• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 258
تعداد نظرات : 4
زمان آخرین مطلب : 3584روز قبل
خانواده

وقتی پای صحبت دوستان و آشنایانتان می‌نشینید، مدام جمله آشنای «همسرم مرا درک نمی‌کند» را می‌شنوید. بسیاری از افراد از درک‌نشدن و فهمیده‌نشدن توسط اطرافیانش گله‌مند و شاکی‌اند. کم نیستند جوانانی که می‌گویند پدر و مادرمان ما را درک نمی‌کنند؛ زن و شوهرهایی که از درک‌نکردن همسرشان به ستوه آمده‌اند و نالان هستند؛ خواهر و برادرانی که همیشه از هم شکایت دارند که چرا خواهر‌/‌برادرش موقعیتش را درک نمی‌کند و توقعات نابجا دارد یا همکاری که از بی‌ملاحظه‌ بودن همکارش دلخور و ناراحت است و نمی‌داند چگونه با او رفتار کند و....
من و تو همدیگر را درک می‌کنیم

تو مرا درک نمی‌کنی وگرنه امروز همراهم بودی، تو اگر مرا درک می‌کردی چنین حرفی نمی‌زدی و...

وقتی همه چیز مطابق میل و دلخواه‌مان باشد، دقیقا آن‌گونه که انتظارش را داریم پیش برود، می‌گوییم دیگران ما را درک می‌کنند. درک دیگران، انتظار رویایی ما از اطرافیانمان است، انتظاری که همیشه قابل دریافت نیست. گاهی دیگران آن‌گونه که می‌خواهیم ما را درک نمی‌کنند، حال و روزمان را نمی‌فهمند، شرایط‌مان را متوجه نمی‌شوند و... اینجاست که فکر می‌کنیم دیگران بی‌منطق، لجباز و خودرای، بی‌عاطفه و سرد، مغرور و خودخواه و... هستند. برای برقراری ارتباط موثر و سازنده با دیگران لازم است که به درک متقابل برسیم. در حقیقت ما باید بتوانیم دیگران را بدون قضاوت‌های سوگیرانه یا برداشت‌های منتج شده از افکار خودمان، درک کنیم و شرایط‌شان را بشناسیم و مطابق با موقعیت‌هایشان با آنان رفتار کنیم و به درخواست‌هایشان پاسخ دهیم.

مرا به حال خود بگذار

برای رسیدن به درک متقابل چه باید کرد؟ روان‌شناسان معتقدند نخستین گام در درک متقابل، آن است که دیگران را به حال خود بگذارید. این به آن معناست که اجازه بدهیم فرد مقابل‌مان هیجانات، خواسته ها، باورها، ارزش‌ها و اعتقادات خود را داشته باشد، اینجاست که می‌توانیم دل به حرف‌هایش بسپاریم و با گوش جان و بی‌هیچ پیشداروی آنها را بشنویم و بپذیریم.

راه‌هایی برای درک متقابل

• این اصل را بپذیرید که شما همیشه حق به جانب نیستید! با پذیرش این اصل، این احتمال را خواهید داد که ممکن است دیگری محق باشد و شاید قبول کنید که حق مطلقا از آن اوست. چه بسا بسیار ی از افراد با محق دانستن خود، همیشه و در همه حال، دیگران را متحمل آلام شدیدی کرده‌اند که شاید سال‌ها درد و زخم آن بهبود یافته و دل‌چرکینی بر جا گذاشته است که با هیچ چیزی رد به جا مانده از آن پاک کردنی نیست.

• هرگز شتاب‌زده پیش داوری نکنید و عجولانه در مورد کسی یا اتفاقی قضاوت نکنید. اندکی به خودتان فرصت دهید تا جوانب یک اتفاق را با نگاهی عمیق و موشکافانه بکاوید سپس با دانستن جزئیات و علم به این که می‌توانید اظهارنظر کنید، راجع به موضوعی به بحث بنشیند و عادلانه به قضاوت بنشیند و نظر دهید.

• خود را عقل کل ندانید و از دیگران هم انتظار نداشته باشید نظرات و برنامه‌های زندگی‌شان را مطابق میل شما سازمان دهند. بپذیرید که دیگران عقاید و ارزش‌های مختص به خود دارند که ممکن است فرسنگ‌ها با نظرات شما فاصله داشته باشد. آنان را با نظرات خوب و بدشان قبول کنید و اگر نظری مخالف با نظر آنها دارید مستقیما به آن‌گونه که موجب رنجش و دلخوری نشود مطرح کنید و در نهایت حق انتخاب را به خود آنان بدهید و به گزینش‌شان هرچند نادرست و غلط باشد، احترام بگذارید.

• تا آنجا که برایتان مقدور است به باورها، عقاید، ارزش‌ها و سلیقه‌های هر چند بسیار متفاوت دیگران با خود، احترام بگذارید و آنها را ارزشمند قلمداد کنید. با کم‌ارزش جلوه‌دادن باورها و ارزش‌های دیگران، اول از همه خود را زیر سوال می‌برید و انعطاف‌ناپذیری در شخصیت خود را برملا می‌کنید. دوم آن‌که دیگران از سازگار نبودن و خودرای بودن شما به ستوه می‌آیند و از شما فاصله می‌گیرند.

• گاهی بهتر است به مخاطب‌تان هم اجازه صحبت و اظهار نظر دهید. این که صرفا متکلم‌وحده باشید و به دیگران فرصت حرف نزدن ندهید، نه‌تنها نشان از نبود درک شماست، بلکه این حس را به دیگران القا می‌کنید تا زمانی همراه و همگام هستید که آنان گوش به فرمان و مطیع شما باشند و منفعتی پیش رو داشته باشد، زیرا در غیر این صورت حتی ارزشی برای گفت‌وگو کردن هم نمی‌بینید و حتی ممکن است سریع‌تر به گفت‌وگو خاتمه دهید.

• مثل پنج انگشتتان که هیچ‌کدام به اندازه دیگری نیست، دیگران نیز با شما متفاوت هستند. برای ایجاد ارتباط موثر و درک متقابل بهتر است به تفاوت‌های فردی توجه کنید و آنان را ارزشمند بپندارید. هرگز سعی نکنید برای تسکین موقت یا قانع و راضی‌کردن دیگران وحتی برای فریب، آنان را با دیگران مقایسه کنید. با مقایسه‌های نابه‌جا نه‌فقط راه به جایی نمی‌برید، بلکه روز‌به‌روز از فرد مقابل‌تان فاصله می‌گیرید و در نهایت هم متهم به درک نکردن می‌شوید.

• موقعیت‌های خاص را درک و تلاش کنید که خواسته‌ها و تمایلات خود را با آن شرایط تنظیم کنید. مثلا با شخص عزادار چندان جالب نیست در مورد مشکلات زندگی یا شغلی‌تان صحبت کنید. همان سخن بزرگان را آویزه گوش‌تان کنید که می‌گفتند: «هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد.»

• برای یکدیگر وقت بگذارید و پای درددل‌ها و صحبت‌های عزیزانتان بنشینید. سعی کنید فقط گوش دهید. گاهی فقط لازم‌است شما گوش دهید و با تکان دادن سر یا با بیان کلمات و جملاتی هماهنگ با صحبت‌های مخاطبتان این نکته را به او تفهیم کنید که شرایطش را می‌فهمید و می‌دانید چه می‌گوید و چه دردی را تحمل می‌کند. این رفتار شما حس همدلی و همدردی را به مخاطبتان تزریق می‌کند و او را بیش از پیش مشتاق به گفت‌وگو می‌کند.

• همیشه گفت‌وگو را اساس ارتباط‌تان قرار دهید. در نشست‌های صمیمانه و گفت‌وگوهای بی‌غرضانه است که می‌توان از دروازه‌های صعب‌العبور گذشت و به قلب دیگران راه یافت. گفت‌وگوهایی به نتیجه می‌رسند که همیشه دلایل هر رفتاری و هر کلامی توضیح داده شوند. پس برای موفقیت در گفت‌وگو لازم است به این نکته مهم توجه کنید.

•‌ همدلی و همدردی را هرگز فراموش نکنید. این دو، مولفه‌های اساسی برای نزدیک شدن به دیگران و شریک شدن در انتخاب‌ها و افکارشان است. علاوه بر این همدلی، موجب ایجاد حس اعتماد و اطمینان در دیگران می‌شود.

همان‌طور که گفته شد درک متقابل یکی از بهترین راه‌های برقراری ارتباط سالم و بهینه با دیگران است. بنابراین همه باید برای پرورش این توانایی و مهارت تلاش کنند. هر چه این مهارت قوی‌تر باشد، فرد بهتر می‌تواند با دیگران ارتباط موثر برقرار کند و رابطه‌های خود را استحکام بخشد.
يکشنبه 11/3/1393 - 21:9
آشپزی و شیرینی پزی

مواد لازم: برنج نیم‌دانه: یک فنجان ، عدس: یک فنجان ، نخود و لوبیا سفید: یک فنجان ، بلغور گندم: یک فنجان، زرشک: نصف لیوان، سبزی خرد شده شامل جعفری، گشنیز، شوید و اسفناج: 500 گرم، نمک، فلفل، زردچوبه و دارچین روی هم: یک قاشق غذاخوری، آبغوره یا آب نارنج: نصف لیوان ، روغن: به اندازه لازم ، پیاز بزرگ: یک عدد
طرز تهیه: لوبیا را از شب قبل خیس کنید و بعد آب آن را صاف کرده و با چهار لیوان آب بگذارید پخته شود. وقتی نیم پز شد بلغور خیس شده، برنج، عدس و سبزی و نمک و فلفل ادویه‌ها را اضافه کنید.

زرشک را قبل از پخت کامل سوپ بیفزایید و مخلوط کنید و حرارت را کم کرده و بگذارید سوپ غلیظ شود و جا بیفتد. چاشنی سوپ را بعد از این که کمی خنک شد بزنید. پیاز را هم سرخ کنید. سوپ را در ظرف مناسبی بریزید و با پیاز داغ فراوان تزئین کنید و سرو کنید.
يکشنبه 11/3/1393 - 21:9
خانواده

علاقه و نیاز به ارتباط با جنس مخالف در نهاد هر بشری وجود دارد و همین عامل هم هست که موجب می‌شود افراد به تشکیل زندگی و ازدواج تمایل نشان دهند. در واقع زن و مرد یا دختر و پسر چون در مجاورت و ارتباط با یکدیگر به هیجانات جنسی و عاطفی بالایی می‌رسند و این حس ویژه را هرگز در ارتباط با همجنس خود تجربه نمی‌کنند، دوست دارند که با جنس مخالف ارتباط برقرار کنند. در نتیجه برای اعتدال این نیازها و هیجانات، ازدواج بهترین و عاقلانه‌ترین راهکار است، اما نکته قابل توجه آن که اگر این علاقه درونی به جنس مخالف و نیاز به ارتباط با او، از چارچوب هنجارهای اجتماعی و دینی خارج شود و به سوی روابط بی‌ضابطه کشیده شود، می‌تواند به دوستی‌های دو جنس منجر شود. 
اما پرسش اینجاست آیا امکان دارد که یک زن و مرد یا یک دختر و پسر بدون برقراری هیچ‌گونه رابطه جنسی و رمانتیکی، فقط با هم دوست باشند؟ این که اغلب آقایان بروز گرایش‌های جنسی و احساسی را در دوستی‌های به اصطلاح پاک، غیرعادی می‌دانند و آن را به کلی رد می‌کنند و خانم‌هایی هم که طرفدار این نوع روابط هستند، بیان می‌کنند ما با آقایان خیلی راحت‌تر از خانم‌ها می‌توانیم ارتباط برقرار کنیم و اوقات خوشی را با آنها در محل کار یا بیرون سپری نماییم و هیچ‌گاه هم کار به جاهای باریک کشیده نخواهد شد، تا چه میزان واقعیت دارد؟ آیا این دوستی‌ها می‌تواند در یک نقطه و قبل از رسیدن به خط قرمز متوقف شود؟ یا آن که ممکن است تا مرزهای پیش‌بینی نشده و حتی ناشناخته‌ای پیش رود که طرفین انتظار وقوع آن را ندارند؟

از این‌رو، اهمیت موضوع ما را بر آن داشت تا برای رسیدن به پاسخ پرسش‌هایمان با دکتر نصیر عابدینی، روان‌شناس گفت‌وگویی داشته باشیم.

زنان ونوسی، مردان مریخی

هر رابطه عاطفی که بین دو نفر برقرار شود به گونه‌ای که رد عاطفی نسبتا پایدار (نه موقت) در طرفین بر جای گذارد دوستی نامیده می‌شود، این را دکتر عابدینی می‌گوید و می‌افزاید: ما انسان‌ها نیازهای زیادی داریم و یکی از مهم‌ترین آنها نیاز به پیوندجویی است. نیازی همیشه زنده و درونی که ما را به پیوند دوستی یا پیوند زناشویی ترغیب می‌کند. ماهیت این نیاز در دو جنس زن و مرد بسیار متفاوت است. در واقع این که می‌گویند زنان ونوسی و مردان مریخی، این مفهوم را می‌رساند که مرد و زن از نظر سیستم مغزی، عملکرد هورمونی، ویژگی‌های روحی، خلقی، رفتاری و تظاهرات ظاهری آن‌قدر با یکدیگر تفاوت‌های فاحشی دارند که گویا از دو سیاره جداگانه آمده‌اند. این روان‌شناس می‌گوید دلیل این تفاوت‌ها آن است که داشته‌های یک جنس کامل‌کننده نداشته‌های جنس دیگر و عاملی برای به آرامش رسیدن طرفین باشد و این دلیل چرایی آفرینش دو جنس با این همه تفاوت است.

دکتر عابدینی ادامه می‌دهد: حال اگر نیاز به پیوندجویی، هدفمند پیش نرود و بر مبنای ارضای مجموعه‌ای از نیازهای شخصی بدون ضابطه باشد، سبب شکل‌گیری هیجانات عاطفی و جنسی افسار گسیخته‌ای می‌شود که کنترل آن بسیار مشکل است. این روان‌شناس با اشاره به این که هدف از برقراری رابطه دوستی دو جنس یکی نیست، اظهار می‌کند: در این‌گونه دوستی‌ها هدف اصلی اغلب مردان کامجویی جنسی (نه لزوماً رابطه جنسی) است ولی یک زن با توجه به نیاز پناهجویی، به دنبال یک پشتیبان و تکیه‌گاه قوی است که بتواند احساساتش را با او در میان گذارد. در نتیجه این دوستی‌ها که بر مبنای انگیزه‌های متفاوت شکل می‌گیرد می‌تواند به ضرر طرفین بویژه زن باشد که یکی از مهم‌ترین این ضررها ضربه جدی عاطفی و روانی به زن است.

دکترعابدینی دلیل این امر را از نظر روان‌شناسی این گونه بیان می‌کند: در روابط دوستی دو جنس هیجاناتی که یک حس خوشایند در طرفین را ایجاد می‌کند، گاهی تا پایان عمر در ذهن ماندگار و مدام پردازش می‌شود. با این تفاوت که مرور این روابط و ناکامی ناشی از آن در خانم‌ها به صورت نشخوار ذهنی و در آقایان به صورت ذهن گردانی است. یعنی خاطرات و هیجانات خوشایند و ناخوشایند این روابط در جنس مونث مدام تکرار می‌شود، ولی در جنس مذکر می‌تواند با حواسپرتی به تاخیر افتد.

دوستی پاک چیست؟

در جامعه امروز ما افرادی هستند، چه در بین مجردها و چه در بین متاهلان با صراحت تمام اظهار می‌کنند که می‌توانند با جنس مخالف یک رابطه دوستانه، صمیمانه و نزدیک اما پاک برقرار کنند. منظور از دوستی‌های پاکی که این روزها از زبان افراد شنیده می‌شود، چیست؟

دکتر عابدینی در این باره می‌گوید: ما انسان‌ها سازوکار‌های دفاعی داریم که به صورت ناهشیار از آنها به نفع خودمان سوءاستفاده می‌کنیم. افراد وقتی در روابط با جنس مخالف بحث پاکی این دوستی را طرح می‌کنند به نوعی از سازوکار دفاعی انکار و استدلال تراشی استفاده کرده و بی‌دلیل خود را توجیه می‌کنند و با صغری و کبری چیدن واقعیت را کتمان و وجدان ناآرامشان را آرام می‌کنند.

در واقع در چنین دوستی‌هایی مردها اظهار می‌کنند همین که در روابط دوستانه خود با خانم‌ها به حس خوبی برسیم و محبت و مهربانی زیادی را دریافت کنیم و از حال و هوای یکدیگر با ایمیل و پیامک با خبر شویم، یعنی حد و مرز دوستی‌مان را رعایت کرده‌ایم. اغلب خانم‌ها هم که طرفدار این نوع روابط هستند، بیان می‌کنند همین که در این دوستی‌ها با خصوصیات مردانه آشنا می‌شویم و گاهی هم می‌توانیم موضوعات و کارهای مردانه‌مان را با آنان در میان بگذاریم، برایمان اقناع‌کننده است؛ غافل از این که، ممکن است در این دوستی‌ها شناخت ظاهری از جنس مخالف بالا رود و برخی نیازهای معقول برطرف شود، اما وقتی پای هیجان به میان آید میزان شناخت واقعی پایین می‌آید و تمایلات جنسی مردانه و عشق‌های کاذب احساسی زنانه که با تداوم این دوستی‌ها بتدریج شکل می‌گیرد و قوی می‌شود هرگز در یک نقطه و قبل از رسیدن به خط قرمز متوقف نمی‌شود و می‌تواند از مرزهای پیش‌بینی‌نشده‌ای عبور کند که طرفین انتظار وقوع آن را نداشته‌اند! منظور از تمایلات جنسی فقط برقراری رابطه جنسی نیست و می‌تواند خیالپردازی‌های جنسی، گفت‌وگوها و بحث‌های جنسی، لذت از ظواهر جنسی و مسائل این چنینی باشد.

این پیامک‌های تب‌دار

این روزها اغلب افراد از پیامک و ایمیل به عنوان یک وسیله ارتباطی برای مسائل کاری و جویا شدن از احوال یکدیگر استفاده می‌کنند که متاسفانه گاهی در میان انبوه پیام‌های دریافت شده پیام‌ها و مطالب جنسی و عاشقانه یا هرزنامه‌هایی دیده می‌شود. حال پرسش اینجاست دریافت و ارسال پیام‌های این چنینی تا چه میزان می‌تواند به شروع یک دوستی بی‌ضابطه دامن زند و تا چه میزان موجب برانگیختگی عاطفی و جنسی می‌شود؟

دکتر عابدینی در این خصوص می‌گوید: ارسال پیام‌های غیرضروری از سوی جنس مخالف می‌تواند به معنای شروع رابطه‌ای باشد که فرد جرات علنی کردن آن را ندارد و معمولا هم از طرف جنس مذکر فرستاده می‌شود تا بتدریج جنس مونث را جذب خود کند. این روان‌شناس با اشاره به این که ارسال پیام به جنس مخالف می‌تواند دلایل مختلفی داشته باشد، می‌گوید این دلایل می‌تواند برای تفریح و پر کردن اوقات‌فراغت، ارضای کنجکاوی‌ها، برقراری یک رابطه دوستی، تخلیه استرس و اضطراب، پر کردن خلا‌های عاطفی، ارضای نیاز جنسی یا انگیزه‌های سادیسمی باشد. افراد مبتلا به اختلالات روانی با فرستادن پیام‌هایی که رد‌عاطفی بر جای می‌گذارد، دریافت‌کننده پیام را شیفته خود کرده و پس از آن که متوجه شدند فرد را مجذوب خود کرده‌اند، بلافاصله ارسال پیام‌ها را قطع و فرد مقابل را به نوعی سرکار می‌گذارند یا آن که بستری برای کامجویی جنسی فراهم می‌آورند.

توهم قدرت و جاذبه

تحقیقات نشان داده است یکی از انگیزه‌های دوستی با جنس مخالف این است که جنس مذکر، داشتن دوست مونث را یک قدرت اجتماعی برای خود تصور می‌کند و جنس مونث نیز داشتن یک دوست مذکر را یک جاذبه فردی به حساب می‌آورد.

دکتر عابدینی در این باره می‌گوید: کسانی که عزت نفس پایینی دارند، یعنی خود را کم ارزش می‌پندارند، می‌خواهند از هر طریقی کسب ارزش کنند. مثلا آقایی با تسخیر دل خانمی که از ویژگی‌های منحصر به فردی برخوردار است برای خود کسب ارزش می‌کند یا در متاهلان، مردی که همسرش را وادار به آرایش یا پوشش نامناسب در مقابل دیگران می‌کند، به نوعی احساس می‌کند که از این طریق مورد توجه قرار گرفته و این معطوف‌شدن توجه را به اشتباه یک جذبه و قدرت اجتماعی می‌داند.

در خانم‌ها هم همین‌طور چون نیاز به جلوه‌گری، جلب توجه و تائید شدن در این جنس وجود دارد، در نتیجه آنهایی که خود را از نظر جذابیت‌های ظاهری ناارزنده می‌پندارند، بر این باورند که با آرایش و پوشش محرک می‌توانند درجه جذابیت‌شان را بالا برده و از این طریق با جنس مخالف دوست شوند و اظهار کنند که از سوی یک جنس مذکر پذیرفته شده‌اند. این در حالی است که اگر خانمی که عزت نفس پایینی دارد پوشیدگی لازم را حفظ کند به دلیل آن که در نگاه مردان به نوعی پوشیده و رازآلود می‌شود، انگیزه اکتشافگری جنس مذکر را برانگیخته و در نتیجه این جنس برای پی بردن به اسرار درونی جنس مونث تمایل پیدا می‌کند تا با ایجاد ارتباطی با ضابطه ترغیب به ازدواج شود.

فاخره بهبهانی
جام جم
يکشنبه 11/3/1393 - 21:9
آشپزی و شیرینی پزی

مواد لازم: برنج: یک لیوان، سبزی آش: یک کیلو، پیاز: دو عدد، لپه: نصف لیوان، گوشت چرخ کرده: 300 گرم، گوجه سبز: 600 گرم، نمک، فلفل و زردچوبه: به اندازه لازم، روغن: به اندازه لازم، نعنا داغ: سه قاشق غذاخوری
طرز تهیه: نخود را از شب قبل خیس کرده و آب آن را چند بار عوض کنید. بعد با چهار لیوان آب بگذارید بپزد. برنج و لپه را هم بشویید و به نخود اضافه کنید تا پخته شوند. سبزی آش را هم خرد کرده به مواد بیفزایید. یک پیاز را رنده کنید و با ادویه و نمک به گوشت چرخ کرده اضافه کرده و مخلوط کنید و به صورت کوفته ریزه درآورید. آنها را در قدری روغن سرخ کنید. پیاز دوم را هم پیاز داغ درست کنید و همراه کوفته ریزه‌ها برای تزئین روی آش استفاده کنید. 15 دقیقه به اتمام پخت، گوجه‌سبز‌ها را به آش اضافه کنید و بگذارید آش لعابدار شود و جا بیفتد. آش را در ظرف مناسبی بریزید و روی آن را با پیاز داغ، نعناع داغ و کوفته ریزه تزئین کنید.

يکشنبه 11/3/1393 - 21:8
خانواده

نام پدر، حس پشتیبانی، تکیه‌گاه بودن و هرچه حس خوب است تداعی می‌کند، بویژه پدران سرزمین ما که مانند کوه پشت و پناه خانواده‌شان هستند، البته اگر نامگذاری یک روز از سال به نام پدران سرزمین‌مان زحمات و تلاش آنها را جبران نکند، اما بی شک خستگی را از تن‌شان به در می‌کند. 
تردیدی نیست که مسئولیت عمده تربیت فرزندان در مراحل اولیه رشد و تحول، بویژه در دوران جنینی، شیرخوارگی و پیش‌دبستانی بر عهده مادر است، اما این امر مهم بدون حمایت و کمک‌های پدر میسر نیست.

روان‌شناسان معتقدند پدر هم به اندازه مادر برای رشد روانی کودکان مهم و باارزش است و برقراری تعادل بین روابط این دو با فرزندان‌شان می‌تواند از نظر روانی سبب رشد صحیح کودکان شود.

پدر نقش مهمی در شناسایی هویت جنسی کودک داشته و در عین حال که مادر سعی می‌کند با نقش حفاظتی خود فرزند را حفظ کند، پدر، او را به سمت بیرون گرایش می‌دهد و در کنار دادن حس اعتماد و امنیت، به او اجازه شکستن محدودیت‌ها را می‌دهد.

پدر و پسر

در هر دوره‌ای نوع رابطه پدر‌ها و پسرها و صمیمیت و احترام بین آنها وابسته به دوران خودشان در تغییر بوده است و اگر خوب دقت کنیم به این نکته پی می‌بریم که رابطه بین پدر بزرگ‌های ما و پدرانمان با رابطه پدران ما و پسرهایشان و پدر و پسر نسل بعدی متفاوت است، اما آن چیزی که بیش از پیش به چشم می‌خورد شکاف بین دو نسل کنونی و فراوانی قابل ملاحظه ناخوشایندی در روابط میان پدرها و پسرها، در خانواده‌های مختلف و با تبار اقتصادی و اجتماعی متفاوت، در شهرها و روستاهاست که ‌باید هم پدرها و هم پسرها در ایجاد دوباره رابطه‌ای خوشایند، پایدار و مطلوب بکوشند، البته در این میان پدران سهم بیشتری دارند، زیرا که علت اصلی این شکاف و نابهنجاری رابطه‌ها تربیت نادرست پسران و در اغلب موارد نداشتن وقت کافی از سوی پدران برای پسرهاست.

ارتباط تنگاتنگ و دوستانه پدرها و پسرها تضمین‌کننده بهداشت روان و آرامش خانواده و همچنین سلامت روانی پسر‌ها در آینده است. امروز بیش از هر زمان دیگر، پدرها و پسرها محتاج رابطه‌ای صمیمی و نگر‌ش‌ خوشایند نسبت به یکدیگر هستند، چون در دنیای امروز که شاهد گسترش و پیشرفت روز افزون تکنولوژی و فناوری‌های اطلاعاتی هستیم، ایجاد مصونیت فرزندان بویژه پسرها در برابر این موج بیشتر از طریق به وجود آوردن مصونیت عاطفی آنها میسر است و این جز با حسن رابطه و پیوند عاطفی پدر و پسر مقدور نیست.

در کل روابط محبت‌آمیز پدر‌ها و پسرها بیشترین تاثیر را در کاهش تنش‌های خانوادگی و اضطراب‌های فردی به همراه دارد و زمینه سلامت شخصیت و بهداشت روان پدرها و پسرها و اعضای خانواده را فراهم آورده و مناسب‌ترین بستر را برای رشد و تحول مطلوب شخصیت و به وجود آوردن خلاقیت و نوآوری‌های فکری و عملی آماده می‌سازد.

پسرها بیشتر از دختران به دنبال الگوگیری از پدرانشان هستند و پسرانی که از ارتباط صمیمی و خوشایند کلامی با پدر برخوردارند و از مصاحبت و همنشینی، همراهی و همزبانی و همدلی با پدر لذت می‌برند، از بیشترین مصونیت روانی و فرهنگی برخوردار هستند و در دوران جوانی، با بالاترین احساس خود ارزشمندی، اعتماد به نفس و صلابت شخصیت همراه می‌شوند؛ اما آن دسته از پسرانی که از کمترین ارتباط کلامی با پدر محروم هستند و در برابر وجود پدر فاقد اختیار و آزادی و قدرت بیان و اظهار مکنونات قلبی و برقراری پیوند کلامی و عاطفی بوده، پیوسته از سوی پدر مورد کم‌توجهی و بی‌مهری قرار می‌گیرند، جرأت سوال و جواب نیز نمی‌یابند و با دنیایی از ناآرامی درون، پریشانی خاطر، عقده‌های روانی و اندیشه و احساسی نه‌چندان مطلوب نسبت به رفتارهای پدر در تأمین نیازهای فطری آنان، پای به دوره جوانی می‌گذارند، بیش از دیگر همسالان خود، وجودشان مستعد انواع آسیب‌پذیری‌های روانی، فکری، اجتماعی و سیاسی خواهد بود.

پسرها از گفتار و رفتار پدرشان درس زندگی، رفتارهای مردانه، همسرداری، آداب و معاشرت با دیگران، مقاومت در برابر مشکلات، احترام گذاشتن به افراد خانواده و اجتماع، راه و رسم زندگی و نیز معنویت را یاد می‌گیرند.

با توجه به این‌که پسرها به گفتار و رفتار پدرشان نگاه و از آن تقلید می‌کنند، به پدرشان به دیده احترام نگاه می‌کنند و اعمال و رفتار او را معیار خوبی و بدی قرار می‌دهند و از آنها الگو برمی‌دارند، پدر‌ها باید تا آنجا که می‌توانند الگوی خوبی برای پسرانشان باشند.

پدر و دختر

رابطه پدرها و دخترها از گذشته تاکنون در بیشتر موارد، رابطه‌ای گرم و عاطفی بوده است؛ دختران از قدیم مونس و همدم پدرانشان بوده‌اند و پدران پشت و پناه و دلگرمی دختران و این رابطه حتی تا بعد از این‌که دختر از خانه پدری به عنوان عروس بیرون می‌رود نیز ادامه دارد و این حس تکیه گاهی و دلگرمی هیچ‌گاه از بین نمی‌رود.

گاهی نوع رابطه دختر و پدر به تاریخچه زندگی شخصی پدر بازمی‌گردد. برخی مردان دوست دارند همان رابطه‌ای را با دخترشان ایجاد کنند که با مادرشان داشته‌اند و برخی دیگر عشقی را نثار او می‌کنند که نتوانسته‌اند تجربه کنند. برخی مردان از داشتن دختر خوشحال می‌شوند چون رابطه خوبی با پدر خود نداشته‌اند، برای این دسته از افراد داشتن پسر به معنی تبدیل شدن به همان پدری است که آنها در کودکی از او خرسند نبوده‌اند. در حالی که داشتن دختر سبب می‌شود وزن تاریخ گذشته سبک‌تر شده و مرد بتواند رابطه جدیدی با فرزند خود ایجاد کند.

از طرف​ دیگر پدر برای دختر بر خلاف پسرها نوعی «تائید» است و روابط بین آن دو به طور ناخودآگاه برای هر دو طرف اهمیت و برتری خاصی دارد. مهم این است که معمولا این رابطه که از همان ماه اول تولد آغاز می‌شود همیشه تعادل ندارد و گاهی یک رابطه بسیار نزدیک و عاطفی و گاهی یک رابطه با فاصله بین پدر و دختر شکل می‌گیرد.

پدر برای دختر حکم کسی را دارد که بین فرزند و مادر جدایی می‌اندازد، مادر فرزند را به دنیا می‌آورد و پدر دنیا را به او می‌شناساند و در پناه خود به او هویتی مستقل می‌بخشد؛ در واقع این پدر است که به دختر توانایی‌های فیزیکی از جمله دویدن و پریدن را می‌آموزد و حامی همیشگی دختر در فعالیت‌های اجتماعی و هوشی است. در ضمن پدر اولین مردی است که به عنوان نمونه جنس مذکر​ با او آشنا می‌شود.

نوع ارتباط و برخورد پدران با دخترشان ​ می‌تواند در آینده او موثر باشد و روابط و تعامل موثر بین آنها، بسیاری از مشکلات دختران را مرتفع خواهد کرد ، زیرا فرزند دختر با توجه به روحیات متفاوت و حساسی که نسبت به فرزند پسر دارد، با ارتباط هرچه عمیق‌تر با پدرش، به عنوان جنسی مخالف، می‌تواند مسیر بهتری را برای زندگیش برگزیند و نظارت پدر بر او البته به طور غیرمستقیم و با نگاهی عاطفی، او را نسبت به مخاطراتی که در جامعه امکان دارد تهدیدش کند، آگاه خواهد ساخت.

ارتباط مثبت و حسنه دختر با پدر، علاوه بر جلوگیری از بلوغ زودرس او، باعث خواهد شد که دختران نوجوان دوران بلوغ خود را با بحران کمتری پشت سر بگذارند، البته اغلب افراد جامعه، نقش مادر را به دلیل ارتباط عاطفی فرزندان و روحیه خاص مادر، پررنگ‌تر می‌دانند و او را نسبت به پدر، نزدیک‌تر به فرزند تلقی می‌کنند، اما مساله‌ای که در اینجا مغفول مانده این است که پدر هم در جای خود باید و می‌تواند بسیار موثر عمل کند. در این زمینه دختران نیز نباید نقش حاشیه‌ای برای پدران خود در زندگیشان قائل شوند، چراکه پدر نیز همچون مادر دلسوزی‌ها و تجربیات خاص خود را دارد و دختران برای آشنا شدن با روحیات جنس مخالف البته برای انتخاب همسر آینده، باید به درک برخی از خصوصیات پدرشان آگاه شوند و هرچه این درک بهتر و عمیق‌تر باشد، آینده بهتری​برایشان رقم خواهد خورد.

این ارتباط خوب عاطفی بین پدر و دختر، برای او و همسرش نیز در آینده بسیار مفید خواهد بود و هنگامی که در زندگی برایشان مشکلی پیش آمد، پدر را به عنوان فردی مصلح و معتمد در بین خود به خوبی خواهند پذیرفت و پدر با انتقال تجربیات خود آنها را برای رفع مشکلاتشان در زندگی هدایت می‌کند.

پدرم را فقط در خواب می‌بینم

امروزه به دلیل ​ مشکلات اقتصادی و سختی تامین معیشت خانواده پدران​ مجبور به کار در زمان طولانی در طول شبانه‌روز هستند و ممکن است حتی حداقل زمان را هم برای تعامل با فرزندان و تربیت و آموزش آنها به طور مستقیم صرف نکنند؛ البته همیشه هم به علت مسائل اقتصادی این اتفاق نمی‌افتد، بعضی از پدر‌ها این‌گونه احساس می‌کنند که تربیت فرزندان چه دختر و چه پسر به عهده همسرانشان است و خودشان فقط وظیفه برآورده‌کردن هزینه‌های مادی خانواده را به عهده دارند، در حالی که نقش پدر در واکسینه‌شدن فرزندان بخصوص دختر‌ها در مقابل ویروس‌های مختلف و خطرناک جامعه بسیار مهم است.

دکتر سیما فردوسی، مشاور خانواده و استاد دانشگاه شهید بهشتی معتقد است مشکلات و مسائل اقتصادی می‌تواند تشدید‌کننده کم‌شدن رابطه پدر و فرزندان باشد ولی در بیشتر موارد نمی‌تواند دلیل اصلی این موضوع باشد و همین‌طور در بیشتر موارد پدران از پیامد‌های احتمالی کار زیاد و صرف وقت کم برای فرزندان آگاهی ندارند.

وی همچنین معتقد است باید فرزند پروری و روابط متقابل پدر و فرزند به پدرها آموزش داده شود و این امری کاملا اکتسابی است و جز از راه انجام کارهای فرهنگی از جمله آموزش در رسانه‌ها، فرهنگسرا‌ها و حتی در نماز جمعه، امکان پذیر نیست. اما از طرفی نیز در بعضی موارد مردان برای برقراری تعادل بهتر بین مسائل شغلی و خانوادگی ناگزیر به ازخودگذشتگی برای تامین نیاز مالی خانواده و پیشرفت شغلی هستند. در خیلی از موارد پدران، نیازمند کاهش فشار شغلی هستند. سپری‌کردن روزهای ناخوشایند در محل کار یکی پس از دیگری می‏تواند برای رابطه‏ پدر با فرزندانش آسیب‏زا باشد.

حال این سوال پیش می‌آید که وقتی پدر در کنار فرزندان حضور نداشته باشد یا ذهنش درگیر باشد، کودکان چه چیزی را از دست می‏دهند؟ پژوهش​​ها درباره رشد کودک می‏گوید که کودکان در این مرحله چیزی فراتر از دستیار مادر را از دست می‏دهند. رابطه پدران با فرزندان با رابطه مادر و فرزند متفاوت است، یعنی ارتباط پدر موجب رشد مهارت‏های متفاوت، بویژه در زمینه روابط اجتماعی است و این تأثیرات از سن بسیار کم آغاز می‏شود.

بسیاری از پژوهشگران بر این باورند که در آغاز پدران با بازی‌کردن بر فرزندان خود تأثیر می‏گذارند. پدرانی که بخش زیادی از وقت خود را صرف بازی و شوخی با فرزندانشان می‏کنند به همراه بازی به کودکانشان آموزش‌های متنوعی را ارائه می‌دهند. در بازی پدران با کودکان در مقایسه با شیوه تعاملی مادران، فعالیت‏های جسمی و هیجانی بیشتری وجود دارد؛ برعکس، بازی مادران به شیوه‏ای است که هیجان‏های کودک در طول بازی یکنواخت باقی می‏ماند، اما پدران با فرزندان خود بازی‏های پر سر و صدا و پر جنب‏وجوش می‏کنند؛ مثل بالا بردن کودک یا قلقلک دادن او.

بسیاری از روان‏شناسان باور دارند شیوه ‏بازی پر سر و صدا و پرجست وخیز پدران وسیله مهمی برای کمک به کودک جهت آموختن هیجان‏هاست. وقتی پدر این حالت‏های هیجانی را شروع می‏کند و خاتمه می‏دهد، کودک می‏آموزد چگونه با هیجان برخورد کند و سپس آرامش خود را از حالت هیجان‏زدگی باز یابد. وقتی کودک وارد دنیای ناآرام و خشن‏همبازی‏ها می‏شود، چنین مهارت‏هایی برای او بسیار کارآمد است. با داشتن چنین بازی‏های خشنی با پدر، کودک می‏تواند به نشانه‏های اوج گرفتن احساسات در دیگران پی‏ ببرد و بداند که چگونه برای خودش بازی‏های پرهیجان به وجود آورد و به شیوه‏هایی که نه بسیار آرام و نه پرشتاب و خارج از کنترل باشند به دیگران واکنش منفی نشان دهد. در واقع او یاد می‏گیرد چگونه هیجان‏هایش را در سطحی مطلوب برای بازی سرگرم‌کننده حفظ کند. پژوهش‌ها نشان داده کودکانی که پدران آنها سطوح بالایی از بازی‏های جسمانی را داشتند بیشترین محبوبیت را در بین همسالانشان دارند؛ البته به شرطی که این شیوه بازی آمرانه نباشد.

پس به پدران در برابر فرزندان ​ توصیه می‌شود؛ مهربانی شما، دانش شما، مثال‌های شما و شوخی‌های شما در او تأثیر می‌گذارد. به خاطر داشته باشید شما سر مشق یک زندگی کوچک و یک ذهن کوچک بسیار تأثیرپذیر هستید، شما قهرمان فرزندانتان هستید. برای آنها وقت بگذارید و به آنها نشان دهید که وقتی بزرگ شدند چگونه باشند. وقتی بزرگ شدند به آنها افتخار خواهید کرد و شگفت‌زده خواهید شد چون آنها خود شما هستند و شما می‌توانید در زمان پیری، جوانی‌تان را در فرزندانتان ببینید.

حالا اگر به حد کافی درکنار آنها نباشید چه اتفاقی می‌افتد؟ مشکلات شروع می‌شوند. آنها کارهایی می‌کنند که توجه شما را جلب کنند و البته غالبا هم نسنجیده است. کودکی که پدر، زمان بیشتری برای او صرف می‌کند، زحمت کمتری دارد، او نیازی ندارد کاری بکند که توجه شما را به خود جلب کند. بسیار خب، حالا شما می‌دانید آنها چه می‌خواهند؟ هر داستانی که برایشان بخوانید، هر رفتاری از شما، هر به آغوش کشیدنی، هر بوسه ای، تمام زمان‌هایی که صرف تربیت او می‌کنید، هر زمانی که اشک او را پاک می‌کنید و هر دلسوزی شما را کودکتان می‌بیند و درک می‌کند.

بعضی از مادران پدر خانه هم هستند

بعضی از مادران به دلایل متعددی از جمله فوت همسر یا جدایی مجبور به پذیرش نقش دیگری، یعنی نقش پدری هم می‌شوند. مادر بودن به خودی خود سخت است، اما قبول مسئولیت پدری برای یک زن به طور حتم طاقت فرساست بویژه اگر مجبور به پدری‌کردن برای پسر باشد این مسئولیت سخت‌تر و دشوار‌تر هم می‌شود. پسران معمولا نیاز دارند از یک مرد در خانه تبعیت کنند و در کل از مادر کمتر از پدر حرف‌شنوی دارند، در نتیجه اداره و تربیت یک پسر برای مادر بسیار سخت‌تر از بزرگ‌کردن و انجام همزمان وظایف پدری و مادری برای یک دختر است؛ البته این مشکلات جدا​ از مشکلاتی است که به‌واسطه مسائل اقتصادی برای زنان سرپرست خانواده به وجود می‌آید.

روان‌شناسان معتقدند اگر پسر به هر دلیلی از زندگی در کنار پدر محروم شد حتما یک فرد مذکر مثل یکی از پدربزرگ‌ها یا اقوام نزدیک تا حدی نقش الگودهی به او را بپذیرد و با ارتباط‌های منظم و برنامه‌ریزی شده کمک کند تا رشد روانی کودک یا نوجوان به سلامت انجام شود و همین‌طور آنها معتقدند حتی وقتی جدایی والدین اتفاق می‌افتد، پدری که از بقیه طرد شده، ممکن است باز هم بر فرزندان تأثیر مثبت داشته باشد و تماس منظم با والدی که حضانت فرزندان را به عهده ندارد و حفظ روابط خوب با هر دو والد، می‌تواند فرزندان را از اختلالات عاطفی حفظ کند.

پدر‌هایی​که عابربانک شده‌اند!

متاسفانه در سال‌های اخیر شاهد نوعی از روابط پدر و فرزند بوده‌ایم که شاید تعداد آن کم باشد، اما همان تعداد کم هم قابل تامل است و آن چیزی نیست جز ختم شدن روابط پدر و فرزندی، فقط به مسائل مالی... .

بعضی از فرزندان باز هم به دلیل تربیت نادرست والدین، تصور می‌کنند از پدر خود فقط باید توقع تامین مخارج خود را داشته باشند و در بیشتر موارد پدران این‌طور فرزندان نیز به این رابطه تن داده و فقط به تامین مایحتاج آنها اقدام می‌کنند و به اصطلاح حکم عابربانک را پیدا کرده‌اند.

همان‌طور که در خانواده والدین باید مدیریت عاطفی، روانی و اجتماعی را برای ایجاد روابط دوستانه و رسیدن به تکامل خانواده به عهده گیرند و عمل کنند، باید بر دخل و خرج خانواده نیز مدیریت کنند. مدیریت اقتصادی خانواده در شرایط عادی باید براساس میزان درآمدهای یکی از اعضای خانواده که به طور معمول پدر است و هزینه‌ها تنظیم شود. خانواده باید براساس شرایط حال تصمیم‌گیری کند و در مدیریت اقتصادی جایی نیز برای پس‌انداز در نظر بگیرد. این نوع مدیریت نشان از آینده‌نگری خانواده دارد و باعث می‌شود در بیشتر موارد خانواده دچار مشکلات مالی و اقتصادی نشود و در برابر مشکلات و عوامل پیش‌بینی نشده اقتصادی مقاومت کند.

درحال حاضر به دلیل تجمل‌گرایی، مخارج اضافه، نداشتن قناعت و صرفه‌جویی و الگوهای مصرف نامناسب نیمی از خانواده‌ها با سه شیفت کار‌کردن نمی‌توانند هزینه‌های زندگی را تأمین کنند. این خانواده‌ها در مدیریت اقتصادی خانواده مشکل دارند و فرهنگ قناعت و صرفه‌جویی در این خانواده‌ها بسیار کمرنگ است. باید در خانواده صرفه‌جویی و درست مصرف‌کردن و به آنچه داریم، راضی باشیم، فرهنگ‌سازی شود. فرهنگ مصرف صحیح موجب آرامش، شادابی و نشاط خانواده می‌شود و در کل خانواده‌ها باید با استفاده از آموخته‌های مذهبی از تجمل‌گرایی و مصرف‌زدگی که هزینه‌های خانواده‌ها را افزایش داده است مبارزه کنند. آمارها نشان می‌دهد 80 درصد هزینه‌های زائد خانواده‌ها به دلیل تجمل‌گرایی و چشم و هم‌چشمی‌هاست. بنابراین اقتصاد خانواده را باید براساس داشته‌ها و درآمدها برنامه‌ریزی کرد​ نه براساس خواسته‌ها.

در زندگی هر کودک زمانی فرا می‌رسد که حس پیش‌بینی روز مبادا و خالی بودن جیب، او را متوجه عواقب بی‌پولی و پس‌انداز می‌کند و در اینجاست که نیاز به داشتن مسئولیت مالی برای کودک احساس می‌شود و این مقوله معمولا از سن پنج یا شش سالگی آغاز می‌شود. از طرفی فرزندانتان را به کسب درآمد و پس‌انداز‌کردن تشویق کنید. از کودکی به آنها بیاموزید که می‌توانند پول توجیبی خود را پس‌انداز کنند و وقتی به سن جوانی رسیدند با یافتن شغلی پاره وقت، در کسب درآمد بکوشند. این کار به آنها احساس خوبی می‌دهد و اعتمادبه‌نفس آنها را بالا می‌برد. آنها با این کار احساس می‌کنند که می‌توانند در مسائل مالی، به والدین خود کمک کنند و فقط صرفا دریافت‌کننده نباشند و به طور دائم از پدر توقع بر آورده‌کردن نیاز‌هایشان را نداشته باشند.

بچه‌ها دیگر از من حساب نمی‌برند

مردانگی عموما به کار و موفقیت کاری، قدرت، شهرت و آبرو، سلطه‌گری و تسلط روی خانواده گفته می‌شود، اما یک پدر خوب باید صبور و مهربان باشد و فقط برای به‌دست آوردن پول تلاش نکند. اگرچه خیلی از پدرها، هنوز پایبند الگوها و سبک‌های قدیمی هستند، اما مطالعات نشان می‌دهد، پدرهایی که دیگر از سلطه‌گری و مردانگی افراطی سابق پیروی نمی‌کنند​ و ضمن حفظ اقتدار مردانگی شان به ابعاد دیگر زندگی خانوادگی اعم از ارتباطی، عاطفی، اخلاقی، اقتصادی و... خود با همسر و فرزندان توجه می‌کنند؛ علاوه بر آن‌که ازدواج‌های بهتری دارند و در کارهایشان موفق‌ترند، راحت‌تر خود را با بچه‌هایشان وفق می‌دهند و از لحاظ جسمی و روحی، از سلامت بیشتری برخوردارند.

دکتر لیلا زعفرانچی، پژوهشگر خانواده و اقتصاد خانوار در این باره می‌گوید: از نقطه نظر رویکرد اسلامی بحث عاطفه و مهر و ایجاد امنیت روانی در خانواده بیشتر به عهده مادر​ و اقتدار و رهبری در کنار تامین معاش خانواده وظیفه اصلی پدر است، علاوه بر آن وظیفه فراهم‌کردن شرایطی ایده‌آل برای تربیت صحیح فرزندان نیز به عهده پدر است.

وی می‌افزاید: بنابراین پدر همان‌طور که مظهر مهر و محبت برای همسرش است از نظر کودک باید مرجع قانون، عدل و انصاف باشد و پناهگاه خوبی برای بچه‌ها محسوب شود. شیوه محبت و اتکا به نفس پدر ​ برای کودک درس‌آموز است، این در حالی است که در اسلام توصیه‌های زیادی هم به امر محبت به پدری کوشا و مسئول از طرف خانواده‌ها مورد تاکید است. همان‌طور که پیامبر اکرم(ص) می‌فرمایند: دوستی پدر خود را حفظ کن و رشته آن را مبر که خداوند متعال نور تو را قطع می‌کند. این همه احترام برای پدری است که تمرین لیاقت کرده و برای صلاح خانواده از هیچ کوششی فروگذار نبوده است.

وی همچنین معتقد است: دنیای مدرن امروز با همه پیچیدگی و رمز و راز‌های​ مختلف کماکان نیازمند چهره‌ای مقتدر و در عین حال پرعطوفت از پدر است؛ مشغولیت‌های کار بازاری، عرضه‌ای ناهمگون از تعداد نقش‌ها را برای والدین امروزی رقم زده است که بعضا با کمرنگ شدن اقتدار پدر به عنوان اصلی‌ترین سرپرست خانوار توام است.

آنچه در سال‌های قبل به عنوان چهره‌ای مذموم از نقش مرد در خانواده تحت عنوان مرد سالاری به شمار می‌رفت، امروزه با تعدیلی نابهنجار تمام ساختارهای لازم برای یک انضباط خانوادگی را مختل کرده است و در این میان نقش و کارکرد ویژه مرد به عنوان پدر خانواده با تغییر کارکردی‌ بیش از حد نا‌بجا با موضوع احقاق حقوق زنان از کارکرد اصلی خویش بازمانده است.

و ختم کلام این‌که نصیحت‌پذیری و عمل به وصایای پدر، زمانی از سوی فرزند به درستی و کمال میسر می‌شود که از خوشایندترین تجارب و دلچسب‌ترین خاطرات در پیوندهای عاطفی و روابط محبت‌آمیز پدر و فرزندی بهره‌مند باشد.
جام جم
يکشنبه 11/3/1393 - 21:8
خانواده

می‌خواهم با فرزندم دوست باشم، اما آنقدر از هم فاصله داریم که دریغ از یک ساعت حرف مشترک بین ما. کمتر پیش می‌آید حرف‌هایمان به مشاجره ختم نشود؛ شاید به همین دلیل باشد که او همیشه در اتاقش با رایانه، تلفن و کتاب‌هایش مشغول است و من همیشه با روزنامه، جدول و تلویزیون. 
انگار هر دو از این‌که با هم حرف بزنیم می‌ترسیم، از این‌که من بگویم چرا خوب درس نمی‌خواند و او بگوید چرا در کارهایش دخالت می‌کنم؛ از این‌که بگویم چرا دیر به خانه آمدی و بگوید چرا به من اعتماد نداری؛ از این‌که بگویم هنوز بچه‌ای و بگوید من دیگر بزرگ شده‌ام. این چاردیواری پر است از فاصله‌هایی از جنس سکوت که بین من و فرزندم دیوار ساخته است. گاهی دلم می‌خواهد بدون ترس از آنچه ممکن است پیش بیاید، مستقیم به چشمانش نگاه کنم و بگویم: بیا با هم حرف بزنیم.

امنیت بخشی به فرزند با ارتباط

برخی والدین از اهمیت وجود یک رابطه موثر با فرزندانشان آگاهند، اما راه و روش نزدیک شدن به جوان و نوجوانشان را نمی‌دانند. دکتر جعفر حسنی، عضو هیات علمی‌گروه روان​شناسی بالینی دانشگاه خوارزمی ‌تهران، درباره با ارتباط والدین و فرزندان می‌گوید: روابط بین فردی کلید بسیاری از فرآیندهای روان شناختی و حتی مشکلات بین فردی است. در سایه ارتباط مطلوب کودکان و نوجوانان می‌توانند مسیر پر پیچ و خم زندگی را با موفقیت طی کنند.

وی می‌افزاید: گرچه نحوه ارتباط برقرار کردن با فرزندان نوجوان یکی ازدغدغه‌های اصلی برخی والدین است، ولی برقراری این ارتباط خیلی هم سخت نیست. اصلی‌ترین قدم برای داشتن یک ارتباط خوب بین نوجوان و والدین ایجاد امنیت روانی است؛ یعنی فراهم کردن محیطی که فرد در آن احساس آرامش و امنیت داشته باشد. در یک خانواده آرام، افراد احساس همبستگی دارند و حس می‌کنند دارای اهمیت هستند؛ اما برعکس در خانواده‌هایی که تنش و درگیری بین والدین بالاست این حس امنیت نابود می‌شود و نوجوان امنیت را در بیرون از خانه جست وجو می‌کند. اگر والدین می‌خواهند نوجوان‌شان را هدایت کنند، اولین قدم این است که بدانند به هیچ وجه نباید ارتباط آنها با فرزندشان قطع شود و اگر بتوانند یک رابطه همدلانه و صمیمانه با فرزندانشان برقرار کنند نه تنها به شخصیت فرزندانشان بر نمی‌خورد بلکه آنها احساس ارزشمندی هم می‌کنند.

این استاد دانشگاه تاکید می‌کند: در صورتی که نوجوان احساس کند شما به او اهمیت می‌دهید، در همه مشکلاتش با شما مشورت می‌کند و شما براحتی می‌توانید بر رفتارهای او کنترل بیشتری داشته باشید. بسیاری از والدین نمی‌دانند چه کارهایی انجام دهند که ارتباط با نوجوانشان به قهر و لجبازی کشیده نشود، باید بدانیم بهتر است از چه دری وارد شویم تا نوجوان با ما همراه باشد و پای حرف‌هایمان بنشیند.

پیامدهای یک ارتباط ناموثر

مدیر گروه روان​شناسی بالینی دانشگاه خوارزمی‌خاطر نشان می‌کند: ارتباط ناموثر عواقب و پیامدهای نامطلوب بسیار زیادی دارد که از جمله آنها می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

1) گرایش به سوی دوستان ناسالم

2) اعتیاد به مواد یا اینترنت

3) عدم تثبیت و شکل‌گیری هویت

4) بروز طیف گسترده رفتارهای پرخطر

5 ) پرخاشگری

چگونگی برخورد با لغزش‌های فرزندان

برخی والدین برای مواجهه با لغزش‌های احتمالی فرزندانشان در یک دوراهی مهم، سردرگم می‌شوند؛ چرا که نمی‌دانند با این خطا و لغزش قاطع و محکم برخورد کنند تا جوان و نوجوان حساب کار دستش بیاید​ یا آن‌که آن را ندیده بگیرند و از کنارش بگذرند تا بدون درگیری و جروبحث غائله ختم شود!

دکتر حسنی در پاسخ به این پرسش که بهترین راه برای برخورد با لغزش‌های احتمالی فرزندان چیست، می‌گوید: در این زمینه شعری از حضرت حافظ تداعی می‌شود: به پیر میکده گفتم که چیست راه نجات ‌/‌ بخواست جام می‌و گفت راز پوشیدن و این یعنی یادآوری غیرمستقیم. در یک نگاه کلی می‌توان گفت که نوجوانی دوره تصمیم‌گیری‌های بد و لغزش است، چون در دوره نوجوانی تغییرات بسیار اساسی در جنبه‌های مختلف زیستی، روان‌شناختی، اجتماعی و معنوی ایجاد می‌شود. به عبارت دیگر، تغییر رفتار در نوجوانی به‌طور ناگهانی اتفاق نمی‌افتد بلکه مستلزم گذشت زمان است. بنابراین باید فرصت ایجاد تغییرات را به نوجوانان بدهید.

توصیه‌های موثر ​

1) تقسیم مسئولیت و مشارکت دهی داشته باشید: بخش مهمی‌ از تنظیم مقررات و محدودیت‌ها برای نوجوانان و عبارت است از کمک کردن به آنها برای آن‌که یاد بگیرند چگونه به‌طور تدریجی محدودیت‌های خودشان را شخصاً اعمال کنند. باید در زمینه دلیل اعمال محدودیت با خود نوجوانان بحث و گفت‌وگو کرد تا با مسئولیت‌هایی که از طریق محدودیت‌ها اعمال می‌شوند،
آشنا شوند.

2) به‌صورت عملی راهنمایی کنید: پرورش نوجوانان شبیه مدیریت نیروی کار است. گاهی انجام یک رفتار قابل قبول مهم​تر و اثرگذارتر از صحبت کردن مداوم از طرز انجام دادن آن است. در زمینه لغزش‌های احتمالی می‌توان راهنمایی مذکور را انجام داد.

3) واقع‌بین باشید:​ نوجوانان غیر از نیازهای مشترک نیازهایی اختصاصی نیز دارند از نسخه در نظر گرفته شده برای فرزندان نوجوان در فامیل و اطرافیان برای فرزند خود استفاده نکنید و شرایط فرزند خود و زندگی خود را در نظر داشته باشید. مطالعه کردن درباره دنیای نوجوانی یکی از راه‌های شناخت ویژگی‌های این دوره سنی است.

4) مصمم باشید: نوجوانان اغلب دوست دارند قوانین و محدودیت‌های شما را آزمایش کنند. در اینجا لازم است والدین نظم و انضباط خود را حفظ کنند و پیامدهای پیش‌بینی شده قبلی برای نادیده گرفتن یا شکستن مقررات را اعمال کنند.

5) پیام‌ها و گفت‌وگوهای مثبت و محبت‌آمیز خود را تقویت کنید.

6) فقط عیب و ایراد دیده شده را به آنها تذکر ندهید. تعمیم ندهید و مقایسه نکنید.

7) از رفتارهای ناشایست و بدی که از فرزندان خود در گذشته دیدید، چشم‌پوشی کرده و آنها را به رخ او نکشید.

8) مواظب رفتارهای خودتان باشید که مخالف گفته‌هایتان عمل نکنید، چرا که شما همیشه در معرض دید فرزندانتان هستید و رفتارها و گفتارهایتان مورد رصد آنهاست. پس باید قول و فعل خودتان را مواظبت کنید.

فوت و فن‌های گفت‌وگو با پدر و مادر

بسیاری از فرزندان قبل از این‌که نظر پدر و مادرشان را در باب موضوعی مستقیما بپرسند براساس تجارب قبلی می‌توانند میزان مخالفت یا موافقت پدر و مادرشان را حدس بزنند. اگر شما هم می‌خواهید موضوعی را با آنها مطرح کنید بد نیست به این نکات هم دقت کنید:

1ـ وقت‌شناس باشید و زمانی مناسب را برای گفت‌وگو انتخاب کنید.

2ـ با توجه به این‌که والدین شما متعلق به یک نسل قبل هستند مقاومت آنها را در برخی مسائل درک کنید و گمان نکنید قصد اذیت کردن شما را دارند و در هر حالتی حفظ احترام والدین را لازم بدانید.

3ـ حرف‌هایتان را با استدلال بیان کنید و اگر باز هم مخالفت کردند به جای این‌که دوباره بر استدلالتان پافشاری کنید بپرسید در چه صورتی امکان دارد موافقت کنند، گاهی اوقات والدین برحسب عادت مخالفت می‌کنند و این سوال به آنها این عرصه را می‌دهد که با حفظ جایگاه خودشان با شما همراه شوند.

4ـ همیشه برای صحبت کردن با والدینتان به‌دنبال فرصت باشید، این صحبت‌ها نباید به نیازها یا شرایطتش وابسته باشد، بلکه هر وقت موضوعی را یافتید که برای آنها هم جذاب است، همان را بهانه کنید و با همدیگر به گفت‌وگو بنشینید. آنها از این‌که حرف مشترکی با فرزندانشان داشته باشند، لذت می‌برند.
يکشنبه 11/3/1393 - 21:8
اعتیاد و سیگار
 
تحقیقات سازمان جهانی بهداشت حاكی از آن است كه هر 8 ثانیه یك نفر به علت استعمال دخانیات جان خود را از دست می دهدچنانچه افراد در سنین نوجوانی شروع به كشیدن سیگار نمایند(بیش از 70 درصد موارد سیگاری شدن در این مرحله اتفاق می افتد) و مدت 20 سال یا بیشتر به این عمل ادامه بدهند بین 20 تا 25 سال زودتر از كسانی كه به هیچ وجه در زندگی خود سیگار نكشیده اند خواهند مرد.تنها سرطان ریه یا بیماریهای قلبی پیامدهای استعمال دخانیات نمی باشند بلكه مجموعه ای از مسایل و مشكلات حاد بهداشتی در ارتباط با مصرف مواد دخانی وجود دارد كه می تواند به لحاظ شرایط جسمانی و مقاومت ایمنی در افراد سیگاری بروز نماید. در ادامه به نمونه هایی از موارد مذكور اشاره می شود:

 

  

 

از دست دادن موها:

با تضعیف سیستم ایمنی افراد سیگاری در اثر مصرف مواد دخانی، بدن این افراد مستعد ابتلاء به انواع بیماریها از جمله لوپوس اریتماتوز(التهاب پوست همراه با تكه های دیسك مانند كه دارای لبه های برجسته قرمز رنگ و مركز فرورفته بوده و به صورت فلس ها یا پوسته هایی كه پوسته پوسته شده و جای آن به صورت لكه های سفید تیره رنگ باقی می ماند بروز می كند) این بیماری می تواند عامل از دست دادن موها، ایجاد زخم در دهان، جوشهای پوستی روی صورت، سر و دستها گردد.

آب مروارید:

استعمال دخانیات می تواند عامل بروز یا تشدیدكننده بسیاری از بیماریهای چشمی گردد. افراد سیگاری 40 درصد بیش از افراد دیگر در معرض ابتلاء به آب مروارید، كدرشدن عدسی چشم و ممانعت از عبور نور و در نهایت نابینایی می باشند.دود سیگار به دو طریق باعث ایجاد آب مروارید می گردد: تحریك چشمها و همچنین نفوذ مواد شیمیایی موجود در دود به جریان خون و رسیدن به چشمها.استعمال دخانیات بسته به سالهای مصرف و سن فرد سیگاری می تواند همچنین باعث نوعی بیماری چشمی غیرقابل درمان، یعنی خرابی لكه بینایی در پرده شبكیه چشم شود. این لكه در قسمت مركزی شبكیه قرار دارد و لكه شبكیه نامیده می شود. لكه شبكیه مسئول دریافت نور متمركز شده عبوری از عدسی می باشد و باعث توانایی ما در خواندن، رانندگی، همچنین تشخیص رنگها، یا چهره ها و دیدن جزئیات اجسام می شود.

چین و چروك:

كشیدن سیگار باعث از بین بردن پروتئین های منعطف كننده پوست می شود همچنین باعث تحلیل بردن ویتامین A و محدودكردن جریان خون در عروق پوست می گردد. پوست افراد سیگاری، خشك، چرمی و دارای خطوط و چین خوردگیهای ریزی در اطراف لبها و چشمها می باشد.

ضایعات شنوایی:

از آنجائی كه استعمال دخانیات باعث تشكیل پلاك و جرم در دیواره عروق خونی و در نتیجه كاهش میزان جریان خون در گوش میانی می گردد، افراد سیگاری زودتر از افراد غیرسیگاری با مشكل كاهش و از دست دادن شنوایی مواجه هستند. همچنین احتمال از دست دادن شنوایی افراد سیگاری در اثر ابتلاء به عفونت گوش میانی یا سروصدای بلند خیلی بیشتر از افراد غیرسیگاری می باشد. افراد سیگاری 3 برابر بیش از افراد غیرسیگاری به عفونت گوش میانی دچار می شوند. عفونت گوش میانی عاملی برای ابتلاء به عوارضی از قبیل مننژیت(التهاب پرده های مغز) و فلج عضلات چهره می باشد.

سرطان پوست:

كشیدن سیگار عامل تشكیل تومور نیست، ولی شانس بروز مرگ را در كسانی كه به این بیماری دچار می شوند، بالا می برد. افراد سیگاری 2 برابر بیشتر از افراد غیرسیگاری در خطر ابتلاء به نوعی سرطان پوست(شاخی شدن و پوسته پوسته شدن و بروز بثورات قرمز رنگ، برجستگی روی پوست یا هر دو حالت) قرار دارند.

فساد دندانها:

دخانیات باعث به وجود آوردن اختلالاتی در شیمی دهان، ایجاد جرم روی دندانها، زردشدن و فاسد شدن دندانها می گردد. افراد سیگاری 5/1 مرتبه بیشتر از افراد غیرسیگاری در معرض خطر از دست دادن زودرس دندانها می باشند.

آمفیزم:

علاوه بر سرطان ریه، استعمال دخانیات می تواند عامل ابتلاء افراد سیگاری به آمفیزم، تورم و افزایش غیرطبیعی حجم ریه و قطع جریان هوا در كیسه های هوایی ریه و پائین آمدن ظرفیت ریه در گرفتن اكسیژن و بیرون دادن گاز دی اكسید كربن باشد. در موارد حاد و شدید با روش تراكئوستومی(ایجاد سوراخ در نای از راه گردن همراه با لوله گذاری به منظور تسهیل عبور هوا) به بیمار امكان نفس كشیدن داده می شود. برونشیت مزمن(نشان داده نشده است) یكی دیگر از عوارض ریوی ناشی از مصرف سیگار می باشد كه با افزایش چرك در ریه، سرفه های دردناك و مشكل تنفس همراه است.

پوكی استخوان:

منواكسیدكربن یكی از اصلی ترین گازهای سمی درخروجی اگزوز اتومبیل و دود سیگار است. میل تركیبی این گاز با خون بسیار بالاتر از اكسیژن می باشد(200برابر) این گاز باعث كاهش قدرت حمل اكسیژن درخون افراد سیگاری حرفه ای تا 15 درصد می گردد. استخوانهای افراد سیگاری تراكم خود را از دست داده و به راحتی شكسته می شود همینطور زمان التیام یافتن و جوش خوردن آنها پس از شكستگی تا 80 درصد افزایش پیدا می كند.

بیماریهای قلبی:

یك مورد از سه مورد مرگی كه در دنیا اتفاق می افتد. بعلت بیماریهای قلبی عروقی می باشد.استعمال دخانیات یكی از بزرگترین عوامل ایجاد خطر در افزایش بیماریهای مذكور می باشد. این بیماری ها سالیانه بیش از یك میلیون نفر را دركشورهای درحال توسعه از بین می برد.همینطور بیماریهای قلبی عروقی ناشی از استعمال دخانیات بیش از 600 هزار نفر را درسال دركشورهای توسعه یافته از بین می برد. استعمال دخانیات باعث افزایش ضربان قلب، بالا رفتن فشارخون، افزایش خطر ابتلاء به فشار خون بالا و گرفتگی عروق و نهایتاً ایجاد حمله قلبی و سكته می گردد.

زخم معده:

استعمال دخانیات مقاومت معده را در برابر باكتریها پایین می آورد. همچنین باعث تضعیف معده در خثنی سازی اسید معده و مقاومت در برابر آن بعد از غذا خوردن و برجای ماندن باقیمانده اسید در معده و در نتیجه تخریب دیواره آن می گردد. زخم معده افراد سیگاری به سختی درمان می شود و احتمال بهبودی آن تا زمانیكه فرد سیگار می كشد بسیار اندك می باشد.

تغییر رنگ دادن انگشتان:

قطران موجود در دود سیگار در اثر استعمال مستمر دخانیات، روی انگشتان وناخنها جمع شده و باعث تغییر رنگ آنها به قهوه ای مایل به زرد می گردد.

سرطان رحم و سقط جنین:

دركنار افزایش خطر ابتلا به سرطان رحم و دستگاه تناسلی، استعمال دخانیات باعث بوجود آمدن مسایل عدیده ای از قبیل مشكلات باروری در زنان و بروز ضایعات در هنگام دوران بارداری و زایمان می گردد. استعمال دخانیات در دوران بارداری می تواند باعث افزایش خطر زایمان نوزاد با وزن كم و بروز مسائل بهداشتی درآینده گردد. سقط جنین در مادران سیگاری 2 تا 3 برابر بیشتر می باشد.به همین ترتیب زایمان نوزاد مرده به علت نرسیدن اكسیژن به جنین و همچنین وقوع ناهنجارهای جنینی دراثر وجود نیكوتین ومنواكسید كربن دود سیگار حاصل می گردد.بروز سندرم مرگ ناگهانی نوزاد نیز با استعمال دخانیات تشدید می گردد. علاوه بر موارد فوق الذكر استعمال دخانیات در زنان باعث كاهش سطح استروژن و یائسگی زودرس می گردد.

سرطان:

بیش از 40عنصر سرطانزا در دود سیگار وجود دارد. احتمال سرطان ریه 22 مرتبه بیشتر از افراد غیر سیگاری است. طبق تحقیقات بی شماری كه انجام شده است در صورت ادامه استعمال دخانیات توسط افراد سیگاری، احتمال مبتلا گشتن آنها به انواع سرطانهای دیگر، از قبیل زبان، دهان، غدد بزاقی(6تا 27 برابر)، سرطان بینی(2 مرتبه بیشتر) گلو(12مرتبه)، مری(8تا 10برابر)، حنجره(10تا 18برابر)، معده(2 تا 3 برابر)، كلیه(5 برابر)، قولون راست روده 3 برابر مثانه(3 برابر)، آلت تناسلی مرد(2تا 3برابر)، لوزالمعده(2تا 5 برابر)، مقعد(5تا 6 مرتبه) وجود دارد. در بعضی از تحقیقات نیز ارتباطی بین استعمال دخانیات و سرطان پستان پیدا كرده اند.

نویسنده: مهندس بهزاد ولی زاده

منبع: روزنامه کیهان
يکشنبه 11/3/1393 - 21:8
اعتیاد و سیگار
 
سیگار كشیدن در حالى كه به رایج ترین رفتار پرخطر در میان جوانان و نوجوانان تبدیل شده است، هنوز به طور جدى با هیچ ممانعت قانونى روبه رو نیست و با توجه به آثار زیانبار آن بر روى جوانان، دولت ها فشار چندان زیادى براى محدودسازى مصرف آن انجام نمى دهند و این امر به خاطر وابستگى آنها به درآمدى است كه از راه مالیات بر سیگار كسب مى كنند. به عبارت دیگر كمتر كشورى براى منع مصرف سیگار عزم جدى دارد و تنها به نصب برچسب هاى اخطار و هشدارهاى بهداشتى بر روى پاكت مواد دخانى بسته كرده اند.

 

 

 

گرایش روزافزون

گرایش روزافزون نوجوانان و جوانان به دخانیات و كاهش سن مصرف سیگار كه در كنار آن میزان استفاده از دخانیات و سیگار را در كشور بالا برده است امروزه موجى از نگرانى ها را در میان كارشناسان امور اجتماعى و دست اندركاران نهادهاى دولتى به وجود آورده است.

میزان استعمال دخانیات در میان جوانان و نوجوانان هر ساله در حال افزایش است به طورى كه مى توان گفت حدود یك پنجم آنها سیگارى هستند كه البته اگر در درمان افراد سیگارى به مسایل زمینه اى مانند افسردگى، اضطراب و مشكلات روحى - عاطفى توجه نكنیم، حتى اگر جوان موفق به ترك سیگار شد به احتمال ۸۰ درصد تا ۲ سال پس از ترك، مجددا به سمت دخانیات گرایش پیدا مى كند.

در خانواده هایى كه یكى از والدین سیگارى هستند احتمال گرایش كودكان به سمت سیگار ۲ تا ۴ برابر خانواده هاى معمولى است و البته نبود تفریحات و سرگرمى هاى لازم یكى از عوامل كاملا تاثیرگذار در گرایش نوجوانان به سمت سیگار است.

آسیب شناسان مسایل اجتماعى نیز بر این باورند كه تصور رسیدن به آرامش، تاییدجویى كه در آن جوان براى كسب تایید همسالان وادار به كشیدن سیگار مى شوند و شكل گیرى این عقیده كه سیگار كشیدن موجب رهایى از تنش شده و انجام تكالیف را آسان تر مى كند، در مجموع سه نگرش اصلى است كه میل به سیگار كشیدن را در جوانان برمى انگیزد. همچنین پس از ایجاد این نگرش ها جوان در همگرایى با گروه همسالان وارد مرحله سیگار كشیدن مى شود كه البته این فرآیند در صورت سیگارى بودن یكى از اعضاى خانواده، به ویژه پدر، آسان تر و سریع تر مى شود.

لوایح كنترل كننده

طى سال هاى اخیر، با گسترش روزافزون مصرف دخانیات در میان جوانان، مسوولان نیز سعى نمودند تا با تصویب لوایح و قوانین مدنى سعى در جلوگیرى از گسترش اعتیاد و رفتار پرخطر مصرف سیگار در بین جوانان نمایند كه از جمله مى توان به لایحه ممنوعیت فروش مواد دخانى به افراد زیر ۱۸ سال در كشور اشاره كرد.

این لایحه كه با عنوان«لایحه جامع كنترل دخانیات» در كشور اجرا مى شود، مفادى از جمله ممنوعیت هر نوع تبلیغ و تشویق مستقیم و غیرمستقیم و یا تحریك افراد به استعمال دخانیات، ممنوعیت استعمال دخانیات در اماكن مسقف، وسایل نقلیه عمومى، محل كار و نصب تابلوى ممنوعیت استعمال دخانیات در معرض دید عموم توسط كارفرمایان و یا متصدیان مربوطه را شامل مى شود.اما با وجود اجراى این لوایح، آمار منتشره بیانگر گرایش شدید نوجوانان زیر ۱۸ سال به مصرف دخانیات و میزان استفاده و تمایل بالاى جوانان ایرانى به مصرف دخانیات دارد كه شاید یكى از دلایل اصلى آن را در عدم اجراى صحیح و نظارت مستمر بر نحوه اجراى این طرح دانست به طورى كه تقریبا تمام مراكز فروش در داخل كشور به صورت كاملا آزاد به تمام نوجوانان و جوانانى كه تمایل به خرید سیگار و دخانیات دارند، خدمات ارایه مى كنند!

دوستان ناباب!

همچنین وجود این تصور در میان كارشناسان علوم اجتماعى و عامه مردم كه گرایش نوجوانان و جوانانى كه والدین سیگارى دارند به دخانیات بیشتر است باعث شد تا بسیارى از خانواده هایى كه در آنها پدران حتى براى یك بار نیز سیگار مصرف نكرده اند، به این تصور كه فرزندانشان به سمت این رفتار اجتماعى خطرناك نمى روند، آنها را به حال خود بگذارند و هیچ گونه آموزش و تربیت فرهنگى و اجتماعى در این زمینه به نوجوانان ندهند، فارغ از این كه محدود شدن خانواده ها در عصر حاضر و گسترش روابط بیرون از خانه و خانواده به خصوص با دوستان و آشنایان باعث شده تا تاثیرپذیرى نوجوانان از دوستان و آشنایانشان بسیار بیشتر از گذشته باشد و مطمئنا حرف ها و رفتارهایى كه شاید از سوى خانواده، نتواند یك نوجوان ایرانى را متحول و متوجه سازد، از سوى دوستان و رفقا بتواند بر روى آنها تاثیر گذارد به خصوص كه نباید از میزان بالاى احساسات و هوش جوانان ایرانى غافل بود كه شاید همین خاصیت روحى و روانى آنها نیز در پذیرش برخى رفتارهاى پیشنهادى از سوى دوستان و رفقا به آنها بى تاثیر نباشد.

همچنین نباید در زمینه علل گرایش نوجوانان به اعتیاد، از موارد مهمى مثل بحران هاى خانوادگى و روحى چشم پوشید.

جوانى كه در محیط خانواده نمى تواند با احساسات و عواطف اعضاى آن خانواده ارتباط برقرار كند و به دلیل تنبیهات جسمى و تحقیرهاى كلامى از سوى والدین و یا سایر اختلافات خانوادگى و یا حتى جدا شدن والدین از یكدیگر، خود را تنها دیده و احساس كند كه پشتوانه روحى مناسبى ندارد براساس این تفكر غلط كه سیگار و مواد دخانى مى توانند آرامش دهنده باشند، از این مواد خطرزا به عنوان پشتوانه روحى خود حساب برده و استفاده مى كنند و با خیال این كه مى توانند از شر بحران ها و افسردگى هایى كه به دلایل گوناگون برایشان ایجاد شده، رهایى یابند به مصرف دخانیات رو مى آورند. با وجود این آنچه به نظر مى رسد آن كه اولین اقدام اساسى در راه جلوگیرى از مصرف دخانیات در میان جوانان، بر عهده والدین است تا با الگودهى مناسب و نظارت دقیق بر رفتار و گفتار و عملكرد نوجوانان، قبل از افتادن آنها در این گرداب مهلك، دست یارى به سوى گلهاى زندگى خود دراز كنند. همچنین مسوولان نیز باید علاوه بر نظارت دقیق و مستمر بر اجراى لوایح مصوب با برنامه ریزى كارشناسانه اقدامات فرهنگى و امنیتى مناسبى درجهت جلوگیرى از مصرف دخانیات در میان خانواده ها و به خصوص جوانان داشته باشند.

نویسنده: محمدحسین فروزان

منبع: روزنامه جوان
يکشنبه 11/3/1393 - 21:8
نوجوان و جوان
 
شما چه خوشتان بیاید و چه نیاید، کلید مدیریت خشم بچه خودتان هستید اما اگر تکنیک های این مطلب را به کار ببندید، همیشه اینطور نخواهد بود.

  

 

هدف تان را مشخص کنید

بیشتر والدین برای بچه های خود هدف هایی دارند اما این هدف ها اغلب به آموزش، ورزش و محبوبیت بچه ها مربوط است تا به ویژگی های شخصی یا عاطفی آنها. خیلی از پدر و مادرها فکر می کنند که این ویژگی ها خود به خود پیدا خواهند شد اما متاسفانه اشتباه می کنند. کار بزرگ کردن یک بچه غیرخشمگین را از همان روز اول تولد تبدیل به بخشی از شرح وظایف رسمی خود کنید و همیشه در خاطر نگه دارید.

فعال باشید

فرزند شما چطور می تواند هیجان پیچیده ای مثل خشم را خود به خود یاد بگیرد؟ او نمی تواند و یاد هم نخواهد گرفت! برای اینکه مربی خوبی برای او باشید باید فعالانه خود را درگیر این کار کنید. فرزند شما به پشتیبانی، راهنمایی، درایت، دانش، صبر، پذیرش و مهارت شما احتیاج دارد. مربی نباید آسان گیر(بی اعتنا و بی توجه) یا بی تفاوت(از لحاظ عاطفی بی علاقه) باشد.

۱۰ راه برای آموزش کنترل خشم به فرزندان

با فرزندتان بی پرده درباره احساسات خود حرف بزنید

از جمله درباره خشم تان، و به او کمک کنید تا بفهمد که هیجان ها و احساسات بخشی طبیعی از انسانند.

پیشاپیش فعال باشید

معمولا والدین پیش از مشاهده رفتار غلط فرزند خود(مثلا بداخلاقی در فروشگاه) کاری نمی کنند اما بعد از آن بچه را تنبیه می کنند. این روش مراقبت از بچه ها، در بهترین شرایط روش واکنشی است: «توی فروشگاه خیلی بچه بدی شده بودی، پس باید بقیه روز رو بری توی اتاقت بمونی.»

به جای این کار وقتی می خواهید وارد فروشگاه شوید، به فرزند خود یادآوری کنید که «ما داریم می رویم فروشگاه. قرارهایی را که با هم گذاشتیم یادته؟ یادت باشه همیشه جلوی چشم بمونی، ندویی، اگه گفتم نمی تونیم چیزی را بخریم و تو ناراحت شدی، به جای اینکه لگد بزنی و جیغ بکشی، فقط به مامان بگو که چه حسی داری، اگه به قرارهامون عمل نکنی، یک راست می رویم خونه اما اگه رفتارت درست باشه، سر راهمون می رویم پارک! باشه؟»

تشویق کنید

این کار را با تعریف کردن از رفتارهای خوب فرزندتان انجام دهید نه با دادن شیرینی. به او یاد بدهید که چطور دیگران را در نظر داشته باشد و بعد وقتی به شما نشان می دهد که این خواسته شما را یاد گرفته است، باز تشویقش کنید.

 

بعد از اینکه کاری را به شکل بد انجام می دهد روی اهمیت عذرخواهی تاکید کنید. یاد دادن عذرخواهی به کودکتان مانند یاد دادن پذیرش مسئولیت رفتارش است.

به جای مسائل، روی راه حل مسائل تمرکز داشته باشید

بچه ها از والدین انتظار ندارند که به آنها بگویند شما مشکل دارید، انتظار(بی صبرانه) آنها این است که کسی به آنها بگوید چطور مشکل خود را برطرف کنند. وقتی به یک بچه خشمگین می گویید: «داد نزن! همه را داری ناراحت می کنی.» مشکل او را(در اثر هر چیزی که به وجود آمده باشد) برطرف نمی کنید.

ضمنا گفتن«داد نزن» راهی فراتر از صرفا تخلیه خشم به او نشان نمی دهد. به جای این حرف به بچه خود بگویید «من می فهمم که مشکلت چقدر عصبانیت کرده، شاید اگه با صدای پایین تری به من بگی اون مشکل چیه، بتونم کمکت کنم. مطمئنم اگر عصبانیتت تموم بشه دوتایی می تونیم مشکل تو را حل کنیم. خب حالا می خواستی چی بهم بگی؟»

زود شروع کنید و حرف بزنید

هرگز برای شروع به تربیت فرزندی که خشمگین نباشد زود نیست. گفتگوی عاطفی بین والدین و فرزندان زمانی شروع می شود که بچه ها حدود سه ماه دارند و از طریق ابراز هیجان هایی درباره چیز هایی که می خواهند شروع به«حرف زدن» می کنند. بچه ها باهوش تر از آنی هستند که فکر می کنید. آنها به کلمات آرامش بخش پاسخ می دهند.

هرگز نباید این احساس را در او به وجود بیاورید که از خشم او می ترسید

این باعث خواهد شد که او یا برای جلوگیری از پریشانی شما احساسات خودش را سرکوب کند یا بدتر از آن، از خشمش به عنوان وسیله ای برای کنترل شما و هر کس دیگر که در اطراف او هست استفاده کند.

ایجاد لحظه هایی برای درس دادن

 

منتظر نمانید تا وضعی پیش بیاید که کودک شما خشمگین شود. پیشقدم شوید و فرصت هایی ایجاد کنید تا او بتواند برخورد با احساسات منفی را یاد بگیرد. برای این کار یکی از راه های زیر را انتخاب کنید:

۱- با کودک خود بازی کنید و عمدا نگذارید برنده شود. بعد از او بپرسید«وقتی برنده نمی شی چه حسی داری؟ عصبانی می شی؟ فکر می کنی وقتی اونای دیگه برنده نمی شن چه حسی دارن؟ عصبانی می شن؟ فکر می کنی وقتی که تو عصبانی می شی چکار باید بکنیم؟ فکر می کنی در مورد عصبانی شدن اونای دیگه باید چکار کنیم؟» جواب ها مهم نیست، منظور فقط این است که او به این سوالات فکر کند.

۲- وضعیتی را برای کودک خود به نمایش بگذارید که در آن از بعضی از اصول اخلاقی تخطی می شود؛ بازی منصفانه یا صداقت. از او بپرسید در مورد کسی که با او غیرمنصفانه برخورد شود یا دروغ گفته شود چه فکر می کند. فکر می کند که آن شخص باید عصبانی شود؟ آیا فکر می کند که عصبانیت آن شخص توجیه دارد؟ از او بپرسید برای احساسات آن شخص چه باید کرد.

۳- از کودک خود بخواهید وانمود کند عصبانی است و بعد وانمود کند که به احساسات کسی آسیب می زند. به کسی که می خواهد اذیت کند چه می گوید؟ از او بپرسید فکر می کنی حرف های خشمگینانه تو باعث چه احساسی در آن شخص خواهد شد؟

نقش مثبت داشته باشید

نمی توانید کاری را که خودتان نمی کنید به دیگری یاد بدهید! اگر نتوانید رفتار خودتان را کنترل کنید؛ چطور می توانید انتظار داشته باشید فرزندتان این کار را بکند؟ چه خوشتان بیاید و چه نیاید، شما مدل اولیه فرزند خود هستید. پس وقتی می خواهید مربیگری او را به عهده بگیرید، باید از خودتان شروع کنید.

منبع: ماهنامه سپیده دانایی
يکشنبه 11/3/1393 - 21:8
تغذیه و تناسب اندام
 
چاقی به عنوان یکی از مشکلات زیبایی، دامنه وسیعی از اقدام های متخصصان رشته پوست را به خود اختصاص داده و هر روز با مراجعانی سر و کار داریم که برای داشتن اندامی متناسب درخواست می کنند با روش های مختلف تهاجمی و غیرتهاجمی به رفع چاقی آنها کمک کنیم...

 

  

 

اتفاق بدی که در این راستا افتاده، تبلیغات غیرعلمی فروشندگان دستگاه های لاغری و سالن های زیبایی است. در ادامه سعی می کنم با پاسخ به رایج ترین پرسش های حوزه لاغری کمک کنم انتخاب بهتری داشته باشید.

۱- چطور اندام متناسبی داشته باشیم؟ بدون شک رعایت رژیم غذایی و انجام مرتب حرکت های ورزشی پایه و اساس کاهش وزن و بهترین توصیه برای خانم ها و آقایان در هر سن است. علاوه بر این، در موارد نادر، کسانی که بیماری های متابولیسمی و غددی دارند نیز علاوه بر این اقدام ها باید تحت نظر متخصصان برای درمان بیماری زمینه ای خود اقدام کنند چراکه دریافت کالری اضافی به هر علت که باشد، به صورت چربی در نقاط مختلف رسوب می کند و باعث ایجاد چاقی می شود. اگر این اتفاق بیفتد چون نوع چربی و تراکم آن در قسمت های مختلف بدن متفاوت است و برخی نواحی در مقابل ورزش و رژیم غذایی مقاوم ترند، دردسرها شروع می شود. به همین دلیل توصیه می کنیم همه، به خصوص خانم ها که مستعد چاقی موضعی به علت ترشح هورمون زنانه و اضافه وزن پس از زایمان هستند، به میزان کالری بی تفاوت نباشند و حتی اضافه وزن اندک خود را نادیده نگیرند و نرمش مناسب روزانه در منزل را مانند غذا خوردن و مسواک زدن وارد زندگی عادی خود کنند. در غیر این صورت به زودی مجبور می شوند به فکر روش های لاغری باشند.

۲- تفاوت لیزر لیپولیز و لیپوساکشن چیست؟ این روش ها تهاجمی اند و برای انجام آنها به سوراخ کردن شکم، تخریب بافت چربی و کشیدن آن به بیرون نیاز است، اما ابزار تخریب بافتشان تفاوت دارد. تخریب بافت چربی به وسیله میله ای که سر آن دارای نور لیزر است، انجام می گیرد و بقیه مراحل، همانند روش قبل است. در همه این روش ها مقدار بیشتری از حجم چربی را می توان خارج کرد و ظاهر شخص پس از جراحی تغییر می کند اما به قیمت پذیرش عوارض آن.

۳- عمده ترین عارضه در روش های تهاجمی چیست؟ در صورت بی احتیاطی و بی دقتی پزشک ممکن است با سوراخ شدن دیواره صفاق(دیواره داخلی شکم که در برگیرنده احشاست) وارد فضای شکم شود یا به اجزای داخلی آن آسیب برساند.

۴- چرا بعضی ها با روش های غیرتهاجمی لاغر می شوند و بعضی ها نه؟ در این روش ها با تکنولوژی و مکانیسم های مختلف، اقدام به تخریب دیواره سلول ها و بافت های چربی و متعاقبا آزادکردن آن به سیستم لنفاوی و هدایت به سمت کبد می کنند. به علت اینکه چربی ها فقط آزاد می شوند و خارج نمی شوند، شخص باید بعد از هر جلسه و نیز به صورت مداوم ورزش های سوزاننده چربی، مانند دویدن یا تردمیل هم انجام دهد و گرنه چربی به جای خود بازمی گردد. پس این روش ها بدون همکاری و تلاش و فعالیت خود فرد خیلی کارساز نخواهدبود. این روش ها به جلسه های متعدد، (۸ تا۱۰ جلسه) مراجعه نیاز دارد و حوصله می خواهد. در کسانی که ناراحتی های کبدی، چربی بالا یا کبد چرب دارند هم با احتیاط و نظر پزشک متخصص انجام می شود.

۵- آیا مکانیسم عمل در کویتاسیون و لیزرکرایو یکسان است؟ تکنولوژی در سیستم های های غیرتهاجمی لاغری به طور کلی با هدف پاره کردن دیواره سلول ها و بافت های چربی، آزادکردن و هدایت چربی ها به عروق لنفاوی و نهایتا متابولیزه(سوزاندن) آنهاست. در روش های کویتاسیون و ویبراسیون به وسیله امواج اولتراسوند یا لرزش مکانیکی از سطح پوست ضربه هایی به سلول های چربی وارد می شود که باعث پاره شدن دیواره و آزادکردن چربی خواهدشد. در روش کرایولیپولیز، صفحه هایی به مناطق چربی دار مانند شکم و پهلوها به مدت معین بسته و با ایجاد سرمای زیاد، برای انجماد و ایجاد کریستال در سلول های چربی و انهدام آن اقدام می شود.

۶- چگونه می توان از روش های لاغری نتیجه بهتری گرفت؟ با مصرف مقادیر بیشتر آب و رعایت رژیم غذایی و از همه مهم تر انجام حرکت های ورزشی که باعث می شود چربی های شکسته شده بسوزند. رعایت نظم جلسه های درمان هم به بهتر نتیجه گرفتن از این روش ها کمک می کند.

روش های غیرتهاجمی لاغری برای چه کسانی سودمند است؟ برای افرادی که شاخص توده بدنی آنها در محدوده طبیعی است و فقط چاقی موضعی دارند و نتوانسته اند با ورزش چربی ران یا زیرشکم خود را آب کنند. تاثیر این روش ها در حد کاهش یکی دو سایز و لاغری موضعی در نواحی ای است که چربی ها با ورزش نیز از خود مقاومت نشان می دهند مثل شکم و پهلوها. همچنین از این روش به عنوان مکمل بعد از انجام روش های تهاجمی که پوست به حالت پشته پشته یا فرورفته درآمده، می توان استفاده کرد.

نویسنده: دکتر ابوالفتح محرابیان

منبع: روزنامه سلامت

 
يکشنبه 11/3/1393 - 21:7
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته