• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 210
تعداد نظرات : 3
زمان آخرین مطلب : 3471روز قبل
اطلاعات دارویی و پزشکی
 
اگر خواسته یا ناخواسته، هنگام مصرف دارو عادت دارید که قرصتان را له کنید یا اینکه آن را با یک لیوان نوشابه میل کنید بدانید سخت در اشتباهید. برخی از عادت های نامناسب حین خوردن دارو باعث می شود که کارایی و تأثیر دارو از بین برود و همچنین عوارض جانبی آن بیشتر شود. با ما باشید تا با چند نمونه از این عادت های نامناسب آشنا شده و آن ها را انجام ندهید.

 

  

 

قبل از خوردن قرص آن را می کوبید:

بسته به نوع قرص تأثیر کوبیدن و له کردن آن فرق می کند. له کردن برخی از قرص ها روی خاصیت و اثرگذاری آن ها تأثیر منفی می گذارد. پوشش یک دارو متناسب با نوع هضم آن انتخاب می شود و روی تأثیرگذاری آن اثر دارد. له کردن آن می تواند به بروز عوارض جانبی از یک معده درد ساده تا زخم معده و بی اثری قرص منجر شود. اگر در بلع دارو مشکل دارید می توانید آن را به قسمت های کوچک تر تقسیم کنید.

قرص را بعد از غذا می خورید:

اگر پزشک معالجتان دارویی تجویز کرده است که باید بین غذا مصرف کنید بی دلیل نیست. این کار برای کاهش خطر عوارض جانبی دارو است. زمانی که دارویی مصرف می کنید امکان دارد که به مخاط معده بچسبد و باعث بروز مشکلاتی شود. برای مقابله با بروز چنین مشکلاتی لازم است که دستور مصرف دارو را رعایت و آن را در بین غذا مصرف کنید. در نتیجه لازم است که طریقه مصرف دارو را به دقت سوال و طبق آن مصرف کنید.

قبل از خوردن کپسول دل و روده آن را بیرون می ریزید:

باز کردن کپسول و حل کردن پودر آن در آب به هیچ عنوان توصیه نمی شود. شکل ژلاتینی کپسول ها نقش مهمی در شیوه آزاد شدن محتویات آن در بدن دارد. بدون کپسول، پودر داخل آن بی واسطه وارد معده می شود و این خطر وجود دارد که با ترشحات معده در آمیخته و فاسد شود. در نتیجه امکان دارد اثر دارو کاهش پیدا کند.

دارویتان را با آب های گازدار یا نوشابه می خورید:

بدانید که نباید دارو را با هر مایع و نوشیدنی مصرف کنید. بهترین نوشیدنی برای مصرف دارو آب است. به خاطر این که یک مایع خنثی است. توجه داشته باشید که نوشابه ها جزو نوشیدنی های گازدار هستند. حل شدن دارو در این نوشیدنی ها باعث افزایش حالت اسیدی آن می شود. توجه داشته باشید که نوشابه ها حاوی میزان زیادی قند نیز هستند که برای افراد دیابتی توصیه نمی شود.

قبل از پایان درمان مصرف آن را قطع می کنید:

سرماخوردگی، آنژین، سینوزیت یا غیره. گاهی پیش می آید حین بیماری احساس بهبودی می کنید و قبل از اینکه مقدار داروهای تجویزی تمام شود آن ها را کنار می گذارید. توجه داشته باشید که نمی شود این کار را در خصوص تمام داروها انجام داد. در مورد برخی از داروها مانند داروهای تسکین دهنده سردرد، تب بر یا ضدالتهاب ها می توانید با دیدن تسکین علائم بیماری و بهبودی، مصرف آن ها را قطع کنید؛ اما هیچ وقت سعی نکنید که مصرف آنتی بیوتیک ها را نصفه رها کنید. این داروها جزو داروهایی هستند که حتماً باید تا آخر مصرف شوند. چون ضدعفونی کننده هستند و هدف از مصرف آن ها از بین بردن باکتری هاست. زمانی که در مصرف آن ها وقفه ایجاد می کنید و سپس مصرف آن ها را از سر می گیرید تأثیر آن ها را از بین برده اید و بدنتان نسبت به اثر آن ها مقاوم می شود.

نویسنده: فاطمه مهدی پور

منبع: روزنامه آرمان

 
پنج شنبه 3/7/1393 - 16:58
اطلاعات دارویی و پزشکی
 
داشتن یک خواب راحت و بی دغدغه نقش مهمی در تداوم سلامت جسمانی که سلامت روان نیز بخشی از آن است؛ دارد. کم خوابی چه به دنبال عوامل بیرونی یا بیماری های دیگر بروز کرده باشد و چه به عمد و به دلیل تمایل فرد به کار کردن زیاد یا اشتغالات و تفریحات شبانه باشد، در بروز برخی از بیماری ها و کوتاه کردن طول عمر فرد موثر است. بسیاری از مردم از مشکلات خواب شکایت دارند؛ کم خوابی، پرخوابی، خواب منقطع، خواب بی کفایت، خواب سبک، خُرخُر یا مشکل تنفسی در خواب، بی قراری پاها پیش از خواب، کابوس، راه رفتن در خواب، حرف زدن در خواب و.... بسیاری از مردم نیز از داروهای خواب آور برای افزایش مقدار یا کیفیت خواب خود بهره می گیرند. عموما یکی از این ۲ نکته در ذهنیت افرادی که برای بهبود خواب خود به پزشک مراجعه می کنند نسبت به داروهای خواب آور دیده می شود: «مخالفت با مصرف داروهای خواب آور که آنها را مضر و عامل اعتیاد می دانند» یا «درخواست برای ادامه داروی خواب آوری که مدت هاست مصرف می کنند». نظر کدام گروه درست تر ا ست؟ آیا مصرف داروهای خواب آور اعتیادآور است؟ آیا خواب کسی که مدت هاست از این داروها مصرف می کند و کماکان دچار کم خوابی است، قابل اصلاح است؟

 

  

 

درمان کم خوابی

برای بهبود کم خوابی باید نکاتی را در نظر داشت:

بسیاری از بیماران ممکن است از سرفه، تب یا درد در رنج باشند. برطرف کردن هر یک از این نشانه ها بدون رسیدگی به علت آنها ممکن است عواقب وخیمی داشته باشد. مثلا سرفه یا تب ممکن است نشانه ای از یک بیماری عفونی و درد نشانه ای از هر یک از بیماری های عمومی بدن باشد. مصرف داروهای ضدسرفه، تب بُر یا مسکن بدون تشخیص اختلال زیربنای آنها به پیشرفته تر شدن بیماری زمینه ای کمک می کند و درمان را به تاخیر می اندازد. این در حالی است که در بسیاری از موارد، سرعت عمل نقش مهمی در مداوا دارد. کم خوابی نیز عموما یک نشانه است نه یک بیماری مستقل، بنابراین باید دنبال علت گشت نه آنکه تنها با یک داروی خواب آور روی نشانه مهمی که می تواند در رسیدن به شناسایی بیماری عامل آن کمک کننده باشد، سرپوش گذاشت و درمان اصلی را به تاخیر انداخت.

کم خوابی ممکن است تنها نشانه ای از رعایت نکردن بهداشت خواب باشد. در عین حال می تواند نشانه ای از ناتوانی در مدیریت مناسب تنش های روزمره یا رویدادهای ناخوشایند، یک بیماری عمومی یا عضوی(مانند بیماری های ریوی) یا حاکی از هر یک از بیماری های روان پزشکی مانند اختلالات افسردگی و اضطرابی باشد. پس ارزیابی علت بروز کم خوابی مهم تر از رفع فوری آن است.

اصول بهداشت خواب

هر فردی – چه دچار بیماری باشد و چه نباشد – برای حفظ ویژگی های مطلوب خواب خود، لازم است همواره نکاتی را رعایت کند:

روش نادرست: «من هر شب بعد از صرف قهوه و تمام شدن برنامه های تلویزیون که در حالت استراحت روی تختخوابم تماشا می کنم، می خوابم.»

روش درست: «من هر شب در ساعت معینی می خوابم و هر روز حتی در تعطیلات در ساعت معینی بیدار می شوم. از اتاق خواب برای تماشای تلویزیون یا رسیدگی به کارهای روزمره استفاده نمی کنم و پیش از خواب غذای سنگین، چای، قهوه، نوشابه یا سیگار مصرف نمی کنم. اصولا پیش از خواب تلویزیون تماشا نمی کنم و با رایانه کار نمی کنم ولی ممکن است روزنامه یا کتاب بخوانم.»

روش نادرست: «خوشبختانه عصرها همیشه یک خواب حسابی دارم ولی بدبختانه شب ها خیلی دیر خوابم می برد.»

روش درست: «سعی می کنم روزها کمتر بخوابم تا شب ها راحت خوابم ببرد. هر وقت دوره های بی خوابی شروع می شود، روزها جلوی خوابم را می گیرم.»

روش نادرست: «برای رفع بی خوابی شبانه، عصرها به شدت ورزش می کنم که تا نزدیک زمان شام طول می کشد.»

روش درست: «به شکل مستمر و با برنامه ورزش می کنم ولی سعی می کنم این برنامه ۶ ساعت پیش از خواب انجام شود. غروب ها گاهی از روش آرام سازی که یاد گرفته ام استفاده می کنم و حمام با آب گرم قبل از خواب هم گاهی به بهتر شدن خوابم کمک می کند.»

روش نادرست: «هر وقت خوابم نمی برد تا حدود ۲ ساعت در تختخواب در تقلا هستم و نگرانم که صبح خواب بمانم.»

روش درست: «هر وقت خوابم نمی برد از تختخواب بیرون می آیم و چند دقیقه به کارهای عقب افتاده ام می پردازم یا کتاب می خوانم. سعی می کنم محیط خواب خنک و کاملا تاریک باشد.»

درمان علت زمینه ای

در قریب به اتفاق موارد کم خوابی، علتی پشت آن نهفته است. به جز دلایل جسمانی که اشاره ای به آن شد، انواع اختلالات افسردگی و اضطرابی زمینه ساز کم خوابی هستند. فرد افسرده به جز بی حوصلگی، ناامیدی و کاهش اعتماد به نفس، اغلب در خوابیدن نیز دچار مشکل است. اگر چنین فردی تنها با مصرف داروهای خواب آور، کم خوابی خود را به ظاهر جبران کند، در واقع با ایجاد تاخیر در درمان افسردگی، علاوه بر آنکه زجر ناشی از این بیماری را تحمل می کند، ممکن است دستیابی به نتیجه مطلوب از درمان بعدی را دشوارتر کند یا با ایجاد وابستگی به داروی خواب آور، یک «کم خوابی مقاوم به درمان» را نیز به مشکل افسردگی موجود بیفزاید. مانند آنکه فرد دچار عفونت ریوی با مصرف خودسرانه داروی ضدسرفه و بدون درمان با آنتی بیوتیک، باعث گسترش عفونت ریوی و ایجاد بیماری مقاوم به درمان شود. در صورتی که در موارد بیماری افسردگی یا اضطرابی، درمان از ابتدا به درستی معطوف به تسکین افسردگی و اضطراب شود، در نهایت مشکل خواب فرد نیز بهبود می یابد. حتی در مورد فرد افسرده ای که مدت ها به شکل بی رویه داروهای خواب آور مصرف کرده و کماکان دچار کم خوابی است، شروع درمان با داروهای دارای اثر دوگانه ضدافسردگی و خواب آور می تواند راهگشا باشد.

درمان دارویی

برای درمان علت زمینه ای کم خوابی که در بیشتر موارد یک اختلال افسردگی یا اضطرابی است، مصرف داروهایی که ضدافسردگی نام دارند و در واقع هم ضدافسردگی اند و هم ضداضطراب، در بیشتر موارد کفایت می کند. با این حال، از آنجا که اثر این داروها معمولا چند هفته پس از آغاز مصرفشان شروع می شود، پزشک معمولا داروی سریع الاثری مانند داروهای خواب آور نام برده شد. در این مطلب را به عنوان داروی کمکی تجویز و حداکثر پس از چند هفته قطع می کند. این قطع زودهنگام داروی خواب آور مانع از ایجاد وابستگی می شود و البته داروی اصلی ضدافسردگی اغلب تا مدتی برای جلوگیری از بازگشت علایم ادامه می یابد. داروهای ضدافسردگی برخلاف داروهای خواب آور باعث وابستگی نمی شوند. البته همواره استثنائاتی در تجویز داروها وجود دارد که با نظر پزشک اعمال می شود. مثلا پزشک ممکن است مصرف طولانی مدت داروی خواب آور را نیز در مواردی لازم بداند.

درمان غیردارویی

روش های غیردارویی مانند روان درمانی های شناختی رفتاری نیز در درمان کم خوابی می تواند موثر باشد. البته این درمان ها در بیشتر موارد باز هم باید معطوف به درمان اضطراب و افسردگی شود.

آیا مصرف داروهای خواب آور اعتیادآور است؟

در گذشته از داروهایی مانند فنوباربیتال برای بهبود خواب استفاده می شد که اکنون اصلا جایگاهی در این امر ندارد. امروزه داروهای متنوعی مانند دیازپام، کلونازپام، لورازپام و آلپرازولام به وفور به این منظور تجویز و مصرف می شوند. این داروها عموما ابتدای مصرف باعث ایجاد خوابی با کیفیت مطلوب می شوند و از طرفی اثر ضداضطراب دارند و باعث افزایش آرامش فرد می شوند. با این حال، مصرف خودسرانه آنها به هیچ وجه توصیه نمی شود و در بسیاری از موارد اثر خواب آوری آنها پس از مدتی کاهش می یابد. حتی ممکن است در مواردی در درازمدت به تشدید مشکلات خواب منجر شوند به طوری که کاهش مقدار یا قطع مصرفشان به بهبود کیفیت خواب کمک کند. از سوی دیگر، مصرف خودسرانه این داروها در افرادی که مشکل تنفسی دارند ممکن است به وخامت وضعیت تنفسی بینجامد. در پاسخ به سوال بالا، می توان گفت این داروها قابل سوءمصرف هستند و البته این سوءمصرف عموما توسط افرادی که دچار اعتیاد به موادمخدر یا محرک هستند دیده می شود. با این حال، این داروها در صورتی که زیرنظر پزشک مصرف شوند و براساس تشخیص درست و در مدت لازم به کار روند، تاثیر زیادی در بهبود خواب و علایم اضطرابی افراد دارند و در واقع در این شکل مصرف، باید آنها را جزو داروهای بسیار کم عارضه به حساب آورد.

 نویسنده: دکتر امیر شعبانی

منبع: هفته نامه سپید
پنج شنبه 3/7/1393 - 16:58
خانواده

 
بعضی از افراد فکر می کنند بعد از ازدواج باید روابطشان را با دوستانشان محدودتر کنند. برخی هم تصور می کنند برای داشتن یک زندگی سالم باید رابطه شان را با دوست های قدیمی قطع کنند اما هیچ یک از این تفکرات درست نیست و هر فرد در زندگی به دوستانی نیاز دارد و زوجین می توانند بعضی از زمان های خود را به دوستان صمیمی اختصاص دهند. البته ناگفته نماند که بعد از ازدواج شاید این دوستی ها از بین نرود اما نوع آنها تغییر می کند که بیشترین علت آن کمبود وقت آزاد و اولویت بندی افراد است.

ارتباط با دوستان یک نیاز است و محدود کردن همسر در این مورد منطقی نیست. به علاوه دور شدن از دوست های قدیمی و اختصاص دادن تمام وقت به رابطه با همسر، ممکن است بعد از مدتی حس بدی در شما ایجاد کند، اما برعکس این موضوع هم وجود دارد و بعضی از زوجین آنقدر در روابط دوستانه خود فرومی روند که از رابطه زناشویی و مسئولیت های خود دور می شوند که این مورد به مرور زمان آسیب های جدی به روابط زوجین وارد می کند. طبیعت انسان این است که پس از ازدواج بیشتر توجه فرد معطوف به همسر خود می شود اما گاهی دیده شده برخی آقایان یا حتی خانم ها پس از ازدواج نه تنها این توجه را به همسر خود معطوف نکرده اند، بلکه میزان ارتباط با دوستان زمان مجردی شان افزایش یافته است. موضوع مهم این است که با همسر رفیق باز خود چگونه رفتار کنیم تا به زندگی زناشویی آسیبی وارد نشود؟

 

  

 

برخی از مشکلات بعد از ازدواج حل نمی شوند

زوجین باید به خیلی از نکات قبل از ازدواج توجه داشته باشند و سعی کنند در معاشرت های این دوران بیشتر مسائل اخلاقی و رفتاری را بررسی کنند و با حقیقت ها روبرو شوند و از پنهان کردن آنها بپرهیزند. یکی از این مسائل به نوع روابط همسر با دوستانش مربوط می شود. طرفین باید برای شناسایی این موضوع دقت بسیاری داشته باشند. برای پاسخ به این سوال که «آیا همسرم جزو این گروه قرار می گیرد یا خیر؟» باید به نکاتی مثل اینکه چقدر برونگراست، چقدر به معاشرت با دیگران اهمیت می دهد و... توجه کنید.

با این حال برخی از افراد قبل از ازدواج متوجه این موضوع یعنی رفیق بازی همسرانشان می شوند، اما با تفکر اینکه بعد از ازدواج تغییر خواهد کرد سعی می کنند چشمشان را روی این حقیقت ببندند، اما توصیه من به این افراد این است که خیلی از مسائل به خصوص مقوله رفیق بازی جزو رفتارهایی است که اگر به آن رسیدگی نشود، بعد از ازدواج هم ادامه خواهد داشت و ممکن است پیامدهایی را به دنبال داشته باشد. پس بهتر است با دیدن حقایق و در نظر گرفتن تمام جوانب تصمیم گیری کنید و اصلاح هیچ رفتاری و اختلافی را به زمان بعد از ازدواج موکول نکنید.

قبل از ازدواج تصمیم گیری کنید

افرادی که اجتماعی هستند و زمان بیشتری را با دوستانشان سپری می کنند کمتر می توانند با افرادی که این ویژگی را ندارند ارتباط برقرار کنند و رابطه صلح آمیزی داشته باشند یا حتی برعکس. چون اگر این ۲ فرد با این ویژگی متفاوت (فرد اجتماعی در مقابل فردی که رفت و آمد کمتری با دوستان خود دارد) ازدواج کنند و وارد زندگی مشترک شوند، احتمال زیادی وجود دارد که رابطه آنها دچار نوسان و مشکلاتی شود. پس بهتر است قبل از ازدواج انتخاب درستی داشته باشیم.

مراقب فرزندانتان باشید

زوج هایی که فرزند دارند باید بدانند این نوع روابط ممکن است به فرزندان آسیب وارد کند و این سردی عاطفه به آنها هم سرایت پیدا کند. حتی برخی از فرزندان ممکن است سوگیری کنند و فقط با یکی از والدین ارتباط صمیمانه ای داشته باشند. با این روند محیط خانه سرد خواهد شد و حتی حرف ها به صورت تلگرافی بین افراد ردوبدل می شود.

رفیق بازی مساوی با طلاق عاطفی

بدترین پیامد داشتن رابطه بیش از اندازه با دوستان یا به اصطلاح عامیانه تر «رفیق بازی» این است که فاصله بین افراد بیشتر و بیشتر می شود و هر یک از زوجین ترجیح می دهند کمترین ارتباط را با یکدیگر داشته باشند. در پی این نوع رفتارها به مرور زمان آن عاطفه و احساسی که اوایل ازدواج وجود داشته است از بین می رود و در نهایت ممکن است به طلاق عاطفی منجر شود.

دوستی هایتان را با هم شریک شوید

زنان آمادگی بیشتری دارند که خود را در رابطه با همسر و بچه ها غرق کنند و تمام وقتشان را به این روابط اختصاص دهند. در مقابل مردها بعد از ازدواج دوستانشان را کنار نمی گذارند. زن ها به دلیل روحیه خود از مردها انتظار دارند مثل آنها رفتار کنند اما این درست نیست. بهتر است هر دو نفر درکنار اینکه با دوستانشان ارتباط دارند، همسرشان را هم به داشتن این روابط تشویق کنند. اگر همسر شما دوست های زیادی ندارد، می توانید به او برای گسترش روابطش کمک کنید. او را تشویق کنید دوستانش را به شما نشان دهد و هر از گاهی در مهمانی ها با حضور آنها شرکت کنید. مطمئن باشید اگر همسرتان را در داشتن روابط محدود کنید، او هم به خودش اجازه می دهد چنین توقعی درباره شما داشته باشد.

او را از برنامه هایتان باخبر کنید

این نکته را هم باید در نظر داشته باشید که برای ارتباط با دوستان (در حد متعادل) از قبل همسر خود را مطلع کنید. به عنوان مثال اگر نیاز دارید وقتی را به تنهایی با دوستانتان بگذرانید باید از قبل برای آن برنامه ریزی کنید و شرایط را برای همسرتان توضیح دهید. ممکن است شما هفته ای یک ناهار را برای گذراندن با دوستانتان در نظر بگیرید. اطلاع ندادن یا ناهماهنگی رفتار درستی نیست. همچنین گاهی اوقات می توانید از دوستانتان خواهش کنید بعضی وقت ها با شما و همسرتان در کنار هم ارتباط داشته باشند. این کار باعث می شود دوستان و همسرتان با شناخت و درک یکدیگر، تلاش شما را برای تعادل برقرار کردن در روابط درک کنند.

دوران مجردی پایان یافته است

بهتر است بدانید بعد از ازدواج دوران مجردی پایان یافته است و خیلی چیزها در زندگی شما با ازدواج تغییر می کند. روابط دوستانه یکی از مواردی است که با این دوران تغییر می کند و همان طور که گفته شد وقت آزاد و اولویت بندی افراد با این تغییر شرایط عوض خواهد شد، اما یک راهکار دیگر هم وجود دارد؛ شما دیگر مثل گذشته زمان آزاد زیادی نخواهید داشت اما حذف کلی و قطع رابطه با دوستان هم درست نیست. به همین دلیل یکی از راهکارها این است که در مورد روابط خود خوب فکر کنید. آنهایی که برایتان مهم تر است را در ذهن مشخص و برای تمدید روابط با آنها برنامه ریزی کنید. شما می توانید دوستان جدیدی هم پیدا کنید. دوستانی که زوج باشند و شما بتوانید همراه با همسرتان در کنار آنها وقت بگذرانید، اما تمام این شرایط زمانی امکان پذیر است که زوجین با یکدیگر به نتیجه و تفاهم رسیده باشند و قبل از هر تصمیم گیری با یکدیگر گفت وگو کنند.

نویسنده: دکتر بهروز بیرشک

منبع: هفته نامه زندگی مثبت
پنج شنبه 3/7/1393 - 16:58
كودك
 
کودکان باید شاد و خندان باشند

تربیت بهطور کلی با صنعت فرقی دارد که از همین فرق، انسان میتواند جهت تربیت را بشناسد. صنعت عبارت است از «ساختن» به معنی اینکه شیئ یا اشیائی را تحت نوعی از پیراستنها و آراستنها قرار میدهند، میان اشیاء و میان قوای اشیاء ارتباط برقرار میکنند، در جهت مطلوب انسان قطع و وصلهایی صورت میدهند و آنگاه این شیئ میشود مصنوعی از مصنوعهای انسان. فرض کنید که از طلا یک حلقه انگشتر یا یک زیور دیگری میسازیم. آن را شکل میدهیم یا به قول معروف پرداخت میکنیم، وضع مخصوصی به آن میدهیم و میشود یک مصنوع برای ما، ولی تربیت عبارت است از پرورش دادن؛ یعنی استعدادهای درونی را که بالقوه در یک شیئ موجود است، به فعلیت درآوردن و پرودن. لهذا تربیت فقط در مورد جاندارها یعنی گیاه و حیوان و انسان صادق است و اگر در مورد غیرجاندار این کلمه را به کار ببریم، مَجازاً به کار بردهایم، نه اینکه به مفهوم واقعی، آن شیئ را پرورش دادهایم؛ یعنی یک سنگ و یا یک فلز را نمیشود پرورش داد، آنطور که یک گیاه یا یک حیوان و یا یک انسان را پرورش میدهند.

 

  

 

این پرورش دادنها بهمعنی شکوفا کردن استعدادهای درونی آن موجودها است که فقط در مورد موجودهای زنده صادق است و از همین جا معلوم میشود که تربیت باید تابع و پیرو فطرت؛ یعنی تابع و پیرو طبیعت و سرشت شیئ باشد. اگر بنا باشد یک شیئ شکوفا بشود، باید کوشش کرد همان استعدادهایی که در آن هست، بروز و ظهور بکند؛ اما اگر استعدادی در یک شیئ نیست، بدیهی است آن چیزی که نیست و وجود ندارد، نمیشود آن را پرورش داد. مثلاً استعداد درس خواندن در یک مرغ را تعلیمات بدهیم که مثلاً ریاضیات یاد بگیرد و مسائل حساب و هندسه را حل بکند. استعدادی را که در او وجود ندارد، نمیشود بروز داد و باز از همین جا معلوم میشود که ترس و ارعاب و تهدید، در انسانها عامل تربیت نیست؛ یعنی استعدادهای هیچ انسانی را از راه ترساندن، زدن، ارعاب و تهدید نمیشود پرورش داد، همانطور که یک غنچه گل را نمیشود بهزور بهصورت گل درآورد. مثلاً غنچه را بکشیم تا گل بشود یا نهالی را که به زمین کردهایم و میخواهد رشد بکند، با دست خودمان بگیریم به زور بکشیم تا رشد بکند. رشد آن به کشیدن نیست. اعمال زور آنجا مفید نیست، فقط از راه طبیعی که احتیاج دارد؛ خاک، آب، هوا، نور و حرارت رشد میکند. همانهایی را که احتیاج دارد باید به او بدهیم، خیلی هم با لطافت و نرمش و ملایمت؛ یعنی از راه خودش، تا رشد بکند. ولی اگر بخواهیم به زور گیاهی را رشد بدهیم، نتیجه نمیگیریم. اصلاً اینجا عامل زور حکمفرما نیست. از نظر تربیت انسانها هم ترس و ارعاب عامل پرورش نیست.

رعایت حالت روح

در نهجالبلاغه، در کلمات قصار، در سه جا جملهای به این معنا آمده که: «ان للقوب شهوش و اقبالا و ادبارا»؛ دل یک میلی دارد و اقبالی و ادباری. «فاتوها من قبل شهوتها و اقبالها»؛ کوشش کنید دلها را از ناحیه میل آنها پرورش بدهید، به زور وادارشان نکنید. «فان القلب اذا اکره عمی»؛ قلب اگر مورد اکراه و اجبار قرار بگیرد، کور میشود؛ یعنی خودش واپس میزند.

در حکمت 188 میفرماید: «ان هذه القلوب تمل کما تمل الابدان فابتغوا لها طرائف الحکمه.» یعنی همینطور که تن انسان خسته میشود و احتیاج به استراحت دارد، دل انسان هم گاهی خسته میشود و احتیاج به استراحت دارد. دراینصورت دیگر فکرهای سنگین را به او تحمیل نکنید، حکمتهای طرفه و ظریف (اعجابانگیز و خوشحالکننده) از قبیل ذوقیات و ادبیات را به او عرضه بدارید تا سر نشاط و سر حال بیاید.

در حکمت 304 -که معلوم است در آنجا نظر به عبادت است که عبادت را هم نباید بر روح تحمیل کرد، بلکه باید آن را با نرمش بر روح وارد نمود؛ یعنی از میل و حالش باید استفاده کرد- میفرماید: «ان للقلوب اقبالا و ادبارا، فاذا اقبلت فاحملوها علی النوافل.» وقتی که دیدید دل نشاط دارد، حال دارد، اقبال دارد، آنوقت وادارش کنید نافله را هم بخواند؛ چون حالش را دارد. «و اذا ادبرت فاقتصروا بها علی الفرائض.» وقتی میبینید که میل ندارید، به همان فرائض اکتفا کنید، عبادت را هم به او تحمیل نکنید. اینها همه نشان میدهد که حالت روح را باید خیلی ملاحظه کرد؛ حتی در عبادت. عبادت هم اگر بر روح انسان جنبه زور و تحمیل داشته باشد، علاوه بر اینکه اثر نیک نمیبخشد، اثر سوء نیز میبخشد.

تعبیر «راسل»

«راسل» در کتاب «زناشوئی و اخلاق» تعبیری دارد. او آدم ادیبی است. بیش از آنکه فیلسوف باشد، ادیب و شاعرمسلک است و در بیاناتش تعبیرات ادبی و شاعرانه زیاد به کار میبرد. تربیتهای مبتنی بر ترس و ارعاب را تعبیر میکند به «تربیتهای خرسمآبانه». میگوید: حس گناه، پشیمانی و ترس نباید بر حیات کودک مستولی شود. کودکان باید شاد، خندان و خوشبخت باشند و نباید از شناخت امور طبیعی رو گردان شوند. چهبسا که تربیت را مانند تعلیم خرسها در سیرک شمردهاند. میدانیم چهطور به این خرسها رقص میآموزند. آنها را روی یک صفحه آهنین داغی میگذارند و برای ایشان فلوت میزنند. آنها میرقصند؛ زیرا اگر دائماً بایستند، کف پایشان میسوزد. نظیر این وضع برای کودکانی پیش میآید که مورد ملامت بزرگتران به علل مربوط به اعضای جنسی خود قرار میگیرند. این ملامتها بعدها آنان را مشوش کرده و در زندگی جنسی بدبخت میسازد.

ترس، عامل جلوگیری از طغیان

اینجا یک توضیحی لازم است؛ در مسأله عامل ترس و ارعاب؛ چه در تربیت فردی کودک و چه در تربیت اجتماعی بزرگسالان یک بحث این است که آیا ترس و ارعاب عامل تربیت، به مفهوم پرورش و رشد دادن است؟ و آیا ترس میتواند عامل رشددهنده روح انسان باشد؟ نه! نقش ترس این نیست که عامل رشددهنده باشد، ولی یک بحث دیگر این است که آیا عامل ترس جزو عواملی است که باید برای تربیت کودک یا تربیت اجتماع از آن استفاده کرد یا نه؟ جواب این است: بله! ولی نه برای رشد دادن و پرورش استعدادها، بلکه برای بازداشتن روح کودک یا روح بزرگسال در اجتماع از برخی طغیانها؛ یعنی ترس عامل فرو نشاندن است، عامل رشد دادن و پرورش دادن استعدادهای پست و پایین و عامل جلوگیری از طغیانهاست.

لزوم آگاهی کودک از علت تشویق یا تهدید

بنابراین در مواقعی، از عامل ترس باید استفاده کرد. در عین اینکه ما عامل ترس را عاملی رشددهنده و پرورشدهنده نمیدانیم، ولی عامل لازمیمیدانیم، اما مخصوصا در مورد کودک این نکته باید مورد توجه باشد -و نکته خوبی است که امروز بیشتر توجه دارد- که کودک کاملاً باید آگاه باشد که تشویق یا تهدیدی که میشود برای چیست. اگر کودک نفهمد که برای چه تشویق میشود و بهخصوص اگر نفهمد برای چه تهدید میشود، روحش به کلی مشوش میگردد.

امروز به این نکته پی بردهاند که بسیاری از بیماریهای روانی در اثر ترساندنها یا کتک زدنها و ارعابهای بیجا در کودکی پیدا میشود. مثالی عرض میکنم که نظیر آن در حدیث است. فرض کنید مادری بچهاش در مجلسی روی دامن دوستش نشسته است. بچهای که نمیفهمد که نباید ادارا بکند، این عمل را انجام میدهد. مادر ناراحت و عصبانی میشود و کتکش میزند. بدیهی است که این بچه نمیفهمد که معنای این کتک این است که تو چرا اینجا ادرار کردی و قبلاً نگفتی. آنچه که در روح او وارد میشود، این است که نباید ادار بکند و نتیجه این است که هروقت بخواهد ادرار بکند، یک حالت اضطراب و هیجانی به او دست میدهد، یک ترسی در روحش وارد میشود و بعد آن، همیشه از عمل طبیعی خودش ترسناک است و این ممکن است عوارض جسمانی و عصبی و عقدههای روانی ایجاد کند و ایجاد هم میکند. این از نظر بچه یک ترس بیمنطق است. از نظر مادر یک منطقی دارد، ولی از نظر بچه منطقی ندارد.

بچه هروقت رسید به این حد که بر اثر عادت کردن فهمید که نباید مثلاً روی فرش ادار کرد، یعنی بدون اینکه اعمال خشونت کنند، عادتش بدهند که مثلاً روی فرش ادرار نکند و خودش هم بفهمد که روی فرش ادرار کردن خوب نیست، آنوقت اگر از روی فهم چنین کاری بکند، این یک حالت طغیانی است در او؛ یعنی لجاجتی است علیه آنچه که خودش میفهمد. در چنین موردی خشونت کردن ممکن است مفید واقع بشود، ولی تا به این مرحله نرسیده است، مسلم خشونت یک عامل مفید نیست.

در اجتماع بزرگ البته مطلب روشن است که عامل خشونت لازم است؛ در مواردی که آدم بزرگ میداند که فلان کار را نباید بکند، ولی علیه مقررات و قوانین طغیان میکند. در چنین مواقعی برای جلوگیری از طغیان هیچ مانعی ندارد که عامل خشونت به کار برده شود؛ بنابراین در عین اینکه عرض کردیم عامل ترس و ارعاب و خشونت عامل پرورش و شکوفا کردن نیست، ولی عامل لازمیاست، شرط تربیت است، گو اینکه عامل تربیت نیست.

دوره شکوفایی روح

مطلب دیگری که در اینجا هست، این است که اساس تربیت در انسان باید بر شکوفا کردن روح باشد. آیا دروههای مختلف عمر از این نظر فرق میکنند یا نه؟ مسلم فرق میکنند. بعضی دورهها تناسب و موقعیت بسیار بهتری برای شکوفا شدن استعدادها دارند. همین دوره بعد از هفت سالگی که در احادیث هم به آن عنایت شده که از آن به بعد به تربیت بچه توجه بشود. همین دوره از هفت سالگی تا حدود سی سالگی، دوره بسیار مناسبی است برای شکوفا شدن روح از نظر انواع استعدادها: استعداد عملی، استعداد دینی و حتی استعداد اخلاقی و لهذا جزو بهترین دوران عمر هرکسی همان دوران محصل بودن اوست؛ چون هم اوان روحش یک اوان بسیار مناسبی است و هم در این اوان در یک محیطی قرار میگیرد که روز به روز بر معلومات، افکار، اندیشه، ذوقیات و عواطفش افزوده میشود.

برای طلبهها این دوره طلبگی یک یادگار بسیار خوب و عالی است. کسانی که چند سالی طلبگی کردهاند، تا آخر عمر از خوشیهای دوران طلبگی یاد میکنند، با اینکه در این دوران در شرایط خیلی بهتری هستند. در آن دوره غالباً در فقر و بیچیزی و مسکنت میباشند، منتها چون همه در یک سطح هستند، ناراحتی ندارند. دوره خیلی خوبی است؛ چون واقعاً دوره بالندگی انسان است و اگر در این دوره انسان از نظر علمی و معنوی محروم بماند، یک زبانی است که نمیشود گفت صددرصد در سنین بزرگی و در پیری جبرانشدنی است.

مطلب دیگر که مطلبی اساسی است، این است که از نظر اسلامی آن چیزی که در انسان باید پرورش بیابد و در واقع تربیت بشود چیست؟ انسان دارای جسم است و یک سلسله قوای جسمانی، و دارای روح و یک سلسله قوای روحانی. از نظر اصطلاحات روانشناسی نیز استعدادهای جسمانی یک سلسله استعدادهاست و استعدادهای روحانی یک سلسله استعدادهای دیگر.

مجله «کودک»، شماره 65.
پنج شنبه 3/7/1393 - 16:57
اقتصاد

 

ارتباط یک خیابان دوطرفه است. باید پیام هایی را ارسال و دریافت کنید. باید سخن بگویید ولی باید به همان اندازه و بلکه بیشتر گوش بدهید. گوش دادن هنری است که با زحمت و تمرین به دست می آید.

منظور ما از گوش دادن این نیست که وقتی شخصی حرف می زند سکوت کنید و تمام کلمات او را بشنوید. گوش دادن باید فعالیتی هم چون سخن گفتن باشد. باید هر لحظه راجع به چیزهایی که می شنوید فکر کنید، باید تخیل و همدلی کنید و سعی کنید به کنه احساسات و افکار مصاحب تان پی ببرید. فرقی نمی کند مساله ای عاطفی یا مالی در میان باشد. مهم آن است که سعی کنید با گوش کردن برای چند لحظه هم که شده به شخصی بدل شوید که حرف می زند.

 

  

 

احساسات در یک گفت و گو اغلب مهم تر از اطلاعات هستند. مطالعات نشان داده زنان و مردان به عنوان یک کل اجتماعی، به نحو متفاوتی ارتباط برقرار می کنند. زنان بیشتر یک گفت و گو را در مرتبه عاطفی آن ارزیابی و ادراک می کنند و مردها بیشتر از منظر اطلاعات. این مساله ای ذاتی نیست. بلکه دست پرورده تفاوت های تربیتی است. این نکات را در گفت و گوهای خود در نظر بگیرید. تصور کنید همسر شما شغلش را از دست داده است و قرار است برای مدتی درآمد کمی داشته باشد. سعی کنید منشا مشکل اصلی او را بیابید. احساس تحقیر شدن؟ احساس خستگی و ناتوانی از جست و جو برای شغلی تازه؟ ناراحتی به دلیل کم شدن درآمد؟ یا شاید او حتی ناراحت نیست و تنها به دنبال همفکری و کمک برای حل مشکل است؟ تشخیص درست به شما کمک خواهد کرد تا اقدام درستی صورت دهید.

پیامی که شما ارسال می کنید، لزوما همانی نیست که توسط همسرتان دریافت می شود. همه ما فیلترهایی داریم که ارتباطات ما را تحلیل می کنند. زمانی که شما می گویید من عصبانی یا خسته هستم، ممکن است منظورتان این باشد که از دست خودتان عصبانی یا خسته هستید یا از عاملی بیرونی. همسرتان ممکن است پیام را این گونه تفسیر کند: از دست او یا از زندگی مشترک تان خسته هستید. شاید شما گمان می کنید جملات قبلی شما و لحن سخن گفتن شما برای آنکه پیام را به درستی مخابره کند، کافی باشد. ولی شرایط دریافت کننده پیام همواره ایده آل نیست. بنابراین احتمال سوءتفاهم بسیار زیاد است. با توضیح بیشتر می توانید از مانع عبور کنید.

فهم و برداشت خود را از گفته های همسرتان و از موضوع مورد بحث با آرامش و با کلمات روشنی بیان کنید. جملات همسرتان را دوباره و با برداشتی که خودتان از آنها داشته اید، مطرح کنید. این کار را به این منظور انجام دهید که مطمئن شوید برداشت صحیحی از یک جمله داشته اید، این کار را به منظور مچ گیری انجام ندهید. اگر همسرتان جملاتش را پس از نقل شدن توسط شما تصحیح یا تعدیل کرد، این کار او را بپذیرید. این میل او به مصالحه است و سعی نکنید با اصرار و پافشاری بر شکل اولیه جمله گفت و گو را عقیم کنید. دوباره بازگو کردن جملات تان در یک گفت و گوی تنش زا، ممکن است جسارت یا تلاش زیادی بطلبد، اما در صورتی که شما رویکردی انتقام جویانه نداشته باشید و حقیقتا در پی یک نتیجه باشید، نتیجه بسیار ارزشمندی نصیب تان خواهد شد. وقتی همسر شما می گوید ما هیچ پولی نداریم، احتمالا هر دوی شما می دانید که این جمله صادق نیست و به هرحال شما قدری پول دارید. فهم اینکه پول شما برای خرید چه چیزی کافی نیست که باعث آزردگی همسرتان شده است، به عهده شماست. برای خانه بزرگتر؟ برای پوشاک؟ برای تفریح؟

همدردی کنید و احساس تاسف خود را نشان دهید. باید قادر باشید با احساسات منفی همسرتان همدلی کنید. همچنین شما باید قادر باشید برای خطاهای خود و وضعیت بد مالی_ اگر مقصر آن هستید ابراز تاسف کنید. در مقابل خودتان نیز احساسات منفی تان را به اشتراک بگذارید. همدلی، به اشتراک گذاشتن و تلاش برای داشتن احساسات مشابه، می تواند به شما کمک کند از مشکلات مالی عبور کنید.

منبع: روزنامه دنیای اقتصاد
پنج شنبه 3/7/1393 - 16:57
اطلاعات دارویی و پزشکی

 
بسیاری از اهمیت منیزیم آگاه نیستند، ولی برای مثال از فواید آهن و کلسیم باخبرند. در صورتی که این عنصر برای مغز، قلب و عملکرد ماهیچه ها حیاتی و همراه با ویتامین K و D برای افزایش و بهبود سلامت استخوان ها ضروری است. کمبود منیزیم چنان شایع است که به جرأت می توان گفت درصد قابل توجهی از آدم ها به آن مبتلا هستند. پنج علامت هشداردهنده زیر ممکن است کمبود این عنصر حیاتی و مهم را نشان دهد:

 

  

 

زنگ زدن گوش یا کم شنوایی

وزوز گوش یا صدای زنگ زدن مداوم گوش و نیز کم شنوایی از علائم شایع کمبود منیزیم است. مطالعات و تحقیقات بی شماری درباره ارتباط سلامت گوش و دریافت منیزیم کافی صورت گرفته است. تحقیقی در چین مشخص کرده است دریافت مقدار کافی از این عنصر از تشکیل رادیکال های آزادی که به ناشنوایی منجر می شود جلوگیری می کند. در تحقیق دیگری در مایوکلینیک نیز معلوم شد اکثر موارد مکمل های منیزیم به درمان بیمارانی که دچار کم شنوایی شده بودند کمک کرده تا آنها طی سه ماه شنوایی خود را دوباره به دست آورند.

گرفتگی عضلات

منیزیم برای بهبود عملکرد عضلات عنصری حیاتی است. بدون این عنصر بدن ممکن است دچار رعشه یا تشنج شود؛ زیرا این عنصر اجازه می دهد ماهیچه ها در حالت شل و ریلکس باشند. به همین علت است که برای مثال از قطره اکسید منیزیم برای تسکین درد زایمان استفاده می کنند و به همین دلیل منیزیم در بسیاری مکمل های خواب آور یافت می شود. بنابراین نبود مقدار کافی این عنصر ممکن است به تیک های ماهیچه های صورت، گرفتگی یا لرزش پا هنگام خواب منجر شود.

افسردگی

یک قرن پیش وقتی دکترها از منیزیم برای درمان اختلالات روحی استفاده کردند، ارتباط بین میزان کم منیزیم و افسردگی کشف شد. با تحقیق در بیمارستان روان پزشکی کرواسی، علم جدید نیز این یافته را دوباره به اثبات رساند. در بسیاری از بیمارانی که خودکشی کرده بودند میزان این عنصر حیاتی و مهم بشدت پایین بوده است. مزیت بسیار مهم منیزیم بر دیگر داروهای ضدافسردگی رایج، فقدان عوارض جانبی ناشی از مصرف این داروهاست.

عملکرد غیرطبیعی قلب

همان طور که گفته شد میزان کم منیزیم ممکن است روی عملکرد ماهیچه های سراسر بدن از جمله عضله و ماهیچه های قلب تاثیر بگذارد.

مقدار ناکافی منیزیم ممکن است بیماری هایی پدید بیاورد که به آن آریتمی قلبی یا تپش نامنظم گفته می شود و ممکن است عوارض بسیار خطرناکی از جمله سکته قلبی یا مغزی به دنبال داشته باشد. به همین دلیل برای مثال پزشکان مرکز هنری لوهارت برای درمان بیماران آریتمیتی از داروی حاوی منیزیم استفاده می کنند.

سنگ کلیه

بسیاری از مردم بر این باورند که سنگ های کلیه به دلیل کلسیم اضافی ایجاد می شوند در صورتی که فقدان منیزیم مسبب آن می شود. منیزیم با جلوگیری از چسبیدن کلسیم به یون اگزالات مانع تشکیل این سنگ ها می شود. سنگ های کلیه ممکن است دردهای زجرآوری پدید بیاورد. بنابراین خوب است بدانید چیزی بسادگی مکمل منیزیم می تواند از تشکیل آن جلوگیری کند. در صورت وجود هر یک از این علائم، بهتر است با پزشک خود مشاوره کنید. همچنین عاقلانه است از رژیمی غذایی پیروی کنید که سرشار از مواد غذایی منیزم دار چون بامیه، تخمه آفتابگردان، تخمه کدو، سویا، لوبیا قرمز، بادام و بادام هندی و اسفناج باشد.

منبع: روزنامه جام جم
پنج شنبه 3/7/1393 - 16:57
ازدواج و همسرداری

 
آقا پسرهایی که می خواهید به خواستگاری بروید و دختر خانم هایی که تصمیم دارید به خواستگارتان بله بگویید، آیا می دانید یادگیری بعضی مهارت ها مانند مهارت های ارتباطی، تصمیم گیری، خود شناسی و... پیش از ازدواج ضروری است؟

هرچند ازدواج بعد از بلوغ فکری و اجتماعی افراد اتفاق می افتد اما برای داشتن یک ازدواج موفق، دختران و پسران نیازمند یادگیری مهارت هایی هستند که با هم بودنشان را ساده تر، عاشقانه تر و سازگارانه تر می کند.

 

  

 

خود شناسی

اولین و ضروری ترین مهارتی که دختر و پسر ها قبل از ازدواج باید کسب کنند، مهارت خود شناسی است. هر فردی قبل از ازدواج باید تیپ شخصیتی، اخلاق ها و انتظارات خودش را از زندگی مشخص کرده باشد. خود آگاهی به معنای شناخت احساسات، اهداف و برنامه های زندگی، تفریحات و سرگرمی ها، توانایی ها، ضعف ها، ارزش ها، مسئولیت ها، فرهنگ و مذهب، علایق، آرزو ها و استعدادهاست. خودآگاهی به این دلیل مهم است که هر دختر و پسری قبل از ازدواج باید بداند چه هدفی دارد و بر همان اساس در زندگی برنامه ریزی کند. اگر فردی خودش را به میزان مورد نیاز نشناسد، در انتخاب شریک زندگی اش نمی تواند موفق عمل کند. به طور مثال، اگر پسر یا دختری برای خودش جایگاه مسائل مالی را در زندگی مشخص نکرده باشد، نمی داند که همسری می خواهد که مسائل مالی برایش از اهمیت ویژه ای برخوردار است یا مسائل دیگری برای او اهمیت دارد؛ بنابراین رسیدن نسبی به خود شناسی در مرحله انتخاب شریک زندگی باعث می شود که فرد همسری انتخاب کند که با خودش تناسب و نقاط مشترک بیشتری داشته باشد.

تصمیم گیری

داشتن مهارت تصمیم گیری یکی دیگر از مهارت های مهم قبل از ازدواج است؛ چون انتخاب شریک زندگی، یکی از مهم ترین تصمیم های هر فردی است. تصمیم گیری و به دنبال آن داشتن اراده ای مصمم، به مهارت نیاز دارد. اگر فردی مهارت تصمیم گیری داشته باشد، تصمیم های خردمندانه تری خواهد گرفت و به طور طبیعی موفق تر خواهد بود. هر فردی برای تصمیم گیری خردمندانه باید ۳ گام بردارد. در گام اول، فرد باید به نظر خودش اهمیت بدهد و به یک جمع بندی اصولی برسد. به این گام، گام خودخواهانه هم گفته می شود. در گام دوم، فرد باید با عزت نفس بالا، نظر دیگران به خصوص پدر و مادرش را درباره تصمیمش بپرسد. در گام سوم هم، فرد باید با بررسی نظر خودش و دیگران به یک تصمیم درست و منطقی برسد و با اراده جدی، تصمیم هایش را عملی کند.

ابراز صمیمیت

توانایی ابراز محبت و صمیمی بودن که از نشانه های رشد و بلوغ عاطفی جوان است، باید قبل از ازدواج حاصل شده باشد و جوان آماده ازدواج، باید اهمیت این موضوع را بداند که یکی از مهم ترین سرمایه های او برای زندگی موفق، رسیدن به رشد و توانمندی در زندگی است. چه بسا دختر و پسرهایی که از امکانات مالی و مادی فراوانی برخوردار هستند اما از آنجا که مهارت محبت کردن و عشق ورزیدن را نیاموخته اند، بعد از مدت کوتاهی چون قادر به تحمل طرف مقابلشان نیستند و نمی توانند پاسخگوی نیازهای عاطفی او باشند، به راحتی زندگی مشترکشان با مشکلی به نام طلاق عاطفی و حتی شکست منتهی می شود.

ارتباط موثر

آموختن مهارت های ارتباطی جدید و موثر در رسیدن به هماهنگی، رضایت و آرامش نقش قابل توجهی دارد. ماهنامه سپیده دانایی در این باره می نویسد: در واقع بخشی ازمهارت های ارتباطی در خوب گوش دادن، خوب حرف زدن و خوب تجزیه و تحلیل کردن صحبت های دیگران نهفته است. دختر و پسر باید با ویژگی های رفتاری جنس مقابل آشنا باشند تا واکنش های مناسبتری داشته باشند؛ به طور مثال، پسری که می داند، دختر ها احتیاج به همسری دارند که به صحبت هایشان گوش دهد از گفت و گو با همسرشان خسته نمی شوند و این موضوع را به بهترین شیوه ممکن مدیریت می کنند.

حل اختلاف

بروز اختلاف و تفاوت بین افراد، اتفاقی عادی و طبیعی است، اما مهم تر از آن، این است که افراد باید مهارت حل این اختلافات را داشته باشند و بتوانند اختلاف یا سوءتفاهمات خود با دیگران را به گونه ای منطقی و مسالمت آمیزحل کنند. گوش دادن فعال به صحبت های همسر، سعی در درک و پذیرش احساسات او و استفاده از راهکارهای کاهش ناراحتی مانند شوخی و مزاح به موقع، عوض کردن موضوع بحث، قدم زدن، تفریح و... می تواند در حل اختلاف موثر باشد و باید دختر و پسر آماده ازدواج در به کار بردن این روش ها توانمند باشند.

همدلی و همراهی

همدلی به معنی تایید رفتارهای فرد مقابل نیست بلکه فقط به این معنی است که همسرمان و شرایط اش را درک می کنیم. ناتوانی در بیان همدلی یعنی شما در مواجهه با فرد مقابل شروع به نصیحت، راهنمایی و ارائه راه حل، سرزنش، به رخ کشیدن و مقایسه، بی اهمیت و کوچک کردن مشکل، اغراق آمیز یا بزرگ کردن مشکل، تعریف و تحسین کنید. برای آنکه همدلی به بهترین شکل انجام گیرد، باید بتوانید به احساسات و هیجانات همسرتان توجه کنید. از دید او به صحبت هایش خوب گوش دهید. در حالی که به صورتش نگاه می کنید، احساساتتان را به او انعکاس دهید و سعی کنید با احساس طرف مقابلتان همراه و همرنگ شوید.

نویسنده: مجید حسین زاده

منبع: روزنامه جام جم
پنج شنبه 3/7/1393 - 16:57
كودك

 
مقوله تربیت از ابتدایی‏ ترین و اساسی‏ ترین نیازهای زندگی بشری است و نه تنها تربیت لازمه جدایی ناپذیر زندگی كه متن آن بوده و بلكه زندگی، از گهواره تا گورش جلوه‏ای از آن است. انسان تنها در پرتو تربیت صحیح است كه به‏عنوان موجودی هدفمند و اندیشه ورز به اهداف وآرمانهای خود دست یازیده و قلّه رفیع سعادتِ مطلوب خویش را فتح می‏نماید؛ از این رهگذر برای انسان مسلمان تربیت اسلامی ضرورتی مضاعف دارد زیرا انسانی كه گردنبند مروارید دانه دین و بندگی خالق متعال رابر گردن آویخته جز در پرتو تربیت صحیح اسلامی به مدال افتخار عبودیت و تسلیم نائل نمی آید، از سویی دیگر چنین انسان مسلمانی برای پیمودن راه سعادت و بندگی احتیاج به الگوهای مطمئن عملی دارد تا با نصب‏العین قراردادن دیدگاههاو سیره عملی آنان ، هم راه صحیح بندگی و سعادت را بپیماید و هم در این وادی سریعتر گام نهد و سریعتر به مقصد نایل آید، از این رو معصومین علیهم‏السلام ـ كه از گوهر عصمت و مصونیت از خطا و اشتباه برخوردارند.ـ بهترین و مطمئن‏ترین الگوهای تربیتی بوده و ارائه دیدگاههاو كشف و عرضه سیره تربیتی آنان یك ضرورت انكارناپذیر برای پویندگان عرصه تعلیم و تربیت اسلامی است و در این میان، ارائه دیدگاه ها و سیره تربیتی امام علی علیه‏السلام ـ كه خود "اَب الائمه" و سرسلسله جانشینان به‏حق نبوی و سرآغاز تجلیگاه امامت معصومین علیهم‏السلام و نخستین تشكیل دهنده حكومت اسلامی علوی است. ـ بر ضرورت این كار می‏افزاید.

 

  

 

مبحث ‏اول: اهمیت تربیت فرزندان و ضرورت تسریع در آن و هدف نهایی از آن:

الف) اهمیت تربیت فرزندان: 
تربیت از حیاتی ترین ابعاد زندگی انسان است و در پرتو آن ، انسان به سعادت مطلوب نائل می‏آید . بزرگ مربی اسلام، علی علیه‏السلام در سخنان دربار خود بارهاوبارها از این امر مهمّ پرده برداشته و آثار و نتائج مثبت تربیت فرزند و پیامدهای منفی بی‏توجهی به آن را بیان داشته‏اند. امّا پیش از بیان دیدگاههای حضرت در این زمینه، مناسب است نوع نگرش و برداشت آن حضرت را از فرزند ارائه نمائیم. بر خلاف برداشت و نگرش برخی افراد كه از فرزند بیشتر به عنوان ابزاری برای پاسخگویی به نیاز عاطفی والدین و نیز عضوی برای تأمین و خدمت به خانواده و مایه فخر و مباهات والدین نگریسته می‏شود، امام علی علیه‏السلام به فرزند بسی فراتر از این نگریسته و آن را عطیه‏ای الهی بر شمرده‏اند كه در پرتو توجه و تربیت والدین به رشد كافی رسیده و در پی نیكوكاری و احسان به والدین بر می‏آید. در نهج‏البلاغه آمده است كه: "در حضور امام علی علیه‏السلام مردی به دیگری تولد پسرش را این چنین تبریك گفت:"گوارایت باد رزمجویی سواركار!" آن حضرت از نوع تبریك گفتن او نهی نمود و تبریك گفتنی این چنین رابه او توصیه نمود:" امید كه بخشنده‏اش را سپاسگزار باشی و این عطیه الهی مباركت باد، او به رشد دلپذیر برسد و تونیز ازنیكی و خیرش بهره‏مند شوی."(1) پس از آن كه از نگرش علی علیه‏السلام نسبت به فرزند آگاه شدیم، اینك به آثار و نتایج تربیت فرزند از دیدگاه آن حضرت اشاره می‏كنیم؛ آن حضرت درسخنی كوتاه و در عین حال عمیق و ظریف، تربیت و ادب‏آموزی را میراثی بی مانند تلقی نموده‏اند. معمولاً با در گذشت انسان، نگهبان میزان و مقدار میراث به ارث گذاشته او معطوف است و چنانچه فردی متمّول و ثروتمند باشد، اقلامی از میراث همانند زمین ، خانه و ماشین در نظر كوته نظران، بزرگ و مهم جلوه می‏نماید امّا از دیدگاه امام مربیان، علی علیه‏السلام ، میراثی به مانند ادب و تربیت وجود ندارد"لامیراث كالادب"(2) و هرگز املاك و دارایی‏های باقیمانده مادّی، قابل مقایسه با میراث گرانبهای ادب و تربیت صحیح برای فرزندان نیست. واز این روست كه در سخنی دیگر، آنحضرت فرمود:"گرانبهاترین چیزی كه پدران برای فرزندانشان به ارث می‏گذارند، ادب است."(3) 
علی علیه‏السلام ثمره و محصول تربیت صحیح را پرورش فرزند صالح و پیامد بی‏توجهی به امر خطیر تربیت را "رشد یافتن فرزند ناصالح " برشمرده و برای هریك از این دو، آثار و نتائج مثبت و منفی بیان نموده‏اند. از دیدگاه آن حضرت فرزند صالح مایه انس و آرامش والدین است لذا می‏فرماید: "انس و آرامش در سه چیز است: همسری كه با شوهرش توافق داشته باشد، فرزندی كه صالح باشد و برادری كه موافق و هم رأی انسان باشد."(4) همچنین در سخن دیگری فرزند صالح را نیكوترین یادگار و بلكه مساوی با همه یادگارهای باقیمانده از والدین، معرفی می‏نماید: "الولد الصالح احد الذِكرین" مرحوم خوانساری در ترجمه و شرح خود بر "غررالحكم و دررالكلم" ذیل این حدیث می‏گوید: "فرزند صالح نیكوتر دو یاد است؛ یعنی اسباب یاد كسی به نیكویی دوتاست: یكی فرزند صالح كه از او بماند و دیگری سایر اسباب او. فرزند صالح نیكوتر از همه آنهاست یا اینكه فرزند صالح را با هر سببی بسنجند، از آن سبب نیكوتر است"(5) 
از سویی دیگر آن حضرت آثار سوء و پیامدهای منفی پرورش فرزند ناصالح را مـورد توجه قـرار داده و همـه رهـروان 
صدیق خود را از بی‏توجهی به تربیت صحیح فرزندان برحذر داشته است. ایشان در سخنی فرزند ناصالح را مایه نابودی شرف و بلندی مرتبه پدران خود و عیبناك كننده پیشینیان خود معرفی می‏نماید.(6) و در كلامی دیگر از فرزند ناصالح به آلوده كننده‏پیشینیان خود و فاسد كننده اولاد و بازماندگان یاد 
می‏كنند.(7) همچنین در سخنی دیگر او را مایه محنت و شومی دانسته(8) و در بیانی بلیغ، فرزند ناخلف را شدیدترین مصیبتها معرفی نموده‏اند(9). فرزند ناصالح نه تنها خویشتن خود را گم نموده و گوهر بندگی و انسانیت خویش را از دست می‏دهد، كه گاهی ممكن است پدر صالح و شایسته را به انسانی ناصالح مبدل گرداند؛ علی علیه‏السلام درباره زبیر فرمود: " پیوسته زبیر مردی از ما اهلبیت علیهم‏السلام بود تا اینكه فرزند شوم و ناخلف او عبدالله بزرگ شد ( و او را از ما جدا كرد."(10)

ب) ضرورت تسریع در تربیت فرزندان از دیدگاه امام علی علیه‏السلام : 
برای موجوداتی كه در طریق تغییر، تحول، رشد و تكامل هستند معمولاً موسم مناسبی وجود دارد كه در آن به بهترین و مناسب‏ترین رشد خود می‏رسند و آثار مورد انتظار از آنها تجلی می‏یابد، گلها در موسم بهار می‏رویند، چشمه ها در فصل زمستان جاری می‏شوند. ابرها در زمستان بارور می گردند و قطرات بارانش میهمان زمین می‏گردند و ... تربیت فرزند نیز موسم مناسب خود را دارد كه در آن بهتر و آسانتر به بار می‏نشیند. موسم مناسب تربیت، در اوایل زندگی یعنی دوره كودكی، نوجوانی و عنفوان جوانی است، آنگاه كه فرزند هنوز قلبی آسمانی و بی‏آلایش دارد، آنگاه كه هنوز هواهای نفسانی و خواهشهای غیر انسانی به سرزمین وجود او هجمه نیاورده ، آنگاه كه هنوز پلیدی‏ها و زنگارها میهمان ناخواسته دل او نگشته و كشتزار دل او آماده پذیرش هر بذری است. از سوی دیگر والدین به عنوان مهمترین مربیان فرزندان خود نیز همیشه فرصت و حوصله تربیت ـ كه امری ظریف و در عین حال پیچیده است.ـ را ندارند زیرا آنگاه كه بهار عمر والدین به روزهای آخر رسید و ضعف و سستی بر آنان مستولی گشت و حافظه‏شان چونان جسمشان به ضعف و نقصان گرائید توان تربیت و راهنمایی مفید رانداشته و از ایفای نقش مربیگری برای فرزندان عاجز می‏گردند. علی علیه‏السلام مربی بزرگ بشریت در منشور تربیتی خود به امام حسن مجتبی علیه‏السلام در به این نكته مهم و ظریف توجه نموده و دیدگاه تربیتی گرانسنگی ارائه نموده است؛ آن حضرت فرموده‏اند: "فرزند دلبندم! چون دیدم سالیانی راپشت سر نهاده و به سستی در افتاده‏ام، بدین وصیت برای تو مبادرت نموده‏ام و خصلتهایی رادر آن بر شمردم پیش از آنكه مرگ بشتابد و مرا دریابد و آنچه در اندیشه دارم به تو ناگفته ماند یا اندیشه‏ام همچون تنم نقصان بهم رساند یا پیش از نصیحت من پاره‏ای خواهشهای نفسانی بر تو غالب گردد یا فریبندگیهای دنیا تو را بفریبد و همچون شتری گریزان و نافرمان باشی. و به‏درستی كه دل جوان همچون زمین ناكشته است، هرچه درآن افكنند، بپذیرد. پس به ادب آموختنت پرداختم پیش از آنكه دلت سخت شود و خِرَدت هوایی دیگر گیرد..."(11) و در قسمت دیگر آن، می‏فرماید:"... چون به كار تو چونان پدری مهربان عنایت داشتم و بر ادب آموختنت همت گماشتم،چنان‏دیدم كه این عنایت در عنفوان جوانی‏ات به كار رود و در بهار زندگانی كه‏نیتی پاك داری و نفسی صاف و بی‏آلایش..."(12)

ج) هدف نهایی از تربیت فرزند: 
در نظام تربیتی اسلام بحث اهداف از كلیدی‏ترین مباحث بوده و جایگاه مهمّی در آن دارد چرا كه بدون داشتن هدف و تعیین آن، امكان برنامه ریزی و نیز ارزیابی فعالیتهای تربیتی به آسانی ممكن نیست. در تربیت فرزندان آن هم در جامعه اسلامی، داشتن هدفهای الهی بسی مهمّ و تعیین كننده است. 
اكنون سؤال این است كه در نظام تربیتی اسلام هدف از تربیت چه باید باشد؟ آیا هدف صرفاً تولید نسل و افزودن بر اعضای جامعه است؟ آیا هدف صرفاً پرورش فرزند سالم است؟ آیا هدف تربیت نیروی انسانی برای تداوم جامعه اسلامی و به انجام رسانیدن امور آن است؟ و یا اینكه علاوه بر اینها، اهداف مهمتر و مقدستری وجود دارد؟ و بالاخره از دیدگاه بزرگ مربی اسلام، علی علیه‏السلام هدف از داشتن فرزند و تربیت آن چیست؟ 
بانگاهی به دیدگاهها و سیره تربیتی علی علیه‏السلام آشكار می‏شود كه در نظام تربیت اسلامی هدف نهایی از تربیت، رسیدن فرزند به مقام اطاعت وعبودیت الهی است، هدف نهایی، تربیت انسانی است كه مطیع پروردگار و تسلیم درآستان او باشد. امیرمؤمنان علی علیه‏السلام درضمن حدیثی پیش از تولد فرزند، هدف نهایی از تربیت را به‏طور غیر مستقیم بیان نموده و به‏راستی آن حضرت در سفره تربیتی خویش بدین هدف تحقق بخشیده و فرزندان خود را با توجه به آن، تربیت نموده‏اند. مرحوم ابن‏شهرآشوب به سند خود از آن حضرت نقل می‏كند كه فرمود:"من از خداوند خویش طلب فرزندان زیبا چهره و نیكوقامت ننموده‏ام، بلكه از 
من از خداوند خویش طلب فرزندان زیبا چهره و نیكوقامت ننموده‏ام، بلكه از پروردگارم خواسته‏ام فرزندانم مطیع او باشند و از او بترسند تا وقتی با این صفات به آنها نظر افكنم مایه چشم روشنی من باشند. 
پروردگارم خواسته‏ام تا فرزندانم مطیع او باشند و از او بترسند تا اینكه وقتی با این صفات به آنها نظر افكنم مایه چشم روشنی من باشند."(13)

مبحث دوم: ابعاد تربیت از دیدگاه و سیره امام علی علیه‏السلام :

انسان موجودی است كه از ابعاد گوناگون برخوردار است و به تبع آن تربیت نیز ابعادی دارد كه خود به اقسامی تقسیم می‏گردد: تربیت اخلاقی، تربیت دینی، تربیت جسمانی، تربیت اجتماعی و... درسیره تربیتی نخستین امام شیعیان نیز این ابعاد و انواع تربیت مورد توجه واقع گردیده با بررسی كامل و مفصّل هر یك از این ابعاد و انواع، نیازمند ارایه یك مقاله مستقل وبلكه یك كتاب است ولی از آنجا كه موضوع این مقاله، عام بوده وامكان بررسی مفصل هركدام دراین مقاله وجود ندارد، به‏ناچار بصورت اشاره واگذرا بدان نظر می‏افكنیم.

تربیت دینی: 
مراد ما از تربیت دینی محدوده خاصی است، هر چند تربیت دینی به‏یك معنا بسیار عام و گسترده است و شامل همه ابعاد وجودی انسان می‏گردد امّا در اینجا، مراد از تربیت دینی، مقابل تربیت اخلاقی، اجتماعی و سایر ابعاد است و عمدتاً حوزه مربوط به عقاید و احكام عبادی از دین را شامل می‏گردد. تربیت دینی به این معنا در سیره تربیتی امام‏علی علیه‏السلام از اهمیت خاصی برخوردار است و در ذیل به نمونه‏هایی از آن اشاره می‏كنیم:

1 - نماز: 
یكی از بارزترین مصادیق تربیت دینی و بلكه مهمترین نمود آن در حوزه احكام و عبادات، نماز است. نماز بزرگترین فریضه‏الهی وپیش درآمد قبولی سایر اعمال و عبادات است. علی علیه‏السلام در طول عمر با بركتشان زیباترین جلوه‏ها را در نماز به‏نمایش گذاشتند، او در حالت جنگ و صلح، بیماری و سلامت،در خانه و مزرعه، برمسند حكومت و خانه‏نشینی 25 ساله و در همه حالات و شرائط، نماز مهمترین عمل او بود و فرزندان خود رابدان سفارش می‏نمود. در وصیتی به امام حسن علیه‏السلام و تمامی خانواده و فرزندانش آنها رابه نماز سفارش كرده می‏فرماید: "از خدا بترسید، از خدا بترسید درباره نماز زیرا كه نماز بهترین كارهاو ستون دین شماست "(14) او نه تنها خود و فرزندانش به نماز اهمیت می‏دادند كه همه پیروان وشیعیان خود را به تعلیم نماز به فرزندان و سعی در تشویق آنان به مدوامت بر آن، فرا خوانده‏اند. آن حضرت فرمود: "علّموا صیسانكم الصلوة و خذوهم بها اذا بلغوا الحلم" "در كودكی به فرزندانتان نماز راتعلیم دهیدو هنگام بلوغ، آنان را به نماز وا دارید."(15) فریضه‏نماز درتربیت دینی چنان مهم است كه حتی در پیش از بلوغ، تنبیه مختصر فرزند به‏خاطر ترك آن، روا دانسته شده است. علی علیه‏السلام خطاب به یكی از اصحاب فرمود: "كودكان اهل خانه‏ات را با زبان به نماز و طهارت تأدیت نما و وقتی به سن ده سالگی رسیدند، آنان را بر ترك آن، تنبیه بدنی نما ولی از سه بار بیشتر تجاوز نكند."(16) نكته قابل توجهی كه در این دو حدیث وجود دارد، توجه حضرت به مراحل تربیت و نیز روش آشنا نمودن فرزندان با نماز و اقامه آن است، زیرا در مورد نماز بین دوره كودكی و بلوغ فرق گذاشته‏اند، در دوره كودكی تاقبل از ده سالگی فقط سفارش به آموزش و تعلیم نماز نموده‏اند و تنها به اقدام زبانی و سفارش كلامی اكتفا نموده‏اند، در این مرحله تأكید بر آمادگی و زمینه سازی برای اقامه نماز شده است. اما در سن ده سالگی هر چند هنوز به‏حّد بلوغ نرسیده امّا بعلت رشد مناسب كودك در این سن و تا حدودی رسیدن به سن تمییز و تشخیص، تأكید عملی بر اقامه نماز است و آنگاه كه به سن بلوغ رسیدند تأكید بر واداشتن آنها به نماز و ترك نكردن آن است.

2 ـ آموزش قرآن: 
قرآن كتاب آسمانی و مهمترین منبع اسلامی است، قرآن سرچشمه معارف الهی است و در تربیت دینی جایگاهی بس عظیم دارد. علی علیه‏السلام در نامه تربیتی خود به فرزندش امام‏حسن علیه‏السلام بعد از آنكه براهمیت تربیت و تسریع در آن تأكید می‏نمایند، نخستین اقدام خود را تعلیم و آموزش قرآن و معارف و احكام حلال وحرام آن بیان می‏كند:"... واَنْ ابتدئك بتعلیم كتاب‏اللّه و تأویله وشرایع الاسلام و احكامه و حلاله و حرامه لا اجاوز ذالك بك الی غیره..."،"نخست تو را كتاب خدا بیاموزم وتأویل آن رابه‏تو تعلیم دهم و شریعت اسلام و احكام آن را از حلال و حرام بر تو آشكار سازم و (درآغاز) به چیزی غیر از قرآن نپردازم."(17) همچنین آن حضرت در توصیه به فرزندش محمدبن حنیفه، فرمود: "...برتو باد به خواندن قرآن و عمل كردن به آنچه در آن است و اینكه به مقررات و دستورات حلال و حرام آن و امر و نهی آن پایبند باشی. همچنین خواندن قرآن رادر شب و روز و هنگام تهجّد برخود لازم بدانی چرا كه قرآن عهدنامه‏ای‏است از سوی خداوند تبارك و تعالی به خلق خود، پس واجب است بر هر مسلمانی كه در هر روز به عهدنامه خود بنگرد ولو پنجاه آیه باشد."(18)

3 ـ تعلیم دعا: 
در تربیت دینی، دعا و درخواست از خداوند جایگاه ویژه‏ای دارد. دعا ابزاری است كه بنده را به خالق پیوند می‏دهد و از طریق آن، نیازهای فردی و درونی خویش را با خداوند قادر متعال در میان می‏گذارد و در پرتو آن به سكون و آرامش نایل می‏آید. علی علیه‏السلام در سیره تربیتی خویش به عنصر دعا اهمیت زیادی قائل شده‏اند. آن حضرت هم دعاهایی را به فرزندان خود تعلیم می‏دادند و هم آنان 
قرآن عهدنامه‏ای‏است از سوی خداوند تبارك و تعالی به خلق خود، پس واجب است بر هر مسلمانی كه در هر روز به عهدنامه خود بنگرد ولو پنجاه آیه باشد. 
را بر مداومت بر آن توصیه می‏نمودند. امام حسین علیه‏السلام می‏فرماید: "پدرم مرا به خواندن دعای جوشن كبیر و حفظ و بزرگداشت آن توصیه نمودند و سفارش كردند كه در هنگام وفاتشان آن را بر كفنشان بنویسم و آن را به خانواده‏ام تعلیم دهم و آنان را بر خواندن آن برانگیزانم."(19) 
هر چند در روایات برای دعا اوقات خاصی بیشتر مورد تأكید قرار گرفته و برخی دعاهای خاص در اوقات خاص وارد شده، امّا علی علیه‏السلام در سیره تربیتی خود هر فرصت مناسب را مغتنم شمرده و به تعلیم دعا به فرزندانش پرداخته، برای نمونه در هنگام غذا خوردن فرزندش امام مجتبی علیه‏السلام را به دعایی همیشگی سفارش نموده و در ضمن آن به نقش تغذیه و سلامتی جسمانی برای انجام عبادات و نیز وسیله بودن غذا برای توان عبادت بیشتر، اشاره می‏نماید؛ آن حضرت فرمود: "فرزندم! هیچ لقمه سرد یا گرمی را مخور و هیچ شربت یا جرعه آبی را منوش الاّ اینكه قبل از خوردن و آشامیدن، این دعا را بخوانی "اللّهمّ انّی اسئلك فی اكلی و شربی السلامة من وعكه والقوّة به علی طاعتك و ذكرك و شكرك فیما بقیته فی بدنی و اَنْ تشجعنی بقوّته علی عبادتك و ان تلهمنی حسن التحرز من معصیتك.."(20) امام علی علیه‏السلام به دلیل اهمیت دعا و نقش آن در تربیت دینی، نه تنها در طول زندگی خویش به فرزندان خود تعلیم دعا می‏نمودند بلكه در واپسین لحظات عمر خویش و در هنگام احتضار نیز از این امر غافل نبودند، چنانكه در همان حالت حساس احتضار به فرزند خویش امام‏حسن علیه‏السلام دعایی راتعلیم نموده‏اند(21).

4 - آشنایی با علوم اهل بیت علیهم‏السلام 
آشنا نمودن فرزندان با علوم اهلبیت علیهم‏السلام و سخنان و عقاید مربوط به آنان، از جمله عناصر مهم تربیت دینی در فرهنگ شیعی و علوی است. بر والدین ضروری است كه ضمن آشنا نمودن اجمالی آنان با مذاهب اسلامی عقاید حقّه شیعه را به آنان تعلیم دهند و بذر محبت اهلبیت علیهم‏السلام را در دلهای آنان بیفشانند و آنان را با معارف غنی، متقن و روشنگر اهلبیت علیهم‏السلام آشنا نمایند. تعلیم معارف و محاسن دانش ناب اهلبیت علیهم‏السلام به فرزندان آنها را در حریم امن عقیده قرار داده و از آثار شوم هجوم عقاید و اندیشه‏های ناپاك مصون می‏دارد. مرحوم صدوق با سند خود در حدیث چهارصدگانه از علی علیه‏السلام نقل كرده است كه حضرت فرمود:"علّموا صبیانكم من علمنا ماینفعهم اللّه به لاتغلب علیهم المرجئة برأیها"،"به كودكان خود آن مقدار از دانش ما كه به‏حال آنان مفید است، تعلیم دهید تا اندیشه و نظر مرجئه(22) برآنان غالب نگردد."(23)5 ـ رعایت آداب و سنن اسلامی در هنگام تولد فرزند: 
در سیره تربیتی معصومین علیهم‏السلام از لحظه تولد نوزاد، فعالیتهای تربیتی آغاز می‏گردد و با اینكه نوزاد توان بالفعل درك اشیاء و اعمال را ندارد امّا در عین حال انجام برخی آداب و مراسم برای تربیت صحیح او درآینده مؤثر است، از این رو علی علیه‏السلام در ضمن حدیث چهارصدگانه خود به اصحابش، آنان را به انجام این آداب در هنگام ولادت فرزندانشان توصیه نموده‏اند:"...در روز هفتم برای فرزندانتان عقیقه نمایید و به مقدار وزن موهای سر فرزندتان نقره صدقه دهید. رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله نسبت به حسن و حسین و سایر فرزندانش اینچنین رفتار نمود."(24) و در قسمت دیگر حدیث می‏فرماید:" فرزندان خود را روز هفتم ختنه كنید و گرما و سرما شما را از این كار بازندارد كه این باعث پاكیزگی بدن نوزاد است..."(25)

پی نوشت ها:

1 ـ نهج‏البلاغه، قصارالحكم، شماره354 و عبدالمجید معادیخواه، فرهنگ آفتاب، ج7،ص3902. 
2 ـ خوانساری، محمد، شرح غررالحكم و دررالكلم آمدی، ج6، ص353. 
3 ـ همان، ج3، ص438. (خیرماورث الآباء الأبناءالادب). 
4 ـ همان، ج2، ص141. (الانس فی ثلاثه، الزوجة‏الموافقه والولدالصالح و الاخ الموافق). 
5 ـ همان، ص23. 
6 ـ همان، ج6، ص222 (ولدالسوءیهدم الشرف و یشین السلف). 
7 ـ همان، (ولدالسوء یعرُّ السلف و یفسد الخلف). 
8 ـ همان، ج6، ص224 ( ولدعقوقٌ محنة و شوءمٌ). 
9 ـ همان، ج2، ص392 (اشدُّ المصائب سوء الخلف). 
10 ـ نهج‏البلاغه، قصارالحكم، شماره453 (قال علیه‏السلام : مازال الزبیر رجلاًمنّا اهل البیت حتی نشاءَابنه المشؤوم عبدالله). این حدیث در برخی از نسخ موجود نهج ‏البلاغه مثل شرح ابن ابی الحدید و شرح نهج‏البلاغه علامه خویی و ما آن را از معجم‏المفهرس نهج‏البلاغه اثر محمد دشتی، ص124 نقل كرده‏ایم كه تحت شماره453 در قصارالحكم آمده است. 
11 ـ نهج‏البلاغه، نامه31، با استفاده از ترجمه نهج‏البلاغه اثر دكتر سید جعفر شهیدی، ص297.
12 ـ نهج‏البلاغه، همان با استفاده از ترجمه دكتر شهیدی، ص298. 
13 ـ مجلسی،محمد باقر، بحارالانوار، ج104، ص98. 
14 ـ رسولی محلاتی، هاشم، وصایاء الرسول و الائمه علیهم‏السلام با ترحمه فارسی ، ص184. 
15 ـ خوانساری،محمد، شرح غررالحكم و دررالكم، ج4ص353. 
16 ـ محمدی ری شهری، میزان الحكمة، ج1،ص75 به نقل از تنبیه‏الخواطر و نزهة‏الناظر، ص390. 
17 ـ نهج‏البلاغه، نامه31،با استفاده از ترجمه دكتر شهیدی، ص298. 
18 ـ راجی قمی، محمد،پندهای پدران به فرزندان، ص162 و 163. 
19 ـ مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج91، ص384 و مستدرك الوسائل، ج2، ص232. 
20 ـ طبرسی، حسن‏بن‏فضل، مكارم الاخلاق، ص74. 
21 ـ ر.ك: مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج92 ص179. 
22 ـ المرجئة فی مقابلة الشیعة، من الارجاء بمعنی التأخیر لتأخیرهم علیا علیه‏السلام عن مرتبته و قد یطلق فی مقابلة الوعیدیة (ر.ك: الكافی، ج6، ص47 ) و نیز ر.ك: طریحی، مجمع البحرین ج1، ذیل ماده "رجاء". 
23 ـ حسّر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج15، ص197 به‏نقل از خصال صدوق، ج2، ص157 و ابن‏شعبه حرانّی، تحف‏العقول، ص68. 
24 ـ صدوق، محمد بن علی بن الحسین، الخصال، ترجمه و تصحیح احمد فهری، ص751. 
25 ـ همان، ص776 و حرّ عاملی، وسائل الشیعه، ج15،ص153.

منابع: 
1.خوانساری، محمد، شرح غررالحكم و دررالكلم آمدی، ج6، ص353، . 
2.خوانساری، محمد، شرح غررالحكم و دررالكلم آمدی، ج6، ص353، . 
3.خوانساری، محمد، شرح غررالحكم و دررالكلم آمدی، ج6، ص353، . 
4.نهج‏البلاغه، قصارالحكم، شماره354 و عبدالمجید معادیخواه، فرهنگ آفتاب، ج7،ص3902. 
5.نهج‏البلاغه، نامه31، با استفاده از ترجمه نهج‏البلاغه اثر دكتر سید جعفر شهیدی، ص297. 
6.مجلسی،محمد باقر، بحارالانوار، ج104، ص98. 
7.رسولی محلاتی، هاشم، وصایاء الرسول و الائمه علیهم‏ السلام با ترحمه فارسی ، ص184. 
8.محمدی ری شهری، میزان الحكمة، ج1،ص75 به نقل از تنبیه‏الخواطر و نزهة‏الناظر، ص390. 
9.مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج91، ص384 و مستدرك الوسائل، ج2، ص232. 
10.طبرسی، حسن‏بن‏فضل، مكارم الاخلاق، ص74. 
11.حسّر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج15، ص197 
12.خصال صدوق، ج2، ص157 و ابن‏شعبه حرانّی، تحف‏العقول، ص68. 
13.صدوق، محمد بن علی بن الحسین، الخصال، ترجمه و تصحیح احمد فهری، ص751. 
14.حرّ عاملی، وسائل الشیعه، ج15،ص153.
پنج شنبه 3/7/1393 - 16:57
ازدواج و همسرداری

 
قرار نیست همین که به دوره نوجوانی و جوانی رسیدید و سن و سال تان برای ازدواج مناسب بود، دست به کار شوید و دنبال شریک زندگی تان بگردید. البته درست است که سن و سال یکی از مهم ترین معیارها برای داشتن ازدواجی موفق است ولی همه چیز نیست؛ به این معنی که تمام دخترها و پسرهایی که به سن ازدواج می رسند، آماده پذیرش این مسئولیت نیستند و بواقع نمی توانند در زندگی مشترک شان موفق شوند.

پس اگر شما هم به فکر ازدواج افتاده اید یا می خواهید همسر آینده تان را انتخاب کنید، اول با خودتان روراست باشید؛ فکر کنید واقعا آماده ازدواج و زندگی با همسرتان زیر یک سقف هستید یا نه؟ با خودتان خلوت کنید و ببینید چه انتظاری از زندگی مشترک دارید و با چه هدفی می خواهید این مسیر نو و ناشناخته را آغاز کنید؟ متخصصان و مشاوران هم این نظر را تائید می کنند و می گویند پیش از ازدواج باید خودتان را بهتر بشناسید و به طور دقیق نیازها و اهداف تان را تعیین کنید تا بتوانید زندگی مشترک موفقی داشته باشید.

 

  

 

چرا ازدواج می کنید؟

تا به حال این سوال را از خودتان پرسیده اید؟ این که چرا و برای چه ازدواج می کنید؟ اگر پرسیده اید که چه بهتر اما اگر هنوز به فکر نیفتاده اید یا تلاش کرده و پاسخی برای آن پیدا نکرده اید، همین الان صادقانه به این سوال فکر کنید و به خودتان پاسخ دهید و بدون تعارف، دلایلی را که باعث شده وارد این مسیر شوید، مشخص کنید. حتی بد نیست فهرستی از مزایا و معایب طرف مقابل و همسر آینده تان تهیه کنید و خوبی ها و بدی های رابطه تان و زندگی مشترکی را که قرار است در آینده داشته باشید، بنویسید.

اگر قرار است خودتان را مجبور(لطفا به کلمه مجبور دقت کنید) به ازدواج کنید، بهتر است همین الان مسیرتان را تغییر داده و به زندگی مجردی تان ادامه دهید. اگر می خواهید همسر آینده تان را وادار به این کار کنید نیز بدانید چنین ازدواجی به نفع هیچ یک از شما دو نفر نخواهد بود. پس به هیچ وجه مرتکب چنین خطاهایی نشوید و یادتان باشد برای فرار یا اجتناب از چیزی، تن به ازدواج ندهید که این نوع ازدواج نمی تواند عامل خوشبختی شما باشد.

ازدواج موفق یا عروسی باشکوه؟

جشن عروسی، کیک دو طبقه، گل های رنگارنگ، لبخندها و تبریک ها و... همه اینها بسیار باشکوه، هیجان انگیز و دوست داشتنی است، اما یادتان باشد منظور از ازدواج و تشکیل زندگی مشترک فقط همین ها نیست. زندگی و یک عمر همراه شدن با فردی دیگر، موضوعی بسیار مهم تر و البته طولانی تر از این مهمانی هاست و برای همین بیشتر باید به آن فکر کنید؛ البته بدون هیجان و با تعقل و تأمل.

یادتان باشد مراسم عروسی فقط یک روز است، اما ازدواج باید یک عمر پایدار بماند و همین موضوع اهمیت انتخاب همسری مناسب را بیشتر و بهتر نشان می دهد. البته یادتان باشد، این یک عمر زندگی هم باید کیفیت داشته باشد؛ یعنی این که هدف فقط زندگی کردن در کنار و همراه با فردی دیگر نیست. این دو نفر باید کنار هم و همراه هم زندگی شاد، شیرین و موفقی را تجربه کنند؛ در کنار هم رشد کنند و به ایده آل های خود برسند.

پس از همین امروز درباره ۵۰ـ۴۰ سال آینده تان خوب فکر کنید و حداقل به همین اندازه که برای برنامه ریزی مراسم عروسی و نامزدی وقت می گذارید، به داشتن زندگی موفق در آن سال ها هم فکر و برایش برنامه ریزی کنید.

چقدر هزینه می کنید؟

یادتان باشد گاهی برای داشتن رابطه ای موفق، بسیار بیشتر از آنچه انتظار می رود هزینه می کنیم و همین موضوع می تواند کم کم مشکلاتی را پیش روی ما قرار دهد. به عنوان نمونه زن و شوهرهایی که پس از ازدواج براحتی شغل قبلی، دوستان شان و حتی خانواده را کنار می گذارند و برای داشتن یک زندگی مشترک با همسری که انتخاب کرده اند، از همه اینها می گذرند، باید دقت کنند هزینه زیادی برای زندگی مشترک شان پرداخته اند که شاید بعد از گذشت چند سال خیلی منطقی به نظر نرسد. پس از همین امروز که دارید برای تشکیل زندگی مشترک برنامه ریزی می کنید، به فکر باشید و بدانید هر چیزی باید سر جای خودش باشد.

مترجم: زهره شعاع

منبع: روزنامه جام جم
پنج شنبه 3/7/1393 - 16:56
تغذیه و تناسب اندام

 
حتما تعجب می کنید اگر بشنوید با خوردن میان وعده ای مانند موز و کره بادام زمینی یا گوشت بوقلمون وزن تان کاهش پیدا می کند. به این دلیل که شاید در تصورتان این خوراکی ها همگی پرکالری باشد اما حقیقت دارد. خوردن و مهم تر از آن درست و به موقع خوردن یکی از راهکارهای کاهش وزن است. درواقع همیشه کم خوردن یا نخوردن و ریاضت کشیدن راهکار کنترل وزن نیست. به این دلیل که پس از مدت کوتاهی سلول های بدن دچار گرسنگی سلولی شده و همه ریاضت های شما با خوردن مجدد و حتی بیشتر از قبل به باد می رود. درواقع همیشه نخوردن عامل کاهش وزن نیست؛ آنچه باعث تعادل وزن می شود، درست خوردن و چگونه خوردن غذا و به ویژه میان وعده هاست. البته یادتان باشد که با انتخاب این میان وعده ها باید کالری آنها را محاسبه و به کالری کل مورد نیاز روزانه اضافه کنید تا با دریافت کالری اضافی دچار اضافه وزن نشوید.

 

  

 

ماست با طعم عسل

این دو خوراکی به ظاهر هیچ ارتباطی به کاهش وزن ندارند که هیچ، اصلا به نظر می رسد خوردن خوراکی مثل عسل به دلیل شیرینی که دارد باعث اضافه وزن هم می شود. حالا ببینیم چرا؟ ماست حاوی «کلسیم» است. این ویژگی در همه انواع ماست ها وجود دارد. کلسیم یکی از عناصری است که برای چربی سوزی بدن ضروری است به همین خاطر افرادی که به هر دلیل نمی توانند لبنیات مصرف کنند باید به طریقی کمبود کلسیم را جبران کنند بنابراین با خوردن ماست که البته از انواع پرچرب نیست، متابولیسم بدن کنترل می شود.

از سوی دیگر عسل حاوی گلوکز طبیعی است. یکی از دلایل ریزه خواری کاهش میزان قندخون است. دلیل آن نیز نخوردن غذا بین وعده صبحانه تا ناهار است اما خوردن خوراکی مانند عسل به ویژه همراه با ماست به طور همزمان باعث سوختن چربی اضافی و از طرفی کنترل میزان قند خون و اشتها می شود. به این ترتیب با خوردن یک فنجان ماست ساده و عسل به عنوان میان وعده، می توانید معده را تا ظهر کاملا سیر نگه داشته و ریزه خواری نکنید. اگر عسل را با موم مصرف کنید بهتر است. هر ۱۷۰ گرم ماست معمولی حاوی۲۴۰ میلی گرم پتاسیم است. این عنصر برای کنترل وزن مفید است.

انگور با چاشنی گردو

ویژگی انگور کمی شبیه عسل است با این تفاوت که انگور فیبر هم دارد بنابراین علاوه بر کنترل میزان قند خون و کمک به کاهش میزان مصرف موادغذایی غیرضروری، فیبر موجود در این میوه نیز باعث پر شدن حجم معده شده و مانع از پرخوری می شود. اما در کنار این میوه خوراکی دیگری هم وجود دارد. همراه شدن گردو با انگور دو ویژگی دارد؛ اول اینکه گردو حاوی اسید چرب امگا ۳ است. این اسید چرب ضمن تامین چربی مفید موردنیاز بدن، باعث ایجاد احساس سیری می شود. شاید این مسئله را تجربه کرده باشید که با خوردن یک یا دو عدد گردو احساس سیری می کنید. این مسئله هم به دلیل چربی موجود در آن و هم به دلیل فیبر گردو است. هر فنجان انگور حاوی ۶۲ کیلوکالری انرژی و ۱۶ گرم هیدرات کربن است. مقدار کالری آن مناسب و هیدرات کربن آن باعث کنترل قند خون می شود.

غلات با طعم سیری

اگر اهل خوردن کورن فلکس و شیر در وعده صبحانه باشید حتما آن روز تا نزدیک ظهر سیر خواهید بود. دلیلش را می دانید؟ علت این حالت ناشی از سه عامل است؛ اول اینکه غلات حاوی فیبر هستند بنابراین با خوردن آنها حجم معده پر شده و اشتها اصطلاحا کور می شود. دوم اینکه مصرف مایعات، باعث احساس سیری می شود که شیر هم جزء مایعات است. سوم اینکه شیر علاوه بر اینکه به دلیل دوم، باعث سیری می شود، حاوی قند طبیعی است. لاکتوز یا قند طبیعی شیر باعث کنترل طولانی مدت قند خون شده و شما را تا ظهر سیر نگه می دارد. اکنون اگر این خوراکی را به عنوان میان وعده مصرف کنید، فکر می کنید تا چه مدت سیر خواهید بود؟ البته مصرف غلات پخته نیز همین اثر را دارد.

چیپس سلامت

یکی از خوراکی هایی که در فهرست سیاه قرار دارد، چیپس است. روغن موجود در این خوراکی عامل اصلی اضافه وزن است. اما چیپسی که از آن صحبت می کنیم، کاملا سالم است. به این دلیل که منظورمان چیپس میوه هاست. حتما این چیپس ها را در آجیل فروشی ها دیده اید. این خوراکی ها به دلیل ماندگاری بالا به مدت طولانی می توانند روی میز کار یا منزل تان باشند و هر وقت گرسنه شدید، چند برگ از آنها را بخورید و به این ترتیب سراغ خوراکی های نامناسب نروید.

دلیل اصلی تاثیر این برگه ها در کاهش وزن، فیبر بالای آنهاست؛ به ویژه اینکه با ورود آنها به معده آب زیادی جذب کرده، متورم شده و باعث ایجاد احساس سیری می شوند. این برگه ها را به راحتی می توانید در منزل تهیه کنید. یکی از نمونه های آن «چیپس سیب» است که در بخش دستورهای غذایی این شماره روش تهیه آن توضیح داده شده است. هر عدد سیب متوسط حاوی ۴. ۴ گرم فیبر رژیمی و ۲۵ گرم هیدرات کربن است بنابراین با خوردن چیپس سیب، به مدتی طولانی سیر خواهید بود.

هوموس؛ غذای مدیترانه

مردم کشورهای ساکن کرانه مدیترانه غذای خاصی به نام«هوموس» یا با املای خاص آنها «حمص» دارند. البته این غذا در حال حاضر در کشور ما هم تهیه و مصرف شده و حتی به عنوان یکی از ساندویچ ها سر از بعضی کافی شاپ ها و سوپرمارکت ها هم درآورده است. می دانید مواد اولیه این خوراکی چیست؟ نخود. البته ارده، سیر کوبیده، لیمو، جعفری، گشنیز و فلفل قرمز و روغن زیتون هم جزء مواد اولیه تهیه این غذا هستند. اما اصل کار همان نخود است. این دانه حاوی بالاترین میزان فیبر بین حبوبات است. همراه شدن آن با ارده که طعم شیرین و خاصی دارد، احساس سیری را چند برابر می کند. هر قاشق غذاخوری نخود حاوی ۲. ۲ گرم فیبر رژیمی است.

موز با طعم کره

نگران نباشید! منظور از کره، خوردن کره معمولی نیست. درباره کره بادام زمینی صحبت می کنیم. شاید در نگاه اول خوردن موز با کره بادام زمینی هم بدطعم باشد و هم کالری بالایی داشته باشد اما کمی صبر کنید. کافی است به عنوان میان وعده، یک عدد موز خنک را قاچ کرده و یک قاشق غذاخوری کره بادام زمینی به آن اضافه کنید. راه دیگری هم وجود دارد. یک عدد موز را همراه با یک قاشق کره بادام زمینی داخل مخلوط کن مخلوط کرده و پوره موز و بادام زمینی درست کنید.

با خوردن این میان وعده تا شب سیر خواهید شد. به این دلیل که نخست موز حاوی فیبر است. دوم اینکه موز شیرین بوده و همین مسئله قندخون را تا مدت ها کنترل کرده و گرسنه نخواهید شد. سوم اینکه کره بادام زمینی نیز فیبر دارد. بنابراین با خوردن این میان وعده کاملا سیر خواهید شد و ریزه خواری نمی کنید. هر عدد موز حاوی ۳. ۱ گرم فیبر رژیمی و ۲۷ گرم هیدرات کربن است. هردوی این ترکیب ها برای کنترل اشتها ضروری است.

ذرت بوداده

خوشحال شدید، درست است؟ این برای آنهایی که عاشق پاپ کورن هستند، خبر فوق العاده ای است! ذرت اگر بدون کره و با کمی روغن مایع و کمی ادویه طعم دار شده و به عنوان میان وعده مصرف شود، باعث اضافه وزن نخواهد شد. ذرت حاوی فیبر فراوانی است. این فیبر عامل اصلی ایجاد احساس سیری و جلوگیری از پرخوری است بنابراین هر زمان که احساس کردید به تنقلات نیاز دارید، می توانید سراغ پاپ کورن یا ذرت بو داده ای که در منزل تهیه می کنید، بروید و به اندازه یک فنجان از آن را با خیال راحت میل کنید. هر کاسه معمولی کورن فلکس با شیر حاوی ۱۹۴ میلی گرم پروتئین است. پروتئین برای کاهش وزن ضروری است. هر فنجان ذرت خام حاوی ۱۶ گرم پروتئین است. این ترکیب برای کاهش و کنترل وزن ضروری است.

لوبیای لاغری

اسم سویا و خواص آن را زیاد شنیده اید. این دانه ریز درست مانند فلفل ریز و پرخاصیت است. هر فنجان از این دانه حاوی ۱۷ گرم فیبر است بنابراین با خوردن کمی از آن احساس سیری می کنید. سویا حاوی پروتئین گیاهی است بنابراین برای کاهش وزن انتخاب بسیار خوبی است. میزان کلسترول این دانه نیز صفر است. درنتیجه با خوردن آن چربی های اضافی بدن به خوبی آب شده و چیزی جایگزین آن هم نخواهد شد. مصرف روزانه یک سوم فنجان سویا کافی است. به این دلیل که کالری آن کمی بالاست.

بوقلمون؛ غذای سلامت

بله، درست است. برخلاف تصور شما، گوشت بوقلمون بسیار مفید است. هر ۲۵ گرم از آن فقط ۵۸ کیلوکالری انرژی دارد. میزان چربی کل آن در همین مقدار گوشت برابر با ۲. ۱ گرم است. مقدار سدیم آن در هر ۲۵ گرم برابر با ۲۹ میلی گرم است بنابراین علاوه براینکه گوشت شوری نیست، سدیم آن هم می تواند به عملکرد بهتر پمپ سدیم – پتاسیم قلب کمک کند. چند برگ گوشت بوقلمون بدون سس همراه با کمی آبلیمو و چند برگ کاهو و چند پرگوجه فرنگی تازه، میان وعده خوبی برای کنترل اشتهاست.

هرگز فراموش نکنید

آنهایی که دچار اضافه وزن هستند، می دانند درباره چه رفتاری صحبت می کنیم؛ رفتار خاص سر زدن به یخچال که ممکن است در هر بار بازدید از آن خوراکی نصیب تان شود یا نه؟! اما به هر حال این یکی از رفتارهای افرادی است که دچار اضافه وزن هستند. این حالت به ویژه اگر شخص عصبی هم باشد، تشدید می شود. این حالت روانی یک راه درمان دارد و آن جایگزین کردن فریزر با یخچال و خوردن چند پر از میوه های یخ زده داخل فریزر بعد از هر بار بازدید است! همان طور که می دانید میوه ها حاوی فیبر هستند. علاوه بر اینکه اغلب آنها از شیرینی طبیعی نیز برخوردار هستند بنابراین کمی همت کنید و هر روز صبح کمی از هر میوه را شسته و داخل فریزر بگذارید. بهترین انتخاب شما می تواند میوه هایی کوچک، شیرین و پر فیبری مانند زردآلو، انگور، موز، هلو و شلیل خرد شده باشد.

منبع: مجله سیب سبز
پنج شنبه 3/7/1393 - 16:56
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته