• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 115
تعداد نظرات : 75
زمان آخرین مطلب : 4272روز قبل
طنز و سرگرمی

شدم با چت اسیر و مبتلایش / شبا پیغام می دادم از برایش

به من می گفت هیجده ساله هستم / تو اسمت را بگو، من هاله هستم

بگفتم اسم من هم هست فرهاد / ز دست عاشقی صد داد و بیداد

بگفت هاله ز موهای کمندش / کمـــان ِابــروان ، قــد بلنــدش

بگفت چشمان من خیلی فریباست / ز صورت هم نگو البته زیباست

ندیده عاشق زارش شدم من / اسیرش گشته بیمارش شدم من

ز بس هرشب به او چت می نمودم / به او من کم کم عادت می نمودم

در او دیدم تمام آرزوهام / که باشد همسر و امید فردام

 

ادامه در لینک زیر


 

برای دیدنش بی تاب بودم / ز فکرش بی خور و بی خواب بودم

به خود گفتم که وقت آن رسیده / که بینم چهره ی آن نور دیده

به او گفتم که قصدم دیدن توست / زمان دیدن و بوییدن توست

ز رویارویی ام او طفره می رفت / هراسان بود او از دیدنم سخت

خلاصه راضی اش کردم به اجبار / گرفتم روز بعدش وقت دیدار

رسید از راه، وقت و روز موعود / زدم از خانه بیرون اندکی زود

چو دیدم چهره اش قلبم فرو ریخت / تو گویی اژدهایی بر من آویخت

به جای هاله ی ناز و فریبا / بدیدم زشت رویی بود آنجا

ندیدم من اثر از قـــد رعنـــا / کمـــان ِابــرو و چشم فریبـــا

مسن تر بود او از مادر من / بشد صد خاک عالم بر سر من

ز ترس و وحشتم از هوش رفتم / از آن ماتم کده مدهوش رفتم

به خود چون آمدم، دیدم که او نیست / دگر آن هاله ی بی چشم و رو نیست

به خود لعنت فرستادم که دیگر / نیابم با چت از بهر خود همسر

بگفتم سرگذشتم را به شاعر / به شعر آورد او هم آنچه بشنید

که تا گیرید از آن درسی به عبرت / سرانجامی نـدارد قصّه ی چت

پنج شنبه 18/6/1389 - 23:28
طنز و سرگرمی
الفبا از پ ، و ، ل شروع میشه ،بابا دیگه آب نمیده چون اداره آب و فاضلاب آب رو قطع کرده ،دهقان فداکار پیر شده و دنبال چندر غاز مستمری از این اداره میره تو اون اداره، مرغا هورمون خوردن وخروس شدن، خروسا مامانی شدن برای مرغا عشوه میان و ناز میکنن، سن ازدواج مرغا بالا رفته دیگه تخم نمی کنند،چوپان دروغگو عزیز شده و کلی طرفدار داره، شنگول و منگول بزرگ شدن و گرگ شدن. مامانشونم دو سه روزیه رفته تایلند گیساشو ببافه، دارا و سارا رفتن فرانسه کبابی باز کردن، کوکب خانم رفته یه ماکروفر سامسونگ خریده و دیگه حوصله مهمونداری رو نداره و جواب تلفن رو هم نمیده، کبری موهاشو مش کرده و تصمیم گرفته دماغشو عمل کنه، روباه و کلاغ دستشون تو یه کاسست، حسنک گوسفنداشو فروخته و پیکان خریده مسافرکشی می‌کنه، آرش کمانگیر معتاد شده و دیگه سنگ هم نمی تونه پرت کنه، شیرین، خسرو و فرهاد رو پیچونده و با دوست پسرش رفته اسکی، رستم و اسفندیار اسباشونو فروختن و موتور خریدن میرن کیف قاپی،پتروس از بس با دوست دختراش چت کرده انگشت درد گرفته و دیگه نمی تونه انگشتشو بکنه تو سوراخ سد، خانواده آقای هاشمی دیگه بنزین ندارن برن مسافرت در ضمن دل خوشی هم از راه و سفر ندارن چون آخرین باری که تو راه گوشت کبابی خریدن چوپان دروغگو گوشت خر بهشون فروخته


پنج شنبه 18/6/1389 - 23:19
طنز و سرگرمی


 

مامان
- بعله ؟
- من می خوام به دنیا بیام …
- باشه .
- مامان
- بعله ؟
- من شیر می خوام
- باشه
- مامان
- بعله ؟
- من جیش دارم
- خب
- مامان
- بعله ؟
- من سوپ خرچنگ می خوام
- چشم
- مامان
- بعله ؟
- من ازون لباس خلبانیا می خوام
- باشه
- مامان
- بعله؟
- من بوس می خوام
- قربونت بشم
- مامان
- جونم ؟
- من شوکولات آناناسی می خوام
- باشه
- مامان
- بعله ؟
- من دوست می خوام
- خب
- مامان
- بعله ؟
- من یه خط موبایل می خوام با گوشی سونی
- چشم
- مامان
- بعله ؟
- من یه مهمونی باحال می خوام
- باشه عزیزم
- مامان
- بعله ؟
- من زن می خوام
- باشه عزیز دلم
- مامان
- بعله ؟
- من دیگه زن نمی خوام
- اوا … باشه
- مامان
- .. بعله
- من کوفته تبریزی می خوام
- چشم
- مامان
- بعله ؟
- من بغل می خوام
- بیا عزیزم
- مامان
- بعله ؟
- مامان
- بعله
- مامان
- … جونم ؟
- مامان حالت خوبه
- آره
- مامان ؟
- چی می خوای عزیزم
- تو رو می خوام .. خیلی
- …

***

- بابا
- بعله ؟
- من می خوام به دنیا بیام
- به من چه بچه .. به مامانت بگو
- بابا
- هان؟
- من شیر می خوام
- لا اله الا الله
- بابا
- چته ؟
- من ازون ماشین کوکی های قرمز می خوام
- آروم بگیر بچه
- بابا
- اههههه
- من پول می خوام
- چی ؟؟؟؟ !!!
- بابا
- اوهوم ؟
- منو می بری پارک ؟
- من ماشینمو نمی برم تو پارک تو رو ببرم ؟
- بابا
- هان ؟
- من زن می خوام
- ای بچه پررو .. دهنت بو شیر می ده هنوز
- بابا
- ….
- من جیش دارم
- پوففف
- بابا
- درد
- من زن نمی خوام
- به درک
- بابا
- بلا
- تقصیر تو بود که من به دنیا اومدم یا مامان
- تقصیر عمه ات
- بابا
- زهرمار
- من یه اتاق شخصی می خوام
- بشین بچه
- بابا
- مرض
- منو دوس داری
- ها ؟
- بابا
- …
- بابا
- خررر پفففف
- بابا
- خفه
- بابا
- دیگه چته ؟
- من مامانمو می خوام
- از اول همینو بگو … جونت در بیاد


پنج شنبه 18/6/1389 - 23:6
طنز و سرگرمی

ادبی :

ا – در بیت زیر منظور از ساقیا چیست ؟

« ساقیا آمدن عید مبارک بادت »

الف ) ساقیهایی که در کوچه و بازار می بینیم

ب ) کار و کاسبی ساقیا تو عید توپه توپه

ج ) ساقی کمر باریک

د ) ساق یا مچ ؟؟

۲ – شیرین وفرهاد کجا مردند ؟ چرا ؟

الف ) زیر کوه بیستون ..چون ستون نداشت ریخت رو سرشون

ب ) بین کوه بیستون و باستون…. دلیلشو نمیدونم

ج ) بین بیستون و پیستون و رینگ و لاستیک چخ چخی

د ) به علت خوردن سیگاروکشیدن مش&روب


۳ – آرایه های ادبی چه نقشی در ادبیات دارند ؟

الف ) نقش فوق العاده مهمی دارند

ب ) موجب می شود اشعار مودبی داشته باشیم

ج ) نقش حیاتی را ایفا می کنند

د ) نقش بابان را هم ایفا می کنند


۴ – جمع مکسر کلمه دارکوب چیست ؟

الف ) دراکیب

ب ) درکیبا

ج ) دروگبا

د ) گربه


ورزشی :

۱ – تیم قرمز پوش پایتخت

الف ) پرسپولیس

ب ) پرس آشخور

ج ) پرس بازو !

د ) ماشاالله بازو

۲ – تیم آبی پوش پایتخت :

الف ) استقلال

ب ) استقکر

ج) استقکور

د ) استقفرالله !!

۳ – پر افتخار ترین تیم مادریدی جهان ( پایتخت اسپانیا )

الف ) اسپارتا پراگ جمهوری چک

ب ) شاختار دونتسک بلژیک

ج ) شهید فخرالدین کابل افغانستان

د ) علی دایی


۳ – ملی پوش جوان آرژانتینی بارسلونا

الف ) لیونل مسی

ب ) لیونل طلایی

ج ) مهدی سر طلایی سرور لنگیایی

د ) توپ تانک فشفشه …..


۴ – این تیم بیشترین تعداد قهرمانی در جام جهانی فوتبال را دارد؟

الف ) ترینیداد و توباگو

ب ) شیکاگو بولز

ج ) تیم ملی

د ) مایکل شوماخر

۵- تیم قدرتمند آفریقایی ؟

الف ) ساحل عاج

ب ) دریای منقار

ج ) شبه جزیره زرافه

د ) خلیج شامپانزه

۶ – بازیکن سیه چرده آفریقایی نوک حمله بارسلونا ( از کشور کامرون )

الف ) دیوید بکام

ب ) ساموئل بکام

ج ) سام و نرگس

د ) نلسون ماندلا

هنری :

۱ – بازیگر رنگین چشم معروف ، نقش جک در فیلم تایتانیک

الف ) جکی جان

ب ) دیکاپریو بلوچی

ج ) لئوناردو داوینچی

د ) پارسا پیروزفر

۲- فیلم معروف جیمز کامرون که در مورد کشتی تایتانیک ساخته شده :

( با بازی تست بالایی در نقش جک )

الف ) خوب بد زشت

ب ) دزدان دریایی کاراییب ۳

ج ) گودزیلا علیه گیدورا

د ) خشم اژدها

۳- کینگ کونگ که بود ؟

الف ) لئوناردو دی کاپریو

ب ) به سبک فیلمهای رزمی جکی جان و مرحوم بروسلی گویند

ج ) پایه گزار ورزش پینگ پونگ بود

د ) برنده بیشترین جایزه اسکار در کن بود

۴ – انیمیشن محبوب چند سال اخیر

الف ) شرک ۳

ب ) کفر ۲

ج ) منافق ۵

د ) مرگ بر اسراییل !!

۵ – بازیگر نقش مرد فیلم معروف آقا و خانم اسمیت

الف ) براد پیت

ب ) براد گالون

ج ) براد ۱۷ کیلویی

د ) براد روغن نباتی لادن

ریاضی :

۱ – سینوس ۱۶۵ درجه چقدر میشود ؟

الف ) بیشتر ازاین ها میشود

ب ) تانژانت

ج ) جوابی ندارم

د ) همه موارد

۲ – یک بشکه دو هزار لیتری آب داریم اگر روزی یک لیوان آب ازآن برداریم چه میشود ؟

الف ) تمام میشود

ب ) دوباره آبش میکنیم

ج ) دوباره تمام میشود

د ) به گزینه الف مراجعه شود

۳ – معادلات چند مجهولی را چگونه حل میکنیم

الف ) با مداد

ب ) عکس مجهول ها را به روزنامه می دهیم

ج ) به سختی حل می کنیم

د ) پلیس را در جریان می گذاریم

۴ – این چه نوع اتحادی است؟ (a+b)*2+(a+b)*2

الف ) اتحاد جماهیر شوروی

ب ) اتحاد سوم شخص مفرد

ج ) والا به خدا …این چه نوع اتحادیه

د ) اتحاد دو مجهولی

تاریخی :

۱ – اسکندر مقدونی کی به ایران حمله کرد ؟

الف ) دم دمای صبح بود

ب ) نامرد نصفه شب حمله کرد

ج ) جنگ جهانی دوم

د ) ۱۳ آبان

۲ – عهد نامه ی ننگین تاریخی ایران

الف ) عهدنامه گلستان

ب ) عهدنامه بوستان

ج ) عهد نامه شاهنامه فردوسی

د ) عهدنامه مثنوی خواجه شمس الدین مولوی ملقب به مولانا

۳- کریم خان زند پایه گزار کدام سلسله بود ؟

الف ) سلسله میدون ولیعصر

ب ) سلسله فاطمی گلها

ج ) سلسله تخت طاووس

د ) سلسله هفت تیر

۴ – ۲۲ بهمن سال ۱۳۵۷ در چه تاریخی بود ؟

الف ) کودتای ۲۸ مرداد

ب ) ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱

ج ) قیام خونین ۱۵ خرداد

د ) تو پاییز بود

اطلاعات عمومی

۱ – حیوان نجیب به آن می گویند ؟

الف ) کروکودیل

ب ) گوریل

ج ) اختاپوس

د ) سگ هار


بهترین سایت اس ام اس ایران !

الف ) radsms.com

ب ) راد اس ام اس دات کام !؟

ج) حالا که چی !؟

د)  همون گزینه الف!!

۳ – همراه داشتن آن در هنگام موتور سواری لازم و ضامن سلامتی راکب است ؟

الف ) بوق ۱۸ چرخ

ب ) عینک ریبند ! ( مخصوصا در آبادان )

ج ) آهنگ ترمز بلبلی

د ) ز ید

۴ – در کدامیک از شرایط زیر نباید رانندگی کنیم

الف ) وقتی که در مترو هستیم

ب ) وقتی که انگشتمان در دماغمان هست

ج ) هنگام قضای حاجت

د ) هنگامی که ترمز ماشین بریده و باسرعت ۱۸۰ کیلومتر در فاصله ده متری دره هستیم

پنج شنبه 18/6/1389 - 23:0
طنز و سرگرمی

خانم مغرور :

به نام خدایی که زن آفرید        حکیمانه امثال ِ من آفرید

خدایی که اول تو را از لجن        و بعداً مرا از لجن آفرید !

برای من انواع گیسو و موی        برای تو قدری چمن آفرید !

مرا شکل طاووس کرد و تورا        شبیه بز و کرگدن آفرید !

به نام خدایی که اعجاز کرد        مرا مثل آهو ختن آفرید

تورا روز اول به همراه من        رها در بهشت عدن آفرید

ولی بعداً آمد و از روی لطف        مرا بی کس و بی وطن آفرید

خدایی که زیر سبیل شما        بلندگو به جای دهن آفرید !

وزیر و وکیل و رئیس ات نمود        مرا خانه داری خفن آفرید

برای تو یک عالمه کِیْسِ خوب        شراره ، پری ، نسترن آفرید

برای من اما فقط یک نفر  درب       پیت برای غمو زندگی آفرید !

برایم لباس عروسی کشید        و عمری مرا در کفن آفرید

به نام خدایی که سهم تو را        مساوی تر از سهم من آفرید

پاسخ حكیمانه آقا:

به ‌نام خداوند مردآفرین  که بر       حسن صنعش هزار آفرین

خدایی که از گِل مرا خلق کرد        چنین عاقل و بالغ و نازنین

خدایی که مردی چو من آفرید        و شد نام وی احسن‌الخالقین

پس از آفرینش به من هدیه داد        مکانی درون بهشت برین

خدایی که از بس مرا خوب ساخت       ندارم نیازی به لاک، همچنین

رژ و ریمل و خط چشم و کرم        تو زیبایی‌ام را طبیعی ببین

دماغ و فک و گونه‌ام کار اوست        نه کار پزشک و پروتز، همین !

نداده مرا عشوه و مکر و ناز         نداده دم مشک من اشک و فین!

مرا ساده و بی‌ریا آفرید  جدا        از حسادت و بی‌خشم و کین

زنی از همین سادگی سود برد  به        من گفت از آن سیب قرمز بچین

من ساده چیدم از آن تک‌ درخت         و دادم به او سیب چون انگبین

چو وارد نبودم به دوز و کلک         من افتادم از آسمان بر زمین

و البته در این مرا پند بود            که ای مرد پاکیزه و مه‌جبین

تو حرف زنان را از آن گوش گیر         و بیرون بده حرفشان را از این

که زن از همان بدو پیدایش‌ات          نشسته مداوم تو را در کمین

پنج شنبه 18/6/1389 - 18:44
طنز و سرگرمی
کلاغ و طوطی هر دو زشت و سیاه آفریده شدند
طوطی اعتراض کرد و زیبا شد
کلاغ هم راضی به رضای آفریدگارش بود
اکنون طوطی در قفس است و کلاغ آزاد آزاد
============
توی کلبه ، توی بیشه
رو بخار گرم شیشه
می نویسم با تو هستم
از گذشته تا همیشه
============
روی گل زرشکی
با یک مداد مشکی
هزار دفعه نوشتم
تو انتهای عشقی
============
باهات میام نفس نفس
تو آسمون ، توی قفس
از اولش تا آخرش
دوستت دارم همین و بس
پنج شنبه 18/6/1389 - 16:15
طنز و سرگرمی

 *************دوستان این مطلب رو**************جدی نگیرید*************

* قیمت هر سکه طلا امروز دربازار با 60 میلیون تومان کاهش به یک میلیارد و چهل میلیون تومان رسید.

ایران خودرو: هفتادو نهمین مدل پژو با نام پژو ایکس دی اماده عرضه به بازار است که نسبت به مدل قبلی تحول زیادی داشته. طول انتن آن 10 سانتی متر افزایش داشته چراغ ترمز ان هم پررنگتر شده و فقط 45 میلیون تومان گران تر است

* با مسدود شدن سایت قرآن دات کام تعداد سایتهایی که هنوز ف ی * ل * ت ر نشده اند به سه عدد رسید.

* برای اولین بار ایران به دور دوم مسابقات جام جهانی راه یافت .علی دایی: هلوز قثد ندالم که از دنیای فوتبال خدا حافثی کنم و شلایط خوبی بل تیم ملی حاکم اثت به قولی.

* دولت موفق شد نرخ تورم را کاهش دهد وآن را از 63% به 62.5 درصد برساند.

* یکصد و شصت وسومین قطعنامه شورای امنیت در مورد فعالیتهای هسته ای ایران به تصویب رسید. در عین حال رئیس آژانس هسته ای اعلام کرد علیرغم هشتصد و سی ودومین گزارش ایران در مورد فعالیتهای هسته ای هنوز ابهاماتی در این زمینه وجود دارد که امیدواریم به زودی بر طرف شود .

* به علت اتمام ذخایر نفت وگاز دولت در اطلاعیه ای از مردم عزیز ایران خواست امسال در مصرف ذغال جداً صرفه جویی نمایند.

* یکی از نمایندگان مجلس خواهان کاهش سن ازدواج شد. وی گفت دولت با تدابیر صحیح واصولی سعی دارد متوسط سن ازدواج دختران را از 50 سال به 45 سال کاهش دهد.
وی گفت در نظام طبیعت اصولا مرد نیز مانند زن حق مشارکت در فعالیتهای اجتماعی و سیاسی را دارد

* نیروی انتظامی کرج چند سارق را که به سرقت دیش های ماهواره مردم اقدام می کردند دستگیر کرد ودیش های مسروقه را به صاحبانشان بر گرداند.

* شورای نگهبان 2999 نفر از 3000 کاندیداهای اصلاح طلب نمایندگی مجلس را رد صلاحیت کرد

* به علت برخی مشکلات و نواقص چشم انداز 20 ساله باز هم تمدید شد .

* قیمت هر کیلو مرغ به هفت میلیون تومان رسید. جالب است بدانید در 100 سال قبل مردم با هفت میلیون میتوانستند یک اتومبیل بخرند.

* روءسای جمهوری اسلامی انگلیس وجمهوری اسلامی آلمان از عمل نشدن وعدم اجرای صحیح اسلام در ایران ابراز نگرانی کردند.

* امسال مراسم سالروز پیروزی انقلاب از 4 ماه به 5ماه افزایش می یابد.

70 در صد مردم زیر خط فقر زندگی میکنند این در حالی است که این آمار نسبت به سال قبل کاهش خوبی را نشان می دهد

* از این به بعد صدا وسیما برای انتخاب مجریان زن مسابقه ملکه زیبایی بر گزار می کند.

* نیروگاه اتمی بوشهر به زودی به بهره بر داری می رسد.

* مدیرعامل سایپا: با تکیه به دانش بومی تانک و تراکتور پراید را طراحی کردیم.

*شرکت ایرباس طی شکایتی به سازمان ملل خواستار آزاد سازی هواپیماهایش از دست ایران شد و خاطر نشان کرد که این هواپیماها 70 سال پیش از رده خارج شده.

 

*************دوستان این مطلب رو**************جدی نگیرید*************

پنج شنبه 18/6/1389 - 16:8
داستان و حکایت

روزی رییس یک شرکت بزرگ به دلیل یک مشکل اساسی در رابطه با یکی از کامپیوترهای اصلی مجبور شد با منزل یکی از کارمندانش تماس بگیرد. بنابراین، شماره منزل او را گرفت.
کودکی به تلفن جواب داد و نجوا کنان گفت: «سلام»
رییس پرسید: «بابا خونس؟»
صدای کوچک نجواکنان گفت: «بله»
ـ می تونم با او صحبت کنم؟
کودکی خیلی آهسته گفت: «نه»
رییس که خیلی متعجب شده بود و می خواست هر چه سریع تر با یک بزرگسال صحبت کند، گفت: «مامانت اونجاس؟»
ـ بله
ـ می تونم با او صحبت کنم؟
دوباره صدای کوچک گفت: «نه»
رییس به امید این که شخص دیگری در آنجا باشد که او بتواند حداقل یک پیغام بگذارد پرسید: « آیا کس دیگری آنجا هست؟»
کودک زمزمه کنان پاسخ داد: «بله، یک پلیس»
رییس که گیج و حیران مانده بود که یک پلیس در منزل کارمندش چه می کند، پرسید: «آیا می تونم با پلیس صحبت کنم؟»
کودک خیلی آهسته پاسخ داد: «نه، او مشغول است؟»
ـ مشغول چه کاری است؟
کودک همان طور آهسته باز جواب داد: «مشغول صحبت با مامان و بابا و آتش نشان.»
رییس که نگران شده بود و حتی نگرانی اش با شنیدن صدای هلی کوپتری از آن طرف گوشی به دلشوره تبدیل شده بود پرسید: «این چه صدایی است؟»
صدای ظریف و آهسته کودک پاسخ گفت: «یک هلی کوپتر»
رییس بسیار آشفته و نگران پرسید: «آنجا چه خبر است؟»
کودک با همان صدای بسیار آهسته که حالا ترس آمیخته به احترامی در آن موج می زد پاسخ داد: «گروه جست و جو همین الان از هلی کوپتر پیاده شدند.»
رییس که زنگ خطر در گوشش به صدا درآمده بود، نگران و حتی کمی لرزان پرسید: «آنها دنبال چی می گردند؟»
کودک که همچنان با صدایی بسیار آهسته و نجواکنان صحبت می کرد با خنده ریزی پاسخ داد: «من».

پنج شنبه 18/6/1389 - 16:1
طنز و سرگرمی

عزیزم!
می توانی خوشحال باشی، چون من دختر كم توقعی هستم.
اگر می گویم باید تحصیلكرده باشی، فقط به خاطر این است كه بتوانی خیال كنی بیشتر از من می فهمی!
اگر می گویم باید خوش قیافه باشی، فقط به خاطر این است كه همه با دیدن ما بگویند "داماد سر است!" و تو اعتماد به نفست هی بالاتر برود!

اگر می گویم باید ماشین بزرگ و با تجهیزات كامل داشته باشی، فقط به این خاطر است كه وقتی هر سال به مسافرت دور ایران می رویم توی ماشین خودمان بخوابیم و بی خود پول هتل ندهیم!

اگر از تو خانه می خواهم، به خاطر این است كه خود را در خانه ای به تو بسپارم كه تا آخر عمر در و دیوارآن، خاطره اش را برایم حفظ كنند و هرگوشه اش یادآور تو و آن شب باشد!

اگر عروسی آن چنانی می خواهم، فقط به خاطر این است كه فرصتی به تو داده باشم تا بتوانی به من نشان بدهی چقدر مرا دوست داری و چقدر منتظر شب عروسیمان بوده ای!

اگر دوست دارم ویلای اختصاصی كنار دریا داشته باشی، فقط به خاطر این است كه از عشق بازی كنار دریا خوشم می آید... جلوی چشم همه هم كه نمی‌شود!

اگر می گویم هرسال برویم یك كشور را ببینیم، فقط به خاطر این است كه سالها دلم می خواست جواب این سوال را بدانم كه آیا واقعا "به هركجا كه روی آسمان همین رنگ است"؟! اگر تو به من كمك نكنی تا جواب سوالاتم را پیدا كنم، پس چه كسی كمكم كند؟!

اگر از تو توقع دیگری ندارم، به خاطر این است كه به تو ثابت كنم چقدر برایم عزیزی!
و بالاخره...
اگر جهیزیه چندانی با خودم نمی آورم، فقط به خاطر این است كه به من ثابت شود تو مرا بدون جهیزیه سنگین هم دوست داری و عشقمان فارغ از رنگ و ریای مادیات اس
ت.

پنج شنبه 18/6/1389 - 15:54
طنز و سرگرمی

پدر: دوست دارم با دختری به انتخاب من ازدواج کنی.
پسر: نه من دوست دارم همسرم را خودم انتخاب کنم.
پدر: اما دختر مورد نظر من، دختر بیل گیتس است.
پسر: آهان!!! اگر اینطور است، قبول است.
پدر به نزد بیل گیتس می رود.
پدر: برای دخترت شوهری سراغ دارم.
بیل گیتس: اما برای دختر من هنوز خیلی زود است که ازدواج کند.
پدر: اما این مرد جوان، قائم مقام مدیرعامل بانک جهانی است.
بیل گیتس: اوه، که اینطور! در این صورت قبول است.
بالاخره پدر به دیدار مدیر عامل بانک جهانی می رود.
پدر: مرد جوانی برای سمت قائم مقام مدیرعامل سراغ دارم.
مدیرعامل: اما من به اندازه کافی معاون دارم!
پدر: اما این مرد جوان داماد بیل گیتس است!
مدیرعامل: اوه، اگر اینطور است، باشد.
و معامله به این ترتیب انجام می شود....

پنج شنبه 18/6/1389 - 15:49
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته