• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 3065
تعداد نظرات : 549
زمان آخرین مطلب : 2890روز قبل
داستان و حکایت
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم
در زمان خلافت عمر، جوانى به نزد او آمد و از مادرش شكایت كرد. و ناله سر مى داد كه :
- خدایا! بین من و مادرم حكم كن .
عمر از او پرسید:
- مگر مادرت چه كرده است ؟ چرا درباره او شكایت مى كنى ؟
جوان پاسخ داد: مادرم نه ماه مرا در شكم خود پرورده و دو سال تمام نیز شیر داده . اكنون كه بزرگ شده ام و خوب و بد را تشخیص مى دهم ، مرا طرد كرده و مى گوید: تو فرزند من نیستى ! حال آنكه او مادر من و من فرزند او هستم .
عمر دستور داد زن را بیاورند. زن كه فهمید علت اظهارش چیست ، به همراه چهار برادرش و نیز چهل شاهد در محكمه حاضر شد.
عمر از جوان خواست تا ادعایش را مطرح نماید.
جوان گفته هاى خود را تكرار كرد و قسم یاد كرد كه این زن مادر من است . عمر به زن گفت :
- شما در جواب چه مى گویید؟
زن پاسخ داد: خدا را شاهد مى گیرم و به پیغمبر سوگند یاد مى كنم كه این پسر را نمى شناسم . او با چنین ادعاى مى خواهد مرا در بین قبیله و خویشاوندانم بى آبرو سازد. من زنى از خاندان قریشم و تا بحال شوهر نكرده ام و هنوز باكره ام .
در چنین حالتى چگونه ممكن است او فرزند من باشد؟
عمر پرسید: آیا شاهد دارى ؟
زن پاسخ داد: اینها همه گواهان و شهود من هستند.
آن چهل نفر شهادت دادند كه پسر دروغ مى گوید و نیز گواهى دادند كه این زن شوهر نكرده و هنوز هم باكره است .
عمر دستور داد كه پسر را زندانى كنند تا درباره شهود تحقیق شود. اگر گواهان راست گفته باشند، پسر به عنوان مفترى مجازات گردد.
ماءموران در حالى كه پسر را به سوى زندان مى بردند، با حضرت على علیه السلام برخورد نمودند، پسر فریاد زد:
- یا على ! به دادم برس . زیرا به من ظلم شده و شرح حال خود را بیان كرد. حضرت فرمود: او را نزد عمر برگردانید. چون بازگردانده شد، عمر گفت : من دستور زندان داده بودم . براى چه او را آوردید؟
گفتند: على علیه السلام دستور داد برگردانید و ما از شما مكرر شنیده ایم كه با دستور على بن ابى طالب علیه السلام مخالفت نكنید.
در این وقت حضرت على علیه السلام وارد شد و دستور داد مادر جوان را احضار كنند و او را آوردند. آن گاه حضرت به پسر فرمود: ادعاى خود را بیان كن .
جوان دوباره تمام شرح حالش را بیان نمود.
على علیه السلام رو به عمر كرد و گفت :
- آیا مایلى من درباره این دو نفر قضاوت كنم ؟
عمر گفت : سبحان الله ! چگونه مایل نباشم و حال آنكه از رسول خدا صلى الله علیه و آله شنیده ام كه فرمود:
- على بن ابى طالب علیه السلام از همه شما داناتر است .
حضرت به زن فرمود: درباره ادعاى خود شاهد دارى ؟
گفت : بلى ! چهل شاهد دارم كه همگى حاضرند. در این وقت شاهدان جلو آمدند و مانند دفعه پیش گواهى دادند.
على علیه السلام فرمود: طبق رضاى خداوند حكم مى كنم . همان حكمى كه رسول خدا صلى الله علیه و آله به من آموخته است .
سپس به زن فرمود: آیا در كارهاى خود سرپرست و صاحب اختیار دارى ؟
زن پاسخ داد: بلى !
این چهار نفر برادران من هستند و در مورد من اختیار دارند. آن گاه حضرت به برادران زن فرمود:
- آیا درباره خود و خواهرتان به من اجازه و اختیار مى دهید؟
گفتند: بلى ! شما درباره ما صاحب اختیار هستید.
حضرت فرمود: به شهادت خداى بزرگ و شهادت تمامى مردم كه در این وقت در مجلس حاضرند. این زن را به عقد ازدواج این پسر درآوردم و به مهریه چهارصد درهم وجه نقد كه خود آن را مى پردازم . (البته عقد صورت ظاهرى داشت ).
سپس به قنبر فرمود: سریعا چهارصد درهم حاضر كن .
قنبر چهارصد درهم آورد. حضرت تمام پولها را در دست جوان ریخت . فرمود: این پولها را بگیر و در دامن زنت بریز و دست او را بگیر و ببر و دیگر نزد ما برنگرد مگر آنكه آثار عروسى در تو باشد، یعنى غسل كرده برگردى .
پسر از جاى خود حركت كرد و پولها را در دامن زن ریخت و گفت :
- برخیز! برویم .
در این هنگام زن فریاد زد: ((اءلنار! النار!)) (آتش ! آتش !)
اى پسر عموى پیغمبر آیا مى خواهى مرا همسر پسرم قرار بدهى ؟!
به خدا قسم ! این جوان فرزند من است . برادرانم مرا به شخصى شوهر دادند كه پدرش غلام آزاد شده اى بود این پسر را من از او آورده ام . وقتى بچه بزرگ شد به من گفتند:
- فرزند بودن او را انكار كن و من هم طبق دستور برادرانم چنین عملى را انجام دادم ولى اكنون اعتراف مى كنم كه او فرزند من است . دلم از مهر و علاقه او لبریز است .
مادر دست پسر را گرفت و از محكمه بیرون رفتند.
عمر گفت : ((واعمراه ، لو لا على لهلك عمر))
- ((اگر على نبود من هلاك شده بودم .))
يکشنبه 19/11/1393 - 7:6
شعر و قطعات ادبی
as
 ای فرزند آدم
چرا انصاف نمی دهی!
من بوسیله نعمتهای خود ، محبوب تو می شوم
و تو بوسیله گناهان در نزد من مبغوض می شوی
خیر و رحمت من به سوی تو نازل می گردد
و شرّت به سوی من بالا می آید
و پیوسته فرشته ای بزرگوار
در هر شب و روز
برایم عمل قبیحت را گزارش می دهد ...

ای فرزند آدم
اگر وصف خود را از دیگری بشنوی
و حال آنکه ندانی مورد نظر ، خودت می باشی
هر آینه نسبت به چنین فردی خشمگین خواهی شد ...


يکشنبه 19/11/1393 - 6:52
خاطرات و روز نوشت
حــتــے سُـــڪـــوت בر حــــرم تـــو عــبـآבت است

آنــجــآ نــفــس بــہ یــــآב تــــــو تــڪــثــیــر میـشوב

❤ یا امام رضـــــآ علیه السلام ❤

u

چهارشنبه 15/11/1393 - 6:54
خاطرات و روز نوشت

 

 سال 365 روز است...

 

52 روزش جمعه ست.

 

می مونه 313 روز !

 

مولاجان ، جمعه ها پیشکش ما ،

 

اگه هر روز یه نفرمون آدم می شد ، الان ظهور کرده بودین...

 

السلام علیک یا صاحب الزمان (عج)

 

چهارشنبه 15/11/1393 - 6:45
اخبار
اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی ایران به منظور ایجاد هماهنگی و همکاری بین بازرگانان و صاحبان صنایع و معادن با حضور نمایندگان دولت و بخش خصوصی فعالیت می‌کند. همکاری با سازمان‌های دولتی و سازمان‌های وابسته به دولت یا تحت نظارت آن و شهرداری‌ها از جمله ارائه مشاوره در زمان تهیه لوایح و مقرراتی که با امور بازرگانی و صنایع و معادن ارتباط دارد، از وظایف این نهاد به شمار می‌رود.

به گزارش «تابناک»، ثبت‌نام نامزدهای دوره هشتم انتخابات هیأت نمایندگان اتاق بازرگانی تهران از چهارم تا یازدهم بهمن ماه در محل اتاق تهران انجام گرفت که طی آن ۲۵۱ فعال اقتصادی برای حضور در انتخابات در چهار حوزه بازرگانی، صنعت، معدن و کشاورزی ثبت‌نام کردند.

اتاق بازرگانی بر اساس قانون، مدیریت دبیرخانه شورای گفت‌‌‌وگوی دولت و بخش خصوصی را بر عهده دارد. این اتاق ۶۰ نماینده دارد که ۴۰ نماینده آن از بخش خصوصی و ۲۰ نماینده آن از طرف دولت انتخاب می‌شوند. اعضای دولتی اتاق بازرگانی ‌مستقیم توسط وزیر صنعت، معدن و تجارت انتخاب می‌شوند. در این خصوص وزیر اختیار تام دارد که نمایندگان دولتی را از بدنه دولت یا از بخش خصوصی انتخاب کند.

انتخابات اتاق هر چهار سال یک ‌بار برگزار می‌شود، به نحوی که در اتاق بازرگانی تهران ۴۰ نفر و در اتاق شهرستان‌ها ۱۵ نفر از بخش خصوصی انتخاب می‌شوند. در گذشته تقسیم‌بندی‌ها این‌گونه بود که اتاق‌های بازرگانی به سه بخش صنعت، معدن و بازرگانی تقسیم می‌شدند، اما امسال این تقسیم‌بندی تغییر کرده و بخش کشاورزی هم به آن اضافه شده است.

انتخابات اتاق طی تمامی سال‌های گذشته با حواشی بسیاری مانند دخالت‌های دولتی یا مصلحت‌های داخلی پارلمان بخش خصوصی گره خورده بود، ولی به نظر می‌رسد در انتخابات آینده فضای اتاق ایران قدری تغییر کند و به جدال دولتی‌ها با دولتی‌ها بیانجامد.

امروز اعضای اتاق‌های بازرگانی در انتظار برگزاری انتخابات هشتمین دوره هیأت نمایندگان اتاق‌های بازرگانی هستند. انتخاباتی که ١٨ اسفند برگزار می‌شود و برای این جماعت تب و تاب خاصی ساخته است؛ به نحوی که با ثبت نام ۲۵۱ نفر فعالیت‌های انتخاباتی نمایندگان بخش خصوصی ابعاد تازه تری به خود گرفت.
5


در لیست‌های انتخاباتی اسامی افرادی که منتسب به مسئولان دولتی هستند به چشم می‌خورد، از جمله پسر محمد نهاوندیان، پسر محمد رضا بهزادیان، فرزند محمد رضا عارف، مهدی جهانگیری، برادر اسحاق جهانگیری معاون اول رئیس جمهور. البته مرتضی عراقچی، برادر عباس عراقچی یکی از مذاکره کنندگان نیز به جمع علاقه مندان حضور در اتاق پیوسته است.

همچنین اسامی افرادی همچون محمد هادی رضوی داماد آقای شریعتمداری معاون اجرایی رئیس جمهور و مسعود حجاریان برادر سعید حجاریان نیز برای اولین بار برای حضور در انتخابات اتاق پیش قدم شده‌اند که در صورت تأیید آن‌ها احتمال دولتی‌تر شدن اتاق ایران دور از ذهن به نظر نمی‌رسد.

این در حالی است که در گذشته نیز بعد از استعفای آقای نهاوندیان و رفتن وی به دولت اولین زورآزمایی دولتی در اتاق بازرگانی شکل گرفت و سرانجام رئیس دفتر رئیس جمهور یعنی آقای نهاوندیان از معاون اول رئیس جمهور یعنی اقای جهانگیری پیشی گرفت و ریاست اتاق بازرگانی به نایب رئیس اتاق، یعنی غلامحسین شافعی که نزدیک به آقای نهاوندیان بود، رسید‌.

حال به نظر می‌رسد این بار نیز با توجه به جبهه بندی‌های درونی در اتاق و حضور چهره‌های وابسته به مسئولان دولتی و حق انتخاب ۲۰ نفر توسط وزیر صنعت، احتمال ایجاد یک ائتلاف برای انتخاب یک هیئت رئیسه خودمانی افزایش پیدا کرده است.

چهارشنبه 15/11/1393 - 6:25
امر به معروف و نهی از منکر
اُمُّل بودن جسارت میخواد...

اینکه وسط ی عده بی نماز،نماز بخونی!!

اینکه وسط ی عده بی حجاب تو گرمای تابستون حجاب داشته باشی!!

اینکه حد و حدود محرم و نامحرم و رعایت کنی!!

ناراحت نباش بانو، دوره آخر الزمان است،
به خودت افتخار کن،
تو خاصی..
نه اُمُّل

6


دوشنبه 13/11/1393 - 7:5
سخنان ماندگار
u
دوشنبه 13/11/1393 - 7:1
شعر و قطعات ادبی
h
 
 در دل من چیزی است ،

مثل یك بیشه نور،

مثل خواب دم صبح و چنان بی تابم ،

كه دلم می خواهد بدوم تا ته دشت ،

بروم تا سر كوه ،

دورها آوایی است ،

كه مرا می خواند.

" سهراب سپهری "


دوشنبه 13/11/1393 - 6:57
شعر و قطعات ادبی
ﻣﻦ ﺧﺪﺍﯾﯽ ﺩﺍﺭﻡ ،
ﮐﻪ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻧﺰﺩﯾﮑﯽﺳﺖ
ﻧﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺑﺎﻻﻫﺎ ...
ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ، ﺧﻮﺏ ، ﻗﺸﻨﮓ
ﭼﻬﺮﻩﺍﺵ ﻧﻮﺭﺍﻧﯿﺴﺖ
ﮔﺎﻫﮕﺎﻫﯽ ﺳﺨﻨﯽ ﻣﯽﮔﻮﯾﺪ ،
ﺑﺎ ﺩﻝ ﮐﻮﭼﮏ ﻣﻦ ،
ﺳﺎﺩﻩﺗﺮ ﺍﺯ ﺳﺨﻦ ﺳﺎﺩﻩ ﻣﻦ ...
ﺍﻭ ﻣﺮﺍ ﻣﯽﻓﻬﻤﺪ ،
ﺍﻭ ﻣﺮﺍ ﻣﯽﺧﻮﺍﻧﺪ ،
ﺍﻭ ﻣﺮﺍ ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﺪ ،
ﺍﻭ ﻫﻤﻪ ﺩﺭﺩ ﻣﺮﺍ ﻣﯽﺩﺍﻧﺪ
ﯾﺎﺩ ﺍﻭ ﺫﮐﺮ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ ،
ﺩﺭ ﻏﻢ ﻭ ﺩﺭ ﺷﺎﺩﯼ
ﭼﻮﻥ ﺑﻪ ﻏﻢ ﻣﯽﻧﮕﺮﻡ ،
ﺁﻥ ﺯﻣﺎﻥ ﺭﻗﺺﮐﻨﺎﻥ ﻣﯽﺧﻨﺪﻡ
ﮐﻪ ﺧﺪﺍ ﯾﺎﺭ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ ،
ﺍﻭ ﺧﺪﺍﯾﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﻣﺮﺍ ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﺪ ...

دوشنبه 13/11/1393 - 6:51
شعر و قطعات ادبی

صبحت بخیر آقای من آقای دلتنگی

صبحت بخیر آقای من آقای تنهایی

من دور افتادم ازت اما تو نزدیکی

امروزمو با تو شروع کردم که اینجایی

گنــاه مـن به انتـظــار تــو نشستنــه

نشستــه عاشقــی گناهه عشق رفتنه

اگر که دلخوشی به من، گناه از تو نیست

اگــرکـه خیســه چشم تـو ، گنــاه از منه

اَللهم اَرنی الطلعه الرشیده

دیگــه جــونم به لـب رسیــــده

همه دنیا ازم بریده ، تو اما نــه

عهد میبندم دیگه اشکاتو در نیارم

ولــی سختـــه دووم بیـــارم

توی عشق تو کم میزارم تو اما نه

تو هفته ای دوبار گریه میکنی برام

تو هفته ای دوبار توبه میکنی بجام

تو منتظرتر از منی تموم شه غیبتم

دروغ میگم عاشقم ولی بزار بیام

خدا کنه بهم نگی تمومه فرصتت

دعا بکن که خوب بشم اقا به حرمتت

یه کاری کن که من نشم دلیل گریه هات

یه کاری کن نشم دلیل طول غیبتت

دوشنبه 13/11/1393 - 6:41
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته