كه ظرفيت رقابت ندارد و بدين سبب، آدمي به تنوّع طلبي حريصانه كشيده مي‏شود. بي‏ترديد تا وقتي اين انديشه فضاي ذهن آدمي را آكنده است، فرصتي براي بروز خلاّقيت و ابتكار باقي نمي‏ماند. ذهنِ مشغول به تصاحب دل ديگران و جلب نظر مردان و پسنديده شدن، هرگز انديشه علمي را بر نمي‏تابد و نمي‏تواند يافته‏اي تازه عرضه كند. او در پي آن است كه در وضعيت موجود پسنديده شود؛ نه آنكه وضعيت را تغيير دهد و با ابتكار و خلاقيت، طرحي نو در اندازد. از سوي ديگر، از آنجا كه احساس بي‏ارزش بودن تمام وجود اين افراد را پر كرده است، در پي جبران اين كمبود بر مي‏آيند و چون آسان‏ترين راه رسيدن به اين احساس، مقبول ديگران واقع شدن است، از طريق سكس و عرضه پيكر خود، در اين مسير گام بر مي‏دارند تا به شكلي، احساس ارزشمندي از كف رفته خود را جبران كنند. در حالي كه شخص برخوردار از حجاب، هرگز چنين نيازي را احساس نمي‏كند. در نگاه او بهترين راه جبرانِ احساسِ ارزش مندي، آن است كه خود را از دسترس بيگانگان دور نگه دارد و مقام و موقعيت خود را پايين نياورد. V}مرتضي مطهري، نظام حقوق زن در اسلام، صدرا{V گويا از همين رو است كه ويل دورانت مي‏گويد: زنان دريافتند كه دست و دل بازي ماية طعن و تحقير است. بنابراين، چنين افرادي هم ارزش مندي را از كف داده‏اند و هم در جبران آن به بيراهه رفته‏اند. راه رسيدن به احساس ارزش مندي پايدار، رفتن در پي كسب صفات ارزشمند و پايدار است. انسان برخوردار از حجاب، با دور نگه داشتن خود از دسترس ديگران، سطح ارزش مندي خود را ارتقا مي‏بخشد تا آن‏جا كه مرد، نيازمندانه به آستان وي روي مي‏آورد. بي‏ترديد اگر زنان اين مفهوم را به طور كامل درك كنند، به پوشيده داشتن و مخفي ساختن پيكر خويش بيشتر گرايش نشان مي‏دهند V}مرتضي مطهري، مسألة حجاب، صدرا{V و پي خواهند برد كه راه احساس ارزش مندي، در دسترس و مقبول بودن لحظه به لحظه نيست. راسل مي‏گويد: از لحاظ هنري، ماية تأسف است كه بتوان به آساني به زنان دست يافت. ويل دورانت نيز مي‏گويد: آنچه مي‏جوييم و نيابيم، عزيز و گران بها مي‏گردد. V}مرتضي مطهري، نظام حقوق زن در اسلام، صدرا{V ويليام جيمز به صراحت توصيه مي‏كند: زنان عزّت و احترامشان به اين است كه به دنبال مردان نروند، خود را مبتذل نكنند و خود را از دسترس مردان، دور نگه دارند.‏ پس حجاب احساس ارزش مندي است كه موقعيتي بلند مرتبه براي زنان پديد مي‏آورد و مردان را در محدوديت فرو مي‏برد. اگر چه در بيان به زنان گفته مي‏شود كه پوشيده بيرون آييد؛ ولي واقعيت آن است كه به مرد گفته مي‏شود: بهره برداري جنسي در همه جا ممنوع است؛ چون راه چشم را ـ كه نافذترين كانال حسي مردان است ـ نمي‏توان سد كرد. T} حجاب و استحكام خانواده {T خانواده با اهميّت‏ترين نهاد اجتماعي است. «خانواده» كانون عشق و اميد و تحقّق آرزوهاي آدمي و مركز تولّد و پرورش نسل بشر است؛ به گونه‏اي كه هيچ جامعه‏اي نمي‏تواند بدون خانواده پايدار بماند. در معارف الهي خانواده، مهم‏ترين جايگاه پرورش انسان است. قرآن كريم همسران را «لباس» يكديگر مي‏داند و بدين ترتيب نقش هر يك را معيّن مي‏كند. زن و شوهر نزديك‏ترين افراد به يكديگرند و همچون لباسي، يكديگر را از آفات و آسيب‏هاي عفت سوز و ايمان برانداز حفظ مي‏كنند. V}محمدحسين طباطبائي، الميزان، ج 3{V افزون بر اين، آنان مانند لباس، ماية وقار و آراستگي يكديگرند. بي‏ترديد اين نقش در پرتو تفاوت زن و شوهر شكل مي‏گيرد. چنانچه زن و شوهر از تعهدات خانوادگي رها باشند، نمي‏توانند براي يكديگر چون لباس به شمار آيند و عفّت و وقار و شخصيت هم را پاس دارند. حجاب از لوازم سامان يافتن چنين بنيادي است و بي‏حجابي با آن تعارض آشكار دارد؛ زيرا بي‏بند و باري در پوشش، بي‏بند و باري در تحريك و احساس نياز را در پي دارد و تأمين نيازهاي شعله‏ور، بنياد خانواده را نشانه مي‏رود. V}غلامعلي حداد عادل، فرهنگ برهنگي و برهنگي فرهنگي {V غريزة جنسي يكي از علل مهم ازدواج و به وجود آمدن خانواده است؛ امّا براي پايداري‏اش كافي نيست. بعد از ازدواج به تدريج با گذر زمان، اهداف جديدي شكل مي‏گيرد؛ خواسته‏هاي زيستي و جنسي اندك اندك جاي خود را به نيازهاي رواني و امنيتي و عاطفي و شناختي مي‏دهد و ديگر سرمايه عشق ورزي به تنهايي براي تأمين اهداف خانواده و خواسته‏ها كافي نيست. نخستين شرط دستيابي بدين اهداف و تأمين خواست‏هاي جديد، آن است كه زن و شوهر از هويّت و خواست‏هاي فردي دست شويند و به سوي پي ريزي هويتي جمعي، گام بردارند. چنانچه هر كس فقط خواهش خويش را پي گيرد؛ يعني، زن در جهت تجمل و خودنمايي و مورد پسند واقع شدن در اجتماع و جلب توجّه مردان گام بردارد؛ در دغدغه مقبوليت خويش فرو رود و نقش مادري را به فراموشي سپارد و از آن سوي مرد در انديشة رسيدن به تمكين‏هاي نوتر و پر رونق‏تر به سر برد و نقش پدري را فراموش كند، بنيان خانواده بر باد مي‏رود!! بي‏ترديد كانون خانواده با اموري چون توجّه به لباس و بدن و روي و موي و انگشت نما شدن و مشخص‏تر معرفي كردن خود، پيوند تنگاتنگ دارد و پرداختن بدين امور و فراموش كردن اهداف خانواده و نيازهاي برتر، پايه‏هاي خانواده را متزلزل مي‏سازد. T} حجاب و مسئوليت پذيري‏ {T هر كس در برابر خود و ديگران مسئول است. انجام موفقيت‏آميز مسئوليت به استعداد و برخورداري از توانمندي‏هاي متناسب و ظرفيت‏هاي روان شناختي و جسمي نياز دارد. توفيق در پاره‏اي از مسئوليت‏ها و حتّي سپردن برخي از مسئوليت‏ها، به حجاب تكيه دارد و افرادي كه بي‏حجابي پيشه مي‏كنند، توان انجام آن را ندارند. اين گروه ناگزير بايد به خويش پردازند و ـ چنان كه امروزه مشاهده مي‏كنيم ـ چاره‏اي ندارند جز آنكه انجام آن مسئوليت‏ها را به ديگران و حتّي مردان بسپارند. V}مجموعه مقالات كنفرانس زن، مقاله حجاب و آزادي{V زناني كه در پي دلربايي و جلب نظر ديگرانند و جز عرضه پيكر خود به چيزي نمي‏انديشند، هرگز نمي‏توانند غمخوار همنوع خود باشند؛ در برابر خانواده و اجتماع احساس مسئوليت كنند و به معنويت خود و اعضاي خانواده و جامعه بينديشند! اين افراد، افزون بر آنكه خود به دليل ناتواني يا شانه خالي كردن از انجام دادن مسئوليت‏هاي فردي باز مي‏مانند، با روحيه و وضعيت بدني خاص خويش، محيط را آلوده و موقعيت را براي فعاليت مسئوليت پذيرانه نامساعد مي‏سازند. بر اين اساس، بازدهي فعاليت‏هاي خانوادگي و اجتماعي را كاهش مي‏دهند و حتّي دقّت عمل را دچار اختلال مي‏كنند؛ به عبارت ديگر، اين افراد خود ناتوان مي‏مانند و ديگران را نيز از انجام دادن تعهدات و مسئوليت‏هايشان باز مي‏دارند. تحقيقات گسترده و به ويژه پژوهش‏هاي ميداني، حاكي از افت توليد و كاهش سطح كيفيت در مراكز آلوده به افراد بي‏حجاب، بر درستي اين سخن گواهي مي‏دهد. اسلام كه عاطل و باطل ماندن نيروهاي عظيم انساني و غير انساني را نمي‏پسندد، براي رسيدن به موفقيت در انجام تعهدات و مسئوليت‏هاي فردي و اجتماعي، استعداد و شرايطي را لازم مي‏داند كه رعايت پوشش خاص يكي از آنها به شمار مي‏آيد. فرد بي‏حجاب با رعايت نكردن اين شرط، در واقع از قبول مسئوليت خودداري ورزيده، در پي خواسته‏هاي خود مي‏رود و حتّي ديگران را از انجام دادن تعهدهاي پذيرفته شده باز مي‏دارد. بنابراين، حجاب هرگز به معناي محدود كردن حوزه مسئوليت زن نيست. حجاب شرط موفقيت در انجام دادن مسئوليت‏ها و سپردن برخي مسئوليت‏ها است. انسان، با انتخاب «بي‏حجابي» از قبول مسئوليت‏هاي حساس و سنگين شانه خالي مي‏كند؛ آزاد از هر تعهدي سر بار ديگران مي‏شود و مسئوليت‏ها را به ديگران وا مي‏گذارد.
کد سوال : 56
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>اجتماعي _ فرهنگي
پرسش : حجاب چه تأثيراتي بر امنيت اجتماعي دارد؟
پاسخ : T} كاركردهاي فردي و اجتماعي حجاب{T براي حجاب كاركردهايي در دو حوزه فردي و اجتماعي، قابل تصوّر است: T} الف. كاركردهاي فردي؛{T همچون: پاسخ گويي به نياز فطري «خوداستتاري» و تأمين امنيّت در برابر گرما و سرما و... . T} ب. كاركردهاي اجتماعي؛{T مانند: هويّت‏بخشي و ايجاد امنيّت اجتماعي و... . زن با عنصر حجاب اسلامي، نه تنها به تهذيب، تزكية نفس و ملكات نفساني پرداخته و قرب الهي را فراهم مي‏سازد؛ بلكه باعث گسترش روزافزون امنيّت اجتماعي و ايجاد زمينه‏اي جهت رشد معنوي مردان مي‏گردد. خداوند سبحان، خطاب به پيامبر خود مي‏فرمايد: «به مردان مؤمن بگو: تا چشمان خود را از نگاه ناروا بپوشانند و فروج و اندامشان را محفوظ دارند كه اين بر پاكيزگي جسم و جان ايشان، بهتر است». V}نور(54)، آية 30. {Vهمچنين مي‏فرمايد: «به زنان و دختران خود و به زنان مؤمن بگو: خويشتن را با چادرهاي خود بپوشانند كه اين كار براي آن است كه آنها به عفّت شناخته شوند تا از تعرّض و جسارت، آزار نكشند (در امنيّت كامل باشند)‏؛ خداوند در حقّ خلق، آمرزنده و مهربان است». V} احزاب(33)، آية 59 {V همان‏گونه كه ذكر گرديد، حجاب و پوشش اسلامي براي مردان و زنان، تنها از كاركرد فردي برخوردار نيست و فقط براي سامان‏دهي خلقيّات و ملكات نفساني آدميان، مؤثر نمي‏باشد؛ بلكه از كاركرد اجتماعي نيز برخوردار است. حجاب، غرايز، التهاب‏هاي جسمي و معاشرت‏هاي بي‏بند و بار را كنترل کرده، بر تحكيم نظام خانواده مي‏افزايد. همچنين از انحلال كانون مستحكم و پايدار زناشويي جلوگيري کرده، امنيّت اجتماعي را فراهم مي‏سازد. حال اگر كساني با نگرش ديني، اسلامي يا با رويكرد جامعه‏شناختي و روان‏شناسي به چنين كاركردها و تأثيرات مطلوب ـ به ويژه تأمين امنيّت اجتماعي پي ببرند ـ نه تنها هدفمندانه، زندگي مي‏كنند؛ بلكه براي رفتارها و انديشه‏هايشان دست به گزينش مي‏زنند تا به اهداف متعالي الهي ـ انساني دست يازند. از اين‏رو به مورد حجاب نيز به عنوان راهبردي كارساز، جهت تأييد و ترويج ارزش‏هاي اجتماعي، تأمين‏كنندة سعادت آدمي و منشأ قرب الهي مي‏نگرند. بنابراين پوشش اسلامي به منزله يك حفاظ ظاهري و باطني در برابر افراد نامحرم، قلمداد مي‏شود كه مصونيت اخلاقي و خانوادگي و پيوند عميق ميان حجاب ظاهري و بازداري باطني و از همه مهمّ‏تر امنيّت اجتماعي را فراهم مي‏سازد و پيشينة آن به اندازه تاريخ آفرينش انسان است؛ چراكه پوشش و لباس هر بشري، پرچم كشور وجود او است. پرچمي كه وي بر خانه وجودش نصب كرده و با آن اعلام مي‏دارد كه از كدام فرهنگ تبعيّت مي‏كند. V}غلامعلي حداد عادل، فرهنگ برهنگي و برهنگي فرهنگي، ص 40 {V در ادامه به بيان هدف و فلسفه اين مصداق مهمّ اسلامي و رابطه فراگير و تنگاتنگ آن با امنيّت اجتماعي از جنبه‏هاي مختلف مي‏پردازيم: T} امنيّت اجتماعي، هدف اساسي وجوب حجاب{T با توجه به آيات قرآن مجيد، به خوبي روشن مي شود كه هدف از تشريع وجوب حكم حجاب اسلامي، دستيابي به تزكيه نفس، طهارت، عفّت و پاكدامني، جهت استحكام و گسترش امنيّت اجتماعي است: A}«و اِذا سَأَلْتُموهُنَّ مَتاعا فَسْئلوهُنَّ مِنْ وَراءِ حِجابٍ ذلِكُم أطْهَرُ لِقلوبِكُم و قُلُوبِهِنَّ{A؛». V}احزاب(33)، 53 {V چون نگاه نامحرم توسط مردان، باعث تحريك و تهييج جنسي آنان و در نتيجه منجر به فساد و ريشه‏كني امنيّت اجتماعي مي‏شود، خداوند در كنار دستور حجاب و پوشش بدن به بانوان، مردان را نيز امر به حجاب و پوشش چشم داده و نگاه به نامحرم را بر ايشان، حرام كرده است. در اين‏باره از امام رضا(ع) نقل شده است: «A}حرّم النَّظَر الي شُعورِ النّساء المَحْجوبات بالاَزْواج و غَيْرهِنَّ مِنَ النّساء لما فيه مِنْ تَهْييجِ الرّجال و ما يَدْعوا التَّهْييج الي الفَساد و الدُّخول فيما لا يحلّ و لا يجمل{A»؛ V}بحارالانوار، ج 104، ص 34{V «نگاه به موهاي زنان باحجاب ازدواج‏كرده و بانوان ديگر، از آن جهت حرام شده است كه نگاه، مردان را برمي‏انگيزد و آنان را به فساد فرامي‏خواند در آنچه كه ورود در آن نه حلال است و نه شايسته». از مجموع اين گفتار به دست مي آيد كه هدف از وجوب حجاب اسلامي ـ علاوه بر موارد مذكور ـ ايجاد صلاح و پيشگيري از فساد، جهت تأمين و گسترش امنيّت اجتماعي است. T} امنيّت اجتماعي، فلسفه حقيقي وجوب حجاب{T يكي از فلسفه‏هاي حقيقي وجوب حجاب، حفظ آرامش زن، مصونيّت جامعه از فساد و عمق و معنا بخشيدن به امنيّت اجتماعي با توسعه آن است؛ زيرا نفس آدمي، دريايي موّاج از تمايلات و خواسته‏هاي او است كه مهم‏ترين آنها به خوراكي‏ها، امور جنسي و مال و جاه و مقام، مربوط مي‏شود و بدون شك بالاترين خواسته‏هاي مردان، تمايل به جنس زن است. در سخنان عرفا آمده است: «H}أعْظَمُ الشَّهْوَة، شَهْوَة النّساء{H»؛ V}محجة البيضاء، ج 5، ص 177 {V «بزرگ‏ترين خواسته‏هاي مرد، رغبت به زنان است». ارائه زيبايي‏ها و مواضع بدن زن، به شهوت و طمع مردان، دامن مي‏زند و آنها را به يك كانون جدّي خطر، مبدّل مي‏سازد كه به سلب آرامش زن و امنيّت اجتماعي منتهي مي‏گردد. آنچه مي‏تواند از اين نا امني پيشگيري كند، پوشش زن از چشمان گرسنه نامحرمان است كه با حجاب كامل اسلامي، عملي خواهد شد. پوشش ديني، پيام عفّت، شخصيّت و خداترسي زن مسلمان است و مردان جامعه، نه تنها به چنين بانويي چشم طمع نخواهند داشت كه او را نيرويي بالفعل در هرچه سعت بخشيدن امنيّت اجتماعي دانسته و نجابتش را مي‏ستايند. در اين صورت زن نه تنها در سنگر حجاب خود، از تير نگاه‏هاي زهرآلود، سخنان آزاردهنده و برخوردهاي اراذل جامعه در امان خواهد بود؛ بلكه امنيّت و آرامش دروني خود و اجتماع خويش را برقرار خواهد كرد. نكته معنوي و عرفاني قابل ذكر در اين باب، پيام آسماني، خطاب به زنان است: «اي زن! آگاه باش، دنيا خراب‏آبادي است كه هر نقطه آن به مين‏هاي شيطان و نگاه‏هاي آلوده، ناامن گشته است. اما فرشته‏هاي حجاب در محفل انس و ياد خدا در امنيّتي بي‏نظير به سر مي‏برند كه ديگران از طعم آن بي‏خبرند». V}محمدرضا اكبري، تحليلي نو و عملي از حجاب در عصر حاضر، ص 14 ـ 16{V شب تاريك و بيم موج و گردابي چنين حايل كجا دانند حال ما سبكباران ساحل‏ها T} پايه‏هاي تحقق امنيّت اجتماعي، در سايه‏سار حجاب بانوان{T پوششي كه اسلام آن را به عنوان يك حكم شرعي اعلام كرده است، يك عمل ظاهري و گسسته از عوامل و پايه‏ها نيست؛ بلكه حجاب، خيمة عفاف بانواني است كه آن را بر پايه‏هاي خود استوار نموده و باعث ترويج ارزش امنيّت اجتماعي مي‏گردند و به تحقق آن در جامعه اسلامي، كمك مي‏کنند. اين پايه‏هاي اساسي عبارت است از: 1. ايمان به خدا و جهان آخرت؛ از مهم‏ترين عواملي كه بانوان توسط آن به آرامش روحي و رواني دست يافته، امنيّت اجتماعي جامعه را فراهم مي‏کنند، اين است كه وقتي زن به خداي تعالي و علم و حكمت او ايمان آورد و معتقد گردد احكامي كه براي بشريّت تشريع كرده، بدون نقص و داراي آثار مطلوبي است، از حكم الهي حجاب استقبال کرده، امنيّت اجتماعي جامعه را تضمين مي‏كند. 2. تقوا؛ پرهيزكاري بانوان، ضامن تأمين امنيّت اجتماعي است و تا اين پايه محكم معنوي در قلب بانوان شكل نگيرد، حجاب را نوعي محدوديّت براي خود قلمداد کرده و امنيّت اجتماعي انسان‏ها را تهديد مي‏کند. خانمي كه بداند تقواي الهي پادزهر بيماري دل‏ها است ـ كه حجاب‏هاي تاريك جان را غرق مي‏كند و لانه‏هاي هوس را برمي‏اندازد ـ آن را به كام جان خود مي‏ريزد تا عالم جانش، گلستان گل‏هاي طاعت و تسليم گردد و خيمه حجابش را برمي‏افروزد تا حافظ بوستان ارزش‏هاي خويشتن و آرامش دروني اجتماع خود شود. 3. آگاهي؛ شناخت سيماي زن، حقيقت حجاب، فلسفه و آثار آن، از جمله پايه‏هاي مستحكم پوشش ديني و تبلور امنيّت اجتماعي است. وقتي خانمي به پاسخ دروني خود كه چرا بايد پوشيده باشم نايل شود، پايه‏هاي حجاب ديني در او شكل گرفته و با آگاهي كامل به امنيّت اجتماعي ارزش مي‏بخشد و دوام آن را تضمين خواهد كرد. به طور كلّي، آگاهي زن نسبت به آثار مطلوب حجاب و مهم‏تر از آنها مسئلة امنيّت اجتماعي، باعث مي‏شود كه نه تنها احساس سنگيني از پديده حجاب نکند؛ بلكه از آن به خوبي استقبال کرده، وسوسه‏هاي شيطاني را هيچ مي انگارد و آرامش بروني و دروني اجتماع را وسعت مي‏بخشد. همچنين اين پيام اصيل و عرفاني را هميشه آويزة گوش‏هاي خود مي‏گرداند: «خواهرم! سرزمين جانت را با خورشيد آگاهي، روشن كن تا بر زواياي وجودت بتابد و آن‏چنان كه هستي خود را بشناسي، آن گاه دريابي كه حجاب باله‏هاي شنا به سوي سرچشمه هستي، امنيّت فردي و اجتماعي كامل است و پوشش‏هاي مهيّج، وزنه‏هاي سنگيني است كه زن را غريق ژرفاي مهيب دنيا کرده، امنيّت او و جامعه اش را برهم مي‏زند». V}برگرفته از: مهدي سلطاني رناني «مقاله حجاب و امنيّت اجتماعي» {V
کد سوال : 57
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>اجتماعي _ فرهنگي
پرسش : در كشور ما علما مرتب تبليغ مي‏كنند كه حجاب محدوديت نيست، پس چرا در كشور ما و ساير كشورهاي اسلامي، زنان در زمينه سياست در سطوح بالا فعاليت چشمگيري ندارند؟ در صورتي كه اگر به جهت زن بودن نمي‏توانند از عهده آن برآيند، در كشور‏هاي غربي زنان به عنوان بالاترين فرد جامعه فعاليت كرده و بسيار موفق تر از مردان جامعه بوده اند؟! پس علت عقب ماندگي زنان مسلمان چيست؟
پاسخ : T} حجاب وفعاليت‏هاي اجتماعي زنان: {T تجربة انقلاب اسلامي اثبات كرد كه به هيچ وجه، حجاب محدوديت نيست و نه تنها هيچ منافاتي با پيشرفت زنان در عرصه‏هاي مختلف ندارد؛ بلكه عاملي مثبت در مصونيت و حفظ كرامت و شخصيت زنان است. حضور زنان بعد از پيروزي انقلاب اسلامي در همه صحنه‏هاي اجتماعي، اقتصادي، حماسي، سياسي، علمي، هنري، حقوقي، قانون گذاري و بسياري صحنه‏هاي ديگر با پوشش ديني، نشان داد كه حجاب، كمترين ركودي در فعاليت‏هاي اجتماعي زن پديد نمي‏آورد؛ بلكه خودنمايي و بي‏حجابي است كه زن را به حواس پرتي و ركود مي‏كشاند و فرصت گران بهاي او را براي تزيين و خودآرايي هدر مي‏دهد و پس از خروج از منزل نيز او را به نمايش تن و حفظ آرايش وا مي‏دارد و به نماياندن جاذبه‏هاي زنانگي خود، فعاليت‏هاي مردان را با ركود رو به رو مي‏سازد!! به علاوه آثار بسيار مخربي بر فرهنگ، نهاد خانواده و آينده جامعه انساني به دنبال دارد. بنابراين اين حجاب نيست كه باعث ركود مي‏شود؛ بلكه برعكس بي حجابي است كه سبب ركود فعاليت‏هاي هر دو قشر زن و مرد خواهد شد. V}نگاهي گذرا به شبهات حقوقي پيرامون مسائل زنان، مركز پژوهش‏هاي اسلامي صدا و سيما، 1380، ص 250{V علاوه بر اينکه حجاب يكي از احكام و ضرورت‏هاي دين مبين اسلام است. T} مقايسه وضعيت زنان کشورمان با زنان ساير كشورهاي غربي {T اگر با نگاهي واقع بينانه اين مسئله را مورد بررسي قرار دهيم، روشن مي‏شود ـ كه زنان جامعه ما ـ كه بعد از انقلاب براساس آشنايي با معارف و آموزه‏هاي اصيل اسلامي با حفظ شخصيت و كرامت خويش در عرصه‏هاي مختلف جامعه وارد و پيشرفت‏هاي درخشاني داشته اند ـ نسبت به زنان جوامع غربي ـ كه سابقه ورود و فعاليت‏هاي اجتماعي چندين قرن دارند و به عنوان نيروي كار ارزان و مطيع و ابزاري براي جهان سرمايه داري و مطامع آن درآمده اند ـ بسي جلوتر و موفق تراند؛ به خصوص با لحاظ اين نكته مهم كه به دليل حفظ حجاب اسلامي و رعايت حدود الهي، از بسياري آفات و مشكلات و معضلاتي كه هم اكنون جوامع غربي با آن روبه‏رو بوده و به عنوان بحراني عظيم، تمدن غرب را با چالش و فروپاشي مواجه ساخته است، به دور مي‏باشند. اين واقعيتي است كه بسياري از صاحب نظران و انديشمندان غرب به آن معترف اند؛ چنان كه روژه گارودي انديشمند فرانسوي اذعان مي دارد: «تمدن غرب در جهت نابودي انسان حركت مي‏كند». V}مصاحبه با شبكه دوم سيما، 23/4/76 {V همچنين به نظر پروفسور لاماند: «راهي كه غرب در پيش گرفته است، به نابودي اصول اجتماعي و مدنيت منجر مي‏شود». V} روزنامه ايران، 7/5/75 {V تا جايي كه براساس آمار «در اتحاديه اروپا عدة بي كاران افزايش يافته و به رقم 8 تا 12 درصد رسيده است. عده بيكاران در اروپاي غربي در چهار دهة قبل كمتر از ده ميليون بود و اين رقم در 1980 به 25 ميليون نفر و اكنون 35 ميليون شده است. ژاپن، ايتاليا، انگلستان و آمريكا به حالت بحراني رسيده است و با انتقال نظام سرمايه داري به روسيه و اروپاي شرقي و مركزي، اين كشورها نيز به بيماري تمدن جديد مبتلا شده اند». V}پروفسور حميد مولانا، روزنامه كيهان، 25/9/78 {V مسلم است در چنين جوامعي كه از اول هدف از كشاندن زنان به اجتماع، استشهار آن و تبديل آن به موجودي «شيء گونه» ـ كه فقط براي اميال و اهداف تمدن سرمايه داري غرب به وجود آمده است آن هم با شعار دروغين «آزادي» و دفاع از «حقوق بشر» ـ بوده است، زن چه وضعيتي مي‏تواند داشته باشد. «براساس برخي آمارهاي پايان دهه 80 ميلادي، زنان و مردان هم سن و سال از لحاظ درآمدي بسيار تفاوت داشتند. براي مثال درآمد زنان 45 ـ 54 سال تنها به 59 درصد متوسط درآمدمردان در همان سنين بالغ مي‏شد. اين در صورتي است كه در برخي موارد، زنان بيشتر از مردان كار مي‏كنند. در برخي از كشورها، زنان روزانه تا چهار ساعت، بيشتر از مردان كار مي‏كنند... مظلوميت زنان وقتي بيشتر نمايان مي‏شود كه مرد و زن هر دو شاغل باشند؛ زيرا مردان بر حسب عادت ديرينه، با ورود به خانه، كار و وظيفه خود را پايان يافته تلقي مي‏كنند، اما زنان ناگزيرند يا قبل از رفتن به سر كار يا پس از بازگشتن، كار خانه را انجام دهند...» V}جنگ عليه زنان، صص 53 ـ 74؛ زن و رهايي نيروهاي توليد، صص 215 ـ 214؛ بار سنگين زنان شاغل، فيدر شرلي، اسلون، ترجمه مينا اعظامي، 1377، صص 3 – 7 {V اين در حالي است كه با نفي كرامت و شخصيت انساني زنان در غرب، انواع خشونت‏ها نيز عليه آنان شدت يافته است. V}سيدهادي حسيني، كتاب زن، علي احمد راسخ، انتشارات اميركبير، 1381 {V T} بررسي مشکلات زنان {T بيان چنين مشكلاتي در جوامع غربي، به معناي منزّه بودن جوامع اسلامي و كشور ما از اين کاستي ها نيست؛ بلكه ما معترفيم متأسفانه اين موضوعات نيز در گوشه و كنار جامعه ما يافت مي‏شود و البته به هيچ وجه اينها ناشي از اسلام اصيل نيست؛ زيرا زن در اسلام از نهايت تكريم و احترام برخوردار و داراي حقوق و امتيازات مختلف اجتماعي، اقتصادي و... است. حتي نظير آن نيز در هيچ كدام از جوامع به اصطلاح مترقي يافت نمي‏شود. اين معضلات ناشي از سه عامل مهم است: 1. رسوخ و ادامه سنت‏ها و آداب و رسوم مربوط به زمان قبل از اسلام؛ 2. عدم نهادينه شدن ارزش‏ها و فرهنگ و آموزه‏هاي متعالي اسلام در اين جوامع؛ 3. دستاوردها و نتايج فرهنگ وارداتي غرب كه به دنبال خود معضلات و ارزش‏هاي خود را به داخل جوامع اسلامي نيز منتقل کرده است. در هر صورت همچنان كه مشاهده شد، به هيچ وجه حجاب نه مانعي براي پيشرفت زنان در جوامع اسلامي است ـ همچنان كه در انقلاب اسلامي ثابت شد ـ و نه برداشتن آن امتياز و پيشرفت براي زنان جوامع غربي. آري اسلام اگر بر ضرورت حجاب زنان تأكيد دارد؛ به دليل مصالحي است كه براي خود زن و اجتماع به دنبال دارد، از قبيل: 1. حفظ حرمت، شخصيت و كرامت ذاتي او، 2. حفظ ارزش و منزلت زن، 3. براي معشوقيت دائمي زن، 4. حفظ امنيت زن، 5. نجات از رقابت، 6. حفظ بهداشت جامعه، 7. تحكيم خانواده، 8. كاستن انحرافات، 9. ابعاد سياسي و اقتصادي و... . V}دكتر علي قائمي، حيات زن در انديشه اسلامي، انتشارات اميري، چاپ اول، 1373، صص 375 – 395 {V T} زنان ومسوليت‏هاي سياسي{T در اسلام هيچ گونه تبعيضي بين مرد و زن وجود ندارد؛ بلكه در جنبه‏هاي مختلفي از تساوي برخوردارند: در آفرينش؛ در جنبه‏هاي رواني و معنوي، در شئون همسري، در همدوشي با مردان در زمينه‏هاي مختلفي از سير و سلوك گرفته تا استقلال اقتصادي و... . V}همان، ص 231 {V اما هرگز نبايد بين «تساوي» يا «تشابه» اشتباه كرد؛ در اينكه زن و مرد داراي تساوي در حقوق و انسانيت اند، جاي بحث نيست؛ ولي اين سخن به معناي تشابه در حقوق نيست: اصل اين است كه مرد و زن به كمال مقدر خود برسند؛ ولي هر كدام در نظام خاص زيستي، عاطفي و رواني خود. V}مرتضي مطهري، نظام حقوق زن در اسلام، انتشارات صدرا، 1374 {V مهم ترين مطلب در اينجا ـ که اسلام به آن توجه خاص شده ـ مسئلة تفاوت هاي روحي و جسمي زنان و مردان و تفاوت وظايف آنان است. حقيقت غير قابل انكار اين است كه مرد و زن از نظر جسمي و شرايط فيزيولوژيك، با يكديگر متفاوت‏اند و هر يك براي انجام دادن وظايف ويژه‏اي آفريده شده‏اند. اينكه برخي اصرار دارند اين دو جنس را مساوي در همه چيز قلمداد كنند، اصراري به دور از واقعيت است و مطالعات مختلف علمي آن را انكار مي‏كند، V}مرتضي مطهري، نظام حقوق زن در اسلام، بخش هفتم، صص 190 ـ 167، انتشارات حكمت {V آيا با وجود اين تفاوت آشكار مي‏توان گفت: زن و مرد بايد در تمام شئون همراه يكديگر گام برداشته و در تمام كارها مثل هم باشند؟ حتي در جوامعي كه شعار آنها مساوات و برابري بين زن و مرد در تمام جهات است، در عمل غير آن ديده مي‏شود. براي مثال مديريت سياسي و نظامي بيشتر آنها، در دست مردان است. واقعيت اين است كه جنس زن براي انجام دادن وظايف متفاوتي با مرد آفريده شده و به همين دليل احساسات متفاوتي دارد. قانون آفرينش، گرمي كانون خانواده و پرورش نسل‏ها را بر عهده او گذاشته و به همين دليل سهم بيشتري از عواطف و احساسات به او داده است. در حالي كه وظايف خشن و سنگين اجتماعي، بر عهده جنس مرد گذاشته شده و سهم بيشتري از دورانديشي به او اختصاص يافته است. بنابراين اگر بخواهيم عدالت را اجرا كنيم، بايد پاره‏اي از وظايف اجتماعي ـ كه نياز بيشتري به انديشه و مقاومت و تحمّل شدايد دارد ـ بر عهدة مردان گذاشته شود و وظايفي كه عواطف و احساسات بيشتري را مي‏طلبد، بر عهدة زنان. V}مكارم شيرازي، تفسير نمونه، جلد 2، ص 164 ذيل آيه 228 سوره بقره، چاپ اول، 1374، چاپخانه مروي، دار الكتب الاسلاميه{V قرآن كريم با تصريح به واقعيت حقوقي زنان، عدالت در وضع قوانين را نيز گوشزد کرده است، با اشاره به اين حقيقت كه لازمه اين عدالت عدم برابري بين زنان و مردان در برخي حقوق است، V}تفسير نمونه، جلد 2، ص 157 و 156 ذيل آيه 228 سوره بقره {V آنجا كه مي‏فرمايد: «A}وَ لَهُنَّ مِثْلُ الَّذي عَلَيْهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَ لِلرِّجالِ عَلَيْهِنَّ دَرَجَةٌ وَ اللّهُ عَزيزٌ حَكيمٌ{A»؛ «و براي زنان همانند وظايفي كه بر دوش آنها است، حقوق شايسته‏اي قرار داده شده و مردان بر آنان برتري دارند و خداوند توانا و حكيم است». V}بقره (2)، آيه 228 {V در تفسير مجمع البيان آمده است: V}فضل‏بن حسن طبرسي، تفسير مجمع البيان، جلد 3، ص 73، مؤسسه الاعلمي بيروت، 1415 قمري؛ نگاه كنيد: تفسير نمونه، جلد 3، ص 362، ذيل آيه 32، سوره نساء {V ام سلمه ـ يكي از همسران پيامبر ـ روزي به پيامبر اكرم(ص) عرض كرد: چرا مردان به جهاد مي‏روند و زنان جهاد نمي‏كنند؟! چرا براي ما نصف ميراث آنها مقرر شده است؟! اي كاش ما هم مرد بوديم و همانند آنها به جهاد مي‏رفتيم و موقعيت اجتماعي آنها را داشتيم! همانند اين پرسش‏ها را ديگر زنان نيز از پيامبر(ص) مطرح كرده بودند كه اين آيه نازل شد: «برتري‏هايي كه خداوند نسبت به برخي از شما بر بعضي ديگر قرار داده، آرزو نكنيد [اين تفاوت هاي طبيعي و حقوقي براي حفظ نظام اجتماع شما و طبق اصل عدالت است ولي با اين حال] مردان و زنان هر كدام بهره‏اي از كوشش‏ها، تلاش‏ها و موقعيت خود دارند [و نبايد حقوق هيچ يك پايمال گردد] و از فضل [و رحمت و بركت] خدا درخواست كنيد و خداوند به هر چيز دانا است». V}نساء‏(4)، آية 32 {V همان طور كه در شأن نزول اين آيه آمده است، تفاوت سهم ارث مردان و زنان و ديگر تفاوت ها براي جمعي به صورت يك سؤال در آمده بود. آنها گويا توجه نداشتند كه اين تفاوت به جهت آن است كه هزينه زندگي عموما بر دوش مردان است و ديگر تفاوت‏ها نيز به جهت تفاوت از نظر آفرينش و جنسيت و صفات جسمي و روحي است كه همة آنها، بر طبق عدالت و قانون الهي است و اگر غير آن مصلحت بود، براي شما قرار داده مي‏شد! بنابراين آرزوي تغيير آنها، يك نوع مخالفت با مشيّت پروردگار است كه عين حق و عدالت است. اما در عين حال اين آيه گوش زد مي‏كند كه نبايد اين تفاوت جنسيت، سبب شود يكي از اين دو جنس، حقوق ديگري را پايمال كند از اين رو مي‏فرمايد: «مردان و زنان هر كدام بهره‏اي از كوشش‏ها و تلاش‏ها و موقعيت خود دارند». نكته مهم ديگري كه بايد به آن توجه داشت، اهميت و اهتمام اسلام به حفظ حرمت زن و پاسداشت كرامت وي و تأكيد بر حفظ عفت و پاكدامني او است. شايد يكي از فلسفه‏هاي قوانيني كه اين گونه محدوديت ها را براي بانوان قرار داده، در صدد توجه دادن آنان به جايگاه بلند و مرتبه والاي آنان در آيين الهي است و توجه دادن به كرامتي است كه خداوند به آنان بخشيده و فراهم آوردن ضمانت‏ها و تعهدات كافي براي حفظ پاكي و پاكدامني آنان مي‏باشد. V}مقاله: محمدي گيلاني، شايستگي زنان براي عهده‏داري قضاوت، فصل‏نامه فقه اهل بيت، تابستان 1376، شماره 10، ص 114 {V T} تصدي قضاوت و ساير مشاغل و مسئوليت‏هاي كلان سياسي از سوي زنان: {T اسلام زن را مانند مرد برخوردار از روح كامل انساني و اراده و اختيار دانسته، او را در مسير تكامل مي‏بيند. از اين رو هر دو را در يك صف قرار داده و با خطاب هاي «A}يا ايها الناس{A» و «A}يا ايها الذين آمنوا{A» مخاطب ساخته برنامه‏هاي تربيتي، اخلاقي و علمي را براي آنها لازم كرده است. و با آياتي مثل «A}مَنْ عَمِلَ صالِحًا مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى‏ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ{A»؛ V}غافر(40)، آية 40 {V وعدة برخوردار شدن از سعادت كامل را به هر دو جنس داده و با آياتي مانند: «A}مَنْ عَمِلَ صالِحًا مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى‏ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَةً وَ لَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما كانُوا يَعْمَلُونَ{A»؛ V}نحل(16)، آية 97 {V مي‏گويد: هر كدام از زن و مرد مي‏توانند به دنبال انجام دادن برنامه‏هاي اسلام و وظايف الهي، به تكامل معنوي و مادي برسند و به حياتي طيب و پاكيزه ـ كه سراسر سعادت نور است ـ گام نهند. بحث دربارة هر كدام از مشاغلي كه زنان از ديدگاه اسلام و قانون اساسي نمي‏توانند عهده دار آن شوند، به صورت مستقل در اينجا ممكن نيست؛ اما به عنوان نمونه در رابطه با قضاوت زن مي‏توان گفت: هر چند گرايش هاي افراطي به تساوي حقوقي زن و مرد از يك سو و ظلم تاريخي وارد بر زنان از سوي ديگر، ممكن است سخن گفتن از تفاوت‏هاي زن و مرد را با مشكل و قضاوت پيشيني منفي روبه رو سازد؛ اما حقيقت آن است كه واقعيات عيني، تابع احساسات و قضاوت انسان قرار ندارد و تفاوت زن و مرد، هم از نظر جسمي و بدني و هم از نظر روحي و عاطفي، آن قدر روشن است كه انكار آن، همچون انكار بديهيات است. البته سوء استفادة مردان از اين تفاوت طبيعي و ذاتي، هرگز نمي‏تواند دليلي بر نفي و انكار اين تفاوت‏ها باشد؛ بلكه برعكس فقط با شناخت اين تفاوت است كه مي‏توان به تنظيم روابط حقوقي عادلانه متناسب با اين واقعيات، براي زن و مرد اقدام کرد. تفاوت زن و مرد ـ چه به صورت درست و چه به صورت نادرست ـ از ديرباز مورد توجه دانشمندان و فيلسوفاني همچون افلاطون و ارسطو بوده است و امروز نيز به گونه‏اي ديگر مورد توجه دانشمندان علوم فيزيولوژي، روان‏شناسي و جامعه‏شناسي قرار دارد. از ديدگاه اسلام اين تفاوت، به هيچ وجه به اينكه مرد يا زن جنس برتر است و ديگري جنس پايين‏تر، پست‏تر و ناقص‏تر مربوط نيست. قانون خلقت اين تفاوت‏ها را براي اين به وجود آورده است كه پيوند خانوادگي زن و مرد را محكم‏تر كند و شالوده وحدت آنها را بهتر بريزد. تصدي امر قضا به عنوان يك واجب كفايي، بيش از آنكه حق باشد، تكليف است. لذا در برخي روايات با تعبير «H}ليس علي المرئه{H»؛ يعني، بر عهدة زنان اين تکليف تحميل نگشته و تعبير «H}ليس للمرئه{H» نشده است. بر اين اساس زن، وظيفه‏اي براي تصدي امر قضا ندارد. اما سخن اين است كه آيا منصب قضا خاص مردان است؟ مشهور چنين معتقدند، هر چند كساني هم هستند كه مرد بودن را براي قاضي و قضاوت شرط نمي‏دانند. جداي از بحث‏هاي تخصصي و فقهي، توجه به اين نكته سودمند است كه هر چند هم قضا و هم برخي از امور اجرايي از قبيل وزارت، هر دو از شاخه‏ها و زيرمجموعه‏هاي امامت و رهبري هستند؛ ولي اين تفاوت اساسي بين آنها وجود دارد كه امور اجرايي، به طور مستقيم يا غيرمستقيم تحت اشراف رهبري بوده و دخالت و اعمال ولايت توسط رهبر در اين حوزه برابر اصل است. اما مقام و منصب قضاوت، چنين نيست؛ زيرا هر چند قاضي منصوب امام و رهبر است؛ ولي به لحاظ وظيفة قضايي، مستقل است و به همين جهت اشراف بر او و دخالت در كار او، خلاف اصل است. با توجه به اين تفاوت و با توجه به آنكه در قضاوت، از هيجانات احساسي، عاطفي و بهره‏مندي او از حزم و دورانديشي او را در صدور رأي درست كمك مي‏كند، اختصاص اين وظيفه به مردان و معافيت زنان از اين تكليف، كاملاً توجيه‏پذير است. قواعد اجتماعي و قوانين حقوقي بر حسب وضعيت غالب تدوين مي‏شوند؛ از اين رو وجود تعداد زناني فاضل و صاحب حزم و حاكم بر احساسات و عواطف خود، نمي‏تواند ناقض قانون فوق باشد. در عين حال براساس داده‏هاي علم روان شناسي و نيز آنچه که همه ما در زندگي اجتماعي مشاهده مي‏کنيم، زنان نوعاً احساساتي تر هستند و اين امر نه تنها نقطه ضعف براي آنان نيست؛ بلکه يک حسن و ضرورت زندگي براي آنان است تا از اين طريق، در ايفاي نقش بي بديل کم نظير پرورش و تربيت عاطفي فرزندان موفق باشند و چون احساساتي تر هستند، بعد عقلانيت آنها تحت تأثير هيجانات، عواطف و احساسات قرار مي‏گيرد. مسئلة قاضي نبودن زن، يكي از احكام بسيار حكيمانة اسلام، در حمايت از زن است؛ زيرا قضاوت تنها نيازمند علم نيست؛ بلكه تناسب روان شناختي نيز نياز دارد. برخورد با انواع بزهكاران و صدور احكام خشن در برابر آنان، هرگز با روحيات لطيف زن سازگاري ندارد. تجربه چند ساله اخير نشان داده است كه چند مورد استفاده از زنان در برنامه‏هاي قضايي، موجب ابتلاي برخي از آنان به بيماري‏هاي شديد عصبي و رواني شده است و برخي از آنها پس از چند روزي، درخواست كناره‏گيري از اين كار کرده‏‏اند. بنابراين كشاندن زن در اين صحنه‏ها، امتيازي براي وي نيست؛ بلكه انهدام و نابودي شخصيت او است. T} محدودة فعاليت هاي اجتماعي و سياسي زنان{T به غير از مشاغل خاصي نظير مرجعيت، قضاوت، امامت ظاهري و رهبري و رياست جمهوري ـ كه به دليل ويژگي‏هاي خاص اين مشاغل از يك سو و خصوصيات روحي و عاطفي زنان از سوي ديگر ـ در ساير فعاليت‏هاي اجتماعي و سياسي، هيچ گونه محدوديتي براي زنان، از صدر اسلام تاكنون وجود نداشته است. براساس آموزه‏هاي اسلامي، زنان نيز مانند مردان حق دارند تا انتخاب گر باشند و مخالفت يا موافقت خويش را با نظام حاكم بيان كنند. V}سراج، مركز پژوهش‏هاي صدا و سيما، 1380، ص 218 {V البته دو شرط اصلي وجود دارد: 1. رعايت عفت، حجاب و شئون اسلامي، 2. حفظ حقوق شوهر و فرزندان و نهاد خانواده. اگر اين نكات در مشاركت سياسي، اجتماعي زنان رعايت نشود، همان آثار منفي را در پي خواهد داشت كه در كشورهاي غربي شاهد آن هستيم. آنها نيز هم اكنون در حال بيداري و بازگشت از اين مسير انحرافي مي‏باشند: چنان که براساس آمار، دو سوم زنان انگليسي، خانه دار بودن را به اندازه شغل بيرون از منزل مهم و مفيد مي‏دانند و معتقدند: مسئوليت آنان در داخل خانه است و كسب درآمد و روزي، وظيفه مردان. همچنين در آمريكا بسياري از زناني که فرزند كوچك دارند، مشاغل خود را رها كرده و به مادران تمام وقت تبديل شده‏اند. V} مجله صبح، ش 75، ص 68 {V خانم «ويجديس فينبو گادوتيو» ـ نخستين زني كه رئيس جمهور ايسلند شد ـ پس از پايان دوره رياست جمهوري خود، اعلام كرد: حاضر نيست در دوره بعدي در انتخابات شركت كند؛ چون به نظر او «كار در خانه به مراتب آسان‏تر و لذت بخش‏تراست و در قبال مردم مسئوليت داشتن كمر شكن است، مردم نمي‏دانند كه داشتن يك مقام عمومي، چه قدر دردسر و خودخوري دارد. نه تنها بايد از منافع كشور دفاع كند؛ بلكه بايد مراقب تاريخ هم باشد تا بعد او را مورد انتقاد قرار ندهند و مسئول خرابي‏هاي آينده ندانند». V}مجله صبح، ش 75، ص 68{V اين درست همان فرمايش امام علي(ع) در 1400 سال پيش است كه درباره مشاغل سياسي و اجتماعي زنان فرمود: «H}المراة ريحانه و ليست بقهرمانه{H»؛ «زن گلي خوشبو است و قهرماني زورمند نيست». V}نهج البلاغه، نامة 31، ص 129 {V
کد سوال : 58
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>اجتماعي _ فرهنگي
پرسش : سياست کشف حجاب رضاخان به تحريک چه کساني اعمال شد؟ اين سياست قبلا کجا امتحان شده بود و اصولا مبارزه با حجاب مسلمانان چه علتي داشت؟
پاسخ : T} سياست کشف حجاب{T كشف حجاب ـ كه يك تهاجم بنيادي به فرهنگ اسلامي محسوب مي‏شود ـ طرحي استعماري بود كه رضاخان مجري آن بود. استعمار در پي يافتن راه‏هاي تهاجم به فرهنگ غني و انسان ساز اسلام و مقابله با گسترش تعاليم مقدس اين آيين الهي, سياست شيطاني «اسلام زدايي» را در سه كشور افغانستان، تركيه و ايران به مورد اجرا گذاشت و مبارزه اي جدي و پي گير را با مظاهر اسلام و هرچه كه رنگ و صبغه دين و دين باوري داشت, آغاز کرد!! امان الله خان در افغانستان مأموريت يافت با فرهنگ اسلامي مبارزه و راه را براي ترويج و گسترش جلوه‏هاي مبتذل فرهنگ غرب هموار کند. در تركيه اين ماموريت استعماري به مصطفي كمال پاشا ـ معروف به آتاتورك ـ سپرده شد و او با عزمي جزم ضمن مقابله مستقيم با اسلام, كشورش را براساس الگوهاي از قبل تعيين شدة غربي اصلاح کرد و فساد هرزگي و لاقيدي را به بدترين وجه گسترش داد. رضاخان نيز در ايران مأمور اسلام زدايي و آماده سازي زمينه‏ها و شرايط ترويج و رونق فرهنگ مبتذل غرب شده. به دنبال طرح هاي از قبل پيش بيني شده, آتاتورك رئيس جمهور تركيه رسما از رضاخان دعوت به عمل آورد و رضاخان با مسافرت به تركيه بيش از پيش شيفته و فريفته فرهنگ و مظاهر غربي گرديد و اقدامات آتاتورك به شدت در روح او تأثير نهاد و در همان جا تصميم گرفت كه پس از بازگشت به ايران، با شدّت هرچه تمام تر به تغيير و تحول در آداب و رسوم و لباس مردم ايران بپردازد و كشور را سرتاسر همه غربي كند. «رضا شاه با مطرح كردن تغيير لباس و كلاه، مبارزه آشكار و علني خود را با اسلام آغاز كرد! او پس از اجباري كردن استفاده از كلاه اروپايي (شاپو)، به مسئله تغيير لباس و كشف حجاب پرداخت . با مطرح شدن كشف حجاب و از سر برداشتن چادر ـ كه نشانة عفاف و پاكي و وسيله صيانت و پاسداري از ناموس و شرف زن مسلمان محسوب مي‏شد ـ مخالفت مردم متدين آغاز شد. مخالفت ها و مبارزات مردم مسلمان با دستگيري روحانيون و كشتار مردم سركوب گرديد و بدين ترتيب زمينه‏هاي مناسب بر مطرح كردن علني و گستردة منع حجاب آماده شد. با اين وصف رضاخان و دار و دسته اش، تصميم مي‏گيرند ابتدا از دربار شروع كنند و باكشف حجاب خانوادة سلطنتي و وزيران، راه را براي گسترش بي‏حجابي و فحشاي عمومي هموار سازند. محمود جم نخست وزير مزدور و خاين وقت، در پاسخ به رضا شاه ـ كه مي‏پرسد: «چطور است اين تحول را از اندرون دربار شروع كنيم» گفت: «اگر اجازه بفرماييد در روز افتتاح دانشسراي مقدماتي تهران علياحضرت ملكه و عليا حضرت شاهدخت‏ها به اتفاق اعلي حضرت در محل جشن حاضر شوند. ضمنا به همه بانوان وزرا و رجال نيز دستور خواهيم داد كه بدون حجاب در اين جشن حضور يابند». رضاشاه اين طرح را ‏پذيرفت و قرار شد كه آن را در هيأت دولت مطرح و به تصويب برسانند. او در جلسه هيأت دولت گفت: «شركت همسر و دختران من در جشن افتتاح دانشسراي مقدماتي، بايد سرمشقي براي همه زنان و دختران ايراني به خصوص خانم هاي شما وزراي مملكت ـ باشد. ممكن است ابتدا اين عمل سروصدا و جنجال زيادي به پا كند, ولي به هرحال كاري است كه بايد انجام بشود. ما با هوچي بازي و تعصّب‏هاي خشك نمي‏توانيم كاروان ترقّيات مملكت را عقب نگه داريم. زن بايد از اين چادر سياه آزاد بشود!» روز موعود فرا رسيد. 17 دي ماه 1314 رضاشاه با همسرش و شمس و اشرف پهلوي ـ كه براي اولين بار حجاب از سر برداشته و با شكل جديد غربي در اجتماع ظاهر مي‏شدند ـ وارد دانشسراي مقدماتي گشتند. بانوان وزيران نيز براي اولين بار بدون پوشش در مراسم افتتاح دانشسراي مقدماتي شركت كردند. پس از توزيع جوايز فارغ التحصيلان, رضاشاه به سخنراني پرداخت و در بخشي از سخنانش اعلام کرد: «بي نهايت مسرورم كه مي‏بينم خانم ها در نتيجه دانايي و معرفت، به وضعيت خود آشنا شده و پي به حقوق و مزاياي خود برده اند... شما خانم ها اين روز را يك روز بزرگ بدانيد و از فرصت‏هايي كه داريد، براي ترقي كشور استفاده کنيد! شما خواهران و دختران من: شما تربيت كننده نسل‏هاي آينده خواهيد بود و شما هستيد كه مي‏توانيد آموزگاران خوبي باشيد و افراد خوبي از زير دست شما بيايند!» بدين سان حجاب و نجابت زن ايراني به وسيلة رضاشاه هتك گرديد و به جاي دروازة تمدن, دروازه فساد، هرزگي و بي بندوباري بروي مردم ايران گشوده شد و غيرت و شرف مردان منكوب و ناموسشان در معرض ديد و تماشاي ديگران قرار گرفت!! اين آغاز كار و ابتداي راه بود. مراحل بعدي تأسيس عشرتكده‏ها, مراكز عيش و نوش و رقص و آواز و برهنگي و آزادي جنسي زنان و مردان بود و اين سوغات بزرگ تمدن غرب، چه زود فراگير شد و زنان و مردان ايراني با ولع و اشتياق تمام, حتي مشتاق تر از زنان و مردان دنياي متعفن غرب, در سراشيبي سقوط در منجلاب فساد و فحشا قرارگرفته و به ابتذال و بي هويتي و شهوت گرايي محض مأنوس شدند!! در اين ميان تنها زنان و مردان با ايمان بودند كه از شرف و ناموس خويش در آن شرايط سخت و رنج زا صيانت و پاسداري کرده و تحت تأثير جاذبه‏هاي فريبنده جنسي ـ كه كارگزاران استعمار به تبليغ و ترويج آن همت مي‏گماشتند ـ قرار نگرفتند و پرورش دهنده نسل هايي شدند كه امروز در اوج ايمان، صلابت و قدرت در مقابل همه دنياي كفر و الحاد ايستاده و هر روز جبهة جديدي فتح مي‏كنند. رضاخان به روش «استعمار كهنه»؛ يعني، مقابله مستقيم و آشكار با فرهنگ اسلام به مبارزه پرداخت و چادر را از سر زنان برگرفت و فساد و بي بندوباري را گسترش داد و... . پس از وي پسرش محمدرضا با روش «استعمار نو» يعني نه با حمله آشكار و علني به مقدسات و حجاب و عفاف زنان, كه استفاده از حجاب را آزاد گذاشت و در عين حال به طور مخفي و غيرمستقيم، با حجاب مبارزه كرد! بايد اذعان داشت كه اين روش بسيار مؤثّر و كارآمد و نتيجه بخش بود, به گونه‏اي كه در طول دوران مرموز روشنفكران غرب زده و با استفاده از حربة «هنر» (قصه، شعر، نقاشي، موسيقي، فيلم، مجله، كتاب و... حقايق آن سان بر مردم ايران مشتبه گرديد كه فساد جنسي، بي‏غيرتي، فحشا و تن فروشي زنان و دختران, «ارزش» و «آزادي» و «تمدن» و «پيشرفت» نام گرفت و ابتذال و پوچي و بي‏هويتي و از خودبيگانگي فراگير شد!! V}ر.ک: روزنامه جمهوري، به نقل ازwww.eresaneh.com. {V
کد سوال : 59
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>اجتماعي _ فرهنگي
پرسش : بعد از پيروزي انقلاب اسلامي، جامعه ما رشد چشمگيري در تحقق فرهنگ و ارزش هاي اسلامي داشت؛ با اين همه مشاهده مي‏شود در بخش هايي از جامعه، مظاهر غيراسلامي نظير بدحجابي وجود دارد ويا در حال افزايش است، علت چيست؟
پاسخ : T} دلايل افزايش بي‏حجابي{T از منظر تيپ ‏شناسي اجتماعي، افراد جامعه در ارتباط با تعهّد و وفاداري به اجراي ارزش‏هاي ديني، به دو گروه تقسيم مي‏شود: 1. اقليت موافق يا مخالف (بسيار فعّال و تأثيرگذار)؛ 2. اكثريت منفعل و تأثيرپذير. جهت‏گيري مثبت يا منفي اكثريت جامعه، دربارة اجراي ارزش‏ها و شعائر ديني، تابعي از تفوّق هر كدام از اين دو گروه اقليت بر ديگري است. اگر در مقطعي گروه مخالف ارزش‏هاي ديني، به حكومت برسد و با مكانيسم‏هاي مختلف، شروع به ترويج هنجارها و ارزش‏هايي مخالف ارزش ها و هنجارهاي ديني كند؛ اكثريت جامعه به مرور زمان در سطوح متفاوتي، دست از ارزش‏هاي ديني برداشته، ناهنجارهاي جديد را به جاي هنجارهاي پيشين مي‏پذيرد. درست عين همان وضعيتي كه در بسياري از كشورهاي اسلامي (مانند تركيه و يا ايران زمان پهلوي) رخ داد و بسياري از افراد سست ايمان، بر اثر ضعف ديني يا تحت تأثير تبليغات غربزدگان، به سمت بي‏حجابي كشيده شدند و زشت‏ترين صورت آن را در سطح جامعة اسلامي، به نمايش گذاشتند؛ تا آنجا كه، بسياري از ارزش‏هاي اسلامي (مانند حجاب) در سطح جامعه، به صورت نوعي امل‏گري و ضدارزشي در زندگي نوين، تلقي شد!! اگر در آن زمان عده‏اي افراد متديّن، به ارزش‏هاي اسلامي (مانند حجاب و...) پايبند بودند، تنها به علت كوشش سخت و فعّالانه دستگاه‏هاي مذهبي بود ـ كه به رغم تمام محدوديت‏ها و خفقان ناشي از دين‏ستيزي نظام پهلوي ـ بازهم چراغ هدايت دين را روشن نگه داشتند و در اين راه، درد و رنج شكنجه، زندان و شهادت را به جان خريدند. اگر در مقطعي گروه اقليت فعّال و تأثيرگذار موافق ارزش‏هاي ديني، بتوانند ادارة امور جامعه را در دست گيرند و زمينه‏هاي تحقّق و احياي معارف و ارزش‏هاي الهي را در جامعه مهيّا سازند، اكثريت جامعه نيز از اين روند تأثير پذيرفته، پذيراي ارزش‏هاي ديني مي‏شوند؛ مانند همان اتفاقي كه در بعد از انقلاب اسلامي در سطح جامعة ايران افتاد و چهرة جامعة را متحول ساخت. بنابراين گسترش ارزش‏هاي الهي در جامعه اي، با دو عامل مهم در ارتباط است: يکي تشکيل حکومت ديني به وسيلة نيروهاي ارزشي و متدين و ديگري عزم و اراده اين نيروها در تعميق و بسط ارزش‏هاي الهي است و اگر در زماني، يکي از اين دو عامل نباشد، ارزش‏هاي الهي در جامعه کم رنگ مي‏شود و به سوي جايگزيني و تغيير در ارزش‏ها پيش مي‏رود. اکنون با توجّه به مقدمه فوق، دربارة سؤال بايد گفت: يکي از مهم‏ترين وظايف و اهداف حکومت اسلامي، اجرا و گسترش احکام و ارزش‏هاي الهي در جامعه است و اصولاً نمي‏توان حکومتي را اسلامي و ديني ناميد، بدون آنکه آن حکومت دغدغه‏اي نسبت به اجراي احکام و ارزش‏هاي ديني نداشته باشد. از اين رو حکومت اسلامي، بايد قوانين و مقررات الهي را به صورت رسمي و با استفاده از مکانيسم‏هاي قانوني خود به اجرا گذاشته و بر اجراي دقيق آنها نظارت کند. حجاب يکي از قوانين الهي است و قانون حجاب در جمهوري اسلامي، چيز جديدي در اسلام نيست و اگر مجازاتي در قانون تعيين شده، همان مجازاتي است که در متون و منابع اسلامي براي متخلّفان مشخص شده است. اما اينکه آيا اين قانون موفق بوده يا نه؟ بر عملکرد ساير دستگاه‏هاي اجرايي و فرهنگي جامعه و مسئولان آنها باز مي‏گردد. در اين زمينه نسبت به قبل از انقلاب اسلامي و شرايط جهاني که در آن قرار داديم و با شديدترين تهاجم فرهنگي مواجهيم، در مجموع با موفقيت نسبي قابل توجهي روبه‏رو هستيم؛ هر چند کاستي‏ها و ناکامي‏هايي نيز وجود دارد که ناشي از عوامل زير است: T} يک. عوامل دروني: {T منظور از عوامل دروني، مجموعه مؤلّفه‏هايي است كه در به وجود آوردن اين پديده دخالت داشته و ناشي از عملكرد افراد يك جامعه و سيستم سياسي، اجتماعي و فرهنگي حاكم بر آن است. مهم‏ترين آنها عبارت است از: 1ـ1. از منظر انسان‏شناختي، انسان موجودي است كه داراي قدرت اختيار مي‏باشد؛ يعني، هم توانايي انتخاب راه درست و طي كردن مراتب كمال انساني را دارد و هم توانايي پيروي از اميال و هواهاي نفساني و طي كردن مدارج انحطاط و سقوط را. قرآن مي‏فرمايد: «A}إِنّا هَدَيْناهُ السَّبيلَ إِمّا شاكِرًا وَ إِمّا كَفُورًا{A؛». V}انسان(76)، آية 3 {V بر اين اساس در جامعه‏اي مانند جامعه اسلامي ما ـ كه بسياري از احكام، ارزش‏ها و معارف اسلامي براي اداره جامعه تبيين شده و جاي هيچ گونه عذر و بهانه‏اي نيست ـ بعضي از احكام الهي (مانند حجاب) از سوي برخي افراد ناديده گرفته مي‏شود، به اين اصل و عنصر روان‏شناختي باز مي‏گردد. به عبارت ديگر يكي از مهم‏ترين عوامل بدحجابي در جامعه، پيروي از هواهاي نفساني است كه خود ناشي از ضعف ايمان و تقوا و تزلزل شخصيت است و در مظاهري از قبيل تجمل‏گرايي، خودنمايي در مقابل بيگانگان و... نمود پيدا مي‏كند. يكي از راه‏هاي اصلاح جامعه از اين معضل، مقابله با عوامل روان‏شناختي آن و تقويت ايمان و تقواي افراد جامعه و تقويت انگيزه، عزم و اراده آنان در اجراي احكام الهي و موازين و مقررات اسلامي در سطح جامعه مي‏باشد. قرآن كريم مي‏فرمايد: «A}إِنَّ اللّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ... {A ؛ «خداوند سرنوشت هيچ قومي را تغيير نمي‏دهد، مگر آنكه آنان آنچه را در خودشان است تغيير دهند». V}رعد(13)، آية 11 {V 1ـ2. ريشه‏هاي تاريخي مسئله (دوران پهلوي)؛ روند گسترش اين معضل، هر چند با وقوع انقلاب اسلامي و فضاي ناشي از دوران دفاع مقدس، تا حد زيادي كنترل شد؛ ولي به دلايل متعددي، رگه‏ها و ريشه‏هاي خود را همچنان حفظ نمود و بعد از تغيير محيط ارزشي جامعه و فاصله گرفتن از فضاي معنوي حاصل از انقلاب و دفاع مقدس، دوباره مجال ظهور و بروز پيدا كرد. 1ـ3. كوتاهي و بي‏توجهي برخي از مسئولان فرهنگي كشور در تثبيت ارزش‏ها و احكام اسلامي و تعميق بخشيدن به آن، از وسايل ديگر گسترش بدحجابي است. گفتني است كه به علت وجود مشكلات ناشي از تثبيت انقلاب اسلامي، جنگ تحميلي، فشارهاي خارجي محاصره‏هاي گوناگون اقتصادي، سياسي و... باعث شد كه بيشترين وقت و انرژي مسئولان و دستگاه‏هاي دولتي، به اين امور صرف شود و توجه چنداني به مسائل فرهنگي جامعه و اجراي راه‏كارها و برنامه‏هايي در جهت تثبيت و تعميق ارزش‏ها و احكام اسلامي مبذول نگردد. 1ـ4. بعضي از اقدامات انجام گرفته بعد از سال 1368 (از قبيل سياست‏هاي پولي و ارزي و...) كه به منظور تسريع در روند توسعه و رشد اقتصادي، صنعت و... انجام گرفت، ناخواسته موجب تغيير ارزش‏هاي جامعه، به سوي هنجارهاي مادي، مدرك‏گرايي، تجمل پرستي و... گرديد. 1ـ5. عملكرد منفي و نامطلوب برخي از دستگاه‏هاي فرهنگي (از جمله وزارت ارشاد و مطبوعات وابسته در سال‏هاي اخير) و ميدان دادن به افراد و عناصري كه هيچ اعتقادي به نظام اسلامي ندارند و با استفاده از تسهيلات مادي و معنوي وزارت ارشاد و فضاي باز و بدون نظارت جامعه، موجبات نشر و ترويج فرهنگ و ارزش‏هاي حاكم بر جوامع غرب را فراهم و اوضاع فرهنگي كشور را به شدت مسموم و آلوده ساختند؛ به گونه‏اي كه مقام معظم رهبري هشدارهاي شديد به مسئولان فرهنگي داده، نارضايتي خود را از عملكرد وزارت ارشاد اعلام نمودند كه در نهايت منجر به استعفاي وزير ارشاد گرديد. 1ـ6. برخي از افراط و تفريط‏هايي كه در سال‏هاي اوليه انقلاب و بعد از آن در مبارزه با بي‏حجابي و بدحجابي شد ـ از قبيل استفاده روش‏هاي خشونت‏آميز و فيزيكي و... ـ باعث به وجود آمدن تنفر و انزجار و بدبيني به اين حكم الهي گرديد. 1ـ7. اجرا نشدن فريضه مهم امر به معروف و نهي از منكر يا نظارت ملي، به صورت فراگير و گسترده و نظام‏مند از طرف آحاد جامعه؛ كه در روايات متعدد ضامن حفظ و سلامت جامعه از فساد، نا امني و... شمرده شده است. T} دو. عوامل بيروني: {T تا کنون تهاجم فرهنگي گسترده و همه جانبه غرب به ارزش‏هاي اسلامي و ملّي ما، براي بي‏هويت کردن نسل جوان، تضعيف باورهاي عقيدتي در مردم و در نهايت شكست نظام اسلامي در ايران با استفاده از پيشرفته‏ترين وسايل تكنولوژي ـ اعم از نرم‏افزاري و سخت‏افزاري، عناصر وابسته داخل در عرصه‏هاي فرهنگي و اقتصادي و... ـ صورت گرفته است. مجموعة عوامل فوق سبب گرديده كه متأسفانه به رغم گذشت بيش از دو دهه از انقلاب اسلامي، معضل بد حجابي در جامعه اسلامي ما وجود داشته باشد. T} راه‏کار‏هاي رفع بد حجابي{T در مورد راه‏هاي برخورد و مقابله با اين پديده زشت دو راه‏كار قابل پيش‏بيني است: 1. راه‏كارهاي فيزيكي و برخورد از موضع قدرت با متخلفان؛ البته اين برخورد بايد حساب شده و هنجارمند باشد و با استفاده از مكانيسم‏هاي مناسب، از گرايش جامعه به سمت بي‏حجابي جلوگيري گردد. 2. كارهاي فرهنگي و تبليغي؛ برخورد با اين پديده به صورت فيزيكي و از طريق دستگاه‏هاي دولتي، بسيار دشوار و تا حدّي ناممكن است؛ زيرا اگر ما در مسئله لباس و پوشش اسلامي صرفاً بخواهيم از طريق زور وارد شويم، استدلال و منطق نداشته باشيم و نتوانيم حقانيت و لزوم پوشش اسلامي، آثار مثبت و فوايد و بركات اجراي اين فريضه الهي در ابعاد مختلف زندگي شخصي و اجتماعي افراد و فلسفه حجاب و... را با كار فرهنگي مستمر عميق و ريشه‏اي، ثابت كنيم، متأسفانه بايد منتظر گسترش بدحجابي و رواج ارزش‏هاي غربي به صورت گسترده در جامعة اسلامي باشيم. البته اين موضوع به معناي اختياري گذاشتن حجاب نيست. 3. امر به معروف و نهي از منکر: عامل مهم ديگري كه مي‏تواند ما را در مقابله با اين معضل اجتماعي ياري رساند، اهتمام جدي جامعه به انجام دادن فريضة امر به معروف و نهي از منكر است. بديهي است اگر جامعه در اين زمينه به صورت جدي وارد عمل شود و اين فريضه الهي را منطبق با شرايط و مراتبي كه در شرع مقدس معين گرديده، عملي سازد؛ دستگاه‏هاي فرهنگي نيز بهتر مي‏توانند در حل اين معضل اجتماعي اقدام کنند. V}براي آگاهي بيشتر ر.ك: حداد عادل، فرهنگ برهنگي و برهنگي فرهنگي؛ فرامرز رفيع‏پور، توسعه و تضاد؛ علي ذوعلم، انقلاب و ارزش‏ها؛ شهيد مطهري، مسألة حجاب {V
کد سوال : 60
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>اجتماعي _ فرهنگي
پرسش : چرا دين اسلام ونظالم اسلامي بد‏حجابي را بر نمي‏تابد و با آن مقابله مي‏کند؟
پاسخ : T} نظام اسلامي و بدحجابي{T از آنجا كه انسان موجود اجتماعي است، جامعه بزرگي كه در آن زندگي مي‏كند، از يك نظر همچون خانه او است و حريم آن همچون حريم خانه او محسوب مي‏شود. پاكي جامعه به پاكي او كمك مي‏كند و آلودگي آن، به آلودگي‏اش مي‏افزايد! روي همين اصل در اسلام با هر كاري كه جو جامعه را مسموم يا آلوده كند به شدّت مبارزه شده است؛ چرا كه گناه، همانند آتش است. هنگامي كه در نقطه‏اي از جامعه اين آتش روشن شود، بکوشيم آن را خاموش يا محاصره کنيم. اما اگر به آتش دامن زنيم و آن را از نقطه‏اي به نقطه ديگر ببريم و يا آن را به حال خود واگذاريم، حريق همه جا را فرا خواهد گرفت و كسي قادر بر كنترل آن نخواهد بود! از اين گذشته عظمت گناه در نظر مردم و حفظ ظاهر جامعه از آلودگي‏هاي خود سد بزرگي در برابر فساد است. اشاعة فحشا و نشر گناه و تجاهر به فسق و تسامح در اين موضوع، اين سد را مي‏شكند و گناه را در اذهان كوچك و آلودگي به آن را ساده مي‏نمايد. بر همين مبنا حكومت اسلامي، موظف است جلوي منكرات را بگيرد. اين به معناي تحميل به حجاب نيست؛ بلكه نوعي واكسينه كردن جامعه در مقابل بيماري‏هاي رواني و معنوي است. در جامعه اسلامي همه وظيفه دارند به بهداشت رواني و سلامت روحاني توجه كنند. اين همان امر به معروف و نهي از منكر و نظارت ملي است. حاكمان اسلامي موظف‏اند موانع رشد فضايل انساني را از بين ببرند و اين در حقيقت بستر سازي براي سلامت رواني جامعه است و در زمان پيامبر و امام علي(ع) نيز هرچند زنان بدحجاب وجود داشته؛ اما قرآن با اين پديده برخورد كرده است، به دنبال آن ديگر آنها نمي‏توانستند هر طور دلشان خواست در اجتماع ظاهر شوند؛ حتي اقليت‏هاي مذهبي نيز موظف به رعايت مقررات اسلامي در جامعه اسلامي بوده‏اند. در آيات 31 سورة «نور» و 34 و 59 سورة «احزاب» كيفيت رفتار اجتماعي زن مورد توجه قرار گرفته است. نيز از آيات امر به معروف و نهي از منكر مي‏توان استفاده كرد كه جلوي هر گونه منكر و زشت، بايد ايستاد و اجازه ظهور و بروز به آن نداد. در هر صورت هنجارهاي ديني در جامعه را بايد به اجرا گذاشت و نمي‏توان تنها به عقيده و ميل مردم اكتفا كرد. فكر كنيد چقدر از مردم حاضرند با ميل و رغبت و از روي اعتقاد، از رشوه‏گرفتن و اختلاس اجتناب كنند؟ چقدر حاضرند از شراب و زنا با ميل و رغبت احتراز نمايند تا آنها را آزاد گذاشت که در عمل هم با ميل و رغبت وظايف خويش را اجرا كنند!؟ اين موضوع منحصر به كشور ما نيست. در هر كشوري يك سلسله دستوراتي است كه به اجبار آنها را به اجرا مي‏گذارند. در كشوري مثل فرانسه ـ كه آن را مهد آزادي مي‏شمارند ـ چگونه به اجبار دختران را وادار به بي‏حجابي مي‏كنند تا به مدرسه يا دانشگاه راه يابند! تفاوت در جامعه اسلامي و غيراسلامي در نوع هنجارها است؛ نه چگونگي برخورد با آنها. بسياري از حكمت‏ها و فلسفه‏هاي حجاب امروزه روشن شده است؛ از جمله: 1. پوشش امري غريزي و فطري براي بشر است. كاوش‏هاي باستان شناسي نشان مي‏دهد كه از دير زمان بشر در حد امكان نسبت به مسئله پوشش اهتمام ورزيده است و همة صاحبان اديان نيز آن را سرلوحه عمل قرار داده‏اند.‏ 2. مستور بودن زيبايي ها و جاذبه‏هاي جنسي زن و مرد، آنها را از معرض ديد و طمع‏ورزي شهوت پرستان هرزه محافظت مي‏كند و امنيت و بهداشت رواني جسمي آنان را تأمين مي‏کند. 3. برهنگي راهبر به سوي بي‏بند و باري و لجام گسيختگي جنسي است كه عواقب شوم و زيانباري دارد: 3ـ1. گسترش فساد و ناهنجاري‏هاي اجتماعي، 3ـ2. شيوع بيماري‏هايي چون سفليس سوزاك ايدز و...، 3ـ3. سست شدن پيمان مقدس خانواده، گسترش آمار طلاق و فزوني عقده‏هاي روحي در كودكان، 3ـ4. زياد شدن فرزندان نامشروع. اينها و ده‏ها مشكل اجتماعي ديگر، عواقب شومي است كه جهان غرب را سخت برآشفته است و ستارة تمدنش را به افول مي‏كشاند تا آنجا كه حتي فرياد متفكران ماترياليستي چون راسل را برآورده و جهان را سخت بر آنان تنگ كرده است. اما مكتب گران‏قدر اسلام در پرتو هدايت‏هاي نوراني‏اش (همچون حجاب) از اساس با اين جريان ويرانگر به مبارزه برخاسته و حجاب را دژي استوار براي صيانت فرد وجامعه از آسيب‏هاي بي‏شمار قرار داده است. از همين رو است كه استعمارگران براي تخدير جوانان و در بند كشيدن آنان و گسترش اهداف ظالمانه خويش، از بي‏حجابي و برهنگي به عنوان ابزاري قوي سود مي‏جويند. در هر صورت، موضوعاتي نظيرحفظ نظام اجتماعي، بقاي نسل وخانواده، تأمين سلامت فکري و روحي ـ رواني افراد جامعه وفراهم کردن بستري مناسب و محيطي سالم براي پرورش وتکامل مادي ومعنوي انسان و بالآخره پرهيز از عواقب شومي که جوامع ديگر به دليل رعايت نکردن اين قبيل محدوديت ها گرفتار آن شده ويادر آن دست و پا مي زنند و... نظام اسلامي را ملزم به اجراي اين حکم ارزشمند الهي کرده است. V}براي آگاهي بيشتر ر.ك: مرتضي‏ مطهري، فلسفة حجاب؛ غلامعلي حداد عادل، فرهنگ برهنگي و برهنگي فرهنگي {V
کد سوال : 63
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>اجتماعي _ فرهنگي
پرسش : چه عواملي موجب قاچاق وترانزيت زنان ودختران کشورمان به کشورهاي ديگر شده است؟چرا دولت ازآن چلوگيري نمي‏کند؟
پاسخ : T} پديده قاچاق و ترانزيت زنان{T پديده قاچاق زنان، واقعيتي بسيار شوم و دردآور است كه البته به هيچ وجه اختصاص به زمان يا كشور ما ندارد V}ر.ك: رضا رمضان نرگس, بررسي قاچاق زنان, قم: مركز پژوهش‏هاي اسلامي صدا و سيما,1383,صص 8تا25 {V هرچند آنچه اين پديده را بيش از حد زشت و زننده نشان مي‏دهد, اسلامي بودن جامعه و نظم ما است. اين پديده نه تنها با روحيه غيور ملت مسلمان ايراني سازگاري نداشت بلكه بيش از همه نظام و حكومت ديني ما، تاب تحمل آن را نداشته و نخواهد داشت. T} علل و ريشه‏هاي قاچاق زنان: {T اگر به صورت علمي بخواهيم به ريشه يابي اين موضوع بپردازيم، بايد بگوييم: بعضي از علت‏هاي قاچاق زنان مشترک و برخي مربوط به قربانيان قاچاق است. T} يک. علل مشترک: {T 1ـ1. ضعف باورهاي ديني، 1ـ2. نارسايي بين فرهنگ و ساخت اجتماعي 1ـ3. نبود فرصت‏هاي شغلي مناسب. T} دو. علل قاچاق زنان توسط قاچاقچيان{T 2ـ1. علت‏هاي فرهنگي: دگرگوني و تحول ارزش‏ها در سطح جهاني و در سطح داخلي ـ تحول ارزشي جامعه از بعد از دوران سازندگي تحت تأثير ترويج فرهنگ مادي گرايي و با ارزش شدن پول و دوري از ارزش هاي اسلامي و ديني ـ تحول ارزش ها در سطح جهان باعث شده تا مراكز عمده و بورس خريد و تجارت كودكان, زنان, دختران و حتي اعضاي بدن انسان, بيشتر در كشورهاي به اصطلاح متمدن اروپايي به چشم بخورد و شبکه‏هايي را در ساير کشورها به وجود آورند. V}ر.ك: ايرج تبريزي, تجارت شيطاني, تهران: انتشارات كيهان, 1379 {V 2ـ2. علل اقتصادي: متأسفانه وضعيت اقتصادي جهان تحت آموزهاي مكاتب مادي نظير ليبراليسم و ..., به گونه اي پيش رفته كه سازمان‏ها, باندها و كارتل‏هاي عجيب و مخوفي ايجاد شده كه تنها به كسب پول و درآمد از هر طريق ممكن مي‏انديشند... بر پايه بعضي از تحقيقات در انگليس, ميزان درآمد حاصله از فحشاي كودكان بالغ بر دو ميليارد دلار است. V}ر.ك: آنتوني گيدنز, جامعه شناسي, ترجمه منوچهر صبوري, نشر ني, 1374, ص212 {V آمارهاي گروه كارشناسي اروپا درباره تجارت زنان اروپاي شرقي به عنوان« بردگان هزاره سوم» نشان مي‏دهد كه ميزان درآمد ناشي از اين تجارت، سالانه 13 ميليارد دلار است. همچنين زنان گاه تا 18 بار خريد و فروش مي‏شوند. آلماني‏ها ساليانه حدود 70 ميليارد مارك, خرج روسپي‏ها مي‏كنند. درآمد اين تجارت بيش از هروئين است. يونيسف يكي از دلايل عمده قاچاق زنان را سود سرشار آن دانسته است. به گفته برخي از مسئولان, زنان و دختران پس از مواد مخدر, از سودآورترين گونه‏هاي قاچاق هستند. V}ر.ک: بورس پديده قاچاق زنان, همان, ص48 {V T} سه. علل حقوقي: {T 3ـ1. عاري بودن از خطر قاچاقچيان انسان نسبت به ساير قاچاقچيان مواد مخدر و ... كمتر احساس خطر مي‏كنند؛ زيرا حتي اگر دستگير شوند, متقاعدكردن قربانيان به شهادت دادن عليه اين باندها بسيار دشوار است (به دليل ترس آنان از انتقام گيري قاچاقچيان از خود يا افراد خانوادشان و فقدان حمايت لازم از آنها). V}ر.ک: روزنامه همشهري, 7/6/81 {V 3ـ2. خلأ قانوني: از آنجايي که در گذشته بحث توسعه باندهاي قاچاق در کشورمان جايگاهي نداشت, قانوني در اين باره وضع نشده بود؛ به گونه‏اي که بعضي از حقوق‏دانان پيشنهاد مي‏کنند در دادگاه, مي‏توان جرائم کلاه برداري, قوادي, آدم ربايي و مفسد في الارض بودن را براي اين مجرمان صادق دانست, اما مشکل جدي جايي پيش مي‏آيد که انتقال دختران از مجاري قانوني و همراه با گذرنامه, بليت و با رضايت خود آنان صورت گيرد! در چنين صورتي ديگر قاچاقيان از نظر قانون موجود در کشور، مجرم شناخته نمي‏شوند و اگر خلافي انجام داده‏اند، در کشور ديگري بوده است. در چنين شرايطي اعضاي اين باندها را تنها مي‏توان به اتهام قوادي محاکمه کرد و نمي‏شود حتي اتهام آدم ربايي و خارج کردن غير قانوني دختران از کشور را به آنان نسبت داد. V} ر.ک: روزنامه انتخاب, جرائم کثيف, 12/10/81 {V T} چهار. علل قاچاق به لحاظ قاچاق شونده{T 3ـ1. علّت‏هاي فرهنگي: وجود مسائلي نظير فرهنگ غرب زدگي، خودكم بيني، انحراف‏هاي اخلاقي( فردي و گروهي) و ... در اين راستا قابل تحليل و ارزيابي است؛ هر چند با ظهور انقلاب اسلامي و آگاهي مردم از حقيقت غرب، جريان استحاله فرهنگي ـ كه از سوي رژيم پهلوي و روشنفكران به وجود آمده بود ـ به هم خورد؛ ولي با اين همه کم نبودند کساني که هنوز در آرزوي فرهنگ غربي و آزادي‏هاي لجام گسيخته آن، هر روز در پرتو تهاجم فرهنگي ـ از طريق ماهواره, اينترنت, سي دي‏هاي مبتذل, رمان‏هاي فاسد و ... ـ در آرزوي فرهنگ غرب به سر مي‏برند و آرزويي جز زندگي فرنگي مآبي نداشته و ندارند. از اين رو متأسفانه دختران جواني هستند که براي رفتن به کشورهاي ديگر، داوطلب مي‏شوند و باندهاي قاچاق زنان, از اين فرصت‏ها و زمينه‏هاي به اصطلاح «طلايي» سوء استفاده مي‏كنند و دختران را با ميل و رضايت خودشان از مجاري قانوني به خارج مي‏برند. مسئلة ديگر اينكه طبق آمارهاي موجود، اكثريت افرادي كه اسير باندهاي قاچاق مي‏شوند، قبلاً از انحراف‏هاي اخلاقي برخوردار بوده و با تمايل خود در اين زمينه‏ها فعاليت دارند. V}ر.ك: بررسي پديده قاچاق زنان, همان, ص 52 {V البته اين امر با موضوعاتي نظير: اختلال در جامعه پذيري، مهاجرت روستاييان به شهرها، تجربه مكرر ناكامي، جست‏وجوي رهايي و دست يابي به زندگي خيالي و آرماني و هم نشيني با افراد كج رو و بزه كار، ازدياد شكاف ميان نسل‏ها و ...، مرتبط است. ر.ك. همان, ص 62-502. 3ـ2. علل خانوادگي موضوعاتي نظير وضعيت ناهنجار خانوادگي، خشونت و آزار جنسي، جسمي و روحي در برخي خانواده‏ها و عدم امكان ازدواج در اين راستا قابل بررسي است. 3ـ3. علل اقتصادي فقر شديد مالي ـ به خصوص براي زناني كه همسر خود را از دست داده و هيچ راهي براي تأمين حداقل زندگي خود و يا فرزندانشان ندارند ـ و نيز توقّعات فزايندة زنان و احساس محروميت نسبي آنان، تجمل‏گرايي و ... از عوامل اين پديده به حساب مي‏آيد. گفتني است كه بر اساس آمار و ديدگاه‏هاي جامعه شناختي، فقر به تنهايي علت قاچاق زنان نيست؛ زيرا هر زن محتاج و فقيري تن به فحشا نمي‏دهد؛ بلكه فقر، زمينه مساعد را براي اين عمل ـ در صورتي كه فرد از ارزش‏هاي ديني و ايماني مستحكمي برخوردار نباشد ـ فراهم مي‏آورد. وجود زنان با ايمان و با عفتي كه به رغم مشكلات اقتصادي و معيشتي بسيار، پاكدامني خود را حفظ کرده‏اند، دليل بر اين مدعا است.
کد سوال : 64
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>تربيتي و مشاوره
پرسش : نظر اسلام در مورد غريزة جنسي چيست؟ راه درست برخورد با اين غريزه در شرايط کنوني کدام است؟
پاسخ : T} غريزة جنسي{T اسلام به طور اصولي با سركوب نيازهاي طبيعي و مشروع انسان و از جمله غريزه جنسي، به شدّت مخالف است. قرآن كريم مي‏فرمايد: «از نشانه‏هاي او اين است كه از نوع خودتان همسراني براي شما آفريد تا بدان‏ها آرام گيريد و ميانتان دوستي و رحمت نهاد. آري در اين نعمت، براي مردمي كه مي‏انديشند، قطعا نشانه‏هايي است». V}روم، آية 21 {V در اين آيه خداوند از محبت همسري به عنوان نعمت و يكي از نشانه‏هاي حكمت الهي ياد مي‏كند. پيامبر اكرم(ص) باتوجه به وجود انديشه رهبانيت در اديان گذشته ـ و شايد تا حدودي سرايت آن به برخي از مسلمانان ـ به شدت با اين نگرش به مبارزه برخاسته، فرمودند: «خداوند مرا براي رهبانيت و رياضت نفرستاده است؛ بلكه مرا براي شريعتي آسان و با گذشت مبعوث كرده است». با توجه به اين مطلب، بطلان و نادرستي رهبانيت و سركوب غريزة جنسي، از ديدگاه اسلام آشكارتر از آن است كه شرح بيشتري را بطلبد. T} آزادي جنسي{T طرفداران آزادي گستردة جنسي به چند مطلب معتقدند: 1. ارضاي انواع غرايز، موجب سعادت آدمي است و تمامي بيماري‏ها و آشفتگي‏هاي رواني، ناشي از عدم ارضاي آنها است!! براي مثال فرويد، روان‏شناس و روان‏كاو مشهور اطريشي، با تكيه بر روان ناخود آگاه آدمي، معتقد است همه بيماري‏هاي رواني، در نتيجه واپس زدن و سركوب غريزه جنسي است و حتي عشق مادري و محبت فرزندي و برادري، رفاقت و دوستي و احساسات مذهبي و هنري، همه برخاسته از غريزة جنسي است. V}نگ: فيليسين شاله، فرويد و فرويديسم، ترجمه اسحاق وكيلي {V 2. ايجاد هر گونه منع و محدوديت در مقابل غريزة جنسي، موجب شعله ورتر شدن آن و حرص بيشتر انسان نسبت به آن مي‏گردد. 3. بهره‏وري از غريزة جنسي، بايد از هر گونه قيد و بندي آزاد باشد و لذا بايد با رفع هر گونه مانع وايجاد كمونيسم جنسي، با تحريك و ترويج غريزة جنسي، مانع بيماري‏هاي رواني و حرص ورزي مردم در اين زمينه شد. اما در مقام بررسي و نقد اين ادعاها، گفتني است: درست است كه سركوب و ايجاد محدوديت‏هاي شديدي كه موجب عدم بهره‏وري كافي از غريزة جنسي شود، مي‏تواند موجب بروز برخي آشفتگي‏ها و امراض رواني شود؛ اما اين ادعا كه همه بيمارهاي رواني ناشي از اين امر است، دليلي ندارد!! بلكه وجود گستردة آشفتگي‏ها و بيماري‏هاي جسماني در افرادي كه در ارضاي غريزه جنسي خود محدويتي ندارند، دليلي بر بطلان آن است. از طرفي، اسلام به هيچ روي با سركوبي غريزه جنسي موافق نيست؛ بلكه آن را ضد ارزش مي‏داند. انسان به دليل فطرت كمال جويي مطلق خود، ظرفيت تنوع‏طلبي و سيري ناپذيري دارد كه لذت‏جويي انسان، يكي از مصاديق آن است. اگر اين ميل دروني انسان به سوي غرايز مختلف ـ از جمله غريزة جنسي ـ هدايت شود، هرگز از برخورداري و بهره وري جنسي احساس سيري و بي‏نيازي نخواهد كرد و اين امر عواقب بسيار زشت و خطرناكي ـ از جمله انحراف جنسي و تجاوز ـ را در پي دارد. به همين جهت با آموزش و تبيين منطقي محدويت‏هاي لازم، بايد اين حساسيت‏ها و حرص و ولع انسان را از بين برد. T} ديدگاه اسلام{T تا اينجا روشن شد كه اسلام نه با رهبانيت و سركوب غريزه جنسي موافق است و نه با آزادي گسترده و بهره‏وري لجام گسيخته و ليبراليسم جنسي. سياست راهبردي اسلام نسبت به غريزه جنسي، بهره‏وري هدايت يافته و مهار شده است. بنابراين، اسلام در اين مورد ـ همانند بسياري از موارد ديگرـ آدمي را به اعتدال و ميانه روي در استفاده از غريزه جنسي فرا مي‏خواند و افراط و تفريط در بهره‏وري از غريزة جنسي را نشانة جهالت و ناداني انسان مي‏داند. اما تدابير عملي اسلام در بهره وري حكيمانه از غريزه جنسي را مي‏توان در دو دسته جاي داد: 1. تدابير هدايتگرانه؛ شاخص‏ترين اين تدابير، سه چيز است: تقديس ازدواج دائم، تجويز تعدد زوجات و تجويز ازدواج موقت. از جمله تعاليم انكارناپذير اسلام ـ كه همواره شيعه بر آن اصرار ورزيده ـ مشروعيت ازدواج موقت است؛ يعني، اسلام براي ارضاي غريزه جنسي، تنها به الگوي ازدواج دائم اكتفا نكرده است؛ بلكه هر گاه فردي نتواند به هر دليلي ـ از جمله هزينه‏هاي مالي، وضعيت شغلي و تحصيلي و... ـ از همسر دائم برخوردار گردد، اسلام الگوي ديگري از بهره‏وري جنسي را با عنوان «ازدواج موقت» پيشنهاد و تجويز كرده است. بدين ترتيب، از بروز بسياري انحرافات جنسي پيش‏گيري مي‏كند. بنابراين در مشروعيت ازدواج موقت حرفي نيست؛ اما در مقبوليت آن ـ به دليل ذهنيت‏هاي بدي كه در جامعه وجود دارد و نيز به دليل سوء استفاده برخي ـ احتياج به كار فرهنگي زيادي هست تا هم آن ذهنيت‏هاي بد از بين برود و هم جلوي سوء استفاده عده‏اي گرفته شود. بنابراين مخالفت با قانوني شدن ازدواج موقت، عين جهالت و بي‏خبري است. 2. دستورهاي بازدارنده؛ شامل مجموعه‏اي از احكام فقهي و اخلاقي درباره روابط زن و مرد، و پيش‏بيني برخي مجازات‏ها در اين باره است . در مورد شرايط کنوني جامعه وچگونگي کنترل اين غريزه گفتني است: هر چند مسائل اقتصادي در ايجاد اين شرايط نقش دارد؛ اما بخش مهمي از مشكلات، فرهنگي و ناشي از بي‏توجهي به دستورهاي اسلام است. در وضعيت كنوني، به نظر ما توجه به امور زير تا حدي كار ساز است: الف. جلوگيري از خيالات و انديشه‏هاي باطل جنسي و منحرف كردن آنها با مطالعه روزنامه، كتاب، مجله و گفتن ذكر و كارهايي از اين دست. ب. ايجاد حريم‏هاي خاص ميان افراد نامحرم؛ بارزترين تدابير اسلام در اين باره بدين قرار است: 1. منع نگاه شهوت‏انگيز به نامحرم؛ 2. وجوب پوشش و عدم تجمل و خودنمايي؛ 3. منع تماس‏هاي فيزيكي با نامحرم؛ 4. عدم گفت‏وگوي شهوت‏انگيز با نامحرم؛ 5. پرهيز از استعمال بوهاي خوش براي نامحرم؛ 6. خلوت نكردن با نامحرم. ج. گوش نكردن به موسيقي‏هاي تحريك كننده جنسي؛ چرا كه اين گونه موسيقي‏ها موجب ميل و اشتهاي سيري ناپذير و نامعقول غريزه جنسي و در واقع ايجاد نوعي جنون جنسي مي‏شود. د. توصيه به عفت و حياي جنسي؛ چرا كه نقش عفت و حيا در پيش‏گيري از گناه و انحراف جنسي بسيار كار آمد است. هـ . ازدواج دائم؛ به تأخير انداختن ازدواج براي كساني كه آماده ازدواج هستند، باعث به وجود آمدن مشكلاتي براي خود آنها و نيز جامعه مي‏شود. پس گاهي ازدواج كردن براي افراد، واجب و ضروري مي‏شود و آن زماني است كه آنها قادر به حفظ دل و ديده خود از گناه نباشند. پرهيز از تشريفات دست و پاگير، ازدواج را آسان مي‏كند و نيز به آنان اميد مي‏دهد كه مسئله فقر را مطرح نكنند؛ زيرا با اتخاذ شيوه صحيح و منطقي در زندگي، اين مشكل به راحتي قابل حل است. بنابراين، در مرحله اول، توصيه به ازدواج ساده و بدون تشريفات است. در مرحله دوم، كسي كه امكانات ازدواج براي او فراهم نيست، مي‏تواند با انتخاب همسر و اجراي صيغه عقد، ازدواج را به تأخير بيندازد و مدتي را به صورت نامزد باقي بماند، و در مرحله سوم، در صورت نبود امكانات ازدواج، دستور قرآن عفاف و عفت نفس است: مي‏فرمايد: «A} وَ لْيَسْتَعْفِفِ الَّذينَ لا يَجِدُونَ نِكاحًا حَتّى يُغْنِيَهُمُ اللّهُ مِنْ فَضْلِهِ{A »؛ «و كساني كه امكاني براي ازدواج نمي‏يابند، بايد پاكدامني پيشه كنند تا خداوند از فضل خود، آنها را بي‏نياز گرداند». V}نور(24)، آية 33 {V بنابراين، براي حل مشكل ازدواج، بايد هم مشكلات فرهنگي و هم مشكلات اقتصادي ـ از قبيل مشكل مسكن، اشتغال و... ـ را حل كرد و اين هم نياز به جهاد و برنامه‏ريزي همه جانبة دراز مدت و كوتاه مدت دارد.
کد سوال : 65
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>تربيتي و مشاوره
پرسش : جواني كه به سن ازدواج رسيده و غريزه جنسي او سر باز كرده، و از طرفي توانايي مالي براي ازدواج هم ندارد، چه بايد بكند؟
پاسخ : T} جوانان و غريزة جنسي{T برخي از جوانان چنين مي‏پندارند كه از يک طرف، ازدواج و از طرف ديگر، مهار نفس ممكن نيست. اين در واقع، نوعي تلقين به محال است؛ زيرا عدم امكان ازدواج و عدم توانايي بر مهار نفس، معنايي ندارد، جز «عدم راه حل قطعي». هر دو مقدمه غلط است؛ يعني، نه امكان ازدواج به كلي منتفي است و نه امكان كنترل نفس؛ هر چند ممكن است هر دو بسيار سخت و دشوار باشند . توصيه نخست در چنين شرايطي، اين است كه شخص به هر شكل ممكن با توكل به خدا، براي ازدواج اقدام كند و از مشكلات آن نهراسد؛ زيرا مشكلات نيز بخشي از زندگي است و بايد براي رويارويي با آنها آماده شد. براي اينكه مشكلات اقتصادي به يكباره هجوم نياورد، بهترين راه اين است كه انسان، فرد مناسب و سازگار با شرايط خود را براي زندگي مشترك برگزيند؛ اما مراسم عروسي را تا دو سه سال به تأخير اندازد. اين برنامه چند خاصيت دارد: 1. شخص مي‏تواند در حد نسبتاً محدودي، به تأمين غريزه جنسي خود بپردازد. 2. از مزاياي شيرين دوران نامزدي ـ كه دلپذيرترين دوران زندگي است ـ بهره‏مند مي‏شود. 3. با برخورد با مشكلات، به تدريج پختگي و توانايي لازم را براي حل آنها پيدا مي‏كند. 4. با دست و پا كردن كاري در كنار تحصيل، كم‏كم بر مشكلات اقتصادي غلبه مي‏كند و براي تشكيل خانواده، آماده مي‏شود. توصيه ديگر، اين است كه تا پيش از حل مشكل تأمين جنسي، هرگز خود را دست‏كم نگيرد و در برابر خواهش‏هاي نفس، احساس ناتواني نكند. غريزه جنسي ـ آن هم در دوران جواني ـ بسيار نيرومند و شكننده است؛ اما اراده و ايمان، قدرتي برتر از آن دارد و مي‏تواند آن را رام و مسخر خود سازد. چنين چيزي ابتدا بسيار مشكل مي‏نمايد، اما شدني است. براي رسيدن به اين مقصود، راه‏هاي متعددي وجود دارد. رهنمودهاي زير مي‏تواند شخص را در اين باره ياري رساند: 1. از تنهايي دوري كنيد و بکوشيد كمتر در تنهايي به سر بريد. 2. در مراسم ديني ـ همچون نماز جماعت و دعاي كميل ـ بيشتر شركت كنيد. قرآن مي‏فرمايد: «A} إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى‏ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ{A ؛ V}عنکبوت(29)، آية 45 {V نماز، از گناه و بدي باز مي‏دارد». به ويژه اگر آن را با حضور قلب بخوانيد. 3. سعي كنيد با افراد مذهبي و متديّن، روابط برقرار كنيد و با آنان بيش‏تر معاشرت كنيد. 4. همواره خود را در فعاليت نگه‏داريد و از بي‏كاري بپرهيزيد. 5. با برنامه‏اي منظم و تدريجي، كتاب‏هاي درباره معاد را مطالعه كنيد (مثلاً روزي 10 صفحه). البته همه اين نکات، وظيفه دولت اسلامي را در فراهم کردن تسهيلات و امکانات ازدواج و کمک به مهار و تربيت غريزة جنسي، نه تنها کاهش نمي‏دهد؛ بلکه تشديد هم مي‏کند.
کد سوال : 66
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>تربيتي و مشاوره
پرسش : متأسفانه اگر كسي زياد استمنا مي‏كند، راه‏هاي جلوگيري و مبارزه آن از نظر شرعي چيست و چه پيامدها و عواقبي را به دنبال دارد؟
پاسخ : T} درمان خود ارضايي{T پاكي و طهارت، مطلوب و هدف هر انساني است و كسي را نمي‏يابيد كه طالب آن نباشد و اين مهم بدون تلاش هماهنگ و حساب‏شده، صبر، حوصله و قبل از اتمام اسباب و تكيه بر توفيق الهي به دست نمي‏آيد. از اين رو با تكيه بر توفيق خداوند و استعانت از درگاه الهي، به توصيه‏هايي كه در ذيل بيان مي‏گردد به صورت كامل، دقيق و مستمر عمل كنيد تا به اميد حضرت دوست هدف به دست آيد. تأكيد مي‏شود عمل به بعضي از دستورالعمل‏ها كافي نيست و بايد به تمام آنها به صورت دقيق و كامل و هميشگي عمل كنيد؛ و نه تنها نتيجه‏بخش نخواهد بود،؛ بلكه موجب خستگي شده و شما را دلسرد مي‏كند. با تأكيد بر اين مقدمه، به بيان دستورالعمل‏هايي در مورد كنترل نيروي شهوت و فرار از گناه خودارضايي مي‏پردازيم: 1. سعي كنيد به هنگام خواب، شكم شما بيش از حد معمول پر نباشد. 2. شب‏ها تا هنگامي كه خوابْ كاملاً برچشمان شما مسلط نشده است، به‏بستر نرويد و سعي كنيد پيش از خواب، به نحوي خود را فعال و مشغول كنيد. 3. از پوشيدن لباس‏هاي تنگ و چسبان اجتناب كنيد. 4. از نگاه كردن به مناظر، فيلم‏ها و تصاوير تحريك كننده جدا خودداري كنيد و به محض مواجهه با اين امور، چشم خود را بسته و يا به زمين و يا آسمان نگاه كنيد. 5. از شنيدن و خواندن مباحث و مطالب جنسي و حتي شوخي‏هاي جنسي و تحريك‏كننده و فكر كردن در اين امور، به جدّ بپرهيزيد. 6. از خوردن مواد غذايي محرك ـ مانند: خرما، پياز، فلفل، تخم‏مرغ، گوشت قرمز، غذاهاي پرچرب ـ در حد امکان اجتناب و به ميزان ضرورت اكتفا كنيد. 7. قبل از خواب مثانه خود را تخليه کنيد. 8. از نوشيدن افراط‏گونه آب و مايعات بپرهيزيد (به خصوص شب‏ها و قبل از خوابيدن. 9. هيچ‏گاه بدن عريان خود را در آينه نگاه نكنيد. 10. از دست‏ورزي اندام جنسي خود اجتناب كنيد و در هيچ شرايطي دست‏ورزي نكنيد. 11.هرگز به رو نخوابيد. 12. به منظور تخليه انرژي زايد بدن، به طور منظم و زياد ورزش كنيد.‏ 13. هيچ گاه بيكار نباشيد، براي اوقات فراغت خود برنامه داشته باشيد و آن را با مطالعه، ورزش، زيادت عبادت و... پر كنيد. 14. هرگز در مكاني خلوت و تنها و دور از نظر ديگران نباشيد . 15. هرگاه مورد هجوم افكار جنسي واقع شديد، در مكان خلوت و دور از نظر ديگران به سر نبريد؛ بلكه در مجالس عمومي وارد شويد و در آنجا به سر بريد. 16. هفته‏اي يكي دو روز، روزه مستحبي بگيريد و اگر توان آن را نداريد روزه اخلاقي بگيريد؛ يعني، ميزان صرف غذا را كاهش و فاصله هر وعده غذا را افزايش و تعداد دفعات غذا را كاهش دهيد و به حداقل خوراك اكتفا كنيد. 17. با نامحرم رفتار متكبرانه داشته باشيد و از سخنان ملايمت‏آميز با آنها خودداري كرده واز نرمي و لينت در كلام با آنها اجتناب ورزيد. 18. هيچ‏گاه با نامحرم و جنس مخالف در مكان خلوت و دور از نگاه ديگران باقي نمانيد، (حتي براي آموزش و...). 19. قرآن زياد بخوانيد و درباره معاني آيات آن فكر كنيد. T} عواقب خودارضايي: {T توجه و آگاهي به عواقب خودارضايي باعث مي‏شود كه انسان بهتر بتوانيد دامن همت به كمر زده و از اين گناه اجتناب ورزد. البته عواقب سوء و پيامدهاي منفي و عملي اين گناه جداي از آنكه معصيت است، فراتر از آن است كه بتوان آنها را برشمرد؛ بلكه فقط به چند مورد از آن اكتفا مي‏كنيم: 1. پيامدهاي جسماني: ضعف چشم و بينايي، تحليل رفتن قواي جسماني، عقيم شدن و ناتواني در توليد مثل، پيري زودرس، ضعف مفاصل، لرزش دست، زشتي چهره و از بين رفتن طراوت صورت. 2. پيامدهاي روحي و رواني: ضعف حافظه و حواس‏پرتي، اضطراب، منزوي شدن و گوشه‏گيري، افسردگي، بي‏نشاطي و لذت نبردن از زندگي، پرخاشگري و بداخلاقي و تندخويي، كسالت دائمي، ضعف اراده. 3. عوارض اجتماعي: ناسازگاري خانوادگي، بي‏ميل شدن به همسر و ازدواج، ناتواني در ارتباط با جنس مخالف و همسر، بي‏غيرت شدن، احساس طرد شدن، از بين رفتن عزت، پاكي، شرافت و جايگاه اجتماعي، دير ازدواج كردن و لذت نبردن از زندگي مشترك. T} تذكرات ضروري: {T 1. توجه داشته باشيد كه تنها رعايت تمام اين امور، بدون كم و كاستي و به صورت مستمر، نتيجه‏بخش خواهد بود. 2. به محض گناه و ارتكاب آن، از رحمت الهي مأيوس نباشيد و با توبه مجدداً راه پاكي را پس گيريد و سعي كنيد تكرار نشود. 3. در صورت امكان با كم كردن سطح توقعات و انتظارات ازدواج كنيد كه اين بهترين راه حل است. 4. در تمام حالات از خداوند براي حفظ پاكي استعانت بجوييد. مطمئن باشيد اين مشكل قابل حل و درمان است؛ ولي مشروط به تصميم‏گيري قاطع و پشتكار كافي در راه انجام دادن دستورالعمل‏هاي ارائه شده. منشأ اين مشكل، يكي از نيازهاي واقعي نهاده شده در وجود انسان است كه بايد به طور طبيعي و صحيح ارضا و تأمين شود (يعني ازدواج). اگر به شكل صحيح تأمين نشود، دچار خطاها و گناهان ديگري خواهد شد كه عواقب سوء آن نيز دامنگير فرد مي‏شود. بنابراين اگر امكان ازدواج برايتان فراهم است، ازدواج كنيد يا به طور موقت به دستورالعمل‏هاي ارائه شده پاي‏بند باشيد.