• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 2200
تعداد نظرات : 159
زمان آخرین مطلب : 3891روز قبل
عقاید و احکام




1 - مكروهات لباس نمازگزار

1- مكروه است لباس نمازگزار داراى عكس انسان یا حیوان باشد.
2- پوشیدن لباس سیاه و چرك و تنگ .
3- پوشیدن لباس شرابخوار.
4- پوشیدن لباس كسى كه از نجاست پرهیز نمى كند.
5- دست كردن انگشترى كه نقش صورت دارد(158).
6- چیزى بر دهان بستن ، هم براى مرد و هم براى زن (159).
7- نقاب براى زن .
8- پوشیدن لباس كسى كه پرهیز از غصبى بودن لباسش نمى كند و باكى از پوشیدن لباس غصبى ندارد.
9- پیچیدن جامه بر خود(160).


2 - مكروهات مكان نمازگزار

1- حمام .
2- زمین نمكزار.
3- مقابل انسان .
4- مقابل درى كه باز است .
5- در جاده و خیابان و كوچه اگر براى كسانى كه عبور مى كنند زحمت نباشد و چنانچه زحمت باشد حرام ولى نماز باطل نیست .
6- مقابل آتش و چراغ .
7- در آشپزخانه و هر جا كه كوره آتش باشد.
8- مقابل چاه و چاله اى كه محل بول باشد.
9- رو به روى عكس و مجسمه و چیزى كه روح دارد، مگر آن كه بر روى آن پرده بكشند.
10- در اطاقى كه جنب در آن باشد.
11- در جایى كه عكس باشد، اگر چه رو به روى نمازگزار نباشد.
12- مقابل قبر، روى قبر، بین دو قبر، در قبرستان (161).


3 - مكروهات نماز

مكروهات نماز آن چیزهایى هستند كه ترك كردن آنها باعث ((ثواب )) مى شود، ولى انجام دادنشان اشكالى ندارد و ضرورى هم به نماز نمى زند.
بعضى از آنها عبارتند از:
1- مكروه است انسان در تمام نمازهاى یك شبانه روز سوره توحید را نخواند(162).
2- مكروه است خواندن سوره توحید به یك نفس (163).
3- سوره اى را كه در ركعت اول خوانده مكروه است در ركعت دوم بخواند، ولى اگر سوره توحید را در هر دو ركعت بخواند مكروه نیست (164).
4- خواندن قرآن در ركوع و سجود(165).
5- برگرداندن صورت كمى به طرف راست یا چپ (166).
6- به هم گذاردن چشمها و یا گرداندن آنها به طرف راست و چپ (167).
7- بازى كردن با ریش و دست خود(168).
8- نگاه كردن به خط قرآن یا كتاب یا خط انگشترى (169).
9- ساكت شدن براى شنیدن حرف كسى ، در موقع خواندن حمد و سوره و گفتن ذكر(170).
10- انجام دادن هر كارى كه خضوع و خشوع را از بین ببرد(171).
11- نماز خواندن در موقع خواب آمدن انسان ، و خوددارى كردن از بول و غایط(172).
12- پوشیدن جوراب تنگ كه پا را فشار دهد(173).
13- خمیازه كشیدن اختیارى (174).
14- آب دهان و بینى انداختن از روى اختیار.
15- آه كشیدن یا ناله كردن به یك حرف .
16- گذاردن دست بر كمر.
17- موى ریش یا ناخن را به دندان گرفتن یا بریدن .
18- نگاه كردن به آسمان .
19- مكروه است كه نمازگزار در حال ركوع سرش را پایین اندازد و یا دستهایش را به پهلوهایش بچسباند و یا این كه دستهایش را در میان زانوها قرار دهد(175).
20- شكستن انگشتها.
21- بستن چشمها.
22- مقابل آتش ایستادن .
23- مقابل در باز ایستادن .
24- خواب آلوده نماز خواندن .
25- حدیث نفس كردن و گرفتاریهاى دنیوى را در نماز از فكر خود گذراندن .
26- تخلى نكردن قبل از نماز(176).
27- مكروه است براى بر طرف كردن گرد و غبار، جاى سجده را فوت كند و اگر در اثر فوت كردن دو حرف از دهان بیرون آید نماز باطل است (177).


4 - مكروهات نماز جماعت

1- اگر در صفهاى جماعت جا باشد، مكروه است انسان تنها به نماز بایستد(178).
2- مكروه است ماءموم ذكرهاى نماز را طورى بگوید كه امام آن را بشنود(179).
3- مسافرى كه نماز ظهر و عصر و عشاء را دو ركعت مى خواند، مكروه است در این نمازها به كسى كه مسافر نیست اقتدا كند(180).
4- كسى كه مسافر نیست ، مكروه است در این نمازها به مسافر اقتداء نماید(181).
توضیح این كه مكروه بودن در عبادات به این معنا نیست كه ترك آن بهتر است بلكه ثوابش كمتر است .

 

منبع: http://www.azha.ir
سه شنبه 15/5/1392 - 19:48
عقاید و احکام
اذكار مستحبى



1 - دعاهاى وضو

1 - كسى كه وضو مى گیرد، مستحب است در موقعى كه نگاهش به آب مى افتد بگوید:
بسم الله و بالله و الحمدلله الذى جعل الماء طهورا و لم یجعله نجسا:
(به نام خدا، و به یارى او، حمد و سپاس مخصوص اوست كه آب را پاك قرار داد، و آن را نجس قرار نداده است .)
2 - موقعى كه پیش از وضو دست خود را مى شوید بگوید:
اللهم اجعلنى من التوابین ، واجعلنى من المتطهرین :
(خداوندا، مرا از توبه كنندگان و پاكیزگان قرار ده .)
3 - و در وقت مضمضه كردن ، یعنى آب در دهان گردانیدن ، بگوید:
اللهم لقنى حجتى یوم القاك ، واطلق لسانى بذكرك :
(بارالها، تو خود به من در آن روزى كه با تو ملاقات مى كنم دلایلم را به من تلقین نما و زبانم را براى یاد كردنت آزاد گردان .)
4 - و در وقت استنشاق ، یعنى آب در بینى كردن ، بگوید:
اللهم لاتحرم على ریح الجنة واجعلنى ممن یشم ریحها و روحها و طیبها:
(بارالها، بوییدن بوى بهشت را بر من حرام مگردان و من را از جمله كسانى قرار ده كه بوى بهشت را و پاكیهاى آن را احساس نمایم .)
5 - و در موقع شستن صورت بگوید:
اللهم بیض وجهى یوم تسود فیه الوجوه ، و لا تسود وجهى یوم تبیض ‍ فیه الوجوه :
((خدایا، صورت مرا در روزى كه همه صورتها در آن سیاه است ، سفید گردان (كه اشاره به روز جزا است روزى كه همه گناهكاران رو سیاه وارد مى شوند) در روزى كه رویها سپید مى گردد رویم را سیاه مگردان )).
6 - در وقت شستن دست راست بگوید:
اللهم اعطنى كتابى بیمینى ، والخلد فى الجنان بیسارى و حاسبنى حسابا یسیرا:
(خداوندا، نامه اعمال من را از جانب راست به من بده ، و زندگى ابدى را از جانب چپ به من اعطا بفرما و در هنگام حسابرسى اعمال ، به نرمى محاسبه بفرما.)
7 - و در وقت شستن دست چپ بگوید:
اللهم لا تعطنى كتابى بشمالى ، و لا من وراء ظهرى ، و لا تجعلها مغلولة الى عنقى ، و اعوذبك من مقطعات النیران :
(بارالها، نامه اعمال من را به دست چپم مده و یا از پشت سرم ، و آن را همچون زنجیر بر گردن من نیفكن ، و به تو پناه مى آورم از پاره هاى آتش ‍ جهنم .)
8 - و موقعى كه سر را مسح مى كند بگوید:
اللهم غشنى رحمتك و بركاتك و عفوك :
(بارالها، سایه رحمت و بركات و عفو خویش را بر من بگستران ).
و در وقت مسح پا بخواند:
اللهم ثبتنى على الصراط یوم تزل فیه الاقدام ، واجعل سعیى فیما یرضیك عنى یا ذا الجلال والاكرام :
(بارالها، قدمهایم را بر روى پل صراط محكم بگردان ، در روزى كه قدمهاى مردم بدكار در آن مى لرزد، و تلاش و كوشش مرا در آنچه تو را از من راضى مى گرداند قرار ده ، اى صاحب جلال و كرامت )(109).


2 - دعاهاى نماز

1 - قبل از تكبیرة الاحرام :
یا محسن قد اتاك المسى ء وقد امرت المحسن ان یتجاوز عن المسى ء انت المحسن و اءنا المسى ء بحق محمد و آل محمد صل على محمد و آل محمد و تجاوز عن قبیح ما تعلم منى
(اى خدایى كه به بندگان احسان مى كنى ، بنده گنهكار به در خانه تو آمد، و تو امر كرده اى كه نیكوكار از گنهكار بگذرد، تو نیكوكارى و من گناهكار، به حق محمد و آل محمد (صلى الله علیه و آله و سلم ) رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیهایى كه مى دانى از من سر زده بگذر)(110).
2 - قبل از خواندن حمد در ركعت اول :
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم :
(پناه مى گیرم و التجا مى نمایم به معبود حق و خداوند مطلق ، از شر وسوسه دیو فریبنده سركش )(111).
3 - بعد از تمام شدن حمد:
الحمد لله رب العالمین :
(حمد و ستایش مخصوص خداست كه پروردگار جهانیان است )(112).
4 - بعد از خواندن سوره توحید:
كذالك الله ربى :
(چنین است پروردگار من )(113).
5 - بعد از برخاستن از ركوع :
سمع الله لمن حمده :
(خدا بشنود و بپذیرد ثناى كسى كه او را ستایش مى كند)(114).
6 - صلوات در ركوع و سجود:
اللهم صل على محمد و آله :
(خداوندا، بر محمد و خاندان او درود بفرست )(115).
7 - در حال برخاستن براى ركعت بعد:
بحول الله و قوته اقوم و اقعد:
(به یارى خدا و نیروى او برمى خیزم و مى نشینم )(116).
8 - بعد از تمام شدن تشهد:
و تقبل شفاعته وارفع درجته :
(و بپذیر درخواست شفاعتش را درباره امتش و رفیع گردان درجه او را)(117).
9 - بین دو سجده و تسبیحات اربعه :
استغفر الله ربى و اتوب الیه :
(طلب آمرزش و مغفرت مى كنم از خداوندى كه پرورش دهنده من است و به سوى او بازگشت مى نمایم )(118).
10 - پیش از تشهد:
((الحمد لله )):
(حمد سپاس مخصوص خداوند است .)
و یا: بسم الله و بالله و الحمدلله خیر الاسماء لله
(به نام خداوند بزرگى كه سزاوار پرستش است و به خداى یكتاى جل جلاله ، كه همه ستایشها و ثناها براى او مى باشد و بهترین نامها مخصوص ‍ اوست )(119).
11 - بعد از سلام نماز:
اللهم صل على محمد و آله :
(خداوندا، درود فرست بر محمد و خاندان او.)
12 - در سجده ها دعا كند و از خدا حاجت بخواهد و این دعا را بخواند:
یا خیر المسؤ ولین و یا خیر المعطین ارزقنى و ارزق عیالى من فضلك فانك ذوالفضل العظیم
(اى بهترین كسى كه از او سؤ ال مى كنند، و اى بهترین عطا كنندگان ! روزى بده به من و عیال من از فضل خودت ، پس بدرستى كه تو داراى فضل بزرگى )(120).
13 - روایت است از امام صادق (علیه السلام ) كه نمازگزار در بین قدمهاى خود نگاه كند، و قبل از ذكر تسبیح ((سبحان ربى العظیم و بحمده )) این دعا را بخواند:
اللهم لك ركعت ، و لك اسلمت ، و بك آمنت ، و علیك توكلت ، و انت ربى ، خشع لك سمعى و بصرى و شعرى و بشرى و لحمى و دمى و مخى و عصبى و عظامى و ما اءقلته قدماى غیر مستنكف و لا مستكبر و لا مستحسر
(خداوندا بر تو ركوع كردم ، و تسلیم تو شدم ، و به تو ایمان آوردم ، و بر تو توكل نمودم ، و تو پروردگار منى . گوش و چشم و مو و پوست و گوشت و خون و مغز و پى و استخوانهاى من و هر آنچه كه قدمهایم به روى خود برداشته (تمامى اعضاء و جوارح من ) براى تو خاشع و فروتن است ، در حالى كه نه عار دارد، و نه متكبر است ، و نه خسته و ملول شونده )(121).
14 - قبل از تسبیح سجده ، دعایى كه از امام صادق (علیه السلام ) روایت شده ، بخواند:
اللهم لك سجدت ، و بك آمنت ، و لك اسلمت ، و علیك توكلت ، وانت ربى ، سجد وجهى للذى خلقه ، و شق سمعه و بصره ، الحمد لله رب العالمین ، تبارك الله احسن الخالقین :
توكل نمودم ، و تو پروردگار منى . رویم براى آن كسى سجده نمود كه آن را آفریده ، و چشم گوش آن را ظاهر ساخته است . سپاس از آن خداست كه پروردگار عالمیان است ، و مقدس است خداوند، كه بهترین آفرینندگان است .)(122)


3 - دعاهاى قنوت

ادعیه قرآنیه
1. ربنا اتنا فى الدنیا حسنة و فى الاخرة حسنة و قنا عذاب النار: (اى پروردگار ما، در دنیا و آخرت به ما خیر و خوبى عطا فرما، و ما را از شكنجه آتش حفظ نما)(123).
2. ربنا لا تزغ قلوبنا بعد اذ هدیتنا وهب لنا من لدنك رحمة انك انت الوهاب :
(پروردگارا، پس از آن كه ما را هدایت فرمودى ، قلبهایمان را نلغزان و از لطف خویش به ما رحمتى عطا فرما، كه همانا تویى بخشنده بدون منت )(124).
3. ربنا اننا امنا فاغفر لنا ذنوبنا و قنا عذاب النار:
(پروردگارا، همانا كه ما ایمان آورده ایم ، پس گناهان ما را بیامرز و ما را از عذاب آتش نگاه دار.)(125)
4. ربنا افرغ علینا صبرا و توفنا مسلمین :
(پروردگارا، قلب ما را از بردبارى سرشار فرماى ، و ما را مسلمان بمیران )(126).
5. رب اشرح لى صدرى ، و یسرلى امرى ، واحلل عقدة من لسانى ، یفقهوا قولى :
(پروردگارا، سینه مرا گشایش ده ، و كارم را بر من آسان فرماى ، گره از زبانم بگشاى تا سخنم را بفهمند)(127).
6. ربنا اغفرلى ولوالدى و للمؤ منین یوم یقوم الحساب :
(اى پروردگار ما، مرا و پدر و مادرم را و ایمانمان را در روزى كه حساب برپا مى گردد بیامرز)(128).
7. ربنا ظلمنا انفسنا و ان لم تغفرلنا و ترحمنا لنكونن من الخاسرین :
(پروردگارا، ما به خویشتن ستم كردیم و اگر ما را نیامرزى و بر ما رحمت نیاورى ، همانا كه ما از زیانكاران باشیم (129).
8. رب اوزغنى ان اشكر نعمتك التى انعمت على و على والدى و ان اعمل صالحا ترضاه و ادخلنى برحمتك فى عبادك الصالحین : (پروردگارا، مرا توفیق عنایت فرماى تا نعمت تو را شكرانه به جاى آورم ؛ نعمتى كه به من و به پدر و مادرم عطا فرمودى . و توفیق عنایت فرماى تا كارى شایسته انجام دهم كه تو را خشنود سازد و به رحمت خود، مرا در زمره بندگان صالحت درآور)(130).
9. رب اجعلنى مقیم الصلوة و من ذریتى ربنا و تقبل دعاء (پروردگار من ، مرا و فرزندانم را بر پا دارنده نماز قرار بده و دعایم را بپذیر)(131).
10. ربنا علیك توكلنا و الیك اءنبنا و الیك المصیر:
(پروردگارا، به تو توكل داریم و به تو روى آوردیم و بازگشت همه به سوى توست )(132).
كلمات فرج
11. لا اله الا الله الحلیم الكریم لا اله الا الله العلى العظیم سبحان الله رب السموات السبع و رب الارضین السبع و ما فیهن و ما بینهن و ما تحتهن و رب العرش العظیم والحمد لله رب العالمین اللهم اغفر لنا و ارحمنا و عافنا واعف عنا فى الدنیا و الاخرة انك على كل شى ء قدیر:
(نیست معبودى سزاوار پرستش ، مگر خداوند یكتا، كه بردبار و بخشنده است . نیست معبودى سزاوار پرستش ، مگر خدایى كه یكتا و بزرگ است . پاك و منزه است پروردگار آسمانها و زمینهاى هفتگانه و آنچه در برون و درون آنها است . و خدایى كه محیط است بر سراسر آفرینش . و همه ستایشها و نیایشها سزاوار خدایى است كه پروردگار جهانیان است . بار خدایا مرا بیامرز و بر ما رحم فرما و ما را از همه بدیها و كجرویها و گزندها محفوظ بدار و در این دنیاى زودگذر و آن دنیاى پاینده از گناهان ما درگذر. بدرستى كه تو بر همه چیز توانایى )(133).
دعاهاى دیگر
12. اللهم اغفرلى الذنوب التى تغیر النعم :
(خداوندا، آن گناهانى را كه نعمتها را جا به جا مى كند و دگرگون مى نماید، بر من بیامرز)(134).
13. رب زدنى علما و عملا و الحقنى بالصالحین
(پروردگارا، بر علم و عمل من بیفزاى ، و مرا به نیكوكاران بپیوند.)
14. الهى هب لى قلبا یدنیه منك شوقه ولسانا یرفع الیك صدقه و نظرا یقربه منك حقه :
(خداوندا، به من دلى ده كه شوقش آن را به تو نزدیك كند، و زبانى ده كه راستى اش آن را به سوى تو فرا مى كشد، و نگاهى ده كه حق بودنش آن را به تو نزدیك مى گرداند.)
15. الهى هب لى كمال الانقطاع الیك و انر ابصار قلوبنا بضیاء نظرها الیك :
(خدایا، به من نیرویى ده كه كاملا از همه ببرم و به تو روى آورم ، و چشم دل ما را با نور نگاه به سوى تو روشن كن )(135).
دعاى قنوت نماز شب
الهى كیف ادعوك و قد عصیتك ، و كیف لا ادعوك و قد عرفت حبك فى قلبى و ان كنت عاصیا، مددت الیك یدا بالذنوب مملوة ، و عینا بالرجاء ممدودة . مولاى انت عظیم العظماء واءنا اسیر الاسراء اءنا الاسیر بذنبى المرتهن بجرمى ، الهى لئن طالبتنى بذنبى لا طالبنك بكرمك ، و لئن طالبتنى بجریرتى لا طالبنك بعفوك ، و لئن امرت بى الى النار لاخبرن اهلها انى كنت اقول لا اله الا الله ، محمد رسول الله ، اللهم ان الطاعة تسرك ، والمعصیة لا تضرك ، فهب لى ما یسرك ، واغفرلى مالا یضرك ، یا ارحم الراحمین (خداى من چگونه بخوانمت با آنكه نافرمانى ات كرده ام ، و چگونه نخوانمت با آنكه دوستى تو را در دلم مى یابم ، هر چند كه نافرمانم . دستى را به سوى تو دراز كرده ام كه از گناه سرشار است ، و چشمى را به تو دوخته ام كه به امید ناظر است . مولاى من ، تو بزرگ بزرگانى و من اسیر اسیران ، من اسیر به گناه و گروگان به جرم خویشم . خداى من ، اگر مرا به گناهم بگیرى من تو را به كرمت مى گیرم ، و اگر مرا به جرمم بستانى من تو را به عفوت مى ستانم ، و اگر فرمان دهى مرا به آتش برند دوزخیان را گویم كه من گوینده لا اله الا الله ، محمد رسول الله بوده ام . خداوندا، فرمانبرى تو را مسرور مى سازد، ولى معصیت به تو زیانى نمى رساند، پس به من ببخش ‍ آنچه را كه تو را مسرور مى سازد، و بر من ببخش آنچه را كه به تو زیانى نمى رساند، اى مهربانترین مهربانان )(136).
قنوت نماز وتر
لا اله الا الله الحلیم الكریم لا اله الا الله العلى العظیم سبحان الله رب السموات السبع و رب الارضین السبع ، و ما فیهن و ما بینهن و رب العرش ‍ العظیم . اللهم انت الله نور السموات والارض وانت الله زین السموات والارض و انت الله جمال السموات والارض ، و انت الله عماد السموات والارض و انت الله قوام السموات والارض و انت الله صریخ المستصرخین وانت الله غیاث المستغیثین و انت الله المفرج عن المكروبین و انت الله المروح عن المغمومین و انت الله مجیب دعوة المضطرین و انت الله اله العالمین و انت الله الرحمن الرحیم و انت الله كاشف السوء و انت الله بك تنزل كل حاجة :
(معبودى نیست جز خداوند بردبار و بزرگوار، معبودى نیست جز خداى بلند پایه و بزرگ ، منزه است خداوند كه رب آسمانهاى هفتگانه و زمینهاى هفتگانه و آنچه در آنها و میان آنها است و رب عرش بزرگ است . خداوندا تو الله نور آسمانها و زمینى ، و تو الله زیب آسمانها و زمینى ، و تو الله جمال آسمانها و زمینى ، و تو الله ستون آسمانها و زمینى ، و تو الله پایه آسمانها و زمینى ، و تو الله فریادرس ناله زنندگانى ، و تو الله دادرس دادخواهانى ، و تو الله زداینده اندوه اندوهمندانى ، و تو الله برطرف سازنده غم غمزدگانى ، و تو الله اجابت كننده دعاى درماندگانى ، و تو الله معبود جهانیانى ، و تو الله رحمن و رحیمى ، و تو الله زداینده پریشانى و سوء حالى ، و تویى الله كه هر نیازى به درگاه تو آورده شود)(137).


4 - تعقیبات نماز

قال الصادق (علیه السلام ): من صلى صلوة و عقب الى اخرى فهو ضیف الله و حق على الله ان یكرم ضیفه :
هر كه نماز فریضه كند و بعد از آن تعقیب بخواند تا نماز دیگر، یعنى به خواندن دعاهایى كه بعد از نماز باید خواند و قرائت قرآن و غیره مشغول گردد تا وقت نماز دیگر، پس آن بنده مهمان خداست و حق است بر خداى عزوجل این كه اكرام كند مهمان خود را.
(وافى ، ج 2، ص 11)
مستحب است انسان بعد از هر نماز، مقدارى مشغول تعقیب یعنى خواندن ذكر و دعا و قرآن شود. و بهتر است پیش از آن كه از جاى خود حركت كند و وضو و غسل و تیمم او باطل شود، رو به قبله تعقیب را بخواند. لازم نیست تعقیب به عربى باشد، ولى بهتر است چیزهایى را كه در كتابهاى دعا دستور داده اند بخواند(138).
ما در این جا بعضى از تعقیبات ماءثوره را كه با فضیلت خاصى با اسناد معتبر نقل شده ، مى آوریم تا مؤ منین به خواندن آن مداومت فرمایند، و آنها چند رقم است :

1 - بعد از سلام هر نماز سه مرتبه ((الله اكبر)) بگو و در هر تكبیر دستها را تا محاذى گوشها بالا ببرد.
2 - از تعقیبهایى كه خیلى سفارش شده است ، تسبیحات حضرت زهرا (س ) است كه باید به این ترتیب گفته شود: 34 مرتبه ((الله اكبر))، 33 مرتبه ((الحمد لله )) و 33 مرتبه ((سبحان الله ))(139).
امام صادق (علیه السلام ) فرمود: ((اگر عبادتى بالاتر از این بود، خداوند آن را براى حضرت زهراء (علیه السلام ) اهداء مى كرد)).
و نیز فرمود: ((از هزار ركعت نماز مستحب نزد خدا برتر است )).
3 - مستحب است بعد از هر نماز، سجده شكر نماید و همین قدر كه پیشانى را به قصد شكر بر زمین بگذارد، كافى است . ولى بهتر است صد مرتبه یا سه مرتبه یا یك مرتبه ((شكرا لله )) یا ((شكرا)) یا ((عفوا)) بگوید و نیز مستحب است كه هر وقت نعمتى به انسان مى رسد و یا بلایى از او دور مى شود، سجده شكر بجا آورد(140).
4 - مستحب است صلوات بر پیغمبر (صلى الله علیه آله و سلم ) بفرستد(141).
5 - مستحب است خواندن ((آیة الكرسى )) و آیه ((شهد الله ...)) و آیه ملك ، بعد از همه نمازها(142).
6 - دعاها و تعقیبات مشترك و مخصوص نمازها، كه در كتب ادعیه آمده است و در این بخش تعدادى از آنها را آورده ایم .
امام صادق (علیه السلام ) مى فرماید: ((همین كه از نماز واجب فارغ شدى به دعا و تعقیب نماز مشغول باش ، دعاى بعد از نماز صبح و ظهر و مغرب مستجاب مى شود.(143)))
7 - در تعقیب نماز شرط است كه متصل به فراغ از نماز باشد.
8 - در تعقیب بهتر است در همان جاى نماز رو به قبله و با طهارت بنشیند و آنچه از ائمه طاهرین (علیهم السلام ) وارد شده ، بخواند(144).
امام صادق فرمود: ((خداوند نمازهاى پنجگانه را در بهترین ساعتها بر شما واجب كرد، بنابراین پس از نمازها (كه در بهترین وقتها انجام مى گیرد) دعا كنید))(145).

تعقیبات مشترك نمازها

1. لا اله الا الله وحده وحده ، انجز وعده ، و نصر عبده ، و اعز جنده ، و غلب الاحزاب وحده ، فله الملك و له الحمد، یحیى و یمیت ، و هو حى لا یموت ، بیده الخیر، و هو على كل شى ء قدیر:
(خدایى جز الله نیست ، یكتاى یگانه ، وعده خود را صورت واقع داد و بنده اش را یارى فرمود و سپاهش را عزت بخشید و به تنهایى بر همه احزاب چیره گردید. پس ملك او راست و حمد او را، زنده مى گرداند و مى میراند و او زنده جاوید است و خیر تنها به دست اوست و او بر همه كارها بسى قدرتمند است )(146).

2. اللهم اهدنى من عندك ، و افض على من فضلك و انشر على من رحمتك ، و انزل على من بركاتك :
(پروردگارا، مرا به درگاه خود راه نماى ، و از فضل خویش بر من فیض ‍ برسان ، و رحمت خود را بر من بپراكن ، و بركات خود را بر من نازل فرماى )(147).

3. اللهم صل على محمد و آل محمد، و اجرنى من النار، و ارزقنى الجنة ، و زوجنى من الحور العین :
(بار خدایا، درود تو بر محمد و خاندان محمد نثار باد. مرا از آتش دوزخ پناه ده ، و بهشت را روزى من ساز، حورالعین را همسر من فرماى .)(148)

4. اعوذ بوجهك الكریم ، و عزتك التى لاترام ، و قدرتك التى لا یمتنع منها شى ء من شر الدنیا و الاخرة ، و من شر الاءوجاع كلها:
(بارالها، از بدى دنیا و آخرت و از بدى همه دردها به وجه كریم تو پناه مى بریم و به عزت تو كه دست هیچ پوینده به آن نرسد، و به قدرت تو كه هیچ چیز در برابر آن توانایى سرپیچى ندارد، و حركت و نیرویى جز خداى بلند مرتبه و بزرگ را نیست )(149).

5. اللهم انى اسئلك من كل خیر احاط به علمك و اعوذ بك من كل شر احاط به علمك ، اللهم انى اسئلك عافیتك فى امورى كلها، و اعوذ بك من خزى الدنیا و عذاب الاخرة :
(بارالها، از تو همه خیرهایى را درخواست مى كنم كه علمت به آنها احاطه دارد و از هر بد كه علم تو بر آن احاطه دارد به تو پناه مى برم . بارالها، در همه كارهاى خویشتن از تو سلامت و تندرستى مى طلبم و از خوارى دنیا و عذاب آخرت به تو پناه مى برم .)(150)

6. سبحان من لا یعتدى على اهل مملكته ، سبحان من لا یاءخذ اهل الارض بالوان العذاب ، سبحان الرؤ ف الرحیم اللهم اجعل لى فى قلبى نورا و بصرا و فهما و علما، انك على كل شى ء قدیر:
(پاك است خدایى كه به مردم كشورش ستم روا نمى دارد، پاك است خدایى كه اهل زمین را به عذابهاى گوناگون فرو نمى گیرد. پاك است آن كه مهربان است و پر مهر. بارالها، در دلم نور و بینش و فهم و علمى قرار ده كه تو بسى به هر كار توانایى )(151).

آیة الكرسى
7. الله لا اله الا هو الحى القیوم لا تاءخذه سنه و لا نوم له ما فى السموات و ما فى الارض من ذاالذى یشفع عنده الا باءذنه یعلم ما بین ایدیهم و ما خلفهم و لا یحیطون بشى ء من علمه الا بما شاء وسع كرسیه السموات و الارض و لا یؤ ده حفظهما و هو العلى العظیم . لا اكراه فى الدین قد تبین الرشد من الغى فمن یكفر بالطاغوت و یؤ من بالله فقد استمسك بالعروة الوثقى لا انفصام لها والله سمیع علیم الله ولى الذین امنوا یخرجهم من الظلمات الى النور والذین كفروا اولیائهم الطاغوت یخرجونهم من النور الى الظلمات اولئك اصحاب النار هم فیها خالدون :
(الله است كه خدایى جز او نیست . زنده و بسیار نگاهدارنده است . او را خواب سبك و سنگین فرا نگیرد. آنچه در آسمانها و در زمین است از آن اوست . كیست كه در آستان او جز به اذن او شفاعت كند؟ آنچه در پیش ‍ روى و در پشت سر آنان است مى داند، و به چیزى از علم او احاطه نیابند، مگر به آنچه او بخواهد. سلطنت و قدرت او آسمانها و زمین و سراسر جهان هستى را فرا گرفته است و نگهبانى آن دو، او را گران نیاید و اوست بلند قدر و بزرگ مرتبه . در دین اكراه نیست . همانا كه راه راست از راه كج آشكار گردید. پس آن كس كه به طاغوت كافر گردد و به خدا ایمان آورد، همانا كه در حقیقت ، به دستاویزى در آویخته باشد كه آن را انقطاعى نباشد، و خدا شنوا و داناست . خدا دوست كسانى است كه ایمان آورند. آنان را از تیرگیها به نور بیرون آورد؛ و آنان كه كفر ورزند، طاغوت دوست آنان است و آنان را از روشنایى به تاریكى فرو برد. آنانند اصحاب آتش ، و آنان در آتش ‍ جاویدند)(152).

آیه شهدالله
8. شهد الله انه لا اله هو و الملائكة و اولوا العلم قائما بالقسط لا اله الا هو العزیز الحكیم ان الدین عند الله الاسلام و ما اختلف الذین اوتوا الكتاب الا من بعد ما جائهم العلم بغیا بینهم و من یكفر بایات الله فان الله سریع الحساب :
(خدا گواهى مى دهد كه همانا جز او خدایى نیست ، و فرشتگان و صاحبان علم نیز گواهى مى دهند كه خدایى جز او نیست كه صاحب عزت باشد و راست كردار. همانا كه دین خدا تسلیم در مقابل حقیقت (اسلام ) است و آنان كه به ایشان كتاب داده شد، وقتى اختلاف كردند كه دانستند دین خدا تسلیم شدن به حقیقت است ، اما از روى حسد به علم خود پشت پا زدند. هركس به آیات خدا كفر ورزد (از حقیقت روى برتابد) پس خدا بى درنگ به حساب وارسى مى كند)(153).

آیه ملك
9. قل اللهم مالك الملك ، تؤ تى الملك من تشاء و تنزع الملك ممن تشاء و تعز من تشاء و تذل من تشاء بیدك الخیر انك على كل شى ء قدیر تولج اللیل فى النهار و تولج النهار فى اللیل و تخرج الحى من المیت و تخرج المیت من الحى و ترزق من تشاء بغیر حساب :
(بگو بار خدایا، همه هستى تو را است . ملك را به هر كس كه خواهى بخشى و از هر كس كه خواهى بازگیرى . هر كس را كه بخواهى عزیز گردانى و هر كه را بخواهى خوار كنى . خیر به دست توست . همانا كه تو بر همه چیز بسى توانایى . شب را در روز فرو مى برى و روز را در شب فرو مى برى . زنده را از مرده بیرون مى آورى و مرده را از زنده . و هر كس را بخواهى بى حساب روزى مى رسانى (154)).


تعقیبات نماز صبح
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل على محمد و ال محمد واهدنى لما اختلف فیه من الحق باذنك انك تهدى من تشاء الى صراط مستقیم :
(خدایا درود فرست بر محمد و آل محمد، و مرا در آنجا كه حق به اختلاف و شبهه درافتد از جانب خود هدایت فرما كه تو هر كه را بخواهى به راه راست هدایت مى فرمایى .)
و مى گویى ده مرتبه :
اللهم صل على محمد و ال محمد الاوصیاء الراضین المرضیین بافضل صلواتك و بارك علیهم بافضل بركاتك والسلام علیهم و على ارواحهم و اجسادهم و رحمة الله و بركاته :
(خدایا درود فرست بر محمد و آل محمد، كه اوصیاء پسندیدگان خدا و خلق اند، با نیكوتر تحیت و درود و بركت فرست بر آنان به نیكوتر بركات خود، و درود بر آنها و بر ارواح و ابدان پاك آنها، و رحمت و بركات خدا بر آنها باد.)
پس بگو:
اصبحت اللهم معتصما بذمامك المنیع الذى لا یطاول و لا یحاول من شر كل غاشم و طارق من سائر من خلقت و ما خلقت من خلقك الصامت و الناطق فى جنة من كل مخوف بلباس سابغة ولاء اهل بیت نبیك محتجبا من كل قاصد لى الى اذیة بجدار حصین الاءخلاص فى الاءعتراف بحقهم و التمسك بحبلهم موقنا ان الحق لهم و معهم و فیهم و بهم اوالى من والوا و اجانب من جانبوا فاعذنى اللهم بهم من شر كل ما اتقیه یا عظیم حجزت الاعادى عنى ببدیع السموات والارض انا جعلنا من بین ایدیهم سدا و من خلفهم سدا فاغشیناهم فهم لا یبصرون :
(خدایا، صبح كردم در حالى كه به رشته بلند و محكم (توحید) تو چنگ زدم كه هیچ رشته از آن بلندتر و محكمتر نیست كه مرا حفظ كنى از شر هر ظالم و دزد رهزن و از شر مخلوقات دیگرى كه خلق فرموده ، و از شر هر چه آفریده اى از گویا و خموش ، كه ترسناك باشد، مرا در پناهت حفظ كنى و در لباس زیباى محبت اهل بیت پیغمبرت مستور گردانى و از هر ذى شرى كه قصد اذیت من كند، به سنگر محكم اخلاص تو و اقرار به حقانیت اهل بیت و توسل و چنگ زدن به رشته محبت اهل بیت در آمدم ، در حالى كه یقین دارم كه حق از اهل بیت است و حق با آنها است و در دست آنها است و بدانها راه حق توان یافت هر كس را كه آنها دوست دارند دوست مى دارم و از هر چه دورى جویند دورى مى جویم ، پس بارالها مرا از شر هر چه از آن مى ترسم در پناه خود بدار، اى خداى بزرگ ، من دفع دشمنانم را به یارى تو كه آفریننده آسمانها و زمینى ، مى كنم ، كه فرمودى ما سدى محكم در پیش ‍ رو و سدى از پشت سر آن دشمنان (اهل ایمان ) قرار دادیم و ما در آن سد آنها را احاطه كنیم كه هیچ نبینند)(155).


تعقیبات نماز ظهر
بسم الله الرحمن الرحیم لا اله الا الله العظیم الحلیم ، لا اله الا الله رب العرش الكریم الحمدلله رب العالمین اللهم انى اسئلك موجبات رحمتك و عزائم مغفرتك و الغنیمة من كل بر و السلامة من كل اثم ، اللهم لا تدع لى ذنبا الا غفرته و لا هما الا فرجته و لا سقما الا شفیته و لا عیبا الا سترته و لا رزقا الا بسطته و لا خوفا الا امنته ولا سوء الا صرفته ولا حاجة هى لك رضا ولى فیها صلاح الا قضیتها یا ارحم الراحمین ، امین رب العالمین :
(نیست خدایى جز آن خداى یكتاى بزرگ بردبار، نیست خدایى جز آن یكتا خداى پروردگار عرش بزرگوار، ستایش مخصوص پروردگار عالم است . بار خدایا از تو در خواست مى كنم آنچه كه موجب رحمت و آمرزش است و بهره اى از هر كار نیك و سلامتى از هر گناه ، بار خدایا هیچ گناهى بر من مگذار جز آن كه عفو كنى ، و غصه اى بر دلم مگذار جز آن كه بدل به نشاط كنى ، و هیچ مرضى جز آن كه شفا عطا كنى ، و هیچ عیبى جز آن كه بپوشانى ، و هر رزق را بر من فراوان گردانى ، و از هر گونه ترس و بیم امن و امان بخشى ، و هر بدى را از من بگردانى ، و هر حاجتى را كه رضاى تو و صلاح من است همه را برآورده گردانى ، اى خداى ارحم الراحمین ، دعایم را اى پروردگار عالم به كرمت اجابت فرما.)
و مى گویى ده مرتبه :
بالله اعتصمت و بالله اثق و على الله اتوكل :
(به خدا متوسل مى شوم و به او اعتماد دارم و بر او در هر كار توكل مى كنم .)
پس مى گویى :
اللهم ان عظمت ذنوبى فانت اعظم و ان كبر تفریطى فانت اكبر و ان دام بخلى فانت اجود اللهم اغفرلى عظیم ذنوبى بعظیم عفوك و كثیر تفریطى بظاهر كرمك واقمع بخلى بفضل جودك اللهم ما بنا من نعمة فمنك لا اله الا انت استغفرك و اتوب الیك :
(خدایا اگر گناهان من عظیم است تو بزرگتر از آنى ، و اگر تفریط و تجاوز من بسیار، تو از آن بزرگترى ، و اگر بخل و حسد من دائم است جود و بخشش تو بى نهایت است . خدایا گناهان بزرگ مرا به عفو و بخشش بزرگ خویش ‍ ببخش ، و تجاوز بسیار مرا به كرم و بزرگوارى آشكارت درگذر، و ظلمت بخلم را به نور فضل و بخشش خود نابود گردان . اى خدا، هر نعمت كه ما بندگان راست همه از توست ، خدایى جز تو نیست و از تو آمرزش مى طلبم و به سوى تو از هر گناه باز مى گردم .)


تعقیبات نماز عصر
بسم الله الرحمن الرحیم استغفر الله الذى لا اله الا هو الحى القیوم الرحمن الرحیم ذوالجلال و الاكرام و اسئله ان یتوب على توبة عبد ذلیل خاضع فقیر بائس مسكین مستكین مستجیر لا یملك لنفسه نفعا و لا ضرا و لا موتا و لا حیوة و لا نشورا:
(طلب آمرزش مى كنم از خداوندى كه جز او خدایى نیست ، اوست زنده و پاینده ابدى ، اوست بخشنده و مهربان ، اوست صاحب جلال و بزرگوارى ، و درخواست مى كنم كه توبه ام را بپذیرى ، توبه این بنده ذلیل پست گداى پریشان روزگار بیچاره زمینگیر پناه آورنده به تو، كه از خود داراى هیچ نفع و ضررى نیست و مرگ و زندگى و حشر و نشرش هیچ به اختیار او نیست .)
پس مى گویى :
اللهم انى اعوذ بك من نفس لا تشبع و من قلب لا یخشع و من علم لا ینفع و من صلوة لا ترفع و من دعاء لا یسمع اللهم انى اسئلك الیسر بعد العسر و الفرج بعد الكرب والرخاء بعد الشدة اللهم ما بنا من نعمة فمنك لا اله الا انت استغفرك و اتوب الیك :
(خدایا پناه به تو مى برم از نفسى كه از دنیا سیرى ندارد و از قلبى كه خاشع نباشد و از علمى كه نفع نبخشد و از نمازى كه بالا نرود و از دعایى كه به اجابت نرسد. خداوندا از تو مى طلبم آسانى حال را بعد از عسرت ، و گشایش پس از رنج و مشقت ، و فراوانى نعمت پس از سختى و شدت . اى خداى من ، هر نعمتى كه ما بندگان را است هم از جانب تو مى باشد، خدایى غیر از تو نیست ، از تو آمرزش مى طلبم و به سوى تو از گناه باز مى گردم )(156).


تعقیبات نماز مغرب
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم انى اسئلك بوجهك الكریم واسمك العظیم و ملكك القدیم ان تصلى على محمد و اله و ان تغفرلى ذنبى العظیم انه لا یغفر العظیم الا العظیم :
(اى خدا، از تو درخواست مى كنم به حق ذات بزرگوار و نام بزرگ و ملك ازلى تو، كه درود بر محمد و آلش فرستى و گناه بزرگ مرا ببخشى كه جرم بزرگ را جز تو بزرگى نتواند بخشید.)


تعقیبات نماز عشاء
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم انه لیس لى علم بموضع رزقى و انما اطلبه بخطرات تخطر على قلبى فاجول فى طلبه البلدان فاءنا فیما اءنا طالب كالحیران لا ادرى افى سهل هو ام فى جبل ام فى ارض ام فى سماء ام فى بر ام فى بحر و على یدى من و من قبل من و قد علمت ان علمه عندك و اسبابه بیدك و انت الذى تقسمه بلطفك و تسببه برحمتك اللهم فصل على محمد و اله واجعل یا رب رزقك لى واسعا و مطلبه سهلا و ماءخذه قریبا و لا تعننى بطلب ما لم تقدر لى فیه رزقا فانك غنى عن عذابى و اءنا فقیر الى رحمتك فصل على محمد و اله وجد على عبدك بفضلك انك ذو فضل عظیم :
(اى خدا من ، از جایگاه روزى خودم آگاه نیستم ، تنها رزق خود را به خیالى كه بر دلم وارد مى شود مى طلبم ، و در دور شهرها در طلب روزى مى روم ، پس من در آنچه طالب او هستم مانند شخص متحیرم كه نمى دانم روزى ام در صحرا است یا كوه ، در زمین یا در آسمان است ، در خشكى است یا در دریا، و به دست كیست و پیش كیست ، و مى دانم كه علم آن نزد توست و اسباب روزى من هر چه باشد به دست توست و تو به لطف و كرم قسمت مى كنى آن رزق را به مهربانى خود برمى انگیزى ، خدایا پس درود فرست بر محمد و آل او، و رزقى كه به من عطا مى كنى وسیع فرما، و راه طلب آن را آسان گردان ، و از مآخذ نزدیكى مقرر ساز مرا در طلب چیزى كه بر من روزى مقدر نفرموده به مشقت نینداز كه تو از رنج و عذاب من بى نیازى و من محتاج به رحمت نامنتهاى توام ، پس درود فرست بر محمد و آل او، و بخشش فرما بر بنده خود به فضل و رحمت خویش كه فضل و كرم تو بسیار عظیم (و بى نهایت ) است )(157).

 

منبع: http://www.azha.ir
سه شنبه 15/5/1392 - 19:47
عقاید و احکام

مستحبات نماز آن چیزهایى هستند كه انجام دادن آنها باعث ((ثواب )) مى شود، ولى تركشان اشكالى ندارد و ضررى هم به نماز نمى زند، و آنها عبارتند از:
1 - افعال مستحبى .
2 - اذكار مستحبى .
افعال و اذكار مستحبى نماز بسیارند كه در این دو بخش به بعضى از آنها اشاره مى كنیم .


 افعال مستحبى

1 - آداب وضو

قال رسول الله (صلى الله علیه آله و سلم ): الوضوء مفتاح الصلاة :
وضو كلید و وسیله افتتاح نماز است .
(نهج الفصاحه ، حدیث 1588)
وضو و نماز همچون ترمزى است كه در پنج نوبت روز، بدن و روح را از گرایش به آلودگى و بدى باز مى دارد و به پاكى و راستى و درستى مى كشاند.
شایسته است كه نمازگزار هنگام وضو ساختن آداب آن را كاملا رعایت كند، تا مقدمات و نورانیت لازم را براى حضور به محضر رب الارباب تحصیل نماید.
1 - نخستین آداب وضو آن است كه ((رو به قبله )) بایستد و در حال توجه به مركز عبادت و توحید باشد تا از فواید آن محروم نماند. چنانچه در روایت است كه : ((هر كس وضو را رو به قبله بسازد ثواب دو ركعت نماز در نامه عمل او نوشته مى شود.))(2).
در حدیث است كه امام مجتبى (علیه السلام ) به هنگام وضو مفصلهایش ‍ مى لرزید و رنگ صورت مباركش زرد مى شد. علت این حالت را از آن حضرت پرسیدند، فرمود: ((بر هر كس كه در مقابل پروردگار مى ایستد سزاوار است كه رنگش زرد شود و اعضایش بلرزد(3).))
2 - یكى دیگر از مستحبات وضو ((مسواك زدن )) به هنگام هر وضو مى باشد.
هرگاه اراده كنى وضو ساختن را، باید ابتدا به مسواك كردن بپردازى و مسواك را بر عرض دندانها بمالى ، نه بر طول آن .
مسواك كردن به انگشت ابهام و مسبحه در وقت وضو، مثل مسواك كردن به مسواك است ؛ یعنى هر دو انگشت را بر دندان مالیدن در وقت وضو ساختن مجزى از مسواك است و قائم مقام آن است (4).
رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) به حضرت على (علیه السلام ) فرمود: ((اى على ! بر تو باد مسواك زدن به هنگام هر وضو(5 ).))
نیز حضرت فرمود: ((اگر بر امتم دشوار نبود، هر آینه مسواك را واجب مى كردم در هر وضو(6).))
همچنین فرمود: ((دو ركعت نماز در حالى كه انسان مسواك زده باشد، از هفتاد ركعت نماز در حالى كه مسواك نزده باشد، برتر است (7).))
3 - هنگام وضو ((مضمضه )) كند، و این عمل یعنى آب در دهان كردن و گردانیدن ، و بهتر این است كه آب را بیرون ریزد.
4 - هنگام وضو ((استنشاق )) نماید، و این عمل ، آب را در بینى كردن و بالا كشیدن آن است .
مستحب است كه سه بار مضمضه و استنشاق كند، اگر چه به یك مشت آب باشد(8).
5 - یكى دیگر از مستحبات وضو این است كه مرد در شستن اول در وقت شروع به شستن دستها آب را بر پشت آرنج بریزد، و در شستن دوم در وقت شروع آب را بر پیش آرنج بریزد، بر عكس زن ، كه او در شستن اول ابتدا به ریختن آب به پیش آرنج مى كند و در شستن دوم ابتدا به پشت آرنج مى كند(9).
6 - مستحب است بعد از وضو گرفتن ، اعضاء وضو را خشك نكند.
امام صادق (علیه السلام ) فرمود: ((هر كسى كه وضو بگیرد و خود را با حوله خشك نماید، یك حسنه براى او نوشته مى شود. اما كسى كه وضو بگیرد و خشك نكند، بلكه صبر كند تا اعضاى وضو به خودى خود خشك شود، سى حسنه براى او نوشته مى شود(10).))
7 - هنگام وضو، میان انگشتان را باز كند تا كاملا شسته شود.
رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) فرمود: ((هنگام وضو میان انگشتان خود فاصله دهید تا خدا به وسیله آتش میان آنها را فاصله ندهد(11 ).))
8 - مقدار مصرف آب :
رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) فرمود: ((براى وضو ده سیر آب ، و براى غسل سه كیلو آب كافى است ، ولى افرادى در آینده مى آیند كه این مقدار را كم مى شمارند و آب زیادى را مصرف خواهند كرد، آنها بر خلاف راه من مى روند(12).))
9- از دیگر مستحبات وضو، خواندن دعاهایى است كه در هر یك از افعال واجب وضو (شستن صورت و دستها و مسح سر و پاها) و افعال مستحبه وضو (مثل مضمضه و استنشاق ) وارد شده . این دعاها در بخش دوم كتاب (اذكار مستحبى ) آمده است .


2 - لباس نمازگزار

قال الصادق (علیه السلام ): خیر لباسك ما لا یشغلك عن الله عز و جل بل یقربك من شكره و ذكره و طاعته :
نیكوترین لباس آن است كه تو را از یاد خدا غافل نكند و مشغول به غیر ننماید، بلكه به شكر و ذكر و طاعتش نزدیك كند.
(مصباح الشریعه ، الباب السابع ، فى اللباس )
1 - مستحب است در حال نماز انسان با لباس سنگین و موقر باشد(13).
2 - لباس از پنبه یا كتان باشد.
3- لباس سفید و بهترین لباسهاى خود را بپوشد(14).
4 - پوشیدن عبا، و دست كردن انگشترى عقیق .
5 - عمامه با تحت الحنك (15).
پیغمبر اكرم (صلى الله علیه آله و سلم ) فرمود: ((دو ركعت نماز با عمامه ، بهتر است از چهار ركعت نماز بدون عمامه ))(16).
6 - استعمال بوى خوش (17).
از امام صادق (علیه السلام ) آمده : ((دو ركعت نماز كه با بوى خوش ‍ گزارده شود بهتر است از هفتاد ركعت نماز كه بى بوى خوش گزارده شود))(18).
7 - مستحب است در نماز جامه سیاه نپوشد، به این معنى كه پوشیدن آن در نماز مكروه است ، مگر سه چیز: عبا، عمامه ، چكمه (19).
8 - مستحب است كسى كه مى خواهد لباس بپوشد یا از تن در آورد، بسم الله الرحمن الرحیم بگوید(20).
9 - براى نماز جاى مخصوص ، لباس مخصوص ، سجاده یا فرش مخصوص ‍ انتخاب كنند.


3 - نماز جماعت

عن ابى جعفر (علیه السلام ) قال : قال على (علیه السلام ): من سمع النداء فلم یجبه من غیر علة فلا صلاة له
هر كس صداى اذان جماعت را بشنود و بدون هیچ عذرى پاسخ ندهد نماز ندارد (نمازش مقبول نیست ).
(وسائل الشیعه ، ج 5، ص 375)
مستحب است نماز با جماعت خوانده شود. فضیلت نماز جماعت بیست و پنج برابر نماز فرادى مى باشد(21).
1 - اگر ماءموم یك مرد باشد، مستحب است طرف راست امام بایستد. و اگر زن باشد مستحب است در طرف راست امام طورى بایستد كه جاى سجده اش مساوى زانو یا قدم امام باشد.
2 - اگر یك مرد و یك زن و یا یك مرد و چند زن باشد، مستحب است مرد طرف راست امام و باقى پشت سر امام بایستند.
3 - اگر چند مرد یا چند زن باشند، مستحب است مردها عقب امام و زنها پشت مردها بایستند.
4 - مستحب است امام در وسط صف بایستد و اهل علم و كمال و تقوى در صف اول بایستند.
5 - مستحب است صفهاى جماعت منظم باشد و بین كسانى كه در یك صف ایستاده اند فاصله نباشد و شانه آنان ردیف یكدیگر باشد.
6 - مستحب است بعد از گفتن قد قامت الصلوة ماءمومین برخیزند.
7 - مستحب است امام جماعت حال ماءمومى را كه از دیگران ضعیفتر است رعایت كند، و عجله نكند تا افراد ضعیف به او برسد.
8 - مستحب است قنوت و ركوع و سجود را طول ندهد، مگر بداند همه كسانى كه به او اقتدا كرده اند مایلند.
9 - مستحب است امام جماعت در حمد و سوره و ذكرهایى كه بلند مى خواند صداى خود را به قدرى بلند كند كه دیگران بشنوند، ولى باید بیش از اندازه صدا را بلند نكند.
10 - اگر امام در ركوع بفهمد كسى تازه رسیده و مى خواهد اقتدا كند، مستحب است ركوع را دو برابر همیشه طول بدهد و بعد برخیزد، اگر چه بفهمد كس دیگرى هم براى اقتدا وارد شد(22).


4 - نماز اول وقت

قال الصادق (علیه السلام ): امتحنوا شیعتنا عند مواقیت الصلوة كیف محافظتهم علیها
شیعیان ما را در اوقات نماز آزمایش كنید، كه چگونه بر خواندن نماز در موعد مقرر محافظت مى كنند.
(سفینة البحار، باب الصلوة )
مستحب است انسان نماز را در اول وقت آن بخواند كه راجع به آن خیلى سفارش شده و هرچه به اول وقت نزدیكتر باشد بهتر است ، مگر آنكه تاءخیر آن از جهتى بهتر باشد، مثلا صبر كند نماز را به جماعت بخواند(23).
اوقات فضیلت نماز
1 - وقت فضیلت نماز صبح از اول سپیده صبح تا پایدار شدن سرخى مشرقى است .
2 - وقت فضیلت نماز ظهر از نیمروز تا رسیدن سایه شاخص به اندازه خود مى باشد.
3 - وقت فضیلت نماز عصر از هنگام رسیدن سایه شخص به اندازه 4 قدم (7/4 شاخص ) تا رسیدن سایه شخص یا شاخص به دو برابر خود است .
4 - وقت فضیلت نماز مغرب از اول مغرب تا رفتن شفق (سرخى مغربى ) مى باشد.
5 - وقت فضیلت نماز عشاء از اول رفتن شفق تا یك سوم از شب است .(24)
رسول اكرم مى فرماید، خداوند متعال فرمود: ((من تعهدى نسبت به بنده ام دارم كه اگر نماز را در وقتش به پا دارد او را عذاب نكنم و بدون حساب او را به بهشت ببرم ))(25).
امام صادق (علیه السلام ) فرمود: ((هنگامى كه بنده اى سر وقت به نماز بایستد و مراقب آن باشد، پاره اى نور سفید بالا مى رود و مى گوید: تو مرا حفظ كردى ، خدا تو را حفظ كند. ولى وقتى نماز را در وقتش نخواند و مراقب آن نباشد، آن نماز به صورت لكه سیاه و تاریكى برمى گردد و مى گوید: مرا ضایع كردى ، خدا تو را ضایع نماید))(26).
از عایشه نقل شده است : ((بارها اتفاق افتاد كه پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) با ما مشغول صحبت بود، هنگامى كه وقت نماز مى رسید، چنان مشغول و متوجه عظمت خدا مى شد، گویا هرگز ما را نمى شناسد و ما هم او را نمى شناسیم ))(27).
امام صادق (علیه السلام ) فرمود: ((وقتى كه نماز واجب مى خوانى ، آن را در وقت خودش چنان بخوان كه گویا دیگر هرگز به نماز موفق نمى شوى ))(28).


5 - نماز در مكان هاى مقدس

قال رسول الله (صلى الله علیه آله و سلم ): جعلت لى الارض مسجدا و طهورا:
زمین براى من سجده گاه و پاك كننده قرار داده شده است .
(وسائل الشیعه ، ج 3، ص 593)
نماز در مكانهاى مقدس ، مانند مسجد الحرام ، مسجد النبى و مساجد دیگر و در حرم حضرت على (علیه السلام ) و امام حسین (علیه السلام ) و مكانهاى مقدس دیگر، بر كمال و ارزش نماز مى افزاید و در روایات آمده است كه نماز در این مكانها ثواب دارد.
نماز در مسجدالحرام
امام باقر (علیه السلام ) فرمود: ((یك نماز در مسجدالحرام ثوابش از یكصد هزار نماز در مساجد دیگر افزونتر خواهد بود))(29).
پیامبر اسلام (صلى الله علیه و آله و سلم ) فرمود: ((هر كس هفت بار به دور این خانه طواف كند و دو ركعت نماز طواف را بخوبى انجام دهد، گناهان او آمرزیده شود))(30).
نماز در مسجد رسول الله (صلى الله علیه و آله و سلم )
رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) فرمود: ((ثواب یك نماز در مسجد من ، برابر است با ثواب ده هزار نماز در مساجد دیگر جز مسجدالحرام . زیرا نماز در مسجدالحرام برابر یكصد هزار نماز در مساجد دیگر است ))(31).
نماز در مسجد كوفه
ابوبصیر گوید، از حضرت صادق (علیه السلام ) شنیدم كه فرمود: ((خوب مسجدى است مسجد كوفه ، هزار پیغمبر و هزار وصى پیغمبر در آن نماز خوانده اند))(32).
امام رضا (علیه السلام ) فرمود: ((نماز فرادى در مسجد كوفه فضیلتش ‍ بیشتر است از هفتاد نماز جماعت در مساجد دیگر))(33).
امام صادق (علیه السلام ) فرمود: ((یك نماز در مسجد كوفه برابر هزار نماز در مساجد دیگر است ))(34).
نماز در بیت المقدس ، مسجد جامع ، مسجد طایفه ، مسجد بازار
امیرالمؤ منین (علیه السلام ) فرمود: ((یك نماز در بیت المقدس برابر هزار نماز است و یك نماز در مسجد جامع شهر برابر صد نماز، و یك نماز در مسجد قبیله و محل برابر بیست و پنج نماز و یك نماز در مسجد بازار برابر دوازده نماز است و نماز مرد در خانه اش به تنهایى فقط یك نماز است ))(35).
همسایه مسجد
رسول خدا (صلى الله علیه آله و سلم ) فرمود: ((براى همسایه مسجد، جز در مسجد نماز خواندن روا نیست ))(36).
على (علیه السلام ) فرمود: ((حریم مسجد، چهل ذرع و همسایه آن ، چهل خانه از چهار طرف است ))(37).
انتظار براى نماز در مسجد
امام صادق (علیه السلام ) فرمود: هر كس در مسجد پس از نمازش در انتظار نماز دیگر بماند، میهمان خداست و بر خداست كه میهمانش را گرامى دارد))(38).
رسول خدا (صلى الله علیه آله و سلم ) فرمود: ((مساجد را گذرگاه قرار ندهید، مگر آن كه هنگام عبور، دو ركعت نماز بخوانید))(39).
غیبت در مسجد
رسول خدا (صلى الله علیه آله و سلم ) فرمود: ((به انتظار نماز نشستن در مسجد تا زمانى كه حدثى از او صادر نشود عبادت است . پرسیدند: حدث چیست ؟ پیامبر فرمود: غیبت كردن ))(40).
امام حسن (علیه السلام ) فرمود: ((اهل مسجد زائران خدایند و بر صاحبخانه است كه به زائرش هدیه اى دهد))(41).
در تورات مكتوب شده است كه : ((خانه هاى من در زمین مساجد است ، پس خوشا به حال بنده اى كه در خانه خود طهارت بگیرد، پس مرا در خانه من زیارت كند بر میزبان لازم است كه از میهمان خود پذیرایى نماید))(42).


6 - اذان و اقامه

قال على (علیه السلام ): من صلى باذان و اقامة صلى خلفه صف من الملائكة لا یرى طرفاه و من صلى باءقامة صلى خلفه ملك :
هر كس نماز خود را با اذان و اقامه بخواند صفى از فرشتگان پشت سر وى به نماز مى ایستند كه دو طرف آن صف دیده نمى شود، و هر كس نماز خود را با اقامه تنها بخواند فقط یك ملك یا یك صف پشت سر او نماز مى خواند.
(ثواب الاعمال ، ص 58)
1 - مستحب است پیش از نمازهاى یومیه اذان و اقامه بگویید(43).
2 - اذان و اقامه براى نمازهاى پنجگانه مستحب مؤ كد است ، چه نماز ادا باشد و چه قضاء و خواه در سفر باشد و یا در غیر سفر، چه مرد باشد و چه زن ، در هر حال . حتى بعضى اذان و اقامه را واجب دانسته اند، ولى اقوى استحباب آن به طور كلى است . چنانچه نماز عصر با ظهر و نماز عشاء با مغرب خوانده شود، گفتن اذان براى نماز عصر و عشاء ساقط مى گردد(44).
3 - مستحب است در روز اولى كه بچه به دنیا مى آید، یا پیش از آنكه بند نافش بیفتد، در گوش راست او اذان و در گوش چپش اقامه بگویند.
4 - مستحب است موقع گفتن اذان و اقامه ، انسان رو به قبله بایستد و با وضو یا غسل باشد.
5 - دستها را به گوش بگذارد و صدا را بلند نماید و بكشد و در بین جمله هاى اذان كمى فاصله دهد و بین آنها حرف نزند.
6 - مستحب است بدن انسان در موقع گفتن اقامه آرام باشد و آن را از اذان آهسته تر بگوید و جمله هاى آن را به هم نچسباند. ولى به اندازه اى كه بین جمله هاى اذان فاصله مى دهد، بین جمله هاى اقامه فاصله دهد.
7 - مستحب است بین اذان و اقامه یك قدم بردارد، یا قدرى بنشیند، یا سجده كند، یا ذكر بگوید، یا دعا بخواند، یا قدرى ساكت باشد، یا حرفى بزند، یا دو ركعت نماز بخواند. ولى حرف زدن بین اذان و اقامه نماز صبح مستحب نیست ، ولى نماز خواندن بین اذان و اقامه نماز مغرب را به امید ثواب بجا بیاورید.
8 - كسى كه اذان و اقامه دیگرى را مى شنود، مستحب است هر قسمتى را كه مى شنود بگوید، ولى از حى على الصلوة تا حى على خیر العمل را به امید ثواب بگوید.
9 - باید بین اذان و اقامه فاصله ندهد و اگر بین آنها به قدرى فاصله دهد كه اذانى را كه گفته اذان این اقامه حساب نشود، مستحب است دوباره اذان و اقامه را بگوید و نیز اگر بین اذان و اقامه و نماز به قدرى فاصله دهد كه اذان و اقامه آن نماز حساب نشود، مستحب است دوباره براى آن نماز، اذان و اقامه بگوید.
10 - مستحب است كسى را كه براى گفتن اذان معین مى كنند، عادل و وقت شناس و صدایش بلند باشد و اذان را در جاى بلند بگوید(45).


7 - آداب قبله

قال الصادق (علیه السلام ): اذا استقبلت القبلة فایس من الدنیا و ما فیها والخلق و ما هم فیه :
به هنگامى كه براى نماز به جانب قبله ایستادى از دنیا و آنچه در آن است ماءیوس شو، و نسبت به خلق و آنچه در آن است در كمال نومیدى باش . (عرفان اسلامى ، ج 5، ص 170)
نماز رو به كعبه مقدس برگزار مى شود. جهتى كه به آن رو مى كنیم و به نیایش ‍ خداوند مى پردازیم ((قبله )) نام دارد.
1 - مستحب است قلب هم سمت قبله باشد.
امام صادق (علیه السلام ) فرمود: ((چون رو به قبله نمودى ، از دنیا و هرچه در آن است و از خلق و هر چه بدان مشغولند، ماءیوس باش و دل خود را از هر آنچه كه او را از خداوند مشغول مى نماید، خالى ساز و با دیده باطن عظمت خداوند را ببین ، و به یاد آور روزى را كه در پیشگاه الهى خواهى ایستاد، روزى كه هركس بدانچه از پیش فرستاد گرفتار است )).
و در حدیث نبوى است كه : ((هرگاه بنده اى به نماز بایستد و قلبش با خدا و متوجه او باشد، پس از نماز، همچون روزى خواهد بود كه از مادر متولد شده است ))(46).
بدون شك صحیح نیست در پیشگاه حضرت حق داراى دو حالت باشى ، در یك حال توجه به او و در یك حال توجه به دنیا و خلق دنیا.
2 - كارهاى دیگرى مانند سر بریدن حیوانات باید رو به قبله انجام گیرد(47).
مسلمانان باید در عبادت رو به كعبه كنند، حتى در كارهایى همچون خواب ، خوراك ، هنگام وضو گرفتن و...


8 - حضور قلب

قال زین العابدین (علیه السلام ): ان العبد لا یقبل من صلاته الا ما اقبل علیه منها بقلبه :
همانا نماز بنده پذیرفته نمى شود، مگر آنچه را كه با قلبش به نماز توجه كرده است .
(المواعظ العددیه ، ص 270)
یكى دیگر از مقدمات نماز ((حضور قلب )) است و آن مهمترین شرط قبولى نماز مى باشد. براى نمازگزار سزاوار است كه در تمام ذكرها و كارهاى نماز حضور قلب داشته باشد كه تنها آنچه در نماز به آن توجه داشته باشد به حسابش گذاشته مى شود(48).
و هم اكنون سالك پس از ایجاد مقدمات و گفتن اذان و اقامه ، آماده خواندن نماز است . در این لحظه مهمترین مساءله حضور قلب است . یعنى این كه سالك به هر صورتى كه شده ، قلب خود را متوجه این عمل عظیم گرداند و در محضر ربوبى قدس آن را حاضر كند، زیرا در روایات تاءكید زیادى به رعایت حضور قلب شده و عبادت بدون آن همچون جسمى بى روح و دور از مرحله قبول است .
در كتاب كافى از حضرت باقر (علیه السلام ) و صادق (علیه السلام ) روایت شده است كه فرمودند:
((بدرستى كه آنچه از نماز براى تو مى باشد، آن قسمتى است كه نسبت به آن حضور قلب داشته باشى ، پس اگر تمام نماز را غلط بجاى آورد و با از آداب آن غفلت نماید، نمازش پیچیده مى شود و با آن به صورت صاحبش ‍ زده مى شود))(49).))


9 - نیت

قال الصادق (علیه السلام ): ان الله یحشر الناس على نیاتهم یوم القیامة
خداوند به روز قیامت مردم را بر نیتهایشان محشور مى كند.
(پرواز در ملكوت ، ص 69)
نیت یعنى قصد انجام كار، و در آن نزدیك شدن به خداى بزرگ و اطاعت از فرمان او معتبر است (50).
1 - نیت ركن عبادت است ، اگر عملى بدون نیت انجام شود یا نیت غیر خدایى داشته باشد، باطل است (51).
2 - انسان باید نماز را به نیت قربت ، یعنى براى انجام فرمان خداوند عالم بجا آورد و لازم نیست نیت را از قلب خود بگذراند یا مثلا به زبان بگوید كه چهار ركعت نماز ظهر مى خوانم ((قربة الى الله )).
3 - بایستى در همه چیز نیت داشته باشد، حتى در خواب رفتن و غذا خوردن .
رسول خدا (صلى الله علیه آله و سلم ) فرمود: هیچ گفتارى بدون عمل ارزش ندارد و هیچ گفتار و كردارى بدون نیت فایده اى ندارد و هیچ گفتار و كردار و نیتى بدون موافقت با سنت (روش رسول خدا) نتیجه بخش ‍ نیست )).
4 - خداوند در روز قیامت ، مردم را بر نیتهایشان محشور مى كند(52).
5 - یكى از مهمات آداب نیت ، كه از مهمات جمیع عبادات است و از دستورات كلیه شامله است ، اخلاص است و حقیقت آن تصفیه نمودن عمل است از شائبه غیر خدا(53).


10 - تكبیرة الاحرام

قال الصادق (علیه السلام ): فاذا كبرت فاستصغر ما بین السموات العلى والثرى دون كبریائه :
هرگاه تكبیرة الاحرام گفتى ، همه چیز را از آنچه كه در آسمان و زمین است در مقابل خداى كبیر و متعال ، كوچك و ناچیز بشمار؛ مگر كبریایى و بزرگى خداوند متعال را.
(مصباح الشریعه ، ص 91)
1 - پس از نیت ، تكبیرة الاحرام مى گوییم و وارد نماز مى شویم .
2 - نماز با ((الله اكبر)) شروع شده و با ((رحمة الله )) ختم مى گردد.
3 - مستحب است بعد از تكبیرة الاحرام بگوید: ((یا محسن ...)) (به بخش ((اذكار مستحبى )) مراجعه شود.)
4 - مستحب است موقع گفتن تكبیر اول نماز و تكبیرهاى بین نماز، دستها را تا مقابل گوشها بالا ببرد(54).
5 - مستحب است موقع گفتن تكبیر، دستها را تا مقابل گوشها و یا تا مقابل صورت بالا ببرد، در حالى كه انگشتها بسته و كف دستها رو به قبله است و به طورى باشد كه با بلند كردن دست ها، تكبیر را آغاز كند. با تمام شدن ((الله اكبر)) دستها تا مقابل گوشها بالا آمده باشد و بهتر آن است كه دستها از گوشها نگذرد(55).
6 - آنچه واجب است همان تكبیرة الاحرام است ، ولى پس از آن ، گفتن شش تكبیر بنا بر اقوى مستحب است .
7 - مستحب است ، شش تكبیر به تكبیرة الاحرام افزوده شود یا قبل از تكبیرة الاحرام یا بعد از آن ، و یا برخى قبل و برخى دیگر بعد از آن ، و احتیاط همان صورت اول است (كه همه قبل از تكبیرة الاحرام باشند).
بنابراین هفتمین را تكبیرة الاحرام قرار مى دهد(56).
8 - مستحب است امام جماعت تكبیرة الاحرام را طورى بلند بگوید كه افراد پشت سر او بشنوند و شش تكبیر بقیه را آهسته بگوید(57).
9 - مستحب است كه به عدد تكبیرهاى نماز تكبیر بگوید(58).
از امام صادق (علیه السلام ) روایت شده است كه آن حضرت فرمود: ((آنگاه كه تكبیر گفتى آنچه كه بین خاك و افلاك قرار دارد همه را كوچك شمار و كبریاء و بزرگى او را سرآمد همه اینها بدان )).


11 - قیام

عن ابى عبدالله (علیه السلام ): كان على بن الحسین (علیه السلام ) اذا قام الى الصلوة تغیر لونه فاذا سجد لم یرفع راءسه حتى یرفض عرقا:
از امام صادق (علیه السلام ) نقل است : هنگامى كه امام چهارم (علیه السلام ) به نماز بر مى خواست رنگش دگرگون مى شد و چون به سجده مى رفت تا چهره مباركش به عرق نمى نشست سر از سجده برنمى داشت .
(فروع كافى ، ج 3، ص 300)
قیام ، ایستادن تن و دل است در پیشگاه خداى سبحان . پس باید سرت كه بالاترین اعضاء توست به زیر فرو افكنده و با گردن كج باشى ، و این سرافكندگى تنبیهى است براى دل ، تواضع و تذلل و انكسار باشد و از تكبر و ریاست بیزارى جوید(59).
1 - كمال قیام بدن به این است كه با طماءنینه و هیبت و حیاء باشد.
2 - قیام در موقع گفتن تكبیرة الاحرام و قیام پیش از ركوع ، كه آن را قیام متصل به ركوع مى گویند، ركن است . ولى قیام در موقع خواندن حمد و سوره ، و قیام بعد از ركوع ركن نیست و اگر كسى آن را از روى فراموشى ترك كند، نمازش صحیح است (60).
3 - مستحب است كه در حال ایستادن ، بدن را راست نگاه دارد و شانه ها را پایین بیندازد.
4 - مستحب است سر خود را پایین بیندازد و به موضع سجده بنگرد، به آسمان و راست و چپ نگاه نكند.
از رسول خدا (صلى الله علیه آله و سلم ) روایت شده است كه فرمود: ((آیا كسى كه در هنگام نماز صورتش را این طرف و آن طرف مى كند، از این نمى ترسد كه خدا صورتش را به صورت حمارى برگرداند)).
یكى از محققین در این باره مى گوید: ((مراد پیامبر (صلى الله علیه آله و سلم ) این بود كه آیا كسى كه در نماز از خداوند و عظمت او به چیز دیگرى مشغول مى شود، نمى ترسد كه خداوند این غفلت را ادامه دهد، در نتیجه وجه قلبش مثل وجه قلب حمار گردد)).
5 - مستحب است دستها را روى رانها بگذارد، انگشتها را به هم بچسباند، جاى سجده را نگاه كند، سنگینى بدن را به طور مساوى روى دو پا بیندازد، با خضوع و خشوع باشد، پاها را پس و پیش نگذارد، اگر مرد است پاها را از سه انگشت باز تا یك وجب فاصله دهد، و اگر زن است پاها را به هم بچسباند(61).
6 - انگشتان پا را رو به قبله گذارده و از قبله كج نكند(62).
7 - در حال برخاستن این ذكر را بگوید: بحول الله و قوته اقوم و اقعد(63).
8 - با دستهایش بازى نكند و پاهاى خود را حركت ندهد.
امام صادق (علیه السلام ) فرمود: ((پدرم مى فرمود: على بن الحسین (علیه السلام ) چون به نماز بر مى خواست گویى شاخه درختى بود كه بجز آنچه باد از آن جناب حركت مى داد حركت نمى كرد. یعنى بدن آن حضرت مانند چوب بى حركت بود و فقط دامن لباس او بود كه در اثر وزش باد در حركت بود))(64).
10 - كمال قلب در هنگام نماز به این است كه سخن خداى تبارك و تعالى را پیوسته در نظر داشته باشد(65).
11 - وظیفه قلبى در قیام آن است كه متذكر باشى كه تو در پیشگاه خداوند ایستاده اى كه از باطن ذات تو و از نهان و آشكار تو آگاه است و او به تو از رگ گردن نزدیك تر است . پس باید آن چنانش عبادت كنى كه گویى او را مى بینى ، و اگر تو او را نمى بینى بدان كه او تو را مى بیند.


12 - قرائت

حدیث قدسى :
قسمت الصلوة بینى و بین عبدى فنصفهالى و نصفها لعبدى
من نماز را میان خود و بنده ام تقسیم كرده ام ، پس نیمى از آن ، از آن من است و نیمى دیگر از آن بنده ام .
(پرواز در ملكوت ، ص 128)
1 - یكى از چیزهایى كه در قرائت مستحب است رعایت ترتیل است .
2 - اهمیت دادن به اعراب كلمات است .
3 - مستحب است در نماز صبح سوره طولانى اختیار كند(66).
4 - مستحب است در ركعت اول پیش از خواندن حمد بگوید: اعوذ بالله من الشیطان الرجیم .
5 - مستحب است براى مردها، بلند گفتن بسم الله الرحمن الرحیم براى حمد و سوره در نماز ظهر و عصر(67).
6 - حمد و سوره را شمرده بخواند و در آخر هر آیه وقف كند، یعنى آن را به آیه بعد نچسباند. وقتى گفت بسم الله الرحمن الرحیم آخر آن را وقف كند و با اندكى وقف بگوید الحمد الله رب العالمین و باز وقف كند تا آخر آن ...
7 - در حال خواندن حمد و سوره ، به معناى آیه توجه داشته باشد.
8 - بعد از خواندن سوره كمى صبر كند، بعد تكبیر پیش از ركوع را بگوید یا قنوت را بخواند(68).
9 - مستحب است در تمام نمازها در ركعت اول سوره قدر و در ركعت دوم سوره توحید را بخواند(69).
10 - در نماز جمعه و در نماز ظهر روز جمعه مستحب است كه در ركعت اول بعد از حمد سوره جمعه و در ركعت دوم بعد از حمد، سوره منافقین را بخواند(70).
11 - گفتن كذلك الله ربى بعد از خواندن سوره اخلاص (71)
12 - در ركعت سوم و چهارم مستحب است بعد از تسبیحات استغفار كند، مثلا بگوید: استغفر الله ربى و اتوب الیه و یا این كه بگوید: اللهم اغفرلى (72).
13 - هنگام خواندن حمد سوره ، سالك بایستى از صورت ظاهرى قرائت عبور كرده و به صورت باطنى آن توجه نماید، و تمام عبادت را با حضور قلب و توجه تام و تمام اداء نماید، زیرا در روایت است كه هر عبارتى از سوره حمد را كه نمازگزار اداء مى نماید خداوند نداى او را شنیده و تصدیق مى نماید. لذا بایستى به گونه اى عبادت را اداء نمود كه شایسته تصدیق خداوندى گردد.
14 - انسان باید نماز را یاد بگیرد كه غلط نخواند و كسى كه هیچ قسم نمى تواند صحیح آن را یاد بگیرد، باید هر طور كه مى تواند بخواند و احتیاط مستحب آن است كه نماز را به جماعت بجا آورد(73).
15 - اگر نماز را به جماعت مى خواند بعد از تمام شدن حمد امام ، و اگر فرادى مى خواند بعد از آنكه حمد خودش تمام شد، بگوید: الحمد لله رب العالمین (74).
16 - بعد از خواندن سوره توحید یك یا دو یا سه مرتبه كذلك الله ربى یا سه مرتبه كذلك الله ربنا بگوید(75).
17 - مستحب است بلند خواندن قرائت در نماز ظهر روز جمعه ، لیكن احتیاطا، آهسته خواندن آن سزاوار نیست كه ترك شود(76).
18 - مستحب است خواندن سوره ((نباء)) یا ((هل اتى )) یا ((غاشیه )) یا ((قیامت )) و مانند اینها در نماز صبح ، و خواندن سوره ((اعلى )) یا ((شمس )) در نماز ظهر، و خواندن سوره ((نصر)) و سوره ((تكاثر)) در نماز عصر و مغرب (77).
19 - مستحب است كه در شب جمعه در ركعت اول نماز مغرب و عشاء سوره حمد و ركعت دوم آنها سوره ((اعلى ))(78).
20 - یكى دیگر از آداب مستحب نماز آن است كه انسان وقتى نماز مى خواند با ((تاءنى )) بخواند، یعنى خواندن او طورى باشد كه اگر كسى كنار او ایستاد و خواست این كلمه ها را یكى یكى بشمارد، موفق به انجام این كار بشود. بعضى ها چنان نمازشان را تند و سریع مى خوانند و كلمات را با سرعت اداء مى كنند، كه نه تنها نمى توان كلمات آنها را شماره كرد، بلكه اصلا اگر كسى هم بخواهد همراه آنها نماز بخواند و با آنها پیش ‍ برود، قادر به انجام این كار نخواهد بود(79).
21 - امام زین العابدین (علیه السلام ) وقتى به جمله مالك یوم الدین در نماز مى رسید، آن را آن قدر تكرار مى كرد كه نزدیك بود روح از بدنش پرواز كند.


13 - قنوت

قال رسول الله (صلى الله علیه آله و سلم ): اطولكم قنوتا فى دارالدنیا اطولكم راحة یوم القیمة فى الموقف :
هر كس از شما قنوتش در این دنیا طولانى تر باشد، در آخرت در موقف محشر راحتى او بیشتر خواهد بود.
(ثواب الاعمال ، ص 59)
1 - بدان كه قنوت یكى از مستحبات مؤ كده است كه ترك آن شایسته نیست و احتیاط بر انجام آن است ، كه آن بلند نمودن دست تا رو به روى صورت و كف آن رو به آسمان ، و خواندن دعا به هر زبان ، چه عربى و چه غیر آن مى باشد، لیكن احتیاط آن است كه عربى بخواند.
2 - مستحب است كه قبل از قنوت تكبیر بگوید و بعد از آن دستها را بالا ببرد و انگشتان را به هم بچسباند، مگر دو انگشت بزرگ را.
3 - اشرف اذكار قنوت كلمات فرج است و دعاهاى عقب آن ، و آن هم از دعاهاى طلب مغفرت و عافیت است .
عمده اى از دعاهاى قنوت در بخش اذكار مستحبى آمده است .


14 - ركوع

قال الصادق (علیه السلام ): لا یركع عبدلله ركوعا على الحقیقة الا زینه الله تعالى بنور بهائه و اظله فى ضلال كبریائه و كساه كسوة اصفیائه
هیچ بنده اى براى خدا به حقیقت ركوع نكند، مگر آن كه خداوند تعالى او را به نور جمال خود بیاراید و در سایه كبریایش جاى دهد و جامه برگزیدگانش ‍ بپوشاند.
(مصباح الشریعه ، ص 14)
1 - مستحب است پیش از رفتن به ركوع ، در حالى كه راست ایستاده ، تكبیر بگوید.
2 - دست راست را بر زانوى پاى راست بگذارد، این كار را قبل از گذاردن دست چپ ، بر زانوى پاى چپ بگذارد.
3 - در ركوع ، زانوها را به عقب دهد و پشت را صاف نگه دارد و گردن را بكشد و مساوى پشت نگه دارد. فصل مرد است مابین دو قدم خود به یك وجب ، و چسباندن زن است آنها را به یكدیگر.
4 - جدا نمودن دو دست است از بدن ، به در آوردن دو مرفق و دو بازو به نحو دو بال .
5 - بین دو قدم را نگاه كند.
6 - پیش از ذكر یا بعد از آن صلوات بفرستد.
7 - بعد از آن كه از ركوع برخاست و راست ایستاد، در حالى كه بدن آرام است ، بگوید: سمع الله لمن حمده .
8 - مستحب است در ركوع زنها دست را از زانو بالاتر بگذارند و زانوها را به عقب ندهند(80).
9 - مستحب است ذكر ركوع را سه یا پنج یا هفت مرتبه بیشتر بگوید(81).
شخصى وارد منزل امام صادق (علیه السلام ) شد و دید كه امام در حال ركوع به تسبیح خدا مشغول است و تا شصت مرتبه تسبیح را تكرار نمود(82).
10 - دعا است بعد از تسبیح : ((اللهم لك ركعت .....))(83) (به بخش ‍ اذكار مستحبى مراجعه شود).
11 - پس از بلند شدن از ركوع ، مستحب است در حالى كه بدن آرام است ، تكبیر گفته شود. خوب است امام ذكر را با صداى بلند بگوید تا ماءموم بشنود.
12 - طول دادن ركوع مستحب است (84).
امیرالمؤ منین (علیه السلام ) آن قدر ركوع طولانى داشت كه عرق از ساق پاى او جارى و زیر قدمهاى مباركش تر مى شد(85).
13 - مكروه است در حال ركوع سرش را پایین اندازد یا دستهایش را به پهلوهایش بچسباند و یا دستهایش را میان زانوهایش قرار دهد(86).
14 - مستحب است دستها را در حال گفتن تكبیر بلند كند(87).
15 - مستحب است كه كف دستها را با انگشتان باز در حال ركوع روى زانوها بگذارد(88).
16 - مستحب است كه زانوها را به عقب كشیده ، كمر را صاف نگاه دارد، گردن را بكشد و آرنج دستها را مانند دو بال قرار دهد(89).
17 - زن دستهایش را روى رانها بالاى زانوها بگذارد(90).
امام صادق (علیه السلام ) مى فرماید: ((نمى شود كه بنده اى براى خدا ركوع كند، ركوعى از روى حقیقت و آن چنان كه شایسته است ، مگر این كه خداوند او را به نور بهاء خود زینت بخشد، و در سایه كبریاء و بزرگى خود جاى دهد و لباس برگزیدگان خود را بر او بپوشاند))(91).


15 - سجود

قال الصادق (علیه السلام ): ما خسر والله من اتى بحقیقة السجود ولو كان فى العمر مرة واحدة :
به خدا قسم كسى كه حق سجود را به جاى آورد و سجده حقیقى كند به هیچ عنوان زیان متوجه او نشود، گر چه در تمام مدت عمر چنین سجودى را یك بار به جاى آورد.
(عرفان اسلامى ، ج 6، ص 54)
1 - كسى كه ایستاده نماز مى خواند بعد از آن كه سر از ركوع برداشت و كاملا ایستاد و كسى كه نشسته نماز مى خواند بعد از آن كه كاملا نشست ، براى رفتن به سجده تكبیر بگوید.
2 - موقعى كه مرد مى خواهد به سجده برود اول دستها را، و زن اول زانوها را به زمین بگذارد.
3 - بینى یا پیشانى را به مهر یا چیزى كه سجده بر آن صحیح است بگذارد.
4 - در حال سجده انگشتان دست را به هم بچسباند و برابر گوش بگذارد، به طورى كه سر آنها رو به قبله باشد.
5 - در سجده دعا كند و از خدا حاجت بخواهد و دعایى كه بعدا ذكر مى شود بخواند.
6 - بعد از سجده بر ران چپ بنشیند و روى پاى راست را بر كف پاى چپ بگذارد.
7 - بعد از هر سجده وقتى نشست و بدنش آرام گرفت تكبیر بگوید.
8 - بعد از سجده اول بدنش كه آرام گرفت استغفر الله ربى و اتوب الیه بگوید.
9 - سجده را طول بدهد و در موقع نشستن دستها را بر روى رانها بگذارد.
10 - براى رفتن به سجده دوم در حال آرامى بدن ((الله اكبر)) بگوید.
11 - در سجده ها، صلوات بفرستد و اگر آن را به قصد ذكرى كه در سجده ها دستور داده اند بگوید، اشكال ندارد.
12 - در موقع بلند شدن دستها را بعد از زانوها از زمین بردارد.
13 - مردها آرنج و شكم را به زمین نچسبانند و بازوها را از پهلو جدا نگاه دارند و زنها آرنجها و شكم را به زمین بگذارند و اعضاء بدن را به یكدیگر بچسبانند(92).
14 - ذكر بیش از مقدار واجب در سجده بگوید.
15 - در وقت عزم ایستادن تكیه به دست ها كند، در حالى كه انگشتان خود را گشوده باشد.
16 - دو مرفق و دو بازو را مثل دو بال بیرون آوردن .
17 - نظر كردن در حال سجده به طرف بینى (93).
18 - مستحب است وقتى كه خواست بلند شود، بگوید: بحول الله و قوته اقوم و اقعد.
19 - مستحب است بعد از نماز ((سجده شكر)) نماید و همین قدر كه پیشانى را به قصد شكر بر زمین بگذارد كافى است ، ولى بهتر است صد مرتبه یا سه مرتبه یا یك مرتبه ((شكرا لله )) یا ((شكرا)) یا ((عفوا)) بگوید و نیز مستحب است هر وقت هم نعمتى به انسان مى رسد یا بلایى از او دور مى شود سجده شكر بجا آورد(94).
20 - مستحب است انسان به قصد اظهار ذلت و كوچكى خویش یا به قصد تعظیم و بزرگ شمردن حق تعالى سجده نماید و این سجده از بهترین عبادات الهى است كه طول دادن آن نیز مستحب است (95).
21 - مستحب است كه با رسیدن هر نعمتى در پیشگاه خداوند متعال شكرگزارى كند، حتى همین قدر كه انسانى موفق شده است نماز واجب خویش را بخواند و وظیفه اش را انجام دهد، این خود، جاى شكر دارد(96).
رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) فرمود: ((نزدیكترین حالت بنده به خدا حالت سجده است ))(97).


16 - تشهد

قال الصادق (علیه السلام ): التشهد ثناء على الله تعالى :
تشهد ثناء حق جل و علا است .
(مصباح الشریعه ، الباب السابع عشر، فى التشهد)
1 - مستحب است در حال تشهد بر ران چپ بنشیند و روى پاى راست را به كف پاى چپ بگذارد.
2 - پیش از تشهد بگوید: ((الحمدلله )) یا بگوید: بسم الله و بالله و الحمدلله و خیر الاءسماء لله
3 - مستحب است ثنا و دعا زیاد بگوید، پیش از تشهد و در اثناء آن و بعد از آن . دعاهایى كه از ائمه معصومین (علیهم السلام ) نقل شده است .
4 - مستحب است در تشهد اول بعد از صلوات بر محمد و آل محمد، بگوید: و تقبل شفاعته فى امته و ارفع درجته
5 - مستحب است هنگام برخاستن از تشهد، بگوید: بحول الله و قوته اقوم و اقعد.
6 - در موقع نشستن ، دستها را روى رانها بگذارد و انگشتها را به یكدیگر بچسباند و به دامان خود نگاه كند.
7 - مستحب است كه زنها در وقت خواندن تشهد، رانها را به هم بچسبانند(98).
در كتاب شریف مصباح الشریعه آمده است كه تشهد ثناء بر خداوند است .
در تشهد گواهى به یگانگى خدا و رسالت پیامبر، در كنار هم آمده و پیوند نبوت و رهبرى را با توحید و عبودیت مى رساند(99).
وقتى در نماز مى خوانیم : اشهد ان محمدا عبده و رسوله نسبت به رسول اكرم (صلى الله علیه آله و سلم ) عبد را بر رسالت مقدم داشتن ، ممكن است اشاره به این باشد كه پیغمبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) از كانال عبودیت به رسالت رسیده است ، از همه چیز آزاد گشته و عبد شده است ، عبد خدا، نه عبد چیزهاى دیگر، دو راه بیشتر نیست یا عبودیت خدا، یا عبودیت نفس اماره ، اگر انسان از عبودیت دیگران آزاد بشود و عبودیت خدا را بپذیرد لایق این مى شود كه عبد او باشد و كارهایى كه انجام مى دهد انحراف ندارد(100).


17 - تسبیحات چهارگانه

قال على (علیه السلام ): ان الانسان كان فى الصلوة فان جسده و ثبابه و كل شى ء حوله یسبح :
هنگامى كه انسان مشغول نماز است ، بدن و لباس و هر چه پیرامون اوست خدا را تسبیح مى گویند.
(بحارالانوار، ج 82، ص 213)
در ركعت سوم و چهارم نمازهاى سه ركعتى و چهار ركعتى ، تنها سوره حمد خوانده مى شود و مى توانیم به جاى آن اشعارهاى چهارگانه زیر را، كه ((تسبیحات اربعه )) نام دارند، سه بار آهسته (به طور اخفات ) تكرار كنیم و اگر یك بار هم گفته شود كافى است :
1 - ((سبحان الله .))
خداوند از هر عیب و نقصى [جهل ، ضعف ، ظلم ، شرك ، بیهودگى ، خستگى ، دروغ ، بهتان ، وابستگى و....] پاك و منزه است .
2 - ((والحمدلله .))
و حمد و سپاس براى الله است [كه از هر عیب و نقصى مبراست ].
3 - ((و لا اله الا الله .))
و هیچ معبودى بجز الله نیست .
4 - ((والله اكبر.))
و خدا از هر چیز بزرگتر و برتر است .
محتواى تسبیح
قرآن در آیات متعدد از تسبیح موجودات جهان خبر مى دهد(101). و به ما توصیه مى كند كه با حمد پروردگار(102) و به نام عظیم (103) و اعلى (104) الهى تسبیح گوییم . آیا راز این تسبیحات چیست با اینكه مى دانیم خداوند از هر گونه توصیف و تسبیحى بى نیاز است ؟
تمام موجودات ، از اتم تا كهكشانها، با نشان دادن حركات منظم و سیر تكاملى خود آفریننده خود را تسبیح و از هر عیب و نقصى منزه نشان مى دهند.
ما انسانها نیز باید با شعارهاى تسبیح ، خود را از هر پستى و نقصى پاك گردانیم و همگام با سایر موجودات با كوشش منظم و بى عیب به سوى رشد و تكامل پیش رویم و استعداد و قدرت ذاتى خود را آشكار سازیم و منشاء خیر و تربیت دیگران گردیم .
از سوى دیگر، شعارهاى حمد و تسبیح ، انسان را متوجه نقص خود و استعداد سرشارى كه براى رسیدن به برترى و كمال دارد مى گرداند، و او را به تلاش و كوشش و عزم و امید وا مى دارد تا چون غریقى امواج خروشان دریا را بشكافد و موانع را از سر راه بردارد و خود را به ساحل كمال برساند(105).


18 - سلام

قال الصادق (علیه السلام ): معنى السلام فى دبر كل صلوة ، الامان ، اى من ادى امر الله و سنة نبیه (صلى الله علیه و آله و سلم ) خاشعا منه قلبه فله الامان من بلاء الدنیا و برائة من عذاب الاخرة معنى ((سلام )) در پایان نماز، امان است ، یعنى هر كس كه امر خدا و سنت پیامبرش را با خشوع قلب بجاى آورد، از بلاى دنیا در امان است و از عذاب آخرت بر كنار.
(مصباح الشریعه ، باب سلام )
سلام نامى است از نامهاى خداى تعالى ، كه در میان خلایق به امانت سپرده است (106).
پس چون نمازگزار اراده خروج از نماز مى كند، چون اصل و حقیقت نماز رسول خداست ، اول شخصا ایشان را مخاطب قرار داده و مى گوید: السلام علیك ایها النبى و رحمة الله و بركاته
سپس با دیگران ، كه حاضران در جمع هستند، سلام مى دهد و خود را نیز در سلام شركت داده و مى گوید: السلام علینا و على عباد الله الصالحین
و آنگاه آخرین سلام را ارائه مى دهد: السلام علیكم و رحمة الله و بركاته (107)
مستحب است این كه نمازگزار (چه منفرد و چه امام و چه ماءموم ) در وقتى كه سلام به ((السلام علیكم )) مى دهد، قصد كند به خطاب در علیكم ، انبیاء و ملائكه و ائمه ، یعنى آنها را در ذهنش حاضر كند.
سلام نخست به رسول خدا، سلام دوم به خود ما و بندگان شایسته خدا، سلام سوم بر همه فرشتگان و مؤ منان و....(108)
سه شنبه 15/5/1392 - 19:47
عقاید و احکام
نام كتاب : آداب و مستحبات نماز
نام نویسنده : عباس عزیزى
مقدمه
((نماز)) حقیقتى است مركب ، و صورتى است كه شرع از امور متفاوت نگارش و تصویر كرده و ما را به اكتساب آمر نموده و روح آن : نیت و قصد قربت و حضور قلب و اخلاص است . اعمال اركانى آن : تكبیرة الاحرام و ركوع و سجود و قیام به منزله اعضاء رئیسه است ، كه به ترك آنها نماز اساسا از میان مى رود و تحقق و صحت آن بدون آنها، ممكن نیست . سایر اعمال واجب آن : از فاتحه و سوره و ذكر ركوع و دو سجده و طماءنینه در آنها و تشهد و سلام دادن و غیر اینها از اعمال واجب است كه نماز به ترك آنها از روى عمد نه سهو باطل مى شود. و اعمال مستحب : از قنوت و دعاى افتتاح و تكبیرات بیشتر، علاوه بر تكبیرة الاحرام ، و غیر اینها. آداب مستحب در تمام اركان نماز وجود دارد، و ترك آنها از روى عمد یا سهو باطل نمى شود، لیكن از حسن و كمال فزونى اجر و ثواب بیرون مى رود، و رعایت آنها در ایجاد حالت خاص بندگى مؤ ثر است ، و آنها عبارتند از: افعال مستحبى و اذكار مستحبى .
پس با رعایت آداب مستحبات ، از مكروهات نماز هم بپرهیزیم ؛ زیرا با انجام مكروهات ، باعث مى شود نمازگزار در حال نماز از یاد خدا باز بماند، از خضوع و خشوع او بكاهد و ثواب نماز او كم شود.
امام خمینى (ره ) در این زمینه مى فرماید: ((كارهایى كه ثواب نماز را كم مى كند بجا نیاورد و نیز كارهایى كه ثواب نماز را زیاد مى كند بجا آورد.))
یكى از مستحبات مؤ كد، تعقیبات نماز است كه در بر آورده شدن خواسته ما تاءثیرى بسزا دارد و منافع دنیوى و اخروى آن بى نهایت است . لازم نیست تعقیب به زبان عربى و از كارى مخصوص باشد، بلكه به هر زمانى انجام یابد نیكو و مطلوب است ؛ اگر چه به طورى كه از معصوم رسیده ، عمل شود بهتر و ثوابش بیشتر خواهد بود.
بعد از فراغ از نماز، ولو این كه نماز مستحبى باشد، تعقیب مستحب است و این استحباب در نماز واجب ، خصوصا نماز صبح مؤ كدتر است .
مقصود از تعقیب آن است كه مشغول دعا و ذكر خواندن قرآن و مانند اینها شود و در تعقیب نماز شرط است كه متصل به فراغ از نماز باشد.
ما در اینجا مستحبات نماز از جمله بعضى از تعقیبات ماءثوره را، كه با فضیلت خاصى با سندهاى معتبر نقل شده ، مى آوریم . ان شاء الله كه مؤ منین با خواندن و مداومت بر آنها به درك حضور خداوند متعال راه یابند؛ زیرا جزاى ذاكر (یاد كننده خدا) همنشینى با حضرت حق است كه خود فرمود: انا جلیس من ذكرنى : من همنشین كسى هستم كه مرا یاد كند.
عباس عزیزى
حوزه علمیه قم
15 محرم الحرام 1415
اهمیت نماز از دیدگاه امام خمینى (ره )
نماز مهم ترین اعمال دینى است كه اگر قبول درگاه خداوند عالم شود، عبادت هاى دیگر هم قبول مى شود، و اگر پذیرفته نشود اعمال دیگر هم قبول نمى شود. و همان طور كه اگر انسان شبانه روزى پنج نوبت در نهر آبى شستشو كند، چرك در بدنش نمى ماند، نمازهاى پنجگانه هم انسان را از گناهان پاك مى كند. و سزاوار است كه انسان نماز را در اول وقت بخواند، و كسى كه نماز را پست و سبك شمارد، مانند كسى است كه نماز نمى خواند. پیغمبر اكرم (صلى الله علیه آله و سلم ) فرمود: ((كسى كه به نماز اهمیت ندهد و آن را سبك شمارد، سزاوار عذاب آخرت است .))
روزى حضرت در مسجد تشریف داشتند، مردى وارد و مشغول نماز شد و ركوع و سجودش را كاملا بجا نیاورد؛ حضرت فرمودند: ((اگر این مرد در حالى كه نمازش این طور است از دنیا برود، به دین من از دنیا نرفته است )).
پس انسان باید مواظب باشد كه به عجله و شتابزدگى نماز نخواند و در حال نماز به یاد خدا و با خضوع و خشوع و وقار باشد، و متوجه باشد كه با چه كسى سخن مى گوید، و خود را در مقابل عظمت و بزرگى خداوند عالم بسیار پست و ناچیز بیند، و اگر انسان در موقع نماز كاملا به این مطلب توجه كند از خود بى خبر مى شود، چنان كه در حال نماز تیر را از پاى مبارك امیرالمؤ منین (علیه السلام ) بیرون كشیدند و آن حضرت متوجه نشدند. و نیز باید نمازگزار توبه و استغفار نماید و گناهانى كه مانع قبول شدن نماز است ، مانند: حسد، كبر، غیبت ، خوردن حرام ، آشامیدن مسكرات و ندادن خمس و زكات ، بلكه هر معصیتى را ترك كند. و همچنین سزاوار است كارهایى كه ثواب نماز را كم مى كند بجا نیاورد، مثلا در حال خواب آلودگى و خوددارى از بول به نماز نایستد و در موقع نماز به آسمان نگاه نكند. و نیز كارهایى كه ثواب نماز را زیاد مى كند بجا آورد، مثلا انگشترى عقیق به دست كند و لباس پاكیزه بپوشد و شانه و مسواك كند و خود را خوشبو نماید(1).
 
منبع: http://www.azha.ir
سه شنبه 15/5/1392 - 19:46
عقاید و احکام
س 1235: آیا هیپنوتیزم جایز است؟

ج: اگر به منظور غرض عقلایى و بارضایت کسى که مى‏خواهد هیپنوتیزم شود صورت بگیرد و همراه با کار حرامى هم نباشد، اشکال ندارد.

س 1236: عدّه ‏اى نه به قصد درمان بلکه به منظور نشان دادن قدرت روحى انسان مبادرت به هیپنوتیزم مى‏کنند، آیا این عمل جایز است؟ آیا افرادى که در این زمینه صاحب تجربه هستند ولى متخصّص آن نیستند، جایز است اقدام به این کار کنند؟

ج: به‌طور کلى یادگیرى هیپنوتیزم و استفاده از آن به غرض عقلایى حلال و قابل ملاحظه اشکال ندارد به شرط اینکه با رضایت و موافقت کسى باشد که مى‏ خواهد به خواب مصنوعى برود و ضرر معتنابهى هم براى او نداشته باشد.

س 1230: یادگرفتن و یاددادن و دیدن شعبده و اقدام به بازیهایى که همراه با تردستى هستند، چه حکمى دارد؟

ج: یاددادن و یادگرفتن شعبده حرام است، ولى بازیهایى که همراه با سرعت حرکت و تردستى هستند و از انواع شعبده محسوب نمى‏ شوند، اشکال ندارد.

س 1231: آیا آموختن علم جفر و رمل و زیج‏ها و علوم دیگرى که از امور غیبى خبر مى‏ دهند، جایز است؟

ج: آنچه از این علوم در حال حاضر نزد مردم است، غالباً تا این حد که موجب یقین و اطمینان به کشف امور غیبى و خبردادن از آنها شوند، قابل اعتماد نیستند، ولى آموختن علومى مانند جفر و رمل به‌طور صحیح اشکال ندارد به شرطى که مفسده‏اى بر آنها مترتّب نشود.
ج: علم سحر و یادگرفتن آن حرام است مگر آنکه به منظور غرض عقلایى و مشروع باشد وامّا احضار ارواح و ملائکه و جن، برحسب اختلاف موارد و وسائل و اغراض، احکام مختلفى دارد.

س 1233: مراجعه مؤمنین به بعضى از کسانى که از طریق تسخیر ارواح و جن اقدام به معالجه مى‏کنند، با توجه به اینکه یقین دارند که آنها فقط کار خیر انجام مى‏دهند چه حکمى دارد؟

ج: این کار فی نفسه اشکال ندارد، مشروط بر اینکه از راههایى که شرعاً حلال هستند، اقدام شود.

س 1234: آیا فالگیرى از طریق سنگریزه و کسب درآمد با آن جایز است؟

ج: اخبار به کذب جایز نیست.
 
منبع: http://www.azha.ir
سه شنبه 15/5/1392 - 19:45
عقاید و احکام
حضرت استاد رمضانی در نشستی علمی در دانشگاه ادیان و مذاهب كه ظهر پنج‌شنبه 31 فروردین ماه با حضور جمعی از اساتید و دانشجویان برگزار شد به تبیین بحث ریاضت به خصوص در عرف عرفان پرداختند.




ایشان با اشاره به لزوم آشنایی با ریاضت جهت ورود به این بحث عنوان كرد: ریاضت در لغت به معنی تربیت كردن حیوانات به خصوص اسب است تا در سواركاری یا باربری مورد استفاده قرار گیرد. در عرفان این واژه برای هدفی مناسب معارف عرفانی به كار برده شده است و آن این است كه انسان در بدو تولد از مادر به صورت یك حیوان بالفعل متولد می‌شود و از نظر انسانیت یك انسان بالقوه است و برای اینكه انسانیت او از قوه به فعل برسد، نیاز به ریاضت دارد.

حضرت استاد ادامه داد: انسان با ریاضت است كه تبدیل به انسان می‌شود والا یك حیوان مقتدر در راه دست یافتن به غرائز خود خواهد بود. در میان علوم، آن علمی كه جامع‌تر، كامل‌تر و بهتر از دیگر علوم در این راستا قدم برداشته است، عرفان می‌باشد؛ بر همین اساس آیت الله استاد حسن زاده آملی به نقل از یكی از اساتید خویش می‌گوید كه «آیا آنان كه عرفان نمی‌دانند، آدمند؟» به این معنی كه انسانیت افراد به قدم برداشتن در مسیر عرفان بستگی دارد.

ایشان تأكید كرد: در عرف عرفان اصیل اسلامی، ریاضت كه تربیت نفس است، چیزی جز التزام به شرع نیست، عرفان را نمی‌توان جز در فضای شرع به دست آورد در غیر این صورت آن عرفان اصیل اسلامی نیست. آیت الله علامه حسن زاده در این رابطه می‌گوید كه «ریاضتی شریف‌تر و بهتر از دین‌داری نداریم.»

استاد سطوح عالی حوزه علمیه بالاترین مرتبه عرفان را عمل به دین دانست و تصریح كرد: مهمترین ریاضت، عمل به واجبات دین و ترك محرمات آن و در مرحله بالاتر عمل به مستحبات و ترك مكروهات است كه این عمل بالاترین مرتبه ریاضت می‌باشد. اگر فردی یك اربعین اینگونه دینداری نماید، به سختی آن پی می‌برد و اینجاست كه معنی ریاضت واقعی نمایان می‌شود مثلاً نماز خواندن به صورت معمولی كه واجب است، با نمازی كه با همه مستحبات و حضور قلب خوانده شود، متفاوت خواهد بود كه این یك ریاضت بزرگ است.

ایشان نیاز به یك استاد و مرشد را یكی از مسائل مهم در راه ریاضت دانست و تأكید كرد: نیاز مبرم به یك استاد و مرشد، از اساسی‌ترین مسائل ریاضت است، نیاز به فردی كه این راه را طی كرده و با منازل و مناسك آن به طور كامل آشنایی داشه باشد. بدون راهنمایی و ارشاد یك استاد، ریاضت امكان‌پذیر نیست، درست است كه همه چیز اعم از احكام، واجبات، محرمات، مستحبات، مكروهات و... لكن باید فردی باشد كه دستور العملی را بر اساس همین دین برای ما مشخص نماید و ما را همراهی نماید تا در راه انجام ریاضت گام برداریم و كم كم به جایی برسیم كه دیگر نیازی به استاد نباشد و حتی خود به مقام استادی دیگران نائل شویم. انسان حتی اگر راه و دستورات را هم بداند و طرح و برنامه هم داشته باشد، با اینكه زیر نظر استاد حركت كرده و با او گام بردارد، متفاوت است و تأثیر متفاوتی نیز خواهد داشت.

ایشان افزود: هدایت انسان‌ها توسط استاد و راهنما، یكی از سنن الهی است و اولین مرتبه آن ارسال انبیا است، خداوند پیامبران را برای هدایت مردم فرستاد تا آنان افراد را به مرحله انسانیت كامل برسانند و یا كتب را نازل كرده است. نحوه طی كردن مراحل سلوك همراه یك استاد نیز اینگونه است كه استاد استعدادهای نهفته انسان را شناسایی كرده و كمك می‌كند تا فرد مراحل سلوك را طی نماید.

استاد رمضانی در رابطه با نحوه سیر و سلوك و ریاضت نیز بیان داشت: در بحث سیر و سلوك نمی‌توان جهشی عمل كرد، بلكه باید با صبر و حوصله در این راه قدم برداشت تا به نتیجه مطلوب رسید. اعتدال در عمل كردن به دستورات شرعیه بهترین راه رسیدن به سیر و سلوك و گام برداشتن در راه ریاضت عرفانی است، نكته بعد استمرار بر این عمل است به این معنی كه فرد باید بر ریاضت خود مداومت كند زیرا اگر استمرار وجود نداشته باشد، كارساز نخواهد بود، پس برای انجام ریاضت و رسیدن به مراحل بالای عرفانی باید برنامه‌ای داشت و با این برنامه در كنار استاد حركت نمود و بر این كار مداومت داشت تا به نتیجه مطلوب دست پیدا كرد.


سپس جلسه با پرسش تعدادی از حاضران و پاسخ‌های حضرت استاد رمضانی ادامه یافت كه این پرسش‌ها در ذیل مطرح می‌گردد.

سوال: در طول تاریخ برخی از افراد بدون داشتن و بهره گیری از استاد به سیر توحیدی خود پرداخته‌اند، این چگونه قابل توجیه است؟

پاسخ: مطلبی كه در مورد داشتن استاد مطرح شد، یك قاعده است و سوالی كه شما مطرح نمودید، یك استثناء می‌باشد، به قول مولوی اگر كسی بخواهد به مال دست پیدا كند، چاره‌ای جز كسب و كار ندارد؛ افراد كمی هستند كه از طریق پیدا كردن گنج ثروتمند می‌شوند ولی اصل برای ثروتمند شدن كسب و كار است، در اینجا نیز قاعده، داشتن یك استاد برای ریاضت است ولی استثنائاً برخی از افراد نیز بدون داشتن استاد به مراتب بالای تربیت نفوس می‌رسند مثلاً ما گاهی به وسیله شمع فضا را روشن می‌كنیم و با طلوع خورشید به وسیله نور آن فضا روشن می‌شود، حال اگر شب باشد، می‌توان شمع را خاموش كرد و به امید خورشید و روشنایی آن نشست؟ ولی اگر شمع روشن باشد و خورشید طلوع كند، می‌توان شمع را خاموش نمود، در مورد ریاضت نیز چنین است ابتدا باید با استاد حركت كرد و اگر به حدی رسید كه دیگر نیازی به حضور استاد نبود، می‌توان بدون استاد به راه ادامه داد.

سوال: در تاریخ ریاضت‌هایی نقل شده كه موافق شرع نبوده و مخالف آن نیز بوده است ولی نتیجه آن حاصل شده، این را چگونه ارزیابی می‌كنید؟

پاسخ: اولاً كه اینگونه ریاضت‌ها درست نیست و ثانیاً نتیجه چنین ریاضت‌هایی جهشی است و نتیجه جهشی را هیچ كس قبول ندارد؛ ریاضت‌هایی كه از طرق غیر شرعی صورت می‌گیرد، انسان را به انسانیت و كمال نمی‌رساند، مراتبی را كه چنین اشخاصی به آن دست پیدا می‌كنند كه كمال انسان نیست و با این اعمال كه به عبودیت نمی‌رسند، انسان فقط از طریق ریاضت شرعی است كه به كمال و عبودیت خداوند می‌رسد.

سوال: تعدادی از عرفا سیر و سلوك اسلامی داشته‌اند و نظریات مقبولی نیز بیان كرده‌اند و در عمل به مراتبی رسیده‌اند، ولی اعتقادی به ولایت ائمه (ع) نداشته و حتی در مذهب شیعه اثنی عشری نبوده‌اند، این چگونه است؟

پاسخ: عرفای اصیل و كسانی كه حرفی برای گفتن داشته و جایگاهی در عالم دارند، یا شیعه بالفعل صریح و صادق ائمه (ع) هستند و یا اگر صریحاً نمی‌توان آنان را شیعه به حساب آورد، به نحوی با ولایت ارتباط دارند و یا به خاطر شرایط زمانه تقیه كرده‌اند و یا بر اساس منش خود شفاف صحبت ننموده‌اند، مثلاً مولوی كه در اشعار خود از حضرت علی (ع) می‌‌گوید و از الهاماتی كه از ایشان به او رسیده بیان می‌كند، به نحوی پیوند خود را با اهل بیت (ع) دارد. هریك از این بزرگواران به نحوی با ائمه (ع) متصل هستند. چیزی كه راه سیر و سلوك را می‌بندد، عداوت با ائمه (ع) و برخلاف راه و روش آنان عمل كردن است.

سوال: آیا علاوه بر عمل كردن مو به مو به شریعت چیز دیگری باعث می‌شود كه فرد را عارف دانست؟

پاسخ: عرفان از معرفت می‌آید و معرفت یعنی شناخت عمیق و دقیق از تمام خصایل و خصوصیات یك امر. عرفان در اصطلاح به معنی معرفت الله است البته نه به این معنی كه خدایی هست، بلكه به این معنی كه خداوند چیست البته تا اندازه‌ای كه طاقت انسان اجازه می‌دهد یا ارتباط با خدا و كیفیت وصول به او و... از راه كشف و شهود و سیر و سلوك نه صرفاً عرفان نظری. یكی از راه‌هایی كه باعث می‌شود مسیر سیر و سلوك بسته شود، اعتقاد به این است كه انسان به كمال رسیده است كه در این صورت دیگر برای رسیدن به كمال گام برنمی‌دارد زیرا عقیده دارد كه به آن رسیده است.

سوال: در همه ادیان عارفانی هستند كه به مقاماتی دست یافته‌اند، همانطور كه پیش از اسلام نیز عارفانی بوده‌اند، حال توجیه اینكه عرفان عمل به شریعت است را چگونه بیان می‌كنید؟

پاسخ: عرفان مانند عقلانیت یك امری است كه به موضوع انسان به طور كلی می‌پردازد یعنی همانطور كه ما عقل را نمی‌توانیم مخصوص یك دین و شریعت قرار دهیم، عرفان نیز همینطور است. موضوع عرفان، انسان و انسانیت است لكن تفاوت نیز میان این دو وجود دارد، انسان در محیط عرفانی ادیان مختلف شكوفایی‌ها و مراتب مختلفی را خواهد داشت و به درجات مختلفی از بعد علمی و عملی خواهد رسید و این غیر قابل انكار است، منتهی در بستر شرایط اسلام به عنوان شریعت خاتم این دو بعد علمی و عملی به كاملترین وجه تكامل می‌یابد زیرا ما معتقدیم اسلام بهترین شریعت است، حال اگر در محیط اسلام در راه عرفان گام برداریم، به مراتب حقیقی آن خواهیم رسید.

سوال: چرا در یك جامعه فقط تعداد اندكی به مقامات عرفانی دست می‌یابند؟

پاسخ: اول به خاطر استعدادهای گوناگون افراد است زیرا همه افراد در یك حد از استعداد نیستند كه این استعداد را به فعلیت رسانده و در راه عرفان گام بردارند، دوم نیز به خاطر این است كه در برخی از افراد استعداد هست، ولی تلاش برای به فعلیت رساندن آن صورت نمی‌گیرد، این امور باعث می‌شود كه تعداد كمتری از افراد به مقامات عرفانی برسند و عده‌ای نیز اصلاً صلاح نیست كه مقامات عرفانی آنان در این دنیا ظاهر شود و مقاماتشان در دنیا ظاهر نمی‌شود
منبع: http://www.azha.ir
سه شنبه 15/5/1392 - 19:44
عقاید و احکام



1 - واجب نفسى و واجب غیرى
- واجب نفسى آن است كه خود عمل واجب است ، نه براى رسیدن به عمل دیگر، مانند نماز و روزه . واجب غیرى عملى است كه براى رسیدن به واجب دیگر واجب شده مانند وضو، غسل جنابت ، پاك كردن لباس و غیره . این قسم را واجب مقدمى نیز گویند.

2 - واجب تعبدى و توصلى
واجب تعبدى آن است كه باید آن را به قصد قربت و نیت عبادت به جا آورد و الا باطل خواهد بود، مانند حج و نماز
واجب توصلى آن است كه انجام اصل عمل كافى است گرچه به نیت قرب نباشد، مانند شستن چیز نحس و پاك كردن بدن براى نماز.

3 - واجب عینى و كفایى
واجب عینى آن است كه از هریك از مكلفین بالخصوص خواسته شده ، مانند نماز و روزه و وضو.
واجب كفایى آن است كه یك عمل معین ، از یك گروه خواسته شده مانند دفن یك میت ، از كسانى كه مطلع شده اند

4 - واجب تعیینى و تخییرى
واجب تعیینى آن است كه یك عمل معین از مكلف ، خواسته شده ، نماز صبح
و واجب تخییرى آن است كه یكى از دو عمل یا سه عمل یا بیشتر، به نحو تخییر خواسته شده ، مانند نماز جمعه و ظهر، و یا كفاره افطار روزه در ماه رمضان

5 - واجب مطلق و مشروط
واجب مطلق آن است كه وجوب عمل ، قید و شرطى ندارد، مانند وجوب جواب سلام . و واجب مشروط عملى است كه وجوب آن ، قید و شرط دارد، مانند حج كه وجوبش مشروط به استطاعت است .

6 - واجب منجز و معلق
واجب منجز آنكه عملى را فعلا طلب كنند، مانند اداى دینى كه وقتش ‍ رسیده باشد. و واجب معلق آن است كه عملى را براى آینده و پس از مدتى بخواهند، مانند اداى دین ، بعد از دو ماه مثلا و یا رفتن به مكه در ایام حج

7 - واجب شرعى و عقلى
واجب شرعى عملى است كه در قرآن و سنت واجب شمرده شده .
واجب عقلى عملى است كه عقل انسان آن را لازم داند مثلا اگر در شرع اسلام بجا آوردن حج و عمره واجب شود، عقل مكلف ، لازم مى بیند كه وسایل سفر را تهیه نماید، در این صورت خود حج و عمره واجب شرعى و تهیه مقدمات آنها واجب عقلى است و نیز مانند خداشناسى ، نیكى در مقابل نیكى ، شكر در مقابل نعمت ، پرهیز از ظلم و دروغ و غیر اینها از موارد حكم عقل . گرچه ممكن است شرع هم بر طبق آن حكم كند.

8 - واجب مولوى و ارشادى
امر كه از طرف یك مقام واجب الطاعه مانند پیامبر صلى الله علیه و آله یا امام علیه السلام یا منصوب از طرف آنها صادر مى شود، اگر مستقلا از طرف خود او باشد، یعنى كارى را بر حسب مصلحت واجب كند، آن امر، امر مولوى و امر ولایى ، و آن واجب ، واجب مولوى است . و اگر به عنوان هدایت و ارشاد به یك واجب دیگرى باشد، آن امر و آن واجب ارشادى است ، مثلا اگر ولى امر امت دستور نظم ارتش و فرمان حمله یا آتش بس ‍ دهد. این كارها واجب مولوى است و اگر امر به نماز و روزه كند، امر او و ایجاب او را ارشادى نامند.

9 - واجب موسع و مضیق
واجب موسع عملى است كه وقت بجا آوردن آن وسیع باشد و مثلا مكلف بتواند عمل را در اول یا وسط یا آخر وقت انجام دهد، مانند نماز ظهر كه وقتش از اول اذان ظهر تا مغرب است ، و واجب مضیق عملى است كه وقت آن تنگ باشد مانند روزه هر روز ماه رمضان كه وقتش از صبح تا مغرب است ، نه ممكن است آن را جلو انداخت و نه عقب ، و مانند نماز جمعه كه باید اول ظهر جمعه در مدت گنجایش نماز متعارف انجام گیرد.

10 - واجب فورى و غیر فورى
واجب فورى عملى است كه باید فورى و بدون تاخیر انجام داد، مانند جواب سلام ، نماز آیات زلزله ، بدهى هایى كه وقتشان رسیده و صاحبشان مى طلبد. واجب غیر فورى مقابل مانند نمازهاى یومیه كه قضا شده و بدهى كه صاحبش مى گوید هر وقت بخواهى بده .

11 - واجب اصلى و تبعى
هر عملى كه شارع اسلام ابتدا به آن امر كند، قهرا و به تبع از ترك آن نهى دارد، آن عمل واجب اصلى و ترك آن حرام تبعى است ، چنانچه هر عملى را ابتدا حرام نماید، طبعا به ترك آن امر دارد، خود فعل ، حرام اصلى و ترك آن واجب تبعى است . پس هر واجب اصلى ملازم یك حرام تبعى ، و هر حرام اصلى ملازم یك واجب تبعى است و لذا در این كتاب گاهى به واجب و حرام تبعى نیز اشاره شده ، مثل آنكه گفته شده شراب حرام است و ترك آن واجب است ، و زكات واجب است و ترك آن حرام است . و واجب و حرام تبعى در موارد دیگرى نیز استعمال مى شود.
محرمات الهى نیز به دقت عقلى ، قابل انقسام به اغلب تقسیمات واجب است ، لكن اقسامشان نادر و در كلمات علما هم ذكرشان اندك است و لذا از آنها صرف نظر شد، لكن ذكر این مطلب لازم است كه محرمات را طبق مستفاد از كتاب و سنت ، به دو قسم تقسیم كرده اند:
كبیره و صغیره ، یعنى گناهان بزرگ و كوچك . این تقسیم به یك نظر تقسیم عقلى است ، زیرا بى تردید، همه گناهان در یك حد نیستند، بلكه از جهت اشتمال به قبح عقلى و مفاسد فردى و اجتماعى ، و در نتیجه مبغوض بودن در نظر خداوند، اختلاف فاحش دارند و حداقل به كبیره و صغیره تقسیم مى شوند. این مطلب از كتاب و سنت نیز به طور ظاهر و صریح استفاده مى شود.

بدین جهت ، علماى عظام طبق آنچه از احادیث استفاده كرده اند، براى تشخیص گناهان كبیره ، سه عنوان زیر را میزان قرار داده اند:

اول ) در متن روایات ، اسم كبیره بر آنها اطلاق شود.
دوم ) در كتاب و سنت به مرتكب آنها وعده عذاب و آتش داده شود.
سوم ) در نظر مسلمین و متدینین بزرگ محسوب شود.

پس هر گناهى كه داخل در یكى از عناوین شود، كبیره است و طبعا هر گناهى كه خارج از این سه عنوان باشد، صغیره است ، و این تقسیم ثمره عملى ندارد بلكه به یك معنا، همه گناهان كبیره است ، چه آنكه گناه ، بذاته عصیان و طغیان به خداوند و تعدى به حدود الهى و شكستن حریم اوامر و نواهى است و این امر بسیار بزرگ است . گرچه به لحاظ اختلاف مراتب ذاتى ، اسما و عناوین مختلف داشته باشد و لذا همه گناهان ناقض عدالت است و شخص عادل اگر مرتكب گناه شود، عدالتش موقتا زایل مى شود چه كبیره باشد یا صغیره ، تا آنگاه كه به واسطه توبه جبران نماید.
پایان .

منبع: http://www.azha.ir
سه شنبه 15/5/1392 - 19:44
عقاید و احکام

365 - واجب مؤ كد است تصدى مقام ولایت و به عهده گرفتن رهبرى امت ، بر واجدین شرایط این منصب در زمان غیبت ولى عصر ارواحنا فداه . چنانچه واجد شرایط یك نفر باشد، تصدى این مقام بر او واجب عینى ؛ و اگر متعدد باشد واجب كفایى است .

366 - واجب است بر اهل عقد و حل ، یعنى متخصصان علوم اسلامى كه خبره شناخت فقیه و مجتهد و ولى امر مى باشند، در صورت منحصر به فرد بود واجد شرایط ولایت ، او را تعیین كنند و در فرض متعدد بودنش ، راجح تر و را از میان آنها انتخاب نمایند و به مردم معرفى كنند، چنانچه بر مردم واجب است مورد تعیین آنها را بپذیرند.

367 - واجب است اطاعت از اوامر و فرمان هاى مولوى و ولایى ولى امر مسلمین ، خواه معصوم باشد مانند پیامبر اكرم صلى الله علیه و آله و ائمه هدى علیهم السلام و خواه منصوب از طرف آنها به نصب خاص مانند سلمان و مالك اشتر در زمان حضرت امیر علیه السلام ، و خواه منصوب به نصب عام مانند فقهاى واجد شرایط ولایت امر در زمان غیبت كبرى و خواه فرمان از قبیل جعل منصب و امر به قبول آن باشد، نظیر نصب ارتشیان ، نصب قضات ، ائمه جمعه ، و سایر مناصب یا فرمان هاى دیگر، نظیر دستور جنگ ، صلح ، حبس ، عفو و غیره (فرمان ولایى و ارشادى در مقدمه كتاب ذكر شده ).

368 - واجب است بر كسانى كه از مجتهدى غیر از ولى امر تقلید مى كنند، در مقام تعارض فتواى مرجع تقلید با حكم مولوى ولى امر، اطاعت و تبعیت از حكم ولى امر كنند كه در این صورت ، فتوا از اعتبار ساقط است .

369 - حرام است بر كسى كه از نظر اسلام صلاحیت ندارد، متصدى مقام ولایت و حكومت شرعى بر مردم بشود.

370 - واجب است بر ولى امر مسلمین پذیرفتن بیعت از مردم بدین معنى اگر عده اى از مسلمین ، مرد یا زن ، بخواهد با وى بیعت كنند و معاهده نمایند كه توحیدشان را آلوده به شرت نكنند، یا محرمات شرع را ترك و واجبات آن را انجام دهند، بر ولى امر واجب مى شود بپذیرد و بیعت كند و براى آنها طلب مغفرت نماید. و این بیعت ، شرط قبولى اسلام و ایمان آنها نیست ، بلكه تاكید بر تقویت عقاید و تحكیم التزام به فروع است .

371 - واجب است جهاد دفاعى ، یعنى اگر دشمن بر باد اسلامى حمله كند و خوف و ترس بر اصل و ریشه اسلام ، و لو در منطقه اى خاص ، یا خوف از تصرف بلاد مسلمین باشد، در چنین اوقاتى بر هر مسلمانى كه بتواند، واجب است به دفاع برخیزد و از دین و كیان امت و تمامیت ارضى خود دفاع كند و در این راه ، از بذل مال و جان مصایقه نكند و در این جهاد، اذن احدى شرط نیست ، چنانچه فرقى میان مرد و زن نیست .

372 - حرام است فرار از جبهه جنگ ابتدایى یا دفاعى ، مگر براى یافتن جاى بهتر و یا ملحق شدن به سایر رزمندگان .

373 - حرام است تقویت كفر و نفاق ، ایجاد تفرقه بین مسلمین ، احداث پایگاه براى توطئه گران بر ضد حكومت اسلامى و نحو اینها، به هر طریقى كه تصور شود، حتى از راه ساختن مسجد و تكیه و سایر ابنیه خیریه .

374 - حرام است منع مردم از جهاد و سرد كردن آنها از حرت ، چه جهاد ابتدایى باشد یا دفاعى . و جلوگیرى از هر واجبى از واجبات الهى ، چه به وسیله زبان باشد یا قلم یا تهدید یا تطمیع و نیز حرام است تحریص و ترغیب و وادار كردن دیگران بر هر حرامى از محرمات خداوندى

375 - واجب موكد است فراهم كردن قوا، تهیه نیرو و وسایل نبرد و ابزارهاى جنگ و وسایط نقلیه متناسب با وضع زمان و حال دشمنان بالفعل و بالقوه اسلام ، ایجاد و فراهم كردن همه لوازم مقاوت و دفاع و غلبه سپاه اسلام بر سپاهیان كفر و ضد دین . این وجوب ، وجوب كفایى است ، ابتدا متعلق به ملت و ثانیا متوجه به ولى امر ملت است كه هزینه آن را از بیت المال خود یا بیت المال مسلمین تهیه نماید.

376 - واجب است محاربه و جنگیدن با بغات یعنى كسانى كه علیه امام معصوم یا ولى امر منصوب او، قیام كنند و به طغیان برخیزند، این از اقسام جهاد ابتدایى است و شرایط آن را دارد

377 - واجب است تحویل دادن فى به ولى امر مسلمین ، فى عبارت از اموالى است كه بدون جنگ و لشگر كشى از كفار گرفته شده .

378 - حرام است تصرف در انفال ، بدون اذن و اجازه ولى امر مبسوطالید یعنى حاكم اسلام كه تسلط بر جامعه دارد. و انفال عبارت است از اموال عامه كه طبق قانون اسلام ، تحت اختیار رئیس حكومت اسلامى قرار دارد و آنها به قرار زیر است :
1 - زمین هاى مواتى كه مالك نداشته و یا اگر داشته ، نسلش منقرض شده است .
2 - اطراف دریاها و نهرهاى بزرگ عمومى كه كسى آنها را تصرف نكرده باشد
3 - قله كوه ها و جنگل ها و میان دره ها
4 - خالصه جات سلاطین و اموال و نفائس آنها پس از آنكه به دست ارتش ‍ اسلام افتاد، در صورتى كه غصب شده از مشخص معین نباشد.
5 - اجناس نفیس و پر ارزش از غنائم جنگى
6 - همه غنائم جنگى در صورتى كه لشكر اسلام بدون اذن ولى امر از كفار گرفته باشد
7 - ارث و جمیع ما ترك كسى كه وارث ندارد
8 - معادنى كه در ملك كسى نباشد.

379 - واجب است امان دادن به هر فرقه اى از كفار كه بخواهند براى اطلاع از دین و شنیدن كلام خداوند و درك مفاهیم آن ، وارد كشور اسلامى شوند، و لازم است عودت آنها به جایگاهشان تضمین شود. این كار باید زیر نظر ولى امر مسلمین و دولت اسلامى انجام یابد.

380 - واجب موكد است اجراى حدود الهى ، یعنى پیاده كردن احكام كیفرى اسلام (حدود و تعزیرات )، در حق كسانى كه مرتكب گناهان كبیره یا غیر كبیره مى شوند، این كار از مهمترین واجبات عینى یا كفایى است ، و مخصوص ولى امر، و حاكم عادل و قضاتى است كه او نصب مى كند، كه اگر یك نفر باشند وجوب عینى و اگر متعدد باشند، وجوب كفایى است .

381 - واجب است حفظ احترام ماه هاى حرام ، یعنى ماه هاى چهارگانه قمرى : رجب ، ذى قعده ، ذى حجه ، و محرم بدین معنى كه دولت اسلامى در این ماه ها، شروع به جنگ نكند، و چناچه از قبل بوده ، به رسیدن این ماه ها پیشنهاد متار كه كند و چون پذیرفته شد، و لو موقتا ترك جنگ نماید.

382 - واجب عینى است بر هر شخص واجب شرایط قضاوت پذیرفتن منصب قضا، در صورتى كه ولى امر مسلمین الزام نماید و نیز واجب عینى است پذیرفتن ، به مجرد پیشنهاد، اگر چنانچه واجد شرایط منحصر به او باشد و در غیر این دو صورت ، واجب كفایى است .

383 - حرام است تصدى منصب قضاوت براى كسى كه فاقد شرط آن است ، هر چند متخاصمین راضى به قضاوت او باشند، مگر در موارد خاص

384 - واجب است بر قاضى قضاوت به حق بین طرفین دعوا، و حرام موكد است قضاوت به باطل . همچنین واجب است قضاوت به حق و اظهار نظر عادلانه هر شخصى در هر موردى از عقلیات و شرعیات و عرفیات . همچنین حرام است اظهار نظرهاى باطل از هر كس درباره هر چیز با تعمد و بدون عذر.

385 - واجب است بر قاضى اعمال مساوات و برابرى بین متخاصمان ، یعنى برخورد متساوى با طرفین یا اطراف منازعه ، از نظر سلام ، كلام ، آداب ورود و خروج ، رعایت احترام متعارف ، و بالاخره رعایت عدل در قضاوت .

386 - واجب است پذیرفتن دعوت براى مشاهده حوادث به منظور اداى شهادت در آینده . این مرحله را تحمل شهادت نامند. همچنین واجب است حضور یافتن براى اداى شهادت ؛ چنانچه شاهد یك نفر باشد، شهادت واجب عینى و اگر متعدد باشد، واجب كفایى است . و حرام مؤ كد است كتمان شهادت بدون عذر موجه .

387 - واجب است بر هر مكلف شهادت به حق و گواهى عادلانه و منحرف نشدن از طریق مستقیم به هیچ دلیلى ، مگر در موارد اظطرار. و حرام است شهادت دادن به باطل مگر در موارد ضرورت .

388 - واجب است معرفى شهود كذب ، یعنى گواهان دروغ . اگر نزاع و محاكمه اى اتفاق افتد و به وسیله شهادت شاهدها، شخصى محكوم به اعدام یا قصاص یا قطع اعضاء یا پرداخت دیه شود و پس از اجراى حكم ، دروغ شاهدها روشن گردد، واجب است بر قاضى علاوه بر آنكه قصاص یا دیه جنایت را از آنها استیفاء كند، آنها را به هر وسیله ممكن به مردم معرفى نماید. و ممكن است معرفى بدین نحو باشد كه حق قصاص یا دیه محكوم بى گناه را در حضور مردم از آنها استیفا نماید.

389 - واجب است بر كسى كه جنایت بر دیگران وارد كرده ، تن دادن به قصاص در موارد جنایات عمدى ؛ خواه قصاص نفس باشد در صورت قتل عمدى ؛ یا قصاص طرف ، در صورت قطع عمدى اعضاء یا قصاص منافع در صورت ازاله نیروى بدنى نظیر نابینا یا ناشنوا نمودن دیگران . همچنین واجب است بر وى ادا كردن دیه در جنایات غیر عمدى . و حرام است امتناع جانى از قصاص و دیه .

390 - واجب است بر حاكم اسلامى پرداخت دیه كسى كه در ازدحام جمعیت كشته شده و قاتلش معلوم نیست و دیه هر مقتولى كه قاتلش معلوم نشده است . این دیه ها، از بیت المال به ورثه مقتول پرداخت مى شود تا خون مؤ من هدر نرود.

391 - حرام است افساد در زمین ، به وسیله اخلال در عقاید، اخلاق ، نظام امور اجتماع ، و امنیت مالى و اجتماعى مردم ، ترویج آداب و سنن و روش هاى ضدد اسلامى ، تغییر آداب و قوانین اسلامى و دیگر كارهایى كه غالبا سلطه گران جائر در محیطى رواج مى دهند، مانند گرفتن ، زندانى كردن ، زدن ، كشتن و غیره .

393 - حرام است قذف یعنى متهم كردن مرد محصن به زنا یا لواط، و زن محصنه به زنا، در صورت عفت و عدم تظاهرشان به این اعمال . و در جایى كه قذف كننده علم نداشته باشد یا قدرت اثبات در نزد حاكم نداشته باشد، كه در این فروض نسبت دادن ، علاوه بر حرمت ، مستلزم ثبوت حد بر متهم كننده است . بلى در جایى كه تهمت زننده عالم باشد با ارتكاب متهم و قادر باشد و اثبات آن در نزد حاكم ، به وسیله چهار شاهد، یا چهار اقرار متهم ، قذف جایز مى شود.

394 - حرام است محاربه ، یعنى به دست گرفتن سلاح سرد یا گرم ، به قصد ترساندن مردم و ایجاد فساد به واسطه زدن ، مجروح كردن ، كشتن ، گرفتن مال و غیره .

395 - حرام است جنگ و مقاتله با دشمن در داخل حرم امن الهى ، مگر با كسى كه در حرم آغاز به جنگ كند. حرم منطقه خاصى است محیط به مكه معظمه و حوالى آن ، در منطقه اى بیضى شكل به عرض تقریبى 10 و طول تقریبى 20 كیلومتر.

396 - حرام است فروختن سلاح و ابزارهاى جنگى و وسایط نقلیه و سوخت و سایر مصارف جنگى ، به دشمنان اسلام در حال جنگ با مسلمین ، و بلكه فروختن هر چیزى كه در آن حال سبب تقویت آنان و تضعیف مسلمان ها باشد؛ و در این حكم اخیر اختلاف است .

397 - حرام مؤ كد است مراجعه كردن متخاصمین به قضات جور، یعنى كسانى كه شرایط قضاوت را ندارند یا از طرف حاكمان جائر منصوب شده اند. همچنین حرام است اخذ و تصرف طرفین در آنچه به حكم آنان گرفته شود، گرچه گیرنده به حق باشد، مگر در مورد ضرورت .

398 - حرام مؤ كد است رشوه گرفتن قاضى و رشوه دادن به قاضى ؛ اگر چنانچه دادن و گرفتن به قصد قضاوت به باطل یا به نفع رشوه دهنده باشد، چه حق باشد یا باطل ، مگر آنكه رشوه دهنده بر حق باشد و براى رسیدن به حق خود، راهى جز دادن رشوه نداشته باشد؛ در این صورت دادن حلال و گرفتن حرام است . در حرمت رشوه فرقى نیست بین آنكه به نام رشوه باشد، یا هبه ، یا هدیه ، یا معامله محاباتى یعنى ارزان فروختن جنسى به وى به طمع حكم او.

399 - حرام است بر قاضى یاد دادن راه غلبه به یكى از دو طرف نزاع ، در فرضى كه بداند وى بر باطل است . این مطلب بر غیر قاضى هم با علم به موضوع ، حرام است .

400 - حرام است قضاوت قاضى بر علیه غایب در حقوق الله ، مثلا اگر چهار نفر عادل شهادت به زناى غایب دادند، قاضى حق صادر كردن حكم ندارد، به خلاف حق الناس .

401 - حرام است بر صاحب حق ، تعدى و تجاوز از حق خود؛ مثل اینكه مجرم را قبل از قصاص شكنجه كند یا اعضاى بدنش را قطع نماید، یا بیش ‍ از مقدار معین به او ضرر جانى یا مالى بزند.

402 - حرام است كتمان حق و ظاهر نكردن آن ، در صورتى كه روشن شدن حق یا واضح شدن باطلى بر آن توقف داشته باشد؛ مانند: اثبات قتل یا جنایت دیگرى ، زوجیت كسى ، شیر خوردن بچه اى ، ملكیت مالى ، گرفتارى مجرمى یا تبرئه بى گناهى .
منبع: http://www.azha.ir
سه شنبه 15/5/1392 - 19:43
عقاید و احکام
293 - حرام است تكبر، یعنى خود را بزرگ دیدن و مؤ منان را حقیر داشتن . داشتن این صفت باطنى و منزجر نبودن از آن ، گناه درونى است ؛ چه ، این گناه را مخل به عدالت بدانیم ؛ یا آنكه چون گناه درونى است ، مخل به عدالت ندانیم ؛ چنانچه ظاهر كردن آثار آن در گفتار و كردار نیز حرام است ، هر چند اصل وجود آن را حرام ندانیم .

294 - حرام است حسد ورزیدن ، یعنى داشتن این صفت و رضایت به بقاى آن ، و اظهار آثار آن با گفتار و نوشتار و كردار.

295 - حرام است یاءس و نومیدى از رحمت حق تعالى ؛ یعنى داشتن این حالت و ادامه آن ، با قدرت بر ازاله ؛ همچنین گفتار یا كردار كه از آن حالت به نحو عمد نشاءت مى یابد، چنانچه در مورد كبر گفته شد.

296 - حرام است ایمنى و خاطر جمع شدن از غضب حضرت حق با بیانى كه در یاءس گفته شد.

297 - حرام است سوءظن و بدگمانى نسبت به خداوند متعال ، كه مثلا معتقد شود نعوذ بالله در تقسیم اولاد یا اموال ، بین او و دیگران مراعات عدالت نكرده است ؛ و یا پاداش او را كمتر از دیگران ، یا كیفرش را بیش از دیگران ، یا مصیبت هاى او را فوق استحقاق قرارداد است ؛ و غیر اینها. این گناه نیز از حالات باطنى است و گاهى منجر به كفر مى شود.

298 - حرام است خشم باطنى و عدم رضایت قلبى به قضا و قدر الهى ، خواه راجع به خودش باشد یا به دیگران ، خاصه اگر تواءم با اعتراضات قولى باشد. این مسائل مورد اخلاف است .

299 - حرام است سوءظن و بدگمانى به مؤ من در صورت ترتیب اثر قولى یا فعلى بر طبق آن .

300 - حرام است تبعیت از ظن و عمل بر طبق گمان ؛ خواه در اصول عقائد باشد یا فروع دین ، و خواه بخواهد به وسیله آن تكلیفى بر خود یا دیگران ثابت كند یا تكلیف ثابت شده را اسقاط نماید؛ مثلا به ظن و گمان ، حكم كند كه فلان عمل ، واجب و فلان عمل حرام است ، یا فعلى كه وجوب یا حرمت آن ثابت شده است ، به ظن و گمان بگوید از عهده من ساقط شد.

301 - حرام است به شكل زن در آمدن مرد، به وسیله پوشیدن لباس هاى اختصاصى زن ؛ و به شكل مرد درآمدن زن ، به وسیله پوشیدن لباس هاى اختصاصى مرد، با اختلاف در مساله .

302 - حرام است آرایش و زینت كردن مرد با طلا مانند: انگشتر، حلقه ، گردن بند و حتى طلا كردن دندان هاى جلو به قصد زینت .
امور مذكور چه در حال نماز باشد، یا حالات دیگر، لكن اگر در حال نماز باشد نماز را هم باطل مى كند؛ و چه طلاى زرد باشد یا سرخ ، و چه خالص ‍ باشد یا در آن مخلوطى از غیر طلا باشد؛ و هیچ یك از امور مذكور براى زنان حرام نیست .

303 - حرام است هر نوع لباس ابریشم خالص بر مرد، حتى مانند عرغچین ، دیستكش و غیره ؛ چه در حال نماز یا در حالات دیگر، لكن در حال نماز، نماز را هم باطل مى كند، جز در موارد ضرورت . و همه اینها براى زنان حلال است .

304 - حرام است هتك احترام و بى حرمتى به قرآن مجید و اسماء عظام خداوند و نام هاى مبارك پیامبر و ائمه علیهم السلام كه گاهى كفرآور و گاهى فسق آور است .

305 - حرام است هتك حرمت و اهانت به كعبه معظمه ، مسجدالنبى صلى الله علیه و آله ، مساجد دیگر و حرم هاى ائمه اطهار علیهم السلام ؛ همچنین اهانت به كتب دینى مانند نهج البلاغة ، صحیفه سجادیه ، اصول كافى و وسائل الشیعه ؛ همچنین اهانت به علما و فقهاى معروف به ورع و قداست . و اهانت به امكنه مذهبى مانند: حسینیه ها، تكایا و مزار امامزادگان معروف و محترم ؛ و اهانت به ایام الله مانند شعبان و رمضان و اعیاد اسلامى و غیر اینها، به هر نحو از گفتار و رفتارى كه انتزاع اهانت به دین اسلام و مقدسات مذهب تشیع شود.

306 - حرام است استعمال هر نوع ظرف طلا و نقره ، مانند سینى ، بشقاب ، قاشق ، فنجان ، قندان ، قورى ، نعلبكى ، گلاب دان و غیره در خوردن و آشامیدن یا هر استفاده دیگر.

307 - حرام است ساختن مجسمه هاى تمام نماى انسان یا حیوانات .

308 - حرام است تتنجیم ، یعنى اعتقاد با تاءثیر ارادى و استقلالى اجرام آسمانى در حوادث كره زمین ، و حكم كردن بر طبق آن .

309 - حرام است غنا و آوازخوانى با كشش زیر و بم صدا و ترانه خوانى ، كه هر دو همراه با كلمات باطل و متناسب مجالس رقص و آلات طرب باشند.

310 - حرام است نواختن آلات طرف ؛ مانند: دف ، نى ، تار، طنبور، ویالون ، پیانو و غیره و گوش دادن با آنها؛ در صورتى كه كیفیت نواختن متناسب مجالس لهو و رقص و طرب باشد.

311 - حرام است دروغ گفتن عمدى به خدا و پیامبر اكرم صلى الله علیه و آله و ائمه اطهار علیهم السلام ، بدون عذر شرعى ، چه در روز ماه مبارك باشد یا اوقات دیگر. تفاوت این دروغ یا سایر دروغ ها آن است كه قبح عقلى و حرمت شرعى این قسم شدیدتر است ؛ و اگر در روز ماه مبارك رمضان باشد، روزه شخص را نیز باطل مى كند.

312 - حرام است عمل مقدمه حرام ، یعنى كارى كه به قصد رسیدن به حرام انجام گیرد هر چند خودش حلال باشد، مانند تحصیل مقدمات جاسوسى براى بیگانگان ، یاد گرفتن كیفیت قماربازى ، كیفیت ساخت مواد مخدر، كیفیت كلاهبردارى ، تهیه مقدمات قتل نفس و جرح مردم و...

313 - حرام است تراشیدن ریش یا از ته زدن آن به طورى كه پوست صورت پیدا شود و مساله محل اختلاف است .

314 - حرام است تسخیر اجنه مؤ من و فرشتگان و ارواح مؤ منین كه سبب ایذاء و آزار آنها شود.

315 - حرام است ساختن خواب دروغین و نقل كردن آن ؛ و این یكى از مصادیق دروغ است كه جداگانه ذكر شده به لحاظ آنكه دروغ هاى متعدد و مرتبط است .

316 - حرام است انتحار و خودكشى كردن ، كه همانند كشتن دیگران است ، مگر در موارد خاص اضطرارى .

317 - حرام است توطن و اقامت در امكنه و كشورهایى كه سبب تغییر معتقدات اسلامى و اخلاق انسانى و عدم تمكن از انجام واجبات و ترك محرمات بشود.

318 - حرام است قمار یا برد و باخت ، به هر شكل و با هر وسیله اى كه باشد؛ چه با ابزارها و اوراق داخلى یا خارجى ، و چه با وسایل جدید، یا وسیله هاى سنتى ؛ حتى با تخم مرغ ، انگشتر، به جنگ انداختن حیوانات ، سبقت در پرش ، وزنه بردارى ، و مانند اینها كه برد و باخت داشته باشد؛ مگر در موارد مجاز و مشروع نظیر: اسب دوانى ، مسابقه با سایر وسایط نقلیه ، مسابقه در تیراندازى و همه وسایل مشابه آن ، كه در موارد جنگ ابتدایى یا دفاعى قابل استفاده هستند. همچنین حرام است بازى كردن با وسایل و ابزارهاى مخصوص قمار، هر چند برد و باخت مالى در آن نباشد و این فرع اخیر مورد اختلاف است .
بنابراین واجب تبعى است شكستن و تغییر دادن آلات قمارى كه در معرض ‍ استفاده است ؛ و همچنین تغییر آلات لهو و طرب بلكه اتلاف یا تغییر همه آلات و ابزارهایى كه فقط براى انجام نوعى از گناه تهیه شده و استفاده حلال قابل توجهى ندارد.

319 - حرام است بازى با شطرنج ، گرچه بدون برد و باخت باشد، در صورتى كه این وسیله به طور معمول در برد و باخت استعمال شود. و اگر در محیطى ، فقط وسیله بازى هاى بدون برد و باخت باشد، نظیر مسابقه هوش ‍ یا اغراض دیگر، ظاهرا مانعى ندارد.

320 - حرام است یاد دادن و یاد گرفتن هر عملى كه سحر و جادو و شعبده بازى محسوب شود، مگر در موارد استثناء نظیر مهیا شدن براى معارضه با ساحران ضد حق و ابطال جادوهاى آنها.

321 - حرام است ایجاد مراكز فحشاء و منكر مانند كازینو و نحو آن .

322 - حرام است تاءلیف ، چاپ ، نشر، نگهدارى و ترویج كتاب ها و نشریات باطل و گمراه كننده از حیث اعتقادات و اخلاق و اعمال ؛ و حرام است انجام هر خدمتى در این راه دریافت هر اجرتى از این طریق .

323 - حرام است یارى و كمك به ظالمان و ستمگران در اجراى ستم آنها، و یا جزو كمك كاران آنان شدن ؛ گرچه خود ستم نكند و همچنین دریافت مال از این راه ها و تصرف در آن .

324 - حرام است حضور در مجالسى كه در آنها مشروبات الكلى و مواد مست كننده مصرف مى شود، گرچه خود استعمال نكند.

325 - حرام است فتنه انگیزى میان دو نفر یا دو گروه یا بیشتر، كه سبب عداوت و منجر به ضرب و جرح و قتل و فسادهاى دیگر بشود.

326 - حرام است میل و اتكاء و اعتماد به ظالمان قلبا و عملا، در امور زندگى ، گرچه كمك به ظلم آنها نكند.

327 - حرام است سرقت یعنى دزدیدن مال غیر، مگر در مواردى خاص ‍ نظیر آنكه بدهكار عمدا با تمكن مالى ، بدهى خود را نمى دهد و طلبكار هیچ راهى جز اخذ مال خود به نحو مخفى ندارد. در این فرض ، سرقت وى به مقدار مال خود مانعى ندارد.

328 - حرام است تهمت زدن به مسلمان بى گناه ، یعنى نسبت دادن عمل زشت قبیحى به او بدون اینكه انجام داده باشد، یا به نسبت دادن راضى باشد.

329 - حرام است سب مومن و فحش و ناسزا گفتن به او.

330 - حرام است استهزا و مسخره كردن مومن

331 - حرام است اسم قبیح و لقب زشت بر مومن نهادن

332 - حرام است اذیت و آزار مسلمان بدون مجوز شرعى .

333 - حرام است راندن یتیم و مسكین از در، با خشونت و ایذا

334 - حرام است لعن كردن بر مومن زنده یا مرده با اختلاف در مساله

335 - حرام است سرزنش كردن مومن به جهت مصیبت یا داشتن عیب و نقص بدنى و مرض و غیره

336 - حرام است ظلم و ستم ، بر هر انسان و بلكه هر حیوان بى آزار، ولى زدن و كشتن حیوانات موذى مانعى ندارد و گاهى واجب است .

337 - حرام است قتل نفس ، یعنى كشتن هر مسلمانى كه خونش محترم است و ریختنش تجویز نشده است ، و نیز كشتن هر كافر محقون الدم ، مانند ذمى ها، معاهدها و امان داده شده ها، یعنى كسانى كه در شرع اسلام به آنها مصونیت موقت یا پناهندگى داده شده است .

338 - حرام است نگاه كردن به داخل خانه و مسكن مردم ، از بالا یا از سوراخ در و دیوار، بدون رضایت آنان

339 - حرام است تجسس از عقاید قلبى و اسرار داخلى مومن به منظور ایذا و رسوا كردن او.

340 - حرام است غیبت كردن از مومن غیر متظاهر به فسق ، یعنى عیوب و نقایص او را آشكار كردن در صورت عدم رضایت او چه گفتار باشد، یا نوشتار، یا كردار یا طریق دیگر

341 - حرام است نمیمه ، یعنى سخن چینى و فتنه انگیزى میان دو نفر یا بیشتر، كه منجر به بروز عداوت میان آنها یا مفاسد سرى دیگر شود.

342 - حرام است نجوى به گناه ، یعنى تبادل مطلب سرى درباره اضرار یا مسخره و استهزاى مؤ من یا راجع به معاصى دیگر؛ خواه به واسطه تكلم و صحبت در جاى خلوت باشد یا در حضور به نحو تكلم زیرگوشى ، یا اشاره با الفاظ، یا اشاره به چشم و ابرو و امثال آنها.

343 - حرام است اشاعه فحشاء، یعنى رواج دادن گناهان و كارهاى زشت در میان مؤ منین ، خواه خود گناه را رواج دهد، و یا نسبت آن را به شخص ‍ بى گناهى شایع كند.

344 - حرام است بابتداء به سلام ، جواب سلام ، دعا، طلب مغفرت براى كفار و خاصه مشركان ، بدون عذر شرعى و بدون حاجت و ضرورت ، و همچنین ستمگرانى كه تقوبتشان به ضرر اسلام و مسلمین است ، با اختلاف در مساله .

345 - حرام است پناه دادن به قاتل ، محارب و جانى ، به قصد جلوگیرى از اجراى حدود الهى درباره آنها و نیز انجام این كارها در لباس قانون .

346 - حرام است مودت باطنى و دوستى قلبى با كفار، به مانند مودت با ارحام و دوستان مؤ من ، و نیز دوستى عملى با آنها؛ و از این قبیل است ایجاد روابط حسنه فرهنگى ، سیاسى ، نظامى و اقتصادى با دولت هاى كفر و شركت هاى كفر و شرك كه طبعا سبب ضعف ، یا به خطر افتادن دولت اسلامى و یا انحراف در عقاید و اعمال مسلمین مى شود، مگر در موارد تقیه و یا اقتضاى مصالح ملزمه ، با ایمنى از مفاسد یا غلبه مصالح بر مفاسد.

347 - حرام است مدح و تعریف باطل از شخص غیر مستحق ، و نیز تعریف شخص مستحق به بیش از استحقاق .

348 - حرام است منت نهادن به گردن كسى بعد از احسان و نیكى ، با اختلاف در مساله .

249 - حرام است فریب كارى و دغل بازى با مردم به وسیله خوردن مال یا كشیدن كار بى مزد از آنان .

350 - حرام است خیانت در مشورت ، یعنى عمدا به مشورت كننده راه خطا نشان دادن .

351 - حرام است خذلان مؤ من مظلوم ، یعنى یارى نكردن او با وجود قدرت شخص و درخواست مظلوم .

352 - حرام است نفاق قولى كه گاهى كفرآور است و گاهى فسق آور. نفاق یعنى اظهار اسلام یا ایمان یا اظهار محبت و مودت یا امورى دیگر، در صورتى كه باطن او بر خلاف آن است .

353 - حرام است احتكار یعنى جمع آورى و نگهدارى طعام و سایر لوازم زندگى مردم ، به قصد گران فروشى ، با وجود نیاز مبرم مردم .

354 - حرام است ترك حقوق همسایه كه سبب ایذاء و آزار او شود، بدون غذر شرعى .

355 - حرام مؤ كد است احداث و تهیه كارنجات تولید انواع مسكرات و اقسام و مواد مخدر و انواع آلات قمار و وسایل برد و باخت و تولید و توزیع انواع تولیدات آنها، و هر نوع فعالیت در این راه ، از قبیل كارفرمایى ، كارمندى ، كارگرى ، اجاره دادن وسایط نقلیه ، انبار و مغازه ، و همچنین دریافت اجرت و استفاده مالى از این طریق ؛ تا چه رسد به خرید و فروش و استعمال آنها. همچنین و حرام است مصرف كردن هر عایداتى كه از این راه ها بدست بیاید.

356 - واجب است از بین بردن وسایل و ابزارهاى مخصوص گناه ، نظیر آلات قمار و برد و باخت ، آلات لهو و طرب ، وسایل ساخت مسكرات و مواد مخدر، وسایل دزدى و جیب برى ، ادوات ساخت مواد منفجره و قتاله ، مواد خطرناك شیمیایى و بالاخره تمام وسایلى كه مصرفى جز گناه و ایذا ندارد، یا اگر دارد كم و نادر است ، یا آنكه جلوگیرى از گناه توقف به اتلاف آنها دارد. تلف كردن این اشیاء مال هر كس باشد، در صورتى كه مفاسد بزرگترى بر آن مرتب نشود، بر همه واجب است ؛ و برخى از اجناس ‍ فوق موارد استثنا دارد.

357 - واجب است بر هر مكلفى اجتناب از اطراف مشتبه به حرام ؛ مثلا اگر بداند یكى از چند ظرف یا چند لباس نجس است ، واجب است از همه پرهیز كند، یا همه را بشوید؛ یا اگر بداند یكى از این دو یا سه مال ، ملك دیگران است ، اما باید رفع شبه كند بعد تصرف كند.

358 - واجب است بر هر مكلف احتیاط در اطراف مشتبه به واجب ؛ مثلا اگر بداند یكى از دو نماز مغرب و عشاى فلان شب او فوت شده است ، باید هر دو نماز را قضا كند؛ و یا اگر بداند به یكى از دو نفر بدهكار است ، باید هر دو را راضى كند یا آن مقدار بدهى را به هر دو بدهد.

359 - واجب است عمل به استصحاب ، یعنى رعایت حال سابق ؛ پس اگر چیزى بر كسى واجب یا حرام بود و حال شك مى كند كه آن حكم عوض ‍ شده و یا باقى است ، باید بر طبق سابق عمل كند. مثلا در سابق قضاى یك نماز بر او واجب بود و حال شك مى كند انجام داده یا نه ، باید انجام دهد؛ یا لباسى مال مردم بود و حال شك مى كند هنوز هم مال مردم است یا نه ، باید بگوید در حرمت خود باقى است .

360 - واجب است اجتناب و دورى از نجاسات كه ده قسم است : 1 - بول ، 2 - غائط، 3 - منى ، 4 - مردار، 5 - خون ، 6 - سگ ، 7 - خوك ، 8 - مایع مست كننده ، 9 - آب جو، 10 - كافر حربى . یعنى از آلوده كردن زندگى به آنها باید پرهیز گردد. مصرف كردن هر خوردنى و آشامیدنى كه به این چیزها آلوده شده باشد حرام است . آلوده شدن لباس و بدن به اینها هم موجب بطلان نماز مى شود. علاوه بر این كه آلودگى زندگى مسلمانان با اینها سبب فرار فرشتگان رحمت الهى و نزدیك شدن شیاطین مى شود.

361 - واجب است توبه كردن فورى از هر گناه ؛ یعنى هر چه تاءخیر بیندازد، گناه پیش افزوده مى شود و وجوب توبه هم باقى است .

362 - واجب است صدق و راستى در گفتار، خواه فتواى فقیه باشد، یا حكم والى و قاضى ، یا شهادت شاهد، یا اقرار مقر، یا سخن هاى متعارف یا قضاوت هاى عادى درباره اشخاص و رویدادها، یا غیر اینها؛ و خواه گفتار به نفع گوینده یا ارحام یا دوستان او باشد، یا به ضررشان .

363 - واجب است ختنه بر خود مرد پس از بلوغ ، اگر قبل از آن توسط اولیاء انجام نگرفته باشد. چنانچه واجب است بر مردى كه تازه مسلمان شده ، گرچه پیر باشد.

364 - واجب است جواب فورى سلام كننده ، حتى اگر در حال نماز باشد؛ و جواب باید طورى باشد كه اگر مانعى نباشد، سلام كننده بشنود؛ لكن باید جواب در حال نماز، به صیغه سلام علیكم باشد، گرچه سلام كننده به عبارت دیگر بگوید.
منبع: http://www.azha.ir
سه شنبه 15/5/1392 - 19:43
عقاید و احکام


272 - واجب است بر هر مكلفى وفا كردن به پیمان ها و تعهدات خود. پیمان هاى انسان از نظر اسلام سه بخش است :
اول ) پیمان هایى كه خداوند با وى بسته است ، مانند: واجبات و محرمات شرعى كه به وسیله پیامبران خود بر انجام یا ترك آنها پیمان گرفته است .
دوم ) پیمان هایى كه هر انسانى با خود مى بندد؛ مانند: سوگند، نذر یا عهد او بر اینكه فلان عمل را بجا آورد یا ترك كند.
سوم ) تعهداتى كه مردم با یكدیگر دارند، خواه دو طرفه (عقد) باشد مانند معاملات ؛ و خواه یك طرفه (ایقاع ) مانند طلاق ، ابراء ذمه ، فسخ و غیره .
همه اقسام فوق از نظر اسلام عهد و میثاق نامیده مى شود و وفا به همه با شرایط مقرر واجب است و مصادیق هر یك فى الجمله ذكر خواهد شد.

273 - واجب است بر طرفین هر عقد لازم ، عمل كردن بر طبق آن و بار كردن آثار و احكامش خواه عقد لفظى و با صیغه باشد، یا عقد عملى و معاطات ، عقد یعنى قرار داد میان دو نفر كه مبتنى بر انشاء رضایت هر دو باشد.
عقد دو گونه است :
اگر هیچ یك از طرفین جز در موارد خاص مجاز به فسخ آن نباشند، عقد لازم است .
و اگر هر كدام هرگاه بخواهد بتواند آن را بهم بزند، عقد جائز است . هر چه در عرف ، عقد و قرار داد حساب شود و دلیلى بر جائز بودن آن نداشته باشیم ، لازم و خوددارى از عمل به آن حرام است .
در اینجا به چند عقد لازم اشاره مى كنیم :
یك ) مبایعه ، یعنى خرید و فروش ، كه واجب است بر فروشنده پس از تمامیت عقد، مال فروخته شده را تحویل مشترى دهد و واجب است بر خریدار، بهاى معین را تحویل فروشنده دهد، مگر در موارد استثنائى ، و امتناع هر یك از عمل بر وفق عقد، حرام است .
دو) اجاره كه واجب است بر اجاره دهنده مورد اجاره را تحویل مستاجر دهد، یعنى در اجاره املاك عین خارجى را، و در اجاره اشخاص خود اجیر را، و واجب است بر مستاجر وجه الاجاره را تحویل موجر دهد. و تخلف هر یك حرام است مگر در موارد خاص .
سه ) وقف ، كه واجب است بر واقف و موقوف علیه ، پس از تحویل دادن عین موقوفه و تمام شدن عقد وقف ، بر طبق وقف عمل كنند و حرام است بر واقف رجوع و تغییر عنوان وقف پس از تمامیت ، چنانچه حرام است بر دیگران ابطال یا تغییر آن پس از مرگ واقف ، چه وقف عام باشد مانند مسجد و مدرسه و پل ، یا وقف خاص بر اولاد و غیر اولاد، مگر در برخى از موارد.
چهارم ) صلح ، كه واجب است كسانى كه در مورد ملك مشكوك و یا بدهى مورد اختلاف یا عمل مورد نزاع ، عقد مصالحه جارى كردند، بر وفق قرارداد صلحى خود عمل كنند، حرام است آن را نقض كنند مگر در موارد خاص .
پنج ) وصیت ، كه واجب است عمل كردن وصى بر طبق وصیت ، پس از پذیرفتن و مسجل شدن ، و تخلف از آن حرام است یا به اینكه به كلى عمل نكنند یا از وقت لازم تاخیر اندازند، یا هدف وصیت كننده را تغییر دهند، یا شرایط دیگر را انجام ندهند، چنانچه حرام است حیف و میل وصیت كننده ، مانند آنكه وصیت كند فلان وارث را از ارث محروم كنید، یا حق فلان طلبكار را ادا نكنید یا از مال من فلان معصیت مصرف نمایید.
شش ) نكاح و ازدواج ، كه واجب است بر طرفین پس از اجراى عقد و تمامیت این پیمان مقدس ، بر وظایف شرعى خود عمل كنند، و امتناع هر یك از وظایف خود، نقض عهد و حرام مؤ كد است .
هفت ) مزارعه ، یعنى معامله زراعى كه غالبا یك نفر متكفل دادن زمین و آب و امكانات مى شود و نفر دیگر متعهد بر اشتغال به كشت و زرع مى گردد كه واجب است بر طرفین معامله پس از عقد و تمامیت قرار داد، بر طبق عقد عمل كنند و نقض این عهد نیز حرام است .
هشت ) مساقات ، یعنى معامله درخت و عمل ، كه صاحب ملك مثلا باغ خود را در اختیار شخصى مى گذارد تا او عهده دار آبیارى و تربیت آن باشد و حاصل را قسمت كنند. واجب است بر طرفین پس از عقد قرارداد بر وفق آن عمل نمایند و به هم زدن آن ، نقض عهد و حرام است .
نه ) رهن ، یعنى مالى را در گرو بدهى قرار دادن ؛ كه واجب است بدهكار پس ‍ از تمامیت عقد رهن ، عین مرهونه را تحویل طلبكار دهد و طلبكار آن را به عنوان وثیقه دین خود نگه دارد و تصرف هر یك در عین مرهونه و تخلف از قرارداد حرام است ، مگر با رضایت و توفق طرفین .
ده ) مسابقه كه در اسلام در مورد سواركارى با اسب یا چیزهاى دیگر و همچنین تیراندازى تجویز شده ؛ پس واجب است بعد از تعیین خصوصیات و معین شدن جایزه و موفق شدن برنده ، آن را تحویل دهند و نقض عهد نكنند.
یازده ) ضمان ، یعنى شخصى بدهى شخص دیگر را به عهده بگیرد، كه واجب است بر ضامن ، پس از تمامیت عقد ضمان خود را بدهكار بداند و مال تضمین شده را به طلبكار بپردازد و نقض این عقد حرام است .
دوازد) حواله ، یعنى اینكه بدهكار طلبكار خود را به شخص دیگر حواله دهد و چون طلبكار و آن شخص سوم حواله را پذیرفتند، واجب مى شود بر طبق عقد حواله عمل كنند و نقض آن حرام است .
سیزده ) كفالت ، یعنى اینكه كسى معتهد شود شخصى را كه مستحق قصاص ‍ است یا دیه ، یا بدهى دیگر به گردن دارد، هر زمان كه صاحب حق بخواهد حاضر كند. پس از عقد كفالت بر كفیل واجب است هر زمان كه صاحب حق خواست ، قاتل یا بدهكار را حاضر كند؛ و اگر نتوانست ، دیه با بدهى دیگرى دیگر را بپردازد.
چهارده ) هبه (بخشش )، در این عقد كه یك عقد جایز است ، پس گرفتن مال بخشیده شده مجاز است ، مگر در موارد زیر كه پس گرفتن آن پس از رسیدن به دست گیرنده حرام است :
الف ) هبه معوض ، یعنى اینكه كسى چیزى به دیگرى ببخشد و او هم اتفاقا در مقابل ، چیزى به او ببخشد؛ یا كسى چیزى به دیگرى ببخشد، به شرط اینكه او هم چیزى به وى ببخشد، هر چند دومى هنوز نبخشیده باشد.
ب ) هبه به قصد قربت .
ج ) هبه به ارحام و خویشان .
د) در صورتى كه مال بخشیده شده در نزد هبه گیرنده تلف شده باشد.
ه‍) در جایى كه هبه از ملك گیرنده خارج شده باشد.
و) در صورتى كه واهب مرده باشد و وارث او مى خواهد رجوع كند.
ز) در جایى كه هبه گیرنده مرده باشد و از ورثه اش مى خواهند پس بگیرند؛ در غیر موارد، به هم زدن هبه حرام نیست ؛ چنانچه به هم زدن سایر عقده هاى جایز هم حرام نیست ، مانند: مضاربه ، ودیعه ، عاریه ، وكالت ، رهن از طرف گیرنده رهن ، و غیره .


274 - اغلب آن چه آن را ایقاع گویند؛ یعنى تعهدات یك جانبه ، چنانچه در اول فصل 6 گذشت پس از انشاء و تمامیت ، واجب الوفاء است و نقض و به هم زدنش حرام است . مصادیق ایقاع در مسائل بعد خواهد آمد.

275 - واجب استبر مكلف طبق قسم صحیح خود، یعنى سوگند به خداوند، عمل كند.

276 - واجب است عمل كردن به نذر، یعنى كارى را به عنوان حق خداوند بر عهده گرفتن .

277 - واجب است عمل كردن به عهد، یعنى معاهده با خداوند در انجام عملى ، تخلف در هر یك از این سه مساله ، كفاره خاص دارد كه در كفارات ذكر شده است .

278 - حرام است قسم خوردن كه یمین غموس نامیده مى شود، یعنى قسمى كه گویا انسان را در دریاى گناه فرو مى برد.

279 - واجب است حفظ كردن ودیعه و امانت هاى مالكى تا آنگاه كه به صاحبشان برسد. امانت مالكى مالى است كه از طرف مالك در اختیار شخص قرار گیرد؛ مانند ودیعه دردست امانت دار، مال مورد اجاره در دست مستاجر، اموال كارفرما در دست كارگر، و اموال مضاربه و مزارعه در دست عامل .

280 - واجب است حفظ و رد امانت هاى شرعى ، یعنى اموال مردم كه به اجاره شرع در اختیار شخص قرار گرفته است ، نظیر مال پیدا شده ، كودك پیدا شده ، مالى كه مثلا از فروشنده خانه یا صندوق ، اشتباها در داخل آنها به دست خریدار افتاده است .

281 - واجب است توفیه در اداء، یعنى به نحو درست و صحیح انجام دادن سنجش در مقام تحویل كالا؛ خواه سنجش به كیل باشد، یا وزن ، یا شمارش ، یا مساحت ، یا رویت ، یا غیر آنها؛ خواه سنجش در تحویل جنس ‍ فروخته شده باشد، یا در عوض و ثمن آن ، یا در وام پرداختى ، یا سهم موقوف علیهم در باب وقف ، یا سهم الارث در تقسیم میراث ، خیانت در این مرحله ، حرام موكد است و آن را تطفیف گویند؛ یعنى كمتر از حق پرداختن ، خواه در بدهى هاى خلقى باشد یا خالقى .

282 - واجب است اخراج و تادیه بدهى ها در صورت رسیدن زمان پرداخت و مطالبه صاحبان حقوق و قدرت اداى بدهكار، خواه بدهى خلقى باشد، مانند بدهى هایى كه وقتشان رسیده است و خسارت هاى مالى كه به دلیل اتلاف جان یا مال دیگران بر عهده شخص ثابت شده است ، و خواه بدهى هاى خالقى ، نظیر خمس ، زكات ، كفاره و غیره ، امتناع از اداى حقوق و اموال مردم ، هر حقى و هر شخصى باشد، حرام موكد است ، مگر در موارد استثنایى .

283 - واجب است پرداخت حق الجعاله ، پس از انجام عمل ؛ مثلا اگر شخصى بگوید هر كس ماشین مرا پیدا كرد صد دینار به او مى دهم و كسى آن را پیدا كرد و تحویل داد، باید صاحب ماشین صد دینار را كه حق الجعاله گویند، فورا به عامل پرداخت كند.

284 - واجب است بر همه شركاء قبول تقسیم مشترك ، در صورت درخواست هر یك از آنها؛ به شرط آنكه تقسیم به ضررشان نباشد و مستلزم پرداخت چیزى هم نباشد.

285 - واجب است بر هر اقرار كننده ، بر طبق اقرار خود عمل كند، نسبت به آثارى كه به ضرر او باشد نه به نفع او؛ چه اقرار به مال باشد یا اقرار به نسب ، مثلا اگر كسى اقرار كند كه این بچه فرزند من است ، باید متكفل تربیت و هزینه زندگى او باشد؛ ولى حق استفاده پدرى از آن فرزند را ندارد و اگر بمیرد، فرزند مزبور از او ارث مى برد؛ ولى او از فرزند ارث نمى برد. و اگر فقیر شود، حق نفقه بر فرزند ندارد.

286 - واجب است مهلت دادن طلبكار به بدهكار، در جایى كه ثابت شود بدهكار، قدرت اداى دین را ندارد، حرام است تعقیب كردن و به محاكمه كشیدن و حبس كردن وى ، و یا مجبور كردن او به فروش مستثنیات دین یعنى لوازم ضرورى زندگى ، مانند: خانه ، اثاث و غیره .

287 - واجب است بر هر مكلفى در موقع احساس نزدیك شدن مرگ ، سعى و كوشش در جهت رد و دیعه ها واموال و دیون مردم ، و اداى حقوق الهى ؛ مانند: نمازها و روزه هاى قضا شده و حج و عمره مستقره و كفارات بدنى و مالى ، یا مطلع كردن ورثه و سفارش بر اداء در فرض عدم امكان عمل .

288 - حرام است خلف وعده ؛ یعنى كارى را كه وعده داده ، انجام ندهد؛ خواه در حین وعده نیز قصد نداشته و یا آنكه بعدا منصرف شده ، مگر در موارد عذر؛ و مساله مورد اختلاف است .

289 - حرام است تصرف كردن گیرنده در مال عاریه بر خلاف قرارداد عقدى ؛ و در این صورت ، ضامن عین مال است اگر تلف شود؛ و همچنین ضامن اجرت المثل است براى تصرفات خلاف .

290 - حرام است تصرف مفلس یعنى كسى كه حركم ، حكم ممنوعیت او را صادر كرده باشد، نسبت به تصرف در اموال خودش ، مگر در اموالى كه از حكم مصادره خارج است ؛ مانند خانه مسكونى و اثاث آن و لوازم زندگى .

291 - حرام است خیانت یعنى تعدى و افراط و تفریط در امانت دیگران ، چه امانت خلقى باشد یا خالقى . تعدى یعنى تصرف غیر مجاز یا فوق حد مجاز، یا كوتاهى در حفظ به طورى كه منجر به نقص یا تلف آن شود. این عمل علاوه بر حرمت ، سبب ضمان نیز مى شود؛ این حكم در امانت كافر نیز جارى است ، لكن مورد اختلاف است .

292 - حرام است تصرف هر یك از شركاء در مال یا حق مشترك ، بدون اجازه شركاى دیگر، مگر در موارد ضرورت .

 

منبع: http://www.azha.ir
سه شنبه 15/5/1392 - 19:42
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته