• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 1028
تعداد نظرات : 105
زمان آخرین مطلب : 3408روز قبل
مهدویت
امام زمان(عج) در آیینه زیارت جامعه

مسئله مهدویت از مسائل مهم و حیاتی است که از زمان پیامبر اکرم(ص) به صورت واضح و روشن مطرح شده و بر زنده نگه داشتن آن تأکید و تشویق فراوان شده است. و امامان معصوم(ع) نیز به فراخور فرصت هایی که برای آن ها پیش آمده این مسئله را مطرح و بیان نموده اند. دوران امام هادی(ع) و امام حسن عسکری(ع) از دوران هایی است که حکومت وقت به شدّت مسائل مهدویت و حتی تولد حضرت مهدی(عج) را پی گیر بوده و تحت نظر داشت است. اختناق و سخت گیری در این زمینه نیز به اوج خود رسیده بود؛ با این حال، حضرت هادی(ع) از فرصت ها بهره برداری نمود و گاه به صورت صریح و زمانی در پوشش دعا مسئله مهدویت را زنده نگه داشت.از جمله در زیارت جامعه کبیره که از متقن ترین، صحیح ترین و جامع ترین متون زیارتی شیعه است، علاوه بر بیان اصل امامت، مسئله مهدویت مخصوصا دوران ظهور حضرت مهدی(عج) و رهاورد حکومت او مورد اشاره و توجّه قرا گرفته است. آن چه پیش رو دارید، نگاهی است گذرا به مسئله مهدویت در زیارت جامعه کبیره.


فرازی از دعای شریف برای آقا امام زمان(عج):

الف. بقیّة اللّه:

«السَّلَامُ عَلَی الْأَئِمَّةِ الدُّعَاةِ... وَ بَقِیَّةِ اللَّهِ؛ سلام بر امامان دعوت کننده[به سوی خداوند] ... و باقی مانده خدا!» مرحوم صدوق نقل کرده است که: «اولین آیه ای که حضرت قائم(ع) به هنگام قیام می خواند، این آیه است: «بَقِیَّتُ اللّهِ خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ مُوءْمِنینَ»؛ «بقیة اللّه بهتر است برای شما، اگر مؤمن باشید.» آن گاه می فرماید: «أَنَا بَقِیَّةُ اللّه ِ فِی اَرْضِهِ وَ خَلِیفَتُهُ وَ حُجَّتُهُ عَلَیْکُمْ فَلا یُسَلِّمَ عَلَیهِ مُسْلِمٌ اِلاَّ قالَ السَّلامُ عَلَیْکَ یا بَقِیَّةَ اللّه ِ فِی اَرْضِهِ؛ من بقیة اللّه در زمین خدا و خلیفه و حجّت او بر شما هستم. پس هر مسلمانی که به او سلام می کند، می گوید: درود بر تو ای بقیة اللّه در زمین او!»

ب. خبر از غیبت امام زمان(عج)

در سخت ترین دورانی که اختناق همه جا را فرا گرفته بود و امامان معصوم(ع) تحت نظر بودند و به شدّت حرکات و رفتار و گفتار آن ها کنترل می شد، حضرت هادی(ع) از دعا و زیارت بیشترین استفاده را برد و مسائل مهم امامت را بیان کرد و مسأله غیبت امام زمان(عج) را گوش زد نمود تا شیعیان را برای چنین دوران سخت و غمباری آماده سازد و لذا فرمود: «مُوءْمِنٌ بِسِرِّکُمْ وَ عَلَانِیَتِکُمْ وَ شَاهِدِکُمْ وَ غَائِبِکُمْ وَ أَوَّلِکُمْ وَ آخِرِکُم؛ ایمان آورنده به نهان و آشکار شما و حاضر و غائب شما و اوّل و آخر شما.» مراد از شاهد، امامی است که مردم او را مشاهده کنند و او مردم را مشاهده نماید و مراد از غایب، حضرت قائم(عج) است که در هستی و جامعه حضور دارد، ولی ظهور ندارد؛ یعنی او مردم را می بیند و می شناسد، امّا مردم یا او را نمی بینند و یا می بینند، ولی نمی شناسند.

تا کی به انتظار تو شب را سحر کنم
شب تا سحر به یاد رُخَت ناله سر کنم

ای غائب از نظر نظری کن به حال من
 تا چند سیل اشک روان از بصر کنم

بگذشت عمر و راه وصال تو طی نشد
آیا شود که بر رخ خوبت نظر کنم؟

ج. انتظار ظهور دولت حق:

از بهترین و برترین آرزوهایی که امامان ما به جامعه تلقین کرده و نوید تحقق آن را داده اند، ظهور حکومت عادلانه مهدوی است. تزریق و تلقین این آرزو، جامعه را با نشاط و فعال و سرزنده نگه می دارد و روح امید را در دل انسان ها می دمد. حضرت هادی(ع) نیز این آرزوی بلند را این گونه تلقین می کند: «مُنْتَظِرٌ لاَِمْرِکُمْ مُرْتَقِبٌ لِدَوْلَتِکُمْ؛ منتظر امر[و خروج] شما و چشم به راه دولت شمایم.» جمله فوق هر چند به صورت خبری است، ولی گویا انشاء این امر است که انتظار آمدن مهدی(عج) و تشکیل حکومت توسط آن حضرت امری است مستحب و با فضیلت؛ چنان که در روایات دیگر نیز به آن اشاره شده است:

1. امام صادق(ع) فرمود: «مِنْ دِینِ الاَْئِمَّةِ الْوَرَعُ وَالْعِفَّةُ... وِانْتِظارُ الْفَرَجِ بِالصَّبْرِ؛ از دین امامان، ورع و عفت... و انتظار فرج با صبر کردن است.» عمّار ساباطی می گوید: از امام صادق(ع) پرسیدم که: آیا عبادت پنهانی با امام غائب و پنهان در دوران دولت باطل بهتر است و یا عبادت با ظهور دولت حق[و در زمان ظهور مهدی(ع)]؟ حضرت فرمود: «شما در ورود به دین خدا و نماز و روزه و حج و دیگر خیراتی که خداوند توفیق داده و به عبادت خدا در پنهان سبقت دارید و از دیگران پیشی گرفتید و پیوسته به حق امام و حقوق خویش می نگرید که در دست ستم گران است و ایشان که شما را ناچار به زندگی دنیوی و طلب معاش با شکیبایی بر دین و عبادت و طاعت امام و خوف از دشمنان نموده اند. بنابراین، خداوند اعمال شما را در دنیا مضاعف کرده است. پس گوارای وجود شما باد!» تنها به آرزوی تشکیل دولت حضرت مهدی(عج) اکتفا نمی شود، بلکه گام را فراتر نهاده و آرزو می کند که جزء حکم رانان و کارگزاران و یاران اصلی حضرت مهدی(عج) قرار گیرد و لذا می فرماید: «وَ جَعَلَنِی مِمَّنْ ... وَ یُمَلَّکُ فِی دَوْلَتِکُمْ وَ یُشَرَّفُ فِی عَافِیَتِکُمْ وَ یُمَکَّنُ فِی أَیَّامِکُم؛ و مرا از کسانی قرار بده... که در دولت شما به فرمانروایی رسد و در عافیت شما گرامی گردد و در روزگار شما تمکّن یابد.» یعنی در دولت شما از حکمرانان و فرمانداران بر مردم باشم و در زمان سلامت و عافیت شما به جایگاه بلند برسم؛ به طوری که ستم ستم کاران و طاغیان به من نرسد و در زمان دولت و چیرگی شما دارای ارزش و اعتبار و منزلت شوم. و با این آرزو ها، آرزوی دیدار آن حضرت نیز برآورده می شود که: «وَ تَقَرُّ غَدا بِرُؤْیَتِکُمْ؛ و چشمش فردا به دیدار شما روشن شود.»

د. رجعت در زمان حضرت مهدی(عج):

یکی از اعتقادات قطعی شیعه، اعتقاد به رجعت است. براساس این اعتقاد و بر مبنای روایات اهل بیت(ع) در زمان حضرت مهدی(عج) عدّه ای از انسان های خوب و بد به این دنیا باز خواهند گشت. از جمله مسائلی که در جای جای زیارت جامته به آن تصریح شده، بحث رجعت است؛ آن هم با عبارات قطعی و یقینی. در یک جا می فرماید: «مُؤْمِنٌ بِاِیابِکُمْ مُصَدِّقٌ بِرَجْعَتِکُمْ؛ مؤمن به آمدن شما و تصدیق کننده رجعت شما هستم.» دو جمله فوق صرفا برای تأکید نیست؛ بلکه برای بیان اعتقاد به این است که رجعت اتفاق می افتد، چه این که هر چه را معصومین(ع) ـ که از اشتباه و خطا مصون اند ـ خبر دهند، واقع خواهد شد و باید به آن ایمان داشت. و در جای دیگر می فرماید: «وَ یَکُرُّ فِی رَجْعَتِکُمْ؛[و قرار ده مرا از کسانی که] باز گردد در رجعت و برگشت شما!» و در زیارت وداع در ذیل زیارت جامعه می خوانیم: «وَ اَحْیانِی فِی رَجْعَتِکُمْ؛ [خدا] زنده گرداند مرا در رجعت و برگشت شما!»

ه. رهاورد ظهور:

رهاورد حکومت مهدوی آرزوی تمام انبیاء و اولیاء و صالح ان و بلکه تمامی بشریت است و در روایات به صورت گسترده به آن پرداخته شده است. آن چه در این جا اشاره می شود، مواردی است که در زیارت جامعه به آن پرداخته شده است.

1. زنده شدن دین:

گذشت زمان، غیبت امام زمان(عج) و وجود تحریف گران و بدعت گذاران در طول تاریخ، باعث تغییر چهره دین و دستورات دینی می شود، تا آن جا که دین به ظاهر مرده و کهنه شده به حساب می آید و دستورات آن به تعطیلی کشیده می شود؛ از این رو با ظهور حضرت دستورات دین آن چنان که هست، بیان و اجرا می شود. به این جهت، آن حضرت احیا کننده دین شمرده شده است. در زیارت جامعه می خوانیم: «حَتّی یُحیِی اللّه ُ تَعالی دِینَهُ بِکُمْ؛ تا این که خداوند دینش را به وسیله شما زنده گرداند.» به تعبیر عرفانی، با ظهور حضرت قائم(عج) خداوند مظاهرش را که محمد و آل او هستند، حیات می بخشد و قدرت اهل بیت(ع) با پاکی زمین از طاغوت ها و شاخه های آن، یعنی فحشا و منکرات و ستم و دیگر زشتی ها بر جهان، حاکم می شود. و در همه جا دستورات اسلام اجرا می گردد. علی(ع) فرمود: «وَ یُحْیِی مَیِّتَ الْکِتابِ وَالسُّنَّةِ؛ و[مهدی بخش های] مرده کتاب[خدا] و سنّت[پیامبر(ص)] را زنده می کند.» و با زنده شدن دین است که اهل بیت(ع) به منزلت بزرگی دست می یابند و به تعبیر که در زیارت جامعه آمده: «یُمَکِّنَکُمْ فِی اَرْضِهِ؛ و تمکن و قدرت دهد شما را در زمین خویش.» این دو فقره اشاره به همان مطلبی دارد که قرآن دویست سال قبل از بیان امام هادی(ع) به آن اشاره نموده است؛ «وَعَدَ اللّهُ الَّذینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دینَهُمُ الَّذِی ارْتَضی لَهُمْ وَ لَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً یَعْبُدُونَنی لا یُشْرِکُونَ بی شَیْئاً وَ مَنْ کَفَرَ بَعْدَ ذلِکَ فَأُولئِکَ هُمُ الْفاسِقُونَ»؛ «خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده و کار های شایسته انجام داده اند، وعده می دهد که قطعا آنان را حکمران روی زمین خواهد کرد؛ همان گونه که به پیشینیان آن ها خلافت روی زمین را بخشید و دین و آیینی را که برای آنان پسندیده است. برایشان پابرجا و ریشه دار خواهد ساخت و ترس شان را به امنیّت و آرامش مبدّل می کند[آن چنان] که تنها مرا می پرستند و چیزی را شریک من نخواهند ساخت و کسانی که پس از آن کافر شوند، آن ها فاسقان اند.» و در آیه دیگر فرمود: «اعْلَمُوآا أَنَّ اللّهَ یُحْیِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها قَدْ بَیَّنّا لَکُمُ الآْیاتِ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ»؛ «بدانید خداوند زمین را بعد از مردنش زنده می گرداند. به تحقیق آیات را برای شما بیان کردیم، شاید تعقل کنید.»

2. روشن شدن زمین:

«وَاَشْرَقَتِ الاَْرْضُ بِنُورِکُمْ؛ و زمین با نور شما روشن می شود.» این جمله از زیارت جامعه، اشاره ای لطیف به ظهور حضرت مهدی(عج) دارد که با وجود نور آن حضرت، زمین نورانی خواهد شد و در واقع، اشاره دارد به آیه ای که می فرماید: «وَاَشْرَقَتِ الاَْرْضُ بِنُورِ رَبِّها»؛ «و زمین[در آن روز] به نور پروردگارش روشن می شود.» و امام صادق(ع) فرمود: «ربّ و پروردگار زمین، امام آن است. عرض کردند: هنگامی که (مهدی) قیام کند، چه خواهد شد؟ فرمود: مردم از نور خورشید و ماه بی نیاز می شوند و از نور امام استفاده می کنند.» و در جای دیگر فرمود: «هنگامی که قائم ما ظهور کند، زمین به نور پروردگارش روشن شود و مردم از نور خورشید بی نیاز می شوند و تاریکی از بین می رود.»

3. فراگیر شدن عدالت:

رهاورد دیگری که از ظهور حضرت مهدی(عج) در زیارت جامعه مورد توجه قرار گرفته است، عدالت فراگیر و جهانی است؛ عدالتی که تمام هستی و تمام جوانب و زوایای زندگی بشر را زیر بال می گیرد و به قول امیرمؤمنان(ع): «فَیُرِیکُمْ کَیْفَ عَدْلُ السِّیرَةِ؛ روش عادلانه[در حکومت حق را به شما می نمایاند.» و عدالت واقعی را برای همه جهانیان به نمایش می گذارد و طعم شیرین آن را به همه خواهد چشاند. در زیارت جامعه می خوانیم: «وَ یُظْهِرَکُمْ لِعَدْلِهِ؛ و شما را برای] اجرای عدالتش آشکار کند.» تعبیر فوق اشاره به این دارد که خداوند با ظهور حضرت مهدی(عج) آخرین و کامل ترین صحنه از عدالت خویش را آشکار می سازد و به مردم نشان خواهد داد.

نویسنده: سیدجواد حسینی
منبع: سایت حوزه

  http://www.tebyan-ardebil.ir/description.aspx?id=27023

شنبه 28/2/1392 - 8:35
مهدویت
ساعت ظهور به روایت امام باقر(ع)/ ایرانیان در چه مکانی به امام مهدی(عج) ملحق می‌شوند

استاد خارج مهدویت با تأکید بر اینکه امام باقر(ع) تعیین‌کنندگان زمان ظهور را دروغگو خطاب کرده است، اظهار داشت: البته نهی از تعیین وقت، شامل نشانه‌های حتمی ظهور نمی‌شود، به گونه‌ای که امام(ع) در روایتی به ساعت ظهور اشاره کرده است.

خبرگزاری فارس: ساعت ظهور به روایت امام باقر(ع)/ ایرانیان در چه مکانی به امام مهدی(عج) ملحق می‌شوند

 

آیت‌الله نجم‌الدین طبسی استاد خارج مهدویت حوزه علمیه قم با اشاره به اینکه بیش از 150 حدیث مهدوی از امام باقر(ع) بیان شده است، ابراز داشت: تنها در یک حدیث امام محمدباقر(ع) از جوانب مختلف به تبیین مسئله مهدویت می‌پردازد، از جمله در ارتباط با علایم ظهور مانند ندای آسمانی،‌ خروج سفیانی، مکان ظهور، قتل نفس زکیه، خسف بیداء (بیابانی در نزدکی مدینه)، خروج یمانی و علایم دیگر ظهور از وجود امام باقر(ع) برای ما روشن شده است.

وی با اشاره به پاسخ امام باقر(ع) به فضیل درباره زمان ظهور که فرمود: «آن‌ها که وقت تعیین می‌کنند، دروغ می‌گویند»، افزود: البته نهی از تعیین وقت، شامل نشانه‌های حتمی ظهور نمی‌شود؛ چرا که امام باقر(ع) در ذیل یک روایتی می‌فرماید: «لَیْسَ بَیْنَ قِیامِ القائمِ وَقَتْلِ النَّفْسِ الزَّکیَّةِ اَکْثَرَ مِنْ خَمْسَ عَشَرَ لَیْلَة»، بین ظهور مهدی(عج) و کشته شدن نفس زکیه، بیش از 15 شب فاصله نیست».

آیت‌الله طبسی با بیان اینکه امام باقر(ع) به ساعت ظهور در روایت اشاره کرده است، خاطرنشان کرد: باقر آل‌محمد(ص) می‌فرماید: «یظْهَرُ الْمَهْدِی بِمَکةَ عِنْدَ الْعِشاءِ مَعَهُ رایةُ رَسُولِ اللهِ(ص) وَقَمِیصُهُ وَسَیفُهُ وَعَلاماتٌ وَنُورٌ وَبیانٌ»، مهدی(عج) هنگام نماز عشا در مکه در حالی که پرچم رسول الله بر دست و پیراهن او را در بدن و شمشیر وی را با خود دارد، ظهور می‌کند و با او نشانه‌ها و نورانیت و بیان ویژه‌ای است.

وی با اشاره به اینکه امام باقر(ع) به محتوای سخنان امام مهدی(عج)، جمع شدن 313 یار در مکه بدون هماهنگی و اطلاع‌رسانی، نخستین حکومتی که از بین می‌برد و برخی از فتوحات حضرت حجت(عج) پرداخته کرده است، ادامه داد: «وَیَجِى‏ءُ وَاللّهِ ثَلاثُ مِائَةٍ وَ بِضْعَةَ عَشَرَ رَجُلاً فیهِمْ خَمْسُونَ امْرَأَةً یَجْتَمِعُونَ بِمَکَّةَ عَلى غَیْرِ میعادٍ»، به خدا سوگند! 313 نفر یاران مهدى(عج) مى‏آیند که 50 نفر از آنان زن هستند و بدون هیچ‏گونه وعده قبلى در شهر مکه گرد هم جمع مى‏شوند»، همچنین امام(ع) فرمود: چون امام مهدی(عج) قیام کند، به مسجد‌الحرام می‌رود و پشت به کعبه می‌ایستد و 313 مرد نزد او حاضر می‌شوند و نخستین سخنی که به زبان جاری می‌کند، این آیه است: «بَقِیَّةُ اللّهِ خَیْرٌ لَّکُمْ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ»، نیز بر پایه روایات دیگر، حضرت در مسجد الحرام ضمن اعلام ظهور، خود را به جهانیان معرفی و همگان را به پیروی از خود و پذیرش دین الهی دعوت می‌کند.

نویسنده کتاب «معجم احادیث امام مهدی(عج)» همچنین با اشاره به نقش ایرانیان در زمان ظهور با توجه به روایت امام باقر(ع)، بیان داشت: حضرت محمدباقر(ع) در روایتی ضمن اشاره به پرچم‌هایی که از طرف ایران برای کمک امام زمان(عج) به سوی کوفه حرکت می‌کنند، فرمود: «تَنْزِلُ الرّایاتُ السُّودُ الَّتی تَخْرُجُ مِنْ خُراسان اِلیَ الْکُوفَةِ، فَاِذا ظَهَرَ الْمَهدیُّ بَعَثَ اِلَیه بِالْبَیْعَةِ»، پرچم های سیاهی از ناحیه خراسان بیرون می‏آید و به جانب کوفه به حرکت در می‏آید. پس چون مهدی ظاهر شود، اینان وی را دعوت به بیعت می‏کنند.

http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13920222000138

شنبه 28/2/1392 - 8:33
قرآن
علت واقعی زلزله/ اثر متفاوت زلزله بر مؤمنان و کافران

زلزله مجرای طبیعی یک هشدار است که علت واقعی آن چیز دیگری است و جالب‌تر اینکه اثر آن بر مؤمنان و کافران متفاوت است.

خبرگزاری فارس: علت واقعی زلزله/ اثر متفاوت زلزله بر مؤمنان و کافران

 

خبرگزاری فارس-گروه فعالیت‌های قرآنی: زلزله همواره سبب رعب و وحشت است و انسان‌ها با روش‌های گوناگون از جمله بنای ساختمان‌های مستحکم سعی در جلوگیری از آسیب‌های آن داشته‌اند اما در هر حال مستحکم‌ترین سازه‌ها و ایمن‌ترین آنها در برابر زلزله تا اندازه معینی تاب تحمل دارند و چنانچه زلزله شدتی بیش از آنچه متصور است داشته باشد از دست انسان‌ها کاری ساخته نخواهد بود.

این نوع از زلزله که خصوصیاتی متفاوت و بسیار شدیدتر از شدیدترین زلزله‌های معمول دارد در متون دینی از جمله قرآن کریم ذکر شده است که آیات سوره مبارکه «زلزال» روشن‌ترین آنهاست.

پس زلزله‌های کنونی در واقع سایه‌ای مبهم از آن زلزله عظیم قیامت و حامل پیامی برای انسان‌ها است.

«امام‌صادق(ع)» در این باره می‌فرمایند: «ای مفضل! بیندیش اگر کسی گفت: چرا این زمین می‌لرزد؟ (در پاسخ) به او گفته شود: زلزله و مانند آن، پند و هشدارهایی است که مردم را تهدید می‌کند تا رعایت کنند و از گناهان دست بردارند»، (میزان الحکمة: ج 1 ص 59).    

همچنین در روایات آمده است هرگاه چهار چیز آشکار شود زلزله ظهور پیدا می‌کند: «زنا»، «گسترش ظلم و جور»، «نپرداختن زکات»، «شرک» و «کفر» و «ربا»،‌ که به برخی از این این روایات اشاره می‌کنیم.

رسول‌خدا(ص) فرمودند: «در امت من زلزله‌ای رخ می‌دهد که در آن 10 هزار، 20 هزار، 30 هزار نفر نابود می‌شوند. (خداوند) آن را برای پرهیزکاران پند، برای مؤمنان رحمت، و برای کافران عذاب قرار می‌دهد»،‌‌ (کنز العمال: ج 41 ص 567 ح 39615).

«رسول‌خدا(ص)» فرمودند: از (وقوع) غرق (یا دفن) شدن و مسخ و زلزله چاره‌ای نیست! عرض کردند: ای رسول خدا! آیا در این امت؟ فرمود: آری، هنگامی که زنان خوانندگی کنند، و زنا را حلال شمارند، و ربا خورند، و شکار در حرم را حلال کنند، و لباس ابریشم پوشند، و مردان به مردان و زنان به زنان بسنده کنند (هم جنس بازی کنند)، (مستدرک الوسائل: ج 6 ص 188 ح 6737).

همچنین «رسول‌خدا(ص)» فرمودند: هرگاه دعا اندک شود، بلا نازل شود، (مستدرک الوسائل:ج 5 ص 179 ح 5616).

چگونه از زلزله ایمن بمانیم

بدیهی است در چنین شرایطی آنچه سبب ایمن ماندن از عذاب الهی از جمله زلزله است اجتناب از گناه و پذیرفتن حکومت و ولایت رسولان و ائمه هدی و تبعیت از دین الهی خواهد بود.

همچنین «رسول خدا(ص)» می‌فرمایند: از قرائت سوره مبارکه «زلزال» ملول نشوید؛ زیرا کسی که در مستحباتش آن را قرائت کند، خداوند عزوجل هرگز زلزله‌ای بدو نرساند و با آن و (نیز) با صاعقه و آفتی از آفات دنیا نمیرد تا این که (به طور عادی) بمیرد، (بحارالانوار: ج56 ص 356).

همانگونه که می‌دانید هدف از قرائت قرآن نه خواندن یک ورد مقدس بلکه خواندن همراه با تدبر است به گونه‌ای که از آن عبرت بگیریم، متنبه شویم و عمل خود را اصلاح کنیم.

پس خواندن سوره مبارکه «زلزال» نیز چنانچه به اصلاح رفتار ما نیانجامد سودی برای ما نخواهد داشت چرا که به فرموده معصوم(ع) اساساً قرائت قرآنی که فاقد تدبر باشد خیری در آن نیست.

سوره مبارکه «زلزال» نودونهمین سوره قرآن کریم است که در مدینه نازل شده و 8 آیه دارد، در این سوره موضوعاتی از قبیل؛ «وقوع زلزله هولناک زمین در هنگام رستاخیز»، «بیان این حقیقت که در هنگام قیامت و با وقوع زلزله شدید آن، زمین بارهاى سنگین خویش را بیرون مى‌افکند بارهایى که به نظر بسیارى از مفسران خیل عظیم انسان‌هایى است که از درون قبر‌ها بر مى‌خیزند»، «اشاره به این‌که در آن روز انسان علت حوادث را جویا مى‌شود»، «زمین در آن روز عظیم تمامى اخبار خویش را بازگو مى‌کند»، «حقیقت که وقایع آن روز به اشاره الهى است»، «برانگیخته شدن انسان‌ها به صورت گروه‌هاى مختلف از درون قبر‌ها»، «اشاره به حساب و کتاب دقیق اعمال آدمى در آن روز و اینکه هرکس حتى به اندازه ذره‌اى نتیجه عمل خویش را خواهد دید» مطرح شده است.

«امام‌صادق(ع)»: هر بنده‌ای پیش از آن که خداوند عزوجل بخواهد، (به خدا) رو آورد، خداوند (به او) رو کند پیش از آن که او بخواهد و هر که به خدا پناه آورد، خدا او را حفظ کند، و خدا به هر که پیش از او رو کند نگهش دارد، برایش باکی نیست وقتی که آسمان بر زمین بیفتد یا چیزی بر زمینیان فرود آید و بلایی آنان را فراگیرد، او در حزب خدا از هر بلایی مصون بماند، مگر نه این است که خداوند عزوجل می‌فرماید: «همانا پرهیزکاران در جایگاه امنی هستند»، (ثواب الأعمال: ص 129).

http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13920221000593

شنبه 28/2/1392 - 8:31
مهدویت

مام زمان (علیه السلام)، در دوره‌ی غیبت کجا و چگونه زندگی می‌کنند؟ آیا مانند دیگران همسر و فرزند دارند و یا ...؟ پاسخ :
اگر قرار بود که ما، شما و دیگران بدانیم که ایشان در کجا زندگی می‌کنند؟ نشانی دقیق منزلشان چیست؟ روزانه چه کارهایی را انجام می‌دهند و یا همسر و فرزندانشان کدامند؟ که دیگر «غیبت» نبود.
اما به طور کلی راجع به چگونگی غیبت و نحوه‌ی زندگی ایشان در این دوره باید توجه داشت که:
«یمشی فی‌الارض» - روی زمین زندگی می‌نماید؛
یعنی در آسمان‌ها، پشت کوه قاف، داخل چاه و یا ... زندگی نمی‌کنند. بلکه روی همین زمینی که دیگر انسان‌ها زندگی می‌کنند هستند.
«کاحدٍ من الناس» - مانند سایر انسان‌ها؛
یعنی اگر سؤال شد که چگونه زندگی می‌کنند؟ پاسخ این است که مثل سایر انسان‌ها. پیامبر (ص) و ائمه اطهار (ع) در زمان خود چگونه زندگی می‌کردند؟ امام زمان (عج) نیز همان گونه زندگی می‌نمایند. اگر آنها نیز مانند سایر انسان‌ها غذا می‌خوردند، می‌خوابیدند، بیمار می‌شدند، بهبود می‌یافتند، در صحنه‌های جهادی حاضر می‌شدند و ...، ایشان هم همین‌ طور هستند.
«یرونه و لا یعرفونه» - می‌بینیدش، ولی نمی‌شناسیدش.
یعنی این طور نیست که هیچ کس ایشان را نبیند، بلکه می‌بینند، ولی نمی‌شناسند. مانند هزاران نفر که در روز می‌بینیم، اما چون نمی‌شناسیم، گمانمان بر آن است که اصلاً چنین کسی را ندیده‌ایم.
حال که معلوم شد زندگی ایشان مانند زندگی سایر آحاد بشر است، معلوم است که ازدواج هم می‌کنند و اولاد هم دارند.
ازدواج یکی از احکام کلّی شریعت اسلام ناب محمدی (ص) و سنّت پیامبر اکرم (ص) است و تا آنجا بر آن تأکید شده است که پیامبر اکرم (ص) فرمودند: «هر کس سنت مرا نفی کند، از من نیست». بدیهی است که شخص امام معصوم (ع) که انسان کامل، مؤمن تمام و میزان اعمال امت و سایر انسان‌ها هستند، نه تنها بیش از هر کس دیگری، بلکه تماماً و عیناً به احکام الهی و سنت رسول (ص) عمل می‌نمایند.
مرحوم میرزای نوری در کتاب مشهور «النجم الثاقب» در این باره می‌نویسد:
«چگونه ترک خواهد فرمود چنین سنّت عظیمه جدّ بزرگوار خود را با آن همه ترغیب و تحریص که در فعل (انجام) آن و تهدید و تخویف که در ترکش آمده است. سزاوارترین امّت در اخذ به سنت پیامبر (ص)، امام هر عصر است. تا کنون کسی ترک آن (ازدواج) را از خصایل آن جناب نشمرده است»
سید بن طاووس نیز در جمال الاسبوع – ص 512، به این مطلب اشاره نموده و می‌نویسد:
«روایتی با سندهای متصل یافتم که حضرت ولی عصر (عج) را اولاد بسیاری هست که در شهرهای کرانه‌ی دریا حاکم و والی هستند و در نیکی و بزرگواری در رأس نیکان روزگار و در قلّه‌ی صفات ابرار و اخیار هستند».
هم چنین در کتاب «النجم الثاقب – ص 225» از امام صادق علیه‌السلام روایت ذیل نقل شده است:
«گویا می‌بینم نزول قآئم (عج) را در مسجد سهله با اهل و عیالش.
و البته امام صادق (ع) تصریح نموده‌اند که «در غیبت کبری حتی فرزندانش از جایگاه او آگاه نخواهند بود، جز آنان که متصدی خدمتگزاری او هستند».
(کتاب غیبت – شیخ طوسی، ص 103)
www.aviny.com

http://www.rasekhoon.net/questionbank/show-14436.aspx

چهارشنبه 25/2/1392 - 23:21
مهدویت

پاسخ به این پرسش را بعد از ذكر دو نكته تقدیم می كنیم:
1. مادر آن جناب را به نامهای متعددی معرفی نموده اند: مانند نرجس، صیقل، ریحانه، سوسن، خمط، حكیمه، مریم و این تعدد اسم بی وجه نیست[1] زیرا:
الف) امام حسن عسكری ـ علیه السلام ـ كنیزهای متعددی داشته به نام های مختلف.
ب) فرزند امام حسن ـ علیه السلام ـ در محیطی بسیار خطرناك تولد یافته زیرا خلفای بنی عباس و حتی بعضی از بنی هاشم به وسیلة مأمورین خود از خانه های علویین مراقبت كامل به عمل می آوردند. از اینرو از جانب خداوند تمام پیش بینی های لازم به عمل آمد: اولاً چنان كه در روایات است آثار آبستنی در مادرش ظاهر نشد ثانیاً امام حسن ـ علیه السلام ـ برای مراعات احتیاط نام آنجناب را برای كسی فاش نكرد، ثالثاً در حین وضع حمل جز حكیمه خاتون و بعضی از كنیزان كسی حضور نداشت و این خود نیز در تعدد اسامی بی اثر نبوده است.[2]
2. دربارة «ملیّت» مادر امام نیز دو قول عمده وجود دارد كه عبارتند از:
الف) مرحوم كلینی می نویسد: مادر قائم (عج) كنیزی از «نوبه» استان شمالی سودان بوده است.[3]
ب) مرحوم صدوق مطابق روایتی او را «ملیكه» دختر «یشوع» پسر قیصر روم و مادرش را از حواریین مسیح می داند كه توسط نیروهای اسلامی به اسارت در آمد و به صورت كنیز در معرض فروش قرار گرفت و به واسطة فرستادة امام هادی ـ علیه السلام ـ از بازار برده فروشان بغداد خریداری شد و به محضر امام هادی ـ علیه السلام ـ در سامرا فرستاده شد.»[4]
اینك كه پرسش شما ناظر به وجه دوم است كه قول مشهور نیز همین است (و مرحوم صدوق هم آنرا بیان كرد) و مادر حضرت را نرجس خاتون می دانند ما نیز بر همین اساس پاسخ آنرا می نویسیم.
در این كه «نرجس» مادر صاحب الامر (عج) خانم والامقامی بوده است تردیدی نیست زیرا شایستگی و پاكی او مورد تأیید بوده است چگونه می توان عظمت روحی و معنوی او را كتمان كرد و یا در آن شك كرد در حالی كه حضرت پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ و حضرت علی ـ علیه السلام ـ و صادقین ـ علیهما السلام ـ او را بهترین و سیدة كنیزان می خوانند.
و حكمیه «عمة امام عسكری ـ علیه السلام ـ» كه خود از بزرگ بانوان خاندان امامت است، او را بانوی خود و بانوی خاندان خویش می خواند و خود را خدمتگزار او می دانست.[5] به یقین اگر آن بانوی گرامی از امتیازات والایی بهره مند نبود هرگز آن معصومین با عظمت، او را این چنین مدح نمی كردند و او را با واژه های، «بهترین» و «سیده» توصیف نمی كردند و هرگز حكیمه خاتون، اینهمه اسم گل را (ریحانه، سوسن و...) بر او نمی نهاد و او را به این اسامی نمی خواند.
علاوه بر این،‌ بهترین دلیل بر لیاقت او و رعایت كردن آداب حمل و...، تولد آن حضرت (امام زمان) از اوست و هر كس امام زمان را با آنهمه درخشندگی ببیند و یا اوصاف او را بشنود مطمئن می شود كه مادرش نیز اهل معرفت و رعایت آداب اسلامی بوده است. و اگر مادر آن امام چند صباحی مسیحی بوده است و سپس مسلمان شده است، مشكلی را ایجاد نمی كند زیرا در عصری كه مسیحی بوده است و اسلام برایش تبیین نشده بود به طور كامل به احكام مسیحیت اعتقاد داشت و عمل می كرد و آن گاه كه اسلام بر او عرضه شد و در محضر امام بود تسلیم ناب شد و مسلمان ناب بود. و مسیحی بودن در فرضی ضرر می زند كه آیینی كامل به نام اسلام باشد و عرضه شده باشد و شخص از روی عناد نپذیرد و از اینرو یهودی بودن مادر حضرت عیسی ـ علیه السلام ـ و نیز تولد حضرت عیسی ـ علیه السلام ـ از او قابل جمع است چرا كه در آن زمان دین اسلام عرضه نشده بود و پیامبر اسلام مبعوث نشده بود.
خلاصه سخن نرجس خاتون هنگامی كه مسیحی بوده است و اسلام بر او عرضه نشده بود مطیع محض آیین مسیحیت بود و از جمیع جهات شایسته بود و چون اسلام بر او عرضه شد با جان دل پذیرفت و مسلمان خالص شد و اگر مسلمانی ناب نبود آن همه معصومان از او مدح نمی كردند.
برای آگاهی بیشتر به تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم تألیف دكتر جاسم حسین مراجعه شود.
امام صادق ـ علیه السلام ـ می فرمایند:
برای ما دولتی است كه خداوند هر وقتی بخواهد آن را می آورد، هر كس دوست دارد از اصحاب قائم (عج) باشد باید منتظر باشد.
بحارالانوار، ج 52، ص 140


[1] . برخی از محققان می نویسند امكان دارد نام اصلی او همان «نرجس» بوده باشد و اسامی دیگر به جز «صیقل» را بانوی او «حكیمه» دختر امام جواد ـ علیه السلام ـ به او داده باشد زیرا در آن زمان كنیزان را برای خوش آمدگویی به اسامی گوناگون می خواندند و نرجس و ریحانه و سوسن همه اسامی گل ها هستند و صدوق نیز روایتی را نقل می كند كه این احتمال را تقویت می كند.
درسنامه تاریخ عصر غیبت، آقائی، جباری، عاشوری و حكیمی، دفتر تحقیقات و تدوین كتب درسی مركز جهانی علوم اسلامی، چاپ شریعت قم، ص 29.
[2] . ابراهیم امینی، دادگستر جهان، انتشارات شفق، چاپ قدس، ص 113-114.
[3] . كافی، ج 1، ص 323، به نقل از درسنامه تاریخ عصر غیبت، ص 29.
[4] . كمال الدین، ص 317، به نقل از درسنامه تاریخ عصر غیبت، ص 29.
[5] . مهدی پیشوایی، سیرة پیشوایان، مؤسسه امام صادق ـ علیه السلام ـ ، چاپ سیزدهم. ص 66، درسنامه تاریخ عصر غیبت، ص 30.

 

http://www.andisheqom.com/Files/faq.php?level=4&id=812&urlId=1002

چهارشنبه 25/2/1392 - 23:19
مهدویت
ابتداءً با ذكر یك مقدمه به فراز اول از سوال می پردازیم.
مقدمه: قرآن كریم برای معرفی شخصیت ها به مقتضای حكمت و بلاغت از سه روش استفاده نموده است كه ذیلا بیان می شود.
1. معرفی با اسم: اولین راه این است كه شخصیت مورد نظر را با اسم معرفی می نماید، به طور مثال «و ما محمد الا رسول قد خلت من قبله الرسل»؛[1] محمد ـ صلی الله علیه و آله ـ نیست جز پیامبری كه قبل از او نیز پیامبرانی بوده اند.
2. معرفی با عدد: در این مورد به عنوان نمونه قرآن نقبای بنی اسرائیل را اینگونه معرفی نموده است. مانند: «و بعثنا منهم اثنی عشر نقیباً»؛[2] و از ایشان دوازده پیشوا برانگیختیم.
3. معرفی با صفت و ویژگی: قرآن پیامبر را با این شیوه نیز معرفی نموده است، مانند آیه «الذین یتبعون الرسول النبی الامّی»[3]؛ همانان كه از این فرستاد پیامبری كه درس نخوانده پیروی می كنند و حضرت علی ـ علیه السّلام ـ را هم با صفاتش معرفی شده است، مانند آیه «انما ولیكم الله ورسوله و الذین آمنوا الذین یقیمون الصلاة و یؤتون الزكاة و هم راكعون»؛[4] ولی شما تنها خدا و پیامبر اوست و كسانی كه ایمان آورده اند، همان كسانی كه نماز برپا می دارند و در حال ركوع زكات می دهند.
این قسم اخیركه معرفی با صفات است شاید بهترین راه معرفی باشد، زیرا این نوع معرفی راه را بر سود جویان می بندد چون نام قلابی می توان درست كرد، اما تخلق به صفات، عملاً كار آسانی نیست و قابل جعل نمی باشد. لذا در سورة بقره می بینیم كه خداوند متعال بعد از آن كه طالوت را به اسم معرفی می كند بلافاصله وی را با صفات و نشانه نیز معرفی می نماید تا جلوی هرگونه اشتباه احتمالی گرفته شود. در آنجا كه می فرماید: «انّ الله قد بعث لكم طالوت ملكا»؛[5] در حقیقت خداوند طالوت را بر شما به پادشاهی گماشته است. بعد می فرماید: «و قال لهم نبیهم ان آیة ملكه...»؛[6] و پیامبرشان به ایشان گفت در حقیقت نشانة پادشاهی او این است كه ..
قرآن كریم در معرفی اشخاص از سه روش استفاده نموده است و بهترین روش معرفی اشخاص با صفات و ویژگی ها است. حال سوال این است كه قرآن كریم حضرت مهدی (عج) را چگونه معرفی می كند.
با مراجعه به قرآن مجید در می یابیم كه نامی از حضرت مهدی (عج) در این كتاب آسمانی به صراحت بیان نشده است. همان گونه كه از حضرت علی ـ علیه السّلام ـ و سایر ائمه معصومین نامی به میان نیامده است و عدم تصریح به اسم براساس مصالحی است كه خداوند علیم و حكیم بر آن آگاه است و اما باید اذعان داشت كه تصریح به اسم تنها راه معرفی اشخاص نیست، بلكه از راه های دیگری مانند معرفی به صفات هم می توان بهره برد. حضرت ولی عصر (عج) هم با برخی صفات و ویژگی ها و كارها شناسانده شده است. خداوند تبارك و تعالی می فرماید: «و لقد كتبنا فی الزّبور من بعد الذكر ان الارض یرثها عبادی الصالحون»؛[7] و همانا نوشته ایم در زبور پس از ذكر كه زمین را بندگان صالح من به ارث خواهند برد.
حافظ قندوزی سلیمان حنفی به اسناد خویش از امام محمد باقرو امام صادق ـ علیه السّلام ـ دربارة این آیه می گوید: عباد صالح كه در این آیه آمده است حضرت مهدی (عج) و اصحاب او می باشند.[8]
به طور كلی اندیشه مهدویت ریشه در كلام الهی دارد كه همان حقیقت رسیدن نهایی جامعه بشری به عدالت در تمامی ابعاد است. به گفته محققان و پژوهشگران این عرصه بیش از دویست و پنجاه آیه دربارة حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ و بیش از پانصد روایت از پیامبرگرامی اسلام و ائمه معصومین ـ علیهم السّلام ـ در تأویل و تفسیر این قسم از آیات بیان شده است.[9]
كه تفصیل آنها در این مختصر نمی گنجد، جهت اطلاع بیشتر به منابعی كه در پایان معرفی می گردد رجوع فرمایید.
و اما راجع به فراز دوم سوال كه آیا در قرآن كریم از انتظار و صفات منتظران سخنی به میان آمده است یا خیر.
در پاسخ به این نكته باید توجه داشت كه انتظار فرج و وظایف منتظران نیز ریشة قرآنی دارد و اندیشه ای است مشتمل بر عنصر خوش بینی نسبت به آینده و اندیشة پیروزی نهائی حق بر باطل و غلبة قطعی صالحان و پرهیزگاران و كوتاه شدن دست ستمكاران و جباران كه در اینجا به یك مورد از آن آیات اشاره می كنیم.
1. فقل انما الغیب لله فانتظروا انی معكم من المنتظرین؛[10] پس بگو جز این نیست كه غیب خدا را است پس منتظر باشید همانا من نیز با شما از منتظران می باشم.
حافظ قندوزی حنفی به اسناد خویش از امام صادق ـ علیه السّلام ـ درباره این آیه می گوید غیب حجت قائم (عج) در این آیه می باشد.[11]
و اما منتظر واقعی كیست و دارای چه ویژگی هایی می باشد؟
شاید از بعضی آیات بتوانیم پاسخ این سوال را بدهیم كه قرآن كریم نیز دربارة منتظران و ویژگی های آن سخنی به میان آورده است، به طور نمونه به یك آیه اشاره می كنیم: «یا ایها الذین آمنوا اصبرو و صابروا و رابطو و اتقّوا الله لعلكم تفلحون»؛[12] ای كسانی كه ایمان آورده اید شكیبایی كنید و پایداری ورزید و مرزبانی كنید و خداترس باشید. امام باقر در همین راستا می فرمایند، در انجام واجبات الهی و دستورات دینی شكیبا باشید و در مقابل دشمنان ثابت قدم و استوار ایستادگی كنید و همواره مرزبان پیشوای موعودتان حضرت مهدی باشید.[13] گفتنی است تفصیل خصوصیات را باید از سنت توقع داشت و لزوم امامت به همین جهت است.
منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. عابدین زاده محمد، مهدی در قرآن، ناشر: لاهیجی، چ 1380.
2. فروز رضا، مهدی در قرآن، ناشر رایحه، چ 1376.
3. حسینی شیرازی، موعود قرآن، ناشر موسسه امام مهدی.
4. حسینعلی سعدی، فصلنامه تخصصی انتظار، شمارة 6، نام مقاله: شناخت وصایای خورشید پنهان، ص 299.
5. گوردی یزدی، انتظار، ناشر سیمای ولایت، چ 1380.
6. تلافی علی اكبر، آیین انتظار، ناشر موسسه فرهنگی نبا، چ 1378
7. مغیثی پور علی اكبر، انتظار فرج، نشر ایستا، چ 1380.
8. تحقیقات جمران، وظایف منتظران، نشر مسجد جمكران، چ 1379.
9. مولوی نیا، محمد جواد. سیمای مهدویت در قرآن، ناشر: امام عصر، چ 1381.
امام سجاد ـ علیه السّلام ـ می فرمایند:
ن: 1376م انتظار الفرج من اعظم الفرج؛[14] انتظار فرج خود از بزرگترین گشایشها است.
[1] . آل عمران، 144.
[2] . مائده، 12.
[3] . اعراف، 157.
[4] . مائده، 55.
[5] . بقره، 247.
[6] . بقره، 248.
[7] . انبیاء، 105.
[8] . موعود قرآن، حسینی شیرازی، ترجمه موسسه امام مهدی، چ 1360، ص 75، به نقل از عقد الدرر مقدس شافعی، باب 7، ص 217.
[9] معجم احادیث المهدی، شیخ علی كورانی، موسسه معارف اسلامی، چ بهمن 1375، ص 150.
[10] . یونس، 20.
[11] . حسینی شیرازی، موعود قرآن، ترجمه مؤسسة امام مهدی، ص 54، به نقل از ینابیع الموده، قندوزی حنفی، ص 508.
[12] . آل عمران، 200.
[13] . تفسیر برهان، ج 1، ص 334.
[14] . شیخ صدق، كمال الدین، باب 31، حدیث دوم.
منابع: 

1. عابدین زاده محمد، مهدی در قرآن، ناشر: لاهیجی، چ 1380.
2. فروز رضا، مهدی در قرآن، ناشر رایحه، چ 1376.
3. حسینی شیرازی، موعود قرآن، ناشر موسسه امام مهدی.
4. حسینعلی سعدی، فصلنامه تخصصی انتظار، شمارة 6، نام مقاله: شناخت وصایای خورشید پنهان، ص 299.
5. گوردی یزدی، انتظار، ناشر سیمای ولایت، چ 1380.
6. تلافی علی اكبر، آیین انتظار، ناشر موسسه فرهنگی نبا، چ 1378
7. مغیثی پور علی اكبر، انتظار فرج، نشر ایستا، چ 1380.
8. تحقیقات جمران، وظایف منتظران، نشر مسجد جمكران، چ 1379.
9. مولوی نیا، محمد جواد. سیمای مهدویت در قرآن، ناشر: امام عصر، چ 1381

http://www.andisheqom.com/Files/faq.php?level=4&id=2042&urlId=1010

چهارشنبه 25/2/1392 - 23:15
مهدویت

در ابتدا باید توجه داشت:
یاران حضرت را سه گروه تشکیل می دهند:
الف. 313 که یاران خاص هستند؛
ب. ده هزار نفر ؛
ج. عموم شیعیان و محبان.
در روایتی از امام جواد(ع) آمده است: "پس هنگامی که این تعداد (313 نفر) از اهل اخلاص گرد او (در مکه و به اذن خدا) جمع شدند، خدا امر او را ظاهر کند. پس هنگامی که برای او عقد (ده هزار نفر مرد) کامل شد، به اذن خدای عزوجل خروج می کند".(کمال الدین، ج2، ب36، خ2)
یاران گروه اول و دوم کسانی هستند که ولایت و امامت امام مهدی(ع) را پذیرفته و لیاقت سربازی را در خود ایجاد کرده اند. اما گروه سوم(شاید برخی از افراد گروه دوم) هم میتوانند از افرادی باشند که قبل از ظهور شیعه بوده و لیاقت یاری امام را پیدا کرده اند و هم میتوانند از افراد غیر شیعه باشند که با درک ظهور و شنیدن پیام دعوت امام با توجه به فطرت الهی و عدالت خواه و حق طلب خود حضرت را بپذیرند و با همه وجود سر به اطاعت او بگذارند.
برای ظهور شرایطی ذکر شده است که در صورت فراهم آمدن آنها ظهور تحقق پیدا میکند.
مراد از شرایط انقلاب كه ظهور و قیام حضرت مهدی(ع) نمونه ی كامل و بارز آن است، اموری است كه پدیده ی انقلاب به آنها وابستگی وجودی دارد و تحقق آن، متوقف و مشروط به وجود این امور است. برای انقلاب جهانی و بزرگ امام مهدی(ع) مانند هر انقلاب دیگر، چهار شرط متصور است:
 

الف. قانون جامع:
یك انقلاب برای در هم شكستن وضع موجود و برقراری وضع مطلوب، به دو برنامه نیاز دارد: 1. برنامه برای نابودی وضع موجود؛ 2. قانون مناسب برای حركت جامعه به طرف وضعیت مطلوب و رسیدن به حالت آرمانی.
قیام جهانی حضرت مهدی(ع) نیز این شرط را لازم دارد. برنامه ی حركت، در قسمت اول، بر اساس روایات، حركت مسلحانه است تا نابودی كامل شرك و كفر. به عبارت دقیق تر، حضرت هنگام ظهور ابتدا مردم را دعوت به دین و امامت می كند و اگر كسی مخالفت كرد و خواست به راه شرك و ر ادامه دهد، حضرت با وی مقابله می كند. این روش بر گرفته از قرآن است: "وَ قاتِلُوهُمْ حَتَّى لا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَ یَكُونَ الدِّینُ لِلَّهِ"(بقره، 193).
برنامه حضرت در بخش دوم نیز، بر اساس عمل به كتاب خدا و سنت پیامبر است. پیامبر فرمود: "سیره و سنت او سنت من است. مردم را بر دین و آیین من به پا خواهد داشت و آنان را به كتاب پروردگارم دعوت می كند".(كمال الدین، ج 2، ب39، ح6).

ب. رهبری:
شرط دیگر برای پیدایش یك انقلاب، وجود رهبر و پیشوایی آگاه و توان مند و دلسوز است تا با آشنایی كامل از اهداف و برنامه ها و زمینه ها و موانع، با مدیریتی صحیح و قاطع، حركت انقلاب را رهبری كند و تا آخرین نفس ادامه دهد.
انقلاب عظیم امام مهدی(ع) نیز دارای این شرط است. رهبر این انقلاب، بزرگ مردی از سلسله امامت است كه در دامان امام پرورش یافته و وارث علوم پیامبر و آگاه به قرآن و معارف دین است. پیامبر فرمود: "منا مهدی هذ الامة الذی یملأ الارض قسطاً و عدلاً كما ملئت جوراً و ظلما؛ مهدی این امت از ما است، كسی كه زمین را از قسط و عدل پر می كند همان گونه كه از جور و ظلم پر شده است".(كمال الدین، ج1، ب24، ح10).

ج. یاران:
شرط دیگر یك انقلاب، وجود یارانی فداكار است كه با آشنایی نسبت به برنامه ها و اهداف و اعتقاد به آنها، تا آخرین لحظه، از رهبر و انقلاب دست برندارند و آماده ی هر گونه فداكاری باشند. قیام جهانی امام مهدی(ع) نیز نیاز به یارانی دارد كه ضمن آشنایی و اعتقاد به امام و دین تا آخرین لحظه فداكاری كنند.
از امام جواد(ع) در ضمن حدیثی نقل شده است كه اصحابش به سوی او اجتماع می كنند كه سیصد و سیزده نفرند، به تعداد اهل بدر، از نقاط مختلف زمین ... وقتی این عده جمع شدند خدا امر او را ظاهر می كند و چون عقد كامل شد، كه ده هزار نفرند، خروج می كند به اذن خدا. (كمال الدین، ج2، ب37، ح2).

د. آماگی و پذیرش عمومی:
یكی دیگر از شرایط یك انقلاب و تحقق آن، پذیرش مردمی است. اگر مردم آن را نخواهند، حتماً به سرانجام نمی رسد. نمونه ی آن، قیام خونین كربلا است كه مردم نخواستند و به شهادت امام حسین(ع) منتهی شد. (البته وظیفه امام حسین(ع) بر اساس دستور خدا، حركت و قیام بود).
انقلاب امام مهدی(ع) نیز این شرط را لازم دارد. مردم باید به حدی از رشد و آگاهی رسیده باشند كه پذیرای حركت اصلاحی و قیام بزرگ منجی عالم بشریت باشند.
از میان چهار شرط یاد شده دو شرط فراهم است و آن، طرح و برنامه و وجود رهبر است، اما آیا شرط سوم و چهارم نیز فراهم شده است؟ آیا یاران فداكاری كه معرفت مناسبی داشته باشند، به مقدار كافی فراهم است؟ آیا مردم آمادگی پذیرش انقلاب او را پیدا كرده اند؟
بنابراین، آنچه باید اتفاق بیافتد آن است که عموم مردم خواستار آمدن منجی آسمانی و رهایی از وضعیت موجود باشند.

 

 

 

 

چهارشنبه 25/2/1392 - 23:13
مهدویت

شانه های ظهور چیست و آیا هر نشانه ای دلیل بر ظهور حتمی منجی عالم بشریت است؟

«ظهور» در فرهنگ مهدویت به معنای فرجام پنهان زیستی و آغاز بزرگ ترین تحول تاریخ به دست موعود امت ها و ملت ها و آخرین ذخیره الهی، حضرت مهدی علیه السلام است .

این آشکار شدن بهار بشریت و نوروز حقیقی انسانها، که آرزوی تمامی صالحان تاریخ است، تنها در علم و اراده خداوندی است .

چون آن حضرت از پس پرده پنهان زیستی ظاهر شود، همه آفرینش به شوق چنان واله و شیدا شوند که وصف ناپذیر است .

اگر چه از پاره ای سخنان معصومین علیه السلام به دست می آید که تمامی دوران زندگی حضرت مهدی علیه السلام پس از دوران غیبت، عصر ظهور است، ولی به نظر می رسد برخی کلمات دیگر از ظهور، به عنوان آغازین مرحله آن رویداد عظیم یاد نموده است و این مرحله، فقط به معنای آشکار شدن با ویژگی های خاص خود است و مراحل بعدی عبارت است از قیام و مبارزه آن حضرت با طاغیان و ستم گران و برپایی حکومت عدل و قسط بر تمامی گستره زمین .

بنابراین عصر روشن ظهور را می توان به مراحل ذیل تقسیم نمود:

1 . نخست همان مرحله ظهور و آشکار شدن است که به مجرد پاره شدن پرده غیبت حاصل می شود و پس از آن، حضرت به معرفی خویش، برنامه های الهی و جمع آوری یاران می پردازد که در این فاصله، رخدادهایی به وقوع می پیوندند .

آن گاه که همه اهل زمین نسبت به امام علیه السلام شناخت پیدا کردند و حجت بر همگان تمام گشت، یاران او از سراسر گیتی گرد می آیند و صف حق از باطل جدا می شود .

2 . در این مرحله نوبت به قیام و مبارزه با دشمنان می رسد . ایشان هرگز قطره خونی به ناحق بر زمین نخواهد ریخت و اوست که زمین را پر از عدل و قسط خواهد نمود .

پس از سپری شدن این مراحل، نوبت به مرحله پایانی می رسد که آن هم حاکمیت انسان کامل بر جامعه انسانی است که این مژده تمامی سفیران الهی بوده است .

اکنون روایاتی را که ناظر به هر یک از مراحل فوق است، از نظر می گذرانیم:

امام باقر علیه السلام می فرماید: «همانا برای قائم غیبتی است قبل از ظهورش ...» (1)

امام صادق علیه السلام می فرماید: «پس چون خداوند اراده فرمود امر او (حضرت مهدی علیه السلام) را، ظاهر سازد و به قلب او الهام نماید; پس ظاهر شود و آن گاه به امر الهی قیام می نماید (2) » .

امام سجاد علیه السلام می فرماید: «در آن هنگام که قائم ما قیام کند، خداوند ترس را از دل شیعیان ما بردارد ... (3) » .

همچنین امام صادق علیه السلام می فرماید: «قائم در حالی قیام خواهد کرد که بیعت احدی بر گردن او نیست (4) » .

امام باقر علیه السلام می فرماید: «هنگامی که قائم ما قیام کند، خداوند دستش را بر سر بندگان گذاشته، اندیشه های ایشان جمع و کامل می گردد» (5) و نیز می فرماید: «دنیا به پایان نرسد تا این که مردی از خاندان من خروج نماید که به حکومت آل داود حکم نماید ... (6) » .

شرایطی که ظهور آن حضرت را ضروری می نماید، عبارتند از:

1 . وجود برنامه و طرحی متعالی که بتواند با ساختار درست، عدل واقعی را در جهان بر پا سازد و سعادت و کمال آدمیان را به ارمغان آورد .

2 . وجود رهبر و هدایت گری بزرگ، شایسته و معصوم که از سوی خداوند منصوب شده باشد .

3 . وجود گروهی از انسان های پاک دل و فداکار که در اوج پرهیزگاری به سر می برند و برای دفاع همه جانبه از برنامه الهی و امام معصوم علیه السلام آمادگی دارند .

شرط نخست با بعثت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و نزول قرآن مجید محقق گردید و شرط دوم نیز با تولد آخرین حجت الهی، فرزند امام عسکری علیه السلام در سال 255ق . تحقق یافت .

آن چه به نظر می رسد تاکنون به وقوع نپیوسته، شرط سوم است که برای تحقق این شرط، باید تلاش کرد و در جهت ربیت خویش و دیگران کوشید .

امام جواد علیه السلام در این باره می فرماید: «و از اصحابش سی صد و سیزده تن، به اندازه اصحاب بدر از دورترین نقاط زمین به گرد او فراهم آیند ... و چون این تعداد از اهل اخلاص برگرد او فراهم آیند ... و چون این تعداد از اهل اخلاص بر گرد او فراهم آیند، خدای متعال امرش را ظاهر سازد و چون عقد که عبارت از ده هزار نفر باشد، کامل شد، به اذن خداوند متعال قیام کند ... (7) » .

از این بیان نورانی می توان استفاده کرد که جامعه انسانی آن گاه که توانست در درون خود، 313 انسان با ویژگی های متعالی تربیت نماید، لیاقت حضور در آن حکومت واحد جهانی را خواهد یافت و آن گاه که ده هزار انسان از خود گذشته نیز فراهم آمد، آن قیام جهانی آغاز می گردد .

افزون بر شرطهای یاد شده، احتمال وجود شرایط دیگری نیز هست که پیشوایان دینی به آنها اشاره ای ننموده اند .

نشانه های ظهور

نشانه های ظهور عبارتند از آن دسته از رخدادهایی که بر اساس پیش بینی معصومین علیهم السلام پیش و یا در آستانه ظهور حضرت مهدی علیه السلام پدید آمد، تحقق هر یک از آنها نویدی از نزدیک شدن آن قیام جهانی است; به گونه ای که با تحقق مجموعه رخدادهای پیش گویی شده و به دنبال آخرین نشانه، حضرت مهدی علیه السلام قیام خواهد کرد .

روشن است که درجه اعتبار و درستی همه این نشانه ها یکسان نیست; ولی این دلیل رد همه آنها نخواهد شد; همان گونه که پذیرش همه آنها به دور از تعقل است .

اگر چه تقسیمات متعددی از نشانه های ظهور شده، ولی آن چه از همه مهم تر می نماید، تقسیم این نشانه ها به حتمی و غیره حتمی است .

نشانه های حتمی آنهایی هستند که پدیدار شدن آنها بدون هیچ قید و شرطی، قطعی و الزامی خواهد بود; بر خلاف نشانه های غیر حتمی .

از روایات فراوانی که در میان آنها روایت صحیح نیز وجود دارد، حتمی بودن نشانه های پنج گانه ذیل استفاده می شود:

1 . خروج سفیانی

از سخنان معصومین علیهم السلام استفاده می شود که پیش از قیام حضرت مهدی علیه السلام، مردی از نسل ابوسفیان در منطقه شام خروج می کند و با تظاهر به دینداری، گروه زیادی از مسلمانان را فریب می دهد و بخش گسترده ای از سرزمین های اسلامی را به تصرف خود در آورد و پس از اتفاقاتی، در پایان به دست حضرت مهدی علیه السلام، به قتل می رسد . (8)

2 . خروج یمانی

یکی دیگر از نشانه های ظهور حضرت مهدی علیه السلام، خروج سرداری از اهل یمن است که مردم رابه حق و عدل دعوت می کند . این نشانه در منابع اهل سنت نیز مورد اشاره قرار گرفته است و از پرچم او به عنوان هدایت گرترین پرچم یاد شده است . (9)

3 . خسف به بیداء

خسف به بیداء، به معنای فرو برده شدن در سرزمین بیداست . مقصود از این نشانه آن است که سفیانی با لشکری عظیم به قصد جنگ با مهدی علیه السلام عازم مکه می شود و در بین مکه و مدینه، در محلی که سرزمین بیدا نامیده می شود، به گونه ای معجزه آسا و به امر خداوند در زمین فرو می روند . (10)

4 . قتل نفس زکیه

نفس زکیه، یعنی فرد بی گناه، پاک و کسی که قتلی انجام نداده است . در آستانه قیام حضرت مهدی علیه السلام و در گیرو دار مبارزات زمینه ساز انقلاب مهدی علیه السلام، فردی پاک باخته، مخلصانه در راه امام تلاش می نماید و مظلومانه به شهادت می رسد . (11)

5 . ندای آسمانی

یکی دیگر از نشانه های حتمی ظهور، ندای آسمانی است; صدایی که در بین زمین و آسمان تولید می شود و به گوش تمامی انسان های روی زمین می رسد . از پاره ای روایات فهمیده می شود که این صدا برای هر قوم و ملتی، به زبان خودآنهاست و ندا دهنده نیز جبرئیل و فرشته وحی خواهد بود . (12)

در پایان مناسب است به تفاوت های نشانه های ظهور، با شرایط ظهور اشاره شود . این تفاوت ها عبارتند از:

1 . توقف ظهور بر شرایط توقفی، واقعی و از نوع توقف معلول بر علت است; ولی علامات، تنهانزدیک شدن زمان ظهور را می نمایاند . از این رو وقوع ظهور، بدون تحقق این نشانه ها ممکن است .

2 . تحقق همزمان همه نشانه ها یاد گرد آمدن آنها در یک زمان، ضرورت ندارد . نشانه ها می توانند با فاصله های بسیاری اتفاق بیفتند و در زمان واحد گرد نیایند; ولی شرایط چنین نیستند و باید تمام شرایط با هم محقق شوند و در یک زمان اجتماع کنند تا ظهور پدید آید .

3 . نشانه ها پیش از ظهور پدید می آیند و از میان می روند; ولی شرایط کمی پیش از ظهور رخ می دهند و بعد از تحقق ظهور نیز باقی اند . (13)

پی نوشت:

1 . شیخ صدوق، علل الشرایع، ج 1، ص 246 .

2 . نعمانی، الغیبه، ص 187; کلینی، الکافی، ج 1، ص 343 .

3 . شیخ صدوق، الخصال، ج 2، ص 541 .

4 . نعمانی، الغیبه، ص 191; الکافی، ج 1، ص 342 .

5 . الکافی، ج 1، ص 25 .

6 . همان، ص 397 .

7 . شیخ صدوق، کمال الدین، ج 2، باب 37، ح 2 .

8 . ر . ک: کمال الدین، ج 2، ص 651; نعمانی، الغیبه، ص 279 .

9 . نعمانی، الغیبه، ص 304 .

10 . همان، ص 279 .

11 . شیخ طوسی، کتاب الغیبه، ص 445 .

12 . ر . ک: کمال الدین، ج 2، ص 652 .

13 . ر . ک: سید محمد صدر، تاریخ الغیبة الکبری، ص 396 .

http://www.hawzah.net/fa/magazine/magart/0/0/42244

چهارشنبه 25/2/1392 - 23:12
مهدویت

 چون در این سؤال چند مسأله مطرح شده است، در آغاز باید هر كدام جداگانه طرح و آن گاه پاسخ به طور مستقل داده شود.
1. ادعا شده كه حضرت مهدی (عج) از اولاد امام حسن ـ علیه السلام ـ است نه از نسل امام حسین ـ علیه السلام ـ !!
2. حضرت مهدی (عج) هنوز به دنیا نیامده است!!
3. حضرت امام حسن عسكری ـ علیه السلام ـ به اعتراف همگان تا پایان عمر عقیم بوده است!!
بی تردید هر كدام از این مسائل نیازمند تحقیق گسترده بوده و مبحث مبسوطی را می طلبد اما در این جا به طور خلاصه به مطالبی اشاره می شود.
الف. در مورد سؤال اول باید گفت: محدثین شیعه و سنّی، روایات متعددی از پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ نقل كرده اند كه حضرت مهدی (عج) از اولاد امام حسین ـ علیه السلام ـ است از جمله:
1. شیخ صدوق به روایت عبدالرحمان بن سَمره از پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ در یك حدیث طولانی كه صفات امام علی ـ علیه السلام ـ و حسنین ـ علیهم السلام ـ را بیان داشته نقل كرده است كه:
«حسن و حسین ـ علیهم السلام ـ دو امام و سید اهل بهشت هستند. و 9 امام از نسل حسین ـ علیه السلام ـ امام این امت است. كه نهم آن قائم امت بوده و زمین را از قسط و عدل پر می كند...1 هم چنین شیخ صدوق سی و هشت حدیث را با سندهای مختلف در این مورد بیان كرده است.
و باز شیخ صدوق از امام حسین ـ علیه السلام ـ پنج حدیث نقل نموده كه آن حضرت فرموده است، امام قائم از فرزندان من می باشد كه از آن جمله می توان به روایتی اشاره كرد كه عبدالرحمان بن حجاج از امام صادق ـ علیه السلام ـ و او از پدر بزرگوارش امام باقر ـ علیه السلام ـ و وی از امام سجاد ـ علیه السلام ـ نقل كرده كه امام حسین فرموده است: نهم از فرزندان من، سنتی از حضرت یوسف و موسی بن عمران را به همراه دارد. او قائم اهلبیت ما است و او صاحب غیبت است.2
2. حافظ محمد گنجی شافعی (م 685) روایات متعدد به سندهای مختلف از پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ آورده است كه از جمله، به روایت از حذیفه این گونه بیان می كند كه حضرت پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود: «اگر از دنیا باقی نماند مگر یك روز، خداوند در آن روز مردی را بر می انگیزد كه اسمش اسم من و خلقش خلق من است و مردم بین ركن و مقام با او بیعت كنند... جناب سلمان (ره) برخواست و فرمود: یا رسول الله از نسل كدام یكی از فرزندان شماست؟» حضرت اشاره به امام حسین ـ علیه السلام ـ كرده و دست روی بازوی او گذاشت و فرمود: «از نسل این فرزندم می باشد.»3
3. ابراهیم بن محمد جوینی شافعی، به همین مضمون 4 روایتی را نقل كرده است.
4. علاء الدین متقی، هندی (م 977) با سندهای متعدد نیز به همین مضمون روایتی را نقل كرده است.5
5. علی بن محمد مالكی مشهور به ابن صباغ (م 652) این روایت را ذكر كرده است6
بنابراین، از روایات فوق به دست می آید، كه حضرت مهدی (عج) از نسل امام حسین ـ علیه السلام ـ است نه از امام حسن ـ علیه السلام ـ .
نكته: شاید در روایات كه آمده است پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرموده است حضرت مهدی (عج) از نسل حسین ـ علیه السلام ـ است و یا در بعضی از روایات دیگر آمده كه از نسل امام حسن ـ علیه السلام ـ است. اشاره به این است كه چون مادر امام محمد باقر ـ علیه السلام ـ دختر امام حسن ـ علیه السلام ـ می باشد. و از این طریق نسل حضرت مهدی (عج) به امام حسن ـ علیه السلام ـ نیز می رسد. بنابراین، هیچ گونه منافاتی ندارد كه حضرت مهدی از طریق امام حسین ـ علیه السلام ـ از نسل فرزند پسری، و از امام حسن ـ علیه السلام ـ از نسل فرزند دختری باشد. (لطف الله صافی گلپایگانی، منتخب الاثر، ف 2، ب 9، ح 1، مؤسسه السید المعصومه، قم، 1421 هـ).
ب. در قسمت دوم سؤال گفته شده است: «امام مهدی (عج) هنوز به دنیا نیامده است». در جواب این سخن علمای اهل تحقیق اعم از شیعه و سنّی، مطالب فراوانی را بیان داشته اند كه به نمونه هایی از آنها اشاره می گردد.
علما و محدثین امامیه، از جمله علامه مجلسی،7شیخ مفید،8 شیخ صدوق (ره)9 و... اتفاق بر آن دارند كه حضرت مهدی (عج) در نیمه شعبان سال 255 در سامرا چشم به جهان گشود. و از علمای اهل سنت افراد متعددی این مطلب را نقل كرده اند كه می توان به موارد ذیل اشاره كرد:
1. ابن خلكان كه از محققین و مورخین اهل سنت است می گوید: «ابوالقاسم محمد فرزند حسن عسكری فرزند علی الهادی فرزند محمد جواد، دوازدهمین امام شیعه است. لقب معروف او «حجت» است... او در نیمه شعبان سال 255 متولد شد. در هنگام درگذشت پدر، عمر او پنج سال بود. نام مادر او، «خمط» و برخی «نرجس» هم گفته اند.10
2. ابن مسعود مورخ معروف می گوید: ابومحمد حسن بن علی العسكری، در هنگام وفات 29 سال داشت او پدر مهدی منتظر است11
3. عبدالوهاب شعرانی از عرفای اهل سنت می باشد آورده است: «مهدی از اولاد امام حسن عسكری ـ علیه السلام ـ است. او در نیمه ماه شعبان سال 255 متولد شد. او زنده است تا این كه با عیسی بن مریم ملاقات كند.12

جهت مطالعه بیشتر به منابع ذیل مراجعه گردد:
1. محمد بن طلحه شافعی كه می گوید: مهدی پسر امام حسن عسكری است. او زنده و موجود و از زمان غایب شدنش تاكنون باقی است.13
2. سبط ابن جوزی، در تذكرة الخواص.14 3. شبلنجی در نور الابصار.15
از آن چه بیان شد نتیجه می گیریم كه همان گونه كه اصل مسأله مهدویت در میان علمای اسلامی یك امر مسلم و قطعی است، تولد و حیات او نیز یك امر مسلم می باشد. و بسیاری از محققان اتفاق نظر دارند كه او زنده است و به مصلحت الهی ظهور می كند. این كه گفته می شود كه امام حسن عسكری ـ علیه السلام ـ عقیم بوده است ادعایی بیش نیست.
و روایات متعدد خلاف مدعای فوق را اثبات می كند كه در ذیل به چند نمونه اشاره می شود:
1. شیخ صدوق (ره) به روایت احمد بن اسحاق نقل می كند كه پس از حضور به خدمت امام حسن عسكری وسوال از امام آینده... آن حضرت كودكی سه سالة را آورده كه چهره او مثل ماه می درخشید و فرمود: اسم او اسم پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ و كنیه او كنیة آن حضرت است. بعد از من امام است و جهان را پر از عدل می كند... .16
2. شیخ الاسلام جوینی (حموینی) در حدیث طولانی نقل می كند كه: ... خداوند در صلب امام حسن عسكری نطفة پاك و مبارك قرار داده است كه امام تقی و نقی است و به عدل حكم می كند17
3. ابن خلكان می گوید: امام مهدی از از اولاد امام حسن عسكری است.18
4. عبدالوهاب شعرانی می گوید، مهدی از اولاد امام حسن عسكری است19...و... .
در نتیجه: آن چه كه از روایات متعدد به نقل از علمای فریقین بیان گردید، برخلافت مدعایی است كه می گوید: حضرت مهدی از اولاد امام حسن ـ علیه السلام ـ و او تاكنون به دنیا نیامده است، و یا این كه امام حسن عسكری عقیم بوده است.20

  • 1. ابی جعفر محمد بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، كمال الدین، اتمام النعمه، ج 2، باب 24، ص 282، انتشارات جامعه مدرسین، قم، 1363.
  • 2. همان، ج 2، باب 30، ص 328.
  • 3. محمد گنجی شافعی، البیان فی اخبار صاحب الزمان، طبع مؤسسة اعلمی مطبوعات، بیروت، 1977 م.
  • 4. شیخ الاسلام ابراهیم بن محمد جوینی شافعی، فواید السمطین، ج 2، باب 35، مؤسسه طبع و نشر، بیروت، طبع اول، 1978 م.
  • 5. [5] علاء الدین متقی هندی، كنز العمال، مؤسسه الرساله، بیروت، 1979.
  • 6. علی بن محمد مالكی مشهور به ابن صباغ، فصول المهمه، منشورات اعلمی، تهران.
  • 7. محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج 13، فصل بشارت حضرت مهدی (عج)، مؤسسه الوفاء بیروت، 1983 م.
  • 8. محمد بن نعمان (مفید)، الارشاد فی حجج الله العباد، ص 346، مؤسسه آل البیت، 1314 هـ .
  • 9. ابوجعفر محمد ابن بابویه قمی (صدوق)، كمال الدین اتمام النعمه، ج 2، باب 42، ترجمه منصور پهلوان، نشر دارالحدیث قم، 1380.
  • 10. شمس الدین احمد بن خلكان، وفیات الاعیان، ج 3، ص 316، دار صادر، بیروت، 1978.
  • 11. ابی الحسن ابن مسعود، مروج الذهب، ج 4، ص 199، انتشارات دار الهجرت، قم، 1363 ش.
  • 12. عبدالوهاب شعرانی، الیواقیت و الجواهر، چ مصر، 1307 ق؛ و ر.ك: محی الدین عربی، فتوحات مكیه، ج 3، باب 366، بیروت، مؤسسه اعلمی؛ و بشراوی، عبدالله، الاتحاف بحب الاشراف، ص 178، چ مصر، 1316 ق.
  • 13. محمد بن طلحه شافعی، المطالب السئول فی مناقب آل الرسول، ص 88، مؤسسه ام القراء، بیروت، 1420.
  • 14. سبط ابن جوزی، تذكرة الخواص، ص 88، مؤسسه اهل البیت، بیروت، 1981 م.
  • 15. شیخ مؤمن شبلنجی شافعی، نور الابصار، ص 185، دار الفكر، بیروت، 1979 م.
  • 16. ابوجعفر ابن بابویه قمی، كمال الدین تمام النمعة، ج 2، باب 38، ص 80، ترجمه منصور پهلوان، نشر دار الحدیث، قم، 1380.
  • 17. . شیخ الاسلام ابراهیم محمد جوینی شافعی، فرائد السمطین
چهارشنبه 25/2/1392 - 23:10
مهدویت
چرا امام زمان (ع) را اباصالح می خوانیم؟

پدید آورنده : ، صفحه 14

یکی از مطالبی که کم و بیش مورد سؤال واقع می شود این است که چرا ما حضرت بقیة الله، امام زمان (ع) را در مقام دعا و ندبه با کنیه «اباصالح می خوانیم؟» آیا ایشان فرزندی به نام صالح دارند که او را اباصالح می خوانیم و یا علت و سبب دیگری دارد که ما نمی دانیم؟

معنای لغوی اب

کلمه اب در لغت عرب به معنای پدر آمده است . بدین جهت برخی از مردم تصور می کنند که عبارت اباصالح در حالت ترکیبی باید به معنای پدر صالح باشد تا معنی و مفهوم جمله صحیح گردد .

برای رفع این شبهه برخی از مؤمنین هم در مقام جواب برآمده و چنین اظهار داشته اند که: چون امام زمان (ع) با تشکیل زندگی خانوادگی، فرزندی به نام صالح دارند، بدین جهت او را با کنیه (1) اباصالح می خوانیم .

لکن به نظر می رسد که اینگونه جوابها از حقیقت حال و واقعیت آنچه هست پرده برنمی دارد، چون راهی برای درک چگونگی زندگانی امام زمان (ع) و پی بردن به این موضوع که آیا آن حضرت به طور یقین فرزندی به نام صالح و غیره دارند یا نه، وجود ندارد; زیرا آنچه که از منابع معتبر به دست آمده این است که کیفیت زندگانی و همچنین مسکن و ماوای آن حضرت، همانند خودشان، برای ما مستور و پنهان است و بر همین اساس می گوییم که جواب یاد شده توجیه مطلوب و دلپسندی به نظر نمی آید .

تحقیق عمیق تر

القاب و صفات و کنیه هایی که برای پیامبر اسلام و اهل بیت آن حضرت در روایات و دعاها به کار رفته است هر کدام معنی و مورد خاصی دارند، مثلا کلمه «امین » که یکی از القاب معروف پیامبر اسلام (ص) است به طور یقین به خاطر کمال امانتداری و امین اسرار و اموال مردم بودن به آن حضرت گفته شده است . هدف از به کار بردن کنیه «اب » و «ام » برای افراد، اثبات پدر یا مادر بودن آن اشخاص است نسبت به مضاف الیه شان، مانند ابوالحسن (پدر حسن)، ابو جعفر (پدر جعفر)، ام داوود (مادر داوود)، لکن از نظر لغت عرب این طور نیست که کلمات یاد شده (اب و ام) همیشه به معنای پدر و مادر باشد، بلکه گاهی به معنای صاحب و مالک و کنه و اساس شی ء می باشد مانند: ابوالفضل، ابوتراب، ام القری، ام الفساد و امثال آن که به طور یقین هیچ کدام آنها در معنای پدر و مادر به کار نرفته است . چون حضرت ابوالفضل (ع) پسری به نام فضل نداشته است که ابوالفضل - در این مورد - به معنای پدر فضل باشد . علی (ع) نیز فرزندی به نام تراب نداشته است که آن حضرت پدر تراب باشد و همچنین است کلمه ام القری که کنیه معروف شهر مکه است، چرا که شهر مکه فرزندی نداشته است که مادر آن باشد .

پس با توجه به مطالب گذشته معلوم می گردد که در برخی از موارد کلمات یاد شده (اب و ام) معنای دیگری دارند که غفلت بعضی از مردم از آنها سبب شده که سؤال و جوابهای بی شماری را به دنبال داشته باشد . مثلا کلمه ام، علاوه بر معنای ظاهری مادر، در معنای کنه و اساس شی ء هم استعمال شده است مانند: ام القری و ام الفساد که به طور یقین جمله نخست (ام القری) به معنای اساس و مرکز شهرها و سرزمین ها و جمله دوم (ام الفساد) هم به معنای ریشه و اساس فساد و تباهی می باشد . همچنین کلمه اب هم اینطور نیست که همه جا به معنای پدر بوده و در آن معنی به کار رفته باشد بلکه در برخی از موارد معنای دیگری هم دارد که در پاره ای از آیات و روایات و دعاها در آن معانی به کار رفته است .

امام زمان (ع) را چه وقت «اباصالح » بخوانیم؟

شکی نیست که وقتی با خداوند متعال مناجات می کنیم و نیازها و احتیاجات خود را به محضر مقدسش عرضه می داریم همسو و متناسب با نیازمان نامها و صفات مقدس او را بر زبان می آوریم مثلا در مقام طلب مغفرت از ساحت مقدس خداوند متعال او را «یا غفار» و در مقام طلب نمودن روزی حلال و فراوان با کلمه یا رزاق و در مقام درخواست ثبات قدم و استوار و پایدار ماندن در راه حق او را با جمله یا «مقلب القلوب و الابصار» و امثال آن می خوانیم . بنابراین برای اجابت دعا و قبولی مناجات با خداوند متعال، راه و رمز و اوقات و ساعات خاصی وجود دارد که پیامبر اکرم (ص) و اهل بیت آن حضرت آنها را در میان احادیث و روایات معتبر به ما تعلیم فرموده اند به گونه ای که حتی دعای صبح و شام و دعای اول و آخر هفته و ماه و سال و چند و چون آن را هم یاد داده اند . حال باید دید که دعای معروف گم شدگان در صحرا و بیابان را که در روایات آمده است و همچنین کنیه معروف اباصالح (ع) را در کجا و چه وقت باید خواند؟

از امام باقر (ع) و همچنین از امام صادق (ع) روایت کرده اند که فرموده اند:

«اذا ضللت فی الطریق فناد «یا صالح » او «یا ابا صالح » ارشدنا الی الطریق رحمکم الله »

اگر در دشت و صحرا از جاده منحرف شده و راه گم کردید پس «صالح » و یا «اباصالح » را صدا کن و بگو: «ای صالح » و یا بگو «ای اباصالح » ما را دریابید و راه را بر ما نشان دهید، خداوند شما را رحمت فرماید .

و روی همین اساس است که علمای ربانی و مؤمنین پیرو اهل بیت (ع) در جلسات و اجتماعات معنوی و پر شورشان، آن هم نه فقط در حال گم شدن در دشت و صحرا، بلکه در همه گمراهیهای فکری و عملی و علمی و نابسامانیهای مادی و معنوی در غیبت کبری، امام زمان اباصالح (ع) را به کمک و یاری می طلبند .

ممکن است پرسیده شود: چرا در برخی از موارد مانند گم کردن راه و درمانده شدن در صحرا و بیابان امام معصوم (ع) و یا علمای ربانی، ما را به جای گفتن «یاالله » و مانند آن، به گفتن «یا صاحب الزمان » و «یا اباصالح المهدی ادرکنی » و ... سفارش کرده اند، حال آن که خداوند متعال در فریادرسی مهربان تر و نیرومندتر از امام زمان (ع) است؟

جواب این پرسش را می توان چنین بیان کرد که چون امام زمان (ع) خلیفة الله و حجت خداوند متعال در میان مردم و راهنمای ایشان است بدین جهت در مقام گم کردن راه و گم شدن در دشت و صحرا و یا متحیر ماندن در امور دیگر به مدد خواستن از امام زمان (ع) توصیه و سفارش کرده اند . چرا که خداوند سبحان، ایشان را برای ارشاد و راهنمایی مردم برگزیده است و آن حضرت جهت ارشاد و راهنمایی و صعود به مدارج عالی ایمان و خوشبختی بهترین راه گشا و برترین هدایتگر است بنابراین کمک خواستن از امام زمان به منزله کمک گرفتن از خداوند متعال است .

بر این اساس است که در دوران غیبت کبری، علمای ربانی، در موارد بی شماری برای عرض حاجت و رفع گرفتاری خویش به امام زمان (ع) متوسل می شوند . زیرا ایشان بر این مطلب یقین دارند که امام زمان (ع) اگر چه بنا به علل و عوامل بیشماری از نظرها غایب است ولی حال و احوال مردم از نظر ایشان پنهان نیست، چنانکه در نامه معروف آن حضرت که در سال 410ق . به شیخ مفید ارسال داشته اند آمده است:

ما به همه اخبار شما آگاهیم و هرگز احوال و غم و شادی شما بر ما پوشیده و پنهان نیست .

بنابراین چقدر زیباست که انسان در مقام گرفتاری و گم کردن راه و جاده و یا مسیر مادی و معنوی زندگی به ساحت مقدس جت حق، امام زمان (ع) متوسل شود و با گفتن جمله های دلنشین و آرام بخشی چون: «یا صاحب الزمان ادرکنی » ، «یا فارس الحجاز و یا اباصالح المهدی اغثنی » از آن حضرت کمک و یاری درخواست نماید . چرا که در حال حاضر امام زمان (ع)، حبل الله و واسطه فیض میان خدا و مردم است، پس متوسل شدن به پیامبر و ائمه اطهار و امام زمان (ع) به معنای دق الباب کردن در رحمت و هدایتگر خداوند متعال است .

البته این نکته را هم باید دانست که گم شدن و از خود بی خود شدن و یا به عبارت دیگر گم کردن راه لازم نیست که فقط راه مادی و دشت و صحرا باشد بلکه اگر کسی از نظر فکر و عقیده و ایمان و اعتقاد هم، جاده و راه را گم کرده باشد، سزاوار است که در این گونه موارد هم به ساحت مقدس آن حضرت توسل جوید و آن حضرت را به کمک و یاری بخواند .

وقتی فرزندان و اهل خانه لیاقت حضور آن پدر را بازیابند و پدر نیز قابلیت حضورش را در آنان احساس کند به منزل خود باز می گردد . بر همین اساس است که گفته می شود: منتظران مصلح خود باید صالح باشند . یعنی صلاحیت و قابلیت حضور او را داشته باشند، چرا که بی صلاحیت و بی آن که قابلیت حضور باشد، انتظار بازگشت و مراجعت کسی را داشتن معنا ندارد .

پی نوشتها:

× با کمی تغییر و تلخیص از کتاب «امام زمان (ع) را اباصالح چرا؟» تالیف علی هجرانی .

1 . کنیه در لغت عرب به کلمه ای گفته می شود که با لفظ اب (پدر) و یا کلمه ام (مادر) شروع شود مانند ابوالحسن که از کنیه های معروف علی (ع) است و مانند ام الائمه که از کنیه های معروف حضرت فاطمه (س) است .

http://www.hawzah.net/fa/magazine/magart/4382/4426/30518

چهارشنبه 25/2/1392 - 23:7
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته